امریکا

از ویکی امام خمینی
امریکا
آمریکا.svg
اطلاعات عمومی
نام رسمیایالات متحده آمریکا
مساحتنُه میلیون کیلومتر مربع
حکومتنظام فدرال حکومتی
احزاب و گروه‌های شیعی
احزابدموکرات و جمهوری‌خواه
شخصیت‌های شیعی
سیاسینهاد ریاست‌جمهوری، کنگره و دیوان عالی


آمریکا، سیاست‌ها و عملکردهای دولت امریکا در برابر ایران و انقلاب اسلامی.

ایالات متحده امریکا در قارۀ امریکای شمالی، با انقلاب ۱۷۷۶م به استقلال رسید. وقوع دو جنگ جهانی، موجب رشد سرمایه‌داری امریکا و تبدیل آن به قدرت بلامنازع شد. اگرچه از زمان ناصرالدین‌شاه پای امریکایی‌ها به ایران باز شد، اما حضور پررنگ این کشور به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و پس از آن تا پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بازمی‌گردد.

دشمنی امریکا با انقلاب اسلامی و نیز اصل «نه شرقی نه غربی»، موجب قطع ارتباط ایران و امریکا شد.

امام‌خمینی با واکنش به اقدامات خصمانۀ امریکا، پس از تحریم اقتصادی این کشور، آن را به فال نیک گرفت و شکوفایی استعدادها و بازیافتن اعتماد به نفس را دو جنبه مثبت تحریم‌ها دانست که می‌توانست موجب پایان چپاول‌گری امریکا باشد.

امام توطئه امریکا علیه مردم ایران را پایان‌ناپذیر می‌شمرد که تا سست‌کردن و خاموشی نهضت اسلامی پیش خواهد رفت؛ ازاین‌رو به مردم هشدار می‌داد با رهاکردن مسائل فرعی، مراقب مسئله اصلی، یعنی دشمنی امریکا باشند.

معرفی اجمالی

ایالات متحده امریکا کشوری با مساحتی بالغ بر نُه میلیون کیلومتر مربع در قاره آمریکای شمالی و یک نظام فدرال حکومتی با پنجاه ایالت مجزاست که هر یک دارای خودمختاری قانونی و اهمیت سیاسی خاص خود است.[۱] مهم‌ترین ارکان نظام سیاسی امریکا عبارت‌اند از: نهاد ریاست‌جمهوری، کنگره و دیوان عالی.
رئیس‌جمهور با رأی مردم به مدت چهار سال برگزیده می‌شود و به عنوان رئیس قوه مجریه، فرماندهی کل قوای مسلح و ریاست دستگاه اداری کشور را بر عهده دارد.[۲]
دومین رکن اصلی نظام سیاسی امریکا کنگره است که از دو مجلس سنا و مجلس نمایندگان تشکیل می‌شود و وظیفه اصلی آن قانون‌گذاری است.[۳]
دیوان عالی در رأس سومین شاخه نظام سیاسی امریکا یعنی قوه قضاییه قرار دارد و عالی‌ترین مرجع قضایی و داور نهایی حل اختلافات حقوقی و سیاسی و تفسیر و نگهبانی قانون اساسی است.[۴]
دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه از احزاب اصلی امریکا هستند که کارکرد اصلی آنها معرفی نامزدهای انتخابات است.[۵]

پیشینه

تاریخ ایالات متحده امریکا به عنوان یک کشور مستقل به دو قرن پیش بر می‌گردد؛ اما تاریخ تمدن در این سرزمین قدمت بیشتری دارد.

کشف امریکا

نخستین انسان‌هایی که در حدود چهارده هزار سال پیش، به قاره امریکا رسیدند، از شرق آسیا و از راه تنگه برینگ وارد این قاره شدند که از آنها سنگ‌نگاره‌ها، گورستان و برخی دیگر از اشیا به جای مانده‌است.[۶] پس از آن، دومین کاشفان این قاره به دنبال راه عبور دریایی از غرب اروپا به سمت آسیا بودند که در سال ۱۴۹۲م/ ۸۷۰ش، ناخواسته موفق به کشف این قاره شدند.[۷]
کشف قاره امریکا به دست کریستف کلمب (بنابر معروف)، بزرگ‌ترین ماجراجویی تاریخ با تأثیرات جهانی بود. این کشف از سویی به پیشبرد انقلاب صنعتی و استیلای طولانی‌مدت اروپا بر جهان کمک کرد و از سویی به مرگ و میر و انزوای بخش زیادی از جمعیت بومی این مناطق انجامید.[۸] پس از کشف امریکا خیل عظیم لشکرکشی‌ها و مهاجرت‌ها از اسپانیا، هلند، فرانسه و انگلیس به قاره جدید صورت گرفت که موجب غارت منابع طبیعی و کشتار سرخپوست‌ها شد.[۹]
نخستین مهاجرت یهودیان به امریکا نیز از سال ۱۶۵۴م/ ۱۰۳۳ش آغاز شد و طی چند دوره تعداد آنان در حوالی سال ۱۹۴۵م/ ۱۳۲۴ش بالغ بر پنج میلیون نفر شد. یهودیان در سرزمین امریکا به زودی خود را آزاد یافته، در حالی‌که نیویورک را سرزمین موعود می‌خواندند، به دور از مشکلات اروپا و حکومت‌های اسپانیا، روسیه، پرتغال و آلمان، شروع به توسعه نفوذ خود کردند،[۱۰] از این‌رو، ایالات متحده امریکا را ملتی برآمده از ملت‌های دیگر می‌خوانند؛ زیرا جمعیت اولیه این کشور با مهاجرت اروپاییان در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی شکل گرفت و از آن زمان تاکنون مهاجرت به این کشور ادامه دارد.[۱۱]

تحت سیطره استعمار

کشف امریکا برای سرمایه‌داری، نه تنها به دلیل تحویل کالا به بومیان، بلکه بیشتر به دلیل تأثیر بر تجارت جهانی اهمیت داشت. تجارت برده در این دوره یکی از پرسودترین تجارت‌هایی بود که عمدتاً در انحصار اروپاییان بود.[۱۲] برده‌های آفریقایی که منافع اقتصادیِ بسیاری برای برده‌داران داشتند، در شرایط سختی به امریکا منتقل می‌شدند.[۱۳]
مهاجرت اروپاییان به آمریکا، عمدتاً برای دست‌یافتن به منابع تازه یا گسترش داد و ستد بازرگانی بود؛ هرچند حادثه‌جویی و فشار مذهبی و سیاسی هم در مهاجرت آنان بی‌اثر نبود.[۱۴] در این میان، انگلستان در رقابت با دیگر اروپاییان به‌ویژه فرانسه، توانست در مدت تقریباً یک قرن بر کرانه‌های آمریکای شمالی مسلط شود و سیزده مستعمره تشکیل دهد.[۱۵]

استقلال و سرعت ترقی

پس از شکست فرانسه و امضای پیمان پاریس و خروج این کشور از مستعمرات خود در امریکا به نفع انگلستان، انقلاب امریکایی‌ها علیه استعمارگران انگلیسی در سال ۱۷۶۳م/ ۱۱۴۱ش آغاز شد.[۱۶] نبردهای امریکاییان علیه ارتش بریتانیا سرانجام در سال ۱۷۷۶م/ ۱۱۵۴ش، منجر به تصویب اعلامیه استقلال گردید.[۱۷]
کوشش سیاست‌مداران آمریکایی در راستای ایجاد کشوری جدید با ریاست‌جمهوری جورج واشینگتن در سال ۱۷۸۹م/ ۱۱۶۸ش، نخستین رئیس‌جمهور آمریکا، به ثمر نشست.[۱۸]
امریکا به دلیل موقعیت جغرافیایی و قرارگرفتن میان دو اقیانوس بزرگ، پس از استقلال، مورد هجوم هیچ کشوری قرار نگرفت. دوری از هر دشمن بالقوه، منابع زیرزمینی غنی و ساختار سرمایه‌داری که از آغاز بر امریکا حاکم شد، زمینه‌های رشد سریع این کشور را فراهم کرد.[۱۹] افزون بر این موارد، نیروی کار ارزان و فراوان در امریکا به افزایش تولید و اقتدار این کشور کمک شایانی کرد. این نیروی ارزان را علاوه بر سرخ‌پوستان بومی امریکا که تحت سلطه مهاجران اروپایی قرار داشتند، تعداد پرشمار برده‌های آفریقایی و نیز فراریان اروپایی که به هر دلیل از اروپا مهاجرت کرده بودند، فراهم می‌کردند. به همین دلایل امریکا پس از استقلال، به‌سرعت گام‌های بلندی در راه ترقی برداشت و با استفاده گسترده از منابع عظیم داخلی، راهی را که اروپاییان در سال‌های متمادی پیموده بودند، در اندک زمانی طی کرد.[۲۰]

لغو قانون برده‌داری

جنگ‌های چهارساله داخلی میان ایالات شمالی و جنوبی آمریکا، موجب لغو قانون برده‌داری در نیمه نخست قرن نوزدهم شد. برده‌داری به شکل مدون تنها در ایالات جنوبی امریکا و به دلیل نوع فعالیت اقتصادی (کشاورزی) رواج داشت و ایالات شمالی به سبب ساختار صنعتی‌بودن، کارگران آزاد را به برده‌داری ترجیح می‌دادند. همین تفاوت زندگی در شمال و جنوب، جامعه امریکا را به دو گروه متخاصم تبدیل کرد. برتری جامعه صنعتی بر جامعه کشاورزی در سال‌های نخستین قرن نوزده و ادامه اختلافات شمال و جنوب، جنگ خونینی را رقم زد که سرانجام به لغو برده‌داری انجامید. اصلاحیه سیزدهم قانون اساسی امریکا در سال ۱۸۶۵م/ ۱۲۴۴ش، بردگی را جز به عنوان مجازات مجرمان، ممنوع کرد و سه سال بعد، اصلاحیه چهاردهم، این قانون را با اعطای حق شهروندی به همه اتباع امریکا تکمیل کرد.[۲۱]

مبنای سیاست خارجی

سیاست خارجی امریکا پس از استقلال بر مبنای دکترین رؤسای جمهور آن قرار داشت؛ بر این اساس جورج واشینگتن بر اصل بی‌طرفی مطلق تأکید می‌کرد[۲۲] و پس از وی، رئیس‌جمهور مونروئه (۱۸۲۳م/ ۱۲۰۲ش)، سیاست خارجی امریکا را بر مبنای سیاست انزواطلبی تعیین کرد[۲۳] و این سیاست در حدود یک‌ونیم قرن ادامه یافت.[۲۴]

رشد سرمایه‌داری و سیاست‌های استعماری

وقوع دو جنگ جهانی، رشد سرمایه‌داری امریکا را شتاب بخشید. کمک‌های امریکا به اروپا در جنگ اول، موجب وابستگی اروپا به این کشور و تبدیل امریکا به قدرت بلامنازع شد[۲۵] در جنگ جهانی دوم هم دوربودن امریکا از صحنه جنگ و ایمنی آن از آسیب‌ها، موجب رونقِ بخش نظامی شد. ویرانی مؤسسات علمی اروپا، توجه ویژه دولت‌مردان امریکا به نخبگان علمی و مهاجرت دانشمندان به امریکا نیز تقویت بنیادهای علمی و فنّاوری این کشور را در پی داشت.[۲۶] در نهایت ظهور بمب اتم، که تا مدتی تنها در انحصار امریکا بود، در ابرقدرت‌شدن امریکا سخت مؤثر واقع شد. آزمایش موفقیت‌آمیز این بمب در دو شهر ژاپن، نه تنها سرنوشت جنگ را تعیین کرد، بلکه پس از جنگ هم عامل مهمی در رقابت دو قدرت غرب و شرق شد و تا مدت‌ها تبلیغات روانی بمب اتم، حتی بیش از عملکرد آن، در دل رقبای امریکا ترس انداخت.[۲۷] پس از جنگ جهانی دوم، امریکا و شوروی به صورت دو قدرت بلامنازع در صحنه سیاسی جهان ظاهر گردیدند و در حالی‌که سلطه شوروی عمدتاً محدود به مناطق آسیایی و اروپای شرقی بود، بیشتر کشورهای جهان میدان تاخت و تاز امریکا قرار گرفت،[۲۸] به‌ویژه آنکه طرح جامعه ملل و در نهایت تشکیل سازمان ملل متحد به سردمداری آمریکا، ابتکار عمل در عرصه جهانی را به صورت روزافزونی در خدمت امریکا قرار داد.[۲۹] از نگاه امام‌خمینی نیز سازمان ملل توسط قدرت‌های بزرگ ازجمله امریکا و برای تأمین منافع آنها تأسیس شده‌است.[۳۰] (ببینید: سازمان ملل متحد) با آغاز سیاست‌های استعماری امریکا در جهان، این کشور در امور دیگر کشورها به‌ویژه کشورهای جنوب و جهان سوم به ایفای نقش پرداخت و ضمن دست‌داشتن در کشتار مردم جهان، مانند مردم ویتنام و ژاپن، از حکومت‌های دیکتاتوری مانند حکومت ایران، شیلی، فیلیپین، کوبا، برزیل و آرژانتین نیز حمایت می‌کرد.[۳۱]

ارتباط امریکا با ایران

ارتباط امریکایی‌ها با ایران، در سال ۱۲۰۹ و با ورود مبلغان مسیحی به مناطقی از شمال غرب ایران آغاز شد.[۳۲] ولی نخستین تماس رسمی امریکا با ایران، به سال ۱۲۳۰ و عقد قراردادی میان دو کشور در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بازمی‌گردد.[۳۳]
نبود سابقه استعماری امریکا در ایران، موجب شد دولت ایران در زمان احمدشاه قاجار در سال ۱۲۸۹ در نامه‌ای که امریکاییان را مردمانی کاردان و بی‌آلایش معرفی می‌کرد، از آنان برای حضور مستشاری در ایران و سروسامان‌دادن به وضعیت مالی کشور دعوت کند.[۳۴] این درخواست منجر به حضور مورگان شوستر با هدف اصلاح امور مالی ایران شد.[۳۵] پس از آن به واسطه حمایت امریکا از مواضع ایران در کنفرانس صلح ورسای پس از جنگ جهانی اول، دولت ایران با حمایت مجلس شورای ملی در سال ۱۳۰۰ قرارداد اعطای امتیاز نفت شمال را با امریکا امضا کرد؛ ولی به علت فشارها و اعتراض‌های دولت‌های شوروی و انگلستان هرگز اجرایی نشد.[۳۶] از پایان سال ۱۳۲۲ موقعیت راهبردی ایران، جلوگیری از نفوذ کمونیسم، مقابله با شوروی و ضرورت استفاده از منابع زیرزمینی، موجب دگرگونی کلی راهبرد امریکا در برابر ایران شد.[۳۷] پس از اشغال ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ به دست نیروهای نظامی انگلستان و شوروی، رضاشاه پهلوی در تلگرامی از روزولت رسماً درخواست کمک کرد.[۳۸] امریکا از این درخواست که برای تضمین استقلال سیاسی و تمامیت ارضی ایران پس از حمله متفقین به ایران بود، حمایت کرد و پس از تصویب پیمان سه‌جانبه میان انگلستان، شوروی و ایران در هشتم بهمن ۱۳۲۰، اجرای مواد پیمان سه‌جانبه را تضمین کرد و روزولت دفاع از ایران را مسئله‌ای حیاتی برای امنیت امریکا خواند.[۳۹]
پس از پایان جنگ دوم جهانی، اتحاد جماهیر شوروی که حاضر به تخلیه خاک ایران نبود، در ۲۱ مارس ۱۹۴۶م/ اول فروردین ۱۳۲۵، با اولتیماتوم هری اس ترومن رئیس‌جمهور امریکا دربارهٔ اجرای مفاد پیمان سه‌جانبه و ترک خاک ایران، نیروهای شوروی مجبور به ترک ایران شدند.[۴۰]
در نگاهی کلی حضور امریکا در ایران پیش از سال ۱۳۳۲ کم‌رنگ و کم‌اثر بود و عمده حضور این کشور در ایران به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و پس از آن تا پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بازمی‌گردد. در این مدت سیاست امریکا تقویت رژیم پهلوی بود و در این جهت کمک‌های مالی، اقتصادی و امنیتی زیادی به رژیم پهلوی کرد.[۴۱]

روابط ایران و امریکا در دوره پهلوی

با پایان‌یافتن جنگ جهانی دوم و کم‌رنگ‌شدن سیطره استعماری انگلستان در خاورمیانه، ایران اهمیت ویژه‌ای در سیاست خارجی امریکا پیدا کرد.[۴۲]

حمایت از دربار پلهوی

موضع امریکا در برابر ملی‌شدن صنعت نفت ایران، نخست حمایت از صنعت ملی‌شدن نفت جهت بهره‌برداری به نفع خود و خارج‌کردن انحصار انگلیس از صنعت نفت ایران بود.[۴۳] (ببینید: ملی‌شدن صنعت نفت) ولی در ادامه راه، حمایت امریکا از دربار پهلوی و اجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، موجب شد محمدرضا پهلوی تاج و تخت خود را مدیون امریکاییان بداند و مجری کامل سیاست‌ها و خط‌مشی‌های امریکا در ایران شود.[۴۴] به اعتقاد امام‌خمینی، او پس از بازگشت به قدرت در سال ۱۳۳۲ به دیکتاتوری همانند پدرش تبدیل شد.[۴۵]

سیاست امریکا در دوره آیزنهاور

سیاست خارجی امریکا در دوره آیزنهاور (پس از کودتای ۲۸ مرداد)، سیاست راهبرد انتقام گسترده یا «نگاه نو» بود.[۴۶] این سیاست مهم‌ترین زمینه ایجاد رابطه دست‌نشاندگی میان ایران و امریکا و تلاش برای تبدیل‌کردن ایران از یک کشور بی‌طرف به کشوری ضد کمونیست بود.[۴۷] سیاستمدارن آمریکایی که نگران بی‌ثباتی سیاسی ایران بودند، برای تأمین ثبات و جلوگیری از کسب قدرت طرفداران شوروی، پس از کودتا با استفاده از سه روش مالی، نظامی و سیاسی فعالیت گسترده‌ای را برای تقویت رژیم آغاز کردند.[۴۸] در حقیقت نخستین نشانه جدید همبستگی نظامی میان دو دولت ایران و امریکا در پیمان بغداد، سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی (سیتو) بود که دولت آمریکا برای تثبیت برتری خود در جهان و مقابله با توسعه‌طلبی ایدئولوژیک و نظامی شوروی دست به ایجاد آن زد و ایران نیز در این پیمان، سیاست هم‌پیمانی با غرب را انتخاب کرد.[۴۹]
ازجمله اقدامات دیگر امریکا در دهه ۱۳۳۰ در ایران، تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در حوزه امنیتی و سیاسی بود. از نظر پهلوی مهم‌ترین تهدیدات علیه امنیت ملی ایران، خطر شوروی و اخلالگری‌های کمونیست‌ها بود و اساسی‌ترین وسیله برای مقابله با این تهدیدات، نیروهای مسلح و داشتن ارتشی با قابلیت دفع خطرها همراه با برخورداری از یک قدرت برتر خارجی همانند امریکا بود.[۵۰] در حوزه مالی، سیاست امریکا در این دهه، اجرای اصل چهار ترومن بود. این اصل در بخش‌های مختلف آموزش و پرورش، بهداشت و کشاورزی در شهرها و روستاهای ایران فعالیت داشت و تا سال ۱۳۴۰، پنجاه درصد از بودجه عمران روستایی کشور را اصل چهار می‌پرداخت.[۵۱]

سیاست امریکا در دوره کندی

امریکا همچنین در دوران جان اف کندی، رئیس‌جمهور آمریکا، با توجه به بروز بحران‌های سیاسی و اجتماعی در کشورهای جهان سوم، سیاست تشویق برای اصلاحات اجتماعی در این کشورها، ازجمله ایران را در پیش گرفت.[۵۲]
لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، اجرای اصلاحات ارضی و انقلاب سفید محمدرضا پهلوی، ازجمله این اصلاحات اجتماعی بود که با توجه به ماهیت آنها با مخالفت بسیاری از علما و مردم روبه‌رو شد. (ببینید: انجمن‌های ایالتی و ولایتی ، اصلاحات ارضی ، و انقلاب سفید)
امام‌خمینی در آغاز مبارزات علنی خود با انحرافات رژیم پهلوی در سال ۱۳۴۱، طرح لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی از سوی رژیم را با تهدید یا تطمیع قدرت‌های خارجی ازجمله امریکا دانست،[۵۳] و با صراحت اعلام کرد تمام سخت‌گیری رژیم پهلوی علیه مردم و روحانیت به این جرم است که می‌گویند «ربنا اللَّه» و اینکه مربی آنان آمریکا، انگلیس و اسرائیل نیست.[۵۴] ایشان همچنین با تأکید بر اینکه اصلاحات ارضی به فرمان دولت امریکا صورت گرفته‌است[۵۵] هدف از آن را ایجاد بازاری برای کشورهای خارجی به‌ویژه امریکا و وابسته‌کردن کشور می‌دانست.[۵۶]
همچنین تصویب قانون کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳ و اعطای مصونیت سیاسی به رئیس و اعضای هیئت‌های مستشاری نظامی امریکا در ایران از سوی مجلس شورای ملی، اعتراض‌های بسیاری در پی داشت.[۵۷]
امام‌خمینی پس از آگاهی از این قانون، با صدور اعلامیه و سخنرانی، با اعتراض شدید به آن، آن را سند بردگی ملت ایران، اقرار به مستعمره بودن ایران و مضر به حال قرآن، اسلام و استقلال کشور شمرد و محمدرضا پهلوی را به سبب تن‌دادن به این قانون ذلت‌بار، سرزنش کرد. ایشان با اعلام اینکه تمام گرفتاری مردم ایران از امریکا است، رئیس‌جمهور امریکا را به سبب تحمیل این قانون به ملت ایران، منفورترین افراد دنیا نزد ملت دانست.[۵۸] (ببینید: کاپیتولاسیون) این اعتراض‌ها موجب دستگیری و تبعید ایشان از کشور در آبان ۱۳۴۳ شد.[۵۹] سه روز پس از تبعید ایشان وزیر مختار و رایزن سفارت امریکا در نامه‌ای به یکی از مقامات وزارت امور خارجه آمریکا، از تبعید ایشان اظهار خوشحالی می‌کند و می‌نویسد: «بالاخره توانستیم از سوءرفتار پیرمردی که با سخن خود چوب در میان چرخ‌های ما می‌گذاشت، خلاص شویم».[۶۰]

سیاست امریکا در دوره نیکسون

با آغاز ریاست‌جمهوری ریچارد نیکسون در ژانویه ۱۹۶۹م/ دی ۱۳۴۷ش در امریکا و ارائه دکترین معروف او (دکترین دوستونی) که در آن عربستان به عنوان ستون اقتصادی و ایران به عنوان ستون نظامی امریکا و ژاندارم منطقه مطرح بود، امریکا تلاش کرد منافع سیاسی و اقتصادی خود را از طریق مسلح‌کردن کشورهای ایران و عربستان تأمین کند؛ بدین ترتیب ایران به یک انبار تسلیحاتی نظامی تبدیل شد.[۶۱] امام‌خمینی در انتقاد از سیاست‌های نظامی رژیم پهلوی معتقد بود هدف امریکا تاراج نفت در برابر فروش سلاح است تا ایران را تبدیل به پایگاه نظامی برای منافع خود در منطقه کند.[۶۲]
راهبرد امریکا در قبال ایران، در دهه ۱۳۴۰–۱۳۵۰ تغییر چندانی نکرد؛ زیرا امریکا عملکرد محمدرضا پهلوی را تأیید می‌کرد و او تنها حافظ جدی و وفادار منافع امریکا در ایران به‌شمار می‌رفت.[۶۳] روابط دو کشور در دهه پنجاه، تنها به روابط نظامی و امنیتی محدود نشد، بلکه این مناسبات با افزایش درآمدهای نفتی ایران شکل گسترده‌تری به خود گرفت،[۶۴] به طوری که سفر نیکسون به ایران در خرداد ۱۳۵۱، نقطه عطفی در برنامه تسلیحاتی ایران به‌شمار می‌رفت؛ زیرا بزرگ‌ترین قراردادهای خرید نظامی در این سفر بسته شد و در سال‌های ۱۳۵۱–۱۳۵۶ ایران ۴/۱۴ میلیارد دلار جنگ‌افزار نظامی از امریکا خریداری کرد.[۶۵] هم‌زمان با افزایش ورود جنگ‌افزارهای آمریکایی به ایران، تعداد کارکنان نظامی و فنی امریکا نیز در این دوره افزایش یافت، به طوری که تحقیقات مجلس سنای امریکا تعداد این افراد را با احتساب خانواده‌هایشان در سال ۱۳۵۷، حدود چهل تا پنجاه هزار تن برآورد کرده‌است،[۶۶] همچنین به نسبت دیگر کشورها، تعداد بیشتری از مقامات برجسته آمریکایی در جشن‌های ۲۵۰۰ساله شرکت کردند.[۶۷]
امام‌خمینی در تمام این دوره که در تبعید به سر می‌برد، ایران را مستعمره امریکا و رژیم پهلوی را دست‌نشانده بی‌اختیار دولت امریکا می‌دانست و این کشور را عامل تمام گرفتاری‌ها و بدبختی‌های ملت ایران قلمداد می‌کرد و در مناسبت‌های مختلف تلاش می‌کرد در این زمینه روشن‌گری کند.[۶۸] ایشان با اشاره به کشتار مردم فلسطین به دست رژیم اسرائیل و اهمیت واکنش متحد دنیای اسلام در برابر آن، رژیم پهلوی را که در برابر این جنایات سکوت می‌کرد یا به کمک نمایش‌های مبتذل و قراردادهای رسوای نفتی، با آن همراهی می‌کرد، خدمتگزار بی‌چون و چرای امریکا نامید و اعلام کرد که از این رژیم برای جهان اسلام، احساس خطر می‌کند. ایشان همچنین با اظهار نگرانی از مصرف سلاح‌ها و مهماتی که با قحطی و محرومیت مردم ایران به دست آمده‌است، در راه یاری اسرائیل و مبارزه با مجاهدان اسلام، از ارتش و ملت ایران خواست تا در شرایط فعلی، با حمله به منافع امریکا و اسرائیل در ایران، بیش از این تن به ذلت ندهند و برای استقلال وطن خود چاره‌جویی کنند.[۶۹]
امریکا که پیش از این دوره با ایجاد، آموزش و هدایت ساواک عملاً راه را بر منتقدان حکومت پهلوی بسته بود و در بسیاری موارد چشم بر سرکوب معترضان می‌بست.

سیاست امریکا در دوره کارتر

با پیروزی جیمی کارتر در سال ۱۳۵۵ به شعار حقوق بشر روی آورد. هدف دکترین کارتر از این طرح، ترسیم چهره‌ای مثبت از آمریکا، زدودن آثار مداخلات این کشور در جهان و تقویت و ایجاد ثبات در کشورهای وابسته به امریکا بود.[۷۰] البته محمدرضا پهلوی از انتقادهایی که مطبوعات و کنگره امریکا دربارهٔ رعایت حقوق بشر در ایران مطرح می‌کردند، خشنود نبود.[۷۱] اوج‌گیری اعتراض‌ها در داخل و خارج کشور علیه استبداد پهلوی و نگرانی از آن، موجب شد دولت امریکا اصلاحات سیاسی (فضای باز سیاسی) را مطرح کند[۷۲] حامی سیاست اصلاحات (هرچند ظاهری) در امریکا وزارت خارجه این کشور بود و با تبلیغات فراوان این سیاست را به پیش می‌برد. این در حالی بود که در طول مبارزات مردم علیه پهلوی، برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر همواره بر سیاست مشت آهنین در برخورد با انقلابیان تأکید می‌کرد.[۷۳]
امام‌خمینی با رد برنامه اصلاحات سیاسیِ مورد نظر کارتر، معتقد بود این اصلاحات منجر به حکومتی با سیمای آزادمنش و مضمون دیکتاتوری خواهد شد،[۷۴] زیرا ادعای امریکا در حمایت از حقوق بشر و دفاع از حکومت‌نظامی و سرکوب آزادی‌های اولیه با هم در تضاد است.[۷۵] از نظر ایشان ادعای فضای باز سیاسی در ایران از سوی رژیم پهلوی چیزی جز عوض کردن منطق‌ها و واژه‌ها نبود و گرنه فضای باز سیاسی، همان اختناق‌ها و سانسورهای همه‌جانبه است.[۷۶]
رئیس‌جمهور امریکا در حالی‌که از ضرورت حقوق بشر و ایجاد آزادی در ایران سخن می‌گفت، در سفر به ایران در دهم دی ۱۳۵۶، ایران را جزیره باثبات خواند و حمایت همه‌جانبه خود را از پهلوی اعلام کرد[۷۷] و امام‌خمینی با اشاره به این سفر کارتر به ایران و پشتیبانی از پهلوی، آن را نشانه عدم صداقت امریکا در شعار حقوق بشر دانست.[۷۸]
امام‌خمینی کشتار مردم ایران در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی را نیز به پشتیبانی امریکا دانسته[۷۹] پهلوی را مجرم دوم و امریکا را مجرم اول در حوادث ایران می‌شمرد.[۸۰] ملت ایران نیز به پیروی از ایشان در اجتماعات و تظاهرات خود، سمت و سوی اصلی شعارهای خود را مبارزه با امریکا قرار داده، با شعارهایی چون «مرگ بر آمریکا»، «این کارتر بیگانه، از خاور میانه، اخراج باید گردد»، «شاه جنایت می‌کند، امریکا حمایت می‌کند» و «مزدور آمریکایی اخراج باید گردد»، خواستار پایان سلطه امریکا بر ایران بودند. (ببینید: تظاهرات  و شعار)
گفته شده پس از حوادث سال ۱۳۵۷، امریکا از حمایت بی‌قید و شرط از محمدرضا پهلوی دست کشیده‌است[۸۱] اما پس از تشکیل دولت شاپور بختیار هم، امریکا با ادعای استقرار نظم و تثبیت اوضاع از وی حمایت کرد.[۸۲] کارتر معتقد بود ارتش را به حمایت از دولت بختیار ترغیب خواهد کرد؛ زیرا یک کودتای نظامی بهترین راه جلوگیری از قبضه قدرت به دست امام‌خمینی است.[۸۳] سیاست امریکا در قبال تحولات ایران، تا این زمان حفظ رژیم پهلوی بود.[۸۴] پس از کنفرانس گوادلوپ و توافقاتی که میان کشورهای آمریکا، آلمان، انگلیس و فرانسه دربارهٔ تحولات ایران انجام شد، کارتر از طریق نماینده ژیسکاردستن رئیس‌جمهور فرانسه در پیامی به امام‌خمینی، از دولت بختیار حمایت کرد و از ایشان خواست از وی حمایت کند. او همچنین تهدید کرد در صورت مخالفت امام‌خمینی با بختیار، وقوع یک کودتای نظامی حتمی است و دیگر آنکه بهتر است ایشان در بازگشت به ایران عجله نکند.[۸۵] (ببینید: فرار شاه) امام‌خمینی به دلیل وابستگی بختیار به رژیم و حمایت امریکا از وی به مخالفت با دولت بختیار پرداخت[۸۶] و در هشداری از امریکا خواست از ایجاد کودتای نظامی در کشور حذر کند.[۸۷] (ببینید: شاپور بختیار)
پس از خروج محمدرضا پهلوی از کشور نیز دولت امریکا تمام تلاش خود را برای تأخیر در بازگشت امام‌خمینی و حفظ دولت بختیار و ارتش شاهنشاهی به کار گرفت[۸۸] که در نهایت موفق نشد و در برابر خواست اکثر مردم ایران و قبول تشکیل جمهوری اسلامی تسلیم شد.[۸۹]

نقش امریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نگاه ایدئولوژیک انقلاب نه تنها خطوط سیاست داخلی کشور را ترسیم کرد، بلکه سیاست خارجی ناشی از آن نیز متحول شد و اصل «نه شرقی نه غربی» موجب دوری هرچه بیشتر ایران و امریکا و قطع ارتباط گردید،[۹۰] در عین حال در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت و نخستین نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران، در مصاحبه‌ای با خبرنگار روزنامه تایمز دربارهٔ رابطه با امریکا تصریح کرد دولت ایران تمایل دارد روابط خود با امریکا را از سر بگیرد. وی همچنین در دیداری با برژینسکی چگونگی مناسبات و روابط دو کشور را بررسی کرد.[۹۱] ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه نیز از مناسبات دوستانه با امریکا پشتیبانی می‌کرد،[۹۲] اما امام‌خمینی که امریکا را شیطان بزرگ[۹۳] و دشمن شماره یک بشریت و مردم ایران می‌دانست.[۹۴] رابطه امریکا و دیگر ابرقدرت‌ها با کشورهایی مانند ایران را که تنها به دنبال بهره‌کشی و نه سودرساندنِ متقابل‌اند، به صلاح نمی‌دانست و آن را به رابطه گرگ با بره تشبیه می‌کرد[۹۵] و آن را رابطه یک مظلوم با یک ظالم و غارت‌شده با یک غارتگر می‌دانست.[۹۶]

توطئه‌ها برای مهار انقلاب

امریکا برای مهار انقلاب بدون فاصله پس از پیروزی آن، توطئه‌های گوناگونی در داخل کشور و منطقه طراحی و اجرا کرد. ازجمله این اقدام‌ها، می‌توان به پذیرش محمدرضا پهلوی در امریکا (ببینید: فرار شاه) تشویق گروه‌های ضدانقلاب برای خرابکاری، ایجاد و حمایت از درگیری‌های قومی و مذهبی، دامن‌زدن به اختلافات شیعه و سنی، کمک مادی و معنوی به تجزیه‌طلبان در نقاط مختلف ایران ازجمله کردستان، (ببینید: ضدانقلاب  و کردستان) طرح کودتای نظامی، (ببینید: کودتای نوژه) تجاوز نظامی به طبس و تشویق عراق به تحمیل جنگ هشت‌ساله به ایران (ببینید: جنگ تحمیلی) اشاره کرد.

واکنش امام‌خمینی به اقدامات امریکا

امام‌خمینی در واکنشی قاطع به برخی از اقدامات امریکا ازجمله پذیرش محمدرضا پهلوی، خواستار تحویل وی به ایران شد.[۹۷] ایشان محاکمه پهلوی، بازگرداندن اموال غارت‌شده به دست او و تمامی دیکتاتورهای جهان را از سازمان‌های بین‌المللی خواست.[۹۸] ایشان همچنین فعالیت گروه‌های ضدانقلاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی را توطئه امریکا و دیگر دست‌نشاندگان بیگانه می‌دانست[۹۹] چنان‌که با اشاره به حمایت امریکا از حزب دموکرات کردستان، این حزب را غیرقانونی و وابسته مستقیم به امریکا و صهیونیسم خواند.[۱۰۰]

تسخیر سفارت امریکا

پس از پیروزی انقلاب، یک‌بار سفارت امریکا در تهران در ۲۵ بهمن ۱۳۵۷، به دست ۷۵ تن از اعضای چریک‌های فدایی خلق اشغال شد[۱۰۱] و این اقدام با دخالت نیروهای کمیته انقلاب اسلامی خنثی شد،[۱۰۲] اما عملکرد برخی دولت‌مردان امریکا در مقابله با نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران و کشف ارتباط برخی جریان‌های ضدانقلاب با سفارت آمریکا، همچنین جریحه‌دارشدن احساسات مردم از ورود محمدرضا پهلوی به خاک آمریکا، برخی دانشجویان مسلمان را بر آن داشت در سیزدهم آبان ۱۳۵۸، برای بار دوم سفارت امریکا را تصرف کنند.[۱۰۳]
امام‌خمینی یک روز پس از تصرف سفارت امریکا در جمع گروهی از مردم قم، ضمن تأیید اقدام دانشجویان، امریکا را شیطان بزرگ خواند و تسخیر سفارت را انقلاب دوم پس از انقلاب اسلامی نامید که از آن مهم‌تر است.[۱۰۴] (ببینید: تسخیر لانه جاسوسی امریکا) ایشان همچنین در برابر تهدیدهای آمریکا، خطاب به جوانان مسلمان تأکید کرد امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و اگر قدرتی داشت، در حفظ رژیم پهلوی موفق می‌شد.[۱۰۵] ایشان به دلیل جنایات امریکا در ایران و پناه‌دادن به محمدرضا پهلوی و نیز تلازم محاکمه وی با محاکمه رؤسای جمهور آمریکا، که امری بیرون از توان ایران بود، خواهان محاکمه غیابی آنان بود.[۱۰۶]

تحریم اقتصادی ایران و واکنش امام

تصرف سفارت امریکا موجب واکنش این کشور در بستن حساب‌های ذخایر ارزی ایران در بانک‌های آمریکایی و بلوکه‌کردن هشت میلیارد دلار ذخایر ارزی ایران شد. همچنین امریکا در ۱۳۵۸/۱۰/۲۴، طرحی مبنی بر محاصره اقتصادی ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه و اعلام کرد در صورتی که فعالیت‌های سیاسی برای آزادی گروگان‌ها به نتیجه نرسد، این طرح را به کمک متحدان اروپایی خود اجرا خواهد کرد.[۱۰۷]
با اعلام خبر تحریم اقتصادی ایران، امام‌خمینی در نخستین واکنش، آن را به فال نیک گرفت و این عمل کارتر را به خیر و صلاح ملت ایران و موجب پایان چپاولگری امریکا دانست.[۱۰۸] ایشان شکوفایی استعدادها، نوآوری و ابتکار[۱۰۹] و بازیافتن اعتماد به نفس[۱۱۰] را دو جنبه مثبت تحریم‌ها در بهبود اوضاع اقتصادی ایران ارزیابی کرد که نتیجه هر دو عامل استقلال اقتصادی است.[۱۱۱] پس از آن، امریکا در هجدهم فروردین ۱۳۵۹ روابط خود را با ایران قطع کرد.[۱۱۲] در پی این قطع رابطه، امام‌خمینی در پیامی در نوزدهم فروردین ۱۳۵۹، اقدام دولت کارتر را تنها کار سودمند وی شمرد که در حق ملت مظلوم ایران انجام داده‌است. ایشان ارتباط امریکا با ایران را رابطه ملتی مظلوم با چپاولگران و جهانخواران معرفی کرد که همیشه به نفع دولت امریکا و ضرر ایران بوده‌است.[۱۱۳]

تحریک بر جنگ علیه ایران

امریکا که با اقدامات یادشده در ماه‌های آغازین انقلاب اسلامی ایران، در ضربه‌زدن به انقلاب نوپای جمهوری اسلامی ایران ناکام بود، تلاش کرد رژیم بعثی عراق را که مایل به سقوط ایران بود، علیه ایران تحریک کند،[۱۱۴] زیرا این انقلاب چنان‌که امام‌خمینی بر آن تأکید می‌کرد الگویی برای تمام مستضعفان و مسلمانان منطقه بود،[۱۱۵] بنابراین در شهریور ۱۳۵۹، جنگ علیه ایران آغاز شد.[۱۱۶] (ببینید: جنگ تحمیلی) امام‌خمینی این جنگ را به تحریک مستکبران به‌ویژه امریکا و با اغفال حزب بعث علیه ایران ارزیابی کرد[۱۱۷] و همواره دست امریکا را در حمایت از رژیم عراق در جنگ می‌دید.[۱۱۸] ایشان در سال‌های بعد یکی از شواهد ناتوانی و ناکامی سیاست‌های خصمانه امریکا در برابر مردم ایران را حضور مک فارلین، مشاور رئیس‌جمهور امریکا برای برقراری رابطه با ایران خواند و از آن به رسوایی بزرگ ایالات متحده تعبیر کرد[۱۱۹] رسوایی‌ای که با نام «ایران گیت» در محافل سیاسی مشهور و موجب شد رئیس سیا، دادستان کل و مشاور امنیت ملی ریاست‌جمهوری مجبور به استعفا شوند.[۱۲۰] (ببینید: مک فارلین)
در طول جنگ تحمیلی، امریکا همواره از عراق در برابر ایران حمایت می‌کرد.[۱۲۱] سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) و وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) با اطلاعات و تصاویر ماهواره‌ای که در اختیار عراق می‌گذاشتند، دربارهٔ چگونگی حمله به تأسیسات اقتصادی و صنعتی ایران با عراق همکاری داشتند،[۱۲۲] همچنین امریکا در طول جنگ میلیاردها دلار اعتبار و کمک اقتصادی در اختیار عراق قرار داد.[۱۲۳] اقدامات امریکا تنها محدود به این موارد نبود و در ماه‌های پایانی جنگ، به حضور مستقیم امریکا و درگیری نظامی با نیروهای ایرانی ختم شد.[۱۲۴]

واکنش امام بر جنایات امریکا

امام‌خمینی در واکنش به این حملات و جنایت علیه مسافران هواپیمای ایرانی، این جنایت را محکوم کرد و اقدام امریکا را حرکتی جنون‌آمیز شمرد و خواستار امنیت منطقه خلیج فارس و خروج هرچه سریع‌تر ناوهای جنگی امریکا در منطقه شد.[۱۲۵] (ببینید: حمله امریکا به هواپیمای مسافربری) ایشان از دیگر اقدامات امریکا در این مقطع را همراه‌شدن با عربستان سعودی برای کشتار حاجیان ایرانی در سال ۱۳۶۶ دانست که نشان‌دهنده درماندگی امریکا و ناامیدی سرسپردگان آن بود.[۱۲۶] (ببینید: کشتار حجاج ایرانی)
به باور امام‌خمینی سرانجامِ جنگ عراق علیه ایران، هرچند در آغاز، امریکا و متحدانش آن را برای از میان‌بردن نظام جمهوری اسلامی ایران طراحی کرده بودند، درعمل نه تنها به نفع امریکا نشد، بلکه به پیروزی ایران و بیداری دیگر کشورهای مسلمان جهان منجر شد.[۱۲۷] (ببینید: جنگ تحمیلی) امام‌خمینی توطئه امریکا علیه مردم ایران را پایان‌ناپذیر می‌دانست و تأکید می‌کرد آنان تا سست‌کردن و خاموشی نهضت اسلامی مردم ایران پیش خواهند رفت[۱۲۸] از این‌رو به مردم هشدار می‌داد با رهاکردن مسائل فرعی، مراقب مسئله اصلی باشند که دشمنی امریکا است.[۱۲۹] ایشان خودکفایی در عرصه اقتصادی به‌ویژه کشاورزی را مقدمه استقلال سیاسی از امریکا می‌دانست و از دولت و مردم می‌خواست کشور را به گونه‌ای با دست خود اداره کنند که نیازمند امریکا نباشند.[۱۳۰] ایشان در عین حال تأکید می‌کرد جوانان مطمئن باشند «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»[۱۳۱] و «ما امریکا را زیر پا می‌گذاریم».[۱۳۲]

پانویس

  1. وایل، سیاست در ایالات متحده آمریکا، ۱۸؛ داربی شر، تحولات سیاسی در ایالات متحد آمریکا، ۳.
  2. داربی شر، تحولات سیاسی در ایالات متحد آمریکا، ۴–۵؛ وایل، سیاست در ایالات متحده آمریکا، ۳۶۹–۳۷۰.
  3. امجد، سیاست و حکومت در ایالات متحده، ۲۱۳ و ۲۲۰.
  4. امجد، سیاست و حکومت در ایالات متحده، ۲۳۴–۲۳۵؛ داربی شر، تحولات سیاسی در ایالات متحد آمریکا، ۸.
  5. وایل، سیاست در ایالات متحده آمریکا، ۸۲–۸۳ و ۱۱۷.
  6. محمدپناه، تاریخ و ساختار نظام سیاسی ایالات متحد آمریکا، ۹.
  7. ← آندره، تاریخ امریکا از پیدایش تا جنگ دوم، ۲۱–۲۴.
  8. هوارد جی و هاروی‌اف، آمریکای لاتین، ۴۸.
  9. کشوری، گذری بر تاریخ آمریکا، ۲۹.
  10. رضوانی دهاقانی، امریکا در مسیر فروپاشی نظام سیاسی، ۳۷–۳۸.
  11. خطیبی، بررسی پدیده مهاجرت و وضعیت مهاجران در ایالات متحده آمریکا، ۱۹۹.
  12. الهی، امپریالیسم و عقب‌ماندگی، ۷۲–۷۳.
  13. خطیبی، بررسی پدیده مهاجرت و وضعیت مهاجران در ایالات متحده آمریکا، ۲۰۱.
  14. آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۸.
  15. شیبانی، انقلاب و استقلال آمریکا، ۳۱.
  16. شیبانی، انقلاب و استقلال آمریکا، ۵۰–۸۴.
  17. شیبانی، انقلاب و استقلال آمریکا، ۶۸–۷۰.
  18. Hoffman, 443.
  19. اصفهانیان و ولی‌پور، ظهور امریکا و زمینه‌های مقدماتی نفوذ تدریجی آن در عرصه سیاسی ایران، ۳۸–۳۹.
  20. اصفهانیان و ولی‌پور، ظهور امریکا و زمینه‌های مقدماتی نفوذ تدریجی آن در عرصه سیاسی ایران، ۳۹–۴۰.
  21. زاهدی، بررسی تبعیض نژادی در آمریکا، ۲۵۰–۲۵۲.
  22. امام‌جمعه‌زاده و تویسرکانی، درآمدی بر سیاست خارجی ایالات متحده از دکترین واشینگتن تا یک‌جانبه‌گرایی، ۶۴۳–۶۴۴.
  23. deconde, 140.
  24. پلنو و آلتون، فرهنگ روابط بین‌الملل، ۵۸۲.
  25. اصفهانیان و ولی‌پور، ظهور امریکا و زمینه‌های مقدماتی نفوذ تدریجی آن در عرصه سیاسی ایران، ۴۱–۴۲.
  26. اصفهانیان و ولی‌پور، ظهور امریکا و زمینه‌های مقدماتی نفوذ تدریجی آن در عرصه سیاسی ایران، ۴۳–۴۴.
  27. اصفهانیان و ولی‌پور، ظهور امریکا و زمینه‌های مقدماتی نفوذ تدریجی آن در عرصه سیاسی ایران، ۴۴–۴۵.
  28. رضوانی دهاقانی، امریکا در مسیر فروپاشی نظام سیاسی، ۹۵.
  29. رضوانی دهاقانی، امریکا در مسیر فروپاشی نظام سیاسی، ۹۷.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۹۰و ۱۵/۵۲۰.
  31. نظرپور، جمهوری اسلامی ایران و نظم نوین جهانی، ۵۴.
  32. واعظی، ایران و آمریکا، ۵۳.
  33. واعظی، ایران و آمریکا، ۵۴.
  34. الکساندر و آلن، تاریخ مستند روابط دو جانبه ایران و ایالات متحده، ۱۷.
  35. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۲۹.
  36. مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۲–۱۳.
  37. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۱۲۷.
  38. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۹۸.
  39. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۱۰۲–۱۰۳ و ۱۱۶.
  40. امینی، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۶.
  41. ← نوازنی، الگوهای رفتاری ایالات متحده امریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی، ۳۷–۴۵.
  42. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۱۲۷–۱۲۸.
  43. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۱۹۴–۱۹۵.
  44. جمشیدی، رفتارشناسی امریکا در قبال نهضت ملی ایران، ۱۷۶–۱۷۷.
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۷۱–۳۷۲.
  46. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۶۸.
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۶۸–۲۶۹؛ گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ۲۱۳–۲۱۵ و ۲۴۲–۲۴۳.
  48. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۶۸.
  49. جعفری و یحیی‌آبادی، بررسی پیمان بغداد: زمینه‌ها، آثار و نتایج آن در ایران، ۱۸۴–۱۸۶.
  50. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۷۱.
  51. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۷۳–۲۷۴.
  52. معبادی، چالش‌های ایران و امریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ۳۷.
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۰۱.
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۹.
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵۲۱ و ۴/۲۳.
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۶۹؛ ۴/۲۳، ۲۷۴، ۳۳۴ و ۵/۲۳۹.
  57. معبادی، چالش‌های ایران و امریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ۳۸.
  58. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹–۴۲۵.
  59. فوزی، اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۴۳.
  60. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۱۱۱–۱۱۶.
  61. معبادی، چالش‌های ایران و امریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ۴۰.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۷۷.
  63. معبادی، چالش‌های ایران و امریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ۳۸.
  64. معبادی، چالش‌های ایران و امریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ۴۱.
  65. مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۴۰۳–۴۰۴.
  66. مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۴۰۶.
  67. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۳۵۴.
  68. ←امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۱۵۱، ۲۷۷، ۳۲۴، ۴۸۴ و ۳/۶، ۷، ۱۷۰، ۳۷۵.
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵–۷.
  70. ملکوتیان، زمینه‌ها عوامل و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران، ۲۲۵.
  71. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۴۶۷.
  72. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۴۶۳–۴۶۵.
  73. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۵۱۴؛ ملکوتیان، زمینه‌ها عوامل و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران، ۲۲۵.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۵.
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۰۱.
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۵۹.
  77. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۳۶۱.
  78. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۷۵.
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۶۲.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۰۷.
  81. ازغندی، روابط خارجی ایران، ۳۶۲.
  82. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۵۵۷.
  83. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۵۵۸.
  84. ← خداوردی، روابط ایران و امریکا از پیروزی انقلاب اسلامی تا تسخیر لانه جاسوسی، ۱۰۷–۱۲۲.
  85. ← امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۷۵–۳۷۷ و ۶/۲۳۰، ۲۸۲؛ یزدی، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، ۱۸۷؛ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، خاطرات دو سفیر، ۴۵۷–۴۵۸.
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۷۵–۳۷۶.
  87. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۷۶–۳۷۷.
  88. کدیور، رویاوریی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، ۲۰۱.
  89. خداوردی، روابط ایران و امریکا از پیروزی انقلاب اسلامی تا تسخیر لانه جاسوسی، ۱۲۵.
  90. معبادی، چالش‌های ایران و امریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ۵۷–۵۸.
  91. اطلاعات، روزنامه؛ رضوی‌نیا، نهضت آزادی، ۷۰–۷۱.
  92. رضوی‌نیا، نهضت آزادی، ۷۱–۷۲.
  93. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۸۹–۴۹۳.
  94. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۷۳–۳۷۴.
  95. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۶۰.
  96. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۵۷.
  97. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۳۲.
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۸–۱۵۹ و ۱۲/۳۶.
  99. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۸–۹.
  100. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۱۱.
  101. نوازنی، الگوهای رفتاری ایالات متحده امریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی، ۱۰۷.
  102. نوازنی، الگوهای رفتاری ایالات متحده امریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی، ۱۰۷–۱۰۸.
  103. غضنفری، امریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، ۱۷۱–۱۷۲.
  104. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۸۹–۴۹۷.
  105. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۱۶–۵۱۷.
  106. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۷۱–۲۷۲، ۲۹۸–۲۹۹ و ۳۴۰–۳۴۱.
  107. جمعی از نویسندگان، نیروهای مسلح در وصیتنامه امام‌خمینی، ۱۹۸–۱۹۹.
  108. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۳۳.
  109. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۱۴ و ۱۶/۲۷۶.
  110. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۳۲ و ۱۸۹.
  111. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۲۴ و ۱۷/۴۱۱.
  112. جمعی از نویسندگان، نیروهای مسلح در وصیتنامه امام‌خمینی، ۱۹۹.
  113. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۳۳.
  114. نصری، ایران دیروز امروز فردا، ۲۰۵–۲۰۶؛ درودیان، خونین‌شهر تا خرمشهر، ۱۷۶.
  115. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۹۲–۲۹۳.
  116. کرامتی، جریان‌شناسی فعالان رابطه با امریکا از دولت موقت تا دولت اصلاحات، ۵۲–۵۳.
  117. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۲۱–۲۲۲.
  118. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۷.
  119. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۵۹–۱۶۰.
  120. محمدی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۵۶.
  121. کرامتی، جریان‌شناسی فعالان رابطه با امریکا از دولت موقت تا دولت اصلاحات، ۵۴.
  122. نوازنی، الگوهای رفتاری ایالات متحده امریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی، ۱۸۰–۱۸۱.
  123. واعظی، ایران و آمریکا، ۱۲۱.
  124. کرامتی، جریان‌شناسی فعالان رابطه با امریکا از دولت موقت تا دولت اصلاحات، ۵۴.
  125. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۹–۹۰.
  126. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۵۱.
  127. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۶۶–۱۶۷.
  128. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۰۴.
  129. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۱۰.
  130. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۶۶ و ۳۷۲–۳۷۳.
  131. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۱۶.
  132. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۰۴.

منابع

  • آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب.
  • درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
  • آندره، موروا، تاریخ امریکا از پیدایش تا جنگ دوم، ترجمه نجفقلی معزی، تهران، اقبال، بی‌تا.
  • ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران (دولت دست‌نشانده) ۱۳۲۰–۱۳۵۷، تهران، قومس، چاپ نهم، ۱۳۸۸ش.
  • اصفهانیان، داود و محمد ولی‌پور، ظهور امریکا و زمینه‌های مقدماتی نفوذ تدریجی آن در عرصه سیاسی ایران، مجله علمی-پژوهشی پژوهش‌های تاریخی ایران و اسلام، شماره ۳، ۱۳۸۷ش.
  • اطلاعات، روزنامه، ۳۰/۱۱/۱۳۵۷ش.
  • الکساندر، یوناه و ناتر آلن، تاریخ مستند روابط دو جانبه ایران و ایالات متحده، ترجمه سعید لطفیان و واحد صادقی، تهران، قومس، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • الهی، همایون، امپریالیسم و عقب‌ماندگی، تهران، قومس، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • امام‌جمعه‌زاده، جواد و مجتبی تویسرکانی، درآمدی بر سیاست خارجی ایالات متحده از دکترین واشینگتن تا یک‌جانبه‌گرایی، مجله سیاست خارجی، شماره ۳، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امجد، محمد، سیاست و حکومت در ایالات متحده، تهران، سمت، چاپ دهم، ۱۳۹۴ش.
  • امینی، علیرضا، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدف، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • پلنو، جک و آلتون سی روی، فرهنگ روابط بین‌الملل، ترجمه ابوالفضل رئوف، تهران، سرای عدالت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • جعفری، علی و مرضیه یحیی‌آبادی، بررسی پیمان بغداد: زمینه‌ها، آثار و نتایج آن در ایران، مجله پیام بهارستان، شماره، ۱۷، ۱۳۹۱ش.
  • جمشیدی، محمدحسین، رفتارشناسی امریکا در قبال نهضت ملی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • جمعی از نویسندگان، نیروهای مسلح در وصیتنامه امام‌خمینی، تهران، مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • خداوردی، حسن، روابط ایران و امریکا از پیروزی انقلاب اسلامی تا تسخیر لانه جاسوسی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • خطیبی، طیبه، بررسی پدیده مهاجرت و وضعیت مهاجران در ایالات متحده آمریکا، چاپ‌شده در کتاب آمریکا، ج۱۱ (ویژه مسائل داخلی آمریکا)، تدوین الهام رسولی ثانی‌آبادی، تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • داربی شر، یان، تحولات سیاسی در ایالات متحد آمریکا، ترجمه رحیم قاسمیان، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • درودیان، محمد، خونین‌شهر تا خرمشهر، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ هشتم، ۱۳۸۴ش.
  • رضوانی دهاقانی، اصغر، امریکا در مسیر فروپاشی نظام سیاسی، قم، فدک فاطمی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • رضوی‌نیا، علی، نهضت آزادی، تهران، کتاب صبح، چاپ چهارم، ۱۳۸۱ش.
  • زاهدی، نسا، بررسی تبعیض نژادی در آمریکا، چاپ‌شده در کتاب آمریکا، ج۱۱ (ویژه مسائل داخلی آمریکا)، تدوین الهام رسولی ثانی‌آبادی، تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • شیبانی، مجیر، انقلاب و استقلال آمریکا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۳۸ش.
  • غضنفری، کامران، امریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، تهران، کیا، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • فوزی تویسرکانی، یحیی، اندیشه سیاسی امام‌خمینی، قم، معروف، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • کدیور، جمیله، رویاوریی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، تهران، اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
  • کرامتی، محمدتقی، جریان‌شناسی فعالان رابطه با امریکا از دولت موقت تا دولت اصلاحات، قم، همای غدیر، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
  • کشوری، اصغر، گذری بر تاریخ آمریکا، تهران، علمیفرهنگی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • گازیوروسکی، مارک. ج، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ایجاد یک حکومت سلطه‌پذیر در ایران، ترجمه جمشید زنگنه، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
  • محمدپناه، بهنام، تاریخ و ساختار نظام سیاسی ایالات متحد آمریکا، تهران، سبزان، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • محمدی، منوچهر، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، اصول و مسائل، تهران، دادگستر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • معبادی، حمید، چالش‌های ایران و امریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • ملکوتیان، مصطفی، زمینه‌ها عوامل و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران (رهیافت فرهنگی)، قم، دفتر نشر معارفدانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، تهران، البرز، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • نصری، محسن، ایران دیروز امروز فردا، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • نظرپور، مهدی، جمهوری اسلامی ایران و نظم نوین جهانی، مجله مربیان، شماره ۳، ۱۳۸۰ش.
  • نوازنی، بهرام، الگوهای رفتاری ایالات متحده امریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی (۱۳۵۷–۱۳۸۰)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • واعظی حسن، ایران و آمریکا، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
  • وایل، ام.جی. سی، سیاست در ایالات متحده آمریکا، ترجمه ابوذر گوهری‌مقدم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • هوارد جی، ویاردا و کلاین هاروی‌اف، آمریکای لاتین.
  • سیاست، حکومت و توسعه، ترجمه علیرضا قربان‌پور، تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • یزدی، ابراهیم، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، تهران، قلم، ویرایش دوم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • Deconde. alexander (1963) a history of American Foreign Policy. new york. Charles scrip ners sons،
  • Hoffman. M. s (1990) The word almanac and book of facts. new york. Enterprise association.

پیوند به بیرون