کاربر:Salehi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
برچسب: واگردانی دستی
 
(۱۰۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''فلک'''
محی‌الدین حائری شیرازی، روحانی مبارز، شاگرد و نماینده امام‌خمینی، امام جمعه شیراز، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو [[مجلس خبرگان رهبری]].  
فلک، جسم اثیری کروی میان دو سطح محدّب و مقعّر در طبیعیات فلسفه.
==مفهوم‌شناسی==
فلک به معنای چرخ گردون و سپهر است <ref>(دهخدا، لغتنامه دهخدا، 10/15180.)</ref> و در اصطلاح [[علم هیئت]]، جسم کروی است که دو سطح ظاهری و باطنی اجرام آسمانی به آن احاطه دارد و این دو سطح، موازی و دارای مرکز واحدی‌اند <ref>(خواجه‌نصیر، زبدة الهیئه، 4؛ جرجانی، کتاب التعریفات، 72 ـ 73.)</ref> برخی فلک را جسم کروی بین دو سطح محدب و مقعر می‌دانند <ref>(تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات ‌الفنون و العلوم، 2/1289.)</ref> [[امام‌خمینی]] نیز فلک را جسم اثیری کروی‌شکل میان دو سطح محدب و مقعر می‌داند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/544.)</ref>


از فلک و خصوصیات آن در علم هیئت بحث می‌شود و آن علمی است که در آن از احوال اجرام عِلوی و سِفلی از حیث کمیت، وضع و حرکت ملازم با آنها بحث می‌شود <ref>(← زمانی، هیئت و نجوم، 1/31.)</ref> و جزئی از [[علم نجوم]] است که دارای سه بخش است: قسمی از آن به شناخت افلاک، ستارگان، فواصل و حرکت آنها اختصاص دارد که به این قسم علم هیئت گویند. بخش دیگر مربوط به چگونگی دوران افلاک و طالع‌های برج و حرکت ستارگان است. این قسم را [[علم احکام]] (نجوم) می‌گویند. بخش دیگر مربوط به حل زیج و ساختن تقویم و استخراج تاریخ است <ref>(زمانی، هیئت و نجوم، 1/31 ـ 32.)</ref>
==معرفی و زندگی‌نامه==
محمدصادق حائری شیرازی، معروف به محی‌الدین حائری شیرازی، در ۱۳۱۵ در [[شیراز]] زاده شد.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۲۷.</ref> پدرش عبدالحسین تنها فرزند محمدطاهر، در [[کربلا]] به دنیا آمد و پس از تحصیل، به حکم [[میرزامحمدتقی شیرازی]] به شیراز، موطن پدری خود بازگشت و تا آخرین روزهای زندگی به تدریس، تربیت طلاب علوم دینی و ارشاد مردم پرداخت. وی از مجتهدان وارسته، عارف، مبارز و دارای حاشیه بر عروةالوثقی بود.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۲۷ ـ ۱۲۸؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۶ ـ ۷ و ۱۶؛ آزادی فقیه، جلوه‌های شخصیت آیت‌الله حائری شیرازی در آئینه کلام یاران و شاگردان، ۲۰.</ref> مادر وی از سادات و بانویی پارسا و شایسته بود که در دوران منع حجاب، از خانه بیرون نیامد.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۲.</ref> صدرالدین حائری شیرازی برادر بزرگ‌تر محی‌الدین پس از رحلت پدرش در ۱۳۳۰، تربیت و حمایت از محی‌الدین را بر عهده گرفت و برای وی جایگاه و حالت پدری داشت.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۱۰.</ref>


==پیشینه==
حائری شیرازی تحصیلات ابتدایی تا پایان دوره متوسطه را در شیراز گذراند و به مطالعه کتاب‌های داستانی، تاریخی و ادبیات روز علاقه‌مند بود.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۵ ـ ۱۶.</ref> سیداحمد اثنی‌عشری از معلمان دوره ابتدایی وی، شاگردان را با دین آشنا می‌کرد و روش مبارزه با رژیم پهلوی را همراه با رویداد‌های زندگی خود، به شاگردانش می‌آموخت.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۷؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> وی در نوجوانی با «حاج‌مؤمن» و نیز محمداسماعیل دولابی از شاگردان [[محمدجواد انصاری همدانی]] که به شیراز آمده بود، آشنا شد و با همنشینی و گفتگو با آن دو تحت تأثیر شخصیت اخلاقی و عرفانی‌شان قرار گرفت.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۷ ـ ۸؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۶؛ حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۵.</ref> سیدحسین یعقوبی از شاگردان انصاری همدانی نیز از استادان اخلاق وی بود.<ref>حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۵.</ref>  
بحث از افلاک، بحث از چگونگی حرکت ستارگان و خورشید است؛ زیرا طلوع و غروب خورشید، به‌وجودآمدن روز و شب، تفسیر نظم و حرکت عالم ازجمله اموری‌اند که اهل تحقیق در طول تاریخ به آن توجه داشته‌اند <ref>(فلکی، الدرر التوفیقیة فی تقریب علم الفلک و الجیودیزیه، 3 ـ 4؛ ایمان‌پور، نقش نظریه افلاک در آراء فلسفی فیلسوفان اسلامی، 89 ـ 90.)</ref> اهمیت بحث از افلاک علاوه بر مسائل هیئت و نجوم و تعیین سال، ماه، روز و زمان، در تطبیق مباحث دینی با نظریه افلاک مورد توجه بوده است؛ چنان‌که بحث از جایگاه کتاب محو و اثبات، چگونگی [[معراج جسمانی پیامبر اکرم(ص)]]، [[معاد جسمانی]]، جایگاه برخی از پیامبران مانند [[عیسی(ع)]] و [[ادریس(ع)]] در فلک دوم و پنجم از جمله این امورند <ref>(قیصری، شرح فصوص الحکم، 98 و 1052 ـ 1053؛ ← فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، 484؛ ایمان‌پور، نقش نظریه افلاک در آراء فلسفی فیلسوفان اسلامی، 93 ـ 94؛ ← ادامه مقاله.)</ref> ادریس(ع) نخستین کسی بود که دانش نجوم را آشکار کرد و ‌اندازه مسیر کواکب را مشخص و معین ساخت و تأثیر آنها را کشف و بازگو کرد <ref>(ابن‌طاووس، الاقبال، 3/205؛ همو، فرج المهموم، 22؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، 5/275؛ زمانی، هیئت و نجوم، 1/22.)</ref> پیشینیان پیش از اسلام، مانند آشوریان، کلدانیان، مصریان و ایرانیان همه از نامداران هیئت و نجوم به ‌شمار می‌روند <ref>(زمانی، هیئت و نجوم، 1/23.)</ref> فیثاغورث نیز در پانصد سال پیش از میلاد در رم، معلم رسمی این دانش بوده است. همچنین بطلمیوس در اسکندریه مصر به این دانش اشتغال داشت و اصول و قواعد آن را در کتاب مجسطی به نگارش در آورد.<ref>(زمانی، هیئت و نجوم، 1/23.)</ref>


با ظهور اسلام دانش نجوم و هیئت به‌سرعت شکوفا شد و بعدها هزینه‌های زیادی صرف احداث و ساخت رصدخانه‌های بزرگ گردید؛ همچنین راهکارها و اکتشافات جدید نصیب منجمان مسلمان گردید و تألیفات آنان به شرق و غرب جهان رسید <ref>(زمانی، هیئت و نجوم، 1/24.)</ref> [[ابراهیم‌بن‌حبیب فزاری]] منجم بزرگ شیعی، نخستین شخصیتی است که در جهان اسلام [[اسطرلاب]] ساخت <ref>(زمانی، هیئت و نجوم، 1/24 ـ 25.)</ref> بعدها فیلسوفان اسلامی نیز در حوزه کیهان‌شناسی بر مبنای مرکزیت زمین به این امر توجه داشته‌اند؛ چنان‌که [[فارابی]] نظریه یونانیان را مبنی بر اینکه جهان از نه فلک متداخل تشکیل شده که همگی آنها به صورت ابدی دور زمین می‌چرخند، پذیرفته است (52 ـ 56). بوعلی سینا نیز در بحث کیهان‌شناسی و جهان‌شناختی، متأثر از فلسفه و [[هیئت‌شناسی ارسطویی]] و ب[[طلمیوسی]] و ن[[ظریه نوافلاطونی]] است؛ اما این مباحث را گسترش داده است <ref>(نصر، سنت‌ عقلانی اسلامی در ایران، 153.)</ref> [[ابوریحان بیرونی]] نیز در [[کتاب الاسئلة و الاجوبه]] پرسش‌هایی از افلاک و اعتراض‌هایی به هیئت ارسطویی مطرح کرده است <ref>(نصر، سنت‌ عقلانی اسلامی در ایران، 179 ـ 180.)</ref> [[شیخ اشراق]] نیز مسائلی چون رؤیا و [[حشر نفوس اشقیا]] و [[بُله]] را بر مبنای افلاک توجیه کرده است (1/68 ـ 95؛ 2/236 و 4/85)؛ اما بر اساس مبانی خود از طرح کلی ارسطو و ابن‌سینا درباره افلاک، ‌اندکی فاصله گرفته و در مسئله عقول و تطبیق آنها با افلاک بطلمیوسی عدول کرده است <ref>(نصر، سنت‌ عقلانی اسلامی در ایران، 227.)</ref> وی در مواردی حرکت افلاک سماوی را نتیجه [[اشراق انفسی افلاک]] به نور الهی دانسته است <ref>(شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 2/172 ـ 177 و 183 ـ 186.)</ref>
حائری شیرازی، پس از گذراندن دوره متوسطه در ۱۳۳۵ برای ادامه تحصیل در دانشگاه، به تهران رفت؛ ولی به سبب انتقاد از وضعیت دولت وقت به وسیله ماموران [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک)، دستگیر و از ادامه تحصیل محروم شد.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۸ ـ ۹.</ref> وی پس از آن به فراگیری علوم دینی روی آورد و مقدمات را نزد پدر در شیراز و سطح را در مدارس منصوریه، سیدعلاءالدین حسین و آقاباباخان، نزد استادانی چون محمدعلی موحد، و تقریرات اصول میرزای قمی را از [[بهاءالدین محلاتی]] فرا گرفت و این دوره را در سه سال به پایان برد.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۱؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰ ۱۱.</ref> پس از آن به [[حوزه علمیه قم]] رفت و شش ماه از درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی]] بهره برد و پس از درگذشت وی، از درس‌های خارج فقه و اصول امام‌خمینی، [[سیدمحمد محقق داماد]]، [[محمدعلی اراکی]] و [[میرزاهاشم آملی]] بهره گرفت.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۵.</ref>
[[عرفا]] نیز به مباحث افلاک توجه داشته‌اند؛ چنان‌که ا[[بن‌عربی]] در مشاهدات خود از افلاک یاد می‌کند و بر مبنای شهودات خود بر مجموعه افلاک دو فلک افزوده است <ref>(ابن‌عربی، عقلة المستوفز، 59.)</ref> [[ملاصدرا]] نیز درباره افلاک [[نظریه قدما]] را نقد و بررسی کرده و نظریه خود را به عنوان یافته‌ای نو و بر اساس [[حرکت جوهری]] مطرح کرده و افلاک را موجوداتی در مسیر پویای ذاتی و رسیدن به صورت مفارق محض دانسته است؛ <ref>(ملاصدرا، رسالة فی الحدوث، 234 ـ 250؛ ← موسویان، مقدمه کتاب رسالة فی الحدوث، 53؛ دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، 2/65)</ref> البته در جهان‌شناسی ملاصدرا نقش افلاک به کمترین حد خود رسیده است، به ‌طوری که فلسفه او در آغاز راهِ حذف افلاک از نظام صدور قرار گرفته است. هرچند او در [[اسفار|اسفارملاصدرا]] اشاره کرده که رساله‌ای در باب افلاک نوشته و اشکالات را حل کرده است، <ref>(ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، 2/261 ـ 263)</ref> اما این رساله موجود نیست <ref>(سبزواری، تعلیقات، 2/261 ـ 263.)</ref>


نظریه افلاک با همه لوازمش یکی از اصول مورد قبول بود که قرن‌ها از مسلمات فیلسوفان اسلامی شمرده می‌شد و نقش مهمی در برخی از مباحث اساسی فلسفه اسلامی ایفا کرد. اگرچه امروزه برخی از فلاسفه به بطلان [[نظریه افلاک بطلمیوسی]] اشاره کرده‌اند، <ref>(طباطبایی، نهایة الحکمه، 326؛ ایمان‌پور، نقش نظریه افلاک در آراء فلسفی فیلسوفان اسلامی، 83 ـ 84)</ref> با این حال، هنوز مباحثی در الهیات فلسفه وجود دارد که به کمک نظریه افلاک تبیین می‌شود (← ادامه مقاله)؛ چنان‌که در فلسفه اسلامی وجود افلاک و نفوس آنها جزو مسلمات شمرده شده و در اثبات وجود عقل <ref>(← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، 7/268 ـ 269.)</ref> و تعیین تعداد آنها به نحو مؤثر از نظریه افلاک استفاده شده است <ref>(ملاصدرا، شرح الهدایة الاثیریه، 414 ـ 416.)</ref>
== ارتباط با امام‌خمینی ==
وی از تأثیر جدی [[امام‌خمینی]] بر زندگی و تغییر نظام ارزشی خود سخن گفته و از گفتار و رفتار ایشان با عنوان شاغول و معیار زندگی و مقتدای فکری خود یاد کرده است و در همه مسائل نگاه و رأی ایشان را بر نگاه خود مقدم داشته است.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۲/۱۳۳ ـ ۱۳۵.</ref> وی در حوزه قم افزون بر درس‌های حوزه، به تاریخ ملل، مسائل اقتصادی، کشاورزی، جامعه‌شناسی، تربیت و متون ادبیات فارسی به‌ویژه متون کهن ادبی، همچون گلستان، بوستان سعدی و دیوان حافظ علاقه داشت و چون با سه زبان عربی، انگلیسی و ترکی آشنایی کافی داشت، کتاب‌ها یا نوشته‌هایی که به این زبان‌ها بود، مطالعه می‌کرد.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref>


امام‌خمینی نیز به بحث از افلاک به عنوان هیئت قدیم برای تعلیم هیئت و نجوم توجه کرده و در آثار خود به مباحثی، چون حقیقت فلک، اقسام ویژگی‌های آنها و علت تکثر افلاک سخن به میان آورده <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/543 ـ 567)</ref> و آرای فیلسوفان [[مشاء]] و [[اشراق]] را درباره حقیقت و مراتب افلاک نقد و بررسی کرده است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/401 ـ 402.)</ref> ایشان فیلسوفان متقدم را در پیروی بدون دلیل و برهان از [[هیئت بطلمیوسی]] و اینکه این نظریه را مسلم دانسته‌اند و هر جا آیه و روایتی که برخلاف آن بوده به تأویل برده‌اند، نکوهش کرده <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 1/107)</ref> و [[افلاک بطلمیوسی]] را باطل دانسته است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/381.)</ref> ایشان در تدریس [[شرح منظومه سبزواری]] نیز بخش فلکیات را با این تعبیر که «اباطیل» است و با فلکیات جدید قابل مقایسه نیست رها کرد و درس نداده است؛ <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، پاورقی، 1/14، حائری، گفتگو، فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی، 104)</ref> اما به صورت اصل موضوعی در برخی مسائل فلسفی برای تبیین دیدگاه‌های گذشتگان، از این مباحث استفاده کرده است (← ادامه مقاله).
حائری شیرازی در دوران تحصیل، نزد امام‌خمینی با اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های روشنگر ایشان آشنا شد؛<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۴۱.</ref> همچنین همانند دیگر شاگردان تحت تأثیر نصایح اخلاقی ایشان قرار گرفت و به بهره‌گیری از ‌اندیشه‌های روشن و انقلابی ایشان پرداخت و قدم در عرصه فعالیت‌های سیاسی گذاشت.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۴۱ ـ ۱۴۲؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.</ref> وی و دیگر شاگردان امام‌خمینی وظیفه خود می‌دانستند رجوع مردم به امام‌خمینی حفظ شود و ایشان تحت‌الشعاع دیگران قرار نگیرد؛ زیرا به اعتقاد وی فعالیت مثبت دیگران تنها در سایه ایشان امکان‌پذیر بود؛ اما رژیم پهلوی عکس آن رفتار می‌کرد و می‌خواست نامی و یادی از ایشان نباشد. او که در جلسات سودمند و مبارزاتی شیراز حضور داشت، خود نیز با تشکیل جلسات مذهبی و سیاسی برای جوانان، به مبارزات فکری و عقیدتی با رژیم پهلوی می‌پرداخت.<ref>مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.</ref>


