سیدمحمدحسین مرتضوی لنگرودی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
| محل دفن          =
| محل دفن          =
| خویشاوندان سرشناس =[[سیدمحمدعلی مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدعلی]]، [[سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدحسن]]، [[سیدمحمدمهدی مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدمهدی]] (برادران)
| خویشاوندان سرشناس =[[سیدمحمدعلی مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدعلی]]، [[سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدحسن]]، [[سیدمحمدمهدی مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدمهدی]] (برادران)
| استادان          =
| استادان          =[[سیدحسین بروجردی]]، [[امام‌خمینی]]، [[علامه طباطبایی]]، محمدتقی آملی، میرزا مهدی الهی قمشه‌ای، ابوالحسن شعرانی و...
| شاگردان          =
| شاگردان          =
| محل تحصیل        =
| محل تحصیل        =[[قم]] و [[نجف]]
| اجازه روایت از    =
| اجازه روایت از    =
| اجازه اجتهاد از  =
| اجازه اجتهاد از  =
خط ۴۵: خط ۴۵:
[[امام‌خمینی]] در ۴ مهر ۱۳۴۶ در نامه‌ای به مرتضوی لنگرودی، از مقاومت وی تقدیر کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۵۳.</ref> مرتضوی نیز با ارسال نامه‌ای به امام‌خمینی، ایشان را در جریان اقدامات اوقاف علیه مدرسه مزبور قرار داد و نگرانی خود را از دخالت‌های اوقاف ابراز نمود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۵۹.</ref> او سپس از امام‌خمینی برای پرداخت شهریه به طلاب آن مدرسه کمک خواست. این درخواست مورد قبول ایشان قرار گرفت و مبلغی را برای مرتضوی لنگرودی ارسال کرد. بر اساس گزارش [[ساواک]]، مقرر شده بود [[سیدصادق لواسانی]] ماهانه مبلغ یک‌هزار تومان برای پرداخت [[شهریه امام‌خمینی|شهریه]] در اختیار او قرار دهد.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۵، ص۴۷۶؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۱۹۰.</ref> بر اساس گزارش ساواک، وی با کمک امام‌خمینی امور مدرسه فوق را با موفقیت اداره می‌کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۶۳.</ref> و «با طلابش، افکار [امام] خمینی را در بین مردم اشاعه» می‌داد.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۶، ص۴۲۸.</ref> او پس از آن نیز به فعالیت‌های خود به‌خصوص در مدرسه ابوالفتح ادامه داد و در اغلب مسائل سیاسی حساس از امام‌خمینی استفتا می‌کرد. ازجمله در سال ۱۳۴۹ش درباره [[سربازی طلاب]] یا گرفتن معافیت، نامه‌ای به امام‌خمینی با عنوان «آیت‌الله‌العظمی سیدنا الخمینی» نوشت و از ایشان استفتا کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۲۸۰.</ref> در پی بروز شایعاتی مبنی بر موافقت امام‌خمینی با دخالت اوقاف در امور مدرسه ابوالفتح تهران و یا داده شدن سرپرستی آن به فرد دیگری، امام‌خمینی با ارسال نامه‌ای به او، موارد فوق را تکذیب کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۳۹۴.</ref>
[[امام‌خمینی]] در ۴ مهر ۱۳۴۶ در نامه‌ای به مرتضوی لنگرودی، از مقاومت وی تقدیر کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۵۳.</ref> مرتضوی نیز با ارسال نامه‌ای به امام‌خمینی، ایشان را در جریان اقدامات اوقاف علیه مدرسه مزبور قرار داد و نگرانی خود را از دخالت‌های اوقاف ابراز نمود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۵۹.</ref> او سپس از امام‌خمینی برای پرداخت شهریه به طلاب آن مدرسه کمک خواست. این درخواست مورد قبول ایشان قرار گرفت و مبلغی را برای مرتضوی لنگرودی ارسال کرد. بر اساس گزارش [[ساواک]]، مقرر شده بود [[سیدصادق لواسانی]] ماهانه مبلغ یک‌هزار تومان برای پرداخت [[شهریه امام‌خمینی|شهریه]] در اختیار او قرار دهد.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۵، ص۴۷۶؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۱۹۰.</ref> بر اساس گزارش ساواک، وی با کمک امام‌خمینی امور مدرسه فوق را با موفقیت اداره می‌کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۶۳.</ref> و «با طلابش، افکار [امام] خمینی را در بین مردم اشاعه» می‌داد.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۶، ص۴۲۸.</ref> او پس از آن نیز به فعالیت‌های خود به‌خصوص در مدرسه ابوالفتح ادامه داد و در اغلب مسائل سیاسی حساس از امام‌خمینی استفتا می‌کرد. ازجمله در سال ۱۳۴۹ش درباره [[سربازی طلاب]] یا گرفتن معافیت، نامه‌ای به امام‌خمینی با عنوان «آیت‌الله‌العظمی سیدنا الخمینی» نوشت و از ایشان استفتا کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۲۸۰.</ref> در پی بروز شایعاتی مبنی بر موافقت امام‌خمینی با دخالت اوقاف در امور مدرسه ابوالفتح تهران و یا داده شدن سرپرستی آن به فرد دیگری، امام‌خمینی با ارسال نامه‌ای به او، موارد فوق را تکذیب کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۳۹۴.</ref>


مرتضوی لنگرودی در جریان برگزاری [[جشن تاج‌گذاری شاه]] در همان سال، در اقدام هماهنگ روحانیان مبارز تهران در اعتراض علیه آن جشن نقش داشت.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۴، ص۲۷۶ و ۲۷۹؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۱۵۵.</ref> مرتضوی پس از دستگیری و تبعید سیدصادق لواسانی، از اقدام [[حکومت پهلوی]] انتقاد کرد و آن را نشانه ترس آن حکومت دانست و تأکید کرد <blockquote>«این دستگاه چون خائف است، دست به هر اقدامی می‌زند، والا معنی ندارد چون مردم مسلمان {امام} خمینی را مجتهد می‌دانند و وجوه خود را به علت عدم دسترسی به ایشان، به نماینده او {سیدصادق لواسانی} می‌دهند و این کار جرم نیست، ولی آقای لواسانی را به این جرم که پول می‌گیرد و یا پول می‌دهد دستگیر می‌کنند».<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۶۳.</ref></blockquote>بر اساس گزارش ساواک، وی پس از آن مسئولیت تقسیم [[شهریه امام‌خمینی]] در تهران را بر عهده داشت و به این سبب از طرف ساواک تحت کنترل قرار گرفت.<ref>سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد ساواک، ج۱۱، ص۴۲۶.</ref> او در ۱۳۵۲ با ارسال نامه‌ای به امام‌خمینی از برخی اقدامات [[حکومت پهلوی]] در هجمه به دین اظهار نگرانی کرده بود و امام‌خمینی نیز در پاسخ به نامه او، آن اقدامات را ناشی از سستی و ضعف علما در مبارزه با حکومت پهلوی دانسته و بر تداوم مبارزه تأکید کرده بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۱۳.</ref> امام‌خمینی همچنین در زمستان ۱۳۵۲ در نامه‌ای به دامادشان [[محمدحسن اعرابی]]، محمدحسین مرتضوی لنگرودی را یکی از معتمدان خود در تهران معرفی کرده و خواستار ارسال وجوهات به او شده بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۶۳.</ref> ایشان در نامه‌ای دیگر در همان سال و خطاب به [[سیداحمد خمینی]] در تهران، از سیدمحمدحسین مرتضوی به‌عنوان یکی از افراد مورد اعتماد خود در تهران نام برد.<ref>سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد ساواک، ج۷، ص۳۶۵.</ref>
مرتضوی لنگرودی در جریان برگزاری [[جشن تاج‌گذاری شاه]] در همان سال، در اقدام هماهنگ روحانیان مبارز تهران در اعتراض علیه آن جشن نقش داشت.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۴، ص۲۷۶ و ۲۷۹؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۱۵۵.</ref> مرتضوی پس از دستگیری و تبعید سیدصادق لواسانی، از اقدام [[حکومت پهلوی]] انتقاد کرد و آن را نشانه ترس آن حکومت دانست و تأکید کرد <blockquote>«این دستگاه چون خائف است، دست به هر اقدامی می‌زند، والا معنی ندارد چون مردم مسلمان {امام} خمینی را مجتهد می‌دانند و وجوه خود را به علت عدم دسترسی به ایشان، به نماینده او {سیدصادق لواسانی} می‌دهند و این کار جرم نیست، ولی آقای لواسانی را به این جرم که پول می‌گیرد و یا پول می‌دهد دستگیر می‌کنند».<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۶۳.</ref></blockquote>بر اساس گزارش ساواک، وی پس از آن مسئولیت تقسیم [[شهریه امام‌خمینی]] در تهران را بر عهده داشت و به این سبب از طرف ساواک تحت کنترل قرار گرفت.<ref>سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد ساواک، ج۱۱، ص۴۲۶.</ref> او در ۱۳۵۲ با ارسال نامه‌ای به امام‌خمینی از برخی اقدامات [[حکومت پهلوی]] در هجمه به دین اظهار نگرانی کرده بود و امام‌خمینی نیز در پاسخ به نامه او، آن اقدامات را ناشی از سستی و ضعف علما در مبارزه با حکومت پهلوی دانسته و بر تداوم مبارزه تأکید کرده بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۱۳.</ref>  
 
امام‌خمینی همچنین در زمستان ۱۳۵۲ در نامه‌ای به دامادشان [[محمدحسن اعرابی]]، محمدحسین مرتضوی لنگرودی را یکی از معتمدان خود در تهران معرفی کرده و خواستار ارسال وجوهات به او شده بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۶۳.</ref> ایشان در نامه‌ای دیگر در همان سال و خطاب به [[سیداحمد خمینی]] در تهران، از سیدمحمدحسین مرتضوی به‌عنوان یکی از افراد مورد اعتماد خود در تهران نام برد.<ref>سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد ساواک، ج۷، ص۳۶۵.</ref>


== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ==
== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ==
۲۰٬۹۳۹

ویرایش