اسدالله علم

از ویکی امام خمینی
اسدالله علم
علم‌اسدالله.jpg
شناسنامه
نام کاملامیراسدالله عَلَم
زادروزسوم اسفند ۱۲۹۸
شهر تولدبیرجند
کشور تولدایران
تاریخ درگذشت۲۴ فروردین ۱۳۵۷
کشور درگذشتآمریکا
آرامگاهآرامگاه خانوادگی خاندان علم در حرم مطهر امام‌رضا(ع)
نام همسردختر قوام‌الملک
خویشاوند سرشناسپدر: محمدابراهیم معروف به شوکت‌الملک، امیر قاینات
اطلاعات سیاسی
پست‌هاوزیر، نخست‌وزیر سال‌های ۱۳۴۱–۱۳۴۲ و وزیر دربار محمدرضا پهلوی
اطلاعات علمی و مذهبی
تالیفاتگفتگوهای من با شاه، خاطرات محرمانه اسدالله عَلَم، یادداشت‌های عَلَم

اسدالله عَلَم، وزیر، نخست‌وزیر سال‌های ۱۳۴۱–۱۳۴۲ و وزیر دربار محمدرضا پهلوی.

امیراسدالله علم در سوم اسفند ۱۲۹۸ در بیرجند به دنیا آمد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در بیرجند به پایان برد و مدرک کارشناسی آموزشگاه عالی کرج را گرفت و در سال ۱۳۲۳ مقام پیش خدمتی مخصوص محمدرضا پهلوی را عهده­‌دار شد. وی در سال ۱۳۲۵ به فرمانداری کل سیستان و بلوچستان منصوب شد و از ۲۹ سالگی در دولت‌های مختلف وزیر کشاورزی و وزیر کار بود. او از سال ۱۳۳۱ به حکم محمدرضا پهلوی سرپرست اداره املاک و مستغلات بنیاد پهلوی شد و از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۶ وزیر کشور بود و به دستور شاه، در سال ۱۳۳۶ حزب مردم ایران را تأسیس کرد و نقش حزب مخالف ولی وفادار را ایفا می­‌کرد.

علم در سال ۱۳۴۱ به نخست‌وزیری منصوب شد و پس از درگذشت سیدحسین بروجردی زمان را برای طرح لایحه انجمن­‌های ایالتی و ولايتى مناسب دید که موجب مخالفت مراجع و روحانیت قرار گرفت که ناکام ماند. همه­ پرسی انقلاب سفید و لوایح ششگانه نیز در دوره نخست وزیری او صورت گرفت که منجر به حمله به مردم قم شد و امام‌­خمینی خواستار برکناری علم شد.

علم از سال ۱۳۴۳ ریاست دانشگاه پهلوی شیراز را بر عهده گرفت و از سال ۱۳۴۵ به وزارت دربار منصوب شد و سرپرستی جشن­های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را بر عهده داشت.

محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۵۶ به خاطر پیشرفت بیماری سرطان خون علم، از او خواست از وزارت دربار استعفا دهد. او سرانجام ۲۴ فروردین ۱۳۵۷ در آمریکا درگذشت و جنازه او به ایران منتقل شد و آرامگاه خانوادگی آنها در مشهد، در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.

زندگی‌نامه

امیراسدالله عَلَم در سوم اسفند ۱۲۹۸ در بیرجند به دنیا آمد. پدر وی محمدابراهیم معروف به شوکت‌الملک، امیر قاینات بود و به‌حکم رضاشاه پهلوی نخست به ریاست کمیسیون حل اختلاف ایران و افغانستان بر سر تقسیم آب هیرمند منصوب شد و در سال ۱۳۱۶ به استانداری فارس رسید و در سال ۱۳۱۷ در دولت محمود جم وزیر پست و تلگراف شد.[۱] خاندان عَلَم از دوره خلافت عباسی در جنوب خراسان اقامت گزیدند.[۲] آنان از حاکمان منطقه قاینات و سیستان و از مجریان سیاست‌های انگلیس در منطقه بودند.[۳] اسدالله عَلَم در پانزده‌سالگی از سوی پدرش به سرپرستی امور وی در بیرجند گماشته شد.[۴]

