سیدابرهیم علوی خویی: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:پروژه شاگردان using HotCat) |
جز (added Category:مقالههای نیازمند تصویر using HotCat) |
||
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه | |||
| عنوان =سیدابراهیم مقبرهای | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| اندازه تصویر = | |||
| سرشناسی = | |||
| نام کامل =سیدابراهیم علوی خویی | |||
| لقب = | |||
| نسب =میر سیدیعقوب | |||
| تاریخ تولد =۱۲۹۴ش | |||
| زادگاه =خوی | |||
| تاریخ وفات =۲۵ فروردین ۱۳۶۸ | |||
| شهر وفات =تهران | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| محل دفن =خوی | |||
| خویشاوندان سرشناس = | |||
| استادان =محمدعلی ادیب تهرانی، سیدمهدی کشفی، محمدحسین تنکابنی، [[محمدعلی شاهآبادی]]، [[امامخمینی]]، [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، میرزا خلیل کمرهای، میرزا مهدی مازندرانی، سیدمحمد حجت کوهکمری، سیدمحمدتقی خوانساری، محمدعلی قمی، میرزا محمد ثابتی همدانی، سیدکاظم گلپایگانی، میرزا ابوالفضل زاهدی، قاسم مهاجر، [[عبدالکریم حائری یزدی]]، میرزا محمد همدانی و... | |||
| شاگردان = | |||
| محل تحصیل =خوی و [[قم]] | |||
| اجازه روایت از = | |||
| اجازه اجتهاد از = [[سیدابوالحسن اصفهانی]]، سیدمحمد حجت کوهکمری و [[سیدمحسن حکیم|سیدمحسن طباطبایی حکیم]] | |||
| اجازه روایت به = | |||
| اجازه اجتهاد به = | |||
| تالیفات =درر الفرائد فی الفقه، آیین جهانداری از نقطه نظر حضرت سیدالموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام، شرح الاسما الحسنی، الغرر فی الاصول، کتاب الصوم، کتاب الطهاره، آیینه پرهیزکاران و... | |||
| سایر = | |||
| سیاسی =مبارزه با [[رژیم پهلوی]] و حمایت از [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت امامخمینی]] | |||
| اجتماعی =تبلیغ و تدریس | |||
| امضا = | |||
| وبگاه رسمی = | |||
}} | |||
سیدابراهیم علوی خویی | '''سیدابراهیم علوی خویی''' مشهور به '''سیدابراهیم مقبرهای'''، از شاگردان درس فلسفه و خارج اصول امامخمینی. | ||
[[رده:پروژه شاگردان]] | == زادگاه و خاندان == | ||
سیدابراهیم علوی خویی معروف به مقبرهای فرزند سیدمهدی در سال ۱۲۹۴ش در شهر خوی در خانوادهای روحانی و برجسته به دنیا آمد.<ref>الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ج۲، ص۲۰۷.</ref> جد بزرگ او موسوم به میر سیدیعقوب که نسبش به [[امام ابوالحسن علیبنالحسین|امامزینالعابدین(ع)]] میرسد، از بزرگان زمانه بود و مزار او در خوی محل زیارت عام و خاص است و به همین سبب نیز نوادگان او به مقبرهای موسوم شدهاند.<ref>دادرسی، انقلاب اسلامی در خوی، ص۱۲۱.</ref> | |||
== تحصیل == | |||
سیدابراهیم علوی در هشتسالگی به مکتب رفت و قرآن را نزد شیخ ابوالفتح واعظ شاهانقی و قرائت و تجوید را نزد کربلایی تقی و حاج میرزا ابراهیم قاری آموخت. سپس درس ادبیات را نزد میرزا محمدحسین کارگر، غلامرضا کشاورز و میرزا یوسف کارگر فراگرفت. در درس اخلاق و سیاق هم از شاگردان میرزا یحیی فرقانی بود و شرعیات و دستور زبان فارسی را هم نزد میرزا محمدعلی موحد آموخت.<ref>شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۷۷-۷۸.</ref> سپس به تحصیل دروس حوزوی پرداخت و مقدمات را نزد شیخ محمد چهرقانی، علی اسلامپرست، ملا محمدحسین صادقی بدلآبادی، میر شفیع تهامی خویی و میرزا علی زائر فراگرفت.<ref>الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ص۲۰۷-۲۰۸.</ref> او در اجرای قانون نظام اجباری (سربازگیری) رضاشاه، به سربازی رفت و به همین منظور به سلماس (شاهپور) اعزام گردید، ولی پس از دو روز به سبب اشتغال به علوم حوزوی، معاف شد و به زادگاهش بازگشت و به تحصیل علوم حوزوی ادامه داد.<ref>رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۵.</ref> او در ۱۳۱۰ به [[قم]] رفت و در [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه آن شهر]] ابتدا در درس معانی بیان میرزا محمدعلی ادیب تهرانی و سیدمهدی کشفی شرکت کرد و دوره عالی منطق را هم نزد شیخ محمدحسین تنکابنی آموخت. سپس از درس فلسفه و عرفان آیات [[محمدعلی شاهآبادی]]، [[امامخمینی]]، [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، میرزا خلیل کمرهای و میرزا مهدی مازندرانی بهرهمند شد.<ref>الوانساز خویی، مزارات خوی، ص۲۰۷-۲۰۸.</ref> درباره حضور مقبرهای در درس امامخمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی امامخمینی در سال ۱۳۱۷ش نامهای عرفانی خطاب به او ارسال کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۴-۱۹.</ref> و همین سند نشان میدهد آن سالها از محضر درس امامخمینی بهره میبرده است. امامخمینی در آن نامه عرفانی از مقبرهای با صفاتی چون «دوست و سرورم که در علوم الهی فکری روشن و در معارف ربانی نظری دقیق دارد، عالم فاضل، سرور گرامی» یاد و در ادامه تصریح کرده بود: | |||
:«پس این بنده آنچه را که از امّهات اصول حکمت متعالیه میدانستم بدو القا کردم و از آنچه نزد بزرگان از مشایخ و کتب ارباب معارف دریافتم، بهرهای وافر بدو رساندم؛ تا بحمدالله اکنون به مراد خویش دست یافته و خویشتن را به جامه صلاح و سداد آراسته است؛ و در آغاز و انجام، اتکال تنها به خداوند متعال است».<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۹.</ref> | |||
این تعبیرها نشان میدهد که او از شاگردان خاص امامخمینی در فلسفه و عرفان بوده است. | |||
وی سپس به تحصیل دروس عالی سطح پرداخت و از درس اصول آیات سیدمحمد حجت کوهکمری، سیدمحمدتقی خوانساری، امامخمینی، شیخ محمدعلی قمی، میرزا محمد ثابتی همدانی، سیدکاظم گلپایگانی، میرزا ابوالفضل زاهدی و شیخ قاسم مهاجر بهره برد.<ref>رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۵.</ref> دروس خارج فقه را هم نزد آیات [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری یزدی]]، سیدمحمد حجت کوهکمری و میرزا محمد همدانی فراگرفت.<ref>الوانساز خویی، مزارات خوی، ص۲۰۸.</ref> درباره حضور او در درس خارج فقه یا اصول امامخمینی نیز گزارشی دقیق در دست نیست، ولی با توجه به اینکه وی در ۱۳۱۷ش به زادگاهش بازگشت،<ref>رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۵.</ref> میتوان گفت که پیش از آن تاریخ در درس عالی سطح امامخمینی شرکت میکرده است. | |||
علوی خویی که اجازه اجتهاد از آیات [[سیدابوالحسن اصفهانی]]، سیدمحمد حجت کوهکمری و [[سیدمحسن حکیم|سیدمحسن طباطبایی حکیم]]<ref>قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۲۸۱.</ref> و اجازهای در فلسفه و عرفان از امامخمینی دریافت کرده بود،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۴-۱۹.</ref> موفق شد در سال ۱۳۱۵ش اجازه یا تصدیق مدرسی دریافت کند.<ref>قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۲۸۱.</ref> | |||
== فعالیت سیاسی-اجتماعی == | |||
مقبرهای در سال ۱۳۱۷ش به خوی بازگشت و مدرسه نمازی خوی را تعمیر کرد و به اداره آن مدرسه و تدریس علوم حوزوی در آنجا پرداخت. او از سال ۱۳۲۰ش امتحان رسمی در آن مدرسه را عملی کرد و به طلاب علوم حوزوی شهریه پرداخت نمود و شمار طلاب آن مدرسه در آن سال ۸۴ نفر بود. در سال ۱۳۲۴ش و در پی غائله فرقه دموکرات آذربایجان، به تهران مهاجرت کرد و پس از دو ماه حضور در تهران، به عضویت هیئت متشکله مجمع علمی تهران درآمد.<ref>رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۶.</ref> او در محرم آن سال به تدریس [[تفسیر|تفسیر قرآن]] در [[مسجد لولاگر تهران]] پرداخت که با استقبال مردم روبرو شد. پس از پایان غائله فقه دموکرات، مردم خوی در نامهای به آیتالله سیدمحمد حجت کوهکمری، خواستار بازگشت مقبرهای به خوی شدند. در پی آن درخواستها،<ref>شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۸۲.</ref> او پس از شش ماه اقامت در تهران به خوی بازگشت<ref>رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۶.</ref> و امور مدرسه نمازی خوی را سامان بخشید<ref>شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۸۱-۸۲.</ref> و ضمن اداره آن مدرسه، به تدریس در آنجا ادامه داد. مقبرهای در [[ملی شدن صنعت نفت|نهضت ملی شدن صنعت نفت]] به حمایت از آن پرداخت و با ایراد سخنرانیهایی، از تلاشهای [[محمد مصدق]] حمایت میکرد.<ref>دادرسی، انقلاب اسلامی در خوی، ص۱۰۷.</ref> پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از خوی به تبریز تبعید شد و حکومت وقت از بازگشت او به خوی جلوگیری کرد. [[سیدابوالقاسم خویی|آیتالله سیدابوالقاسم موسوی خویی]] در نامهای به [[سیدصادق روحانی|آیتالله سیدصادق روحانی]]، خواستار مکاتبه با مقامات حکومتی و استمداد از [[سیدابوالقاسم کاشانی|آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی]] برای بازگرداندن او به خوی شد. وی در نهایت پس از چند ماه تبعید در تبریز، در آذر ۱۳۳۲ به خوی بازگشت.<ref>الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ج۲، ص۲۴۷.</ref> | |||
مقبرهای بر اساس اسناد [[ساواک]]، در اردیبهشت ۱۳۴۲ در تهران اقامت داشت.<ref>قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۲۸۱.</ref> و به نظر میرسد این اقامت موقت بوده است. او در جریان [[تبعید امامخمینی|تبعید امامخمینی به ترکیه]]، در نامهای به یکی از علمای مقیم ترکیه، پیشنهاد داده بود «به هر طریق ممکن به خدمت استاد شرفیاب» شود و خطاب به مخاطبش تأکید کرده بود که «اگر من بهجای شما بودم... در خدمت به ایشان لحظهای درنگ نمیکردم».<ref>الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ج۲، ص۲۴۳.</ref> این تأکید نشاندهنده میزان ارادت او به امامخمینی است. امامخمینی هم به مقبرهای اعتماد داشت و در سال ۱۳۵۶ در نامهای به [[سیدمرتضی پسندیده]]، از وی به عنوان «یکی از دوستان سابق» خود نام برده و به پسندیده دستور داده بودند شهریه طلاب شهرهای خوی و ماکو را طبق نظر مقبرهای بپردازد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۲۷۷.</ref> | |||
او در انتخابات [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] در ۱۳۵۸ از استان آذربایجان غربی نامزد شد، ولی از راهیابی به آن مجلس بازماند.<ref> دادرسی، انقلاب اسلامی در خوی، ص۲۳۸.</ref> در سالهای پایانی عمرش ابتدا در تبریز مقیم شد و سپس به تهران نقلمکان کرد و هجده سال در خانهاش در خیابان صفی علیشاه تهران به تألیف مشغول بود و به اقامه نماز جماعت و تفسیر در مسجد کوچک بیبی یزدی (در خیابان کاشفالسلطنه) تهران میپرداخت.<ref>قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۲۸۱.</ref> | |||
== تألیفات == | |||
