سیداحمد نقیب‌پور بافقی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:
| محل دفن          =
| محل دفن          =
| خویشاوندان سرشناس =
| خویشاوندان سرشناس =
| استادان          =
| استادان          =[[حسینعلی منتظری]]، [[مرتضی حائری یزدی]]، [[امام‌خمینی]]، [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]]، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و...
| شاگردان          =
| شاگردان          =
| محل تحصیل        =
| محل تحصیل        =رفسنجان و [[قم]]
| اجازه روایت از    =
| اجازه روایت از    =
| اجازه اجتهاد از  =
| اجازه اجتهاد از  =
خط ۲۵: خط ۲۵:
| تالیفات          =
| تالیفات          =
| سایر              =
| سایر              =
| سیاسی            =
| سیاسی            =مبارزه با [[رژیم پهلوی]] و حمایت از [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت امام‌خمینی]]
| اجتماعی          =
| اجتماعی          = امام جمعه عباس‌آباد و سلمان‌شهر مازندران، توسعه بیمارستان، تأسیس صندوق قرض‌الحسنه، احداث خانه عالم و دفتر امام جمعه و تأسیس مدرسه سفیران هدایت و...
| امضا              =
| امضا              =
| وبگاه رسمی        = 
| وبگاه رسمی        = 
}}
}}


'''سیداحمد نقیب‌پور بافقی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.  
'''سیداحمد نقیب‌پور بافقی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.  
==زادگاه و تحصیل==
سیداحمد نقیب‌پور بافقی فرزند سیدحسین در ۱۸ مرداد ۱۳۱۶ در شهر رفسنجان به دنیا آمد.<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.</ref> درباره تحصیلات ابتدایی و متوسطه او گزارشی در دست نیست. وی در سال ۱۳۳۰ش برای تحصیل دروس حوزوی وارد حوزه علمیه رفسنجان شد و مقدمات و بخشی از دروس سطح را نزد شیخ محمدحسن نجفی خواند.<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.</ref>  مدتی هم در حوزه علمیه کرمان مشغول به تحصیل شد.<ref>صفری، انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۱۷۳.</ref> آنگاه در سال ۱۳۳۳ش راهی [[قم]] شد و دروس سطح را در آنجا نزد آیات [[حسینعلی منتظری]] و [[مرتضی حائری یزدی|شیخ مرتضی حائری یزدی]] تکمیل کرد. آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درس‌های آیات [[امام‌خمینی]]، [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]] و [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی]] بهره برد.<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.</ref> درباره سال‌های حضور او در درس‌های خارج فقه و اصول امام‌خمینی گزارشی در دست نیست، ولی با استناد به سال‌های حضور او در قم می‌توان گفت که از اواخر دهه ۱۳۳۰ش تا [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]] در سال ۱۳۴۳ش، از درس‌های ایشان که در [[مسجد سلماسی|مساجد سلماسی]] و [[مسجد اعظم قم|اعظم قم]] برگزار می‌شد شرکت می‌کرده است. او همچنین در سال ۱۳۴۷ش از امام‌خمینی اجازه تصدی در امور شرعیه و حسبیه دریافت کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۷۶.</ref> علاوه بر آن، در سال‌های بعد، از آیات [[سیدمحمدهادی میلانی|سیدمحمدهادی حسینی میلانی]]، [[سیدعلی حسینی سیستانی]]، [[سیدعلی خامنه‌ای|سیدعلی حسینی خامنه‌ای]]، [[محمدتقی بهجت]]، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[لطف‌الله صافی گلپایگانی]] و [[محمد فاضل لنکرانی]] اجازاتی در امور شرعیه دریافت کرد.<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.</ref>
==فعالیت مبارزاتی==
نقیب‌پور بافقی با آغاز [[نهضت اسلامی]] به رهبری امام‌خمینی، به فعالیت علیه حکومت پهلوی پرداخت. او در خرداد (محرم) ۱۳۴۲ش در کاشان و بادرود سخنرانی می‌کرد و در آن سخنرانی‌ها، به دستور امام‌خمینی، به افشاگری درباره مسائل روز می‌پرداخت. براثر این فعالیت‌ها، در عاشورای آن سال نیروهای حکومت پهلوی درصدد دستگیری او برآمدند، ولی وی به کمک مردم فراری داده شد و در کاشان خدمت [[سیدمهدی یثربی]] رسید. یثربی او را به بادرود فرستاد و وی در آنجا به سخنرانی ادامه داد. پس از اطلاع از [[دستگیری امام‌خمینی]]، به اطلاع‌رسانی دراین‌باره پرداخت و این بار نیز مأموران درصدد دستگیری او بودند که به بافق رفت. در آنجا هم به سخنرانی ادامه داد و امام‌خمینی را به‌عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و در ارجاع مؤمنان به امام‌خمینی در آن منطقه نقش داشت. پس از سخنرانی در ۲۸ صفر آن سال در بافق دستگیر شد. در پی این اتفاق، مردم بافق در دروازه امامزاده تحصن کردند و پس از آن بود که وی آزاد شد، ولی متعهد شد در بافق به منبر نرود. در رمضان همان سال با دعوت اهالی منطقه دروازه کاشان بار دیگر به کاشان رفت و در آنجا نیز به سخنرانی ادامه داد. او وقتی از عزم مأموران حکومت پهلوی مبنی بر دستگیری‌اش مطلع شد، از کاشان رفت <ref>صفری، انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۱۷۳.</ref> در اسفند ۱۳۴۳ و همراه با برخی از طلاب رفسنجانی و کرمانی [[حوزه علمیه قم]] ازجمله [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] و...، با ارسال نامه‌ای به [[امیرعباس هویدا]] نخست‌وزیر وقت، خواستار تجدیدنظر دولت وی نسبت به روحانیت، لغو تصویب‌نامه‌های خلاف شرع، بازگرداندن «مرجع عظیم‌الشأن جهان تشیع حضرت آیت‌الله‌العظمی جناب آقای خمینی» به کشور و آزادی زندانیان سیاسی شدند.<ref>صفری، انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۱۷۷-۱۷۸؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۳۱.</ref> پس از عزیمت امام‌خمینی از ترکیه به عراق هم بار دیگر همراه با روحانیان و طلاب کرمانی و رفسنجانی مقیم حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به امام‌خمینی، خرسندی خود را از حضور ایشان در نجف اشرف ابراز و بار دیگر بر بازگشت ایشان به کشور تأکید کردند.<ref>صفری، انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۱۸۰؛ خسروشاهی، اسناد نهضت اسلامی، ج۳، ص۱۰۱، ص۱۱۵؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۷.</ref> او همچنین در قم با آقایان هاشمی رفسنجانی، [[محمدجواد باهنر]]، [[غلامحسین حقانی]] و [[سیدعباس شیرازی]] همکاری می‌کرد و به دستور [[علی‌اکبر مشکینی]]، روحانیان را برای تبلیغ به شهرها و روستاهای کرمان اعزام می‌کرد.<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.</ref> وی در محی‌آباد جویبار در حومه کرمان ساکن بود و در مسجد جامع محل مزبور علاوه بر اقامه نماز جماعت به امور مذهبی مردم می‌پرداخت. او هر هفته جلسه دعای ندبه تشکیل می‌داد و پس از آن نیز منبر می‌رفت. بر اساس گزارش‌های ساواک، او از دوستان بسیار نزدیک علی‌اکبر مشکینی بود که به ماهان کرمان تبعید شده بود. به همین علت تحت نظر مأموران ساواک قرار گرفت. همچنین واسطه میان مشکینی با برخی دیگر از فعالان سیاسی بود.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۰، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref> [[ساواک]] در گزارشی دیگر درباره نقیب‌پور، از او به‌عنوان یکی از طرفداران امام‌خمینی نام برد. در این گزارش آمده است که وی [[وجوهات شرعی]] به نام امام‌خمینی جمع‌آوری و از طریق مشکینی به امام‌خمینی ارسال می‌کند.<ref>آیت‌الله سیدیحیی جعفری به روایت اسناد ساواک، ص۱۴۶.</ref> او پس از آن هم به مبارزات خود ادامه داد و در شهرهای گرگان و نوشهر به سخنرانی پرداخت. فعالیت‌های وی در نوشهر باعث شد تا دو بار توسط ساواک احضار شود. از سال ۱۳۵۴ش هم در عباس‌آباد تنکابن مقیم شد و روحانیانی را برای سخنرانی به عباس‌آباد تنکابن دعوت می‌کرد که از آن جمله می‌توان به [[محمد محمدی ری‌شهری]]، سیدنورالله طباطبایی‌نژاد، راشد یزدی و... اشاره کرد.<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.</ref> وی همچنین در توزیع [[اعلامیه‌های امام‌خمینی]] هم نقش داشت.<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸؛ صفری،  انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۴۲۵.</ref>


