کاربر:Salehi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
برچسب: واگردانی دستی
 
(۸۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''قلب''' جوهری مجرد و نورانی مرتبط با روح و نفس
محی‌الدین حائری شیرازی، روحانی مبارز، شاگرد و نماینده امام‌خمینی، امام جمعه شیراز، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو [[مجلس خبرگان رهبری]].


== مفهوم‌شناسی ==
==معرفی و زندگی‌نامه==
قلب به معنای برگرداندن چیزی از صورت خود است؛<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۵/۱۷۱؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۶۸۵.</ref> همچنین به عضوی از بدن گفته می‌شود؛<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۴۸.</ref> از آن جهت که ثباتی ندارد و پیوسته در حال دگرگونی است.<ref>عسکری، الفروق فی اللغه، ۱۵۵.</ref> در [[فلسفه]]، قلب به معنای روح نفسانی مدبر بدن انسانی است<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۷.</ref> که حقیقتی لطیف، روحانی و ربّانی بوده، با عضو صنوبری‌شکل طرف چپ سینه مرتبط است.<ref>جرجانی، کتاب التعریفات، ۷۷؛ ← تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۲/۱۳۳۴.</ref> [[عارفان]]، قلب را نفس ناطقه‌ای می‌دانند که صورت مرتبه الهیه است؛ هنگامی که معانی کلی و جزئی را مشاهده می‌کند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۷۶۳ ـ ۷۶۴؛ خوارزمی، ۵۸۹.</ref> و مراد از نفس، همان جوهر مجردی است که معنای کلی و جزئی را ادراک می‌کند.<ref>آملی، سیدحیدر، المقدمات، ۵۱۷.</ref> [[امام‌خمینی]] در بیان اصطلاح [[اهل معرفت]]، قلب را جوهری لطیف می‌داند که واسطه میان نشئه [[ملک]] و [[ملکوت]] است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۹۹.</ref>
محمدصادق حائری شیرازی، معروف به محی‌الدین حائری شیرازی، در ۱۳۱۵ در [[شیراز]] زاده شد.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۲۷.</ref> پدرش عبدالحسین تنها فرزند محمدطاهر، در [[کربلا]] به دنیا آمد و پس از تحصیل، به حکم [[میرزامحمدتقی شیرازی]] به شیراز، موطن پدری خود بازگشت و تا آخرین روزهای زندگی به تدریس، تربیت طلاب علوم دینی و ارشاد مردم پرداخت. وی از مجتهدان وارسته، عارف، مبارز و دارای حاشیه بر عروةالوثقی بود.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۲۷ ـ ۱۲۸؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۶ ـ ۷ و ۱۶؛ آزادی فقیه، جلوه‌های شخصیت آیت‌الله حائری شیرازی در آئینه کلام یاران و شاگردان، ۲۰.</ref> مادر وی از سادات و بانویی پارسا و شایسته بود که در دوران منع حجاب، از خانه بیرون نیامد.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۲.</ref> صدرالدین حائری شیرازی برادر بزرگ‌تر محی‌الدین پس از رحلت پدرش در ۱۳۳۰، تربیت و حمایت از محی‌الدین را بر عهده گرفت و برای وی جایگاه و حالت پدری داشت.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۱۰.</ref>


قلب با واژگانی چون نفس، صدر و فؤاد مرتبط است. برخی معتقدند به نفس از آن‌رو که مصدر انوار وارد بر بدن و قوای جسمانی و مقدم بر بدن و قوای مختلف آن است، صدر می‌گویند و از آن‌رو که نفس از موجد خود متأثر شده است، فؤاد نام دارد.<ref>آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ۷۹۷.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی تفاوت قلب و صدر آن است که به قلب وقتی به طرف طبیعت میل کند، «صدر» و هنگامی که به طرف [[عالم غیب]] رو کند و از عالم حس و شهادت جدا شود، «قلب» می‌گویند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۴۷.</ref>
حائری شیرازی تحصیلات ابتدایی تا پایان دوره متوسطه را در شیراز گذراند و به مطالعه کتاب‌های داستانی، تاریخی و ادبیات روز علاقه‌مند بود.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۵ ـ ۱۶.</ref> سیداحمد اثنی‌عشری از معلمان دوره ابتدایی وی، شاگردان را با دین آشنا می‌کرد و روش مبارزه با رژیم پهلوی را همراه با رویداد‌های زندگی خود، به شاگردانش می‌آموخت.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۷؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> وی در نوجوانی با «حاج‌مؤمن» و نیز محمداسماعیل دولابی از شاگردان [[محمدجواد انصاری همدانی]] که به شیراز آمده بود، آشنا شد و با همنشینی و گفتگو با آن دو تحت تأثیر شخصیت اخلاقی و عرفانی‌شان قرار گرفت.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۷ ـ ۸؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۶؛ حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۵.</ref> سیدحسین یعقوبی از شاگردان انصاری همدانی نیز از استادان اخلاق وی بود.<ref>حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۵.</ref>  


==پیشینه==
حائری شیرازی، پس از گذراندن دوره متوسطه در ۱۳۳۵ برای ادامه تحصیل در دانشگاه، به تهران رفت؛ ولی به سبب انتقاد از وضعیت دولت وقت به وسیله ماموران [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک)، دستگیر و از ادامه تحصیل محروم شد.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۸ ـ ۹.</ref> وی پس از آن به فراگیری علوم دینی روی آورد و مقدمات را نزد پدر در شیراز و سطح را در مدارس منصوریه، سیدعلاءالدین حسین و آقاباباخان، نزد استادانی چون محمدعلی موحد، و تقریرات اصول میرزای قمی را از [[بهاءالدین محلاتی]] فرا گرفت و این دوره را در سه سال به پایان برد.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۱؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰ ۱۱.</ref> پس از آن به [[حوزه علمیه قم]] رفت و شش ماه از درس خارج فقه [[سیدحسین بروجردی]] بهره برد و پس از درگذشت وی، از درس‌های خارج فقه و اصول امام‌خمینی، [[سیدمحمد محقق داماد]]، [[محمدعلی اراکی]] و [[میرزاهاشم آملی]] بهره گرفت.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۵.</ref>
بحث از قلب در [[ادیان الهی]] پیشینه‌ای طولانی دارد؛ از قلب و دریافت‌های قلبی<ref>انجیل برنابا، فصل۱۶۸، ۲۴۶.</ref> و از آن با عنوان مرکز عواطف، مرکز روحانیت انسان، مرکز شرارت، منبع [[گناه]]، محل [[حجاب و نگاه|نگاه الهی]] و تکلم قلبی [[خداوند]] با انسان، سخن به میان آمده است.<ref>بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۷۴۰.</ref>


در [[قرآن کریم]] «قلب» در معانی مختلفی به‌کار رفته است؛ ازجمله به معنای نیروی ادراکی<ref>انعام، ۲۵؛ توبه، ۹۳؛ ق، ۳۷؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱/۱۴۷.</ref> و عضوی صنوبری که در سمت چپ بدن قرار گرفته است.<ref>احزاب، ۴؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۶۸۷.</ref> در روایات از قلب با عنوان امام و رهبر انسان<ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۱۰۹.</ref> و مصحف فکر و سرچشمه حکمت<ref>آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ۶۶.</ref> تعبیر شده است.
== ارتباط با امام‌خمینی ==
وی از تأثیر جدی [[امام‌خمینی]] بر زندگی و تغییر نظام ارزشی خود سخن گفته و از گفتار و رفتار ایشان با عنوان شاغول و معیار زندگی و مقتدای فکری خود یاد کرده است و در همه مسائل نگاه و رأی ایشان را بر نگاه خود مقدم داشته است.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۲/۱۳۳ ـ ۱۳۵.</ref> وی در حوزه قم افزون بر درس‌های حوزه، به تاریخ ملل، مسائل اقتصادی، کشاورزی، جامعه‌شناسی، تربیت و متون ادبیات فارسی به‌ویژه متون کهن ادبی، همچون گلستان، بوستان سعدی و دیوان حافظ علاقه داشت و چون با سه زبان عربی، انگلیسی و ترکی آشنایی کافی داشت، کتاب‌ها یا نوشته‌هایی که به این زبان‌ها بود، مطالعه می‌کرد.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref>


بحث قلب در مباحث عرفانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا تجلیات و مکاشفات [[عارف]] از طریق قلب است<ref>آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار، ۴۶۷.</ref> و در سخنان اهل معرفت متقدم، بیشتر به صورت بیان تجربه‌های عرفانی و مشاهدات قلبی مطرح بوده است؛ ولی در [[عرفان|عرفان عملی]]، جایگاه مهمی در دریافت‌های [[سالک|سالکان]] پیدا کرد.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۵۲.</ref> در عرفان عملی از واردات قلبی انسان به معاملات قلبی تعبیر می‌کنند که برگرفته از [[متون اسلامی]] است<ref>یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۶۲.</ref> و اگر در عرفان عملی، به اعمال ظاهری انسان توجه می‌شود، از آن جهت است که در قلب و ساحت باطنی انسان اثر می‌گذارد.<ref>یزدان‌پناه، مبانی و اصول عرفان نظری، ۶۲.</ref> قلب به عنوان مهم‌ترین عضو وجودی انسان، دارای حالات، ملکات، تأثیر، تأثر و فعل و انفعال‌هایی با دیگر اعضای انسان است؛ از این‌رو هدف اصلی عرفان عملی، هدایت این فعل و انفعال‌‌ها و پاک‌سازی قلب از اموری است که آن را آلوده کرده، از مهلکات آن شمرده می‌شود.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱/۴ و ۲/۲۵۸.</ref> همچنین هدف از آن، آراستن قلب به حالات و ملکاتی است که مایه نجات قلب شمرده می‌شود و به وصول انسان به کمال نهایی می‌انجامد. از این‌رو، از قلب با عنوان محل تجلیات و تحولات روحی یاد می‌شود.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۲۸۹.</ref> با ظهور عرفان نظری و تدوین آن با عنوان یک معرفت [[هستی‌شناختی]] در قبال سایر شناخت‌های عقلی و مانند آن، این بحث تکامل بیشتری یافته و تفاوت قلب با روح، سرّ، خفی و اخفی روشن گشته است.<ref>← قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷ ـ ۱۳۸.</ref>
حائری شیرازی در دوران تحصیل، نزد امام‌خمینی با اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های روشنگر ایشان آشنا شد؛<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۴۱.</ref> همچنین همانند دیگر شاگردان تحت تأثیر نصایح اخلاقی ایشان قرار گرفت و به بهره‌گیری از ‌اندیشه‌های روشن و انقلابی ایشان پرداخت و قدم در عرصه فعالیت‌های سیاسی گذاشت.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۴۱ ـ ۱۴۲؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.</ref> وی و دیگر شاگردان امام‌خمینی وظیفه خود می‌دانستند رجوع مردم به امام‌خمینی حفظ شود و ایشان تحت‌الشعاع دیگران قرار نگیرد؛ زیرا به اعتقاد وی فعالیت مثبت دیگران تنها در سایه ایشان امکان‌پذیر بود؛ اما رژیم پهلوی عکس آن رفتار می‌کرد و می‌خواست نامی و یادی از ایشان نباشد. او که در جلسات سودمند و مبارزاتی شیراز حضور داشت، خود نیز با تشکیل جلسات مذهبی و سیاسی برای جوانان، به مبارزات فکری و عقیدتی با رژیم پهلوی می‌پرداخت.<ref>مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.</ref>


