۲۰٬۹۳۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== فعالیت مبارزاتی == | == فعالیت مبارزاتی == | ||
در سال ۱۳۳۵ش بعد به یزد بازگشت و در سنگر وعظ و خطابه و تدریس مشغول خدمت شد. وی در سال ۱۳۳۷ با دختر شیخ محمد صدوقی ازدواج کرد و در طول مبارزات انقلاب اسلامی از جمله روحانیان سرشناس یزد بود و از نفوذ کلمه زیادی در میان مردم برخوردار بود و همراه با صدوقی یزدی، مبارزات مردم را رهبری میکرد. در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ هجری شمسی، نقش مناقب در بیداری و حرکت مردم یزد غیرقابل انکار است. وی عملاً از نظر مردم، نمایندهی شهید صدوقی محسوب میشد.<ref>عابدی اردکانی، انقلاب اسلامی در یزد، ج۱، ص۴۱۳.</ref> اسناد منتشر شده [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت]] (ساواک)، نشان از وسعت تلاشها و مبارزات او دارد. در این اسناد، از مناقب به عنوان یکی از روحانیان افراطی طرفدار {امام} خمینی نام برده شده است.<ref>سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۳، ص۱۵.</ref> و سخنرانیهای انتقادی علیه از دولت ایراد میکرد<ref>سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۲، ص۴۲۰.</ref> به سبب همین مبارزات ساواک خواستار تبعید او از یزد شد.<ref>عابدی اردکانی، انقلاب اسلامی در یزد، ج۲، ص۱۲۰.</ref> مناقب از نخستین روحانیان در یزد بود که در مراسم ترحیم [[سیدمحسن حکیم|آیتالله سیدمحسن طباطبایی حکیم]] در خطابهای در مسجد ملاصفدر یزد علناً از اعلمیت و مرجعیت تامه امامخمینی سخن گفت.<ref>مصاحبه با حجتالاسلام | در سال ۱۳۳۵ش بعد به یزد بازگشت و در سنگر وعظ و خطابه و تدریس مشغول خدمت شد. وی در سال ۱۳۳۷ با دختر شیخ محمد صدوقی ازدواج کرد و در طول مبارزات انقلاب اسلامی از جمله روحانیان سرشناس یزد بود و از نفوذ کلمه زیادی در میان مردم برخوردار بود و همراه با صدوقی یزدی، مبارزات مردم را رهبری میکرد. در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ هجری شمسی، نقش مناقب در بیداری و حرکت مردم یزد غیرقابل انکار است. وی عملاً از نظر مردم، نمایندهی شهید صدوقی محسوب میشد.<ref>عابدی اردکانی، انقلاب اسلامی در یزد، ج۱، ص۴۱۳.</ref> اسناد منتشر شده [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت]] (ساواک)، نشان از وسعت تلاشها و مبارزات او دارد. در این اسناد، از مناقب به عنوان یکی از روحانیان افراطی طرفدار {امام} خمینی نام برده شده است.<ref>سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۳، ص۱۵.</ref> و سخنرانیهای انتقادی علیه از دولت ایراد میکرد<ref>سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۲، ص۴۲۰.</ref> به سبب همین مبارزات ساواک خواستار تبعید او از یزد شد.<ref>عابدی اردکانی، انقلاب اسلامی در یزد، ج۲، ص۱۲۰.</ref> مناقب از نخستین روحانیان در یزد بود که در مراسم ترحیم [[سیدمحسن حکیم|آیتالله سیدمحسن طباطبایی حکیم]] در خطابهای در مسجد ملاصفدر یزد علناً از اعلمیت و مرجعیت تامه امامخمینی سخن گفت.<ref>مصاحبه با حجتالاسلام مناقب.</ref> پس از آن هم همواره از امامخمینی نام میبرد و در طول سالهای مبارزه، چندین بار توسط ساواک ممنوعالمنبر شد. از جمله ساواک او را در سال ۱۳۴۹ به علت عدم شرکت در مراسم نیایش شاهنشاهی و تقبیح آن سه ماه ممنوعالمنبر اعلام شد..<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۱۳۰.</ref> | ||