بر اثر تحولات سیاسی دوران پهلوی، انگلیسی‌ها کوشیدند طرفداران وفادار منطقه‌ای خود ازجمله خاندان عَلَم (در منطقه قاینات و سیستان) و خاندان قوام‌الملک شیرازی (در منطقه فارس) را در ایران حمایت جدی‌تر کنند؛ زیرا همسویی این دو خاندان در پیشبرد سیاست‌های جدید آنان در ایران نقش حیاتی داشت. در این راستا، اسدالله عَلَم با دختر قوام‌الملک، و اشرف پهلوی با علی پسر قوام‌الملک در سال ۱۳۱۸ ازدواج کردند.[۵] علم ازدواج و تحصیل خود در دانشگاه را طبق خواست رضاشاه پهلوی شمرده و تأکید کرده است که در هر دو تصمیم سرنوشت‌ساز اختیاری از خود نداشته است.[۶]

اسدالله عَلَم تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بیرجند به پایان برد و در همان‌جا شاهد پایان دوره قاجاری و تاجگذاری رضاشاه پهلوی بود.[۷] او پس از آن با گرفتن درجه کارشناسی از آموزشگاه عالی کشاورزی کرج در تاریخ پنجم تیر ۱۳۲۱ فارغ‌التحصیل و از خدمت سربازی معاف گردید.[۸]

عَلَم سه ماه پس از مرگ پدر خود، در ۱۳۲۳ مقام پیش‌خدمتی مخصوص محمدرضا پهلوی را عهده‌دار شد؛ سپس در سال ۱۳۲۵ نخست‌وزیر قوام‌السلطنه او را به فرمانداری کل سیستان و بلوچستان منصوب کرد.[۹] وی در ۲۹سالگی در دولت دوم محمد ساعد، از ۱۳۲۷ تا ۱۳۲۹ و سپس در دولت علی منصور، فروردین ۱۳۲۹ تا تیر ۱۳۲۹ وزیر کشاورزی، و در دولت حاجی‌علی رزم‌آرا، تیر ۱۳۲۹ تا اسفند ۱۳۲۹ وزیر کار شد.[۱۰] پس از قتل نخست‌وزیر حاجی‌علی رزم‌آرا و نخست‌وزیری محمد مصدق، عَلَم در تیر ۱۳۳۱ به‌حکم محمدرضا پهلوی سرپرست اداره املاک و مستغلات بنیاد پهلوی شد.[۱۱]

پس از برکناری فضل‌الله زاهدی از نخست‌وزیری در فروردین ۱۳۳۴، عَلَم در دولت حسین علاء وزیر کشور شد و در این سمت که تا فروردین ۱۳۳۶ ادامه داشت، استانداران و فرمانداران سراسر کشور را عوض کرد و عناصر مورد اعتماد پهلوی را در انتخابات مجلس نوزدهم وارد مجلس شورای ملی کرد.[۱۲] او به دستور پهلوی در سال ۱۳۳۶ حزب مردم ایران را تأسیس کرد که در نمایش دمکراسی قلابیِ ایران، نقش حزب مخالف ولی وفادار به پهلوی را ایفا می‌کرد.[۱۳]

محمدرضا پهلوی در تیر ۱۳۴۱ عَلَم را به نخست‌وزیری منصوب کرد.[۱۴] وی کوشش‌های علی امینی برای اعطای آزادی‌های ظاهری و فعالیت‌های سیاسی را از میان برد و مخالفان و شخصیت‌های ملی را در فشار قرار داد و جمعی را زندانی و تقویت دیکتاتوری محمدرضا پهلوی را فراهم کرد.[۱۵]

با توجه به درگذشت مرجع تقلید وقت سیدحسین بروجردی و نیز سیدابوالقاسم کاشانی، در سال ۱۳۴۰ عَلَم زمان را برای طرح لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی که هدفی ضداسلامی داشت، مناسب دید و در شانزدهم مهر ۱۳۴۱ در صدد تصویب آن در دولت برآمد.[۱۶] بر پایه این لایحه، به زنان حق شرکت در انتخابات داده می‌شد، انجام مراسم تحلیف، از سوگند به قرآن مجید به سوگند به کتاب‌های آسمانی تغییر داده شد و شرط اسلام از انتخاب‌شونده و انتخاب‌کننده حذف گردید.[۱۷]

