۲۱٬۲۵۵
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مُستضعفان''' طبقات محروم و ضعیف [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] یا سیاسی اجتماعی. | '''مُستضعفان''' طبقات محروم و ضعیف [[فرهنگ|فرهنگی]]، [[اقتصاد|اقتصادی]] یا سیاسی اجتماعی. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
مستضعفان جمع مستضعف و از ریشه «ضعف»، به معنای کسی است که او را به ضعف کشانده و در بند و زنجیر کردهاند؛ نیز به کسی میگویند که دیگران او را ضعیف میشمارند.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۹/۲۰۳ ـ ۲۰۴؛ شعرانی و قریب، نثر طوبی (دائرةالمعارف لغات قرآن کریم)، ۲/۷۵؛ دهخدا، فرهنگلغت دهخدا، ۱۲/۱۸۳۸۹.</ref> در برابر این واژه، «مستکبر» از ریشه «کبر» است که به معنای خودشیفتگی و خود را بزرگتر از دیگران دیدن است.<ref>راغب، مفردات راغب، ۶۹۷.</ref> از نگاه جامعهشناختی، مستضعفان | مستضعفان جمع مستضعف و از ریشه «ضعف»، به معنای کسی است که او را به ضعف کشانده و در بند و زنجیر کردهاند؛ نیز به کسی میگویند که دیگران او را ضعیف میشمارند.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۹/۲۰۳ ـ ۲۰۴؛ شعرانی و قریب، نثر طوبی (دائرةالمعارف لغات قرآن کریم)، ۲/۷۵؛ دهخدا، فرهنگلغت دهخدا، ۱۲/۱۸۳۸۹.</ref> در برابر این واژه، «مستکبر» از ریشه «کبر» است که به معنای خودشیفتگی و خود را بزرگتر از دیگران دیدن است.<ref>راغب، مفردات راغب، ۶۹۷.</ref> از نگاه جامعهشناختی، مستضعفان طبقات محروم و اقشار آسیبپذیر [[جامعه|جامعهاند]] که کمدرآمدترین و نامطلوبترین شغلها را دارند و از دسترسی به حقوق انسانی و اجتماعی محروماند و در ساختار اجتماعی در پایینترین طبقه قرار میگیرند.<ref>آبرکرامبی، فرهنگ جامعهشناسی، ۳۹۷.</ref> | ||
از واژگان مترادف میتوان به «پابرهنه» به معنای | از واژگان مترادف میتوان به «پابرهنه» به معنای فقیر و بیچیز<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲/۱۲۱۹.</ref> و «گودنشین» به معنای کسی که در محلههای پایین شهر زندگی میکند،<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۶۲۶۸.</ref> اشاره کرد. در [[ادبیات امامخمینی]] نیز اقشار ضعیف و محروم، با واژههای مختلفی یاد شدهاند که از آن جمله میتوان به مستضعفین<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۳۷.</ref> محرومین،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۶ و ۴۷۵.</ref> فقرا و مستمندان <ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۵۰ ـ ۵۱.</ref> زاغهنشینها،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۷۷ و ۱۸/۳۸.</ref> حاشیهنشینها،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۵.</ref> [[روستاییان]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۵.</ref> جنوب شهریها <ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۹۷ و ۱۷/۴۲۵.</ref> مظلومین،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۷۰.</ref> کپرنشینان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۸.</ref> و پابرهنگان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱ و ۲۱/۱۱.</ref> اشاره کرد. | ||
[[امامخمینی]] با ترویج و احیای واژه مستضعف و مستضعفان در برابر مستکبر و مستکبران،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۸، ۳۲۲ و ۴۳۷؛ امینی، امامخمینی و مستضعفان، ۹.</ref> مستضعفان را نه ضعفای حقیقی، بلکه کسانی میدانست که به واسطه [[کبر]] مستکبران، ضعیف شمرده شدهاند؛ حال آنکه نیروی [[ایمان]] در این گروه، قدرتی بسیار به آنها بخشیده و طبق [[وعده الهی]]،<ref>قصص، ۵.</ref> قطعاً | [[امامخمینی]] با ترویج و احیای واژه مستضعف و مستضعفان در برابر مستکبر و مستکبران،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۸، ۳۲۲ و ۴۳۷؛ امینی، امامخمینی و مستضعفان، ۹.</ref> مستضعفان را نه ضعفای حقیقی، بلکه کسانی میدانست که به واسطه [[کبر]] مستکبران، ضعیف شمرده شدهاند؛ حال آنکه نیروی [[ایمان]] در این گروه، قدرتی بسیار به آنها بخشیده و طبق [[وعده الهی]]،<ref>قصص، ۵.</ref> قطعاً وارثان زمین خواهند بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref>{{ببینید|استکبار}} | ||
{{ببینید|استکبار}} | |||
==مفهوم استضعاف در قرآن== | ==مفهوم استضعاف در قرآن== | ||
بررسی واژه پربسامد مستضعف در آیات [[قرآن کریم]] و تفاسیر متقدم و مقایسه آن با معنایی که امروز از این واژه دریافت میشود، تغییر و چرخش معنایی محسوسی را نشان میدهد که حتی در تفاسیر متأخر نیز به چشم میخورد.<ref>طباطبایی و طاهری، کاربست گفتمانکاوی در تحلیل مفاهیم استضعاف و استکبار، ۹۲.</ref> مستضعف در قرآن کریم، به چند معنا بهکار رفتهاست: | بررسی واژه پربسامد مستضعف در آیات [[قرآن کریم]] و تفاسیر متقدم و مقایسه آن با معنایی که امروز از این واژه دریافت میشود، تغییر و چرخش معنایی محسوسی را نشان میدهد که حتی در تفاسیر متأخر نیز به چشم میخورد.<ref>طباطبایی و طاهری، کاربست گفتمانکاوی در تحلیل مفاهیم استضعاف و استکبار، ۹۲.</ref> مستضعف در قرآن کریم، به چند معنا بهکار رفتهاست: | ||