[[امام‌خمینی]] در آثار مختلف خود درباره جایگاه و اهمیت قلب،<ref>امام‌خمینی، دعاء السحر، ۱۴، ۲۷؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۳۳؛ امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۳۶.</ref> اقسام قلب،<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.</ref> احوال قلب<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۸۲.</ref> و حضور قلب<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۵.</ref> به‌تفصیل سخن گفته است. به باور ایشان، در [[شریعت]] در میان اعضای انسان توجه بسیاری به قلب شده است؛ زیرا قلب مرکز انسانیت است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۵۱۹.</ref> و حقیقتی است که انسان را از همه موجودات متمایز می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۶۲.</ref>
== مبارزات ==
حائری شیرازی پس از تبعید امام‌خمینی به [[ترکیه]] در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آشکارا به عرصه مبارزات سیاسی وارد شد و به علت شدت تعلق خاطر به استاد، نتوانست در [[قم]] بماند و به شیراز بازگشت و مبارزات خود را علیه رژیم پهلوی ادامه داد و طی جلسات گوناگونی که برای اقشار مختلف به‌ویژه جوانان در مسجد شمشیرگرها برگزار می‌کرد، مردم را با مسائل سیاسی روز، نقشه‌های استعمار، شخصیت امام‌خمینی و افکار ایشان آشنا می‌کرد و به ترویج مرجعیت ایشان می‌پرداخت.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش، ۹ و ۱۲؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> عوامل رژیم پهلوی برای وی و شرکت‌کنندگان در جلساتش محدودیت‌هایی فراهم آوردند. برخی از افراد را دستگیر، بازداشت و شکنجه کردند و جلسات را به‌تدریج تعطیل کردند. در این دوران مسجد شمشیرگرها از مراکز مهم فعالیت‌های انقلابی و از محورهای مبارزات در شیراز شده بود<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> و برای آینده انقلاب نیروهای مؤثری تربیت کرد.<ref>حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۴.</ref>


==حقیقت قلب و مرتبه آن در نفس==
حائری شیرازی در ۱۳۴۵ به سبب تهیه نوار سخنرانی امام‌خمینی از قم و کشف آن در خانه برادر بزرگش صدرالدین، برای نخستین بار مدتی زندانی شد.<ref>حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۸؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.</ref> مهم‌ترین اقدام وی در زندان مناظره فکری با [[مارکسیسم|کمونیست‌ها]] بود؛ اما وقتی از هدایت آنان ناامید شد، حتی از دست‌دادن با آنان پرهیز کرد و آنان را ناپاک شمرد.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.</ref> وی همچنین در سال ۱۳۴۹ نیز دستگیر و به مدت سه ماه زندانی شد.<ref>دستغیب، خاطرات حجت‌الاسلام سیدعلی‌اصغر دستغیب، ۲۰.</ref> او پس از آزادی از زندان در مبارزه با رژیم پهلوی جدی‌تر شد و بر شمار سخنرانی‌های خود افزود و همچنان ارتباط خود را با دانشجویان و جوانان حفظ کرد.<ref>ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۲۶۱.</ref>  
سه واژه قلب، روح و نفس در اصطلاح [[عرفا]] با [[حکما]] مختلف است. در اصطلاح حکما، این سه واژه به یک حقیقت که همان صورت و فصل اخیر (نطق) است، اشاره دارد؛<ref>آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ۷۹۸.</ref> اما در اصطلاح عارفان، قلب و روح، دو مرتبه از [[نفس|مراتب نفس]] (ناطقه) آدمی به حساب می‌آیند؛ قلب حقیقتی میان روح و نفس (منطبعه) است<ref>قونوی، النصوص، ۹۶؛ آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار، ۱۳۸.</ref> که عضوی لطیف و روحانی<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۲/۱۳۳۵.</ref> و جوهری نورانی<ref>آملی، محمدتقی، درر الفوائد، ۱/۱۳۱.</ref> است و ریاست قوا و اعضای بدن را بر عهده دارد.<ref>ملاصدرا، کسر الاصنام، ۳۳.</ref> قلب، جوهری نورانی و حد وسط روح و نفس و مرتبه توجه به [[عالم غیب]] است، امّا روح، مرتبه‌ای از [[نفس ناطقه]] محسوب می‌شود.<ref>آملی، محمدتقی، درر الفوائد، ۱/۱۳۱، حسن‌زاده آملی، ممدّ الهمم، ۵۵.</ref> نفس در اصطلاح عارفان، معانی کلی و جزئی را درک می‌کند و روح، باطن نفس بوده، همان جوهر لطیف و مجرد انسانی است؛ امّا نفس، ظاهر و مَرکب روح است که واسطه تدبیر جسم و بدن است. به اعتقاد آنان، نفس وقتی از عالم طبیعت و شهوات اعراض کرد، صفا و نورانیتی بر آن عارض می‌شود که سبب ظهور انوار الهی و تجلیات و سلطنت حق بر آن می‌شود و در این مرتبه، به [[مقامات|مقام قلب]] می‌رسد، سپس از مرحله قلبی نیز عبور می‌کند و به مرحله روحی می‌رسد که مرحله تجرد تام عقلی است.<ref>آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ۷۹۸ ـ ۸۰۲.</ref>


از دیدگاه عارفان، حقیقت انسان، مراتبی دارد که عبارت است از: [[نفس]]، قلب، [[عقل]]، [[روح]]، سرّ، خفی و اخفی؛<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷ ـ ۱۳۸؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۹؛ آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ۸۰۷.</ref> اگرچه در ترتیب این مراتب اختلاف نظر وجود دارد و بعضی مرتبه قلب را پس از مرتبه عقل شمرده‌اند.<ref>شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۹۴.</ref> به اعتقاد عارفان، نفس انسانی پس از عبور از مقام عقل که به نور شرع منوّر گردید، به مقام قلب می‌رسد و در مقام قلب دریچه‌ای از [[مقامات|مقام غیب]] بر او گشوده می‌شود و با ادامه سیر معنوی، تجلیات اسمائی بر او وارد می‌شود.<ref>← آشتیانی، مقدمه مصباح الهدایه، ۲۸.</ref> نفس پس از طی مراتب [[تجرد برزخی]] به [[مقامات|مقام تعقل تام]] و مرتبه روح می‌رسد که در اصطلاح [[حکما|اهل حکمت]]، از آن به عقل تعبیر می‌شود.<ref>آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، ۷۹۸.</ref> قلبی که با تصفیه و تجرد به [[مقامات|مقام روحی]] ترقی می‌کند، از آن به سرّ تعبیر می‌شود.<ref>کاشانی، شرح منازل السائرین، ۶۶۰.</ref> از آنجاکه قلب مُدرِک معانی کلیه به صورت تفصیلی است، مظهر مرتبه واحدیت است و از آنجاکه روح مُدرِک معانی کلیه به صورت بسیط اجمالی است، مظهر [[مرتبه احدیت]] است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۹۵؛ آملی، سیدحیدر، نقد النقود، ۷۰۷.</ref>
پس از درگذشت مرجع تقلید وقت، [[سیدمحسن حکیم]] در سال ۱۳۴۹، حائری شیرازی در تثبیت و ترویج مرجعیت امام‌خمینی همراه با علمای شیراز فعالیت می‌کرد. در نامه ساواک فارس، خطاب به رئیس ساواک، از تأیید مرجعیت امام‌خمینی به دست [[سیدعبدالحسین دستغیب]]، سیداحمد پیشوا، سیدکرامت‌الله ملک‌حسینى، صدرالدین حائری شیرازی و محی‌الدین حائرى شیرازی گزارش شده است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۲ و ۱۰/۹۲.</ref> حائری شیرازی از سال ۱۳۵۰ میان قم و شیراز در رفت ‌و آمد بود و در [[مدرسه حقانی]] (منتظریه)، مکتب توحید (خواهران) و مدرسه رضویه، مباحث جامعه‌شناختی و مسائل تربیتی به‌ویژه [[نهج‌ البلاغه]] را تدریس می‌کرد.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref>. وی این دوره از زندگی خود، یعنی تدریس در حوزه‌های علمیه را از پرثمرترین مقاطع زندگی خود دانسته که به نیرو سازی برای انقلاب پرداخته است.<ref>حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۴.</ref>
:{{ببینید|نفس}}


[[امام‌خمینی]] نیز، به بعضی از مراتب نفس و ترتیب آنها اشاره کرده است: قلب، روح، سِرّ و خفی که هر مرتبه نازل‌تر، سایه و ظل مرتبه بالاتر است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۹۱.</ref> به عقیده ایشان، وقتی [[سالک]] با ریاضت و هدایت الهی [[مقامات|مقام نفس]] را طی کرد، برای او فتح و گشایش قلب رخ می‌دهد؛ معارف در قلب او ظهور می‌کند و به مقام قلب می‌رسد که آن را «فتح قریب» می‌گویند آیه «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ»<ref>صف، ۱۳.</ref> به آن اشاره دارد. زمانی که سالک در مقام قلب است و رسوم و تعینات قلبی بر او حکمفرماست، باب [[اسما و صفات]] بر او بسته است؛ اما وقتی با تجلیات اسمائی و صفاتی، تعینات قلبی، زایل شد، فتح مبین رخ می‌دهد و آیه «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً»<ref>فتح، ۱.</ref> به آن اشاره دارد. هنگامی که سالک از حجب کثرت اسمائی و صفاتی عبور کند و تجلیات ذاتی برای او ظاهر شود، به فتح مطلق دست می‌یابد و آیه «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» به آن اشاره دارد.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۰؛ ← امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۴۱ ـ ۳۴۲.</ref>
حائرى شیرازى در سال ۱۳۵۱ به دلیل فعالیت‌های مبارزاتی از سوی رژیم از سخنرانی منع شد و مدتی پس از آن به علت برگزاری جلساتی برای ارشاد مردم در خانه‌اش،<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.</ref> شش ماه به شهر فومن تبعید گردید. در فومن زبان گیلکى را فرا گرفت و بسیاری از جوانان آن شهر را با ‌اندیشه‌هاى انقلابی و اوضاع جامعه آشنا کرد.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref>. پس از تبعید، به قم رفت؛ مدت‌ها ساواک در جستجوى وی بود.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> پس از بازگشت به شیراز، شماری از مبارزان و دوستان به دیدار وی رفتند و ساواک همگی ازجمله خود وی را دستگیر کرد و به کمیته مشترک ضد خرابکاری فرستاد.<ref>ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش، ۲۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸.</ref> وی در زندان شکنجه‌های بسیار شد و ازجمله گرفتار ناراحتی و سنگینی گوش شد؛ با این حال، برخی شکنجه‌گران تحت تأثیر او قرار گرفتند.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.</ref>


در عرفان نظری دلیل نام‌گذاری قلب، تقلب آن میان [[اسمای لطفی و قهری]] و میان ادراکات جزئی و کلی است<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۷۶۳ ـ ۷۶۴.</ref> و مانند آینه‌ای است که حقایق و معارف در آن بازتاب می‌یابد؛ هر ‌اندازه این آینه صاف و روشن باشد، معارف زلال‌تر در آن متجلی می‌شود.<ref>آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار، ۵۳۵ ـ ۵۳۶؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۲۳.</ref> در این دیدگاه، قلب مؤمن عرش رحمان و وسیع‌تر از [[رحمت]] است و تجلیات رحمانی در قلب مؤمن بیشتر از عرش است؛ زیرا قلب، [[برزخ]] میان [[عالم غیب]] و شهادت است؛ از ‌این‌رو قلب، [[عرش|عرش اعظم]] به شمار می‌رود.<ref>جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۱۹۸ ـ ۲۰۱؛ لاهیجی، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، ۱۸۴ ـ ۱۸۶.</ref>
در سال‌های ۱۳۵۴ ـ ۱۳۵۶ بیشتر اقدامات حائری شیرازی، همانند دیگر روحانیان شیراز صرف سازمان‌دادن به مبارزات مردمی و آشکارکردن ماهیت رژیم پهلوی بود. مراسمی با حضور روحانیان شیراز در ۲/۸/۱۳۵۶ به مناسبت درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی برگزار شد که همه روحانیان، ازجمله حائری شیرازی در آن حضور داشتند و به درگیری و تظاهرات انجامید.<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۱ ـ ۱۲.</ref> وی در جریان حمله رژیم پهلوی به مسجد جامع شیراز در ۱۹/۵/۱۳۵۷ حضور داشت و پس از آن، از اقدام رژیم در سرکوب مبارزان انتقاد کرد.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.</ref> امام‌خمینی نیز در نامه‌اى از پاریس به سیدمرتضی پسندیده، لزوم رسیدگى به بعضى زندانیان و جویا شدن از حال آنان یا خویشاوندان آنان ازجمله سیدعبدالحسین دستغیب و حائرى شیرازى را یادآور شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۴/۲۸۰.</ref>  
:{{ببینید|عرش}}


[[امام‌خمینی]] در بیان حقیقت قلب، به لوازم و احکام آن پرداخته، معتقد است قلب لطیفه روحانی میان دو نشئه مُلکی و ملکوتی است که دو وجه و صورت دارد: یک وجه به عالم ملک و دنیا دارد و برای آبادی آن تلاش می‌کند و وجه دیگر آن، به عالم آخرت و ملکوت است که برای عمرانی و آبادی آن می‌کوشد و از همین‌رو در قلب، از یک طرف حقایق غیبی و ملکوتی و در طرف دیگر آن صور مُلکی دنیایی بازتاب می‌یابد. در این فرایند، اگر جنبه دنیایی بر قلب چیره شود، قلب به‌تدریج به سوی طبیعت سوق می‌یابد و صور خیالی و وهمی در آن نقش می‌بندد و اگر حقایق ملکوتی بر آن چیره شود، رو به سوی ملکوت اعلی کرده، معارف آسمانی در آن تجلی می‌کند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۹۹ ـ ۴۰۰.</ref> این چنین قلبی، منزلگاه محبوب و محل تجلیات رحمانی است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاۀ، ۱۰۷، امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۰۴.</ref>
== فعالیت‌ها پس از انقلاب ==
حائرى شیرازی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزى انقلاب اسلامی]] مدتی به تدریس در دانشکده الهیات و دیگر مراکز فرهنگی تهران پرداخت.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۳۸۲ش، ۶؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.</ref> وی در تدریس از مثال‌ها و نمونه‌های محسوس در طبیعت استفاده می‌کرد و مخاطب او از هر قشری که بود، از آموزه‌های وی بهره‌مند می‌شد.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> وی نماینده امام‌خمینی در [[قوای مسلح|ارتش]] بود<ref>ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷.</ref> و پس از [[تسخیر لانه جاسوسی امریکا|تسخیر سفارت امریکا]] به دست دانشجویان پیرو خط امام، مباحث [[ولایت فقیه]] و اخلاق اسلامی را برای آنان تدریس کرد.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹؛ حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۵.</ref> وی در نخستین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم شیراز انتخاب گردید و در مجلس به عنوان رئیس کمیسیون اصل نود به انجام وظایف قانونى پرداخت.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹؛ حائری، حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۵؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶.</ref> نمایندگی دوره‌های اول، دوم و چهارم مجلس خبرگان رهبری از سوی مردم استان فارس از دیگر مسئولیت‌های اوست.<ref>مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹.</ref>


در روایات چندی برای قلب، اعضای باطنی چون چشم و گوش قرار داده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۸/۲۱۵؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۱/۳۶۰.</ref> امام‌خمینی مانند دیگر [[اهل معرفت]]<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۶۴؛ آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار، ۵۸۱.</ref> معتقد است برای قلب چشمی است که با آن [[عوالم غیب]] را درک می‌کند که هرگاه چشم دل و بصیرت ملکوتی انسان بسته باشد، نمی‌تواند حقایق را درک نماید؛ ولی آن‌گاه که پرده طبیعت کنار زده شود، حقایق بر او منکشف می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۸ و ۴۱۵.</ref> ایشان [[سعادت]] آدمی را در بینایی دل و بازبودن چشم قلب می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۰۲.</ref>
حائری شیرازی پس از شهادت [[سیدعبدالحسین دستغیب]] در بیستم آذر ۱۳۶۰ در ۱۰/۱۰/۱۳۶۰ طى حکمى از سوی امام‌خمینی به امامت جمعه شیراز<ref>امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱۵/۴۶۱.</ref> و پس از آن به نمایندگی ولى فقیه در استان فارس،<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.</ref> منصوب شد. اختلافات و قضایای میان علمای برجسته شیراز در سال ۱۳۶۴ سبب شد امام‌خمینی، [[احمد جنتی]] را برای رفع و حل آن به شیراز بفرستد و از حائرى شیرازی نیز خواست با همراهى هیئت اعزامی در رفع اختلافات بکوشد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱۹/۳۰۶.</ref> اما این اعزام نتیجه مطلوبی نداشت و امام‌خمینی حل این مسئله را به [[حسینعلی منتظری]] واگذار کرد و منتظری با تشکیل شورایی از سیدعلی‌محمد دستغیب، سیدعلی‌اصغر دستغیب، سیدهاشم دستغیب و رسول منتجب‌نیا و حائری شیرازی، یادآور شد تصمیمات مربوط به نمایندگی ولی فقیه در این استان را این شورا بگیرد و نماز جمعه را افراد یادشده به نوبت بخوانند. حائری شیرازی با اینکه این حکمیت را قبول نداشت، پذیرفت؛ ولی به [[سید هاشم رسولی محلاتی|سیدهاشم رسولی محلاتی]] از اعضای دفتر امام‌خمینی خاطرنشان کرد اگر اوضاع به همین شکل پیش رود، استعفا خواهد کرد. با انتقال سخنان وی به امام‌خمینی، ایشان شورای تشکیل‌شده را رد کرد و به وی پیام داد خود به نماز جمعه ادامه دهد.<ref>حائری، شهاب الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۶ ـ ۱۲۷.</ref>  


==اقسام قلب==
حائرى شیرازی با استقرار در شیراز، تلاش‌هاى همه‌جانبه‌اى در حوزه‌هاى دینى و فرهنگى، سیاسى و اجتماعى و اقتصادى سامان داد و طرح‌هاى مفیدی براى جذب جوانان و فعّال‌کردن ستادهاى برگزارى نماز جمعه در استان و استان‌هاى مجاور و جنوب کشور ارائه کرد؛ ازجمله هر از چندى اقدام به برگزارى گردهمایی‌هاى منطقه‌اى کرد و از امامان جمعه استان فارس و استان‌هاى مجاور دعوت کرد مشکلات و مسائل فرهنگى، اجتماعى و سیاسى مناطق خود را در این اجتماعات مطرح کنند و با مشورت به راهکارهاى مناسب دست یابند.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> از دیگر فعالیت‌هاى وی حضور چشمگیر در مناطق جنگى در دوران [[دفاع مقدس]] بود. وى بارها به جبهه رفت<ref>روزی‌طلب، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹۲ ـ۹۳.</ref> و ضمن ارتباط با رزمندگان سخنرانى‌های بسیاری در جبهه داشت. تصریح فرماندهانی چون [[علی صیاد شیرازى]]، [[ابراهیم همّت]] و [[سیدرحیم صفوى]] به استفاده معنوى مسئولان از حائری و خاطرات خوش رزمندگان سپاه پاسداران و ارتش از وى، گویاى آثار فراوان این حضور است.<ref>روزی‌طلب، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹۲ ـ ۹۳؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> حائری شیرازی در بهمن ۱۳۸۷ از سمت امامت جمعه کناره‌گیری کرد و فعالیت‌های علمی خود را در حوزه علمیه قم پی گرفت.<ref>مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.</ref>
[[قرآن کریم]] به بعضی از اقسام قلب اشاره کرده، از قلوبی یاد می‌کند که به سبب احاطه زنگار [[گناه]]، بر آنان قفل و مهر زده شده است.<ref>کهف، ۲۸؛ محمد، ۲۴.</ref> در مقابل، قلب‌هایی را که از مفاسد و حب غیر خداوند خالی است، قلب سلیم نامیده است.<ref>شعراء، ۸۹؛ صافات، ۸۴.</ref> در بعضی روایات، قلب به قلب نفاق، قلب ایمان، قلب منکوس (قلب وارونه که به سمت دنیا متمایل است) و قلب مفتوح (قلبی که در برابر واردات الهی باز است) تقسیم شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۴۲۳.</ref> در آموزه‌های عرفانی نیز به اقسامی از قلب اشاره شده است.<ref>جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۲۰۰.</ref>
:{{ببینید|علی صیاد شیرازی}}
==آثار==
از حائری شیرازی آثار پرشماری در مسائل متنوع اسلامی در قالب کتاب و مقاله منتشر شده است.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۳۸۲ش، ۶؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.</ref> انسان الهى، انسان‌شناسى، با على در صحرا، تمثیلات (۸ جلد)، تفسیر سوره حمد، تربیت کودکان، حافظ سرّ، درس سحر، در سایه‌سار وحى، ولایت فقیه انتخابى یا انتصابى، و ولایت فقیه، ازجمله کتاب‌های وی می‌باشند.<ref>سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش؛ شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۹.</ref>


در روایات قلب سلیم، قلبی تفسیر شده که در آن غیر حق نباشد.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۶.</ref> [[اهل معرفت]] نیز قلب سلیم را قلب خالی از [[حجاب و نگاه|حجاب]] و ظلمت و مستعد [[فیض الهی]] و انوار آن می‌دانند<ref>آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار، ۵۵۵.</ref> که غیر خداوند در آن راه نیابد.<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۱/۲۱۵.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز، قلب سلیم را قلبی می‌داند که از هر گونه شائبه شرک، اعم از شرک جلی و خفی، پاک و منزه باشد<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۷.</ref> و قلبی خداوند را ملاقات می‌کند که در آن احدی غیر از خدای تعالی نباشد<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۷۵ ـ ۲۷۶.</ref> که در حقیقت، به معنای [[فنا|فنای ذاتی]] و ترک خودی و انانیت<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.</ref> و ترک مشاهده عبادت و عبودیت خود<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۷۶.</ref> است و از آنجاکه حقیقت دنیا همان غیر خدا و ماسوی‌الله است، این معنا به صورت کامل جز برای اولیای کامل محقق نمی‌شود.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۷۶.</ref>
==درگذشت==
حائرى در ۲۹/۹/۱۳۹۶ در ۸۱سالگی در [[قم]] درگذشت<ref>شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۱۳.</ref> و در [[حضرت فاطمه معصومه(س)|حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد. وی در سال ۱۳۴۸ با دختر سیدنورالدین حسینى شیرازى از علمای مبارز شیراز ازدواج کرد<ref>ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.</ref> و ثمره آن شش پسر و یک دختر است. از میان پسران دو تن به تحصیلات حوزوى اشتغال دارند.<ref>حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲؛ حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۸.</ref>  


امام‌خمینی در آثار خود با استناد به روایات چندی<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۶؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۴/۵۸؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۷۶؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.</ref> به طور گسترده‌تر از اقسام قلب بحث کرده، قلب را به اعتبار تجلیات و تأثیرات آن، به اقسام متعددی تقسیم کرده است؛ ازجمله: ۱. قلب انکاری: قلبی که حقایق را درک نمی‌کند و به جای آنکه به دنبال کشف حقایق باشد، آن را انکار می‌کند، قلب انکاری است که از ورود هر گونه نور حقیقت کاملاً محروم است.<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۶۷.</ref> ۲. قلب حزنی: هرگاه حق‌تعالی با اسمای جلال و عظمتش بر قلبی تجلی کرد و آن تجلی سبب هَیَمانی ـ که به همراه خوف و حیرتی که به همراه حزن است ـ شود، چنین قلبی، قلب حزنی است؛ مانند قلب حضرت یحیی(ع) که خوف بر او چیره بود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶۱.</ref> ۳. قلب عشقی و شوقی: برخی قلوب به دلیل چیرگی حبّ و عشق، با شوق و جذبه به سوی کمال حرکت دارند که از آنها به قلوب شوقی یاد می‌شود؛ مانند قلب [[حضرت عیسی(ع)]] که شوق بر آن چیره بود.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.</ref> ۴. قلب توحیدی: قلبی که به مقام طمأنینه رسیده باشد، قلب توحیدی نام دارد که در آن نور معرفت کمال مطلق تابیده است.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۲.</ref>
==صدرالدین حائری شیرازی==
صدرالدین حائری شیرازی برادر بزرگ‌تر محی‌الدین حائری شیرازی، در سال ۱۳۰۹ در شیراز زاده شد. درس‌های مقدماتی حوزه را در شیراز نزد پدر فرا گرفت و سپس به قم رفت و دوره سطح را از [[سیدمهدی روحانی]]، [[حسین نوری همدانی]] و [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] فرا گرفت و در [[درس خارج فقه و اصول]] بروجردی و میرزا‌هاشم آملی و [[امام‌خمینی]] حاضر شد و همزمان از درس تفسیر و فلسفه [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] استفاده کرد و در عرفان و سیر و سلوک نیز از محمدجواد انصاری همدانی بهره برد؛<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> سپس با مهاجرت به [[نجف]] از استادان و مراجع بزرگ وقت بهره گرفت.<ref>ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.</ref> وی از علمای برجسته شیراز و از نظر مبارزاتی هم‌ردیف بهاءالدین محلاتی<ref>حیدری،حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.</ref> و سیدعبدالحسین دستغیب بود. وی در جریان مبارزات علیه رژیم پهلوی فعال و در ارتباط نزدیک با روحانیان انقلابی، ازجمله [[عبدالرحیم ربانی شیرازی]]،<ref>ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰ ـ ۹۱.</ref> [[سیدعلی خامنه‌ای]] و دیگر روحانیان مبارز<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> بود. وی با خامنه‌ای گروه و جریانی به نام بعثت راه‌اندازی کردند تا ‌اندیشه‌های امام‌خمینی مکتوب و عرضه شود.<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> او مورد اعتماد امام‌خمینی بود و ایشان در سال ۱۳۴۶ با شناختی که خود از او داشت، در [[امور حسبیه]] به وی اجازه تصدی داد <ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱/۴۷۸.</ref>


==احوال قلب==
صدرالدین از آغاز مبارزات با امام‌خمینی همراه شد و حمایت‌های خود ازجمله اعلامیه‌های دفاع از راه ایشان را بارها امضا کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۱۲۵ ـ ۱۲۶ و ۲۵۹؛ حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰؛ پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> وی همراه محلاتی به دستگیری ایشان در ۱۵ خرداد اعتراض کرد. پس از دستگیری محلاتی، در همان روز روحانیان شیراز ازجمله صدرالدین به این بازداشت نیز اعتراض کردند که تظاهرات گسترده و بازداشت‌هایی در پی داشت.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.</ref> پس از مهاجرت علمای تراز اول و مراجع تقلید در اعتراض به دستگیری امام‌خمینی، او نیز نه تنها در شمار علمای مهاجر بود و دیگران را نیز به مهاجرت فراخواند و در تهران نیز فعال بود.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۲۴؛ پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> وی پس از انتقال امام‌خمینی از ترکیه به نجف، در تلگرامی ورود ایشان به نجف را التیام‌بخش دل‌ها دانست.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۱۹۵.</ref> وی روحانیان بسیاری ازجمله برادر خود محی‌الدین را به میدان مبارزه کشاند. او با [[سیدعلی اندرزگو]] ارتباط داشت و خانه وی یکی از پناهگاه‌های اندرزگو بود و به همین دلیل نیز دستگیر و شکنجه‌های بسیار شد و یک چشم او آسیب دید.<ref>حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۰؛ حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۶ ـ ۱۳۸؛ کاظم‌زاده، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۳۱ ـ ۳۲.</ref>
قلب حالات و تحولاتی دارد که به واسطه تطهیر و تصفیه آن، به [[سعادت و شقاوت]] می‌رسد.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۱۶۲.</ref> در روایات متعدد تأکید شده که قلب دو حالت متفاوت دارد: یکی حالت اقبال و توجه و دیگری حالت ادبار و رویگردانی.(<ref>نهج البلاغه، ح۱۸۴، ۵۴۴؛ کلینی، الکافی، ۳/۴۵۴.</ref> در نظر عارفان، [[حقایق الهی]] با طهارت و تصفیه قلب از کدورات و [[حجب|حجاب‌ها]]، در آن متجلی می‌شود.<ref>فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن‌فارض، ۲۹۸ ـ ۳۰۰.</ref> این تجلیات نیز پیوسته رو به فزونی است تا سراسر قلب را فرا بگیرد.<ref>فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن‌فارض، ۳۶۸ و ۶۱۹.</ref> علوم و حقایق نیز به قدر طهارت و صفای قلب و پاکی آن از کدورات و ناپاکی‌ها در آن وارد می‌شود.<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۱/۲۱۴.</ref>
:{{ببینید|بهاءالدین محلاتی}}
مرکز فعالیت‌های مبارزاتی صدرالدین مسجد سپهسالار (امام‌خمینی) در شیراز بود. رژیم پهلوی برای محدودکردن وی، هیئت امنایی برای این مسجد تعیین کرد؛ اما وی به این کار اعتراض و مسجد را ترک کرد و در نماز جماعت حاضر نشد و اعلامیه‌ای بر ضد رژیم صادر کرد و در آن به اقدامات دولت ازجمله تبعید امام‌خمینی اعتراض کرد.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.</ref> وی ازجمله عالمان و مبارزان و یاران امام‌خمینی بود که پیش از انقلاب یا در تبعید یا در زندان بودند؛<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸؛ ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷؛ ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.</ref> ازجمله در تیر ۱۳۴۷ به گنبد کاووس تبعید شد.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۴۶۸.</ref> او پس از یک سال تبعید، به شیراز بازگشت و دوباره به مبارزه خود ادامه داد و به همین دلیل، از سخنرانی منع شد. پس از فوت مرجع تقلی وقت، [[سیدمحسن حکیم]] همگام با دیگر روحانیان شیراز، ضمن ارسال تسلیتی به امام‌خمینی،<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۵.</ref> از مرجعیت ایشان حمایت کرد.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۸۱۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۲.</ref>. وی در ۳۰/۱/۱۳۵۲ با برادرش محی‌الدین و دوازده تن دیگر که در خانه آنان بودند، بازداشت شدند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸.</ref> همچنین وی پس از آن به همراه ربانی شیرازی نیز بازداشت و زندانی شد و در سال ۱۳۵۶ از زندان آزاد شد.<ref>ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.</ref>  


[[امام‌خمینی]] قلب را محل نور ایمان<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۰۳.</ref> و تجلی حق<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۷۸.</ref> می‌داند و معتقد است قلب مؤمن چون بر [[فطرت توحیدی]] استوار است، هرچه از [[معارف الهی]] در آن القا شود، به‌آسانی می‌پذیرد؛<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۴.</ref> قلب کافر نیز چون منکوس و واژگون است، هیچ خیری در آن جا نمی‌گیرد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۲۹.</ref> به باور ایشان، هر ‌اندازه نور عظمت الهی در قلب بیشتر تجلی کند، [[خشوع|خضوع]] و عبودیت انسان در برابر حق‌تعالی بیشتر می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۹۸ ـ ۹۹.</ref> بنابراین تمام اعمال و انجام تکالیف، در واقع مقدمه و راهکار تطهیر قلب است؛ زیرا طهارت قلب زمینه‌ساز تکمیل اعمال آدمی است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۳۶.</ref> به اعتقاد ایشان، اگر [[عمل صالح]] با شرایط صوری و معنوی همراه باشد، نورانیتی در باطن قلب حاصل می‌شود که انسان را به معرفت حق و توحید نزدیک می‌کند و حقایق توحید در قلب جایگزین شده، در ملک بدن سرایت می‌کند تا جایی که خود از عالم نور و درجات نور حق می‌شود.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۸۲ ـ ۲۸۳.</ref> در مقابل، از ارتکاب خطا، در قلب کدورتی حاصل می‌شود که انسان را از [[مقامات|مقام قدس و قرب حق]] و معارف الهیه دور و به عالم طبیعت و دنیا نزدیک می‌کند تا آنجاکه تمام شئون غیبی قلب، در دنیا و طبیعت فانی می‌شود و حکم روحانیت و انسانیت از او برداشته می‌شود؛<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۸۳.</ref> از این‌رو قلب منافق به دلیل کدورت و تیرگی، از فطرت اصلی خود فاصله می‌گیرد و پذیرای حقایق نیست.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۴.</ref> [[سالک]] باید عبادات را در حال نشاط و اقبال قلب به جا آورد و از کسالت و ادبار آن در وقت [[عبادت]] پرهیز کند؛ زیرا اگر در وقت کسالت و خستگی نفس را مشغول عبادت کند، ممکن است از عبادت منزجر شده، کم‌کم از عبادت متنفر شود و از ذکر حق اعراض کند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۳.</ref>
از سوی دیگر، یکی از فعالیت‌های مبارزاتی صدرالدین پشتیبانی از دیگر مبارزان انقلابی در سراسر کشور،<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۶.</ref> همچنین تدارک گسترده برای حمایت از دستگیرشدگان و جلوگیری از اعدام جوانان مبارز مسلمان<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۷.</ref> و همکاری نزدیک با [[ربانی شیرازی]] در کمک‌رساندن به خانواده‌های زندانیان سیاسی<ref>ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۳۳۰.</ref> بود. شرکت در مجالس بزرگداشت [[سیدمصطفی خمینی]] در سال ۱۳۵۶ و سخنرانی‌های پی‌درپی برای افشای ماهیت رژیم پهلوی، از دیگر اقدامات وی است.<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۲؛ حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.</ref> وی پس از سرکوب مبارزات مردم شیراز به دست رژیم پهلوی و فاجعه خونین و کشتار مردم در مسجد جامع نو شیراز در ۱۹ مرداد ۱۳۵۷، همراه با دیگر روحانیان شیراز به‌شدت از این اقدام انتقاد کردند و با صدور اعلامیه‌هایی عزای عمومی اعلام کردند.<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۵۸ ـ ۳۵۹.</ref> امام‌خمینی در ۱۴ شهریور ۱۳۵۷ ضمن فرستادن نامه‌ای خطاب به روحانیان شیراز ازجمله صدرالدین حائری شیرازی، از آنان خواست مردم را علیه رژیم پهلوی بسیج کنند و از طریق وعظ و خطابه مردم را به تظاهرات خیابانی، نشر اعلامیه، در اختیار گرفتن جراید و تماس با سازمان‌های بی‌طرف خارجی تشویق کرده، هر اقدامی که برای رسیدن به این هدف لازم است، انجام دهند.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.</ref> روحانیان پس از این پیام به مبارزه بیشتر دلگرم شدند و صدرالدین از روحانیان سرشناس خواست فهرست افراد مضروب و شهید تظاهرات را تهیه کنند تا به خارج از کشور فرستاده شود.<ref>حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.</ref>  


==حضور قلب و اقسام آن==
صدرالدین حائری شیرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با درخواست خود و موافقت امام‌خمینی وارد کارهای اجرایی نشد و با اجازه‌هایی که از ایشان داشت، امور حوزه‌های علمیه استان فارس و استان‌های مجاور مانند بوشهر و کهکیلویه و بویراحمد را پی‌گیری می‌کرد.<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> وی در ۱۷ خرداد ۱۳۸۳ در ۷۴سالگی درگذشت و در قم، صحن [[حضرت فاطمه معصومه(س)|فاطمه معصومه(س)]] در کنار مزار اسماعیل دولابی به خاک سپرده شد شد.<ref>پایگاه اطلاع رسانی حوزه.</ref> وی دارای چهار دختر و دو پسر روحانی است.
یکی از مهم‌ترین امور برای توجه قلب، فراغت قلب و فراغت وقت است؛ به این معنا که انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از خواطر و همّ و غمّ دنیوی فارغ کند و دل را یکسره برای [[عبادت]] و مناجات خالص کند؛<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۲۸.</ref> برای این امر لازم است انسان برای عبادت خود وقتی معین کند و در آن وقت، خود را موظف به عبادت بداند و اشتغال دیگری برای خود قرار ندهد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۲۶.</ref>
 
در روایات، حضور قلب شرط قبولی نماز شمرده شده است.<ref>مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول(ص)، ۱۵/۱۳.</ref> [[اهل معرفت]] یکی از [[مراقبه|درجات مراقبه]] را حضور قلب در برابر معبود دانسته‌اند<ref>تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۱۶۹.</ref> و بعضی، حضور قلب به حق، هنگام غیبت از خود را [[فنا|فنای از خویش]] شمرده‌اند.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۱۳۳.</ref> علمای اخلاق نیز به حضور قلب در نماز<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۲/۲۹۰.</ref> و عبادات دیگری چون [[قرآن|تلاوت قرآن]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۱۰.</ref> و مانند آن توجه داشته‌اند؛ افزون بر آنکه محافظت بر نماز را در برخی آیات<ref>انعام، ۹۲.</ref> به حضور قلب در آن تفسیر کرده‌اند.<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۲/۱۶۶.</ref>
 
[[امام‌خمینی]] یکی از حالات قلب را ـ که در کمال عمل و [[سعادت و شقاوت|سعادت]] انسان تأثیر دارد ـ حضور و توجه قلب می‌داند که عبادت بدون آن تأثیری نداشته و ناقص است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱ و ۴۱.</ref> حضور قلب در نظر ایشان، اقسام و مراتبی دارد و در تقسیمی بدیع، حضور قلب را به حضور قلب در معبود و حضور قلب در عبادت تقسیم می‌کند. حضور قلب در معبود، به این معناست که انسان خود را در محضر حق ببیند و حضور قلب در عبادت آن است که قلب متوجه عبادت و ثنای حق باشد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۳ ـ ۴۳۵.</ref>
# حضور قلب در معبود: امام‌خمینی برای حضور قلب در معبود سه مرتبه ذکر می‌کند: ۱. حضور قلب در تجلیات افعالی؛ ۲. حضور قلب در تجلیات اسمائی؛ ۳. حضور قلب در تجلیات ذاتی. ایشان برای هر یک از این تجلیات نیز چهار مرتبه بر می‌شمرد: مرتبه علمی، مرتبه ایمانی، مرتبه شهودی، مرتبه فنایی. در تجلیات افعالی علمی، شخص [[عابد سالک]] از طریق برهان می‌داند که تمام عالم وجود، پرتویی از تجلی ذات الهی است<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۵.</ref> و چنین انسانی در همه اوقات به‌خصوص به هنگام عبادت، خود و عالم را در محضر پروردگار می‌بیند،<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۷ ـ ۲۱.</ref> و اگر این علم را با قلم عقل بر صفحه دل بنگارد و به آن ایمان پیدا کند، به مرحله ایمانی می‌رسد<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۵.</ref> تا اینکه با ریاضت و مجاهدت و [[تقوای کامل]]، بهره‌ای از تجلیات شهودی نصیب قلب ‌شود تا زمانی که قلب یکسره آینه تجلیات حق ‌شود و سالک به مرتبه [[فنا]] برسد. اگر سالک از این فنا به هوشیاری برسد و عنایت الهی شامل او شود، به تجلیات اسمائی نایل می‌شود که این مرتبه به سهم خود مراتب بسیاری دارد.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۷ ـ ۲۳.</ref> اگر استعداد سالک بیش از این باشد، نوبت به حضور قلب در دریافت تجلیات ذاتی می‌رسد که آخرین و کامل‌ترین مرتبه از حضور قلب است و این هم به سهم خود مراتب بسیاری دارد.<ref>← امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۷ ـ ۲۳؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۳ ـ ۴۳۵.</ref>
# حضور قلب در عبادت: حضور قلب در عبادت نیز مراتبی دارد. این مسئله گاهی به صورت اجمالی و گاهی به صورت تفصیلی است. نخستین مرتبه آن، این است که سالک به قلب خود بفهماند در عبادت سرگرم ثنای معبود است و از آغاز عبادت تا فرجام آن، خود را به همین حال نگاه دارد.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۷.</ref> حضور قلب تفصیلی نیز خود گاهی با قدم فکر و برهان است و گاهی با قدم ایمان و اطمینان که حقایق را که با قدم برهان و عقل به آن رسیده است، به مرتبه قلب برساند. در مرتبه بعد چنین است که حقایقی را که به مرتبه قلب رسانده است، با قدم شهود و با چشم ملکوتی مشاهده کند.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۱۸ ـ ۲۰.</ref>
:{{ببینید|اسرار عبادت}}
امام‌خمینی درباره کیفیت دستیابی به حضور قلب، می‌گوید انسان در وقت اشتغال به عبادت، باید خود را از اشتغالات و همّ دنیایی فارغ و قلب را از امور متفرقه خالی کند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۲۸.</ref> و با قدری مواظبت و مراقبت به تحصیل فراغت قلب بپردازد و مدتی اختیار خیال را به دست گیرد؛ در این صورت پس از مدتی به حق و عبادت توجه پیدا خواهد کرد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۰.</ref>
:{{ببینید|عبادت}}
 
امام‌خمینی برای حضور قلب موانعی نیز ذکر کرده است؛ ازجمله: ۱. حب دنیا: از آنجاکه انسان به حسب فطرت و جبلت خود، به هر چه علاقه پیدا کند، به آن متوجه می‌گردد، علاقه به دنیا و تعلق به آن سبب می‌شود که قلب متوجه به آن شده و این مانع حضور قلب در محبوب می‌گردد؛ اما به مجرد اینکه این علاقه و اشتغال به دنیا کم و مانع برداشته شود، قلب، خود به سوی محبوب پرواز می‌کند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۷.</ref> ۲. توجه به حواس ظاهری: در صورتی که توجه انسان به آنچه حواس ظاهری ادراک می‌کند، متوجه گردد؛ مانند اینکه گوش چیزی را بشنود یا چشم چیزی را ببیند، قلب متوجه آن می‌گردد و این مانع حضور قلب می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۲.</ref> ۳. هرزه‌گردی خیال: قوه خیال به جهت فرّار بودن، دایماً از شاخه‌ای به شاخه دیگر می‌گریزد و حفظ آن نیاز به زحمت و تمرین دارد و این امر حتی نسبت به کسانی که تعلق به امور دنیوی ندارند نیز جاری است و طریق علاج آن، حبس خیال و بازگرداندن آن به محل خود است.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۳ ـ ۴۴.</ref>
:{{ببینید|نماز}}


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
* آزادی فقیه، مریم، جلوه‌های شخصیت آیت‌الله حائری شیرازی در آئینه کلام یاران و شاگردان، مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۰۷، ۱۳۸۲ش.
* قرآن کریم.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*  آشتیانی، سیدجلال‌الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، قم، بوستان کتاب، چاپ پنجم، ۱۳۸۰ش.
* حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
* آشتیانی، سیدجلال‌الدین، مقدمه مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تألیف امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
* حائری شیرازی، صدر‌الدین، نقش علامه تهرانی در پایه‌گذاری انقلاب در میان مردم، پایگاه اطلاع‌رسانی عرفان و حکمت در پرتو قرآن وعترت تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات، ۱۵/۱۰/۱۳۹۸ش.
* آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
* حائری شیرازی، محمدصادق، مصاحبه، چاپ‌شده در خبرگان ملت، تهران، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* آملی، سیدحیدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
* حائری شیرازی، محمدصادق، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
*  آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
* حائری شیرازی، محمدصادق، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۰۷، ۱۳۸۲ش.
* آملی، سیدحیدر، نقد النقود فی معرفۀ الوجود، چاپ شده در ضمن کتاب جامع الاسرار، تصحیح هانری کربن، تهران، علمی فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
* حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
* آملی، محمدتقی، درر الفوائد، قم، اسماعیلیان، بی‌تا.
* حوزه، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، ۴/۱۱/۱۳۹۷ش.
* ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
* حیدری، سلیمان، حائری شیرازی (آیت‌اللهچاپ‌شده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
* دستغیب، سیدعلی‌اصغر، خاطرات حجت‌الاسلام سیدعلی‌اصغر دستغیب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۳۷۷۱ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
* ذو‌الانوار، سیدحسین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* ربانی شیرازی، عبدالرحیم، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، شرح مبارزات حضرت آیت‌الله‌ شیخ‌عبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفینتهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
* روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* روزی‌طلب، محمدحسین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* سلمانی آرانی، حبیب‌‎الله، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
* شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* کاظم‌زاده، مجتبی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
* مدرسی، سیدمحمدکاظم و میرزامحمد، کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، انتشارات صحیفه خرد، چاپ دوم، ۱۳۹۶ش.
*  انجیل برنابا، کویت، دارالقلم، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
*  انصاری، خواجه‌عبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
*  بطرس، عبدالملک، قاموس الکتاب المقدس، بیروت، المشعل، چاپ ششم، ۱۹۸۱م.
* مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* تلمسانی، عفیف‌الدین، شرح منازل السائرین، تحقیق عبدالحفیظ منصور، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
*  تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
*  جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تصحیح ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
* جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، تهران، ناصرخسرو، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
* حسن‌زاده آملی، حسن، ممدّ الهمم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
*  حویزی، عبدعلی‌بن‌جمعه، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
*  خوارزمی، تاج‌الدین، شرح فصوص الحکم، تصحیح حسن حسن‌زاده آملی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
* شاه‌آبادی، محمدعلی، رشحات البحار، تحقیق زاهد ویسی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و ‌اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* صدوق، محمدبن‌علی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
* طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
* طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
* عسکری، حسن‌بن‌عبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
*  غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
* فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
* فرغانی، سعیدالدین، مشارق الدراری شرح تائیه ابن‌فارض، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
*  فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
*  قونوی، صدرالدین، النصوص، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
*  قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
*  کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
*  کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
*  لاهیجی، محمد اسیری، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، تصحیح علیقلی محمودی، تهران، نشر علم، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
* مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
*  مکی، ابوطالب محمدبن‌علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، کسر الاصنام الجاهلیه، تصحیح محسن جهانگیری، تهران، بنیاد حکمت ‌صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
*  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
*  نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
*  نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  یزدان‌پناه، سیدیدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
{{پایان}}
محمدامین صادقی ارزگانی

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۲۶

محی‌الدین حائری شیرازی، روحانی مبارز، شاگرد و نماینده امام‌خمینی، امام جمعه شیراز، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو مجلس خبرگان رهبری.

معرفی و زندگی‌نامه

محمدصادق حائری شیرازی، معروف به محی‌الدین حائری شیرازی، در ۱۳۱۵ در شیراز زاده شد.[۱] پدرش عبدالحسین تنها فرزند محمدطاهر، در کربلا به دنیا آمد و پس از تحصیل، به حکم میرزامحمدتقی شیرازی به شیراز، موطن پدری خود بازگشت و تا آخرین روزهای زندگی به تدریس، تربیت طلاب علوم دینی و ارشاد مردم پرداخت. وی از مجتهدان وارسته، عارف، مبارز و دارای حاشیه بر عروةالوثقی بود.[۲] مادر وی از سادات و بانویی پارسا و شایسته بود که در دوران منع حجاب، از خانه بیرون نیامد.[۳] صدرالدین حائری شیرازی برادر بزرگ‌تر محی‌الدین پس از رحلت پدرش در ۱۳۳۰، تربیت و حمایت از محی‌الدین را بر عهده گرفت و برای وی جایگاه و حالت پدری داشت.[۴]

حائری شیرازی تحصیلات ابتدایی تا پایان دوره متوسطه را در شیراز گذراند و به مطالعه کتاب‌های داستانی، تاریخی و ادبیات روز علاقه‌مند بود.[۵] سیداحمد اثنی‌عشری از معلمان دوره ابتدایی وی، شاگردان را با دین آشنا می‌کرد و روش مبارزه با رژیم پهلوی را همراه با رویداد‌های زندگی خود، به شاگردانش می‌آموخت.[۶] وی در نوجوانی با «حاج‌مؤمن» و نیز محمداسماعیل دولابی از شاگردان محمدجواد انصاری همدانی که به شیراز آمده بود، آشنا شد و با همنشینی و گفتگو با آن دو تحت تأثیر شخصیت اخلاقی و عرفانی‌شان قرار گرفت.[۷] سیدحسین یعقوبی از شاگردان انصاری همدانی نیز از استادان اخلاق وی بود.[۸]

حائری شیرازی، پس از گذراندن دوره متوسطه در ۱۳۳۵ برای ادامه تحصیل در دانشگاه، به تهران رفت؛ ولی به سبب انتقاد از وضعیت دولت وقت به وسیله ماموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، دستگیر و از ادامه تحصیل محروم شد.[۹] وی پس از آن به فراگیری علوم دینی روی آورد و مقدمات را نزد پدر در شیراز و سطح را در مدارس منصوریه، سیدعلاءالدین حسین و آقاباباخان، نزد استادانی چون محمدعلی موحد، و تقریرات اصول میرزای قمی را از بهاءالدین محلاتی فرا گرفت و این دوره را در سه سال به پایان برد.[۱۰] پس از آن به حوزه علمیه قم رفت و شش ماه از درس خارج فقه سیدحسین بروجردی بهره برد و پس از درگذشت وی، از درس‌های خارج فقه و اصول امام‌خمینی، سیدمحمد محقق داماد، محمدعلی اراکی و میرزاهاشم آملی بهره گرفت.[۱۱]

ارتباط با امام‌خمینی

وی از تأثیر جدی امام‌خمینی بر زندگی و تغییر نظام ارزشی خود سخن گفته و از گفتار و رفتار ایشان با عنوان شاغول و معیار زندگی و مقتدای فکری خود یاد کرده است و در همه مسائل نگاه و رأی ایشان را بر نگاه خود مقدم داشته است.[۱۲] وی در حوزه قم افزون بر درس‌های حوزه، به تاریخ ملل، مسائل اقتصادی، کشاورزی، جامعه‌شناسی، تربیت و متون ادبیات فارسی به‌ویژه متون کهن ادبی، همچون گلستان، بوستان سعدی و دیوان حافظ علاقه داشت و چون با سه زبان عربی، انگلیسی و ترکی آشنایی کافی داشت، کتاب‌ها یا نوشته‌هایی که به این زبان‌ها بود، مطالعه می‌کرد.[۱۳]

حائری شیرازی در دوران تحصیل، نزد امام‌خمینی با اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های روشنگر ایشان آشنا شد؛[۱۴] همچنین همانند دیگر شاگردان تحت تأثیر نصایح اخلاقی ایشان قرار گرفت و به بهره‌گیری از ‌اندیشه‌های روشن و انقلابی ایشان پرداخت و قدم در عرصه فعالیت‌های سیاسی گذاشت.[۱۵] وی و دیگر شاگردان امام‌خمینی وظیفه خود می‌دانستند رجوع مردم به امام‌خمینی حفظ شود و ایشان تحت‌الشعاع دیگران قرار نگیرد؛ زیرا به اعتقاد وی فعالیت مثبت دیگران تنها در سایه ایشان امکان‌پذیر بود؛ اما رژیم پهلوی عکس آن رفتار می‌کرد و می‌خواست نامی و یادی از ایشان نباشد. او که در جلسات سودمند و مبارزاتی شیراز حضور داشت، خود نیز با تشکیل جلسات مذهبی و سیاسی برای جوانان، به مبارزات فکری و عقیدتی با رژیم پهلوی می‌پرداخت.[۱۶]

مبارزات

حائری شیرازی پس از تبعید امام‌خمینی به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آشکارا به عرصه مبارزات سیاسی وارد شد و به علت شدت تعلق خاطر به استاد، نتوانست در قم بماند و به شیراز بازگشت و مبارزات خود را علیه رژیم پهلوی ادامه داد و طی جلسات گوناگونی که برای اقشار مختلف به‌ویژه جوانان در مسجد شمشیرگرها برگزار می‌کرد، مردم را با مسائل سیاسی روز، نقشه‌های استعمار، شخصیت امام‌خمینی و افکار ایشان آشنا می‌کرد و به ترویج مرجعیت ایشان می‌پرداخت.[۱۷] عوامل رژیم پهلوی برای وی و شرکت‌کنندگان در جلساتش محدودیت‌هایی فراهم آوردند. برخی از افراد را دستگیر، بازداشت و شکنجه کردند و جلسات را به‌تدریج تعطیل کردند. در این دوران مسجد شمشیرگرها از مراکز مهم فعالیت‌های انقلابی و از محورهای مبارزات در شیراز شده بود[۱۸] و برای آینده انقلاب نیروهای مؤثری تربیت کرد.[۱۹]

حائری شیرازی در ۱۳۴۵ به سبب تهیه نوار سخنرانی امام‌خمینی از قم و کشف آن در خانه برادر بزرگش صدرالدین، برای نخستین بار مدتی زندانی شد.[۲۰] مهم‌ترین اقدام وی در زندان مناظره فکری با کمونیست‌ها بود؛ اما وقتی از هدایت آنان ناامید شد، حتی از دست‌دادن با آنان پرهیز کرد و آنان را ناپاک شمرد.[۲۱] وی همچنین در سال ۱۳۴۹ نیز دستگیر و به مدت سه ماه زندانی شد.[۲۲] او پس از آزادی از زندان در مبارزه با رژیم پهلوی جدی‌تر شد و بر شمار سخنرانی‌های خود افزود و همچنان ارتباط خود را با دانشجویان و جوانان حفظ کرد.[۲۳]

پس از درگذشت مرجع تقلید وقت، سیدمحسن حکیم در سال ۱۳۴۹، حائری شیرازی در تثبیت و ترویج مرجعیت امام‌خمینی همراه با علمای شیراز فعالیت می‌کرد. در نامه ساواک فارس، خطاب به رئیس ساواک، از تأیید مرجعیت امام‌خمینی به دست سیدعبدالحسین دستغیب، سیداحمد پیشوا، سیدکرامت‌الله ملک‌حسینى، صدرالدین حائری شیرازی و محی‌الدین حائرى شیرازی گزارش شده است.[۲۴] حائری شیرازی از سال ۱۳۵۰ میان قم و شیراز در رفت ‌و آمد بود و در مدرسه حقانی (منتظریه)، مکتب توحید (خواهران) و مدرسه رضویه، مباحث جامعه‌شناختی و مسائل تربیتی به‌ویژه نهج‌ البلاغه را تدریس می‌کرد.[۲۵]. وی این دوره از زندگی خود، یعنی تدریس در حوزه‌های علمیه را از پرثمرترین مقاطع زندگی خود دانسته که به نیرو سازی برای انقلاب پرداخته است.[۲۶]

حائرى شیرازى در سال ۱۳۵۱ به دلیل فعالیت‌های مبارزاتی از سوی رژیم از سخنرانی منع شد و مدتی پس از آن به علت برگزاری جلساتی برای ارشاد مردم در خانه‌اش،[۲۷] شش ماه به شهر فومن تبعید گردید. در فومن زبان گیلکى را فرا گرفت و بسیاری از جوانان آن شهر را با ‌اندیشه‌هاى انقلابی و اوضاع جامعه آشنا کرد.[۲۸]. پس از تبعید، به قم رفت؛ مدت‌ها ساواک در جستجوى وی بود.[۲۹] پس از بازگشت به شیراز، شماری از مبارزان و دوستان به دیدار وی رفتند و ساواک همگی ازجمله خود وی را دستگیر کرد و به کمیته مشترک ضد خرابکاری فرستاد.[۳۰] وی در زندان شکنجه‌های بسیار شد و ازجمله گرفتار ناراحتی و سنگینی گوش شد؛ با این حال، برخی شکنجه‌گران تحت تأثیر او قرار گرفتند.[۳۱]

در سال‌های ۱۳۵۴ ـ ۱۳۵۶ بیشتر اقدامات حائری شیرازی، همانند دیگر روحانیان شیراز صرف سازمان‌دادن به مبارزات مردمی و آشکارکردن ماهیت رژیم پهلوی بود. مراسمی با حضور روحانیان شیراز در ۲/۸/۱۳۵۶ به مناسبت درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی برگزار شد که همه روحانیان، ازجمله حائری شیرازی در آن حضور داشتند و به درگیری و تظاهرات انجامید.[۳۲] وی در جریان حمله رژیم پهلوی به مسجد جامع شیراز در ۱۹/۵/۱۳۵۷ حضور داشت و پس از آن، از اقدام رژیم در سرکوب مبارزان انتقاد کرد.[۳۳] امام‌خمینی نیز در نامه‌اى از پاریس به سیدمرتضی پسندیده، لزوم رسیدگى به بعضى زندانیان و جویا شدن از حال آنان یا خویشاوندان آنان ازجمله سیدعبدالحسین دستغیب و حائرى شیرازى را یادآور شد.[۳۴]

فعالیت‌ها پس از انقلاب

حائرى شیرازی پس از پیروزى انقلاب اسلامی مدتی به تدریس در دانشکده الهیات و دیگر مراکز فرهنگی تهران پرداخت.[۳۵] وی در تدریس از مثال‌ها و نمونه‌های محسوس در طبیعت استفاده می‌کرد و مخاطب او از هر قشری که بود، از آموزه‌های وی بهره‌مند می‌شد.[۳۶] وی نماینده امام‌خمینی در ارتش بود[۳۷] و پس از تسخیر سفارت امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام، مباحث ولایت فقیه و اخلاق اسلامی را برای آنان تدریس کرد.[۳۸] وی در نخستین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم شیراز انتخاب گردید و در مجلس به عنوان رئیس کمیسیون اصل نود به انجام وظایف قانونى پرداخت.[۳۹] نمایندگی دوره‌های اول، دوم و چهارم مجلس خبرگان رهبری از سوی مردم استان فارس از دیگر مسئولیت‌های اوست.[۴۰]

حائری شیرازی پس از شهادت سیدعبدالحسین دستغیب در بیستم آذر ۱۳۶۰ در ۱۰/۱۰/۱۳۶۰ طى حکمى از سوی امام‌خمینی به امامت جمعه شیراز[۴۱] و پس از آن به نمایندگی ولى فقیه در استان فارس،[۴۲] منصوب شد. اختلافات و قضایای میان علمای برجسته شیراز در سال ۱۳۶۴ سبب شد امام‌خمینی، احمد جنتی را برای رفع و حل آن به شیراز بفرستد و از حائرى شیرازی نیز خواست با همراهى هیئت اعزامی در رفع اختلافات بکوشد؛[۴۳] اما این اعزام نتیجه مطلوبی نداشت و امام‌خمینی حل این مسئله را به حسینعلی منتظری واگذار کرد و منتظری با تشکیل شورایی از سیدعلی‌محمد دستغیب، سیدعلی‌اصغر دستغیب، سیدهاشم دستغیب و رسول منتجب‌نیا و حائری شیرازی، یادآور شد تصمیمات مربوط به نمایندگی ولی فقیه در این استان را این شورا بگیرد و نماز جمعه را افراد یادشده به نوبت بخوانند. حائری شیرازی با اینکه این حکمیت را قبول نداشت، پذیرفت؛ ولی به سیدهاشم رسولی محلاتی از اعضای دفتر امام‌خمینی خاطرنشان کرد اگر اوضاع به همین شکل پیش رود، استعفا خواهد کرد. با انتقال سخنان وی به امام‌خمینی، ایشان شورای تشکیل‌شده را رد کرد و به وی پیام داد خود به نماز جمعه ادامه دهد.[۴۴]

حائرى شیرازی با استقرار در شیراز، تلاش‌هاى همه‌جانبه‌اى در حوزه‌هاى دینى و فرهنگى، سیاسى و اجتماعى و اقتصادى سامان داد و طرح‌هاى مفیدی براى جذب جوانان و فعّال‌کردن ستادهاى برگزارى نماز جمعه در استان و استان‌هاى مجاور و جنوب کشور ارائه کرد؛ ازجمله هر از چندى اقدام به برگزارى گردهمایی‌هاى منطقه‌اى کرد و از امامان جمعه استان فارس و استان‌هاى مجاور دعوت کرد مشکلات و مسائل فرهنگى، اجتماعى و سیاسى مناطق خود را در این اجتماعات مطرح کنند و با مشورت به راهکارهاى مناسب دست یابند.[۴۵] از دیگر فعالیت‌هاى وی حضور چشمگیر در مناطق جنگى در دوران دفاع مقدس بود. وى بارها به جبهه رفت[۴۶] و ضمن ارتباط با رزمندگان سخنرانى‌های بسیاری در جبهه داشت. تصریح فرماندهانی چون علی صیاد شیرازى، ابراهیم همّت و سیدرحیم صفوى به استفاده معنوى مسئولان از حائری و خاطرات خوش رزمندگان سپاه پاسداران و ارتش از وى، گویاى آثار فراوان این حضور است.[۴۷] حائری شیرازی در بهمن ۱۳۸۷ از سمت امامت جمعه کناره‌گیری کرد و فعالیت‌های علمی خود را در حوزه علمیه قم پی گرفت.[۴۸]

(ببینید: علی صیاد شیرازی)

آثار

از حائری شیرازی آثار پرشماری در مسائل متنوع اسلامی در قالب کتاب و مقاله منتشر شده است.[۴۹] انسان الهى، انسان‌شناسى، با على در صحرا، تمثیلات (۸ جلد)، تفسیر سوره حمد، تربیت کودکان، حافظ سرّ، درس سحر، در سایه‌سار وحى، ولایت فقیه انتخابى یا انتصابى، و ولایت فقیه، ازجمله کتاب‌های وی می‌باشند.[۵۰]

درگذشت

حائرى در ۲۹/۹/۱۳۹۶ در ۸۱سالگی در قم درگذشت[۵۱] و در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد. وی در سال ۱۳۴۸ با دختر سیدنورالدین حسینى شیرازى از علمای مبارز شیراز ازدواج کرد[۵۲] و ثمره آن شش پسر و یک دختر است. از میان پسران دو تن به تحصیلات حوزوى اشتغال دارند.[۵۳]

صدرالدین حائری شیرازی

صدرالدین حائری شیرازی برادر بزرگ‌تر محی‌الدین حائری شیرازی، در سال ۱۳۰۹ در شیراز زاده شد. درس‌های مقدماتی حوزه را در شیراز نزد پدر فرا گرفت و سپس به قم رفت و دوره سطح را از سیدمهدی روحانی، حسین نوری همدانی و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی فرا گرفت و در درس خارج فقه و اصول بروجردی و میرزا‌هاشم آملی و امام‌خمینی حاضر شد و همزمان از درس تفسیر و فلسفه سیدمحمدحسین طباطبایی استفاده کرد و در عرفان و سیر و سلوک نیز از محمدجواد انصاری همدانی بهره برد؛[۵۴] سپس با مهاجرت به نجف از استادان و مراجع بزرگ وقت بهره گرفت.[۵۵] وی از علمای برجسته شیراز و از نظر مبارزاتی هم‌ردیف بهاءالدین محلاتی[۵۶] و سیدعبدالحسین دستغیب بود. وی در جریان مبارزات علیه رژیم پهلوی فعال و در ارتباط نزدیک با روحانیان انقلابی، ازجمله عبدالرحیم ربانی شیرازی،[۵۷] سیدعلی خامنه‌ای و دیگر روحانیان مبارز[۵۸] بود. وی با خامنه‌ای گروه و جریانی به نام بعثت راه‌اندازی کردند تا ‌اندیشه‌های امام‌خمینی مکتوب و عرضه شود.[۵۹] او مورد اعتماد امام‌خمینی بود و ایشان در سال ۱۳۴۶ با شناختی که خود از او داشت، در امور حسبیه به وی اجازه تصدی داد [۶۰]

صدرالدین از آغاز مبارزات با امام‌خمینی همراه شد و حمایت‌های خود ازجمله اعلامیه‌های دفاع از راه ایشان را بارها امضا کرد.[۶۱] وی همراه محلاتی به دستگیری ایشان در ۱۵ خرداد اعتراض کرد. پس از دستگیری محلاتی، در همان روز روحانیان شیراز ازجمله صدرالدین به این بازداشت نیز اعتراض کردند که تظاهرات گسترده و بازداشت‌هایی در پی داشت.[۶۲] پس از مهاجرت علمای تراز اول و مراجع تقلید در اعتراض به دستگیری امام‌خمینی، او نیز نه تنها در شمار علمای مهاجر بود و دیگران را نیز به مهاجرت فراخواند و در تهران نیز فعال بود.[۶۳] وی پس از انتقال امام‌خمینی از ترکیه به نجف، در تلگرامی ورود ایشان به نجف را التیام‌بخش دل‌ها دانست.[۶۴] وی روحانیان بسیاری ازجمله برادر خود محی‌الدین را به میدان مبارزه کشاند. او با سیدعلی اندرزگو ارتباط داشت و خانه وی یکی از پناهگاه‌های اندرزگو بود و به همین دلیل نیز دستگیر و شکنجه‌های بسیار شد و یک چشم او آسیب دید.[۶۵]

(ببینید: بهاءالدین محلاتی)

مرکز فعالیت‌های مبارزاتی صدرالدین مسجد سپهسالار (امام‌خمینی) در شیراز بود. رژیم پهلوی برای محدودکردن وی، هیئت امنایی برای این مسجد تعیین کرد؛ اما وی به این کار اعتراض و مسجد را ترک کرد و در نماز جماعت حاضر نشد و اعلامیه‌ای بر ضد رژیم صادر کرد و در آن به اقدامات دولت ازجمله تبعید امام‌خمینی اعتراض کرد.[۶۶] وی ازجمله عالمان و مبارزان و یاران امام‌خمینی بود که پیش از انقلاب یا در تبعید یا در زندان بودند؛[۶۷] ازجمله در تیر ۱۳۴۷ به گنبد کاووس تبعید شد.[۶۸] او پس از یک سال تبعید، به شیراز بازگشت و دوباره به مبارزه خود ادامه داد و به همین دلیل، از سخنرانی منع شد. پس از فوت مرجع تقلی وقت، سیدمحسن حکیم همگام با دیگر روحانیان شیراز، ضمن ارسال تسلیتی به امام‌خمینی،[۶۹] از مرجعیت ایشان حمایت کرد.[۷۰]. وی در ۳۰/۱/۱۳۵۲ با برادرش محی‌الدین و دوازده تن دیگر که در خانه آنان بودند، بازداشت شدند.[۷۱] همچنین وی پس از آن به همراه ربانی شیرازی نیز بازداشت و زندانی شد و در سال ۱۳۵۶ از زندان آزاد شد.[۷۲]

از سوی دیگر، یکی از فعالیت‌های مبارزاتی صدرالدین پشتیبانی از دیگر مبارزان انقلابی در سراسر کشور،[۷۳] همچنین تدارک گسترده برای حمایت از دستگیرشدگان و جلوگیری از اعدام جوانان مبارز مسلمان[۷۴] و همکاری نزدیک با ربانی شیرازی در کمک‌رساندن به خانواده‌های زندانیان سیاسی[۷۵] بود. شرکت در مجالس بزرگداشت سیدمصطفی خمینی در سال ۱۳۵۶ و سخنرانی‌های پی‌درپی برای افشای ماهیت رژیم پهلوی، از دیگر اقدامات وی است.[۷۶] وی پس از سرکوب مبارزات مردم شیراز به دست رژیم پهلوی و فاجعه خونین و کشتار مردم در مسجد جامع نو شیراز در ۱۹ مرداد ۱۳۵۷، همراه با دیگر روحانیان شیراز به‌شدت از این اقدام انتقاد کردند و با صدور اعلامیه‌هایی عزای عمومی اعلام کردند.[۷۷] امام‌خمینی در ۱۴ شهریور ۱۳۵۷ ضمن فرستادن نامه‌ای خطاب به روحانیان شیراز ازجمله صدرالدین حائری شیرازی، از آنان خواست مردم را علیه رژیم پهلوی بسیج کنند و از طریق وعظ و خطابه مردم را به تظاهرات خیابانی، نشر اعلامیه، در اختیار گرفتن جراید و تماس با سازمان‌های بی‌طرف خارجی تشویق کرده، هر اقدامی که برای رسیدن به این هدف لازم است، انجام دهند.[۷۸] روحانیان پس از این پیام به مبارزه بیشتر دلگرم شدند و صدرالدین از روحانیان سرشناس خواست فهرست افراد مضروب و شهید تظاهرات را تهیه کنند تا به خارج از کشور فرستاده شود.[۷۹]

صدرالدین حائری شیرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با درخواست خود و موافقت امام‌خمینی وارد کارهای اجرایی نشد و با اجازه‌هایی که از ایشان داشت، امور حوزه‌های علمیه استان فارس و استان‌های مجاور مانند بوشهر و کهکیلویه و بویراحمد را پی‌گیری می‌کرد.[۸۰] وی در ۱۷ خرداد ۱۳۸۳ در ۷۴سالگی درگذشت و در قم، صحن فاطمه معصومه(س) در کنار مزار اسماعیل دولابی به خاک سپرده شد شد.[۸۱] وی دارای چهار دختر و دو پسر روحانی است.

پانویس

  1. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۲۷.
  2. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۲۷ ـ ۱۲۸؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۶ ـ ۷ و ۱۶؛ آزادی فقیه، جلوه‌های شخصیت آیت‌الله حائری شیرازی در آئینه کلام یاران و شاگردان، ۲۰.
  3. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۲.
  4. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۱۰.
  5. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۵ ـ ۱۶.
  6. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۷؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  7. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، ۷ ـ ۸؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۶؛ حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۵.
  8. حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۵.
  9. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۸ ـ ۹.
  10. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۱؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰ ۱۱.
  11. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۵.
  12. حائری، خبرگان ملت، ۲/۱۳۳ ـ ۱۳۵.
  13. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  14. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۴۱.
  15. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۴۱ ـ ۱۴۲؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.
  16. مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.
  17. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش، ۹ و ۱۲؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  18. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  19. حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۴.
  20. حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۸؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.
  21. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.
  22. دستغیب، خاطرات حجت‌الاسلام سیدعلی‌اصغر دستغیب، ۲۰.
  23. ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۲۶۱.
  24. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۲ و ۱۰/۹۲.
  25. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  26. حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۴.
  27. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.
  28. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  29. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  30. ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش، ۲۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸.
  31. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.
  32. مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۱ ـ ۱۲.
  33. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۲.
  34. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۴/۲۸۰.
  35. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۳۸۲ش، ۶؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.
  36. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  37. ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷.
  38. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹؛ حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۵.
  39. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹؛ حائری، حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۵؛ حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶.
  40. مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹.
  41. امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱۵/۴۶۱.
  42. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۶؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.
  43. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱۹/۳۰۶.
  44. حائری، شهاب الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲۶ ـ ۱۲۷.
  45. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  46. روزی‌طلب، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹۲ ـ۹۳.
  47. روزی‌طلب، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۹۲ ـ ۹۳؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  48. مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۴۰۹.
  49. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۳۸۲ش، ۶؛ سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  50. سلمانی، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش؛ شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۹.
  51. شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۱۳.
  52. ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷؛ حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲.
  53. حائری شیرازی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۲؛ حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۸.
  54. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  55. ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.
  56. حیدری،حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.
  57. ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰ ـ ۹۱.
  58. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  59. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  60. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۲ش، ۱/۴۷۸.
  61. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۱۲۵ ـ ۱۲۶ و ۲۵۹؛ حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰؛ پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  62. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.
  63. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۴۲۴؛ پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  64. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۱۹۵.
  65. حائری شیرازی، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، ۱۰؛ حائری، خبرگان ملت، ۱۳۷۹ش، ۲/۱۳۶ ـ ۱۳۸؛ کاظم‌زاده، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۳۱ ـ ۳۲.
  66. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۰.
  67. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸؛ ذوالانوار، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۲۷؛ ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.
  68. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۴۶۸.
  69. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۵.
  70. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۲/۸۱۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۲.
  71. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۱/۳۸ ـ ۳۹ و ۲۰۸.
  72. ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۹۰.
  73. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۶.
  74. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۷.
  75. ربانی شیرازی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، ۳۳۰.
  76. مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۲؛ حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.
  77. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۵۸ ـ ۳۵۹.
  78. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.
  79. حیدری، حائری شیرازی (آیت‌الله)، ۱/۱۱۱.
  80. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.
  81. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

منابع

  • آزادی فقیه، مریم، جلوه‌های شخصیت آیت‌الله حائری شیرازی در آئینه کلام یاران و شاگردان، مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۰۷، ۱۳۸۲ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • حائری شیرازی، شهاب‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • حائری شیرازی، صدر‌الدین، نقش علامه تهرانی در پایه‌گذاری انقلاب در میان مردم، پایگاه اطلاع‌رسانی عرفان و حکمت در پرتو قرآن وعترت تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات، ۱۵/۱۰/۱۳۹۸ش.
  • حائری شیرازی، محمدصادق، مصاحبه، چاپ‌شده در خبرگان ملت، تهران، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • حائری شیرازی، محمدصادق، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • حائری شیرازی، محمدصادق، نظریه‌پردازی در علوم انسانی، گفتگو با آیت‌الله حائری شیرازی، مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۰۷، ۱۳۸۲ش.
  • حائری شیرازی، نظام‌الدین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • حوزه، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، ۴/۱۱/۱۳۹۷ش.
  • حیدری، سلیمان، حائری شیرازی (آیت‌الله)، چاپ‌شده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • دستغیب، سیدعلی‌اصغر، خاطرات حجت‌الاسلام سیدعلی‌اصغر دستغیب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۳۷۷۱ش.
  • ذو‌الانوار، سیدحسین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • ربانی شیرازی، عبدالرحیم، یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، شرح مبارزات حضرت آیت‌الله‌ شیخ‌عبدالرحیم ربانی شیرازی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
  • روزی‌طلب، محمدحسین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • سلمانی آرانی، حبیب‌‎الله، تندیس تفکر، پایگاه اطلاع‌رسانی فرهیختگان تمدن شیعی، ۱۲/۷/۱۳۹۴ش.
  • شاهد یاران، مجله، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • کاظم‌زاده، مجتبی، مصاحبه، مجله شاهد یاران، شماره ۱۶۰، ۱۳۹۶ش.
  • مدرسی، سیدمحمدکاظم و میرزامحمد، کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، انتشارات صحیفه خرد، چاپ دوم، ۱۳۹۶ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.