به تدریج مناقب به عنوان خطیب اصلی بسیاری از مراسم سیاسی مذهبی یزد معرفی شد و سخنران اصلی تظاهرات و راهپیماییهای مردم یزد بود. به عنوان نمونه میتوان به سخنرانیهای وی در مراسم یادبود شهدای یزد در ۲۰ فروردین ۱۳۵۷ در مسجد حظیره یزد و نیز مراسم چهلم شهدا در ۱۹ اردیبهشت ۵۷ در همان مسجد اشاره کرد.<ref>معزالدینی، یادنامه بزرگداشت سومین شهید محراب، ج۱، ص۲۶۵.</ref> صراحت و جسارت وی تا آن پایه بود که به گزارش ساواک بر منبر اظهار کرده بود: تا ما این را {منظور شاهنشاه} را از تخت پایین نکشیم و سلطنتش را سرنگون نکنیم از پای نخواهیم نشست.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۳، ص۴۴۰.</ref> نفوذ کلمهی وی در میان مردم یزد تا بدان پایه بود که اعتصابات در ادارات دولتی یزد نیز در مواردی با کسب مشورت و اجازه وی صورت میگرفت.<ref>سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۴، ص۱۶۵.</ref> مناقب همچنین در انتقاد از روحانیان بیعمل و به خصوص [[روحانیت]] نزدیک به حکومت پهلوی پیشگام و البته بیپروا بود<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک یزد، ج۲، ص۲۵۲.</ref> و آنان را در منابر با الفاظی چون یزید، بوقلمونصفت و خائن به اسلام مورد حمله قرار میداد.<ref>عابدی اردکانی، انقلاب اسلامی در یزد، ج۲، ص۲۴.</ref> علاوه بر آن نام و امضای مناقب تقریباً در تمام بیانیهها یا نامههای روحانیان مبارز یزد در طول سالهای مبارزه انقلاب اسلامی دیده میشود.<ref>رک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک یزد.</ref> این مبارزات، البته برای وی و خانوادهاش بدون هزینه و خطر نبود. چنانکه حتی خانهاش نیز مورد حمله نیروهای حکومت قرار گرفت.<ref>عابدی اردکانی، انقلاب اسلامی در یزد، ج۲، ص۲۲۹.</ref> | به تدریج مناقب به عنوان خطیب اصلی بسیاری از مراسم سیاسی مذهبی یزد معرفی شد و سخنران اصلی تظاهرات و راهپیماییهای مردم یزد بود. به عنوان نمونه میتوان به سخنرانیهای وی در مراسم یادبود شهدای یزد در ۲۰ فروردین ۱۳۵۷ در مسجد حظیره یزد و نیز مراسم چهلم شهدا در ۱۹ اردیبهشت ۵۷ در همان مسجد اشاره کرد.<ref>معزالدینی، یادنامه بزرگداشت سومین شهید محراب، ج۱، ص۲۶۵.</ref> صراحت و جسارت وی تا آن پایه بود که به گزارش ساواک بر منبر اظهار کرده بود: تا ما این را {منظور شاهنشاه} را از تخت پایین نکشیم و سلطنتش را سرنگون نکنیم از پای نخواهیم نشست.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۳، ص۴۴۰.</ref> نفوذ کلمهی وی در میان مردم یزد تا بدان پایه بود که اعتصابات در ادارات دولتی یزد نیز در مواردی با کسب مشورت و اجازه وی صورت میگرفت.<ref>سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، ج۱۴، ص۱۶۵.</ref> مناقب همچنین در انتقاد از روحانیان بیعمل و به خصوص [[روحانیت]] نزدیک به حکومت پهلوی پیشگام و البته بیپروا بود<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک یزد، ج۲، ص۲۵۲.</ref> و آنان را در منابر با الفاظی چون یزید، بوقلمونصفت و خائن به اسلام مورد حمله قرار میداد.<ref>عابدی اردکانی، انقلاب اسلامی در یزد، ج۲، ص۲۴.</ref> علاوه بر آن نام و امضای مناقب تقریباً در تمام بیانیهها یا نامههای روحانیان مبارز یزد در طول سالهای مبارزه انقلاب اسلامی دیده میشود.<ref>رک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک یزد.</ref> این مبارزات، البته برای وی و خانوادهاش بدون هزینه و خطر نبود. چنانکه حتی خانهاش نیز مورد حمله نیروهای حکومت قرار گرفت.<ref>عابدی اردکانی، انقلاب اسلامی در یزد، ج۲، ص۲۲۹.</ref> |