ملکحسن: تفاوت میان نسخهها
(+ 3 categories; ±رده:مقالههای آماده ارزیابی←رده:مقالههای تأییدشده using HotCat) |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''مَلکحسن''' شاه [[مراکش]]، | '''مَلکحسن''' شاه مراکش، دوست، حامی و میزبان [[محمدرضا پهلوی]]. | ||
ملکحسن دوم، شاه مراکش در سال ۱۹۲۹م - ۱۳۰۸ش در رباط پایتخت مراکش متولد شد و پس از تحصیلات ابتدائی و دانشگاهی، به فرانسه رفت و در نیروی دریایی دوره ناو جنگی را فراگرفت، سپس در دانشگاه بوردگن فرانسه در رشته حقوق تحصیل کرد. | |||
او در ۳۲ سالگی به پادشاهی رسید و از انتساب خود به خاندان [[پیامبر اکرم(ص)]] و نیز بر عهده داشتن رهبری مبارزه علیه استعمار فرانسه، برای کسب محبوبیت در میان مردم استفاده کرد. | |||
او با اطلاعاتی که از [[فقه]] و تمدن اسلامی داشت، خود را امیرالمؤمنین میخواند. او با [[رژیم اشغالگر قدس|اسرائیل]] روابط نزدیک و دوستانه داشت، چنانکه رابطه او با رژیم پهلوی نیز بسیار نزدیک بود. [[محمدرضا پهلوی]] پس از فرار از ایران و اقامت یک هفتهای در [[مصر]]، با استقبال ملکحسن به مراکش رفت و در یکی از کاخهای ملکحسن اقامت کرد. | |||
[[امامخمینی]] به طور غیر رسمی از دولت مراکش خواست که پهلوی را به دولت انقلابی ایران تحویل دهد تا محاکمه شود. | |||
ملکحسن در [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، به حمایت از [[صدامحسین]] پرداخت و مردم مسلمان مراکش را که در سال ۱۳۶۳ با الهام گرفتن از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] به حکومت او اعتراض کردند به شدت سرکوب کرد. | |||
امامخمینی ملکحسن را وابسته به قدرتهای خارجی میدانست و همواره از عملکرد او [[انتقاد]] میکرد. | |||
ملکحسن در سال ۱۹۹۹ - ۱۳۷۸ در هفتادسالگی و پس از ۲۸ سال سلطنت از دنیا رفت و پسر ۲۶ ساله او جانشینش شد. | |||
==معرفی اجمالی== | ==معرفی اجمالی== | ||
ملکحسن دوم در ۹ ژوئیه سال ۱۹۲۹م/ ۱۳۰۸ش در رباط، پایتخت مراکش متولد شد. پدرش ملکمحمد پنجم از خاندان علویان مراکش بود که از سال ۱۶۳۱م/ ۱۰۰۹ش بر منطقه مغرب عربی حکومت میکردند. ملکحسن پس از تحصیلات ابتدایی و دانشگاهی در مراکش به [[فرانسه]] رفت و در نیروی دریایی دوره آموزش ناو جنگی را فرا گرفت و سپس در دانشگاه بوردگن فرانسه در رشته حقوق به تحصیل پرداخت.<ref>واتربوری، امیرالمؤمنین: الملکیة و النخبة السیاسیة المغربیه، ۲۰۷؛ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۵۸۲.</ref> او پس از فوت پدرش در ۲۶ فوریه ۱۹۶۱م/ ۱۳۴۰ش در ۳۲سالگی به پادشاهی رسید.<ref>بالتا، مغرب بزرگ، ۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref> وی در دسامبر ۱۹۶۲م/ ۱۳۴۱ش با تغییر قانون اساسی و کاهش نقش سیاسی احزاب بهسرعت قدرت خود را تثبیت کرد.<ref>همان؛ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۵۸۲.</ref> او از انتساب خود به خاندان [[پیامبر اکرم(ص)]] و نیز بر عهدهداشتن رهبری مبارزه علیه [[استعمار]] فرانسه، برای بهدستآوردن محبوبیت در میان مردم استفاده میکرد<ref>دکمجیان، اسلام و انقلاب، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی، ۳۷۵ ـ ۳۷۶.</ref> و با اطلاعاتی که از [[فقه]] و تمدن اسلامی داشت، خود را «امیرالمؤمنین» میخواند و در برخی از سمینارها به عنوان یک صاحب نظر اسلامی سخنرانی میکرد.<ref>کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۲/۶۱۳ ـ ۶۱۴.</ref> | ملکحسن دوم در ۹ ژوئیه سال ۱۹۲۹م/ ۱۳۰۸ش در رباط، پایتخت مراکش متولد شد. پدرش ملکمحمد پنجم از خاندان علویان مراکش بود که از سال ۱۶۳۱م/ ۱۰۰۹ش بر منطقه مغرب عربی حکومت میکردند. ملکحسن پس از تحصیلات ابتدایی و دانشگاهی در مراکش به [[فرانسه]] رفت و در نیروی دریایی دوره آموزش ناو جنگی را فرا گرفت و سپس در دانشگاه بوردگن فرانسه در رشته حقوق به تحصیل پرداخت.<ref>واتربوری، امیرالمؤمنین: الملکیة و النخبة السیاسیة المغربیه، ۲۰۷؛ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۵۸۲.</ref> او پس از فوت پدرش در ۲۶ فوریه ۱۹۶۱م/ ۱۳۴۰ش در ۳۲سالگی به پادشاهی رسید.<ref>بالتا، مغرب بزرگ، ۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref> وی در دسامبر ۱۹۶۲م/ ۱۳۴۱ش با تغییر قانون اساسی و کاهش نقش سیاسی احزاب بهسرعت قدرت خود را تثبیت کرد.<ref>همان؛ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۵۸۲.</ref> او از انتساب خود به خاندان [[پیامبر اکرم(ص)]] و نیز بر عهدهداشتن رهبری مبارزه علیه [[استعمار]] فرانسه، برای بهدستآوردن محبوبیت در میان مردم استفاده میکرد<ref>دکمجیان، اسلام و انقلاب، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی، ۳۷۵ ـ ۳۷۶.</ref> و با اطلاعاتی که از [[فقه]] و تمدن اسلامی داشت، خود را «امیرالمؤمنین» میخواند و در برخی از سمینارها به عنوان یک صاحب نظر اسلامی سخنرانی میکرد.<ref>کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۲/۶۱۳ ـ ۶۱۴.</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۸۹: | ||
*حسین صالحی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/493/ ملکحسن]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۹، ص۴۹۳-۴۹۷. | *حسین صالحی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/493/ ملکحسن]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۹، ص۴۹۳-۴۹۷. | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:مقالههای دارای تصویر]] | [[رده:مقالههای دارای تصویر]] | ||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:شخصیتهای خارجی]] | |||
[[رده:مخالفان جمهوری اسلامی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۲۲
شناسنامه | |
---|---|
زادروز | ۹ ژوئیه سال ۱۹۲۹م/ ۱۳۰۸ش |
شهر تولد | رباط (پایتخت مراکش) |
کشور تولد | مراکش |
تاریخ درگذشت | ۲۲ جولای ۱۹۹۹م/ ۱۳۷۸ش |
دین | مسلمان |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | شاه مراکش |
مَلکحسن شاه مراکش، دوست، حامی و میزبان محمدرضا پهلوی.
ملکحسن دوم، شاه مراکش در سال ۱۹۲۹م - ۱۳۰۸ش در رباط پایتخت مراکش متولد شد و پس از تحصیلات ابتدائی و دانشگاهی، به فرانسه رفت و در نیروی دریایی دوره ناو جنگی را فراگرفت، سپس در دانشگاه بوردگن فرانسه در رشته حقوق تحصیل کرد.
او در ۳۲ سالگی به پادشاهی رسید و از انتساب خود به خاندان پیامبر اکرم(ص) و نیز بر عهده داشتن رهبری مبارزه علیه استعمار فرانسه، برای کسب محبوبیت در میان مردم استفاده کرد.
او با اطلاعاتی که از فقه و تمدن اسلامی داشت، خود را امیرالمؤمنین میخواند. او با اسرائیل روابط نزدیک و دوستانه داشت، چنانکه رابطه او با رژیم پهلوی نیز بسیار نزدیک بود. محمدرضا پهلوی پس از فرار از ایران و اقامت یک هفتهای در مصر، با استقبال ملکحسن به مراکش رفت و در یکی از کاخهای ملکحسن اقامت کرد.
امامخمینی به طور غیر رسمی از دولت مراکش خواست که پهلوی را به دولت انقلابی ایران تحویل دهد تا محاکمه شود.
ملکحسن در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به حمایت از صدامحسین پرداخت و مردم مسلمان مراکش را که در سال ۱۳۶۳ با الهام گرفتن از انقلاب اسلامی به حکومت او اعتراض کردند به شدت سرکوب کرد.
امامخمینی ملکحسن را وابسته به قدرتهای خارجی میدانست و همواره از عملکرد او انتقاد میکرد.
ملکحسن در سال ۱۹۹۹ - ۱۳۷۸ در هفتادسالگی و پس از ۲۸ سال سلطنت از دنیا رفت و پسر ۲۶ ساله او جانشینش شد.
معرفی اجمالی
ملکحسن دوم در ۹ ژوئیه سال ۱۹۲۹م/ ۱۳۰۸ش در رباط، پایتخت مراکش متولد شد. پدرش ملکمحمد پنجم از خاندان علویان مراکش بود که از سال ۱۶۳۱م/ ۱۰۰۹ش بر منطقه مغرب عربی حکومت میکردند. ملکحسن پس از تحصیلات ابتدایی و دانشگاهی در مراکش به فرانسه رفت و در نیروی دریایی دوره آموزش ناو جنگی را فرا گرفت و سپس در دانشگاه بوردگن فرانسه در رشته حقوق به تحصیل پرداخت.[۱] او پس از فوت پدرش در ۲۶ فوریه ۱۹۶۱م/ ۱۳۴۰ش در ۳۲سالگی به پادشاهی رسید.[۲] وی در دسامبر ۱۹۶۲م/ ۱۳۴۱ش با تغییر قانون اساسی و کاهش نقش سیاسی احزاب بهسرعت قدرت خود را تثبیت کرد.[۳] او از انتساب خود به خاندان پیامبر اکرم(ص) و نیز بر عهدهداشتن رهبری مبارزه علیه استعمار فرانسه، برای بهدستآوردن محبوبیت در میان مردم استفاده میکرد[۴] و با اطلاعاتی که از فقه و تمدن اسلامی داشت، خود را «امیرالمؤمنین» میخواند و در برخی از سمینارها به عنوان یک صاحب نظر اسلامی سخنرانی میکرد.[۵]
ملکحسن با رژیم صهیونیستی اسرائیل رابطهای نزدیک و دوستانه داشت و در همین راستا زمینه آشنایی و ارتباط محمد انور سادات، رئیسجمهور پیشین مصر با صهیونیستها و امضای قرارداد معروف کمپدیوید در سال ۱۹۷۸م/ ۱۳۵۷ش را فراهم کرد [۶] او در سال ۱۹۸۶م/ ۱۳۶۵ش با شیمون پرز، نخستوزیر وقت رژیم اسرائیل در شهر «افران» مراکش دیدار و تلاش کرد پس از ترور انور سادات، در سال ۱۹۸۱م/ ۱۳۶۰ش، دوباره نشست عربها و اسرائیل برگزار شود و زمینه برقراری و توسعه روابط عربها با رژیم صهیونیستی فراهم گردد.[۷] رابطه ملکحسن با رژیم پهلوی بسیار نزدیک و صمیمانه بود. وی در جریان مبارزات اسلامی به رهبری امامخمینی همواره از رژیم پهلوی حمایت میکرد؛ حتی در آستانه پیروزی و در هنگامی که امامخمینی در پاریس اقامت داشت، تلاش کرد با میانجیگری، برای نجات محمدرضا پهلوی راهی پیدا کند؛[۸] در حالیکه امامخمینی وساطت امثال ملکحسن را بیفایده میدانست و اینگونه واسطهگریها را اقدامی در جهت تحکیم قدرت پهلوی و ادامه خیانت و جنایت رژیم پهلوی بر ملت ایران میشمرد.[۹]
به دنبال اوجگیری انقلاب اسلامی، محمدرضا پهلوی که ناچار شده بود از ایران خارج شود، در ۲۶ دی ۱۳۵۷ به مصر رفت و پس از یک هفته اقامت در آنجا به توصیه مقامات امریکا برای اقامت به مراکش سفر کرد.[۱۰] ملکحسن به گرمی از او استقبال کرد و یکی از کاخهای خود را در اختیار او قرار داد.[۱۱] (ببینید: فرار شاه)
ایران و مراکش قرارداد بازگرداندن مجرمان را داشتند؛ بنابراین با درخواست رسمی دولت ایران درباره بازگرداندن پهلوی، طبق قانون و به موجب قرارداد، ملکحسن باید او را تحویل میداد یا از وی میخواست تا کشور مراکش را ترک کند.[۱۲] امامخمینی نیز به طور غیر رسمی از دولت مراکش خواسته بود که پهلوی را به دولت انقلابی ایران تحویل دهد تا در دادگاه انقلاب محاکمه شود؛ ولی ملکحسن حاضر به این کار نبود.[۱۳] از سوی دیگر، ملکحسن که احساس میکرد از اقامت پهلوی در مراکش به درد سر افتاده، مایل نبود وی به مدت نامحدودی در مراکش بماند؛[۱۴] از اینرو از وی خواست تا بنا به برخی ملاحظات سیاسی از هر گونه فعالیت و موضعگیری سیاسی خودداری کند و این مسئله مایه افسردگی پهلوی شد.[۱۵] همچنین وی برای اینکه اقدام خود در پناهدادن به پهلوی را توجیه کند، اعلام کرد قصد مداخله در امور ایران را ندارد، پهلوی در مراکش مهمان اوست و مقامات ایران نباید این مهماننوازی را با مداخله در امور ایران اشتباه کنند.[۱۶] امامخمینی با اشاره به درماندگی محمدرضا پهلوی در خارج از ایران، اظهار داشت کار وی به جایی رسیده است که رفیق شفیق او ملکحسن هم اعلام کرده که او را به شاهی نمیشناسد[۱۷] و او را تنها به عنوان یک آدم عادی میپذیرد.[۱۸] با این حال، با تثبیت پیروزی انقلاب اسلامی، ملکحسن به سبب نگرانی از پیامدهای احتمالی حضور پهلوی در مراکش از وی خواست مراکش را ترک کند و هواپیمای خود را نیز در اختیار او قرار داد تا به پاناما برود.[۱۹]
پس از آغاز جنگ عراق علیه ایران در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹، ملکحسن به حمایت از صدام حسین پرداخت. وی پس از عملیات «کربلای ۵» در منطقه شلمچه و احتمال سقوط بصره در جنوب عراق، حمایت خود از رژیم عراق را بیشتر کرد و در اجلاس سران عرب در «فاس» مراکش تلاش زیادی کرد تا سوریه و لیبی را که در جنگ بیطرف بودند، به حمایت از این رژیم متقاعد کند؛ ولی موفق نشد؛ با این حال، وی در آن اجلاس میلیاردها دلار از کشورهای عرب برای کمک به رژیم عراق جمعآوری کرد و در اختیار آن قرار داد.[۲۰] او افزون بر حمایتهای گسترده سیاسی و تسلیحاتی، ۳۲۰ افسر از نیروهای زمینی و هوایی خود را به عراق فرستاد تا در کنار عراق با ایران بجنگند. وی در طول سالهای جنگ نقش دلالی اسلحه از کشورهای اسرائیل، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا را برای صدام حسین انجام میداد.[۲۱] امامخمینی با اشاره به ادعای صلحطلبی صدام در جنگ تحمیلی و توسل به سران کشورهای منطقه از قبیل ملکحسن و ملکحسین، آنان را جنایتکاران تاریخ و ورشکستگانی دانست[۲۲] که صلحطلبی آنان نیز باطنش جنگ است و با صلحطلبی ایران که انسانی، الهی و واقعی است، متفاوت میباشد.[۲۳]
مسلمانان مراکش با الهامگرفتن از انقلاب اسلامی ایران در اعتراض به رژیم وابسته ملکحسن در سال ۱۹۸۴م/ ۱۳۶۳ش دست به تظاهرات و راهپیمایی زدند که وی بهشدت آنان را سرکوب و عده زیادی را بازداشت و زندانی کرد. جریان اسلامگرای «عبدالسلام یاسین» که از شاخههای «جمعیة الشباب الاسلامیه» بود، از طرفداران انقلاب اسلامی و علاقهمندان به امامخمینی بود و بر ضد امپریالیسم غرب، انحطاط اخلاقی و بیعدالتی اجتماعی مبارزه میکرد. در فوریه ۱۹۸۴م/ ۱۳۶۳ش رژیم مراکش وی را بازداشت و به مدت چهار سال زندانی و شکنجه کرد.[۲۴] این رژیم همچنین شورشها و اعتصابهای گسترده مردمی را سرکوب کرد که در جریان آن، دستکم ۱۵۰ نفر کشته و هزاران نفر بازداشت و زندانی شدند.[۲۵] ملکحسن با نشاندادن عکس امامخمینی در تلویزیون مغرب که مأموران وی از تظاهرکنندگان گرفته بودند، تظاهرکنندگان را طرفداران امامخمینی نامید. وی همراه داشتن عکس ایشان را جرمی نابخشودنی و دلیل سرکوب مردم دانست و ایران را به مداخله در امور مراکش متهم کرد.[۲۶] به دنبال اظهارات اهانتآمیز ملکحسن به امامخمینی، وزارت امور خارجه ایران بهشدت اعتراض کرد و از وی خواست از اظهارات خود پوزش بخواهد.[۲۷] پس از اعتراض ایران ملکحسن سفیر خود را از تهران فرا خواند.[۲۸] و روابط ایران و مراکش که از آغاز پیروزی انقلاب بهشدت کاهش یافته بود، به طور کامل قطع شد [۲۹]
امامخمینی، ملکحسن را وابسته به قدرتهای خارجی میدانست و همواره از عملکرد وی انتقاد میکرد. ایشان در ۲۲ اسفند ۱۳۶۱ با اشاره به سابقه کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد، به وضعیت و ترکیب جدید آن انتقاد کرد و ملکحسن، ملکحسین حسنی مبارک و امثال آنان را اشخاص وابسته به قدرتهای شرق و غرب خواند.[۳۰] ایشان معتقد بود ستایش امریکا از این کنفرانس، دلیل وابستگی آن به غرب است و لازم است برای نتیجهبخش و مفیدبودن چنین کنفرانسهایی، نخست افراد متعهد از غیر متعهد جدا شوند؛ زیرا امثال ملکحسن به جهت وابستگی آشکار به قدرتهای خارجی، لایق عضویت در چنین مجموعهای نیستند.[۳۱] (ببینید: ملکحسین)
امامخمینی با اشاره به توطئه برگرداندن مصر به سازمان کنفرانس اسلامی توسط ملکحسن و ملکحسین پس از پیمان کمپ دیوید، این اقدام را برای حل عقدههایی که از بیداری ملتها و پرخاشگری آنها برای اینان حاصل شده است، غیر کافی دانست.[۳۲] ایشان در پیام خود به مناسبت پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، با اشاره به بیمورد بودن ترس حکومتهای منطقه ازجمله مراکش از پیامدهای انقلاب اسلامی ایران، تبلیغات آنان علیه جمهوری اسلامی ایران را نکوهش و اعلام کرد مستضعفان جهان اسلام از برخی اعمال دولتمردان منطقه ناراضیاند و رفتار حاکمان خود را خلاف شئون اسلامی میدانند.[۳۳] ایشان برگزاری کنفرانس سران کشورهای اسلامی در مراکش را هم به سبب محل برگزاری و هم از نظر محتوا بهشدت محکوم و تأکید کرد در این شرایط تلاش سران کشورها برای برگزاری چنین کنفرانسهایی جز بهرسمیتشناختن اسرائیل ثمره دیگری ندارد.[۳۴] ایشان در این پیام با اشاره به اینکه دست ملکحسن، میزبان اجلاس سران کشورهای اسلامی، به خون مسلمانان مظلوم آغشته است، خاطرنشان کرد سران اسلامی شخصی را رئیس کنفرانس کردهاند که اعتراضهای گسترده ملت خود را که به قبول طرح «کمپ دیوید» و «فهد» معترض بودند، بهشدت سرکوب کرد و مسلمانان را در همه شهرهای آن کشور به خاک و خون کشید.[۳۵]
امامخمینی همچنین در ۱۶ مرداد ۱۳۶۵ در پیام به زائران خانه خدا، به سران کشورهای اسلامی ازجمله ملکحسن سفارش کرد مراقب چپاولگریهای استعمار باشند و برای مردم مستضعف و فقیر خود، بیش از این ننگ وابستگی به بار نیاورند.[۳۶] ایشان با اشاره به اینکه امثال ملکحسن ابزار دست استعمارند که شکستخوردگانِ از وحدت مسلمانان، آنان را وارد صحنه کردهاند، وی را به سبب ملاقات و دست دوستی دادن به شیمون پرز، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی، خائن به اسلام و ملتهای مسلمان بهخصوص ملتهای عربی و فلسطین دانست و خیانت وی را نابخشودنی شمرد و از ملتها و دولتهای اسلامی و عربی خواست که با برخورد قاطع دست او را قطع کنند.[۳۷] ایشان در ۱۲ مرداد ۱۳۶۶ نیز در پیام دیگری درباره کشتار زائران ایرانی در مراسم «برائت از مشرکین» به دست مأموران رژیم آلسعود حمایت ملکحسن، ملکحسین و صدام حسین از جنایت آلسعود در قتل عام زائران خانه خدا را محکوم[۳۸] و اعلام کرد گویا آلسعود در کشتن صدها زن و مرد بیدفاع مسلمان و عبور از روی اجساد مطهر آنان، به پیروزی بزرگی رسیده و سنگر بزرگی را فتح کرده است که آنان اعلام همبستگی با آلسعود کردهاند و در حالیکه جهان اسلام به ماتم نشسته و دل پیامبر خاتم(ص) از این جنایت شکسته است، به همدیگر تبریک میگویند.[۳۹] ایشان همچنین با اشاره به اینکه مسئله اعلام برائت از مشرکان در مراسم حج، فرمان الهی است، آلسعود و ملکحسین، ملکحسن، حسنی مبارک و صدام حسین را ظالم و ستمگر شمرد و اقدام آنان را بهشدت نکوهش کرد.[۴۰] (ببینید: کشتار حجاج ایرانی)
امامخمینی در ۱۳ تیر ۱۳۶۷ در پاسخ به نامه تسلیت حسینعلی منتظری به ایشان درباره حمله امریکا به هواپیمای مسافربری با اشاره به اینکه مقابله ایران تنها با عراق و رژیمهای اردن، مصر و مراکش نبود، بلکه جنگ با ابرقدرتهای شرق و غرب بود، بار دیگر از پشتیبانی ملکحسن و دیگر سران دولتهای همسو با رژیم عراق بهشدت انتقاد کرد.[۴۱] ایشان در وصیتنامه خود نیز برای مسلمانان و مستضعفان جهان، دشمنی با امثال ملکحسن، ملکحسین، حسنی مبارک و صدام حسین را که خادم امریکا و اسرائیلاند و در این راه از هیچ جنایتی به ملتهای خود رویگردان نیستند، موجب افتخار دانست.[۴۲]
ملکحسن در ۲۲ جولای ۱۹۹۹م/ ۱۳۷۸ش در هفتادسالگی و پس از ۳۸ سال سلطنت درگذشت و محمد ششم پسر وی در ۳۶سالگی جانشین او شد.[۴۳] (ببینید: حمله امریکا به هواپیمای مسافربری)
پانویس
- ↑ واتربوری، امیرالمؤمنین: الملکیة و النخبة السیاسیة المغربیه، ۲۰۷؛ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۵۸۲.
- ↑ بالتا، مغرب بزرگ، ۱۲۱ ـ ۱۲۲.
- ↑ همان؛ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۵۸۲.
- ↑ دکمجیان، اسلام و انقلاب، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی، ۳۷۵ ـ ۳۷۶.
- ↑ کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۲/۶۱۳ ـ ۶۱۴.
- ↑ بالتا، ۱۳۰؛ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۶۰۷ ـ ۶۰۸.
- ↑ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۶۰۷.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۱۰۹ ـ ۱۱۰؛ کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۲/۶۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۲۵.
- ↑ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی، ۳۴۱ ـ ۳۴۳؛ میلانی، نگاهی به شاه، ۵۱۸ و ۵۲۳.
- ↑ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۷۰.
- ↑ نوازنی، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، ۱۰۹ ـ ۱۱۰ و ۱۳۴.
- ↑ نوازنی، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، ۱۰۹.
- ↑ نوازنی، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، ۹۳ ـ ۹۴.
- ↑ نوازنی، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، ۱۱۳.
- ↑ نوازنی، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، ۱۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۴۱.
- ↑ پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۷۰؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۱۸۷.
- ↑ جنابی، مصاحبه، تابناک، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ جنابی، مصاحبه، تابناک، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۶.
- ↑ دکمجیان، اسلام و انقلاب، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی، ۳۷۶ ـ ۳۷۸.
- ↑ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۵۸۵ ـ ۵۸۶.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۲، آرامش و چالش، ۴۶۰.
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۱/۷/۱۳۵۸؛ نوازنی، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، ۱۷۸ و ۲۱۲.
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۴/۷/۱۳۵۸، ۱؛ نوازنی، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، ۱۷۹.
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۱۲/۱۱/۱۳۵۹؛ نوازنی، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، ۲۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۲ ـ ۳۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۲ ـ ۳۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۰ ـ ۳۴۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۱ ـ ۳۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۱ ـ ۳۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۷ ـ ۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۹۷ ـ ۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۵۰ ـ ۳۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۵۰ ـ ۳۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۸ ـ ۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸.
- ↑ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۵۸۸؛ راسخون، پایگاه اطلاعرسانی.
منابع
- اطلاعات، روزنامه، ۱/۷/۱۳۵۸؛ ۴/۷/۱۳۵۸؛ ۱۲/۱۱/۱۳۵۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بالتا، پل، مغرب بزرگ، ترجمه عباس آگاهی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وابسته به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول ۱۳۷۰ش.
- پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، سیمرغ، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- جنابی، علی، مصاحبه، تابناک، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۸/۱۲/۱۳۸۷ش.
- دکمجیان، هرایر، اسلام و انقلاب، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، بررسی پدیده بنیادگرایی اسلامی، ترجمه حمید احمدی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- راسخون، پایگاه اطلاعرسانی، ۶/۶/۱۳۹۵ش.
- طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. *کمالیان، محسن و علیاکبر رنجبر کرمانی، عزّت شیعه، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- گازیروسکی، مارک، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ترجمه عسکر قهرمانپور، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش. *میلانی، عباس، نگاهی به شاه، تورنتو ـ کانادا، نشر پرشین سیرکل، چاپ اول، ۱۳۹۲ش/ ۲۰۱۳م.
- نوازنی، بهرام، گاهشمار سیاست خارجی ایران از دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۶۷، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. چاپ اول، ۱۳۸۱ش. *واتربوری، جون، امیرالمؤمنین: الملکیة و النخبة السیاسیة المغربیه، ترجمه عبدالغنی ابوالعزم و دیگران، مغرب، رباط، الغنی للنشر، چاپ دوم ۲۰۰۴م.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۲، آرامش و چالش، به کوشش مهدی هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
پیوند به بیرون
- حسین صالحی، ملکحسن، دانشنامه امامخمینی، ج۹، ص۴۹۳-۴۹۷.