کاربر:Salehi/صفحه تمرین۶: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سیدحسین رسولی محلاتی'''، دوست و همراه قدیمی [[امامخمینی]]. | '''سیدحسین رسولی محلاتی'''، دوست و همراه قدیمی [[امامخمینی]]. | ||
== زندگینامه == | |||
سیدحسین رسولی محلاتی فرزند سیدعباس خزاقی است و خاندان وی ریشه در روستای خزاق از توابع راوند کاشان داشتهاند که در گذشته به محلات از توابع استان مرکزی کوچ کردهاند. تاریخ تولد سیدحسین بهدرستی روشن نیست؛ ولی با توجه به اینکه در ۵۹سالگی و در سال ۱۳۸۶ق/ ۱۳۴۵ش از دنیا رفته است،<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۶۵۶.</ref> میتوان حدس زد در حدود سال ۱۲۸۶ به دنیا آمده است. | سیدحسین رسولی محلاتی فرزند سیدعباس خزاقی است و خاندان وی ریشه در روستای خزاق از توابع راوند کاشان داشتهاند که در گذشته به محلات از توابع استان مرکزی کوچ کردهاند. تاریخ تولد سیدحسین بهدرستی روشن نیست؛ ولی با توجه به اینکه در ۵۹سالگی و در سال ۱۳۸۶ق/ ۱۳۴۵ش از دنیا رفته است،<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۶۵۶.</ref> میتوان حدس زد در حدود سال ۱۲۸۶ به دنیا آمده است. | ||
خط ۳۸: | خط ۸: | ||
رسولی محلاتی فردی فاضل و پرهیزگار بود و در ترویج و نشر [[احادیث|احادیث اهل بیت(ع)]] میکوشید<ref>ریحان یزدی، آینه دانشوران، ۳۸۱.</ref> و در روزهای غیر درسی و مناسبتهای تبلیغی در شهر محلات به ارشاد و [[تبلیغ|تبلیغ دین]] مشغول میشد.<ref>رسولی محلاتی، کیهان فرهنگی، ۷.</ref> وی همچنین به احیای [[حوزه قم]] و رونق [[علوم دینی]] سخت علاقهمند بود و در روزگار سخت دینستیزی [[رضاشاه پهلوی]] که حجرههای مدارس علوم دینی از [[طلبه]] خالی بود، فرزندانش را تشویق میکرد که به تحصیلات حوزوی بپردازند و وارد صنف [[روحانیت]] شوند و او به خواست خود رسید.<ref>رسولی محلاتی، کیهان فرهنگی، ۵.</ref> محلاتی همراه تحصیل، تدریس نیز میکرد و فرزند وی [[سیدهاشم محلاتی]] برخی از درسهای ادبیات و کتاب معالم الاصول را نزد وی فرا گرفت.<ref>رسولی محلاتی، کیهان فرهنگی، ۵.</ref> | رسولی محلاتی فردی فاضل و پرهیزگار بود و در ترویج و نشر [[احادیث|احادیث اهل بیت(ع)]] میکوشید<ref>ریحان یزدی، آینه دانشوران، ۳۸۱.</ref> و در روزهای غیر درسی و مناسبتهای تبلیغی در شهر محلات به ارشاد و [[تبلیغ|تبلیغ دین]] مشغول میشد.<ref>رسولی محلاتی، کیهان فرهنگی، ۷.</ref> وی همچنین به احیای [[حوزه قم]] و رونق [[علوم دینی]] سخت علاقهمند بود و در روزگار سخت دینستیزی [[رضاشاه پهلوی]] که حجرههای مدارس علوم دینی از [[طلبه]] خالی بود، فرزندانش را تشویق میکرد که به تحصیلات حوزوی بپردازند و وارد صنف [[روحانیت]] شوند و او به خواست خود رسید.<ref>رسولی محلاتی، کیهان فرهنگی، ۵.</ref> محلاتی همراه تحصیل، تدریس نیز میکرد و فرزند وی [[سیدهاشم محلاتی]] برخی از درسهای ادبیات و کتاب معالم الاصول را نزد وی فرا گرفت.<ref>رسولی محلاتی، کیهان فرهنگی، ۵.</ref> | ||
:{{ببینید|سیدهاشم رسولی محلاتی}} | :{{ببینید|سیدهاشم رسولی محلاتی}} | ||
رسولی محلاتی از علاقهمندان امامخمینی بود و میان وی و امامخمینی دوستی و رابطه پایداری برقرار بود. پیشینه رفاقت او با امامخمینی که از دوره اقامت در قم و استفاده از درس حائری شروع شده بود،<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۱ ـ ۲۲.</ref> در سالهای بعد و در طول دوره مرجعیت بروجردی نیز ادامه یافت. پس از درگذشت بروجردی در سال ۱۳۴۰ ارتباط و علاقه وی به امامخمینی بیشتر شد و او خود را فدایی امامخمینی میدانست.<ref>رسولی محلاتی، خاطرات، ۲۳.</ref> محلاتی که عالِمی خوشاخلاق، خودساخته و باانصاف بود، «حجاب معاصرت» و همدورهبودن، وی را از استفاده از افراد همدوره و همدرس خود باز نمیداشت و در جلسات درس برخی از همدرسان خود نیز حاضر میشد؛ چنانکه در راستای [[تهذیب نفس]] و [[تکامل اخلاقی]] خود، در درس اخلاق امامخمینی شرکت میکرد<ref>رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۸؛ فراهانی، سلسله موی دوست، ۱۳۶.