آثار علمی مقبرهای عبارت است از: درر الفرائد فی الفقه (یک دوره اصول)،<ref>رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۶.</ref> آیین جهانداری از نقطه نظر حضرت سیدالموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام در چهار جلد، شرح الاسما الحسنی، یک دوره اصول، یک دوره فقه،<ref>قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۲۸۱.</ref> الغرر فی الاصول (یک دوره اصول فقه)، کتاب الصوم، کتاب الطهاره، آیینه پرهیزکاران (شرح خطبه همام)، کتاب الوضوء، کتاب الغسل، کتاب التیمم، کتاب الدماء الثلاثه، کتاب النجاسات، کتاب البیع، کتاب الخمس، خطبه عرفه، شرح مقداری از دعای عرفه، شرححال خودم و جنگ و استخراج شجرهنامه خاندان مقبره و خانوادههای وابسته.<ref>الوانساز خویی، مزارات خوی، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref> | |||
== درگذشت == | |||
مقبرهای براثر تصادف رانندگی و صدمات ناشی از آن<ref>نصیری و عاشرزاده، فرهنگ نامآوران خوی، ص۳۶۵.</ref> در ۲۵ فروردین ۱۳۶۸ در تهران درگذشت و پیکرش به خوی منتقل و پس از اقامه نماز جماعت توسط شیخ جلیل هنرور در مقبره جدش آقا میر یعقوب آن شهر به خاک سپرده شد.<ref>الوانساز خویی، مزارات خوی، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
* الوانساز خویی، جعفر (۱۳۹۴)، گلشن ابرار آذربایجان، به کوشش عبدالصمد جودتی استیار، تهران، پژوهشکده باقرالعلوم. | |||
* الوانساز خویی، جعفر (۱۳۸۹)، مزارات خوی، تهران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی. | |||
* بصیری، بهروز و زهرا عاشرزاده (۱۳۸۰)، فرهنگ نامآوران خوی، خوی، قراقوش. | |||
* دادرسی، نقی (۱۳۸۸)، انقلاب اسلامی در خوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. | |||
* رازی، محمد (۱۳۳۳)، آثار الحجه یا اولین دائرهالمعارف حوزه علمیه قم، قم، کتابفروشی برقعی. | |||
* شریفرازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج۵، تهران، اسلامیه؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱ و ۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی. | |||
* قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۸)، ج۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات. | |||
{{پایان}} | |||
[[رده:مقالههای ارزیابیشده/پروژه شاگردان]] | |||
[[رده:شاگردان درس خارج اصول امامخمینی]] | |||
[[رده:شاگردان درس فلسفه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای نیازمند تصویر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۱
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | سیدابراهیم علوی خویی |
نسب | میر سیدیعقوب |
تاریخ تولد | ۱۲۹۴ش |
زادگاه | خوی |
تاریخ وفات | ۲۵ فروردین ۱۳۶۸ |
محل دفن | خوی |
شهر وفات | تهران |
اطلاعات علمی | |
استادان | محمدعلی ادیب تهرانی، سیدمهدی کشفی، محمدحسین تنکابنی، محمدعلی شاهآبادی، امامخمینی، سیدمحمدتقی خوانساری، میرزا خلیل کمرهای، میرزا مهدی مازندرانی، سیدمحمد حجت کوهکمری، سیدمحمدتقی خوانساری، محمدعلی قمی، میرزا محمد ثابتی همدانی، سیدکاظم گلپایگانی، میرزا ابوالفضل زاهدی، قاسم مهاجر، عبدالکریم حائری یزدی، میرزا محمد همدانی و... |
محل تحصیل | خوی و قم |
اجازه اجتهاد از | سیدابوالحسن اصفهانی، سیدمحمد حجت کوهکمری و سیدمحسن طباطبایی حکیم |
تألیفات | درر الفرائد فی الفقه، آیین جهانداری از نقطه نظر حضرت سیدالموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام، شرح الاسما الحسنی، الغرر فی الاصول، کتاب الصوم، کتاب الطهاره، آیینه پرهیزکاران و... |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | مبارزه با رژیم پهلوی و حمایت از نهضت امامخمینی |
اجتماعی | تبلیغ و تدریس |
وبگاه رسمی |
سیدابراهیم علوی خویی مشهور به سیدابراهیم مقبرهای، از شاگردان درس فلسفه و خارج اصول امامخمینی.
زادگاه و خاندان
سیدابراهیم علوی خویی معروف به مقبرهای فرزند سیدمهدی در سال ۱۲۹۴ش در شهر خوی در خانوادهای روحانی و برجسته به دنیا آمد.[۱] جد بزرگ او موسوم به میر سیدیعقوب که نسبش به امامزینالعابدین(ع) میرسد، از بزرگان زمانه بود و مزار او در خوی محل زیارت عام و خاص است و به همین سبب نیز نوادگان او به مقبرهای موسوم شدهاند.[۲]
تحصیل
سیدابراهیم علوی در هشتسالگی به مکتب رفت و قرآن را نزد شیخ ابوالفتح واعظ شاهانقی و قرائت و تجوید را نزد کربلایی تقی و حاج میرزا ابراهیم قاری آموخت. سپس درس ادبیات را نزد میرزا محمدحسین کارگر، غلامرضا کشاورز و میرزا یوسف کارگر فراگرفت. در درس اخلاق و سیاق هم از شاگردان میرزا یحیی فرقانی بود و شرعیات و دستور زبان فارسی را هم نزد میرزا محمدعلی موحد آموخت.[۳] سپس به تحصیل دروس حوزوی پرداخت و مقدمات را نزد شیخ محمد چهرقانی، علی اسلامپرست، ملا محمدحسین صادقی بدلآبادی، میر شفیع تهامی خویی و میرزا علی زائر فراگرفت.[۴] او در اجرای قانون نظام اجباری (سربازگیری) رضاشاه، به سربازی رفت و به همین منظور به سلماس (شاهپور) اعزام گردید، ولی پس از دو روز به سبب اشتغال به علوم حوزوی، معاف شد و به زادگاهش بازگشت و به تحصیل علوم حوزوی ادامه داد.[۵] او در ۱۳۱۰ به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر ابتدا در درس معانی بیان میرزا محمدعلی ادیب تهرانی و سیدمهدی کشفی شرکت کرد و دوره عالی منطق را هم نزد شیخ محمدحسین تنکابنی آموخت. سپس از درس فلسفه و عرفان آیات محمدعلی شاهآبادی، امامخمینی، سیدمحمدتقی خوانساری، میرزا خلیل کمرهای و میرزا مهدی مازندرانی بهرهمند شد.[۶] درباره حضور مقبرهای در درس امامخمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی امامخمینی در سال ۱۳۱۷ش نامهای عرفانی خطاب به او ارسال کرده است.[۷] و همین سند نشان میدهد آن سالها از محضر درس امامخمینی بهره میبرده است. امامخمینی در آن نامه عرفانی از مقبرهای با صفاتی چون «دوست و سرورم که در علوم الهی فکری روشن و در معارف ربانی نظری دقیق دارد، عالم فاضل، سرور گرامی» یاد و در ادامه تصریح کرده بود:
- «پس این بنده آنچه را که از امّهات اصول حکمت متعالیه میدانستم بدو القا کردم و از آنچه نزد بزرگان از مشایخ و کتب ارباب معارف دریافتم، بهرهای وافر بدو رساندم؛ تا بحمدالله اکنون به مراد خویش دست یافته و خویشتن را به جامه صلاح و سداد آراسته است؛ و در آغاز و انجام، اتکال تنها به خداوند متعال است».[۸]
این تعبیرها نشان میدهد که او از شاگردان خاص امامخمینی در فلسفه و عرفان بوده است.
وی سپس به تحصیل دروس عالی سطح پرداخت و از درس اصول آیات سیدمحمد حجت کوهکمری، سیدمحمدتقی خوانساری، امامخمینی، شیخ محمدعلی قمی، میرزا محمد ثابتی همدانی، سیدکاظم گلپایگانی، میرزا ابوالفضل زاهدی و شیخ قاسم مهاجر بهره برد.[۹] دروس خارج فقه را هم نزد آیات شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سیدمحمد حجت کوهکمری و میرزا محمد همدانی فراگرفت.[۱۰] درباره حضور او در درس خارج فقه یا اصول امامخمینی نیز گزارشی دقیق در دست نیست، ولی با توجه به اینکه وی در ۱۳۱۷ش به زادگاهش بازگشت،[۱۱] میتوان گفت که پیش از آن تاریخ در درس عالی سطح امامخمینی شرکت میکرده است.
علوی خویی که اجازه اجتهاد از آیات سیدابوالحسن اصفهانی، سیدمحمد حجت کوهکمری و سیدمحسن طباطبایی حکیم[۱۲] و اجازهای در فلسفه و عرفان از امامخمینی دریافت کرده بود،[۱۳] موفق شد در سال ۱۳۱۵ش اجازه یا تصدیق مدرسی دریافت کند.[۱۴]
فعالیت سیاسی-اجتماعی
مقبرهای در سال ۱۳۱۷ش به خوی بازگشت و مدرسه نمازی خوی را تعمیر کرد و به اداره آن مدرسه و تدریس علوم حوزوی در آنجا پرداخت. او از سال ۱۳۲۰ش امتحان رسمی در آن مدرسه را عملی کرد و به طلاب علوم حوزوی شهریه پرداخت نمود و شمار طلاب آن مدرسه در آن سال ۸۴ نفر بود. در سال ۱۳۲۴ش و در پی غائله فرقه دموکرات آذربایجان، به تهران مهاجرت کرد و پس از دو ماه حضور در تهران، به عضویت هیئت متشکله مجمع علمی تهران درآمد.[۱۵] او در محرم آن سال به تدریس تفسیر قرآن در مسجد لولاگر تهران پرداخت که با استقبال مردم روبرو شد. پس از پایان غائله فقه دموکرات، مردم خوی در نامهای به آیتالله سیدمحمد حجت کوهکمری، خواستار بازگشت مقبرهای به خوی شدند. در پی آن درخواستها،[۱۶] او پس از شش ماه اقامت در تهران به خوی بازگشت[۱۷] و امور مدرسه نمازی خوی را سامان بخشید[۱۸] و ضمن اداره آن مدرسه، به تدریس در آنجا ادامه داد. مقبرهای در نهضت ملی شدن صنعت نفت به حمایت از آن پرداخت و با ایراد سخنرانیهایی، از تلاشهای محمد مصدق حمایت میکرد.[۱۹] پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از خوی به تبریز تبعید شد و حکومت وقت از بازگشت او به خوی جلوگیری کرد. آیتالله سیدابوالقاسم موسوی خویی در نامهای به آیتالله سیدصادق روحانی، خواستار مکاتبه با مقامات حکومتی و استمداد از آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی برای بازگرداندن او به خوی شد. وی در نهایت پس از چند ماه تبعید در تبریز، در آذر ۱۳۳۲ به خوی بازگشت.[۲۰]
مقبرهای بر اساس اسناد ساواک، در اردیبهشت ۱۳۴۲ در تهران اقامت داشت.[۲۱] و به نظر میرسد این اقامت موقت بوده است. او در جریان تبعید امامخمینی به ترکیه، در نامهای به یکی از علمای مقیم ترکیه، پیشنهاد داده بود «به هر طریق ممکن به خدمت استاد شرفیاب» شود و خطاب به مخاطبش تأکید کرده بود که «اگر من بهجای شما بودم... در خدمت به ایشان لحظهای درنگ نمیکردم».[۲۲] این تأکید نشاندهنده میزان ارادت او به امامخمینی است. امامخمینی هم به مقبرهای اعتماد داشت و در سال ۱۳۵۶ در نامهای به سیدمرتضی پسندیده، از وی به عنوان «یکی از دوستان سابق» خود نام برده و به پسندیده دستور داده بودند شهریه طلاب شهرهای خوی و ماکو را طبق نظر مقبرهای بپردازد.[۲۳]
او در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در ۱۳۵۸ از استان آذربایجان غربی نامزد شد، ولی از راهیابی به آن مجلس بازماند.[۲۴] در سالهای پایانی عمرش ابتدا در تبریز مقیم شد و سپس به تهران نقلمکان کرد و هجده سال در خانهاش در خیابان صفی علیشاه تهران به تألیف مشغول بود و به اقامه نماز جماعت و تفسیر در مسجد کوچک بیبی یزدی (در خیابان کاشفالسلطنه) تهران میپرداخت.[۲۵]
