۲۶٬۵۵۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:پروژه عقلی; added Category:مقالههای ارزیابیشده عقلی using HotCat) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حرکت حبی،''' | '''حرکت حبی،''' اصطلاحی عرفانی | ||
== اهمیت و جایگاه حرکت حبّی == | == اهمیت و جایگاه حرکت حبّی == | ||
حرکت حبّی در اصطلاح | حرکت حبّی در اصطلاح [[عرفان|عرفانی]]، حرکت عالم از عدم به سوی وجود یا [[حرکت]] از عدم ثبوتی و مرحله [[اعیان ثابته]] به سوی وجود عینی میباشد.<ref>کاشانی، شرح فصوص الحکم، ص۳۱۲؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۱۲۸.</ref> | ||
مقوله حرکت از اندیشههای بنیادین بشری است که در حوزههای گوناگون با رویکردهای متفاوت از آن بحث شده است. اهل معرفت بر پایه «وحدت شخصی وجود» نظریه حرکت حبّی را ارائه دادهاند که منشاء تحول عظیمی در عرصه هستیشناختی گردید.<ref>عالمی، حرکت حبّی، ص۲۶.</ref> در این نظریه همه تبدلها و شدنها در لایهها و عرصههای گوناگون هستی با آموزه حرکت حبّی تحلیل و تبیین میگردد، ازاینرو حرکت در موطن طبیعت، ظلّ و شأنی از شئون حرکت حبّی تلقی میگردد و آنچه در عالم ماده اتفاق میافتد، جلوه و نماد حرکت حبّی است.<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ص۲۰۳؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۷۱۲-۷۱۳.</ref> | مقوله حرکت از اندیشههای بنیادین بشری است که در حوزههای گوناگون با رویکردهای متفاوت از آن بحث شده است. [[اهل معرفت]] بر پایه «وحدت شخصی وجود» نظریه حرکت حبّی را ارائه دادهاند که منشاء تحول عظیمی در عرصه هستیشناختی گردید.<ref>عالمی، حرکت حبّی، ص۲۶.</ref> در این نظریه همه تبدلها و شدنها در لایهها و عرصههای گوناگون هستی با آموزه حرکت حبّی تحلیل و تبیین میگردد، ازاینرو حرکت در موطن طبیعت، ظلّ و شأنی از شئون حرکت حبّی تلقی میگردد و آنچه در عالم ماده اتفاق میافتد، جلوه و نماد حرکت حبّی است.<ref>ابنعربی، فصوص الحکم، ص۲۰۳؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۷۱۲-۷۱۳.</ref> | ||
امامخمینی نیز به بحث از حرکت حبّی در آثار عرفانی خویش پرداخته و معتقد است حرکت حبّی همان اظهار کمال و تجلی به اسما و صفات الهی و بروز کمالات باطنی و اظهار ملکات کامنه میباشد | [[امامخمینی]] نیز به بحث از حرکت حبّی در آثار عرفانی خویش پرداخته و معتقد است حرکت حبّی همان اظهار کمال و تجلی به [[اسما و صفات|اسما و صفات الهی]] و بروز کمالات باطنی و اظهار ملکات کامنه میباشد.<ref>امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۵۷.</ref> ایشان در بیان راز آفرینش هستی و غایت فعل الهی از حرکت حبّی بهرهها برده است.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۵۶؛ الطلب و الاراده، ص۲۵-۲۶.</ref> | ||
== نقش حرکت حبّی در آفرینش هستی == | == نقش حرکت حبّی در آفرینش هستی == | ||
خداوند متعال به اقتضای حبّ ذاتی و به ظهور کمال و جلوه جمال جمیل خود، خواست که از کنز مخفی که همان مرتبه | خداوند متعال به اقتضای حبّ ذاتی و به ظهور کمال و جلوه جمال جمیل خود، خواست که از کنز مخفی که همان مرتبه غیبالغیوب است، به مرتبه معروفیت اسما و صفات و از مرتبه «وجود علمی» به مرتبه وجود عینی با انگیزش عشقی و حرکت حبّی ظهور نماید.<ref>ابنترکه، تمهید القواعد، ص۲۸۳-۲۸۴؛ فتوحات المکیه، ج۲، ص۱۱.</ref> | ||
امامخمینی در بیان نقش حرکت حبّی در آفرینش نظام هستی بر این باور است که علم حقتعالی به ذات و در مقام | امامخمینی در بیان نقش حرکت حبّی در آفرینش نظام هستی بر این باور است که علم حقتعالی به ذات و در [[احدیت و واحدیت|مقام احدیت]]، موجب علم به کمالات ذاتی و اسمائی میباشد و بعد از شعور و علم به کمالات اسمائی نوبت به حرکت حبّی میرسد که اقتضای آن، ظهور ذات در تعین ثانی و سپس خارج از صقع ربوبی است.<ref>امامخمینی، التعلیقه علی الفوائد الرضویه، ص۱۰۳.</ref> پس اگر این شعور به ذات محقق نباشد، تحقق اعیان ثابته به مدد حرکت حبّی، واقع نمیشود.<ref>امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۱۹.</ref> | ||
== مقصود از کنز مخفی == | == مقصود از کنز مخفی == | ||
امامخمینی بر این باور است که مقصود از کنز مخفی در حدیث شریف «کنت کنزاً مخفیاً فأحییت أن أعرف» مقام واحدیت است که در آن کثرت اسمائی وجود دارد و چون آن اسما مخفی بودهاند، نیاز به تجلی و ظهور دارند و از آنجا که غایت خلقت غیر از ذات و اسماء چیز دیگری نیست، در نتیجه به موجب حرکت حبّی، خلقت صورت گرفته تا حقتعالی خود را در آینه اعیان خلقی به نحو تفصیل مشاهده کند.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۵۶.</ref> به اعتقاد امامخمینی از آنجا که حبّ از ربّ و ربوبیت به مربوب سرایت میکند، پس حقتعالی از حیث ذات که غنی از عالمین است، قابل شناخت نیست بلکه او را باید از طریق اسما و صفات و نِسب، شناخت و این نِسب، همان کنزی بود که قابل شناخت نبود و دوست داشت که شناخته شود. با این نگاه هستیشناختی، حقتعالی خلقت نظام وجود را بر اساس حرکت حبّی و ظهور کنز مخفی، ایجاد کرد.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ص۲۵-۲۶.</ref> | امامخمینی بر این باور است که مقصود از کنز مخفی در حدیث شریف «کنت کنزاً مخفیاً فأحییت أن أعرف» مقام واحدیت است که در آن کثرت اسمائی وجود دارد و چون آن اسما مخفی بودهاند، نیاز به تجلی و ظهور دارند و از آنجا که غایت خلقت غیر از ذات و اسماء چیز دیگری نیست، در نتیجه به موجب حرکت حبّی، خلقت صورت گرفته تا حقتعالی خود را در آینه اعیان خلقی به نحو تفصیل مشاهده کند.<ref>امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۵۶.</ref> | ||
به اعتقاد امامخمینی از آنجا که حبّ از ربّ و ربوبیت به مربوب سرایت میکند، پس حقتعالی از حیث ذات که غنی از عالمین است، قابل شناخت نیست بلکه او را باید از طریق اسما و صفات و نِسب، شناخت و این نِسب، همان کنزی بود که قابل شناخت نبود و دوست داشت که شناخته شود. با این نگاه هستیشناختی، حقتعالی خلقت نظام وجود را بر اساس حرکت حبّی و ظهور کنز مخفی، ایجاد کرد.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ص۲۵-۲۶.</ref> | |||
== خداوند غایت نهایی موجودات == | == خداوند غایت نهایی موجودات == | ||
برخی حکمای الهی غایت موجودات را همان ذات الهی دانستهاند و معتقدند که غایت بالذات در آفرینش همه مخلوقات، واجب تعالی است.<ref>ابنسینا، التعلیقات، ص۱۸؛ میرداماد، میرداماد، مصنفات، ج۱، ص۲۰۶.</ref> امامخمینی نیز غایت افعال الهی را ذات الهی میداند، این غایت به معنای علم به نظام احسن ربانی است که مبدأ ایجاد عالم است.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ص۲۵.</ref> ایشان با رویکرد عرفانی و با توجه بحث حرکت حبّی در این زمینه معتقد است؛ حبّ به ذات مستلزم حبّ به ظهور و تجلی خداوند در قالب آثار است، بر این اساس فاعل و غایت در ذات الهی، همان ذات است. | برخی حکمای الهی غایت موجودات را همان ذات الهی دانستهاند و معتقدند که غایت بالذات در آفرینش همه مخلوقات، واجب تعالی است.<ref>ابنسینا، التعلیقات، ص۱۸؛ میرداماد، میرداماد، مصنفات، ج۱، ص۲۰۶.</ref> امامخمینی نیز غایت افعال الهی را ذات الهی میداند، این غایت به معنای علم به نظام احسن ربانی است که مبدأ ایجاد عالم است.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ص۲۵.</ref> ایشان با رویکرد عرفانی و با توجه بحث حرکت حبّی در این زمینه معتقد است؛ حبّ به ذات مستلزم حبّ به ظهور و تجلی خداوند در قالب آثار است، بر این اساس فاعل و غایت در ذات الهی، همان ذات است. امامخمینی معتقد است حبّ به ذات مستلزم حبّ به آثار و متعلقات ذات است، پس عالم کیانی پرتوی از عالم ربانی است؛ پس غرض اصلی، حبّ ذات است و اشیاء خارجی به طور مستقل و بالذات، آن غرض اصلی و مرضی خداوند نیستند بلکه بالتبع مرضی حق میباشند.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ص۲۵-۲۶.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۹: | ||
* میرداماد، محمدباقر، مصنفات میرداماد، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۵ش. | * میرداماد، محمدباقر، مصنفات میرداماد، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۵ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای ارزیابیشده عقلی]] |