نویسندگان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
'''نویسندگان'''، بررسی نقش و رسالت صاحبان قلم.


نویسندگان، بررسی نقش و رسالت صاحبان قلم.
خداوند در نخستین سوره‌ای که نازل کرده، خود را تعلیم‌دهنده با قلم معرفی کرده و سوره‌ای با عنوان «قلم» نازل شده است که در آن به قلم و نوشته‌هایش قسم یادشده است. [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اسلام(ص)]] نوشتن را مایه نجات از [[بهشت و جهنم|جهنم]] و [[ثواب و عقاب|پاداش]] در [[دنیا و آخرت|آخرت]] و باعث شرفیابی به محضر خداوند دانسته است و [[امام جعفر صادق(ع)|امام‌صادق(ع)]] نویسندگی را یکی از نعمت‌های الهی معرفی کرده که اخبار گذشتگان را برای آیندگان منتقل می‌کند و دانش‌ها و آداب با آن جاویدان می‌مانند.


نویسندگی یکی از راه‌های تفهیم مقاصد انسان از دوران گذشته بوده که با کشیدن شکل اشیا بر روی سنگ‌ها آغاز و با اختراع خط میخی به دست «سومریان» متحول شد. پس از گذشت دوره‌های مختلف، با اختراع الفبای صدادار، خط و نوشتن به کمال رسید و به‌تدریج خطوط عِبری، سریانی و یونانی ابداع شد<ref> دوانی، هنر نویسندگی، 13 ـ 15.</ref>؛ بدین ترتیب ابداع خط منجر به نویسندگی و نوشتن کتاب گردید. در ایران در دوران هخامنشیان کتابخانه‌های بزرگی وجود داشت. پیش از نابودی این کتابخانه‌ها به دست اسکندر مقدونی آثار زیادی از ایرانیان به فرمان وی ترجمه و به اسکندریه فرستاده شد<ref> قدیانی، تأثیر فرهنگ، 109 ـ 110.</ref>.
[[امام‌خمینی]] نویسندگان را روشنی‌بخش [[افکار عمومی|افکار ملت]] و منعکس‌کننده خواسته‌های تمام [[مردم]] معرفی می‌کرد. ایشان بیشترین سود و زیان بشر را ناشی از قلم شمرده و خاطرنشان کرده است که گاهی لغزش یک قلم عامل لغزش یک ملت می‌شود. ایشان اهمیت نویسندگان را در فعالیت آنان در راه [[آزادی]] و تعالیم اسلامی می‌دانست و با نقل روایتی، قلم را ارزشمندتر از خون [[شهدا|شهداء]] دانست.


با ورود اسلام به ایران، فشارهای سیاسی حاکمان از یک‌سو و تأثیر ادبیات عرب بر زبان مردم از سوی دیگر، باعث شد بیشتر نویسندگان ایرانی آثار خود را به زبان عربی بنویسند. این روند و تمایل به عربی‌نویسی در زمان طاهریان، صفاریان و سامانیان ادامه یافت<ref> پرویز، تاریخ سرزمین ایران، 446.</ref>. ابن‌مقفع<ref> مترجم کلیله و دمنه از پهلوی به عربی.</ref> یکی از نویسندگان بزرگ ایرانی است که در بلاغت و فصاحت در زبان عربی شناخته‌شده است<ref> رضایی، گنجینه تاریخ ایران، 11/354.</ref>. دراین میان از مهم‌ترین آثار نثر فارسی در زمان سامانیان ترجمه تاریخ طبری نوشته ابوجعفر محمدبن‌جریر طبری است<ref> رضایی، گنجینه تاریخ ایران، 11/357.</ref>. با آمدن غزنویان، به نویسندگی توجه بیشتری شد و سیاستمدارانِ نویسنده‌ای همانند ابوالفضل بیهقی<ref> نویسنده تاریخ بیهقی.</ref> آثار ارزشمندی بر جای گذاشتند<ref> نویسنده تاریخ بیهقی، 11/365.</ref>. در روزگار سلجوقیان نیز نویسندگان امکان زیادی برای نوشتن داشتند و ادبیات نیرو و پیشرفت دوچندانی پیدا کرد<ref> نویسنده تاریخ بیهقی، 11/368.</ref>. ازجمله این نویسندگان می‌توان به ناصرخسرو قبادیانی اشاره کرد<ref> سایکس، تاریخ ایران، 2/85.</ref>. زبان فارسی در اواخر دوران خوارزمشاهیان، نویسندگان بزرگی چون سعدی را به خود دید که نثر فارسی را از تکلف واژگان رهانید و به آن، اعتدالی مطبوع بخشید<ref> یوسفی، برگ‌هایی در آغوش باد، 1/261 ـ 278.</ref>.
نویسندگی یکی از راه‌های تفهیم مقاصد انسان از دوران گذشته بوده که مراحل مختلفی را طی کرده است اما [[نهضت مشروطه]] از رویدادهایی بود که تاریخ نویسندگی در ایران را متحول کرد و نویسندگان به عنوان افرادی مطرح و تأثیرگذار وارد فعالیت شدند و مفاهیم تازه‌ای چون آزادی، وطن‌دوستی، تجدّدخواهی و عدالت‌جویی، دفاع از حاکمیت [[قانون]] و سنت‌شکنی به معنای مبارزه با باورهای خرافی وارد عرصه نوشتاری شد.  


به دلیل مشکلات نگارش دست‌نویس، پس از ورود فن چاپ به ایران در 1043ق در زمان صفویان، نویسندگان به آن روی آوردند<ref> رضوی، مروری بر تاریخچه چاپ، 23.</ref>{{ببینید|مطبوعات}} و عمده مشکلات خود در تکثیر مطالب در شمارگان زیاد را برطرف کردند؛ ولی تا عصر قاجاریه، نویسندگان و آثار به‌جای‌مانده از آنان چندان تأثیری در ایجاد تحول در جامعه نداشتند و بیشتر نویسندگان آن دوران از وابستگان دربار بودند<ref> رضایی، گنجینه تاریخ ایران، 12/830.</ref>. در دوران ناصرالدین‌شاه، اوضاع فرهنگی و سیاسی ایران دگرگون شد و فشارهای سیاسی باعث گردید بسیاری از روشنفکران و نویسندگانی که امکان نوشتن در داخل را نداشتند، دور از ایران مشغول بیان دیدگاه‌ها و اعتراضات خود و نوشتن مقالات تند و انتقادی علیه حکومت، رجال سیاسی و صاحب‌منصبان شوند<ref> رحیمیان، ادوار نثر فارسی، 9.</ref>. در این روزگار شعر و شاعری رونق داشت و رساله‌های علمی، حکمی و تعلیمی به نظم سروده می‌شدند و مخاطب آنان نیز خواص و اعیان بودند<ref> رحیمیان، ادوار نثر فارسی، 17.</ref>.
از دهه ۱۳۳۰ نویسندگان در ایران با سانسور دولتی روبه‌رو شدند و [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] رژیم پهلوی (ساواک) به صورت پنهانی در کار نویسندگان خلل وارد می‌کرد اما با پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] نویسندگان، آزادی را به معنای واقعی حس کردند و هر کدام به تبلیغ دیدگاه‌ها و اعتقادات خود پرداختند؛ ولی هنگامی که برخی از این نویسندگان دست به توطئه زدند و با انقلاب به دشمنی پرداختند، آزادی‌دادن به آنان خیانت به ملت محسوب گردید و محدودیت‌هایی برای آنان در نظر گرفته شد.


نهضت مشروطه از رویدادهایی بود که تاریخ نویسندگی در ایران را متحول کرد و نویسندگان به عنوان افرادی مطرح و تأثیرگذار وارد فعالیت شدند و مفاهیم تازه‌ای چون آزادی، وطن‌دوستی، تجدّدخواهی و عدالت‌جویی، دفاع از حاکمیت قانون و سنت‌شکنی به معنای مبارزه با باورهای خرافی وارد عرصه نوشتاری شد<ref> رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۱.</ref>. یکی از معروف‌ترین مقالات سیاسی ـ انتقادیِ متعلق به این دوره را علی‌اکبر دهخدا با عنوان «چرند و پرند» منتشر کرد<ref>دهخدا، مقالات دهخدا، 1/31 ـ 37.</ref> و در عرصه شعر ملک‌الشعرای بهار، عارف قزوینی و ابوالقاسم لاهوتی از تأثیرگذاران این دوره بودند<ref> رحیمیان، ادوار نثر فارسی، 15.</ref>. با ایجاد تغییرات زیاد در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی، نویسندگان این دوران با حجم عظیمی از قتل‌ها، تبعیدها و حبس‌ها دست به گریبان بودند<ref> سفری، قلم وسیاست، 1/72 ـ 73.</ref>. با آمدن رضاخان پهلوی، فضای اختناق بیشتری بر کشور حاکم شد و نویسندگان بیشتری از نوشتن بازماندند<ref> سفری، قلم وسیاست، 1/67.</ref>. فعالیت نویسندگان با انتشار مقالات سیاسی در شهریور۱۳۲۰ هم‌زمان با تبعید پهلوی از ایران از سر گرفته شد و برای مدتی ادبیات سیاسی دوباره رونق گرفت<ref> سفری، قلم وسیاست، 1/67 ـ 68 و 97.</ref>. یکی از نویسندگانی که شکل نوینی از نوشتن را در این دوران ایجاد کرد، احسان طبری بود. او به دلیل آشنایی با گنجینه شعر و ادب و عرفان اسلامی، آثار متفاوتی در متون متعارف مارکسیستی از خود به جای گذاشت<ref> مؤسسه مطالعات، حزب توده، 1112 ـ 1114.</ref> و بخش مهمی از نویسندگان و شعرای متجدد ایران را پرورش داد<ref> مؤسسه مطالعات، حزب توده، 1115.</ref>.
== مفهوم‌شناسی ==
نویسندگی یکی از راه‌های تفهیم مقاصد انسان از دوران گذشته بوده که با کشیدن شکل اشیا بر روی سنگ‌ها آغاز و با اختراع خط میخی به دست «سومریان» متحول شد. پس از گذشت دوره‌های مختلف، با اختراع الفبای صدادار، خط و نوشتن به کمال رسید و به‌تدریج خطوط عِبری، سریانی و یونانی ابداع شد<ref>دوانی، هنر نویسندگی، ۱۳–۱۵.</ref>؛ بدین ترتیب ابداع خط منجر به نویسندگی و نوشتن [[کتاب و کتاب‌خوانی|کتاب]] گردید. در ایران در دوران هخامنشیان کتابخانه‌های بزرگی وجود داشت. پیش از نابودی این کتابخانه‌ها به دست اسکندر مقدونی آثار زیادی از [[ایرانیان]] به فرمان وی ترجمه و به اسکندریه فرستاده شد.<ref>قدیانی، تأثیر فرهنگ، ۱۰۹–۱۱۰.</ref>


از دهه 1330 نویسندگان با سانسور دولتی روبه‌رو شدند و سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی<ref> ساواک.</ref> به صورت پنهانی در کار نویسندگان خلل وارد می‌کرد<ref> خسروی، تحلیلی بر سانسور کتاب، 164 ـ 165.</ref>. اواسط دهه 1340، محمدرضا پهلوی زمینه‌هایی را فراهم کرد تا گروهی از اهل قلم و هنر را با سیاست‌های خود هماهنگ کند. شماری از نویسندگان از حضور در زیر این چتر خودداری کردند و برای حمایت از حقوق مادی و معنوی آثارشان، تشکلِ مستقل «کانون نویسندگان ایران» را ایجاد کردند. جلال آل احمد ازجمله افرادی بود که از سر تعهد و با هدف اصلاح امور جامعه و حل معضلات، قلم در دست گرفت<ref> بشیری، استخوان مردی ابوذروار، 12.</ref> و تلاش زیادی برای رونق کانون نویسندگان کرد{{ببینید|جلال آل‌احمد}} با درگذشت آل ‌احمد در شهریور 1348 و بسته‌شدن کانون به دست ساواک، این تشکل ضربات سختی خورد و بدین ترتیب دوره اول از حیات فرهنگی ـ سیاسی آن پایان یافت<ref> مرکز بررسی اسناد، ۹ ـ ۱۲.</ref>. علی شریعتی نیز ازجمله افرادی بود که در آن دوره با کتاب‌هایش به روشنگری در عرصه سیاسی پرداخت{{ببینید|علی شریعتی}}
با ورود [[اسلام]] به ایران، فشارهای سیاسی حاکمان از یک‌سو و تأثیر ادبیات عرب بر زبان [[مردم]] از سوی دیگر، باعث شد بیشتر نویسندگان ایرانی آثار خود را به زبان عربی بنویسند. این روند و تمایل به عربی‌نویسی در زمان طاهریان، صفاریان و سامانیان ادامه یافت.<ref>پرویز، تاریخ سرزمین ایران، ۴۴۶.</ref> ابن‌مقفع (مترجم کلیله و دمنه از پهلوی به عربی) یکی از نویسندگان بزرگ ایرانی است که در بلاغت و فصاحت در زبان عربی شناخته‌شده است.<ref>رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۱/۳۵۴.</ref> دراین میان از مهم‌ترین آثار نثر فارسی در زمان سامانیان ترجمه تاریخ طبری نوشته ابوجعفر محمدبن‌جریر طبری است.<ref>رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۱/۳۵۷.</ref> با آمدن غزنویان، به نویسندگی توجه بیشتری شد و سیاستمدارانِ نویسنده‌ای همانند ابوالفضل بیهقی (نویسنده تاریخ بیهقی) آثار ارزشمندی بر جای گذاشتند.<ref>نویسنده تاریخ بیهقی، ۱۱/۳۶۵.</ref> در روزگار سلجوقیان نیز نویسندگان امکان زیادی برای نوشتن داشتند و ادبیات نیرو و پیشرفت دوچندانی پیدا کرد.<ref>نویسنده تاریخ بیهقی، ۱۱/۳۶۸.</ref> ازجمله این نویسندگان می‌توان به ناصرخسرو قبادیانی اشاره کرد.<ref>سایکس، تاریخ ایران، ۲/۸۵.</ref> زبان فارسی در اواخر دوران خوارزمشاهیان، نویسندگان بزرگی چون [[سعدی]] را به خود دید که نثر فارسی را از تکلف واژگان رهانید و به آن، اعتدالی مطبوع بخشید.<ref>یوسفی، برگ‌هایی در آغوش باد، ۱/۲۶۱–۲۷۸.</ref>


در عرصه دینی عالمان و نویسندگان زیادی در تلاش بودند که از فرصت‌های موجود جهت نشر افکار و معارف اسلامی در قالب نگارش کتاب و مقاله بهره ببرند و ازجمله مهم‌ترین آنان مرتضی مطهری است که ازجمله با بهره جستن از فضا و فرصت برخی نشریات برای تبیین و ترویج حقایق اسلامی بهره می‌جست{{ببینید|مرتضی مطهری}}
به دلیل مشکلات نگارش دست‌نویس، پس از ورود فن چاپ به ایران در ۱۰۴۳ق در زمان [[صفویه|صفویان]]، نویسندگان به آن روی آوردند<ref>رضوی، مروری بر تاریخچه چاپ، ۲۳.</ref>{{ببینید|مطبوعات}} و عمده مشکلات خود در تکثیر مطالب در شمارگان زیاد را برطرف کردند؛ ولی تا عصر [[قاجاریه]]، نویسندگان و آثار به‌جای‌مانده از آنان چندان تأثیری در ایجاد تحول در جامعه نداشتند و بیشتر نویسندگان آن دوران از وابستگان دربار بودند.<ref>رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۲/۸۳۰.</ref> در دوران [[ناصرالدین‌شاه]]، اوضاع فرهنگی و سیاسی ایران دگرگون شد و فشارهای سیاسی باعث گردید بسیاری از روشنفکران و نویسندگانی که امکان نوشتن در داخل را نداشتند، دور از ایران مشغول بیان دیدگاه‌ها و اعتراضات خود و نوشتن مقالات تند و انتقادی علیه حکومت، رجال سیاسی و صاحب‌منصبان شوند.<ref>رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۹.</ref> در این روزگار [[شعر]] و شاعری رونق داشت و رساله‌های علمی، حکمی و تعلیمی به نظم سروده می‌شدند و مخاطب آنان نیز خواص و اعیان بودند.<ref>رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۷.</ref>


با پیروزی انقلاب اسلامی نویسندگان، آزادی را به معنای واقعی حس کردند و هر کدام به تبلیغ دیدگاه‌ها و اعتقادات خود پرداختند<ref> ملکی، 134.</ref>؛ اما هنگامی که برخی از این نویسندگان دست به توطئه زدند و با انقلاب به دشمنی پرداختند، آزادی‌دادن به آنان خیانت به ملت محسوب گردید و محدودیت‌هایی برای آنان در نظر گرفته شد<ref> امام‌خمینی، 10/93؛  فالاچی، 9.</ref>.
[[نهضت مشروطه]] از رویدادهایی بود که تاریخ نویسندگی در ایران را متحول کرد و نویسندگان به عنوان افرادی مطرح و تأثیرگذار وارد فعالیت شدند و مفاهیم تازه‌ای چون [[آزادی]]، وطن‌دوستی، تجدّدخواهی و عدالت‌جویی، دفاع از حاکمیت [[قانون]] و سنت‌شکنی به معنای مبارزه با باورهای خرافی وارد عرصه نوشتاری شد.<ref>رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۱.</ref> یکی از معروف‌ترین مقالات سیاسی ـ انتقادیِ متعلق به این دوره را علی‌اکبر دهخدا با عنوان «چرند و پرند» منتشر کرد<ref>دهخدا، مقالات دهخدا، ۱/۳۱–۳۷.</ref> و در عرصه [[شعر]] ملک‌الشعرای بهار، عارف قزوینی و ابوالقاسم لاهوتی از تأثیرگذاران این دوره بودند.<ref>رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۵.</ref> با ایجاد تغییرات زیاد در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی، نویسندگان این دوران با حجم عظیمی از قتل‌ها، تبعیدها و حبس‌ها دست به گریبان بودند.<ref>سفری، قلم وسیاست، ۱/۷۲–۷۳.</ref> با آمدن [[رضاخان پهلوی]]، فضای اختناق بیشتری بر کشور حاکم شد و نویسندگان بیشتری از نوشتن بازماندند.<ref>سفری، قلم وسیاست، ۱/۶۷.</ref> فعالیت نویسندگان با انتشار مقالات سیاسی در شهریور۱۳۲۰ هم‌زمان با تبعید پهلوی از ایران از سر گرفته شد و برای مدتی ادبیات سیاسی دوباره رونق گرفت.<ref>سفری، قلم وسیاست، ۱/۶۷–۶۸ و ۹۷.</ref> یکی از نویسندگانی که شکل نوینی از نوشتن را در این دوران ایجاد کرد، احسان طبری بود. او به دلیل آشنایی با گنجینه شعر و ادب و عرفان اسلامی، آثار متفاوتی در متون متعارف مارکسیستی از خود به جای گذاشت<ref>مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۱۱۱۲–۱۱۱۴.</ref> و بخش مهمی از نویسندگان و شعرای متجدد ایران را پرورش داد.<ref>مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۱۱۱۵.</ref>


==جایگاه و اهمیت==
از دهه ۱۳۳۰ نویسندگان با سانسور دولتی روبه‌رو شدند و [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی]] (ساواک) به صورت پنهانی در کار نویسندگان خلل وارد می‌کرد.<ref>خسروی، تحلیلی بر سانسور کتاب، ۱۶۴–۱۶۵.</ref> اواسط دهه ۱۳۴۰، محمدرضا پهلوی زمینه‌هایی را فراهم کرد تا گروهی از اهل قلم و هنر را با سیاست‌های خود هماهنگ کند. شماری از نویسندگان از حضور در زیر این چتر خودداری کردند و برای حمایت از حقوق مادی و معنوی آثارشان، تشکلِ مستقل «کانون نویسندگان ایران» را ایجاد کردند. جلال آل احمد ازجمله افرادی بود که از سر تعهد و با هدف اصلاح امور [[جامعه]] و حل معضلات، قلم در دست گرفت<ref>بشیری، استخوان مردی ابوذروار، ۱۲.</ref> و تلاش زیادی برای رونق کانون نویسندگان کرد{{ببینید|جلال آل‌احمد}} با درگذشت آل احمد در شهریور ۱۳۴۸ و بسته‌شدن کانون به دست ساواک، این تشکل ضربات سختی خورد و بدین ترتیب دوره اول از حیات فرهنگی ـ سیاسی آن پایان یافت.<ref>مرکز بررسی اسناد، کانون نویسندگان، ۹–۱۲.</ref> [[علی شریعتی]] نیز ازجمله افرادی بود که در آن دوره با کتاب‌هایش به روشنگری در عرصه سیاسی پرداخت{{ببینید|علی شریعتی}}


خداوند در نخستین سوره‌ای که نازل کرده، خود را تعلیم‌دهنده با قلم معرفی کرده<ref> علق، 4.</ref> و سوره‌ای با عنوان «قلم» نازل شده است که در آن به قلم و نوشته‌هایش قسم یادشده است<ref> قلم، 1.</ref>. پیامبر اسلام(ص) نوشتن را مایه نجات از جهنم و پاداش در آخرت<ref> مجلسی، 1/191.</ref> و باعث شرفیابی به محضر خداوند<ref> همان، 2/151 ـ 152.</ref> دانسته است و امام‌صادق(ع)  نویسندگی را یکی از نعمت‌های الهی معرفی کرده که اخبار گذشتگان را برای آیندگان منتقل می‌کند و دانش‌ها و آداب با آن جاویدان می‌مانند<ref> نوری، 13/259.</ref>. ایشان مداد علما را برتر از خون شهدا شمرده است<ref> صدوق، 4/398 ـ 399.</ref>.
در عرصه دینی عالمان و نویسندگان زیادی در تلاش بودند که از فرصت‌های موجود جهت نشر افکار و معارف اسلامی در قالب نگارش [[کتاب و کتاب‌خوانی|کتاب]] و مقاله بهره ببرند و ازجمله مهم‌ترین آنان مرتضی مطهری است که ازجمله با بهره جستن از فضا و فرصت برخی نشریات برای تبیین و ترویج حقایق اسلامی بهره می‌جست{{ببینید|مرتضی مطهری}}


امام‌خمینی نویسندگان را روشنی‌بخش افکار ملت<ref> 3/457.</ref> و منعکس‌کننده خواسته‌های تمام مردم معرفی می‌کرد<ref> 4/157.</ref>. ایشان بیشترین سود و زیان بشر را ناشی از قلم شمرده<ref> 13/۴۵۱.</ref> و خاطرنشان کرده است که گاهی لغزش یک قلم عامل لغزش یک ملت می‌شود<ref> 14/397.</ref>. ایشان اهمیت نویسندگان را در فعالیت آنان در راه آزادی و تعالیم اسلامی می‌دانست<ref> 6/188.</ref> و با نقل روایت مشهور «مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء»، قلم را ارزشمندتر از خون شهداء دانست؛ زیرا قلم می‌تواند سازنده‌تر از خون شهید بوده، شهیدپرور باشد<ref> 16/227.</ref>.
با پیروزی [[انقلاب اسلامی]] نویسندگان، آزادی را به معنای واقعی حس کردند و هر کدام به تبلیغ دیدگاه‌ها و اعتقادات خود پرداختند<ref>ملکی، رسانه‌های مکتوب، ۱۳۴.</ref>؛ اما هنگامی که برخی از این نویسندگان دست به توطئه زدند و با [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] به دشمنی پرداختند، آزادی‌دادن به آنان خیانت به [[ملت]] محسوب گردید و محدودیت‌هایی برای آنان در نظر گرفته شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۹۳؛ فالاچی، مصاحبه‌های تاریخی، ۹.</ref>


==نویسندگان در دوران پهلوی==
== جایگاه و اهمیت ==
خداوند در نخستین سوره‌ای که نازل کرده، خود را تعلیم‌دهنده با قلم معرفی کرده<ref>علق، ۴.</ref> و سوره‌ای با عنوان «قلم» نازل شده است که در آن به قلم و نوشته‌هایش قسم یادشده است.<ref>قلم، ۱.</ref> [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر اسلام(ص)]] نوشتن را مایه نجات از [[جهنم]] و [[ثواب و عقاب|پاداش]] در [[دنیا و آخرت|آخرت]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱/۱۹۱.</ref> و باعث شرفیابی به محضر خداوند<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۵۱–۱۵۲.</ref> دانسته است و [[امام جعفر صادق(ع)|امام‌صادق(ع)]] نویسندگی را یکی از نعمت‌های الهی معرفی کرده که اخبار گذشتگان را برای آیندگان منتقل می‌کند و دانش‌ها و آداب با آن جاویدان می‌مانند.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۳/۲۵۹.</ref> ایشان مداد علما را برتر از خون [[شهدا]] شمرده است.<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۳۹۸–۳۹۹.</ref>


نویسندگان به‌رغم جایگاهی که در ارتقای سطح فرهنگی جامعه دارند، در رژیم استبدادی پهلوی از جایگاه درخوری برخوردار نبوده‌اند. رضاخان پهلوی از دوره وزارت جنگ و نخست‌وزیری تلاش کرد عوامل تأثیر گذار فرهنگی، سیاسی ازجمله نویسندگان را به انقیاد در آورد و در این راستا تعداد زیادی از جراید را تعطیل و تعدادی را نیز با افکار خود همراه ساخت؛ به گونه‌ای که دوره سلطنت او از سیاه‌ترین زمان‌ها در تاریخ اندیشه ایران به شمار می‌رود. در این زمان چاپ هر برگه‌ای منوط به کسب اجازه از بازرس ویژه در شهربانی بود که در قالب مهر «روا» در بالای صفحات انجام می‌پذیرفت<ref> خسروی، تحلیلی بر سانسور کتاب، 158 ـ 159.</ref>. در دوره محمدرضا پهلوی نیز اگر چه در برهه نخست به خاطر شرایط سیاسی، اجتماعی گشایشی در کار نویسندگان ایجاد شد، اما پس از کودتای 28 مرداد 1332، به‌ویژه پس از تأسیس ساواک در سال 1336، محدودیت‌ها افزایش یافته، به اختناق انجامید<ref> خسروی، تحلیلی بر سانسور کتاب، 163 ـ 183.</ref>. در این دوره نه تنها اصنافی چون کانون نویسندگان موفق به اخذ مجوز فعالیت از ساواک نمی‌شدند، بلکه نویسندگان با انواع فشار از سوی دستگاه‌های امنیتی نیز روبه‌رو بودند<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، کانون نویسندگان، یازده، 22، 51 و....</ref>. فشار بر نویسندگان برای به‌خدمت‌گرفتن در راستای اهداف رژیم، جاسوسی برای حکومت، انحلال سندیگای صنفی، اختلاف میان نویسندگان و ممنوع‌القلم شدن و ممنوعیت کار ازجمله مصادیق خفقان در این دوره می‌باشد<ref> سفری، قلم وسیاست، 2/217 ـ 218 و 3/633، 634، 660 ـ 661.</ref>.
[[امام‌خمینی]] نویسندگان را روشنی‌بخش افکار ملت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۵۷.</ref> و منعکس‌کننده خواسته‌های تمام مردم معرفی می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۵۷.</ref> ایشان بیشترین سود و زیان بشر را ناشی از قلم شمرده<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۱.</ref> و خاطرنشان کرده است که گاهی لغزش یک قلم عامل لغزش یک ملت می‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۹۷.</ref> ایشان اهمیت نویسندگان را در فعالیت آنان در راه [[آزادی]] و تعالیم اسلامی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۸.</ref> و با نقل روایت مشهور «مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء»، قلم را ارزشمندتر از خون شهداء دانست؛ زیرا قلم می‌تواند سازنده‌تر از خون [[شهید]] بوده، شهیدپرور باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۷.</ref>


با این حال، نقش نویسندگان متعهد و مسئول در شکوفایی انقلاب و دمیدن روح اعتراض در جامعه غیر قابل انکار است و پیدایش روح انقلابی و مسلح‌شدن افراد یک ملت به سلاح آگاهی، از طریق مطالعه آثار نویسندگان متعهد و مسئول امکان‌پذیر شده است<ref> افشار، نقش نویسندگان، ۱.</ref>. در برهه انقلاب اسلامی، نویسندگان متعهد با برگزاری جلسات ادبی و شب شعر به موضوعاتی چون سانسور، خفقان و محدودیت‌های نویسندگی در دوران پهلوی می‌پرداختند<ref> مؤذن، 9 ـ 10.</ref>. امام‌خمینی با اشاره به وجود خفقان و ارعاب در رژیم پهلوی برای نویسندگان<ref> 3/۲۶۰ ـ ۲۶۱.</ref>، بر این باور بود که نویسندگان متعهد در آن شرایط، برای پیروزی نهضت، شجاعانه خیانت‌ها و فجایع پهلوی را نوشته و منتشر کردند<ref> 3/407.</ref>. ایشان استمرار انقلاب را نیازمند نویسندگان بزرگی می‌دانست که با قلم، دین خود را ادا و جنایات بیشمار دستگاه را براى ملت و دیگر مردم جهان روشن کنند<ref> 4/156 و 5/266.</ref>.
== نویسندگان در دوران پهلوی ==
نویسندگان به‌رغم جایگاهی که در ارتقای سطح فرهنگی [[جامعه]] دارند، در رژیم استبدادی [[پهلوی]] از جایگاه درخوری برخوردار نبوده‌اند. [[رضاخان پهلوی]] از دوره وزارت جنگ و نخست‌وزیری تلاش کرد عوامل تأثیر گذار فرهنگی، سیاسی ازجمله نویسندگان را به انقیاد درآورد و در این راستا تعداد زیادی از جراید را تعطیل و تعدادی را نیز با افکار خود همراه ساخت؛ به گونه‌ای که دوره سلطنت او از سیاه‌ترین زمان‌ها در تاریخ اندیشه ایران به‌شمار می‌رود. در این زمان چاپ هر برگه‌ای منوط به کسب اجازه از بازرس ویژه در شهربانی بود که در قالب مهر «روا» در بالای صفحات انجام می‌پذیرفت.<ref>خسروی، تحلیلی بر سانسور کتاب، ۱۵۸–۱۵۹.</ref> در دوره [[محمدرضا پهلوی]] نیز اگر چه در برهه نخست به خاطر شرایط سیاسی، اجتماعی گشایشی در کار نویسندگان ایجاد شد، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به‌ویژه پس از تأسیس [[ساواک]] در سال ۱۳۳۶، محدودیت‌ها افزایش یافته، به اختناق انجامید.<ref>خسروی، تحلیلی بر سانسور کتاب، ۱۶۳–۱۸۳.</ref> در این دوره نه تنها اصنافی چون کانون نویسندگان موفق به اخذ مجوز فعالیت از ساواک نمی‌شدند، بلکه نویسندگان با انواع فشار از سوی دستگاه‌های امنیتی نیز روبه‌رو بودند.<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، کانون نویسندگان، یازده، ۲۲، ۵۱ و…</ref> فشار بر نویسندگان برای به‌خدمت‌گرفتن در راستای اهداف رژیم، [[جاسوسی]] برای حکومت، انحلال سندیگای صنفی، اختلاف میان نویسندگان و ممنوع‌القلم شدن و ممنوعیت کار ازجمله مصادیق خفقان در این دوره می‌باشد.<ref>سفری، قلم وسیاست، ۲/۲۱۷–۲۱۸ و ۳/۶۳۳، ۶۳۴، ۶۶۰–۶۶۱.</ref>


امام‌خمینی ضمن انتقاد از برخی نویسندگان عصر پهلوی، مانند سیداحمد کسروی که علیه دین تبلیغ می‌کردند<ref> 13/33 و 21/296.</ref>{{ببینید|سیداحمد کسروی}}، یادآور می‌شد بعضی از نویسندگان نیز به نام محمدرضا شاه کتاب می‌نوشتند<ref> 9/377.</ref> و به توجیه جنایات رژیم پرداخته، رذالت‌های سردمداران پهلوی را به صورتی زیبا و با قلمی شیوا بزک مى‏کردند و با قلم‌فرسایى، مفاسد، جنایات و خونریزی‌ها را وارونه جلوه می‌دادند<ref> 3/306.</ref>؛ یکی از هشدارهای امام‌خمینی خطاب به نویسندگان فعال در دوران پهلوی این بود که اجازه ندهند رژیم با استفاده از عنوان آزادی، از قلم آنان به نفع خود استفاده کند<ref> 3/260 ـ 262.</ref>، نویسندگان مزدور را در میان آنان قرار دهد و با انتشار مطالب دروغ باعث غافل‌شدن مردم از جنایات پهلوی شوند<ref> 3/261.</ref>. ایشان خواستار هوشیاری و فعالیت مضاعف نویسندگان متعهد و امین برای جلوگیری از غلط‌نویسی‌های مغرضانه تاریخی و روشن‌شدن مسیر مبارزات اصیل اسلامی در ایران بود<ref> 3/434.</ref>.
با این حال، نقش نویسندگان متعهد و مسئول در شکوفایی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] و دمیدن روح اعتراض در جامعه غیرقابل انکار است و پیدایش روح انقلابی و مسلح‌شدن افراد یک ملت به سلاح آگاهی، از طریق مطالعه آثار نویسندگان متعهد و مسئول امکان‌پذیر شده است.<ref>افشار، نقش نویسندگان، ۱.</ref> در برهه انقلاب اسلامی، نویسندگان متعهد با برگزاری جلسات ادبی و شب شعر به موضوعاتی چون سانسور، خفقان و محدودیت‌های نویسندگی در دوران پهلوی می‌پرداختند.<ref>مؤذن، ده شب، ۹–۱۰.</ref> [[امام‌خمینی]] با اشاره به وجود خفقان و ارعاب در [[رژیم پهلوی]] برای نویسندگان،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۶۰–۲۶۱.</ref> بر این باور بود که نویسندگان متعهد در آن شرایط، برای پیروزی نهضت، شجاعانه خیانت‌ها و فجایع پهلوی را نوشته و منتشر کردند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۰۷.</ref> ایشان استمرار انقلاب را نیازمند نویسندگان بزرگی می‌دانست که با قلم، دین خود را ادا و جنایات بیشمار دستگاه را برای ملت و دیگر مردم جهان روشن کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۵۶ و ۵/۲۶۶.</ref>


امام‌خمینی خاطرنشان کرده است که در زمان محمدرضا پهلوی آزادى به معنای واقعی از مردم سلب شده بود و نویسندگان یا کشته یا زندانى یا ممنوع از نوشتن می‌شدند<ref> 5/۲۳۰ و 10/۲۲۸.</ref>. با وجود این نویسندگان متعهدی نیز وجود داشتند که در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی ملت را برای قیام بیدار کردند و به آنان شجاعت بخشیدند<ref> 13/۵۳۵.</ref>. ایشان معتقد بود با وجود محدودیت‌هایی که رژیم پهلوی برای نویسندگان ایجاد کرده بود<ref> 5/۲۰۲.</ref>، هر زمان برای نویسندگان ملی امکان نوشتن فراهم می‌شد، حرف ملت را می‌زدند و «جمهورى اسلامى» را مطالبه می‌کردند<ref> 7/۴۵۵.</ref>.
امام‌خمینی ضمن [[انتقاد]] از برخی نویسندگان عصر پهلوی، مانند [[سیداحمد کسروی]] که علیه [[دین]] تبلیغ می‌کردند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۳ و ۲۱/۲۹۶.</ref>{{ببینید|سیداحمد کسروی}}، یادآور می‌شد بعضی از نویسندگان نیز به نام محمدرضا شاه کتاب می‌نوشتند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۷۷.</ref> و به توجیه جنایات رژیم پرداخته، رذالت‌های سردمداران پهلوی را به صورتی زیبا و با قلمی شیوا بزک می‌کردند و با قلم‌فرسایی، مفاسد، جنایات و خونریزی‌ها را وارونه جلوه می‌دادند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۰۶.</ref>؛ یکی از هشدارهای امام‌خمینی خطاب به نویسندگان فعال در دوران پهلوی این بود که اجازه ندهند رژیم با استفاده از عنوان آزادی، از قلم آنان به نفع خود استفاده کند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۶۰–۲۶۲.</ref> نویسندگان مزدور را در میان آنان قرار دهد و با انتشار مطالب [[دروغ]] باعث غافل‌شدن مردم از جنایات پهلوی شوند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۶۱.</ref> ایشان خواستار هوشیاری و فعالیت مضاعف نویسندگان متعهد و امین برای جلوگیری از غلط‌نویسی‌های مغرضانه تاریخی و روشن‌شدن مسیر مبارزات اصیل اسلامی در ایران بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۳۴.</ref>


ازجمله مهم‌ترین نویسندگان این دوران مرتضی مطهری است که با آرای دین‌شناسانه خود نقش مهمی در پرورش نسل انقلابیِ آن دوران داشت{{ببینید|مرتضی مطهری}}، از دیگر نویسندگان آن دوره می‌توان به علی شریعتی اشاره کرد که در برقراری ارتباط با مردم در جهت مبارزه با رژیم پهلوی پیشگام بود<ref> شریعتی، 178 ـ 179؛ رهنما، 158.</ref>{{ببینید|علی شریعتی}}جلال آل ‌احمد نیز با کتاب غرب‌زدگی گام مهمی در نقد سیاست غربگرایی پهلوی و همچنین روشنفکران غرب‌زده برداشت<ref> بروجردی، 125 ـ 126.</ref> که مورد توجه امام‌خمینی نیز قرار گرفت<ref> 12/298.</ref>{{ببینید|آل‌احمد جلال}}
امام‌خمینی خاطرنشان کرده است که در زمان محمدرضا پهلوی [[آزادی]] به معنای واقعی از مردم سلب شده بود و نویسندگان یا کشته یا زندانی یا ممنوع از نوشتن می‌شدند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۰ و ۱۰/۲۲۸.</ref> با وجود این نویسندگان متعهدی نیز وجود داشتند که در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی ملت را برای قیام بیدار کردند و به آنان شجاعت بخشیدند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۵.</ref> ایشان معتقد بود با وجود محدودیت‌هایی که رژیم پهلوی برای نویسندگان ایجاد کرده بود،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۰۲.</ref> هر زمان برای نویسندگان ملی امکان نوشتن فراهم می‌شد، حرف ملت را می‌زدند و «[[جمهوری اسلامی]]» را مطالبه می‌کردند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۵۵.</ref>


==نویسندگان پس از انقلاب==
ازجمله مهم‌ترین نویسندگان این دوران [[مرتضی مطهری]] است که با آرای دین‌شناسانه خود نقش مهمی در پرورش نسل انقلابیِ آن دوران داشت{{ببینید|مرتضی مطهری}}، از دیگر نویسندگان آن دوره می‌توان به علی شریعتی اشاره کرد که در برقراری ارتباط با مردم در جهت مبارزه با رژیم پهلوی پیشگام بود<ref>شریعتی، خودسازی انقلابی، ۱۷۸–۱۷۹؛ رهنما، مسلمانی در جستجوی، ۱۵۸.</ref>{{ببینید|علی شریعتی}} جلال آل احمد نیز با کتاب غرب‌زدگی گام مهمی در نقد سیاست غربگرایی پهلوی و همچنین روشنفکران غرب‌زده برداشت<ref>بروجردی، روشنفکران ایرانی و غرب، ۱۲۵–۱۲۶.</ref> که مورد توجه امام‌خمینی نیز قرار گرفت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۸.</ref>{{ببینید|جلال آل‌احمد}}


با توجه به اینکه کمتر از دو سال پس از پیروزی انقلاب و در شرایطی که هنوز نهادهای اداره کشور به ثبات نرسیده بودند، کشور وارد عرصه جنگ تحمیلی عراق شد، سخنان امام‌خمینی درباره نویسندگان و رویکرد ایشان به آنان در دو مقطع پیش و پس از جنگ قابل بررسی است.
== نویسندگان پس از انقلاب ==
با توجه به اینکه کمتر از دو سال پس از پیروزی انقلاب و در شرایطی که هنوز نهادهای اداره کشور به ثبات نرسیده بودند، کشور وارد عرصه [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی عراق]] شد، سخنان امام‌خمینی دربارهٔ نویسندگان و رویکرد ایشان به آنان در دو مقطع پیش و پس از جنگ قابل بررسی است.


===پیش از جنگ تحمیلی===
=== پیش از جنگ تحمیلی ===
با وجود اینکه پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی]] برای اهالی قلم این امکان فراهم شد تا به صورت آزادانه به انتشار مطالب خود بپردازند، در ماه‌های آغازین انقلاب در میان نویسندگان افرادی بودند که به دلیل وابستگی به شرق و غرب با آثار خود باعث ایجاد ناآرامی و تفرقه در کشور می‌شدند.<ref>وزارت ارشاد، نگرشی بر نقش، ۲/۲۴۶.</ref> امام‌خمینی ماه‌ها و سال‌های نخست پس از پیروزی انقلاب را دوران «جنگِ قلم و جنگ اعصاب» نامید<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۸۹.</ref> و معتقد بود به جای سلسل، برخی قلم‌ها به روی [[اسلام]] گشوده شده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۵.</ref> ایشان این خیانت برخی نویسندگان را در حالی می‌دانست که آزادی‌هایشان را از اسلام و انقلاب گرفته بودند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۸.</ref> و خاطرنشان می‌کرد نویسندگانی که به اسم [[حقوق بشر]]، بر ضداسلام مطلب می‌نویسند دلسوز اسلام و مردم نیستند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۵۹.</ref> و آنانی که روحانیان را [[ارتجاع|مرتجع]] می‌نامیدند، نویسندگانی فاقد درک مناسب و مغرض می‌خواند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۵۳۷.</ref>؛ زیرا به نظر ایشان برخی از آنان از اسلام ضربه دیده بودند و از اسلام کینه داشتند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۵۹.</ref> و می‌خواستند با نوشتن بر ضداسلام و [[روحانیت]] جوانان را به [[انحراف]] بکشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۸۴.</ref> و موجب اختلاف شوند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۱۰.</ref>؛ با این حال، باز هم ایشان با نصیحت‌های مشفقانه، نویسندگانِ از هر طیف فکری و در هر مرتبه علمی را دعوت به خدمت به ملت می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۲.</ref> ایشان در آغاز سال تحصیلی سال ۱۳۵۸ از نویسندگان متعهد خواست با نوشته‌های راهگشای خود مغزهای وابسته به شرق و غرب را در جهت نجات کشور ارشاد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹.</ref> و برای رهایی از ایسم‌های ساختگی غرب و شرقی تلاش کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲۷–۲۲۸.</ref>؛ زیرا در نگاه ایشان استقلال فرهنگی کشور در گرو استقلال فکری نویسندگان بود و تا این تحول فکری ایجاد نشود، نمی‌توان امیدی به استقلال کشور داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۶۲.</ref>


با وجود اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای اهالی قلم این امکان فراهم شد تا به صورت آزادانه به انتشار مطالب خود بپردازند، در ماه‌های آغازین انقلاب در میان نویسندگان افرادی بودند که به دلیل وابستگی به شرق و غرب با آثار خود باعث ایجاد ناآرامی و تفرقه در کشور می‌شدند<ref> وزارت ارشاد، 2/246.</ref>. امام‌خمینی ماه‌ها و سال‌های نخست پس از پیروزی انقلاب را دوران «جنگِ قلم و جنگ اعصاب» نامید<ref> 8/489.</ref> و معتقد بود به جای سلسل، برخی قلم‌ها به روی اسلام گشوده شده است<ref> 8/۲5.</ref>. ایشان این خیانت برخی نویسندگان را در حالی می‌دانست که آزادی‌هایشان را از اسلام و انقلاب گرفته بودند<ref> 8/28.</ref> و خاطرنشان می‌کرد نویسندگانی که به اسم حقوق بشر، بر ضد اسلام مطلب می‌نویسند دلسوز اسلام و مردم نیستند<ref> 8/59.</ref> و آنانی که روحانیان را مرتجع می‌نامیدند، نویسندگانی فاقد درک مناسب و مغرض می‌خواند<ref> 9/۵۳۷.</ref>؛ زیرا به نظر ایشان برخی از آنان از اسلام ضربه دیده بودند و از اسلام کینه داشتند<ref> 11/۴۵۹.</ref> و می‌خواستند با نوشتن بر ضد اسلام و روحانیت جوانان را به انحراف بکشند<ref> 10/۱۸۴.</ref> و موجب اختلاف ‌شوند<ref> 9/۲۱۰.</ref>؛ با این حال، باز هم ایشان با نصیحت‌های مشفقانه، نویسندگانِ از هر طیف فکری و در هر مرتبه علمی را دعوت به خدمت به ملت می‌کرد<ref> 10/472.</ref>. ایشان در آغاز سال تحصیلی سال 1358 از نویسندگان متعهد خواست با نوشته‌های راهگشای خود مغزهای وابسته به شرق و غرب را در جهت نجات کشور ارشاد<ref> 10/79.</ref> و برای رهایی از ایسم‌های ساختگی غرب و شرقی تلاش کنند<ref> 11/227 ـ 228.</ref>؛ زیرا در نگاه ایشان استقلال فرهنگی کشور در گرو استقلال فکری نویسندگان بود و تا این تحول فکری ایجاد نشود، نمی‌توان امیدی به استقلال کشور داشت<ref> 9/462.</ref>.
=== پس از جنگ تحمیلی ===
در شرایطی که نظام نوپای [[جمهوری اسلامی ایران]] درگیر جنگی ناخواسته از سوی رژیم متجاوز عراق شد و کشور برای [[دفاع]] در برابر هجوم دشمن نیاز به آرامش و اتحاد داشت، برخی از نویسندگان در داخل کشور با طرح مسایلی سعی در ایجاد بحران و تفرقه میان مردم داشتند. آنان گاهی با پرداختن به مسائل قومی و گاهی مخالفت با دستورهای اسلامی (مانند [[قصاص]]) و حمله به ارکان و نهادهای تازه‌تأسیس از عدم‌کارایی آنها سخن به میان می‌آوردند. امام‌خمینی در برابر فعالیت نادرست برخی از نویسندگان از راه توصیه از آنان می‌خواست حتی به‌طور اشاره نیز از گفتار و نوشته‌های اختلاف‌انگیز اجتناب کنند که همانند سم برای امت اسلامی است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۵۳–۲۵۴.</ref> در این راستا ایشان ضمن اینکه نویسندگان را به [[انتقاد]] ملایم و دلسوزانه دعوت می‌کرد، از ضربه‌زدن به جمهوری اسلامی منع می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۱–۴۸۲.</ref>


===پس از جنگ تحمیلی===
امام‌خمینی به اهل قلم سفارش می‌کرد آگاه باشند زمانی که قلم در دست می‌گیرند، در محضر [[خدا]] مسئول و مورد امتحان‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۱.</ref> و مراقب باشند قلم‌هایشان شریک خنجرهایی نباشد که از پشت به مردم ضربه می‌زنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۷.</ref> به باور ایشان آن‌قدر که کشور از زبان و قلم نویسندگان غیر متعهدِ به اسلام و منحرف صدمه دیده است، از [[حکومت پهلوی]] صدمه ندید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۶۹.</ref> ایشان همواره از نویسندگانی که به سوی یکی از دو قطب غرب و شرق گرایش داشتند می‌خواست به آزادی و استقلال کشور خود پایبند باشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۸–۴۲۹.</ref> و با در نظر گرفتن شرایط کشور<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۳۰.</ref> منصفانه در رابطه با اوضاع کشور بنویسند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۱.</ref> و به کمک ملت، کشور را از آفت توطئه‌گران حفظ کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۷.</ref> از سوی دیگر، ایشان از نویسندگان متعهد و دلسوز می‌خواست از اسلام و انقلاب دفاع کنند و چهره واقعی مزدوران داخلی و دشمنان خارجی را به مردم نشان دهند و توطئه‌های آنان را افشا کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۶.</ref> و برای بیدارکردن مردم به منظور توجه به جبهه‌های دفاع مقدس<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۵۴.</ref> و تقویت روحیه [[رزمندگان اسلام]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۲۰–۵۲۱.</ref> بکوشند.


در شرایطی که نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران درگیر جنگی ناخواسته از سوی رژیم متجاوز عراق شد و کشور برای دفاع در برابر هجوم دشمن نیاز به آرامش و اتحاد داشت، برخی از نویسندگان در داخل کشور با طرح مسایلی سعی در ایجاد بحران و تفرقه میان مردم داشتند. آنان گاهی با پرداختن به مسائل قومی و گاهی مخالفت با دستورهای اسلامی<ref> مانند قصاص.</ref> و حمله به ارکان و نهادهای تازه‌تأسیس از عدم‌کارایی آنها سخن به میان می‌آوردند. امام‌خمینی در برابر فعالیت نادرست برخی از نویسندگان از راه توصیه از آنان می‌خواست حتی به طور اشاره نیز از گفتار و نوشته‌های اختلاف‌انگیز اجتناب کنند که همانند سم برای امت اسلامی است<ref> 14/253 ـ 254.</ref>. در این راستا ایشان ضمن اینکه نویسندگان را به انتقاد ملایم و دلسوزانه دعوت می‌کرد، از ضربه‌زدن به جمهورى اسلامى منع می‌کرد<ref> 13/۴۸۱ ـ ۴۸۲.</ref>.
== توصیه‌ها و هشدارها ==
امام‌خمینی با توجه به تأثیرگذاری نویسندگان بر افراد و اجتماع برای آنان نقش‌های گوناگون دینی ـ تربیتی، سیاسی ـ اجتماعی و وظیفه در قبال [[جهان اسلام]] قائل بود. ایشان مهم‌ترین وظیفه نویسندگان را معرفی اسلام به مردم می‌دانست و معتقد بود نویسندگان باید دیگران را متوجه این امر کنند که در اسلام، نژاد، رنگ، قبیله و زبان ارزشی ندارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۷.</ref> ایشان تلاش برای ارتقای سطح دانش مردم در زمینه تعالیم اسلام،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۸.</ref> آشناکردن کودکان و [[جوانان]] با معنویات،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۶۴.</ref> جدیت و پشتکار برای هرچه غنی‌ترشدن اساس آموزش و پرورش،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱.</ref> خارج‌کردن اسلام و احکام آن از مهجوریت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۱–۲۳.</ref> و معرفی [[حکومت اسلامی]] و بیگانگی حکومت‌های مدعی اسلام با اسلام<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲۵–۳۲۶.</ref> را ازجمله وظایف دینی و تربیتی اهل بیان و قلم می‌دانست و در این راستا نویسندگان را به [[خودشناسی]] و اتکا به فرهنگ اسلامی ـ ایرانی دعوت می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۳۹.</ref>


امام‌خمینی به اهل قلم سفارش می‌کرد آگاه باشند زمانی که قلم در دست مى‏گیرند، در محضر خدا مسئول و مورد امتحان‌اند<ref> 13/۴۶۱.</ref> و مراقب باشند قلم‌هایشان شریک خنجرهایى نباشد که از پشت به مردم ضربه مى‏زنند<ref> 14/۱۴۷.</ref>. به باور ایشان آن‌قدر که کشور از زبان و قلم نویسندگان غیر متعهدِ به اسلام و منحرف صدمه دیده است، از حکومت پهلوی صدمه ندید<ref> 14/۱۶۹.</ref>. ایشان همواره از نویسندگانی که به سوى یکى از دو قطب غرب و شرق گرایش داشتند می‌خواست به آزادی و استقلال کشور خود پایبند باشند<ref> ۲۱/428 ـ 429.</ref> و با در نظر گرفتن شرایط کشور<ref> 20/130.</ref> منصفانه در رابطه با اوضاع کشور بنویسند<ref> 21/441.</ref> و به کمک ملت، کشور را از آفت توطئه‌گران حفظ کنند<ref> 21/407.</ref>. از سوی دیگر، ایشان از نویسندگان متعهد و دلسوز می‌خواست از اسلام و انقلاب دفاع کنند و چهره واقعی مزدوران داخلی و دشمنان خارجی را به مردم نشان دهند و توطئه‌های آنان را افشا کنند<ref> 16/516.</ref> و برای بیدارکردن مردم به منظور توجه به جبهه‌های دفاع مقدس<ref> 16/354.</ref> و تقویت روحیه رزمندگان اسلام<ref> 16/520 ـ ۵۲۱.</ref> بکوشند.
به باور امام‌خمینی نویسندگان علاوه بر نقش دینی و تربیتی، در عرصه اجتماعی و سیاسی وظیفه بیداری ملت را بر عهده دارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۱.</ref> ایشان دربارهٔ تأثیرگذاری آثار نویسندگان به آنان سفارش می‌کرد مردم را از واقعیات آگاه سازند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۴۳ و ۴/۱۵۶.</ref> به شکل شایسته خواسته‌های ملت را منعکس کنند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۵۶–۱۵۷.</ref> نوشته‌هایشان باعث بروز تفرقه و به ضرر کشور نباشد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹.</ref> از آزادی قلم ایجادشده به نفع اسلام و آزادی ملت بهره ببرند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۸.</ref> در نوشته‌های خود مسائل ایران را به شکل درست بازگو کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰.</ref> و به حفظ [[وحدت]] کشور کمک کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۸–۱۸۹.</ref> ایشان خدمت به [[مستضعفان]]، محرومان و زاغه‌نشینان،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۳.</ref> نجات ملت از وابستگی فکری به غرب،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹ و ۱۱/۴۲۳.</ref> ایجاد هوشیاری در میان مسلمانان دربارهٔ فرهنگ غنی خود و صادرشدن این فرهنگ به خارج<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۲۰.</ref> و دمیدن روح امید و استقلال در ملت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۷.</ref> را ازجمله وظایف سیاسی اهل قلم می‌دانست و بر این باور بود که وظیفه نویسندگان در این عرصه‌ها بیش از دیگران است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۵۲۱.</ref>


==توصیه‌ها و هشدارها==
== رسالت نویسندگان در جهان اسلام ==
امام‌خمینی در قلمرو کشورهای اسلامی و در اجتماعات بزرگی چون [[عرفات]]، مَشْعَر، [[منا|مِنا]]، [[مکه]] و [[مدینه]] نیز برای نویسندگان، مسئولیتی اجتماعی و سیاسی قائل بود تا مسائل مناطق خود را به گوش برادران ایمانی برسانند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۴۰.</ref> و کوشش کنند جبهه مستضعفان به وجود آید و با [[وحدت کلمه]] و شعار «لا اله الّا اللَّه» از اسارت قدرت‌های شیطانیِ [[بیگانگان]] بیرون آیند و بر مشکلات غلبه کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۹.</ref> در همین راستا ایشان از نویسندگان می‌خواست تا از گفته‌ها و نوشته‌های اختلاف‌برانگیز که برای امت اسلامی سم‌کشنده بوده و عامل خدمت به [[ابرقدرت‌ها]]<nowiki/>ست، اجتناب کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۵۳–۲۵۴.</ref> ‏و با گفتار و نوشتار خود، ملت‌های مظلوم را [[بسیج]] کنند تا ستمگران را از صحنه خارج کنند و حکومت را به دست [[مستضعفان]] بسپارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۰۱.</ref>


امام‌خمینی با توجه به تأثیرگذاری نویسندگان بر افراد و اجتماع برای آنان نقش‌های گوناگون دینی ـ تربیتی، سیاسی ـ اجتماعی و وظیفه در قبال جهان اسلام قائل بود. ایشان مهم‌ترین وظیفه نویسندگان را معرفی اسلام به مردم می‌دانست و معتقد بود نویسندگان باید دیگران را متوجه این امر کنند که در اسلام، نژاد، رنگ، قبیله و زبان ارزشی ندارد<ref> 5/۱۸۷.</ref>. ایشان تلاش برای ارتقای سطح دانش مردم در زمینه تعالیم اسلام<ref> 6/۱۸۸.</ref>، آشناکردن کودکان و جوانان با معنویات<ref> 7/۴۶۴.</ref>، جدیت و پشتکار براى هرچه غنى‏ترشدن اساس آموزش و پرورش<ref> ۱۷/۱.</ref>، خارج‌کردن اسلام و احکام آن از مهجوریت<ref> ۱۹/21 ـ ۲۳.</ref> و معرفی حکومت اسلامی و بیگانگی حکومت‌های مدعی اسلام با اسلام<ref> ۱۱/325 ـ ۳۲۶.</ref> را ازجمله وظایف دینی و تربیتی اهل بیان و قلم می‌دانست و در این راستا نویسندگان را به خودشناسی و اتکا به فرهنگ اسلامی ـ ایرانی دعوت می‌کرد<ref> 10/439.</ref>.
امام‌خمینی تأکید می‌کرد نویسندگانِ متعهد در فرصت‌های مناسب و در محضر مسلمانان، به جبران تبلیغات مسموم افرادی می‌پردازند که به شایعه‌افکنی، دروغ‌پردازی و تهمت‌زنی علیه اسلام و [[جمهوری اسلامی]] اشتغال دارند. ایشان از آنان می‌خواست از اسلام و [[انقلاب اسلامی]] دفاع کنند، دستاوردهای اسلامی را که با [[جهاد]] ملت و با همه گرفتاری‌ها و کارشکنی‌های دشمنان اسلام در داخل و خارج نصیب کشورشان شده است یادآور شوند، نقشه‌ها و توطئه‌های [[آمریکا]] و وابستگانش را افشا کنند و مسلمانان را از آنچه به دست بعضی حاکمان آمریکایی بر اسلام و مسلمانان می‌گذرد آگاه سازند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۶.</ref> و در برملاکردن چهره واقعی [[اسرائیل]]، دشمن اسلام، از هیچ کوششی دریغ نکنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۷۳.</ref> ایشان همچنین ضمن درخواست از نویسندگان و متفکران مسلمان برای خلق آثار نوشتاری برای دفاع از اسلام،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۹–۴۵۰ و ۴۶۱.</ref> خواستار برخورد با کتاب‌ها و نویسندگان متعرض به ساحت اسلام و [[پیامبر اکرم(ص)]] ازجمله [[سلمان رشدی]]، نویسنده [[کتاب آیات شیطانی]] شد و طی حکمی وی را مهدورالدم اعلام کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.</ref>{{ببینید|ارتداد|سلمان رشدی}}


به باور امام‌خمینی نویسندگان علاوه بر نقش دینی و تربیتی، در عرصه اجتماعی و سیاسی وظیفه بیداری ملت را بر عهده دارند<ref> 6/191.</ref>. ایشان درباره تأثیرگذاری آثار نویسندگان به آنان سفارش می‌کرد مردم را از واقعیات آگاه سازند<ref> 3/443 و 4/156.</ref>، به شکل شایسته خواسته‏هاى ملت را منعکس کنند<ref> ۴/۱۵۶ ـ ۱۵۷.</ref>، نوشته‌هایشان باعث بروز تفرقه و به ضرر کشور نباشد<ref> 6/39.</ref>، از آزادی قلم ایجادشده به نفع اسلام و آزادی ملت بهره ببرند<ref> 6/188.</ref>، در نوشته‌های خود مسائل ایران را به شکل درست بازگو کنند<ref> 17/310.</ref> و به حفظ وحدت کشور کمک کنند<ref> 6/188 ـ 189.</ref>. ایشان خدمت به مستضعفان، محرومان و زاغه‌نشینان<ref> 10/473.</ref>، نجات ملت از وابستگی فکری به غرب<ref> 10/79 و 11/423.</ref>، ایجاد هوشیاری در میان مسلمانان درباره فرهنگ غنی خود و صادرشدن این فرهنگ به خارج<ref> 12/320.</ref> و دمیدن روح امید و استقلال در ملت<ref> 13/537.</ref> را ازجمله وظایف سیاسی اهل قلم می‌دانست و بر این باور بود که وظیفه نویسندگان در این عرصه‌ها بیش از دیگران است<ref> 11/521.</ref>.
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}


==رسالت نویسندگان در جهان اسلام==
== منابع ==
 
{{منابع}}
امام‌خمینی در قلمرو کشورهای اسلامی و در اجتماعات بزرگی چون عرفات، مَشْعَر، مِنا، مکه و مدینه نیز برای نویسندگان، مسئولیتی اجتماعى و سیاسى قائل بود تا مسائل مناطق خود را به گوش برادران ایمانى برسانند<ref> 10/340.</ref> و کوشش کنند جبهه مستضعفان به وجود آید و با وحدت کلمه و شعار «لا اله الّا اللَّه» از اسارت قدرت‌هاى شیطانىِ بیگانگان بیرون آیند و بر مشکلات غلبه کنند<ref> 10/159.</ref>. در همین راستا ایشان از نویسندگان می‌خواست تا از گفته‌ها و نوشته‏هاى اختلاف‏ برانگیز که براى امت اسلامى سم‌کشنده بوده و عامل خدمت به ابرقدرت‌هاست، اجتناب کنند<ref> ۱۴/253 ـ ۲۵۴.</ref> ‏و با گفتار و نوشتار خود، ملت‌هاى مظلوم را بسیج کنند تا ستمگران را از صحنه خارج کنند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند<ref> 17/501.</ref>.
* قرآن کریم.
 
* افشار، اسدالله، نقش نویسندگان در شکوفایی انقلاب، روزنامه رسالت، ۲۰/۳/۱۳۸۴ش.
امام‌خمینی تأکید می‌کرد نویسندگانِ متعهد در فرصت‌هاى مناسب و در محضر مسلمانان، به جبران تبلیغات مسموم افرادی می‌پردازند که به شایعه‌افکنى، دروغ‏پردازى و تهمت‌زنی علیه اسلام و جمهورى اسلامى اشتغال دارند. ایشان از آنان می‌خواست از اسلام و انقلاب اسلامى دفاع کنند، دستاوردهاى اسلامى را که با جهاد ملت و با همه گرفتاری‌ها و کارشکنی‌هاى دشمنان اسلام در داخل و خارج نصیب کشورشان شده است یادآور شوند، نقشه‏ها و توطئه‏هاى امریکا و وابستگانش را افشا کنند و مسلمانان را از آنچه به دست بعضى حاکمان امریکایى بر اسلام و مسلمانان مى‏گذرد آگاه سازند<ref> 16/516.</ref> و در برملاکردن چهره واقعی اسرائیل، دشمن اسلام، از هیچ کوششی دریغ نکنند<ref> 15/373.</ref>. ایشان همچنین ضمن درخواست از نویسندگان و متفکران مسلمان برای خلق آثار نوشتاری برای دفاع از اسلام<ref> 13/449 ـ 450 و 461.</ref>، خواستار برخورد با کتاب‌ها و نویسندگان متعرض به ساحت اسلام و پیامبر اکرم(ص) ازجمله سلمان رشدی، نویسنده کتاب آیات شیطانی شد و طی حکمی وی را مهدورالدم اعلام کرد<ref> 21/263.</ref>{{ببینید|‌ارتداد|سلمان رشدی}}
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
 
* بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ترجمه جمشید شیرازی، تهران، فرزان روز، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
==پانویس==
* بشیری، محمود، استخوان مردی ابوذروار، چاپ‌شده در جلال پژوهی مجموعه مقالاتی دربارهٔ آراء و اندیشه‌های جلال آل احمد، به کوشش محمود بشیری، تهران، خانه کتاب، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
 
* پرویز، عباس، تاریخ سرزمین ایران، تهران، نگاه، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
{{پانویس|۲}}
* خسروی، فریبرز، تحلیلی بر سانسور کتاب در دوره پهلوی دوم، تهران، مؤسسه فرهنگی چاپ و نشر نظر، ۱۳۷۸ش.
==منابع==
* دوانی، علی، هنر نویسندگی، تهران، میقات، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
{{منابع}}
* دهخدا، علی‌اکبر، مقالات دهخدا، تصحیح سیدمحمد دبیرسیاقی، تهران، اخوان خراسانی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
*قرآن کریم۔
* رحیمیان، هرمز، ادوار نثر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
*افشار، اسدالله، نقش نویسندگان در شکوفایی انقلاب، روزنامه رسالت، 20/3/۱۳۸۴ش.
* رضایی، عبدالعظیم، گنجینه تاریخ ایران، تهران، اطلس، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، 1379ش.
* رضوی، سیدابوالفضل، مروری بر تاریخچه چاپ و چاپخانه در ایران، مجله کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره ۱۲۵، ۱۳۸۷ش.
*بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ترجمه جمشید شیرازی، تهران، فرزان روز، چاپ دوم، 1377ش.
* رهنما، علی، مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد، زندگی‌نامه سیاسی علی شریعتی، ترجمه کیومرث قرقلو، گام نو، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
*بشیری، محمود، استخوان مردی ابوذروار، چاپ‌شده در جلال پژوهی مجموعه مقالاتی درباره آراء و ‌اندیشه‌های جلال آل احمد، به کوشش محمود بشیری، تهران، خانه کتاب، چاپ اول، 1390ش.
* سایکس، سرپرسی، تاریخ ایران، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، افسون، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
*پرویز، عباس، تاریخ سرزمین ایران، تهران، نگاه، چاپ اول، 1390ش.
* سعیدی، جعفر، دکترعلی شریعتی از دیدگاه شخصیت‌ها، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
*خسروی، فریبرز، تحلیلی بر سانسور کتاب در دوره پهلوی دوم، تهران، مؤسسه فرهنگی چاپ و نشر نظر، 1378ش.
* سفری، محمدعلی، قلم وسیاست، تهران، نامک، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
*دوانی، علی، هنر نویسندگی، تهران، میقات، چاپ اول، 1361ش.
* شریعتی، علی، خودسازی انقلابی (مجموعه آثار ج۲)، تهران، الهام، جاپ نهم، ۱۳۸۵ش.
*دهخدا، علی‌اکبر، مقالات دهخدا، تصحیح سیدمحمد دبیرسیاقی، تهران، اخوان خراسانی، چاپ اول، 1382ش.
* صدوق، محمدبن‌علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
*رحیمیان، هرمز، ادوار نثر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* فالاچی، اوریانا، مصاحبه‌های تاریخی، تصحیح مریم شیرخانی، تهران، مرکب سپید، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
*رضایی، عبدالعظیم، گنجینه تاریخ ایران، تهران، اطلس، چاپ اول، 1378ش.
* قدیانی، عباس، تأثیر فرهنگ و تمدن ایران در جهان، تهران، فرهنگ مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
*رضوی، سیدابوالفضل، مروری بر تاریخچه چاپ و چاپخانه در ایران، مجله کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 125، 1387ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
*رهنما، علی، مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد، زندگی‌نامه سیاسی علی شریعتی، ترجمه کیومرث قرقلو، گام نو، چاپ اول، 1381ش.
* مرکز بررسی اسناد تاریخی، کانون نویسندگان به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
*سایکس، سرپرسی، تاریخ ایران، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، افسون، چاپ هفتم، 1380ش.
* ملکی، گیلدا، رسانه‌های مکتوب از دریچه چشم امام، چاپ‌شده در امام‌خمینی، آزادی و مطبوعات، تهران، روزنامه جمهوری اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
*سعیدی، جعفر، دکترعلی شریعتی از دیدگاه شخصیت‌ها، تهران، سایه، چاپ اول، 1380ش.
* مؤذن، ناصر، ده شب، شب‌های شاعران و نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران و آلمان، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۵۷ش.
*سفری، محمدعلی، قلم وسیاست، تهران، نامک، چاپ اول، 1377ش.
* مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، حزب توده از شکل‌گیری تا فروپاشی ۱۳۲۰–۱۳۶۸، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
*شریعتی، علی، خودسازی انقلابی (مجموعه آثار ج2)، تهران، الهام، جاپ نهم، 1385ش.
* نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
*صدوق، محمد‌بن‌علی، من ‌لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
* وزارت ارشاد اسلامی، نگرشی بر نقش مطبوعات وابسته در روند انقلاب اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
*فالاچی، اوریانا، مصاحبه‌های تاریخی، تصحیح مریم شیرخانی، تهران، مرکب سپید، چاپ دوم، 1383ش.
* یوسفی، غلامحسین، برگ‌هایی در آغوش باد، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
*قدیانی، عباس، تأثیر فرهنگ و تمدن ایران در جهان، تهران، فرهنگ مکتوب، چاپ اول، 1381ش.
*مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
*مرکز بررسی اسناد تاریخی، کانون نویسندگان به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
*ملکی، گیلدا، رسانه‌های مکتوب از دریچه چشم امام، چاپ‌شده در امام‌خمینی، آزادی و مطبوعات، تهران، روزنامه جمهوری اسلامی، چاپ اول، 1378ش.
*مؤذن، ناصر، ده شب، شب‌های شاعران و نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران و آلمان، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، 1357ش.
*مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، حزب توده از شکل‌گیری تا فروپاشی 1320 ـ 1368، تهران، چاپ اول، 1387ش.
*نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
*وزارت ارشاد اسلامی، نگرشی بر نقش مطبوعات وابسته در روند انقلاب اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، 1361ش.
*یوسفی، غلامحسین، برگ‌هایی در آغوش باد، تهران، علمی، چاپ اول، 1372ش.


{{پایان}}
{{پایان}}


==پیوند به بیرون==
== پیوند به بیرون ==
 
* سید امین راثی ورعی ـ مهیا زاهدین لباف، [https://books.khomeini.ir/books/10010/164/ نویسندگان] [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۱۰، ص ۱۶۴–۱۷۰.
 
[[رده:شخصیت‌ها]]
سید امین راثی ورعی ـ مهیا زاهدین لباف، [https://books.khomeini.ir/books/10010/164/ نویسندگان] دانشنامه امام‌خمینی(ره)، ج۱۰، ص 164-170.
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد دهم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد دهم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۰۳

نویسندگان، بررسی نقش و رسالت صاحبان قلم.

خداوند در نخستین سوره‌ای که نازل کرده، خود را تعلیم‌دهنده با قلم معرفی کرده و سوره‌ای با عنوان «قلم» نازل شده است که در آن به قلم و نوشته‌هایش قسم یادشده است. پیامبر اسلام(ص) نوشتن را مایه نجات از جهنم و پاداش در آخرت و باعث شرفیابی به محضر خداوند دانسته است و امام‌صادق(ع) نویسندگی را یکی از نعمت‌های الهی معرفی کرده که اخبار گذشتگان را برای آیندگان منتقل می‌کند و دانش‌ها و آداب با آن جاویدان می‌مانند.

امام‌خمینی نویسندگان را روشنی‌بخش افکار ملت و منعکس‌کننده خواسته‌های تمام مردم معرفی می‌کرد. ایشان بیشترین سود و زیان بشر را ناشی از قلم شمرده و خاطرنشان کرده است که گاهی لغزش یک قلم عامل لغزش یک ملت می‌شود. ایشان اهمیت نویسندگان را در فعالیت آنان در راه آزادی و تعالیم اسلامی می‌دانست و با نقل روایتی، قلم را ارزشمندتر از خون شهداء دانست.

نویسندگی یکی از راه‌های تفهیم مقاصد انسان از دوران گذشته بوده که مراحل مختلفی را طی کرده است اما نهضت مشروطه از رویدادهایی بود که تاریخ نویسندگی در ایران را متحول کرد و نویسندگان به عنوان افرادی مطرح و تأثیرگذار وارد فعالیت شدند و مفاهیم تازه‌ای چون آزادی، وطن‌دوستی، تجدّدخواهی و عدالت‌جویی، دفاع از حاکمیت قانون و سنت‌شکنی به معنای مبارزه با باورهای خرافی وارد عرصه نوشتاری شد.

از دهه ۱۳۳۰ نویسندگان در ایران با سانسور دولتی روبه‌رو شدند و سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی (ساواک) به صورت پنهانی در کار نویسندگان خلل وارد می‌کرد اما با پیروزی انقلاب اسلامی نویسندگان، آزادی را به معنای واقعی حس کردند و هر کدام به تبلیغ دیدگاه‌ها و اعتقادات خود پرداختند؛ ولی هنگامی که برخی از این نویسندگان دست به توطئه زدند و با انقلاب به دشمنی پرداختند، آزادی‌دادن به آنان خیانت به ملت محسوب گردید و محدودیت‌هایی برای آنان در نظر گرفته شد.

مفهوم‌شناسی

نویسندگی یکی از راه‌های تفهیم مقاصد انسان از دوران گذشته بوده که با کشیدن شکل اشیا بر روی سنگ‌ها آغاز و با اختراع خط میخی به دست «سومریان» متحول شد. پس از گذشت دوره‌های مختلف، با اختراع الفبای صدادار، خط و نوشتن به کمال رسید و به‌تدریج خطوط عِبری، سریانی و یونانی ابداع شد[۱]؛ بدین ترتیب ابداع خط منجر به نویسندگی و نوشتن کتاب گردید. در ایران در دوران هخامنشیان کتابخانه‌های بزرگی وجود داشت. پیش از نابودی این کتابخانه‌ها به دست اسکندر مقدونی آثار زیادی از ایرانیان به فرمان وی ترجمه و به اسکندریه فرستاده شد.[۲]

با ورود اسلام به ایران، فشارهای سیاسی حاکمان از یک‌سو و تأثیر ادبیات عرب بر زبان مردم از سوی دیگر، باعث شد بیشتر نویسندگان ایرانی آثار خود را به زبان عربی بنویسند. این روند و تمایل به عربی‌نویسی در زمان طاهریان، صفاریان و سامانیان ادامه یافت.[۳] ابن‌مقفع (مترجم کلیله و دمنه از پهلوی به عربی) یکی از نویسندگان بزرگ ایرانی است که در بلاغت و فصاحت در زبان عربی شناخته‌شده است.[۴] دراین میان از مهم‌ترین آثار نثر فارسی در زمان سامانیان ترجمه تاریخ طبری نوشته ابوجعفر محمدبن‌جریر طبری است.[۵] با آمدن غزنویان، به نویسندگی توجه بیشتری شد و سیاستمدارانِ نویسنده‌ای همانند ابوالفضل بیهقی (نویسنده تاریخ بیهقی) آثار ارزشمندی بر جای گذاشتند.[۶] در روزگار سلجوقیان نیز نویسندگان امکان زیادی برای نوشتن داشتند و ادبیات نیرو و پیشرفت دوچندانی پیدا کرد.[۷] ازجمله این نویسندگان می‌توان به ناصرخسرو قبادیانی اشاره کرد.[۸] زبان فارسی در اواخر دوران خوارزمشاهیان، نویسندگان بزرگی چون سعدی را به خود دید که نثر فارسی را از تکلف واژگان رهانید و به آن، اعتدالی مطبوع بخشید.[۹]

به دلیل مشکلات نگارش دست‌نویس، پس از ورود فن چاپ به ایران در ۱۰۴۳ق در زمان صفویان، نویسندگان به آن روی آوردند[۱۰] (ببینید: مطبوعات) و عمده مشکلات خود در تکثیر مطالب در شمارگان زیاد را برطرف کردند؛ ولی تا عصر قاجاریه، نویسندگان و آثار به‌جای‌مانده از آنان چندان تأثیری در ایجاد تحول در جامعه نداشتند و بیشتر نویسندگان آن دوران از وابستگان دربار بودند.[۱۱] در دوران ناصرالدین‌شاه، اوضاع فرهنگی و سیاسی ایران دگرگون شد و فشارهای سیاسی باعث گردید بسیاری از روشنفکران و نویسندگانی که امکان نوشتن در داخل را نداشتند، دور از ایران مشغول بیان دیدگاه‌ها و اعتراضات خود و نوشتن مقالات تند و انتقادی علیه حکومت، رجال سیاسی و صاحب‌منصبان شوند.[۱۲] در این روزگار شعر و شاعری رونق داشت و رساله‌های علمی، حکمی و تعلیمی به نظم سروده می‌شدند و مخاطب آنان نیز خواص و اعیان بودند.[۱۳]

نهضت مشروطه از رویدادهایی بود که تاریخ نویسندگی در ایران را متحول کرد و نویسندگان به عنوان افرادی مطرح و تأثیرگذار وارد فعالیت شدند و مفاهیم تازه‌ای چون آزادی، وطن‌دوستی، تجدّدخواهی و عدالت‌جویی، دفاع از حاکمیت قانون و سنت‌شکنی به معنای مبارزه با باورهای خرافی وارد عرصه نوشتاری شد.[۱۴] یکی از معروف‌ترین مقالات سیاسی ـ انتقادیِ متعلق به این دوره را علی‌اکبر دهخدا با عنوان «چرند و پرند» منتشر کرد[۱۵] و در عرصه شعر ملک‌الشعرای بهار، عارف قزوینی و ابوالقاسم لاهوتی از تأثیرگذاران این دوره بودند.[۱۶] با ایجاد تغییرات زیاد در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی، نویسندگان این دوران با حجم عظیمی از قتل‌ها، تبعیدها و حبس‌ها دست به گریبان بودند.[۱۷] با آمدن رضاخان پهلوی، فضای اختناق بیشتری بر کشور حاکم شد و نویسندگان بیشتری از نوشتن بازماندند.[۱۸] فعالیت نویسندگان با انتشار مقالات سیاسی در شهریور۱۳۲۰ هم‌زمان با تبعید پهلوی از ایران از سر گرفته شد و برای مدتی ادبیات سیاسی دوباره رونق گرفت.[۱۹] یکی از نویسندگانی که شکل نوینی از نوشتن را در این دوران ایجاد کرد، احسان طبری بود. او به دلیل آشنایی با گنجینه شعر و ادب و عرفان اسلامی، آثار متفاوتی در متون متعارف مارکسیستی از خود به جای گذاشت[۲۰] و بخش مهمی از نویسندگان و شعرای متجدد ایران را پرورش داد.[۲۱]

از دهه ۱۳۳۰ نویسندگان با سانسور دولتی روبه‌رو شدند و سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی (ساواک) به صورت پنهانی در کار نویسندگان خلل وارد می‌کرد.[۲۲] اواسط دهه ۱۳۴۰، محمدرضا پهلوی زمینه‌هایی را فراهم کرد تا گروهی از اهل قلم و هنر را با سیاست‌های خود هماهنگ کند. شماری از نویسندگان از حضور در زیر این چتر خودداری کردند و برای حمایت از حقوق مادی و معنوی آثارشان، تشکلِ مستقل «کانون نویسندگان ایران» را ایجاد کردند. جلال آل احمد ازجمله افرادی بود که از سر تعهد و با هدف اصلاح امور جامعه و حل معضلات، قلم در دست گرفت[۲۳] و تلاش زیادی برای رونق کانون نویسندگان کرد (ببینید: جلال آل‌احمد) با درگذشت آل احمد در شهریور ۱۳۴۸ و بسته‌شدن کانون به دست ساواک، این تشکل ضربات سختی خورد و بدین ترتیب دوره اول از حیات فرهنگی ـ سیاسی آن پایان یافت.[۲۴] علی شریعتی نیز ازجمله افرادی بود که در آن دوره با کتاب‌هایش به روشنگری در عرصه سیاسی پرداخت (ببینید: علی شریعتی)

در عرصه دینی عالمان و نویسندگان زیادی در تلاش بودند که از فرصت‌های موجود جهت نشر افکار و معارف اسلامی در قالب نگارش کتاب و مقاله بهره ببرند و ازجمله مهم‌ترین آنان مرتضی مطهری است که ازجمله با بهره جستن از فضا و فرصت برخی نشریات برای تبیین و ترویج حقایق اسلامی بهره می‌جست (ببینید: مرتضی مطهری)

با پیروزی انقلاب اسلامی نویسندگان، آزادی را به معنای واقعی حس کردند و هر کدام به تبلیغ دیدگاه‌ها و اعتقادات خود پرداختند[۲۵]؛ اما هنگامی که برخی از این نویسندگان دست به توطئه زدند و با انقلاب به دشمنی پرداختند، آزادی‌دادن به آنان خیانت به ملت محسوب گردید و محدودیت‌هایی برای آنان در نظر گرفته شد.[۲۶]

جایگاه و اهمیت

خداوند در نخستین سوره‌ای که نازل کرده، خود را تعلیم‌دهنده با قلم معرفی کرده[۲۷] و سوره‌ای با عنوان «قلم» نازل شده است که در آن به قلم و نوشته‌هایش قسم یادشده است.[۲۸] پیامبر اسلام(ص) نوشتن را مایه نجات از جهنم و پاداش در آخرت[۲۹] و باعث شرفیابی به محضر خداوند[۳۰] دانسته است و امام‌صادق(ع) نویسندگی را یکی از نعمت‌های الهی معرفی کرده که اخبار گذشتگان را برای آیندگان منتقل می‌کند و دانش‌ها و آداب با آن جاویدان می‌مانند.[۳۱] ایشان مداد علما را برتر از خون شهدا شمرده است.[۳۲]

امام‌خمینی نویسندگان را روشنی‌بخش افکار ملت[۳۳] و منعکس‌کننده خواسته‌های تمام مردم معرفی می‌کرد.[۳۴] ایشان بیشترین سود و زیان بشر را ناشی از قلم شمرده[۳۵] و خاطرنشان کرده است که گاهی لغزش یک قلم عامل لغزش یک ملت می‌شود.[۳۶] ایشان اهمیت نویسندگان را در فعالیت آنان در راه آزادی و تعالیم اسلامی می‌دانست[۳۷] و با نقل روایت مشهور «مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء»، قلم را ارزشمندتر از خون شهداء دانست؛ زیرا قلم می‌تواند سازنده‌تر از خون شهید بوده، شهیدپرور باشد.[۳۸]

نویسندگان در دوران پهلوی

نویسندگان به‌رغم جایگاهی که در ارتقای سطح فرهنگی جامعه دارند، در رژیم استبدادی پهلوی از جایگاه درخوری برخوردار نبوده‌اند. رضاخان پهلوی از دوره وزارت جنگ و نخست‌وزیری تلاش کرد عوامل تأثیر گذار فرهنگی، سیاسی ازجمله نویسندگان را به انقیاد درآورد و در این راستا تعداد زیادی از جراید را تعطیل و تعدادی را نیز با افکار خود همراه ساخت؛ به گونه‌ای که دوره سلطنت او از سیاه‌ترین زمان‌ها در تاریخ اندیشه ایران به‌شمار می‌رود. در این زمان چاپ هر برگه‌ای منوط به کسب اجازه از بازرس ویژه در شهربانی بود که در قالب مهر «روا» در بالای صفحات انجام می‌پذیرفت.[۳۹] در دوره محمدرضا پهلوی نیز اگر چه در برهه نخست به خاطر شرایط سیاسی، اجتماعی گشایشی در کار نویسندگان ایجاد شد، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به‌ویژه پس از تأسیس ساواک در سال ۱۳۳۶، محدودیت‌ها افزایش یافته، به اختناق انجامید.[۴۰] در این دوره نه تنها اصنافی چون کانون نویسندگان موفق به اخذ مجوز فعالیت از ساواک نمی‌شدند، بلکه نویسندگان با انواع فشار از سوی دستگاه‌های امنیتی نیز روبه‌رو بودند.[۴۱] فشار بر نویسندگان برای به‌خدمت‌گرفتن در راستای اهداف رژیم، جاسوسی برای حکومت، انحلال سندیگای صنفی، اختلاف میان نویسندگان و ممنوع‌القلم شدن و ممنوعیت کار ازجمله مصادیق خفقان در این دوره می‌باشد.[۴۲]

با این حال، نقش نویسندگان متعهد و مسئول در شکوفایی انقلاب و دمیدن روح اعتراض در جامعه غیرقابل انکار است و پیدایش روح انقلابی و مسلح‌شدن افراد یک ملت به سلاح آگاهی، از طریق مطالعه آثار نویسندگان متعهد و مسئول امکان‌پذیر شده است.[۴۳] در برهه انقلاب اسلامی، نویسندگان متعهد با برگزاری جلسات ادبی و شب شعر به موضوعاتی چون سانسور، خفقان و محدودیت‌های نویسندگی در دوران پهلوی می‌پرداختند.[۴۴] امام‌خمینی با اشاره به وجود خفقان و ارعاب در رژیم پهلوی برای نویسندگان،[۴۵] بر این باور بود که نویسندگان متعهد در آن شرایط، برای پیروزی نهضت، شجاعانه خیانت‌ها و فجایع پهلوی را نوشته و منتشر کردند.[۴۶] ایشان استمرار انقلاب را نیازمند نویسندگان بزرگی می‌دانست که با قلم، دین خود را ادا و جنایات بیشمار دستگاه را برای ملت و دیگر مردم جهان روشن کنند.[۴۷]

امام‌خمینی ضمن انتقاد از برخی نویسندگان عصر پهلوی، مانند سیداحمد کسروی که علیه دین تبلیغ می‌کردند[۴۸] (ببینید: سیداحمد کسروی)، یادآور می‌شد بعضی از نویسندگان نیز به نام محمدرضا شاه کتاب می‌نوشتند[۴۹] و به توجیه جنایات رژیم پرداخته، رذالت‌های سردمداران پهلوی را به صورتی زیبا و با قلمی شیوا بزک می‌کردند و با قلم‌فرسایی، مفاسد، جنایات و خونریزی‌ها را وارونه جلوه می‌دادند[۵۰]؛ یکی از هشدارهای امام‌خمینی خطاب به نویسندگان فعال در دوران پهلوی این بود که اجازه ندهند رژیم با استفاده از عنوان آزادی، از قلم آنان به نفع خود استفاده کند،[۵۱] نویسندگان مزدور را در میان آنان قرار دهد و با انتشار مطالب دروغ باعث غافل‌شدن مردم از جنایات پهلوی شوند.[۵۲] ایشان خواستار هوشیاری و فعالیت مضاعف نویسندگان متعهد و امین برای جلوگیری از غلط‌نویسی‌های مغرضانه تاریخی و روشن‌شدن مسیر مبارزات اصیل اسلامی در ایران بود.[۵۳]

امام‌خمینی خاطرنشان کرده است که در زمان محمدرضا پهلوی آزادی به معنای واقعی از مردم سلب شده بود و نویسندگان یا کشته یا زندانی یا ممنوع از نوشتن می‌شدند.[۵۴] با وجود این نویسندگان متعهدی نیز وجود داشتند که در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی ملت را برای قیام بیدار کردند و به آنان شجاعت بخشیدند.[۵۵] ایشان معتقد بود با وجود محدودیت‌هایی که رژیم پهلوی برای نویسندگان ایجاد کرده بود،[۵۶] هر زمان برای نویسندگان ملی امکان نوشتن فراهم می‌شد، حرف ملت را می‌زدند و «جمهوری اسلامی» را مطالبه می‌کردند.[۵۷]

ازجمله مهم‌ترین نویسندگان این دوران مرتضی مطهری است که با آرای دین‌شناسانه خود نقش مهمی در پرورش نسل انقلابیِ آن دوران داشت (ببینید: مرتضی مطهری)، از دیگر نویسندگان آن دوره می‌توان به علی شریعتی اشاره کرد که در برقراری ارتباط با مردم در جهت مبارزه با رژیم پهلوی پیشگام بود[۵۸] (ببینید: علی شریعتی) جلال آل احمد نیز با کتاب غرب‌زدگی گام مهمی در نقد سیاست غربگرایی پهلوی و همچنین روشنفکران غرب‌زده برداشت[۵۹] که مورد توجه امام‌خمینی نیز قرار گرفت[۶۰] (ببینید: جلال آل‌احمد)

نویسندگان پس از انقلاب

با توجه به اینکه کمتر از دو سال پس از پیروزی انقلاب و در شرایطی که هنوز نهادهای اداره کشور به ثبات نرسیده بودند، کشور وارد عرصه جنگ تحمیلی عراق شد، سخنان امام‌خمینی دربارهٔ نویسندگان و رویکرد ایشان به آنان در دو مقطع پیش و پس از جنگ قابل بررسی است.

پیش از جنگ تحمیلی

با وجود اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای اهالی قلم این امکان فراهم شد تا به صورت آزادانه به انتشار مطالب خود بپردازند، در ماه‌های آغازین انقلاب در میان نویسندگان افرادی بودند که به دلیل وابستگی به شرق و غرب با آثار خود باعث ایجاد ناآرامی و تفرقه در کشور می‌شدند.[۶۱] امام‌خمینی ماه‌ها و سال‌های نخست پس از پیروزی انقلاب را دوران «جنگِ قلم و جنگ اعصاب» نامید[۶۲] و معتقد بود به جای سلسل، برخی قلم‌ها به روی اسلام گشوده شده است.[۶۳] ایشان این خیانت برخی نویسندگان را در حالی می‌دانست که آزادی‌هایشان را از اسلام و انقلاب گرفته بودند[۶۴] و خاطرنشان می‌کرد نویسندگانی که به اسم حقوق بشر، بر ضداسلام مطلب می‌نویسند دلسوز اسلام و مردم نیستند[۶۵] و آنانی که روحانیان را مرتجع می‌نامیدند، نویسندگانی فاقد درک مناسب و مغرض می‌خواند[۶۶]؛ زیرا به نظر ایشان برخی از آنان از اسلام ضربه دیده بودند و از اسلام کینه داشتند[۶۷] و می‌خواستند با نوشتن بر ضداسلام و روحانیت جوانان را به انحراف بکشند[۶۸] و موجب اختلاف شوند[۶۹]؛ با این حال، باز هم ایشان با نصیحت‌های مشفقانه، نویسندگانِ از هر طیف فکری و در هر مرتبه علمی را دعوت به خدمت به ملت می‌کرد.[۷۰] ایشان در آغاز سال تحصیلی سال ۱۳۵۸ از نویسندگان متعهد خواست با نوشته‌های راهگشای خود مغزهای وابسته به شرق و غرب را در جهت نجات کشور ارشاد[۷۱] و برای رهایی از ایسم‌های ساختگی غرب و شرقی تلاش کنند[۷۲]؛ زیرا در نگاه ایشان استقلال فرهنگی کشور در گرو استقلال فکری نویسندگان بود و تا این تحول فکری ایجاد نشود، نمی‌توان امیدی به استقلال کشور داشت.[۷۳]

پس از جنگ تحمیلی

در شرایطی که نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران درگیر جنگی ناخواسته از سوی رژیم متجاوز عراق شد و کشور برای دفاع در برابر هجوم دشمن نیاز به آرامش و اتحاد داشت، برخی از نویسندگان در داخل کشور با طرح مسایلی سعی در ایجاد بحران و تفرقه میان مردم داشتند. آنان گاهی با پرداختن به مسائل قومی و گاهی مخالفت با دستورهای اسلامی (مانند قصاص) و حمله به ارکان و نهادهای تازه‌تأسیس از عدم‌کارایی آنها سخن به میان می‌آوردند. امام‌خمینی در برابر فعالیت نادرست برخی از نویسندگان از راه توصیه از آنان می‌خواست حتی به‌طور اشاره نیز از گفتار و نوشته‌های اختلاف‌انگیز اجتناب کنند که همانند سم برای امت اسلامی است.[۷۴] در این راستا ایشان ضمن اینکه نویسندگان را به انتقاد ملایم و دلسوزانه دعوت می‌کرد، از ضربه‌زدن به جمهوری اسلامی منع می‌کرد.[۷۵]

امام‌خمینی به اهل قلم سفارش می‌کرد آگاه باشند زمانی که قلم در دست می‌گیرند، در محضر خدا مسئول و مورد امتحان‌اند[۷۶] و مراقب باشند قلم‌هایشان شریک خنجرهایی نباشد که از پشت به مردم ضربه می‌زنند.[۷۷] به باور ایشان آن‌قدر که کشور از زبان و قلم نویسندگان غیر متعهدِ به اسلام و منحرف صدمه دیده است، از حکومت پهلوی صدمه ندید.[۷۸] ایشان همواره از نویسندگانی که به سوی یکی از دو قطب غرب و شرق گرایش داشتند می‌خواست به آزادی و استقلال کشور خود پایبند باشند[۷۹] و با در نظر گرفتن شرایط کشور[۸۰] منصفانه در رابطه با اوضاع کشور بنویسند[۸۱] و به کمک ملت، کشور را از آفت توطئه‌گران حفظ کنند.[۸۲] از سوی دیگر، ایشان از نویسندگان متعهد و دلسوز می‌خواست از اسلام و انقلاب دفاع کنند و چهره واقعی مزدوران داخلی و دشمنان خارجی را به مردم نشان دهند و توطئه‌های آنان را افشا کنند[۸۳] و برای بیدارکردن مردم به منظور توجه به جبهه‌های دفاع مقدس[۸۴] و تقویت روحیه رزمندگان اسلام[۸۵] بکوشند.

توصیه‌ها و هشدارها

امام‌خمینی با توجه به تأثیرگذاری نویسندگان بر افراد و اجتماع برای آنان نقش‌های گوناگون دینی ـ تربیتی، سیاسی ـ اجتماعی و وظیفه در قبال جهان اسلام قائل بود. ایشان مهم‌ترین وظیفه نویسندگان را معرفی اسلام به مردم می‌دانست و معتقد بود نویسندگان باید دیگران را متوجه این امر کنند که در اسلام، نژاد، رنگ، قبیله و زبان ارزشی ندارد.[۸۶] ایشان تلاش برای ارتقای سطح دانش مردم در زمینه تعالیم اسلام،[۸۷] آشناکردن کودکان و جوانان با معنویات،[۸۸] جدیت و پشتکار برای هرچه غنی‌ترشدن اساس آموزش و پرورش،[۸۹] خارج‌کردن اسلام و احکام آن از مهجوریت[۹۰] و معرفی حکومت اسلامی و بیگانگی حکومت‌های مدعی اسلام با اسلام[۹۱] را ازجمله وظایف دینی و تربیتی اهل بیان و قلم می‌دانست و در این راستا نویسندگان را به خودشناسی و اتکا به فرهنگ اسلامی ـ ایرانی دعوت می‌کرد.[۹۲]

به باور امام‌خمینی نویسندگان علاوه بر نقش دینی و تربیتی، در عرصه اجتماعی و سیاسی وظیفه بیداری ملت را بر عهده دارند.[۹۳] ایشان دربارهٔ تأثیرگذاری آثار نویسندگان به آنان سفارش می‌کرد مردم را از واقعیات آگاه سازند،[۹۴] به شکل شایسته خواسته‌های ملت را منعکس کنند،[۹۵] نوشته‌هایشان باعث بروز تفرقه و به ضرر کشور نباشد،[۹۶] از آزادی قلم ایجادشده به نفع اسلام و آزادی ملت بهره ببرند،[۹۷] در نوشته‌های خود مسائل ایران را به شکل درست بازگو کنند[۹۸] و به حفظ وحدت کشور کمک کنند.[۹۹] ایشان خدمت به مستضعفان، محرومان و زاغه‌نشینان،[۱۰۰] نجات ملت از وابستگی فکری به غرب،[۱۰۱] ایجاد هوشیاری در میان مسلمانان دربارهٔ فرهنگ غنی خود و صادرشدن این فرهنگ به خارج[۱۰۲] و دمیدن روح امید و استقلال در ملت[۱۰۳] را ازجمله وظایف سیاسی اهل قلم می‌دانست و بر این باور بود که وظیفه نویسندگان در این عرصه‌ها بیش از دیگران است.[۱۰۴]

رسالت نویسندگان در جهان اسلام

امام‌خمینی در قلمرو کشورهای اسلامی و در اجتماعات بزرگی چون عرفات، مَشْعَر، مِنا، مکه و مدینه نیز برای نویسندگان، مسئولیتی اجتماعی و سیاسی قائل بود تا مسائل مناطق خود را به گوش برادران ایمانی برسانند[۱۰۵] و کوشش کنند جبهه مستضعفان به وجود آید و با وحدت کلمه و شعار «لا اله الّا اللَّه» از اسارت قدرت‌های شیطانیِ بیگانگان بیرون آیند و بر مشکلات غلبه کنند.[۱۰۶] در همین راستا ایشان از نویسندگان می‌خواست تا از گفته‌ها و نوشته‌های اختلاف‌برانگیز که برای امت اسلامی سم‌کشنده بوده و عامل خدمت به ابرقدرت‌هاست، اجتناب کنند[۱۰۷] ‏و با گفتار و نوشتار خود، ملت‌های مظلوم را بسیج کنند تا ستمگران را از صحنه خارج کنند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند.[۱۰۸]

امام‌خمینی تأکید می‌کرد نویسندگانِ متعهد در فرصت‌های مناسب و در محضر مسلمانان، به جبران تبلیغات مسموم افرادی می‌پردازند که به شایعه‌افکنی، دروغ‌پردازی و تهمت‌زنی علیه اسلام و جمهوری اسلامی اشتغال دارند. ایشان از آنان می‌خواست از اسلام و انقلاب اسلامی دفاع کنند، دستاوردهای اسلامی را که با جهاد ملت و با همه گرفتاری‌ها و کارشکنی‌های دشمنان اسلام در داخل و خارج نصیب کشورشان شده است یادآور شوند، نقشه‌ها و توطئه‌های آمریکا و وابستگانش را افشا کنند و مسلمانان را از آنچه به دست بعضی حاکمان آمریکایی بر اسلام و مسلمانان می‌گذرد آگاه سازند[۱۰۹] و در برملاکردن چهره واقعی اسرائیل، دشمن اسلام، از هیچ کوششی دریغ نکنند.[۱۱۰] ایشان همچنین ضمن درخواست از نویسندگان و متفکران مسلمان برای خلق آثار نوشتاری برای دفاع از اسلام،[۱۱۱] خواستار برخورد با کتاب‌ها و نویسندگان متعرض به ساحت اسلام و پیامبر اکرم(ص) ازجمله سلمان رشدی، نویسنده کتاب آیات شیطانی شد و طی حکمی وی را مهدورالدم اعلام کرد[۱۱۲] (ببینید: ارتداد و سلمان رشدی)

پانویس

  1. دوانی، هنر نویسندگی، ۱۳–۱۵.
  2. قدیانی، تأثیر فرهنگ، ۱۰۹–۱۱۰.
  3. پرویز، تاریخ سرزمین ایران، ۴۴۶.
  4. رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۱/۳۵۴.
  5. رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۱/۳۵۷.
  6. نویسنده تاریخ بیهقی، ۱۱/۳۶۵.
  7. نویسنده تاریخ بیهقی، ۱۱/۳۶۸.
  8. سایکس، تاریخ ایران، ۲/۸۵.
  9. یوسفی، برگ‌هایی در آغوش باد، ۱/۲۶۱–۲۷۸.
  10. رضوی، مروری بر تاریخچه چاپ، ۲۳.
  11. رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۲/۸۳۰.
  12. رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۹.
  13. رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۷.
  14. رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۱.
  15. دهخدا، مقالات دهخدا، ۱/۳۱–۳۷.
  16. رحیمیان، ادوار نثر فارسی، ۱۵.
  17. سفری، قلم وسیاست، ۱/۷۲–۷۳.
  18. سفری، قلم وسیاست، ۱/۶۷.
  19. سفری، قلم وسیاست، ۱/۶۷–۶۸ و ۹۷.
  20. مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۱۱۱۲–۱۱۱۴.
  21. مؤسسه مطالعات، حزب توده، ۱۱۱۵.
  22. خسروی، تحلیلی بر سانسور کتاب، ۱۶۴–۱۶۵.
  23. بشیری، استخوان مردی ابوذروار، ۱۲.
  24. مرکز بررسی اسناد، کانون نویسندگان، ۹–۱۲.
  25. ملکی، رسانه‌های مکتوب، ۱۳۴.
  26. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۹۳؛ فالاچی، مصاحبه‌های تاریخی، ۹.
  27. علق، ۴.
  28. قلم، ۱.
  29. مجلسی، بحار الانوار، ۱/۱۹۱.
  30. مجلسی، بحار الانوار، ۲/۱۵۱–۱۵۲.
  31. نوری، مستدرک الوسائل، ۱۳/۲۵۹.
  32. صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۳۹۸–۳۹۹.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۵۷.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۵۷.
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۵۱.
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۹۷.
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۸.
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۷.
  39. خسروی، تحلیلی بر سانسور کتاب، ۱۵۸–۱۵۹.
  40. خسروی، تحلیلی بر سانسور کتاب، ۱۶۳–۱۸۳.
  41. مرکز بررسی اسناد تاریخی، کانون نویسندگان، یازده، ۲۲، ۵۱ و…
  42. سفری، قلم وسیاست، ۲/۲۱۷–۲۱۸ و ۳/۶۳۳، ۶۳۴، ۶۶۰–۶۶۱.
  43. افشار، نقش نویسندگان، ۱.
  44. مؤذن، ده شب، ۹–۱۰.
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۶۰–۲۶۱.
  46. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۰۷.
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۵۶ و ۵/۲۶۶.
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۳ و ۲۱/۲۹۶.
  49. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۷۷.
  50. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۰۶.
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۶۰–۲۶۲.
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۶۱.
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۳۴.
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۰ و ۱۰/۲۲۸.
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۵.
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۰۲.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۵۵.
  58. شریعتی، خودسازی انقلابی، ۱۷۸–۱۷۹؛ رهنما، مسلمانی در جستجوی، ۱۵۸.
  59. بروجردی، روشنفکران ایرانی و غرب، ۱۲۵–۱۲۶.
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۸.
  61. وزارت ارشاد، نگرشی بر نقش، ۲/۲۴۶.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۸۹.
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۵.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۸.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۵۹.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۵۳۷.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۵۹.
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۸۴.
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۱۰.
  70. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۲.
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹.
  72. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲۷–۲۲۸.
  73. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۶۲.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۵۳–۲۵۴.
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۱–۴۸۲.
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۶۱.
  77. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۷.
  78. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۶۹.
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۸–۴۲۹.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۳۰.
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۱.
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۷.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۶.
  84. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۵۴.
  85. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۲۰–۵۲۱.
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۷.
  87. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۸.
  88. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۶۴.
  89. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱.
  90. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۱–۲۳.
  91. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲۵–۳۲۶.
  92. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۳۹.
  93. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۱.
  94. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۴۳ و ۴/۱۵۶.
  95. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۵۶–۱۵۷.
  96. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹.
  97. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۸.
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۰.
  99. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۸–۱۸۹.
  100. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۳.
  101. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹ و ۱۱/۴۲۳.
  102. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۲۰.
  103. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۷.
  104. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۵۲۱.
  105. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۴۰.
  106. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۹.
  107. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۵۳–۲۵۴.
  108. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۰۱.
  109. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۶.
  110. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۷۳.
  111. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۹–۴۵۰ و ۴۶۱.
  112. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.

منابع

  • قرآن کریم.
  • افشار، اسدالله، نقش نویسندگان در شکوفایی انقلاب، روزنامه رسالت، ۲۰/۳/۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ایرانی و غرب، ترجمه جمشید شیرازی، تهران، فرزان روز، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • بشیری، محمود، استخوان مردی ابوذروار، چاپ‌شده در جلال پژوهی مجموعه مقالاتی دربارهٔ آراء و اندیشه‌های جلال آل احمد، به کوشش محمود بشیری، تهران، خانه کتاب، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • پرویز، عباس، تاریخ سرزمین ایران، تهران، نگاه، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • خسروی، فریبرز، تحلیلی بر سانسور کتاب در دوره پهلوی دوم، تهران، مؤسسه فرهنگی چاپ و نشر نظر، ۱۳۷۸ش.
  • دوانی، علی، هنر نویسندگی، تهران، میقات، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، مقالات دهخدا، تصحیح سیدمحمد دبیرسیاقی، تهران، اخوان خراسانی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • رحیمیان، هرمز، ادوار نثر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • رضایی، عبدالعظیم، گنجینه تاریخ ایران، تهران، اطلس، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • رضوی، سیدابوالفضل، مروری بر تاریخچه چاپ و چاپخانه در ایران، مجله کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره ۱۲۵، ۱۳۸۷ش.
  • رهنما، علی، مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد، زندگی‌نامه سیاسی علی شریعتی، ترجمه کیومرث قرقلو، گام نو، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • سایکس، سرپرسی، تاریخ ایران، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، افسون، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
  • سعیدی، جعفر، دکترعلی شریعتی از دیدگاه شخصیت‌ها، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • سفری، محمدعلی، قلم وسیاست، تهران، نامک، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • شریعتی، علی، خودسازی انقلابی (مجموعه آثار ج۲)، تهران، الهام، جاپ نهم، ۱۳۸۵ش.
  • صدوق، محمدبن‌علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • فالاچی، اوریانا، مصاحبه‌های تاریخی، تصحیح مریم شیرخانی، تهران، مرکب سپید، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
  • قدیانی، عباس، تأثیر فرهنگ و تمدن ایران در جهان، تهران، فرهنگ مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی، کانون نویسندگان به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • ملکی، گیلدا، رسانه‌های مکتوب از دریچه چشم امام، چاپ‌شده در امام‌خمینی، آزادی و مطبوعات، تهران، روزنامه جمهوری اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • مؤذن، ناصر، ده شب، شب‌های شاعران و نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران و آلمان، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۵۷ش.
  • مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، حزب توده از شکل‌گیری تا فروپاشی ۱۳۲۰–۱۳۶۸، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • وزارت ارشاد اسلامی، نگرشی بر نقش مطبوعات وابسته در روند انقلاب اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
  • یوسفی، غلامحسین، برگ‌هایی در آغوش باد، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.

پیوند به بیرون