confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''رحمت'''، گستراندن فیض وجود و کمالات آن. | '''رحمت'''، گستراندن فیض وجود و کمالات آن. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
رحمت به معنای رقت، | رحمت به معنای رقت، عطوفت،<ref> (ابنفارس، ۲/۴۹۸؛ ابنمنظور، ۱۲/۲۳۰)</ref> مغفرت،<ref> (ابنمنظور، ۱۲/۲۳۰)</ref> شفقت و مهربانی<ref> (دهخدا، ۷/۱۰۵۲۰)</ref> است و مقابل آن غضب به معنای خشم است و همراه با جوشش و غلیان خون برای انتقام است.<ref> (طریحی، ۲/۱۳۳)</ref> (← مقاله غضب) رحمت در اصطلاح عرفان، به معنای نفس وجود است که منشأ هر نعمت وجودی<ref> (کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲)</ref> و اراده رساندن خیر به بندگان و رفع شرّ از آنان<ref> (تهانوی، ۱/۸۴۷)</ref> است. امامخمینی نیز مانند دیگر عارفان،<ref> (جندی، ۶۱۸؛ قیصری، ۹۱۴)</ref> رحمت را همان وجود مطلق میداند که همه اشیا به سبب آن ظهور و تحقق مییابند و به سریان آن، ظلمتهای عالم ماهیات و اجسام روشن میشوند.<ref> (دعاء السحر، ۳۱)</ref> از الفاظ مرتبط با رحمت، مدارا و شفقت است. مدارا به معنای ملایمت<ref> (ابنمنظور، ۱۴/۲۵۵)</ref> و حسن خلق در معاشرت با مردم است؛<ref> (زبیدی، ۱۹/۴۰۵)</ref> اما شقفت، مهربانی همراه با رقت است.<ref> (عسکری، ۲۳۶)</ref> | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
رحمت یکی از صفات الهی است که در کتابهای آسمانی از آن سخن به میان آمدهاست (کتاب مقدس، رساله پولس رسول به افسسیان، ب۲، ۴؛ رساله یعقوب، ب۵، ۱۱) | رحمت یکی از صفات الهی است که در کتابهای آسمانی از آن سخن به میان آمدهاست.<ref> (کتاب مقدس، رساله پولس رسول به افسسیان، ب۲، ۴؛ رساله یعقوب، ب۵، ۱۱)</ref> در بسیاری از آیات قرآن نیز به رحمت الهی اشاره شدهاست<ref> (آل عمران، ۷؛ اعراف، ۵۶؛ فاطر، ۲)</ref> همه سورههای قرآن جز سوره توبه، با بیان رحمت که در بسمله است، آغاز میشوند. در برخی روایات نیز برای خداوند صد رحمت ذکر شدهاست که یک قسمت آن در دنیا ظهور میکند و به واسطه آن مردم با یکدیگر با رحمت و شفقت رفتار میکنند و باقی آن را خداوند برای روز قیامت ذخیره میکند؛<ref> (ابنطاووس، ۲/۳۲۲)</ref> چنانکه رحمت الهی، سابق بر غضب خداوند شمرده شدهاست.<ref> (کلینی، ۱/۴۴۳؛ متقی هندی، ۴/۲۴۹)</ref> در آموزههای عرفانی نیز از رحمت سخن گفته شدهاست. عارفان تأکید دارند هستی، در واقع ظهور رحمت الهی میباشد و عالم با رحمت آغاز شده<ref> (ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۰۲ ـ ۱۱۲)</ref> و هستی ـ که رحمت عام الهی است ـ از اسم «الرحمن» افاضه گشتهاست؛<ref> (ابنعربی، تفسیر ابنعربی، ۱/۷؛ گنابادی، ۱/۲۸)</ref> از اینرو رحمت در عرفان با مسائلی مانند فیض وجود و کمالات آن مرتبط است.<ref> (کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ۱۴۹؛ قیصری، ۳۰۱ و ۳۵۲)</ref> | ||
امامخمینی در بیشتر آثار عرفانی خود، بحث رحمت را با مسائل مختلفی چون شناخت هستی، مبدأ عالم و انسان پیوند زدهاست (آداب الصلاة، ۳۶ و ۶۶؛ حدیث جنود، ۶۸؛ سرّ الصلاة، ۳؛ صحیفه، ۲۱/۴۴) | امامخمینی در بیشتر آثار عرفانی خود، بحث رحمت را با مسائل مختلفی چون شناخت هستی، مبدأ عالم و انسان پیوند زدهاست.<ref> (آداب الصلاة، ۳۶ و ۶۶؛ حدیث جنود، ۶۸؛ سرّ الصلاة، ۳؛ صحیفه، ۲۱/۴۴)</ref> ایشان در این بحث، با نقل سخنان ابنعربی و استاد خویش محمدعلی شاهآبادی، به بیان نظر خود پرداختهاست.<ref> (تعلیقات فصوص، ۱۵ ـ ۱۷ و ۱۸۸ ـ ۱۸۹؛ دعاء السحر، ۴۳ ـ ۴۹)</ref> همچنین در مواردی، نظر قیصری و برداشت میرزاجواد ملکی دراینباره را تحلیل و نقد کردهاست.<ref> (دعاء السحر، ۴۶ ـ ۴۹)</ref> | ||
==حقیقت رحمت== | ==حقیقت رحمت== | ||
امامخمینی مانند دیگر | امامخمینی مانند دیگر عارفان،<ref> (قونوی، الفکوک، ۲۰۵؛ همو، اعجاز البیان، ۵۳، ۱۰۳؛ قیصری، ۳۵۲؛ جامی، ۷۴)</ref> حقیقت رحمت را همان نفس وجود میداند؛ زیرا وجود، اصل همه رحمتهاست<ref> (آداب الصلاة، ۲۴۶)</ref> و در واقع رحمت، بسط و گسترش وجود مطلق است و همه موجودات زیر پوشش رحمت واسعه هستند.<ref> (تفسیر حمد، ۱۰۲)</ref> | ||
بعضی اندیشمندان اسم «الرحمن» و «الرحیم» را مشتق از رحمت میدانند و از آنجا که معنای رحمت را با نوعی رقت و عطوفت همراه میدانند، کاربرد رحمت درباره خداوند را مستلزم انفعال در ذات حق شمرده، آن را درباره خداوند مجاز میدانند (سیوطی، ۱/۹) | بعضی اندیشمندان اسم «الرحمن» و «الرحیم» را مشتق از رحمت میدانند و از آنجا که معنای رحمت را با نوعی رقت و عطوفت همراه میدانند، کاربرد رحمت درباره خداوند را مستلزم انفعال در ذات حق شمرده، آن را درباره خداوند مجاز میدانند.<ref> (سیوطی، ۱/۹)</ref> برخی معتزله، کاربرد رحمت را به لحاظ آثار و افعال تفسیر میکنند، نه به لحاظ مبادی و اوصاف؛ همچنانکه آنان در سایر اوصاف حقتعالی نیز اینگونه قائل شدهاند<ref> (قاضیعبدالجبار، المغنی، ۲۰/۱۹۹ ـ ۲۰۹؛ ← امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۸ ـ ۲۴۹؛ همو، حدیث جنود، ۲۳۱)</ref> و معتقدند صفات هفتگانه ثبوتیه حقتعالی، قدرت، علم، اراده، حیات، کلام، سمع و بصر، به یک صفت بر میگردند که در آن هم، ذات نایب مناب آن صفت است.<ref> (قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۱۸ ـ ۱۳۰؛ ← امامخمینی، الطلب و الاراده، ۱۲ ـ ۱۳)</ref> بعضی نیز قید عطوفت و رأفت را خارج از معنای حقیقی رحمت دانستهاند.<ref> (← امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹)</ref> | ||
امامخمینی دو نظر یادشده را نمیپذیرد و معتقد است واضع لغت در این نوع الفاظ، همان معنای متعارف را در نظر داشتهاست؛ ولی آنچه الفاظ برای آنها وضع شده، معنای عامه یا همان معانی مجرد از این قیود است؛ برای مثال لفظ «نور» برای همان معنای نور حسی وضع شدهاست، ولی آنچه لحاظ شده، همان جهت نوریت آن است، نه آمیختگیاش با ظلمت ( | امامخمینی دو نظر یادشده را نمیپذیرد و معتقد است واضع لغت در این نوع الفاظ، همان معنای متعارف را در نظر داشتهاست؛ ولی آنچه الفاظ برای آنها وضع شده، معنای عامه یا همان معانی مجرد از این قیود است؛ برای مثال لفظ «نور» برای همان معنای نور حسی وضع شدهاست، ولی آنچه لحاظ شده، همان جهت نوریت آن است، نه آمیختگیاش با ظلمت.<ref> (امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹)</ref> بنابراین، در رحمان، رحیم، عطوف و رئوف و امثال آنها، یک جهت کمال و تمام است و یک جهت انفعال و نقص که بر حسب نشئات وجود و درجات آن، دارای کمال و نقص است.<ref> (امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۰ ـ ۲۵۱)</ref> این الفاظ نیز در ازای همان جهت کمالی که اصل آن حقیقت است، وضع شدهاند؛ امّا جهات انفعالی ـ که از لوازم آن نشئه است ـ دخالتی در معنایی که برای آن وضع شده، ندارد. پس کاربرد آن درباره موجودی که صرفاً جهت کمال را واجد است و از انفعال و نقص مبراست، صرف حقیقت است.<ref> (امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۹ ـ ۲۵۱)</ref> این بیان، موافق ذوق اهل معرفت است؛ همچنانکه وجدان اهل ظاهر نیز با آن تناسب دارد.<ref> (امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۵۱)</ref> | ||
==اقسام رحمت== | ==اقسام رحمت== | ||
در متون شریعت، برای رحمت اقسامی ذکر شدهاست؛ مانند «رحمت واسعه» که برگرفته از آیه «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کلَّ شَیءٍ» (اعراف، ۱۵۶) است؛ «رحمت سابقه» که به آیه «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» (انعام، ۵۴) اشاره دارد؛ «رحمت امتنانیّه» رحمتی است که پیش از استحقاق بندگان به آنها تعلق میگیرد و «رحمت وجوبیّه» که به آیه «فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ» (اعراف، ۱۵۶) اشاره دارد و برای پارسایان و نیکوکاران است (کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲ ـ ۲۹۳؛ همو، اصطلاحات الصوفیّه، ۱۲۱) | در متون شریعت، برای رحمت اقسامی ذکر شدهاست؛ مانند «رحمت واسعه» که برگرفته از آیه «رَحْمَتِی وَسِعَتْ کلَّ شَیءٍ»<ref> (اعراف، ۱۵۶)</ref> است؛ «رحمت سابقه» که به آیه «کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»<ref> (انعام، ۵۴)</ref> اشاره دارد؛ «رحمت امتنانیّه» رحمتی است که پیش از استحقاق بندگان به آنها تعلق میگیرد و «رحمت وجوبیّه» که به آیه «فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یتَّقُونَ»<ref> (اعراف، ۱۵۶)</ref> اشاره دارد و برای پارسایان و نیکوکاران است.<ref> (کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲ ـ ۲۹۳؛ همو، اصطلاحات الصوفیّه، ۱۲۱)</ref> رحمت امتنانی و رحمت واسعه، از مصادیق رحمت ذاتی شمرده میشوند که اصل هر رحمتاند و همه اشیا را شامل میشوند.<ref> (قونوی، اعجاز البیان، ۲۲۳؛ کاشانی، لطائف الاعلام، ۲۹۲؛ قیصری، ۹۱۳)</ref> | ||
در آموزههای عرفانی، از جهت دیگر، رحمت به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی تقسیم میشود و هر یک از آنها نیز به رحمت ذاتی و صفاتی تقسیم میشوند (قیصری، ۳۵۲ و ۹۱۲) | در آموزههای عرفانی، از جهت دیگر، رحمت به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی تقسیم میشود و هر یک از آنها نیز به رحمت ذاتی و صفاتی تقسیم میشوند.<ref> (قیصری، ۳۵۲ و ۹۱۲)</ref> رحمت ذاتی، اقتضای اسمای ذات و رحمت صفاتی اقتضای اسمای صفات است و هر کدام از این دو به رحمت عام و خاص تقسیم میشوند.<ref> (ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۱۷۱؛ قونوی، الفکوک، ۲۷۰؛ قیصری، ۹۱۱)</ref> رحمت رحمانی، افاضه اصل وجود و رحمت رحیمی اخص از آن است و تفصیل حکم وجود در تعینات را بر عهده دارد که گاهی در مرتبه ذات و گاهی در مرتبه فعل است.<ref> (قونوی، اعجاز البیان، ۱۷۳)</ref> | ||
امامخمینی در سخنان خود بیان روشنتری از این اقسام دارد. ایشان اساس رحمت را همان رحمت مطلقه میداند که سراسر عالم هستی را دربر گرفته و هر موجودی را به کمال خود میرساند (حدیث جنود، ۱۸۶) | |||
عارفان، «الرحمن» و «الرحیم» در «بسمله» را اشاره به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی میدانند (ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۱۴؛ قیصری، ۹۱۲) | امامخمینی در سخنان خود بیان روشنتری از این اقسام دارد. ایشان اساس رحمت را همان رحمت مطلقه میداند که سراسر عالم هستی را دربر گرفته و هر موجودی را به کمال خود میرساند.<ref> (امامخمینی، حدیث جنود، ۱۸۶)</ref> در نگاه ایشان، رحمت مطلقه، به رحمانی و رحیمی تقسیم میشود، و رحمت رحمانیه و رحمت رحیمیه، مفتاح باب وجود و مفتاح کتاب تدوین است.<ref> (امامخمینی، حدیث جنود، ۳۱۹)</ref> بعضی عارفان، رحمت امتنانیّه را تعبیر دیگری از رحمت رحمانی دانستهاند که قسیم رحمت رحیمیّه است.<ref> (قیصری، ۹۱۳ ـ ۹۱۴)</ref> در نگاه امامخمینی، هر یک از رحمت رحمانی و رحیمی، به رحمت ذاتی و فعلی تقسیم میشود؛ رحمت ذاتی در مرتبه ذات، در حضرت واحدیت، با فیض اقدس تجلی میکند و در مرتبه فعل، با تجلی به فیض مقدس، در اعیان خارجی ظهور میکند.<ref> (امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۵ ـ ۲۴۶ و ۲۶۷)</ref> | ||
عارفان، «الرحمن» و «الرحیم» در «بسمله» را اشاره به رحمت رحمانی و رحمت رحیمی میدانند.<ref> (ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۱۴؛ قیصری، ۹۱۲)</ref> امامخمینی نیز بر این معنا تأکید کرده، دو احتمال دیگر برای «الرحمن» و «الرحیم» در «بسمله» ذکر میکند. به اعتقاد ایشان، این دو صفت، اگر صفت برای اسم باشند، طبق این معنا، از احتمال تکرار در سوره حمد مصوناند و اگر مراد از اسم، اسم ذاتی و تجلی به مقام جمعی باشد، در این صورت رحمانیت و رحیمیت از صفات ذاتیه خواهند بود که در تجلی به مقام واحدیت، برای اسم «الله» ثابتاند و اگر مراد از اسم، تجلی جمعی فعلی باشد که مقام مشیت است، رحمانیت و رحیمیت از صفات فعلاند و از تنزلات و مظاهر رحمانیت و رحیمیت ذاتی خواهند بود.<ref> (آداب الصلاة، ۲۴۵)</ref> | |||
==ویژگیهای رحمت الهی== | ==ویژگیهای رحمت الهی== | ||
اهل معرفت، رحمت رحمانی را صفتی عام برای همه موجودات و رحمت رحیمی را صفتی خاص شمردهاند (قیصری، ۹۱۱ ـ ۹۱۲؛ گنابادی، ۱/۲۸ ـ ۲۹) | اهل معرفت، رحمت رحمانی را صفتی عام برای همه موجودات و رحمت رحیمی را صفتی خاص شمردهاند.<ref> (قیصری، ۹۱۱ ـ ۹۱۲؛ گنابادی، ۱/۲۸ ـ ۲۹)</ref> امامخمینی نیز با استناد به بعضی روایات،<ref> (طبرسی، ۱/۹۴)</ref> «الرحمن» را اسمی خاص برای صفتی عام میداند؛ زیرا «الرحمن»، اسم مختص خداوند و صفتی است که در برگیرنده همه موجودات است؛ اما «الرحیم»، اسم عامی است که میان حق و خلق مشترک است، و صفت رحیمیت، صفتی خاص است که بسط کمالات اشیا را بر عهده دارد.<ref> (آداب الصلاة، ۲۴۵ ـ ۲۴۶؛ دعاء السحر، ۴۳؛ مصباح الهدایه، ۵۵)</ref> در حقیقت، هدایت هادیان الهی، جلوهای از رحمت رحیمی است. اگرچه در نظر ایشان رحمت رحیمی، مخصوص مؤمنان و اهل سعادت است؛ اما این به سبب تحدید رحمت نبوده، عدم شمول آن برای اشقیا به سبب نقصان استعداد آنهاست؛ وگرنه رحمت رحیمی، خود رحمتی عام است.<ref> (آداب الصلاة، ۲۴۶)</ref> | ||
امامخمینی با استناد به برخی روایات (کلینی، ۲/۵۵۷؛ صدوق، ۳)، یکی دیگر از ویژگیهای رحمت رحمانی و رحیمی را عمومیت رحمت رحمانی برای دنیا و آخرت میداند؛ اگرچه رحمت رحیمی در آخرت بیشتر ظهور و بروز دارد (آداب الصلاة، ۲۴۶؛ دعاء السحر، ۴۳ ـ ۴۴). در بعضی روایات نیز رحمن و رحیم متعلق به دنیا و آخرت است (کلینی، ۲/۵۵۷). ایشان مقصود این روایات را ایجاد عشق حقیقی در هر موجود و رساندن آن به کمال لایق خود در دنیا و آخرت میداند (دعاء السحر، ۴۳). | امامخمینی با استناد به برخی روایات (کلینی، ۲/۵۵۷؛ صدوق، ۳)، یکی دیگر از ویژگیهای رحمت رحمانی و رحیمی را عمومیت رحمت رحمانی برای دنیا و آخرت میداند؛ اگرچه رحمت رحیمی در آخرت بیشتر ظهور و بروز دارد (آداب الصلاة، ۲۴۶؛ دعاء السحر، ۴۳ ـ ۴۴). در بعضی روایات نیز رحمن و رحیم متعلق به دنیا و آخرت است (کلینی، ۲/۵۵۷). ایشان مقصود این روایات را ایجاد عشق حقیقی در هر موجود و رساندن آن به کمال لایق خود در دنیا و آخرت میداند (دعاء السحر، ۴۳). |