|
|
خط ۳۲: |
خط ۳۲: |
| محمدمهدی ربانی املشی، [[شاگردان امامخمینی|شاگرد امامخمینی]]، روحانی مبارز، نماینده [[مجلس خبرگان قانون اساسی|مجلس خبرگان]] و [[مجلس شورای اسلامی]]، دادستان کل کشور و عضو [[شورای نگهبان]]. | | محمدمهدی ربانی املشی، [[شاگردان امامخمینی|شاگرد امامخمینی]]، روحانی مبارز، نماینده [[مجلس خبرگان قانون اساسی|مجلس خبرگان]] و [[مجلس شورای اسلامی]]، دادستان کل کشور و عضو [[شورای نگهبان]]. |
| ==زندگینامه== | | ==زندگینامه== |
| محمدمهدی ربانی در آذر ۱۳۱۳، در خانوادهای روحانی در شهر [[قم]] به دنیا آمد.<ref>دبیرخانه، ۲/۳۵۱.</ref> پدر وی عبدالمکارم ساکن قم بود و در نهایت [[زهد]] و قناعت زندگی میکرد.<ref>ربانی املشی، یاران امام، پنج.</ref> وی در پنجسالگی [[قرآن]] را در مکتبخانه آموخت و در همان ایام مادرش را از داد<ref>ربانی املشی، یاران امام، پنج.</ref> و پس از گذراندن پایه ششم ابتدایی<ref>محبوبی، ۳/۲۲۳.</ref> و با تشویق پدر به دروس حوزوی روی آورد.<ref>دبیرخانه، ۲/۳۵۴ ـ ۳۵۵.</ref>
| |
|
| |
| ربانی مکاسب، کفایۀ الاصول و بخشی از کتاب اشارات و شرح منظومه را نزد [[حسینعلی منتظری]] و بخشی از [[فلسفه]] را نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] فرا گرفت.<ref>همان، ۲/۳۵۶؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۱۸۱.</ref> وی سه سال در درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی]] شرکت کرد و یک دوره اصول و بخشی از خارج فقه را نزد [[امامخمینی]] آموخت.<ref>محبوبی، ۳/۲۲۷.</ref>
| |
|
| |
| ربانی پس از [[تبعید امامخمینی]] به ترکیه در درس خارج فقه [[سیدمحمد محقق داماد]] و سه سال در درس فقه [[مرتضی حائری یزدی|مرتضی حائری]] شرکت کرد.<ref>محبوبی، ۳/۲۲۷؛ ربانی املشی، تشکل فراگیر، ۴/۳۱۷ ـ ۳۱۸.</ref> وی با [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[محمد مؤمن]] و [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]] همبحث بود؛<ref>محبوبی، ۳/۲۲۷.</ref> اما رابطهاش با هاشمی رفسنجانی صمیمیتر بود<ref>محبوبی، ۳/۲۲۵.</ref> و به عقد اخوت انجامید.<ref>هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۶۷.</ref>
| |
|
| |
|
| == دوران مبارزه == | | == دوران مبارزه == |
| ورود ربانی املشی به فعالیتهای سیاسی هنگامی بود که سیدعبدالحسین واحدی از اعضای [[فدائیان اسلام]] در اعتراض به انتقال جنازه [[رضا پهلوی|رضاشاه پهلوی]] در سال ۱۳۲۹ به ایران، در [[مدرسه فیضیه|فیضیه]] سخنرانی داشت. ربانی [[طلاب]] را تشویق به تعطیلی دروس حوزه و حضور در سخنرانی واحدی کرد.<ref>پیام انقلاب، ۲۶ ـ ۲۷.</ref> حضور وی در [[تدریس امامخمینی|درس امامخمینی]] موجب آشنایی او با ایشان و شیفتگیاش به ایشان شد.<ref>محبوبی، ۳/۲۲۸.</ref> در ماجرای [[دستگیری امامخمینی]] و [[واقعه پانزده خرداد ۱۳۴۲|واقعه خونین پانزده خرداد ۱۳۴۲]]، ربانی با تهیه دو دست کفن به همراه پدرش راهی [[تهران]] شدند.<ref>ربانی املشی، یاران امام، نه.</ref> او همچنین همراه جمعی از فضلا و مدرسان حوزه علمیه قم، طی نامهای به هیئت دولت، بازداشت امامخمینی را محکوم کرد.<ref>مرکز اسناد، ۳/۱۰۴ ـ ۱۰۶.</ref> ربانی در اسفند ۱۳۴۲ طی تلگرامی همراه علمای [[حوزه علمیه قم]]، به حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت، بهادامه بازداشت امامخمینی و علما اعتراض کرد<ref>مرکز اسناد، ۳/۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref> و برای آنکه [[امامخمینی]] از بازداشت آزاد شود، برای اثبات [[مرجعیت امامخمینی|مرجعیت ایشان]] در تهیه و تدوین [[کتاب نجاة العباد]]، نخستین [[رساله عملیه امامخمینی]]، نقش اساسی داشت.<ref>پیام انقلاب، ۲۹ و ۳۰.</ref>
| |
|
| |
| ربانی در عاشورای ۱۳۸۳ق/ ۱۳۴۳، در مسجد امامزاده حبیببنموسی در کاشان به مناسبت سالگرد واقعه پانزده خرداد ۱۳۴۲، علیه [[رژیم پهلوی]] سخنرانی کرد.<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۲۵.</ref> وی در سالروز میلاد [[حضرت فاطمه زهرا(س)|حضرت فاطمه(ع)]] بیستم جمادیالثانی ۱۳۸۴ق/ چهارم آبان ۱۳۴۳، در قم در خانه [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]، ضمن سخنرانی، [[کاپیتولاسیون|قانون کاپیتولاسیون]] را سند بردگی ملت ایران دانست.<ref>محبوبی، ۳/۲۲۹ ـ ۲۳۰.</ref> وی در بهمن همان سال، در مسجدجامع بازار تهران طی سخنرانی، به سیاستهای اقتصادی، فرهنگی و خفقان رژیم پهلوی شدیداً اعتراض و برای سلامتی امامخمینی دعا کرد و پس از آن به اتهام تبلیغ علیه دولت بازداشت و روانه زندان قزلقلعه شد؛ اما به دلیل نبود دلایل کافی بر اثبات اتهام علیه وی، در بیستم اردیبهشت ۱۳۴۴ از زندان آزاد شد.<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۴۰ ـ ۵۰ و ۶۱ ـ ۷۲.</ref> وی در مهر ۱۳۴۴ طی اعلامیهای همراه فضلا و طلاب حوزه علمیه قم، انتقال [[امامخمینی]] از ترکیه به نجف را مایه خرسندی دانست؛ اما ادامه تبعید ایشان را موجب تأثر و تنفر عموم ملت خواند.<ref>مرکز اسناد، ۳/۱۷۴.</ref>
| |
|
| |
| ربانی املشی در آبان ۱۳۴۹ در مسجد اعظم املش، درباره عملکرد رژیم پهلوی سخنرانی انتقادی کرد که مأموران شهربانی وی را بازداشت کردند و به ژاندارمری گیلان فرستادند.<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۱۳۴.</ref> وی در اردیبهشت ۱۳۵۱ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در قم بازداشت شد و برای بار دوم روانه زندان قزلقلعه گردید؛<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۱۳۸ ـ ۱۴۰.</ref> اما در تیر ۱۳۵۱ به شرط عدم خروج از حوزه قضایی تهران از زندان آزاد شد.<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۱۴۸.</ref> وی سپس در ۲۵ مرداد ۱۳۵۲ به دلیل فعالیتهای ضد [[رژیم پهلوی]] و حمایت از امامخمینی به سه سال تبعید در شهر شوشتر خوزستان محکوم شد،<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۱۵۹.</ref> اما در آنجا نیز به فعالیتهای خود ادامه داد؛ به همین دلیل رژیم پهلوی محل تبعید وی را در اردیبهشت ۱۳۵۳ از شوشتر به فردوس خراسان تغییر داد؛<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۱۸۴.</ref> اما ربانی پس از ورود به آن شهر با اقامه نماز جماعت مردم را به خود جذب کرد؛ چنانکه در آغاز فعالیت وی تعداد نمازگزاران از سی نفر بیشتر نبود؛ اما با فعالیت او به سیصد نفر افزایش یافت که موجب نارضایتی سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) شد؛ به همین دلیل ساواک در آغاز مانع از ادامه نماز جماعت وی شد و از اداره سوم درخواست تغییر محل تبعید وی را کرد. سپس در اسفند ۱۳۵۴ به دلیل ادامه فعالیتهای سیاسی، وی را همراه ۶۱ نفر دیگر ممنوعالخروج کرد.<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۲۰۶ ـ ۲۲۷.</ref>
| |
|
| |
| ربانی املشی در آبان ۱۳۵۶ همراه علما و مدرسان حوزه علمیه قم، درگذشتِ مشکوک سیدمصطفی خمینی را به امامخمینی تسلیت گفت<ref>مرکز اسناد، ۳/۲۲۹.</ref> و در مراسم چهلم وی در مسجد اعظم قم سخنرانی کرد و ضمن انتقاد به رفتار رژیم پهلوی نسبت به مردم و طلاب، خواهان آزادی [[سیدمحمود طالقانی]] و [[حسینعلی منتظری]] شد.<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۲۶۸.</ref> در چهاردهم آذر همان سال، وی به سه سال اقامت اجباری در شهربابک کرمان محکوم شد.<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۲۷۶.</ref> حضور وی تأثیر زیادی بر مردم گذاشت، تا جایی که شهربابک به مکانی برای اقدام علیه رژیم پهلوی تبدیل شد؛<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۳۰۷.</ref> به همین دلیل ساواک او را در خرداد ۱۳۵۷، به شهر جیرفت کرمان منتقل کرد؛<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۳۲۸ و ۳۳۲.</ref> اما ربانی املشی خیلی زود با مردم آن شهر نیز انس گرفت و خانه او محل تجمع [[مردم]] در [[نماز جماعت]]، خطابه و توزیع اعلامیه [[امامخمینی]] شد.<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۳۶۸.</ref> با اوجگیری قیام و فعالیتهای مردم، ربانی در شهریور ۱۳۵۷ به بهانه عیادت از پدر خود، به تهران رفت و آنجا همراه [[سیدهادی خامنهای]]، [[محمدجواد حجتی کرمانی]] و [[عبدالمجید معادیخواه]] در حالیکه اعلامیههای زیادی به همراه داشت، دوباره بازداشت و به جیرفت تبعید شد.<ref>ربانی املشی، یاران امام، ۴۱۸ ـ ۴۲۲.</ref> وی در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ به هنگام [[بازگشت امامخمینی به ایران|بازگشت امامخمینی به کشور]]، همراه دیگر روحانیان به استقبال ایشان در فرودگاه مهرآباد رفت.<ref>طاهری خرمآبادی، ۲/۲۸۰ ـ ۲۸۷.</ref>
| |
|
| |
|
| == فعالیتها و مسئولیتها == | | == فعالیتها و مسئولیتها == |
| ربانی املشی پس از پیروزی انقلاب به همراه [[علی قدوسی]] و [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]] ستاد انقلاب را در [[قم]] تشکیل داد که ازجمله فعالیتهای آنان اعزام قضات به نقاط مختلف کشور بود.<ref>طاهری خرمآبادی، ۲/۳۲۹ ـ ۳۳۰.</ref> وی در مرداد ۱۳۵۸ نماینده مردم استان گیلان در [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] و در سال ۱۳۶۱، نماینده استان خراسان در [[مجلس خبرگان رهبری]] شد.<ref>دبیرخانه، ۲/۳۴۹.</ref> او همچنین در سال ۱۳۶۳ در دومین دوره [[مجلس شورای اسلامی]]، نماینده مردم تهران و نایبرئیس دوم شد.<ref>آقایی جیرهنده، ۴۵ و ۵۲.</ref>
| |
|
| |
|
| رابطه ربانی املشی با [[امامخمینی]]، از دوره شاگردی برقرار شد. او که امامخمینی را معلم اخلاق، استاد و مراد خود و دارای ویژگیهای شهامت، شجاعت، صلاحیت در رهبری افکار سیاسی عالی و بلند میدانست،<ref>جمهوری اسلامی، ۱۱؛ ربانی املشی، تشکل فراگیر، ۴/۳۲۲.</ref> در همه صحنههای مبارزه در کنار ایشان حضور داشت.<ref>اطلاعات، ۱۹.</ref> او در خرداد ۱۳۴۰، از امامخمینی اجازه در امور حسبیه دریافت کرد و ایشان در آن، وی را به فضایل درونی و صلاح و سداد و وثاقت موصوف دانست؛<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۸۱.</ref> چنانکه در نامه به سیدمهدی یثربی، از محبتهای وی به ربانی در سفر تلیغی به کاشان قدردانی کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۳۳۲.</ref>
| | == درگذشت == |
| | |
| واگذاری مسئولیتهای چندی به ربانیاملشی نیز نشانه اعتماد امامخمینی به وی بود؛ برای نمونه، در ۲۸/۲/۱۳۵۸ وی را در رأس هیئتی از فضلای حوزه علمیه، به استان گیلان و مازندران فرستاد تا از نزدیک به وضع مردم آن سامان رسیدگی کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۵۰.</ref> چنانکه در ۴/۹/۱۳۵۸ نیز، طی حکمی از وی خواست مشکلات موجود در گیلان را بررسی کند و در رفع آن بکوشد و از مردم منطقه نیز خواست تا با او در این زمینه همکاری کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۱۱۶.</ref> ایشان در خرداد ۱۳۵۹ ربانی املشی را همراه جمعی دیگر عضو ستاد انقلاب فرهنگی<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۳۱.</ref> و در تیر ۱۳۶۰ به دادستانی کل کشور منصوب کرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۵۱۳.</ref> و در دی ۱۳۶۱ یوسف صانعی را به جای وی منصوب و از زحمات املشی تشکر کرد. ایشان با اشاره به اینکه این تغییر به معنای نامطلوببودن افراد نیست، تأکید کرد بر اساس مصالح شغلی چنین تصمیمی گرفته شده و باید فکری کرد ربانی در جای دیگری خدمت کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۲۳۱.</ref> امامخمینی پس از چند روز، با تقدیر و تشکر از زحمات بسیار ربانی در مقام دادستانی کل کشور و همچنین در شورای عالی قضایی و اشاره به وثوق و اطمینان به وی، او را عضو فقهای شورای نگهبان قرار داد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۲۴۲.</ref>
| |
|
| |
|
| == درگذشت ==
| |
| ربانی املشی بر اثر عارضه مغزی در بهمن ۱۳۶۳ تحت عمل جراحی قرار گرفت.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۷۴.</ref> در برخی منابع به مسمومشدن وی با داروهای سرطانزا به دست جریان [[سیدمهدی هاشمی]] اشاره شدهاست.<ref>محمدی ریشهری، ۲۶۵ ـ ۲۶۶.</ref> وی سرانجام پس از یکدوره بیماری در ۱۷/۴/۱۳۶۴ در ۵۱سالگی از دنیا رفت و در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>محبوبی، ۳/۲۳۴ ـ ۲۳۵.</ref> از ربانی چهار دختر و یک پسر به جا ماندهاست.<ref>ربانی املشی، تشکل فراگیر، ۴/۳۱۸.</ref>
| |
| ==پانویس== | | ==پانویس== |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |