اسدالله خادمی نجف‌آبادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''اسدالله خادمی نجف‌آبادی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی.  
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه
| عنوان            = اسدالله خادمی نجف‌آبادی
| تصویر            =
| توضیح تصویر      =
| اندازه تصویر      =
| سرشناسی          = فقیه، مبارز سیاسی و از شاگردان امام‌خمینی
| نام کامل          = اسدالله خادمی نجف‌آبادی
| لقب              =
| نسب              =
| تاریخ تولد        =
| زادگاه            =
| تاریخ وفات        =
| شهر وفات          =
| تاریخ شهادت      =
| محل شهادت        =
| محل دفن          =
| خویشاوندان سرشناس =
| استادان          = [[امام‌خمینی]]
| شاگردان          = [[محمد مؤمن|محمد مؤمن قمی]]
| محل تحصیل        = [[حوزه علمیه قم]]
| اجازه روایت از    =
| اجازه اجتهاد از  =
| اجازه روایت به    =
| اجازه اجتهاد به  =
| تالیفات          =
| سایر              =
| سیاسی            = مبارز علیه [[حکومت پهلوی]]، عضو مجمع سیاسی طلاب حوزه علمیه قم
| اجتماعی          = اقامه [[نماز جماعت]] و تبلیغ دین در تهران
| امضا              =
| وبگاه رسمی        =
}}
'''اسدالله خادمی نجف‌آبادی'''، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.  


== زادگاه و تحصیل ==
== زادگاه و تحصیل ==
او در دهه ۱۳۳۰-۱۳۴۰ در حال تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم بود و در درس امام خمینی شرکت می‌کرد.<ref>سلسله موی دوست، ص۸۲-۸۳.</ref> اما اطلاعاتی درباره سال‌های حضور او در درس امام خمینی در دست نیست. او درباره مهم‌ترین ویژگی‌های درس امام خمینی می‌گوید: «امام از نظر فلسفه یکی از اساتید و نابغه‌های عجیب روزگار بود، ولی در درس فقه‎ ‏اصلاً دم از فلسفه نمی‌زد؛ حتی در درسش اگر کسی راجع به فلسفه حرفی می‌زد‎ ‏ایشان اعتنا نمی‌کرد و پاسخ نمی‌داد». او درباره نحوه مواجهه امام خمینی با اشکال شاگردان و ازجمله سید مصطفی خمینی خاطره‌ای جالب دارد: «امام مسئله‌ای را عنوان می‌کرد و حاج‌آقا مصطفی اشکال می‌کرد. اول خیلی با‎ ‏آرامش امام جواب می‌داد که این‌جور نیست و تو مطلب را نفهمیدی. وقتی‌که دوباره‎ ‏و چند مرتبه آقا مصطفی اشکال را ادامه می‌داد امام ناراحت می‌شدند و می‌گفتند:‎ ‏«مصطفی، ساکت شو». گاهی که اشکال را پیگیری می‌کرد یک‌دفعه امام ناراحت و‎ ‏عصبانی می‌شدند و بدنشان می‌لرزید. یک‌مرتبه گفتند: «مصطفی را از اینجا بیرون کنید». آقا مصطفی وقتی چنین حالتی را می‌دیدند دیگر ادامه نمی‌دادند».<ref>همان، ص۸۲-۸۳.</ref>
اسدالله خادمی نجف‌آبادی در دهه ۱۳۳۰-۱۳۴۰ در حال تحصیل و تدریس در [[حوزه علمیه قم]] بود و در درس [[امام‌خمینی]] شرکت می‌کرد.<ref>سلسله موی دوست، ص۸۲-۸۳.</ref> اما اطلاعاتی درباره سال‌های حضور او در درس امام‌خمینی در دست نیست. او درباره مهم‌ترین ویژگی‌های درس امام‌خمینی می‌گوید: <blockquote>«امام از نظر فلسفه یکی از اساتید و نابغه‌های عجیب روزگار بود، ولی در درس فقه‎ ‏اصلاً دم از فلسفه نمی‌زد؛ حتی در درسش اگر کسی راجع به فلسفه حرفی می‌زد‎ ‏ایشان اعتنا نمی‌کرد و پاسخ نمی‌داد». </blockquote>او درباره نحوه مواجهه امام‌خمینی با اشکال شاگردان و ازجمله [[سیدمصطفی خمینی]] خاطره‌ای جالب دارد: <blockquote>«امام مسئله‌ای را عنوان می‌کرد و حاج‌آقا مصطفی اشکال می‌کرد. اول خیلی با‎ ‏آرامش امام جواب می‌داد که این‌جور نیست و تو مطلب را نفهمیدی. وقتی‌که دوباره‎ ‏و چند مرتبه آقا مصطفی اشکال را ادامه می‌داد امام ناراحت می‌شدند و می‌گفتند:‎ ‏«مصطفی، ساکت شو». گاهی که اشکال را پیگیری می‌کرد یک‌دفعه امام ناراحت و‎ ‏عصبانی می‌شدند و بدنشان می‌لرزید. یک‌مرتبه گفتند: «مصطفی را از اینجا بیرون کنید». آقا مصطفی وقتی چنین حالتی را می‌دیدند دیگر ادامه نمی‌دادند».<ref>همان، ص۸۲-۸۳.</ref></blockquote>


== فعالیت سیاسی و اجتماعی ==
== فعالیت سیاسی و اجتماعی ==
وی در سال‌های [[ملی شدن صنعت نفت]] (سال‌های نخست دهه ۱۳۳۰) همراه با برخی از طلاب علوم حوزوی چون محمدرضا مهدوی کنی، محمدی گیلانی، محفوظی، حسن سعید تهرانی، محمد امامی کاشانی، احمد مولایی و... مجمعی سیاسی تشکیل داد و به فعالیت سیاسی در آن مجمع پرداخت. از دیگر اهداف آن مجمع، تلاش برای اصلاح امور حوزه علمیه قم بود.<ref>خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ص۸۸-۸۹.</ref> اسدالله خادمی در دهه ۱۳۳۰ به تدریس مکاسب در قم می‌پرداخت و از شاگردان او می‌توان به محمد مؤمن قمی اشاره کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن، ص۴۲.</ref> وی همچنین از مروجان اعلمیت امام خمینی بود و به همین سبب نیز وجوهات شرعیه را به امام خمینی تقدیم می‌کرد. او در ۱۳ خرداد ۱۳۴۰ از امام خمینی اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد، بنابراین از نخستین افرادی بود که چنین اجازه‌ای را دریافت نمود.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۵۷.</ref>
وی در سال‌های [[ملی شدن صنعت نفت]] (سال‌های نخست دهه ۱۳۳۰) همراه با برخی از طلاب علوم حوزوی چون [[محمدرضا مهدوی کنی]]، [[محمد محمدی گیلانی|محمدی گیلانی]]، [[عباس محفوظی|محفوظی]]، حسن سعید تهرانی، [[محمد امامی کاشانی]]، [[احمد مولایی همدانی|احمد مولایی]] و... مجمعی سیاسی تشکیل داد و به فعالیت سیاسی در آن مجمع پرداخت. از دیگر اهداف آن مجمع، تلاش برای اصلاح امور [[حوزه علمیه قم]] بود.<ref>خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ص۸۸-۸۹.</ref>  


خادمی از سال ۱۳۴۱ش به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت و در جریان حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه، مصدوم<ref>کرباسچی، ص۱۹۳.</ref> و توسط مأموران حکومت پهلوی دستگیر و به شهربانی منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت و مدت کوتاهی بعد آزاد گردید.<ref>«مروری بر تاریخ...»، ص۲۴.</ref> وی از دوستان محمد منتظری بود و همراه با او و جمعی دیگر از طلاب علوم حوزوی به برخی سفرهای تبلیغی می‌رفت.<ref>در وادی عشق، ص۴۷-۴۸.</ref> او در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۴۴ همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم، به صدور اعلامیه‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی و در حمایت از امام خمینی می‌پرداخت. در ۸ مهر ۱۳۴۲ ش همراه با جمعی از مدرسان و فضلای حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به هیئت دولت، به انتقاد از فضای سیاسی و ایجاد فضای رعب و وحشت در کشور پرداخت و به دستگیری امام خمینی و همچنین مدرسان برجسته دینی و وعاظ شهرها اعتراض کرد و خواستار آزادی امام خمینی و دیگر روحانیان زندانی شد.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۴-۱۰۶.</ref> در ۲۶ اسفند ۱۳۴۳ ش نیز همراه با جمعی از علما و محصلان اصفهانی حوزه علمیه‌ی قم در نامه‌ای به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت به تبعید امام اعتراض کرد و خواستار بازگرداندن امام خمینی به کشور و نیز آزادی سایر زندانیان در بند رژیم شد.<ref>همان، ص۱۳۶-۱۳۸.</ref> در ۱۳۴۴ و پس از انتقال امام خمینی به نجف اشرف، همراه با جمعی از مدرسان و طلاب علوم حوزوی حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امام خمینی، با ابراز مسرت از حضور ایشان در جوار حرم علوی، با دیگر تبعید ایشان را محکوم کرده و خواستار بازگرداندن امام خمینی به کشور شد.<ref>سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، ج۵، ص۳۶۹-۳۷۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۳-۱۷۸.</ref>
اسدالله خادمی در دهه ۱۳۳۰ به تدریس مکاسب در [[قم]] می‌پرداخت و از شاگردان او می‌توان به [[محمد مؤمن|محمد مؤمن قمی]] اشاره کرد.<ref>خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن، ص۴۲.</ref> وی همچنین از مروجان اعلمیت امام‌خمینی بود و به همین سبب نیز [[وجوهات شرعیه]] را به [[امام‌خمینی]] تقدیم می‌کرد. او در ۱۳ خرداد ۱۳۴۰ از امام‌خمینی اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد، بنابراین از نخستین افرادی بود که چنین اجازه‌ای را دریافت نمود.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۵۷.</ref>


اسدالله خادمی از ۱۳۴۸ در تهران مقیم شد و به اقامه [[نماز جماعت]] و تبلیغ دین در آن شهر پرداخت و همراه با روحانیان تهران به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه داد. ازجمله در خرداد ۱۳۴۹ ش پس از رحلت آیت‌الله سید محسن طباطبایی حکیم، با ارسال تلگرامی به امام خمینی رحلت آن مرجع را به امام خمینی تسلیت گفت.<ref>روحانی، ج۲، ص۵۷۷-۵۷۸؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۳-۲۲۴.</ref> همچنین پس از رحلت سید مصطفی خمینی در آبان ۱۳۵۶ ش همراه با روحانیان مبارز تهران در تلگرامی به امام خمینی مصیبت فوق را تسلیت گفتند<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> و در اعلامیه‌ای دیگر همراه با دیگر روحانیان مبارز تهران، اعلام کردند در ۸ آبان ۱۳۵۶ ش مجلس ختمی به آن مناسبت در مسجد ارگ تهران برگزار خواهند کرد.<ref>همان، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref> پس از آن نیز همراه با روحانیان مبارز تهران، در صدور اعلامیه‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی و حمایت از امام خمینی نقش داشت.<ref>همان، ص۲۵۲، ۲۶۴-۲۶۶، ۲۸۱-۲۸۳، ۲۸۹-۲۹۰، ۳۱۲-۳۱۴.</ref> تحریم جشن نیمه شعبان در اعتراض به سیاست‌ها و رفتارهای سرکوبگرانه رژیم پهلوی<ref>همان، ص۳۲۳-۳۲۵.</ref>، محکومیت فاجعه سینما رکس آبادان در شهریور ۱۳۵۷<ref>همان، ص۳۶۸-۳۷۱.</ref>، صدور اعلامیه‌ای در ۲۶ شهریور در حمایت از اعتصاب کارکنان صنعت نفت<ref>همان، ص۳۸۵-۳۸۶.</ref>، محکوم کردن محاصره بیت امام خمینی در نجف اشرف توسط رژیم بعث عراق در ۱۱/۷/۱۳۵۷ ش<ref>همان، ص۳۹۰-۳۹۱.</ref> و...<ref>همان، ص۳۹۶-۳۹۷، ۴۱۱-۴۱۲، ۴۱۳-۴۱۶، ۴۱۷، ۴۳۵-۴۳۷، ۴۵۳-۴۵۶، ۴۶۷-۴۷۰، ۴۸۳-۴۸۷، ۴۹۹-۵۰۰، ۵۰۹-۵۱۲، ۵۱۳-۵۱۷.</ref> ازجمله اعلامیه‌هایی است که با امضای او صادر شده است. وی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] به اقامه نماز جماعت در یکی از مساجد در منطقه نارمک تهران پرداخت.<ref>کرباسچی، ص۱۹۳.</ref>
خادمی از سال ۱۳۴۱ش به مبارزه با [[حکومت پهلوی]] پرداخت و در جریان [[حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]]، مصدوم<ref>کرباسچی، ص۱۹۳.</ref> و توسط مأموران حکومت پهلوی دستگیر و به شهربانی منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت و مدت کوتاهی بعد آزاد گردید.<ref>«مروری بر تاریخ...»، ص۲۴.</ref> وی از دوستان [[محمد منتظری]] بود و همراه با او و جمعی دیگر از طلاب علوم حوزوی به برخی سفرهای تبلیغی می‌رفت.<ref>در وادی عشق، ص۴۷-۴۸.</ref> او در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۴۴ همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم، به صدور اعلامیه‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی و در حمایت از امام‌خمینی می‌پرداخت. در ۸ مهر ۱۳۴۲ ش همراه با جمعی از مدرسان و فضلای حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به هیئت دولت، به انتقاد از فضای سیاسی و ایجاد فضای رعب و وحشت در کشور پرداخت و به دستگیری امام‌خمینی و همچنین مدرسان برجسته دینی و وعاظ شهرها اعتراض کرد و خواستار آزادی امام‌خمینی و دیگر روحانیان زندانی شد.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۴-۱۰۶.</ref> در ۲۶ اسفند ۱۳۴۳ ش نیز همراه با جمعی از علما و محصلان اصفهانی حوزه علمیه‌ قم در نامه‌ای به [[امیرعباس هویدا]] نخست‌وزیر وقت به [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام]] اعتراض کرد و خواستار بازگرداندن امام‌خمینی به کشور و نیز آزادی سایر زندانیان در بند رژیم شد.<ref>همان، ص۱۳۶-۱۳۸.</ref> در ۱۳۴۴ و پس از انتقال امام‌خمینی به نجف اشرف، همراه با جمعی از مدرسان و طلاب علوم حوزوی حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امام‌خمینی، با ابراز مسرت از حضور ایشان در جوار حرم علوی، با دیگر تبعید ایشان را محکوم کرده و خواستار بازگرداندن امام‌خمینی به کشور شد.<ref>سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، ج۵، ص۳۶۹-۳۷۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۳-۱۷۸.</ref>
 
اسدالله خادمی از ۱۳۴۸ در تهران مقیم شد و به اقامه [[نماز جماعت]] و تبلیغ دین در آن شهر پرداخت و همراه با روحانیان تهران به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه داد. ازجمله در خرداد ۱۳۴۹ ش پس از رحلت [[سیدمحسن حکیم|آیت‌الله سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، با ارسال تلگرامی به امام‌خمینی رحلت آن مرجع را به امام‌خمینی تسلیت گفت.<ref>روحانی، ج۲، ص۵۷۷-۵۷۸؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۳-۲۲۴.</ref> همچنین پس از رحلت [[سیدمصطفی خمینی]] در آبان ۱۳۵۶ش همراه با روحانیان مبارز تهران در تلگرامی به امام‌خمینی مصیبت فوق را تسلیت گفتند<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> و در اعلامیه‌ای دیگر همراه با دیگر روحانیان مبارز تهران، اعلام کردند در ۸ آبان ۱۳۵۶ش مجلس ختمی به آن مناسبت در [[مسجد ارگ تهران]] برگزار خواهند کرد.<ref>همان، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref> پس از آن نیز همراه با روحانیان مبارز تهران، در صدور اعلامیه‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی و حمایت از امام‌خمینی نقش داشت.<ref>همان، ص۲۵۲، ۲۶۴-۲۶۶، ۲۸۱-۲۸۳، ۲۸۹-۲۹۰، ۳۱۲-۳۱۴.</ref> تحریم جشن نیمه شعبان در اعتراض به سیاست‌ها و رفتارهای سرکوبگرانه رژیم پهلوی<ref>همان، ص۳۲۳-۳۲۵.</ref>، محکومیت [[فاجعه سینما رکس آبادان]] در شهریور ۱۳۵۷<ref>همان، ص۳۶۸-۳۷۱.</ref>، صدور اعلامیه‌ای در ۲۶ شهریور در حمایت از [[اعتصاب کارکنان صنعت نفت]]<ref>همان، ص۳۸۵-۳۸۶.</ref>، محکوم کردن محاصره بیت امام‌خمینی در نجف اشرف توسط [[حزب بعث عراق|رژیم بعث عراق]] در ۱۱/۷/۱۳۵۷ ش<ref>همان، ص۳۹۰-۳۹۱.</ref> و...<ref>همان، ص۳۹۶-۳۹۷، ۴۱۱-۴۱۲، ۴۱۳-۴۱۶، ۴۱۷، ۴۳۵-۴۳۷، ۴۵۳-۴۵۶، ۴۶۷-۴۷۰، ۴۸۳-۴۸۷، ۴۹۹-۵۰۰، ۵۰۹-۵۱۲، ۵۱۳-۵۱۷.</ref> ازجمله اعلامیه‌هایی است که با امضای او صادر شده است. وی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] به اقامه [[نماز جماعت]] در یکی از مساجد در منطقه نارمک تهران پرداخت.<ref>کرباسچی، ص۱۹۳.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۱۵: خط ۴۸:


== منابع ==
== منابع ==
خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن (۱۳۸۷)، تدوین رضا شیخ‌محمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. - خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی (۱۳۸۵)، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. - در وادی عشق (خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید تقی موسوی درچه‌ای) (۱۳۸۹)، تدوین: عبدالرحیم اباذری، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج. - روحانی، سید حمید (۱۳۶۴)، نهضت امام خمینی در ایران، ج ۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی. - سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امام خمینی (س) به نقل از شاگردان، دوستان و منسوبین (۱۳۸۳)، به کوشش مجتبی فراهانی، با مقدمه عباسعلی عمید زنجانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. - صحیفه امام (۱۳۷۸)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. - رسولی‌پور، مرتضی، «مروری بر تاریخ حوزه‌های علمیه، مرجعیت شیعه و فعالیت سیاسی علمای قم در گفتگو با دکتر محمدجعفری هرندی». - کرباسچی، غلامرضا (۱۳۸۱)، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج ۲، تهران، مرکز انقلاب اسلامی. - هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، زیر نظر محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب.
{{منابع}}
[[رده:پروژه شاگردان3]]
* خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن (۱۳۸۷)، تدوین رضا شیخ‌محمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
* خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی (۱۳۸۵)، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
* در وادی عشق (خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدتقی موسوی درچه‌ای) (۱۳۸۹)، تدوین: عبدالرحیم اباذری، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج.
* روحانی، سیدحمید (۱۳۶۴)، نهضت امام‌خمینی در ایران، ج۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
* سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امام‌خمینی(س) به نقل از شاگردان، دوستان و منسوبین (۱۳۸۳)، به کوشش مجتبی فراهانی، با مقدمه عباسعلی عمید زنجانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
* صحیفه امام (۱۳۷۸)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.  
* رسولی‌پور، مرتضی، «مروری بر تاریخ حوزه‌های علمیه، مرجعیت شیعه و فعالیت سیاسی علمای قم در گفتگو با دکتر محمدجعفری هرندی».  
* کرباسچی، غلامرضا (۱۳۸۱)، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج۲، تهران، مرکز انقلاب اسلامی.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، زیر نظر محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب.
{{پایان}}
[[رده:شاگردان درس خارج اصول امام‌خمینی]]
[[رده:شاگردان درس خارج فقه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های ارزیابی‌شده/پروژه شاگردان]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند تصویر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۱

اسدالله خادمی نجف‌آبادی
اطلاعات فردی
نام کاملاسدالله خادمی نجف‌آبادی
اطلاعات علمی
استادانامام‌خمینی
شاگردانمحمد مؤمن قمی
محل تحصیلحوزه علمیه قم
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیمبارز علیه حکومت پهلوی، عضو مجمع سیاسی طلاب حوزه علمیه قم
اجتماعیاقامه نماز جماعت و تبلیغ دین در تهران


اسدالله خادمی نجف‌آبادی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.

زادگاه و تحصیل

اسدالله خادمی نجف‌آبادی در دهه ۱۳۳۰-۱۳۴۰ در حال تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم بود و در درس امام‌خمینی شرکت می‌کرد.[۱] اما اطلاعاتی درباره سال‌های حضور او در درس امام‌خمینی در دست نیست. او درباره مهم‌ترین ویژگی‌های درس امام‌خمینی می‌گوید:

«امام از نظر فلسفه یکی از اساتید و نابغه‌های عجیب روزگار بود، ولی در درس فقه‎ ‏اصلاً دم از فلسفه نمی‌زد؛ حتی در درسش اگر کسی راجع به فلسفه حرفی می‌زد‎ ‏ایشان اعتنا نمی‌کرد و پاسخ نمی‌داد».

او درباره نحوه مواجهه امام‌خمینی با اشکال شاگردان و ازجمله سیدمصطفی خمینی خاطره‌ای جالب دارد:

«امام مسئله‌ای را عنوان می‌کرد و حاج‌آقا مصطفی اشکال می‌کرد. اول خیلی با‎ ‏آرامش امام جواب می‌داد که این‌جور نیست و تو مطلب را نفهمیدی. وقتی‌که دوباره‎ ‏و چند مرتبه آقا مصطفی اشکال را ادامه می‌داد امام ناراحت می‌شدند و می‌گفتند:‎ ‏«مصطفی، ساکت شو». گاهی که اشکال را پیگیری می‌کرد یک‌دفعه امام ناراحت و‎ ‏عصبانی می‌شدند و بدنشان می‌لرزید. یک‌مرتبه گفتند: «مصطفی را از اینجا بیرون کنید». آقا مصطفی وقتی چنین حالتی را می‌دیدند دیگر ادامه نمی‌دادند».[۲]

فعالیت سیاسی و اجتماعی

وی در سال‌های ملی شدن صنعت نفت (سال‌های نخست دهه ۱۳۳۰) همراه با برخی از طلاب علوم حوزوی چون محمدرضا مهدوی کنی، محمدی گیلانی، محفوظی، حسن سعید تهرانی، محمد امامی کاشانی، احمد مولایی و... مجمعی سیاسی تشکیل داد و به فعالیت سیاسی در آن مجمع پرداخت. از دیگر اهداف آن مجمع، تلاش برای اصلاح امور حوزه علمیه قم بود.[۳]

اسدالله خادمی در دهه ۱۳۳۰ به تدریس مکاسب در قم می‌پرداخت و از شاگردان او می‌توان به محمد مؤمن قمی اشاره کرد.[۴] وی همچنین از مروجان اعلمیت امام‌خمینی بود و به همین سبب نیز وجوهات شرعیه را به امام‌خمینی تقدیم می‌کرد. او در ۱۳ خرداد ۱۳۴۰ از امام‌خمینی اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد، بنابراین از نخستین افرادی بود که چنین اجازه‌ای را دریافت نمود.[۵]

خادمی از سال ۱۳۴۱ش به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت و در جریان حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه، مصدوم[۶] و توسط مأموران حکومت پهلوی دستگیر و به شهربانی منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت و مدت کوتاهی بعد آزاد گردید.[۷] وی از دوستان محمد منتظری بود و همراه با او و جمعی دیگر از طلاب علوم حوزوی به برخی سفرهای تبلیغی می‌رفت.[۸] او در سال‌های ۱۳۴۲-۱۳۴۴ همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم، به صدور اعلامیه‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی و در حمایت از امام‌خمینی می‌پرداخت. در ۸ مهر ۱۳۴۲ ش همراه با جمعی از مدرسان و فضلای حوزه علمیه قم، در نامه‌ای به هیئت دولت، به انتقاد از فضای سیاسی و ایجاد فضای رعب و وحشت در کشور پرداخت و به دستگیری امام‌خمینی و همچنین مدرسان برجسته دینی و وعاظ شهرها اعتراض کرد و خواستار آزادی امام‌خمینی و دیگر روحانیان زندانی شد.[۹] در ۲۶ اسفند ۱۳۴۳ ش نیز همراه با جمعی از علما و محصلان اصفهانی حوزه علمیه‌ قم در نامه‌ای به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت به تبعید امام اعتراض کرد و خواستار بازگرداندن امام‌خمینی به کشور و نیز آزادی سایر زندانیان در بند رژیم شد.[۱۰] در ۱۳۴۴ و پس از انتقال امام‌خمینی به نجف اشرف، همراه با جمعی از مدرسان و طلاب علوم حوزوی حوزه علمیه قم در نامه‌ای به امام‌خمینی، با ابراز مسرت از حضور ایشان در جوار حرم علوی، با دیگر تبعید ایشان را محکوم کرده و خواستار بازگرداندن امام‌خمینی به کشور شد.[۱۱]

اسدالله خادمی از ۱۳۴۸ در تهران مقیم شد و به اقامه نماز جماعت و تبلیغ دین در آن شهر پرداخت و همراه با روحانیان تهران به مبارزه با حکومت پهلوی ادامه داد. ازجمله در خرداد ۱۳۴۹ ش پس از رحلت آیت‌الله سیدمحسن طباطبایی حکیم، با ارسال تلگرامی به امام‌خمینی رحلت آن مرجع را به امام‌خمینی تسلیت گفت.[۱۲] همچنین پس از رحلت سیدمصطفی خمینی در آبان ۱۳۵۶ش همراه با روحانیان مبارز تهران در تلگرامی به امام‌خمینی مصیبت فوق را تسلیت گفتند[۱۳] و در اعلامیه‌ای دیگر همراه با دیگر روحانیان مبارز تهران، اعلام کردند در ۸ آبان ۱۳۵۶ش مجلس ختمی به آن مناسبت در مسجد ارگ تهران برگزار خواهند کرد.[۱۴] پس از آن نیز همراه با روحانیان مبارز تهران، در صدور اعلامیه‌های انتقادی علیه حکومت پهلوی و حمایت از امام‌خمینی نقش داشت.[۱۵] تحریم جشن نیمه شعبان در اعتراض به سیاست‌ها و رفتارهای سرکوبگرانه رژیم پهلوی[۱۶]، محکومیت فاجعه سینما رکس آبادان در شهریور ۱۳۵۷[۱۷]، صدور اعلامیه‌ای در ۲۶ شهریور در حمایت از اعتصاب کارکنان صنعت نفت[۱۸]، محکوم کردن محاصره بیت امام‌خمینی در نجف اشرف توسط رژیم بعث عراق در ۱۱/۷/۱۳۵۷ ش[۱۹] و...[۲۰] ازجمله اعلامیه‌هایی است که با امضای او صادر شده است. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به اقامه نماز جماعت در یکی از مساجد در منطقه نارمک تهران پرداخت.[۲۱]

پانویس

  1. سلسله موی دوست، ص۸۲-۸۳.
  2. همان، ص۸۲-۸۳.
  3. خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ص۸۸-۸۹.
  4. خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن، ص۴۲.
  5. صحیفه امام، ج۱، ص۵۷.
  6. کرباسچی، ص۱۹۳.
  7. «مروری بر تاریخ...»، ص۲۴.
  8. در وادی عشق، ص۴۷-۴۸.
  9. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۴-۱۰۶.
  10. همان، ص۱۳۶-۱۳۸.
  11. سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، ج۵، ص۳۶۹-۳۷۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۳-۱۷۸.
  12. روحانی، ج۲، ص۵۷۷-۵۷۸؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۳-۲۲۴.
  13. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۳۱-۲۳۲.
  14. همان، ص۲۳۳-۲۳۴.
  15. همان، ص۲۵۲، ۲۶۴-۲۶۶، ۲۸۱-۲۸۳، ۲۸۹-۲۹۰، ۳۱۲-۳۱۴.
  16. همان، ص۳۲۳-۳۲۵.
  17. همان، ص۳۶۸-۳۷۱.
  18. همان، ص۳۸۵-۳۸۶.
  19. همان، ص۳۹۰-۳۹۱.
  20. همان، ص۳۹۶-۳۹۷، ۴۱۱-۴۱۲، ۴۱۳-۴۱۶، ۴۱۷، ۴۳۵-۴۳۷، ۴۵۳-۴۵۶، ۴۶۷-۴۷۰، ۴۸۳-۴۸۷، ۴۹۹-۵۰۰، ۵۰۹-۵۱۲، ۵۱۳-۵۱۷.
  21. کرباسچی، ص۱۹۳.

منابع

  • خاطرات آیت‌الله محمد مؤمن (۱۳۸۷)، تدوین رضا شیخ‌محمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی (۱۳۸۵)، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • در وادی عشق (خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدتقی موسوی درچه‌ای) (۱۳۸۹)، تدوین: عبدالرحیم اباذری، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج.
  • روحانی، سیدحمید (۱۳۶۴)، نهضت امام‌خمینی در ایران، ج۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
  • سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امام‌خمینی(س) به نقل از شاگردان، دوستان و منسوبین (۱۳۸۳)، به کوشش مجتبی فراهانی، با مقدمه عباسعلی عمید زنجانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  • صحیفه امام (۱۳۷۸)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  • رسولی‌پور، مرتضی، «مروری بر تاریخ حوزه‌های علمیه، مرجعیت شیعه و فعالیت سیاسی علمای قم در گفتگو با دکتر محمدجعفری هرندی».
  • کرباسچی، غلامرضا (۱۳۸۱)، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ج۲، تهران، مرکز انقلاب اسلامی.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، زیر نظر محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب.