۱۵٬۲۱۵
ویرایش
(ابرابزار) |
جز (added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''امانت و امانتداری'''، نگهداری حقوق مالی و غیر مالی دیگران و عامل اعتماد دیگران به [[انسان]]. | '''امانت و امانتداری'''، نگهداری حقوق مالی و غیر مالی دیگران و عامل اعتماد دیگران به [[انسان]]. | ||
امانت به معنای مورد اطمینان بودن و امانتداری حالتی در انسان است که او را به حفظ [[حقوق اجتماعی|حقوق]] دیگران برمیانگیزد و از تصرف در آنها بازمیدارد و در اصطلاح عرفانی، خلافت و حقایق الهی در عالم است. | |||
[[امامخمینی]] در اصطلاح [[اهل معرفت]]، امانت را ولایت مطلقه و مقام فیض مقدس میداند که غیر از انسان هیچ موجودی لایق آن نیست. | |||
ایشان امانتداری را یکی از بسترهای روابط اجتماعی دانسته که برپایی نظام و [[حکومت اسلامی]] در چنین بستری امکانپذیر است. | |||
امانت به مادی و معنوی و هر یک به شخصی و عمومی تقسیم میشوند. امامخمینی امانت مادی را به مالکی و شرعی تقسیم کردهاست. در امانت مالکی، مال به اذن مالک در اختیار غیر قرار میگیرد اما در امانت شرعی با اذن شارع یا به سبب عوامل قهری، مال به دست امانتدار میرسد. | |||
امانت از جهت صاحب امانت، به امانت الهی و خلقی تقسیم میشود. امامخمینی برای امانت الهی مصادیقی چون: دین، ولایت اهلبیت و [[جمهوری اسلامی|جمهوری اسلامی ایران]] برشمرده است. | |||
امانت خَلقی به امانتهای مادی و معنوی و هر یک به امانتهای شخصی و عمومی تقسیم میشود، امامخمینی حفظ اسرار اشخاص را امانت شخصی و معنوی و حفظ [[بیتالمال]] را امانتی مادی و عمومی میداند. ایشان برای امانت مادی احکامی چون، وجوب حفظ و عدم [[ضمان]] بر شمرده است. | |||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
خط ۶: | خط ۱۸: | ||
امانت به معنای اسمی، چیزی است که به جهت حفظ اصل<ref>وحید بهبهانی، حاشیة مجمع الفائدة و البرهان، ۱۳۴.</ref> و ثمرات<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۲۹.</ref> آن نزد امین قرار داده میشود. | امانت به معنای اسمی، چیزی است که به جهت حفظ اصل<ref>وحید بهبهانی، حاشیة مجمع الفائدة و البرهان، ۱۳۴.</ref> و ثمرات<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۲۹.</ref> آن نزد امین قرار داده میشود. | ||
امانت در اصطلاح | امانت در اصطلاح [[عرفان|عرفانی]]، خلافت<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۱/۲۵۶.</ref> و حقایق الهی در عالم<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۳۸.</ref> است. [[امامخمینی]] نیز در آثار خود به هر دو معنای امانت و امانتداری پرداختهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۰؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۴۲۷–۴۲۸؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۴۶.</ref> به اعتقاد ایشان، امانت در اصطلاح اهل معرفت، [[ولایت مطلقه]] و [[فیض اقدس و مقدس|مقام فیض مقدس]] است که غیر از انسان هیچ موجودی لایق آن نیست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۳۵.</ref> | ||
از واژگان نزدیک به امانت، [[ودیعه]] است. فرق این دو در این است که امانت، عام است و به مواردی گفته میشود که مالی با قصد یا بدون قصد در اختیار دیگری قرار میگیرد؛ اما ودیعه، تنها امانتهایی است که با قصد در اختیار کسی بگذارند،<ref>جرجانی، کتاب التعریفات، ۱۱۰.</ref> همچنین ودیعه، عقدی است که بر نیابت در حفظ دلالت میکند و به ایجاب و قبول نیاز دارد،<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره (ع)، ۲۱/۳۹۸؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۷/۹۶–۹۷.</ref> برخلاف امانت که | از واژگان نزدیک به امانت، [[ودیعه]] است. فرق این دو در این است که امانت، عام است و به مواردی گفته میشود که مالی با قصد یا بدون قصد در اختیار دیگری قرار میگیرد؛ اما ودیعه، تنها امانتهایی است که با قصد در اختیار کسی بگذارند،<ref>جرجانی، کتاب التعریفات، ۱۱۰.</ref> همچنین ودیعه، عقدی است که بر نیابت در حفظ دلالت میکند و به ایجاب و قبول نیاز دارد،<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره (ع)، ۲۱/۳۹۸؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۷/۹۶–۹۷.</ref> برخلاف امانت که عقد نیست و ایجاب و قبول در آن لازم نخواهد بود.<ref>← عاملی، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ۱۷/۲۰۳.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
امانت از موضوعاتی است که ریشه در آفرینش انسان دارد؛ چنانکه [[قرآن کریم]] از امانتی سخن میگوید که آسمانها و زمین و کوهها از پذیرش آن سر باز زدهاند؛ اما انسان آن را بر عهده گرفتهاست.<ref>احزاب، ۷۲.</ref> در | امانت از موضوعاتی است که ریشه در آفرینش انسان دارد؛ چنانکه [[قرآن کریم]] از امانتی سخن میگوید که آسمانها و زمین و کوهها از پذیرش آن سر باز زدهاند؛ اما انسان آن را بر عهده گرفتهاست.<ref>احزاب، ۷۲.</ref> در کتاب مقدس، صفت امانت صفتی از [[اسما و صفات|صفات الهی]] معرفی شدهاست.<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۳، ۴ و ب۸۹، ۴۹.</ref> امانتداری ازجمله صفات پسندیدهاست که عموم انسانها با هر [[دین]] و آیینی به آن ارزش میدهند و امانتدار را میستایند.<ref>کاشفی، تفسیر حسینی، ۱۲۴.</ref> | ||
در قرآن کریم برخی [[پیامبران(ع)]]، به «امین» موصوف شدهاند ازجمله؛ [[پیامبر اسلام(ص)]]،<ref>تکویر، ۲۱؛ ← قمی، تفسیر القمی، ۲/۴۰۸.</ref> [[نوح(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۰۶–۱۰۷.</ref> [[هود(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۲۴–۱۲۵.</ref> و [[صالح(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۴۲–۱۴۳.</ref> همچنین قرآن یکی از ویژگیهای مؤمنان راستین را امانتداری دانسته<ref>مؤمنون، ۱–۸.</ref> و آن را مصداق [[تقوا]] و وفای به عهد شمردهاست.<ref>آل عمران، ۷۵–۷۶.</ref> | در قرآن کریم برخی [[پیامبران(ع)]]، به «امین» موصوف شدهاند ازجمله؛ [[پیامبر اسلام(ص)]]،<ref>تکویر، ۲۱؛ ← قمی، تفسیر القمی، ۲/۴۰۸.</ref> [[نوح(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۰۶–۱۰۷.</ref> [[هود(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۲۴–۱۲۵.</ref> و [[صالح(ع)]]،<ref>شعرا، ۱۴۲–۱۴۳.</ref> همچنین قرآن یکی از ویژگیهای مؤمنان راستین را امانتداری دانسته<ref>مؤمنون، ۱–۸.</ref> و آن را مصداق [[تقوا]] و وفای به عهد شمردهاست.<ref>آل عمران، ۷۵–۷۶.</ref> | ||
در روایات اسلامی نیز بر نقش و اهمیت امانتداری تأکید فراوانی شدهاست. به گفته [[امیرالمؤمنین علی(ع)]]، رسالت امانتی است که [[خداوند]] در مورد آن از پیامبران (ع)، پیمان گرفتهاست<ref>نهج البلاغه، خ۱، ۱۵.</ref> همچنین امانتداری، نظام امت<ref>لیثی، عیون الحکم و المواعظ، ۳۶۱.</ref> و [[خیانت]] در آن با بیدینی یکسان<ref>احمدبنحنبل، مسند الاماماحمدبنحنبل، ۳/۲۵۱؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶۹/۱۹۸؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۴/۶.</ref> شمرده شدهاست. در نگاه امیرالمؤمنین (ع)، کسی که در نهان و آشکار، فعل و سخنش با یکدیگر اختلاف نداشته باشد، حق امانت را رعایت کردهاست.<ref>نهج البلاغه، ن۲۶، ۳۹۹.</ref> همچنین [[امامصادق(ع)]]، میزان داوری دربارهٔ افراد را راستگویی و امانتداری شمردهاست و آن را در فراوانی [[نماز]] و [[روزه]] نمیداند.<ref>مفید، الاختصاص، ۲۲۹؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۹/۶۸.</ref> | در روایات اسلامی نیز بر نقش و اهمیت امانتداری تأکید فراوانی شدهاست. به گفته [[امیرالمؤمنین علی(ع)]]، رسالت امانتی است که [[خداوند]] در مورد آن از پیامبران (ع)، پیمان گرفتهاست<ref>نهج البلاغه، خ۱، ۱۵.</ref> همچنین امانتداری، نظام امت<ref>لیثی، عیون الحکم و المواعظ، ۳۶۱.</ref> و [[خیانت]] در آن با بیدینی یکسان<ref>احمدبنحنبل، مسند الاماماحمدبنحنبل، ۳/۲۵۱؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶۹/۱۹۸؛ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۴/۶.</ref> شمرده شدهاست. در نگاه امیرالمؤمنین (ع)، کسی که در نهان و آشکار، فعل و سخنش با یکدیگر اختلاف نداشته باشد، حق امانت را رعایت کردهاست.<ref>نهج البلاغه، ن۲۶، ۳۹۹.</ref> همچنین [[امامصادق(ع)]]، میزان داوری دربارهٔ افراد را راستگویی و امانتداری شمردهاست و آن را در فراوانی [[نماز]] و [[روزه]] نمیداند.<ref>مفید، الاختصاص، ۲۲۹؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۹/۶۸.</ref> | ||
علمای اخلاق، غالباً باب مستقلی به بحث صفت امانتداری اختصاص نداده و در ضمن بحث از خیانت، به این موضوع پرداختهاند.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۲/۱۸۷.</ref> عارفان در آثار خود از حقیقت امانت که در انسان به ودیعه گذاشته شدهاست، بحث کردهاند و به بیان مصادیقی از آن پرداختهاند.<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۱۷۷؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۸۰.</ref> فقها نیز اهتمام بسیاری به این موضوع داشته و دربارهٔ احکام ودیعه،<ref>صدوق، الهدایة فی الاصول و الفروع، ۵۰؛ حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۳۰؛ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ۴/۱۳۲.</ref> | علمای اخلاق، غالباً باب مستقلی به بحث صفت امانتداری اختصاص نداده و در ضمن بحث از خیانت، به این موضوع پرداختهاند.<ref>نراقی، جامع السعادات، ۲/۱۸۷.</ref> عارفان در آثار خود از حقیقت امانت که در انسان به ودیعه گذاشته شدهاست، بحث کردهاند و به بیان مصادیقی از آن پرداختهاند.<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۱۷۷؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۸۰.</ref> فقها نیز اهتمام بسیاری به این موضوع داشته و دربارهٔ احکام ودیعه،<ref>صدوق، الهدایة فی الاصول و الفروع، ۵۰؛ حلبی، الکافی فی الفقه، ۲۳۰؛ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ۴/۱۳۲.</ref> بیع<ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۲/۴۳۱ و ۲۳/۱۵۸، ۱۶۰.</ref> و اجاره<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی، ۵/۶۱–۶۳.</ref> بحث کردهاند. از سوی دیگر، امانتداری ازجمله شریفترین صفات و ملکات انسانی است و باعث عزت و رستگاری نزد خالق و مخلوق میشود.<ref>نراقی، معراج السعاده، ۴۴۹.</ref> برخی علمای اخلاق ملکه [[عفت]] را سبب امانتداری دانستهاند،<ref>فیض، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۹۸؛ نراقی، معراج السعاده، ۴۹.</ref> که خود از [[اعتدال]] و تهذیب [[قوه شهویه]] پیدا میشود.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۳/۸.</ref> | ||
امامخمینی در آثار اخلاقی-عرفانی و فقهی خویش بارها واژه امانت را به کار برده و به بحث از امانت و امانتداری پرداخته و مصادیق متعدد امانت را برشمرده و تفسیر عرفانی از [[آیه امانت]]<ref>احزاب، ۷۲.</ref> به دست دادهاست. ایشان امانتداری را یکی از بسترهای روابط اجتماعی دانسته که برپایی نظام و [[حکومت اسلامی]]، اجرای احکام و دستورهای آن و حفظ شئون [[جامعه اسلامی]]، تنها در چنین بستری امکانپذیر است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۱۶، ۸/۲۴۴–۲۴۵، ۲۵۹ و ۱۳/۵۴۰.</ref> ایشان همچنین اساس زندگی اجتماعی را اعتماد مردم به یکدیگر دانسته که بر امانتداری و ترک خیانت بنا شدهاست؛ از اینرو انسان خائن مورد اطمینان نیست و از مدنیت و همعضوی جامعه انسانی بیرون است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> ایشان با نقل روایتی از رسول اکرم (ص)،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۹/۷۷.</ref> خیانت در امانت را سبب خارجشدن از امت رسول خدا (ص)، و مشمول [[غضب الهی]] شمردهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۹.</ref> به باور ایشان، قبح ذاتی خیانت در امانت، امری است که هیچ فطرتی آن را پذیرا نیست و خائن، از جنس انسانی خارج و به شیاطین ملحق میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> | امامخمینی در آثار اخلاقی-عرفانی و فقهی خویش بارها واژه امانت را به کار برده و به بحث از امانت و امانتداری پرداخته و مصادیق متعدد امانت را برشمرده و تفسیر عرفانی از [[آیه امانت]]<ref>احزاب، ۷۲.</ref> به دست دادهاست. ایشان امانتداری را یکی از بسترهای روابط اجتماعی دانسته که برپایی نظام و [[حکومت اسلامی]]، اجرای احکام و دستورهای آن و حفظ شئون [[جامعه اسلامی]]، تنها در چنین بستری امکانپذیر است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۱۶، ۸/۲۴۴–۲۴۵، ۲۵۹ و ۱۳/۵۴۰.</ref> ایشان همچنین اساس زندگی اجتماعی را اعتماد مردم به یکدیگر دانسته که بر امانتداری و ترک خیانت بنا شدهاست؛ از اینرو انسان خائن مورد اطمینان نیست و از مدنیت و همعضوی جامعه انسانی بیرون است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> ایشان با نقل روایتی از رسول اکرم (ص)،<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۹/۷۷.</ref> خیانت در امانت را سبب خارجشدن از امت رسول خدا (ص)، و مشمول [[غضب الهی]] شمردهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۹.</ref> به باور ایشان، قبح ذاتی خیانت در امانت، امری است که هیچ فطرتی آن را پذیرا نیست و خائن، از جنس انسانی خارج و به شیاطین ملحق میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۶.</ref> | ||
== انواع امانت == | == انواع امانت == | ||
امانت در [[فرهنگ اسلام]]، معنای گستردهای دارد و منحصر در امانتهای مادی نیست، بلکه امانتهای معنوی، از قبیل علوم و معارف حقه را نیز دربر میگیرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۷۸.</ref> هر یک از امانتهای مادی و معنوی نیز به امانت شخصی و عمومی تقسیم میشوند. مراد از امانتهای شخصی اموال و چیزهایی است که افراد نزد یکدیگر به امانت میگذارند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۹/۵۵.</ref> و احکام آن در منابع فقهی آمدهاست و امانتهای عمومی، امور عام، مانند مسئولیتها یا اموال عام، مانند [[زکات]] یا [[خمس]] هستند. | امانت در [[فرهنگ اسلام]]، معنای گستردهای دارد و منحصر در امانتهای مادی نیست، بلکه امانتهای معنوی، از قبیل علوم و معارف حقه را نیز دربر میگیرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۷۸.</ref> هر یک از امانتهای مادی و معنوی نیز به امانت شخصی و عمومی تقسیم میشوند. مراد از امانتهای شخصی اموال و چیزهایی است که افراد نزد یکدیگر به امانت میگذارند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۹/۵۵.</ref> و احکام آن در منابع فقهی آمدهاست و امانتهای عمومی، امور عام، مانند [[مسئولیت|مسئولیتها]] یا اموال عام، مانند [[زکات]] یا [[خمس]] هستند. | ||
=== امانت مادی === | === امانت مادی === | ||
امانت مادی در تقسیمی دیگر از نگاه فقهی، به امانت مالکی و شرعی تقسیم میشود: | امانت مادی در تقسیمی دیگر از نگاه فقهی، به امانت مالکی و شرعی تقسیم میشود: | ||
# امانت مالکی در موردی است که مالی با اذن مالک در اختیار غیر قرار میگیرد.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ۴/۲۳۵–۲۳۶؛ طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ۹/۴۱۱–۴۱۲.</ref> | # امانت مالکی در موردی است که مالی با اذن مالک در اختیار غیر قرار میگیرد.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ۴/۲۳۵–۲۳۶؛ طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ۹/۴۱۱–۴۱۲.</ref> | ||
## امانت شرعی امانتی است که به [[اذن شارع]] در اختیار غیر مالک قرار میگیرد و او شرعاً مکلف به حفظ آن است.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ۴/۲۳۵–۲۳۶؛ طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ۹/۴۱۱–۴۱۳.</ref> امامخمینی نیز امانت را به مالکی و شرعی تقسیم کردهاست. در امانت مالکی، مال به اذن مالک در اختیار غیر قرار میگیرد، چه این واگذاری به عنوان امانت باشد؛ مثل ودیعه و چه در ضمن عنوان دیگری باشد؛ مثل | ## امانت شرعی امانتی است که به [[اذن شارع]] در اختیار غیر مالک قرار میگیرد و او شرعاً مکلف به حفظ آن است.<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ۴/۲۳۵–۲۳۶؛ طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ۹/۴۱۱–۴۱۳.</ref> امامخمینی نیز امانت را به مالکی و شرعی تقسیم کردهاست. در امانت مالکی، مال به اذن مالک در اختیار غیر قرار میگیرد، چه این واگذاری به عنوان امانت باشد؛ مثل ودیعه و چه در ضمن عنوان دیگری باشد؛ مثل رهن، اجاره، عاریه و مضاربه؛ اما در امانت شرعی با اذن شارع یا به سبب عوامل قهری، چون باد و سیل، مال به دست امانتدار میرسد؛ چنانکه مال یافتشده ([[لقطه]])، از این قبیل محسوب میشود.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۷۶.</ref> | ||
=== امانت از جهت صاحب امانت === | === امانت از جهت صاحب امانت === | ||
خط ۳۱: | خط ۴۳: | ||
==== امانتهای الهی ==== | ==== امانتهای الهی ==== | ||
امانت الهی، امانتی معنوی بهشمار میرود. در قرآن کریم<ref>احزاب، ۷۲.</ref> از امانتی سخن به میان آمدهاست که آسمانها و زمین و کوهها از پذیرش آن امتناع کردند. برخی مفسران مراد از امانت را در این آیه، [[ولایت الهی]] و کاملشدن علمی و عملی انسان در حقایق دین دانستهاند.<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۴/۳۱۴؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۶/۳۵۰.</ref> برخی دیگر آن را به معنای دین حق، [[واجبات]] و [[محرمات]] خدا و نماز و روزه تفسیر کردهاند.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۲۲/۳۸–۳۹؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۸/۵۸۴–۵۸۵.</ref> عارفان نیز امانت را در آیه، بر خلافت الهی،<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۸۰؛ آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۱/۲۵۶.</ref> [[علم]]،<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۵۵۷.</ref> نماز<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۱۷۷.</ref> و عمر انسان<ref>مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ۱/۳۲۱.</ref> تطبیق کردهاند. | |||
امامخمینی برای امانت الهی مصادیق متعددی برشمرده است که مهمترین آنها عبارتاند از: | امامخمینی برای امانت الهی مصادیق متعددی برشمرده است که مهمترین آنها عبارتاند از: | ||
خط ۳۹: | خط ۵۱: | ||
===== دین و قرآن ===== | ===== دین و قرآن ===== | ||
به اعتقاد | به اعتقاد [[امامخمینی]]، امانت در آیه ۷۲ سوره احزاب به حسب باطن، حقیقت ولایت و به حسب ظاهر، [[دین]] یا قرآن یا نماز است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲۱.</ref> ایشان [[اسلام]] را امانتی از ناحیه خداوند میداند که رسول خدا (ص)، مکلف بود این امانت الهی را حفظ کند. پیامبر (ص)، در طول حیات خود به دنبال این امر بود و پیروان ایشان نیز باید اینگونه باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۹.</ref> | ||
امامخمینی در مقام بیان روایتی از رسول خدا (ص)، که در آن دستور به [[ | امامخمینی در مقام بیان روایتی از رسول خدا (ص)، که در آن دستور به ورع و [[تقوا]] در تکالیف الهی، به عدم جرئت بر خیانت تفسیر شدهاست.<ref>کلینی، الکافی، ۸/۷۹.</ref> از روایت استفاده میکند که تکالیف الهی امانت خداوند است که در صورت ارتکاب معاصی یا ارتکاب موانع [[سیر و سلوک|سیر الیالله]]، به آنها خیانت شدهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۵.</ref> ایشان معتقد بود قرآن نیز امانتی الهی است که با ریختن خون عزیزان پیامبر (ص)، و مردان الهی محفوظ ماندهاست و حفظ آن از وظایف اصلی مسلمانان، بهویژه علما و روحانیون به حساب میآید و اختلافات شخصی و غرضورزیها برای جلب منافع دنیوی، خیانت در امانت شمرده میشود.<ref>امامخمینی، جهاد اکبر، ۲۸؛ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۰۶–۱۰۷ و ۲/۱۹، ۲۴.</ref> | ||
===== ولایت اهلبیت ===== | ===== ولایت اهلبیت ===== | ||
امامخمینی، [[ولایت اهلبیت | امامخمینی، [[ولایت اهلبیت (ع)]]، و دوستی خاندان رسالت (ع)، را، چنانکه در برخی روایات آمدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱۳ و ۲۷۶.</ref> امانت میشمارد<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۰؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۸۴.</ref> و آن را ولایت مطلقهای میداند که همان [[فیض اقدس و مقدس|مقام فیض مقدس]] است و غیر از انسان هیچ موجودی لایق آن نیست،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۶۳۵.</ref> چنانکه در برخی روایات<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۱۲.</ref> نیز امانت در آیه ۷۲ سوره احزاب به ولایت امیرالمؤمنین (ع)، تفسیر شدهاست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۰؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۸۴.</ref> | ||
===== جان و نفس انسان ===== | ===== جان و نفس انسان ===== | ||
[[نفس]] و جان انسان در نگاه امامخمینی از امانات الهی و بالاترین سرمایهای است که خداوند به انسان داده و انسان موظف است آن را تا رسیدن به [[لقای الهی]] حفظ کند. در این راه، هر انسانی به تناسب توانایی و ظرفیت روحی خود، باید حجابهای ظاهر و باطن را بردارد و مغرور نشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۴؛ امامخمینی، باده عشق، ۱۰–۱۳.</ref> بر این اساس ایشان توصیه میکند انسان با بیداری، [[محاسبه نفس]]، رفع ظلمتها و زدودن زنگار [[شرک]] و [[نفاق]] و [[کفر]]، آینه قلب را پاک سازد تا نور جمال حق در او جلوه کند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱–۴۲.</ref> | [[نفس]] و جان انسان در نگاه امامخمینی از امانات الهی و بالاترین سرمایهای است که خداوند به انسان داده و انسان موظف است آن را تا رسیدن به [[لقای الهی]] حفظ کند. در این راه، هر انسانی به تناسب توانایی و ظرفیت روحی خود، باید [[حجب|حجابهای]] ظاهر و باطن را بردارد و مغرور نشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۴؛ امامخمینی، باده عشق، ۱۰–۱۳.</ref> بر این اساس ایشان توصیه میکند انسان با بیداری، [[محاسبه نفس]]، رفع ظلمتها و زدودن زنگار [[شرک]] و [[نفاق]] و [[کفر]]، آینه قلب را پاک سازد تا نور جمال حق در او جلوه کند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱–۴۲.</ref> | ||
===== اعضا و جوارح ===== | ===== اعضا و جوارح ===== | ||
امامخمینی تأکید میورزد که تمام اعضا و جوارح و قوای انسان امانت الهی بهشمار میروند و از اینرو بهکارگیری آنها بر خلاف رضای حق خیانت شمرده میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۵–۴۷۶.</ref> بر اساس این دیدگاه، خداوند | امامخمینی تأکید میورزد که تمام اعضا و جوارح و قوای انسان امانت الهی بهشمار میروند و از اینرو بهکارگیری آنها بر خلاف رضای حق خیانت شمرده میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۵–۴۷۶.</ref> بر اساس این دیدگاه، خداوند اعضای بدن را مسخّر انسان گردانیده؛ در حالیکه از آلودگیهای معنوی و صوری پاک بودهاست. حال اگر انسان در هنگام ملاقات با خداوند، آنها را بدون آلایش به عالم طبیعت، به او رد کند، امانتدار است؛ وگرنه خیانتکار خواهد بود و از اسلام حقیقی خارج است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۹–۴۸۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۶–۵۷.</ref> | ||
===== فرزندان ===== | ===== فرزندان ===== | ||
خط ۶۳: | خط ۷۵: | ||
==== امانتهای خلقی ==== | ==== امانتهای خلقی ==== | ||
امانت خَلقی به امانتهای مادی و معنوی و هر یک به امانتهای شخصی و عمومی تقسیم میشود؛ برای مثال حفظ اسرار اشخاص از امانتهای شخصی و معنوی بهشمار میرود و افشای آن خیانت است،<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۷۸.</ref> چنانکه در برخی روایات به امانتداری آنچه در مجالس میگذرد، توصیه شدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۶۰.</ref> و گاهی این نوع امانت از جانب پیامبر (ص)، [[امام(ع)]]، و [[حاکم اسلامی]] است. خداوند [[مسلمانان]] را از خیانت در امانتهای پیامبر (ص)، و امانتهای خود برحذر داشتهاست.<ref>انفال، ۲۷.</ref> برخی مفسران مقصود از امانتهای پیامبر (ص)، را اسرار آن حضرت نزد مسلمانان دانستهاند<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۷/۳۹۴–۳۹۵.</ref> که نوعی امانت شخصی است. | امانت خَلقی به امانتهای مادی و معنوی و هر یک به امانتهای شخصی و عمومی تقسیم میشود؛ برای مثال حفظ اسرار اشخاص از امانتهای شخصی و معنوی بهشمار میرود و افشای آن خیانت است،<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۷۸.</ref> چنانکه در برخی روایات به امانتداری آنچه در مجالس میگذرد، توصیه شدهاست<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۶۰.</ref> و گاهی این نوع امانت از جانب پیامبر (ص)، [[امام(ع)]]، و [[حاکم اسلامی]] است. خداوند [[مسلمانان]] را از خیانت در امانتهای پیامبر (ص)، و امانتهای خود برحذر داشتهاست.<ref>انفال، ۲۷.</ref> برخی مفسران مقصود از امانتهای پیامبر (ص)، را اسرار آن حضرت نزد مسلمانان دانستهاند<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۷/۳۹۴–۳۹۵.</ref> که نوعی امانت شخصی است. | ||
امامخمینی نیز به این نوع امانتها اشاره کردهاست. ایشان بر این باور است که حیثیت و | امامخمینی نیز به این نوع امانتها اشاره کردهاست. ایشان بر این باور است که حیثیت و آبروی مؤمن در [[اسلام]] از بالاترین و والاترین مقام برخوردار است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۳۴.</ref> ایشان کسانی را که بدون ضرورتهایی مانند کشف توطئه مخالفان اسلام و نظام، وارد حریم خصوصی مردم میشوند و با شنود مکالمات تلفنی، دنبال اسرار مردم هستند یا اسراری را که به آنها رسیدهاست، نزد غیرمسئول آن فاش میکنند، مجرم و گناهکار شمردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰–۱۴۱ و ۲۳۹.</ref> ایشان حفظ امانت را شرط بازرسی میداند و بر بازرسان لازم میشمارد اسرار مردم را جز در منبع و جایگاه اصلی آن، در جای دیگری فاش نکنند. همچنین تمامی کسانی را که با آبروی [[مردم]] سروکار دارند، به رعایت امانت و حفظ آبروی مردم سفارش میکند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۳۸–۲۳۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای}} | ||
چنانکه ایشان تأکید دارد، انسان مسئول کارهایی است که عهدهدار آن است و باید افزون بر جدیت و [[اخلاص]] در آن، به راستی و امانت رفتار کند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۴۳.</ref> از اینرو ایشان کارگزاران نظام را متوجه حفظ [[بیتالمال]] میکند و ضمن تأکید بر حسابرسی اخروی، یادآور میشود که تنها به قدر ضرورت در بیتالمال تصرف کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۴–۳۷۵.</ref> | چنانکه ایشان تأکید دارد، انسان مسئول کارهایی است که عهدهدار آن است و باید افزون بر جدیت و [[اخلاص]] در آن، به راستی و امانت رفتار کند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۴۳.</ref> از اینرو ایشان کارگزاران نظام را متوجه حفظ [[بیتالمال]] میکند و ضمن تأکید بر حسابرسی اخروی، یادآور میشود که تنها به قدر ضرورت در بیتالمال تصرف کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۴–۳۷۵.</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۹۰: | ||
=== عدم ضمان امین === | === عدم ضمان امین === | ||
امامخمینی همسو با فقها<ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۷/۱۰۱–۱۰۲؛ بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۲/۱۲.</ref> قائل است اگر امانت بدون تفریط و تعدی تلف شود یا نقصی بر آن وارد آید، امانتگیرنده ضامن نیست<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۶۹؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۴۲۱.</ref> و در صورت تعدی یا کوتاهی، ضامن است.<ref>امامخمینی، توضیح المسائل، ۳۶۹.</ref> این حکم در عقودی مانند اجاره<ref>حلی، ارشاد الاذهان، ۱/۴۲۵.</ref> و مضاربه<ref>حلی، ارشاد الاذهان، ۱/۴۳۵.</ref> و | امامخمینی همسو با فقها<ref>نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۷/۱۰۱–۱۰۲؛ بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۲/۱۲.</ref> قائل است اگر امانت بدون تفریط و تعدی تلف شود یا نقصی بر آن وارد آید، امانتگیرنده ضامن نیست<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۶۹؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۴۲۱.</ref> و در صورت تعدی یا کوتاهی، ضامن است.<ref>امامخمینی، توضیح المسائل، ۳۶۹.</ref> این حکم در عقودی مانند اجاره<ref>حلی، ارشاد الاذهان، ۱/۴۲۵.</ref> و مضاربه<ref>حلی، ارشاد الاذهان، ۱/۴۳۵.</ref> و وکالت<ref>شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ۴/۳۸۳؛ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۵۱۵.</ref> و رهن<ref>حلی، تحریر الاحکام، ۲/۵۰۳.</ref> و وصایت<ref>شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، ۲/۳۲۶.</ref> نیز جاری است. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۶۳: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
علی گرامی، | *علی گرامی، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/260/ امانت و امانتداری]»، [[دانشنامه امام خمینی]]، ج۲، ص۲۶۰-۲۶۶. | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده:مقالههای جلد دوم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:اخلاق]] | |||
[[رده:فقه]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |