خواجه‌‌نصیرالدین طوسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۱: خط ۳۱:
}}
}}
'''خواجه‌نصیرالدین طوسی'''، حکیم، ریاضی‌دان و منجم ایرانی.
'''خواجه‌نصیرالدین طوسی'''، حکیم، ریاضی‌دان و منجم ایرانی.
ابوجعفر محمدبن حسن طوسی، مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی. وی به ‌سبب استقامت فکر و قدرت استدلال و نیز تضلع علمی در فنون مختلف ریاضی منطق، [[فلسفه]] و [[کلام]] به‌ خوبی از متکلمانی نظیر [[فخر رازی]] برآمده و چنان فلسفه مشاء را مستحکم و زیبا تقریر کرد و ایرادهای فخر رازی را با قوت پاسخ داد.
خواجه نصیر فیلسوفی قدرتمند است که در روند فلسفه اسلامی مؤثر بوده ‌است. کار مهم خواجه نصیر، نگارش تجریدالاعتقاد است. وی در این کتاب شیوه‌ای نوین برای علم کلام بنیان نهاد و کلام فلسفی را به‌ معنای دقیق آن تأسیس کرد.
[[امام‌خمینی]] در آثار خود از خواجه نصیر با عنوان محقق خبیر، افضل متأخرین و فیلسوف متبحر یاد کرد و خاطر نشان کرده که نورانیت خواجه ‌نصیر می‌تواند یک مملکت را نورانی کند. ایشان، خواجه را حافظ عقاید و قوانین اسلام و از مصادیق حدیث «مؤمن فقیه» می‌داند.
امام‌خمینی از آراء و مبانی کلامی فلسفی خواجه نصیر بهره برده و در برخی موارد آنها را بررسی و نقد کرده‌ است ازجمله: علم تفصیلی حق، عمومیت قدرت حق تعالی، کیفیت حصول کثرات، نفوس افلاک و خالقیت نفس.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
خط ۱۱۵: خط ۱۲۳:
[[رده:مقاله‌های دارای تصویر]]
[[رده:مقاله‌های دارای تصویر]]
[[رده:حکما]]
[[رده:حکما]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۱۲

خواجه‌‌نصیرالدین طوسی
خواجه نصیرالدین طوسی.jpg
اطلاعات فردی
نام کاملابوجعفر محمدبن‌حسن طوسی
لقباستادالبشر، عقل حادی عشر
تاریخ تولدسال ۵۹۷ق
زادگاهطوس
تاریخ وفاتهجدهم ذی‌حجه سال ۶۷۳ق
محل دفنجوار بارگاه امام‌کاظم(ع) در شهر کاظمین
اطلاعات علمی
استادانقطب‌الدین مصری، کمال‌الدین‌بن‌یونس مصری، فریدالدین داماد نیشابوری
محل تحصیلطوس، نیشابور، قلعه‌های اسماعیلیان
تألیفاتتجرید الاعتقاد، شرح الاشارات و التنبیهات، تحریر اقلیدس، روضة القلوب، آداب المتعلمین، رسالة التولی و التبری و …
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
اجتماعیحکیم، ریاضی‌دان و منجم ایرانی


خواجه‌نصیرالدین طوسی، حکیم، ریاضی‌دان و منجم ایرانی.

ابوجعفر محمدبن حسن طوسی، مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی. وی به ‌سبب استقامت فکر و قدرت استدلال و نیز تضلع علمی در فنون مختلف ریاضی منطق، فلسفه و کلام به‌ خوبی از متکلمانی نظیر فخر رازی برآمده و چنان فلسفه مشاء را مستحکم و زیبا تقریر کرد و ایرادهای فخر رازی را با قوت پاسخ داد.

خواجه نصیر فیلسوفی قدرتمند است که در روند فلسفه اسلامی مؤثر بوده ‌است. کار مهم خواجه نصیر، نگارش تجریدالاعتقاد است. وی در این کتاب شیوه‌ای نوین برای علم کلام بنیان نهاد و کلام فلسفی را به‌ معنای دقیق آن تأسیس کرد.

امام‌خمینی در آثار خود از خواجه نصیر با عنوان محقق خبیر، افضل متأخرین و فیلسوف متبحر یاد کرد و خاطر نشان کرده که نورانیت خواجه ‌نصیر می‌تواند یک مملکت را نورانی کند. ایشان، خواجه را حافظ عقاید و قوانین اسلام و از مصادیق حدیث «مؤمن فقیه» می‌داند.

امام‌خمینی از آراء و مبانی کلامی فلسفی خواجه نصیر بهره برده و در برخی موارد آنها را بررسی و نقد کرده‌ است ازجمله: علم تفصیلی حق، عمومیت قدرت حق تعالی، کیفیت حصول کثرات، نفوس افلاک و خالقیت نفس.

زندگی‌نامه

ابوجعفر محمدبن‌حسن طوسی، مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی در سال ۵۹۷ق در طوس زاده شد. خاندان او در اصل اهل جهرود ساوه بودند.[۱] خواجه‌نصیرالدین پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی، احادیث و اخبار و فقه را نزد پدرش که از شاگردان امام‌فضل‌الله راوندی بود، فراگرفت.[۲] وی در جوانی طوس را به قصد نیشابور که پایتخت فکری شرق جهان اسلام بود، ترک کرد.[۳] وی نزد قطب‌الدین مصری کتاب قانون و نزد کمال‌الدین‌بن‌یونس مصری ریاضیات خواند[۴] و از فریدالدین داماد نیشابوری فلسفه آموخت.[۵] سلسله مشایخ خواجه‌نصیر به ابوعلی سینا می‌رسد؛ زیرا داماد نیشابوری با سه واسطه شاگرد بهمنیار و او نیز شاگرد ابن‌سینا بود؛ بنابراین خواجه‌نصیر با پنج واسطه از شاگردان ابن‌سینا در فلسفه و حکمت است.[۶]

خواجه‌نصیر زمان حمله مغولان به خراسان، در نیشابور مشغول تحصیل بود و چون نیشابور ناامن شد، او به اسماعیلیان پیوست و تا سقوط قلعه الموت در آنجا ماند. برخی بر این باورند که دلیل این اقامت طولانی، اجبار رهبر اسماعیلیه بوده‌است.[۷] این دوره برای وی بسیار ثمربخش بود. ترجمه و شرح کتاب طهارة الاعراق ابن‌مسکویه، اخلاق محتشمی، شرح الاشارات و اساس الاقتباس، محصول همین دوره است.[۸] هنگامی که خراسان مورد هجوم مغولان بود، خواجه‌نصیر به خدمت بعضی از امیران اسماعیلی درآمد و چون هولاکوخان، ایران را تسخیر کرد، وی به خدمت هولاکوخان درآمد. گویا قصد وی از این کار، جلوگیری از ویرانی بیشتر شهرها به دست مغولان بود.[۹] وی از جانب هولاکوخان مأموریت یافت در شهر مراغه رصدخانه‌ای تأسیس کند و مرکز علمی و کتابخانه‌ای با چهارصد هزار جلد کتاب در شهر مراغه تأسیس کرد.[۱۰] خواجه‌نصیر از قدرت خود در دستگاه ایلخانان مغول برای گسترش دانش و تشویق علما و تربیت شاگردان و تألیف کتاب‌های گرانبها استفاده کرد.[۱۱] سرانجام وی در هجدهم ذی‌حجه سال ۶۷۳ق درگذشت و پیکرش بنا به درخواست خود او، در جوار بارگاه امام‌کاظم (ع) در شهر کاظمین به خاک سپرده شد.[۱۲]

امام‌خمینی در آثار خود، از خواجه‌نصیرالدین با عنوان محقق خبیر، افضل متأخرین، اکمل متقدمین، فیلسوف متبحر، نصیر ملت و دین، محقق شهیر، محقق طائفه حقه، مدقق فرقه حقه و کامل در علم و عمل یاد کرده‌است[۱۳] و با ستایش خدمات علمی و دینی وی، حضور او در دربار مغول را مبری از غرض‌های مادی و دنیوی شمرده، هدفش را خدمت به جهان اسلام، انسان‌سازی و مهار قدرت هلاکوخان و بر اساس عقلایی دانسته‌است.[۱۴] ایشان خاطرنشان ساخته که نورانیت خواجه می‌تواند یک مملکت را نورانی کند.[۱۵]

امام‌خمینی دربارهٔ حکمت و حریت خواجه بر این باور است که وی با وجود اینکه وزیر بود، حرف دیگران را گوش می‌داد و در امور وزارتی، زیردستان خود را مدیریت می‌کرد، مطلب علمی که قطب شیرازی سؤال کرده بود را نیز با کمال متانت جواب می‌داد؛ همچنین ازجمله کمالات خواجه آن بود که ذهن سؤال‌کننده را می‌خواند و پیش از پرسش، پاسخ او را می‌داد و افق فهم شاگردان خود را می‌دید.[۱۶] خواجه در برابر اهانت‌هایی که به او می‌شد، حکیمانه چشم‌پوشی می‌کرد.[۱۷] ایشان، خواجه را حافظ عقاید و قوانین اسلام و از مصادیق حدیث «مؤمن فقیه» می‌داند که با رحلت او، در اسلام خلأ جبران‌ناپذیری به وجود آمد.[۱۸]

آثار و تألیفات

آثار و تألیفات خواجه‌نصیرالدین طوسی بسیار است و بیشتر آنها در فلسفه، کلام، اخلاق، ریاضیات و نجوم است. برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. تجرید الاعتقاد: این کتاب از ارزشمندترین کتاب‌ها در موضوع کلام است. این کتاب مورد توجه علمای پس از خواجه قرار گرفته و حاشیه و شرح‌های متعددی بر آن نوشته شده‌است؛ ازجمله کتاب کشف المراد علامه حلی، حاشیه قوشجی و شوارق الالهام عبدالرزاق لاهیجی.[۱۹]
  2. شرح الاشارات و التنبیهات: این کتاب مهم‌ترین کتاب فلسفی خواجه در دفاع از سنت مشایی سینوی است[۲۰] که در دو قسم منطق و حکمت است. وی در این شرح، بسیاری از اشتباهات فخر رازی و تناقض‌گویی‌های او را توضیح داده‌است.[۲۱]
  3. التذکرة فی علم الهیئة: این کتاب مختصر و جامع، دارای چهار باب است که اعجاب علما و عنایت آنان را به همراه داشته و بر آن شرح‌ها و حاشیه‌های فراوان نوشته شده‌است.[۲۲]
  4. تحریر اقلیدس: این کتاب دربارهٔ اصول هندسه و حساب است. دو تن آن را شرح داده‌اند: قاضی‌زاده رومی و شریف جرجانی. همچنین حدود یازده حاشیه بر آن نوشته شده‌است.[۲۳]
  5. تحریر مجسطی: کتاب مجسطی تألیف بطلمیوس یونانی در هیئت و علم فلک و حرکات نجوم است. خواجه این کتاب را برای حسام‌الدین حسن‌بن‌محمد سیواسی نوشته‌است. ازجمله کسانی که بر آن شرح نوشته‌اند، شمس‌الدین محمد سمرقندی و نظام‌الدین اعرج نیشابوری‌اند.[۲۴]
  6. اوصاف الاشراف: کتابی است در وادی عرفان عملی و سیر و سلوک اخلاق عرفانی؛ چنانچه اخلاق ناصری به شیوه اخلاق فلسفی نگاشته شده‌است.[۲۵]
  7. رساله آغاز و انجام: این کتاب عرفانی است و احوال قیامت را مطابق آنچه عرفان و اهل شهود دیده‌اند، بیان کرده‌است.[۲۶] وی با استفاده از متون دینی و فهم عمیق عرفانی، مباحث مهم معاد در سطح عرفانی را نیز در این کتاب بیان کرده‌است.[۲۷] دیگر کتاب‌های خواجه عبارت است از:
  8. روضة القلوب
  9. رسالة التولی و التبری
  10. اساس الاقتباس
  11. زیج ایلخانی در نجوم
  12. تلخیص المحصل
  13. آداب المتعلمین
  14. رساله جبر و اختیار.[۲۸]

رویکرد کلامی و فلسفی

پس از آنکه فلسفه مشاء به دست فارابی و ابن‌سینا به اوج بلوغ خود رسید، از قرن ششم به بعد، همواره آماج نقد اندیشمندانی چون غزالی و فخر رازی قرار داشت.[۲۹] انتقاد بر فلسفه مشاء و به‌ویژه آرای ابن‌سینا به‌طور جدی با کتاب تهافت الفلاسفه اثر غزالی آغاز شد و بعدها با کتاب‌هایی مانند المعتبر فی الحکمه اثر ابوالبرکات بغدادی و مصارعة الفلاسفه شهرستانی ادامه یافت و با آثار و فعالیت‌های علمی فخرالدین رازی به اوج خود رسید.[۳۰] فلاسفه در برابر این نقدها به پاسخ‌گویی پرداختند؛ ازجمله خواجه‌نصیرالدین کتاب مصارع المصارع را در نقد کتاب مصارع الفلاسفه شهرستانی نوشت و نشان داد نقدهای شهرستانی عاری از ارزش علمی است.[۳۱] همچنین ایشان ایرادهای فخر رازی بر فلسفه را دارای خلل دانست و مطالب او در قلمرو فلسفه و کلام را نقد کرد و اشتباهات و لغزش‌های وی را آشکار ساخت. خواجه به سبب استقامت فکر و قدرت استدلال و نیز تضلع علمی در فنون مختلف ریاضی، منطق، فلسفه و کلام به‌خوبی از عهده نقد فخر رازی برآمد و نشان داد فخر رازی چندان در کار خود قوت ندارد. او در کتاب شرح الاشارات و التنبیهات چنان فلسفه مشاء را مستحکم و زیبا تقریر کرد و ایرادهای فخر رازی را با قوت پاسخ داد که از آن پس این کتاب در شمار متون اصلی درس فلسفه قرار گرفت.[۳۲]

سطح فلسفی اندیشه خواجه، با ملاحظه شرح اشارات و رسایل فلسفی وی به‌وضوح روشن می‌شود. خواجه طوسی فیلسوفی قدرتمند است که در روند فلسفه اسلامی مؤثر بوده[۳۳] و فیلسوفی محقق است که در مواضع متعددی، دیدگاه مشاء را نظیر معاد جسمانی[۳۴] و علم جزئی ربوبی[۳۵] قبول ندارد. وی برخی دیدگاه‌های شیخ اشراق را مانند انکار هیولی، علم فعلی حق و قول به اصالت ماهیت و معقول ثانی دانستن مفاهیم عقلی پذیرفته‌است.[۳۶] همچنین سطح اندیشه‌های عرفانی خواجه با بررسی و تحلیل برخی آثار او معلوم می‌شود. وی معلومات عرفانی دوره خود را در عرفان نظری و عملی به‌خوبی می‌دانست و در این حوزه هم قوت فراوانی از خود نشان داده‌است؛ ازجمله دو کتاب مهم عرفانی خواجه، اوصاف الاشراف و آغاز و انجام است. وی معاصر صدرالدین قونوی بود و با وی مکاتبه‌هایی هم داشته‌است.[۳۷] کار مهم دیگر خواجه، نگارش کتاب تجرید الاعتقاد است. وی در این کتاب شیوه نوینی برای علم کلام بنیان نهاد و کلام فلسفی را به معنای دقیق آن تأسیس کرد.[۳۸] نتیجه رویارویی خواجه با فخر رازی این بود که بی‌مهری به فلسفه کمتر شد. وی نشان داد فلسفه، علمی مفید و معتبر است و از آن در علم کلام و در تثبیت آموزه‌های دینی می‌توان بهره فراوان برد.[۳۹]

مسئله مهمی که در آثار خواجه وجود دارد، تفاوت و تهافت برخی نظریات او در آثار کلامی با برخی نظرهای او در آثار فلسفی است. خواجه در کلام، گاه مطالبی را رد کرده که در آثار فلسفی آنها را پذیرفته‌است و گاه چیزهایی را قبول کرده که در دستگاه فلسفی وی برای آنها جایگاهی وجود ندارد.[۴۰] وی در کلام، جانب کلام را نگاه داشته و برای تثبیت دستگاه کلامی، برخی مسائل فلسفی را نپذیرفته‌است؛ چنان‌که از جهت کلامی وجود مجردات را انکار کرده و اثبات مجردات را با حدوث عالم و فاعل مختار منافی می‌داند[۴۱]؛ اما در آثار فلسفی معتقد به وجود مجردات است. همچنین خواجه مطابق نظر فلاسفه و برخلاف رأی برخی متکلمان حال را نفی می‌کند و آن را اندیشه‌ای نادرست معرفی می‌کند.[۴۲] نیز بحث وجوب، امکان و امتناع را مطابق فضای فیلسوفان ارائه کرده، وجوب را به ذاتی و غیری تقسیم می‌کند[۴۳] و علت نیاز به علت را نه حدوث، بلکه امکان آن معرفی می‌کند.[۴۴] وی برخلاف برخی متکلمان که اولویت را برای موجودشدن ممکن، کافی می‌دانند، با استدلال فلسفی معتقد می‌شود که شیء تا به حدّ وجوب نرسد، موجود نمی‌شود.[۴۵]

نقد و بررسی دیدگاه‌ها

امام‌خمینی از آرا و مبانی کلامی فلسفی خواجه‌نصیر بهره برده، در برخی موارد آنها را بررسی و نقد کرده‌است؛ ازجمله:

  1. علم تفصیلی حق: بنابر نظر امام‌خمینی، خواجه دربارهٔ علم الهی روش اشراقی را طی کرده‌است؛ یعنی میزان علم تفصیلی حق را علم فعلی حق می‌داند و قائل است تمام نظام عالم عین علم حق می‌باشد و این عالم در عین کثرت، عین علم احدیت است.[۴۶] ایشان این نظریه را نمی‌پسندد و معتقد است علم تفصیلی حق‌تعالی در مرتبه ذات ثابت است و کشف و تفصیل علم ذاتی از علم فعلی بالاتر و بیشتر است؛ اگرچه ایشان این مطلب را که نظام وجود، علم تفصیلی حق است، قبول دارد[۴۷] (ببینید: علم الهی).
  2. عمومیت قدرت حق‌تعالی: امام‌خمینی در بیان عمومیت قدرت الهی با استناد به کلام خواجه[۴۸] بر این باور است که ذات، علت تامه اشیا است و علم به ذات مستلزم علم به اشیا است و چون ذات و علم یک حقیقت‌اند، پس معلومِ علم و اشیا در خارج یک حقیقت‌اند و هر چیزی که متعلق علم باشد، مبدئیت و قدرت و فاعلیت هم به آن متعلق خواهد بود و مقدور عین معلوم است؛ بنابراین تمام اشیا از ذوات و اوصاف و افعال معلوم حق‌اند و همه آنها مقدور حق نیز می‌باشند و چنان‌که علم او به همه موجودات احاطه دارد، قدرت او نیز به تمام موجودات محیط است[۴۹] (ببینید: قدرت الهی).
  3. کیفیت حصول کثرات: امام‌خمینی معتقد است خواجه برای تبیین کیفیت حصول کثرات از عقل اول، روش اشراقی را طی کرده‌است[۵۰] (ببینید: عقل).
  4. نفوس افلاک: امام‌خمینی کلام خواجه را مبنی بر هشت فلک و اینکه یک‌نفس به مجموع این هشت فلک تعلق دارد، نقد کرده، قائل است وجود با وحدت مساوقت دارد و چیزی که وحدت حقیقیه نداشته باشد، وجود حقیقی نیز ندارد؛ از این‌رو مجموعه افلاک از حیث مجموع، وجود جداگانه ندارند تا نفس جداگانه‌ای به آنها تعلق بگیرد[۵۱] (ببینید: فلک).
  5. خالقیت نفس: امام‌خمینی کلام خواجه دربارهٔ خالقیت نفس را در مورد لوازم خود نقل می‌کند، و سپس اشکالات ملاصدرا بر وی را تقریر می‌کند و در نهایت کلام خواجه را ترجیح می‌دهد[۵۲] (ببینید: نفس).
  6. خواجه در ضمن بعضی پرسش‌ها از شمس‌الدین خرمشاهی، قضیه بقای نفس را سؤال می‌کند که بدون پاسخ می‌ماند. امام‌خمینی دو جواب ملاصدرا دربارهٔ این دو سؤال را تقریر می‌کند[۵۳] (ببینید: نفس).

پانویس

  1. آقابزرگ، الذریعة، ۱/۱۴؛ تنکابنی، زندگی دانشمندان، ۳۵۳.
  2. غباری، شرح رساله آداب المتعلمین، ۲۴.
  3. دباشی و هدایتی، خواجه‌نصیر فیلسوف، ۳/۱۴.
  4. دباشی و هدایتی، خواجه‌نصیر فیلسوف، ۳/۱۵.
  5. شوشتری، مجالس المؤمنین، ۴/۵۰۶.
  6. مدرس رضوی، احوال و آثار خواجه‌نصیر، ۵–۶؛ فنائی اشکوری، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ۳/۱۲۰.
  7. مدرس زنجانی، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه طوسی، ۴۶–۴۹؛ نعمه، فلاسفة الشیعه، ۲۸۴–۲۸۵.
  8. مدرس رضوی، احوال و آثار خواجه‌نصیر، ۴۲۰، ۴۳۳؛ دباشی و هدایتی، خواجه‌نصیر فیلسوف، ۳/۱۵.
  9. آزرمی، آشنایی با دانشمندان مسلمان، ۲۵.
  10. آزرمی، آشنایی با دانشمندان مسلمان، ۲۵–۲۶.
  11. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۶.
  12. وفایی، خواجه‌نصیر، ۱۱۳؛ فرحات، نصیرالدین الطوسی و آراوه الفلسفیة و الکلامیه، ۵۷.
  13. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۶۰ و ۵۹۳؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۲/۴۰۷؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۲ و ۱۶۳.
  14. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۳۶–۴۳۷؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۷–۱۴۸.
  15. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۵۴–۱۵۵.
  16. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۴۰.
  17. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۹.
  18. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۳–۱۳۴.
  19. نعمه، فلاسفة الشیعه، ۲۹۸.
  20. دباشی، خواجه‌نصیر فیلسوف، ۳/۴۰.
  21. نعمه، فلاسفة الشیعه، ۲۹۸.
  22. نعمه، فلاسفة الشیعه، ۲۹۸.
  23. نعمه، فلاسفة الشیعه، ۲۹۹.
  24. آزرمی، آشنایی با دانشمندان مسلمان، ۲۷؛ نعمه، فلاسفة الشیعه، ۳۰۰.
  25. خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۲۸؛ یزدان‌پناه، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، ۲۳.
  26. خواجه‌نصیر، آغاز و انجام، ۱–۲.
  27. یزدان‌پناه، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، ۲۹.
  28. آزرمی، آشنایی با دانشمندان مسلمان، ۲۶–۲۸؛ نعمه، فلاسفة الشیعه، ۲۸۴–۳۰۰؛ دباشی، خواجه‌نصیر فیلسوف، ۳/۳۰.
  29. نادری، جایگاه حکمت در اندیشه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی، ۱۱۵.
  30. یزدان‌پناه، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، ۱۰.
  31. یزدان‌پناه، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، ۱۰.
  32. ابن‌خلدون، تاریخ، ۱/۶۵۰؛ دباشی و هدایتی، خواجه‌نصیر فیلسوف، ۳/۴۳–۴۵.
  33. یزدان‌پناه، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، ۱۸.
  34. خواجه‌نصیر، آغاز و انجام، ۵ و ۹–۱۰ و ۱۵–۱۸ و ۴۶.
  35. امام‌خمینی، شرح الاشارات، ۳/۳۰۷–۳۱۰.
  36. یزدان‌پناه، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، ۱۸.
  37. یزدان‌پناه، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، ۲۳.
  38. یزدان‌پناه، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، ۱۱.
  39. یزدان‌پناه، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، ۱۱.
  40. یزدان‌پناه، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، ۱۴.
  41. ←حلی، کشف المراد، ۸۱–۸۲؛ یزدان‌پناه، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، ۱۷–۱۸.
  42. ←حلی، کشف المراد، ۳۵.
  43. حلی، کشف المراد، ۴۵–۴۸ و ۶۱.
  44. حلی، کشف المراد، ۵۴ و ۶۲.
  45. حلی، کشف المراد، ۵۴–۵۵.
  46. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۱۵۸؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۶.
  47. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۶–۲۶۷.
  48. امام‌خمینی، شرح الاشارات، ۳/۳۱۲–۳۱۵.
  49. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۳۰۱.
  50. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۴۰۶–۴۰۸.
  51. امام‌خمینی، تقریرات، ۲/۵۵۲.
  52. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۷–۲۸.
  53. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۵۱–۱۵۴.

منابع

  • آزرمی، سعید، آشنایی با دانشمندان مسلمان، خواجه نصیرالدین طوسی، فصل‌نامه تربیت، شماره ۴۹، ۱۳۶۹ش.
  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
  • ابن‌خلدون، عبدالرحمن‌بن‌محمد، تاریخ ابن‌خلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • تنکابنی، میرزامحمد، زندگی دانشمندان، قصص العلماء، تلخیص، تحقیق و ویرایش محمدرضا حاج‌شریفی خوانساری، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی حضور، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، آغاز و انجام، تحقیق حسن حسن‌زاده آملی، تهران، ‏وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‏، چاپ چهارم‏، ۱۳۷۴ش.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمس‌الدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • دباشی، حمید و هدایتی، خواجه‌نصیر فیلسوف، وزیر و فضای عقلانی عصرش، چاپ‌شده در تاریخ فلسفه اسلامی زیر نظر سیدحسین نصر، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • شوشتری، قاضی سیدنورالله، مجالس المؤمنین، تحقیق ابراهیم عرب‌پور، منصور ستایش و محمدرضا محمدیان، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • غباری، باقر، شرح رساله آداب المتعلمین، قم، نشر بدر، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ش.
  • فرحات، هانی نعمان، نصیرالدین الطوسی و آراوه الفلسفیة و الکلامیه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
  • فنایی اشکوری، محمد، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
  • مدرس رضوی، محمدتقی، احوال و آثار خواجه‌نصیر، تهران، بنیاد فرهنگ، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  • مدرس زنجانی، محمد، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه طوسی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوازدهم، ۱۳۶۲ش.
  • نادری، مهدی، جایگاه حکمت در اندیشه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی، فصل‌نامه ره‌آورد سیاسی، شماره ۲۰، ۱۳۸۷ش.
  • نعمه، عبدالله، فلاسفة الشیعه، ترجمه جعفر غضبان، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
  • وفایی، عبدالوحید، خواجه‌نصیر، یاور وحی و عقل، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • یزدان‌پناه، سیدیدالله، خواجه‌نصیرالدین طوسی و سه سطح کلامی، فلسفی و عرفانی، مجله حکمت عرفانی، شماره ۳، ۱۳۹۱ش.

پیوند به بیرون