۲۱٬۳۳۶
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
سیدکاظم شریعتمداری سال ۱۳۲۲ق/ ۱۲۸۳ش در محله امیرخیز [[تبریز]] متولد شد. جدّ او سیدمحمد از عالمان مورد احترام شهر [[بروجرد]] بود که در سال ۱۲۷۰ق به تبریز هجرت کرد و در این شهر [[ازدواج]] کرد و ماندگار شد.<ref>واعظ خیابانی، علمای معاصر، ۴۲۲.</ref> سیدحسن پدر سیدکاظم، از روحانیان تبریز بهشمار میرفت و در سال ۱۳۳۲ق در تبریز از دنیا رفت.<ref>علیزاده، شرح حال از نامداران تاریخ، ۲/۳۳۴.</ref> | سیدکاظم شریعتمداری سال ۱۳۲۲ق/ ۱۲۸۳ش در محله امیرخیز [[تبریز]] متولد شد. جدّ او سیدمحمد از عالمان مورد احترام شهر [[بروجرد]] بود که در سال ۱۲۷۰ق به تبریز هجرت کرد و در این شهر [[ازدواج]] کرد و ماندگار شد.<ref>واعظ خیابانی، علمای معاصر، ۴۲۲.</ref> سیدحسن پدر سیدکاظم، از روحانیان تبریز بهشمار میرفت و در سال ۱۳۳۲ق در تبریز از دنیا رفت.<ref>علیزاده، شرح حال از نامداران تاریخ، ۲/۳۳۴.</ref> | ||
شریعتمداری مقدمات [[علوم اسلامی]] و دوره سطح را در حوزه علمیه تبریز به پایان رساند و دو سال درس خارج [[فقه]] و [[اصول]] را نزد میرزاابوالحسن انگجی و میرزاصادق تبریزی گذراند.<ref>علیزاده، شرح حال از نامداران تاریخ، ۲/۳۳۵.</ref> او در سال ۱۳۴۳ق/ ۱۳۰۳ش برای ادامه تحصیل به قم رفت و در درس خارج [[عبدالکریم حائری یزدی]] حاضر شد و گفته شده علم هیئت، اسطرلاب و [[فلسفه]] را نزد میرزاعلیاکبر حکمی یزدی فرا گرفت.<ref>شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ۲/۱۳.</ref> وی طی ده سال اقامت در [[قم]]، برای مدتی در دو مرحله به [[نجف]] رفت و در درس خارج فقه و اصول [[آقاضیاء عراقی]]، [[سیدابوالحسن اصفهانی]]، [[محمدحسین اصفهانی]] و [[میرزامحمدحسین نایینی]] شرکت کرد و از سه تن از استادان خود، عراقی، حائری و اصفهانی [[اجازه اجتهاد]] گرفت.<ref>واعظ خیابانی، علمای معاصر، ۴۲۳؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۶۲.</ref> | شریعتمداری مقدمات [[علوم اسلامی]] و دوره سطح را در حوزه علمیه تبریز به پایان رساند و دو سال درس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را نزد میرزاابوالحسن انگجی و میرزاصادق تبریزی گذراند.<ref>علیزاده، شرح حال از نامداران تاریخ، ۲/۳۳۵.</ref> او در سال ۱۳۴۳ق/ ۱۳۰۳ش برای ادامه تحصیل به قم رفت و در درس خارج [[عبدالکریم حائری یزدی]] حاضر شد و گفته شده علم هیئت، اسطرلاب و [[فلسفه]] را نزد [[میرزاعلیاکبر حکمی]] یزدی فرا گرفت.<ref>شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ۲/۱۳.</ref> وی طی ده سال اقامت در [[قم]]، برای مدتی در دو مرحله به [[نجف]] رفت و در درس خارج فقه و اصول [[آقاضیاء عراقی]]، [[سیدابوالحسن اصفهانی]]، [[محمدحسین اصفهانی]] و [[میرزامحمدحسین نایینی]] شرکت کرد و از سه تن از استادان خود، عراقی، حائری و اصفهانی [[اجازه اجتهاد]] گرفت.<ref>واعظ خیابانی، علمای معاصر، ۴۲۳؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۶۲.</ref> | ||
شریعتمداری در سال ۱۳۱۳ به زادگاه خود بازگشت و همراه تدریس فقه و اصول و [[تفسیر قرآن]] در حوزه علمیه تبریز به تبلیغ و ارشاد مردم پرداخت.<ref>جواهرکلام، تربت پاکان، ۲/۱۳۰۸.</ref> در ۱۵ آذر سال ۱۳۲۴ که فرقه دموکرات به سرکردگی جعفر پیشهوری منطقه آذربایجان را تصرف و اعلام خودمختاری کرده بود، وی در کنار دیگر عالمان بزرگ شهر به مخالفت با آنان برخاست.<ref>مجتهدی، بحران آذربایجان، ۳۰ و ۵۱.</ref> وی در همان روزها در آغاز دی همراه با خانواده برای زیارت عتبات به [[عراق]] رفت و پس از بازگشت در ۲۴ تیر ۱۳۲۵ که هنوز کمونیستها در آذربایجان حکومت میکردند، به تبریز رفت و با استقبال مردم و علمای شهر روبهرو شد.<ref>مجتهدی، بحران آذربایجان، ۳۲۸.</ref> | شریعتمداری در سال ۱۳۱۳ به زادگاه خود بازگشت و همراه تدریس فقه و اصول و [[تفسیر قرآن]] در حوزه علمیه تبریز به تبلیغ و ارشاد مردم پرداخت.<ref>جواهرکلام، تربت پاکان، ۲/۱۳۰۸.</ref> در ۱۵ آذر سال ۱۳۲۴ که فرقه دموکرات به سرکردگی جعفر پیشهوری منطقه آذربایجان را تصرف و اعلام خودمختاری کرده بود، وی در کنار دیگر عالمان بزرگ شهر به مخالفت با آنان برخاست.<ref>مجتهدی، بحران آذربایجان، ۳۰ و ۵۱.</ref> وی در همان روزها در آغاز دی همراه با خانواده برای زیارت عتبات به [[عراق]] رفت و پس از بازگشت در ۲۴ تیر ۱۳۲۵ که هنوز کمونیستها در آذربایجان حکومت میکردند، به تبریز رفت و با استقبال مردم و علمای شهر روبهرو شد.<ref>مجتهدی، بحران آذربایجان، ۳۲۸.</ref> | ||
پس از ختم غائله پیشهوری و آزادسازی آذربایجان، در ششم خرداد سال ۱۳۲۶ محمدرضا پهلوی به منظور بازدید از مناطق آزادشده وارد شهر تبریز شد. شریعتمداری بر خلاف دیگر عالمان بزرگ تبریز همچون [[میرزافتاح شهیدی]]، [[مرتضی خسروشاهی]] و [[میرزامحمود دوزدوزانی]] که در برابر رژیم پهلوی موضع منفی داشتند،<ref>حیدری، شریعتمداری به روایت اسناد، ۱۸–۱۹.</ref> در مدرسه طالبیه حاضر شد و در آنجا با پهلوی دیدار کرد و ورود او را به شهر تبریز خوشآمد گفت.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۳۶.</ref> وی در دوران اقامت در تبریز در مسجد «خاله اوغلی» [[نماز جماعت]] برپا میکرد و مدیریت مدرسه طالبیه را نیز بر عهده داشت.<ref>علیزاده، شرح حال از نامداران تاریخ، ۲/۳۳۷.</ref> | پس از ختم غائله پیشهوری و آزادسازی آذربایجان، در ششم خرداد سال ۱۳۲۶ [[محمدرضا پهلوی]] به منظور بازدید از مناطق آزادشده وارد شهر تبریز شد. شریعتمداری بر خلاف دیگر عالمان بزرگ تبریز همچون [[میرزافتاح شهیدی]]، [[مرتضی خسروشاهی]] و [[میرزامحمود دوزدوزانی]] که در برابر رژیم پهلوی موضع منفی داشتند،<ref>حیدری، شریعتمداری به روایت اسناد، ۱۸–۱۹.</ref> در [[مدرسه طالبیه تبریز|مدرسه طالبیه]] حاضر شد و در آنجا با پهلوی دیدار کرد و ورود او را به شهر تبریز خوشآمد گفت.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۳۶.</ref> وی در دوران اقامت در تبریز در مسجد «خاله اوغلی» [[نماز جماعت]] برپا میکرد و مدیریت مدرسه طالبیه را نیز بر عهده داشت.<ref>علیزاده، شرح حال از نامداران تاریخ، ۲/۳۳۷.</ref> | ||
شریعتمداری که از موقعیت علمی خوبی برخوردار بود، در سال ۱۳۲۹ به درخواست گروهی از فاضلان تبریزیِ مقیم [[حوزه علمیه | شریعتمداری که از موقعیت علمی خوبی برخوردار بود، در سال ۱۳۲۹ به درخواست گروهی از فاضلان تبریزیِ مقیم [[حوزه علمیه قم]]، به آن شهر رفت و به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت.<ref>شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ۲/۱۴.</ref> برخی از گزارشهای [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی]] (ساواک) در این دوره، از شریعتمداری به عنوان عالمی علاقهمند به فعالیتهای اجتماعی نام بردهاست که علیه رشد [[کمونیسم]] در [[جامعه]] فعالیت منطقی و تبلیغاتی دارد و به دستگاه حاکمه کشور نیز اعتقادی نیز ندارد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۴۸.</ref> او که به گزارش ساواک در سال ۱۳۳۵، حدود سیصد شاگرد در درس خارج داشت،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۴۷.</ref> یکی از مدرسان و مجتهدان مورد اعتماد مرجع تقلید وقت [[سیدحسین بروجردی]] بود<ref>حیدری، شریعتمداری به روایت اسناد، ۲۰.</ref> که پس از رحلت ایشان در سال ۱۳۴۰ به [[مرجعیت]] رسید. مقلدان وی بیشتر از اهالی تهران و [[آذربایجان]] بودند. او علاوه بر تدریس خارج فقه و اصول و تربیت شاگردان، چند مرکز دینی و فرهنگی نیز راهاندازی کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۴۷؛ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۲۳۴ و ۲۸۳–۲۸۴.</ref> | ||
شریعتمداری معتقد بود روحانیان و افراد متدین باید در انتخابات [[مجلس شورای ملی]] نامزد شوند و با رأی مردم، کرسیهای مجلس را به دست گیرند تا اهرم فشار بر دولت و ناظر بر اجرای درست [[قانون اساسی]] باشند؛ به همین سبب در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی با پیشنهاد و حمایت وی، چند تن از روحانیان تبریز مانند سیدمرتضی | شریعتمداری معتقد بود روحانیان و افراد متدین باید در انتخابات [[مجلس شورای ملی]] نامزد شوند و با رأی مردم، کرسیهای مجلس را به دست گیرند تا اهرم فشار بر دولت و ناظر بر اجرای درست [[قانون اساسی]] باشند؛ به همین سبب در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی با پیشنهاد و حمایت وی، چند تن از روحانیان تبریز مانند [[سیدمرتضی خلخالی]]، سیدابراهیم میلانی، سیدمرتضی شبستری و سیدمحمدعلی انگجی در [[انتخابات]] شرکت کردند و با کسب اکثریت آرا به مجلس شورای ملی راه یافتند و در طول دوره نمایندگی نیز از وی رهنمود میگرفتند.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۳۷.</ref> | ||
== همراهی با نهضت اسلامی == | == همراهی با نهضت اسلامی == | ||
شریعتمداری در آغاز [[نهضت اسلامی]] همراه امامخمینی و دیگر مراجع، موضع درستی در برابر رژیم پهلوی در پیش گرفت. او در ماجرای تصویبنامه [[انجمنهای ایالتی و ولایتی]] دو تلگرام به [[محمدرضا پهلوی]] و سه تلگرام به [[اسدالله علم]] نخستوزیر وقت فرستاد و در آن بر غیرقانونی و غیرشرعیبودن بعضی مواد آن تأکید کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۱۷–۲۵.</ref> امامخمینی یادآور شده صبح روزی که لغو مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی به علمای قم ابلاغ شد، در خانه شریعتمداری حضور داشتهاست.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۱۵.</ref> | شریعتمداری در آغاز [[نهضت اسلامی]] همراه [[امامخمینی]] و دیگر مراجع، موضع درستی در برابر رژیم پهلوی در پیش گرفت. او در ماجرای تصویبنامه [[انجمنهای ایالتی و ولایتی]] دو تلگرام به [[محمدرضا پهلوی]] و سه تلگرام به [[اسدالله علم]] نخستوزیر وقت فرستاد و در آن بر غیرقانونی و غیرشرعیبودن بعضی مواد آن تأکید کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۱۷–۲۵.</ref> امامخمینی یادآور شده صبح روزی که لغو مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی به علمای قم ابلاغ شد، در خانه شریعتمداری حضور داشتهاست.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۱۵.</ref> | ||
در فروردین ۱۳۴۱، ساواک در مذاکره با شریعتمداری تلاش کرد تا از او قول بگیرد اعلامیه دیگری علیه دولت صادر نکند و امامخمینی را نیز از این کار منع کند؛ اما او بهرغم قولی که در آغاز به ساواک داد،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۲۵۶–۲۵۷.</ref> در ششم بهمن ۱۳۴۱ که محمدرضا پهلوی [[انقلاب سفید]] را به نظرخواهی عمومی گذاشت، طی اعلامیهای، این نظرخواهی را مخالف قانون اساسی، ساختگی و کاری که کوچکترین آزادی در آن نیست شمرد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۳۱.</ref>؛ چنانکه در اعلامیه مشترکی با علمای تراز اول قم ازجمله امامخمینی طرح «شرکت زنان در انتخابات» را غیرقانونی اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۴۵.</ref> او در اسفند ۱۳۴۱ نیز در دیدار با جمعی از مردم تهران و اعضای [[جبهه ملی]] که برای [[نماز عید فطر]] و دیدار با علما به قم رفته بودند، علیه اقدامات رژیم و برگزاری رفراندوم با صحنهسازی قلابی سخنانی گفت و مردم را به پشتیبانی از علما برای ادامه مبارزه تشویق کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۵۶–۱۵۷.</ref> وی همچنین همگام با امامخمینی، [[عید نوروز]] سال ۱۳۴۲ را [[عزای عمومی]] اعلام کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۳۶.</ref> | در فروردین ۱۳۴۱، ساواک در مذاکره با شریعتمداری تلاش کرد تا از او قول بگیرد اعلامیه دیگری علیه دولت صادر نکند و امامخمینی را نیز از این کار منع کند؛ اما او بهرغم قولی که در آغاز به ساواک داد،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۲۵۶–۲۵۷.</ref> در ششم بهمن ۱۳۴۱ که محمدرضا پهلوی [[انقلاب سفید]] را به نظرخواهی عمومی گذاشت، طی اعلامیهای، این نظرخواهی را مخالف قانون اساسی، ساختگی و کاری که کوچکترین آزادی در آن نیست شمرد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۳۱.</ref>؛ چنانکه در اعلامیه مشترکی با علمای تراز اول قم ازجمله امامخمینی طرح «شرکت زنان در انتخابات» را غیرقانونی اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۴۵.</ref> او در اسفند ۱۳۴۱ نیز در دیدار با جمعی از مردم تهران و اعضای [[جبهه ملی]] که برای [[نماز عید فطر]] و دیدار با علما به قم رفته بودند، علیه اقدامات رژیم و برگزاری رفراندوم با صحنهسازی قلابی سخنانی گفت و مردم را به پشتیبانی از علما برای ادامه مبارزه تشویق کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱/۱۵۶–۱۵۷.</ref> وی همچنین همگام با امامخمینی، [[عید نوروز]] سال ۱۳۴۲ را [[عزای عمومی]] اعلام کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۳۶.</ref> | ||
شریعتمداری در پی | شریعتمداری در پی [[حمله به مدرسه فیضیه|فاجعه حمله به مدرسه فیضیه]] در دوم فروردین ۱۳۴۲، با صدور اعلامیهای، ضمن ابراز انزجار و تنفر از حمله وحشیانه مأموران به [[طلاب]]، از اینکه نشریهها و دستگاههای دولتی واقعیتها را کتمان و مردم را اغفال میکنند، انتقاد کرد و [[مردم]] را به آرامش دعوت و اعلام کرد در انجام وظیفه شرعی کوتاه نخواهد آمد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۴۱.</ref> وی همچنین روز ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۴۲ به مناسبت چهلم [[شهدا|شهدای]] مدرسه فیضیه بیانیه تندی نوشت و از ادامه سرکوب و سربازگیری طلاب به شدت انتقاد کرد و سپس در ۲۱ این ماه در پاسخ به نامه روحانیان شهرستانها دربارهٔ حرکتهای ضداسلامی رژیم پهلوی نوشت او تا آخرین نفس و آخرین قطره خونِ خود با این وضع مبارزه میکند و در برابر اهانت به احکام اسلام ساکت نمینشیند و نخواهد گذاشت احکام و مقدسات اسلام ملعبه و بازیچه افراد آلوده و منحرفی شود که برای رسیدن به مقاصد شوم خود هر کاری میکنند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۵۰–۵۴.</ref> | ||
شریعتمداری در [[قیام پانزده خرداد]] ۱۳۴۲ پس از بازداشت | شریعتمداری در [[قیام پانزده خرداد]] ۱۳۴۲ پس از [[بازداشت امامخمینی]]، طی بیانیهای خطاب به ملت مسلمان ایران، تهمتها و نسبتهای ناروا به علمای شیعه را محکوم و تأکید کرد در این مبارزه امامخمینی تنها نیست و اعتراضهای ایشان مورد تأیید همه علمای [[شیعه]] و ملت مسلمان ایران و جهان است.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۶۸–۶۹.</ref> در همان روزگار وی شبانه از راه ساوه به [[تهران]] هجرت کرد و در باغ ملک در کنار [[حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)]] در شهر [[ری]] مستقر شد و از آنجا با تماس تلفنی، مراجع بزرگ و عالمان شهرستانها را جهت اعتراض به بازداشت امامخمینی به تهران دعوت کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۲۲.</ref> وی در پاسخ به پرسش جمعی از اصناف [[بازار]] در هفدهم تیر ۱۳۴۲دربارهٔ شخصیت امامخمینی، بر [[مرجعیت امامخمینی|مرجعیت ایشان]] تأکید کرد و آزادی ایشان و نصرت و غلبه اسلام را از خداوند متعال خواستار شد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۷۳؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۱۲۸–۱۲۹.</ref> | ||
وی دوباره در ۴ مرداد ۱۳۴۲ بیانیهای به همین منظور صادر و در آن تأکید کرد امامخمینی هیچ جرمی به غیر از تبلیغ احکام اسلام و توجهدادن مردم به خطرهایی که اسلام یا مملکت را تهدید میکند، ندارد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۷۵.</ref>؛ به علاوه تلگرامی به امامخمینی در زندان قصر فرستاد و از بازداشت ایشان اظهار تأثر و ناراحتی شدید کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۶۷.</ref> در ماجرای تصویب [[لایحه کاپیتولاسیون]]، همزمان با سخنرانی امامخمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳، شریعتمداری نیز سخنرانی اعتراضآمیزی کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۵۸۳؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۰۴۱.</ref> وی ده روز پس از [[تبعید امامخمینی]] به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، طی تلگرامی به مرجع تقلید وقت، [[سیدمحمدهادی میلانی]]، تبعید ایشان را موجب تأثر و تأسف دانست و اعلام کرد وی و همه مسلمانان با بیصبری در انتظار رفع مزاحمت از ایشان و بازگشت ایشان به [[حوزه علمیه قم]] هستند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۱۰۸.</ref> نیز همزمان در تلگرامی به امامخمینی، مسئله تبعید را فاجعه ناگوار خواند و تأکید کرد تا حد امکان در جهت رفع مشکل اقدام کرده و خواهد کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۱۰۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۴۴.</ref> | وی دوباره در ۴ مرداد ۱۳۴۲ بیانیهای به همین منظور صادر و در آن تأکید کرد امامخمینی هیچ جرمی به غیر از تبلیغ احکام اسلام و توجهدادن مردم به خطرهایی که اسلام یا مملکت را تهدید میکند، ندارد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۷۵.</ref>؛ به علاوه تلگرامی به امامخمینی در زندان قصر فرستاد و از بازداشت ایشان اظهار تأثر و ناراحتی شدید کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۶۷.</ref> در ماجرای تصویب [[لایحه کاپیتولاسیون]]، همزمان با سخنرانی امامخمینی در چهارم آبان ۱۳۴۳، شریعتمداری نیز سخنرانی اعتراضآمیزی کرد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۵۸۳؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۰۴۱.</ref> وی ده روز پس از [[تبعید امامخمینی]] به ترکیه در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، طی تلگرامی به مرجع تقلید وقت، [[سیدمحمدهادی میلانی]]، تبعید ایشان را موجب تأثر و تأسف دانست و اعلام کرد وی و همه مسلمانان با بیصبری در انتظار رفع مزاحمت از ایشان و بازگشت ایشان به [[حوزه علمیه قم]] هستند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۱۰۸.</ref> نیز همزمان در تلگرامی به امامخمینی، مسئله تبعید را فاجعه ناگوار خواند و تأکید کرد تا حد امکان در جهت رفع مشکل اقدام کرده و خواهد کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۱۰۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۴۴.</ref> | ||
== تفاوت نگاه و آغاز جدایی == | == تفاوت نگاه و آغاز جدایی == | ||
شریعتمداری با همه فعالیتها و همراهیهایی که در آغاز نهضت با امامخمینی داشت، دارای طرز تفکری متفاوت با ایشان بود؛ چنانکه در نخستین سالگرد فاجعه خونین | شریعتمداری با همه فعالیتها و همراهیهایی که در آغاز نهضت با امامخمینی داشت، دارای طرز تفکری متفاوت با ایشان بود؛ چنانکه در نخستین سالگرد [[فاجعه پانزده خرداد|فاجعه خونین پانزده خرداد]] امامخمینی ازجمله در پی انتشار اعلامیهای مشروح در بیان این جنایت از سوی رژیم پهلوی و شرح وضع موجود و وظایف [[روحانیت]] و [[مرجعیت]] بود و توانست این اعلامیه را به امضای سیدمحمدهادی میلانی، [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] و [[سیدحسن طباطبایی قمی]] برساند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۵–۳۳۸.</ref> اما چنانکه خود در نامه به میلانی خاطرنشان کردهاست، به رغم دیدار و پیگیری نتوانسته موافقت شریعتمداری را برای امضای آن به دست آورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۳.</ref> ایشان در این نامه، در پاسخ به [[شایعه]] تهمت بیاعتنایی ایشان به شریعتمداری و ملاقات نکردن با وی به رغم حضور او که از سوی برخی نزدیکان وی رواج داده میشد، با اظهار شگفتی از آن، تأکید کردهاست که مردم شاهد رفتار ایشان با وی و دیگر مراجع هستند و نمونهای از دیدار خود با شریعتمداری و دیگران را بازگو کردهاست. ایشان همچنین با اشاره به برخی دروغهایی که بعضی از نزدیکان شریعتمداری در [[کویت]] و [[تهران]] و [[تبریز]] مطرح کردهاند، افزودهاست که اینان گمان میکنند اگر ایشان از میان برود به سود آنان است و خداوند هر چه صلاح حال مسلمانان است را پیش آورد، هر چند به «فنای خمینی» باشد. ایشان در پایان با ابراز نگرانی از سستشدن جایگاه این افراد، از میلانی درخواست میکند آنان را پند دهد تا در اقدامات خود بازنگری کنند؛ زیرا اختلاف به [[دین]] و دنیای همه آسیب میرساند و [[دشمن]] از آن بهره میبرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۳–۳۳۴.</ref> | ||
طبق گزارش [[ساواک]]، امامخمینی در ۲۰/۳/۱۳۴۳ در دیدار با شریعتمداری، امضانکردن اعلامیه از سوی او را موجب ایجاد شائبه ناهماهنگی میان روحانیون قم در میان دولتیها و مردم دانست و این مسئله را لطمه به دین و روحانیت ارزیابی کرد. شریعتمداری در پاسخ، ضمن انتقاد از اعلامیه امامخمینی و انتقاد از حمله به [[اسرائیل]] در شرایطی که دولت مایل به سازش با روحانیت است، دغدغههای امامخمینی را بهرغم نظر خود ایشان، سیاسی دانست نه دینی و تأکید کرد نظر ایشان مبنی بر اتحاد و دوستی با تمام دول اسلامی، مورد قبول بسیاری از روحانیون شیعه نیست و جماعت [[شیعه]] نمیتواند با سایر مسلمانان که با آنان اختلافات مذهبی دارد دوستی کند. وی همچنین سخنانی مانند حکومت مردم بر مردم، اتحاد مسلمانان جهان و حمله به اسرائیل را مطالب سیاسی خواند، نه دینی و دلیل تضعیف دین و روحانیت را نیز در صدور اعلامیه از سوی امامخمینی ارزیابی کرد؛ زیرا معتقد بود فعلاً ایران در خاورمیانه وزنه قدرتمندی است و تضعیف دولت، تضعیف شاه و مملکت بهشمار میرود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۵۲۴–۵۲۵.</ref> | طبق گزارش [[ساواک]]، امامخمینی در ۲۰/۳/۱۳۴۳ در دیدار با شریعتمداری، امضانکردن اعلامیه از سوی او را موجب ایجاد شائبه ناهماهنگی میان روحانیون قم در میان دولتیها و مردم دانست و این مسئله را لطمه به دین و [[روحانیت]] ارزیابی کرد. شریعتمداری در پاسخ، ضمن انتقاد از اعلامیه امامخمینی و انتقاد از حمله به [[اسرائیل]] در شرایطی که دولت مایل به سازش با روحانیت است، دغدغههای امامخمینی را بهرغم نظر خود ایشان، سیاسی دانست نه دینی و تأکید کرد نظر ایشان مبنی بر اتحاد و دوستی با تمام دول اسلامی، مورد قبول بسیاری از روحانیون شیعه نیست و جماعت [[شیعه]] نمیتواند با سایر مسلمانان که با آنان اختلافات مذهبی دارد دوستی کند. وی همچنین سخنانی مانند حکومت مردم بر مردم، اتحاد مسلمانان جهان و حمله به اسرائیل را مطالب سیاسی خواند، نه دینی و دلیل تضعیف دین و روحانیت را نیز در صدور اعلامیه از سوی امامخمینی ارزیابی کرد؛ زیرا معتقد بود فعلاً ایران در خاورمیانه وزنه قدرتمندی است و تضعیف دولت، تضعیف شاه و مملکت بهشمار میرود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳/۵۲۴–۵۲۵.</ref> | ||
از سوی دیگر، شریعتمداری در مرحله حساس و دشوار مبارزه، با تأسیس دارالتبلیغ اسلامی در سال ۱۳۴۳ عملاً راه خود را از امامخمینی جدا کرد و با تأکید بر «نظم و انضباط و تحول حوزه» مبارزه با پهلوی را ایجاد تشنج در حوزه برشمرد و وظیفه اصلی طلاب و روحانیون را تحصیل، تدریس و تبلیغ و ارشاد مردم دانست.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۳۴؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۲۰۱–۲۰۴.</ref> در این میان همزمان در شهرهای مختلف به خصوص [[تبریز]] شایع کردند همه مراجع در [[قم]] و نجف با تأسیس دارالتبلیغ موافق بودهاند و نمایندگان آنان، ازجمله امامخمینی در مراسم افتتاحیه حضور داشتهاند<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۳۲.</ref>؛ ولی امامخمینی که از آغاز کلنگزنی مدرسه، با آن مخالف بود،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۲۰۲–۲۰۳.</ref> این حضور را تکذیب کرد و بهواسطه [[مرتضی بنیفضل]] به علمای تبریز پیام داد نه خود و نه نمایندهاش در آن مراسم نبوده و اصلاً اطلاعی از این جریان ندارد.<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۳۳.</ref> ایشان در پاسخ به یکی از افراد که با اشاره به گفته برخی که میان امامخمینی و شریعتمداری دراینباره اختلافی نیست و اینکه آیا میتوان به دارالتبلیغ کمک کرد یا نه، نوشت که دخالتی در آن ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۵۲.</ref> | از سوی دیگر، شریعتمداری در مرحله حساس و دشوار مبارزه، با تأسیس [[دارالتبلیغ اسلامی]] در سال ۱۳۴۳ عملاً راه خود را از امامخمینی جدا کرد و با تأکید بر «نظم و انضباط و تحول حوزه» مبارزه با پهلوی را ایجاد تشنج در حوزه برشمرد و وظیفه اصلی طلاب و روحانیون را تحصیل، تدریس و [[تبلیغ]] و ارشاد مردم دانست.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۳۴؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۲۰۱–۲۰۴.</ref> در این میان همزمان در شهرهای مختلف به خصوص [[تبریز]] شایع کردند همه مراجع در [[قم]] و نجف با تأسیس دارالتبلیغ موافق بودهاند و نمایندگان آنان، ازجمله امامخمینی در مراسم افتتاحیه حضور داشتهاند<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۳۲.</ref>؛ ولی امامخمینی که از آغاز کلنگزنی مدرسه، با آن مخالف بود،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۲۰۲–۲۰۳.</ref> این حضور را تکذیب کرد و بهواسطه [[مرتضی بنیفضل]] به علمای تبریز پیام داد نه خود و نه نمایندهاش در آن مراسم نبوده و اصلاً اطلاعی از این جریان ندارد.<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۳۳.</ref> ایشان در پاسخ به یکی از افراد که با اشاره به گفته برخی که میان امامخمینی و شریعتمداری دراینباره اختلافی نیست و اینکه آیا میتوان به دارالتبلیغ کمک کرد یا نه، نوشت که دخالتی در آن ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۵۲.</ref> | ||
امامخمینی با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی، تأسیس دارالتبلیغ را در آن زمان به نفع رژیم پهلوی و در راستای اهداف [[محمدرضا پهلوی]] میدانست و معتقد بود پهلوی چون نتوانست از طریق راهاندازی دانشگاه اسلامی مورد نظر خود در حوزههای علمیه نفوذ کند، میخواست از این طریق برای خود در حوزه، پایگاهی درست کند.<ref>طلایی، شریعتمداری، ۱/۲۰۴؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۲۶۸.</ref> دراینباره [[ابوالقاسم خزعلی]] به نمایندگی از امامخمینی با شریعتمداری دیدار و نظر ایشان را به وی منتقل کرد و کوشید او را از راهاندازی دارالتبلیغ منصرف کند؛ ولی پس از چندین مرتبه دیدار و رد و بدلشدن پیغامها نتیجهای نگرفت و شریعتمداری حاضر نشد دست از آن بردارد.<ref>خزعلی، خاطرات، ۱۱۸–۱۲۰؛ عسکراولادی، خاطرات، ۱۴۷–۱۵۴.</ref> امامخمینی در همان روزها به برخی افراد که برای رفع اختلافات نزد ایشان رفته بودند، گفته بود اگر اسم این مکان را مدرسه «آقای شریعتمداری» گذاشته بودند ایشان مخالفتی نداشت و حتی حاضر بود در مراسم افتتاح آن نیز شرکت کند؛ ولی ایشان آن را با وضعیتی که داشت، در خدمت اهداف [[رژیم پهلوی]] میدانست و با آن مخالف بود.<ref>عسکراولادی، خاطرات، ۱۴۷–۱۵۴.</ref> | امامخمینی با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی، تأسیس دارالتبلیغ را در آن زمان به نفع رژیم پهلوی و در راستای اهداف [[محمدرضا پهلوی]] میدانست و معتقد بود پهلوی چون نتوانست از طریق راهاندازی دانشگاه اسلامی مورد نظر خود در [[حوزههای علمیه]] نفوذ کند، میخواست از این طریق برای خود در حوزه، پایگاهی درست کند.<ref>طلایی، شریعتمداری، ۱/۲۰۴؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۲۶۸.</ref> دراینباره [[ابوالقاسم خزعلی]] به نمایندگی از امامخمینی با شریعتمداری دیدار و نظر ایشان را به وی منتقل کرد و کوشید او را از راهاندازی دارالتبلیغ منصرف کند؛ ولی پس از چندین مرتبه دیدار و رد و بدلشدن پیغامها نتیجهای نگرفت و شریعتمداری حاضر نشد دست از آن بردارد.<ref>خزعلی، خاطرات، ۱۱۸–۱۲۰؛ عسکراولادی، خاطرات، ۱۴۷–۱۵۴.</ref> امامخمینی در همان روزها به برخی افراد که برای رفع اختلافات نزد ایشان رفته بودند، گفته بود اگر اسم این مکان را مدرسه «آقای شریعتمداری» گذاشته بودند ایشان مخالفتی نداشت و حتی حاضر بود در مراسم افتتاح آن نیز شرکت کند؛ ولی ایشان آن را با وضعیتی که داشت، در خدمت اهداف [[رژیم پهلوی]] میدانست و با آن مخالف بود.<ref>عسکراولادی، خاطرات، ۱۴۷–۱۵۴.</ref> | ||
ایشان که مخالف هر گونه کمک مالی به این مدرسه بود و مردم را نیز از کمک به آن بازمیداشت، چنین اقداماتی را در راستای حفظ منافع و ریاست شخصی و خلاف مصلحت مبارزه ارزیابی میکرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۲۲۲–۲۲۳.</ref> در واقع ایجاد چنین مرکز فرهنگی با گستره وسیع و بهویژه توجه به امور بینالمللی بدون موافقت دستگاه امنیتی رژیم پهلوی میسر نبود<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۲۸۴.</ref>؛ بنابراین [[ساواک]] از همان آغاز از تشکیل دارالتبلیغ حمایت میکرد<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۲۶۹.</ref> و مسئول دارالتبلیغ هم همواره رابطه خود را با رژیم حفظ میکرد و این چیزی بود که برای طلاب انقلابی و حتی برخی افراد مستقل غیرانقلابی قابل تحمل نبود.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۲۸۴.</ref> | ایشان که مخالف هر گونه کمک مالی به این مدرسه بود و مردم را نیز از کمک به آن بازمیداشت، چنین اقداماتی را در راستای حفظ منافع و ریاست شخصی و خلاف مصلحت مبارزه ارزیابی میکرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۲۲۲–۲۲۳.</ref> در واقع ایجاد چنین مرکز فرهنگی با گستره وسیع و بهویژه توجه به امور بینالمللی بدون موافقت دستگاه امنیتی رژیم پهلوی میسر نبود<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۲۸۴.</ref>؛ بنابراین [[ساواک]] از همان آغاز از تشکیل دارالتبلیغ حمایت میکرد<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۲۶۹.</ref> و مسئول دارالتبلیغ هم همواره رابطه خود را با رژیم حفظ میکرد و این چیزی بود که برای طلاب انقلابی و حتی برخی افراد مستقل غیرانقلابی قابل تحمل نبود.<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران، ۲۸۴.</ref> | ||
در همین راستا [[محمدرضا پهلوی]] برای دورکردن مردم از امامخمینی، رحلت مراجع تقلید [[سیدمحسن حکیم]] در سال ۱۳۴۹ و رحلت [[سیدمحمود شاهرودی]] در سال ۱۳۵۳ را به شریعتمداری تسلیت گفت؛ در حالیکه مراجع دیگری در [[نجف]]، [[قم]] و [[مشهد]] بودند<ref>حیدری، شریعتمداری به روایت اسناد، ۴۵۲–۴۶۱ و ۷۱۸؛ روحانی، نهضت، ۲/۷۹۴–۷۹۵.</ref> و متن این تسلیت از رادیو پخش شد. گفته شدهاست پهلوی قصد داشت تنها برای شریعتمداری پیام تسلیت بدهد، ولی با صلاحدید علم، نسخهای دیگر از پیام خود برای [[سیداحمد خوانساری]] نیز فرستاد.<ref>علم، گفتگوهای من، ۱/۲۴۵–۲۴۶، علم، یادداشتها، ۲/۵۹.</ref> یک روز بعد نیز پیام تشکر آن دو مرجع در پاسخ ارسال پیام تسلیت به پهلوی، از رادیو پخش شد.<ref>روحانی، نهضت، ۲/۷۹۴–۷۹۶.</ref> از طرف وزیر دربار ایران نیز تلگرام تسلیتی به فرزند ارشد حکیم، سیدیوسف حکیم مخابره شد که وی پاسخ نداد.<ref>روحانی، نهضت، ۲/۷۹۵.</ref> | در همین راستا [[محمدرضا پهلوی]] برای دورکردن مردم از امامخمینی، رحلت مراجع تقلید [[سیدمحسن حکیم]] در سال ۱۳۴۹ و رحلت [[سیدمحمود شاهرودی]] در سال ۱۳۵۳ را به شریعتمداری تسلیت گفت؛ در حالیکه مراجع دیگری در [[نجف]]، [[قم]] و [[مشهد]] بودند<ref>حیدری، شریعتمداری به روایت اسناد، ۴۵۲–۴۶۱ و ۷۱۸؛ روحانی، نهضت، ۲/۷۹۴–۷۹۵.</ref> و متن این تسلیت از [[رادیو]] پخش شد. گفته شدهاست پهلوی قصد داشت تنها برای شریعتمداری پیام تسلیت بدهد، ولی با صلاحدید علم، نسخهای دیگر از پیام خود برای [[سیداحمد خوانساری]] نیز فرستاد.<ref>علم، گفتگوهای من، ۱/۲۴۵–۲۴۶، علم، یادداشتها، ۲/۵۹.</ref> یک روز بعد نیز پیام تشکر آن دو مرجع در پاسخ ارسال پیام تسلیت به پهلوی، از رادیو پخش شد.<ref>روحانی، نهضت، ۲/۷۹۴–۷۹۶.</ref> از طرف وزیر دربار ایران نیز تلگرام تسلیتی به فرزند ارشد حکیم، سیدیوسف حکیم مخابره شد که وی پاسخ نداد.<ref>روحانی، نهضت، ۲/۷۹۵.</ref> | ||
در گزارشی آمدهاست جمعی از علما ازجمله [[سیدمحمود طالقانی]] از شریعتمداری خواستند به تلگرام پهلوی پاسخ ندهد و وقتی دریافتند وی در صدد پاسخ است، از وی قول گرفتند در پاسخ، یک سلسله مسائل سیاسی ازجمله بازگرداندن امامخمینی به ایران، آزادی زندانیان، الغای [[کاپیتولاسیون]] و دیگر قانونهای ضداسلامی را خواستار شود. طالقانی با اطمینان به اینکه وی به قول خود عمل خواهد کرد، راهی تهران شد؛ ولی میان راه قم ـ تهران متن تلگرام او را که شنید شگفتزده شد.<ref>روحانی، نهضت، ۲/۷۹۵–۷۹۶.</ref> امامخمینی در گفتگویی خصوصی با برخی، این کار را نادرست دانست و از تکرار آن نیز در هراس بود و یکی از پیامدهای آن را به مخاطرهافتادن مبارزات مردم میدانست.<ref>روحانی، نهضت، ۲/۷۹۶–۷۹۷.</ref> برخی روحانیان ایرانی مقیم نجف در اعلامیهای مفصل که در [[عراق]] و ایران پخش شد، پاسخ خوانساری و شریعتمداری را نقد و محکوم کردند.<ref>روحانی، نهضت، ۲/۷۹۷–۷۸۰.</ref> | در گزارشی آمدهاست جمعی از علما ازجمله [[سیدمحمود طالقانی]] از شریعتمداری خواستند به تلگرام پهلوی پاسخ ندهد و وقتی دریافتند وی در صدد پاسخ است، از وی قول گرفتند در پاسخ، یک سلسله مسائل سیاسی ازجمله بازگرداندن امامخمینی به ایران، آزادی زندانیان، الغای [[کاپیتولاسیون]] و دیگر قانونهای ضداسلامی را خواستار شود. طالقانی با اطمینان به اینکه وی به قول خود عمل خواهد کرد، راهی تهران شد؛ ولی میان راه قم ـ تهران متن تلگرام او را که شنید شگفتزده شد.<ref>روحانی، نهضت، ۲/۷۹۵–۷۹۶.</ref> امامخمینی در گفتگویی خصوصی با برخی، این کار را نادرست دانست و از تکرار آن نیز در هراس بود و یکی از پیامدهای آن را به مخاطرهافتادن مبارزات مردم میدانست.<ref>روحانی، نهضت، ۲/۷۹۶–۷۹۷.</ref> برخی روحانیان ایرانی مقیم نجف در اعلامیهای مفصل که در [[عراق]] و ایران پخش شد، پاسخ خوانساری و شریعتمداری را نقد و محکوم کردند.<ref>روحانی، نهضت، ۲/۷۹۷–۷۸۰.</ref> | ||
در سال ۱۳۴۸ که [[مسجدالاقصی]] در [[فلسطین]] اشغالی به دست صهیونیستهای غاصب به آتش کشیده شد، امامخمینی با صدور اعلامیهای تأکید کرد تا هنگامی رژیم اشغالگر بر سر کار است نباید این مسجد تعمیر شود و باید محل آتشسوزی به همان صورت به عنوان سند جنایت صهیونیستها برای نسلهای آینده باقی بماند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۵۱.</ref>؛ در حالیکه شریعتمداری در تقابل با نظر امامخمینی بر تعمیر و بازسازی مسجدالاقصی تأکید میکرد و برای دریافت کمکهای مردم شماره حسابی را در بانک صادرات اختصاص داد و از مردم خواست وجوه خود را به آن واریز کنند<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۲۸.</ref> و نیز در یازدهم اسفند سال ۱۳۵۳ که حزب رستاخیز به دستور رژیم پهلوی تأسیس شد، در حالیکه امامخمینی ده روز بعد شرکت در آن را حرام و کمک به [[ظلم]] و درماندگی مسلمانان اعلام کرده و مخالفت با این حزب را از روشنترین موارد نهی از منکر دانسته بود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۱.</ref> گفته شدهاست شریعتمداری به حمایت و دفاع از آن پرداخت و اعلام کرد مخالفتِ دیگر علما و مراجع با حزب مذکور بیاعتبار و نتیجه تحریک بیگانگان است.<ref>← حیدری، نیمه پنهان، ۱۹۷.</ref> | در سال ۱۳۴۸ که [[مسجدالاقصی]] در [[فلسطین]] اشغالی به دست صهیونیستهای غاصب به آتش کشیده شد، امامخمینی با صدور اعلامیهای تأکید کرد تا هنگامی رژیم اشغالگر بر سر کار است نباید این مسجد تعمیر شود و باید محل آتشسوزی به همان صورت به عنوان سند جنایت صهیونیستها برای نسلهای آینده باقی بماند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۵۱.</ref>؛ در حالیکه شریعتمداری در تقابل با نظر امامخمینی بر تعمیر و بازسازی مسجدالاقصی تأکید میکرد و برای دریافت کمکهای مردم شماره حسابی را در بانک صادرات اختصاص داد و از مردم خواست وجوه خود را به آن واریز کنند<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۲۸.</ref> و نیز در یازدهم اسفند سال ۱۳۵۳ که حزب رستاخیز به دستور رژیم پهلوی تأسیس شد، در حالیکه امامخمینی ده روز بعد شرکت در آن را حرام و کمک به [[ظلم]] و درماندگی مسلمانان اعلام کرده و مخالفت با این حزب را از روشنترین موارد نهی از منکر دانسته بود،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۱.</ref> گفته شدهاست شریعتمداری به حمایت و دفاع از آن پرداخت و اعلام کرد مخالفتِ دیگر علما و مراجع با حزب مذکور بیاعتبار و نتیجه تحریک [[بیگانگان]] است.<ref>← حیدری، نیمه پنهان، ۱۹۷.</ref> | ||
== استمرار فراز و نشیبها == | == استمرار فراز و نشیبها == | ||
در آبان سال ۱۳۵۶ با درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، مبارزات مردم ایران به اوج خود رسید و با قیام مردم [[قم]] در [[حادثه ۱۹ دی|۱۹ دی]] و برگزاری مراسم چهلمهای [[شهدا|شهدای]] قیام قم در [[تبریز]] و | در آبان سال ۱۳۵۶ با درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، مبارزات مردم ایران به اوج خود رسید و با قیام مردم [[قم]] در [[حادثه ۱۹ دی|۱۹ دی]] و برگزاری مراسم چهلمهای [[شهدا|شهدای]] قیام قم در [[تبریز]] و یزد، شعلهورتر شد. شریعتمداری در همه این مراحل ضمن محکومکردن جنایتهای ضد بشری و ضداسلامی مأموران رژیم، مردم را به آرامش دعوت میکرد. وی با صدور اعلامیهای، [[توهین روزنامه اطلاعات به امامخمینی|توهین روزنامه اطلاعات]] در هفدهم دی ۱۳۵۶ به امامخمینی را محکوم کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۱۷۳.</ref> امامخمینی نیز در اردیبهشت ۱۳۵۷ «هجوم اشرار» به خانه وی و کشتن افراد در حضور او را موجب تأسف دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۴، ۳۸۳.</ref> شریعتمداری دربارهٔ [[فاجعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ تهران]] و حوادث مهم دیگری که در آستانه [[پیروزی انقلاب اسلامی]] اتفاق افتاد نیز بیانیههایی صادر کرد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۱۷۶، ۱۷۸، ۱۸۵، ۲۱۵ و ۲۲۴.</ref> و در مهر ۱۳۵۷ وقتی [[خانه امامخمینی]] در [[نجف]] به محاصره [[رژیم بعثی]] درآمد، تلگرام اعتراضآمیزی به مقامات عراقی فرستاد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۲۳۵–۲۳۷.</ref> و با ارسال تلگرام دیگری، از امامخمینی دلجویی و حمایت کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۲۳۵–۲۳۷.</ref> | ||
با این حال، پس از [[هجرت امامخمینی]] به [[پاریس]] که با صدور بیانیهها و انجام مصاحبهها بر سرنگونی [[محمدرضا پهلوی]] و رژیم سلطنتی تأکید میکرد، شریعتمداری بر خلاف امامخمینی، به روش مبارزاتی خود بر «عمل به قانون اساسی و انتخابات آزاد» و شعار معروف خود «شاه بماند سلطنت بکند، نه حکومت» تأکید میکرد.<ref>احمدی میانجی، خاطرات، ۲۷۴–۲۷۵.</ref> وی از نزدیکان امامخمینی نظیر [[شهابالدین اشراقی]] که برای دیدن ایشان عازم | با این حال، پس از [[هجرت امامخمینی]] به [[پاریس]] که با صدور بیانیهها و انجام مصاحبهها بر سرنگونی [[محمدرضا پهلوی]] و رژیم سلطنتی تأکید میکرد، شریعتمداری بر خلاف امامخمینی، به روش مبارزاتی خود بر «عمل به قانون اساسی و انتخابات آزاد» و شعار معروف خود «شاه بماند سلطنت بکند، نه حکومت» تأکید میکرد.<ref>احمدی میانجی، خاطرات، ۲۷۴–۲۷۵.</ref> وی از نزدیکان امامخمینی نظیر [[شهابالدین اشراقی]] که برای دیدن ایشان عازم پاریس بود، خواست تلاش کند ایشان را از گفتن «شاه باید برود» منصرف سازد<ref>احمدی میانجی، خاطرات، ۲۷۴–۲.</ref>؛ البته در آن روزها غیر از وی افراد دیگری نیز مانند [[مرتضی حائری یزدی]] و [[سیدابوالفضل زنجانی]] این نظر را داشتند و معتقد بودند که باید از راه [[انتخابات]]، زیادهخواهیهای پهلوی را محدود کنند؛ زیرا مبارزه مستقیم با او، کشتار و خونریزی به همراه دارد<ref>احمدی میانجی، خاطرات، ۲۷۴؛ بنیفضل، خاطرات، ۱۵۱.</ref>؛ ولی امامخمینی نگران بود که این اختلافها به درگیریهای بیهوده تبدیل شود و [[دشمن]] از آن سوءاستفاده کند؛ بنابراین در نخستین فرصت، نامهای از پاریس به برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]] که وکیل تامالاختیار ایشان بود نوشت و تأکید کرد به کسی اجازه ندهد در [[دفتر امامخمینی|دفتر]] و خانه ایشان حتی یک کلمه از شریعتمداری انتقاد کند و هر کسی خواست جسارت کند مانع شود. ایشان در این نامه بر حفظ حریم شریعتمداری به وی تأکید کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۸۱.</ref> ایشان در عین حال بر موضع خود بر لزوم سرنگونی پهلوی تأکید میکرد؛ چنانکه در پاسخ به سؤال خبرنگاران روزنامه فاینشنال تایمز در هجدهم دی ۱۳۵۷ و روزنامه اندونزی تمپو در ۲۳ و نشریات پوروپَن و الاهرام در ۲۵ همان ماه مبنی بر اینکه شریعتمداری خواستار ماندن پهلوی و سلطنت است و بر عمل به [[قانون اساسی]] تأکید دارد، به آرای مردم تکیه کرد و خاطرنشان ساخت مردم با اکثریتی که در تاریخ رأیگیریهای دنیا کمنظیر است، خواستار سرنگونی سلسله پهلوی و استقرار [[جمهوری اسلامی]] هستند و هر کس در این خواستها تردید کند، خود را از ملت جدا کردهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۹۹، ۴۳۷ و ۴۷۲.</ref> | ||
گزارشهایی در اسناد [[ساواک]] وجود دارد که حاکی از دیدارهای متعدد مسئولان ساواک و نمایندگان رژیم پهلوی با شریعتمداری، در زمان اوجگیری [[نهضت اسلامی]] است. به گزارش این اسناد، شریعتمداری در این دیدارها که در انتقاد از عملکرد او و تلاش برای جلب نظر وی در همراهی با رژیم صورت میگرفت، با نقد اقدامات دولت در برخورد با مردم و اعمال ضداسلامی رژیم و خانواده پهلوی، فعالیتهای امامخمینی را افراط و تندروی میدانست که با آن موافق نیست و در زمان مناسب واکنش نشان خواهد داد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۳۹۰–۳۹۴.</ref>؛ با این حال، برخی از این اسناد، او را فردی معرفی میکند که از روحیه سازش با دولت خارج شده و پس از حوادث دیماه ۱۳۵۶، تغییر موضع دادهاست.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۴۰۶–۴۱۸.</ref> اسنادی نیز از اظهارنظر تند عباس احمدی، داماد شریعتمداری دربارهٔ امامخمینی خبر میدهد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۴۱۹–۴۲۲، ۴۲۵–۴۲۷.</ref> این اسناد، وی را زیر نفوذ و تأثیر داماد خود دانستهاست.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۴۱۷.</ref> | گزارشهایی در اسناد [[ساواک]] وجود دارد که حاکی از دیدارهای متعدد مسئولان ساواک و نمایندگان رژیم پهلوی با شریعتمداری، در زمان اوجگیری [[نهضت اسلامی]] است. به گزارش این اسناد، شریعتمداری در این دیدارها که در [[انتقاد]] از عملکرد او و تلاش برای جلب نظر وی در همراهی با رژیم صورت میگرفت، با نقد اقدامات دولت در برخورد با مردم و اعمال ضداسلامی رژیم و خانواده پهلوی، فعالیتهای امامخمینی را افراط و تندروی میدانست که با آن موافق نیست و در زمان مناسب واکنش نشان خواهد داد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۳۹۰–۳۹۴.</ref>؛ با این حال، برخی از این اسناد، او را فردی معرفی میکند که از روحیه سازش با دولت خارج شده و پس از حوادث دیماه ۱۳۵۶، تغییر موضع دادهاست.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۴۰۶–۴۱۸.</ref> اسنادی نیز از اظهارنظر تند عباس احمدی، داماد شریعتمداری دربارهٔ امامخمینی خبر میدهد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۴۱۹–۴۲۲، ۴۲۵–۴۲۷.</ref> این اسناد، وی را زیر نفوذ و تأثیر داماد خود دانستهاست.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۴۱۷.</ref> | ||
از سوی دیگر، در این اسناد آمدهاست که اول مهر ۱۳۵۷، ناصر مقدم، رئیس وقت ساواک دیداری چهارساعته با شریعتمداری داشت؛ در گزارش این دیدار که برای [[محمدرضا پهلوی]] تنظیم شده، آمدهاست، شریعتمداری با استقبال از این دیدار، بر حفظ سلطنت در کشور، تأکید کرده و اقدامات و بیانیههای امامخمینی در [[نجف اشرف]] را عامل مهم اعتراضات داخل ایران دانستهاست. او با ابراز مخالفت قطعی با این اقدامات، مماشات خود با معترضان را برای یافتن راه میانه و نیز داشتن امنیت از سوی انقلابیان شمردهاست. این گزارش همچنین به نقل از شریعتمداری، ادامه حکومتنظامی را برای کاستن از تحریکات، مفید دانسته و توصیه کردهاست که مقامات کشور، وضعیت و شرایط کشور و خطراتی که آن را تهدید میکند، بارها و به صورتهای مختلف برای مردم تشریح کنند؛ در این صورت است که مردم از بیتفاوتی خارج میشوند و ایجاد نفاق میان مخالفین ممکن میشود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۴۳۴–۴۴۰.</ref> گزارش دیگری از این اسناد، از مکالمه تلفنی شریعتمداری با مقامات دربار در مهر ۱۳۵۷ خبر میدهد که در آن وی از دربار میخواهد تا بنا به مصلحت، بازگشت امامخمینی به ایران را بلامانع اعلام کند تا ضمن اثربخشی مثبت در افکار عمومی ملت و بهرهگیری تبلیغاتی، از دامنه تشنجات و اعتراضات نیز بکاهد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۴۵۳–۴۵۴.</ref> | از سوی دیگر، در این اسناد آمدهاست که اول مهر ۱۳۵۷، ناصر مقدم، رئیس وقت ساواک دیداری چهارساعته با شریعتمداری داشت؛ در گزارش این دیدار که برای [[محمدرضا پهلوی]] تنظیم شده، آمدهاست، شریعتمداری با استقبال از این دیدار، بر حفظ سلطنت در کشور، تأکید کرده و اقدامات و بیانیههای امامخمینی در [[نجف اشرف]] را عامل مهم [[اعتراضات]] داخل ایران دانستهاست. او با ابراز مخالفت قطعی با این اقدامات، مماشات خود با معترضان را برای یافتن راه میانه و نیز داشتن [[امنیت]] از سوی انقلابیان شمردهاست. این گزارش همچنین به نقل از شریعتمداری، ادامه [[حکومتنظامی]] را برای کاستن از تحریکات، مفید دانسته و توصیه کردهاست که مقامات کشور، وضعیت و شرایط کشور و خطراتی که آن را تهدید میکند، بارها و به صورتهای مختلف برای مردم تشریح کنند؛ در این صورت است که مردم از بیتفاوتی خارج میشوند و ایجاد نفاق میان مخالفین ممکن میشود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۴۳۴–۴۴۰.</ref> گزارش دیگری از این اسناد، از مکالمه تلفنی شریعتمداری با مقامات دربار در مهر ۱۳۵۷ خبر میدهد که در آن وی از دربار میخواهد تا بنا به مصلحت، [[بازگشت امامخمینی به ایران]] را بلامانع اعلام کند تا ضمن اثربخشی مثبت در افکار عمومی ملت و بهرهگیری تبلیغاتی، از دامنه تشنجات و اعتراضات نیز بکاهد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۴۵۳–۴۵۴.</ref> | ||
شریعتمداری در آستانه پیروزی انقلاب بیانیهای صادر کرد و در آن از افسران، درجهداران و سربازان خواست به روی مردم تیراندازی نکنند و به جای برادرکشی به مردم بپیوندند؛ همچنین به مردم توصیه کرد به فرمان [[مراجع تقلید]] باشند و از تخریب اماکن و اسناد و مدارک دولتی خودداری کنند. وی با پیروزی انقلاب در | شریعتمداری در آستانه پیروزی انقلاب بیانیهای صادر کرد و در آن از افسران، درجهداران و سربازان خواست به روی مردم تیراندازی نکنند و به جای برادرکشی به [[مردم]] بپیوندند؛ همچنین به مردم توصیه کرد به فرمان [[مراجع تقلید]] باشند و از تخریب اماکن و اسناد و مدارک دولتی خودداری کنند. وی با پیروزی انقلاب در روز ۲۲ بهمن اعلامیه دیگری داد و ضمن تبریک این پیروزی بزرگ، بر توصیههای قبلی دوباره تأکید کرد.<ref>طلایی، شریعتمداری، ۱/۲۰۴–۲۰۵.</ref> وی پس از بازگشت امامخمینی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به کشور، با فرستادن نامهای ورود ایشان را تبریک گفت و امامخمینی نیز در پاسخ، ضمن تشکر خواستار سلامت و سعادت وی شد و اظهار امیدواری کرد در آیندهای نزدیک به زیارت وی در [[قم]] برود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۳.</ref> شریعتمداری پس از چند روز، هنگام بازگشتِ امامخمینی به قم، به همراه علمای دیگر به استقبال ایشان رفت.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۳۱۹.</ref> وی در شهریور ۱۳۵۸ طی تلگرامی [[عید سعید فطر]] را از جوار [[حرم امامرضا(ع)]] به امامخمینی تبریک گفت و ایشان نیز در پاسخ ضمن تشکر و تبریک خواستار دعای خیر شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۴۹.</ref> | ||
== گسترش تعارضها و مخالفتها == | == گسترش تعارضها و مخالفتها == | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
=== دخالت در عزل و نصبها === | === دخالت در عزل و نصبها === | ||
شریعتمداری اصرار میکرد استانداران و [[ائمه جمعه]] شهرهای آذربایجان (استانهای فعلی [[آذربایجان شرقی]]، [[آذربایجان غربی|غربی]] و استان [[اردبیل]]) را وی برگزیند و منصوب کند. به گفته [[مسلم ملکوتی]]، | شریعتمداری اصرار میکرد استانداران و [[ائمه جمعه]] شهرهای آذربایجان (استانهای فعلی [[آذربایجان شرقی]]، [[آذربایجان غربی|غربی]] و استان [[اردبیل]]) را وی برگزیند و منصوب کند. به گفته [[مسلم ملکوتی]]، امامجمعه پیشین تبریز، امامخمینی دراینباره مخالفتی نداشت و به فرزند خود [[سیداحمد خمینی]] یادآور شده بود موضوع مهمی نیست و اجازه داده شود وی انتخاب کند<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۲۶–۲۲۷؛ حسنی، خاطرات، ۲۴۱.</ref>؛ اما دولت [[مهدی بازرگان]] با انتخاب استانداران از سوی شریعتمداری مخالفت کرد. [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]] نیز که مسئول هماهنگی و شناسایی امامجمعههای شهرستانها بود با آن موافق نبود؛ ولی شریعتمداری نیز اعتنایی به آنان نداشت و پی کار خود بود؛ بنابراین در بیشتر شهرهای آذربایجان دو امام جمعه وجود داشت که موجب درگیری و اختلاف شدید میشد<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۵۴–۱۵۶.</ref>؛ چنانکه گفته شده وی در روز ۱۹ مرداد ۱۳۵۸/ ۱۶ رمضان ۱۳۹۹ تعداد سی حکم به یک خط و یک متن برای امامت جمعه صادر کرد.<ref>حیدری، نیمه پنهان، ۱۴۱.</ref> | ||
=== ناسازگاری با مجلس خبرگان قانون اساسی === | === ناسازگاری با مجلس خبرگان قانون اساسی === | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
=== همراهی با حزب خلق مسلمان === | === همراهی با حزب خلق مسلمان === | ||
حزب جمهوری خلق مسلمان که در ظاهر در برابر [[حزب جمهوری اسلامی]] تشکیل شده بود، عملاً دیدگاههای امامخمینی را هدف گرفته بود و شریعتمداری نه تنها آن را تأیید میکرد بلکه شرکت و عضویت در حزب خلق مسلمان را وظیفهای اسلامی و ملی میدانست {{ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}}. این حزب که با شعار حمایت از نظام و انقلاب تأسیس شده بود، در مدت کوتاهی تغییر موضع داد؛ نخست در زمان تدوین و تصویب بند ۱۱۰ قانون اساسی مربوط به [[ولایت فقیه]] بهشدت با آن مخالفت کرد<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۵۵–۱۵۶.</ref> و بعد در مرحله همهپرسی آن قانون، انتخابات را تحریم و در سطحی گسترده اقدام به ایجاد ترس و وحشت کرد تا مانع از برگزاری انتخابات شود.<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۵۵–۱۵۶.</ref> | حزب جمهوری خلق مسلمان که در ظاهر در برابر [[حزب جمهوری اسلامی]] تشکیل شده بود، عملاً دیدگاههای امامخمینی را هدف گرفته بود و شریعتمداری نه تنها آن را تأیید میکرد بلکه شرکت و عضویت در حزب خلق مسلمان را وظیفهای اسلامی و ملی میدانست {{ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}}. این حزب که با شعار حمایت از نظام و انقلاب تأسیس شده بود، در مدت کوتاهی تغییر موضع داد؛ نخست در زمان تدوین و تصویب بند ۱۱۰ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] مربوط به [[ولایت فقیه]] بهشدت با آن مخالفت کرد<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۵۵–۱۵۶.</ref> و بعد در مرحله همهپرسی آن قانون، انتخابات را تحریم و در سطحی گسترده اقدام به ایجاد ترس و وحشت کرد تا مانع از برگزاری انتخابات شود.<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۵۵–۱۵۶.</ref> | ||
این حزب در ۱۵ آذر ۱۳۵۸ [[رادیو]] و [[تلویزیون]] تبریز را اشغال و اطلاعیههای شریعتمداری را از آن پخش کرد. آنان خواستار آن بودند که انتصابات آذربایجان به نظر شریعتمداری باشد و مسئولان غیر بومی از [[تبریز]] اخراج شوند. سه روز بعد رادیو و تلویزیون از اشغال این حزب خارج شد؛ ولی در ۱۴ دی ۱۳۵۸ دوباره رادیو و تلویزیون را گرفتند.<ref>طلایی، شریعتمداری، ۱/۲۰۵–۲۰۶.</ref> همزمان هواداران و دستاندرکاران حزب خلق مسلمان در شهرهای آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل، [[تهران]] و حتی قم دست به شورش، اغتشاشهای خیابانی و تخریب اماکن دولتی و عمومی زدند.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۴۷.</ref> تعدادی از علمای آذریزبان به شریعتمداری سفارش کردند صلاح نیست وی از این حزب حمایت کند؛ ولی وی پاسخ داد میخواهد از طریق این حزب از حقوق آذریزبانها دفاع و حقوق آنان را زنده کند.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۴۹.</ref> وی حتی پس از غائله حزب در تبریز و تصرف صدا و سیمای استان به دست هواداران حزب، حاضر نشد آن را محکوم کند<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲۴۱.</ref> و همچنان بر حمایت بیدریغ از آن تأکید میکرد.<ref>استادی، خاطرات، ۲۱۷–۲۱۸.</ref> این در حالی بود که حزب آشکارا خواستار خودمختاری آذربایجان بود و گروههای [[ضدانقلاب]] ازجمله [[حزب دمکرات]] و | این حزب در ۱۵ آذر ۱۳۵۸ [[رادیو]] و [[تلویزیون]] تبریز را اشغال و اطلاعیههای شریعتمداری را از آن پخش کرد. آنان خواستار آن بودند که انتصابات آذربایجان به نظر شریعتمداری باشد و مسئولان غیر بومی از [[تبریز]] اخراج شوند. سه روز بعد رادیو و تلویزیون از اشغال این حزب خارج شد؛ ولی در ۱۴ دی ۱۳۵۸ دوباره رادیو و تلویزیون را گرفتند.<ref>طلایی، شریعتمداری، ۱/۲۰۵–۲۰۶.</ref> همزمان هواداران و دستاندرکاران حزب خلق مسلمان در شهرهای آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل، [[تهران]] و حتی قم دست به شورش، اغتشاشهای خیابانی و تخریب اماکن دولتی و عمومی زدند.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۴۷.</ref> تعدادی از علمای آذریزبان به شریعتمداری سفارش کردند صلاح نیست وی از این حزب حمایت کند؛ ولی وی پاسخ داد میخواهد از طریق این حزب از حقوق آذریزبانها دفاع و حقوق آنان را زنده کند.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۴۹.</ref> وی حتی پس از غائله حزب در تبریز و تصرف صدا و سیمای استان به دست هواداران حزب، حاضر نشد آن را محکوم کند<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲۴۱.</ref> و همچنان بر حمایت بیدریغ از آن تأکید میکرد.<ref>استادی، خاطرات، ۲۱۷–۲۱۸.</ref> این در حالی بود که حزب آشکارا خواستار خودمختاری آذربایجان بود و گروههای [[ضدانقلاب]] ازجمله [[حزب دمکرات]] و [[کومله کردستان]] از آن حمایت میکردند.<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۵۶.</ref> عدهای به بهانه حمایت از شریعتمداری، [[سیداسدالله مدنی]] نماینده امامخمینی و امام جمعه تبریز را در یکی از خیابانها کتک زدند<ref>بنیفضل، خاطرات، ۱۵۶–۱۵۷.</ref> و چند مرتبه جایگاه [[نماز جمعه]] را به آتش کشیدند.<ref>اسماعیلزاده، مدنی دهخوارقانی، ۱/۳۴۵.</ref> | ||
امامخمینی در برابر، با صدور اطلاعیهای به صورت اکید و عاجزانه از همگان خواست ضمن احترام به مراجع عظیمالشأن، مواظب توطئه توطئهگران باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۶۹.</ref> ایشان همچنین تلاش زیادی کرد تا شریعتمداری را از حمایت [[حزب خلق مسلمان]] بازدارد، ولی موفق نشد. ایشان به واسطه [[محمدتقی فلسفی]] برای شریعتمداری پیام خصوصی فرستاد که پشت ماجرا [[بیگانگان]] هستند و مصلحت آن است که وی در نشریهها و [[رادیو]] و [[تلویزیون]] از این حزب اعلان برائت کند تا حیثیت وی محفوظ باشد<ref>فلسفی، خاطرات، ۳۶۷.</ref>؛ ولی با چند بار دیدار فلسفی با شریعتمداری و اعلام پیامهای امامخمینی به وی، شریعتمداری به این بهانه که حیثیت او از میان میرود، نپذیرفت؛ چنانکه با قول امامخمینی مبنی بر حمایت از وی و جبران حیثیت او در جلسهای در [[مدرسه فیضیه]] با حضور مراجع وقت نیز حاضر نشد دست از حمایت از حزب بردارد.<ref>فلسفی، خاطرات، ۳۶۷–۳۷۰؛ ← امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷۳.</ref> | امامخمینی در برابر، با صدور اطلاعیهای به صورت اکید و عاجزانه از همگان خواست ضمن احترام به مراجع عظیمالشأن، مواظب توطئه توطئهگران باشند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۶۹.</ref> ایشان همچنین تلاش زیادی کرد تا شریعتمداری را از حمایت [[حزب خلق مسلمان]] بازدارد، ولی موفق نشد. ایشان به واسطه [[محمدتقی فلسفی]] برای شریعتمداری پیام خصوصی فرستاد که پشت ماجرا [[بیگانگان]] هستند و مصلحت آن است که وی در نشریهها و [[رادیو]] و [[تلویزیون]] از این حزب اعلان برائت کند تا حیثیت وی محفوظ باشد<ref>فلسفی، خاطرات، ۳۶۷.</ref>؛ ولی با چند بار دیدار فلسفی با شریعتمداری و اعلام پیامهای امامخمینی به وی، شریعتمداری به این بهانه که حیثیت او از میان میرود، نپذیرفت؛ چنانکه با قول امامخمینی مبنی بر حمایت از وی و جبران حیثیت او در جلسهای در [[مدرسه فیضیه]] با حضور مراجع وقت نیز حاضر نشد دست از حمایت از حزب بردارد.<ref>فلسفی، خاطرات، ۳۶۷–۳۷۰؛ ← امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷۳.</ref> | ||
بسیاری از علما و [[ائمه جمعه]] مراکز استانها نیز با فرستادن پیامها و نامههایی از شریعتمداری خواستند وی حزب خلق مسلمان و غائلهای که به راه انداخته بود را محکوم کند؛ ولی نتیجهای نداشت؛ بنابراین [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]] با صدور اطلاعیهای به شرح واقعه پرداخت و اصرار شریعتمداری بر ادامه حمایت از حزب را تلویحاً به اطلاع مردم رساند<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۵ و ۱۶/۱۰/۱۳۵۸؛ کیهان، روزنامه، ۲۰/۹/۱۳۵۸.</ref> و در نهایت شریعتمداری مجبور شد با صدور بیانیهای در ۱۶ دیماه ۱۳۵۸ تعطیلی و انحلال حزب جمهوری خلق مسلمان را اعلام کند<ref>کیهان، روزنامه، ۱۵/۱۰/۱۳۵۸.</ref> {{ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}}. پس از گفتگوی [[احمد آذری قمی]] و [[محمد یزدی]] از اعضای جامعه مدرسین با شریعتمداری و توافق بر سر انحلال حزب خلق مسلمان و عدم پیگرد افراد حزب و گزارش مبسوط آن به امامخمینی از سوی اینان، ایشان بهرغم ابراز عدم مخالفت خود با این توافق، خاطرنشان ساخت که آنان شریعتمداری را نمیشناسند!.<ref>مسئول اطلاعات قم، گفتگوی حضوری، ۱/۲/۱۳۹۸.</ref> | بسیاری از علما و [[ائمه جمعه]] مراکز استانها نیز با فرستادن پیامها و نامههایی از شریعتمداری خواستند وی حزب خلق مسلمان و غائلهای که به راه انداخته بود را محکوم کند؛ ولی نتیجهای نداشت؛ بنابراین [[جامعه مدرسین حوزه علمیه قم]] با صدور اطلاعیهای به شرح واقعه پرداخت و اصرار شریعتمداری بر ادامه حمایت از حزب را تلویحاً به اطلاع [[مردم]] رساند<ref>جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۵ و ۱۶/۱۰/۱۳۵۸؛ کیهان، روزنامه، ۲۰/۹/۱۳۵۸.</ref> و در نهایت شریعتمداری مجبور شد با صدور بیانیهای در ۱۶ دیماه ۱۳۵۸ تعطیلی و انحلال حزب جمهوری خلق مسلمان را اعلام کند<ref>کیهان، روزنامه، ۱۵/۱۰/۱۳۵۸.</ref> {{ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}}. پس از گفتگوی [[احمد آذری قمی]] و [[محمد یزدی]] از اعضای جامعه مدرسین با شریعتمداری و توافق بر سر انحلال حزب خلق مسلمان و عدم پیگرد افراد حزب و گزارش مبسوط آن به امامخمینی از سوی اینان، ایشان بهرغم ابراز عدم مخالفت خود با این توافق، خاطرنشان ساخت که آنان شریعتمداری را نمیشناسند!.<ref>مسئول اطلاعات قم، گفتگوی حضوری، ۱/۲/۱۳۹۸.</ref> | ||
=== ارتباط با کودتا === | === ارتباط با کودتا === | ||
ازجمله مسائل مربوط به شریعتمداری یکی ارتباط با کودتای نوژه در تیرماه ۱۳۵۹ است {{ببینید|کودتای نوژه}} که در بازجویی برخی عوامل کودتا مانند سرتیپ آیت محققی، عضو [[شورای رهبری]] و از طراحان اصلی کودتا به موضوع ارتباط چند نفر دیگر از روحانیون ازجمله شریعتمداری با کودتا اشاره شدهاست<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۸۶.</ref>؛ اما یکی دیگر از عوامل کودتا، استوار عبدالعلی سلامت در بازجویی به منع شریعتمداری هنگام کسب تکلیف برخی عوامل کودتا اشاره کردهاست.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۹۸.</ref> دیگری ارتباط با تلاش صادق قطبزاده | ازجمله مسائل مربوط به شریعتمداری یکی ارتباط با کودتای نوژه در تیرماه ۱۳۵۹ است {{ببینید|کودتای نوژه}} که در بازجویی برخی عوامل کودتا مانند سرتیپ آیت محققی، عضو [[شورای رهبری]] و از طراحان اصلی کودتا به موضوع ارتباط چند نفر دیگر از روحانیون ازجمله شریعتمداری با کودتا اشاره شدهاست<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۸۶.</ref>؛ اما یکی دیگر از عوامل کودتا، استوار عبدالعلی سلامت در بازجویی به منع شریعتمداری هنگام کسب تکلیف برخی عوامل کودتا اشاره کردهاست.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۹۸.</ref> دیگری ارتباط با تلاش [[صادق قطبزاده]] و عوامل وی برای براندازی و اقدام به کشتن امامخمینی با بمباران [[اقامتگاههای امامخمینی|اقامتگاه ایشان]] است که به بازجویی از شریعتمداری<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۲۴۵–۲۵۸ و ۴۳۳–۴۶۳.</ref> و حصر خانگی وی انجامید. | ||
پس از کشف توطئه قطبزاده و اظهارات عوامل آن دربارهٔ همراهی شریعتمداری با آنان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با صدور اطلاعیهای در اول اردیبهشت ۱۳۶۱ وی را فاقد شرایط مرجعیت تقلید اعلام کرد.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۰۶–۳۰۸.</ref> شریعتمداری در سخنانی که در یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ از تلویزیون [[جمهوری اسلامی ایران]] پخش شد، از اینکه بهرغم آگاهی از توطئه یادشده، به مقامات مسئول اطلاع ندادهاست، خود را در پیشگاه خداوند مقصر دانست و اظهار پشیمانی و استغفار کرد<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۲۵۹.</ref>؛ با این حال، وی در نامههایی که جداگانه برای امامخمینی، [[محمدی ریشهری]] و دادستان انقلاب ارتش نوشتهاست، این امر را تکذیب کرده و در نامه برای امامخمینی تأکید کردهاست که اظهارات عوامل توطئه، دروغ و بیاساس است؛ چنانکه در نامه به دادستان ارتش، به تقطیع و تحریف سخنان خود در تلویزیون اعتراض و تأکید کردهاست با قطبزاده ارتباطی نداشتهاست و استغفار او مربوط به کمک مالی وی به [[سیدمهدی مهدوی]] (از مرتبطان با این توطئه) بودهاست<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۱۶–۳۲۱.</ref>؛ برخی نیز اصل کودتابودن توطئه قطبزاده را منتفی شمرده و مدعی شدهاند امامخمینی پس از دریافت گزارش موضوع، مسئولان قضایی را از بهکاربردن واژه «کودتا» بازداشته است.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۲۲۳.</ref> | پس از کشف توطئه قطبزاده و اظهارات عوامل آن دربارهٔ همراهی شریعتمداری با آنان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با صدور اطلاعیهای در اول اردیبهشت ۱۳۶۱ وی را فاقد شرایط مرجعیت تقلید اعلام کرد.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۰۶–۳۰۸.</ref> شریعتمداری در سخنانی که در یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ از تلویزیون [[جمهوری اسلامی ایران]] پخش شد، از اینکه بهرغم آگاهی از توطئه یادشده، به مقامات مسئول اطلاع ندادهاست، خود را در پیشگاه خداوند مقصر دانست و اظهار پشیمانی و استغفار کرد<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۲۵۹.</ref>؛ با این حال، وی در نامههایی که جداگانه برای امامخمینی، [[محمدی ریشهری]] و دادستان انقلاب ارتش نوشتهاست، این امر را تکذیب کرده و در نامه برای امامخمینی تأکید کردهاست که اظهارات عوامل توطئه، دروغ و بیاساس است؛ چنانکه در نامه به دادستان ارتش، به تقطیع و تحریف سخنان خود در تلویزیون اعتراض و تأکید کردهاست با قطبزاده ارتباطی نداشتهاست و استغفار او مربوط به کمک مالی وی به [[سیدمهدی مهدوی]] (از مرتبطان با این توطئه) بودهاست<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۱۶–۳۲۱.</ref>؛ برخی نیز اصل کودتابودن توطئه قطبزاده را منتفی شمرده و مدعی شدهاند امامخمینی پس از دریافت گزارش موضوع، مسئولان قضایی را از بهکاربردن واژه «کودتا» بازداشته است.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۲۲۳.</ref> | ||
شریعتمداری افزون بر اعتراف علنی در [[تلویزیون]]، در دیدار و گفتگوی با نماینده رئیس دادگاه ارتش (محمد محمدی ریشهری) نیز که از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۲ به عنوان مسئول اطلاعات قم از نزدیک پیگیر عملی مسائل شریعتمداری و بیت او بودهاست، به صراحت اصل آگاهی از برنامهریزی و تصمیم عوامل این توطئه و اینکه دستکم احتمال کشتهشدن هزاران نفر بیگناه میرفته را پذیرفته و دلیل اطلاعندادن را این شمرده که آن را کاری احمقانه میدانستهاست و در عین حال پذیرفته که خطا کرده و همانجا نیز استغفار کردهاست و پذیرفته که به صورت عمومی نیز اعتراف به اشتباه و استغفار کند<ref>مسئول اطلاعات قم، گفتگوی حضوری، ۱/۲/۱۳۹۸.</ref>؛ این در حالی است که وی پس از این ماجرا نیز به برخی ارتباطات پنهانی خود به گمان عدم آگاهی مسئولان امر در داخل و خارج کشور ادامه میداد، ازجمله در نامهای که جهت تحویل پنهانی به سیدیوسف هاشمی حکمآبادی (نماینده وی در آذربایجان و رئیس غائله حزب خلق مسلمان در تبریز) نوشته بود، از وی خواسته بود که آنان اگر میتوانند کاری صورت دهند. این نامه به صورت مستقیم از سوی مسئول اطلاعات قم تحویل امامخمینی شدهاست و در پرونده وی نیز گذاشته شد و با این حال، امامخمینی با آگاهی از حکم دادستان انقلاب قم برای بازرسی خانه شریعتمداری به شدت برخورد کرد.<ref>مسئول اطلاعات قم، گفتگوی حضوری، ۱/۲/۱۳۹۸.</ref> امامخمینی البته در سال ۱۳۶۳، با واگذاری اداره دارالتبلیغ اسلامی قم به دفتر تبلیغات اسلامی از سوی دادستانی کل انقلاب اسلامی، موافقت کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۹۱.</ref> | شریعتمداری افزون بر اعتراف علنی در [[تلویزیون]]، در دیدار و گفتگوی با نماینده رئیس دادگاه ارتش (محمد محمدی ریشهری) نیز که از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۲ به عنوان مسئول اطلاعات قم از نزدیک پیگیر عملی مسائل شریعتمداری و بیت او بودهاست، به صراحت اصل آگاهی از برنامهریزی و تصمیم عوامل این توطئه و اینکه دستکم احتمال کشتهشدن هزاران نفر بیگناه میرفته را پذیرفته و دلیل اطلاعندادن را این شمرده که آن را کاری احمقانه میدانستهاست و در عین حال پذیرفته که خطا کرده و همانجا نیز استغفار کردهاست و پذیرفته که به صورت عمومی نیز اعتراف به اشتباه و استغفار کند<ref>مسئول اطلاعات قم، گفتگوی حضوری، ۱/۲/۱۳۹۸.</ref>؛ این در حالی است که وی پس از این ماجرا نیز به برخی ارتباطات پنهانی خود به گمان عدم آگاهی مسئولان امر در داخل و خارج کشور ادامه میداد، ازجمله در نامهای که جهت تحویل پنهانی به سیدیوسف هاشمی حکمآبادی (نماینده وی در آذربایجان و رئیس غائله حزب خلق مسلمان در تبریز) نوشته بود، از وی خواسته بود که آنان اگر میتوانند کاری صورت دهند. این نامه به صورت مستقیم از سوی مسئول اطلاعات قم تحویل امامخمینی شدهاست و در پرونده وی نیز گذاشته شد و با این حال، امامخمینی با آگاهی از حکم دادستان انقلاب قم برای بازرسی خانه شریعتمداری به شدت برخورد کرد.<ref>مسئول اطلاعات قم، گفتگوی حضوری، ۱/۲/۱۳۹۸.</ref> امامخمینی البته در سال ۱۳۶۳، با واگذاری اداره [[دارالتبلیغ اسلامی]] قم به [[دفتر تبلیغات اسلامی]] از سوی دادستانی کل انقلاب اسلامی، موافقت کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۹۱.</ref> | ||
امامخمینی نیز در اسفند ۱۳۶۷ در پیام معروف خود به مراجع و علمای سراسر کشور، خطاب به طلاب و روحانیون جوان، دربارهٔ بازبودن پرونده تفکر مقدسنماها و روحانینماهای دینفروش، در اشاره به توطئه کودتا و براندازی نظام، خاطرنشان ساختهاست که آنان که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمیدادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا پیش رفته بودند و غائله [[قم]] و [[تبریز]] با هماهنگی چپیها و سلطنتطلبان و تجزیهطلبان کردستان تنها یک نمونه است که در آن ناکام ماندند ولی سر از [[کودتای نوژه]] درآوردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.</ref> | امامخمینی نیز در اسفند ۱۳۶۷ در پیام معروف خود به مراجع و علمای سراسر کشور، خطاب به طلاب و روحانیون جوان، دربارهٔ بازبودن پرونده تفکر مقدسنماها و روحانینماهای دینفروش، در اشاره به توطئه کودتا و براندازی نظام، خاطرنشان ساختهاست که آنان که به خود اجازه ورود در امور [[سیاست]] را نمیدادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا پیش رفته بودند و غائله [[قم]] و [[تبریز]] با هماهنگی چپیها و سلطنتطلبان و تجزیهطلبان کردستان تنها یک نمونه است که در آن ناکام ماندند ولی سر از [[کودتای نوژه]] درآوردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.</ref> | ||
شریعتمداری که دچار بیماری سرطان بود، به دلیل شرایط سنی به دادگاه فراخوانده نشد و اقدامی بیش از محدودکردن دیدارها برای پیشگیری از سوءاستفاده جریانهای [[ضدانقلاب]] از وی، صورت نگرفت.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۲۳.</ref> امامخمینی نیز به واسطه [[حسن صانعی]] به وی اطمینان داد که محاکمه نخواهد شد<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۷۵.</ref>؛ بنابراین شریعتمداری تنها در حصر خانگی قرار گرفت. وی سرانجام، روز پنجشنبه ۱۷/۱/۱۳۶۵ در ۸۲سالگی به علت پیشرفتگی سرطان کلیه، در بیمارستان مهرداد تهران درگذشت و در [[قبرستان ابوحسین قم]] به خاک سپرده شد.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۲۴.</ref> گفته شده به این مناسبت، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] از مراجع وقت، تلگرام ناخوشایندی برای امامخمینی فرستادهاست.<ref>رحیمیان، گفتگو، ۴۸.</ref> | شریعتمداری که دچار بیماری سرطان بود، به دلیل شرایط سنی به دادگاه فراخوانده نشد و اقدامی بیش از محدودکردن دیدارها برای پیشگیری از سوءاستفاده جریانهای [[ضدانقلاب]] از وی، صورت نگرفت.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۲۳.</ref> امامخمینی نیز به واسطه [[حسن صانعی]] به وی اطمینان داد که محاکمه نخواهد شد<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۷۵.</ref>؛ بنابراین شریعتمداری تنها در حصر خانگی قرار گرفت. وی سرانجام، روز پنجشنبه ۱۷/۱/۱۳۶۵ در ۸۲سالگی به علت پیشرفتگی سرطان کلیه، در بیمارستان مهرداد تهران درگذشت و در [[قبرستان ابوحسین قم]] به خاک سپرده شد.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۲۴.</ref> گفته شده به این مناسبت، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] از مراجع وقت، تلگرام ناخوشایندی برای امامخمینی فرستادهاست.<ref>رحیمیان، گفتگو، ۴۸.</ref> | ||
شریعتمداری دارای چهار فرزند ازجمله سیدحسن است که از گردانندگان اصلی [[حزب خلق مسلمان]] و متهم به همدستی با کودتای نوژه و | شریعتمداری دارای چهار فرزند ازجمله سیدحسن است که از گردانندگان اصلی [[حزب خلق مسلمان]] و متهم به همدستی با کودتای نوژه و توطئه قطبزاده بود. او ساکن آلمان و از مخالفان انقلاب و [[نظام جمهوری اسلامی|جمهوری اسلامی]] است.<ref>محمدی ریشهری، خاطرهها، ۱/۳۹۱ و ۴۳۵–۴۶۳.</ref> شریعتمداری آثار و تألیفات چندی دارد؛ ازجمله رسالهای در اجتماع امر و نهی، رسالهای در نهی معاملات، رسالهای در لباس مشکوک، رساله عملیه<ref>شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۶۲.</ref> و مجموعه تقریرات درس [[فقه]] وی که در چند جلد منتشر شدهاست. | ||
== پانویس == | == پانویس == |