عراق
عراق، کشوری مسلمان در جنوب غربی آسیا است که حدود ۶۰٪ جمعیت آن شیعهاند. این کشور از جنوب با عربستان سعودی و کویت، از غرب با اردن و سوریه، از شرق با ایران و از شمال با ترکیه همسایه است. مدفن شش تن از ائمه شیعه در شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا قرار دارد. افزون بر این حوزۀ علمیه نجف و مساجد مشهور شیعه مانند مسجد کوفه و مسجد سهله، عراق را به یکی از مهمترین کشورها برای شیعیان تبدیل کرده است. بغداد، پایتخت عراق است.
پیشنیۀ تاریخی
تاریخ عراق به پیش از میلاد مسیح بازمیگردد. سرزمین فعلی عراق جزو قلمرو ایران قدیم به شمار میرفت که در سال ۱۴ق به تصرف مسلمانان درآمد.[۱] انتقال مرکز حکومت از مدینه به عراق در زمان علی بن ابیطالب، این منطقه را به مرکز دنیای اسلام تبدیل کرد.[۲] همچنین در سال ۱۴۶ق منصور، خلیفۀ عباسی، شهر بغداد را ساخت و آن را پایتخت عباسیان قرار داد.[۳] این کشور همچنین از ۱۵۳۵م در تصرف عثمانیان بود.[۴]
کشور مستقل عراق از پادشاهی تا جمهوری
عراق در ۱۹۱۹م با جدایی از عثمانی تحت سرپرستی بریتانیا درآمد. در پی مخالفت مردم و علما با سرپرستی بریتانیا، پادشاهی عراق استقلال یافت. در ۱۹۵۸م عبدالکریم قاسم با کودتایی نظام سلطنتی را برانداخت و در کشور اعلام جمهوری کرد. ۱۰سال بعد با کودتای حسن البکر و قدرت گرفتن حزب بعث عراق، این کشور به جمهوری دموکراتیک خلق عراق تغییر نام داد.[۵] حزب بعث به محض دردستگرفتن قدرت و با وجود ادعای طرفداری از آزادی فردی و احزاب سیاسی، از فعالیت احزاب جلوگیری کرد و بیدرنگ به دستگیری و سرکوب مخالفان پرداخت.[۶]
تیرگی روابط ایران و عراق
از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکلگیری عراق کنونی، روابط دو کشور ایران و عراق غالباً به دلیل اختلافات مرزی بهجایمانده از امپراتوری عثمانی بهویژه بر سر اروندرود و چگونگی کشتیرانی در آن، خصومتآمیز بود. در دورۀ پهلوی دوم ادعای حسن البکر مبنی بر حاکمیت کامل عراق بر اروندرود، همچنین سیاستهای پانعربیستی و ایرانیستیز عراق، روابط دو کشور را به شدت متشنج کرد و به سمت درگیری نظامی پیش برد.[۷] این درگیری اگرچه در آن زمان با قراداد صلح الجزایر خاتمه یافت، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با به قدرت رسیدن صدام حسین بار دیگر آغاز شد و جنگی هشتساله را بین دوکشور رقم زد. (ببینید: جنگ تحمیلی عراق علیه ایران)
تبعید امامخمینی به عراق
امامخمینی در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ پس از ۱۱ماه اقامت در ترکیه، به دستور رژیم پهلوی به عراق تبعید شد. ایشان پس از ورود به عراق، در نجف مستقر شد و تا مهر ۱۳۵۷ که ناچار به فرانسه هجرت کرد، در این کشور اقامت گزید. حضور امامخمینی در نجف موجب شد بسیاری از روحانیون و نیز مبارزان ایرانی با سفر به عراق با ایشان دیدار کنند یا به قصد همراهی با ایشان در این کشور ساکن شوند.[۸] در دوران حضور امامخمینی در عراق، سران حزب بعث به فراخور نوع روابط خود با ایران، تلاش بسیاری صرف همراهساختن امامخمینی با اهداف سیاسی خود میکردند؛ اما در این زمینه توفیقی نیافتند.[۹]
اخراج ایرانیان از عراق
یکی از اقدامات دولت عراق در این دوره، اخراج ایرانیان از عراق و مصادره اموال آنان در سال ۱۳۵۰ بود که موجب موضعگیری شدید امامخمینی شد. ایشان با وصف حاکمان عراق به گروهی که یک مغز متفکر و عاقل در میان آنان نیست تا حقایق را درک کند و کسانی که به دست خود، عراق را به تباهی خواهند کشید،[۱۰] تلگرامی برای حسن البکر فرستاد و ضمن اعتراض به این اقدام، آن را خلاف مصالح دولت عراق از نظر سیاسی و اقتصادی شمرد.[۱۱] پس از بهبود روابط سیاسی ایران و عراق و امضای قرارداد الجزایر در سال ۱۳۵۳[۱۲] و درخواست محمدرضا پهلوی از حکومت عراق برای اعمال محدودیت بیشتر بر امامخمینی، اخراج روحانیان و طلاب مقیم نجف، با شدت بیشتر از سر گرفته شد.[۱۳]
ایجاد محدودیت و هجرت
امامخمینی پس از ایجاد محدودیت و منع هر گونه فعالیت سیاسی، همچنین تهدید برای اخراج ایشان از عراق، تأکید کرد هر زمان که آنان بخواهند خاک عراق را ترک میکند.[۱۴] گزارشهای ساواک از مهر ۱۳۵۷ حاکی از مذاکرات مقامات عراقی با امامخمینی و تأکید ایشان بر ادامۀ فعالیت سیاسی و تصمیم برای خروج از عراق است. این گزارشها همچنین پیامد ماندن یا رفتن ایشان را از عراق بررسی کرده است.[۱۵] با افزایش فشارها، امامخمینی مجبور به هجرت از نجف به پاریس شد.
امامخمینی در مهر ۱۳۵۸ ضمن بیان خاطراتی از دوران تبعید در عراق، به رفتار دولت عراق در ممانعت از فعالیت سیاسی، پخش شایعات دروغ دربارۀ احتمال ترور و محدودیتهایی که به بهانۀ مراقبت از ایشان اعمال میشد اشاره کرد و همین عوامل را دلیل تصمیم خود برای خروج از عراق دانست.[۱۶]
موضع امامخمینی دربارۀ دولت عراق
امامخمینی دولت عراق را دولت به معنای واقعی نمیشناخت[۱۷] و ضمن نصیحت این دولت، هشدار داد که سرانجامِ ستم و اختناق بر مردم انفجار است و دولتها برای بقای خود نیز باید در خدمت مردم باشند.[۱۸] ایشان معتقد بود حاکمان عراق منافق و فریبکارند؛ چرا که از یکسو به اقامۀ نماز و طرفداری از شعائر اسلامی وانمود میکنند و از سوی دیگر علیه اسلام و نمادهای اسلام مرتکب جنایت شده و علما و مفاخر دین را به شهادت میرسانند.[۱۹]
امامخمینی در دوران جنگ تحمیلی، با اشاره به سخنان دولتمردان عراق، تأکید کرد اگر به تاریخ هم استناد کنیم عراق و مدائن متعلق به ایران بوده است؛ اما ما تابع اسلامیم و قراردادهای منعقدشده را محترم میشماریم؛ لذا هرگز بنا نداریم حتی به یک وَجَب از سرزمین عراق تعدی کنیم.[۲۰]
موضع امامخمینی دربارۀ ملت عراق
امامخمینی به عراق به عنوان مرکز تشیع و مرکز اهلبیت(ع) علاقمند بود و این علاقه را مانند علاقه به ایران میدانست.[۲۱] ایشان در دوران جنگ تحمیلی نیز بارها از مردم و ارتش عراق خواست بیش از این ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند و برای دفاع از اسلام، قیام کنند.[۲۲] سفارش اکید امامخمینی به ملت عراق، قیام علیه حکومت کافر و ضداسلامی حزب بعث و به دستگرفتن حاکمیت و ادارۀ امور خود، با انجام تکلیف شرعی، الهی و انسانی خویش بود.[۲۳]
پانویس
- ↑ حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۵، ص۷۴-۷۵؛ گلیزواره، سرزمین اسلام، ص۱۲۳.
- ↑ گلیزواره، سرزمین اسلام، ص۱۲۳.
- ↑ ابنفقیه، البلدان، ص ۲۷۹.
- ↑ گلیزواره، جغرافیای جهان اسلام، ص۲۰۳.
- ↑ گلیزواره، جغرافیای جهان اسلام، ص۲۰۳؛ گلیزواره، سرزمین اسلام، ص۱۲۳-۱۲۷.
- ↑ جعفری، بررسی تاریخی، ص۳۴۲-۳۴۴.
- ↑ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ص۳۵۷-۳۶۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۵، ص۲۲۶-۲۲۷ و۲۵۰.
- ↑ فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج۲، ص۱۳۶.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲۰، ص۱۳۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲، ص۴۰۳-۴۰۴.
- ↑ امینی، تاریخ روابط خارجی ایران در دوران پهلوی، ص۲۲۵.
- ↑ فراتی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج۲، ص۱۵۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲۰، ص۲۰۰-۲۰۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲۰، ص۲۴۴-۲۴۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ج۲۰، ص۲۸۲-۲۸۳، ۲۸۶-۲۹۲، ۲۹۴-۲۹۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۱۰، ص۱۹۴-۱۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۱۲، ص۲۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۷، ص۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۱۴، ص۲۸۰؛ ج۱۸، ص۱۳۰-۱۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۱۴، ص۸۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۱۶، ص۴۸۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۱۲، ص۲۳۴، ۲۵۳-۲۵۴؛ ج۱۴، ص۲۷۶-۲۸۰ و ج۱۸، ص۱۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ج۱۳، ص۲۳۰-۲۳۱؛ ج۱۵، ص۲۸۶ و ج۲۰، ص۳۳۲.
منابع
- ابنفقیه، احمد بن محمد (۱۴۱۶ق). البلدان. تحقیق یوسف الهادی. بیروت: عالم الکتب.
- امامخمینی، سیدروحالله (۱۳۸۹). صحیفه امام. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- امینی، علیرضا (۱۳۸۱). تاریخ روابط خارجی ایران در دوران پهلوی. تهران: صدای معاصر.
- جعفری ولدانی، اصغر (۱۳۶۷). بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق. تهران: وزارت امور خارجه.
- حموی، یاقوت بن عبدالله (۱۹۹۵م). معجم البلدان. بیروت: دارصادر.
- فراتی، عبدالوهاب (۱۳۸۴). تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (امامخمینی در تبعید). تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- گلیزواره، غلامرضا (۱۳۸۹). جغرافیای جهان اسلام: آشنایی با کشورهای اسلامی و قلمرو اقلیتهای مسلمان. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- گلیزواره، غلامرضا (۱۳۸۰). سرزمین اسلام: شناخت کشورهای اسلامی و نواحی مسلماننشین. قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
- مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ) (۱۳۷۳). سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰-۱۳۵۷ش. تهران: البرز.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی (۱۳۸۶). سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک. تهران: عروج.