حکومت‌نظامی

از ویکی امام خمینی
حکومت‌نظامی
حکومت‌نظامی.jpg
شرح ماجرااعلام وضع ویژه از سوی رژیم پهلوی
دورهپهلوی
مکانتهران، قم، مشهد، تبریز، شیراز
علتپیشگیری از گسترش اعتراض‌ها
اهدافسرکوب گسترش انقلاب اسلامی
عاملانعوامل حکومت پهلوی، ارتش
نتایجناکامی و شکست رژیم پهلوی
پیامدهاگسترش اعتراض‌ها
واکنش‌هاموضع امام‌خمینی بر غیرقانونی‌بودن حکومت‌نظامی در شهرهای ایران


حکومت‌نظامی، اعلام وضع ویژه از سوی رژیم پهلوی با هدف پیشگیری و سرکوب گسترش انقلاب اسلامی.

حکومت‌نظامی اختیاری ویژه در دست دولت، برای تأمین امنیت یا حفظ حاکمیت در مواقع بحران است که در آن فرمان‌های ارتشی به‌جای قوانین مدنی اجرا می‌شود و مقررات آن بسته به قوانین مصوب هر کشور، مختلف است.

رژیم پهلوی در دوران نهضت اسلامی، افزون بر پنج‌ماه اعلام حکومت‌نظامی بعد از پانزدهم خرداد۱۳۴۲، با اوج‌گیری نهضت در سال ۱۳۵۷، به‌‌طور رسمی نخست در اصفهان و سپس در تهران و یازده شهر دیگر حکومت‌نظامی شش‌ماهه اعلام کرد. امام‌خمینی برقراری حکومت‌نظامی را نشانه نداشتن پایگاه اجتماعی پهلوی در میان ملت دانست و آن را غیر قانونی، بلکه جرم شمرد.

پس از بازگشت امام‌خمینی و افزایش تظاهرات و درگیری‌های خیابانی، ساعات منع عبورومرور به‌ویژه در ۲۱بهمن افزایش یافت. امام‌خمینی حکومت‌نظامی در آن روز را خدعه و خلاف شرع معرفی کرد و از مردم خواست به‌هیچ‌وجه به آن اعتنا نکنند. پاسخ مردم به این پیام، شکست حکومت‌نظامی و پیروزی مردم را در پی داشت.

مقدمه

برخی دولت‌ها جهت ایجاد نظم اجتماعی یا حفظ حاکمیت خویش، با ایجاد مقررات ویژه‌ به صورت موقت از برخی حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی باز می‌دارند و برای اعمال این مقررات ویژه، در منطقه دچار بحران، حاکم نظامی تعیین می‌کنند که در نتیجه فرمان‌های ارتشی به جای قوانین مدنی اعمال می‌شود. این کار دولت را «حکومت‌نظامی» می‌گویند [۱]. مقررات حکومت‌نظامی و محدودیت زمانی آن به قوانین و مصوبه دولت هر کشور بستگی دارد؛ ولی وجه مشترک حکومت‌نظامی در همه کشورها حاکمیت مقررات نظامی، منع اجتماعات، محدودیت رفت‌ و آمدها و سانسور مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی است [۲]. طبق قوانین رژیم پهلوی، برقراری حکومت‌نظامی به تصویب مجلس شورای ملی و مجلس سنا بستگی داشت [۳]. بر اساس اصل هفتادونهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برقراری حکومت‌نظامی منوط به تصویب مجلس شورای اسلامی است و بیش از سی روز نباید باشد.

حکومت‌نظامی در ایران

سابقه حکومت‌نظامی در ایران به دوره قاجار و عصر مشروطه بر می‌گردد. محمدعلی‌شاه قاجار برای مقابله با تحصن آزادیخواهان در مجلس شورای ملی، تعطیلی انجمن‌های ملی و مرعوب‌ساختن مردم حکومت‌نظامی برقرار کرد. دوشنبه ۲۲ جمادی‌الاولی ۱۳۲۶ق/ ۱/۴/۱۲۸۷ش اعلامیه حکومت‌نظامی با عنوان «تکالیف لازمه عمومی» با امضای محمدعلی‌شاه قاجار منتشر شد و ولادیمیر لیاخف روسی ـ که مأموریتش در ایران از پانزدهم سپتامبر ۱۹۰۷م آغاز شد و مجلس شورای ملی ایران را به دستور محمدعلی‌شاه به توپ بست و مشروطیت ایران را تعطیل کرد [۴] ـ فرمانده قزاقخانه، حاکم نظامی تهران شد [۵]. در دوم محرم ۱۳۳۰ق/ ۲/۱۰/۱۲۹۱ش نیز یفرم‌خان ارمنی، از سرداران مشروطه و رئیس شهربانی، پس از بستن مجلس، در شهر حکومت‌نظامی برپا کرد و در پی آن، مجمع ادب، کانون دموکرات‌ها و دیگر کانون‌ها را بست و از گردآمدن مردم جلوگیری کرد [۶]. در زمان ریاست‌وزرایی حاجی‌نجفقلی‌خان (صمصام‌السلطنه)، ۲۷ رمضان ۱۳۳۶ق/ ۱۶/۴/۱۲۹۷ش در تهران و اطراف آن حکومت‌نظامی اعلام شد و غلامحسین بختیاری (سردار محتشم) و پس از وی سردار همایون حاکم نظامی شدند [۷].

در دوره حکومت رضاخان پهلوی نیز چند مرتبه حکومت‌نظامی برقرار شد. وی پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، در ۵/۱۲/۱۲۹۹ با انتشار اعلامیه‌ معروف با عنوان «حکم می‌کنم»، دستور حکومت‌نظامی در تهران را صادر کرد [۸]. نیز وی به بهانه قتل ماژور ایمبری، کنسولیار سفارت امریکا، در تیر ۱۳۰۳ در سقاخانه آقاشیخ‌هادی، ضمن تبلیغ گسترده برای تخریب شخصیت مخالفان، بدون اجازه مجلس، حکومت‌نظامی خودسرانه اعلام کرد که با اعتراض اقلیت مجلس روبه‌رو شد [۹]. در دوره حکومت محمدرضا پهلوی نیز چند مرتبه حکومت‌نظامی برقرار شد؛ ازجمله در آبان ۱۳۴۱ به علت مخالفت مالکان صاحب نفوذ فارس با لایحه اصلاحات ارضی و شورش ضد آن، در شیراز حکومت‌نظامی برقرار و در بهمن ۱۳۴۱ ملغی شد [۱۰].

حکومت‌نظامی در دوران مبارزات اسلامی

پس از دستگیری امام‌خمینی در شب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و قیام مردم تهران ضد رژیم پهلوی، محمدرضا پهلوی با مشورت سران نظامی و دولت‌مردان، حکومت‌نظامی برقرار کرد و نعمت‌الله نصیری که در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب به حکم دادگاه انقلاب اعدام شد فرماندار نظامی تهران شد. وی اعلامیه‌ای سه‌ماده‌ای درباره حکومت‌نظامی صادر کرد [۱۱]. پس از آن نیز حدود پنج ماه حکومت‌نظامی برقرار بود [۱۲].

رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ به ‌طور رسمی نخست در اصفهان و بار دیگر در یازده شهر حکومت‌نظامی اعلام کرد [۱۳]. ناآرامی‌های اصفهان در روز‌های آغازین ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۸ق/ مرداد ۱۳۵۷ش شورای تأمین (شورای هماهنگی و امنیتی) استان اصفهان را واداشت تا برای بازگرداندن وضعیت عادی به شهر، محافظت از تأسیسات نظامی و صنعتی و محافظت از جان کارشناسان امریکایی که در تأسیسات آن شهر فعالیت می‌کردند، در جلسه ۲۰/۵/۱۳۵۷ نخستین حکومت‌نظامی را همراه با نصب سرلشکر رضا ناجی، فرمانده توپخانه اصفهان، ـ که پس از پیروزی انقلاب به حکم دادگاه انقلاب اعدام شد ـ به عنوان فرماندار نظامی شهر، تصویب و اعلام کند [۱۴]. مجلس شورای ملی نیز ده روز پس از اجرای حکومت‌نظامی، در ۲۹/۵/۱۳۵۷ اجرای آن را در اصفهان به مدت یک ماه تصویب کرد [۱۵]. در ۶ دی فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکر غفاری، به جای ناجی منصوب شد [۱۶]. به دنبال تظاهرات خونین مردم اصفهان و شیراز، در شهرهای تبریز، کاشان، اهواز، آبادان، کرمانشاه، قزوین، اراک، اردبیل، تهران و نجف‌آباد تظاهرات و درگیرهایی روی داد که به دلیل شدت درگیری‌ها در نجف‌آباد و نزدیکی آن به اصفهان، دولت در نجف‌‌آباد نیز حکومت‌نظامی اعلام کرد [۱۷].

رژیم پهلوی در تابستان ۱۳۵۷ از افزایش مبارزات مردم و اجتماع میلیونی آنان در میدان آزادی (شهیاد) در روز ۱۶/۶/۱۳۵۷ که به دعوت روحانیت مبارز تهران صورت گرفت و روند تحولات کشور سخت وحشت‌زده شد و برای مقابله با آن، در ساعت ۸ بعد از ظهر همان روز، شورای امنیت ملی جلسه اضطراری تشکیل داد و در تهران و چند شهر بزرگ حکومت‌نظامی اعلام کرد. به دستور پهلوی، چگونگی اجرای حکومت‌نظامی در جلسه فوری مشترک هیئت دولت با اعضای شورای امنیت کشور در همان شب بررسی شد و به اصرار سران نظامی و امنیتی در تهران و یازده شهر دیگر [۱۸] از ۱۷ شهریور به مدت شش ماه حکومت‌نظامی اعلام شد و ارتشبد غلامعلی اویسی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، به فرمانداری نظامی تهران منصوب شد. وی در ۱۴ دی ۱۳۵۷ از ایران فرار کرد و در سال ۱۳۶۲ در پاریس ترور شد [۱۹]. نظر برخی وزرا بر این بود که دست‌کم ۲۴ ساعت به مردم مهلت داده شود تا از تصمیم دولت در برقراری حکومت‌نظامی آگاه شوند که این نظر پذیرفته نشد [۲۰]. دولت‌های امریکا و انگلیس حمایت خود را از حکومت‌نظامی اعلام و پهلوی را به مقاومت تشویق کردند [۲۱]. مجلس سنا در جلسه فوق‌العاده، پیشنهاد دولت مبنی بر اعلام حکومت‌نظامی در تهران و یازده شهر را تصویب کرد [۲۲].

اویسی شخصاً حکومت‌نظامی تهران را اداره می‌کرد و در یازده شهر دیگر به وسیله واحدهای نیروی زمینی کنترل می‌شد و زیر نظر وی بود [۲۳]. وی در نخستین ساعات جمعه ۱۷ شهریور در اطلاعیه شماره یک فرمانداری نظامی، از رادیو تهران، ضمن معرفی خود به عنوان فرماندار نظامی تهران و حومه، حکومت‌نظامی را از ساعت ۶ صبح همان روز به مدت شش ماه اعلام و ساعات منع عبور و مرور در تهران را از ساعت ۲۱ شب تا ۵ صبح روز بعد تعیین کرد. سپس در اطلاعیه دیگری، اجتماع بیش از دو نفر در تهران ممنوع اعلام شد [۲۴]؛ ولی مردم پیش از اطلاع از برقراری حکومت‌نظامی، از آغاز طلوع آفتاب روز جمعه، برای چهارمین روز متوالی، از خانه‌ها بیرون آمدند و سیل‌آسا به خیابان‌ها و مرکز تجمع میدان شهدا (ژاله) روی آوردند. در این روز بود که کشتار هفده شهریور که به جمعه سیاه و خونین معروف شد، رخ داد [۲۵] (ببینید: هفده شهریور).

تهران

فرماندار نظامی تهران در ۲۷ شهریور ۱۳۵۷ اعلام کرد برگزاری مراسم عروسی و ترحیم باید با مجوز ستاد فرمانداری نظامی باشد [۲۶]. در ۱۰ آبان ۱۳۵۷ بیش از یکصد هزار نفر در تهران برای بزرگداشت سیدمحمود طالقانی، که به‌تازگی از زندان آزاد شده بود، دست به تظاهرات زدند و حکومت‌نظامی را به مبارزه طلبیدند [۲۷]. دانشگاه تهران که کانون تجمع و تظاهرات دانشجویان و دانش‌آموزان پس از تعطیلی مؤسسات آموزشی ضد رژیم پهلوی بود، در ۱۳ آبان مورد هجوم مأموران حکومت‌نظامی قرار گرفت [۲۸]. فرماندار نظامی تهران، مدارس و دانشگاه‌ها را در تهران و حومه از ۱۵ آبان تا ۲۱ آبان تعطیل اعلام کرد [۲۹] و در ۷ آذر با محدودکردن تعداد مجالس سوگواری حسینی و منوط‌کردن آنها به گرفتن اجازه از دولت، حرکت دسته‌های عزادار در روزهای محرم و صفر را در سطح کشور ممنوع اعلام کرد؛ ولی مردم تهران در شب اول محرم مراسم عزاداری برگزار کردند و هزاران نفر از مردم شرق تهران به خیابان‌ها ریختند. مأموران حکومت‌نظامی مسجد قبا را در تهران از اول محرم محاصره کردند و آن را به بهانه نداشتن اجازه دولتی برای برگزاری مجلس سوگواری تعطیل کردند و از سخنرانی محمد مفتح جلوگیری کردند [۳۰]. با وجود حکومت‌نظامی، در ۱۹ و ۲۰ آذر، روز تاسوعا و عاشورا، در تهران با شرکت میلیون‌ها نفر راهپیمایی برگزار شد [۳۱] (ببینید: تاسوعا و عاشورا).

قم

پس از اعلام حکومت‌نظامی در تهران و یازده شهر دیگر از سوی رژیم پهلوی، در ۱۸ شهریور، اطلاعیه شماره یک فرماندار نظامی شهرهای اهواز، شیراز، آبادان، قم، جهرم، تبریز و مشهد صادر شد [۳۲]. در ۱۹ شهریور ارتش به بهانه نقض حکومت‌نظامی، تظاهر کنندگان در شهر قم را زیر آتش گرفت [۳۳]. همچنین به دستور فرماندار نظامی قم در ۲۷ شهریور، رئیس بیمارستان نکویی و رئیس تأسیسات آن به دلیل مداوای مجروحان خیابانی و تحویل‌ندادن آنان به مأموران دستگیر شدند [۳۴]. در دوم آبان فرماندار نظامی قم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد و به هنگام سرکوبی تظاهرات مردم، رئیس پلیس و یک افسر شهربانی مجروح شدند [۳۵]. در اوایل بهمن‌ماه با وجود حکومت‌نظامی، اثری از نظامیان در قم به چشم نمی‌خورد و انتظامات شهر به دست مردم افتاده بود [۳۶].

مشهد

فرماندار نظامی مشهد در اطلاعیه شماره شش، در ۲۰ شهریور، کشته و زخمی‌شدن چهارده نفر در درگیری مأموران با مردم را تأیید کرد و در اطلاعیه شماره هفت، کسبه در حال اعتصاب را در صورت نشکستن اعتصاب تهدید کرد [۳۷]. مقاومت مردم مشهد موجب شد فرماندار نظامی در ۲۱ شهریور تشکیل نماز جماعت را آزاد کند [۳۸]. در هفتم آبان با برپایی تظاهرات شبانه در مشهد، ساعات حکومت‌نظامی در این شهر به چهار ساعت رسید [۳۹]. مردم مشهد بدون توجه به حکومت‌نظامی در ۲۶ آبان در یک راهپیمایی بزرگ شرکت کردند که بر اثر تیراندازی مأموران، سه نفر شهید و عده‌ای زخمی شدند. همچنین در ۲۸ آبان در راهپیمایی نزدیک به پنجاه‌هزار نفری، هشت نفر شهید شدند [۴۰].

شیراز

فرماندار نظامی شیراز در ۲۳ شهریور اعلام کرد برگزاری مراسم عروسی و دیگر مجالس باید از یک هفته پیش به کلانتری اطلاع داده شود [۴۱]. فرماندار نظامی کازرون ضمن منع سخنرانی در مساجد و منوط‌کردن برگزاری نماز جماعت با نظارت مأموران انتظامی، ورود و خروج از مساجد را انفرادی و حداکثر دو نفر اعلام کرد [۴۲]. در چهارم آبان، سرتیپ احمد نادور فرماندار نظامی جهرم و سرهنگ تصاعدی رئیس شهربانی این شهر به دست یکی از سربازان کشته شد [۴۳].

اهواز

فرماندار نظامی اهواز در اطلاعیه شماره سه، برگزاری مراسم مذهبی و نماز جمعه را به اجازه قبلی از فرمانداری نظامی منوط کرد [۴۴]. نیز در پی کشتار مردم اهواز، فرماندار نظامی در ۲۳ آبان تحویل جنازه‌های شهدا را به پرداخت ۲۷۰ تومان در ازای هر گلوله منوط کرد و برای خانواده‌های شهدا پوشیدن لباس سیاه را ممنوع کرد [۴۵]. این فرمانداری در اطلاعیه شماره سه و چهار اعلام کرد باید فرایض دینی زیر نظر مأموران و با حضور آنان برگزار شود [۴۶] و در ۲۱ شهریور تشکیل هر نوع اجتماعی را منوط به سپردن تعهد سه نفر از مسئولان برگزارکننده مراسم جهت کنترل جوانان دانست [۴۷].

تبریز

فرماندار نظامی تبریز در اطلاعیه شماره پنج، روزنامه‌هایی را که ضد دولت مطالبی بنویسند، به توقیف و مجازات متصدیان آنها تهدید و نیز بازاریان تبریز را از تعطیل عمومی محل کسب خود منع کرد [۴۸]. مردم تبریز در پی شهادت یکی از اهالی این شهر بدون توجه به حکومت‌نظامی، در ۹ دی کنسولگری امریکا در این شهر را به آتش کشیدند [۴۹].

واکنش امام‌خمینی

امام‌خمینی علت واقعی برقراری حکومت‌نظامی و به‌رگباربستن مردم بی‌دفاع و مظلوم به دست رژیم پهلوی را ایستادگی مردم انقلابی در برابر رژیم و شکست آن در صحنه حبس، تبعید، شکنجه، کشتار و ترس حکومت پهلوی از قیام عمومی مردم [۵۰] و حفظ حکومت در سایه سرکوب [۵۱] شمرد. ایشان که همه ایران را به ‌طور غیر رسمی در وضع حکومت‌نظامی می‌دانست، حکومت پهلوی را فاقد مشروعیت و حکومت‌نظامی در شهرهای ایران را بدون مجوز قانونى دانست و از آن به حکومت سرنیزه تعبیر کرد [۵۲].

پس از برقراری حکومت‌نظامی در اصفهان، سیداحمد خمینی در ۲۱ مرداد از نجف با سیدحسین خادمی از علمای اصفهان تماس گرفت و اطلاعاتی از اوضاع مردم اصفهان کسب کرد و در ۲۲ مرداد، امام‌خمینی اعلامیه‌ مشهور و بسیار حساس خود را درباره جنایات محمدرضا پهلوی در اصفهان صادر کرد [۵۳]. ایشان در این اعلامیه ضمن محکوم‌کردن حکومت‌نظامی و حملات رژیم پهلوی به مردم اصفهان و شیراز و تسلیت و ابراز همدردی با مردم این دو شهر، به این نکته اشاره کرد که مردم ایران همه بدبختی‌های کشور را از شاه می‌دانند. ایشان دفاع مردم را از حق و اسلام از بزرگ‌ترین عبادات شمرد و به ارتش درباره حمله به مردم و کشتار آنان هشدار داد که مأموریت عذر نیست. ایشان مسئولیت کشتار مردم را افزون بر پهلوی، بر عهده خود ارتش دانست و از آنان خواست دست از جنایت بر دارند، توبه کنند و به صفوف لشکر حق بپیوندند. ایشان همچنین همه قشرها را به وحدت دعوت کرد و از گویندگان و نویسندگان خواست جنایات پهلوی را برای مردم بازگو کنند [۵۴]. در پی اعلامیه امام‌خمینی، مراجع تقلید قم، سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی و سیدمحمدرضا گلپایگانی و سیدکاظم شریعتمداری، در اطلاعیه مشترکی این جنایات را محکوم کردند [۵۵].

پس از اعلام حکومت‌نظامی از سوی رژیم در ۱۷ شهریور و کشتار مردم تهران در میدان شهدا (ژاله)، امام‌خمینی با صدور اعلامیه‌ای در ۱۸ شهریور خطاب به ملت ایران، محمدرضا پهلوی را فردی مجرم و خائن معرفی کرد که کارهای او با قانون اساسی مخالف است و مردم ایران را دارای شعور سیاسی و دینی عالی دانست که برای اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمان، راهپیمایی آرام می‌کنند. ایشان به ملت وعده پیروزی داد و از ارتشیان خواست به ملت بپیوندند و علیه ظلم و خیانت قیام کنند. ایشان در این اعلامیه برقراری حکومت‌نظامی را نشانه نداشتن پایگاه اجتماعی پهلوی در میان ملت دانست و آن را محکوم و غیر قانونی، بلکه جرم شمرد و با اظهار همدردی با خانواده شهدا، خواهان ادامه نهضت شد [۵۶].

حکومت‌نظامی در ۲۱ بهمن

پس از ورود امام‌خمینی به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، انقلاب اسلامی شور تازه‌ای یافت (ببینید: بازگشت امام‌خمینی). ایشان در ۱۶ بهمن دولت موقت را رسماً معرفی کرد [۵۷]. در شهرهای مختلف تظاهرات و اعتصابات علیه شاپور بختیار که از سوی رژیم به نخست‌وزیری گمارده شده بود (ببینید: شاپور بختیار)، و به حمایت از دولت موقت در جریان بود. گروهی از نمایندگان مجلس و شهردار تهران استعفا کردند. ارتش چند وزارتخانه را اشغال کرد. در ۱۹ بهمن جمعی از پرسنل نیروی هوایی با رژه و خواندن سرود در مقابل امام‌خمینی با مردم و رهبری اعلام همبستگی کردند (ببینید: بیعت همافران). پس از این جریان، مأموران گارد به پادگان نیروی هوایی تهران حمله کردند و در پی آن، جنگ خیابانی آغاز شد [۵۸]. در نهمین روز بازگشت امام‌خمینی به ایران، ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، فرمانداری نظامی تهران در اعلامیه شماره چهل خود، ساعات حکومت‌نظامی را از ساعت چهار و نیم بعد از ظهر تا ساعت پنج صبح افزایش داد. با شدت‌گرفتن حمله مردم به کلانتری‌ها و پادگان‌ها، فرمانداری تهران در همین روز ساعت منع عبور و مرور را تا ۱۲ ظهر افزایش داد [۵۹].

سیدمحمود طالقانی، از سران نهضت در تهران، در واکنش به اعلام حکومت‌نظامی در اطلاعیه‌ای با هشدار به مردم که توطئه‌ای در کار است، از آنان خواست به خانه‌های خود بروند [۶۰]؛ ولی امام‌خمینی در واکنش به این تصمیم رژیم، با صدور اطلاعیه‌ای، جنایات اخیر رژیم پهلوی و تعرض غیر انسانی لشکر گارد به نیروی هوایی را محکوم کرد و با تهدید به دستور جهاد در صورت ادامه وحشیگری رژیم، حکومت‌نظامی در آن روز را خدعه و خلاف شرع معرفی کرد و از مردم خواست به‌هیچ‌وجه به آن اعتنا نکنند و نترسند که به خواست خدای متعال حق پیروز است [۶۱]. در تصمیم ایشان برای شکستن حکومت‌نظامی دو عامل «مردم» و «برخورداری از نصرت و امداد الهی» مؤثر بود [۶۲].

پس از اعلامیه امام‌خمینی و دعوت از مردم برای شکستن حکومت‌نظامی، سیدمحمود طالقانی در گفتگوی تلفنی با ایشان کوشید ایشان را از تصمیم مبنی بر آمدن مردم به خیابان‌ها منصرف کند. بنابر نقل محمود مرتضایی‌فر، از افراد نزدیک به طالقانی، که شاهد گفتگوی تلفنی بوده است، پس از نیم ساعت گفتگو، طالقانی درباره لزوم دعوت مردم جهت آمدن به خیابان‌ها و شکستن حکومت‌نظامی قانع شد [۶۳]. گفته‌اند هدف از اعلام حکومت‌نظامی در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ اجرای کودتا بود و ژنرال رابرت هایزر، معاون فرماندهی کل نیروی‌های امریکا در اروپا، در ۱۴ دی‌ برای بررسی چگونگی کودتا وارد ایران شده بود [۶۴]. گفته شده رژیم پهلوی تصمیم داشت در این روز همه رهبران نهضت را ـ که در رأس آنان امام‌خمینی بود ـ دستگیر و با هواپیما به جزیره‌ای منتقل کند [۶۵]. امام‌خمینی از تصمیم رژیم به کودتا ‌خبر نداشت [۶۶] و دستور ایشان به شکستن حکومت‌نظامی تنها برای مقابله با رژیم بود [۶۷].

ناکامی حکومت‌نظامی

حکومت‌نظامی که به کشتار مردم تهران در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ انجامید، تحلیل‌ها را تغییر داد و سمت و سوی نگاه‌ها به این حرکت عظیم عوض شد. کسانی که تا آن روز در نظر داشتند با رژیم سازش کنند، دریافتند یا باید از صحنه مبارزات خارج شد یا به مبارزه حقیقی با محمدرضا پهلوی پرداخت [۶۸]. برقراری حکومت‌نظامی و ادامه آن نه‌تنها نتوانست از ادامه مبارزه مردم با رژیم پهلوی جلوگیری کند، بلکه موجب کشاندن ارتش به خیابان‌ها و تماس مستمر نظامیان با مردم و دامن‌زدن به شور و احساس انقلابیان شد. استقرار طولانی‌مدت ارتش در سطح شهر جهت مقابله با انقلابیان، افزون بر هر چه بیشتر خوگرفتن نیروهای ارتش با مردم معترض، از کارآمدی ارتش و توان آن کاست. در نتیجه انسجام و اراده ارتش برای سرکوب مردم متزلزل شد. هر روز تعداد نظامیان متمرد از دستورهای حکومت‌نظامی و سربازان فراری افزایش ‌یافت و روحیه نیروهای نظامی خسته و ناامید شد [۶۹]؛ این در حالی بود که امام‌خمینی جوانان ارتشی را به بازگشت به اسلام و آغوش ملت فرا خواند [۷۰] و از سربازان خواست از ارتش فرار کنند و این را وظیفه شرعی آنان دانست [۷۱].

نتیجه تشدید حکومت‌نظامی در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ نیز این بود که مردم، به‌ویژه مردم تهران طبق دستور امام‌خمینی به خیابان‌ها ریختند و با خنثی‌شدن توطئه کودتا در این روز، در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سلطنت پهلوی سقوط کرد و مبارزات امام‌خمینی و مردم مسلمان ایران که از سال ۱۳۴۲ آغاز شده بود، به پیروزی رسید و حکومت جمهوری اسلامی در ایران برقرار شد. (ببینید: بیست‌‌ و‌ دو بهمن).

پانویس

  1. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۵۷۰؛ شریف، سابقه تاریخی حکومت‌نظامی، ۷۰/۵۹ ـ ۶۰؛ مهرداد، فرهنگ جدید سیاسی، ۵۶.
  2. مهرداد، فرهنگ جدید سیاسی، ۵۶.
  3. مهرعلیزاده، تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، ۲۰۴؛ کیهان، ۲۹/۶/۱۳۵۷، ۲؛ اطلاعات، ۲۹/۶/۱۳۵۷، ۴.
  4. شریف، سابقه تاریخی حکومت‌نظامی، ۶۹/۳۲ ـ ۳۳؛ مدرسی و دیگران، فرهنگ اصطلاحات دوره قاجار، ۱۴۰ ـ ۱۴۵.
  5. شریف، سابقه تاریخی حکومت‌نظامی، ۶۹/۳۲.
  6. شریف، سابقه تاریخی حکومت‌نظامی، ۷۳/۲۵.
  7. شریف، سابقه تاریخی حکومت‌نظامی، ۷۶/۱۸ و ۲۲.
  8. کمره‌ای، حکم می‌کنم! نگاهی به اخلاق و رفتار رضاشاه، ۲۶ ـ ۲۷.
  9. ملایی، مجلس شورای ملی، ۱۳۹ ـ ۱۴۱.
  10. بهارفر، حکومت‌نظامی چیست؟، ۷۲.
  11. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۵۳۶ ـ ۵۳۷؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۵۲ ـ ۵۷.
  12. امام‌خمینی، صحیفه، ۹‏/۴۶۶.
  13. ملایی، بررسی تحلیلی، ۹۶.
  14. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۸۵؛ حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، ۲۶۷ ـ ۲۶۸؛ مهرعلیزاده، تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، ۱۹۹ و ۲۰۳.
  15. مهرعلیزاده، تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، ۲۰۴.
  16. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۱۰۴۳.
  17. اطلاعات، ۲۲/۵/۱۳۵۷، ۲۷؛ حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، ۲۶۹.
  18. کرج، قزوین، قم، مشهد، تبریز، اهواز، آبادان، اصفهان، شیراز، کازرون و جهرم.
  19. مؤسسه مطالعات، ۹/۱۱۳ ـ ۱۱۶؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۹۸؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۶۰۳.
  20. ملایی، بررسی تحلیلی، ۹۶.
  21. فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۵۷۹ ـ ۵۸۰.
  22. کیهان، ۲۹/۶/۱۳۵۷، ۲؛ اطلاعات، ۲۹/۶/۱۳۵۷، ۴.
  23. فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۵۸۱.
  24. بری دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۲/۴۵۰ ـ ۴۵۱.
  25. بری دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۲/۴۵۰ ـ ۴۵۱؛ عزیزی، تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی، ۷۲ ـ ۷۳.
  26. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۳۲.
  27. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۸۰.
  28. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۸۳.
  29. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۹۰.
  30. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۱۰۱۵ ـ ۱۰۱۷.
  31. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۱۰۲۳ ـ ۱۰۲۴.
  32. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۱۱.
  33. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۱۳ ـ ۹۱۴.
  34. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۳۲ ـ ۹۳۳.
  35. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۷۱ ـ ۹۷۲.
  36. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۱۰۹۸.
  37. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۱۶.
  38. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۱۹.
  39. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۷۷.
  40. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۱۰۰۱ ـ ۱۰۰۳.
  41. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۲۳.
  42. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۱۷.
  43. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۹۷۵؛ کیهان، ۴/۸/۱۳۵۷، ۴.
  44. بری دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۲/۹۱۴.
  45. بری دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۲/۹۹۹ ـ ۱۰۰۰.
  46. بری دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۲/۹۱۳.
  47. بری دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۲/۹۱۹.
  48. بری دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۲/۹۱۳ ـ ۹۱۴.
  49. بری دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۲/۱۰۴۸.
  50. ‏امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۹۰، ۴۷۶ و ۴۷۸.
  51. ‏امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۸۰.
  52. ‏امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۶، ۵۱۱؛ ۴/۲۰۴ و ‏۵/۱۴.
  53. مهرعلیزاده، تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، ۲۱۵ ـ ۲۱۶.
  54. ‏امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۴۱ ـ ۴۴۳.
  55. مرکز اسناد، ۱/۵۰۰ ـ ۵۰۱؛ کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۸۷۸؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۴۷۳.
  56. ‏امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۵۹ ـ ۴۶۰.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۵۸؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۷۲۰.
  58. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۱۱۱۹ ـ ۱۱۳۸.
  59. نخعی و یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۴۲؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۷۴۸.
  60. کیهان، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۷؛ نخعی و یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ۴۴.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۲۱ ـ ۱۲۲.
  62. فروتنی، مبانی تصمیم‌گیری استراتژیک امام‌خمینی، ۲۱۷ مبانی تصمیم‌گیری استراتژیک امام‌خمینی،.
  63. قرشی، خاطرات، ۱۳۵ ـ ۱۳۶.
  64. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست ‌و ‌پنج‌ساله ایران، ۲/۲۵۳ و ۲۵۹؛ کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۱۰۵۵.
  65. کرباسچی، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۱۱۳۹.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۱، ۱۵۵ و ‏۱۱/۲۷۵ ـ ۲۷۶.
  67. فروتنی، مبانی تصمیم‌گیری استراتژیک امام‌خمینی، ۲۲۵.
  68. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۹۲؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۴۸۰.
  69. عزیزی، تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی، ۶۸؛ ملایی، بررسی تحلیلی، ۱۰۱ ـ ۱۰۲.
  70. ‏امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۱۴.
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۳.

منابع

  • اطلاعات، روزنامه، ۲۲/۵/۱۳۵۷.
  • اطلاعات، روزنامه، ۲۹/۶/۱۳۵۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • برّی دیزجی، علی و دیگران، روزها و رویدادها، تهران، رامین، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • بهارفر، حسین، حکومت‌نظامی چیست؟، مهنامه قضایی، شماره ۴، خرداد، ۱۳۴۵ش.
  • حسینیان، روح‌الله، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن ۱۳۵۶ تا بهمن ۱۳۵۷)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • ذاکری، علی‌اکبر، طلوع خورشید، سال‌شمار زندگانی امام‌خمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
  • شریف، علی‌اصغر، سابقه تاریخی حکومت‌نظامی، ماهنامه کانون وکلا، شماره ۶۹، ۱۳۳۸.
  • شماره‌های ۷۰ و ۷۳، ۱۳۳۹.
  • شماره ۷۶، ۱۳۴۰ش.
  • عزیزی، حشمت‌الله، تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • فروتنی، زهرا، مبانی تصمیم‌گیری استراتژیک امام‌خمینی، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • قرشی، سیدعلی‌اکبر، خاطرات آیت‌الله سیدعلی‌اکبر قرشی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸ش.
  • کرباسچی، غلامرضا، هفت‌هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • کمره‌ای همدانی، علیرضا، حکم می‌کنم! نگاهی به اخلاق و رفتار رضاشاه، تهران، برهان، چاپ ششم، ۱۳۸۷ش.
  • کیهان، روزنامه، ۴/۸/۱۳۵۷.
  • کیهان، روزنامه، ۲۹/۶/۱۳۵۷.
  • کیهان، روزنامه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷ش.
  • مدرسی، یحیی و حسین سامعی و زهرا مبرهن صفوی، فرهنگ اصطلاحات دوره قاجار (قشون و نظمیه) تهران، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • ملایی توانی، علیرضا، بررسی تحلیلی رویداد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، مجله حضور، شماره ۳۶، ۱۳۸۰ش.
  • ملایی توانی، مجلس شورای ملی و تحکیم دیکتاتوری رضاشاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • مهرداد، محمود، فرهنگ جدید سیاسی، تهران، نشر هفته، ۱۳۶۳ش.
  • مهرعلیزاده، مهدی، تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، اصفهان، مرکز اصفهان‌شناسی و خانه ملل، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست ‌و ‌پنج‌ساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
  • نخعی، هادی و حسین یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، پیدایش نظام جدید، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.