حجاب و نگاه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(صفحه‌ای تازه حاوی «حجاب و نگاه، بررسی حکم شرعی پوشش زن و مرد، نگاه و لمس و ابعاد اجتماعی آن. ==واژه‌شناسی== در لغت عرب از «حجاب» به «ستر» تعبیر می‌کنند <ref>جوهری، الصحاح، 1/107؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، 396؛ ابن‌منظور، لسان العرب، 4/343</ref>. برخی مصداق‌های حجاب...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۲ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۲۴

حجاب و نگاه، بررسی حکم شرعی پوشش زن و مرد، نگاه و لمس و ابعاد اجتماعی آن.

واژه‌شناسی

در لغت عرب از «حجاب» به «ستر» تعبیر می‌کنند [۱]. برخی مصداق‌های حجاب زنان عبارت‌اند از: نقاب، برقع، روبند برای صورت و چادر برای تمام بدن [۲]. «خمار» و «جلباب» دو مصداق قرآنی حجاب است [۳]. خمار به معنای پوششی (مقنعه یا روسری) است که با آن سر را می‌پوشانند [۴] و جلباب جامه‌ای بزرگ‌تر از خمار است [۵] که گاهی تمام بدن را می‌پوشاند [۶]. ستر و حجاب در اصطلاح فقهی نیز در همان معنای لغوی به کار رفته است. نگاه که در زبان عرب مترادف با واژه نظر است به معنی دیدن با چشم است [۷] و در سخن فقها شامل اقسام نگاه به جنس مخالف و موافق و نیز نگاه به بیگانه و محرم می‌شود [۸].

پیشینه

خداوند تعالی چنان‌که در قرآن آمده است از آغاز خلقت، انسان‌ها را با لباس بهشتی پوشانید [۹] و احساس شرم و حیا را که منشأ حجاب است، در فطرت آدمی قرار داد؛ زیرا نخستین کاری که آدم(ع) و همسرش پس از فریب شیطان و از دست‌دادن لباس‌های بهشتی انجام دادند، پوشاندن بدن خود با برگ‌های درختان بهشتی بود [۱۰]. با توجه به آثار به‌ دست‌آمده در ایران باستان، زن‌های ایرانی حجاب داشته‌اند [۱۱]. برخی محققان بر این باورند که نقش حجاب و پوشش زنان در ایران باستان برجسته بوده است [۱۲]. در یونان باستان نیز زنان تنها در صورت حفظ حجاب کامل مجاز به شرکت در مراسم مذهبی و دیدار با خویشان و دوستان بودند [۱۳]. افزون بر آنکه همه پیامبران(ع) مروج حجاب بوده‌اند، در میان اقوام یهود نیز ممنوعیت تبرج و خودنمایی و تشبّه به مردها به‌صراحت آمده است [۱۴]. در انجیل نیز دستور‌هایی درباره پوشاندن موی سر و مراعات حجاب در حال دعا وارد شده است [۱۵] و کشیشان چادر و روبنده برای زن را یکی از ارکان اخلاقیات مسیحیت می‌دانستند [۱۶].در عصر جاهلیت عرب، زن‌ها تعهدی به حجاب نداشتند و در برابر دیگران بدون پوشش لازم ظاهر می‌شدند [۱۷]. اصل حجاب ازجمله احکام ضروری دین اسلام شمرده شده [۱۸] که آشکارا در قرآن کریم به آن امر شده است؛ آن‌جا که خداوند به پیامبر(ص) دستور می‌دهد همسران و دختران خود و زنان مؤمنان را به‌کاربستن پوشش سراسری «جلباب» امر کند [۱۹] و ضمن تأکید بر پاکدامنی، از زنان مؤمن می‌خواهد زینت و آرایش خود را بر بیگانه آشکار نسازند و با خمار که نوعی مقنعه و روسری است، سر و گردن خود را بپوشانند [۲۰]؛ چنان‌که آیاتی از قرآن کریم در امان‌ماندن زنان مسلمان از آزار دیگران [۲۱] و پوشاندن عورت و شرمگاه بدن [۲۲] را فلسفه حجاب مطرح کرده است. نیز از نگاه به نامحرم نهی و به پاک‌دامنی امر شده است [۲۳].

در منابع حدیثی نیز روایات فراوانی درباره ضرورت پوشش و حدود آن [۲۴] و نهی از نگاه و لمس حرام گزارش شده است؛ چنان‌که امام‌ صادق(ع) نگاه به نامحرم را تیری از تیرهای مسموم شیطان معرفی می‌کند که ای‌بسا حسرتی طولانی را برجای می‌گذارد [۲۵] و در حدیثی دیگر زنا را دارای مراتبی دانسته و دست‌زدن به بدن نامحرم را زنای دست‌ها شمرده است [۲۶]. در آثار فقیهان، بحث از حجاب و نگاه در کتاب نکاح، ذیل بحث از احکام نگاه بررسی شده است [۲۷]. در بحث نماز و حج، ذیل بحث از ستر بدن نیز به‌تناسب به پاره‌ای از احکام پوشش اشاره شده است [۲۸] نگاه اسلام به مسئله پوشش و نگاه، به بهداشت روانی اجتماع و استحکام خانواده و حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماعی کمک می‌کند و موجب می‌شود ارزش زن صیانت شود و در حد کالا نباشد [۲۹]؛ گرچه در غرب به بهانه دفاع از حقوق و آزادی زنان، به ترویج بی‌حجابی و عریانی زنان پرداخته‌اند. رضاخان پهلوی در ایران سیاست تحمیلی کشف حجاب را به پیروی از همین نگاه دنبال کرد [۳۰] که علما در برابر آن ایستادگی کردند [۳۱]. امام‌خمینی در سال 1322 در کتاب کشف الاسرار به موضوع کشف حجاب پرداخته و در سال 1341 نیز به آثار سوء کشف حجاب و حضور زن‌های بدون حجاب در ادارات اشاره کرده است [۳۲]. مسئله حجاب و پوشش در آثار فقهی ایشان نیز بیشتر در باب نکاح در محدوده مسائل مربوط به نگاه [۳۳] و همچنین در بحث از ستر و ساتر در نماز [۳۴] و در احکام احرام حج [۳۵] مطرح شده است.

احکام فقهی

مرد مسلمان گرچه در صورتی که در معرض دید نامحرم باشد، تنها پوشانیدن عورتین بر او واجب است [۳۶]، اما اگر بداند زن نامحرم عمداً به بدن او نگاه می‌کند، احتیاط مستحب آن است که خود را بپوشاند [۳۷]. نگاه‌کردن زن به دست و صورت مردان در صورتی که بدون قصد لذت و ریبه باشد اشکال ندارد، اما نگاه به قسمت‌های دیگر بدن مرد برای زنان حرام است [۳۸]. از سوی دیگر، امام‌خمینی همانند دیگر فقیهان [۳۹] حجاب را برای زنان مسلمان واجب دانسته [۴۰] و لمس و نگاه به بدن نامحرم را برای آنان حرام می‌داند [۴۱]. منشأ حکم به وجوب حجاب آیات قرآن [۴۲] و روایات مختلف [۴۳] است. لزوم حجاب در برخی آثار فقیهان به دو دسته تقسیم شده است: دسته اول پوشش و حجابی است که به‌ خودی‌ خود واجب است؛ مانند لزوم پوشش عورتین از دیگران؛ دسته دوم پوششی است که مخصوص برخی حالات، مانند نماز است که باید مردان عورتین را و زنان تمام بدن را به‌جز گردی صورت، کف دست‌ها و پایین‌تر از مچ پاها بپوشانند، هر چند در معرض نگاه دیگران نباشد [۴۴] و امام‌خمینی نیز این تقسیم را پذیرفته است [۴۵].

محدوده پوشش در مردان و زنان

درباره معنا و تعیین محدوده پوشش در مردان و زنان اختلاف نظر وجود دارد و از نگاه فقیهان لازم است همه بدن زن پوشانده شود. امام‌خمینی و دیگر فقها [۴۶] پوشش تمام بدن زن به‌جز گردی صورت و کف دست‌ها را تا مچ واجب دانسته‌اند [۴۷]. برخی فقیهان پوشاندن همین مقدار از صورت و دست‌ها را نیز واجب دانسته‌اند [۴۸]؛ اما سایر فقیهان آن را به سبب حرجی‌بودن نپذیرفته‌اند [۴۹] و به عدم وجوب پوشاندن دست‌ها و صورت فتوا داده‌اند [۵۰]. امام‌خمینی در حالت نماز، افزون بر مواضع یادشده، پوشاندن پاها تا مچ را نیز واجب نمی‌داند [۵۱]؛ گرچه پوشاندن پاها در برابر نامحرم واجب است [۵۲]. البته در قرآن پیرزن‌هایی که امید چندانی به ازدواج ندارند و معمولاً در معرض نگاه همراه با لذت نیستند، اگر قصد خودنمایی و تبرج نداشته باشند، از حکم حجاب استثنا شده‌اند [۵۳]. محقق نجفی پس از ذکر آیه و روایات مرتبط نتیجه گرفته است که این دسته از زنان مجازند در برابر نامحرم روسری خود را بردارند و مواضع زینتشان را نپوشانند، اما حکم پوشش از همه اعضای ایشان برداشته نمی‌شود [۵۴]. امام‌خمینی نیز در نظر مشابهی، آشکار‌شدن قسمت‌هایی از بدن، مانند موی سر و دست‌ها را که عادتاً از سوی این دسته از زنان مراعات نمی‌شود، مجاز دانسته است [۵۵]. از نظر امام‌خمینی و بسیاری از فقیهان [۵۶] ویژگی خاصی برای پوشش از جهت نوع یا رنگ بیان نشده و تنها چند شرط برای تحقق اصل پوشش بیان شده است که عبارت‌اند از: جلب توجه نکردن و لباس شهرت نبودن [۵۷][۵۸].

نگاه‌ مرد به صورت و دست‌ها تا مچ

امام‌خمینی درباره نگاه‌کردن مردها به صورت و دست‌ها تا مچ، نخست بر این نظر بود که چه با قصد لذت و چه بدون آن، نگاه‌کردن به دست و صورت زن نامحرم جایز نیست [۵۹]؛ همچنان‌که برخی فقیهان نیز احتیاط واجب را در عدم جواز چنین نگاهی دانسته‌اند [۶۰]؛ اما بعدها نظر امام‌خمینی تغییر کرد و ایشان نگاه بدون قصد لذت را جایز شمرد [۶۱]. فتوای بیشتر فقیهان معاصر نیز همسو با نظر ایشان است [۶۲]؛ البته نگاه به بدن و موی زن نامحرم در هر صورت حرام است [۶۳].

استثناها

در مواردی نگاه به نامحرم و لمس بدن او مجاز است، ازجمله:

  1. شخصی که قصد ازدواج دارد می‌تواند به صورت، دست‌ها، مو و مواضع زینت زن بلکه به همه بدن وی بجز عورتین او نگاه کند، به شرط آنکه همراه با قصد لذت نباشد [۶۴]. امام‌خمینی این حکم را مخصوص مردان دانسته است از این‌رو زنی که قصد ازدواج دارد نمی‌تواند به بدن مرد نگاه کند [۶۵].
  2. نگاه کردن به تمام بدن جنس موافق غیر از عورتین، در صورتی که قصد لذت و ریبه وجود نداشته باشد، نیز جایز است [۶۶].
  3. نگاه‌کردن به زن‌های صحرانشین و روستایی که خود را کامل نمی‌پوشانند و اگر نهی شوند اعتنا نمی‌کنند، از نظر برخی فقها جایز است [۶۷]. البته امام‌خمینی همسو با برخی از فقها [۶۸] این حکم را مشکل می‌داند، در عین حال به باور ایشان تردد در محل رفت و آمد این‌گونه زنان با وجود علم به دیدن آنها اشکالی ندارد و اگر ترس از مفسده نباشد، در این‌گونه محل‌ها ترک نگاه لازم نیست [۶۹]. ایشان زنان بدحجاب و بی‌حجاب را که نسبت به حکم حجاب بی‌پروا هستند، ملحق به زنان روستایی و بادیه نشین کرده است [۷۰].
  4. نگاه و لمس در حال ضرورت مانند معالجه و نجات از آتش و غرق‌شدن به اندازه ضرورت جایز است [۷۱].
  5. دست دادن با نامحرم نیز در صورتی که از روی لباس باشد اشکال ندارد [۷۲].
  6. نگاه‌کردن به زنان غیر مسلمان در صورتی که قصد لذت و ترس از وقوع در حرام (ریبه) وجود نداشته باشد، جایز است [۷۳].

پوشش در عرصه اجتماعی

نخستین موضع‌گیری سیاسی ـ اجتماعی امام‌خمینی درباره مسئله حجاب اسلامی، به بیان صریح ایشان در برابر اقدام رضاشاه پهلوی در سال 1314 در اجرای قانون کشف حجاب باز می‌گردد. ایشان دو سال پس از عزل پهلوی از سلطنت که در سال 1320 صورت گرفت، در بخش‌هایی از کتاب کشف اسرار به مسئله کشف حجاب اشاره کرده و آن را اقدامی ننگین و با زور سرنیزه، موجب بروز ضررهای مادی و معنوی برای کشور و حرام به حکم خدا و پیامبر(ص) دانسته است [۷۴]. ایشان با تأکید بر ظالمانه و ناعادلانه‌بودن اقدام دولت و خلاف قانون عدل دانستن کشف حجاب، هرگونه همکاری در این زمینه با حکومت دیکتاتوری وقت را معادل با کفر شمرده و حرکت کشف حجاب را خانمان‌سوزترین اعمال ظالمانه رضاشاه معرفی کرده‌ [۷۵] و این حرکت ننگین را موجب بر باد رفتن عفت و از خیانت‌های بزرگ وی به کشور ایران دانسته است [۷۶]. ایشان در دهه چهل نیز به این کار پهلوی اشاره کرده است [۷۷]. امام‌خمینی در بحبوحه انقلاب اسلامی ایران، در سال‌های 1356 و 1357، به موضوع کشف حجاب اشاره کرده و بیشتر سخنان ایشان ناظر به جهت اجتماعی حجاب و تبیین دیدگاه اسلام دراین‌باره است. ایشان با اشاره به سلب آزادی از زنان، مسئله الزام و اجبار رژیم پهلوی به استفاده‌ نکردن از پوشش را به زور سرنیزه و پلیس یادآور شده [۷۸] و بعدها نیز به مناسبت‌های مختلف به واقعه کشف حجاب اشاره کرده و به تحلیل پیامدهای آن پرداخته [۷۹] و آن را توطئه‌ای سیاسی جهت جلوگیری از رشد مملکت و پایمال‌ کردن ارزش‌های زن و گسترش فساد و انحرافات شمرده است [۸۰]؛ عملی که سبب شد جوانان به مراکز فحشا کشیده شوند تا به غارت منابع ملی بی‌اعتنا باشند [۸۱] امام‌خمینی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در برابر سؤالی درباره اجباری‌بودن حجاب در جمهوری اسلامی پاسخ داد حجاب اسلامی با آزادی مخالفتی ندارد و زنان شجاع ایران، دیگر از بلاهایی که غرب به نام تمدن بر سرشان آورده است، به ستوه آمده و به اسلام پناهنده شده‌اند [۸۲]. ایشان با دعوت از مخالفان حجاب به پای‌بندی به آن، تأکید کرد اسلام با آنچه خلاف عفت است، مخالف است [۸۳]. ایشان در مصاحبه با خبرنگاران خارجی، توهم ناسازگاری مسئله حجاب با آزادی را حاصل تبلیغات سوء محمدرضا پهلوی و مزدوران او دانست [۸۴] و حضور زنان در مبارزات ضد رژیم پهلوی را نشان‌دهنده این امر شمرد که زنان بیش از پیش، آزادی خود را در پوششی یافته‌اند که اسلام معیّن کرده است [۸۵]. ایشان خاطرنشان کرده است که زنان در انجام هر کاری که درست باشد، آزادند؛ ولی اگر بخواهند کاری خلاف عفت یا مضر به حال ملت و خلاف ملیت انجام دهند، از آن جلوگیری خواهد شد [۸۶]. همچنین زنان در جامعه اسلامی آزادند و مسئولان امر، آنان را از رفتن به دانشگاه، ادارات و مجلس باز نمی‌دارند و تنها از فساد اخلاقی جلوگیری خواهند کرد و در این امر مرد و زن مساوی خواهند بود [۸۷] (ببینید: زن). امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نوع حکومت را به همه‌پرسی گذاشت و مردم حاکمیت اسلام را پذیرفتند. همچنین قانون اساسی منطبق بر احکام اسلام مورد پذیرش عموم قرار گرفت. بدیهی است پس از این، التزام و برخورد با هرگونه تخلف از آن امری شرعی و قانونی خواهد بود؛ از این‌روی امام‌خمینی برخورد و مخالفت با برخی زنان بی‌حجاب را که در قالب تظاهراتی در سال 1359 علیه حجاب اقدام کرده بودند، کاملاً درست و قانونی دانست و آن را بر خلاف آزادی زنان نپنداشت. ایشان زنان تظاهر‌کننده را باقیمانده زنانی معرفی کرد که در رژیم پهلوی، خواهان تباهی و عقب‌افتادگی ملت بودند و اکنون با حاکمیت احکام اسلامی مخالفت کرده‌اند [۸۸]. ایشان با تأکید بر نقش والای زنان در جامعه اسلامی، صلاح و فساد جامعه را بسته به صلاح و فساد زنان آن جامعه دانست [۸۹] و بی‌حجابی را در گسترش فساد در جامعه مؤثر شمرد [۹۰] و توجه به اجرای حکم حجاب در جامعه همواره مورد توجه ایشان و دولت بوده است [۹۱]. پس از پیروزی انقلاب و حضور زنان مسلمان در عرصه‌های مختلف اجتماع، پرسش‌ها و استفتائات زیادی از امام‌خمینی شد. بیشتر آنها درباره جایگاه حکم حجاب در فقه اسلامی، مقدار، محدوده و چگونگی نوع پوشش در برابر نامحرم در عرصه‌های اجتماعی بود. امام‌خمینی با تأکید بر اینکه اصل حکم حجاب از ضروریات اسلام است، منکر آن را اگر انکار او به انکار خدا یا رسول خدا(ص) برگردد، محکوم به کفر (ارتداد) دانسته است [۹۲] (ببینید: ارتداد). ایشان همچنین در مسئله رعایت مقدار حجاب واجب، رضایت پدر و مادر را معتبر ندانست [۹۳] و برای شوهر نیز در الزام به بیش از محدوده شرعی یا ممانعت‌کردن از محدوده‌های جایز در حجاب، حقی قائل نشد [۹۴]؛ نیز در پاسخ به پرسش‌های متعدد درباره نوع پوشش، لباس خاصی معیّن نمی‌کرد و بر لزوم مراعات حریم و شرایط حجاب تأکید می‌ورزید [۹۵]؛ چنان‌که به چادر به عنوان پوششی بهتر توصیه می‌کرد [۹۶].

پانویس

  1. جوهری، الصحاح، 1/107؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، 396؛ ابن‌منظور، لسان العرب، 4/343
  2. معین، فرهنگ فارسی، 1/1340؛ عمید، فرهنگ فارسی، 1/779
  3. نور، 31؛ احزاب، 59
  4. راغب، مفردات الفاظ القرآن، 298
  5. فراهیدی، کتاب العین، 6/132؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، 199؛ طریحی، مجمع البحرین، 2/24
  6. زمخشری، الکشاف، 3/559
  7. جوهری، الصحاح، 2/830؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، 5/444
  8. ← حلی، تحریر الاحکام، 3/419؛ فاضل هندی، کشف اللثام، 7/20 ـ 30؛ نجفی، جواهر الکلام، 29/63 ـ 102
  9. اعراف، 27؛ طبرسی، مجمع البیان، 4/632
  10. ← طبرسی، مجمع البیان، 4/629؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 6/148
  11. حجازی، زن تاریخ، 152، 180 و 249
  12. دورانت، تاریخ تمدن، مشرق‌زمین گاهواره تمدن، 1/433 ـ 434
  13. دورانت، تاریخ تمدن، یونان باستان، 2/340
  14. کتاب مقدس، اشعیاء، ب3، 16 ـ 26؛ پیدایش، ب24، 64 ـ 65؛ تثنیه، ب22، 5؛ کهن، گنجینه‌ای از تلمود، 178 ـ 176
  15. کتاب مقدس، رساله اول پولس به قرنتیان، ب11، 6 و 15
  16. دورانت، تاریخ تمدن، 4/1123
  17. نور، 31؛ طبرسی، مجمع البیان، 7/217 و 8/558؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 14/471 و 17/313
  18. نجفی، جواهر الکلام، 2/2؛ امام‌خمینی، الطهاره، 285؛ امام‌خمینی، استفتائات، 3/253
  19. احزاب، 59
  20. نور، 31؛ ← طوسی، التبیان، 7/430؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، 14/125
  21. احزاب، 59؛ طبرسی، مجمع البیان، 8/580
  22. اعراف، 26
  23. نور، 30
  24. کلینی، الکافی، 5/519
  25. کلینی، الکافی، 5/559
  26. کلینی، الکافی، 5/559
  27. ← حلی، تحریر الاحکام، 3/419؛ فاضل هندی، کشف اللثام، 7/20 ـ 30؛ نجفی، جواهر الکلام، 29/63 ـ 102
  28. ابن‌ادریس، السرائر، 1/260؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، 1/166؛ نجفی، جواهر الکلام، 8/162 ـ 175 و 18/242
  29. مطهری، مجموعه آثار، 19/433
  30. مکی، تاریخ بیست ساله ایران، 6/291
  31. مکی، تاریخ بیست ساله ایران، 6/281 ـ 283
  32. امام‌خمینی، صحیفه، 1/118
  33. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 2/231 ـ 233
  34. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 1/136 ـ 141
  35. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 1/393 ـ 395
  36. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، 5/502؛ امام‌خمینی، استفتائات، 8/575 ـ 579
  37. امام‌خمینی، استفتائات، 8/578 ـ 579
  38. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، 5/494؛ امام‌خمینی، استفتائات، 8/483
  39. فاضل هندی، کشف اللثام، 3/227 و 7/25، 30؛ نجفی، جواهر الکلام، 8/164 و 29/96
  40. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، 292؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 1/137؛ ← فاضل لنکرانی، 559
  41. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 2/231
  42. احزاب، 59؛ نور، 31
  43. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، 20/190 ـ 207
  44. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، 2/316 ـ 318
  45. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، 292
  46. نجفی، جواهر الکلام، 8/163
  47. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، 293؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 1/117؛ امام‌خمینی، استفتائات، 3/247 و 252
  48. ابن‌حمزه، الوسیلة الی نیل الفضیله، 89
  49. حلی، منتهی المطلب، 4/272؛ نجفی، جواهر الکلام، 8/169؛ همدانی، مصباح الفقیه، 10/389
  50. ← بنی‌هاشمی، توضیح المسائل مراجع، 2/488
  51. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 1/137؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، 127
  52. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، 292؛ بنی‌هاشمی، توضیح المسائل مراجع، 1/480
  53. نور، 60
  54. نجفی، جواهر الکلام، 29/85 ـ 86
  55. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، 968
  56. ابن‌ادریس، السرائر، 1/260 ـ 261؛ حلی، تبصره، 40؛ فاضل هندی، کشف اللثام، 3/235
  57. لباسی که در شأن کسی نباشد و موجب انگشت‌نما شدن وی شود
  58. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 1/140؛ امام‌خمینی، استفتائات، 3/254
  59. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 2/231
  60. خویی، توضیح المسائل، 435؛ منتظری، رساله توضیح المسائل، 454
  61. امام‌خمینی، توضیح المسائل، 384؛ امام‌خمینی، استفتائات، 3/262
  62. ← بنی‌هاشمی، توضیح المسائل مراجع، 2/485
  63. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 2/231
  64. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، 5/491 ـ 492؛ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، 967
  65. امام‌خمینی، استفتائات، 8/491
  66. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، 5/493؛ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، 967؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 2/231
  67. محقق داماد، کتاب الصلاة، 1/369؛ بهجت، توضیح المسائل، 385
  68. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، 5/493؛ اصفهانی، وسیلة النجاة، 304 ـ 305
  69. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 2/233
  70. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 2/233
  71. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، 5/496؛ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، 968 ـ 969؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 2/232
  72. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، 5/497؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 2/232
  73. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، 967؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، 2/233؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، 384
  74. امام‌خمینی، کشف اسرار، 213
  75. امام‌خمینی، کشف اسرار، 239
  76. امام‌خمینی، کشف اسرار، 283
  77. امام‌خمینی، صحیفه، 1/118
  78. امام‌خمینی، صحیفه، 3/300، 343 و 5/370
  79. امام‌خمینی، صحیفه، 6/356 ـ 357 و 10/489 و 17/359 ـ 360
  80. امام‌خمینی، صحیفه، 7/331 و 332
  81. امام‌خمینی، صحیفه، 12/274 ـ 275 و 14/196
  82. امام‌خمینی، صحیفه، 5/521 و 541
  83. امام‌خمینی، صحیفه، 5/541
  84. امام‌خمینی، صحیفه، 5/294
  85. امام‌خمینی، صحیفه، 4/247
  86. امام‌خمینی، صحیفه، 5/520
  87. امام‌خمینی، صحیفه، 3/370، 5/183 و 294
  88. امام‌خمینی، صحیفه، 11/131
  89. امام‌خمینی، صحیفه، 16/192
  90. امام‌خمینی، صحیفه، 14/196
  91. امام‌خمینی، صحیفه، 8/339
  92. امام‌خمینی، استفتائات، 3/253
  93. امام‌خمینی، استفتائات، 3/255
  94. امام‌خمینی، استفتائات، 3/247
  95. امام‌خمینی، استفتائات، 3/254
  96. امام‌خمینی، استفتائات، 3/253 ـ 254

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
  • ابن‌حمزه، محمد‌بن‌علی، الوسیلة الی نیل الفضیله، تحقیق محمد حسون، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1408ق.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
  • ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1404ق.
  • ابوالفتوح رازی، حسین‌بن‌علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1408ق.
  • اصفهانی، سیدابوالحسن، وسیلة النجاة، نجف، المطبعة العلمیه، چاپ هشتم، 1364ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، ج3، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1381ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات ج8، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، 1392.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، 1379ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، 1386ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ هفتم، 1387ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، 1389ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب الطهاره، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، 1386ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
  • بنی‌هاشمی خمینی، سیدمحمدحسین، توضیح المسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، 1424ق.
  • بهجت، محمدتقی، توضیح المسائل، قم، شفق، چاپ نود و دو، 1428ق.
  • تبریزی، میرزاجواد، منهاج الصالحین، قم، مجمع الامام المهدی(عج)، چاپ اول، 1426ق.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، 1407ق.
  • حجازی، بنفشه، زن تاریخ، جایگاه زن در ایران باستان، تهران، قصیده‌سرا، چاپ اول، 1385ش.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تبصرة المتعلمین فی احکام الدین، تحقیق محمدهادی یوسفی غروی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1411ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تحریر الاحکام ‌الشرعیة علی مذهب ‌الامامیه، تصحیح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، 1420ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، 1412ق.
  • خویی، سیدابوالقاسم، توضیح المسائل، قم، مهر، چاپ اول، 1412‌ق.
  • دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ج1، ترجمه احمد آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، 1380ش.
  • دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، یونان باستان، ج2، ترجمه امیرحسین آریان‌پور و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، 1380ش.
  • دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، عصر ایمان، بخش دوم ج4، ترجمه ابوالقاسم طاهری، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، 1380ش.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، 1412ق.
  • زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
  • سبحانى، جعفر، نظام النکاح فی الشریعة الإسلامیة الغراء، قم، چاپ اول، بی‌تا.
  • سیستانی، سیدعلی، المسائل المنتخبه، قم، دفتر آیت‌الله سیستانی، چاپ نهم، 1422ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین‌‌بن‌علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه‌ المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1413ق.
  • طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، 1372ش.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1409ق.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، 1360ش.
  • فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل‌ الشریعة فی شرح امام‌خمینی، تحریر الوسیله، کتاب الصلاة، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، چاپ اول، 1408ق.
  • فاضل هندی، محمدبن‌حسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1416‌ق.
  • فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، 1409ق.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، ‌دارالکتاب المقدس، 1980م.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.
  • کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امیرفریدون گرگانی، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1382ش.
  • محقق داماد، سیدمحمد، کتاب الصلاة، تقریر محمد مؤمن قمی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1416ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دوم، 1379ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، 1360ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه، کتاب النکاح، تحقیق محمدرضا حامدی و مسعود مکارم، قم، مدرسه امام‌علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، چاپ اول، 1425ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج6، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و سوم، 1386ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج14، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و نهم، 1386ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج17، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و ششم، 1386ش.
  • مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، علمی، چاپ اول، 1374ش.
  • منتظری، حسینعلی، رساله توضیح المسائل، قم، تفکر، چاپ شانزدهم، 1377ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق.
  • همدانی، آقارضا، مصباح الفقیه، تحقیق محمد باقری و دیگران، قم، جعفریه، چاپ اول، 1416ق.
  • یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المحشی)، تحقیق احمد محسنی سبزواری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1420ق.

مصطفی امینی ـ جواد شفیعیان، «حجاب و نگاه »، دانشنامه امام خمینی، ج4، ص.