</ref> و نزد فرزندانش پیوسته از [[مکارم اخلاق]] و فضایل و برجستگیهای اخلاقی ایشان یاد میکرد و این امر باعث شد فرزندان و نزدیکان وی نیز شیفته ایشان شوند.<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۰ ـ ۲۱؛ رسولی محلاتی، حوزه، ۶۱.</ref> رباب محمدی همسر رسولی محلاتی نیز که از بانوان [[پارسایی|پارسا]] و هوشمند و در میان خویشاوندانش به این ویژگی مشهور بود، با همسر و دختران امامخمینی دوستی و رفت و آمد داشت.<ref>آرشیو مرکز اسناد، پروندههای مصاحبه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با سیدهاشم رسولی محلاتی، ۲۱۶۴.</ref> رسولی محلاتی در سال ۱۳۲۴ و یا ۱۳۲۵ به بیماری تیفوئید (حصبه) دچار شد و برای خانواده وی،<ref>رسولی محلاتی، خاطرات، ۳۹ ـ ۴۰.</ref> دسترسی به پزشک دشوار بود.<ref>رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۹.</ref> امامخمینی به سبب علاقهای که به وی داشت، وقتی از بیماریاش خبردار شد، مدرسی یزدی رئیس بیمارستان سهامیه قم را برای معاینه و معالجه به خانه او برد.<ref>رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۹؛ رسولی محلاتی، شاهد یاران، ۲۰.</ref> | |||
== ارتباط با امام خمینی == | |||
رسولی محلاتی از علاقهمندان [[امامخمینی]] بود و میان وی و امامخمینی دوستی و رابطه پایداری برقرار بود. پیشینه رفاقت او با امامخمینی که از دوره اقامت در [[قم]] و استفاده از درس حائری شروع شده بود،<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۱ ـ ۲۲.</ref> در سالهای بعد و در طول دوره مرجعیت [[سیدحسین بروجردی|بروجردی]] نیز ادامه یافت. پس از درگذشت بروجردی در سال ۱۳۴۰ ارتباط و علاقه وی به امامخمینی بیشتر شد و او خود را فدایی امامخمینی میدانست.<ref>رسولی محلاتی، خاطرات، ۲۳.</ref> محلاتی که عالِمی خوشاخلاق، خودساخته و باانصاف بود، «حجاب معاصرت» و همدورهبودن، وی را از استفاده از افراد همدوره و همدرس خود باز نمیداشت و در جلسات درس برخی از همدرسان خود نیز حاضر میشد؛ چنانکه در راستای [[تهذیب نفس]] و [[تکامل اخلاقی]] خود، در درس اخلاق امامخمینی شرکت میکرد<ref>رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۸؛ فراهانی، سلسله موی دوست، ۱۳۶.</ref> و نزد فرزندانش پیوسته از [[مکارم اخلاق]] و فضایل و برجستگیهای اخلاقی ایشان یاد میکرد و این امر باعث شد فرزندان و نزدیکان وی نیز شیفته ایشان شوند.<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۰ ـ ۲۱؛ رسولی محلاتی، حوزه، ۶۱.</ref> رباب محمدی همسر رسولی محلاتی نیز که از بانوان [[پارسایی|پارسا]] و هوشمند و در میان خویشاوندانش به این ویژگی مشهور بود، با همسر و دختران امامخمینی دوستی و رفت و آمد داشت.<ref>آرشیو مرکز اسناد، پروندههای مصاحبه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با سیدهاشم رسولی محلاتی، ۲۱۶۴.</ref> رسولی محلاتی در سال ۱۳۲۴ و یا ۱۳۲۵ به بیماری تیفوئید (حصبه) دچار شد و برای خانواده وی،<ref>رسولی محلاتی، خاطرات، ۳۹ ـ ۴۰.</ref> دسترسی به پزشک دشوار بود.<ref>رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۹.</ref> امامخمینی به سبب علاقهای که به وی داشت، وقتی از بیماریاش خبردار شد، مدرسی یزدی رئیس بیمارستان سهامیه قم را برای معاینه و معالجه به خانه او برد.<ref>رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۹؛ رسولی محلاتی، شاهد یاران، ۲۰.</ref> | |||
دوستی و ارتباط نزدیک محلاتی با امامخمینی موجب شد امامخمینی در روزهای اقامت در قم برخی تابستانها برای گذراندن تعطیلات به محلات برود<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۲.</ref> و [[سیدجلال شهیدی محلاتی]] خانهای را برای استراحت و تحقیق و تدریس ایشان اجاره میکرد.<ref>ثقفی، خاطرات، ۱/۱۲۷.</ref> امامخمینی در مسجد جامع شهر محلات برای عموم مردم اخلاق تدریس میکرد<ref>توسلی، مصاحبه، ۵۳ ـ ۵۴.</ref> و چنانکه امامخمینی خود اشاره کرده است، به برکت علمای دینمدار و [[باتقوا]] روحیه خداجویی در این شهر رواج داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۶ ـ ۱۷ و ۱۱/۲۵۰ ـ ۲۵۱.</ref> رسولی محلاتی گاهی به همراه امامخمینی به تفریح و سفرهای علمی هم میرفت؛ ازجمله یک بار با یکدیگر از خمین از راه محلات از مسیر روستای دودهک پیاده به قم سفر کردند.<ref>خلخالی، خاطرات، ۱/۶۱.</ref> | دوستی و ارتباط نزدیک محلاتی با امامخمینی موجب شد امامخمینی در روزهای اقامت در قم برخی تابستانها برای گذراندن تعطیلات به محلات برود<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۲.</ref> و [[سیدجلال شهیدی محلاتی]] خانهای را برای استراحت و تحقیق و تدریس ایشان اجاره میکرد.<ref>ثقفی، خاطرات، ۱/۱۲۷.</ref> امامخمینی در مسجد جامع شهر محلات برای عموم مردم اخلاق تدریس میکرد<ref>توسلی، مصاحبه، ۵۳ ـ ۵۴.</ref> و چنانکه امامخمینی خود اشاره کرده است، به برکت علمای دینمدار و [[باتقوا]] روحیه خداجویی در این شهر رواج داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۶ ـ ۱۷ و ۱۱/۲۵۰ ـ ۲۵۱.</ref> رسولی محلاتی گاهی به همراه امامخمینی به تفریح و سفرهای علمی هم میرفت؛ ازجمله یک بار با یکدیگر از خمین از راه محلات از مسیر روستای دودهک پیاده به قم سفر کردند.<ref>خلخالی، خاطرات، ۱/۶۱.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۱۸: | ||
[[امامخمینی]] در برخی از تابستانها که قصد ماندن در قم نداشت، به دلیل علاقه و انسی که با رسولی محلاتی داشت، به امامزاده قاسم شمیران میرفت<ref>رسولی محلاتی، حوزه، ۶۱ ـ ۶۲؛ خلخالی، خاطرات، ۱/۶۱.</ref> و در نزدیکی حرم امامزاده قاسم خانه میگرفت<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۲.</ref> و گاه در خانه محلاتی ساکن میشد.<ref>زریاب خویی، امام به روایت دانشوران، ۱۸۷.</ref> ایشان در امامزاده قاسم گاه به جای محلاتی [[نماز جماعت]] را برپا میکرد؛<ref>قادری، خاطرات، جماران، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> چنانکه برابر رسمی دیرینه و باشکوه در [[روز تاسوعا]] دستههای عزاداری دزاشیب و جماران به امامزاده قاسم میرفتند و اهالی امامزاده قاسم نیز از آنان در قالب هیئت عزاداری بازدید میکردند. امامخمینی در روزهای اقامت در شمیران به همراه رسولی محلاتی برای ادای احترام به دستههای عزادار مهمان در کنار مردم در امامزاده میایستاد و بهآرامی بر مظلومیت [[امامحسین(ع)]] میگریست.<ref>قادری، خاطرات، جماران، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> خانه ساده و بیآلایش محلاتی مورد علاقه ایشان بود؛ چنانکه پس از بیماری قلبی ایشان در سال ۱۳۵۸ و تصمیم پزشکان بر ماندن ایشان در [[تهران]]، تأکید داشت خانهای کوچک و ساده مانند خانه رسولی محلاتی در امامزاده قاسم تهیه شود و فرزندان محلاتی نیز برای واگذاری آن خانه اعلام آمادگی کردند؛ ولی با توجه به اینکه محل آن مشرف به رودخانه بود و از امنیت کافی برخوردار نبود، خانهای دیگر در منطقه ظهیرالدوله امامزاده قاسم برای ایشان انتخاب شد؛<ref>رسولی محلاتی، خاطرات، ۱۲۱.</ref> اما پس از چند روز به [[جماران]] منتقل شد. | [[امامخمینی]] در برخی از تابستانها که قصد ماندن در قم نداشت، به دلیل علاقه و انسی که با رسولی محلاتی داشت، به امامزاده قاسم شمیران میرفت<ref>رسولی محلاتی، حوزه، ۶۱ ـ ۶۲؛ خلخالی، خاطرات، ۱/۶۱.</ref> و در نزدیکی حرم امامزاده قاسم خانه میگرفت<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۲.</ref> و گاه در خانه محلاتی ساکن میشد.<ref>زریاب خویی، امام به روایت دانشوران، ۱۸۷.</ref> ایشان در امامزاده قاسم گاه به جای محلاتی [[نماز جماعت]] را برپا میکرد؛<ref>قادری، خاطرات، جماران، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> چنانکه برابر رسمی دیرینه و باشکوه در [[روز تاسوعا]] دستههای عزاداری دزاشیب و جماران به امامزاده قاسم میرفتند و اهالی امامزاده قاسم نیز از آنان در قالب هیئت عزاداری بازدید میکردند. امامخمینی در روزهای اقامت در شمیران به همراه رسولی محلاتی برای ادای احترام به دستههای عزادار مهمان در کنار مردم در امامزاده میایستاد و بهآرامی بر مظلومیت [[امامحسین(ع)]] میگریست.<ref>قادری، خاطرات، جماران، پایگاه اطلاعرسانی.</ref> خانه ساده و بیآلایش محلاتی مورد علاقه ایشان بود؛ چنانکه پس از بیماری قلبی ایشان در سال ۱۳۵۸ و تصمیم پزشکان بر ماندن ایشان در [[تهران]]، تأکید داشت خانهای کوچک و ساده مانند خانه رسولی محلاتی در امامزاده قاسم تهیه شود و فرزندان محلاتی نیز برای واگذاری آن خانه اعلام آمادگی کردند؛ ولی با توجه به اینکه محل آن مشرف به رودخانه بود و از امنیت کافی برخوردار نبود، خانهای دیگر در منطقه ظهیرالدوله امامزاده قاسم برای ایشان انتخاب شد؛<ref>رسولی محلاتی، خاطرات، ۱۲۱.</ref> اما پس از چند روز به [[جماران]] منتقل شد. | ||
:{{ببینید|اقامتگاهها}} | :{{ببینید|اقامتگاهها}} | ||
محلاتی از روحانیان | |||
== در فرایند مبارزات انقلاب اسلامی == | |||
محلاتی از روحانیان پارسا، دینباور، [[مجاهد]] و سادهزیست بود<ref>مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۶۱.</ref> و در میان ائمه جماعات تهران و [[روحانیان]] مبارز پیرو امامخمینی فردی شناختهشده و خوشنام بود.<ref>مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۶۱؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۲۲۶؛ انواری، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۹.</ref> [[سازمان اطلاعات و امنیت رژیم پهلوی]] ([[ساواک]]) وی را از طرفداران جدی امامخمینی شمرده که سوابقی در حمایت از ایشان نیز دارد و محیط پیرامون وی را نیز محل رفت و آمد روحانیان افراطی شمرده است<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۳۴۲ ـ ۳۴۳.</ref> و مقصود طرفداران امامخمینی است. محلاتی با هوشیاری مسائل و جریانهای سیاسی جاری در دولت و مجلس شورای ملی دوره [[محمدرضا پهلوی]] را دنبال میکرد و در همین راستا مبارزه با رفتارهای نادرست [[رژیم پهلوی]] را از وظایف روحانیان میدانست و از کمک به واعظان مبارز و علمای [[عدالتخواه]] دریغ نمیکرد.<ref>رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۹ ـ ۱۷۰.</ref> وی پس از آغاز [[نهضت امامخمینی]] در صف مدافعان و حامیان ایشان قرار گرفت و با همه ظرفیتهای تبلیغی از انقلاب جانبداری میکرد. در سال ۱۳۴۱ و در روزهایی که موضوع [[انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در مجلس و دولت مطرح بود، امامخمینی مهمان رسولی محلاتی در تهران بود و وی اخبار و گزارشهای آن و نیز گفتههای [[اسدالله علم]] درباره انجمنهای ایالتی و ولایتی و سکوت علما را به اطلاع ایشان رساند و ایشان در پاسخ به وی وعده داد که منتظر باشد؛ زیرا در این روزها به قم خواهد رفت و دراینباره اعلامیهای صادر خواهد کرد.<ref>رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ رسولی محلاتی، خاطرات، ۵۰ ـ ۵۱.</ref> | |||
:{{ببینید|انجمنهای ایالتی و ولایتی}} | :{{ببینید|انجمنهای ایالتی و ولایتی}} | ||
پس از تبعید امامخمینی به [[عراق]]، رسولی محلاتی تلاش کرد برای دیدن ایشان به [[نجف]] برود؛ اما ساواک گذرنامه او را نگه داشت و با توجه به اینکه وی به مأموران گفته بود برای دیدن امامخمینی قصد سفر دارد، گذرنامه را به وی ندادند و نتوانست به نجف برود.<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۲.</ref> ساواک اینگونه مسافرتها را به منظور کمک اقتصادی به امامخمینی ارزیابی میکرد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۲۲۶.</ref> | پس از تبعید امامخمینی به [[عراق]]، رسولی محلاتی تلاش کرد برای دیدن ایشان به [[نجف]] برود؛ اما ساواک گذرنامه او را نگه داشت و با توجه به اینکه وی به مأموران گفته بود برای دیدن امامخمینی قصد سفر دارد، گذرنامه را به وی ندادند و نتوانست به نجف برود.<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۲.</ref> ساواک اینگونه مسافرتها را به منظور کمک اقتصادی به امامخمینی ارزیابی میکرد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۲۲۶.</ref> | ||
سیدحسین رسولی محلاتی در مهر ۱۳۴۵ و در سن ۵۹سالگی بر اثر بیماری در تهران درگذشت و [[سیداحمد خوانساری]] از [[مراجع تقلید]] وقت تهران بر جنازه وی نماز خواند و خطیب معروف [[محمدتقی فلسفی]] در مجلس ختم وی در مسجد سیدعزیزالله تهران سخنرانی کرد.<ref>رسولی محلاتی، خاطرات، ۱۰۲.</ref> مجلس هفتم وی در امامزاده قاسم تهران برگزار و بیش از دو هزار تن ازجمله روحانیان شمیران و گروهی از روحانیان قم نیز در این مجلس شرکت کردند. [[فضلالله مهدیزاده محلاتی]]، در این مجلس سخنرانی کرد و درباره مقام روحانیت و علما دین و [[تقوا]] و سادهزیستی سیدحسین رسولی محلاتی سخن گفت.<ref>مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۶۱.</ref> امامخمینی نیز که آن زمان در حال [[تبعید خمینی|تبعید]] در عراق بود، افرادی را برای شرکت در مجلس بزرگداشت رسولی محلاتی فرستاده بود که پس از آن، مورد تعقیب نیروهای امنیتی رژیم پهلوی قرار گرفتند.<ref>مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۶۱ و ۱۶۶.</ref> [[سیدمحمدصادق لواسانی]] نماینده تامالاختیار ایشان نیز از کسانی بود که به مجلس ختم رسولی محلاتی رفته بود و به سبب همین ساواک او را بازخواست کرد.<ref>مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۸۱.</ref> | سیدحسین رسولی محلاتی در مهر ۱۳۴۵ و در سن ۵۹سالگی بر اثر بیماری در تهران درگذشت و [[سیداحمد خوانساری]] از [[مراجع تقلید]] وقت تهران بر جنازه وی نماز خواند و خطیب معروف [[محمدتقی فلسفی]] در مجلس ختم وی در [[مسجد سیدعزیزالله تهران]] سخنرانی کرد.<ref>رسولی محلاتی، خاطرات، ۱۰۲.</ref> مجلس هفتم وی در امامزاده قاسم تهران برگزار و بیش از دو هزار تن ازجمله روحانیان شمیران و گروهی از روحانیان قم نیز در این مجلس شرکت کردند. [[فضلالله مهدیزاده محلاتی]]، در این مجلس سخنرانی کرد و درباره مقام روحانیت و علما دین و [[تقوا]] و سادهزیستی سیدحسین رسولی محلاتی سخن گفت.<ref>مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۶۱.</ref> امامخمینی نیز که آن زمان در حال [[تبعید خمینی|تبعید]] در عراق بود، افرادی را برای شرکت در مجلس بزرگداشت رسولی محلاتی فرستاده بود که پس از آن، مورد تعقیب نیروهای امنیتی رژیم پهلوی قرار گرفتند.<ref>مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۶۱ و ۱۶۶.</ref> [[سیدمحمدصادق لواسانی]] نماینده تامالاختیار ایشان نیز از کسانی بود که به مجلس ختم رسولی محلاتی رفته بود و به سبب همین ساواک او را بازخواست کرد.<ref>مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۸۱.</ref> | ||
:{{ببینید|فضلالله محلاتی}} | :{{ببینید|فضلالله محلاتی}} | ||
پس از رسولی محلاتی فرزندش سیدهاشم کارهای تبلیغی پدر را در امامزاده قاسم پی گرفت.<ref>رسولی محلاتی، خاطرات، ۱۰۳.</ref> وی نیز در کنار کارهای مذهبی و علمی به امور انقلاب کمک میکرد. فرزند دیگر وی سیدعبدالله نیز از هواداران امامخمینی بود و پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در دفتر ایشان در ترجمه نامهها و نوشتن قبوض همکاری میکرد.<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۸.</ref> [[محمدصادق خلخالی]]، از شاگردان مبارز امامخمینی و نیز حاکم شرع، یکی از دامادهای رسولی محلاتی بود.<ref>خلخالی، خاطرات، ۱/۶۰.</ref> | پس از رسولی محلاتی فرزندش سیدهاشم کارهای تبلیغی پدر را در امامزاده قاسم پی گرفت.<ref>رسولی محلاتی، خاطرات، ۱۰۳.</ref> وی نیز در کنار کارهای مذهبی و علمی به امور انقلاب کمک میکرد. فرزند دیگر وی سیدعبدالله نیز از هواداران امامخمینی بود و پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در دفتر ایشان در ترجمه نامهها و نوشتن قبوض همکاری میکرد.<ref>رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۸.</ref> [[محمدصادق خلخالی]]، از شاگردان مبارز امامخمینی و نیز حاکم شرع، یکی از دامادهای رسولی محلاتی بود.<ref>خلخالی، خاطرات، ۱/۶۰.</ref> |
نسخهٔ ۷ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۲۲
سیدحسین رسولی محلاتی، دوست و همراه قدیمی امامخمینی.
زندگینامه
سیدحسین رسولی محلاتی فرزند سیدعباس خزاقی است و خاندان وی ریشه در روستای خزاق از توابع راوند کاشان داشتهاند که در گذشته به محلات از توابع استان مرکزی کوچ کردهاند. تاریخ تولد سیدحسین بهدرستی روشن نیست؛ ولی با توجه به اینکه در ۵۹سالگی و در سال ۱۳۸۶ق/ ۱۳۴۵ش از دنیا رفته است،[۱] میتوان حدس زد در حدود سال ۱۲۸۶ به دنیا آمده است.
رسولی محلاتی درسهای مقدماتی را در شهر محلات فرا گرفت و سپس برای ادامه تحصیلات حوزوی در دوره ریاست عبدالکریم حائری یزدی به قم رفت. وی از شاگردان خوب حائری یزدی بود و بسیاری از درسهای ایشان را نوشته است.[۲] وی از درسهای سیدمحمدتقی خوانساری، محمد گلپایگانی و میرزاابوالفضل قمی نیز استفاده کرد و با سیدجعفر تبریزی، ابوالقاسم دانش آشتیانی و حسن انصاری محلاتی همبحث بود؛[۳] همچنین در طول دوره اقامت سیدحسین بروجردی در قم، در درس وی از سال ۱۳۲۳ ـ ۱۳۳۰ حاضر میشد.[۴]
رسولی محلاتی فردی فاضل و پرهیزگار بود و در ترویج و نشر احادیث اهل بیت(ع) میکوشید[۵] و در روزهای غیر درسی و مناسبتهای تبلیغی در شهر محلات به ارشاد و تبلیغ دین مشغول میشد.[۶] وی همچنین به احیای حوزه قم و رونق علوم دینی سخت علاقهمند بود و در روزگار سخت دینستیزی رضاشاه پهلوی که حجرههای مدارس علوم دینی از طلبه خالی بود، فرزندانش را تشویق میکرد که به تحصیلات حوزوی بپردازند و وارد صنف روحانیت شوند و او به خواست خود رسید.[۷] محلاتی همراه تحصیل، تدریس نیز میکرد و فرزند وی سیدهاشم محلاتی برخی از درسهای ادبیات و کتاب معالم الاصول را نزد وی فرا گرفت.[۸]
- (ببینید: سیدهاشم رسولی محلاتی)
ارتباط با امام خمینی
رسولی محلاتی از علاقهمندان امامخمینی بود و میان وی و امامخمینی دوستی و رابطه پایداری برقرار بود. پیشینه رفاقت او با امامخمینی که از دوره اقامت در قم و استفاده از درس حائری شروع شده بود،[۹] در سالهای بعد و در طول دوره مرجعیت بروجردی نیز ادامه یافت. پس از درگذشت بروجردی در سال ۱۳۴۰ ارتباط و علاقه وی به امامخمینی بیشتر شد و او خود را فدایی امامخمینی میدانست.[۱۰] محلاتی که عالِمی خوشاخلاق، خودساخته و باانصاف بود، «حجاب معاصرت» و همدورهبودن، وی را از استفاده از افراد همدوره و همدرس خود باز نمیداشت و در جلسات درس برخی از همدرسان خود نیز حاضر میشد؛ چنانکه در راستای تهذیب نفس و تکامل اخلاقی خود، در درس اخلاق امامخمینی شرکت میکرد[۱۱] و نزد فرزندانش پیوسته از مکارم اخلاق و فضایل و برجستگیهای اخلاقی ایشان یاد میکرد و این امر باعث شد فرزندان و نزدیکان وی نیز شیفته ایشان شوند.[۱۲] رباب محمدی همسر رسولی محلاتی نیز که از بانوان پارسا و هوشمند و در میان خویشاوندانش به این ویژگی مشهور بود، با همسر و دختران امامخمینی دوستی و رفت و آمد داشت.[۱۳] رسولی محلاتی در سال ۱۳۲۴ و یا ۱۳۲۵ به بیماری تیفوئید (حصبه) دچار شد و برای خانواده وی،[۱۴] دسترسی به پزشک دشوار بود.[۱۵] امامخمینی به سبب علاقهای که به وی داشت، وقتی از بیماریاش خبردار شد، مدرسی یزدی رئیس بیمارستان سهامیه قم را برای معاینه و معالجه به خانه او برد.[۱۶]
دوستی و ارتباط نزدیک محلاتی با امامخمینی موجب شد امامخمینی در روزهای اقامت در قم برخی تابستانها برای گذراندن تعطیلات به محلات برود[۱۷] و سیدجلال شهیدی محلاتی خانهای را برای استراحت و تحقیق و تدریس ایشان اجاره میکرد.[۱۸] امامخمینی در مسجد جامع شهر محلات برای عموم مردم اخلاق تدریس میکرد[۱۹] و چنانکه امامخمینی خود اشاره کرده است، به برکت علمای دینمدار و باتقوا روحیه خداجویی در این شهر رواج داشت.[۲۰] رسولی محلاتی گاهی به همراه امامخمینی به تفریح و سفرهای علمی هم میرفت؛ ازجمله یک بار با یکدیگر از خمین از راه محلات از مسیر روستای دودهک پیاده به قم سفر کردند.[۲۱]
- (ببینید: اقامتگاههای امامخمینی)
رسولی محلاتی در سال ۱۳۳۰ یا ۱۳۳۱ به دعوت مردم و دستور بروجردی به محله امامزاده قاسم شمیران تهران هجرت کرد و در آستانه امامزاده به اقامه نماز جماعت و تبلیغ و ترویج دین مشغول گردید.[۲۲] با همت و تلاش وی مسجد جامع امامزاده قاسم نیز بنا شد و در سالهای بعد به دست فرزندش سیدهاشم بازسازی شد.[۲۳] وی در امامزاده قاسم ترویج شعائر اسلامی را وجهه همت خود ساخته بود و در تحکیم و تقویت باورها و ارزشهای دینی مردم میکوشید. وی بسیار متواضع بود و با مهربانی و خوشاخلاقی با مردم برخورد میکرد و رفتار متواضعانه و عالمانه وی مهمترین تأثیر را در میان مردم داشت. مردم نیز به وی احترام میکردند و به او از دل و جان علاقه داشتند.[۲۴] وی در خانهای ساده و روستایی زندگی میکرد و تا پایان عمر زندگی ساده خود را تغییر نداد و در مصرف اموال شرعی بسیار محتاط بود و با اینکه اموال بسیاری به وی میرسید، ولی از نظر زندگی تنگدست بود و برای سیرماندن دیگران ازخودگذشتگی میکرد و بدین جهت به بیماری سوء هاضمه گرفتار شد.[۲۵]
امامخمینی در برخی از تابستانها که قصد ماندن در قم نداشت، به دلیل علاقه و انسی که با رسولی محلاتی داشت، به امامزاده قاسم شمیران میرفت[۲۶] و در نزدیکی حرم امامزاده قاسم خانه میگرفت[۲۷] و گاه در خانه محلاتی ساکن میشد.[۲۸] ایشان در امامزاده قاسم گاه به جای محلاتی نماز جماعت را برپا میکرد؛[۲۹] چنانکه برابر رسمی دیرینه و باشکوه در روز تاسوعا دستههای عزاداری دزاشیب و جماران به امامزاده قاسم میرفتند و اهالی امامزاده قاسم نیز از آنان در قالب هیئت عزاداری بازدید میکردند. امامخمینی در روزهای اقامت در شمیران به همراه رسولی محلاتی برای ادای احترام به دستههای عزادار مهمان در کنار مردم در امامزاده میایستاد و بهآرامی بر مظلومیت امامحسین(ع) میگریست.[۳۰] خانه ساده و بیآلایش محلاتی مورد علاقه ایشان بود؛ چنانکه پس از بیماری قلبی ایشان در سال ۱۳۵۸ و تصمیم پزشکان بر ماندن ایشان در تهران، تأکید داشت خانهای کوچک و ساده مانند خانه رسولی محلاتی در امامزاده قاسم تهیه شود و فرزندان محلاتی نیز برای واگذاری آن خانه اعلام آمادگی کردند؛ ولی با توجه به اینکه محل آن مشرف به رودخانه بود و از امنیت کافی برخوردار نبود، خانهای دیگر در منطقه ظهیرالدوله امامزاده قاسم برای ایشان انتخاب شد؛[۳۱] اما پس از چند روز به جماران منتقل شد.
- (ببینید: اقامتگاهها)
در فرایند مبارزات انقلاب اسلامی
محلاتی از روحانیان پارسا، دینباور، مجاهد و سادهزیست بود[۳۲] و در میان ائمه جماعات تهران و روحانیان مبارز پیرو امامخمینی فردی شناختهشده و خوشنام بود.[۳۳] سازمان اطلاعات و امنیت رژیم پهلوی (ساواک) وی را از طرفداران جدی امامخمینی شمرده که سوابقی در حمایت از ایشان نیز دارد و محیط پیرامون وی را نیز محل رفت و آمد روحانیان افراطی شمرده است[۳۴] و مقصود طرفداران امامخمینی است. محلاتی با هوشیاری مسائل و جریانهای سیاسی جاری در دولت و مجلس شورای ملی دوره محمدرضا پهلوی را دنبال میکرد و در همین راستا مبارزه با رفتارهای نادرست رژیم پهلوی را از وظایف روحانیان میدانست و از کمک به واعظان مبارز و علمای عدالتخواه دریغ نمیکرد.[۳۵] وی پس از آغاز نهضت امامخمینی در صف مدافعان و حامیان ایشان قرار گرفت و با همه ظرفیتهای تبلیغی از انقلاب جانبداری میکرد. در سال ۱۳۴۱ و در روزهایی که موضوع انجمنهای ایالتی و ولایتی در مجلس و دولت مطرح بود، امامخمینی مهمان رسولی محلاتی در تهران بود و وی اخبار و گزارشهای آن و نیز گفتههای اسدالله علم درباره انجمنهای ایالتی و ولایتی و سکوت علما را به اطلاع ایشان رساند و ایشان در پاسخ به وی وعده داد که منتظر باشد؛ زیرا در این روزها به قم خواهد رفت و دراینباره اعلامیهای صادر خواهد کرد.[۳۶]
- (ببینید: انجمنهای ایالتی و ولایتی)
پس از تبعید امامخمینی به عراق، رسولی محلاتی تلاش کرد برای دیدن ایشان به نجف برود؛ اما ساواک گذرنامه او را نگه داشت و با توجه به اینکه وی به مأموران گفته بود برای دیدن امامخمینی قصد سفر دارد، گذرنامه را به وی ندادند و نتوانست به نجف برود.[۳۷] ساواک اینگونه مسافرتها را به منظور کمک اقتصادی به امامخمینی ارزیابی میکرد[۳۸]
سیدحسین رسولی محلاتی در مهر ۱۳۴۵ و در سن ۵۹سالگی بر اثر بیماری در تهران درگذشت و سیداحمد خوانساری از مراجع تقلید وقت تهران بر جنازه وی نماز خواند و خطیب معروف محمدتقی فلسفی در مجلس ختم وی در مسجد سیدعزیزالله تهران سخنرانی کرد.[۳۹] مجلس هفتم وی در امامزاده قاسم تهران برگزار و بیش از دو هزار تن ازجمله روحانیان شمیران و گروهی از روحانیان قم نیز در این مجلس شرکت کردند. فضلالله مهدیزاده محلاتی، در این مجلس سخنرانی کرد و درباره مقام روحانیت و علما دین و تقوا و سادهزیستی سیدحسین رسولی محلاتی سخن گفت.[۴۰] امامخمینی نیز که آن زمان در حال تبعید در عراق بود، افرادی را برای شرکت در مجلس بزرگداشت رسولی محلاتی فرستاده بود که پس از آن، مورد تعقیب نیروهای امنیتی رژیم پهلوی قرار گرفتند.[۴۱] سیدمحمدصادق لواسانی نماینده تامالاختیار ایشان نیز از کسانی بود که به مجلس ختم رسولی محلاتی رفته بود و به سبب همین ساواک او را بازخواست کرد.[۴۲]
- (ببینید: فضلالله محلاتی)
پس از رسولی محلاتی فرزندش سیدهاشم کارهای تبلیغی پدر را در امامزاده قاسم پی گرفت.[۴۳] وی نیز در کنار کارهای مذهبی و علمی به امور انقلاب کمک میکرد. فرزند دیگر وی سیدعبدالله نیز از هواداران امامخمینی بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دفتر ایشان در ترجمه نامهها و نوشتن قبوض همکاری میکرد.[۴۴] محمدصادق خلخالی، از شاگردان مبارز امامخمینی و نیز حاکم شرع، یکی از دامادهای رسولی محلاتی بود.[۴۵]
- (ببینید: سیدهاشم رسولی محلاتی و محمدصادق خلخالی)
پانویس
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۶۵۶.
- ↑ رسولی محلاتی، خاطرات، ۱۷ ـ ۲۰.
- ↑ رسولی محلاتی، خاطرات، ۲۰ ـ ۲۱؛ ریحان یزدی، آینه دانشوران، ۳۸۱.
- ↑ رسولی محلاتی، خاطرات، ۲۲ ـ ۲۳.
- ↑ ریحان یزدی، آینه دانشوران، ۳۸۱.
- ↑ رسولی محلاتی، کیهان فرهنگی، ۷.
- ↑ رسولی محلاتی، کیهان فرهنگی، ۵.
- ↑ رسولی محلاتی، کیهان فرهنگی، ۵.
- ↑ رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۱ ـ ۲۲.
- ↑ رسولی محلاتی، خاطرات، ۲۳.
- ↑ رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۸؛ فراهانی، سلسله موی دوست، ۱۳۶.
- ↑ رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۰ ـ ۲۱؛ رسولی محلاتی، حوزه، ۶۱.
- ↑ آرشیو مرکز اسناد، پروندههای مصاحبه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با سیدهاشم رسولی محلاتی، ۲۱۶۴.
- ↑ رسولی محلاتی، خاطرات، ۳۹ ـ ۴۰.
- ↑ رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۹.
- ↑ رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۹؛ رسولی محلاتی، شاهد یاران، ۲۰.
- ↑ رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۲.
- ↑ ثقفی، خاطرات، ۱/۱۲۷.
- ↑ توسلی، مصاحبه، ۵۳ ـ ۵۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۶ ـ ۱۷ و ۱۱/۲۵۰ ـ ۲۵۱.
- ↑ خلخالی، خاطرات، ۱/۶۱.
- ↑ ریحان یزدی، آینه دانشوران، ۵۰۴؛ رسولی محلاتی، کیهان فرهنگی، ۷.
- ↑ قادری، خاطرات، جماران، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ قادری، خاطرات، جماران، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۶۱ ـ ۱۶۲.
- ↑ رسولی محلاتی، حوزه، ۶۱ ـ ۶۲؛ خلخالی، خاطرات، ۱/۶۱.
- ↑ رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۲.
- ↑ زریاب خویی، امام به روایت دانشوران، ۱۸۷.
- ↑ قادری، خاطرات، جماران، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ قادری، خاطرات، جماران، پایگاه اطلاعرسانی.
- ↑ رسولی محلاتی، خاطرات، ۱۲۱.
- ↑ مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۶۱.
- ↑ مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۶۱؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۲۲۶؛ انواری، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۳۴۲ ـ ۳۴۳.
- ↑ رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۹ ـ ۱۷۰.
- ↑ رسولی محلاتی، مشکوة، ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ رسولی محلاتی، خاطرات، ۵۰ ـ ۵۱.
- ↑ رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵/۲۲۶.
- ↑ رسولی محلاتی، خاطرات، ۱۰۲.
- ↑ مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۶۱.
- ↑ مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۶۱ و ۱۶۶.
- ↑ مهدیزاده محلاتی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱/۱۸۱.
- ↑ رسولی محلاتی، خاطرات، ۱۰۳.
- ↑ رسولی محلاتی، پاسدار اسلام، ۲۸.
- ↑ خلخالی، خاطرات، ۱/۶۰.