امام‌خمینی در چهاردهم آبان ۱۳۴۱ در سخنرانی در قم، دربارهٔ تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی هشدار داد و اجرای آن را مخالف قوانین اسلام و قانون اساسی و مشمول مسئولیت شدید در پیشگاه خداوند، ملت و قانون دانست[۱۸] و چون پهلوی در پاسخ تلگرام ایشان و سایر علما، درخواست لغو لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی را به دولت واگذار کرده بود،[۱۹] امام‌خمینی در نامه‌ای خطاب به اسدالله عَلَم، لغو این لایحه را در اسرع وقت درخواست کرد.[۲۰] ایشان در تلگرام دیگری به پهلوی ضمن اعتراض به عملکرد عَلَم، بار دیگر بی‌توجهی‌های عَلَم به درخواست علما و مردم را نکوهش کرد.[۲۱] ایشان همچنین به عملکرد عَلَم در ایجاد خفقان و جلوگیری از نشر افکار عمومی در مطبوعات اعتراض کرد و به مفاد لایحه ذکرشده که به پندار عَلَم بنابر الزامات بین‌المللی بود، انتقاد کرد و مذهب و قانون اساسی را خارج از حیطه الزامات بین‌المللی خواند.[۲۲] بی‌توجهی پهلوی و عَلَم سبب ابراز مخالفت‌های تندِ دیگر روحانیان شد. آنان در تلگرام‌هایی از پهلوی خواستند از تصویب لوایح مخالف شریعت اسلام جلوگیری کند.[۲۳] امام‌خمینی طی تلگرام‌ها و بیانیه‌هایی در پانزدهم و بیستم آبان ۱۳۴۱ به عَلَم خاطرنشان ساخت در صورت پافشاری برای تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی علما و مردم سکوت نخواهند کرد و دربارهٔ حذف سوگند به قرآن در محافل حقوقی و قضایی که زمینه‌های آن را عَلَم فراهم کرده بود، به وی هشدار داد.[۲۴]

عَلَم نیز در ۲۲ آبان ۱۳۴۱ پاسخی برای علما فرستاد و اقدام دولت را توجیه کرد و امری عرفی دانست و اعلام کرد دولت نظر آنان را به مجلس سنا و شورای ملی تسلیم خواهد کرد.[۲۵] مخالفت‌های روحانیان قم و دیگر شهرستان‌ها و راهپیمایی‌ها و شعارهای ضد رژیمِ اصناف و بازاریان، سرانجام عَلَم را در آذر ۱۳۴۱ ناگزیر به لغو لایحه کرد[۲۶] (ببینید: لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی).

از دیگر اقدام‌هایی که در دوره نخست‌وزیری عَلَم و با نقش‌آفرینی وی انجام شد، همه‌پرسی مربوط به انقلاب سفید بود که در ششم بهمن ۱۳۴۱ انجام شد. در پی اعتراض روحانیان قم به‌ویژه امام‌خمینی به جنبه‌های خلاف شرع اصلاحات شش‌گانه انقلاب سفید، تظاهرات بزرگی در تهران و دیگر شهرهای ایران چون قم، قزوین، مشهد، تبریز و اصفهان بر ضد اصلاحات پهلوی درگرفت. عَلَم در انجمن مطبوعات اعلام کرد مخالفان را سرکوب خواهد کرد.[۲۷] محمدرضا پهلوی نیز در همین روز در قم در صحن فاطمه معصومه (س)، سخنرانی بسیار تندی بر ضد روحانیت کرد و آنان را ارتجاع سیاه خواند[۲۸] (ببینید: محمدرضا پهلوی) و عده‌ای به اسم حمایت از دولت به مردم قم حمله و به آنان اهانت کردند. در پی این حادثه امام‌خمینی خواستار برکناری عَلَم شد.[۲۹] در ۲۳ اسفند ۱۳۴۱ امام‌خمینی و سپس علمای تهران و دیگر شهرستان‌ها در اعتراض به مواد انقلاب سفید، عید نوروز را عزای عمومی اعلام کردند[۳۰] (ببینید: انقلاب سفید). در روز ۲۹ اسفند ۱۳۴۱ امام‌خمینی در سخنرانی خود در مسجد اعظم قم، عَلَم را بی‌سواد و ناتوان خواند و بار دیگر خواستار برکناری وی شد.[۳۱] بعد از ظهر دوم فروردین ۱۳۴۲ نیروهای امنیتی در لباس دهقانان وارد مدرسه فیضیه در شهر قم شدند و به طلابی که در حال عزاداری به مناسبت ایام شهادت امام‌صادق(ع) بودند، حمله کردند. سپس نیروهای نظامی وارد مدرسه فیضیه شدند و به زدن طلاب پرداختند (ببینید: حمله به مدرسه فیضیه). روز سوم فروردین نیز همین اعمال در مدرسه فیضیه و مدرسه طالبیه تبریز تکرار شد. به دنبال اقدام مأموران شهربانی و سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در تبریز به پاره‌کردن اعلامیه امام‌خمینی که بر دیوار مدرسه طالبیه نصب شده بود، طلاب مدرسه با مأموران درگیر شدند و گفته شده مأموران به طلبه‌های بی‌دفاع تیراندازی کردند.[۳۲] امام‌خمینی در سخنانی با لحنی شدید بر ضد دستگاه حاکم، مردم را به مقاومت فرا خواند[۳۳] و در اعلامیه‌ای دیگر شخص عَلَم را مسئول حمله به مدرسه فیضیه، طلاب و مردم و کشتار و زندانی‌کردن آنان و تمام فجایع وقت دانست و خواستار استیضاح او شد.[۳۴]

عَلَم برای فشار بر روحانیان، از یک سو، در اول اردیبهشت ۱۳۴۲ تصمیم به فرستادن طلاب به خدمت سربازی گرفت[۳۵] و از سوی دیگر، در صدد تفاهم با علما برآمد و خواستار دیدار با امام‌خمینی شد؛ اما ایشان با «علیل‌النفس» دانستن علم و اعلام اینکه دولت به گونه‌ای با روحانیت برخورد کرد که تماس سران حوزه علمیه با آن به منزله خودکشی روحانیت است، خاطرنشان کرد تا عَلَم روی کار است، دیدار و مذاکره بی‌فایده است.[۳۶] ایشان همچنین ایجاد تسهیلات برای مسافران بهایی در سفر به خارج از کشور و در برابر، سختگیری نسبت به حجاج خانه خدا را نشانه سوء نیت دولت علم دانست.[۳۷]

امام‌خمینی در چهلم فاجعه حمله به فیضیه، اعلامیه کوبنده‌ای در ۲ اردیبهشت ۱۳۴۲علیه دولت صادر و افکار عمومی را متوجه اقدامات پهلوی و دولت کرد.[۳۸] همچنین در سخنرانی عصر عاشورای ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه، پهلوی را خطاب قرار داد و از وی خواست دست از ستم‌ها بردارد و او را از اغفال‌شدن برحذر داشت.[۳۹] پس از سخنان ایشان، به دستور عَلَم به مراکز عزاداری در قم و تهران حمله شد و ۵۳ تن از سخنرانان بازداشت شدند.[۴۰] در این هنگام دانشجویان دانشگاه تهران هم‌صدا با روحانیان به صف مخالفان رژیم پیوستند و در روز چهاردهم خرداد ۱۳۴۲ تظاهرات گسترده‌ای از تمام اقشار در حمایت از موضع امام‌خمینی در برابر رژیم پهلوی و دولت عَلَم برپا شد و در پی آن ساواک در ساعت سه بامداد روز پانزدهم خرداد، امام‌خمینی را بازداشت کرد و به تهران منتقل ساخت و در باشگاه افسران زندانی کرد. تظاهرات شدید مردم علیه دولت پس از آگاهی از بازداشت امام‌خمینی، منجر به قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ و سرکوب قهرآمیز آن به دست رژیم پهلوی و شخص عَلَم شد[۴۱] پهلوی دربارهٔ بازداشت امام‌خمینی تردید داشت، اصرارهای عَلَم باعث شده بود وی دستور بازداشت ایشان را صادر کند. عَلَم معتقد بود ایشان باید بازداشت شود تا بقیه علما نیز حساب کار دستشان آید.[۴۲]

عَلَم در تابستان ۱۳۴۲ پس از دو سال فاصله، انتخابات دوره بیست و یکم مجلس شورای ملی و دوره چهارم مجلس سنا را برگزار کرد و با وجود تحریم انتخابات از سوی امام‌خمینی و دیگر روحانیان، بنابر برنامه‌ای از پیش تعیین‌شده، ۱۹۳ کرسی به نامزدهای مورد نظر دولت واگذار شد.[۴۳] نخست‌وزیری عَلَم دو ویژگی داشت: وی آغازگر دیکتاتوری مطلق شد و دیگر اینکه مبارزه روحانیت و دیگر طبقات علیه رژیم، در این دوره شکل تازه‌ای گرفت، به گونه‌ای که لبه تیز حملات متوجه شخص محمدرضا پهلوی گردید.[۴۴]

عَلَم در اسفند ۱۳۴۲ جای خود را به حسنعلی منصور داد و از ۱۴ فروردین ۱۳۴۳ تا ۲۱ آبان ۱۳۴۵ریاست دانشگاه پهلوی (شیراز) را بر عهده گرفت. او در نوزدهم آبان سال ۱۳۴۵ به وزارت دربار منصوب شد و در نخستین روزهای پذیرش این سمت، سرپرستی جشن‌های تاجگذاری و ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی را نیز بر عهده گرفت. وی در این سمت توانست به کنترل و نظارت بر امور مختلف کشور و به عنوان دولتی مافوق دولت رسمی به اعمال قدرت بپردازد.[۴۵]

در سال ۱۳۴۷ بیماری عَلَم سرطان خون تشخیص داده شد و وی باوجود ضعف ناشی از این بیماری، در وزارت دربار باقی ماند. در مرداد ۱۳۵۶ محمدرضا پهلوی با بی‌میلی و تردید فراوان از او خواست استعفا کند.[۴۶] در ۲۸ تیر ۱۳۵۶ عَلَم برای آخرین بار در سمت وزیر دربار، به دیدار پهلوی رفت و سپس برای درمان بیماری خود، راهی فرانسه شد و دو هفته بعد پس از تماس تلفنی محمدرضا پهلوی، استعفا کرد و دو روز بعد با روی کار آمدن جمشید آموزگار امیرعباس هویدا جانشین او گردید[۴۷] در حالی‌که نهضت اسلامی در اواخر سال ۱۳۵۶ در حال اوج‌گرفتن بود، عَلَم چند هفته پیش از مرگش، در اسفند ۱۳۵۶ در نامه‌ای مفصل از درگیری‌های داخلی ایران سخت اظهار نگرانی کرد؛ ولی پهلوی اعتنایی به آن نکرد و گفت عَلَم «مشاعر» خود را از دست داده است. سرانجام عَلَم در ۲۴ فروردین ۱۳۵۷ در آمریکا درگذشت و جنازه او به ایران منتقل و در مشهد؛ آرامگاه خانوادگی خاندان علم در حرم مطهر امام‌رضا(ع) به خاک سپرده شد.[۴۸]

از اسدالله عَلَم آثاری منتشر شده است؛ ازجمله گفتگوهای من با شاه، خاطرات محرمانه اسدالله عَلَم که به عربی نیز ترجمه شده است، یادداشت‌های عَلَم در هفت جلد. وی این یادداشت‌ها را به صورت روزانه و پنهان از دید دیگران، حتی محمدرضا پهلوی نوشته و آنها را در صندوقی در کشور سوئیس به امانت گذاشت. وی مدعی است در این کتاب تلاش کرده واقعیات و روحیات و کارهای خود و محمدرضا پهلوی را به تصویر بکشد.[۴۹]

پانویس

  1. طلوعی، چهره واقعی عَلَم، ۴۵ و ۵۰–۵۵.
  2. افشار، خاندان عَلَم، ۱۱۰.
  3. افشار، خاندان عَلَم، ۹۵–۹۹ و ۱۱۱–۱۳۱؛ عاقلی، نخست‌وزیران ایران، ۹۲۸.
  4. شاهدی، زندگانی سیاسی، ۱۴۹.
  5. افشار، خاندان عَلَم، ۱۴۹–۱۵۰.
  6. عَلَم، یادداشت‌ها، ۱/۳۰–۳۱.
  7. عَلَم، گفتگوهای من با شاه، ۱/۳.
  8. شاهدی، زندگانی سیاسی، ۱۴۸.
  9. شاهدی، زندگانی سیاسی، ۱۵۰–۱۵۲.
  10. شاهدی، مردی برای تمام فصول، ۹۰–۹۵.
  11. شاهدی، مردی برای تمام فصول، ۱۸۳–۱۸۵؛ عَلَم، یادداشت‌ها، ۱/۳۸.
  12. عَلَم، یادداشت‌ها، ۱/۴۱.
  13. مهدوی، مقدمه کتاب گفتگوهای من با شاه، ۶.
  14. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۱/۱۹۹؛ بهنود، دولت‌های ایران، ۴۸۱.
  15. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۶۲۱؛ عاقلی، نخست وزیران ایران، ۹۳۵–۹۳۶.
  16. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۶۲۱.
  17. عاقلی، نخست‌وزیران ایران، ۹۳۶.
  18. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۷.
  19. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۶.
  20. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱/۸۰–۸۱.
  21. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۸.
  22. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۹.
  23. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۱۸–۵۵.
  24. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۹۰–۹۴ و ۱۱۴–۱۱۷.
  25. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی، ۱/۷۷.
  26. شاهدی، مردی برای تمام فصول، ۴۰۳–۴۱۶؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۴۲.
  27. شاهدی، مردی برای تمام فصول، ۴۲۳–۴۲۵.
  28. پهلوی، مجموعه تالیفات، ۴/۳۰۸۳–۳۰۸۵.
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۳.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۶.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۱.
  32. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۷۶.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۶.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۷۷–۱۷۹.
  35. شاهدی، مردی برای تمام فصول، ۴۳۸–۴۴۰.
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۲–۱۹۳ و ۱۱/۱۵.
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۸۶.
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۶–۱۹۸.
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۵.
  40. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۵۰۷–۵۰۸.
  41. شاهدی، مردی برای تمام فصول، ۴۴۰–۴۴۳؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۵۲۷–۵۳۹.
  42. طلوعی، چهره واقعی عَلَم، ۱۸۸.
  43. عاقلی، نخست‌وزیران ایران، ۹۵۲–۹۵۳؛ شاهدی، مردی برای تمام فصول، ۴۵۵–۴۵۸.
  44. عاقلی، نخست‌وزیران ایران، ۹۳۶.
  45. عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی، ۲/۱۰۲۸؛ شاهدی، مردی برای تمام فصول، ۴۸۸ و ۴۹۲–۴۹۹.
  46. عَلَم، گفتگوهای من با شاه، ۱/۱۱.
  47. علم، یادداشت‌ها، ۱/۵۸.
  48. علم، یادداشت‌ها، ۱/۵۸–۵۹؛ شاهدی، مردی برای تمام فصول، ۷۵۴.
  49. انتشارات مازیار و معین، یادداشت ناشر بر کتاب یادداشت‌های عَلَم، ۷–۸.

منابع

  • افشار، ایرج، خاندان عَلَم و سیاست‌های استعماری در خاور ایران، تهران، قلم آشنا، ۱۳۸۱ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انتشارات مازیار و معین، یادداشت ناشر بر کتاب یادداشت‌های عَلَم، تألیف اسدالله عَلَم، تهران، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
  • بهنود، مسعود، دولت‌های ایران، تهران، جاویدان، چاپ ششم، ۱۳۷۴ش.
  • پهلوی، محمدرضا، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، تدوین دفتر فرهنگی و مطبوعاتی وزارت دربار شاهنشاهی، تهران، کیهان، ۱۳۴۸ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
  • شاهدی، مظفر، زندگانی سیاسی خاندان عَلَم، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران بنیاد مستضعفان و جانبازان، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • شاهدی، مظفر، مردی برای تمامی فصول، اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • طلوعی، محمود، چهره واقعی عَلَم، تهران، علم، ۱۳۸۳ش.
  • عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، گفتار، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • عاقلی، باقر، نخست‌وزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، تهران، جاویدان، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  • عَلَم، اسدالله، گفتگوهای من با شاه، خاطرت محرمانه اسدالله عَلَم، به کوشش عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی، تهران، طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۱ش.
  • عَلَم، اسدالله، یادداشت‌های اسدالله علم، تهران، مازیار، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، امام در آینه اسناد، سیر مبارزات امام‌خمینی به روایت اسناد شهربانی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، مقدمه کتاب گفتگوهای من با شاه، تألیف اسدالله عَلَم، تهران، طرح نو، چاپ سوم، ۱۳۷۱ش.
  • نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون