تحریف‌ناپذیری قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
خط ۱۷۲: خط ۱۷۲:
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های جلد سوم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد سوم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]

نسخهٔ ‏۲۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۳۵

تحریف‌ناپذیری قرآن، عدم تغییر در قرآن به تبدیل، فزونی یا کاستی.

مفهوم‌شناسی

تحریف از ریشه «حرف» است که به معنای کنار و طرف است.[۱] این اشتقاق، به معنای تغییر شیء از جایگاه خود است.[۲] بر اساس این معنا تحریف، به حاشیه بردن معنای لفظ و ایجاد نوعی دگرگونی و انحراف در مقصود گوینده است.
در اصطلاح علوم قرآنی، این دگرگونی می‌تواند از طریق جابه‌جاساختن واژه‌ها و جملات یا تفسیر نادرست آنها باشد، به گونه‌ای که منظور متکلم را از بستر صحیح و مطلوب خارج سازد.[۳] امام‌خمینی نیز تحریف قرآن را تغییر در الفاظ آن به زیادی یا نقصان می‌داند.[۴] از واژگان مرتبط با تحریف، تبدیل، تغییر و تأویل است. تبدیل به معنای رفع چیزی و جایگزینی چیزی به جای آن است[۵]؛ اما تحریف به معنای مطلق تغییر[۶] و تأویل به معنای رجوع به اصل[۷] و بیان معانی غیر ظاهر از کلام است (ببینید: تأویل).

پیشینه

بحث از «تحریف» در متون دینی، از مسائل مهم و تأثیرگذار در فهم این متون است. شواهد تاریخی مستندی وجود دارد که کتاب‌های ادیان الهی، مانند تورات، انجیل و اوستا (بنابر اینکه از کتاب‌های آسمانی باشد)، تحریف شده است.[۸]
تاریخچه بحث تحریف‌ناپذیری قرآن را باید از زمان نزول قرآن و در متن آیات الهی جستجو کرد.[۹] از این‌رو نقطه آغاز عدم امکان راهیابی خلل در الفاظ قرآن را خود قرآن پی نهاده است.[۱۰] در روایات به این مطلب توجه شده و اوصافی را برای قرآن برمی‌شمارد که با تحریف و تبدیل در الفاظ آن ناسازگار است، ازجمله روایات عرض اخبار بر کتاب خدا[۱۱] و پناه‌بردن به قرآن هنگام هجوم شبهه‌ها و فتنه‌ها.[۱۲]
مفسران در مقدمه تفسیر و ذیل آیات مربوط به تحریف،[۱۳] اصولیان در بحث ناسخ و منسوخ و حجیت ظواهر قرآن،[۱۴] فقها در بحث جواز قرائت‌های هفت‌گانه در نماز[۱۵] و متکلمان در کتاب‌های کلامی[۱۶] به این مسئله پرداخته‌اند.

جایگاه و اهمیت

بحث از تحریف‌ناپذیری از جایگاه و اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا اگر سلامت قرآن از تحریف به اثبات نرسد هر گونه استدلال به آیات قرآن مورد تردید قرار می‌گیرد. همچنین تحریف قرآن در پاره‌ای از موارد مستلزم انکار اعجاز قرآن خواهد بود، چنانچه اعتبار روایات نیز مخدوش خواهد شد.[۱۷]

اجماع عدم وقوع تحریف

معروف میان مسلمانان در تحریف لفظی، عدم وقوع تحریف است[۱۸] و بسیاری از علمای سنی[۱۹] و شیعه، مانند شیخ صدوق،[۲۰] شیخ مفید،[۲۱] سید مرتضی[۲۲] و طبرسی[۲۳] به آن تصریح کرده‌اند. بعضی نیز چون شیخ طوسی بر این امر ادعای اجماع کرده‌اند.[۲۴]
از نخستین کسانی که در رد تحریف سخن گفته‌اند، شیخ صدوق (م۳۸۱ق) و سید مرتضی (م۴۳۶ق) هستند که معتقدند نظریه تحریف از اموری است که علم به خلاف آن است؛ به سبب عنایتی که در حفظ و قرائت قرآن بوده است، و مخالفت‌های بعضی امامیه و حشویه، قابل اعتنا نیست.[۲۵] البته وجود برخی روایات ضعیف در منابع شیعی، سبب شده است گاه برخی عالمان گفته‌های شاذی مطرح کنند و بعضی از علمای اهل سنت، مانند ابن‌حزم اندلسی[۲۶] و ابوالحسین خیاط[۲۷] این نظریه را به شیعه نسبت دهند و خود را از قول به تحریف مبری شمارند.[۲۸]