تألیفات
آثار علمی مقبرهای عبارت است از: درر الفرائد فی الفقه (یک دوره اصول)،[۲۶] آیین جهانداری از نقطه نظر حضرت سیدالموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام در چهار جلد، شرح الاسما الحسنی، یک دوره اصول، یک دوره فقه،[۲۷] الغرر فی الاصول (یک دوره اصول فقه)، کتاب الصوم، کتاب الطهاره، آیینه پرهیزکاران (شرح خطبه همام)، کتاب الوضوء، کتاب الغسل، کتاب التیمم، کتاب الدماء الثلاثه، کتاب النجاسات، کتاب البیع، کتاب الخمس، خطبه عرفه، شرح مقداری از دعای عرفه، شرححال خودم و جنگ و استخراج شجرهنامه خاندان مقبره و خانوادههای وابسته.[۲۸]
درگذشت
مقبرهای براثر تصادف رانندگی و صدمات ناشی از آن[۲۹] در ۲۵ فروردین ۱۳۶۸ در تهران درگذشت و پیکرش به خوی منتقل و پس از اقامه نماز جماعت توسط شیخ جلیل هنرور در مقبره جدش آقا میر یعقوب آن شهر به خاک سپرده شد.[۳۰]
پانویس
- ↑ الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ج۲، ص۲۰۷.
- ↑ دادرسی، انقلاب اسلامی در خوی، ص۱۲۱.
- ↑ شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۷۷-۷۸.
- ↑ الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ص۲۰۷-۲۰۸.
- ↑ رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ الوانساز خویی، مزارات خوی، ص۲۰۷-۲۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۴-۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۹.
- ↑ رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ الوانساز خویی، مزارات خوی، ص۲۰۸.
- ↑ رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۱۴-۱۹.
- ↑ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۶.
- ↑ شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۸۲.
- ↑ رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۶.
- ↑ شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۵، ص۸۱-۸۲.
- ↑ دادرسی، انقلاب اسلامی در خوی، ص۱۰۷.
- ↑ الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ج۲، ص۲۴۷.
- ↑ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ الوانساز خویی، گلشن ابرار آذربایجان، ج۲، ص۲۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۲۷۷.
- ↑ دادرسی، انقلاب اسلامی در خوی، ص۲۳۸.
- ↑ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ رازی، آثار الحجه، ج۲، ص۲۹۶.
- ↑ قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۲۸۱.
- ↑ الوانساز خویی، مزارات خوی، ص۲۰۹-۲۱۰.
- ↑ نصیری و عاشرزاده، فرهنگ نامآوران خوی، ص۳۶۵.
- ↑ الوانساز خویی، مزارات خوی، ص۲۰۹-۲۱۰.
منابع
- الوانساز خویی، جعفر (۱۳۹۴)، گلشن ابرار آذربایجان، به کوشش عبدالصمد جودتی استیار، تهران، پژوهشکده باقرالعلوم.
- الوانساز خویی، جعفر (۱۳۸۹)، مزارات خوی، تهران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
- بصیری، بهروز و زهرا عاشرزاده (۱۳۸۰)، فرهنگ نامآوران خوی، خوی، قراقوش.
- دادرسی، نقی (۱۳۸۸)، انقلاب اسلامی در خوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- رازی، محمد (۱۳۳۳)، آثار الحجه یا اولین دائرهالمعارف حوزه علمیه قم، قم، کتابفروشی برقعی.
- شریفرازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج۵، تهران، اسلامیه؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱ و ۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۸)، ج۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.