#فرد مؤمنی که در جایگاه زعامت قوم قرار دارد، ولی با نافرمانی قوم خویش روبهرو میشود و به جهت نداشتن یاور، امکان کسب جایگاه رهبری که حق اوست را ندارد.<ref>اعراف، ۱۵۰؛ طبرسی،مجمع البیان، ۴/۷۴۲؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۲/۷۳.</ref> | #فرد مؤمنی که در جایگاه [[رهبری|زعامت]] قوم قرار دارد، ولی با نافرمانی قوم خویش روبهرو میشود و به جهت نداشتن یاور، امکان کسب جایگاه رهبری که حق اوست را ندارد.<ref>اعراف، ۱۵۰؛ طبرسی،مجمع البیان، ۴/۷۴۲؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۲/۷۳.</ref> | ||
#گروه مؤمنی که به فرستاده خدا [[ایمان]] دارند ولی از نظر مادی در ضعف قرار دارند و مستکبران به چشم حقارت در آنها مینگرند.<ref>اعراف، ۷۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ۴/۶۷۹.</ref> | #گروه مؤمنی که به فرستاده خدا [[ایمان]] دارند ولی از نظر مادی در ضعف قرار دارند و مستکبران به چشم حقارت در آنها مینگرند.<ref>اعراف، ۷۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ۴/۶۷۹.</ref> | ||
#کسانی که در سیطره حاکمان بیایمان، از پیروی [[رسول الهی]] بازماندند. در این گروه مستضعفان به سبب پیروی از مستکبران در مسیر گمراهی قرار گرفتهاند.<ref>نساء، ۹۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۳/۱۵۱.</ref> | #کسانی که در سیطره حاکمان بیایمان، از پیروی [[رسول الهی]] بازماندند. در این گروه مستضعفان به سبب پیروی از مستکبران در مسیر گمراهی قرار گرفتهاند.<ref>نساء، ۹۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۳/۱۵۱.</ref> | ||
#گروهی که فرعون آنها را به بندگی کشیده و به آنها ظلم کردهاست.<ref>قصص، ۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۷/۳۷۴.</ref> این مستضعفان در برابر [[فرعون]] توان رویارویی و دفاع ندارند، ولی به آنها وعده پیشوایی و وراثت زمین داده شدهاست،<ref>قصص، ۵؛ اعراف، ۱۳۷.</ref> از مجموع آیات، میتوان صفاتی را برای مستضعفان شمرد: ایمان، | #گروهی که فرعون آنها را به بندگی کشیده و به آنها [[ظلم]] کردهاست.<ref>قصص، ۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۷/۳۷۴.</ref> این مستضعفان در برابر [[فرعون]] توان رویارویی و دفاع ندارند، ولی به آنها وعده پیشوایی و وراثت زمین داده شدهاست،<ref>قصص، ۵؛ اعراف، ۱۳۷.</ref> از مجموع آیات، میتوان صفاتی را برای مستضعفان شمرد: ایمان، تسلیمپذیری، پیروی از حق، فقر مادی، خوار و ضعیفبودن در چشم مستکبران، آرزومندی ایمان، تلاشنکردن مناسب برای هجرت از دیار کفر، [[غفلت]]، ندامت، [[حسرت]]، بردگی، در اقلیت بودن و قدرت دفاع نداشتن.<ref>طباطبایی و طاهری، کاربست گفتمانکاوی در تحلیل مفاهیم استضعاف و استکبار، ۱۰۰.</ref> تنها صفتی که در تمام گروههای یادشده، مستضعف را در برابر مستکبر قرار میدهد، کفر مستکبر و ایمان مستضعف است و نه ویژگیهای دیگر مانند ضعف مادی یا قدرت و ثروت .<ref>طباطبایی و طاهری، کاربست گفتمانکاوی در تحلیل مفاهیم استضعاف و استکبار، ۱۰۰.</ref> | ||
==مفهوم استضعاف در دوره معاصر== | ==مفهوم استضعاف در دوره معاصر== | ||
واژه مستضعف، در فضای فکری ایرانِ در دهههای ۴۰ تا ۷۰، از سوی متفکران مطرح این دوران، بهویژه [[امامخمینی]] بازتعریف شد. ظهور مبارزات | واژه مستضعف، در فضای فکری ایرانِ در دهههای ۴۰ تا ۷۰، از سوی متفکران مطرح این دوران، بهویژه [[امامخمینی]] بازتعریف شد. ظهور مبارزات ضداستعماری و ضدسرمایهداری، موجب تلاش برخی اندیشمندان برای آوردن مفاهیم قرآنی مانند مستضعف و مستکبر به متن حرکتهای اجتماعی، و تعریف دوباره آنها در شرایط روز شد؛ از اینرو «مستضعفین» به تودههای استثمارشده و محروم، قربانیان نظامهای طاغوتی، ملتهای [[استعمار|استعمارشده]] و رنجور از [[عقبماندگی]]، کسانی که از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ضعف قرار دارند و سرنوشتشان توسط مستکبران جهانخوار تعیین میشود، تعریف شدند.<ref>طباطبایی و طاهری، کاربست گفتمانکاوی در تحلیل مفاهیم استضعاف و استکبار، ۹۲ و ۱۰۲ ـ ۱۰۵.</ref> بررسی برخی از تفاسیر متقدم و متأخر، این بازتعریف را به خوبی نشان میدهد. برای نمونه در [[تفسیر مجمع البیان]]، مراد از مستضعفین در آیه ۷۵ [[سوره نساء]]، کسانی از مسلماناناند که توان [[هجرت از مکه]] را نداشتند؛<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۳/۱۱۷.</ref> حال آنکه [[تفسیر نمونه]]، مقصود از مستضعفین در این آیه را، کسانی میداند که براثر مظالم و [[ستم]] مستکبران تضعیف شدهاند، خواه این تضعیف از نظر فکری و فرهنگی باشد یا [[اخلاق|اخلاقی]] و [[اقتصاد|اقتصادی]] و [[سیاست|سیاسی]].<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۴/۹.</ref> | ||
==ابعاد و عوامل پیدایش== | ==ابعاد و عوامل پیدایش== | ||
مستضعفان را میتوان در سه گروه عقیدتی، اقتصادی و سیاسی اجتماعی دستهبندی کرد:<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۶/۱۹.</ref> | مستضعفان را میتوان در سه گروه عقیدتی، اقتصادی و سیاسی اجتماعی دستهبندی کرد:<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۶/۱۹.</ref> | ||
#مستضعفان عقیدتی کسانیاند که میان [[اسلام]] و [[کفر]] ماندهاند و از لحاظ عقیدتی بیخبرند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۵۱.</ref> [[قرآن کریم]] در معنای دینی استضعاف،<ref>نساء، ۹۷ ـ ۹۹؛ سبحانی، الایمان و الکفر فی الکتاب و السنه، ۱۰۰ ـ ۱۰۱.</ref> مستضعفان را به دو گروه مستضعفان دروغین و مستضعفان حقیقی، تقسیم کرده و به نجات مستضعفان حقیقی امید میدهد. مستضعف حقیقی از نظر قرآن کسی است که از نظر فکری، بدنی یا اقتصادی آنچنان ضعیف است که قادر به شناسایی حق از باطل نیست یا اینکه با وجود تشخیص عقیده درست، بر اثر ناتوانی جسمی یا ضعف مالی یا محدودیتهایی که محیط بر او تحمیل کردهاست، قادر به نجات خود از وضعی که دارد نیست. قرآن در همان حال کسانی که استضعاف را بهانه کوتاهی خود قرار میدهند، توبیخ میکند.<ref>نساء، ۹۷ ـ ۹۸؛ کاظمی و جعفری، رابطه استضعاف و نجات از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری، ۱۶۳ ـ ۱۶۴.</ref> در بیان دیگر مستضعفان دینی دو گروهاند: یک گروه کسانی که قدرت مهاجرت به سرزمینهای اسلامی را ندارند و گروه دیگر کسانی که ذهنشان به حقیقت منتقل نشدهاست؛<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۵۱ ـ ۵۲؛ کاظمی و جعفری، رابطه استضعاف و نجات از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری، ۱۶۳.</ref> این است که [[امیرالمؤمنین علی(ع)]] در شناخت مرز «قاصران» فکری و اعتقادی از «مقصران» کسی که | #مستضعفان عقیدتی کسانیاند که میان [[اسلام]] و [[کفر]] ماندهاند و از لحاظ عقیدتی بیخبرند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۵۱.</ref> [[قرآن کریم]] در معنای دینی استضعاف،<ref>نساء، ۹۷ ـ ۹۹؛ سبحانی، الایمان و الکفر فی الکتاب و السنه، ۱۰۰ ـ ۱۰۱.</ref> مستضعفان را به دو گروه مستضعفان دروغین و مستضعفان حقیقی، تقسیم کرده و به نجات مستضعفان حقیقی امید میدهد. مستضعف حقیقی از نظر قرآن کسی است که از نظر فکری، بدنی یا اقتصادی آنچنان ضعیف است که قادر به شناسایی حق از باطل نیست یا اینکه با وجود تشخیص عقیده درست، بر اثر ناتوانی جسمی یا ضعف مالی یا محدودیتهایی که محیط بر او تحمیل کردهاست، قادر به نجات خود از وضعی که دارد نیست. قرآن در همان حال کسانی که استضعاف را بهانه کوتاهی خود قرار میدهند، توبیخ میکند.<ref>نساء، ۹۷ ـ ۹۸؛ کاظمی و جعفری، رابطه استضعاف و نجات از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری، ۱۶۳ ـ ۱۶۴.</ref> در بیان دیگر مستضعفان دینی دو گروهاند: یک گروه کسانی که قدرت مهاجرت به سرزمینهای اسلامی را ندارند و گروه دیگر کسانی که ذهنشان به حقیقت منتقل نشدهاست؛<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۵۱ ـ ۵۲؛ کاظمی و جعفری، رابطه استضعاف و نجات از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید مطهری، ۱۶۳.</ref> این است که [[امام علی(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] در شناخت مرز «قاصران» فکری و اعتقادی از «مقصران» کسی که حجت خدا بر او تمام شده و حق را شنیده و قلبش آن را درک کرده باشد، مستضعف نیست.<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۵۳۶.</ref> [[امامکاظم(ع)]] نیز مستضعف را کسی دانسته که حجت و دلیل به او نرسیده و به وجود اختلاف پی نبرده باشد.<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱/۵۳۹.</ref> | ||
#مستضعفان اقتصادی کسانیاند که از نظر مالی و اقتصادی در ضعف و ناتوانی به سر میبرند.<ref>جعفری، امامعلی(ع)، استضعاف و استکبار، ۴۹.</ref> این گروه همان کسانی هستند که اکثریت | #مستضعفان اقتصادی کسانیاند که از نظر مالی و اقتصادی در ضعف و ناتوانی به سر میبرند.<ref>جعفری، امامعلی(ع)، استضعاف و استکبار، ۴۹.</ref> این گروه همان کسانی هستند که اکثریت مومنان و صالحان در [[جامعه]] را تشکیل میدهند؛ زیرا یکی از دلایل مهم [[کبر]] و طغیان و سرکشی، ثروت و دارایی است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۴۵۲ ـ ۴۵۴.</ref> خداوند تعالی<ref>قصص، ۵.</ref> به این گروه از مستضعفان، وعده پیروزی و وراثت بر زمین را دادهاست <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۵/۹۱۶.</ref> و دعوت [[پیامبران]] اغلب به سود گروه مستضعف و ندار جامعه بودهاست، اما مخاطب دعوت آنان تنها مستضعفان نبودهاند؛ هرچند مستضعفان همیشه آمادگی بیشتری برای پذیرش دعوت دارند <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۵۸ ـ ۳۵۹.</ref> | ||
#مستضعفان سیاسی اجتماعی کسانیاند که از یک سو قدرت مقابله با حکومت جور را ندارند و از سوی دیگر، حکومت نیز آنان را با قدرت و زور در ضعف نگه داشتهاست.<ref>جعفری، امامعلی(ع)، استضعاف و استکبار، ۵۰.</ref> امامخمینی که واژه مستضعف را در دو بعد داخلی و جهانی، بهکار میگرفت، بیشتر ناظر به این گروه از مستضعفان بود.<ref>ادامه مقاله.</ref> ایشان با فرقگذاشتن میان ضعیف و مستضعف، اعتقاد داشت مستضعفان کسانی نیستند که ذاتاً ضعیف باشند، بلکه کسانیاند که به سبب تعدی و ظلم مستکبران، به ضعف کشیده شده و ضعیف شمرده میشوند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۸۹ و ۱۰/۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref> طبق برخی [[روایات]]، نخستین عامل استضعاف، ناآگاهی و غفلت از خود است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۹/۲۲۷.</ref> و مستضعف کسی است که به دلایلی نتوانسته به حقایق پی ببرد.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۰۶.</ref> از مهمترین عوامل پیدایش استضعاف، خود مستضعفین هستند. مستکبرین همواره برای | #مستضعفان سیاسی اجتماعی کسانیاند که از یک سو قدرت مقابله با حکومت جور را ندارند و از سوی دیگر، حکومت نیز آنان را با قدرت و زور در ضعف نگه داشتهاست.<ref>جعفری، امامعلی(ع)، استضعاف و استکبار، ۵۰.</ref> امامخمینی که واژه مستضعف را در دو بعد داخلی و جهانی، بهکار میگرفت، بیشتر ناظر به این گروه از مستضعفان بود.<ref>ادامه مقاله.</ref> ایشان با فرقگذاشتن میان ضعیف و مستضعف، اعتقاد داشت مستضعفان کسانی نیستند که ذاتاً ضعیف باشند، بلکه کسانیاند که به سبب تعدی و ظلم مستکبران، به ضعف کشیده شده و ضعیف شمرده میشوند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۸۹ و ۱۰/۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref> طبق برخی [[روایات]]، نخستین عامل استضعاف، ناآگاهی و [[غفلت]] از خود است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۹/۲۲۷.</ref> و مستضعف کسی است که به دلایلی نتوانسته به حقایق پی ببرد.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۰۶.</ref> از مهمترین عوامل پیدایش استضعاف، خود مستضعفین هستند. مستکبرین همواره برای فقر فرهنگی و عدم استقلال فکری مستضعفین تلاش میکنند. این [[تبلیغات]]، چنانکه امامخمینی اشاره کردهاست، در کنار ضعف فرهنگی مستضعفان و [[جهل]] و بیخبری آنها از محتوای قرآن و اسلام درباره مقابله با مستکبران و قدرتمندان،<ref>امام خمینی، صحیفه، (۴/۱۹ و ۲۱۴.</ref> موجب پیروی آنها از مستکبرین موجب میشود و در نتیجه به استضعاف اقتصادی نیز کشیده میشوند. چنین مستضعفانی در گمراهی و [[عذاب]] مستکبران، همراهاند.<ref>سبأ، ۳۱ ـ ۳۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۸/۹۷ ـ ۱۰۱.</ref> زمینههای دیگر پیدایش استضعاف، از نگاه [[امامخمینی]] عبارتاند از: نگاه خاص مستکبران به جهان و بیماری روحی آنها<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۸۸.</ref> مهار نشدن قدرتها با تعلیمات انسانی ـ آسمانی <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref> غفلت مستضعفان،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۱۲۹ و ۱۱/۲۷۲.</ref> خودباختگی و احساس ناتوانی مستضعفین.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۶.</ref> | ||
==مستضعفان در انقلاب اسلامی== | ==مستضعفان در انقلاب اسلامی== | ||
معضلات ریشهای و متعدد اقتصاد ایران در [[دوره پهلوی]]، اعم از بخشهای خرد و کلان، شهری و روستایی، وابستگی و اتکای کشور به درآمدهای نفتی <ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۱۳ ـ ۶۱۵.</ref> و پیوستگی آن با بحرانهای بازارهای مالی و جهانی<ref>رهبری، اقتصاد و انقلاب اسلامی ایران، ۱۶۹.</ref> آثار اجتماعی و اقتصادی عمیقی بر وضعیت زندگی و معیشتی ایرانیان بهویژه بر [[روستاها]] و مناطق شهری کمجمعیت و کمدرآمد گذاشت که مهمترینِ آنها، گسترش [[فقر]] و محرومیت در [[جامعه]] به شکل افزایش | معضلات ریشهای و متعدد اقتصاد ایران در [[دوره پهلوی]]، اعم از بخشهای خرد و کلان، شهری و روستایی، وابستگی و اتکای کشور به درآمدهای نفتی <ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۱۳ ـ ۶۱۵.</ref> و پیوستگی آن با بحرانهای بازارهای مالی و جهانی<ref>رهبری، اقتصاد و انقلاب اسلامی ایران، ۱۶۹.</ref> آثار اجتماعی و اقتصادی عمیقی بر وضعیت زندگی و معیشتی ایرانیان بهویژه بر [[روستاها]] و مناطق شهری کمجمعیت و کمدرآمد گذاشت که مهمترینِ آنها، گسترش [[فقر]] و محرومیت در [[جامعه]] به شکل افزایش زاغهنشینی، حاشیهنشینی و مهاجرت به شهرهای بزرگ بود.<ref>کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، از مشروطیت تا پایان سلسه پهلوی، ۳۲۲ ـ ۳۲۳.</ref> بیتوجهی رژیم به روستا و روستانشینی و عدم سرمایهگذاری در شهرهای کوچک، دامنه فقر در مناطق روستایی و شهریِ کمجمعیت را گسترش داد و مهاجرت [[روستاییان]] به شهرها و ایجاد حلبیآباد در کنار شهرهای بزرگ را در پی داشت؛<ref>زاهد زاهدانی، حاشیهنشینی، ۱۸.</ref> به گونهای که ۳۳ درصد ساکنان شهرها را مهاجران حاشیهنشین تشکیل میدادند.<ref>نقدی، درآمدی بر جامعهشناسی شهری، ۲۲۸.</ref> مهاجرت روستاییان به شهرها معضلات خاصی مانند نبود یا کمبود تسهیلات رفاهی، ایجاد اقتصاد بیمارگونه و ناسالم و ایجاد شیب طبقاتی و دوگانگی برای جامعه شهری را ایجاد کرد.<ref>توسلی، جامعهشناسی شهری، ۵۱.</ref> | ||
یکی از ویژگیهای مهم [[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷، توجه به حمایت از مستضعفان جهان بود. [[امامخمینی]] که ریشه گرفتاری و بدبختی ملت ایران و ملتهای مظلوم جهان را در وجود رژیمهای استکباری میشمرد،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۹، ۴۲۲ و ۵/۷۲.</ref> در کنار نقش اصلی [[دین]] و | یکی از ویژگیهای مهم [[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷، توجه به حمایت از مستضعفان جهان بود. [[امامخمینی]] که ریشه گرفتاری و بدبختی ملت ایران و ملتهای مظلوم جهان را در وجود رژیمهای استکباری میشمرد،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۹، ۴۲۲ و ۵/۷۲.</ref> در کنار نقش اصلی [[دین]] و باورهای اسلامی مردم مسلمان ایران نخستین و مهمترین خصیصه انقلاب اسلامی را همراهی با خواستههای مستضعفین میدانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۷۲.</ref> ایشان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن با تشریح اهداف استکبار، هدف از انقلاب اسلامی را نجات مستضعفان ایران و جهان از سلطه مستکبران تعریف کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۵۱۲ ـ ۵۱۳؛ ۵/۴۲۷؛ ۱۲/۲۰۲ و ۱۵/۵۰۶.</ref> و با ایمان راسخی که به تحقق [[وعده الهی]] در پیروزی مستضعفان بر مستکبران جهان داشت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۶ و ۱۴/۴۷۲.</ref> آمادگی خود را برای مبارزه با [[استکبار|استکبار جهانی]] در سراسر دنیا اعلام کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۸ و ۲۰/۳۱۸ ـ ۳۱۹.</ref> بر این اساس؛ چنانکه امامخمینی تاکید فراوان دارد، مستضعفان هم در مرحله مبارزه و انقلاب و [[جهاد]] مشارکت گسترده داشتهاند و سهم نخست در حصول پیروزی از آنان است و هم در مرحله هدفگذاری انقلاب و ترسیم وظایف و رسالت انقلاب و [[نظام اسلامی ایران|نظام اسلامی]] در دو بعد داخلی و خارجی مورد توجه و حمایت فراوان بودهاند و از همین خاستگاه بر لزوم همراهی [[مسئولان نظام]] با محرومان و مستضعفان و برخاستن از میان آنان و حشر و نشر با آنان تاکید میکرد: | ||
الف) '''مشارکت در انقلاب و جهاد | === الف) '''مشارکت در انقلاب و جهاد''' === | ||
امامخمینی در سالهای مبارزه علیه [[رژیم پهلوی]]، با تشریح [[اراده خداوند]] در نجات مستضعفان از قید [[طاغوت]]، تلاش کرد ملت ایران را به اتحاد و قیام علیه رژیم فاسد ترغیب کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۳۷، ۵۱۲؛ ۴/۲۰، ۲۱۴ و ۵/۷۴.</ref> ایشان در شرح وضع اقتصادی و معیشتی این دوره، ضمن انتقاد از شرایط نابسامان کشور که رژیم پهلوی آن را وضعی مترقی مینامید، معتقد بود آنچه در تصور دولتمردان پهلوی ترقی و توسعه تعریف میشود در عمل چیزی جز گرسنگی مردم فقیر ایران نیست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۹۵.</ref> از نظر ایشان، بخش عمده ناامنی و سرکشیهای اجتماعی، محصول فقر و بیعدالتی اقتصادی بود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۵۸.</ref> و توزیع ناعادلانه ثروت [[نفت]] میان ملت، از عمده عوامل تفاوت فاحش طبقاتی در زمان پهلوی به شمار میرفت؛ توزیعی که برای عدهای در روستاها حتی آب آشامیدنی سالم را تبدیل به آرزو کرده بود و برای برخی هزینه تجملات غیر ضروری زندگی میشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۶۹.</ref>{{ببینید|انقلاب اسلامی ایران}} | |||
{{ببینید|انقلاب اسلامی ایران}} | |||
امامخمینی، نقش تودههای پابرهنه در پیروزی انقلاب و مقابله با رژیم پهلوی را ممتاز میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۷۵ و ۱۵۹.</ref> و معتقد بود نیروی عظیم و کوبنده انقلاب، مردم غیر مرفه بودند که با نیروی ایمان واقعی، به میدان آمدند و بیشترین کشتههای نهضت هم از این طبقه بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۹۷.</ref> حامیان واقعی [[نهضت اسلامی ایران]]، زاغهنشینان، محرومان و حاشیهنشینانی بودند که با همت خود، [[اسلام]] را در کشور حاکم کردند و اگر قدرت معنوی این طبقه که با دست خالی به حمایت از انقلاب پرداختند، نبود، این پیروزی حاصل نمیشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۵ ـ ۴۲۶.</ref> و پیروزی انقلاب اسلامی نتیجه پایداری مستضعفان در برابر [[طاغوت]] و مرهون تلاشهای آنان بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۷۵ و ۱۴/۳۲۸.</ref> | امامخمینی، نقش تودههای پابرهنه در پیروزی انقلاب و مقابله با رژیم پهلوی را ممتاز میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۷۵ و ۱۵۹.</ref> و معتقد بود نیروی عظیم و کوبنده انقلاب، مردم غیر مرفه بودند که با نیروی ایمان واقعی، به میدان آمدند و بیشترین کشتههای نهضت هم از این طبقه بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۹۷.</ref> حامیان واقعی [[نهضت اسلامی ایران]]، زاغهنشینان، محرومان و حاشیهنشینانی بودند که با همت خود، [[اسلام]] را در کشور حاکم کردند و اگر قدرت معنوی این طبقه که با دست خالی به حمایت از انقلاب پرداختند، نبود، این پیروزی حاصل نمیشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۵ ـ ۴۲۶.</ref> و پیروزی انقلاب اسلامی نتیجه پایداری مستضعفان در برابر [[طاغوت]] و مرهون تلاشهای آنان بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۷۵ و ۱۴/۳۲۸.</ref> | ||
امامخمینی انقلاب اسلامی را مدیون فداکاریهای جنوبشهریها و پابرهنگان میدید؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۵۶.</ref> زیرا فشار اصلی نهضت و انقلاب بر دوش آنان بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴.</ref> از نظر ایشان اقشار ضعیف و محروم | امامخمینی انقلاب اسلامی را مدیون فداکاریهای جنوبشهریها و پابرهنگان میدید؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۵۶.</ref> زیرا فشار اصلی نهضت و انقلاب بر دوش آنان بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴.</ref> از نظر ایشان اقشار ضعیف و محروم [[جامعه]]، ولینعمتان کشور و پیشبرندگانِ نهضت بودند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۲۷ و ۱۴/۲۶۱.</ref> و آنان نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی تا آخرین نفس هستند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۶.</ref> کسانی که با دستان خالی برای خدا [[قیام]] کردند و جلوی توپ و تانک و مسلسل ایستادند و بیشترین کشتهها را تقدیم انقلاب کردند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۷۵ و ۱۳/۱۹۶.</ref> از اینرو ایشان نه خود را بلکه پابرهنگان را شایسته ستایش میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۱۸.</ref> و تاکید داشت این ملت پابرهنه ایران بود که در نهایت پیروز شد <ref>امام خمینی، صحیفه،۶/۲۵۲.</ref> و همچنان بار سنگین انقلاب و مشکلات [[نظام جمهوری اسلامی اسلامی|جمهوری اسلامی]]، بر دوش قشر مستضعف است و همراهی و فداکاری آنان انقلاب را حفظ میکند.<ref>امام خمینی، صحیفه،۱۵/۲۷۳.</ref> | ||
از سوی دیگر، امامخمینی نقش مستضعفان و طبقات محروم جامعه در [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] و جهاد علیه متجاوزان را بسیار بااهمیت میدید و معتقد بود قشر مستضعف بدون هراس از جنگ،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۱.</ref> در جبههها فداکارانه و ایثارگرانه حضور داشتند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶.</ref> و [[شهدا]]، [[جانبازان]]، مفقودان و اسرای بسیاری در این راه تقدیم انقلاب کردند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۱۸ و ۲۰/۳۸.</ref> و سرانجام نیز همین قشر است که انقلاب را حفظ خواهد کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶.</ref> | از سوی دیگر، امامخمینی نقش مستضعفان و طبقات محروم جامعه در [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] و جهاد علیه متجاوزان را بسیار بااهمیت میدید و معتقد بود قشر مستضعف بدون هراس از جنگ،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۱.</ref> در جبههها فداکارانه و ایثارگرانه حضور داشتند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶.</ref> و [[شهدا]]، [[جانبازان]]، مفقودان و [[اسرا|اسرای]] بسیاری در این راه تقدیم انقلاب کردند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۱۸ و ۲۰/۳۸.</ref> و سرانجام نیز همین قشر است که انقلاب را حفظ خواهد کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۶.</ref> | ||
{{ببینید|جنگ تحمیلی}} | {{ببینید|جنگ تحمیلی}} | ||
ب) '''حمایت از مستضعفان | === ب) '''حمایت از مستضعفان''' === | ||
امامخمینی [[حکومت جمهوری اسلامی ایران]] را حکومت مستضعفان <ref>امام خمینی، صحیفه،۱۸/۴۲۰.</ref> و مهمترین وظیفه مسئولان نظام اسلامی را [[دفاع]] از حقوق و خدمت به مستضعفان و توزیع عادلانه ثروت <ref>امام خمینی، صحیفه،۸/۲۰۶؛ ۱۵/۲۸۸ و ۲۱/۴۱۲.</ref> میدانست و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رسیدگی به فقرا را از نخستین سفارشهای خود به [[مسئولان و کارگزاران|دولتمردان]] قرار داد.<ref>بازرگان، خاطره، چاپشده دربرداشتهایی از سیره امامخمینی، ۱/۲۱۹؛ موسوی، خاطره، چاپشده دربرداشتهایی از سیره امامخمینی، ۱/۲۱۹؛ رجایی، چاپشده دربرداشتهایی از سیره امامخمینی، ۱/۲۱۹.</ref> ایشان معتقد بود در کنار مستمندان و پابرهنههابودن و خود را در سطح آنان دانستن، افتخار بزرگی است <ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱.</ref> و مسئولان نظام باید از کسانی باشند که طعم فقر و محرومیت را چشیدهاند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۹ و ۲۱/۴۲۲.</ref> ایشان معتقد بود از افتخارات بزرگ این نظام این است که مسئولانش از طبقات پایین جامعهاند و درد مردم را میدانند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۲ و ۴۴۵ ـ ۴۴۶.</ref> با این حال، تاکید میکرد همه مدیران، [[مسئولان و کارگزاران|کارگزاران]] و روحانیان در [[نظام اسلامی ایران|نظام اسلامی]] باید با فقرا بیشتر حشر و نشر داشته، از احوال آنان باخبر باشند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱)</ref> چنانکه به صورت خاص با یادآوری سیره تاریخی [[روحانیت]] اصیل در دفاع از محرومان، از آنان نیز میخواست در هر شرایطی به حمایت از محرومان برخیزند. ایشان عدول از این خط را عدول از [[عدالت اجتماعی|عدالت اجتماعی اسلام]] و خیانت به [[اسلام]] و مسلمانان میدانست.<ref>امام خمینی، صحیفه،۲۱/۹۹ ـ ۱۰۰.</ref> ایشان حتی بهکاربردن صفاتی چون طبقات پایین را درباره مستضعفان نمیپسندید و آن را ناشی از منطق مستکبران میدانست <ref>امام خمینی، صحیفه،۱۰/۱۲۱.</ref> و جایگاه رفیع مستضعفان را میتوان از اوصافی چون «بندگان خالص حق» و «رادمردان شجاع تاریخ بشریت» <ref>امام خمینی، صحیفه،۲۰/۳۴۲.</ref> و «نور چشمان» <ref>امام خمینی، صحیفه،۲۱/۴۱۲.</ref> در سخنان ایشان فهمید؛ چنانکه بهصراحت اعلام کرد که یک موی سر کوخنشینان، به همه کاخ و کاخنشینان جهان برتری دارد.<ref>امام خمینی، صحیفه،۲۰/۳۴۲.</ref>{{ببینید|مسئولان و کارگزاران}} | |||
{{ببینید|مسئولان و کارگزاران}} | |||
امامخمینی در یک نگاه کلی خط اصولی انقلاب و نظام اسلامی را خط دفاع از مستضعفان و تأمین منافع آنان میدانست؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۶ ـ ۸۷.</ref> البته مستضعفان نیز برای نجات خویش وظایف مهمی بر عهده دارند که تاکید امامخمینی بر لزوم آگاهی، بیداری و هوشیاری مستضعفان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱۰، ۲۷۲؛ ۱۲/۱۴۴؛ ۱۶/۳۲۵ و ۱۹/۱۴۸.</ref> [[بسیج|بسیج عمومی]] و قیام همگانی با حفظ وحدت در مقابل قدرتهای مستکبر<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۳۹؛ ۱۲/۱۶۰، ۱۴۴ و ۱۷/۴۲۹)</ref> و برآوردن فریاد اسلامخواهی و تداوم مبارزه تا رفع سلطههای شیطانی <ref>امام خمینی، صحیفه،۶/۳۳۹ و ۱۵/۱۷۱.</ref> از آن جمله است. | |||
از | برای حمایت از مستضعفان، با دستور امامخمینی، [[بنیاد مستضعفان]] بر پایه اموال برجایمانده از سران [[رژیم پهلوی]] حساب ۱۰۰ امام برای تهیه مسکن محرومان ایجاد [[کمیته امداد امامخمینی]] و [[بنیاد ۱۵ خرداد]] برای رسیدگی به وضع [[ایثارگران]] و مستضعفان تأسیس شد و تأکید مکرر ایشان بر تلاش بیشتر دولت برای عمران و آبادی و رفع مشکلات بهداشتی و درمانی مناطق محروم <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۲۶ و ۱۸/۳۸.</ref> در همین راستا بود.{{ببینید|بنیاد مستضعفان|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی|کمیته امداد امامخمینی|بنیاد پانزده خرداد}} | ||
از سوی دیگر، امامخمینی با توجه به آیه ۵ [[سوره قصص]]، حکومت بر زمین را از آن مستضعفین میدانست <ref>امام خمینی، صحیفه،۶/۴۵۷ و ۷/۱۱۵، ۱۱۷، ۲۹۲.</ref> و انقلاب اسلامی ایران را حرکتی در همین راستا<ref>امام خمینی، صحیفه،۱۱/۱۳۳.</ref> نهضت مستضعفین علیه مستکبرین<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۳۲.</ref> و هشداری برای همه مستکبران جهان <ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۲.</ref> میخواند و از مستضعفان جهان میخواست با الگو گرفتن از انقلاب ایران بپاخیزند <ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۹۹؛ ۷/۱۱۸ و ۱۱/۳۷۶.</ref> و زیر پرچم اسلام بر مستکبران غلبه کنند<ref>امام خمینی، صحیفه،۱۲/۱۰۳ ـ ۱۰۴.</ref> ایشان [[انقلاب اسلامی ایران]] را پشتیبان ملتهای مظلوم در برابر ظالمان <ref>امام خمینی، صحیفه،۱۱/۱۳۳.</ref> و حاضر در مبارزه با مستکبران در سراسر دنیا <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۸.</ref> معرفی میکرد و تنها راه از میانبردن مستکبران را تشکیل جبهه واحد مستضعفان میدانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰؛ ارجینی، جایگاه اصل حمایت از مستضعفان و مظلومان در روابط خارجی دولت اسلامی، ۹۳؛ ادامه مقاله.</ref> | |||
{{ببینید|نهضتهای اسلامی}} | در همین راستا اصل ۱۵۴ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]]، سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان جمهوری اسلامی ایران معرفی کرده و رسیدن به [[استقلال]] و [[آزادی]] و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان دانستهاست و [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] با توجه به این اصل و مقدمه قانون اساسی که انقلاب ایران را حرکتی برای پیروزی نهایی مستضعفین بر مستکبرین میشمرد، ضمن خودداری از دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین، حمایت میکند و آن را از اهداف مهم [[سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران]] در راه تشکیل حکومت واحد جهانی میداند؛ <ref>محمدی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اصول و مسائل، ۳۳.</ref> چنانکه دولت اسلامی موظف است با سایر دولتها و ملتها ارتباط داشته باشد و روابط خود را بر پایه عدالت و عدم تعدی تنظیم کند؛ از همینرو حمایت از مستضعفان جهان از اصول سیاست خارجی دولت اسلامی است. این اصل اختصاص به مسلمانان ندارد و شامل همه مستضعفان میشود <ref>ارجینی، جایگاه اصل حمایت از مستضعفان و مظلومان در روابط خارجی دولت اسلامی، ۹۲ ـ ۹۳.</ref> {{ببینید|نهضتهای اسلامی}} | ||
==حزب مستضعفان== | ==حزب مستضعفان== | ||
از نگاه امامخمینی [[امامت]] و وراثت بر زمین، چنانکه به عنوان یک اصل در [[قرآن کریم]] آمدهاست<ref>انبیاء، ۱۰۵، قصص، ۵.</ref> برای مستضعفان و | از نگاه امامخمینی [[امامت]] و وراثت بر زمین، چنانکه به عنوان یک اصل در [[قرآن کریم]] آمدهاست<ref>انبیاء، ۱۰۵، قصص، ۵.</ref> برای مستضعفان و صالحان است؛ حقی که با نهضت مستضعفان در برابر [[استکبار|مستکبران]] در تمام عالم قابل دستیابی است؛ همانطوری که ملت ایران با دست خالی و قدرت ایمان این حق را به دست آورد و در این زمینه ایران میتواند نقطه آغاز و الگویی خوبی برای همه ملتهای مستضعف باشد؛ اما مشکل بزرگ دنیای اسلام در نگاه ایشان عدم ارتباط میان [[جامعه|جوامع اسلامی]] و مسلمانان بودهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۹۲ ـ ۲۹۳.</ref> ایشان از یک منظر معتقد بود اسلام این مشکل را با [[حج|فریضه حج]] حل کردهاست؛ زیرا بر اساس این فریضه مسلمانان از تمامی کشورهای اسلامی در یک نقطه با هم جمع میشوند؛ بنابراین اگر کشورهای اسلامی این فرصت به دستآمده را قدر بدانند و به طور شایسته برای توسعه ارتباطات میان خود استفاده کنند، [[استعمار|استعمارگران]] هیچگاه در برابر مسلمانان کاری از پیش نخواهند برد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۳۰ ـ ۳۳۱ و ۱۰/۱۵۹ و ۲۰/۳۴۴.</ref> | ||
امامخمینی از سوی دیگر، معتقد بود پس از ایجاد یک ارتباط مستحکم بر پایه اصول اسلامی میان جوامع مسلمان، میتوان با تأسیس یک حزب فراگیر میان مسلمانان به مشکلات [[جهان اسلام]] رسیدگی کرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه،۹/۳۳۱.</ref> بر این اساس در دیدار جمعی از مردم در ۲۶/۵/۱۳۵۸، ضرورت تأسیس حزب مستضعفان را اعلام کرد و [[روز قدس]] را روز | [[امامخمینی]] از سوی دیگر، معتقد بود پس از ایجاد یک ارتباط مستحکم بر پایه اصول اسلامی میان جوامع مسلمان، میتوان با تأسیس یک حزب فراگیر میان مسلمانان به مشکلات [[جهان اسلام]] رسیدگی کرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه،۹/۳۳۱.</ref> بر این اساس در دیدار جمعی از مردم در ۲۶/۵/۱۳۵۸، ضرورت تأسیس حزب مستضعفان را اعلام کرد و [[روز جهانی قدس|روز قدس]] را روز بسیج عمومی اسلامی نامید و آن را مقدمهای برای تشکیل حزبی واحد به اسم حزب مستضعفان در تمامی دنیا دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه،۹/۲۸۰.</ref> از نظر ایشان، تأسیس حزب مستضعفان، تمامی مشکلات مسلمانان را رفع خواهد کرد، هیچ قدرتی توان مقابله با آن را نخواهد داشت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۳۱.</ref> و با تشکیل این حزب، مشکلات اقشار مستضعف را میتوان بهاتفاق حل کرد و در برابر [[استکبار]] ایستادگی و [[مقاومت]] کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰.</ref> ایشان معتقد بود حزب مستضعفان وعده اسلام را که در نهایت پیروزی حکومت مستضعفان بر مستکبران است و اینکه مستضعفان وارثان روی زمین خواهند بود، محقق خواهد کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۸۰.</ref> ایشان تشکیل این حزب را باعث نجات تمام مستضعفان عالم میدانست ولی فعالیت دیگر احزاب را در کشور ناسازگار با آن نمیدانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۳۱ و ۳۳۹.</ref> | ||
{{ببینید|روز جهانی قدس|بسیج}} | {{ببینید|روز جهانی قدس|بسیج}} | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۲: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
*آیت مظفری، [https://books.khomeini.ir/books/10009/280/ مستضعفان]، دانشنامه | *آیت مظفری، [https://books.khomeini.ir/books/10009/280/ مستضعفان]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۹، ص۲۸۰-۲۸۶. | ||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | ||
[[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] |