ادعای راهبان مسیحی

طی چهارده قرن احبار یهودی و رهبانان مسیحی ادعای تحریف قرآن را مطرح کرده‌اند و برای جبران نقیصه کتاب آسمانی خود سعی کرده‌اند کتاب آسمانی مسلمانان را تحریف‌شده جلوه دهند.[۲۹] از قرون پنجم و ششم به بعد، گروهی از حشویه و محدثین شیعه با استناد به روایاتی ضعیف، خود زمینه‌ای فراهم کردند که عده‌ای در این اجماع و تواتر مسلمانان شک کنند و در تحریف‌ناپذیر بودن قرآن تردید کنند.[۳۰] اما برخی بر این باورند که در میان علمای پیشین شیعه و حتی در طبقات میانی، مانند شیخ صدوق، شیخ طوسی، شیخ طبرسی و شیخ مفید، هرگز قول به تحریف طرفداری نداشته است[۳۱]؛ اگرچه در میان متأخران، محدث نوری در فصل الخطاب[۳۲] و فیض کاشانی در تفسیر الصافی،[۳۳] به تحریف قرآن متمایل شده‌اند.

دیدگاه امام‌خمینی

امام‌خمینی نخستین بار در کشف اسرار[۳۴] به بحث عدم تحریف قرآن پرداخته است. با این حال، پس از انقلاب، این کتاب در بعضی کشورهای عربی به گونه‌ای غیر صحیح و با اغراضی فاسد و سیاسی ترجمه شد و بازتاب‌هایی ساختگی به‌وجود آورد[۳۵] (ببینید: کشف اسرار). در این ترجمه، امام‌خمینی مدافع تحریف قرآن معرفی شده است؛ نیز نویسندگانی چون «مصطفی شعکه» از مصر، امام‌خمینی را مدافع این اعتقاد شمرد که می‌توان از قرآن کاست یا بر آن افزود؛ در حالی‌که متن کتاب امام‌خمینی نشان می‌دهد چنین برداشتی صحیح نیست. همچنین ایشان در آثار دیگر خود، ازجمله تهذیب الاصول[۳۶] و انوار الهدایه[۳۷] در ضمن بحث حجیت ظواهر، به این مسئله پرداخته، از راه دلیل تاریخی و نقلی، عدم تحریف را اثبات کرده است.
ایشان پندار تحریف را به شکل گسترده‌ای نقد می‌کند و به سکوت علمای عصر محدث نوری در برابر ادعای تحریف انتقاد کرده است و در مواردی، تفصیل این بحث را به تحقیق علامه بلاغی در کتاب آلاء الرحمن ارجاع می‌دهد.[۳۸] ایشان در سخنرانی‌های خود نیز مسئله سلامت قرآن از تحریف را مطرح کرده[۳۹] و در این مسئله به موضوعاتی چون نسبت تحریف به اخباریان و نقد آن و مراتب تحریف، تحریف تورات و انجیل و بررسی اعتقاد به تحریف در آیات امامت اشاره کرده است.

اقسام و معانی تحریف

واژه تحریف هنگامی که دربارهٔ قرآن استفاده می‌شود به چند معنا به کار می‌رود که برخی از کاربردها و معانی در قرآن واقع شده و بعضی دیگر نه تنها جایز نیست، بلکه به اجماع مسلمانان باطل می‌باشد. این اقسام و معانی عبارت است از:

ترتیبی

تنظیم قرآن برخلاف ترتیب نزول، که بدون اختلاف این‌گونه تحریف در قرآن واقع شده است[۴۰]؛

معنوی

تفسیر و تأویل نادرست از الفاظ و عبارت که برخلاف مقصود گوینده و بر اساس رأی شخصی و با انگیزه خاص صورت می‌پذیرد.[۴۱] این قسم از تحریف به تفسیر به رأی که در روایات از آن نهی شده است، بازمی‌گردد.[۴۲] از دیدگاه اندیشمندان اسلامی تحریف به این معنا واقع شده است.[۴۳] در بعضی روایات[۴۴] نیز اشاره شده است که قرآن در روز قیامت از تحریف خود شکایت می‌کند؛

لفظی

این نوع از تحریف، تصرف در ساختار الفاظ و عبارات می‌باشد؛ یعنی تغییر در حروف و حرکات قرآن. در قرائت‌های مختلف که در قرآن در دست است، تغییراتی در حرکات و حروف برخی کلمات رخ داده است؛ بنابراین این قسم تحریف واقع شده است. هرچند این‌گونه تغییرها در قرائت رایج در مصاحف کنونی راه نیافته است[۴۵]؛

تبدیل یا کاستن از عبارات

تحریف به تبدیل یا کاستن از عبارات و آیات سوره‌هایی از قرآن کریم.[۴۶] در اینجا به این قسم پرداخته می‌شود.