==حقیقت و ماهیت افلاک==
== مبارزات ==
بر اساس نظریات حکمای پیشین، عالم خلقت به طور کلی دارای سه مرتبه است: عالم عقول (مجردات)، عالم نفوس (واسطه میان ماده و مجردات) و عالم اجسام (عالم ماده). عالم اجسام خود بر دو قسم است: اجسام عنصری و اجسام اثیری. اجسام عنصری همان ماده ظاهری و دنیوی است که از عناصر مادی تشکیل شده و همواره در حال تغییر و تبدیل است؛ <ref>(شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 3/65، 96 و 103)</ref> اما اجسام اثیری دارای صورتی ثابت و پایدارند و از ماده‌ای لطیف خلق شده‌اند <ref>(شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 3/121؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، 59؛ ← مقاله جسم.)</ref> این اجسام یا نورانی‌اند که کوکب نامیده می‌شوند یا غیر نورانی‌اند که فلک به شمار می‌آیند <ref>(لاهیجی، گوهر مراد، 81.)</ref> در علم هیئت، منظور از افلاک همان مدارها و دایره‌ها هستند؛ اما برای تسهیل در آموزش، آنها را به صورت افلاک مجسمه، یعنی آسمان‌های جسمانی تصویر کرده‌اند <ref>(حسن‌زاده آملی، تعلیقه بر شرح منظومه، 4/357؛ حسن‌زاده آملی، دروس هیئت، 1/311.)</ref>  
حائری شیرازی پس از تبعید امام‌خمینی به [[ترکیه]] در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آشکارا به عرصه مبارزات سیاسی وارد شد و به علت شدت تعلق خاطر به استاد، نتوانست در [[قم]] بماند و به شیراز بازگشت و مبارزات خود را علیه رژیم پهلوی ادامه داد و طی جلسات گوناگونی که برای اقشار مختلف به‌ویژه جوانان در مسجد شمشیرگرها برگزار می‌کرد، مردم را با مسائل سیاسی روز، نقشه‌های استعمار، شخصیت امام‌خمینی و افکار ایشان آشنا می‌کرد و به ترویج مرجعیت ایشان می‌پرداخت.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش، ۹ و ۱۲؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> عوامل رژیم پهلوی برای وی و شرکت‌کنندگان در جلساتش محدودیت‌هایی فراهم آوردند. برخی از افراد را دستگیر، بازداشت و شکنجه کردند و جلسات را به‌تدریج تعطیل کردند. در این دوران مسجد شمشیرگرها از مراکز مهم فعالیت‌های انقلابی و از محورهای مبارزات در شیراز شده بود<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> و برای آینده انقلاب نیروهای مؤثری تربیت کرد.<ref>حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۴.</ref>


[[بطلمیوس]] در [[کتاب مجسطی]] به ‌طور کلی متعرض افلاک مجسم نشده و علم هیئت را مبتنی بر دایره‌ها و وترها بیان کرده است؛ اما بر اساس غلط مشهور، افلاک بطلمیوسی، افلاک مجسم تلقی شده است <ref>(زمانی، اخترشناسان، 4/190.)</ref> ‌اندیشمندان هیئت در مقام سهولت آموزش و اِسناد حرکات کواکب به مبادی حرکات، افلاک مجسمه را آن‌چنان تنظیم و ترتیب داده‌اند که با هیچ‌یک از قواعد فلسفی نظیر عدم خلأ منافاتی نداشته باشد. همخوانی این محاسبات با مشاهدات تجربی از این رویدادها آن‌قدر دقیق است که بُهت‌آور است <ref>(نراقی، تحقیق و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، 23 ـ 26؛ حسن‌زاده آملی، دروس هیئت، 1/307.)</ref>
حائری شیرازی در ۱۳۴۵ به سبب تهیه نوار سخنرانی امام‌خمینی از قم و کشف آن در خانه برادر بزرگش صدرالدین، برای نخستین بار مدتی زندانی شد.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۸؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.</ref> مهم‌ترین اقدام وی در زندان مناظره فکری با [[مارکسیسم|کمونیست‌ها]] بود؛ اما وقتی از هدایت آنان ناامید شد، حتی از دست‌دادن با آنان پرهیز کرد و آنان را ناپاک شمرد.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.</ref> وی همچنین در سال ۱۳۴۹ نیز دستگیر و به مدت سه ماه زندانی شد.<ref>دستغیب، خاطرات حجت‌الاسلام سیدعلی‌اصغر دستغیب، ۲۰.</ref> او پس از آزادی از زندان در مبارزه با رژیم پهلوی جدی‌تر شد و بر شمار سخنرانی‌های خود افزود و همچنان ارتباط خود را با دانشجویان و جوانان حفظ کرد.<ref>ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۲۶۱.</ref>  


از دیدگاه علم هیئت عالم جسمانی به ‌شکل کره است و از سیزده کره متصل به هم و داخل یکدیگر ترکیب و تألیف شده است <ref>(ذهنی تهرانی، تحفة الاحباب شرح فارسی بر تشریح الافلاک، 6.)</ref> افلاک یا [[عوالم اثیری]] خود متشکل از مراتبی هستند که بر عالم [[عناصر اربعه]] احاطه دارند. بطلمیوس در کتاب مجسطی خود بر این باور است که زمین کره‌ای ساکن است که در مرکز عالم جای دارد و کره آب، هوا و آتش و سپس فلک قمر و مابقی افلاک بر آن احاطه دارند <ref>(صادقی تهرانی، ستارگان از دیدگاه قرآن، 171.)</ref> در هیئت بطلمیوسی هشت فلک مورد توجه بود و فیلسوفان پیشین، فلک دیگری به نام فلک محیط بر این مجموعه افزودند؛ <ref>(خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/212 ـ 213)</ref> البته برخی از اندیشمندان هیئت مانند ا[[بوریحان بیرونی]] با وجود فلک نهم مخالفت کرده‌اند <ref>(بیرونی، تحقیق ماللهند، 163 ـ 164؛ بیرونی، التفهیم، ‌57.)</ref>
پس از درگذشت مرجع تقلید وقت، [[سیدمحسن حکیم]] در سال ۱۳۴۹، حائری شیرازی در تثبیت و ترویج مرجعیت امام‌خمینی همراه با علمای شیراز فعالیت می‌کرد. در نامه ساواک فارس، خطاب به رئیس ساواک، از تأیید مرجعیت امام‌خمینی به دست [[سیدعبدالحسین دستغیب]]، سیداحمد پیشوا، سیدکرامت‌الله ملک‌حسینى، صدرالدین حائری شیرازی و محی‌الدین حائرى شیرازی گزارش شده است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۲ و ۱۰/۹۲.</ref> حائری شیرازی از سال ۱۳۵۰ میان قم و شیراز در رفت ‌و آمد بود و در [[مدرسه حقانی]] (منتظریه)، مکتب توحید (خواهران) و مدرسه رضویه، مباحث جامعه‌شناختی و مسائل تربیتی به‌ویژه [[نهج‌ البلاغه]] را تدریس می‌کرد.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref>. وی این دوره از زندگی خود، یعنی تدریس در حوزه‌های علمیه را از پرثمرترین مقاطع زندگی خود دانسته که به نیرو سازی برای انقلاب پرداخته است.<ref>حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۴.</ref>


برخی از فیلسوفان برای تبیین عقلانی [[عقول عشره]]، فلک نهم را در آثار خود پذیرفتند <ref>(خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/165 ـ 167.)</ref> این فلک، تنها فلکی است که در طبیعیات فلسفی از آن استفاده و اثبات شده است. دیگر افلاک مربوط به علم هیئت‌اند و بیشتر از وجود آنها در کار محاسباتی نجومی استفاده می‌شود <ref>(حسن‌زاده آملی، تعلیقه بر کشف المراد، 540 ـ 546.)</ref> از این‌رو وجود فلک نهم امری برهانی است و توسط فیلسوفان مطرح شده است و بیشتر براهین فلسفی بر اثبات وجود افلاک ناظر به اثبات وجود [[فلک نهم]] است <ref>(حسینی اردکانی، مرآت الأکوان، 317.)</ref> نام‌های دیگر این فلک عبارت‌اند از: [[فلک محیط]]، [[فلک اعظم]]، [[فلک اطلس]]، [[فلک اعلی]]، [[عرض اجسام]]، [[فلک معلا]]، [[جسم کل]]، [[کرة الکل]]، [[منتهی الاشارات]]، [[فلک اقصی]] و [[عرش مجید]] <ref>(تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات ‌الفنون و العلوم، 2/1289؛ الهی قمشه‌ای، حکمت الهی (عام و خاص)، 1/192؛ احمدنگری، دستور العلماء، 3/44 ـ 45؛ ← مقاله عرش.)</ref>
حائرى شیرازى در سال ۱۳۵۱ به دلیل فعالیت‌های مبارزاتی از سوی رژیم از سخنرانی منع شد و مدتی پس از آن به علت برگزاری جلساتی برای ارشاد مردم در خانه‌اش،<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.</ref> شش ماه به شهر فومن تبعید گردید. در فومن زبان گیلکى را فرا گرفت و بسیاری از جوانان آن شهر را با ‌اندیشه‌هاى انقلابی و اوضاع جامعه آشنا کرد.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref>. پس از تبعید، به قم رفت؛ مدت‌ها ساواک در جستجوى وی بود.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> پس از بازگشت به شیراز، شماری از مبارزان و دوستان به دیدار وی رفتند و ساواک همگی ازجمله خود وی را دستگیر کرد و به کمیته مشترک ضد خرابکاری فرستاد.<ref>ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش، ۲۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸.</ref> وی در زندان شکنجه‌های بسیار شد و ازجمله گرفتار ناراحتی و سنگینی گوش شد؛ با این حال، برخی شکنجه‌گران تحت تأثیر او قرار گرفتند.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.</ref>


[[امام‌خمینی]] نیز بنابر هیئت قدیم به بررسی حقیقت فلک پرداخته و با تقسیم عالم ماده به عنصری و اثیری، [[جسم اثیری]] را همان افلاک و کواکب برشمرده است <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/544.)</ref> اجسام اثیری دارای صورتی ثابت و [[هیولایی|صورت هیولایی]] غیر هیولای عالم ماده‌اند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 1/103 ـ 104.)</ref> بنابر نظر ایشان طبق این نظریه، اثبات [[حدوث عالم]] با دو مشکل مواجه می‌شود: یکی اینکه چون فلک یک هویت و هیولای ثابت دارد که در تمام مراحل صورت‌های نوعیه هست و از این‌روی قدیم است و دیگری اینکه خود صورت‌های فلکی غیر قابل تغییرند و هیچ حالی در آنها رخ نمی‌دهد مگر در حرکت وضعی <ref>(امام خمینی، تقریرات، 1/108.)</ref> بر طریقه هیئت بطلمیوسی مرکز عالم زمین است و کره آب، هوا، نار و همین طور کرات سیار هفت‌گانه به ترتیب محیط بر یکدیگرند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 1/107 ـ 108.)</ref> بنابر این نظریه، عالم جسمانی در مجموع از کره توپری تشکیل شده که ماورای آن خلأ و ملائی نیست <ref>(امام خمینی، تقریرات، 1/108.)</ref>
در سال‌های ۱۳۵۴ ـ ۱۳۵۶ بیشتر اقدامات حائری شیرازی، همانند دیگر روحانیان شیراز صرف سازمان‌دادن به مبارزات مردمی و آشکارکردن ماهیت رژیم پهلوی بود. مراسمی با حضور روحانیان شیراز در ۲/۸/۱۳۵۶ به مناسبت درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی برگزار شد که همه روحانیان، ازجمله حائری شیرازی در آن حضور داشتند و به درگیری و تظاهرات انجامید.<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۱ ـ ۱۲.</ref> وی در جریان حمله رژیم پهلوی به مسجد جامع شیراز در ۱۹/۵/۱۳۵۷ حضور داشت و پس از آن، از اقدام رژیم در سرکوب مبارزان انتقاد کرد.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.</ref> امام‌خمینی نیز در نامه‌اى از پاریس به سیدمرتضی پسندیده، لزوم رسیدگى به بعضى زندانیان و جویا شدن از حال آنان یا خویشاوندان آنان ازجمله سیدعبدالحسین دستغیب و حائرى شیرازى را یادآور شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۴/۲۸۰.</ref>  


امام‌خمینی در بیان دلیل عقلی بر اثبات وجود فلک بر این باور است که تحقق ترکیب ارکان و عناصر منوط به حرکت مکانی است و حرکت مکانی خود بر وجود جسم کروی دلالت دارد؛ زیرا حرکت مکانی باید از جهتی به جهتی باشد و چون جهات حقیقی مستلزم وجود جسم محدّد دارای وضع و شکل مستدیر است که بر ابعاد و جهات محیط است، این جسم محدد صاحب حرکتِ دوری است و چون حرکت مستقیم به واسطه تناهی ابعاد، متناهی است و از مبدئی آغاز و در نقطه‌ای پایان می‌یابد، باید [[حادث]] باشد و حدوث آن در زمان معین نیازمند به مخصص است و مخصص آن باید چیزی باشد که واسطه ربط قدیم به حادث باشد و آن حرکت دوری فلک است که دارای جهت ثابت و حدوث است <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/544 ـ 545.)</ref>
== فعالیت‌ها پس از انقلاب ==
حائرى شیرازی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزى انقلاب اسلامی]] مدتی به تدریس در دانشکده الهیات و دیگر مراکز فرهنگی تهران پرداخت.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۳۸۲ش، ۶؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.</ref> وی در تدریس از مثال‌ها و نمونه‌های محسوس در طبیعت استفاده می‌کرد و مخاطب او از هر قشری که بود، از آموزه‌های وی بهره‌مند می‌شد.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> وی نماینده امام‌خمینی در [[قوای مسلح|ارتش]] بود<ref>ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷.</ref> و پس از [[تسخیر لانه جاسوسی امریکا|تسخیر سفارت امریکا]] به دست دانشجویان پیرو خط امام، مباحث [[ولایت فقیه]] و اخلاق اسلامی را برای آنان تدریس کرد.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹؛ حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۵.</ref> وی در نخستین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم شیراز انتخاب گردید و در مجلس به عنوان رئیس کمیسیون اصل نود به انجام وظایف قانونى پرداخت.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹؛ حائری، حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۵؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶.</ref> نمایندگی دوره‌های اول، دوم و چهارم مجلس خبرگان رهبری از سوی مردم استان فارس از دیگر مسئولیت‌های اوست.<ref>مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹.</ref>


==تعداد افلاک==
حائری شیرازی پس از شهادت [[سیدعبدالحسین دستغیب]] در بیستم آذر ۱۳۶۰ در ۱۰/۱۰/۱۳۶۰ طى حکمى از سوی امام‌خمینی به امامت جمعه شیراز<ref>امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱۵/۴۶۱.</ref> و پس از آن به نمایندگی ولى فقیه در استان فارس،<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.</ref> منصوب شد. اختلافات و قضایای میان علمای برجسته شیراز در سال ۱۳۶۴ سبب شد امام‌خمینی، [[احمد جنتی]] را برای رفع و حل آن به شیراز بفرستد و از حائرى شیرازی نیز خواست با همراهى هیئت اعزامی در رفع اختلافات بکوشد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱۹/۳۰۶.</ref> اما این اعزام نتیجه مطلوبی نداشت و امام‌خمینی حل این مسئله را به [[حسینعلی منتظری]] واگذار کرد و منتظری با تشکیل شورایی از سیدعلی‌محمد دستغیب، سیدعلی‌اصغر دستغیب، سیدهاشم دستغیب و رسول منتجب‌نیا و حائری شیرازی، یادآور شد تصمیمات مربوط به نمایندگی ولی فقیه در این استان را این شورا بگیرد و نماز جمعه را افراد یادشده به نوبت بخوانند. حائری شیرازی با اینکه این حکمیت را قبول نداشت، پذیرفت؛ ولی به [[سید هاشم رسولی محلاتی|سیدهاشم رسولی محلاتی]] از اعضای دفتر امام‌خمینی خاطرنشان کرد اگر اوضاع به همین شکل پیش رود، استعفا خواهد کرد. با انتقال سخنان وی به امام‌خمینی، ایشان شورای تشکیل‌شده را رد کرد و به وی پیام داد خود به نماز جمعه ادامه دهد.<ref>حائری، شهاب الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۶ ـ ۱۲۷.</ref>  
[[حکما]] درباره تعداد افلاک اختلاف نظر دارند؛ قدمای یونان تا 55 فلک قائل شده‌اند؛ <ref>(ابن‌رشد، تفسیر ما بعد الطبیعه، 3/1669 ـ 1677.)</ref> اما مشهور حکما به نُه فلک قائل‌اند که از بالا به طرف زمین عبارت‌اند از فلک افلاک (اطلس)، فلک البروج، افلاک و سیارات سبعه (زحل، مشتری، مریخ، خورشید، زهره، عطارد و ماه) <ref>(بیرونی، تحقیق ماللهند، 357؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/211 ـ 215.)</ref> در برابر مشهور، [[اخوان‌الصفاء]] قائل به یازده کوکب‌اند (2/27 ـ 29 و 3/209). [[عارفان]] نیز در تعداد افلاک ثوابت اختلاف دارند. [[قونوی]] فلک ثوابت را در دو فلک اطلس و ثوابت محدود دانسته است؛ <ref>(← فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، 453.)</ref> اما [[ابن‌عربی]] فوق آسمان‌های هفت‌گانه (که عنصری و قابل خرق و التیام هستند) چهار فلک را با ویژگی غیر عنصری قائل می‌شود که عبارت‌اند از عرش، کرسی، اطلس و فلک بروج؛ <ref>(ابن‌عربی، فصوص الحکم، 75.)</ref> بنابراین ابن‌عربی بر مبنای شهودات خود بر مجموعه افلاک نه‌گانه مطرح‌شده از جانب حکما، دو فلک عرش و کرسی را نیز می‌افزاید و قائل است که دسترسی به این دو فلک برای همگان میسر نیست مگر [[اولیای کامل]] <ref>(ابن‌عربی، عقلة المستوفز، 59.)</ref> برخی [[اهل معرفت]] بر این باورند که فلک اطلس نخستین مظهر جسمانی [[عرش]] است و فلک ثوابت هم نخستین مظهر [[کرسی]] است؛ <ref>(فرغانی، مشارق الدراری، 150 ـ 153؛ فرغانی، منتهی المدارک، 1/82 ـ 85.)</ref> از‌ این‌رو به عرش و کرسی از حیثیت تنزلشان و از آن جهت که به هیئت جسمی بسیط ظهور می‌کنند، فلک اطلس یا فلک بروج گویند <ref>(فرغانی، منتهی المدارک، 1/82 و 86؛ فناری، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، 453؛ ← مقاله عرش.)</ref>


امام‌خمینی نیز به تعداد افلاک اشاره کرده و گفته است مشهور، آنها را نُه فلک می‌دانند و علت حصر آن در نه فلک به جهت رصدهای بسیار دقیق برخی از ثوابت است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/547.)</ref> برخی سخن [[ابن‌سینا]] را در تعداد افلاک مبنی بر اینکه هر یک از ثوابت یک فلک جداگانه‌ای باشند نقد کرده‌اند <ref>(← امام‌خمینی، تقریرات 2/551.)</ref> و بر این باورند که حرکت افلاک ثوابت یا بالذات است یا بالتبع در صورت اول چگونه امکان دارد برای هر یک از ثوابت که 1022 عدد از آنها کشف شده و امروزه با ترقی ابزارآلات رصدی سی میلیون از آنها کشف شده، تنها یک فلک داشته باشد؛ اما اگر حرکت آنها به تبع [[فلک‌الافلاک]] باشد، دیگر وجهی برای قول به این تعداد فلک باقی نمی‌ماند <ref>(← امام‌خمینی، تقریرات، 2/551 ـ 552.)</ref>
حائرى شیرازی با استقرار در شیراز، تلاش‌هاى همه‌جانبه‌اى در حوزه‌هاى دینى و فرهنگى، سیاسى و اجتماعى و اقتصادى سامان داد و طرح‌هاى مفیدی براى جذب جوانان و فعّال‌کردن ستادهاى برگزارى نماز جمعه در استان و استان‌هاى مجاور و جنوب کشور ارائه کرد؛ ازجمله هر از چندى اقدام به برگزارى گردهمایی‌هاى منطقه‌اى کرد و از امامان جمعه استان فارس و استان‌هاى مجاور دعوت کرد مشکلات و مسائل فرهنگى، اجتماعى و سیاسى مناطق خود را در این اجتماعات مطرح کنند و با مشورت به راهکارهاى مناسب دست یابند.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> از دیگر فعالیت‌هاى وی حضور چشمگیر در مناطق جنگى در دوران [[دفاع مقدس]] بود. وى بارها به جبهه رفت<ref>روزی‌طلب، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹۲ ـ۹۳.</ref> و ضمن ارتباط با رزمندگان سخنرانى‌های بسیاری در جبهه داشت. تصریح فرماندهانی چون [[علی صیاد شیرازى]]، [[ابراهیم همّت]] و [[سیدرحیم صفوى]] به استفاده معنوى مسئولان از حائری و خاطرات خوش رزمندگان سپاه پاسداران و ارتش از وى، گویاى آثار فراوان این حضور است.<ref>روزی‌طلب، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹۲ ـ ۹۳؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> حائری شیرازی در بهمن ۱۳۸۷ از سمت امامت جمعه کناره‌گیری کرد و فعالیت‌های علمی خود را در حوزه علمیه قم پی گرفت.<ref>مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.</ref>
:{{ببینید|علی صیاد شیرازی}}
==آثار==
از حائری شیرازی آثار پرشماری در مسائل متنوع اسلامی در قالب کتاب و مقاله منتشر شده است.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۳۸۲ش، ۶؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> انسان الهى، انسان‌شناسى، با على در صحرا، تمثیلات (۸ جلد)، تفسیر سوره حمد، تربیت کودکان، حافظ سرّ، درس سحر، در سایه‌سار وحى، ولایت فقیه انتخابى یا انتصابى، و ولایت فقیه، ازجمله کتاب‌های وی می‌باشند.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش؛ شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۹.</ref>


امام‌خمینی مانند دیگر اندیشمندان دلیل تکثر افلاک را اختلافاتی که در سیر کواکب رخ می‌دهد، می‌داند؛ زیرا هر حرکت خاصی که در کوکب دیده می‌شود، بر وجود فلکی که کوکب را به آن نحو حرکت دهد، دلالت دارد؛ بنابراین هنگامی که در کوکبی چندگونه حرکت وجود دارد، به‌ناچار چند فلک باید قائل شد؛ <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/561.)</ref> برای مثال کوکب دارای اوج و حضیض است؛ یعنی گاهی از زمین دور و گاهی به زمین نزدیک است یا اینکه در کوکب گاهی رجعت و برگشت سریع و گاهی اقامت و استقامت دیده می‌شود؛ چنان‌که هر یک از کواکب خمسه متحیره این‌گونه‌اند؛ از این‌رو اهل هیئت برای آنها فلک تدویر که در ثخن فلک است، قائل شده‌اند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/561.)</ref>
==درگذشت==
حائرى در ۲۹/۹/۱۳۹۶ در ۸۱سالگی در [[قم]] درگذشت<ref>شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۱۳.</ref> و در [[حضرت فاطمه معصومه(س)|حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد. وی در سال ۱۳۴۸ با دختر سیدنورالدین حسینى شیرازى از علمای مبارز شیراز ازدواج کرد<ref>ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.</ref> و ثمره آن شش پسر و یک دختر است. از میان پسران دو تن به تحصیلات حوزوى اشتغال دارند.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲؛ حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۸.</ref>  


==اقسام افلاک==
==صدرالدین حائری شیرازی==
حکما برای افلاک اقسامی قائل‌اند که هر یک از اقسام را به طور مفصل بررسی و تحلیل کرده‌اند؛ <ref>(حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، 156 ـ 159؛ حسینی اردکانی، مرآت الأکوان، 330 ـ 333.)</ref> از آن جمله تقسیم به فلک کلی و جزئی است که امام‌خمینی نیز آن را بازگو کرده است و مراد از آن کلی و جزئی منطقی نیست، بلکه [[سعه]] و عدم سعه است <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/549.)</ref>
صدرالدین حائری شیرازی برادر بزرگ‌تر محی‌الدین حائری شیرازی، در سال ۱۳۰۹ در شیراز زاده شد. درس‌های مقدماتی حوزه را در شیراز نزد پدر فرا گرفت و سپس به قم رفت و دوره سطح را از [[سیدمهدی روحانی]]، [[حسین نوری همدانی]] و [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] فرا گرفت و در [[درس خارج فقه و اصول]] بروجردی و میرزا‌هاشم آملی و [[امام‌خمینی]] حاضر شد و همزمان از درس تفسیر و فلسفه [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] استفاده کرد و در عرفان و سیر و سلوک نیز از محمدجواد انصاری همدانی بهره برد؛<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> سپس با مهاجرت به [[نجف]] از استادان و مراجع بزرگ وقت بهره گرفت.<ref>ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.</ref> وی از علمای برجسته شیراز و از نظر مبارزاتی هم‌ردیف بهاءالدین محلاتی<ref>حیدری،حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.</ref> و سیدعبدالحسین دستغیب بود. وی در جریان مبارزات علیه رژیم پهلوی فعال و در ارتباط نزدیک با روحانیان انقلابی، ازجمله [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]،<ref>ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰ ـ ۹۱.</ref> [[سیدعلی خامنه‌ای]] و دیگر روحانیان مبارز<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> بود. وی با خامنه‌ای گروه و جریانی به نام بعثت راه‌اندازی کردند تا ‌اندیشه‌های امام‌خمینی مکتوب و عرضه شود.<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> او مورد اعتماد امام‌خمینی بود و ایشان در سال ۱۳۴۶ با شناختی که خود از او داشت، در [[امور حسبیه]] به وی اجازه تصدی داد <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱/۴۷۸.</ref>


الف) اقسام فلک کلی: فلک کلی آن است که با حرکت آن یکی از حرکات نه‌گانه منضبط می‌شود <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/556.)</ref> نخستین فلک از افلاک کلیه، چنان‌که امام‌خمینی بازگو کرده است، فلک اطلس است که همان فلک‌الافلاک است و سیر شبانه‌روز مربوط به آن است <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/546.)</ref> فلک‌الافلاک محیط بر دیگر افلاک و عالم عناصر است. این فلک، بدون کوکب است و تنها سطح مقعّر آن نزد بشر معلوم است و سطح محدّب آن و ‌اندازه ضخامت آن را جز خداوند نمی‌داند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 1/108 و 2/401.)</ref> و دیگر افلاک و موجودات طبیعی در داخل فلک اطلس‌اند <ref>(امام خمینی، تقریرات،  2/271 و 401.)</ref> گاهی به فلک اطلس فلک بروج گفته می‌شود؛ هرچند که در اصطلاح اصحاب هیئت درست نیست <ref>(امام خمینی، تعلیقات فصوص، 99 ـ 100.)</ref>
صدرالدین از آغاز مبارزات با امام‌خمینی همراه شد و حمایت‌های خود ازجمله اعلامیه‌های دفاع از راه ایشان را بارها امضا کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۱۲۵ ـ ۱۲۶ و ۲۵۹؛ حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰؛ پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> وی همراه محلاتی به دستگیری ایشان در ۱۵ خرداد اعتراض کرد. پس از دستگیری محلاتی، در همان روز روحانیان شیراز ازجمله صدرالدین به این بازداشت نیز اعتراض کردند که تظاهرات گسترده و بازداشت‌هایی در پی داشت.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.</ref> پس از مهاجرت علمای تراز اول و مراجع تقلید در اعتراض به دستگیری امام‌خمینی، او نیز نه تنها در شمار علمای مهاجر بود و دیگران را نیز به مهاجرت فراخواند و در تهران نیز فعال بود.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۲۴؛ پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> وی پس از انتقال امام‌خمینی از ترکیه به نجف، در تلگرامی ورود ایشان به نجف را التیام‌بخش دل‌ها دانست.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۱۹۵.</ref> وی روحانیان بسیاری ازجمله برادر خود محی‌الدین را به میدان مبارزه کشاند. او با [[سیدعلی اندرزگو]] ارتباط داشت و خانه وی یکی از پناهگاه‌های اندرزگو بود و به همین دلیل نیز دستگیر و شکنجه‌های بسیار شد و یک چشم او آسیب دید.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۰؛ حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۶ ـ ۱۳۸؛ کاظم‌زاده، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۳۱ ـ ۳۲.</ref>
:{{ببینید|بهاءالدین محلاتی}}
مرکز فعالیت‌های مبارزاتی صدرالدین مسجد سپهسالار (امام‌خمینی) در شیراز بود. رژیم پهلوی برای محدودکردن وی، هیئت امنایی برای این مسجد تعیین کرد؛ اما وی به این کار اعتراض و مسجد را ترک کرد و در نماز جماعت حاضر نشد و اعلامیه‌ای بر ضد رژیم صادر کرد و در آن به اقدامات دولت ازجمله تبعید امام‌خمینی اعتراض کرد.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.</ref> وی ازجمله عالمان و مبارزان و یاران امام‌خمینی بود که پیش از انقلاب یا در تبعید یا در زندان بودند؛<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸؛ ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷؛ ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.</ref> ازجمله در تیر ۱۳۴۷ به گنبد کاووس تبعید شد.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۴۶۸.</ref> او پس از یک سال تبعید، به شیراز بازگشت و دوباره به مبارزه خود ادامه داد و به همین دلیل، از سخنرانی منع شد. پس از فوت مرجع تقلی وقت، [[سیدمحسن حکیم]] همگام با دیگر روحانیان شیراز، ضمن ارسال تسلیتی به امام‌خمینی،<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۵.</ref> از مرجعیت ایشان حمایت کرد.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۸۱۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۲.</ref>. وی در ۳۰/۱/۱۳۵۲ با برادرش محی‌الدین و دوازده تن دیگر که در خانه آنان بودند، بازداشت شدند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸.</ref> همچنین وی پس از آن به همراه ربانی شیرازی نیز بازداشت و زندانی شد و در سال ۱۳۵۶ از زندان آزاد شد.<ref>ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.</ref>  


امام‌خمینی در تبیین دیدگاه گذشتگان آورده است که فلک‌الافلاک از مشرق به مغرب حرکت می‌کند و آنچه در درون آن است نیز به تبع آن حرکت می‌کند و در مدت 24 ساعت و چند دقیقه، یک دور می‌چرخد <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/401.)</ref> این گردش به اندازه‌ای تند و سریع است که در هر لحظه چندین هزار میل حرکت می‌کند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/402.)</ref> ایشان در چگونگی تقسیم فلک اطلس به بروج یادآور شده است که در فلک‌الافلاک (فلک اطلس) چهار نقطه اعتبار شده است: نقطه اعتدال بهاری (ربیعی)، نقطه اعتدال پاییزی (خریفی)، انقلاب تابستانی (صیفی) و انقلاب زمستانی (شتوی). دایره این فلک به دوازده برج تقسیم می‌شود که به تبع آن دوایر افلاک نیز به دوازده قسم تقسیم می‌شود و در این صورت هر بُرجی به جهت شبیه‌بودن ستارگان در آن به شکل حیوانات، به نام یکی از حیوانات نامیده شده‌اند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/402 ـ 403.)</ref> اما فلک دوم که همان فلک بروج با فلک مکوکب یا ثوابت است، ‌[[منجمان]] بر آن 22 هزار حکم نجومی بار کرده‌اند. حرکت این فلک به ‌گونه‌ای کُند است که شاید در هر هفتاد سال یک درجه طی مسافت کند و از این‌رو به آن فلک ثوابت گویند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/402 ـ 546.)</ref> و چون فلک هشتم حرکت کندی دارد، در چندین هزار سال گاهی صورت عقرب از برج عقرب جلوتر می‌افتد؛ از این‌رو در تقویم گاهی نوشته شده قمر از صورت عقرب خارج شده، ولی هنوز در برج عقرب است یا قمر به صورت عقرب داخل شده، اما هنوز در برج عقرب داخل نشده است. این امور به جهت آن است که در فلک‌الافلاک کوکب نیست؛ اما در فلک هشتم که دارای کواکب است، از چند کوکب کنار هم توهم صورت عقرب به دست می‌آید و برابر آن را از فلک اطلس که به بروج تقسیم شده بود، به برج عقرب تعبیر می‌کنند؛ چنان‌که از چند کوکب که با هم هستند، توهم صورت حَمل، بقر یا اسد لازم می‌آید و قسمت مقابل آن در فلک‌الافلاک را به برج حمل یا بقر یا اسد نامیده‌اند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/403.)</ref> پس از کره ثوابت، کرات کواکب سبعه سیاره‌اند که عبارت‌اند از فلک زحل، مشتری، مریخ، شمس، زهره، عطارد و قمر که در هر کدام تنها یک ستاره وجود دارد <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/546 ـ 547.)</ref>
از سوی دیگر، یکی از فعالیت‌های مبارزاتی صدرالدین پشتیبانی از دیگر مبارزان انقلابی در سراسر کشور،<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۶.</ref> همچنین تدارک گسترده برای حمایت از دستگیرشدگان و جلوگیری از اعدام جوانان مبارز مسلمان<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۷.</ref> و همکاری نزدیک با [[ربانی شیرازی]] در کمک‌رساندن به خانواده‌های زندانیان سیاسی<ref>ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۳۳۰.</ref> بود. شرکت در مجالس بزرگداشت [[سیدمصطفی خمینی]] در سال ۱۳۵۶ و سخنرانی‌های پی‌درپی برای افشای ماهیت رژیم پهلوی، از دیگر اقدامات وی است.<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۲؛ حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.</ref> وی پس از سرکوب مبارزات مردم شیراز به دست رژیم پهلوی و فاجعه خونین و کشتار مردم در مسجد جامع نو شیراز در ۱۹ مرداد ۱۳۵۷، همراه با دیگر روحانیان شیراز به‌شدت از این اقدام انتقاد کردند و با صدور اعلامیه‌هایی عزای عمومی اعلام کردند.<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۵۸ ـ ۳۵۹.</ref> امام‌خمینی در ۱۴ شهریور ۱۳۵۷ ضمن فرستادن نامه‌ای خطاب به روحانیان شیراز ازجمله صدرالدین حائری شیرازی، از آنان خواست مردم را علیه رژیم پهلوی بسیج کنند و از طریق وعظ و خطابه مردم را به تظاهرات خیابانی، نشر اعلامیه، در اختیار گرفتن جراید و تماس با سازمان‌های بی‌طرف خارجی تشویق کرده، هر اقدامی که برای رسیدن به این هدف لازم است، انجام دهند.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.</ref> روحانیان پس از این پیام به مبارزه بیشتر دلگرم شدند و صدرالدین از روحانیان سرشناس خواست فهرست افراد مضروب و شهید تظاهرات را تهیه کنند تا به خارج از کشور فرستاده شود.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.</ref>  


فلک جزئی آن است که با آن به‌تنهایی یکی از حرکات نه‌گانه منضبط نمی‌شود، بلکه باید غیر آن به آن منضم شود تا یکی از حرکات نُه‌گانه با آن منضبط گردد <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/556.)</ref> و فلک جزئی دارای اقسامی است.
صدرالدین حائری شیرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با درخواست خود و موافقت امام‌خمینی وارد کارهای اجرایی نشد و با اجازه‌هایی که از ایشان داشت، امور حوزه‌های علمیه استان فارس و استان‌های مجاور مانند بوشهر و کهکیلویه و بویراحمد را پی‌گیری می‌کرد.<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> وی در ۱۷ خرداد ۱۳۸۳ در ۷۴سالگی درگذشت و در قم، صحن [[حضرت فاطمه معصومه(س)|فاطمه معصومه(س)]] در کنار مزار اسماعیل دولابی به خاک سپرده شد شد.<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> وی دارای چهار دختر و دو پسر روحانی است.
 
ب) اقسام فلک جزئی: 1. فلک آفتاب: جرمی است که دارای دو سطح متوازی است. مرکز این فلک مرکز عالم است و منطقه آن در سطح [[منطقة‌البروج]] و دو قطبش مسامت (هم‌سمت) با دو قطب منطقة البروج است و در داخل و ضخامت این فلک، فلک دیگری است که همچون آن دارای دو سطح متوازی‌السطحین است؛ ولی مرکز فلک داخل، خارج از مرکز فلک یادشده است. سطح محدّب فلک خارج مرکز با محدّب فلک اول بر نقطه‌ای با نقطه اوج مماس می‌شود و سطح مقعرش بر مقعّر فلک اول، بر نقطه‌ای موسوم به نقطه حضیض مماس می‌گردد؛ در نتیجه فلک خارج‌المرکز «فلک داخل» به واسطه دو متمم از فلک اول جدا می‌شود. کره آفتاب در ضخامت فلک خارج مرکز ثابت و مرکوز است و با دو سطح محدّب و مقعّر فلک خارج از مرکز مماس است <ref>(بیرونی، التفهیم، 116 ـ 118؛ ذهنی تهرانی، تحفة الاحباب شرح فارسی بر تشریح الافلاک، 47 ـ 48؛ حسن‌زاده آملی، دروس هیئت، 1/323 ـ 325.)</ref>
 
امام‌خمینی در تبیین هیئت قدیم برای خورشید دو فلک جزئی ذکر کرده است: یکی ممثَل و دیگری خارج از مرکز <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/556.)</ref> که گاهی دور و گاهی نزدیک می‌شوند؛ نظیر کره کوچکی که در درون کره بزرگی است که هر کدام حرکت دارند و خورشید که همراه با حرکت آن، دور می‌زند و هنگامی که به طرف بالا می‌رود و دور می‌شود آن را اوج و گاهی پایین آمده و نزدیک می‌شود و آن را حضیض گویند؛ بنابراین با گردش کره مذکور، خورشید گاهی به زمین نزدیک (حضیض) و گاهی از آن دور (اوج) می‌شود <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/556 ـ 557.)</ref> ایشان بر همین مبنا افزوده است که مسیر خورشید دایماً روی منطقةالبروج است، یعنی منطقه فلک شمس با منطقةالبروج منطبق است، خورشید با سیر خود چهار فصل را ایجاد می‌کند؛ زیرا دایره منطقة‌البروج که از دو قطب عالم می‌گذرد با دایره معدل‌النهار که به دور عالم کشیده شده، تقاطع پیدا می‌کند و دایره منطقةالبروج، دایره معدل را نصف می‌کند و در این صورت عالم به دو قسم شمالی و جنوبی تقسیم می‌شود و همچنین [[معدل‌النهار]] هم منطقةالبروج را نصف می‌کند و شش برج در طرف شمال و شش برج در طرف جنوب واقع می‌شود و چون فلک خورشید با منطقةالبروج منطبق است، خورشید شش ماه در بروج شمالی و شش ماه در بروج جنوبی خواهد بود. دو نقطه‌ای که محل تقاطع معدل‌النهار و منطقةالبروج است، یکی نقطه اعتدال ربیعی و دیگری نقطه اعتدال خریفی است. خورشید با طی نود درجه رو به بالا از نصف بالایی دایره منطقه به نقطه اعتدال ربیعی که اول بهار است، می‌رسد و با طی نود درجه رو به پایین از آن به نقطه انقلاب صیفی که اول تابستان است، می‌رسد و به این ترتیب فصل‌های چهارگانه پدید می‌آید <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/557.)</ref>
 
2. فلک زهره و افلاک علویه (مریخ، مشتری و زحل): این افلاک همچون فلک شمس‌اند، با این فرق که منطقه خارج از مرکز اینها با منطقةالبروج بر دو نقطه هم‌قطر تقاطع می‌کنند. این افلاک دارای تداویری‌اند که در ثخن خارج از مرکز آنها مرکوز و ثابت است. به فلک خارج مرکز این کرات فلک حامل می‌گویند و سطح هر یک از این کرات با سطح تدویرش بر نقطه‌ای مماس است <ref>(ذهنی تهرانی، تحفة الاحباب شرح فارسی بر تشریح الافلاک، 50؛ حسن‌زاده آملی، دروس هیئت، 1/332 ـ 333.)</ref> امام‌خمینی در شرح این افلاک بازگو کرده است که هر یک از کواکب علویه و زهره نیز سه فلک دارند؛ زیرا دارای سه نحو حرکت خاص‌اند و این سه فلک ممثل، حامل و تدویر است و فلک تدویر فلکی است که کوکب منیری در آن مرکوز است. در این صورت این چهار کواکب دارای دوازده فلک‌اند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/557 ـ 558.)</ref>
 
3. فلک عطارد: فلک عطارد همچون فلک کواکب علویه بوده با این فرق که مرکز فلک حاوی مشتمل بر فلک حامل است؛ به این معنا که مرکز مدیر، غیر از مرکز عالم است و منطقه آن نیز در سطح منطقةالبروج نیست، بلکه با منطقه حامل هر دو در یک سطح واقع می‌شوند <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/558؛ ذهنی تهرانی، تحفة الاحباب شرح فارسی بر تشریح الافلاک، 53؛ حسن‌زاده آملی، دروس هیئت، 1/336 ـ 337.)</ref>
4. فلک ماه: این فلک همچون فلک کرات علویه است با این فرق که منطقه حاوی حاملش را فلک مایل گویند و این فلک مایل با فلک حامل در سطحی قرار دارند که آن سطح با منطقة‌البروج بر دو نقطه در رأس متقاطع است. برای قمر فلک دیگری است که دارای دو سطح متوازی است و به فلک مایل محیط است و نامش فلک جوزهر است. این فلک مانند ممثل کره خورشید در سطح منطقةالبروج است و دو قطبش نیز با دو قطب منطقةالبروج هم‌سمت است <ref>(ذهنی تهرانی، تحفة الاحباب شرح فارسی بر تشریح الافلاک، 52؛ حسن‌زاده آملی، دروس هیئت، 1/338 ـ 340.)</ref> امام‌خمینی در بیان فلک قمر خاطرنشان کرده است که قمر یک فلک زاید بر افلاک علویه و زهره دارد. فلک زاید عطارد مدیر و فلک زاید قمر جوزهر نام دارد؛ بنابراین عطارد و قمر دارای هشت فلک‌اند و تعداد افلاک جزئیه 22 تا است <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/558.)</ref> جوزهر فلکی متوازی‌السطحین است؛ یعنی اگر از هر نقطه از سطح آن که خطی به سوی سطح کره ارض کشیده شود، آن خطوط با یکدیگر مساوی خواهند بود، مرکز جوزهر با مرکز عالم موافق است و بر سه فلک دیگر قمر نیز محیط است <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/558.)</ref> حامل قمر، در ثخن فلک مایل است و منطقه فلک با منطقه ممثل قمر منطبق نیست <ref>(امام خمینی، تقریرات، 2/558.)</ref>
 
== حرکت افلاک==
حکما بر این عقیده‌اند که حرکات افلاک برای تشبُه به [[عقول]] انجام می‌پذیرد (← ادامه مقاله)؛ زیرا در نظر آنان این مسئله مسلّم است که هر یک از [[طبایع]]، غایت دارند و غایت چیزی است که همواره از صاحب غایت اشرف و افضل است <ref>(خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/159 ـ 165؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، 382.)</ref> میان حکمای مشاء و اشراق اختلاف نظر وجود دارد و هر یک بر اساس اسلوب و مسلک خاص خود سخن گفته‌اند. در نظر مشاء حرکات فلکی به این منظور انجام می‌پذیرد که همه اوضاع و احوال ممکن از [[قوه]] به مقام [[فعل]] درآید و در این خروج اوضاع از قوه به فعل، تشبه به عقول حاصل می‌شود؛ <ref>(خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/159 ـ 165؛ دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، 2/64.)</ref> اما حکمای اشراق اضافه و اشراقات عقول را اساس حرکت افلاک می‌دانند و معتقدند جرم فلک به علت اشتیاقی که به عقول دارد، در هر حرکت خود به نوعی از تشبه به عقول می‌رسد و در هر مرحله از رسیدن، به شوقی جدید و حرکتی تازه دست می‌یابد <ref>(شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 2/175؛ شهرزوری، شرح حکمة الاشراق، 425 ـ 426 و 443؛ دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، 2/64.)</ref> [[ملاصدرا]] ضمن اینکه نظریه [[قدما]] و [[حکمای مشاء]] را نقد می‌کند، دیدگاه خود را به عنوان یافته‌ای نو و بر اساس فرضیه حرکت جوهری بیان می‌کند و افلاک را همانند موجودات عالم عنصری در مسیر پویایی ذاتی و رسیدن به صورت مفارقی محض می‌داند <ref>(ملاصدرا، رسالة فی الحدوث، 53 و 243 ـ 249؛ دینانی، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، 2/65.)</ref>
 
بنابر نظر امام‌خمینی، حکما <ref>(ابن‌سینا، الشفاء، الالهیات، 381 ـ 393؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 1/439؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 2/414 ـ 417؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، 174 ـ 178.)</ref> برای هر فلکی دو نفس قائل‌اند: یکی نفس کلی مجرد که به [[عالم عقل]] متوجه است و دیگری نفس جزئی که در آن، صورت‌های جزئیات نقش بسته است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/284.)</ref> بنابر این نظر، افلاک دارای نفوس ناطقه‌اند که برای هر یک از آنها معشوقی از عقول وجود دارد و این نفوس افلاک با حرکت خاص خود به آن عقول تشبه پیدا می‌کنند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/554.)</ref> و در [[عالم افلاک]] هر یک به عبادت پروردگار خود مشغول‌اند و هیچ عبادت‌کننده‌ای از عمل و رفتار خود باز نمی‌ایستد و از عبادت ساکن و واقف نیست <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/562.)</ref> از طرفی عقول نیز [[سرادقات جلال]] و [[اشراقات جمال حق‌]]اند؛ بنابراین قبله همه یکی است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/549.)</ref> حرکت افلاک حرکتی ارادی است؛ زیرا حرکت اجرام آسمانی به مقتضای طبیعت آنها نیست؛ چون حرکت طبیعی نمی‌تواند هم مطلوب و هم متروک آنها باشد. همچنین حرکت فلک، قسری نیست؛ زیرا قسر از طبیعت مبدأ طبیعی لازم دارد؛ پس حرکت فلک حرکتی ارادی خواهد بود <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/52.)</ref> حرکت فلک حرکت مستقیم نیست، بلکه دوری و همیشگی است که دایماً در حال حرکت است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/385.)</ref> امام‌خمینی سخن گذشتگان را که قائل بودند فلک حرکت ندارد، نقد می‌کند و قائل است که براهین محکمی بر حرکت جوهری فلک وجود دارد، به ‌گونه‌ای که [[فلک‌الافلاک]] و آنچه در درون آن هست در هر لحظه، ‌ازلاً و ابداً در [[حرکت جوهری]] است و وجودی پس از عدم است، به طوری که بین وجود سابق و لاحق آن تخلّل نیست <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 1/108 ـ 111.)</ref>
 
==احکام و ویژگی‌های افلاک==
[[امام‌خمینی]] به تبع [[حکما]] و [[اهل هیئت]] <ref>(خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/168، 212 و 220؛ جرجانی، شرح المواقف، 7/87 ـ 108؛ لاهیجی، شوارق الالهام، 3/280 ـ 301.)</ref> احکام و ویژگی‌های متعددی برای افلاک بیان کرده است، ازجمله:
 
1. عدم کون و فساد: بنابر نظر مشهور فلک کون و فساد قبول نمی‌کند و به چیزی متبدل نمی‌شود؛ یعنی از صورت فلکی خارج و به صورت دیگری تبدیل نمی‌شود؛ <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/545.)</ref> اما کون به معنای انشا از عدم محض و فساد به معنای فنا، در افلاک وجود دارد؛ زیرا خداوند بنابر آیه «کلُّ شَی‏ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ» (قصص، 88) آنها را ایجاد و فانی می‌کند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/562.)</ref>
2. عدم خرق و التیام: صورت نوعیه فلک قابل [[خرق]] و التیام نیست؛ هرچند از حیث صورت جسمیه خرق و التیام [[ممتنع]] نیست <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/426.)</ref>
3. طبیعت پنجم‌ بودن: فلک از عناصر چهارگانه، خاک، آب، هوا، آتش و لوازم آن خالی است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/545.)</ref> و طبیعت فلک یک طبیعت پنجم است؛ یعنی حرارت، برودت، رطوبت، یبوست، سبکی و سنگینی و چیزهایی که موجب قبول حرکت مستقیم می‌شود، در فلک نیست <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/545.)</ref> همچنین هیولای فلک غیر از هیولای عنصریات است؛ زیرا هیولای فلک تنها قابل یک صورت است؛ ولی هیولای این عالم ماده قابل صورت‌های متعدد است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/465.)</ref>
4. دَوری‌بودن حرکت افلاک: حرکت افلاک حرکتی واحد، دوری، همیشگی و ثابت است و از ازل تا ابد ادامه دارد؛ زیرا با توجه به اینکه عالم اجسام متناهی است، اگر حرکت مستقیم باشد، دارای دو نقطه ابتدا و انتها است و همین امر سبب توقف و سکون حرکت می‌شود و دوری و دایمی نخواهد بود <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/385.)</ref>
5. حی و ناطق‌بودن: آنچه در عالم افلاک هست، حی و ناطق است؛ زیرا افلاک دارای نفوس [[ناطقه‌|ناطق]]اند و برای هر یک از آنها معشوقی از [[عقول]] است که [[سرادقات جلال]] و [[اشراقات جمال]] حق‌اند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/549.)</ref>
6. حافظ زمان ‌بودن: فلک دارای قوه فعاله نسبت به حرکت وضعیه و حافظ زمان است و برای این قوه انتهایی نیست؛ زیرا فلک دارای نفس مجرده است و همیشه از ناحیه عقل مفارق به آن مدد می‌رسد؛ <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/545.)</ref> البته هر فلکی منحصر در فرد خود است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 1/267 و 2/562؛ ← مقاله زمان.)</ref>
7. مبرابودن از قسر و شرّ: در افلاک قسر و شر نیست و همه آنها مظهر سلام و بِرّ و خیر محض‌اند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/562.)</ref>
 
==تأثیر نظریه افلاک بر فلسفه==
افلاک افزون بر برخی مباحث هستی‌شناسی در برخی از مباحث فلسفی تأثیرات فراوانی دارند، ازجمله:
1. تأتیر بر عالم ماده: بنابر نظر برخی فیلسوفان، وجود جهان مادی تحت فلک قمر، مرهون [[عقل فعال]] است و حرکت و فعل و انفعالشان مرهون نفوذ افلاک است؛ به‌ گونه‌ای که [[افلاک]] به عالم کون و فساد نظم می‌بخشند <ref>(ابن‌سینا، المبدأ و المعاد، 83؛ ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، 238؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، 567.)</ref> و از آنجاکه عناصر قابل کون و فسادند، علت آنها نمی‌تواند عقل محض باشد، بلکه باید شی‌ای باشد که نوعی از تغییر و حرکت را بپذیرد که آن فلک است؛ چنان‌که نشو و نمای [[کائنات]] نتیجه حرکات و انوار گوناگون ستارگان است <ref>(ملاصدرا، المشاعر، 70؛ انواری و دادبه، نظریه افلاک و تأثیر آن بر فلاسفه اسلامی، 66 ـ 67.)</ref> امام‌خمینی نیز آورده است که افلاک بر عالم اجسام زمینی و عنصری تأثیر می‌گذارند و سبب پدیدآمدن روز و شب و همچنین تغییر فصول و سبب تحقق استعداد و مخصصات می‌شوند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 1/266 و 2/391 ـ 392.)</ref>
 
2. کثرت عقول و تعداد آنها: حکما در اثبات کثرت [[عقول]] نیز به افلاک استناد کرده‌‌اند و بر این باورند که حرکت افلاک چون ارادی است و غایت هر فلک، تشبه به عقل است و چون غایت حرکت آنها متفاوت است، در نتیجه عقول متفاوتی به عنوان غایت حرکت افلاک وجود خواهند داشت <ref>(خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/165؛ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، 180 ـ 181؛ انواری و دادبه، نظریه افلاک و تأثیر آن بر فلاسفه اسلامی، 62.)</ref> امام‌خمینی نیز بر تأثیر عقول بر تعداد افلاک از نگاه حکمت مشائی تأکید کرده <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/404.)</ref> و افزوده است که هر فلکی با حرکت خاص خود، به آن عقل تشبه پیدا می‌کند؛ <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/554)</ref> البته ایشان نظریه مشاء را که عقول را منحصر در عقول ده‌گانه می‌دانند، مردود می‌شمارد و آن را متأثر از رصد منجمان می‌داند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/381؛ ← مقاله عقل(2).)</ref>
 
3. عوالم هستی: در فلسفه اسلامی در بحث از [[قوس نزول]] از سه عالم، عقول، افلاک و عناصر، سخن به میان آمده است و در ذیل این عنوان سه مرتبه از موجودات بیان شده است: الف) مرتبه عقول: شامل عقل اول تا عقل دهم؛ ب) مرتبه صور اجسام که از [[فلک اعلی]] تا صورت عناصر را شامل می‌شود؛ ج) [[مرتبه هیولای اجسام]] که شامل هیولای فلک اعلی تا هیولای مشترک اجسام عنصری است <ref>(← بهبهانی، عیار دانش، 319.)</ref> امام‌خمینی نیز بنابر مبنای [[مشاء]] عوالم را به [[عالم ‌عقول]]، [[افلاک نفوس فلکی]] و عالم طبیعت تقسیم می‌کند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 3/313؛ ← مقاله‌های عوالم هستی؛ وحدت و کثرت.)</ref>
# ربط حادث به قدیم: یکی از مشکلات مهمی که توجه فلاسفه را به آن مشغول کرده است، چگونگی ربط [[حادث]] به [[قدیم]] و نحوه ربط ثابت به متغیر است <ref>(خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/207 ـ 209؛ ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، 3/68.)</ref> به باور حکمای مشاء از آنجاکه حرکت دورانی افلاک به لحاظ تجدد و تصرم آن با حادث مربوط است و از حیث همیشگی و دایمی بودن آن با قدیم مرتبط است، حرکت دورانی افلاک به عنوان حلقه ارتباطی میان حادث و قدیم شمرده می‌شود <ref>(ابن‌سینا، الشفاء، الالهیات، 372 ـ 381؛ خواجه‌نصیر، شرح الاشارات، 3/207 ـ 209؛ سبزواری، شرح المنظومه، 3/678؛ انواری و دادبه، نظریه افلاک و تأثیر آن بر فلاسفه اسلامی، 66.)</ref> امام‌خمینی نیز چگونگی ربط حادث به قدیم و ثابت به متغیر را دشوارترین بحث فلسفی دانسته <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/383.)</ref> و بر این باور است که در ربط حادث به قدیم و متغیر به ثابت، نیاز به واسطه و رابطه‌ای است که هر دو جهت ثبات و تغیر، قدم و حدوث را داشته باشد <ref>(امام‌خمینی، آداب الصلاة، 135.)</ref> ایشان بر مبنا و مسلک مشاء راه حل را حرکت دوری فلک می‌داند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/385.)</ref> و آورده است حرکات دوری افلاک دو جهت دارند. یک جهت ثابت و [[«یلی الرب»]] و یک جهت متغیر و [[«یلی الطبیعه»]]؛ وجهه «یلی الربی» فلک حادث نیست؛ زیرا حرکت دوری است و توقفی دارد و از این‌رو قدیم است اما وجهه «یلی الطبیعه حادث است»؛ زیرا هنگامی که افلاک حرکت می‌کنند، تمام چیزهایی را که در درون آنهاست نیز به حرکت در می‌آورند و چون میان افلاک و آنچه در درون آنهاست، وضع و مقابله‌ای است که به مناسبت حرکت افلاک تغییر و تبدیل می‌یابد، از این‌رو جهت وضعی که حرکت افلاک با آنچه در درون افلاک است پیدا می‌کند، می‌تواند جهت حدوث و تغییر آن باشد. پس حرکت وضعی فلک، [[برزخ]] میان حادث و قدیم و ثابت به متغیر است؛ <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/385 ـ 386.)</ref> البته نظر نهایی امام‌خمینی درباره ربط حادث به قدیم در فلسفه، [[حرکت جوهری]] است <ref>(← مقاله‌های ربط حادث به قدیم؛ حرکت جوهری.)</ref>
 
5. واسطه‌های [[فیض الهی]]: از آنجاکه در نظام آفرینش عقول ده‌گانه به واسطه افلاک فیض را به عالم مادی می‌رسانند، به این افلاک واسطه‌های فیض الهی گفته می‌شود <ref>(شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 2/138 و 3/96.)</ref> بنابر نقل امام‌خمینی افلاک با حرکت دایمی خود آنچه در درون دارد، ازجمله مواد [[عالم عناصر]] را به حرکت در می‌آورد و اختلاط و نضج و پختگی حاصل می‌شود و استعداد برای افاضه از عقل را مهیا می‌کنند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/391.)</ref>
 
6. معاد جسمانی: برخی فیلسوفان به کمک اجرام فلکی به توجیه معاد جسمانی پرداخته‌اند و اجرام فلکی را موضوع تخیل [[نفوس متوسطه]] و [[جرم دخانی]] را موضوع تخیل [[نفوس ناقصه]] به شمار آورده‌اند <ref>(ابن‌سینا، المبدأ و المعاد، 114 ـ 115؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 1/89؛ ← سبزواری، اسرار الحکم، 416؛ سبزواری، شرح المنظومه، 5/313 ـ 317؛ انواری و دادبه، نظریه افلاک و تأثیر آن بر فلاسفه اسلامی، 70.)</ref> به باور امام‌خمینی، حکمای مشاء از آنجاکه قوای حواس باطنی انسان را مادی می‌دانستند و نتوانستند عالم برزخ را اثبات کنند، قائل شدند نفوس افراد ضعیف و متوسطی که به مرحله [[عقل مجرد]] نرسیده‌اند، پس از مرگ در جرمی از اجرام فلکی داخل می‌شوند. همچنین [[حکمای اشراق]] که علاقه نفوس را به اجرام، مانند علاقه صورت به آینه می‌دانستند، دست به چنین محذوراتی زدند که منجر به [[تناسخ صعودی]] شد <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 3/242 ـ 245.)</ref> و این گفته‌ها به علت ناآگاهی از [[تجرد خیال]] است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 3/133؛ ← مقاله‌های تناسخ؛ معاد.)</ref>
 
7. جایگاه [[بهشت]] و [[جهنم]]: در میان اندیشمندان اسلامی درباره مکان بهشت و جهنم اختلاف است. برخی مکان بهشت و جهنم را در [[افلاک نه‌گانه]] می‌دانند؛ اما برخی وقوع مکان بهشت و جهنم در افلاک را نپذیرفته‌اند <ref>(← لاهیجی، گوهر مراد، 661 ـ 662.)</ref> در برابر برخی از حکما کوشیده‌اند تا به این اشکال پاسخ دهند <ref>(لاهیجی، گوهر مراد، 662؛ انواری و دادبه، نظریه افلاک و تأثیر آن بر فلاسفه اسلامی، 72.)</ref> طرح این اشکال و کوشش در جهت پاسخگویی به آن، حکایت از تأثیر [[طبیعیات]] بر [[مسائل فلسفی]] و الهی دارد، به‌ گونه‌ای که برخی محل بهشت و جهنم را با توجه به افلاک تعیین کرده‌اند و آن را فوق [[آسمان هفتم]] و داخل در [[حجب آسمانی]] دانسته‌اند و بهشت را کروی و مشابه نظام این جهانی افلاک تصور کرده و عامل رسیدن میوه‌های بهشت را حرارت جهنم که تحت مقعر بهشت قرار دارد، دانسته‌اند <ref>(← ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، 304 ـ 305؛ انواری و دادبه، نظریه افلاک و تأثیر آن بر فلاسفه اسلامی، 72.)</ref> امام‌خمینی قوی‌ترین شبهه درباره نفی [[معاد جسمانی]] را همان مکان برای بهشت و جهنم می‌داند که اگر فوق افلاک و [[محددالجهات]] باشد، آنجاکه خلأ و ملائی و مکان و جهتی نیست و اگر روی زمین باشد در زمین اثری از آتش و بهشت نیست و اگر میان [[طبقات سماوات]] باشد، یا باید قائل شد که میان افلاک خلأ است یا اینکه بهشت و جهنم با [[افلاک]] تداخل کرده‌اند که لازمه آن [[تداخل اجسام]] است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 3/595.)</ref> ایشان در جواب این اشکال قائل است آخرت از جنس این عالم نیست و در مرتبه‌ای فوق دنیاست؛ از این‌رو بحث از مکان بهشت و جهنم صحیح نیست؛ زیرا مکان امری است که با مقایسه حاصل می‌شود؛ به این معنا که وقتی دو چیز در عرض هم باشند، به جهت عدم امکان تداخل در اجسام برای هر یک مکانی تصور می‌شود و قابل اشاره و جهت است؛ اما عالم آخرت چون عالمی مستقل و تام است، در خارج دارای جهت نیست <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 3/595 ـ 597) (← مقاله‌ بهشت و جهنم.)</ref>
 
==تطبیق با [[نصوص]] و مسائل دینی==
یکی از اهداف مهم [[فلسفه اسلامی]] و یکی از دغدغه‌های [[حکیمان مسلمان]] تطبیق [[آموزه‌های اسلامی]] با ن[[ظریه‌های فلسفی]] است. بر این اساس [[فلاسفه]] برخی از آموزه‌های دینی را با مبحث افلاک پیوند داده‌اند، ازجمله: 1. تطبیق برخی آیات قرآن کریم چون «کلٌّ فی فَلَک یسْبَحُونَ» <ref>(انبیاء، 33؛ ← زمانی، اخترشناسان، 190؛ حسینی اردکانی، مرآت الأکوان، 321 ـ 322.)</ref> و «أَوْحى فی کلِّ سَماءٍ أَمْرَها» (فصلت، 12) بر این‌که فلک دارای نفس‌ است؛ <ref>(فخر رازی، المباحث المشرقیه، 2/102.)</ref> نیز آیه «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکنَّسِ» (تکویر، 15 ـ 16) که مربوط به پنج ستاره متحیر است؛ <ref>(فخر رازی، یواقیت العلوم، 233؛ انواری و دادبه، نظریه افلاک و تأثیر آن بر فلاسفه اسلامی، 72 ـ 73.)</ref> 2. تطبیق افلاک با جایگاه کتاب محو و اثبات؛ <ref>(شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، 3/177؛ سبزواری، شرح المنظومه، 5/209؛ سبزواری، اسرار الحکم، 255.)</ref> 3. چگونگی معراج جسمانی پیامبر؛ <ref>(رفیعی قزوینی، غوصی در بحر معرفت، 68 ـ 69.)</ref> 4. شناخت فرستگان؛ <ref>(میرداماد، القبسات، 401؛ لاهیجی، گوهر مراد، 338.)</ref> 5. جایگاه برخی از پیامبران الهی در افلاک <ref>(اخوان‌الصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، 3/78 و 141؛ انواری و دادبه، نظریه افلاک و تأثیر آن بر فلاسفه اسلامی، 74 ـ 75.)</ref>
 
امام‌خمینی نیز برخی نصوص و مسائل دینی بر اساس نظریه افلاک تبیین کرده است؛ ازجمله:
1. کلمه «خُنَّس» در آیه «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکنَّسِ» (تکویر، 15 ـ 16) به معنای رجوع‌کننده‌هایی است که همان [[کواکب خمسه]] متحیره‌اند و از آن جهت به آنها رواجع گویند که گاهی با سرعت به یک نقطه می‌روند و گاهی از آن نقطه به‌سرعت دور می‌شوند و پس از دورشدن دو سه روز در جای خود ثابت می‌مانند و پس از آن با سرعت تمام رجوع می‌کنند و به نقطه نخست بر می‌گردند و چند روزی توقف می‌کنند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/547.)</ref> و کلمه کُنّس به معنای مستورات است؛ زیرا این کواکب متحیره تحت نور خورشید مستورند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/548.)</ref> امام‌خمینی افزوده است که این رواجع و مستورات در سماوات سبع‌اند و در فلک هشتم و فلک نهم نیستند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/548 ـ 549.)</ref> ایشان همچنین فلک اطلس را همان عرش و فلک هشتم را همان کرسی در لسان شرع می‌داند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/547) (← مقاله عرش.)</ref>
 
2. نفس کلی فلک همان [[لوح محفوظ]] است که یکی از مراتب علم حق‌تعالی است؛ زیرا صورت‌های کلی که به آن قائم‌اند، بدون تغییر و تبدّل‌اند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/284.)</ref> به نقل امام‌خمینی نفوس همه افلاک و انکشاف اشیا در آن و نقوش موجودات عالم که از طرف [[عقول]] افاضه می‌شوند، به منزله لوحی‌اند که جایگاهشان نسبت به عقول، در قبول صور کلیه به منزله لوح حسی نسبت به قلم حسی در قبول نقوش حسی است؛ <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/284.)</ref> اما [[صورت‌های جزئی]] که به [[نفس منطبعه فلک]] قائم‌اند، [[لوح قدر]] و قدر علمی‌اند <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 2/284 ـ 285.)</ref>
 
3. از آنجاکه برخی اندیشمندان [[معراج پیامبر اکرم(ص)]] را جسمانی می‌دانند و از طرف دیگر، ماده افلاک را قابل خرق و التیام نمی‌دانند، این محذور مطرح است که چگونه پیامبر اکرم(ص) در شب معراج به آسمان‌ها رفت و چگونه از میان [[افلاک]] عبور کرد. برخی از فیلسوفان برای رفع این مشکل دلایل مختلفی آورده‌اند، ازجمله لطیف‌بودن جسم پیامبر(ص) نسبت به [[اجسام فلکی]] <ref>(رفیعی قزوینی، غوصی در بحر معرفت، 68 ـ 69.)</ref> برخی بر این باورند که [[برهان امتناع]] بر خرق و التیام منحصر در [[فلک اعظم (مجدد الجهات)]] است و در مورد دیگر افلاک صادق نیست <ref>(رفیعی قزوینی، غوصی در بحر معرفت، 68 ـ 69؛ انواری و دادبه، نظریه افلاک و تأثیر آن بر فلاسفه اسلامی، 74 ـ 75.)</ref> بنابر نظر امام‌خمینی، قضیه معراج جسمانی پیامبر اکرم(ص) را بدون اثبات [[تجرد نفس]] به‌آسانی نمی‌توان اثبات کرد. منظور از معراج این نیست که پیامبر اسلام(ص) در عوالم مادی و جسمانیت سیر کرده و آنها را دیده است؛ زیرا عالم جسم و کرات جسمانی امر مهمی نیستند که پیامبر(ص) برای دیدن آنها به معراج رود، بلکه معراج پیامبر اکرم(ص) رفتن به [[عالم مجردات]] و [[عقول قدسی]] است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 3/51 ـ 52.)</ref> و از آنجاکه جسم و بدن حضرت مجذوب روح شریف ایشان بود، معراج جسمانی روی داد <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 3/51.)</ref>
 
4. در قرآن کریم در موارد فراوانی به‌صراحت از آسمان‌های هفت‌گانه سخن به میان آمده است <ref>(بقره، 29؛ اسراء، 44؛ مؤمنون، 86؛ فصلت، 12؛ نوح، 15.)</ref> در کتاب‌های آسمانی نیز فراوان از آسمان سخن گفته شده است <ref>(بطرس، قاموس الکتاب المقدس، 485 ـ 486.)</ref> ‌‌اندیشمندان اسلامی در پی توجیه و انطباق افلاک با آسمان‌های هفت‌گانه در آیات الهی چند راه حل بیان کرده‌اند. برخی بر این باورند که عرش در قرآن کریم <ref>(حاقه، 17.)</ref> همان فلک نهم است و افلاک هشت‌گانه همان فرشتگان‌اند که عرش را حمل می‌کنند. آنان سعی کرده‌اند به این وسیله میان [[کلام الهی]] و [[هیئت بطلمیوسی]] جمع کنند <ref>(ابن‌سینا، رسائل، 217 ـ 219؛ ← ذهبی، التفسیر و المفسرون، 2/426؛ ← مقاله عرش.)</ref> برخی نیز آسمان‌های هفت‌گانه را همان هفت فلک دانسته‌اند و آن را با هیئت بطلمیوس تطبیق کرده‌اند <ref>(فخر رازی، مفاتیح الغیب، 2/381.)</ref> [[اهل معرفت]] در تفسیر هفت آسمان، راهی غیر راه [[علم هیئت قدیم]] در پیش گرفته‌اند و هفت آسمان را به عوالمی روحی تفسیر کرده‌اند <ref>(ابن‌عربی، تفسیر، 1/25.)</ref> و بر این باورند که رصد و حس در فهم امور آسمان‌ها ناقص است <ref>(ملاصدرا، تفسیر القرآن، 2/289 ـ 293.)</ref> امام‌خمینی درباره هفت آسمان، با استناد به آیه «إِنَّا زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْکَواکِب‏» <ref>(صافات، 6.)</ref> و بر اساس [[حرکت جوهری]] بر این باور است که همه سیارات و ستارگان در آسمان اول‌اند و قرآن بر خلاف هیئت بطلمیوسی تمام ستاره‌ها و کواکب را در آسمان دنیا می‌داند؛ از این‌رو سبع سماوات غیر از افلاکی است که بطلمیوس بیان کرده است <ref>(امام‌خمینی، صحیفه، 20/299 ـ 300.)</ref> ایشان قائل است که بر ثبوت افلاک هیئت بطلمیوسی برهان وجود ندارد و نباید آن را به حساب شریعت اسلامی گذاشت و به [[قرآن]] نسبت داد و خود قرآن به‌صراحت این نظر را رد می‌کند؛ <ref>(صافات، 6)</ref> زیرا سماء دنیا آخرین طبقه سماوات سبع است و هرچه در علوم جدید از کواکب و ستاره‌ها کشف کرده‌اند، همه در آسمان اول است، بلکه همه کواکب پایین‌تر از آسمان اول‌اند و آسمان اول پس از این کواکب آغاز می‌شود <ref>(امام‌خمینی، تقریرات، 3/429.)</ref> ایشان با طرح مسئله هفت آسمان قرآن کریم، یادآور شده با توجه به کشفیات جدید [[علوم کیهان‌شناسی]] در صحنه کهکشان‌ها، فهم این گزاره قرآن از توان بشری خارج است <ref>(امام‌خمینی، تقریرات؛ امام‌خمینی، صحیفه، 20/299 ـ 300.)</ref>
 
5. بنابر نظر امام‌خمینی اربابان عقول در تفسیر آیه «خلق آسمان‌ها و زمین در شش روز» متحیرند و هر کس بر حسب مسلک خود تفسیری ارائه کرده است. برخی علمای ظاهر، مقصود از خلق در شش روز را همان شش روز زمانی می‌داند. برخی فیلسوفان <ref>(ملاصدرا، شرح اصول الکافی، 3/120 ـ 122؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، 6/160 ـ 164.)</ref> آن را به روزهای ربوبی تطبیق کرده‌اند که هزار سال است؛ یعنی از زمان نزول آدم تا زمان پیامبر اسلام(ص) شش هزار سال است؛ اما در نگاه [[عرفا]] مراتب نزول وجود در [[قوس نزول عالم]] تا پایین‌ترین نزول که [[مرتبه حجاب وجودی]] است، [[لیلة‌القدر]] است و ابتدای روز [[قیامت]] از نخستین مرتبه رجوع مُلک به ملکوت در [[قوس صعود عالم]] و [[تعینات حجب]] آغاز می‌شود و تا ظهور [[قیامت کبری]]، این شش روز در [[عالم کبیر]]، مراتب شش‌گانه صعودی است؛ <ref>(امام‌خمینی، چهل حدیث، 658.)</ref> البته ایشان احتمال دیگری نیز داده است که منافاتی با این بیان عرفانی ندارد و آن به حسب هیئت جدید است که باطل‌کننده هیئت بطلمیوسی است و آن این است که غیر از منظومه شمسی منظومه‌های شمسی زیاد دیگری وجود دارد که عدد آنها را کسی نمی‌داند و تفصیل آنها در هیئت جدید آمده است؛ پس ممکن است مراد از سماوات و ارض همین شمس و مدارات و کواکب خود آنها باشد و تحدید آن به شش روز با توجه به منظومه شمسی دیگری باشد و این احتمال نزدیک‌تر به ظاهر است <ref>(امام‌خمینی، چهل حدیث، 658 ـ 659.)</ref> ایشان خاطرنشان کرده است که قرآن نخستین کتابی است که حرکت زمین را بیان کرده و به‌صراحت گفته کوه‌ها حرکتی به مانند حرکت ابرها دارند <ref>(نمل، 88.)</ref> و این برخلاف هیئت بطلمیوسی رایج آن زمان بوده است؛ <ref>(امام‌خمینی، صحیفه، 20/298 ـ 299.)</ref> ولی به علت غلبه هیئت بطلمیوسی برخی از آن تعبیر به [[حرکت جوهری]] کرده‌اند و حال آنکه حرکت جوهری، حرکتش مثل حرکت ابرها نیست و هیچ ربطی به حرکت دورانی زمین ندارد <ref>(امام‌خمینی، صحیفه، 20/298 ـ 299.)</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
== منابع ==
* قرآن کریم.
* آزادی فقیه، مریم، جلوه‌های شخصیت آیت‌الله حائری شیرازی در آئینه کلام یاران و شاگردان، مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۰۷، ۱۳۸۲ش.
* ابن‌رشد، محمدبن‌احمد، تفسیر ما بعد الطبیعه، تهران، حکمت، چاپ اول، 1377ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*  ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، رسائل ابن‌سینا، قم، بیدار، 1400ق.
* حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
* ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، الشفاء، الالهیات، تصحیح سعید زاید، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، 1404ق.
* حائری شیرازی، صدر‌الدین، نقش علامه تهرانی در پایه‌گذاری انقلاب در میان مردم، پایگاه اطلاع‌رسانی عرفان و حکمت در پرتو قرآن وعترت تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات، ۱۵/۱۰/۱۳۹۸ش.
*  ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، المبدأ و المعاد، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی، چاپ اول، 1363ش.
* حائری شیرازی، محمدصادق، مصاحبه، چاپ‌شده در خبرگان ملت، تهران، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* ابن‌طاووس، سیدعلی‌بن‌موسی، الاقبال بالاعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنه، تحقیق جواد قیومی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1376ش.
* حائری شیرازی، محمدصادق، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
*  ابن‌طاووس، سیدعلی‌بن‌موسی، فرج المهموم فی تاریخ علم النجوم، قم، دارالذخائر، چاپ اول، 1368ق.
* حائری شیرازی، محمدصادق، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۰۷، ۱۳۸۲ش.
*  ابن‌عربی، محی‌الدین، تفسیر ابن‌عربی، تحقیق سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
* حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
*  ابن‌عربی، محی‌الدین، عقلة المستوفز، لیدن، بریل، چاپ اول، 1326ق.
* حوزه، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، ۴/۱۱/۱۳۹۷ش.
*  ابن‌عربی، محی‌الدین، فصوص الحکم، تحقیق ابوالعلاء عفیفی، تهران، نشر الزهرا(س)، چاپ دوم، 1370ش.
* حیدری، سلیمان، حائری شیرازی (آیت‌الله)، چاپ‌شده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
*  احمدنگری، عبدالنبی‌بن‌عبدالرسول، دستور العلماء، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1395ق.
* دستغیب، سیدعلی‌اصغر، خاطرات حجت‌الاسلام سیدعلی‌اصغر دستغیب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
*  اخوان‌الصفاء، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، بیروت، دارالاسلامیه، چاپ اول، 1412ق.
* دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۳۷۷۱ش.
*  ارسطو، فی النفس، تحقیق عبدالرحمن بدوی، بیروت، دارالقلم، بی‌تا.
* ذو‌الانوار، سیدحسین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
* الهی قمشه‌ای، محی‌الدین‌مهدی، حکمت الهی (عام و خاص)، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1363ش.
* ربانی شیرازی، عبدالرحیم، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، شرح مبارزات حضرت آیت‌الله‌ شیخ‌عبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ ‌شانزدهم، 1388ش.
* روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، 1410ق.
* روزی‌طلب، محمدحسین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، 1385ش.
* سلمانی آرانی، حبیب‌‎الله، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، 1388ش.
* شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، 1389ش.
* کاظم‌زاده، مجتبی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
* انواری، سعید و اصغر دادبه، نظریه افلاک و تأثیر آن بر فلاسفه اسلامی، مجله حکمت سینوی، شماره 38، 1386ش.
* مدرسی، سیدمحمدکاظم و میرزامحمد، کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، انتشارات صحیفه خرد، چاپ دوم، ۱۳۹۶ش.
* ایمان‌پور، منصور، نقش نظریه افلاک در آراء فلسفی فیلسوفان اسلامی، مجله تاریخ فلسفه، شماره 5، 1390َش.
* مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
*  بطرس، عبدالملک، قاموس الکتاب المقدس، بیروت، المشعل، چاپ ششم، 1981م.
* مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
*  بهبهانی، علی‌نقی‌بن‌احمد، عیار دانش، تصحیح و مقدمه سیدعلی موسوی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1377ش.
* مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* بیرونی، ابوریحان، تحقیق ما للهند، بیروت، عالم الکتب، چاپ دوّم، 1403ق.
*  بیرونی، ابوریحان، التفهیم لاوائل صناعة التنجیم، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، بابک، چاپ اول، 1362ش.
* تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات ‌الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، 1996م.
*  جرجانی، سیدشریف، شرح المواقف، تصحیح بدرالدین نعسانی، قم، شریف رضی، چاپ اول، 1325ق.
*  جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، تهران، ناصرخسرو، چاپ چهارم، 1370ش.
حائری یزدی، مهدی، گفتگو، فلسفه پی‌جویی حقیقت و هستی، مجله نامه فرهنگ، شماره 17، 1374ش.
* حسن‌زاده آملی، حسن، تعلیقه بر شرح منظومه، تألیف ملاهادی سبزواری، تهران، ناب، چاپ اول، 1369 ـ 1379ش.
*  حسن‌زاده آملی، حسن، تعلیقه بر کشف المراد، تألیف علامه حلی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، 1413ق.
*  حسن‌زاده آملی، حسن، دروس هیئت و دیگر رشته‌های ریاضی، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، 1378ش.
*  حسینی اردکانی، احمدبن‌محمد، مرآت الأکوان، تصحیح عبدالله ‌نورانی، تهران، میراث‌ مکتوب، چاپ اول، 1375ش.
*  حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، 1413ق.
*  خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، زبدة الهیئه، تهران، مهدى الحسینى‌بن‌محمدعلى تاجر کتاب‏فروش شیرازى، چاپ اول‏، 1321ق.
*  خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، 1375ش.
*  دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1373ش.
*  دینانی ابراهیمی، غلامحسین، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، تهران، طرح نو، چاپ اول، 1379ش.
* ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
* ذهنی تهرانی، سیدمحمدجواد، تحفة الاحباب شرح فارسی بر تشریح الافلاک، قم، حاذق، چاپ اول، 1371ش.
* رفیعی قزوینی، ابوالحسن، غوصی در بحر معرفت، تهران، اسلام، چاپ اول، 1376ش.
*  زمانی قمشه‌ای، علی، اخترشناسان و نوآوران مسلمان، قم، مؤسسه امام‌صادق(عچاپ اول، 1387ش.
*  زمانی قمشه‌ای، علی، هیئت و نجوم اسلامی، قم، سماء، چاپ اول، 1381ش.
*  سبزواری، ملاهادی، اسرار الحکم، تصحیح کریم فیضی، قم، مطبوعات دینی، چاپ اول، 1383ش.
*  سبزواری، ملاهادی، تعلیقات چاپ‌شده در الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، تألیف ملاصدرا، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1981م.
*  سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، تهران، ناب، چاپ اول، 1369 ـ 1379ش.
* شهرزوری، شمس‌الدین، شرح حکمة الاشراق، تحقیق حسین ضیائی تربتی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1372ش.
* شیخ اشراق، سهروردی، شهاب‌الد‌ین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، 1375ش.
*  صادقی تهرانی، محمد، ستارگان از دیدگاه قرآن، تهران، امید فردا، چاپ دوم، 1385ش.
*  طباطبایی، سیدمحمدحسین، نهایة الحکمه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوازدهم، 1416ق.
*  غفاری، سیدمحمدخالد، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، 1380ش.
*  فارابی، ابونصر، آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، تحقیق علی بوملحم، بیروت، الهلال، چاپ اول، 1995م.
*  فخر رازی، محمدبن‌عمر، المباحث المشرقیة فی علم الالهیات و الطبیعیات، قم، بیدار، چاپ دوم، 1411ق.
* فخر رازی، محمدبن‌عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
* فخر رازی، محمدبن‌عمر، یواقیت العلوم و دراری النجوم، تصحیح محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، اطلاعات، چاپ اول، 1364ش.
* فرغانی، سعیدالدین، مشارق ‌الدراری، شرح تائیه ابن‌فارض، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1379ش.
*  فرغانی، سعیدالدین، منتهی المدارک فی شرح تائیه ابن‌فارض، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1428ق.
*  فلکی، اسماعیل‌بن‌مصطفی، الدرر التوفیقیة فی تقریب علم الفلک و الجیودیزیه، مصر، چاپ اول، 1302ق.
*  فناری، محمدبن‌حمزه، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، 1374ش.
* قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1375ش.
* لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، تحقیق اکبر اسدعلی‌زاده قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، 1425ق.
* لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تحقیق زین‌العابدین قربانی، تهران، سایه، چاپ اول، 1383ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ دوم، 1366ش.
*  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1981م.
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، رسالة فی الحدوث، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، 1378ش.
*  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، شرح اصول الکافی، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1383ش.
*  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، شرح الهدایة الاثیریه، تصحیح محمدمصطفی فولادکار، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، 1422ق.
*  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، مشهد، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، 1360ش.
*  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، المبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1354ش.
*  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، المشاعر، به اهتمام هانری کربن، تهران، طهوری، چاپ دوم، 1363ش.
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1363ش.
*  موسویان، سیدحسین، مقدمه کتاب رسالة فی الحدوث، تألیف ملاصدرا، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، 1378ش.
*  میرداماد، محمدباقر، القبسات، به اهتمام مهدی محقق و دیگران، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1367ش.
* نراقی، ملااحمد، خزائن، تحقیق و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، قیام، چاپ اول، 1378ش.
*  نصر، سیدحسین، سنت‌ عقلانی اسلامی در ایران، ترجمه و تحقیق سعید دهقانی، تهران، قصیده سرا، چاپ اول، 1383ش.
باقر صاحبی

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۲۶

محی‌الدین حائری شیرازی، روحانی مبارز، شاگرد و نماینده امام‌خمینی، امام جمعه شیراز، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو مجلس خبرگان رهبری.

معرفی و زندگی‌نامه

محمدصادق حائری شیرازی، معروف به محی‌الدین حائری شیرازی، در ۱۳۱۵ در شیراز زاده شد.[۱] پدرش عبدالحسین تنها فرزند محمدطاهر، در کربلا به دنیا آمد و پس از تحصیل، به حکم میرزامحمدتقی شیرازی به شیراز، موطن پدری خود بازگشت و تا آخرین روزهای زندگی به تدریس، تربیت طلاب علوم دینی و ارشاد مردم پرداخت. وی از مجتهدان وارسته، عارف، مبارز و دارای حاشیه بر عروةالوثقی بود.[۲] مادر وی از سادات و بانویی پارسا و شایسته بود که در دوران منع حجاب، از خانه بیرون نیامد.[۳] صدرالدین حائری شیرازی برادر بزرگ‌تر محی‌الدین پس از رحلت پدرش در ۱۳۳۰، تربیت و حمایت از محی‌الدین را بر عهده گرفت و برای وی جایگاه و حالت پدری داشت.[۴]

حائری شیرازی تحصیلات ابتدایی تا پایان دوره متوسطه را در شیراز گذراند و به مطالعه کتاب‌های داستانی، تاریخی و ادبیات روز علاقه‌مند بود.[۵] سیداحمد اثنی‌عشری از معلمان دوره ابتدایی وی، شاگردان را با دین آشنا می‌کرد و روش مبارزه با رژیم پهلوی را همراه با رویداد‌های زندگی خود، به شاگردانش می‌آموخت.[۶] وی در نوجوانی با «حاج‌مؤمن» و نیز محمداسماعیل دولابی از شاگردان محمدجواد انصاری همدانی که به شیراز آمده بود، آشنا شد و با همنشینی و گفتگو با آن دو تحت تأثیر شخصیت اخلاقی و عرفانی‌شان قرار گرفت.[۷] سیدحسین یعقوبی از شاگردان انصاری همدانی نیز از استادان اخلاق وی بود.[۸]

حائری شیرازی، پس از گذراندن دوره متوسطه در ۱۳۳۵ برای ادامه تحصیل در دانشگاه، به تهران رفت؛ ولی به سبب انتقاد از وضعیت دولت وقت به وسیله ماموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، دستگیر و از ادامه تحصیل محروم شد.[۹] وی پس از آن به فراگیری علوم دینی روی آورد و مقدمات را نزد پدر در شیراز و سطح را در مدارس منصوریه، سیدعلاءالدین حسین و آقاباباخان، نزد استادانی چون محمدعلی موحد، و تقریرات اصول میرزای قمی را از بهاءالدین محلاتی فرا گرفت و این دوره را در سه سال به پایان برد.[۱۰] پس از آن به حوزه علمیه قم رفت و شش ماه از درس خارج فقه سیدحسین بروجردی بهره برد و پس از درگذشت وی، از درس‌های خارج فقه و اصول امام‌خمینی، سیدمحمد محقق داماد، محمدعلی اراکی و میرزاهاشم آملی بهره گرفت.[۱۱]

ارتباط با امام‌خمینی

وی از تأثیر جدی امام‌خمینی بر زندگی و تغییر نظام ارزشی خود سخن گفته و از گفتار و رفتار ایشان با عنوان شاغول و معیار زندگی و مقتدای فکری خود یاد کرده است و در همه مسائل نگاه و رأی ایشان را بر نگاه خود مقدم داشته است.[۱۲] وی در حوزه قم افزون بر درس‌های حوزه، به تاریخ ملل، مسائل اقتصادی، کشاورزی، جامعه‌شناسی، تربیت و متون ادبیات فارسی به‌ویژه متون کهن ادبی، همچون گلستان، بوستان سعدی و دیوان حافظ علاقه داشت و چون با سه زبان عربی، انگلیسی و ترکی آشنایی کافی داشت، کتاب‌ها یا نوشته‌هایی که به این زبان‌ها بود، مطالعه می‌کرد.[۱۳]

حائری شیرازی در دوران تحصیل، نزد امام‌خمینی با اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های روشنگر ایشان آشنا شد؛[۱۴] همچنین همانند دیگر شاگردان تحت تأثیر نصایح اخلاقی ایشان قرار گرفت و به بهره‌گیری از ‌اندیشه‌های روشن و انقلابی ایشان پرداخت و قدم در عرصه فعالیت‌های سیاسی گذاشت.[۱۵] وی و دیگر شاگردان امام‌خمینی وظیفه خود می‌دانستند رجوع مردم به امام‌خمینی حفظ شود و ایشان تحت‌الشعاع دیگران قرار نگیرد؛ زیرا به اعتقاد وی فعالیت مثبت دیگران تنها در سایه ایشان امکان‌پذیر بود؛ اما رژیم پهلوی عکس آن رفتار می‌کرد و می‌خواست نامی و یادی از ایشان نباشد. او که در جلسات سودمند و مبارزاتی شیراز حضور داشت، خود نیز با تشکیل جلسات مذهبی و سیاسی برای جوانان، به مبارزات فکری و عقیدتی با رژیم پهلوی می‌پرداخت.[۱۶]

مبارزات

حائری شیرازی پس از تبعید امام‌خمینی به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آشکارا به عرصه مبارزات سیاسی وارد شد و به علت شدت تعلق خاطر به استاد، نتوانست در قم بماند و به شیراز بازگشت و مبارزات خود را علیه رژیم پهلوی ادامه داد و طی جلسات گوناگونی که برای اقشار مختلف به‌ویژه جوانان در مسجد شمشیرگرها برگزار می‌کرد، مردم را با مسائل سیاسی روز، نقشه‌های استعمار، شخصیت امام‌خمینی و افکار ایشان آشنا می‌کرد و به ترویج مرجعیت ایشان می‌پرداخت.[۱۷] عوامل رژیم پهلوی برای وی و شرکت‌کنندگان در جلساتش محدودیت‌هایی فراهم آوردند. برخی از افراد را دستگیر، بازداشت و شکنجه کردند و جلسات را به‌تدریج تعطیل کردند. در این دوران مسجد شمشیرگرها از مراکز مهم فعالیت‌های انقلابی و از محورهای مبارزات در شیراز شده بود[۱۸] و برای آینده انقلاب نیروهای مؤثری تربیت کرد.[۱۹]

حائری شیرازی در ۱۳۴۵ به سبب تهیه نوار سخنرانی امام‌خمینی از قم و کشف آن در خانه برادر بزرگش صدرالدین، برای نخستین بار مدتی زندانی شد.[۲۰] مهم‌ترین اقدام وی در زندان مناظره فکری با کمونیست‌ها بود؛ اما وقتی از هدایت آنان ناامید شد، حتی از دست‌دادن با آنان پرهیز کرد و آنان را ناپاک شمرد.[۲۱] وی همچنین در سال ۱۳۴۹ نیز دستگیر و به مدت سه ماه زندانی شد.[۲۲] او پس از آزادی از زندان در مبارزه با رژیم پهلوی جدی‌تر شد و بر شمار سخنرانی‌های خود افزود و همچنان ارتباط خود را با دانشجویان و جوانان حفظ کرد.[۲۳]

پس از درگذشت مرجع تقلید وقت، سیدمحسن حکیم در سال ۱۳۴۹، حائری شیرازی در تثبیت و ترویج مرجعیت امام‌خمینی همراه با علمای شیراز فعالیت می‌کرد. در نامه ساواک فارس، خطاب به رئیس ساواک، از تأیید مرجعیت امام‌خمینی به دست سیدعبدالحسین دستغیب، سیداحمد پیشوا، سیدکرامت‌الله ملک‌حسینى، صدرالدین حائری شیرازی و محی‌الدین حائرى شیرازی گزارش شده است.[۲۴] حائری شیرازی از سال ۱۳۵۰ میان قم و شیراز در رفت ‌و آمد بود و در مدرسه حقانی (منتظریه)، مکتب توحید (خواهران) و مدرسه رضویه، مباحث جامعه‌شناختی و مسائل تربیتی به‌ویژه نهج‌ البلاغه را تدریس می‌کرد.[۲۵]. وی این دوره از زندگی خود، یعنی تدریس در حوزه‌های علمیه را از پرثمرترین مقاطع زندگی خود دانسته که به نیرو سازی برای انقلاب پرداخته است.[۲۶]

حائرى شیرازى در سال ۱۳۵۱ به دلیل فعالیت‌های مبارزاتی از سوی رژیم از سخنرانی منع شد و مدتی پس از آن به علت برگزاری جلساتی برای ارشاد مردم در خانه‌اش،[۲۷] شش ماه به شهر فومن تبعید گردید. در فومن زبان گیلکى را فرا گرفت و بسیاری از جوانان آن شهر را با ‌اندیشه‌هاى انقلابی و اوضاع جامعه آشنا کرد.[۲۸]. پس از تبعید، به قم رفت؛ مدت‌ها ساواک در جستجوى وی بود.[۲۹] پس از بازگشت به شیراز، شماری از مبارزان و دوستان به دیدار وی رفتند و ساواک همگی ازجمله خود وی را دستگیر کرد و به کمیته مشترک ضد خرابکاری فرستاد.[۳۰] وی در زندان شکنجه‌های بسیار شد و ازجمله گرفتار ناراحتی و سنگینی گوش شد؛ با این حال، برخی شکنجه‌گران تحت تأثیر او قرار گرفتند.[۳۱]

در سال‌های ۱۳۵۴ ـ ۱۳۵۶ بیشتر اقدامات حائری شیرازی، همانند دیگر روحانیان شیراز صرف سازمان‌دادن به مبارزات مردمی و آشکارکردن ماهیت رژیم پهلوی بود. مراسمی با حضور روحانیان شیراز در ۲/۸/۱۳۵۶ به مناسبت درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی برگزار شد که همه روحانیان، ازجمله حائری شیرازی در آن حضور داشتند و به درگیری و تظاهرات انجامید.[۳۲] وی در جریان حمله رژیم پهلوی به مسجد جامع شیراز در ۱۹/۵/۱۳۵۷ حضور داشت و پس از آن، از اقدام رژیم در سرکوب مبارزان انتقاد کرد.[۳۳] امام‌خمینی نیز در نامه‌اى از پاریس به سیدمرتضی پسندیده، لزوم رسیدگى به بعضى زندانیان و جویا شدن از حال آنان یا خویشاوندان آنان ازجمله سیدعبدالحسین دستغیب و حائرى شیرازى را یادآور شد.[۳۴]

فعالیت‌ها پس از انقلاب

حائرى شیرازی پس از پیروزى انقلاب اسلامی مدتی به تدریس در دانشکده الهیات و دیگر مراکز فرهنگی تهران پرداخت.[۳۵] وی در تدریس از مثال‌ها و نمونه‌های محسوس در طبیعت استفاده می‌کرد و مخاطب او از هر قشری که بود، از آموزه‌های وی بهره‌مند می‌شد.[۳۶] وی نماینده امام‌خمینی در ارتش بود[۳۷] و پس از تسخیر سفارت امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام، مباحث ولایت فقیه و اخلاق اسلامی را برای آنان تدریس کرد.[۳۸] وی در نخستین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم شیراز انتخاب گردید و در مجلس به عنوان رئیس کمیسیون اصل نود به انجام وظایف قانونى پرداخت.[۳۹] نمایندگی دوره‌های اول، دوم و چهارم مجلس خبرگان رهبری از سوی مردم استان فارس از دیگر مسئولیت‌های اوست.[۴۰]

حائری شیرازی پس از شهادت سیدعبدالحسین دستغیب در بیستم آذر ۱۳۶۰ در ۱۰/۱۰/۱۳۶۰ طى حکمى از سوی امام‌خمینی به امامت جمعه شیراز[۴۱] و پس از آن به نمایندگی ولى فقیه در استان فارس،[۴۲] منصوب شد. اختلافات و قضایای میان علمای برجسته شیراز در سال ۱۳۶۴ سبب شد امام‌خمینی، احمد جنتی را برای رفع و حل آن به شیراز بفرستد و از حائرى شیرازی نیز خواست با همراهى هیئت اعزامی در رفع اختلافات بکوشد؛[۴۳] اما این اعزام نتیجه مطلوبی نداشت و امام‌خمینی حل این مسئله را به حسینعلی منتظری واگذار کرد و منتظری با تشکیل شورایی از سیدعلی‌محمد دستغیب، سیدعلی‌اصغر دستغیب، سیدهاشم دستغیب و رسول منتجب‌نیا و حائری شیرازی، یادآور شد تصمیمات مربوط به نمایندگی ولی فقیه در این استان را این شورا بگیرد و نماز جمعه را افراد یادشده به نوبت بخوانند. حائری شیرازی با اینکه این حکمیت را قبول نداشت، پذیرفت؛ ولی به سیدهاشم رسولی محلاتی از اعضای دفتر امام‌خمینی خاطرنشان کرد اگر اوضاع به همین شکل پیش رود، استعفا خواهد کرد. با انتقال سخنان وی به امام‌خمینی، ایشان شورای تشکیل‌شده را رد کرد و به وی پیام داد خود به نماز جمعه ادامه دهد.[۴۴]

حائرى شیرازی با استقرار در شیراز، تلاش‌هاى همه‌جانبه‌اى در حوزه‌هاى دینى و فرهنگى، سیاسى و اجتماعى و اقتصادى سامان داد و طرح‌هاى مفیدی براى جذب جوانان و فعّال‌کردن ستادهاى برگزارى نماز جمعه در استان و استان‌هاى مجاور و جنوب کشور ارائه کرد؛ ازجمله هر از چندى اقدام به برگزارى گردهمایی‌هاى منطقه‌اى کرد و از امامان جمعه استان فارس و استان‌هاى مجاور دعوت کرد مشکلات و مسائل فرهنگى، اجتماعى و سیاسى مناطق خود را در این اجتماعات مطرح کنند و با مشورت به راهکارهاى مناسب دست یابند.[۴۵] از دیگر فعالیت‌هاى وی حضور چشمگیر در مناطق جنگى در دوران دفاع مقدس بود. وى بارها به جبهه رفت[۴۶] و ضمن ارتباط با رزمندگان سخنرانى‌های بسیاری در جبهه داشت. تصریح فرماندهانی چون علی صیاد شیرازى، ابراهیم همّت و سیدرحیم صفوى به استفاده معنوى مسئولان از حائری و خاطرات خوش رزمندگان سپاه پاسداران و ارتش از وى، گویاى آثار فراوان این حضور است.[۴۷] حائری شیرازی در بهمن ۱۳۸۷ از سمت امامت جمعه کناره‌گیری کرد و فعالیت‌های علمی خود را در حوزه علمیه قم پی گرفت.[۴۸]

(ببینید: علی صیاد شیرازی)

آثار

از حائری شیرازی آثار پرشماری در مسائل متنوع اسلامی در قالب کتاب و مقاله منتشر شده است.[۴۹] انسان الهى، انسان‌شناسى، با على در صحرا، تمثیلات (۸ جلد)، تفسیر سوره حمد، تربیت کودکان، حافظ سرّ، درس سحر، در سایه‌سار وحى، ولایت فقیه انتخابى یا انتصابى، و ولایت فقیه، ازجمله کتاب‌های وی می‌باشند.[۵۰]

درگذشت

حائرى در ۲۹/۹/۱۳۹۶ در ۸۱سالگی در قم درگذشت[۵۱] و در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد. وی در سال ۱۳۴۸ با دختر سیدنورالدین حسینى شیرازى از علمای مبارز شیراز ازدواج کرد[۵۲] و ثمره آن شش پسر و یک دختر است. از میان پسران دو تن به تحصیلات حوزوى اشتغال دارند.[۵۳]

صدرالدین حائری شیرازی

صدرالدین حائری شیرازی برادر بزرگ‌تر محی‌الدین حائری شیرازی، در سال ۱۳۰۹ در شیراز زاده شد. درس‌های مقدماتی حوزه را در شیراز نزد پدر فرا گرفت و سپس به قم رفت و دوره سطح را از سیدمهدی روحانی، حسین نوری همدانی و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی فرا گرفت و در درس خارج فقه و اصول بروجردی و میرزا‌هاشم آملی و امام‌خمینی حاضر شد و همزمان از درس تفسیر و فلسفه سیدمحمدحسین طباطبایی استفاده کرد و در عرفان و سیر و سلوک نیز از محمدجواد انصاری همدانی بهره برد؛[۵۴] سپس با مهاجرت به نجف از استادان و مراجع بزرگ وقت بهره گرفت.[۵۵] وی از علمای برجسته شیراز و از نظر مبارزاتی هم‌ردیف بهاءالدین محلاتی[۵۶] و سیدعبدالحسین دستغیب بود. وی در جریان مبارزات علیه رژیم پهلوی فعال و در ارتباط نزدیک با روحانیان انقلابی، ازجمله عبدالرحیم ربانی شیرازی،[۵۷] سیدعلی خامنه‌ای و دیگر روحانیان مبارز[۵۸] بود. وی با خامنه‌ای گروه و جریانی به نام بعثت راه‌اندازی کردند تا ‌اندیشه‌های امام‌خمینی مکتوب و عرضه شود.[۵۹] او مورد اعتماد امام‌خمینی بود و ایشان در سال ۱۳۴۶ با شناختی که خود از او داشت، در امور حسبیه به وی اجازه تصدی داد [۶۰]

صدرالدین از آغاز مبارزات با امام‌خمینی همراه شد و حمایت‌های خود ازجمله اعلامیه‌های دفاع از راه ایشان را بارها امضا کرد.[۶۱] وی همراه محلاتی به دستگیری ایشان در ۱۵ خرداد اعتراض کرد. پس از دستگیری محلاتی، در همان روز روحانیان شیراز ازجمله صدرالدین به این بازداشت نیز اعتراض کردند که تظاهرات گسترده و بازداشت‌هایی در پی داشت.[۶۲] پس از مهاجرت علمای تراز اول و مراجع تقلید در اعتراض به دستگیری امام‌خمینی، او نیز نه تنها در شمار علمای مهاجر بود و دیگران را نیز به مهاجرت فراخواند و در تهران نیز فعال بود.[۶۳] وی پس از انتقال امام‌خمینی از ترکیه به نجف، در تلگرامی ورود ایشان به نجف را التیام‌بخش دل‌ها دانست.[۶۴] وی روحانیان بسیاری ازجمله برادر خود محی‌الدین را به میدان مبارزه کشاند. او با سیدعلی اندرزگو ارتباط داشت و خانه وی یکی از پناهگاه‌های اندرزگو بود و به همین دلیل نیز دستگیر و شکنجه‌های بسیار شد و یک چشم او آسیب دید.[۶۵]

(ببینید: بهاءالدین محلاتی)

مرکز فعالیت‌های مبارزاتی صدرالدین مسجد سپهسالار (امام‌خمینی) در شیراز بود. رژیم پهلوی برای محدودکردن وی، هیئت امنایی برای این مسجد تعیین کرد؛ اما وی به این کار اعتراض و مسجد را ترک کرد و در نماز جماعت حاضر نشد و اعلامیه‌ای بر ضد رژیم صادر کرد و در آن به اقدامات دولت ازجمله تبعید امام‌خمینی اعتراض کرد.[۶۶] وی ازجمله عالمان و مبارزان و یاران امام‌خمینی بود که پیش از انقلاب یا در تبعید یا در زندان بودند؛[۶۷] ازجمله در تیر ۱۳۴۷ به گنبد کاووس تبعید شد.[۶۸] او پس از یک سال تبعید، به شیراز بازگشت و دوباره به مبارزه خود ادامه داد و به همین دلیل، از سخنرانی منع شد. پس از فوت مرجع تقلی وقت، سیدمحسن حکیم همگام با دیگر روحانیان شیراز، ضمن ارسال تسلیتی به امام‌خمینی،[۶۹] از مرجعیت ایشان حمایت کرد.[۷۰]. وی در ۳۰/۱/۱۳۵۲ با برادرش محی‌الدین و دوازده تن دیگر که در خانه آنان بودند، بازداشت شدند.[۷۱] همچنین وی پس از آن به همراه ربانی شیرازی نیز بازداشت و زندانی شد و در سال ۱۳۵۶ از زندان آزاد شد.[۷۲]

از سوی دیگر، یکی از فعالیت‌های مبارزاتی صدرالدین پشتیبانی از دیگر مبارزان انقلابی در سراسر کشور،[۷۳] همچنین تدارک گسترده برای حمایت از دستگیرشدگان و جلوگیری از اعدام جوانان مبارز مسلمان[۷۴] و همکاری نزدیک با ربانی شیرازی در کمک‌رساندن به خانواده‌های زندانیان سیاسی[۷۵] بود. شرکت در مجالس بزرگداشت سیدمصطفی خمینی در سال ۱۳۵۶ و سخنرانی‌های پی‌درپی برای افشای ماهیت رژیم پهلوی، از دیگر اقدامات وی است.[۷۶] وی پس از سرکوب مبارزات مردم شیراز به دست رژیم پهلوی و فاجعه خونین و کشتار مردم در مسجد جامع نو شیراز در ۱۹ مرداد ۱۳۵۷، همراه با دیگر روحانیان شیراز به‌شدت از این اقدام انتقاد کردند و با صدور اعلامیه‌هایی عزای عمومی اعلام کردند.[۷۷] امام‌خمینی در ۱۴ شهریور ۱۳۵۷ ضمن فرستادن نامه‌ای خطاب به روحانیان شیراز ازجمله صدرالدین حائری شیرازی، از آنان خواست مردم را علیه رژیم پهلوی بسیج کنند و از طریق وعظ و خطابه مردم را به تظاهرات خیابانی، نشر اعلامیه، در اختیار گرفتن جراید و تماس با سازمان‌های بی‌طرف خارجی تشویق کرده، هر اقدامی که برای رسیدن به این هدف لازم است، انجام دهند.[۷۸] روحانیان پس از این پیام به مبارزه بیشتر دلگرم شدند و صدرالدین از روحانیان سرشناس خواست فهرست افراد مضروب و شهید تظاهرات را تهیه کنند تا به خارج از کشور فرستاده شود.[۷۹]

صدرالدین حائری شیرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با درخواست خود و موافقت امام‌خمینی وارد کارهای اجرایی نشد و با اجازه‌هایی که از ایشان داشت، امور حوزه‌های علمیه استان فارس و استان‌های مجاور مانند بوشهر و کهکیلویه و بویراحمد را پی‌گیری می‌کرد.[۸۰] وی در ۱۷ خرداد ۱۳۸۳ در ۷۴سالگی درگذشت و در قم، صحن فاطمه معصومه(س) در کنار مزار اسماعیل دولابی به خاک سپرده شد شد.[۸۱] وی دارای چهار دختر و دو پسر روحانی است.

پانویس

  1. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۲۷.
  2. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۲۷ ـ ۱۲۸؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۶ ـ ۷ و ۱۶؛ آزادی فقیه، جلوه‌های شخصیت آیت‌الله حائری شیرازی در آئینه کلام یاران و شاگردان، ۲۰.
  3. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۲.
  4. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۱۰.
  5. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۵ ـ ۱۶.
  6. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۷؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  7. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۷ ـ ۸؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۶؛ حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۵.
  8. حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۵.
  9. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۸ ـ ۹.
  10. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۱؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰ ۱۱.
  11. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۵.
  12. حائری، خبرگان ملت، ۲/۱۳۳ ـ ۱۳۵.
  13. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  14. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۴۱.
  15. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۴۱ ـ ۱۴۲؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.
  16. مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.
  17. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش، ۹ و ۱۲؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  18. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  19. حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۴.
  20. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۸؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.
  21. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.
  22. دستغیب، خاطرات حجت‌الاسلام سیدعلی‌اصغر دستغیب، ۲۰.
  23. ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۲۶۱.
  24. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۲ و ۱۰/۹۲.
  25. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  26. حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۴.
  27. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.
  28. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  29. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  30. ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش، ۲۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸.
  31. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.
  32. مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۱ ـ ۱۲.
  33. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.
  34. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۴/۲۸۰.
  35. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۳۸۲ش، ۶؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.
  36. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  37. ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷.
  38. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹؛ حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۵.
  39. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹؛ حائری، حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۵؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶.
  40. مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹.
  41. امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱۵/۴۶۱.
  42. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.
  43. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱۹/۳۰۶.
  44. حائری، شهاب الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۶ ـ ۱۲۷.
  45. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  46. روزی‌طلب، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹۲ ـ۹۳.
  47. روزی‌طلب، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹۲ ـ ۹۳؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  48. مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.
  49. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۳۸۲ش، ۶؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  50. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش؛ شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۹.
  51. شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۱۳.
  52. ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.
  53. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲؛ حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۸.
  54. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  55. ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.
  56. حیدری،حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.
  57. ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰ ـ ۹۱.
  58. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  59. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  60. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱/۴۷۸.
  61. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۱۲۵ ـ ۱۲۶ و ۲۵۹؛ حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰؛ پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  62. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.
  63. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۲۴؛ پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  64. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۱۹۵.
  65. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۰؛ حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۶ ـ ۱۳۸؛ کاظم‌زاده، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۳۱ ـ ۳۲.
  66. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.
  67. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸؛ ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷؛ ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.
  68. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۴۶۸.
  69. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۵.
  70. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۸۱۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۲.
  71. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸.
  72. ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.
  73. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۶.
  74. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۷.
  75. ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۳۳۰.
  76. مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۲؛ حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.
  77. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۵۸ ـ ۳۵۹.
  78. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.
  79. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.
  80. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  81. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

منابع

  • آزادی فقیه، مریم، جلوه‌های شخصیت آیت‌الله حائری شیرازی در آئینه کلام یاران و شاگردان، مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۰۷، ۱۳۸۲ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • حائری شیرازی، صدر‌الدین، نقش علامه تهرانی در پایه‌گذاری انقلاب در میان مردم، پایگاه اطلاع‌رسانی عرفان و حکمت در پرتو قرآن وعترت تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات، ۱۵/۱۰/۱۳۹۸ش.
  • حائری شیرازی، محمدصادق، مصاحبه، چاپ‌شده در خبرگان ملت، تهران، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • حائری شیرازی، محمدصادق، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • حائری شیرازی، محمدصادق، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۰۷، ۱۳۸۲ش.
  • حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • حوزه، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، ۴/۱۱/۱۳۹۷ش.
  • حیدری، سلیمان، حائری شیرازی (آیت‌الله)، چاپ‌شده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • دستغیب، سیدعلی‌اصغر، خاطرات حجت‌الاسلام سیدعلی‌اصغر دستغیب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۳۷۷۱ش.
  • ذو‌الانوار، سیدحسین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • ربانی شیرازی، عبدالرحیم، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، شرح مبارزات حضرت آیت‌الله‌ شیخ‌عبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
  • روزی‌طلب، محمدحسین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • سلمانی آرانی، حبیب‌‎الله، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  • شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • کاظم‌زاده، مجتبی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • مدرسی، سیدمحمدکاظم و میرزامحمد، کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، انتشارات صحیفه خرد، چاپ دوم، ۱۳۹۶ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.