حجاب و نگاه

از ویکی امام خمینی
(تغییرمسیر از حجاب)

حجاب و نگاه، بررسی حکم شرعی پوشش زن و مرد، نگاه و لمس و ابعاد اجتماعی آن.

امام‌خمینی، حجاب را برای زنان مسلمان واجب دانسته و لمس و نگاه به بدن نامحرم را برای آنان حرام می‌داند.

لزوم حجاب به دو دسته تقسیم شده‌است: پوشش و حجابی است که به خودی خود واجب است و پوششی که مخصوص برخی حالات، مانند نماز است.

امام‌خمینی، پوشش تمام بدن زن به‌جز گردی صورت و کف دست‌ها را تا مچ واجب دانسته‌ و در حالت نماز، افزون بر مواضع یادشده، پوشاندن پاها تا مچ را نیز واجب نمی‌داند.

امام‌خمینی، درباره نگاه‌کردن مردها به صورت و دست‌ها تا مچ، نخست بر این نظر بود که چه با قصد لذت و چه بدون آن، نگاه‌کردن جایز نیست؛ اما بعدها نظر ایشان تغییر کرد و نگاه بدون قصد لذت را جایز شمرد.

در مواردی نگاه و لمس نامحرم مجاز است، ازجمله: شخصی که قصد ازدواج دارد می‌تواند به همه بدن زن بجز عورتین او نگاه کند. نگاه‌کردن به زن‌های روستایی که خود را کامل نمی‌پوشانند، امام‌خمینی زنان بدحجاب و بی‌حجاب را ملحق به زنان روستایی کرده‌است، و نگاه و لمس در حال ضرورت مانند معالجه.

امام‌خمینی، در مسئله رعایت مقدار حجاب واجب، رضایت والدین را معتبر ندانسته و درباره نوع پوشش، لباس و رنگ خاصی معیّن نمی‌کرد و به چادر به عنوان پوششی بهتر توصیه می‌کرد.

نخستین موضع‌گیری سیاسی ـ اجتماعی امام‌خمینی درباره مسئله حجاب اسلامی، به بیان صریح ایشان در برابر اقدام رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۱۴ در اجرای قانون کشف حجاب بازمی‌گردد.

واژه‌شناسی

در لغت عرب از «حجاب» به «ستر» تعبیر می‌کنند.[۱] برخی مصداق‌های حجاب زنان عبارت‌اند از: نقاب، برقع، روبند برای صورت و چادر برای تمام بدن.[۲] «خمار» و «جلباب» دو مصداق قرآنی حجاب است.[۳] خمار به معنای پوششی (مقنعه یا روسری) است که با آن سر را می‌پوشانند[۴] و جلباب جامه‌ای بزرگ‌تر از خمار است[۵] که گاهی تمام بدن را می‌پوشاند.[۶] ستر و حجاب در اصطلاح فقهی نیز در همان معنای لغوی به کار رفته‌است. نگاه که در زبان عرب مترادف با واژه نظر است به معنی دیدن با چشم است[۷] و در سخن فقها شامل اقسام نگاه به جنس مخالف و موافق و نیز نگاه به بیگانه و محرم می‌شود.[۸]

پیشینه

خداوند تعالی چنان‌که در قرآن آمده‌است از آغاز خلقت، انسان‌ها را با لباس بهشتی پوشانید[۹] و احساس شرم و حیا را که منشأ حجاب است، در فطرت آدمی قرار داد؛ زیرا نخستین کاری که آدم(ع) و همسرش پس از فریب شیطان و از دست‌دادن لباس‌های بهشتی انجام دادند، پوشاندن بدن خود با برگ‌های درختان بهشتی بود.[۱۰] با توجه به آثار به دست‌آمده در ایران باستان، زن‌های ایرانی حجاب داشته‌اند.[۱۱] برخی محققان بر این باورند که نقش حجاب و پوشش زنان در ایران باستان برجسته بوده‌است.[۱۲] در یونان باستان نیز زنان تنها در صورت حفظ حجاب کامل مجاز به شرکت در مراسم مذهبی و دیدار با خویشان و دوستان بودند.[۱۳] افزون بر آنکه همه پیامبران(ع) مروج حجاب بوده‌اند، در میان اقوام یهود نیز ممنوعیت تبرج و خودنمایی و تشبّه به مردها به‌صراحت آمده‌است.[۱۴] در انجیل نیز دستورهایی دربارهٔ پوشاندن موی سر و مراعات حجاب در حال دعا وارد شده‌است[۱۵] و کشیشان چادر و روبنده برای زن را یکی از ارکان اخلاقیات مسیحیت می‌دانستند.[۱۶] در عصر جاهلیت عرب، زن‌ها تعهدی به حجاب نداشتند و در برابر دیگران بدون پوشش لازم ظاهر می‌شدند.[۱۷] اصل حجاب ازجمله احکام ضروری دین اسلام شمرده شده[۱۸] که آشکارا در قرآن کریم به آن امر شده‌است؛ آن‌جا که خداوند به پیامبر (ص) دستور می‌دهد همسران و دختران خود و زنان مؤمنان را به‌کاربستن پوشش سراسری «جلباب» امر کند[۱۹] و ضمن تأکید بر پاکدامنی، از زنان مؤمن می‌خواهد زینت و آرایش خود را بر بیگانه آشکار نسازند و با خمار که نوعی مقنعه و روسری است، سر و گردن خود را بپوشانند[۲۰]؛ چنان‌که آیاتی از قرآن کریم در امان‌ماندن زنان مسلمان از آزار دیگران[۲۱] و پوشاندن عورت و شرمگاه بدن[۲۲] را فلسفه حجاب مطرح کرده‌است. نیز از نگاه به نامحرم نهی و به پاک‌دامنی امر شده‌است.[۲۳]

در منابع حدیثی نیز روایات فراوانی دربارهٔ ضرورت پوشش و حدود آن[۲۴] و نهی از نگاه و لمس حرام گزارش شده‌است؛ چنان‌که امام صادق(ع) نگاه به نامحرم را تیری از تیرهای مسموم شیطان معرفی می‌کند که ای‌بسا حسرتی طولانی را برجای می‌گذارد[۲۵] و در حدیثی دیگر زنا را دارای مراتبی دانسته و دست‌زدن به بدن نامحرم را زنای دست‌ها شمرده‌است.[۲۶] در آثار فقیهان، بحث از حجاب و نگاه در کتاب نکاح، ذیل بحث از احکام نگاه بررسی شده‌است.[۲۷] در بحث نماز و حج، ذیل بحث از ستر بدن نیز به‌تناسب به پاره‌ای از احکام پوشش اشاره شده‌است[۲۸] نگاه اسلام به مسئله پوشش و نگاه، به بهداشت روانی اجتماع و استحکام خانواده و حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماعی کمک می‌کند و موجب می‌شود ارزش زن صیانت شود و در حد کالا نباشد[۲۹]؛ گرچه در غرب به بهانه دفاع از حقوق و آزادی زنان، به ترویج بی‌حجابی و عریانی زنان پرداخته‌اند. رضاخان پهلوی در ایران سیاست تحمیلی کشف حجاب را به پیروی از همین نگاه دنبال کرد[۳۰] که علما در برابر آن ایستادگی کردند.[۳۱] امام‌خمینی در سال ۱۳۲۲ در کتاب کشف الاسرار به موضوع کشف حجاب پرداخته و در سال ۱۳۴۱ نیز به آثار سوء کشف حجاب و حضور زن‌های بدون حجاب در ادارات اشاره کرده‌است.[۳۲] مسئله حجاب و پوشش در آثار فقهی ایشان نیز بیشتر در باب نکاح در محدوده مسائل مربوط به نگاه[۳۳] و همچنین در بحث از ستر و ساتر در نماز[۳۴] و در احکام احرام حج[۳۵] مطرح شده‌است.

احکام فقهی

مرد مسلمان گرچه در صورتی که در معرض دید نامحرم باشد، تنها پوشانیدن عورتین بر او واجب است،[۳۶] اما اگر بداند زن نامحرم عمداً به بدن او نگاه می‌کند، احتیاط مستحب آن است که خود را بپوشاند.[۳۷] نگاه‌کردن زن به دست و صورت مردان در صورتی که بدون قصد لذت و ریبه باشد اشکال ندارد، اما نگاه به قسمت‌های دیگر بدن مرد برای زنان حرام است.[۳۸] از سوی دیگر، امام‌خمینی همانند دیگر فقیهان[۳۹] حجاب را برای زنان مسلمان واجب دانسته[۴۰] و لمس و نگاه به بدن نامحرم را برای آنان حرام می‌داند.[۴۱] منشأ حکم به وجوب حجاب آیات قرآن[۴۲] و روایات مختلف[۴۳] است. لزوم حجاب در برخی آثار فقیهان به دو دسته تقسیم شده‌است:

دسته اول پوشش و حجابی است که به خودی خود واجب است؛ مانند لزوم پوشش عورتین از دیگران

دسته دوم پوششی است که مخصوص برخی حالات، مانند نماز است که باید مردان عورتین را و زنان تمام بدن را به‌جز گردی صورت، کف دست‌ها و پایین‌تر از مچ پاها بپوشانند، هر چند در معرض نگاه دیگران نباشد[۴۴] و امام‌خمینی نیز این تقسیم را پذیرفته‌است.[۴۵]

محدوده پوشش در مردان و زنان

دربارهٔ معنا و تعیین محدوده پوشش در مردان و زنان اختلاف نظر وجود دارد و از نگاه فقیهان لازم است همه بدن زن پوشانده شود. امام‌خمینی و دیگر فقها[۴۶] پوشش تمام بدن زن به‌جز گردی صورت و کف دست‌ها را تا مچ واجب دانسته‌اند.[۴۷] برخی فقیهان پوشاندن همین مقدار از صورت و دست‌ها را نیز واجب دانسته‌اند[۴۸]؛ اما سایر فقیهان آن را به سبب حرجی‌بودن نپذیرفته‌اند[۴۹] و به عدم وجوب پوشاندن دست‌ها و صورت فتوا داده‌اند.[۵۰] امام‌خمینی در حالت نماز، افزون بر مواضع یادشده، پوشاندن پاها تا مچ را نیز واجب نمی‌داند[۵۱]؛ گرچه پوشاندن پاها در برابر نامحرم واجب است.[۵۲] البته در قرآن پیرزن‌هایی که امید چندانی به ازدواج ندارند و معمولاً در معرض نگاه همراه با لذت نیستند، اگر قصد خودنمایی و تبرج نداشته باشند، از حکم حجاب استثنا شده‌اند.[۵۳] محقق نجفی پس از ذکر آیه و روایات مرتبط نتیجه گرفته‌است که این دسته از زنان مجازند در برابر نامحرم روسری خود را بردارند و مواضع زینتشان را نپوشانند، اما حکم پوشش از همه اعضای ایشان برداشته نمی‌شود.[۵۴] امام‌خمینی نیز در نظر مشابهی، آشکارشدن قسمت‌هایی از بدن، مانند موی سر و دست‌ها را که عادتاً از سوی این دسته از زنان مراعات نمی‌شود، مجاز دانسته‌است.[۵۵] از نظر امام‌خمینی و بسیاری از فقیهان[۵۶] ویژگی خاصی برای پوشش از جهت نوع یا رنگ بیان نشده و تنها چند شرط برای تحقق اصل پوشش بیان شده‌است که عبارت‌اند از: جلب توجه نکردن و لباس شهرت نبودن.[۵۷][۵۸]

نگاه مرد به صورت و دست‌ها تا مچ

امام‌خمینی دربارهٔ نگاه‌کردن مردها به صورت و دست‌ها تا مچ، نخست بر این نظر بود که چه با قصد لذت و چه بدون آن، نگاه‌کردن به دست و صورت زن نامحرم جایز نیست[۵۹]؛ همچنان‌که برخی فقیهان نیز احتیاط واجب را در عدم جواز چنین نگاهی دانسته‌اند[۶۰]؛ اما بعدها نظر امام‌خمینی تغییر کرد و ایشان نگاه بدون قصد لذت را جایز شمرد.[۶۱] فتوای بیشتر فقیهان معاصر نیز همسو با نظر ایشان است[۶۲]؛ البته نگاه به بدن و موی زن نامحرم در هر صورت حرام است.[۶۳]

استثناها

در مواردی نگاه به نامحرم و لمس بدن او مجاز است، ازجمله:

  1. شخصی که قصد ازدواج دارد می‌تواند به صورت، دست‌ها، مو و مواضع زینت زن بلکه به همه بدن وی بجز عورتین او نگاه کند، به شرط آنکه همراه با قصد لذت نباشد.[۶۴] امام‌خمینی این حکم را مخصوص مردان دانسته‌است از این‌رو زنی که قصد ازدواج دارد نمی‌تواند به بدن مرد نگاه کند.[۶۵]
  2. نگاه کردن به تمام بدن جنس موافق غیر از عورتین، در صورتی که قصد لذت و ریبه وجود نداشته باشد، نیز جایز است.[۶۶]
  3. نگاه‌کردن به زن‌های صحرانشین و روستایی که خود را کامل نمی‌پوشانند و اگر نهی شوند اعتنا نمی‌کنند، از نظر برخی فقها جایز است.[۶۷] البته امام‌خمینی همسو با برخی از فقها[۶۸] این حکم را مشکل می‌داند، در عین حال به باور ایشان تردد در محل رفت و آمد این‌گونه زنان با وجود علم به دیدن آنها اشکالی ندارد و اگر ترس از مفسده نباشد، در این‌گونه محل‌ها ترک نگاه لازم نیست.[۶۹] ایشان زنان بدحجاب و بی‌حجاب را که نسبت به حکم حجاب بی‌پروا هستند، ملحق به زنان روستایی و بادیه نشین کرده‌است.[۷۰]
  4. نگاه و لمس در حال ضرورت مانند معالجه و نجات از آتش و غرق‌شدن به اندازه ضرورت جایز است.[۷۱]
  5. دست دادن با نامحرم نیز در صورتی که از روی لباس باشد اشکال ندارد.[۷۲]
  6. نگاه‌کردن به زنان غیر مسلمان در صورتی که قصد لذت و ترس از وقوع در حرام (ریبه) وجود نداشته باشد، جایز است.[۷۳]

پوشش در عرصه اجتماعی

نخستین موضع‌گیری سیاسی ـ اجتماعی امام‌خمینی دربارهٔ مسئله حجاب اسلامی، به بیان صریح ایشان در برابر اقدام رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۱۴ در اجرای قانون کشف حجاب بازمی‌گردد. ایشان دو سال پس از عزل پهلوی از سلطنت که در سال ۱۳۲۰ صورت گرفت، در بخش‌هایی از کتاب کشف اسرار به مسئله کشف حجاب اشاره کرده و آن را اقدامی ننگین و با زور سرنیزه، موجب بروز ضررهای مادی و معنوی برای کشور و حرام به حکم خدا و پیامبر(ص) دانسته‌است.[۷۴] ایشان با تأکید بر ظالمانه و ناعادلانه‌بودن اقدام دولت و خلاف قانون عدل دانستن کشف حجاب، هرگونه همکاری در این زمینه با حکومت دیکتاتوری وقت را معادل با کفر شمرده و حرکت کشف حجاب را خانمان‌سوزترین اعمال ظالمانه رضاشاه معرفی کرده[۷۵] و این حرکت ننگین را موجب بر باد رفتن عفت و از خیانت‌های بزرگ وی به کشور ایران دانسته‌است.[۷۶] ایشان در دهه چهل نیز به این کار پهلوی اشاره کرده‌است.[۷۷] امام‌خمینی در بحبوحه انقلاب اسلامی ایران، در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، به موضوع کشف حجاب اشاره کرده و بیشتر سخنان ایشان ناظر به جهت اجتماعی حجاب و تبیین دیدگاه اسلام دراین‌باره است. ایشان با اشاره به سلب آزادی از زنان، مسئله الزام و اجبار رژیم پهلوی به استفاده نکردن از پوشش را به زور سرنیزه و پلیس یادآور شده[۷۸] و بعدها نیز به مناسبت‌های مختلف به واقعه کشف حجاب اشاره کرده و به تحلیل پیامدهای آن پرداخته[۷۹] و آن را توطئه‌ای سیاسی جهت جلوگیری از رشد مملکت و پایمال کردن ارزش‌های زن و گسترش فساد و انحرافات شمرده‌است[۸۰]؛ عملی که سبب شد جوانان به مراکز فحشا کشیده شوند تا به غارت منابع ملی بی‌اعتنا باشند.[۸۱]

امام‌خمینی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در برابر سؤالی دربارهٔ اجباری‌بودن حجاب در جمهوری اسلامی پاسخ داد حجاب اسلامی با آزادی مخالفتی ندارد و زنان شجاع ایران، دیگر از بلاهایی که غرب به نام تمدن بر سرشان آورده‌است، به ستوه آمده و به اسلام پناهنده شده‌اند.[۸۲] ایشان با دعوت از مخالفان حجاب به پای‌بندی به آن، تأکید کرد اسلام با آنچه خلاف عفت است، مخالف است.[۸۳] ایشان در مصاحبه با خبرنگاران خارجی، توهم ناسازگاری مسئله حجاب با آزادی را حاصل تبلیغات سوء محمدرضا پهلوی و مزدوران او دانست[۸۴] و حضور زنان در مبارزات ضد رژیم پهلوی را نشان‌دهنده این امر شمرد که زنان بیش از پیش، آزادی خود را در پوششی یافته‌اند که اسلام معیّن کرده‌است.[۸۵] ایشان خاطرنشان کرده‌است که زنان در انجام هر کاری که درست باشد، آزادند؛ ولی اگر بخواهند کاری خلاف عفت یا مضر به حال ملت و خلاف ملیت انجام دهند، از آن جلوگیری خواهد شد.[۸۶] همچنین زنان در جامعه اسلامی آزادند و مسئولان امر، آنان را از رفتن به دانشگاه، ادارات و مجلس بازنمی‌دارند و تنها از فساد اخلاقی جلوگیری خواهند کرد و در این امر مرد و زن مساوی خواهند بود.[۸۷] (ببینید: زن)

امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نوع حکومت را به همه‌پرسی گذاشت و مردم حاکمیت اسلام را پذیرفتند. همچنین قانون اساسی منطبق بر احکام اسلام مورد پذیرش عموم قرار گرفت. بدیهی است پس از این، التزام و برخورد با هرگونه تخلف از آن امری شرعی و قانونی خواهد بود؛ از این‌روی امام‌خمینی برخورد و مخالفت با برخی زنان بی‌حجاب را که در قالب تظاهراتی در سال ۱۳۵۹ علیه حجاب اقدام کرده بودند، کاملاً درست و قانونی دانست و آن را بر خلاف آزادی زنان نپنداشت. ایشان زنان تظاهرکننده را باقیمانده زنانی معرفی کرد که در رژیم پهلوی، خواهان تباهی و عقب‌افتادگی ملت بودند و اکنون با حاکمیت احکام اسلامی مخالفت کرده‌اند.[۸۸] ایشان با تأکید بر نقش والای زنان در جامعه اسلامی، صلاح و فساد جامعه را بسته به صلاح و فساد زنان آن جامعه دانست[۸۹] و بی‌حجابی را در گسترش فساد در جامعه مؤثر شمرد[۹۰] و توجه به اجرای حکم حجاب در جامعه همواره مورد توجه ایشان و دولت بوده‌است.[۹۱] پس از پیروزی انقلاب و حضور زنان مسلمان در عرصه‌های مختلف اجتماع، پرسش‌ها و استفتائات زیادی از امام‌خمینی شد. بیشتر آنها دربارهٔ جایگاه حکم حجاب در فقه اسلامی، مقدار، محدوده و چگونگی نوع پوشش در برابر نامحرم در عرصه‌های اجتماعی بود. امام‌خمینی با تأکید بر اینکه اصل حکم حجاب از ضروریات اسلام است، منکر آن را اگر انکار او به انکار خدا یا رسول خدا (ص) برگردد، محکوم به کفر (ارتداد) دانسته‌است[۹۲] (ببینید: ارتداد). ایشان همچنین در مسئله رعایت مقدار حجاب واجب، رضایت پدر و مادر را معتبر ندانست[۹۳] و برای شوهر نیز در الزام به بیش از محدوده شرعی یا ممانعت‌کردن از محدوده‌های جایز در حجاب، حقی قائل نشد[۹۴]؛ نیز در پاسخ به پرسش‌های متعدد دربارهٔ نوع پوشش، لباس خاصی معیّن نمی‌کرد و بر لزوم مراعات حریم و شرایط حجاب تأکید می‌ورزید[۹۵]؛ چنان‌که به چادر به عنوان پوششی بهتر توصیه می‌کرد.[۹۶]

پانویس

  1. جوهری، الصحاح، ۱/۱۰۷؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۳۹۶؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۳۴۳
  2. معین، فرهنگ فارسی، ۱/۱۳۴۰؛ عمید، فرهنگ فارسی، ۱/۷۷۹
  3. نور، ۳۱؛ احزاب، ۵۹
  4. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۹۸
  5. فراهیدی، کتاب العین، ۶/۱۳۲؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۹۹؛ طریحی، مجمع البحرین، ۲/۲۴
  6. زمخشری، الکشاف، ۳/۵۵۹
  7. جوهری، الصحاح، ۲/۸۳۰؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۵/۴۴۴
  8. ← حلی، تحریر الاحکام، ۳/۴۱۹؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۷/۲۰–۳۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۹/۶۳–۱۰۲
  9. اعراف، ۲۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۴/۶۳۲
  10. ← طبرسی، مجمع البیان، ۴/۶۲۹؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۶/۱۴۸
  11. حجازی، زن تاریخ، ۱۵۲، ۱۸۰ و ۲۴۹
  12. دورانت، تاریخ تمدن، مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ۱/۴۳۳–۴۳۴
  13. دورانت، تاریخ تمدن، یونان باستان، ۲/۳۴۰
  14. کتاب مقدس، اشعیاء، ب۳، ۱۶–۲۶؛ پیدایش، ب۲۴، ۶۴–۶۵؛ تثنیه، ب۲۲، ۵؛ کهن، گنجینه‌ای از تلمود، ۱۷۸–۱۷۶
  15. کتاب مقدس، رساله اول پولس به قرنتیان، ب۱۱، ۶ و ۱۵
  16. دورانت، تاریخ تمدن، ۴/۱۱۲۳
  17. نور، ۳۱؛ طبرسی، مجمع البیان، ۷/۲۱۷ و ۸/۵۵۸؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۴/۴۷۱ و ۱۷/۳۱۳
  18. نجفی، جواهر الکلام، ۲/۲؛ امام‌خمینی، الطهاره، ۲۸۵؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۳
  19. احزاب، ۵۹
  20. نور، ۳۱؛ ← طوسی، التبیان، ۷/۴۳۰؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ۱۴/۱۲۵
  21. احزاب، ۵۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۸/۵۸۰
  22. اعراف، ۲۶
  23. نور، ۳۰
  24. کلینی، الکافی، ۵/۵۱۹
  25. کلینی، الکافی، ۵/۵۵۹
  26. کلینی، الکافی، ۵/۵۵۹
  27. ← حلی، تحریر الاحکام، ۳/۴۱۹؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۷/۲۰–۳۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۹/۶۳–۱۰۲
  28. ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۲۶۰؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱/۱۶۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ۸/۱۶۲–۱۷۵ و ۱۸/۲۴۲
  29. مطهری، مجموعه آثار، ۱۹/۴۳۳
  30. مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۶/۲۹۱
  31. مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۶/۲۸۱–۲۸۳
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۸
  33. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۱–۲۳۳
  34. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۶–۱۴۱
  35. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۹۳–۳۹۵
  36. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۵۰۲؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۸/۵۷۵–۵۷۹
  37. امام‌خمینی، استفتائات، ۸/۵۷۸–۵۷۹
  38. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۴؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۸/۴۸۳
  39. فاضل هندی، کشف اللثام، ۳/۲۲۷ و ۷/۲۵، ۳۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۸/۱۶۴ و ۲۹/۹۶
  40. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۲۹۲؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۷؛ ← فاضل لنکرانی، ۵۵۹
  41. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۱
  42. احزاب، ۵۹؛ نور، ۳۱
  43. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۰/۱۹۰–۲۰۷
  44. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۳۱۶–۳۱۸
  45. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۲۹۲
  46. نجفی، جواهر الکلام، ۸/۱۶۳
  47. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۲۹۳؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۱۷؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۲۴۷ و ۲۵۲
  48. ابن‌حمزه، الوسیلة الی نیل الفضیله، ۸۹
  49. حلی، منتهی المطلب، ۴/۲۷۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۸/۱۶۹؛ همدانی، مصباح الفقیه، ۱۰/۳۸۹
  50. ← بنی‌هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ۲/۴۸۸
  51. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۷؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۱۲۷
  52. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۲۹۲؛ بنی‌هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ۱/۴۸۰
  53. نور، ۶۰
  54. نجفی، جواهر الکلام، ۲۹/۸۵–۸۶
  55. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۸
  56. ابن‌ادریس، السرائر، ۱/۲۶۰–۲۶۱؛ حلی، تبصره، ۴۰؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۳/۲۳۵
  57. لباسی که در شأن کسی نباشد و موجب انگشت‌نما شدن وی شود
  58. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۰؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۴
  59. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۱
  60. خویی، توضیح المسائل، ۴۳۵؛ منتظری، رساله توضیح المسائل، ۴۵۴
  61. امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۳۸۴؛ امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۲۶۲
  62. ← بنی‌هاشمی، توضیح المسائل مراجع، ۲/۴۸۵
  63. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۱
  64. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۱–۴۹۲؛ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۷
  65. امام‌خمینی، استفتائات، ۸/۴۹۱
  66. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۳؛ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۷؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۱
  67. محقق داماد، کتاب الصلاة، ۱/۳۶۹؛ بهجت، توضیح المسائل، ۳۸۵
  68. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۳؛ اصفهانی، وسیلة النجاة، ۳۰۴–۳۰۵
  69. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۳
  70. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۳
  71. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۶؛ امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۸–۹۶۹؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۲
  72. یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۵/۴۹۷؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۲
  73. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۷؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۳۳؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۳۸۴
  74. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۱۳.
  75. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۳۹.
  76. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۸۳.
  77. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۸.
  78. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۰۰، ۳۴۳ و ۵/۳۷۰.
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۵۶–۳۵۷ و ۱۰/۴۸۹ و ۱۷/۳۵۹–۳۶۰.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۳۱ و ۳۳۲.
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۷۴–۲۷۵ و ۱۴/۱۹۶.
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۲۱ و ۵۴۱.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۴۱.
  84. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۴.
  85. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۷.
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۲۰.
  87. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰، ۵/۱۸۳ و ۲۹۴.
  88. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۳۱.
  89. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۲.
  90. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۹۶.
  91. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۳۹.
  92. امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۳.
  93. امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۵.
  94. امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۲۴۷.
  95. امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۴.
  96. امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۲۵۳–۲۵۴.

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن‌ادریس حلی، محمدبن‌منصور، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌حمزه، محمدبن‌علی، الوسیلة الی نیل الفضیله، تحقیق محمد حسون، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • ابوالفتوح رازی، حسین‌بن‌علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • اصفهانی، سیدابوالحسن، وسیلة النجاة، نجف، المطبعة العلمیه، چاپ هشتم، ۱۳۶۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات، ج۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، استفتائات ج۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۹۲.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب الطهاره، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
  • بنی‌هاشمی خمینی، سیدمحمدحسین، توضیح المسائل مراجع، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هشتم، ۱۴۲۴ق.
  • بهجت، محمدتقی، توضیح المسائل، قم، شفق، چاپ نود و دو، ۱۴۲۸ق.
  • تبریزی، میرزاجواد، منهاج الصالحین، قم، مجمع الامام المهدی (عج)، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • حجازی، بنفشه، زن تاریخ، جایگاه زن در ایران باستان، تهران، قصیده‌سرا، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تبصرة المتعلمین فی احکام الدین، تحقیق محمدهادی یوسفی غروی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، تصحیح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق (ع)، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • خویی، سیدابوالقاسم، توضیح المسائل، قم، مهر، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ج۱، ترجمه احمد آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
  • دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، یونان باستان، ج۲، ترجمه امیرحسین آریان‌پور و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
  • دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، عصر ایمان، بخش دوم ج۴، ترجمه ابوالقاسم طاهری، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • سبحانی، جعفر، نظام النکاح فی الشریعة الإسلامیة الغراء، قم، چاپ اول، بی‌تا.
  • سیستانی، سیدعلی، المسائل المنتخبه، قم، دفتر آیت‌الله سیستانی، چاپ نهم، ۱۴۲۲ق.
  • شهید ثانی، زین‌الدین‌بن‌علی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۰ش.
  • فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة فی شرح امام‌خمینی، تحریر الوسیله، کتاب الصلاة، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • فاضل هندی، محمدبن‌حسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امیرفریدون گرگانی، تهران، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • محقق داماد، سیدمحمد، کتاب الصلاة، تقریر محمد مؤمن قمی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۶ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه، کتاب النکاح، تحقیق محمدرضا حامدی و مسعود مکارم، قم، مدرسه امام‌علی‌بن‌ابی‌طالب (ع)، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و سوم، ۱۳۸۶ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و نهم، ۱۳۸۶ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۷، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و ششم، ۱۳۸۶ش.
  • مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • منتظری، حسینعلی، رساله توضیح المسائل، قم، تفکر، چاپ شانزدهم، ۱۳۷۷ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
  • همدانی، آقارضا، مصباح الفقیه، تحقیق محمد باقری و دیگران، قم، جعفریه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المحشی)، تحقیق احمد محسنی سبزواری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.

پیوند به بیرون