سیداحمد نقیب‌پور بافقی فرزند سیدحسین در ۱۸ مرداد ۱۳۱۶ در شهر رفسنجان به دنیا آمد.<ref>کاظمینی، ج۲، ص۹۳۸.</ref> درباره تحصیلات ابتدایی و متوسطه او گزارشی در دست نیست. وی در سال ۱۳۳۰ش برای تحصیل دروس حوزوی وارد حوزه علمیه رفسنجان شد و مقدمات و بخشی از دروس سطح را نزد شیخ محمدحسن نجفی خواند .<ref>کاظمینی، ج۲، ص۹۳۸.</ref>  مدتی هم در حوزه علمیه کرمان مشغول به تحصیل شد.<ref>صفری، ص۱۷۳.</ref> آنگاه در سال ۱۳۳۳ش راهی [[قم]] شد و دروس سطح را در آنجا نزد آیات [[حسینعلی منتظری]] و [[مرتضی حائری یزدی|شیخ مرتضی حائری یزدی]] تکمیل کرد. آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درس‌های آیات [[امام‌خمینی]]، [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]] و [[سیدمحمدرضا گلپایگانی|سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی]] بهره برد .<ref>کاظمینی، ج۲، ص۹۳۸.</ref>  درباره سال‌های حضور او در درس‌های خارج فقه و اصول امام‌خمینی گزارشی در دست نیست، ولی با استناد به سال‌های حضور او در قم می‌توان گفت که از اواخر دهه ۱۳۳۰ش تا [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور]] در سال ۱۳۴۳ش، از درس‌های ایشان که در [[مسجد سلماسی|مساجد سلماسی]] و [[مسجد اعظم قم|اعظم قم]] برگزار می‌شد شرکت می‌کرده است. او همچنین در سال ۱۳۴۷ش از امام‌خمینی اجازه تصدی در امور شرعیه و حسبیه دریافت کرد.<ref>صحیفه امام، ج۲، ص۱۷۶.</ref> علاوه بر آن، در سال‌های بعد، از آیات [[سیدمحمدهادی میلانی|سیدمحمدهادی حسینی میلانی]]، [[سیدعلی حسینی سیستانی]]، [[سیدعلی خامنه‌ای|سیدعلی حسینی خامنه‌ای]]، [[محمدتقی بهجت]]، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[لطف‌الله صافی گلپایگانی]] و [[محمد فاضل لنکرانی]] اجازاتی در امور شرعیه دریافت کرد.<ref>کاظمینی، ج۲، ص۹۳۸.</ref>
نقیب‌پور بافقی در سال ۱۳۵۴ش به حج رفت و در بازگشت به عراق عزیمت نمود و به ملاقات امام‌خمینی نائل آمد.<ref>صفری، انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۳۱۹.</ref>  
 
==فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی==
نقیب‌پور بافقی با آغاز [[نهضت اسلامی]] به رهبری امام‌خمینی، به فعالیت علیه حکومت پهلوی پرداخت. او در خرداد (محرم) ۱۳۴۲ش در کاشان و بادرود سخنرانی می‌کرد و در آن سخنرانی‌ها، به دستور امام‌خمینی، به افشاگری درباره مسائل روز می‌پرداخت. براثر این فعالیت‌ها، در عاشورای آن سال نیروهای حکومت پهلوی درصدد دستگیری او برآمدند، ولی وی به کمک مردم فراری داده شد و در کاشان خدمت [[سیدمهدی یثربی]] رسید. یثربی او را به بادرود فرستاد و وی در آنجا به سخنرانی ادامه داد. پس از اطلاع از [[دستگیری امام‌خمینی]]، به اطلاع‌رسانی دراین‌باره پرداخت و این بار نیز مأموران درصدد دستگیری او بودند که به بافق رفت. در آنجا هم به سخنرانی ادامه داد و امام‌خمینی را به‌عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و در ارجاع مؤمنان به امام‌خمینی در آن منطقه نقش داشت. پس از سخنرانی در ۲۸ صفر آن سال در بافق دستگیر شد. در پی این اتفاق، مردم بافق در دروازه امامزاده تحصن کردند و پس از آن بود که وی آزاد شد، ولی متعهد شد در بافق به منبر نرود. در رمضان همان سال با دعوت اهالی منطقه دروازه کاشان بار دیگر به کاشان رفت و در آنجا نیز به سخنرانی ادامه داد. او وقتی از عزم مأموران حکومت پهلوی مبنی بر دستگیری‌اش مطلع شد، از کاشان رفت (صفری، ص۱۷۳). در اسفند ۱۳۴۳ و همراه با برخی از طلاب رفسنجانی و کرمانی [[حوزه علمیه قم]] ازجمله [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] و...، با ارسال نامه‌ای به [[امیرعباس هویدا]] نخست‌وزیر وقت، خواستار تجدیدنظر دولت وی نسبت به روحانیت، لغو تصویب‌نامه‌های خلاف شرع، بازگرداندن «مرجع عظیم‌الشأن جهان تشیع حضرت آیت‌الله‌العظمی جناب آقای خمینی» به کشور و آزادی زندانیان سیاسی شدند.<ref>صفری، ص۱۷۷-۱۷۸؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۳۱.</ref> پس از عزیمت امام‌خمینی از ترکیه به عراق هم بار دیگر همراه با روحانیان و طلاب کرمانی و رفسنجانی مقیم حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به امام‌خمینی، خرسندی خود را از حضور ایشان در نجف اشرف ابراز و بار دیگر بر بازگشت ایشان به کشور تأکید کردند.<ref>صفری، ص۱۸۰؛ خسروشاهی، ج۳، ص۱۰۱، ص۱۱۵؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۷.</ref> او همچنین در قم با آقایان هاشمی رفسنجانی، [[محمدجواد باهنر]]، [[غلامحسین حقانی]] و [[سیدعباس شیرازی]] همکاری می‌کرد و به دستور [[علی‌اکبر مشکینی]]، روحانیان را برای تبلیغ به شهرها و روستاهای کرمان اعزام می‌کرد.<ref>کاظمینی، ج۲، ص۹۳۸.</ref> وی در محی‌آباد جویبار در حومه کرمان ساکن بود و در مسجد جامع محل مزبور علاوه بر اقامه نماز جماعت به امور مذهبی مردم می‌پرداخت. او هر هفته جلسه دعای ندبه تشکیل می‌داد و پس از آن نیز منبر می‌رفت. بر اساس گزارش‌های ساواک، او از دوستان بسیار نزدیک علی‌اکبر مشکینی بود که به ماهان کرمان تبعید شده بود. به همین علت تحت نظر مأموران ساواک قرار گرفت. همچنین واسطه میان مشکینی با برخی دیگر از فعالان سیاسی بود.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۰، ص۲۶۷-۲۶۸.</ref> [[ساواک]] در گزارشی دیگر درباره نقیب‌پور، از او به‌عنوان یکی از طرفداران امام‌خمینی نام برد. در این گزارش آمده است که وی [[وجوهات شرعی]] به نام امام‌خمینی جمع‌آوری و از طریق مشکینی به امام‌خمینی ارسال می‌کند.<ref>آیت‌الله سیدیحیی جعفری به روایت اسناد ساواک، ص۱۴۶.</ref> او پس از آن هم به مبارزات خود ادامه داد و در شهرهای گرگان و نوشهر به سخنرانی پرداخت. فعالیت‌های وی در نوشهر باعث شد تا دو بار توسط ساواک احضار شود. از سال ۱۳۵۴ش هم در عباس‌آباد تنکابن مقیم شد و روحانیانی را برای سخنرانی به عباس‌آباد تنکابن دعوت می‌کرد که از آن جمله می‌توان به [[محمد محمدی ری‌شهری]]، سیدنورالله طباطبایی‌نژاد، راشد یزدی و... اشاره کرد.<ref>کاظمینی، ج۲، ص۹۳۸.</ref> وی همچنین در توزیع [[اعلامیه‌های امام‌خمینی]] هم نقش داشت.<ref>کاظمینی، ج۲، ص۹۳۸؛ صفری، ص۴۲۵.</ref>
نقیب‌پور پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] به دستور مشکینی، نماز جمعه را در آنجا اقامه کرد و تا ۱۳۷۴ش، امام جمعه عباس‌آباد بود. در آن مدت در فعالیت‌های اجتماعی نقش داشت، ازجمله توسعه بیمارستان، تأسیس صندوق قرض‌الحسنه، احداث خانه عالم و دفتر امام جمعه و تأسیس مدرسه سفیران هدایت. سپس در ۳۰ مرداد ۱۳۷۹ امامت جمعه سلمان‌شهر مازندران را عهده‌دار شد.<ref> کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸-۹۳۹.</ref> یکی از فرزندان او به نام سیدمحمد نقیب‌پور در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.<ref>کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸-۹۳۹.</ref>
 
نقیب‌پور بافقی در سال ۱۳۵۴ش به حج رفت و در بازگشت به عراق عزیمت نمود و به ملاقات امام‌خمینی نائل آمد.<ref>صفری، ص۳۱۹.</ref> او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور مشکینی، نماز جمعه را در آنجا اقامه کرد و تا ۱۳۷۴ش، امام جمعه عباس‌آباد بود. در آن مدت در فعالیت‌های اجتماعی نقش داشت، ازجمله توسعه بیمارستان، تأسیس صندوق قرض‌الحسنه، احداث خانه عالم و دفتر امام جمعه و تأسیس مدرسه سفیران هدایت. سپس در ۳۰ مرداد ۱۳۷۹ امامت جمعه سلمان‌شهر مازندران را عهده‌دار شد.<ref>کاظمینی، ج۲، ص۹۳۸-۹۳۹.</ref> یکی از فرزندان او به نام سیدمحمد نقیب‌پور در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.<ref>(کاظمینی، ج۲، ص۹۳۸-۹۳۹.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۵۳: خط ۵۴:
* یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۴۰: معلم اخلاق آیت‌الله حاج میرزا علی فیض مشکینی اردبیلی (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
* یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۴۰: معلم اخلاق آیت‌الله حاج میرزا علی فیض مشکینی اردبیلی (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
{{پایان}}
{{پایان}}
[[رده:پروژه شاگردان]]
[[رده:مقاله‌های ارزیابی‌شده/پروژه شاگردان]]
[[رده:شاگردان درس خارج فقه امام‌خمینی]]
[[رده:شاگردان درس خارج اصول امام‌خمینی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۴۱

سیداحمد نقیب‌پور بافقی
سیداحمد نقیب‌پور.jpg
اطلاعات فردی
تاریخ تولد۱۸ مرداد ۱۳۱۶
زادگاهرفسنجان
اطلاعات علمی
استادانحسینعلی منتظری، مرتضی حائری یزدی، امام‌خمینی، سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، سیدمحمدرضا گلپایگانی و...
محل تحصیلرفسنجان و قم
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیمبارزه با رژیم پهلوی و حمایت از نهضت امام‌خمینی
اجتماعیامام جمعه عباس‌آباد و سلمان‌شهر مازندران، توسعه بیمارستان، تأسیس صندوق قرض‌الحسنه، احداث خانه عالم و دفتر امام جمعه و تأسیس مدرسه سفیران هدایت و...
وبگاه رسمی 


سیداحمد نقیب‌پور بافقی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.

زادگاه و تحصیل

سیداحمد نقیب‌پور بافقی فرزند سیدحسین در ۱۸ مرداد ۱۳۱۶ در شهر رفسنجان به دنیا آمد.[۱] درباره تحصیلات ابتدایی و متوسطه او گزارشی در دست نیست. وی در سال ۱۳۳۰ش برای تحصیل دروس حوزوی وارد حوزه علمیه رفسنجان شد و مقدمات و بخشی از دروس سطح را نزد شیخ محمدحسن نجفی خواند.[۲] مدتی هم در حوزه علمیه کرمان مشغول به تحصیل شد.[۳] آنگاه در سال ۱۳۳۳ش راهی قم شد و دروس سطح را در آنجا نزد آیات حسینعلی منتظری و شیخ مرتضی حائری یزدی تکمیل کرد. آنگاه به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درس‌های آیات امام‌خمینی، سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی و سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی بهره برد.[۴] درباره سال‌های حضور او در درس‌های خارج فقه و اصول امام‌خمینی گزارشی در دست نیست، ولی با استناد به سال‌های حضور او در قم می‌توان گفت که از اواخر دهه ۱۳۳۰ش تا تبعید امام‌خمینی به خارج از کشور در سال ۱۳۴۳ش، از درس‌های ایشان که در مساجد سلماسی و اعظم قم برگزار می‌شد شرکت می‌کرده است. او همچنین در سال ۱۳۴۷ش از امام‌خمینی اجازه تصدی در امور شرعیه و حسبیه دریافت کرد.[۵] علاوه بر آن، در سال‌های بعد، از آیات سیدمحمدهادی حسینی میلانی، سیدعلی حسینی سیستانی، سیدعلی حسینی خامنه‌ای، محمدتقی بهجت، ناصر مکارم شیرازی، لطف‌الله صافی گلپایگانی و محمد فاضل لنکرانی اجازاتی در امور شرعیه دریافت کرد.[۶]

فعالیت مبارزاتی

نقیب‌پور بافقی با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام‌خمینی، به فعالیت علیه حکومت پهلوی پرداخت. او در خرداد (محرم) ۱۳۴۲ش در کاشان و بادرود سخنرانی می‌کرد و در آن سخنرانی‌ها، به دستور امام‌خمینی، به افشاگری درباره مسائل روز می‌پرداخت. براثر این فعالیت‌ها، در عاشورای آن سال نیروهای حکومت پهلوی درصدد دستگیری او برآمدند، ولی وی به کمک مردم فراری داده شد و در کاشان خدمت سیدمهدی یثربی رسید. یثربی او را به بادرود فرستاد و وی در آنجا به سخنرانی ادامه داد. پس از اطلاع از دستگیری امام‌خمینی، به اطلاع‌رسانی دراین‌باره پرداخت و این بار نیز مأموران درصدد دستگیری او بودند که به بافق رفت. در آنجا هم به سخنرانی ادامه داد و امام‌خمینی را به‌عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و در ارجاع مؤمنان به امام‌خمینی در آن منطقه نقش داشت. پس از سخنرانی در ۲۸ صفر آن سال در بافق دستگیر شد. در پی این اتفاق، مردم بافق در دروازه امامزاده تحصن کردند و پس از آن بود که وی آزاد شد، ولی متعهد شد در بافق به منبر نرود. در رمضان همان سال با دعوت اهالی منطقه دروازه کاشان بار دیگر به کاشان رفت و در آنجا نیز به سخنرانی ادامه داد. او وقتی از عزم مأموران حکومت پهلوی مبنی بر دستگیری‌اش مطلع شد، از کاشان رفت [۷] در اسفند ۱۳۴۳ و همراه با برخی از طلاب رفسنجانی و کرمانی حوزه علمیه قم ازجمله اکبر هاشمی رفسنجانی و...، با ارسال نامه‌ای به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت، خواستار تجدیدنظر دولت وی نسبت به روحانیت، لغو تصویب‌نامه‌های خلاف شرع، بازگرداندن «مرجع عظیم‌الشأن جهان تشیع حضرت آیت‌الله‌العظمی جناب آقای خمینی» به کشور و آزادی زندانیان سیاسی شدند.[۸] پس از عزیمت امام‌خمینی از ترکیه به عراق هم بار دیگر همراه با روحانیان و طلاب کرمانی و رفسنجانی مقیم حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به امام‌خمینی، خرسندی خود را از حضور ایشان در نجف اشرف ابراز و بار دیگر بر بازگشت ایشان به کشور تأکید کردند.[۹] او همچنین در قم با آقایان هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر، غلامحسین حقانی و سیدعباس شیرازی همکاری می‌کرد و به دستور علی‌اکبر مشکینی، روحانیان را برای تبلیغ به شهرها و روستاهای کرمان اعزام می‌کرد.[۱۰] وی در محی‌آباد جویبار در حومه کرمان ساکن بود و در مسجد جامع محل مزبور علاوه بر اقامه نماز جماعت به امور مذهبی مردم می‌پرداخت. او هر هفته جلسه دعای ندبه تشکیل می‌داد و پس از آن نیز منبر می‌رفت. بر اساس گزارش‌های ساواک، او از دوستان بسیار نزدیک علی‌اکبر مشکینی بود که به ماهان کرمان تبعید شده بود. به همین علت تحت نظر مأموران ساواک قرار گرفت. همچنین واسطه میان مشکینی با برخی دیگر از فعالان سیاسی بود.[۱۱] ساواک در گزارشی دیگر درباره نقیب‌پور، از او به‌عنوان یکی از طرفداران امام‌خمینی نام برد. در این گزارش آمده است که وی وجوهات شرعی به نام امام‌خمینی جمع‌آوری و از طریق مشکینی به امام‌خمینی ارسال می‌کند.[۱۲] او پس از آن هم به مبارزات خود ادامه داد و در شهرهای گرگان و نوشهر به سخنرانی پرداخت. فعالیت‌های وی در نوشهر باعث شد تا دو بار توسط ساواک احضار شود. از سال ۱۳۵۴ش هم در عباس‌آباد تنکابن مقیم شد و روحانیانی را برای سخنرانی به عباس‌آباد تنکابن دعوت می‌کرد که از آن جمله می‌توان به محمد محمدی ری‌شهری، سیدنورالله طباطبایی‌نژاد، راشد یزدی و... اشاره کرد.[۱۳] وی همچنین در توزیع اعلامیه‌های امام‌خمینی هم نقش داشت.[۱۴]

نقیب‌پور بافقی در سال ۱۳۵۴ش به حج رفت و در بازگشت به عراق عزیمت نمود و به ملاقات امام‌خمینی نائل آمد.[۱۵]

فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی

نقیب‌پور پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دستور مشکینی، نماز جمعه را در آنجا اقامه کرد و تا ۱۳۷۴ش، امام جمعه عباس‌آباد بود. در آن مدت در فعالیت‌های اجتماعی نقش داشت، ازجمله توسعه بیمارستان، تأسیس صندوق قرض‌الحسنه، احداث خانه عالم و دفتر امام جمعه و تأسیس مدرسه سفیران هدایت. سپس در ۳۰ مرداد ۱۳۷۹ امامت جمعه سلمان‌شهر مازندران را عهده‌دار شد.[۱۶] یکی از فرزندان او به نام سیدمحمد نقیب‌پور در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.[۱۷]

پانویس

  1. کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.
  2. کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.
  3. صفری، انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۱۷۳.
  4. کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.
  5. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۷۶.
  6. کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.
  7. صفری، انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۱۷۳.
  8. صفری، انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۱۷۷-۱۷۸؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۳۱.
  9. صفری، انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۱۸۰؛ خسروشاهی، اسناد نهضت اسلامی، ج۳، ص۱۰۱، ص۱۱۵؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۷.
  10. کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.
  11. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۰، ص۲۶۷-۲۶۸.
  12. آیت‌الله سیدیحیی جعفری به روایت اسناد ساواک، ص۱۴۶.
  13. کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸.
  14. کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸؛ صفری، انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۴۲۵.
  15. صفری، انقلاب اسلامی در رفسنجان، ص۳۱۹.
  16. کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸-۹۳۹.
  17. کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، ج۲، ص۹۳۸-۹۳۹.

منابع

  • آیت‌الله سیدیحیی جعفری به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • خسروشاهی، سیدهادی (۱۳۹۰)، اسناد نهضت اسلامی، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  • صفری، حسین (۱۳۸۸)، انقلاب اسلامی در رفسنجان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • کاظمینی، میرزا محمد (۱۳۸۴)، دانشنامه ائمه جمعه سراسر کشور، به اهتمام سیدمحمدکاظم مدرسی و میرزا محمد کاظمینی، ج۲، بنیاد ریحانه الرسول یزد، تهران، برگ رضوان.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۴۰: معلم اخلاق آیت‌الله حاج میرزا علی فیض مشکینی اردبیلی (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.