۵۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
امامخمینی نیز در آثار خود به بحث از جعل پرداخته و همسو با حکما<ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، 1/396.</ref> جعل را به دو قسم بسیط و تألیفی<ref> مرکب) تقسیم کرده است<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، 1/37 و 80؛ امامخمینی، تقریرات، 1/34؛ معتمد الاصول، 1/374 و 2/213.</ref>. ایشان جعل را ایجاد شیء میداند، نه اینکه جاعل شیء را شیء قرار دهد<ref>امامخمینی، تقریرات، 1/34.</ref>. ایشان با توجه به سه نظریه مشهور درباره جعل به اقوال در مجعول بالذات پرداخته و این شبهه را رد میکند که «احتیاج ممکن به علیت در اتصاف ماهیت به وجود است، در حالیکه اتصاف امری عدمی است که متعلق جعل قرار نمیگیرد؛ پس علت اثری ندارد و اساس نظام علیت منتفی است». ایشان بر این باور است که این شبهه مبتنی بر جعل تألیفی و مرکب است که در آن شیء از پیش، موجود است و جاعل به آن، شیء جدیدی میدهد که مستلزم امری باطل است؛ پس جعل، بسیط است؛ یعنی جاعل شیء را ایجاد کند نه اینکه شیء را شیء قرار دهد؛ مانند تصورات نفس که تجلیات خود نفس است؛ یعنی نفس خود وجود را به متصورات خود عطا میکند، نه اینکه تصور چیزی باشد و چیز دیگری را به او بدهد<ref> امامخمینی، تقریرات، 1/34.</ref>. بنابر نظر ایشان اثر جعل، وجود عینالربط و صرفالربط است به اضافه اشراقی، نه اینکه اثرِ جعل، آن باشد که وجود را وجود قرار دهد. بر این اساس وجودِ شیء و لوازم وجود قابل جعل مرکب نیستند<ref> امامخمینی، تقریرات، 1/35.</ref>. | امامخمینی نیز در آثار خود به بحث از جعل پرداخته و همسو با حکما<ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، 1/396.</ref> جعل را به دو قسم بسیط و تألیفی<ref> مرکب) تقسیم کرده است<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، 1/37 و 80؛ امامخمینی، تقریرات، 1/34؛ معتمد الاصول، 1/374 و 2/213.</ref>. ایشان جعل را ایجاد شیء میداند، نه اینکه جاعل شیء را شیء قرار دهد<ref>امامخمینی، تقریرات، 1/34.</ref>. ایشان با توجه به سه نظریه مشهور درباره جعل به اقوال در مجعول بالذات پرداخته و این شبهه را رد میکند که «احتیاج ممکن به علیت در اتصاف ماهیت به وجود است، در حالیکه اتصاف امری عدمی است که متعلق جعل قرار نمیگیرد؛ پس علت اثری ندارد و اساس نظام علیت منتفی است». ایشان بر این باور است که این شبهه مبتنی بر جعل تألیفی و مرکب است که در آن شیء از پیش، موجود است و جاعل به آن، شیء جدیدی میدهد که مستلزم امری باطل است؛ پس جعل، بسیط است؛ یعنی جاعل شیء را ایجاد کند نه اینکه شیء را شیء قرار دهد؛ مانند تصورات نفس که تجلیات خود نفس است؛ یعنی نفس خود وجود را به متصورات خود عطا میکند، نه اینکه تصور چیزی باشد و چیز دیگری را به او بدهد<ref> امامخمینی، تقریرات، 1/34.</ref>. بنابر نظر ایشان اثر جعل، وجود عینالربط و صرفالربط است به اضافه اشراقی، نه اینکه اثرِ جعل، آن باشد که وجود را وجود قرار دهد. بر این اساس وجودِ شیء و لوازم وجود قابل جعل مرکب نیستند<ref> امامخمینی، تقریرات، 1/35.</ref>. | ||
امامخمینی در فلسفه، وجود را مجعول میداند و همه خیرات و کمالات را به وجود نسبت میدهد و ماهیات را غیر مجعول و حدود عدمی میداند که همه شرور و آفات به آنها نسبت داده میشود<ref> | امامخمینی در فلسفه، وجود را مجعول میداند و همه خیرات و کمالات را به وجود نسبت میدهد و ماهیات را غیر مجعول و حدود عدمی میداند که همه شرور و آفات به آنها نسبت داده میشود<ref> امامخمینی، تقریرات، 1/30 و 2/216 ـ 218؛ امامخمینی، الطلب و الاراده، 32؛ امامخمینی، چهل حدیث، 643 و 646؛ امامخمینی، انوار الهدایه، 1/74 ـ 75.</ref>؛ ولی در کتابهای عرفانی خود از آنجایی که وجود را واحد شخصی میداند، جعل به وجود را نفی میکند و ماهیات را مجعول میشمرد و قائل است که جعل در مشرب عرفانی متعلق به وجود نیست؛ زیرا وجود همان حقتعالی است، بلکه جعل متعلق به ماهیات است و تفاوتی میان آنها در حضرت علمیه و عینیه نیست و تجلی به مقام الوهیت در خارج، ظهور ماهیات را در عالم اعیان خارجی در پی میآورد و به این ظهور تبعی، به اعتباری جعل گفته میشود؛ اما کاربرد جعل و مجعولبودن بر تجلیات وجودی اسمائی در علم و عین، مشرب محجوبان است<ref> امامخمینی، تعلیقات فصوص، 25 ـ 26.</ref>. ایشان با رد سخن قیصری که مجعولبودن ماهیات و اعیان ثابته را نفی میکند و جعل را متعلق به خارج میداند<ref> 64 ـ 65.</ref>، بر این باور است که اقتضای ذوق اهل معرفت آن است که ماهیات مجعول و مفاض و ظاهر باشند و نسبتدادن مجعولیت به وجود باطل است<ref> امامخمینی، تعلیقات فصوص، 204 ـ 205 و 287 ـ 288.</ref>؛ البته مقصود ایشان مخالفت با مسئله اصالت وجود آنگونه که در حکمت متعالیه مطرح است، نیست، بلکه تأکید بر وحدت شخصی وجود و نفی هر گونه تکثر در هستی است؛ پس اگر تنها یک وجود و یک موجود است، پس جعل وجود و ایجاد موجودی دیگر معنا نخواهد داشت؛ بر این اساس ایشان میان این سه نظر جمع کرده است: | ||
* اصالت وجود و مجعولیت ماهیت؛ | * اصالت وجود و مجعولیت ماهیت؛ | ||
*مجعولیت ماهیت؛ | *مجعولیت ماهیت؛ | ||
* مجعولیت وجود و اعتباریت ماهیت. | * مجعولیت وجود و اعتباریت ماهیت. | ||
از سوی دیگر، امامخمینی در فلسفه از آنجاکه کثرات را لحاظ میکند و برای کثرات خلقیه وجوداتی قائل است، وجود را به وجود جاعل و وجودات مجعول تقسیم میکند و ماهیات را غیر مجعول میداند<ref>امامخمینی، تقریرات، 2/217 ـ 218، 322 و 325.</ref>؛ اما در فضای عرفانی از آنرو که وجود را واحد شخصی میداند و اصولاً کثرتی نمیبیند تا یکی جاعل و دیگری مجعول باشد، وجود را فوق جعل و ماهیات را که ظهورات وجودند، مجعول و آینهها و ظهورات یا مراتب ظلی و تنزلات معرفی میکند<ref> امامخمینی، تعلیقات فصوص، 287 ـ 288؛ مصباح الهدایه، 64 ـ 66.</ref>{{ببینید|اصالت وجود|تشکیک در وجود|وجود رابط}} | از سوی دیگر، امامخمینی در فلسفه از آنجاکه کثرات را لحاظ میکند و برای کثرات خلقیه وجوداتی قائل است، وجود را به وجود جاعل و وجودات مجعول تقسیم میکند و ماهیات را غیر مجعول میداند<ref>امامخمینی، تقریرات، 2/217 ـ 218، 322 و 325.</ref>؛ اما در فضای عرفانی از آنرو که وجود را واحد شخصی میداند و اصولاً کثرتی نمیبیند تا یکی جاعل و دیگری مجعول باشد، وجود را فوق جعل و ماهیات را که ظهورات وجودند، مجعول و آینهها و ظهورات یا مراتب ظلی و تنزلات معرفی میکند<ref> امامخمینی، تعلیقات فصوص، 287 ـ 288؛ امامخمینی، مصباح الهدایه، 64 ـ 66.</ref>{{ببینید|اصالت وجود|تشکیک در وجود|وجود رابط}} | ||
==وجود ذهنی== | ==وجود ذهنی== |
ویرایش