علیاصغر مروارید: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات عالمان شیعه | {{جعبه اطلاعات عالمان شیعه | ||
| عنوان =علیاصغر مروارید | | عنوان =علیاصغر مروارید | ||
| تصویر = | | تصویر =علیاصغر مروارید.jpg | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۸
اطلاعات فردی | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۳۰۶ش |
زادگاه | مشهد |
تاریخ وفات | ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ |
محل دفن | شهر ری/ حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) |
شهر وفات | تهران |
خویشاوندان سرشناس | محمدتقی مروارید (برادر) |
اطلاعات علمی | |
استادان | محمدتقی ادیب نیشابوری، علیاکبر صدرزاده اصفهانی، ابوالقاسم خزعلی، سیداحمد مدرس یزدی، کاظم دامغانی،هاشم قزوینی، میرزا مهدی اصفهانی، میرزا جوادآقا تهرانی، مجتبی قزوینی، حسنعلی مروارید، محمدتقی آملی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، سیدحسین بروجردی، سیدمحمد محقق داماد، امامخمینی و... |
محل تحصیل | مشهد، قم، تهران |
تألیفات | تحقیق اللمعه الدمشقیه فی الفقه الإمامیه با همکاری برادرش |
سایر | وعظ و خطابه |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | مبارزه با رژیم پهلوی، حمایت از نهضت امامخمینی |
اجتماعی | اداره بنیاد انقلاب اسلامی ایران، تأسیس مؤسسه فقه الشیعه در بیروت |
علیاصغر مروارید، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
تولد و خاندان
علیاصغر مروارید در سال ۱۳۰۶ش در مشهد به دنیا آمد. پدربزرگ و پدر او در سلک روحانیت بودند؛ پدربزرگش شیخ علیاکبر مروارید، از شاگردان آخوند ملامحمدکاظم خراسانی بود که پس از سالها تحصیل در نجف، در مشهد مقیم شده بود و به تدریس در مدارس دینی آن شهر میپرداخت. پدرش شیخ علی مروارید هم ملبس به لباس روحانیت بود.[۱]
تحصیل
علیاصغر مروارید خواندن و نوشتن را در مکتبخانه ملاعلی قدرتی، پدربزرگ مادریاش آموخت. آنگاه وارد مدرسهای ابتدایی در مشهد شد و تا کلاس سوم ابتدایی در آنجا تحصیل کرد. سپس در کارگاه جوراببافی در مشهد مشغول به کار شد.[۲] او پس از شهریور ۱۳۲۰ به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و در مدارس خیرات خان و نواب مشهد ادبیات عرب، مقدمات و بخشی از دروس سطح را نزد محمدتقی ادیب نیشابوری، علیاکبر صدرزاده اصفهانی، ابوالقاسم خزعلی، سیداحمد مدرس یزدی، کاظم دامغانی و هاشم قزوینی خواند. آنگاه در درس میرزا مهدی اصفهانی، میرزا جوادآقا تهرانی، مجتبی قزوینی و حسنعلی مروارید حضور یافت. در همان زمان با قرآن مانوس بود و انس او به قرآن باعث شد قرآن را بهطور کامل حفظ کند. او همچنین تحت تأثیر شیخ علیاکبر صدرزاده، از وعاظ نامی مشهد قرار گرفت و این تأثیر در رویکرد او به وعظ و خطابه مؤثر بود. سخنرانیهای او در مشهد خیلی زود با اقبال عامه مواجه شد و پس از آن برای سخنرانی به شهرهای مختلف دعوت شد که از آن جمله میتوان به سبزوار، خور نیشابور، کاشمر، تربتجام، تهران، تبریز، کرمانشاه، تویسرکان و... اشاره کرد.[۳]
علیاصغر مروارید در سال ۱۳۲۸ش راهی تهران شد و در حوزه علمیه تهران، مدتی در درس محمدتقی آملی حضور یافت. آنگاه رهسپار قم شد و دروس سطح را نزد سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی تکمیل کرد.[۴] سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درسهای سیدحسین طباطبایی بروجردی، سیدمحمد محقق داماد[۵] و امامخمینی بهره برد.[۶] درباره سالهای حضور او در درس خارج فقه یا اصول امامخمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی به احتمال زیاد در دهه ۱۳۳۰ش در درسهای ایشان حضور مییافته است.
فعالیت مبارزاتی
مروارید از سال ۱۳۳۷ش به سخنرانی در تهران پرداخت و از همان سال به سبب انتقاد از حکومت پهلوی، حساسیت ساواک را برانگیخت.[۷] او در جریان تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، به مبارزه علیه آن دست زد و در سخنانی در مدرسه فیضیه که با حضور مراجع تقلید برگزار شد، از سکوت دولت در برابر اعتراض مراجع انتقاد و اعلام کرد تا زمانی که تصویبنامه فوق لغو نشود، به مبارزه ادامه خواهند داد.[۸] سپس در سخنانی در مسجد اعظم و به نمایندگی از حوزه علمیه قم، بر لغو و اعلام رسمی آن تصویبنامه در جراید تأکید کرد.[۹] در روز دوم فروردین ۱۳۴۲ (سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع))، در خانه امامخمینی سخنرانی کرد.[۱۰]
او در آن سال یکی از سخنرانان هیئت اصفهانیها ـ از هیئتهای تشکیلدهنده مؤتلفه اسلامی ـ بود و بارها به اتهام حمایت از امامخمینی تحت تعقیب قرار گرفت و بازداشت شد.[۱۱] او در عاشورای سال ۱۳۴۲ش همچنین به دستور امامخمینی و پیش از سخنرانی ایشان در مدرسه فیضیه سخنرانی کرد. به همین سبب تحت تعقیب قرار گرفت، ولی مأموران حکومت پهلوی در آن روز موفق به دستگیری وی نشدند. مروارید در ماه رمضان همان سال در مسجد امینالدوله در تهران به سخنرانی پرداخت و در همانجا توسط ساواک شناسایی و دستگیر شد و به زندان قزلقلعه انتقال یافت و پس از چند روز حبس آزاد شد؛ و در دوران حصر امامخمینی در قیطریه با ایشان دیدار کرد و امامخمینی از او قدردانی نمود.[۱۲] در اسفند ۱۳۴۲ نیز همراه با جمعی از فضلای حوزه علمیه قم در تلگرافی به هیئت دولت و خطاب به حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت، با اشاره به «تجاوزهای» دولت سابق به «حریم مقدس دین و قانون اساسی، اصول دموکراسی و ساحت قدس روحانیت» و «کشتارهای وحشیانه، شکنجههای قرون وسطایی، سلب آزادی قلم و بیان و پر کردن زندانها از افراد آزاده ملت»، اعلام کردند که ملت ایران و جامعه روحانیت دیگر تاب تحمل زندانی بودن «مرجع عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی خمینی و آیتالله قمی و حجتالاسلام طالقانی را ندارد» و در ادامه خواستار آزادی آنان و دیگر زندانیان سیاسی و لغو تصویبنامههای ضددینی شدند.[۱۳]
علیاصغر مروارید پس از آزادی و بازگشت امامخمینی به قم، در مجلسی در حضور ایشان به منبر رفت و بلافاصله در همان روز (فروردین ۱۳۴۳) دستگیر و بار دیگر به زندان قزلقلعه منتقل شد.[۱۴] او پس از آزادی، به فعالیتهای تبلیغی ادامه داد و بهخصوص به سبب سخنرانی در خانه امامخمینی یا در حضور ایشان، با عنوان سخنگوی امامخمینی در اذهان جای گرفت.[۱۵] و یکی از مأموران ساواک درباره او نوشت: «عجب گرفتاری شدهایم! هر جا اسم خمینی را میشنویم، اسم مروارید هم پشت سرش هست».[۱۶] در همان سال از سوی مراجع تقلید (امامخمینی، شریعتمداری و سیدشهابالدین مرعشی نجفی) و همراه با سیدجواد علمالهدی بهعنوان سرپرست طلاب مشهدی در حوزه علمیه قم تعیین شد.[۱۷] در آن سالها (۱۳۴۲-۱۳۴۳ش) همراه با جمعی از مدرسان حوزه علمیه قم اعلامیههایی را علیه حکومت پهلوی صادر میکرد.[۱۸] ساواک در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۳ در گزارشی درباره او نوشت: «... نامبرده ازجمله وعاظی است که تعصب خاص در تبعیت از نظریات روحانیون مخالف، مخصوصاً آیتالله خمینی دارد».[۱۹]
مروارید در همان سال بار دیگر به اتهام اقدام علیه امنیت مملکت بازداشت گردید و این بار به دو ماه حبس تأدیبی محکوم شد.[۲۰] در ماه رمضان (دی ـ بهمن) ۱۳۴۳ش از سخنرانان مسجد جامع تهران بود و در آن سخنرانیها به انتقاد از حکومت پهلوی و تجلیل از امامخمینی پرداخت و به همین سبب همراه با جمعی دیگر از وعاظ دستگیر و زندانی شد.[۲۱] روحانیان و فضلای حوزه علمیه قم در نامهای به مراجع تقلید، خواستار تلاش برای آزادی آنان شدند.[۲۲] در پی این اقدامات، مروارید و برخی دیگر از روحانیان دستگیرشده در ۱۴ تیر ۱۳۴۵ آزاد شدند.[۲۳] او پس از دستگیریهای مکرر در سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۵ش، از سال ۱۳۴۷ش امامت جماعت مسجد مهدی(عج) تهران را بر عهده گرفت و همچنین یکی از سخنرانان ثابت هیئت انصارالحسین(ع) بود. ساواک در گزارشهایی از مروارید، او را یکی از وعاظ ناراحت و افراطی طرفدار خمینی مینامید «که با روش تحریکآمیزی که در سخنرانیهای خود در بالای منبر معمول داشته، همواره باعث برهم زدن نظم منطقه گردیده است».[۲۴] او در آن سالها همراه با محمد مصطفوی، انتشارات جهان را بنیان نهاد و به نشر آثاری با رویکرد سیاسی ـ مذهبی پرداخت و در تکثیر و توزیع اعلامیههای امامخمینی هم نقش داشت.[۲۵]
مروارید در سال ۱۳۴۸ش ضمن شرکت در مراسم حج، اعلامیههای امامخمینی را هم توزیع میکرد، بنابراین هنگام بازگشت به کشور شناسایی و دستگیر شد و پس از محاکمه به سه ماه حبس تأدیبی محکوم گردید.[۲۶] ساواک در سال ۱۳۴۹ش گزارشی درباره وضعیت روحانیان تهران تهیه کرد و در آن گزارش، نام او را در ردیف روحانیان طراز اول تهران قرار داد. بر اساس آن گزارش، مروارید به ترویج مرجعیت امامخمینی در تهران میپرداخت.[۲۷] یکی از مهمترین اقدامات او در ترویج مرجعیت امامخمینی، قرائت اعلامیههای علمای برجسته در تأیید مرجعیت ایشان بود؛ او در سال ۱۳۴۹ش و در مجلس ختمی که به مناسبت رحلت سیدمحسن حکیم در مسجد جامع تهران برگزار شده بود، اعلامیهها و نظریههای علما و استادان حوزه علمیه قم را درباره مرجعیت امامخمینی قرائت کرد و در پایان هر یک از نظریههای علما، مردم با صلواتهای مکرر، آن نظریه را تأیید میکردند. او در آن سخنرانی، از تلاشهای برخی از افرادی که درصدد تخطئه مرجعیت امامخمینی برآمده بودند انتقاد نمود و سپس برای نابودی اسرائیل دعا کرد.[۲۸] او همراه با جمعی از روحانیان تهران، با ارسال تلگرافی به امامخمینی، آن واقعه را به «پیشوای عظیمالشأن» تسلیت گفتند.[۲۹] وی پس از ایراد سخنرانی فوق بار دیگر دستگیر و زندانی شد.[۳۰] و در زندان تحت شکنجه شدید قرار گرفت.[۳۱] مروارید مدتی بعد با اخذ التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد شد، ولی طبق رأی کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان قم به هیجده ماه اقامت اجباری در استان سیستان و بلوچستان محکوم گردید. او به رأی صادره اعتراض کرد و دادگاه استان مرکز پس از رسیدگی به فرجامخواهی، رأی به برائت مروارید داد.[۳۲] او در همان سال بار دیگر دستگیر و به مدت سه ماه زندانی شد.[۳۳] در سال ۱۳۵۱ش ساواک در گزارشی اعلام کرد که «شخص مورد بحث پس از آزادی از زندان دست از فعالیتهای مضره خود برنداشته و مردم را به شورش و بلوا تشویق و تحریک مینموده». به همین سبب، کمیسیون امنیت اجتماعی تهران در هشتم خرداد ۱۳۵۱ او را به سه سال اقامت اجباری در شهرستان خلخال محکوم کرد. مروارید پس از آگاهی از محکومیت فوق، متواری شد، ولی در هفتم شهریور آن سال توسط سازمان اطلاعات و امنیت (ساواک) تهران دستگیر و به خلخال اعزام گردید.[۳۴] در سال ۱۳۵۲ش هم توسط ساواک ممنوعالمنبر شود.[۳۵] وی در دی ۱۳۵۴ش پس از پایان اقامت اجباری.[۳۶] به تهران بازگشت، ولی اعمال و رفتارش تحت مراقبت ساواک قرار داشت.[۳۷]
مروارید علیرغم تلاشهای ساواک در ایجاد محدودیت علیه او، به فعالیتهای خود ادامه میداد و یکی از فعالان دوران انقلاب اسلامی بود. در سالهای ۱۳۵۶-۱۳۵۷ش در جلساتی که برای تنظیم اعلامیه علیه حکومت پهلوی یا در حمایت از امامخمینی در تهران برگزار میشد، شرکت میکرد.[۳۸] و امضای او زیر اغلب اعلامیههای روحانیان مبارز تهران دیده میشود.[۳۹]
فعالیتها پس از پیروز ی انقلاب اسلامی
علیاصغر مروارید پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدتی مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی (کمیته خیابان زنجان) را برعهده داشت[۴۰] او با خطمشی سیاسی حزب جمهوری اسلامی مخالف بود و در جریان اختلاف بین سیدابوالحسن بنیصدر و حزب جمهوری اسلامی، از بنیصدر طرفداری کرد و پس از تصویب عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس شورای اسلامی (۳۱ خرداد ۱۳۶۰)، از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت و بیشتر وقت خود را صرف اداره «بنیاد انقلاب اسلامی ایران» کرد. این بنیاد که یک مرکز پژوهشی درباره انقلاب اسلامی است، کتابهای متعددی را در زمینه انقلاب اسلامی و معارف دینی منتشر کرده است که از آن جمله میتوان به کتاب موسوعة الفقهیه اشاره کرد.[۴۱] او سپس «مؤسسه فقه الشیعه» را در بیروت لبنان بنیان نهاد و کتابهای سلسله الینابیع الفقهیه را در آنجا منتشر کرد.[۴۲] همچنین کتاب تحقیق اللمعه الدمشقیه فی الفقه الإمامیه (با همکاری برادرش محمدتقی مروارید) از دیگر تألیفات اوست.[۴۳]
درگذشت
علیاصغر مروارید در ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ در تهران درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط سیدحسن خمینی، در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در شهر ری به خاک سپرده شد.[۴۴]
پانویس
- ↑ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با علیاصغر مروارید، جلسه اول، ص۱۱-۱۲.
- ↑ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با علیاصغر مروارید، جلسه دوم، ص۶-۷.
- ↑ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با علیاصغر مروارید، جلسه دوم، ص۷-۱۶.
- ↑ خاطرات ۱۵ خرداد، ص۲۲۹.
- ↑ خاطرات ۱۵ خرداد.
- ↑ خاطرات ۱۵ خرداد؛ روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ص۴۴.
- ↑ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیان ایران، ج۳، ص۷۳.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیان ایران، ص۱۱۳.
- ↑ صادقی گیوی، خاطرات آیتالله خلخالی، ص۷۴.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲؛ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱-۱۷۲.
- ↑ «خاطرهها و ناگفتههایی از...»، ص۱۶-۱۸.
- ↑ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۲، ص۲۱۴-۲۱۵؛ روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۱، ص۶۴۲.
- ↑ «خاطرهها و ناگفتههایی از...»، ص۱۶-۱۸.
- ↑ اکبری، «مروارید، علیاصغر»، ص۳۵۰.
- ↑ «چهره روز: آیتالله علیاصغر مروارید...»، ص۳.
- ↑ آیتاللهالعظمی حسین...، ص۳۵.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیان ایران، ج۴، ص۵۴۱-۵۴۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۰، ۱۷۳-۱۷۸.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲؛ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱-۱۷۲.
- ↑ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱-۱۷۲.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۱، ص۷۹۷.
- ↑ آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۸۴.
- ↑ آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۱۲۶.
- ↑ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۱-۱۷۲.
- ↑ آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص۱۶۴.
- ↑ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۴۵-۲۴۷.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، ص۵۷۴-۵۷۶.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، ص۵۷۷-۵۷۸.
- ↑ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، ص۶۴۴.
- ↑ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲.
- ↑ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۷۹.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲.
- ↑ مسجد ارک به روایت اسناد ساواک، ص۱۷۲.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۲، ص۳۴۲.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۳۱، ۲۳۳، ۲۴۳، ۲۵۶، ۲۶۵، ۲۸۳، ۳۰۹، ۳۱۴، ۳۲۴، ۳۷۱، ۳۸۶، ۳۸۸، ۳۹۱، ۳۹۷، ۴۱۶، ۴۲۲، ۴۳۰، ۴۳۷، ۴۵۵، ۴۶۹، ۴۸۶، ۵۰۰، ۵۱۲، ۵۱۷.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۶، ص۳۱۲.
- ↑ اکبری، «مروارید، علیاصغر»، ص۳۵۰.
- ↑ انصاری، «درگذشتگان: حجتالاسلام مروارید»، ص۱۶۱.
- ↑ «چهره روز: آیتالله علیاصغر مروارید...»، ص۳.
- ↑ انصاری، «درگذشتگان: حجتالاسلام مروارید»، ص۱۶۱.
منابع
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با علیاصغر مروارید، جلسه اول و دوم.
- آیتاللهالعظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- اکبری، فاطمه (۱۳۸۹)، «مروارید، علیاصغر»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، تألیف: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- انصاری، ناصرالدین (۱۳۹۶)، «درگذشتگان: حجتالاسلام مروارید»، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۱۶۵، مرداد و شهریور.
- «چهره روز: آیتالله علیاصغر مروارید از مبارزین انقلاب درگذشت»(۱۳۹۶)، روزنامه اعتماد، شماره ۳۸۷۲، ۱۵ مرداد.
- خاطرات ۱۵ خرداد (۱۳۷۸)، به کوشش علی باقری، دفتر هشتم، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.
- «خاطرهها و ناگفتههایی از ادوار گوناگون نهضت اسلامی در گفتوشنود منتشر نشده با زنده یاد حجتالاسلاموالمسلمین علیاصغر مروارید: امام گفت شاه را بگذارید برای من» (۱۳۹۶)، ماهنامه پاسدار اسلام، سال ۳۶، شماره ۴۲۷-۴۲۸، شهریور و مهر.
- دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیان ایران، ج۳ و ۴، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روحانی، سیدحمید (۱۳۵۸)، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی در ایران، ج۱، بیجا، دارالفکر- دارالعلم.
- روحانی، سیدحمید (۱۳۶۴)، نهضت امامخمینی در ایران، ج۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید با همکاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
- صادقی گیوی، محمدصادق (۱۳۸۰)، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، نشر سایه؛ مسجد ارک به روایت اسناد (۱۳۹۰)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۲)، کتاب ۳۲، شهید حجتالاسلاموالمسلمین مهدی شاهآبادی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۵)، کتاب ۵۹: آیتالله حاج سیدمحمدصادق لواسانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.