عبدالله نظری خادمالشریعه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| تاریخ تولد =۱۳۱۱ش | | تاریخ تولد =۱۳۱۱ش | ||
| زادگاه =روستای خرمندی چال زیرآب سوادکوه مازندران | | زادگاه =روستای خرمندی چال زیرآب سوادکوه مازندران | ||
| تاریخ وفات = | | تاریخ وفات =۱۲ بهمن ۱۳۹۹ | ||
| شهر وفات = | | شهر وفات = | ||
| تاریخ شهادت = | | تاریخ شهادت = | ||
| محل شهادت = | | محل شهادت = | ||
| محل دفن = | | محل دفن =حیاط خانهاش | ||
| خویشاوندان سرشناس = | | خویشاوندان سرشناس = | ||
| استادان = | | استادان = هاشم قزوینی، عبدالنبی کجوری نوری، [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]]، [[علیاکبر مشکینی]]، [[علی صافی گلپایگانی|علی صافی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[لطفالله صافی گلپایگانی]]، [[علامه طباطبایی]]، [[سیدحسین بروجردی]]، [[امامخمینی]]، [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]، [[محمدعلی اراکی]]، [[راضی تبریزی]]، [[عباسعلی شاهرودی]]، [[میرزا هاشم آملی]] و... | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
| محل تحصیل = | | محل تحصیل =سوادکوه، ساری و [[قم]] | ||
| اجازه روایت از = | | اجازه روایت از = | ||
| اجازه اجتهاد از = | | اجازه اجتهاد از = | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| تالیفات = | | تالیفات = | ||
| سایر = | | سایر = | ||
| سیاسی = | | سیاسی =مبارزه با [[رژیم پهلوی]]، حمایت از [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت امامخمینی]] | ||
| اجتماعی = | | اجتماعی =فعالیت تبلیغی و ارشادی | ||
| امضا = | | امضا = | ||
| وبگاه رسمی = | | وبگاه رسمی = | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
نظری از آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] به رهبری امامخمینی، همسو با آن نهضت به مبارزه با [[حکومت پهلوی]] پرداخت. در بهمن ۱۳۴۳ جمعی از روحانیان مبارز در سالگرد [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]] (دوم فروردین ۱۳۴۲)، در [[حرم حضرت معصومه]] دست به تحصن زدند. مأموران حکومت پهلوی بیاعتنا به قداست حرم، به [[روحانیان]] متحصن حملهور شدند و در پی آن، عبدالله نظری همراه با جمعی دیگر از مدرسان [[حوزه علمیه قم]] با صدور اعلامیهای به انتقاد از سیاستهای حکومت پهلوی پرداختند و اقدام مأموران در هتک حرمت حرم حضرت معصومه(س) را محکوم کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۳.</ref> وی سپس همراه با دیگر مدرسان حوزه علمیه قم، در نامهای به [[امیرعباس هویدا]]، نخستوزیر وقت، ناراحتی و نگرانی خود را از ابهام در وضعیت امامخمینی بهویژه شایعات مطرحشده درباره تغییر مکان ایشان اعلام کردند و خواستار اطلاعرسانی درباره [[امامخمینی]] شدند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۴.</ref> | نظری از آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] به رهبری امامخمینی، همسو با آن نهضت به مبارزه با [[حکومت پهلوی]] پرداخت. در بهمن ۱۳۴۳ جمعی از روحانیان مبارز در سالگرد [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]] (دوم فروردین ۱۳۴۲)، در [[حرم حضرت معصومه]] دست به تحصن زدند. مأموران حکومت پهلوی بیاعتنا به قداست حرم، به [[روحانیان]] متحصن حملهور شدند و در پی آن، عبدالله نظری همراه با جمعی دیگر از مدرسان [[حوزه علمیه قم]] با صدور اعلامیهای به انتقاد از سیاستهای حکومت پهلوی پرداختند و اقدام مأموران در هتک حرمت حرم حضرت معصومه(س) را محکوم کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۳.</ref> وی سپس همراه با دیگر مدرسان حوزه علمیه قم، در نامهای به [[امیرعباس هویدا]]، نخستوزیر وقت، ناراحتی و نگرانی خود را از ابهام در وضعیت امامخمینی بهویژه شایعات مطرحشده درباره تغییر مکان ایشان اعلام کردند و خواستار اطلاعرسانی درباره [[امامخمینی]] شدند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۴.</ref> | ||
او پس از آن هم به مبارزات سیاسی خود ادامه داد. در سال ۱۳۴۷ به ساری بازگشت و به فعالیتهای مذهبی و اجتماعی در آنجا پرداخت. اقامه [[نماز جماعت]] در مسجد جامع ساری و تدریس سطوح عالیه در آن شهر و وعظ و خطابه در شهرهای استان مازنداران از جمله فعالیتهای نظری بود.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیتالله نظری»، ص۴۱۴.</ref> ساواک مازندران در سال ۱۳۵۵ش، طی نامهای به مرکز، او را «یکی از روحانیون طراز اول ساری و حومه» معرفی کرد که «در بین قاطبه مردم از نفوذ و احترام خاصی برخوردار است». همچنین در آن نامه، از وی بهعنوان یکی از «روحانیون افراطی و ناراحت ساری» نام برده شده بود که «باوجود تذکرات مکرر، همواره بر روی منابر در مجالس و محافل مذهبی مطالب تحریکآمیز و نامناسبی عنوان نموده و در مورد دادن زکات فطره به مستمندان، فتاوی آیات ازجمله خمینی را قرائت [میکند] که مستمعان با شنیدن [نام امام] خمینی صلوات میفرستادند».<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۸.</ref> او به سبب این مبارزات در سال ۱۳۵۵ش ممنوعالخروج شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۷۲.</ref> در شش آبان ۱۳۵۶ مجلس ختمی را به مناسبت درگذشت [[سیدمصطفی خمینی]] در مسجد جامع ساری برگزار کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸-۹ | او پس از آن هم به مبارزات سیاسی خود ادامه داد. در سال ۱۳۴۷ به ساری بازگشت و به فعالیتهای مذهبی و اجتماعی در آنجا پرداخت. اقامه [[نماز جماعت]] در مسجد جامع ساری و تدریس سطوح عالیه در آن شهر و وعظ و خطابه در شهرهای استان مازنداران از جمله فعالیتهای نظری بود.<ref>انصاری، «درگذشتگان: آیتالله نظری»، ص۴۱۴.</ref> ساواک مازندران در سال ۱۳۵۵ش، طی نامهای به مرکز، او را «یکی از روحانیون طراز اول ساری و حومه» معرفی کرد که «در بین قاطبه مردم از نفوذ و احترام خاصی برخوردار است». همچنین در آن نامه، از وی بهعنوان یکی از «روحانیون افراطی و ناراحت ساری» نام برده شده بود که «باوجود تذکرات مکرر، همواره بر روی منابر در مجالس و محافل مذهبی مطالب تحریکآمیز و نامناسبی عنوان نموده و در مورد دادن زکات فطره به مستمندان، فتاوی آیات ازجمله خمینی را قرائت [میکند] که مستمعان با شنیدن [نام امام] خمینی صلوات میفرستادند».<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۸.</ref> او به سبب این مبارزات در سال ۱۳۵۵ش ممنوعالخروج شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۷۲.</ref> در شش آبان ۱۳۵۶ مجلس ختمی را به مناسبت درگذشت [[سیدمصطفی خمینی]] در مسجد جامع ساری برگزار کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸-۹.</ref> و پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی آن سال، در اعتراض به حکومت پهلوی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۵۴.</ref> در ۱۷ بهمن آن سال در سخنرانی در مسجد جامع ساری، به انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت و پیام آیتالله گلپایگانی مبنی بر تداوم مبارزه تا رفع [[ظلم]] را به مردم ابلاغ کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸۷؛ حضرت آیتاللهالعظمی حاج سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج۳، ص۵۶۳.</ref> در چهلمین روز [[حادثه ۲۹ بهمن تبریز]] هم همراه با جمعی از روحانیان مازندران، بیانیهای ۱۴ مادهای در محکومیت آن صادر کردند. نظری نویسنده این بیانیه بود و بیانیه در قم بهصورت جزوهای منتشر و سپس به خارج از کشور ارسال شد و بازتاب زیادی در محافل مطبوعاتی و سیاسی داشت («بیانیه ۱۴ مادهای که پایههای سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، <ref>[http://www.hawzahnews.com/news/439825 «بیانیه ۱۴ ماده ای که پایه های سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»]، خبرگزاری رسمی حوزه.</ref> تداوم این فعالیتها باعث شد تا اداره کل سوم ساواک در نامهای به ساواک ساری خواستار تذکر به او شود.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۱۸۲.</ref> پس از حمله مأموران دولتی به بیت مراجع تقلید در قم، به تهران رفت و در تشویق [[سیداحمد خوانساری]] به تعطیلی درسها و اقامه نماز جماعت در اعتراض به آن اقدام نقش داشت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵.</ref> و اعلامیهای در محکومیت آن صادر کرد. وی در آن اعلامیه، تبعید [[سیدمرتضی پسندیده]] «اخوی حضرت مستطاب آیتاللهالعظمی آقای خمینی... رهبر بزرگ شیعیان جهان تشیع» را هم محکوم.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴.</ref> و سپس اعلام کرد که روز ۱۵ خرداد، به یاد [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]، از خانه بیرون نخواهد آمد و از اقامه نماز جماعت خودداری خواهد کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸.</ref> همچنین در ۲۷ خرداد ۱۳۵۷ اعلامیهای علیه حکومت پهلوی صادر کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵.</ref> وی در سخنرانیاش در ۲۰ مرداد آن سال از «حکومت جبار» به سبب تبعید امامخمینی به خارج از کشور انتقاد کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۱۴.</ref> در ۱۰ شهریور ۱۳۵۷ هم در سخنانی با اشاره به تغییر دولت، وعدههای دولت شریفامامی را در مقابل خواستهای ۱۵ ساله جامعه روحانیت ترفندی «در حد صفر» دانست و سپس با برشمردن اقدامات حکومت پهلوی در نادیده گرفتن احکام دینی و اقدامات خلاف قانون آن رژیم، بر ضرورت ادامه مبارزه تأکید کرد. پس از آن سخنرانی تظاهراتی در ساری شکل گرفت و شعارهایی در حمایت از امامخمینی سر داده شد.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۱۱، ص۱۱۴-۱۱۸.</ref> او سپس در سخنرانی دیگری، تشکیل دولت آشتی ملی به ریاست [[جعفر شریفامامی]] را به باد انتقاد گرفت و پس از سخنرانی او تظاهراتی در ساری صورت گرفت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۱.</ref> در ۱۷ شهریور هم در سخنانی، شخص شاه را مورد انتقاد قرار داد و خواستار آزادی زندانیان و بازگشت تبعیدیان شد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۲.</ref> و روز ۲۲ شهریور را به یاد و گرامیداشت شهدای ۱۷ شهریور تهران تعطیل اعلام کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۵۳۸.</ref> | ||
وی در ۶ مهر، در سخنانی از سیاست برقراری حکومت نظامی بهشدت انتقاد کرد و [[فاجعه سینما رکس آبادان|آتشزدن سینما رکس آبادان]] را به حکومت پهلوی نسبت داد و آن را مایه آبروریزی حکومت پهلوی نامید. پس از پایان سخنرانی او تظاهراتی در ساری شکل گرفت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴-۲۵.</ref> وی در ۸ و ۹ مهر آن سال و در اعتراض به سختگیری حکومت عراق علیه امامخمینی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۲، ص۳۱؛ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۴۲.</ref> به این سبب بارها از طرف [[ساواک]] تحت تعقیب قرار گرفت.<ref>احمدی، «از سوادکوه تا نوفللوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، ص۲.</ref> او در تظاهرات مردم ساری در ۲۵ آبان، پیشاپیش مردم حرکت میکرد.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۲۸۱.</ref> در دی ۱۳۵۷ از طرف مردم سوادکوه و (شاهی) قائمشهر برای دیدار با امامخمینی به [[پاریس]] سفر کرد و پیام مردم منطقه را به [[امامخمینی]] ابلاغ کرد. وی ازجمله افرادی بود که در ۱۲ بهمن در پرواز انقلاب و همراه با امامخمینی به کشور بازگشت.<ref>احمدی، «از سوادکوه تا نوفللوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، ص۲.</ref> | وی در ۶ مهر، در سخنانی از سیاست برقراری حکومت نظامی بهشدت انتقاد کرد و [[فاجعه سینما رکس آبادان|آتشزدن سینما رکس آبادان]] را به حکومت پهلوی نسبت داد و آن را مایه آبروریزی حکومت پهلوی نامید. پس از پایان سخنرانی او تظاهراتی در ساری شکل گرفت.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴-۲۵.</ref> وی در ۸ و ۹ مهر آن سال و در اعتراض به سختگیری حکومت عراق علیه امامخمینی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد.<ref>انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۲، ص۳۱؛ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۴۲.</ref> به این سبب بارها از طرف [[ساواک]] تحت تعقیب قرار گرفت.<ref>احمدی، «از سوادکوه تا نوفللوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، ص۲.</ref> او در تظاهرات مردم ساری در ۲۵ آبان، پیشاپیش مردم حرکت میکرد.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۲۸۱.</ref> در دی ۱۳۵۷ از طرف مردم سوادکوه و (شاهی) قائمشهر برای دیدار با امامخمینی به [[پاریس]] سفر کرد و پیام مردم منطقه را به [[امامخمینی]] ابلاغ کرد. وی ازجمله افرادی بود که در ۱۲ بهمن در پرواز انقلاب و همراه با امامخمینی به کشور بازگشت.<ref>احمدی، «از سوادکوه تا نوفللوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، ص۲.</ref> |
نسخهٔ ۲۶ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۷
اطلاعات فردی | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۳۱۱ش |
زادگاه | روستای خرمندی چال زیرآب سوادکوه مازندران |
تاریخ وفات | ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ |
محل دفن | حیاط خانهاش |
اطلاعات علمی | |
استادان | هاشم قزوینی، عبدالنبی کجوری نوری، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، علیاکبر مشکینی، علی صافی، حسینعلی منتظری، لطفالله صافی گلپایگانی، علامه طباطبایی، سیدحسین بروجردی، امامخمینی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی، محمدعلی اراکی، راضی تبریزی، عباسعلی شاهرودی، میرزا هاشم آملی و... |
محل تحصیل | سوادکوه، ساری و قم |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | مبارزه با رژیم پهلوی، حمایت از نهضت امامخمینی |
اجتماعی | فعالیت تبلیغی و ارشادی |
وبگاه رسمی |
عبدالله نظری، از شاگردان درس خارج اصول امامخمینی.
تولد و زادگاه
عبدالله نظری خادمالشریعه معروف به نظری در سال ۱۳۱۱ش در روستای خرمندی چال زیرآب شهرستان سوادکوه در استان مازندران در خانوادهای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش عبدالنبی از روحانیان برجسته سوادکوه بود.
تحصیل
عبدالله نظری در هشتسالگی وارد حوزه علمیه حاجی رضاخان سوادکوه شد و بخشی از مقدمات را در آن حوزه آموخت. سپس به ساری رفت و مقدمات را در مدرسه رضاقلی خان ساری و نزد مصطفی صدوقی، سیدرضا سعادت و برادر بزرگترش محمدتقی نظری به اتمام رساند.[۱] آنگاه راهی مشهد شد و در مدارس دینی آن شهر، در درس ادبیات محمدتقی ادیب نیشابوری شرکت کرد. سپس دروس سطح را نزد سیداحمد مدرس معروف به نهنگ، هاشم قزوینی و عبدالنبی کجوری نوری آموخت. مدتی بعد به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر، دروس سطح را نزد سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، علیاکبر مشکینی، علی صافی، حسینعلی منتظری، لطفالله صافی گلپایگانی و ... تکمیل کرد و تفسیر قرآن، اسفار و شرح منظومه را نزد علامه طباطبایی فراگرفت. وی سپس به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و در درس خارج فقه سیدحسین طباطبایی بروجردی و درس خارج اصول امامخمینی شرکت کرد.[۲] سپس از درس خارج فقه و اصول سیدشهابالدین مرعشی نجفی، محمدعلی اراکی، راضی تبریزی، عباسعلی شاهرودی و میرزا هاشم آملی بهرهمند شد. وی در سال ۱۳۴۲ش به دستور امامخمینی به سوادکوه بازگشت و به ارشاد مردم و تبلیغ دین پرداخت.[۳] بنابراین میتوان گفت که از اواخر دهه ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۲ش در درس خارج اصول امامخمینی شرکت میکرده است.
فعالیت مبارزاتی
نظری از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی، همسو با آن نهضت به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت. در بهمن ۱۳۴۳ جمعی از روحانیان مبارز در سالگرد حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه (دوم فروردین ۱۳۴۲)، در حرم حضرت معصومه دست به تحصن زدند. مأموران حکومت پهلوی بیاعتنا به قداست حرم، به روحانیان متحصن حملهور شدند و در پی آن، عبدالله نظری همراه با جمعی دیگر از مدرسان حوزه علمیه قم با صدور اعلامیهای به انتقاد از سیاستهای حکومت پهلوی پرداختند و اقدام مأموران در هتک حرمت حرم حضرت معصومه(س) را محکوم کردند.[۴] وی سپس همراه با دیگر مدرسان حوزه علمیه قم، در نامهای به امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت، ناراحتی و نگرانی خود را از ابهام در وضعیت امامخمینی بهویژه شایعات مطرحشده درباره تغییر مکان ایشان اعلام کردند و خواستار اطلاعرسانی درباره امامخمینی شدند.[۵]
او پس از آن هم به مبارزات سیاسی خود ادامه داد. در سال ۱۳۴۷ به ساری بازگشت و به فعالیتهای مذهبی و اجتماعی در آنجا پرداخت. اقامه نماز جماعت در مسجد جامع ساری و تدریس سطوح عالیه در آن شهر و وعظ و خطابه در شهرهای استان مازنداران از جمله فعالیتهای نظری بود.[۶] ساواک مازندران در سال ۱۳۵۵ش، طی نامهای به مرکز، او را «یکی از روحانیون طراز اول ساری و حومه» معرفی کرد که «در بین قاطبه مردم از نفوذ و احترام خاصی برخوردار است». همچنین در آن نامه، از وی بهعنوان یکی از «روحانیون افراطی و ناراحت ساری» نام برده شده بود که «باوجود تذکرات مکرر، همواره بر روی منابر در مجالس و محافل مذهبی مطالب تحریکآمیز و نامناسبی عنوان نموده و در مورد دادن زکات فطره به مستمندان، فتاوی آیات ازجمله خمینی را قرائت [میکند] که مستمعان با شنیدن [نام امام] خمینی صلوات میفرستادند».[۷] او به سبب این مبارزات در سال ۱۳۵۵ش ممنوعالخروج شد.[۸] در شش آبان ۱۳۵۶ مجلس ختمی را به مناسبت درگذشت سیدمصطفی خمینی در مسجد جامع ساری برگزار کرد.[۹] و پس از سرکوبی تظاهرات مردم قم در ۱۹ دی آن سال، در اعتراض به حکومت پهلوی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد.[۱۰] در ۱۷ بهمن آن سال در سخنرانی در مسجد جامع ساری، به انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت و پیام آیتالله گلپایگانی مبنی بر تداوم مبارزه تا رفع ظلم را به مردم ابلاغ کرد.[۱۱] در چهلمین روز حادثه ۲۹ بهمن تبریز هم همراه با جمعی از روحانیان مازندران، بیانیهای ۱۴ مادهای در محکومیت آن صادر کردند. نظری نویسنده این بیانیه بود و بیانیه در قم بهصورت جزوهای منتشر و سپس به خارج از کشور ارسال شد و بازتاب زیادی در محافل مطبوعاتی و سیاسی داشت («بیانیه ۱۴ مادهای که پایههای سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، [۱۲] تداوم این فعالیتها باعث شد تا اداره کل سوم ساواک در نامهای به ساواک ساری خواستار تذکر به او شود.[۱۳] پس از حمله مأموران دولتی به بیت مراجع تقلید در قم، به تهران رفت و در تشویق سیداحمد خوانساری به تعطیلی درسها و اقامه نماز جماعت در اعتراض به آن اقدام نقش داشت.[۱۴] و اعلامیهای در محکومیت آن صادر کرد. وی در آن اعلامیه، تبعید سیدمرتضی پسندیده «اخوی حضرت مستطاب آیتاللهالعظمی آقای خمینی... رهبر بزرگ شیعیان جهان تشیع» را هم محکوم.[۱۵] و سپس اعلام کرد که روز ۱۵ خرداد، به یاد ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، از خانه بیرون نخواهد آمد و از اقامه نماز جماعت خودداری خواهد کرد.[۱۶] همچنین در ۲۷ خرداد ۱۳۵۷ اعلامیهای علیه حکومت پهلوی صادر کرد.[۱۷] وی در سخنرانیاش در ۲۰ مرداد آن سال از «حکومت جبار» به سبب تبعید امامخمینی به خارج از کشور انتقاد کرد.[۱۸] در ۱۰ شهریور ۱۳۵۷ هم در سخنانی با اشاره به تغییر دولت، وعدههای دولت شریفامامی را در مقابل خواستهای ۱۵ ساله جامعه روحانیت ترفندی «در حد صفر» دانست و سپس با برشمردن اقدامات حکومت پهلوی در نادیده گرفتن احکام دینی و اقدامات خلاف قانون آن رژیم، بر ضرورت ادامه مبارزه تأکید کرد. پس از آن سخنرانی تظاهراتی در ساری شکل گرفت و شعارهایی در حمایت از امامخمینی سر داده شد.[۱۹] او سپس در سخنرانی دیگری، تشکیل دولت آشتی ملی به ریاست جعفر شریفامامی را به باد انتقاد گرفت و پس از سخنرانی او تظاهراتی در ساری صورت گرفت.[۲۰] در ۱۷ شهریور هم در سخنانی، شخص شاه را مورد انتقاد قرار داد و خواستار آزادی زندانیان و بازگشت تبعیدیان شد.[۲۱] و روز ۲۲ شهریور را به یاد و گرامیداشت شهدای ۱۷ شهریور تهران تعطیل اعلام کرد.[۲۲]
وی در ۶ مهر، در سخنانی از سیاست برقراری حکومت نظامی بهشدت انتقاد کرد و آتشزدن سینما رکس آبادان را به حکومت پهلوی نسبت داد و آن را مایه آبروریزی حکومت پهلوی نامید. پس از پایان سخنرانی او تظاهراتی در ساری شکل گرفت.[۲۳] وی در ۸ و ۹ مهر آن سال و در اعتراض به سختگیری حکومت عراق علیه امامخمینی، از اقامه نماز جماعت خودداری کرد.[۲۴] به این سبب بارها از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت.[۲۵] او در تظاهرات مردم ساری در ۲۵ آبان، پیشاپیش مردم حرکت میکرد.[۲۶] در دی ۱۳۵۷ از طرف مردم سوادکوه و (شاهی) قائمشهر برای دیدار با امامخمینی به پاریس سفر کرد و پیام مردم منطقه را به امامخمینی ابلاغ کرد. وی ازجمله افرادی بود که در ۱۲ بهمن در پرواز انقلاب و همراه با امامخمینی به کشور بازگشت.[۲۷]
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای تبلیغی ـ ارشادی در مازندران ادامه داد.
درگذشت
عبدالله نظری در ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط سیدمحمدجواد علوی بروجردی در حیاط خانهاش به خاک سپرده شد.[۲۸]
پانویس
- ↑ انصاری، «درگذشتگان: آیتالله نظری»، ص۴۱۴.
- ↑ انصاری، «درگذشتگان: آیتالله نظری»، ص۴۱۴.
- ↑ احمدی، «از سوادکوه تا نوفللوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، ص۲.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۳.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۶۴.
- ↑ انصاری، «درگذشتگان: آیتالله نظری»، ص۴۱۴.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۸.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۷۲.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸-۹.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۵۴.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶، ص۸۷؛ حضرت آیتاللهالعظمی حاج سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج۳، ص۵۶۳.
- ↑ «بیانیه ۱۴ ماده ای که پایه های سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، خبرگزاری رسمی حوزه.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۱۸۲.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۷۷-۲۷۸.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۹۴-۲۹۵.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۱۴.
- ↑ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۱۱، ص۱۱۴-۱۱۸.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۱.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۴۶۲.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۵۳۸.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۱، ص۲۴-۲۵.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج۲، ص۳۱؛ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۴۲.
- ↑ احمدی، «از سوادکوه تا نوفللوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، ص۲.
- ↑ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۲۸۱.
- ↑ احمدی، «از سوادکوه تا نوفللوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، ص۲.
- ↑ انصاری، «درگذشتگان: آیتالله نظری»، ص۴۱۵.
منابع
- احمدی، حسین (۱۳۹۵)، «از سوادکوه تا نوفللوشاتو: روز هجران و شب فرقت یار آخر شد»، روزنامه حرف مازندران، سال هفتم، شماره ۱۹۰۹، ۱۹ بهمن.
- اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- انصاری، ناصرالدین (۱۳۹۹)، «درگذشتگان: آیتالله نظری»، دوماهنامه آینه پژوهش، شماره ۱۸۶، بهمن و اسفند.
- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان مازندران (۱۳۹۰)، ج۱ و ۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- حضرت آیتاللهالعظمی حاج سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۵)، ج۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۵۶: آیتالله حاج شیخ مهدی روحانی (۱۳۹۴)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۱۱ و ۱۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- «بیانیه ۱۴ ماده ای که پایه های سلطنت پهلوی را متزلزل کرد»، خبرگزاری رسمی حوزه، تاریخ بازدید: ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ش.