اقسام تحریف از دیدگاه امام

امام‌خمینی نیز برای تحریف اقسامی برمی‌شمارد:

تحریف معنوی

این تحریف غیر از تحریف اصطلاحی می‌باشد و بعضی از روایات وارد شده در تفسیر امانت،[۴۷] صراط مستقیم،[۴۸] اولوا الامر،[۴۹] اهل ذکر[۵۰] و امثال آن را مربوط به تفسیر و تأویل آیات می‌داند.[۵۱] به اعتقاد ایشان تفسیر به رأی در حقیقت تحمیل آرای شخصی بر آیات است که امری ظنی است و بیشتر در آیات الاحکام واقع شده است[۵۲] (ببینید: تأویل و تفسیر).

به اعتقاد امام‌خمینی تحریف معنوی در قرآن رخ داده است؛ یعنی ارایه و طرح آرای انحرافی و تفسیرهای بی‌ضابطه و بدون معیاری که در تبیین معارف قرآن به دست عده‌ای مسلمان ناآگاه از مفاد وحی صورت گرفته است[۵۳]؛

تحریف لفظی

این تحریف همان تحریف در قرائت می‌باشد. امام‌خمینی تأکید می‌کند که تواتر قرائات به هیچ وجه معنای صحیحی ندارد و امکان ندارد که همه قرائت‌ها از پیامبر(ص) صادر شده باشد. این قرائات متعدد و مختلف مستند به استحسان و اجتهادهای لغوی و نحوی قرّاء است و هیچ اعتباری ندارد و حق مطلب این است که تنها قرائتی صحیح است که الآن در دست مسلمانان است که آن را از زمان پیامبر(ص) نسل به نسل به یکدیگر منتقل کرده‌اند تا به دست مسلمانان امروزی رسیده است.[۵۴] ایشان برخلاف برخی قرآن‌پژوهان که تحریف در قرائت و اعراب قرآن را پذیرفته‌اند،[۵۵] بر این باور است که قرائات متعدد و مختلف نیز گاهی به معانی قرآن خلل وارد می‌سازد[۵۶]؛ چنانچه اختلاف در لفظ «یطْهُرْنَ» (با تخفیف طاء) و «یطَّهَّرْنَ» (با تشدید طاء و هاء)[۵۷] از این قبیل است؛ از این‌رو در نگاه امام‌خمینی قرآن از تحریف در اعراب و قرائات مصون و قرآنی که اکنون نزد مسلمانان است با همان اعراب و قرائتی است که بر پیامبر(ص) وارد شده است[۵۸]؛

تحریف در کلمات و جملات

امام‌خمینی تحریف به کاستی و زیاده را رد می‌کند و در مواردی بر مصونیت قرآن از تحریف تأکید دارد[۵۹]؛

تحریف تنزّلی

بنابر نظر امام‌خمینی به غیر از انسان کامل، کسی قدرت درک کامل قرآن را ندارد. از این‌رو برای اینکه قرآن توسط عامه مردم قابل درک شود، باید از مقام غیب تنزل یابد و در کسوت الفاظ و حروف درآید. این تنزل نوعی تحریف به‌شمار می‌رود. ایشان بر این باور است که تحریف قرآن به این معنا دارای مراتب طولی می‌باشد. این اعتقاد امام‌خمینی ناشی از روایاتی است که دلالت بر وجود بطون برای قرآن دارند و از آنجایی که در این روایات برای قرآن هفت بطن مطرح شده است،[۶۰] ایشان مراتب این نوع تحریف را مطابق با مراتب تنزل طولی قرآن می‌داند که به اعتباری هفت مرحله است[۶۱]؛ به این معنا که قرآن کریم پیش از تنزل به منازل پایین‌تر، دارای حقیقتی نورانی و غیبی است و در هر یک از منازل به صورت خاصی ظهور و تجلی یافته تا اینکه به مرحله شهادت و عالم غیب طبیعت می‌رسد که در آنجا به صورت الفاظ و حروف ظهور می‌یابد. امام‌خمینی معتقد است انسان برای رهایی از تحریف قرآن باید به بطون آن دست یابد و از آنجایی که بطون قرآن متفاوت است، پس انسان هر اندازه سلوک الی الله داشته باشد، به همان اندازه از تحریف مصون می‌ماند چنان‌که انسان کامل قرآن را بدون تحریف درمی‌یابد. پس ممکن است قرآن کریم برای کسی محرّف به همه انواع تحریف باشد و برای دیگری به بعضی مراتب و برای کسی اصلاً تحریفی نباشد[۶۲] (ببینید: تأویل و قرآن).

منشأ دیدگاه به تحریف

دربارهٔ تحریف قرآن به کاسته‌شدن آیه یا آیاتی از آن، مشهور میان مفسران آن است که با توجه به ضمانت خود قرآن، ادله سلامت قرآن کریم و نیز با توجه به تدابیر پیامبر اسلام(ص) در عمومی کردن حفظ، کتابت و قرائت قرآن کریم و نیز انتشار قرآن در میان مسلمانان، هیچ آیه‌ای از آن کاسته نشده و قرآن رایج در میان مسلمانان صرف نظر از اختلاف قرائات، همان قرآنی است که بر رسول خدا(ص) وحی شده است لکن برخی روایات در منابع اسلامی، این دیدگاه مشهور را با آسیب‌ها و چالش‌هایی مواجه ساخته و گاه به شبهه کاسته‌شدن آیه یا آیاتی از قرآن کریم دامن زده است. برای دیدگاه تحریف عوامل چندی ذکر شده است؛ ازجمله:

  1. وجود روایات تحریف که بر حذف یا تغییر و جمع‌آوری بعضی از آیات دلالت دارند[۶۳]؛
  2. ابهام در تاریخ گردآوری قرآن؛ به این معنا که بعضی از آیات، به صورت پراکنده نازل شده‌اند و نزد بعضی از صحابه بوده‌اند؛ بنابراین ممکن است گردآورندگان هنگام جمع‌آوری قرآن به برخی از آن آیات دست نیافته باشند[۶۴]؛ افزون بر آن جمع‌آوری قرآن را غیر معصوم انجام داده است[۶۵]؛
  3. روایاتی بیانگر جمع قرآن و اختلاف و تناقض‌هایی میان آنهاست[۶۶]؛
  4. اختلاف قرائت‌هایی که شامل اختلاف در هیئت کلمات قرآن و حروف و اعراب آن می‌شود[۶۷]؛
  5. برخی اغراض سیاسی و حکومتی که به هدف تأمین اهداف سیاسی و مادی بوده است[۶۸]؛
  6. مصحف‌ها باهم اختلاف دارند[۶۹] و در جمع‌آوری مصحف‌ها و یکسان‌سازی آنها ابهام دیده می‌شود.[۷۰]

امام‌خمینی منشأ قول به تحریف را عوامل مختلفی می‌داند؛ ازجمله:

  1. روایات: ادعای تحریف لفظی قرآن، ناشی از اعتقاد به اخبار و روایاتی است که سندشان به برخی از غالیان و راویان ضعیف می‌رسد.[۷۱] ایشان معتقد است که قائلان به تحریف قرآن فریب ظاهر برخی از اخبار را خورده‌اند[۷۲]؛
  2. توطئه دشمنان: توطئه‌های دشمنان اسلام به‌خصوص قوم یهود که به این امر دامن می‌زنند.[۷۳]

امام‌خمینی ریشه تحریف معنوی را به بنی‌امیه و بنی‌عباس نسبت می‌دهد و در عصر کنونی نیز معتقد است تحریف‌گران از آنجا که نمی‌توانستند قرآن را مطابق میل خود تغییر دهند، آیات آن را طبق منافع خود معنا می‌کردند که همان تحریف معنوی است.[۷۴] به اعتقاد ایشان این نوع تحریف کار افراد جاهل نیست، بلکه کار کسانی است که مدعی عقل و سیاست و دوراندیشی هستند و می‌خواهند کرامت و عزّت مسلمانان را خدشه‌دار کنند.[۷۵]

ارزیابی ادله دیدگاه تحریف لفظی

قائلان تحریف، به ادله مختلفی استناد کرده‌اند؛ ازجمله:

  1. روایات مختلفی که به گونه‌ای بر تحریف و تغییر بعضی از آیات دلالت دارند[۷۶]؛
  2. مصحف امام‌علی(ع) و مخالفت آن با قرآن موجود[۷۷]؛
  3. اختلاف قرائت‌های هفت‌گانه قرآن که در حروف و هیئات آن وارد شده است.[۷۸]

اندیشمندان اسلامی با ادله عقلی و نقلی و تاریخی، قول به تحریف لفظی را رد کرده‌اند.[۷۹] به اعتقاد آنان روایاتی که از طریق اهل سنت و شیعه در تحریف قرآن وارد شده است، روایاتی غیر قطعی و ضعیف است که احتمال جعلی‌بودن آن بسیار است؛ افزون بر آن بسیاری از روایات در بیان تفسیر آیات است نه بیان تحریف در آنها.[۸۰] ادعای اسقاط بعضی از آیات و سور، مانند سوره ولایت نیز از امور کذب و افتراهایی است که تعبیرات غیر ادبی و خلاف قواعد عربی در آنها، حاکی از آن است و ناشی از بعضی دسیسه‌هایی است که برخی علمای شیعی به دام آن افتادند.[۸۱] افزون بر آن، با تأکید پیامبر(ص) بر حفظ و کتابت علوم و احادیث، ممکن نیست خود ایشان در گردآوری و حفظ قرآن سهل‌انگاری کرده باشد.[۸۲] امام‌خمینی نیز برای نقد این رأی، روایات تحریف را به چهار گروه تقسیم می‌کند:

  1. روایات ضعیفی که شایسته استدلال نیستند؛
  2. روایات جعلی‌ای که در کتاب‌های روایی مسلمانان وارد شده‌اند؛
  3. اخبار غریبی که تعجب انسان را برمی‌انگیزد؛
  4. در میان این روایات، روایاتی هستند که از جهت سند هیچ مشکلی ندارند اما از جهت دلالت ناظر به بحث تحریف نیستند، بلکه در مورد تأویل و تفسیر قرآن وارد شده‌اند.[۸۳] ممکن است مراد ایشان روایاتی باشد که به گونه‌ای بر تغییر و تحریف آیات دلالت دارند؛ مانند
  5. روایاتی که دال بر شکایت قرآن در قیامت از تحریف بعضی آیات است[۸۴]؛
  6. روایاتی که دلالت می‌کنند قسمتی از قرآن که در مدح اهل بیت(ع)، بیان اسامی آنان و ذم خلفا بوده است، حذف شده‌اند[۸۵]؛
  7. روایاتی که در آن مصحف فاطمه(س) جزء قرآن شمرده شده است.[۸۶] در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است ایشان قرآن را به همراه تأویل‌ها و تنزیل‌های آن جمع‌آوری کرد، ولی مردم از قبول آن سر باز زدند.[۸۷]

امام‌خمینی در نقد این استدلال بر این باور است که سخنان امیرالمؤمنین(ع) و مفاد روایت دلالت بر تحریف ندارد؛ زیرا ایشان می‌فرماید که قرآن را با جمیع تأویلات و تنزیلات جمع کرده است و اضافاتی که در مصحف امام(ع) است، جزء قرآن نبوده، بلکه از نوع تأویلات و تنزیلات بوده است و ایشان مدعی تحریف قرآن فعلی نیست، بلکه تنها امتیازی که برای مصحف خود قائل است، بیان‌کردن تأویل و شأن نزول آیات می‌باشد.[۸۸] ایشان در مباحث اصولی به تفصیل ادله قائلان به وقوع تحریف را یادآور شده و به نقد و بررسی آن پرداخته[۸۹] و بر این باور است که روایاتی که شبهه تحریف را تقویت می‌کنند دو گونه‌اند، یک دسته روایاتی که دلالت دارند که دو ثلث قرآن حذف شده است، دسته دیگر روایاتی که بیان‌گر آن است که نام امام‌علی(ع) در قرآن بوده ولی آن را حذف کرده‌اند.[۹۰] امام‌خمینی ضمن اشاره به استدلال محدث نوری، در ردّ این شبهه معتقد است اینکه دو ثلث قرآن ساقط شده است از سخنان واهی و اشتباهی آشکار است.[۹۱]

ادله نفی تحریف از دیدگاه امام

امام‌خمینی برای ردّ هر گونه احتمال تحریفی در آیات و سوره‌های قرآن کریم چند دلیل برمی‌شمارد:

آیات قرآن

  1. آیه حفظ: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ».[۹۲] این آیه از نگهبانی و حفظ قطعی قرآن از هر نوع تحریف پس از نزول آن سخن می‌گوید[۹۳]؛
  2. آیه نفی باطل: «لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ».[۹۴] قرآن با نفی باطل، هر نوع تغییر و تبدیلی را دربارهٔ خود نفی می‌کند. پس قرآن کتابی است که نه در زمان خود و نه پس از آن، خط بطلان بر آن کشیده نمی‌شود و قانونی آن را باطل نمی‌کند[۹۵]؛

شواهد تاریخی

در این دلیل به عنایت ویژه مسلمانان در همه ابعاد جمع‌آوری، حفظ، ضبط و نگارش قرآن توجه شده است. به اعتقاد امام‌خمینی استدلال‌نکردن امامان(ع) و اصحاب در امر خلافت به آیات حذف‌شده مورد ادعا، همچنین خوف پیامبر(ص) در سال‌های آخر عمر خود از مخالفان و منافقان و ابلاغ آیه ولایت، نشان می‌دهد آیاتی از قرآن دربارهٔ فضیلت و اسامی اهل بیت(ع) حذف نشده است؛ وگرنه امیرمؤمنان(ع) و حضرت فاطمه(س) در مسئله خلافت به آنها استناد و احتجاج می‌کردند و با بودن آن اسامی در قرآن، پیامبر(ص) دیگر مأمور ابلاغ ولایت در اواخر عمر شریف‌شان نمی‌شد[۹۶]؛ بلکه به اعتقاد ایشان، علت عدم ذکر اسم امام(ع) در قرآن، خوف پیامبر(ص) از منافقان در تحریف قرآن است؛ چنان‌که بعضی آیات به این مسئله گواهی می‌دهند[۹۷] و تاریخ نیز این امر را تأیید می‌کند[۹۸]؛

تواتر

این دلیل تلفیقی از دلیل شواهد تاریخی و روایات می‌باشد. این دلیل عبارت است از حساسیت مسلمانان از عصر وحی تاکنون نسبت به کوچک‌ترین تغییر در قرآن که خود موجب تواتر اجزای قرآن خواهد بود و هر نوع تردیدی را دربارهٔ تغییر در قرآن پایان می‌دهد؛ از این‌رو اهتمام ویژه مسلمانان به جمع، حفظ، قرائت و نگارش قرآن مستلزم تواتر در تمام اجزای قرآن خواهد بود. براین اساس امام‌خمینی اختلاف قرائت در برخی واژه‌ها نظیر «مَالِک» در سوره حمد و «کُفواً» در سوره توحید را از راه تواتر تاریخی حل می‌کند و معتقد است این اموری که در همه اعصار مسلمانان قرائت می‌کرده‌اند و مردم در نمازهای واجب و مستحب خود می‌خواندند نشان می‌دهد که این دو سوره به همان صورتی که ثبت شده‌اند بدون یک حرف کم یا زیاد از پیامبر(ص) و امامان(ع) نقل شده‌اند.[۹۹] از این‌رو توجه مسلمانان به حفظ و قرائت قرآن در همه عصرها نشانه تواتر قرآن موجود و عدم تغییر در آن می‌باشد.[۱۰۰] ایشان مخالفت شدید اصحاب رسول خدا(ص) با حذف یک حرف از قرآن توسط بعضی از خلفا را شاهد دیگری بر این مدعا می‌داند.[۱۰۱] به اعتقاد ایشان طرح زیاد شدن در سوره نور از برخی مدعیان تحریف که آن را از آیات حذف‌شده قرآن قلمداد می‌کنند، از سخنان باطل است؛ زیرا متن این سوره و تهی‌بودن آن از فصاحت و بلاغت و بیرون‌بودن آن از سبک بیانی قرآن، نشان‌دهنده دست‌ساخته‌بودن این کلام است.[۱۰۲] ایشان گفته محدث نوری را گفتاری وحشتناک و شنیع می‌داند که ضرر عظیمی بر شیعه وارد کرده است و خاطرنشان می‌کند روش نوری در سایر کتاب‌هایش نیز اعتماد به روایات ضعیفی است که اصحاب از آن اعراض کرده‌اند و نیز نقل حکایات غریبی است که غالباً به دور از واقعیت است و بیان مطالبی که فایده‌ای در آن نیست.[۱۰۳]

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ۹/۴۲؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۲۸؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۲/۱۳۳
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ۹/۴۳؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۲۸؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات، ۱/۳۹۰
  3. خویی، البیان، ۱۹۷–۱۹۹؛ معرفت، صیانة القرآن، ۱۹–۲۲
  4. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۱
  5. عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۳۳
  6. ابن‌منظور، لسان العرب، ۹/۴۳
  7. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۹
  8. دارابی، اسطوره تحریف، ۵۸
  9. حجر، ۹؛ فصلت، ۴۱–۴۲؛ فرقان، ۳۰
  10. نجارزادگان، تحریف‌ناپذیری قرآن، ۱۸
  11. کلینی، الکافی، ۱/۶۹؛ عیاشی، التفسیر، ۱/۸
  12. کلینی، الکافی، ۲/۵۹۸–۵۹۹
  13. طبرسی، مجمع البیان، ۶/۵۰۹؛ طباطبایی، المیزان، ۱۲/۱۰۴
  14. انصاری، مطارح الانظار، ۳/۹۴؛ تهرانی، محجة العلماء، ۱/۱۴۱–۱۷۸؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۱۷
  15. همدانی، مصباح الفقیه، ۱۲/۱۱۳–۱۲۱
  16. مفید، اوائل المقالات، ۱۸۶–۱۸۷؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۷۷۵–۷۸۵
  17. ← مصباح یزدی، معارف قرآن، ۱/۲۱۳؛ حسینی میلانی، التحقیق فی نفی التحریف، ۵۵–۵۶
  18. خویی، البیان، ۲۰۰
  19. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۹/۱۲۳–۱۲۴؛ زمخشری، الکشاف، ۲/۵۷۲
  20. صدوق، الاعتقادات، ۸۲–۸۴
  21. مفید، اوائل المقالات، ۸۱
  22. سید مرتضی، الذخیرة، ۳۶۳–۳۶۴
  23. طبرسی، مجمع البیان، ۴/۵۴۷
  24. طوسی، التبیان، ۱/۳
  25. سید مرتضی، الذخیرة، ۳۶۱–۳۶۳
  26. ابن‌حزم اندلسی، الفصل فی الملل، ۳/۱۱۵
  27. خیاط، الانتصار، ۱۰۶–۱۰۷
  28. آلوسی، روح المعانی، ۱/۲۴
  29. مطهری، مجموعه آثار، ۲/۲۱۵
  30. ← ایازی، تفسیر قرآن مجید، ۱/۱۲۵
  31. خویی، البیان، ۲۰۰–۲۰۱
  32. نوری، فصل الخطاب، ۲۰۹ و ۲۳۴
  33. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱/۴۰–۵۶
  34. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۱۱۴
  35. کسار، شناخت قرآن، ۵۰۲
  36. امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۱۷
  37. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۴–۲۴۵
  38. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۳–۲۴۴
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۹۱ و ۱۸/۴۲۲
  40. معرفت، صیانة القرآن، ۲۰؛ عمیدی، دفاع عن الکافی، ۲/۲۲۰
  41. خویی، البیان، ۱۹۷–۱۹۸؛ معرفت، صیانة القرآن، ۱۹–۲۰
  42. خویی، البیان، ۱۹۷–۱۹۸؛ معرفت، صیانة القرآن، ۱۹–۲۰
  43. غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۲۸؛ بلاغی، آلاء الرحمن، ۱/۲۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۲/۱۱۸
  44. مجلسی، بحار الانوار، ۸۹/۴۹
  45. خویی، البیان، ۱۹۷–۱۹۸
  46. ← خویی، البیان، ۱۹۹؛ جعفریان، افسانه تحریف قرآن، ۱۲–۱۳
  47. احزاب، ۷۲
  48. فاتحه، ۶
  49. نساء، ۵۹
  50. انبیاء(ع)، ۷
  51. امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۱۷–۴۱۸
  52. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹–۲۰۰
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹–۲۱۰ و ۱۸/۴۲۲–۴۲۳؛ دیاری بیدگلی، اندیشه و آرای تفسیری امام‌خمینی، ۳۶–۳۷
  54. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۴–۱۳۵
  55. ← معرفت، التمهید، ۲/۷۶–۷۸
  56. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۵
  57. بقره، ۲۲۲
  58. امام‌خمینی، الطهاره، ۱/۲۴۹–۲۵۰؛ امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۴
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۷۵
  60. ← عیاشی، التفسیر، ۱/۱۲
  61. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱–۱۸۲
  62. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۱–۱۸۲
  63. ← طاهری خرم‌آبادی، عدم تحریف قرآن، ۱۱۶
  64. طاهری خرم‌آبادی، عدم تحریف قرآن، ۱۱۶
  65. طباطبایی، المیزان، ۱۲/۱۰۹
  66. خویی، البیان، ۲۳۴–۲۳۶
  67. معرفت، صیانة القرآن، ۸۴
  68. طاهری خرم‌آبادی، عدم تحریف قرآن، ۱۱۷
  69. آمدی، آبکار الافکار، ۵/۲۱۵
  70. سبحانی، الالهیات، ۴/۴۵۲
  71. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۰–۱۳۱
  72. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۱۳۲
  73. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۶۹
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۲
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۲۷–۳۲۸
  76. کلینی، الکافی، ۱/۲۳۹–۲۴۰ و ۲/۶۲۸؛ قمی، تفسیر القمی، ۱/۱۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۹۰/۲۷؛ الحبشی، القرائات المتواترة، ۵۰–۵۱
  77. نوری، فصل الخطاب، ۱۳۵
  78. نوری، فصل الخطاب، ۲۰۹ و ۲۳۴–۲۵۰
  79. طباطبایی، المیزان، ۱۲/۱۰۷–۱۱۸؛ خویی، البیان، ۲۰۶–۲۳۴
  80. طباطبایی، المیزان، ۱۲/۱۱۲
  81. معرفت، صیانة القرآن، ۱۶۲–۱۶۵
  82. جعفریان، افسانه تحریف قرآن، ۲۹–۳۰
  83. امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۲/۴۱۷–۴۱۸
  84. صدوق، الخصال، ۱۷۵
  85. عیاشی، التفسیر، ۱/۱۳؛ کلینی، الکافی، ۲/۶۲۸
  86. کلینی، الکافی، ۱/۲۳۹–۲۴۰
  87. طبرسی، مجمع البیان، ۱/۱۵۳–۱۵۴
  88. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۲
  89. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۰–۱۳۲؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۳–۲۴۷
  90. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۰–۱۳۱
  91. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۰–۱۳۲؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۵–۲۴۷
  92. حجر، ۹
  93. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۳–۱۸۴
  94. فصّلت، ۴۱–۴۲
  95. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۳۰۶
  96. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۵–۲۴۷
  97. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۱۱۴
  98. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۱۳۰
  99. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۷–۲۶۹
  100. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۴–۱۳۵؛ امام‌خمینی، الطهاره، ۱/۲۴۹
  101. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۲–۴۲۳
  102. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۳۱–۱۳۲
  103. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۲۴۴–۲۴۷

منابع

  • قرآن کریم.
  • آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، تصحیح علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • آمدی، سیف‌الدین، آبکار الافکار فی اصول الدین، تحقیق احمد محمد مهدی، قاهره، دارالکتب، ۱۴۲۳ق.
  • ابن‌حزم اندلسی، علی‌بن‌احمد، الفصل فی الملل و الاحوال و النحل، تحقیق احمد شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر-دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • ألحبشی، محمد، القرائات المتواترة و اثرها فی الرسم القرآنی و الاحکام الشرعیه، دمشق، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
  • انصاری، مرتضی، مطارح الانظار، تقریر ابوالقاسم کلانتری، قم، مجمع فکر اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
  • ایازی، سیدمحمدعلی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • بلاغی، محمدجواد، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
  • تهرانی نجفی، محمدهادی‌بن‌محمدامین، محجة العلماء، تعلیقه رسائل، تهران، چاپ اول، ۱۳۲۰ش.
  • جعفریان، رسول، افسانه تحریف قرآن، ترجمه محمود شریفی، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • حسینی میلانی، علی، التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف، قم، الحقائق، چاپ سوم، ۱۴۲۶ق.
  • خویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه احیاء آثار الامام‌الخوئی، چاپ اول، ۱۴۳۰ق.
  • خیاط، عبدالرحیم‌بن‌محمد، الانتصار، قاهره، دارالکتب، ۱۹۲۵م.
  • دارابی، علی، اسطوره تحریف یا تحریف‌ناپذیری قرآن، مشهد، امامت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • دیاری بیدگلی، محمدتقی، اندیشه و آرای تفسیری امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت-دمشق، دارالقلم-دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
  • سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، قم، مرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۴۱۲ق.
  • سید مرتضی، علم‌الهدی، علی‌بن‌حسین، الذخیرة فی علم الکلام، سیداحمد حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • صدوق، محمدبن‌علی، الاعتقادات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • صدوق، محمدبن‌علی، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
  • طاهری خرم‌آبادی، سیدحسن، عدم تحریف قرآن، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، فضل‌بن‌حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • طبری، محمدبن‌جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • عسکری، حسن‌بن‌عبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
  • عمیدی، ثامر هاشم حبیب، دفاع عن الکافی، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • عیاشی، محمدبن‌مسعود، التفسیر، سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، علمیه اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • فخر رازی، محمدبن‌عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق حسین اعلمی، تهران، صدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین فی اصول الدین، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • قمی، علی‌بن‌ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
  • کسار، جواد علی، شناخت قرآن، ترجمه محمدعلی سلطانی، قم، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن، تحقیق و نگارش محمود رجبی، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۹ش.
  • معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • معرفت، محمدهادی، صیانة القرآن من التحریف، قم، تمهید، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مفید، محمدبن‌محمد، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • نجارزادگان، فتح‌الله، تحریف‌ناپذیری قرآن، تهران، مشعر، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • نوری، میرزاحسین، فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب، بی‌جا، ۱۲۹۸ق.
  • همدانی، آقارضا، مصباح الفقیه، تحقیق محمد باقری و دیگران، قم، جعفریه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.

پیوند به بیرون