ملی‌گرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ملی‌گرایی''' حس وفاداری و دل‌بستگی افراد به ملت یا دولت و ابعاد و آثار آن. ==مفهوم‌شناسی== ملت به معنای گروه و آیین و شریعت است<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۳/۱۸۹۴۷ ـ ۱۸۹۴۸.</ref> و ملیت نیز به ویژگی‌هایی مانند متعلق‌بودن به سرزمین یا فر...» ایجاد کرد)
 
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''ملی‌گرایی''' حس [[وفاداری]] و دل‌بستگی افراد به [[ملت]] یا [[دولت]] و ابعاد و آثار آن.
'''ملّی‌گرایی''' حس [[وفاداری]] و دل‌بستگی افراد به [[ملت]] یا دولت و ابعاد و آثار آن.
==مفهوم‌شناسی==
ملت به معنای گروه و آیین و [[شریعت]] است<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۳/۱۸۹۴۷ ـ ۱۸۹۴۸.</ref> و ملیت نیز به ویژگی‌هایی مانند متعلق‌بودن به سرزمین یا فرهنگی خاص می‌گویند که هویت فردی را از هویت افراد دیگر متفاوت می‌کند <ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۳۴۴.</ref> ملی‌گرایی به معنای دل‌بستگی شدید به نژاد، زبان و فرهنگ خودی همراه با اعتقاد به برتری ملت خود بر ملت‌های دیگر آمده‌است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۳۴۴ ـ ۷۳۴۵.</ref>


ناسیونالیسم یا ملی‌گرایی، ایدئولوژی برخاسته از مفهوم مدرن دولت و آگاهی جمعی به «تعلق به یک ملت» را گویند که اغلب پدیدآورنده حس وفاداری، شور و دل‌بستگی افراد به عناصر تشکیل‌دهنده ملت (نژاد، زبان، سنت‌ها و عادت‌ها، ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی و به طور کلی فرهنگ) است و گاه موجب بزرگداشت مبالغه‌آمیز آنها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملیِ دیگر ملت‌ها می‌شود؛<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۱۹ ـ ۳۲۰؛ بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۵۴ ـ ۵۵.</ref> به بیان دیگر ناسیونالیسم (به معنای جدید آن) به پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت اشاره می‌کند و با قومیت (قوم‌گرایی) که بیشتر جنبه آگاهی به تعلق فرهنگی دارد و مبنای آن عنصر زبان، [[دین]]، آداب و رسوم، [[تاریخ]] و خاطره قومی مشترک است، تفاوت دارد.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۰۷.</ref> [[امام‌خمینی]] ملیت را در کنار اسلامیت، [[مشروع]] می‌داند اما [[اسلام‌گرایی]] بر ملی‌گرایی مقدم است.<ref>ادامه مقاله.</ref>
برخی تحولات جدید دنیای غرب مانند [[رنسانس]]، نهضت اصلاح مذهبی و روشنفکری، مفهوم ملی‌گرایی را از جنبه فرهنگی وارد اندیشه سیاسی کرد. در ایران با تشکیل [[صفویه|حکومت صفویه]] و در پرتو اتحاد سه ضلع [[اسلام|دین اسلام]] ([[شیعه|مذهب تشیع]])، حکومت ملی و اندیشه ایرانشهر، حکومتی ایرانی، مستقل و متمرکز مستقر شد.


{{ببینید|قومیت}}
در بررسی نظریات [[امام‌خمینی]] درباره ملی‌گرایی، دو گرایش عمده قابل مشاهده است: ملی‌گرایی به مثابه یک ایدئولوژی و ملی‌گرایی به معنای اعتقاد به [[هویت|هویت ملی]] و احساس وفاداری به آن. امام‌خمینی ملیت را در کنار اسلامیت، مشروع می‌داند، اما اسلام‌گرایی بر ملی‌گرایی مقدم است. ایشان ضمن پذیرش ملیت، به معنای عضویت در یک ملت و مسئولیت‌های ناشی از این تعلق، همواره ملیت را در چارچوب [[اسلام]] و به شرط [[تعصب]] نداشتن و تعارض‌نداشتن با اسلام می‌پذیرفت.  
==پیشینه==
در گذشته آگاهی قومی و بزرگداشت [[فرهنگ]] خود، اهمیت ویژه‌ای در جامعه‌ها داشت و این آگاهی در میان بیشتر اقوام گذشته، به صورت جداکردن خود از «دیگری» یافت می‌شد؛ چنان‌که یونانیان، غیر یونانی را «بربر» و ایرانیان، غیر ایرانی را «انیران» می‌خواندند؛ اما این بزرگداشت میهن، بیشتر جنبه فرهنگی داشت نه سیاسی و با آگاهی ملی (ملی‌گرایی به معنای جدید) متفاوت بود.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۰۷.</ref> برخی تحولات جدید دنیای غرب مانند رنسانس، نهضت اصلاح مذهبی، [[روشنفکری]] و رویدادهای اجتماعی همچون صلح وستفالی، پیدایش دولت ـ ملت‌ها و انقلاب‌های گوناگون سیاسی و علمی در غرب که با انقلاب کبیر فرانسه به اوج خود رسید، مفهوم ملی‌گرایی را از جنبه فرهنگی وارد اندیشه سیاسی کرد.<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۱۱۲ ـ ۱۱۳؛ آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۶۳.</ref> انتشار تفکر ملی‌گرایی در [[اروپا]]، موجب شد تنها طی دوازده سال از ۱۸۵۹ تا ۱۸۷۰م، تغییرات بسیاری در نقشه جغرافیایی اروپا داده شود.<ref>منوچهری، ملت و ملیت، ۱۱۴ ـ ۱۱۵.</ref>
در کشورهای اسلامی و شرقی، ملی‌گرایی از سده نوزدهم و نخست در [[مصر]] و [[ترکیه]] آغاز شد<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۴۵.</ref> و سپس این موج به دیگر کشورهای عربی راه یافت.<ref>درویش‌پور، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان عرب، ۲۸.</ref> آنچه موجب تقویت افکار ناسیونالیستی در کشورهای در حال توسعه شد، آگاهی [[روشنفکران]] این کشورها بر تأثیر حضور [[استعمارگران]] به عنوان دلیل اصلی عقب‌ماندگی کشور خود و نیز جنگ‌های استقلال‌طلبانه و ضد استعماری در پاره‌ای از مستعمرات پس از پایان [[جنگ جهانی دوم]] بود که به کسب استقلال این کشورها کمک کرد.<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۹۴.</ref>


اندیشه هویت ملی در ایران نیز پیشینه‌ای بسیار طولانی دارد. به گواه بیشتر صاحب‌نظران، ایرانیان در دوره باستان (ساسانیان)، نوعی آگاهی جمعی و تعلق خاطری به عناصر هویت ملی خود داشتند. پس از ورود [[اسلام]] به [[ایران]]، در دوره نخست، برخی از عناصر هویت ملی ایرانیان نظیر سرزمین واحد، حکومت ملی و [[دین زرتشت]] از میان‌رفت؛ اما در دوره دوم، ایرانیان پس از پذیرش دین اسلام و درونی‌کردن ارزش‌های آن و ایفای نقش بسیار مهم در ساخت [[تمدن اسلامی]]، سرانجام در آستانه سده دهم هجری قمری و با تشکیل [[حکومت صفویه]]، از دولت ملی برخوردار شدند و در پرتو اتحاد سه ضلع دین اسلام (مذهب تشیع)، حکومت ملی و اندیشه ایرانشهر، حکومتی ایرانی و مستقل و متمرکز بنیان نهادند و در باب عناصر هویت ملی خاص خود، به آگاهی جمعی رسیدند.<ref>گودرزی، کارکرد هویت‌بخش مذهب شیعه در دوره صفویه، ۵۱.</ref> ارتباط مذهب، هویت ملی، ملت و ناسیونالیسم در ایران از مباحث پیچیده و در عین حال متفاوت با دیگر ملت‌های جهان است، به گونه‌ای که برخلاف ملت‌سازی‌های نو در جهان که بر پایه به‌حاشیه‌راندنِ دین اتفاق افتاده، ایرانیان طی پنج سده گذشته، کسب استقلال و بازسازی ملی را در اتحاد دین و دولت و تأسیس دولت متمرکز مقدور دانسته‌اند.<ref>گودرزی، کارکرد هویت‌بخش مذهب شیعه در دوره صفویه، ۵۳-۵۵.</ref>
== مفهوم‌شناسی ==
ملت به معنای گروه و آیین و [[شریعت]] است<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۳/۱۸۹۴۷–۱۸۹۴۸.</ref> و ملیت نیز به ویژگی‌هایی مانند متعلق‌بودن به سرزمین یا فرهنگی خاص می‌گویند که [[هویت]] فردی را از هویت افراد دیگر متفاوت می‌کند<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۳۴۴.</ref> ملی‌گرایی به معنای دل‌بستگی شدید به نژاد، زبان و فرهنگ خودی همراه با اعتقاد به برتری ملت خود بر ملت‌های دیگر آمده است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۳۴۴–۷۳۴۵.</ref>


اندیشه ملی‌گرایی در ایران در دوره‌های مختلف صد سال اخیر، مانند [[مشروطیت]] و نهضت [[ملی‌شدن صنعت نفت]]، صورت‌ها و انگیزه‌های متفاوتی گرفت؛ چنان‌که گاه همچون اهرمی در برابر دین به کار رفت و گاه جنبه‌ای استقلال‌طلب یافت<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۷۰ ـ ۷۳.</ref>
ناسیونالیسم یا ملی‌گرایی، ایدئولوژی برخاسته از مفهوم مدرن دولت و آگاهی جمعی به «تعلق به یک ملت» را گویند که اغلب پدیدآورنده حس وفاداری، شور و دل‌بستگی افراد به عناصر تشکیل‌دهنده ملت (نژاد، زبان، سنت‌ها و عادت‌ها، ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی و به‌طور کلی [[فرهنگ]]) است و گاه موجب بزرگداشت مبالغه‌آمیز آنها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملیِ دیگر ملت‌ها می‌شود؛<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۱۹–۳۲۰؛ بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۵۴–۵۵.</ref> به بیان دیگر ناسیونالیسم (به معنای جدید آن) به پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت اشاره می‌کند و با [[قومیت]] (قوم‌گرایی) که بیشتر جنبه آگاهی به تعلق فرهنگی دارد و مبنای آن عنصر زبان، [[دین]]، آداب و رسوم، تاریخ و خاطره قومی مشترک است، تفاوت دارد.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۰۷.</ref> [[امام‌خمینی]] ملیت را در کنار اسلامیت، [[مشروع]] می‌داند اما اسلام‌گرایی بر ملی‌گرایی مقدم است.<ref>ادامه مقاله.</ref>{{ببینید|قومیت}}


{{ببینید|ملی‌شدن صنعت نفت}}
== پیشینه ==
در گذشته آگاهی قومی و بزرگداشت فرهنگ خود، اهمیت ویژه‌ای در [[جامعه|جامعه‌ها]] داشت و این آگاهی در میان بیشتر اقوام گذشته، به صورت جداکردن خود از «دیگری» یافت می‌شد؛ چنان‌که یونانیان، غیر یونانی را «بربر» و ایرانیان، غیر ایرانی را «انیران» می‌خواندند؛ اما این بزرگداشت میهن، بیشتر جنبه فرهنگی داشت نه سیاسی و با آگاهی ملی (ملی‌گرایی به معنای جدید) متفاوت بود.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۰۷.</ref> برخی تحولات جدید دنیای غرب مانند رنسانس، نهضت اصلاح مذهبی، [[روشنفکری]] و رویدادهای اجتماعی همچون صلح وستفالی، پیدایش دولت ـ ملت‌ها و انقلاب‌های گوناگون سیاسی و علمی در غرب که با انقلاب کبیر فرانسه به اوج خود رسید، مفهوم ملی‌گرایی را از جنبه فرهنگی وارد اندیشه سیاسی کرد.<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۱۱۲–۱۱۳؛ آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۶۳.</ref> انتشار تفکر ملی‌گرایی در [[اروپا]]، موجب شد تنها طی دوازده سال از ۱۸۵۹ تا ۱۸۷۰م، تغییرات بسیاری در نقشه جغرافیایی اروپا داده شود.<ref>منوچهری، ملت و ملیت، ۱۱۴–۱۱۵.</ref>
در کشورهای اسلامی و شرقی، ملی‌گرایی از سده نوزدهم و نخست در [[مصر]] و [[ترکیه]] آغاز شد<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۴۵.</ref> و سپس این موج به دیگر کشورهای عربی راه یافت.<ref>درویش‌پور، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان عرب، ۲۸.</ref> آنچه موجب تقویت افکار ناسیونالیستی در کشورهای در حال توسعه شد، آگاهی روشنفکران این کشورها بر تأثیر حضور [[استعمارگران]] به عنوان دلیل اصلی [[عقب‌ماندگی]] کشور خود و نیز جنگ‌های استقلال‌طلبانه و ضد استعماری در پاره‌ای از مستعمرات پس از پایان [[جنگ جهانی دوم]] بود که به کسب استقلال این کشورها کمک کرد.<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۹۴.</ref>


در دوران [[پهلوی]]، سیاست‌های ملی‌گرایانه‌ای چون احیای هویت پیش از اسلام، الگوگیری از پادشاهان هخامنشی، مقابله با ارزش‌های اسلامی و پاکسازی زبان فارسی از عربی شدت یافت.<ref>(عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۱۵؛ غرویان، ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، ۱۰۶.</ref> شیوه حکومت پهلوی، سرانجام موجب رشد تدریجی گفتمان‌های رقیب هویت ملی، مانند هویت مذهبی یا هویت ملی ـ مذهبی با شعار بازگشت به خویشتن شد که تحولات عمیقی را در پی داشت.<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۵۲ ـ ۲۵۳.</ref>
اندیشه هویت ملی در [[ایران]] نیز پیشینه‌ای بسیار طولانی دارد. به گواه بیشتر صاحب‌نظران، ایرانیان در دوره باستان (ساسانیان)، نوعی آگاهی جمعی و تعلق خاطری به عناصر هویت ملی خود داشتند. پس از [[ورود اسلام به ایران]]، در دوره نخست، برخی از عناصر هویت ملی ایرانیان نظیر سرزمین واحد، حکومت ملی و [[دین زرتشت]] از میان‌رفت؛ اما در دوره دوم، ایرانیان پس از پذیرش [[دین اسلام]] و درونی‌کردن ارزش‌های آن و ایفای نقش بسیار مهم در ساخت [[تمدن اسلامی]]، سرانجام در آستانه سده دهم هجری قمری و با تشکیل [[حکومت صفویه]]، از دولت ملی برخوردار شدند و در پرتو اتحاد سه ضلع دین اسلام (مذهب تشیع)، حکومت ملی و اندیشه ایرانشهر، حکومتی ایرانی و مستقل و متمرکز بنیان نهادند و در باب عناصر هویت ملی خاص خود، به آگاهی جمعی رسیدند.<ref>گودرزی، کارکرد هویت‌بخش مذهب شیعه در دوره صفویه، ۵۱.</ref> ارتباط مذهب، هویت ملی، ملت و ناسیونالیسم در ایران از مباحث پیچیده و در عین حال متفاوت با دیگر ملت‌های جهان است، به گونه‌ای که برخلاف ملت‌سازی‌های نو در جهان که بر پایه به‌حاشیه‌راندنِ دین اتفاق افتاده، ایرانیان طی پنج سده گذشته، کسب [[استقلال]] و بازسازی ملی را در اتحاد دین و دولت و تأسیس دولت متمرکز مقدور دانسته‌اند.<ref>گودرزی، کارکرد هویت‌بخش مذهب شیعه در دوره صفویه، ۵۳–۵۵.</ref>


پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]]، نظام سیاسی [[جمهوری اسلامی ایران]]، مبتنی بر نظریه [[ولایت فقیه]] و در قالب دولت ـ ملت شکل گرفت؛ به این معنا که انقلاب اسلامی اصل وجودی یک دولت ـ ملت به نام ایران را پذیرفت و بر صیانت از آن تأکید کرد.<ref>افتخاری کالبد شکافی هویت، ۲۶.</ref> در واقع هویتی که در جمهوری اسلامی ایران به کار می‌رود، ترکیبی از آموزه‌های ایدئولوژیک با مؤلفه‌های دولت ـ ملت است؛ به همین دلیل در [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، با وجود همه شباهت‌های دو جامعه، خط مرزی معنا یافت و به جلوگیری از تعرض به خاک به شکل یک اصل ملی که ایدئولوژی نیز آن را تأیید می‌کند، توجه شد.<ref>افتخاری کالبد شکافی هویت، ۲۷.</ref>
اندیشه ملی‌گرایی در ایران در دوره‌های مختلف صد سال اخیر، مانند [[مشروطیت]] و [[ملی شدن صنعت نفت|نهضت ملی‌شدن صنعت نفت]]، صورت‌ها و انگیزه‌های متفاوتی گرفت؛ چنان‌که گاه همچون اهرمی در برابر دین به کار رفت و گاه جنبه‌ای استقلال‌طلب یافت<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۷۰–۷۳.</ref>


هویت ملی ایرانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با مضامینی چون [[دفاع]] از تمامیت ارضی، [[استقلال سیاسی]] با تأکید بر شعار نه غربی نه شرقی، حس برگزیدگی و دارابودن رسالت جهانی شکل گرفت. ائتلاف و فشار قدرت‌های عربی و غربی، پیگیری سیاست‌های مستقل در عرصه بین‌الملل و شعار خودباوری و استقلال که [[امام‌خمینی]] مطرح کرد، همگی به‌تدریج موجب بازتولید هویت ملی به معنای وطن‌دوستی شدند.<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۵۳.</ref> [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز در اصول ۱۵، ۱۸ و ۴۱، بر اصل هویت ملی تأکید کرده‌است.
در [[دوران پهلوی]]، سیاست‌های ملی‌گرایانه‌ای چون احیای هویت پیش از اسلام، الگوگیری از پادشاهان هخامنشی، مقابله با ارزش‌های اسلامی و [[پاکسازی]] زبان فارسی از عربی شدت یافت.<ref>(عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۱۵؛ غرویان، ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، ۱۰۶.</ref> شیوه حکومت پهلوی، سرانجام موجب رشد تدریجی گفتمان‌های رقیب هویت ملی، مانند هویت مذهبی یا هویت ملی ـ مذهبی با شعار بازگشت به خویشتن شد که تحولات عمیقی را در پی داشت.<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۵۲–۲۵۳.</ref>


{{ببینید|هویت}}
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظام سیاسی [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]]، مبتنی بر نظریه [[ولایت فقیه]] و در قالب دولت ـ ملت شکل گرفت؛ به این معنا که [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] اصل وجودی یک دولت ـ ملت به نام ایران را پذیرفت و بر صیانت از آن تأکید کرد.<ref>افتخاری کالبد شکافی هویت، ۲۶.</ref> در واقع هویتی که در جمهوری اسلامی ایران به کار می‌رود، ترکیبی از آموزه‌های ایدئولوژیک با مؤلفه‌های دولت ـ ملت است؛ به همین دلیل در [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، با وجود همه شباهت‌های دو جامعه، خط مرزی معنا یافت و به جلوگیری از تعرض به خاک به شکل یک اصل ملی که ایدئولوژی نیز آن را تأیید می‌کند، توجه شد.<ref>افتخاری کالبد شکافی هویت، ۲۷.</ref>
==ملی‌گرایی در اسلام==
درباره سازگاری [[دین اسلام]] با ملی‌گرایی، اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. اسلام از آغاز ظهور خود داعیه جهانی داشته و مقیاس‌های آن، جهانی و نه ملی و نژادی بوده‌است. آیات متعددی از [[قرآن کریم]] نیز به این رسالت جهانی اسلام اشاره دارند ؛<ref>اعراف، ۱۵۸؛ سبأ، ۲۸؛ تکویر، ۲۷.</ref> بر همین اساس در ادبیات سیاسی اسلام، مفهوم ملت و امت، صرف‌نظر از تقدم و تأخر زمانی هر یک از آنها، کلماتی نزدیک به هم‌اند و در بیشتر موارد به جای هم به‌کار رفته‌اند.<ref>شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۱.</ref> «امت» اصطلاحی دینی و قرآنی است که سابقه‌ای در زبان‌های غربی ندارد و با مفهومی محوری در اندیشه دینی، به منزله جامعه‌ای توحیدی با مفهوم برادری اسلامی و جهانی‌بودن اسلام رابطه‌ای مستقیم دارد.<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۷۵ و ۸۹.</ref>  


{{ببینید|جهان اسلام}}
هویت ملی ایرانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با مضامینی چون دفاع از تمامیت ارضی، استقلال سیاسی با تأکید بر شعار نه غربی نه شرقی، حس برگزیدگی و دارابودن رسالت جهانی شکل گرفت. ائتلاف و فشار قدرت‌های عربی و غربی، پیگیری سیاست‌های مستقل در عرصه بین‌الملل و شعار [[خودباوری]] و استقلال که [[امام‌خمینی]] مطرح کرد، همگی به‌تدریج موجب بازتولید هویت ملی به معنای وطن‌دوستی شدند.<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۵۳.</ref> [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز در اصول ۱۵، ۱۸ و ۴۱، بر اصل هویت ملی تأکید کرده است. {{ببینید|هویت}}


بنابراین، آنچه اسلام از آن حمایت می‌کند، ناسیونالیسم به معنای فرهنگی آن است، نه [[نژادپرستی]].<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۳۶۸.</ref> ملی‌گرایی به معنای «الوطنیه» و حس میهن‌دوستی و حب‌الوطن، اگر به همبستگی و روابط حسنه بیشتر میان افراد [[جامعه]] منجر شود، نه تنها در اسلام مذموم نیست، بلکه به آن سفارش نیز شده‌است.<ref>مطهری، مجچموعه آثار، ۱۴/۶۴؛ غرویان، ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، ۱۰۹.</ref> این در حالی است که نفی برتری و تبعیض نژادی در [[فلسفه سیاسی اسلام]]، از چنان شفافیتی برخوردار است که می‌توان آن را از [[ضروریات اسلام]] دانست.<ref>خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۴؛ عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۳/۲۱۴.</ref> [[قرآن کریم]] مؤمنان عالم از هر قوم و نژادی را شایسته ارتقا شمرده،<ref>مجادله، ۱۱.</ref> تفاوت ملت‌ها را وسیله شناخت بهتر (نه برتری) معرفی کرده و به‌صراحت برتری را از آنِ انسان‌های باتقوا دانسته‌است؛<ref>حجرات، ۱۱ ـ ۱۳.</ref> چنان‌که [[پیامبر اکرم(ص)]] با اشاره به آیه یازدهم سوره حجرات و یکی‌شمردن اصل و ذات همه انسان‌ها، برتری [[عرب]] بر [[عجم]]<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۳۴.</ref> و برتری زبان عربی را نفی و بر این تأکید کرده‌است که انسان تنها با عمل می‌تواند به خواسته‌های خود برسد و ریشه و نژاد، جانشین عمل نمی‌شود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۱/۱۳۷.</ref> آن حضرت(ص)، با اعتقاد به این مطلب که دین ریشه و نژاد انسان و [[عقل]] اصل او را تشکیل می‌دهد،<ref>کلینی، الکافی، ۸/۱۸۱.</ref> در عمل و رفتار خود نیز با برتری نژادی مخالفت می‌کرد و کسانی را منزلت می‌داد که از نظر دیانت، برتر بودند؛ بنابراین اسلام، دینی بی‌رنگ، عمومی و انسانی است و به یک ملیت خاص تعلق ندارد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۷۴ و ۷۶.</ref>
== ملی‌گرایی در اسلام ==
دربارهٔ سازگاری [[دین اسلام]] با ملی‌گرایی، اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. اسلام از آغاز ظهور خود داعیه جهانی داشته و مقیاس‌های آن، جهانی و نه ملی و نژادی بوده است. آیات متعددی از [[قرآن کریم]] نیز به این رسالت جهانی اسلام اشاره دارند؛<ref>اعراف، ۱۵۸؛ سبأ، ۲۸؛ تکویر، ۲۷.</ref> بر همین اساس در ادبیات سیاسی اسلام، مفهوم ملت و امت، صرف‌نظر از تقدم و تأخر زمانی هر یک از آنها، کلماتی نزدیک به هم‌اند و در بیشتر موارد به جای هم به‌کار رفته‌اند.<ref>شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۱.</ref> «امت» اصطلاحی دینی و قرآنی است که سابقه‌ای در زبان‌های غربی ندارد و با مفهومی محوری در اندیشه دینی، به منزله جامعه‌ای توحیدی با مفهوم برادری اسلامی و جهانی‌بودن اسلام رابطه‌ای مستقیم دارد.<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۷۵ و ۸۹.</ref> {{ببینید|جهان اسلام}}


[[امام‌خمینی]] که اساس اسلام را بر [[امت واحد]]، برادری و برابری استوار می‌دید، ملی‌گرایی به معنای برتری‌دادن یک ملت بر ملت‌های دیگر را خلاف [[دین اسلام]] و دعوت [[پیامبران]] می‌دانست و معتقد بود اسلام میان عرب، عجم، ترک و ملیت‌های مختلف، تفاوتی قائل نیست و به همه انسان‌ها با یک دید نگریسته‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۸؛ ۱۲/۳۳۴ و ۱۵/۴۷۱.</ref>
بنابراین، آنچه اسلام از آن حمایت می‌کند، ناسیونالیسم به معنای فرهنگی آن است، نه نژادپرستی.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۳۶۸.</ref> ملی‌گرایی به معنای «الوطنیه» و حس میهن‌دوستی و حب‌الوطن، اگر به همبستگی و روابط حسنه بیشتر میان افراد [[جامعه]] منجر شود، نه تنها در اسلام مذموم نیست، بلکه به آن سفارش نیز شده است.<ref>مطهری، مجچموعه آثار، ۱۴/۶۴؛ غرویان، ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، ۱۰۹.</ref> این در حالی است که نفی برتری و تبعیض نژادی در فلسفه سیاسی اسلام، از چنان شفافیتی برخوردار است که می‌توان آن را از [[ضروریات اسلام]] دانست.<ref>خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۴؛ عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۳/۲۱۴.</ref> [[قرآن کریم]] مؤمنان عالم از هر قوم و نژادی را شایسته ارتقا شمرده،<ref>مجادله، ۱۱.</ref> تفاوت ملت‌ها را وسیله شناخت بهتر (نه برتری) معرفی کرده و به‌صراحت برتری را از آنِ انسان‌های باتقوا دانسته است؛<ref>حجرات، ۱۱–۱۳.</ref> چنان‌که [[پیامبر اکرم(ص)]] با اشاره به آیه یازدهم سوره حجرات و یکی‌شمردن اصل و ذات همه انسان‌ها، برتری عرب بر عجم<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۳۴.</ref> و برتری زبان عربی را نفی و بر این تأکید کرده است که انسان تنها با عمل می‌تواند به خواسته‌های خود برسد و ریشه و نژاد، جانشین عمل نمی‌شود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۱/۱۳۷.</ref> آن حضرت(ص)، با اعتقاد به این مطلب که [[دین]] ریشه و نژاد انسان و [[عقل]] اصل او را تشکیل می‌دهد،<ref>کلینی، الکافی، ۸/۱۸۱.</ref> در عمل و رفتار خود نیز با برتری نژادی مخالفت می‌کرد و کسانی را منزلت می‌داد که از نظر دیانت، برتر بودند؛ بنابراین اسلام، دینی بی‌رنگ، عمومی و انسانی است و به یک ملیت خاص تعلق ندارد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۷۴ و ۷۶.</ref>


{{ببینید| برادری}}
[[امام‌خمینی]] که اساس اسلام را بر امت واحد، [[برادری]] و برابری استوار می‌دید، ملی‌گرایی به معنای برتری‌دادن یک ملت بر ملت‌های دیگر را خلاف [[دین اسلام]] و دعوت [[پیامبران]] می‌دانست و معتقد بود اسلام میان عرب، عجم، ترک و ملیت‌های مختلف، تفاوتی قائل نیست و به همه انسان‌ها با یک دید نگریسته است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۸؛ ۱۲/۳۳۴ و ۱۵/۴۷۱.</ref> {{ببینید| برادری}}


ایشان ضمن پذیرش ملیت، به معنای عضویت در یک ملت و مسئولیت‌های ناشی از این تعلق <ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۳.</ref> در نگاه معرفتی خود، همواره اولویت را با [[اسلام]] می‌دانست و ملیت را در چارچوب اسلام و به شرط تعصب‌نداشتن و تعارض‌نداشتن با اسلام می‌پذیرفت.<ref>شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۴؛ خسروی، دین، انقلاب اسلامی و هویت با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی، ۱۷۷.</ref> و در موارد زیادی ملیت و اسلامیت را در کنار هم به کار می‌برد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۳۰؛ ۸/۹۹؛ ۹/۴۶۳ و ۱۲/۲۵۹.</ref> و تأکید می‌کرد ملیت به معنای مخالفت با اسلام یا به‌حاشیه‌بردن اسلام، به هیچ روی پذیرفته نیست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۷۶ ـ ۷۸.</ref>
ایشان ضمن پذیرش ملیت، به معنای عضویت در یک ملت و مسئولیت‌های ناشی از این تعلق<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۳.</ref> در نگاه معرفتی خود، همواره اولویت را با [[اسلام]] می‌دانست و ملیت را در چارچوب اسلام و به شرط تعصب‌نداشتن و تعارض‌نداشتن با اسلام می‌پذیرفت.<ref>شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۴؛ خسروی، دین، انقلاب اسلامی و هویت با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی، ۱۷۷.</ref> و در موارد زیادی ملیت و اسلامیت را در کنار هم به کار می‌برد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۳۰؛ ۸/۹۹؛ ۹/۴۶۳ و ۱۲/۲۵۹.</ref> و تأکید می‌کرد ملیت به معنای مخالفت با اسلام یا به‌حاشیه‌بردن اسلام، به هیچ روی پذیرفته نیست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۷۶–۷۸.</ref>
==ابعاد و ویژگی‌های ملی‌گرایی==
ملیت و عضویت در یک واحد ملی، اولویت اساسی انسان‌ها به شمار می‌رود و تقریباً تمام نظریاتی که معتقد به افول ملت و از میان‌رفتن مرزهای جغرافیایی‌اند، دچار سوء تفاهم و اغراق شده‌اند و رویکردی غیر واقع‌بینانه در پیش گرفته‌اند، زیرا ملت، نخستین پوشش و حفاظ فرد در تعامل با دیگران است.<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۳۵۸.</ref>


واژه ناسیونالیسم در معانی مختلفی به‌کار رفته‌است؛ از گونه‌ای احساس وفاداری به ملتی خاص (یعنی نوعی میهن‌پرستی)، تمایل به رعایت منافع ملت خویش و لزوم حفظ فرهنگ ملی تا اعتقاد به این نظریه در سیاست و مردم‌شناسی که نوع بشر بالطبع، به ملت‌ها تقسیم می‌شود و هر ملتی حق دارد حکومتی مستقل داشته باشد و دولت‌ها تنها به این شرط [[مشروعیت]] دارند که مطابق این اصل تشکیل شده باشند.<ref>فولادوند، خرد در سیاست، ۳۴۲ ـ ۳۴۳.</ref> ناسیونالیسم می‌تواند با جنبه‌های بسیار افراط‌آمیز و پرگزند نیز همراه باشد؛ چنان‌که عشق و احترام بیش از حد یک ملت درباره فرهنگ و اعتبارات خود، همواره به کم‌ارزش‌کردن و کوچک‌داشت امتیازها و ارزش‌های ملت‌های دیگر منتهی می‌شود. ناسیونالیسم در این حد افراط‌آمیز، گاهی با نژادپرستی و بینش برتریِ نژاد می‌آمیزد و تلاش می‌کند تمام کسانی را که متعلق به یک نژادند و در سرزمین‌های گوناگون زندگی می‌کنند، تابع کشور، [[دولت]] و نظام سیاسی واحد کند.<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۸۹.</ref>
== ابعاد و ویژگی‌های ملی‌گرایی ==
ملیت و عضویت در یک واحد ملی، اولویت اساسی انسان‌ها به‌شمار می‌رود و تقریباً تمام نظریاتی که معتقد به افول ملت و از میان‌رفتن مرزهای جغرافیایی‌اند، دچار سوء تفاهم و اغراق شده‌اند و رویکردی غیر واقع‌بینانه در پیش گرفته‌اند، زیرا ملت، نخستین پوشش و حفاظ فرد در تعامل با دیگران است.<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۳۵۸.</ref>


ملی‌گرایی لزوماً مرتبط با نژادپرستی نیست و حتی می‌توان آنها را رسماً مخالف یکدیگر دانست، زیرا ملی‌گرایی حقیقی معتقد به برابری ملت‌ها، حق تشکیل کشور برای همه ملت‌ها و تعرض‌نکردن یک ملت به ملت دیگر است؛ بنابراین نژادپرستی انحراف مشخص ملی‌گرایی است که همسفر آن شده‌است؛<ref>(کریک، دفاع از سیاست، ۹۸ ـ ۹۹.</ref> بر همین اساس ملی‌گرایی به دو وجه مهم قابل تقسیم است:
واژه ناسیونالیسم در معانی مختلفی به‌کار رفته است؛ از گونه‌ای احساس وفاداری به ملتی خاص (یعنی نوعی میهن‌پرستی)، تمایل به رعایت منافع ملت خویش و لزوم حفظ فرهنگ ملی تا اعتقاد به این نظریه در سیاست و مردم‌شناسی که نوع بشر بالطبع، به ملت‌ها تقسیم می‌شود و هر ملتی حق دارد حکومتی مستقل داشته باشد و دولت‌ها تنها به این شرط [[مشروعیت]] دارند که مطابق این اصل تشکیل شده باشند.<ref>فولادوند، خرد در سیاست، ۳۴۲–۳۴۳.</ref> ناسیونالیسم می‌تواند با جنبه‌های بسیار افراط‌آمیز و پرگزند نیز همراه باشد؛ چنان‌که عشق و احترام بیش از حد یک ملت دربارهٔ [[فرهنگ]] و اعتبارات خود، همواره به کم‌ارزش‌کردن و کوچک‌داشت امتیازها و ارزش‌های ملت‌های دیگر منتهی می‌شود. ناسیونالیسم در این حد افراط‌آمیز، گاهی با نژادپرستی و بینش برتریِ نژاد می‌آمیزد و تلاش می‌کند تمام کسانی را که متعلق به یک نژادند و در سرزمین‌های گوناگون زندگی می‌کنند، تابع کشور، دولت و نظام سیاسی واحد کند.<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۸۹.</ref>
#ملی‌گرایی متکی بر [[عقلانیت]] و منطق که می‌تواند عامل همبستگی بیشتر و تقویت‌کننده روابط میان کسانی باشد که با یکدیگر زندگی مشترک دارند؛
#ملی‌گرایی استوار بر احساسات و عواطف و [[تعصبات]] ملی و نژادی که بیشتر مایه جدایی ملیت‌های مختلف و بروز جنگ و نزاع بین آنهاست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۶۴ ـ ۶۵.</ref>
==نگاه مشروط امام‌خمینی==
ملی‌گرایی در اندیشه امام‌خمینی، با توجه به نگرش خاص ایشان به سیاست و حکومت، قابل فهم است. سیاست و حکومت در نظر ایشان مقید به یک محدوده خاص جغرافیایی یا کشور و مردمی خاص نیست، بلکه فرامرزی و جهانی است؛ از این‌رو ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم به صورت ایدئولوژی‌ای محدود و جزءنگر در اندیشه ایشان جایگاهی ندارد.<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۱۷۴.</ref> در عین حال در بررسی نظریات امام‌خمینی درباره ملی‌گرایی، دو گرایش عمده قابل مشاهده است:
#ملی‌گرایی به مثابه یک ایدئولوژی: از آنجاکه موضعگیری‌های امام‌خمینی درباره موضوعات مختلف روز ازجمله ملی‌گرایی، عمدتاً ناظر به واقعیت‌های موجود در جامعه و استناد به شواهد تاریخی و آثار اجتماعی این پدیده در جوامع اسلامی و نهضت‌های مردمی بوده،<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۱۷۴.</ref> به طور کلی در آثار و کلام ایشان، با ملی‌گرایی به عنوان یک ایدئولوژیِ در برابر اسلام و ارزش‌های دینی، مخالفت جدی شده‌است.<ref>ادامه مقاله.</ref> ایشان با نقد تفکرات ملی‌گرایان، در صد سال اخیر و نیز پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]]، مهم‌ترین دلایل مخالفت خود با ملی‌گرایی را چنین اموری شمرده‌است: استعماری‌بودن ایده ملی‌گرایی و خدمت آن به منافع غرب،<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۶ ـ ۳۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۷ ـ ۳۷۸؛ ۵/۱۸۷؛ ۶/۳۵؛ ۷/۸۶ و ۱۳/۴۴۳.</ref> ایجاد تفرقه و دشمنی میان مسلمانان و ملت‌های مختلف جهان و غفلت آنان از یکدیگر،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ ۱۳/۸۷، ۲۰۹، ۴۴۳ ـ ۴۴۴ و ۲۰/۹۴.</ref> تلاش برخی گروه‌های ملی‌گرا در به‌انحراف‌کشیدن مبارزات مردم <ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۴۶؛ ۶/۱، ۲۲، ۲۸، ۵۰، ۱۱۸ و ۱۵/۲۴.</ref> و دستاویزبودن برای [[ضد انقلاب]] در مقابله با [[حکومت اسلامی]].<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۶۸ ـ ۶۹.</ref>
#ملی‌گرایی به معنای اعتقاد به هویت ملی و احساس وفاداری به آن: یکی از معانی ملی‌بودن از نظر امام‌خمینی، تعلق‌داشتن به یک ملت است که احساس وظیفه و [[مسئولیت]] در قبال ملت را به همراه دارد و مورد تأیید ایشان است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۳.</ref> امام‌خمینی وطن به عنوان زادگاه را از نظر اسلام قابل احترام می‌داند و میان ملی‌گرایی به معنای حب وطن و [[دفاع]] از [[مرز‌ها|مرزهای کشور]] و ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌های مسلمان با یکدیگر فرق قائل است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۸ و ۲۰۹.</ref> ایشان که اسلام را عامل هویت‌دهنده و وحدت‌بخش مردم ایران می‌دانست، دفاع از تمامیت ارضی ایران و استقلال و عزت مردم این سرزمین [[مسلمان]] و دفاع از آن را امری لازم می‌شمارد و تقویت روح میهن‌پرستی و فداکاری را نیز از راه [[ایمان]] و [[دین]] و معنویت ممکن می‌بیند؛<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۲۴۸؛ شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۶.</ref> بر همین مبنا ایشان ضمن تأکید بر [[وجوب حفظ مملکت اسلامی]]، خود را آماده هر نوع فداکاری برای ملت ایران می‌دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۳ ـ ۱۲۴.</ref>


کاربرد بسیار واژه ملی در سخنان امام‌خمینی، گواه بر تأیید ایشان بر ملیت و ملی‌گرایی به معنای مسئولیت اجتماعی و انسانی فرد در قبال ملت و البته همراهی با [[دین اسلام]] است. ازجمله این کاربردها می‌توان به این موارد اشاره کرد: برگزاری عزای ملی <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۷، ۳۳۱ و ۴/۱۵۸.</ref> مفاخر اسلامی و ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹ و ۴۱۱.</ref> وظیفه اسلامی و ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۶ و ۴۷۵.</ref> ملی بودن دولت‌ها،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۰.</ref> ذخایر ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۴۱.</ref> مبارزات دینی و ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۴۸.</ref> نهضت اسلامی و ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۸۳ و ۴۸۶.</ref> شعائر دینی و ملی <ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۵.</ref> مؤسسات ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸.</ref> حکومت ملی و اسلامی؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۰.</ref> اشخاص ملی و وطن‌خواه،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۰.</ref> مقاصد دینی و ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ref>۳/۴۸۶> قیام ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۵۹.</ref> شعارهای غیر اسلامی و غیر ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۴۱.</ref> اقتصاد ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۵۹.</ref> استقلال ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۲.</ref> افراد معروف به ملیت و خوشنامی برای مسئولیت‌های اولیه انقلاب<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۱.</ref> و دانشگاه اسلامی، انسانی و ملی.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۰.</ref>
ملی‌گرایی لزوماً مرتبط با نژادپرستی نیست و حتی می‌توان آنها را رسماً مخالف یکدیگر دانست، زیرا ملی‌گرایی حقیقی معتقد به برابری ملت‌ها، حق تشکیل کشور برای همه ملت‌ها و تعرض‌نکردن یک ملت به ملت دیگر است؛ بنابراین نژادپرستی [[انحراف]] مشخص ملی‌گرایی است که همسفر آن شده است؛<ref>(کریک، دفاع از سیاست، ۹۸–۹۹.</ref> بر همین اساس ملی‌گرایی به دو وجه مهم قابل تقسیم است:
==جمع میان ملی‌گرایی و اتحاد ملل==
# ملی‌گرایی متکی بر عقلانیت و منطق که می‌تواند عامل همبستگی بیشتر و تقویت‌کننده روابط میان کسانی باشد که با یکدیگر زندگی مشترک دارند؛
با توجه به مسیر فطری زندگی بشر از چارچوب‌های هویتی کوچک، مانند [[قبیله]] و قومیت به سوی واحدهای بزرگ، مانند دولت ـ ملت‌های مدرن، خواه ناخواه آینده جامعه بشری، گذر از جوامع ملی به سوی سازمان‌های فراملی است و دولت ـ ملت‌ها، جای خود را به چارچوب بزرگ‌تر و گسترده‌تر مانند یک سازمان جهانی خواهند داد.<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۱۳۸.</ref> کشورها واحدهای مجرد نیستند و میان دیوارهای آهنین غیر قابل نفوذ محصور نشده‌اند. همیشه و همه وقت میان گروه‌های انسانیِ ساکن سرزمین‌های گوناگون، ارتباط وجود داشته‌است و هیچ دولتی تاکنون نتوانسته خود را از تأثیرات دنیای بیرون به دور بدارد، هرچند دامنه تأثیرپذیری کشورهای مختلف در دوره‌های مختلف متفاوت بوده‌است.<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۶۳.</ref> جنگ جهانی اول و دوم و پیامدهای ناگوار آن بر جهان، موجب شد تا حامیان حکومت و [[صلح]] جهانی در ریشه‌یابی علل جنگ‌های منطقه‌ای و جهانی، ساختار نظام بین‌الملل، وجود دولت‌های مستقل و جدا از هم و ناسیونالیسم افراطی را ریشه اصلی منازعات در روابط بین‌الملل معرفی کنند و امروزه دولت‌ها برای جلب [[مشروعیت]] بیشتر از سوی ملت‌ها، تمایل اجتناب‌ناپذیری به تعاملات فراملی دارند.<ref>خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۸ و ۱۷۶.</ref>
# ملی‌گرایی استوار بر احساسات و عواطف و [[تعصب|تعصبات]] ملی و نژادی که بیشتر مایه جدایی ملیت‌های مختلف و بروز جنگ و نزاع بین آنهاست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۶۴–۶۵.</ref>


پیش از اعلام نظریات مکتب‌های سوسیالیستی و [[مارکسیست|مارکسیستی]] در پایان سده نوزدهم میلادی درباره از میان‌رفتن مرزهای ملی و کشوری (انترناسیونالیسم) در آینده دور، ادیان بزرگ به‌ویژه اسلام هدف‌های جهانی داشتند و به چارچوب‌های ملی و ملی‌گرایی دل‌بستگی نداشتند؛<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۹۵.</ref> اما بررسی تحولات صد سال اخیر در دنیای اسلام نیز نشان می‌دهد که از یک سو ملی‌گرایی عامل فروپاشی [[امپراتوری عثمانی]] و اختلاف میان کشورهای اسلامی بوده‌است و از سوی دیگر برداشت‌های افراطی بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی مسلمان از مفهوم وحدت اسلامی، موجب شده این مفهوم با نادیده‌گرفتن منافع ملی به سود امت اسلامی مترادف شمرده شود و در نتیجه جمع میان ملی‌گرایی و وحدت امت اسلامی ناممکن تلقی شود.<ref>خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۰.</ref>
== نگاه مشروط امام‌خمینی ==
ملی‌گرایی در اندیشه امام‌خمینی، با توجه به نگرش خاص ایشان به [[سیاست]] و حکومت، قابل فهم است. سیاست و حکومت در نظر ایشان مقید به یک محدوده خاص جغرافیایی یا کشور و مردمی خاص نیست، بلکه فرامرزی و جهانی است؛ از این‌رو ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم به صورت ایدئولوژی‌ای محدود و جزءنگر در اندیشه ایشان جایگاهی ندارد.<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۱۷۴.</ref> در عین حال در بررسی نظریات امام‌خمینی دربارهٔ ملی‌گرایی، دو گرایش عمده قابل مشاهده است:
# ملی‌گرایی به مثابه یک ایدئولوژی: از آنجاکه موضعگیری‌های امام‌خمینی دربارهٔ موضوعات مختلف روز ازجمله ملی‌گرایی، عمدتاً ناظر به واقعیت‌های موجود در [[جامعه]] و استناد به شواهد تاریخی و آثار اجتماعی این پدیده در جوامع اسلامی و نهضت‌های مردمی بوده،<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۱۷۴.</ref> به‌طور کلی در آثار و کلام ایشان، با ملی‌گرایی به عنوان یک ایدئولوژیِ در برابر اسلام و ارزش‌های دینی، مخالفت جدی شده است.<ref>ادامه مقاله.</ref> ایشان با نقد تفکرات ملی‌گرایان، در صد سال اخیر و نیز پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی ایران]]، مهم‌ترین دلایل مخالفت خود با ملی‌گرایی را چنین اموری شمرده است: استعماری‌بودن ایده ملی‌گرایی و خدمت آن به منافع غرب،<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۶–۳۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۷–۳۷۸؛ ۵/۱۸۷؛ ۶/۳۵؛ ۷/۸۶ و ۱۳/۴۴۳.</ref> ایجاد تفرقه و دشمنی میان مسلمانان و ملت‌های مختلف جهان و غفلت آنان از یکدیگر،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۰–۲۹۱؛ ۱۳/۸۷، ۲۰۹، ۴۴۳–۴۴۴ و ۲۰/۹۴.</ref> تلاش برخی گروه‌های ملی‌گرا در به‌انحراف‌کشیدن مبارزات مردم<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۴۶؛ ۶/۱، ۲۲، ۲۸، ۵۰، ۱۱۸ و ۱۵/۲۴.</ref> و دستاویزبودن برای [[ضدانقلاب]] در مقابله با [[حکومت اسلامی]].<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۶۸–۶۹.</ref>
# ملی‌گرایی به معنای اعتقاد به [[هویت|هویت ملی]] و احساس وفاداری به آن: یکی از معانی ملی‌بودن از نظر امام‌خمینی، تعلق‌داشتن به یک ملت است که احساس وظیفه و [[مسئولیت]] در قبال ملت را به همراه دارد و مورد تأیید ایشان است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۳.</ref> امام‌خمینی وطن به عنوان زادگاه را از نظر اسلام قابل احترام می‌داند و میان ملی‌گرایی به معنای حب وطن و [[دفاع]] از [[مرزها|مرزهای کشور]] و ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌های مسلمان با یکدیگر فرق قائل است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۸ و ۲۰۹.</ref> ایشان که اسلام را عامل هویت‌دهنده و وحدت‌بخش مردم ایران می‌دانست، دفاع از تمامیت ارضی ایران و استقلال و عزت مردم این سرزمین [[مسلمان]] و دفاع از آن را امری لازم می‌شمارد و تقویت روح میهن‌پرستی و فداکاری را نیز از راه [[ایمان]] و [[دین]] و معنویت ممکن می‌بیند؛<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۲۴۸؛ شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۶.</ref> بر همین مبنا ایشان ضمن تأکید بر وجوب حفظ مملکت اسلامی، خود را آماده هر نوع فداکاری برای ملت ایران می‌دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۳–۱۲۴.</ref>


{{ببینید|وحدت}}
کاربرد بسیار واژه ملی در سخنان امام‌خمینی، گواه بر تأیید ایشان بر ملیت و ملی‌گرایی به معنای مسئولیت اجتماعی و انسانی فرد در قبال ملت و البته همراهی با [[دین اسلام]] است. ازجمله این کاربردها می‌توان به این موارد اشاره کرد: برگزاری عزای ملی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۷، ۳۳۱ و ۴/۱۵۸.</ref> مفاخر اسلامی و ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹ و ۴۱۱.</ref> وظیفه اسلامی و ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۶ و ۴۷۵.</ref> ملی بودن دولت‌ها،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۰.</ref> ذخایر ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۴۱.</ref> مبارزات دینی و ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۴۸.</ref> نهضت اسلامی و ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۸۳ و ۴۸۶.</ref> شعائر دینی و ملی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۵.</ref> مؤسسات ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸.</ref> حکومت ملی و اسلامی؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۰.</ref> اشخاص ملی و وطن‌خواه،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۰.</ref> مقاصد دینی و ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۸۶.</ref> قیام ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۵۹.</ref> شعارهای غیر اسلامی و غیر ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۴۱.</ref> اقتصاد ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۵۹.</ref> استقلال ملی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۲.</ref> افراد معروف به ملیت و خوشنامی برای مسئولیت‌های اولیه انقلاب<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۱.</ref> و دانشگاه اسلامی، انسانی و ملی.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۰.</ref>


منادیان وحدت اسلامی از کارکرد مثبت ملی‌گرایی، به منزله واقعیتی بالفعل در حیات سیاسی مسلمانان، در راستای [[مصالح]] امت اسلامی بهره گرفته‌اند؛ چنان‌که اگر ملی‌گرایی به همبستگی و روابط دوستانه با دیگر کشورها منجر گردد، مورد تأیید اسلام است و با وجود این نوع ملی‌گرایی، امکان تحقق وحدت اسلامی نیز وجود دارد. جمع میان این دو مفهوم از طریق چنین مؤلفه‌هایی امکان‌پذیر است:
== جمع میان ملی‌گرایی و اتحاد ملل ==
#قرائت وحدت در عین کثرت از مفهوم وحدت اسلامی، مطابق با سنت اجتماعی سیاسی پیامبر اکرم(ص)؛
با توجه به مسیر فطری زندگی بشر از چارچوب‌های هویتی کوچک، مانند قبیله و [[قومیت]] به سوی واحدهای بزرگ، مانند دولت ـ ملت‌های مدرن، خواه ناخواه آینده جامعه بشری، گذر از جوامع ملی به سوی سازمان‌های فراملی است و دولت ـ ملت‌ها، جای خود را به چارچوب بزرگ‌تر و گسترده‌تر مانند یک سازمان جهانی خواهند داد.<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۱۳۸.</ref> کشورها واحدهای مجرد نیستند و میان دیوارهای آهنین غیرقابل نفوذ محصور نشده‌اند. همیشه و همه وقت میان گروه‌های انسانیِ ساکن سرزمین‌های گوناگون، ارتباط وجود داشته است و هیچ دولتی تاکنون نتوانسته خود را از تأثیرات دنیای بیرون به دور بدارد، هرچند دامنه تأثیرپذیری کشورهای مختلف در دوره‌های مختلف متفاوت بوده است.<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۶۳.</ref> جنگ جهانی اول و دوم و پیامدهای ناگوار آن بر جهان، موجب شد تا حامیان حکومت و صلح جهانی در ریشه‌یابی علل جنگ‌های منطقه‌ای و جهانی، ساختار نظام بین‌الملل، وجود دولت‌های مستقل و جدا از هم و ناسیونالیسم افراطی را ریشه اصلی منازعات در روابط بین‌الملل معرفی کنند و امروزه دولت‌ها برای جلب [[مشروعیت]] بیشتر از سوی ملت‌ها، تمایل اجتناب‌ناپذیری به تعاملات فراملی دارند.<ref>خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۸ و ۱۷۶.</ref>
#مفهوم ملی‌گرایی منطقی ـ عقلانی به جای ملی‌گرایی احساسی ـ نژادی؛
#نظریه تعاملی هویت‌های خرد و کلان؛
#تجربه همگرایی اروپا در ایجاد همسازی میان وفاداری ملی و فراملی در قالب اتحادیه اروپا <ref>خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۰ و ۱۷۸.</ref>


امام‌خمینی اگرچه اصل استقلال حکومت‌ها، ملت‌ها و واحدهای مستقل حکومتی را به رسمیت می‌شناخت و بر حفظ آن تاکید می‌کرد، اما به آرمان [[حکومت جهانی اسلام]] کاملاً مقید و متعهد بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۸ و ۲۴۰؛ رهنورد، امام‌خمینی و اندیشه دولت بزرگ اسلامی و جمهوری‌های آزاد و مستقل، ۱۳/۳۵ ـ ۸۱.</ref> ایشان که ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌های مختلف با یکدیگر بر اساس زبان و نژاد را از اساس مخالف دعوت [[انبیای الهی(ع)]] <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۷۱.</ref> و مهم‌ترین عامل گسست و جدایی میان مسلمانان و تشکیل امت واحد اسلامی می‌دانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷ ـ ۸۸، ۲۰۹، ۴۴۳ ـ ۴۴۴؛ ۱۵/۴۷۱ و ۱۸/۲۱۶.</ref> ضمن مطروددانستن ملی‌گرایی احساسی و نژادی در اسلام، کشورهای اسلامی را به دوری از نژادپرستی و اتحاد دعوت و تأکید می‌کرد در صورت تحقق این وحدت و برادری ایمانی، تشکیل بزرگ‌ترین قدرت جهان به دست مسلمانان ممکن خواهد بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۷ ـ ۴۲۸.</ref> هدف اسلام، نادیده‌گرفتن تفاوت‌های زبانی و نژادی و ساختن امت واحد از همه ملت‌های جهان و جلوگیری از سلطه‌گری است و جداکردن این امت بزرگ با ملی‌گرایی، مخالفت با قرآن کریم و از توطئه‌های شیاطین و قدرت‌های بزرگ جهانی برای ممانعت از قدرت اسلام است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷، ۲۰۹ و ۴۴۳ ـ ۴۴۴.</ref>
پیش از اعلام نظریات مکتب‌های سوسیالیستی و [[مارکسیست|مارکسیستی]] در پایان سده نوزدهم میلادی دربارهٔ از میان‌رفتن مرزهای ملی و کشوری (انترناسیونالیسم) در آینده دور، ادیان بزرگ به‌ویژه اسلام هدف‌های جهانی داشتند و به چارچوب‌های ملی و ملی‌گرایی دل‌بستگی نداشتند؛<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۹۵.</ref> اما بررسی تحولات صد سال اخیر در دنیای اسلام نیز نشان می‌دهد که از یک سو ملی‌گرایی عامل فروپاشی [[امپراتوری عثمانی]] و اختلاف میان کشورهای اسلامی بوده است و از سوی دیگر برداشت‌های افراطی بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی مسلمان از مفهوم [[وحدت اسلامی]]، موجب شده این مفهوم با نادیده‌گرفتن منافع ملی به سود امت اسلامی مترادف شمرده شود و در نتیجه جمع میان ملی‌گرایی و وحدت امت اسلامی ناممکن تلقی شود.<ref>خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۰.</ref>{{ببینید|وحدت}}


از نظر امام‌خمینی این تفکر ملی‌گرایانه که دفاع از مصالح مسلمانان باید در حصار یک ملت خاص باشد و احقاق حقوق مسلمانان در بیرون مرزها، نامعقول و نامشروع است، خطا و موجب خط سرخ‌کشیدن بر روی [[قرآن کریم]]، [[احادیث پیامبر(ص)]] و [[سیره]] همه [[انبیا(ع)]] و اولیای بزرگ است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۷.</ref> جمهوری اسلامی ایران، با رد ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌ها با یکدیگر، میان خود و کشورهای اسلامی جدایی قائل نبوده، در کنار همه ملت‌های اسلامی و [[مستضعفان]] جهان، در برابر همه مهاجمان به سرزمین‌های اسلامی ایستادگی می‌کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۲.</ref> بر این اساس، [[دفاع]] ملت ایران در [[جنگ تحمیلی]]، تنها دفاع از ایران نبود، بلکه دفاع از اسلام در برابر [[کفر]] <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۸۵.</ref> و علیه تمامی نابرابری‌های دنیای [[سرمایه‌داری]] و [[کمونیزم]] بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۶۸.</ref>
منادیان وحدت اسلامی از کارکرد مثبت ملی‌گرایی، به منزله واقعیتی بالفعل در حیات سیاسی مسلمانان، در راستای مصالح امت اسلامی بهره گرفته‌اند؛ چنان‌که اگر ملی‌گرایی به همبستگی و روابط دوستانه با دیگر کشورها منجر گردد، مورد تأیید اسلام است و با وجود این نوع ملی‌گرایی، امکان تحقق وحدت اسلامی نیز وجود دارد. جمع میان این دو مفهوم از طریق چنین مؤلفه‌هایی امکان‌پذیر است:
==پانویس==
# قرائت وحدت در عین کثرت از مفهوم وحدت اسلامی، مطابق با سنت اجتماعی سیاسی [[پیامبر اکرم(ص)]]؛
# مفهوم ملی‌گرایی منطقی ـ عقلانی به جای ملی‌گرایی احساسی ـ نژادی؛
# نظریه تعاملی هویت‌های خرد و کلان؛
# تجربه همگرایی اروپا در ایجاد همسازی میان وفاداری ملی و فراملی در قالب اتحادیه اروپا<ref>خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۰ و ۱۷۸.</ref>
 
امام‌خمینی اگرچه اصل استقلال حکومت‌ها، ملت‌ها و واحدهای مستقل حکومتی را به رسمیت می‌شناخت و بر حفظ آن تأکید می‌کرد، اما به آرمان حکومت جهانی اسلام کاملاً مقید و متعهد بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۸ و ۲۴۰؛ رهنورد، امام‌خمینی و اندیشه دولت بزرگ اسلامی و جمهوری‌های آزاد و مستقل، ۱۳/۳۵–۸۱.</ref> ایشان که ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌های مختلف با یکدیگر بر اساس زبان و نژاد را از اساس مخالف دعوت [[انبیای الهی(ع)]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۷۱.</ref> و مهم‌ترین عامل گسست و جدایی میان مسلمانان و تشکیل امت واحد اسلامی می‌دانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷–۸۸، ۲۰۹، ۴۴۳–۴۴۴؛ ۱۵/۴۷۱ و ۱۸/۲۱۶.</ref> ضمن مطروددانستن ملی‌گرایی احساسی و نژادی در اسلام، کشورهای اسلامی را به دوری از نژادپرستی و اتحاد دعوت و تأکید می‌کرد در صورت تحقق این وحدت و برادری ایمانی، تشکیل بزرگ‌ترین قدرت جهان به دست مسلمانان ممکن خواهد بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۷–۴۲۸.</ref> هدف اسلام، نادیده‌گرفتن تفاوت‌های زبانی و نژادی و ساختن امت واحد از همه ملت‌های جهان و جلوگیری از سلطه‌گری است و جداکردن این امت بزرگ با ملی‌گرایی، مخالفت با قرآن کریم و از توطئه‌های شیاطین و قدرت‌های بزرگ جهانی برای ممانعت از قدرت اسلام است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷، ۲۰۹ و ۴۴۳–۴۴۴.</ref>
 
از نظر امام‌خمینی این تفکر ملی‌گرایانه که دفاع از مصالح مسلمانان باید در حصار یک ملت خاص باشد و احقاق حقوق مسلمانان در بیرون [[مرزها]]، نامعقول و نامشروع است، خطا و موجب خط سرخ‌کشیدن بر روی [[قرآن کریم]]، [[حدیث|احادیث پیامبر(ص)]] و سیره همه [[انبیا(ع)]] و اولیای بزرگ است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۷.</ref> [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]]، با رد ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌ها با یکدیگر، میان خود و کشورهای اسلامی جدایی قائل نبوده، در کنار همه ملت‌های اسلامی و [[مستضعفان]] جهان، در برابر همه مهاجمان به سرزمین‌های اسلامی ایستادگی می‌کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۲.</ref> بر این اساس، [[دفاع]] ملت ایران در [[جنگ تحمیلی]]، تنها دفاع از ایران نبود، بلکه دفاع از اسلام در برابر [[کفر]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۸۵.</ref> و علیه تمامی نابرابری‌های دنیای [[سرمایه‌داری]] و [[کمونیزم]] بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۶۸.</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
==منابع==
 
== منابع ==
{{منابع|۲}}
{{منابع|۲}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
* آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
* آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
* ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
* ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، تهران، توس، چاپ هفتم، ۱۳۷۶ش.
* ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، تهران، توس، چاپ هفتم، ۱۳۷۶ش.
* افتخاری، اصغر، کالبد شکافی هویت، چاپ‌شده در هویت در ایران تدوین علی‌اکبر علیخانی، تهران، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* افتخاری، اصغر، کالبد شکافی هویت، چاپ‌شده در هویت در ایران تدوین علی‌اکبر علیخانی، تهران، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
* انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
* انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
* بابایی زارچ، علی‌محمد، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* بابایی زارچ، علی‌محمد، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* حاجیانی، ابراهیم، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* حاجیانی، ابراهیم، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* خسروی، علیرضا، دین، انقلاب اسلامی و هویت با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی، تهران، تمدن ایرانی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
* خسروی، علیرضا، دین، انقلاب اسلامی و هویت با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی، تهران، تمدن ایرانی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
* خلیجی اسکویی، محسن و عبدالکریم ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، مجله مطالعات ملی، شماره۴۰، ۱۳۸۸ش.
* خلیجی اسکویی، محسن و عبدالکریم ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، مجله مطالعات ملی، شماره۴۰، ۱۳۸۸ش.
* درویش‌پور، حجت‌الله، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان عرب، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
* درویش‌پور، حجت‌الله، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان عرب، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
* رهنورد، زهرا، امام‌خمینی و اندیشه دولت بزرگ اسلامی و جمهوری‌های آزاد و مستقل، چاپ‌شده در مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام‌خمینی، نقش زمان و مکان در اجتهاد، مسائل مستحدثه(۳)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
* رهنورد، زهرا، امام‌خمینی و اندیشه دولت بزرگ اسلامی و جمهوری‌های آزاد و مستقل، چاپ‌شده در مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام‌خمینی، نقش زمان و مکان در اجتهاد، مسائل مستحدثه(۳)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
* شیرخانی، علی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، چاپ‌شده در مجموعه مقالات همایش سراسری اندیشه سیاسی اجتماعی امام‌خمینی، قم، المصطفی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
* شیرخانی، علی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، چاپ‌شده در مجموعه مقالات همایش سراسری اندیشه سیاسی اجتماعی امام‌خمینی، قم، المصطفی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
* عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۴۲۱ق.
* عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۴۲۱ق.
* عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
* عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
* غرویان، محسن و شاکر قوامیان، ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، مجله معرفت، شماره ۵۰، ۱۳۸۰ش.
* غرویان، محسن و شاکر قوامیان، ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، مجله معرفت، شماره ۵۰، ۱۳۸۰ش.
* فولادوند، عزت‌الله، خرد در سیاست، تهران، طرح نو، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
* فولادوند، عزت‌الله، خرد در سیاست، تهران، طرح نو، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
* کریک، برنارد، دفاع از سیاست، ترجمه فرهاد مشتاق‌صفت، تهران، کتاب روز، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* کریک، برنارد، دفاع از سیاست، ترجمه فرهاد مشتاق‌صفت، تهران، کتاب روز، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* گودرزی، حسین، کارکرد هویت‌بخش مذهب شیعه در دوره صفویه، چاپ‌شده در دین، انقلاب اسلامی و هویت (با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی)، تدوین علیرضا خسروی، تهران، تمدن ایرانی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
* گودرزی، حسین، کارکرد هویت‌بخش مذهب شیعه در دوره صفویه، چاپ‌شده در دین، انقلاب اسلامی و هویت (با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی)، تدوین علیرضا خسروی، تهران، تمدن ایرانی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۴، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۴، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۹ش.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۹ش.
* منوچهری، محمدعلی، ملت و ملیت، تهران، معارف، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
* منوچهری، محمدعلی، ملت و ملیت، تهران، معارف، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
*اسماعیل رضوانی‌فر، [https://books.khomeini.ir/books/10009/516/ ملی گرایی]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۵۱۶-۵۲۳.
* اسماعیل رضوانی‌فر، [https://books.khomeini.ir/books/10009/516/ ملی‌گرایی]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۵۱۶–۵۲۳.
 
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مفاهیم سیاسی]]
[[رده:مفاهیم اجتماعی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۶

ملّی‌گرایی حس وفاداری و دل‌بستگی افراد به ملت یا دولت و ابعاد و آثار آن.

برخی تحولات جدید دنیای غرب مانند رنسانس، نهضت اصلاح مذهبی و روشنفکری، مفهوم ملی‌گرایی را از جنبه فرهنگی وارد اندیشه سیاسی کرد. در ایران با تشکیل حکومت صفویه و در پرتو اتحاد سه ضلع دین اسلام (مذهب تشیع)، حکومت ملی و اندیشه ایرانشهر، حکومتی ایرانی، مستقل و متمرکز مستقر شد.

در بررسی نظریات امام‌خمینی درباره ملی‌گرایی، دو گرایش عمده قابل مشاهده است: ملی‌گرایی به مثابه یک ایدئولوژی و ملی‌گرایی به معنای اعتقاد به هویت ملی و احساس وفاداری به آن. امام‌خمینی ملیت را در کنار اسلامیت، مشروع می‌داند، اما اسلام‌گرایی بر ملی‌گرایی مقدم است. ایشان ضمن پذیرش ملیت، به معنای عضویت در یک ملت و مسئولیت‌های ناشی از این تعلق، همواره ملیت را در چارچوب اسلام و به شرط تعصب نداشتن و تعارض‌نداشتن با اسلام می‌پذیرفت.

مفهوم‌شناسی

ملت به معنای گروه و آیین و شریعت است[۱] و ملیت نیز به ویژگی‌هایی مانند متعلق‌بودن به سرزمین یا فرهنگی خاص می‌گویند که هویت فردی را از هویت افراد دیگر متفاوت می‌کند[۲] ملی‌گرایی به معنای دل‌بستگی شدید به نژاد، زبان و فرهنگ خودی همراه با اعتقاد به برتری ملت خود بر ملت‌های دیگر آمده است.[۳]

ناسیونالیسم یا ملی‌گرایی، ایدئولوژی برخاسته از مفهوم مدرن دولت و آگاهی جمعی به «تعلق به یک ملت» را گویند که اغلب پدیدآورنده حس وفاداری، شور و دل‌بستگی افراد به عناصر تشکیل‌دهنده ملت (نژاد، زبان، سنت‌ها و عادت‌ها، ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی و به‌طور کلی فرهنگ) است و گاه موجب بزرگداشت مبالغه‌آمیز آنها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملیِ دیگر ملت‌ها می‌شود؛[۴] به بیان دیگر ناسیونالیسم (به معنای جدید آن) به پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت اشاره می‌کند و با قومیت (قوم‌گرایی) که بیشتر جنبه آگاهی به تعلق فرهنگی دارد و مبنای آن عنصر زبان، دین، آداب و رسوم، تاریخ و خاطره قومی مشترک است، تفاوت دارد.[۵] امام‌خمینی ملیت را در کنار اسلامیت، مشروع می‌داند اما اسلام‌گرایی بر ملی‌گرایی مقدم است.[۶] (ببینید: قومیت)

پیشینه

در گذشته آگاهی قومی و بزرگداشت فرهنگ خود، اهمیت ویژه‌ای در جامعه‌ها داشت و این آگاهی در میان بیشتر اقوام گذشته، به صورت جداکردن خود از «دیگری» یافت می‌شد؛ چنان‌که یونانیان، غیر یونانی را «بربر» و ایرانیان، غیر ایرانی را «انیران» می‌خواندند؛ اما این بزرگداشت میهن، بیشتر جنبه فرهنگی داشت نه سیاسی و با آگاهی ملی (ملی‌گرایی به معنای جدید) متفاوت بود.[۷] برخی تحولات جدید دنیای غرب مانند رنسانس، نهضت اصلاح مذهبی، روشنفکری و رویدادهای اجتماعی همچون صلح وستفالی، پیدایش دولت ـ ملت‌ها و انقلاب‌های گوناگون سیاسی و علمی در غرب که با انقلاب کبیر فرانسه به اوج خود رسید، مفهوم ملی‌گرایی را از جنبه فرهنگی وارد اندیشه سیاسی کرد.[۸] انتشار تفکر ملی‌گرایی در اروپا، موجب شد تنها طی دوازده سال از ۱۸۵۹ تا ۱۸۷۰م، تغییرات بسیاری در نقشه جغرافیایی اروپا داده شود.[۹] در کشورهای اسلامی و شرقی، ملی‌گرایی از سده نوزدهم و نخست در مصر و ترکیه آغاز شد[۱۰] و سپس این موج به دیگر کشورهای عربی راه یافت.[۱۱] آنچه موجب تقویت افکار ناسیونالیستی در کشورهای در حال توسعه شد، آگاهی روشنفکران این کشورها بر تأثیر حضور استعمارگران به عنوان دلیل اصلی عقب‌ماندگی کشور خود و نیز جنگ‌های استقلال‌طلبانه و ضد استعماری در پاره‌ای از مستعمرات پس از پایان جنگ جهانی دوم بود که به کسب استقلال این کشورها کمک کرد.[۱۲]

اندیشه هویت ملی در ایران نیز پیشینه‌ای بسیار طولانی دارد. به گواه بیشتر صاحب‌نظران، ایرانیان در دوره باستان (ساسانیان)، نوعی آگاهی جمعی و تعلق خاطری به عناصر هویت ملی خود داشتند. پس از ورود اسلام به ایران، در دوره نخست، برخی از عناصر هویت ملی ایرانیان نظیر سرزمین واحد، حکومت ملی و دین زرتشت از میان‌رفت؛ اما در دوره دوم، ایرانیان پس از پذیرش دین اسلام و درونی‌کردن ارزش‌های آن و ایفای نقش بسیار مهم در ساخت تمدن اسلامی، سرانجام در آستانه سده دهم هجری قمری و با تشکیل حکومت صفویه، از دولت ملی برخوردار شدند و در پرتو اتحاد سه ضلع دین اسلام (مذهب تشیع)، حکومت ملی و اندیشه ایرانشهر، حکومتی ایرانی و مستقل و متمرکز بنیان نهادند و در باب عناصر هویت ملی خاص خود، به آگاهی جمعی رسیدند.[۱۳] ارتباط مذهب، هویت ملی، ملت و ناسیونالیسم در ایران از مباحث پیچیده و در عین حال متفاوت با دیگر ملت‌های جهان است، به گونه‌ای که برخلاف ملت‌سازی‌های نو در جهان که بر پایه به‌حاشیه‌راندنِ دین اتفاق افتاده، ایرانیان طی پنج سده گذشته، کسب استقلال و بازسازی ملی را در اتحاد دین و دولت و تأسیس دولت متمرکز مقدور دانسته‌اند.[۱۴]

اندیشه ملی‌گرایی در ایران در دوره‌های مختلف صد سال اخیر، مانند مشروطیت و نهضت ملی‌شدن صنعت نفت، صورت‌ها و انگیزه‌های متفاوتی گرفت؛ چنان‌که گاه همچون اهرمی در برابر دین به کار رفت و گاه جنبه‌ای استقلال‌طلب یافت[۱۵]

در دوران پهلوی، سیاست‌های ملی‌گرایانه‌ای چون احیای هویت پیش از اسلام، الگوگیری از پادشاهان هخامنشی، مقابله با ارزش‌های اسلامی و پاکسازی زبان فارسی از عربی شدت یافت.[۱۶] شیوه حکومت پهلوی، سرانجام موجب رشد تدریجی گفتمان‌های رقیب هویت ملی، مانند هویت مذهبی یا هویت ملی ـ مذهبی با شعار بازگشت به خویشتن شد که تحولات عمیقی را در پی داشت.[۱۷]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر نظریه ولایت فقیه و در قالب دولت ـ ملت شکل گرفت؛ به این معنا که انقلاب اسلامی اصل وجودی یک دولت ـ ملت به نام ایران را پذیرفت و بر صیانت از آن تأکید کرد.[۱۸] در واقع هویتی که در جمهوری اسلامی ایران به کار می‌رود، ترکیبی از آموزه‌های ایدئولوژیک با مؤلفه‌های دولت ـ ملت است؛ به همین دلیل در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با وجود همه شباهت‌های دو جامعه، خط مرزی معنا یافت و به جلوگیری از تعرض به خاک به شکل یک اصل ملی که ایدئولوژی نیز آن را تأیید می‌کند، توجه شد.[۱۹]

هویت ملی ایرانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با مضامینی چون دفاع از تمامیت ارضی، استقلال سیاسی با تأکید بر شعار نه غربی نه شرقی، حس برگزیدگی و دارابودن رسالت جهانی شکل گرفت. ائتلاف و فشار قدرت‌های عربی و غربی، پیگیری سیاست‌های مستقل در عرصه بین‌الملل و شعار خودباوری و استقلال که امام‌خمینی مطرح کرد، همگی به‌تدریج موجب بازتولید هویت ملی به معنای وطن‌دوستی شدند.[۲۰] قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصول ۱۵، ۱۸ و ۴۱، بر اصل هویت ملی تأکید کرده است. (ببینید: هویت)

ملی‌گرایی در اسلام

دربارهٔ سازگاری دین اسلام با ملی‌گرایی، اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. اسلام از آغاز ظهور خود داعیه جهانی داشته و مقیاس‌های آن، جهانی و نه ملی و نژادی بوده است. آیات متعددی از قرآن کریم نیز به این رسالت جهانی اسلام اشاره دارند؛[۲۱] بر همین اساس در ادبیات سیاسی اسلام، مفهوم ملت و امت، صرف‌نظر از تقدم و تأخر زمانی هر یک از آنها، کلماتی نزدیک به هم‌اند و در بیشتر موارد به جای هم به‌کار رفته‌اند.[۲۲] «امت» اصطلاحی دینی و قرآنی است که سابقه‌ای در زبان‌های غربی ندارد و با مفهومی محوری در اندیشه دینی، به منزله جامعه‌ای توحیدی با مفهوم برادری اسلامی و جهانی‌بودن اسلام رابطه‌ای مستقیم دارد.[۲۳] (ببینید: جهان اسلام)

بنابراین، آنچه اسلام از آن حمایت می‌کند، ناسیونالیسم به معنای فرهنگی آن است، نه نژادپرستی.[۲۴] ملی‌گرایی به معنای «الوطنیه» و حس میهن‌دوستی و حب‌الوطن، اگر به همبستگی و روابط حسنه بیشتر میان افراد جامعه منجر شود، نه تنها در اسلام مذموم نیست، بلکه به آن سفارش نیز شده است.[۲۵] این در حالی است که نفی برتری و تبعیض نژادی در فلسفه سیاسی اسلام، از چنان شفافیتی برخوردار است که می‌توان آن را از ضروریات اسلام دانست.[۲۶] قرآن کریم مؤمنان عالم از هر قوم و نژادی را شایسته ارتقا شمرده،[۲۷] تفاوت ملت‌ها را وسیله شناخت بهتر (نه برتری) معرفی کرده و به‌صراحت برتری را از آنِ انسان‌های باتقوا دانسته است؛[۲۸] چنان‌که پیامبر اکرم(ص) با اشاره به آیه یازدهم سوره حجرات و یکی‌شمردن اصل و ذات همه انسان‌ها، برتری عرب بر عجم[۲۹] و برتری زبان عربی را نفی و بر این تأکید کرده است که انسان تنها با عمل می‌تواند به خواسته‌های خود برسد و ریشه و نژاد، جانشین عمل نمی‌شود.[۳۰] آن حضرت(ص)، با اعتقاد به این مطلب که دین ریشه و نژاد انسان و عقل اصل او را تشکیل می‌دهد،[۳۱] در عمل و رفتار خود نیز با برتری نژادی مخالفت می‌کرد و کسانی را منزلت می‌داد که از نظر دیانت، برتر بودند؛ بنابراین اسلام، دینی بی‌رنگ، عمومی و انسانی است و به یک ملیت خاص تعلق ندارد.[۳۲]

امام‌خمینی که اساس اسلام را بر امت واحد، برادری و برابری استوار می‌دید، ملی‌گرایی به معنای برتری‌دادن یک ملت بر ملت‌های دیگر را خلاف دین اسلام و دعوت پیامبران می‌دانست و معتقد بود اسلام میان عرب، عجم، ترک و ملیت‌های مختلف، تفاوتی قائل نیست و به همه انسان‌ها با یک دید نگریسته است.[۳۳] (ببینید: برادری)

ایشان ضمن پذیرش ملیت، به معنای عضویت در یک ملت و مسئولیت‌های ناشی از این تعلق[۳۴] در نگاه معرفتی خود، همواره اولویت را با اسلام می‌دانست و ملیت را در چارچوب اسلام و به شرط تعصب‌نداشتن و تعارض‌نداشتن با اسلام می‌پذیرفت.[۳۵] و در موارد زیادی ملیت و اسلامیت را در کنار هم به کار می‌برد[۳۶] و تأکید می‌کرد ملیت به معنای مخالفت با اسلام یا به‌حاشیه‌بردن اسلام، به هیچ روی پذیرفته نیست.[۳۷]

ابعاد و ویژگی‌های ملی‌گرایی

ملیت و عضویت در یک واحد ملی، اولویت اساسی انسان‌ها به‌شمار می‌رود و تقریباً تمام نظریاتی که معتقد به افول ملت و از میان‌رفتن مرزهای جغرافیایی‌اند، دچار سوء تفاهم و اغراق شده‌اند و رویکردی غیر واقع‌بینانه در پیش گرفته‌اند، زیرا ملت، نخستین پوشش و حفاظ فرد در تعامل با دیگران است.[۳۸]

واژه ناسیونالیسم در معانی مختلفی به‌کار رفته است؛ از گونه‌ای احساس وفاداری به ملتی خاص (یعنی نوعی میهن‌پرستی)، تمایل به رعایت منافع ملت خویش و لزوم حفظ فرهنگ ملی تا اعتقاد به این نظریه در سیاست و مردم‌شناسی که نوع بشر بالطبع، به ملت‌ها تقسیم می‌شود و هر ملتی حق دارد حکومتی مستقل داشته باشد و دولت‌ها تنها به این شرط مشروعیت دارند که مطابق این اصل تشکیل شده باشند.[۳۹] ناسیونالیسم می‌تواند با جنبه‌های بسیار افراط‌آمیز و پرگزند نیز همراه باشد؛ چنان‌که عشق و احترام بیش از حد یک ملت دربارهٔ فرهنگ و اعتبارات خود، همواره به کم‌ارزش‌کردن و کوچک‌داشت امتیازها و ارزش‌های ملت‌های دیگر منتهی می‌شود. ناسیونالیسم در این حد افراط‌آمیز، گاهی با نژادپرستی و بینش برتریِ نژاد می‌آمیزد و تلاش می‌کند تمام کسانی را که متعلق به یک نژادند و در سرزمین‌های گوناگون زندگی می‌کنند، تابع کشور، دولت و نظام سیاسی واحد کند.[۴۰]

ملی‌گرایی لزوماً مرتبط با نژادپرستی نیست و حتی می‌توان آنها را رسماً مخالف یکدیگر دانست، زیرا ملی‌گرایی حقیقی معتقد به برابری ملت‌ها، حق تشکیل کشور برای همه ملت‌ها و تعرض‌نکردن یک ملت به ملت دیگر است؛ بنابراین نژادپرستی انحراف مشخص ملی‌گرایی است که همسفر آن شده است؛[۴۱] بر همین اساس ملی‌گرایی به دو وجه مهم قابل تقسیم است:

  1. ملی‌گرایی متکی بر عقلانیت و منطق که می‌تواند عامل همبستگی بیشتر و تقویت‌کننده روابط میان کسانی باشد که با یکدیگر زندگی مشترک دارند؛
  2. ملی‌گرایی استوار بر احساسات و عواطف و تعصبات ملی و نژادی که بیشتر مایه جدایی ملیت‌های مختلف و بروز جنگ و نزاع بین آنهاست.[۴۲]

نگاه مشروط امام‌خمینی

ملی‌گرایی در اندیشه امام‌خمینی، با توجه به نگرش خاص ایشان به سیاست و حکومت، قابل فهم است. سیاست و حکومت در نظر ایشان مقید به یک محدوده خاص جغرافیایی یا کشور و مردمی خاص نیست، بلکه فرامرزی و جهانی است؛ از این‌رو ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم به صورت ایدئولوژی‌ای محدود و جزءنگر در اندیشه ایشان جایگاهی ندارد.[۴۳] در عین حال در بررسی نظریات امام‌خمینی دربارهٔ ملی‌گرایی، دو گرایش عمده قابل مشاهده است:

  1. ملی‌گرایی به مثابه یک ایدئولوژی: از آنجاکه موضعگیری‌های امام‌خمینی دربارهٔ موضوعات مختلف روز ازجمله ملی‌گرایی، عمدتاً ناظر به واقعیت‌های موجود در جامعه و استناد به شواهد تاریخی و آثار اجتماعی این پدیده در جوامع اسلامی و نهضت‌های مردمی بوده،[۴۴] به‌طور کلی در آثار و کلام ایشان، با ملی‌گرایی به عنوان یک ایدئولوژیِ در برابر اسلام و ارزش‌های دینی، مخالفت جدی شده است.[۴۵] ایشان با نقد تفکرات ملی‌گرایان، در صد سال اخیر و نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مهم‌ترین دلایل مخالفت خود با ملی‌گرایی را چنین اموری شمرده است: استعماری‌بودن ایده ملی‌گرایی و خدمت آن به منافع غرب،[۴۶] ایجاد تفرقه و دشمنی میان مسلمانان و ملت‌های مختلف جهان و غفلت آنان از یکدیگر،[۴۷] تلاش برخی گروه‌های ملی‌گرا در به‌انحراف‌کشیدن مبارزات مردم[۴۸] و دستاویزبودن برای ضدانقلاب در مقابله با حکومت اسلامی.[۴۹]
  2. ملی‌گرایی به معنای اعتقاد به هویت ملی و احساس وفاداری به آن: یکی از معانی ملی‌بودن از نظر امام‌خمینی، تعلق‌داشتن به یک ملت است که احساس وظیفه و مسئولیت در قبال ملت را به همراه دارد و مورد تأیید ایشان است.[۵۰] امام‌خمینی وطن به عنوان زادگاه را از نظر اسلام قابل احترام می‌داند و میان ملی‌گرایی به معنای حب وطن و دفاع از مرزهای کشور و ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌های مسلمان با یکدیگر فرق قائل است.[۵۱] ایشان که اسلام را عامل هویت‌دهنده و وحدت‌بخش مردم ایران می‌دانست، دفاع از تمامیت ارضی ایران و استقلال و عزت مردم این سرزمین مسلمان و دفاع از آن را امری لازم می‌شمارد و تقویت روح میهن‌پرستی و فداکاری را نیز از راه ایمان و دین و معنویت ممکن می‌بیند؛[۵۲] بر همین مبنا ایشان ضمن تأکید بر وجوب حفظ مملکت اسلامی، خود را آماده هر نوع فداکاری برای ملت ایران می‌دانست.[۵۳]

کاربرد بسیار واژه ملی در سخنان امام‌خمینی، گواه بر تأیید ایشان بر ملیت و ملی‌گرایی به معنای مسئولیت اجتماعی و انسانی فرد در قبال ملت و البته همراهی با دین اسلام است. ازجمله این کاربردها می‌توان به این موارد اشاره کرد: برگزاری عزای ملی[۵۴] مفاخر اسلامی و ملی،[۵۵] وظیفه اسلامی و ملی،[۵۶] ملی بودن دولت‌ها،[۵۷] ذخایر ملی،[۵۸] مبارزات دینی و ملی،[۵۹] نهضت اسلامی و ملی،[۶۰] شعائر دینی و ملی[۶۱] مؤسسات ملی،[۶۲] حکومت ملی و اسلامی؛[۶۳] اشخاص ملی و وطن‌خواه،[۶۴] مقاصد دینی و ملی،[۶۵] قیام ملی،[۶۶] شعارهای غیر اسلامی و غیر ملی،[۶۷] اقتصاد ملی،[۶۸] استقلال ملی،[۶۹] افراد معروف به ملیت و خوشنامی برای مسئولیت‌های اولیه انقلاب[۷۰] و دانشگاه اسلامی، انسانی و ملی.[۷۱]

جمع میان ملی‌گرایی و اتحاد ملل

با توجه به مسیر فطری زندگی بشر از چارچوب‌های هویتی کوچک، مانند قبیله و قومیت به سوی واحدهای بزرگ، مانند دولت ـ ملت‌های مدرن، خواه ناخواه آینده جامعه بشری، گذر از جوامع ملی به سوی سازمان‌های فراملی است و دولت ـ ملت‌ها، جای خود را به چارچوب بزرگ‌تر و گسترده‌تر مانند یک سازمان جهانی خواهند داد.[۷۲] کشورها واحدهای مجرد نیستند و میان دیوارهای آهنین غیرقابل نفوذ محصور نشده‌اند. همیشه و همه وقت میان گروه‌های انسانیِ ساکن سرزمین‌های گوناگون، ارتباط وجود داشته است و هیچ دولتی تاکنون نتوانسته خود را از تأثیرات دنیای بیرون به دور بدارد، هرچند دامنه تأثیرپذیری کشورهای مختلف در دوره‌های مختلف متفاوت بوده است.[۷۳] جنگ جهانی اول و دوم و پیامدهای ناگوار آن بر جهان، موجب شد تا حامیان حکومت و صلح جهانی در ریشه‌یابی علل جنگ‌های منطقه‌ای و جهانی، ساختار نظام بین‌الملل، وجود دولت‌های مستقل و جدا از هم و ناسیونالیسم افراطی را ریشه اصلی منازعات در روابط بین‌الملل معرفی کنند و امروزه دولت‌ها برای جلب مشروعیت بیشتر از سوی ملت‌ها، تمایل اجتناب‌ناپذیری به تعاملات فراملی دارند.[۷۴]

پیش از اعلام نظریات مکتب‌های سوسیالیستی و مارکسیستی در پایان سده نوزدهم میلادی دربارهٔ از میان‌رفتن مرزهای ملی و کشوری (انترناسیونالیسم) در آینده دور، ادیان بزرگ به‌ویژه اسلام هدف‌های جهانی داشتند و به چارچوب‌های ملی و ملی‌گرایی دل‌بستگی نداشتند؛[۷۵] اما بررسی تحولات صد سال اخیر در دنیای اسلام نیز نشان می‌دهد که از یک سو ملی‌گرایی عامل فروپاشی امپراتوری عثمانی و اختلاف میان کشورهای اسلامی بوده است و از سوی دیگر برداشت‌های افراطی بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی مسلمان از مفهوم وحدت اسلامی، موجب شده این مفهوم با نادیده‌گرفتن منافع ملی به سود امت اسلامی مترادف شمرده شود و در نتیجه جمع میان ملی‌گرایی و وحدت امت اسلامی ناممکن تلقی شود.[۷۶] (ببینید: وحدت)

منادیان وحدت اسلامی از کارکرد مثبت ملی‌گرایی، به منزله واقعیتی بالفعل در حیات سیاسی مسلمانان، در راستای مصالح امت اسلامی بهره گرفته‌اند؛ چنان‌که اگر ملی‌گرایی به همبستگی و روابط دوستانه با دیگر کشورها منجر گردد، مورد تأیید اسلام است و با وجود این نوع ملی‌گرایی، امکان تحقق وحدت اسلامی نیز وجود دارد. جمع میان این دو مفهوم از طریق چنین مؤلفه‌هایی امکان‌پذیر است:

  1. قرائت وحدت در عین کثرت از مفهوم وحدت اسلامی، مطابق با سنت اجتماعی سیاسی پیامبر اکرم(ص)؛
  2. مفهوم ملی‌گرایی منطقی ـ عقلانی به جای ملی‌گرایی احساسی ـ نژادی؛
  3. نظریه تعاملی هویت‌های خرد و کلان؛
  4. تجربه همگرایی اروپا در ایجاد همسازی میان وفاداری ملی و فراملی در قالب اتحادیه اروپا[۷۷]

امام‌خمینی اگرچه اصل استقلال حکومت‌ها، ملت‌ها و واحدهای مستقل حکومتی را به رسمیت می‌شناخت و بر حفظ آن تأکید می‌کرد، اما به آرمان حکومت جهانی اسلام کاملاً مقید و متعهد بود.[۷۸] ایشان که ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌های مختلف با یکدیگر بر اساس زبان و نژاد را از اساس مخالف دعوت انبیای الهی(ع)[۷۹] و مهم‌ترین عامل گسست و جدایی میان مسلمانان و تشکیل امت واحد اسلامی می‌دانست،[۸۰] ضمن مطروددانستن ملی‌گرایی احساسی و نژادی در اسلام، کشورهای اسلامی را به دوری از نژادپرستی و اتحاد دعوت و تأکید می‌کرد در صورت تحقق این وحدت و برادری ایمانی، تشکیل بزرگ‌ترین قدرت جهان به دست مسلمانان ممکن خواهد بود.[۸۱] هدف اسلام، نادیده‌گرفتن تفاوت‌های زبانی و نژادی و ساختن امت واحد از همه ملت‌های جهان و جلوگیری از سلطه‌گری است و جداکردن این امت بزرگ با ملی‌گرایی، مخالفت با قرآن کریم و از توطئه‌های شیاطین و قدرت‌های بزرگ جهانی برای ممانعت از قدرت اسلام است.[۸۲]

از نظر امام‌خمینی این تفکر ملی‌گرایانه که دفاع از مصالح مسلمانان باید در حصار یک ملت خاص باشد و احقاق حقوق مسلمانان در بیرون مرزها، نامعقول و نامشروع است، خطا و موجب خط سرخ‌کشیدن بر روی قرآن کریم، احادیث پیامبر(ص) و سیره همه انبیا(ع) و اولیای بزرگ است.[۸۳] جمهوری اسلامی ایران، با رد ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌ها با یکدیگر، میان خود و کشورهای اسلامی جدایی قائل نبوده، در کنار همه ملت‌های اسلامی و مستضعفان جهان، در برابر همه مهاجمان به سرزمین‌های اسلامی ایستادگی می‌کند.[۸۴] بر این اساس، دفاع ملت ایران در جنگ تحمیلی، تنها دفاع از ایران نبود، بلکه دفاع از اسلام در برابر کفر[۸۵] و علیه تمامی نابرابری‌های دنیای سرمایه‌داری و کمونیزم بود.[۸۶]

پانویس

  1. دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۳/۱۸۹۴۷–۱۸۹۴۸.
  2. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۳۴۴.
  3. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۳۴۴–۷۳۴۵.
  4. آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۱۹–۳۲۰؛ بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۵۴–۵۵.
  5. آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۰۷.
  6. ادامه مقاله.
  7. آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۰۷.
  8. بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۱۱۲–۱۱۳؛ آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۶۳.
  9. منوچهری، ملت و ملیت، ۱۱۴–۱۱۵.
  10. حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۴۵.
  11. درویش‌پور، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان عرب، ۲۸.
  12. ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۹۴.
  13. گودرزی، کارکرد هویت‌بخش مذهب شیعه در دوره صفویه، ۵۱.
  14. گودرزی، کارکرد هویت‌بخش مذهب شیعه در دوره صفویه، ۵۳–۵۵.
  15. بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۷۰–۷۳.
  16. (عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۱۵؛ غرویان، ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، ۱۰۶.
  17. حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۵۲–۲۵۳.
  18. افتخاری کالبد شکافی هویت، ۲۶.
  19. افتخاری کالبد شکافی هویت، ۲۷.
  20. حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۵۳.
  21. اعراف، ۱۵۸؛ سبأ، ۲۸؛ تکویر، ۲۷.
  22. شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۱.
  23. بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۷۵ و ۸۹.
  24. مطهری، مجموعه آثار، ۲/۳۶۸.
  25. مطهری، مجچموعه آثار، ۱۴/۶۴؛ غرویان، ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، ۱۰۹.
  26. خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۴؛ عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۳/۲۱۴.
  27. مجادله، ۱۱.
  28. حجرات، ۱۱–۱۳.
  29. ابن‌شعبه، تحف العقول، ۳۴.
  30. مجلسی، بحار الانوار، ۲۱/۱۳۷.
  31. کلینی، الکافی، ۸/۱۸۱.
  32. مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۷۴ و ۷۶.
  33. امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۸؛ ۱۲/۳۳۴ و ۱۵/۴۷۱.
  34. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۳.
  35. شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۴؛ خسروی، دین، انقلاب اسلامی و هویت با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی، ۱۷۷.
  36. امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۳۰؛ ۸/۹۹؛ ۹/۴۶۳ و ۱۲/۲۵۹.
  37. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۷۶–۷۸.
  38. حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۳۵۸.
  39. فولادوند، خرد در سیاست، ۳۴۲–۳۴۳.
  40. ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۸۹.
  41. (کریک، دفاع از سیاست، ۹۸–۹۹.
  42. مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۶۴–۶۵.
  43. بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۱۷۴.
  44. بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۱۷۴.
  45. ادامه مقاله.
  46. امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۶–۳۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۷–۳۷۸؛ ۵/۱۸۷؛ ۶/۳۵؛ ۷/۸۶ و ۱۳/۴۴۳.
  47. امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۰–۲۹۱؛ ۱۳/۸۷، ۲۰۹، ۴۴۳–۴۴۴ و ۲۰/۹۴.
  48. امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۴۶؛ ۶/۱، ۲۲، ۲۸، ۵۰، ۱۱۸ و ۱۵/۲۴.
  49. امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۶۸–۶۹.
  50. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۳.
  51. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۸ و ۲۰۹.
  52. امام خمینی، کشف اسرار، ۲۴۸؛ شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۶.
  53. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۳–۱۲۴.
  54. امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۷، ۳۳۱ و ۴/۱۵۸.
  55. امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹ و ۴۱۱.
  56. امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۶ و ۴۷۵.
  57. امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۰.
  58. امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۴۱.
  59. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۴۸.
  60. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۸۳ و ۴۸۶.
  61. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۵.
  62. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸.
  63. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۰.
  64. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۰.
  65. امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۸۶.
  66. امام خمینی، صحیفه، ۴/۵۹.
  67. امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۴۱.
  68. امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۵۹.
  69. امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۲.
  70. امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۱.
  71. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۰.
  72. ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۱۳۸.
  73. ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۶۳.
  74. خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۸ و ۱۷۶.
  75. ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۹۵.
  76. خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۰.
  77. خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۰ و ۱۷۸.
  78. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۸ و ۲۴۰؛ رهنورد، امام‌خمینی و اندیشه دولت بزرگ اسلامی و جمهوری‌های آزاد و مستقل، ۱۳/۳۵–۸۱.
  79. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۷۱.
  80. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷–۸۸، ۲۰۹، ۴۴۳–۴۴۴؛ ۱۵/۴۷۱ و ۱۸/۲۱۶.
  81. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۷–۴۲۸.
  82. امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۸۷، ۲۰۹ و ۴۴۳–۴۴۴.
  83. امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۸۷.
  84. امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۲.
  85. امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۸۵.
  86. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۶۸.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
  • ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، تهران، توس، چاپ هفتم، ۱۳۷۶ش.
  • افتخاری، اصغر، کالبد شکافی هویت، چاپ‌شده در هویت در ایران تدوین علی‌اکبر علیخانی، تهران، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • بابایی زارچ، علی‌محمد، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • حاجیانی، ابراهیم، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • خسروی، علیرضا، دین، انقلاب اسلامی و هویت با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی، تهران، تمدن ایرانی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
  • خلیجی اسکویی، محسن و عبدالکریم ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، مجله مطالعات ملی، شماره۴۰، ۱۳۸۸ش.
  • درویش‌پور، حجت‌الله، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان عرب، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • رهنورد، زهرا، امام‌خمینی و اندیشه دولت بزرگ اسلامی و جمهوری‌های آزاد و مستقل، چاپ‌شده در مجموعه آثار کنگره بررسی مبانی فقهی حضرت امام‌خمینی، نقش زمان و مکان در اجتهاد، مسائل مستحدثه(۳)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • شیرخانی، علی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، چاپ‌شده در مجموعه مقالات همایش سراسری اندیشه سیاسی اجتماعی امام‌خمینی، قم، المصطفی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۴۲۱ق.
  • عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • غرویان، محسن و شاکر قوامیان، ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، مجله معرفت، شماره ۵۰، ۱۳۸۰ش.
  • فولادوند، عزت‌الله، خرد در سیاست، تهران، طرح نو، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • کریک، برنارد، دفاع از سیاست، ترجمه فرهاد مشتاق‌صفت، تهران، کتاب روز، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • گودرزی، حسین، کارکرد هویت‌بخش مذهب شیعه در دوره صفویه، چاپ‌شده در دین، انقلاب اسلامی و هویت (با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی)، تدوین علیرضا خسروی، تهران، تمدن ایرانی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۴، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۹ش.
  • منوچهری، محمدعلی، ملت و ملیت، تهران، معارف، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.

پیوند به بیرون