سوره توحید

از ویکی امام خمینی

سوره توحید، دومین سوره قرآن

اهمیت و جایگاه سوره توحید

سوره توحید، دومین سوره کوتاه قرآنی است که عمیق‌ترین مباحث خداشناسی را در دل خود جای داده است، اهمیت این سوره تا بدان حدّ است که امامان معصوم علیهم‌السّلام آن را ثلث قرآن دانسته و به عنوان سوره نسبت و شناسنامه خداوند معرفی کرده‌اند.[۱]

تفسیر سوره توحید مورد توجه حکما، مفسران و عرفای اسلامی بوده است.[۲] امام‌خمینی نیز به تفسیر این سوره در آثار خویش پرداخته و در بیان وجه اعتبار و اهمیت سوره توحید با استناد به روایاتی بر این باور است که آخرالزمان اقوامی هستند که نظرهای عمیق دارند؛ ازاین‌رو فهم این سوره، حق متعمقان و صاحب نظران است[۳] و کسانی که حظی از اسرار توحید و معارف الهی ندارند، حق ندارند نظر در این سوره کنند و مطالب این سوره را به معنای عامه و بازاری حمل کنند.[۴] به باور ایشان در این سوره مطالب دقیقی از توحید، معارف خداشناسی و اسرار الهی است که در هیچ یک از کتب الهی و صحف اهل معرفت و اصحاب قلوب وجود ندارد و معتقد است این سوره شریفه از اماناتی است که سماوات ارواح و اراضی اشباح و جبال انیّات از حمل آن عاجز و درمانده‌اند و لایق حمل آن فقط انسان کامل است، ازاین‌رو عقول بشری از فهم حقایق و دقایق اسرار این سوره عاجزند.[۵]

فضیلت سوره توحید

مفسران درباره فضیلت سوره توحید مطالب فراوانی بیان کرده‌اند و آن را اعظم طاعت و رأس عبادات دانسته‌اند.[۶] امام‌خمینی نیز در بیان فضیلت سوره توحید با استناد به روایتی بر این باور است، کسی که این سوره را یک بار قرائت کند بر او مبارک می‌شود.[۷] و هر کس هنگام خواب صد مرتبه آن را بخواند خداوند گناهان پنجاه سال او را می‌آمرزد و کسی یک مرتبه آن را قرائت کند، ثلث قرآن و کسی دو مرتبه آن را بخواند دو ثلث و کسی که سه مرتبه قرائت کند، ختم قرآن نموده است. امام‌خمینی با استناد به حدیثی در فضیلت این سوره می‌گوید کسی که جمعه‌ای بر او بگذرد و این سوره را نخواند و بمیرد به دین ابولهب مرده است.[۸]

مقام غیب حق

اهل معرفت برای شناخت حق‌تعالی مراتبی ذکر کرده‌اند و مرتبه نخست را همان مقام غیب هویت می‌دانند که اسم و رسمی ندارد و آیه «قل هو الله احد» را ناظر به این مرتبه و مقام می‌دانند.[۹]

امام‌خمینی معتقد است عبارت «قل» در اول سوره توحید، خطابی است که از غیب جمع و وجود بر مظهر کامل محمدی نازل شده است و «هو» اشاره به هویت غیبی است که همه صفات در آن مستهلک و مضمحل است.[۱۰] امام‌خمینی «هو» را در این سوره با دو رویکرد فلسفی و عرفانی بررسی کرده است. ایشان در رویکرد فلسفی با استناد به کلام استاد خود شاه‌آبادی معتقد است «هو» اشاره به صرف الوجود و هویت مطلقه دارد؛[۱۱] امّا در رویکرد عرفانی، معتقد است «هو» همان مقام غیب است، مقامی که در آن هیچ تجلی و اسم و رسمی در آن وجود ندارد.[۱۲] به باور ایشان کلمه «هو» فقط از صاحب قلب احدیِ تقیِ نقیِ احمدی ممکن است صادر شود و اگر پیامبر(ص) مأمور به اظهار نبود، هرگز این کمله «هو» از او صادر نمی‌شد؛ ولکن قضای الهی بر این بود که پیامبر(ص) آن را اظهار کند.[۱۳]

احدیت حق

به باور برخی اهل معرفت «احد» بر موجودی اطلاق می‌شود که هیچ نوعی کثرتی را نمی‌پذیرد؛ زیرا معنای «احدیت» این است که خداوند در ذات خود از هر نوع ترکیبی منزه و مبرّا است.[۱۴]

امام‌خمینی نیز «احد» را در این سوره اشاره به مقام «احدیت» می‌داند که تجلی به اسمای باطنی و غیبی است؛ یعنی احد به یکی از امهات صفات جلال که مقام کمال بساطت ذاتی می‌باشد اشاره دارد..[۱۵] امام‌خمینی بنابر یک احتمال «احد» را اشاره به مقام واحدیت می‌داند و معتقد است ذات غیبی حق، قابل شناخت نیست و تفکر در ذات موجب ضلالت و گمراهی است و آنچه مورد معرفت اهل الله است، مقام «واحدیت» و «احدیت» است؛ یعنی واحدیت برای عامه اهل الله و احدیث برای خلّص از اهل الله است.[۱۶]

صمدیت حق

مفسران اسلامی و اهل معرفت برای لفظ صمد معانی متعددی شمرده‌اند؛ از جمله: ۱- به معنای جوف نداشتن و تهی نبودن؛ یعنی حق‌تعالی متصف به وجوب و ازلیت ذاتی ۲- به معنای سیّدِ مطاع که در سیادت دارای مقام رفیع است، طبق این معنا، حق‌تعالی ثانی از سنخ خود ندارد و در الوهیت شریکی ندارد.[۱۷]

امام‌خمینی نیز برای لفظ صمد معانی متعددی برمی‌شمارد از جمله این که صمد، یعنی جوف نداشتن و میان تهی نبودن، و این اشاره به ماهیت نداشتن و نقص امکان در ذات حق‌تعالی است، زیرا تمام ممکنات به منزله جوف و میان‌تهی هستند. و چون حق‌تعالی صرف وجود و هویت مطلقه است، نقص امکان که اصل آن ماهیت است ندارد.[۱۸]

زائد نبودن اسما

به اعتقاد برخی اهل معرفت «لم یلد و لم یولد»؛ یعنی زائد نبودن اسما و صفات بر ذات حق‌تعالی است؛ یعنی معلومات حق (اسما و صفات) با او موجود نیستند؛ بلکه به او موجودند و این‌گونه نیست که اسما و صفات و تمام کثرات به خودی خود موجود باشند بطوری که موجودیت آنها همراه با موجودیت حق و غیر آن باشد، بلکه تنها وجود حقیقی وجود حق‌تعالی است و کثرات به او موجود و بنفسه معلوم‌اند.[۱۹]

در نگاه اهل معرفت واژه «لم یولد» اثبات می‌کند که خداوند بی‌نیاز مطلق است و در وجود محتاج غیر نیست و واحدیت ذاتی او غیر قابل تکثیر و تقسیم است.[۲۰] امام‌خمینی نیز معتقد است «لم یلد» حیث هویت غیبی حق‌تعالی است.[۲۱] ازاین‌رو ذات حق از چیزی زائیده نشده تا به ارث بیرد و از چیزی به دنیا نیامده تا مشارک در آن باشد.[۲۲]

همتا نداشتن حق

اهل معرفت آیه «لم یکن له کفواً أحد» را بر اساس مبحث تجلی تبیین و توضیح می‌دهند به این معنا که وجود حقیقی تنها خداوند است و هرچه غیر اوست عدم محض به شمار می‌آید و چیزی همتا و هم کفو او نیست.[۲۳]

امام‌خمینی نیز آیه «لم یکن له کفواً احد» را بیانی از بی‌همتای حق‌تعالی می‌داند که هیچ ممکن الوجودی همتای واجب تعالی نیست.[۲۴]

پانویس

  1. سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۶، ص۴۱۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۹۱؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق التنزیل، ج۴، ص۸۱۸.
  2. ابن سینا، رسائل، ص۳۱۴؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ص۳۳؛ ابن‌عربی، الفتوحات، ج۳، ص۳۳۸.
  3. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۹۴ و ۶۴۹.
  4. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۳۰۲.
  5. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۳۰۱-۳۰۳.
  6. حویزی، نورالثقلین، ج۵، ص۷۰۵؛ طبرسی، جوامع الجامع، ج۶، ص۷۳۹.
  7. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۳۱۶.
  8. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۳۱۷-۳۱۸.
  9. قونوی، رسالة النصوص، ص۴۱-۴۲ و ۴۹؛ بروجردی، تفسیر اسامی سورة التوحید، ص۳۱۶.
  10. امام‌خمینی، آداب الصلاة ص۳۱۱؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۱۳؛ سرّالصلاة، ص۹۳.
  11. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۳۱۲.
  12. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵۳ و ۶۲۶؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۲۰؛ شرح دعای سحر، ص۵۶.
  13. امام‌خمینی، شرح چهل حدیت، ص۶۵۲-۶۵۳.
  14. ملاصدرا، اسرار الایات، ص۳۳؛ گنابادی، تفسیر بیان السعاده، ج۴، ص۲۸۲؛ آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۴۸۸.
  15. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۳۰۵-۳۰۸.
  16. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۳۰۶-۳۰۷.
  17. کاشانی، تاویلات کاشانی، ج۲، ص۴۳۸؛ صدوق، توحید، ص۱۹۷-۱۹۸.
  18. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ص۳۱۲-۳۱۳؛ شرح چهل حدیث، ص۶۵۲-۶۵۴.
  19. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۴۲۰؛ کاشانی، تأویلات کاشانی، ج۲، ص۴۳۹.
  20. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۴۲۰.
  21. امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس، ص۱۵۳.
  22. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۶۶.
  23. کاشانی، تأویلات کاشانی، ج۲، ص۴۳۹؛ بروجردی، تفسیر اسامی سورة التوحید، ص۳۵۳-۳۵۴.
  24. امام‌خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۳۸.

منابع

  • ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، رسائل، تحقیق محمدی، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۴۰۰ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۳ش.
  • آلوسی، محمود، روح المعانی فی تفسیر قرآن العظیم والسبع المثانی، بیروت، دارالفقه، ۱۴۰۸ق.
  • بروجردی، ملامحسن، تفسیر اسامی سوره توحید، قم، نشریه آفاق نور، مؤسسه معارف اسلامی امام رضا، ۱۳۸۵ش.
  • حویزی، عبدعلی، نورالثقلین، قم، مؤسسه مطبوعات اسماعیلیان، ۱۳۸۳ش.
  • زمخشری، محمود، الکشاف عن حقایق التنزیل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
  • سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۲۱ق.
  • صدوق، ابوجعفر التوحید، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۳۸۳ش.
  • طبرسی، فضل‌بن‌حسن، جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
  • قونوی، صدرالدین، رسالة النصوص، تصحیح ناجی اصفهانی، قم، انتشارات آیت اشراق، ۱۳۹۰ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، تاویلات کاشانی، بیروت، دارالکتاب العلمیه، ۱۴۲۷ق.
  • کلینی، یعقوب‌بن‌محمد، اصول کافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۳ش.
  • گنابادی، سلطان محمد، تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده، نشرمؤسسه اعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۸ق.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، اسرار الایات، تهران، نشر انجمن حکمت، مقدمه خواجوی، ۱۳۶۰ش.