سیدمحمدصادق لواسانی: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:مقالههای جلد هشتم دانشنامه using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
سیدمحمّدصادق لواسانی در فروردین ۱۲۸۰ در [[نجف اشرف]] در خانواده اهل علم به دنیا آمد.<ref>لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.</ref> پدرش، [[سیدابوالقاسم لواسانی]] از شاگردان [[آخوند خراسانی]]، [[سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی]] و سیداحمد تهرانی کربلایی بود. سیدابوالقاسم به غیر از سیدمحمدصادق نُه پسر دیگر به نامهای سیداحمد، سیدعلی، سیدزینالعابدین، سیدمحمود، سیدرضا، سیدیحیی، سیدحسین، سیدحسن و سیدمحسن داشت. وی پس از گرفتن اجازه اجتهاد، در سال ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰<ref>پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۲؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱.</ref> به ایران بازگشت و در [[همدان]] به درخواست اهالی اقامت گزید.<ref>هزار، دانشوران قم، ۳۱۱.</ref> مخالفت وی با حکومت پهلوی و بیان نافذی که داشت سبب شد [[رضاشاه پهلوی]] او را به [[تهران]] تبعید و زندانی کند. وی گرچه پس از مدتی آزاد شد، اما در تهران زیر نظر قرار گرفت، تا اینکه در رمضان ۱۳۶۳ق/ ۱۳۲۷ در تهران درگذشت.<ref>حسینی لواسانی، طنین روحانی در زندگانی خاندان لواسانی، ۵۷ ـ ۵۶.</ref> | سیدمحمّدصادق لواسانی در فروردین ۱۲۸۰ در [[نجف اشرف]] در خانواده اهل علم به دنیا آمد.<ref>لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.</ref> پدرش، [[سیدابوالقاسم لواسانی]] از شاگردان [[آخوند خراسانی]]، [[سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی]] و سیداحمد تهرانی کربلایی بود. سیدابوالقاسم به غیر از سیدمحمدصادق نُه پسر دیگر به نامهای سیداحمد، سیدعلی، سیدزینالعابدین، سیدمحمود، سیدرضا، سیدیحیی، سیدحسین، سیدحسن و سیدمحسن داشت. وی پس از گرفتن اجازه اجتهاد، در سال ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰<ref>پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۲؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱.</ref> به ایران بازگشت و در [[همدان]] به درخواست اهالی اقامت گزید.<ref>هزار، دانشوران قم، ۳۱۱.</ref> مخالفت وی با [[حکومت پهلوی]] و بیان نافذی که داشت سبب شد [[رضاشاه پهلوی]] او را به [[تهران]] تبعید و زندانی کند. وی گرچه پس از مدتی آزاد شد، اما در تهران زیر نظر قرار گرفت، تا اینکه در رمضان ۱۳۶۳ق/ ۱۳۲۷ در تهران درگذشت.<ref>حسینی لواسانی، طنین روحانی در زندگانی خاندان لواسانی، ۵۷ ـ ۵۶.</ref> | ||
سیدمحمدصادق لواسانی در [[نجف اشرف]] هفت سال نزد پدر و برادر خود سیداحمد ادبیات عرب و دروس متوسطه را خواند،<ref>پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۲.</ref> سپس در سال ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰ همراه پدر و خانواده به [[ایران]] آمد و به همدان رفت و در همان سال وارد حوزه اراک شد و در درس [[عبدالکریم حائری یزدی]] شرکت کرد.<ref>پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۲؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۰ ـ ۵۵۱.</ref> به دنبال دعوت علمای قم از حائری و انتقال حوزه درس وی به [[قم]]، لواسانی نیز در سال ۱۳۰۱ از اراک به قم رفت<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۰.</ref> و در سال ۱۳۰۲ با [[امامخمینی]] آشنا و پس از مدتی همبحث و همحجره ایشان در [[مدرسه دارالشفا]] شد.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> علاقه آن دو به یکدیگر به رفت و آمد خانوادگی انجامید و مسافرتهای بسیاری به شهرهای [[اصفهان]]، [[خمین]] و اراک کردند؛<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، پابهپای آفتاب، ۵/۱۸۳.</ref> چنانکه در ۱۲/۵/۱۳۱۶ به اتفاق هم از کتابخانه تربیت تبریز دیدن و دفتر یادبود آن را امضاء کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۷۱.</ref> به گفته لواسانی معاشرت و همبحثبودن با امامخمینی از روزهای خوب دوران زندگیاش بوده است.<ref>پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۴.</ref> | سیدمحمدصادق لواسانی در [[نجف اشرف]] هفت سال نزد پدر و برادر خود سیداحمد ادبیات عرب و دروس متوسطه را خواند،<ref>پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۲.</ref> سپس در سال ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰ همراه پدر و خانواده به [[ایران]] آمد و به همدان رفت و در همان سال وارد حوزه اراک شد و در درس [[عبدالکریم حائری یزدی]] شرکت کرد.<ref>پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۲؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۰ ـ ۵۵۱.</ref> به دنبال دعوت علمای قم از حائری و انتقال حوزه درس وی به [[قم]]، لواسانی نیز در سال ۱۳۰۱ از اراک به قم رفت<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۰.</ref> و در سال ۱۳۰۲ با [[امامخمینی]] آشنا و پس از مدتی همبحث و همحجره ایشان در [[مدرسه دارالشفا]] شد.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> علاقه آن دو به یکدیگر به رفت و آمد خانوادگی انجامید و مسافرتهای بسیاری به شهرهای [[اصفهان]]، [[خمین]] و اراک کردند؛<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، پابهپای آفتاب، ۵/۱۸۳.</ref> چنانکه در ۱۲/۵/۱۳۱۶ به اتفاق هم از کتابخانه تربیت تبریز دیدن و دفتر یادبود آن را امضاء کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۷۱.</ref> به گفته لواسانی معاشرت و همبحثبودن با امامخمینی از روزهای خوب دوران زندگیاش بوده است.<ref>پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۴.</ref> | ||
لواسانی به مدت هفت سال نزد استادان قم ازجمله حائری یزدی، [[سیدصدرالدین صدر]] و [[سیدمحمد حجت کوهکمری]] دروس عالیه و خارج فقه و اصول را فراگرفت. وی همچنین در درس عرفان [[محمدعلی شاهآبادی]] و دو سال نیز در درس اخلاق [[میرزاجواد ملکی تبریزی]] شرکت کرد.<ref>پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۴؛ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> سیداحمد لواسانی برادر سیدمحمدصادق از دوستان نزدیک [[حاج میرزامحمد ثقفی]] بود و ازدواج با دختر ثقفی را به امامخمینی پیشنهاد کرد و به سفارش مادر خود از طرف امامخمینی به خواستگاری اولیه [[خدیجه ثقفی]] رفت و پس از ده ماه، امامخمینی به همراه این دو برادر و دو برادر خود، [[سیدمرتضی پسندیده]] و [[سیدنورالدین هندی]] به خواستگاری رفتند.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳؛ پسندیده، خاطرات، ۲۱۸؛ طباطبایی، اقلیم خاطرات، ۳۳۴ و ۳۳۸.</ref> | لواسانی به مدت هفت سال نزد استادان قم ازجمله حائری یزدی، [[سیدصدرالدین صدر]] و [[سیدمحمد حجت کوهکمری]] دروس عالیه و خارج فقه و اصول را فراگرفت. وی همچنین در درس عرفان [[محمدعلی شاهآبادی]] و دو سال نیز در درس اخلاق [[میرزاجواد ملکی تبریزی]] شرکت کرد.<ref>پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۴؛ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> [[سیداحمد لواسانی]] برادر سیدمحمدصادق از دوستان نزدیک [[میرزامحمد ثقفی|حاج میرزامحمد ثقفی]] بود و ازدواج با دختر ثقفی را به امامخمینی پیشنهاد کرد و به سفارش مادر خود از طرف امامخمینی به خواستگاری اولیه [[خدیجه ثقفی]] رفت و پس از ده ماه، امامخمینی به همراه این دو برادر و دو برادر خود، [[سیدمرتضی پسندیده]] و [[سیدنورالدین هندی]] به خواستگاری رفتند.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳؛ پسندیده، خاطرات، ۲۱۸؛ طباطبایی، اقلیم خاطرات، ۳۳۴ و ۳۳۸.</ref>{{ببینید|خدیجه ثقفی}} | ||
لواسانی در سال ۱۳۰۸ به نجف رفت و از درس [[آقاضیاءالدین عراقی]] و [[ابوالحسن مشکینی]] استفاده کرد. وی همچنین در سال ۱۳۱۳ به [[مشهد]] رفت و مدتی از علمای آنجا بهره برد؛<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱.</ref> سپس به قم بازگشت و در سال ۱۳۱۶ از طرف مراجع سهگانه؛ سیدمحمد حجت کوهکمری، [[سیدمحمدتقی خوانساری]] و سیدصدرالدین صدر به تولیت مدارس [[فیضیه]]، دارالشفا و مدرسه خان منصوب شد. این مسئولیت تا سال ۱۳۲۳ ادامه یافت.<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۲۵۶.</ref> در سالهایی که امامخمینی در مدرسه دارالشفا [[فلسفه]] درس میداد، لواسانی متصدی امور حجرههای این مدرسه بود. او در سال ۱۳۲۵ عازم [[تهران]] شد و در مسجد و مدرسه میرزاابوالحسن معمار به اقامه [[نماز جماعت]] و خدمات دینی پرداخت.<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱؛ حسینی لواسانی، طنین روحانی در زندگانی خاندان لواسانی، ۱۲۷.</ref> | لواسانی در سال ۱۳۰۸ به نجف رفت و از درس [[آقاضیاءالدین عراقی]] و [[ابوالحسن مشکینی]] استفاده کرد. وی همچنین در سال ۱۳۱۳ به [[مشهد]] رفت و مدتی از علمای آنجا بهره برد؛<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱.</ref> سپس به قم بازگشت و در سال ۱۳۱۶ از طرف مراجع سهگانه؛ سیدمحمد حجت کوهکمری، [[سیدمحمدتقی خوانساری]] و سیدصدرالدین صدر به تولیت مدارس [[فیضیه]]، دارالشفا و [[مدرسه خان]] منصوب شد. این مسئولیت تا سال ۱۳۲۳ ادامه یافت.<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۲۵۶.</ref> در سالهایی که امامخمینی در مدرسه دارالشفا [[فلسفه]] درس میداد، لواسانی متصدی امور حجرههای این مدرسه بود. او در سال ۱۳۲۵ عازم [[تهران]] شد و در مسجد و مدرسه میرزاابوالحسن معمار به اقامه [[نماز جماعت]] و خدمات دینی پرداخت.<ref>شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱؛ حسینی لواسانی، طنین روحانی در زندگانی خاندان لواسانی، ۱۲۷.</ref> | ||
[[پرونده:لواسانی 3.jpg|بندانگشتی]] | [[پرونده:لواسانی 3.jpg|بندانگشتی]] | ||
== فعالیتها سیاسی == | == فعالیتها سیاسی == | ||
پس از این هجرت، امامخمینی با لواسانی در ارتباط بود و سالی دو سه بار در تهران میهمان لواسانی میشد.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> با تصویب [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در سال ۱۳۴۱، لواسانی با امضای اعلامیههایی همراه سایر روحانیان تهران، مخالفت خود را با این لایحه ابراز کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲ و ۵۴.</ref> هنگامی که امامخمینی و دیگر مراجع تقلید، عید نوروز سال ۱۳۴۲ را تحریم کردند، وی نیز به همراه سایر علمای تهران طی اعلامیهای عزای عمومی اعلام کرد. این اعلامیه با عنوان «روحانیون امسال عید ندارند»، در تاریخ ۲۸ اسفند سال ۱۳۴۱ منتشر شد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۲۲۶.</ref> | پس از این هجرت، امامخمینی با لواسانی در ارتباط بود و سالی دو سه بار در تهران میهمان لواسانی میشد.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> با تصویب [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در سال ۱۳۴۱، لواسانی با امضای اعلامیههایی همراه سایر روحانیان تهران، مخالفت خود را با این لایحه ابراز کرد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲ و ۵۴.</ref> هنگامی که امامخمینی و دیگر مراجع تقلید، عید نوروز سال ۱۳۴۲ را تحریم کردند، وی نیز به همراه سایر علمای تهران طی اعلامیهای عزای عمومی اعلام کرد. این اعلامیه با عنوان «روحانیون امسال عید ندارند»، در تاریخ ۲۸ اسفند سال ۱۳۴۱ منتشر شد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۲۲۶.</ref> | ||
صبح روز پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲، به تصمیم علمای تهران که در خانه لواسانی گرفته شد، وی برای اطلاع از جزئیات دستگیری امامخمینی عازم قم شد و کوشید تا شرایط آزادی امامخمینی را فراهم آورد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۳۸۶ ـ ۳۸۷.</ref> امامخمینی طی نامهای از بازداشتگاه، از لواسانی خواست [[کتاب مستدرک الوسائل]] و تاریخ مشروطیت [[سیداحمد کسروی]] را برای ایشان بفرستد و خانهای براى خانواده ایشان در شمیران تهیه کند و آنان را در صورت تمایل در آنجا ساکن سازد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۵۰۵.</ref> پس از انتقال امامخمینی به منزلی در قیطریه، لواسانی از معدود افرادی بود که اجازه ملاقات با امامخمینی را داشت و مسائل انقلاب و مردم را به اطلاع ایشان میرساند و دیدگاههای ایشان را به علما ابلاغ میکرد.<ref>طاهری خرمآبادی، خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ۲۵۷؛ خسروشاهی، یادواره آیةالله سیدمحمدصادق لواسانی چاپشده در تاریخ و فرهنگ معاصر، ۱/۲۷۰.</ref> یکی از این موارد، گرفتن اجازه امامخمینی در موضوع صرف وجوهات شرعی برای کمک به محرومان تبریز در زمستان سال ۱۳۴۲ بود.<ref>خسروشاهی، یادواره آیةالله سیدمحمدصادق لواسانی چاپشده در تاریخ و فرهنگ معاصر، ۱/۲۷۰؛ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۲۵۶.</ref> امامخمینی پس از | صبح روز پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲، به تصمیم علمای تهران که در خانه لواسانی گرفته شد، وی برای اطلاع از جزئیات [[دستگیری امامخمینی]] عازم قم شد و کوشید تا شرایط آزادی امامخمینی را فراهم آورد.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۳۸۶ ـ ۳۸۷.</ref> امامخمینی طی نامهای از بازداشتگاه، از لواسانی خواست [[کتاب مستدرک الوسائل]] و تاریخ مشروطیت [[سیداحمد کسروی]] را برای ایشان بفرستد و خانهای براى خانواده ایشان در شمیران تهیه کند و آنان را در صورت تمایل در آنجا ساکن سازد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۵۰۵.</ref> پس از انتقال امامخمینی به منزلی در قیطریه، لواسانی از معدود افرادی بود که اجازه ملاقات با امامخمینی را داشت و مسائل انقلاب و مردم را به اطلاع ایشان میرساند و دیدگاههای ایشان را به علما ابلاغ میکرد.<ref>طاهری خرمآبادی، خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ۲۵۷؛ خسروشاهی، یادواره آیةالله سیدمحمدصادق لواسانی چاپشده در تاریخ و فرهنگ معاصر، ۱/۲۷۰.</ref> یکی از این موارد، گرفتن اجازه امامخمینی در موضوع صرف [[وجوهات شرعی]] برای کمک به محرومان تبریز در زمستان سال ۱۳۴۲ بود.<ref>خسروشاهی، یادواره آیةالله سیدمحمدصادق لواسانی چاپشده در تاریخ و فرهنگ معاصر، ۱/۲۷۰؛ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۲۵۶.</ref> امامخمینی پس از آزادی، خواستار دیدار با لواسانی شد و وی را وکیل تامالاختیار خود در تهران کرد؛ همچنین تأکید کرد توهین به لواسانی توهین به ایشان خواهد بود.<ref>لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.</ref>{{ببینید|بازداشتگاهها}} | ||
پس از تبعید امامخمینی به [[اقامتگاههای امامخمینی|ترکیه]] لواسانی بنابر درخواست [[امامخمینی]] کتابهای مورد نیاز ایشان را به آنجا فرستاد و ایشان در نامهای از وی تشکر<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۴۲.</ref> و تأکید کرد در ایران دو نماینده دارد: سیدمرتضی پسندیده در قم و سیدمحمدصادق لواسانی در تهران.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۸/۱۷.</ref> امامخمینی بارها به وکالت لواسانی از خود در امور شرعی تصریح کرده و افراد را به ایشان ارجاع میداده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۳۸، ۱۸۹، ۲۳۴ و ۴۲۱.</ref> لواسانی نیز در دوران تبعید ایشان در برابر [[رژیم پهلوی]] ایستاد و از امامخمینی دفاع کرد و مسئولیت نمایندگی تامالاختیاری ایشان را پذیرفت و مسئول شهریه [[حوزه علمیه قم]]، تهران و سایر حوزهها شد. تأمین بخش عمده شهریه امامخمینی نیز به عهده لواسانی بود.<ref>لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.</ref> در ۶/۱۰/۱۳۴۳ لواسانی از طریق [[عراق]] برای دیدار امامخمینی به ترکیه رفت؛ اما عوامل خارجی [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی|سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم ایران]] (ساواک) مانع این دیدار شدند<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴/۵۴۵، ۵/۱۳ و ۶۷ ـ ۶۸؛ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> و رژیم به دلیل این اقدام، خروج وی را از ایران ممنوع کرد.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> وی سپس در سال ۱۳۴۶ به نمایندگی از امامخمینی مسئول فراهمکردن مقدمات سفر همسر ایشان به عراق شد<ref>پسندیده، خاطرات، ۲۴۷.</ref> و خود در سال ۱۳۵۰ به نجف سفر کرد و پنهانی به دیدار امامخمینی رفت و یک شب را پیش ایشان بود. وی پس از سفر به دیگر شهرهای مذهبی عراق و نیز اقامت در خانه خواهر خود در بصره، دوباره به نجف بازگشت و وانمود کرد برای نخستین بار به آن شهر رفته است.<ref>هاشمی رفسنجانی، هاشمی رفسنجانی دوران مبارزه، ۲/۱۱۰۸.</ref> | پس از [[تبعید امامخمینی]] به [[اقامتگاههای امامخمینی|ترکیه]] لواسانی بنابر درخواست [[امامخمینی]] کتابهای مورد نیاز ایشان را به آنجا فرستاد و ایشان در نامهای از وی تشکر<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۴۲.</ref> و تأکید کرد در ایران دو نماینده دارد: سیدمرتضی پسندیده در قم و سیدمحمدصادق لواسانی در تهران.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۸/۱۷.</ref> امامخمینی بارها به وکالت لواسانی از خود در امور شرعی تصریح کرده و افراد را به ایشان ارجاع میداده است.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۳۸، ۱۸۹، ۲۳۴ و ۴۲۱.</ref> لواسانی نیز در دوران تبعید ایشان در برابر [[رژیم پهلوی]] ایستاد و از امامخمینی دفاع کرد و مسئولیت نمایندگی تامالاختیاری ایشان را پذیرفت و مسئول شهریه [[حوزه علمیه قم]]، تهران و سایر حوزهها شد. تأمین بخش عمده [[شهریه امامخمینی]] نیز به عهده لواسانی بود.<ref>لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.</ref> در ۶/۱۰/۱۳۴۳ لواسانی از طریق [[عراق]] برای دیدار امامخمینی به ترکیه رفت؛ اما عوامل خارجی [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی|سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم ایران]] (ساواک) مانع این دیدار شدند<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴/۵۴۵، ۵/۱۳ و ۶۷ ـ ۶۸؛ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> و رژیم به دلیل این اقدام، خروج وی را از ایران ممنوع کرد.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> وی سپس در سال ۱۳۴۶ به نمایندگی از امامخمینی مسئول فراهمکردن مقدمات سفر همسر ایشان به عراق شد<ref>پسندیده، خاطرات، ۲۴۷.</ref> و خود در سال ۱۳۵۰ به نجف سفر کرد و پنهانی به دیدار امامخمینی رفت و یک شب را پیش ایشان بود. وی پس از سفر به دیگر شهرهای مذهبی عراق و نیز اقامت در خانه خواهر خود در بصره، دوباره به نجف بازگشت و وانمود کرد برای نخستین بار به آن شهر رفته است.<ref>هاشمی رفسنجانی، هاشمی رفسنجانی دوران مبارزه، ۲/۱۱۰۸.</ref> | ||
لواسانی که معرف افراد برای اخذ اجازه شرعی از امامخمینی نیز بود،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۶۳، ۵۰۳، ۵۰۵ و ۵۰۹.</ref> هر ماه برای سر و ساماندادن امور دفتر به قم میرفت و امامخمینی نیز از این اقدام ایشان تشکر و ابراز امیدواری کرد نفس گرم وی موجب دلجویى همگان و باعث رفع نگرانیها گردد.<ref>← امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۶۲.</ref> در سال ۱۳۴۹ به دنبال ممانعت ساواک از پرداخت شهریه امامخمینی، شهریه طلاب در قم به نام [[میرزااحمد آشتیانی]] پرداخت شد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۴/۵۱۲ و ۱۵/۴۳ و ۶۱۱.</ref> و در بهمن ۱۳۵۱، ساواک برای مختلکردن وضع شهریه امامخمینی، لواسانی را دستگیر و به زندان کمیته شهربانی منتقل کرد و پس از مدتی که شکنجههای روحی و جسمی را تحمل کرد، به وساطت مراجع تقلید وقت آزاد شد،<ref>لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.</ref> اما وی دست از رویه سابق خود برنداشت تا اینکه بار دیگر در تیر ۱۳۵۳ دستگیر و محکوم به سهسال تبعید در منطقه هشتپر طوالش شد.<ref>لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.</ref>امامخمینی پس از آگاهی از تبعید لواسانی، طی نامهای [[سیداحمد خمینی]] را مأمور پیگیری وضع و کسب خبر از ایشان کرد و تأکید کرد پس از تبعید لواسانی، در تعیین جانشین او برای اخذ [[وجوهات شرعی]] با کسی مذاکره نکند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۰.</ref> پس از نامه امامخمینی، سیداحمد به دیدار لواسانی در هشتپر شتافت که مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. امامخمینی نیز از شدت علاقه به لواسانی تا آخر کسی را در تهران جایگزین ایشان نکرد و از فرزندش سیداحمد خمینی خواست که در پی تعیین فرد دیگر نباشد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۰ و ۴۲، پاورقی.</ref> ساواک نیز در گزارش خود، برخلاف اغلب نمایندگان دیگر که شناختهشده نبودند، وضعیت پرونده لواسانی را کاملاً روشن دانسته و با توجه به دلایل و قراین متعدد، نمایندگی و فعالیت او به نفع امامخمینی را قطعی شمرده و پرونده او را قابل تعمیم به سایر نمایندگان ایشان ندانسته است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷/۲۱۷.</ref> تبعید لواسانی در طوالش، دو سال و نیم طول کشید. او به دلیل سردی هوا و نامساعدبودن محل و دوری از همسر و فرزندان بیمار شد و [[رژیم پهلوی]] او را به تهران منتقل کرد. وی در تهران به مدت شش ماه تحت درمان بود.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶ ـ ۵/۴۱۳؛ لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.</ref> پس از بهبود نسبیِ وی، ساواک عدم برگشت به تبعیدگاه را مشروط به عدم حمایت وی از امامخمینی کرد؛ اما او در پاسخ تأکید کرد به تبعیدگاه بر میگردد.<ref>لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.</ref>{{ببینید|میرزااحمد آشتیانی|شهریه امامخمینی}} | |||
با درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] در اول آبان ۱۳۵۶، لواسانی از تهران به قم رفت و همراه [[سیدمرتضی پسندیده]] در مراسم ختم شرکت کرد که آن را مدرسان حوزه علمیه قم در [[مسجد اعظم]] برگزار کرده بودند.<ref>پسندیده، یاران امام، ۲۰/۳۸۱ ـ ۳۸۲؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم ۱۳۵۶، ۱۶۸.</ref> با شدتگرفتن مبارزات، دیدارهای لواسانی با علما و واعظان ازجمله [[محمدتقی فلسفی]] با حساسیت بیشتری زیر نظر ساواک قرار گرفت.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۹۱۰.</ref> وی در سال ۱۳۵۷ برای تجدید دیدار با امامخمینی به [[عراق]] رفت و ضمن بازگوکردن اوضاع ایران درباره حکومت آینده [[ایران]] و چگونگی [[حکومت اسلامی]] با ایشان گفتگو کرد و پیش از [[هجرت امامخمینی|سفر امامخمینی به پاریس]] به ایران بازگشت.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> با [[بازگشت امامخمینی به ایران|ورود امامخمینی]] به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، لواسانی به اتفاق گروهی از بزرگان در سالن انتظار فرودگاه مهرآباد به استقبال ایشان رفت.<ref>نوذری، آیتالله سیدمحمدصادق لواسانی به روایت اسناد، ۸۸.</ref> | |||
با درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] در اول آبان ۱۳۵۶، لواسانی از تهران به قم رفت و همراه سیدمرتضی پسندیده در مراسم ختم شرکت کرد که آن را مدرسان حوزه علمیه قم در [[مسجد اعظم]] برگزار کرده بودند.<ref>پسندیده، یاران امام، ۲۰/۳۸۱ ـ ۳۸۲؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم ۱۳۵۶، ۱۶۸.</ref> با شدتگرفتن مبارزات، دیدارهای لواسانی با علما و واعظان ازجمله [[محمدتقی فلسفی]] با حساسیت بیشتری زیر نظر ساواک قرار گرفت.<ref>فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۹۱۰.</ref> وی در سال ۱۳۵۷ برای تجدید دیدار با امامخمینی به [[عراق]] رفت و ضمن بازگوکردن اوضاع ایران درباره حکومت آینده [[ایران]] و چگونگی [[حکومت اسلامی]] با ایشان گفتگو کرد و پیش از | |||
[[پرونده:لواسانی 4.jpg|بندانگشتی]] | [[پرونده:لواسانی 4.jpg|بندانگشتی]] | ||
لواسانی پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، بی هیچ نام و عنوانی در کنار امامخمینی قرار گرفت و تا آخرین لحظه همراه ایشان بود. وی هر هفته یک تا دو بار به دیدار امامخمینی میرفت و در ایام بیماری امامخمینی نیز یک بار به دیدار ایشان رفت.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> درگذشت امامخمینی برای این دوست دیرین سخت دشوار بود و پس از آن هرگز در خود احساس شادمانی ندید.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> | لواسانی پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، بی هیچ نام و عنوانی در کنار امامخمینی قرار گرفت و تا آخرین لحظه همراه ایشان بود. وی هر هفته یک تا دو بار به دیدار امامخمینی میرفت و در ایام [[بیماری امامخمینی]] نیز یک بار به دیدار ایشان رفت.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> [[درگذشت امامخمینی]] برای این دوست دیرین سخت دشوار بود و پس از آن هرگز در خود احساس شادمانی ندید.<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
لواسانی که در فاصله سالهای ۱۳۶۴ ـ ۱۳۶۷ چندین بار دچار سکته قلبی شده بود،<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> در ۸ مهر ۱۳۶۹ در ۸۹سالگی در تهران درگذشت. پیکر این یار دیرین امامخمینی پس از انتقال به قم در مسجد بالاسر در [[ | لواسانی که در فاصله سالهای ۱۳۶۴ ـ ۱۳۶۷ چندین بار دچار سکته قلبی شده بود،<ref>لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.</ref> در ۸ مهر ۱۳۶۹ در ۸۹سالگی در تهران درگذشت. پیکر این یار دیرین امامخمینی پس از انتقال به قم در مسجد بالاسر در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۵۲؛ حسینی لواسانی، طنین روحانی در زندگانی خاندان لواسانی، ۱۳۲.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
نسخهٔ ۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۱۶
شناسنامه | |
---|---|
لقب | آیتالله |
زادروز | فروردین ۱۲۸۰ |
شهر تولد | نجف اشرف |
کشور تولد | عراق |
تاریخ درگذشت | ۸ مهر ۱۳۶۹ش |
شهر درگذشت | تهران |
کشور درگذشت | ایران |
آرامگاه | حرم حضرت معصومه(س) |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
پیشه | روحانی |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | سیدمحمد حجت کوهکمری • عبدالکریم حائری یزدی • سیدصدرالدین صدر • محمدعلی شاهآبادی • میرزاجواد ملکی تبریزی |
سیدمحمدصادق لواسانی، عالم مبارز، دوست دیرین و وکیل تامالاختیار امامخمینی.
زندگینامه
سیدمحمّدصادق لواسانی در فروردین ۱۲۸۰ در نجف اشرف در خانواده اهل علم به دنیا آمد.[۱] پدرش، سیدابوالقاسم لواسانی از شاگردان آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی و سیداحمد تهرانی کربلایی بود. سیدابوالقاسم به غیر از سیدمحمدصادق نُه پسر دیگر به نامهای سیداحمد، سیدعلی، سیدزینالعابدین، سیدمحمود، سیدرضا، سیدیحیی، سیدحسین، سیدحسن و سیدمحسن داشت. وی پس از گرفتن اجازه اجتهاد، در سال ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰[۲] به ایران بازگشت و در همدان به درخواست اهالی اقامت گزید.[۳] مخالفت وی با حکومت پهلوی و بیان نافذی که داشت سبب شد رضاشاه پهلوی او را به تهران تبعید و زندانی کند. وی گرچه پس از مدتی آزاد شد، اما در تهران زیر نظر قرار گرفت، تا اینکه در رمضان ۱۳۶۳ق/ ۱۳۲۷ در تهران درگذشت.[۴]
سیدمحمدصادق لواسانی در نجف اشرف هفت سال نزد پدر و برادر خود سیداحمد ادبیات عرب و دروس متوسطه را خواند،[۵] سپس در سال ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰ همراه پدر و خانواده به ایران آمد و به همدان رفت و در همان سال وارد حوزه اراک شد و در درس عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرد.[۶] به دنبال دعوت علمای قم از حائری و انتقال حوزه درس وی به قم، لواسانی نیز در سال ۱۳۰۱ از اراک به قم رفت[۷] و در سال ۱۳۰۲ با امامخمینی آشنا و پس از مدتی همبحث و همحجره ایشان در مدرسه دارالشفا شد.[۸] علاقه آن دو به یکدیگر به رفت و آمد خانوادگی انجامید و مسافرتهای بسیاری به شهرهای اصفهان، خمین و اراک کردند؛[۹] چنانکه در ۱۲/۵/۱۳۱۶ به اتفاق هم از کتابخانه تربیت تبریز دیدن و دفتر یادبود آن را امضاء کردند.[۱۰] به گفته لواسانی معاشرت و همبحثبودن با امامخمینی از روزهای خوب دوران زندگیاش بوده است.[۱۱]
لواسانی به مدت هفت سال نزد استادان قم ازجمله حائری یزدی، سیدصدرالدین صدر و سیدمحمد حجت کوهکمری دروس عالیه و خارج فقه و اصول را فراگرفت. وی همچنین در درس عرفان محمدعلی شاهآبادی و دو سال نیز در درس اخلاق میرزاجواد ملکی تبریزی شرکت کرد.[۱۲] سیداحمد لواسانی برادر سیدمحمدصادق از دوستان نزدیک حاج میرزامحمد ثقفی بود و ازدواج با دختر ثقفی را به امامخمینی پیشنهاد کرد و به سفارش مادر خود از طرف امامخمینی به خواستگاری اولیه خدیجه ثقفی رفت و پس از ده ماه، امامخمینی به همراه این دو برادر و دو برادر خود، سیدمرتضی پسندیده و سیدنورالدین هندی به خواستگاری رفتند.[۱۳] (ببینید: خدیجه ثقفی)
لواسانی در سال ۱۳۰۸ به نجف رفت و از درس آقاضیاءالدین عراقی و ابوالحسن مشکینی استفاده کرد. وی همچنین در سال ۱۳۱۳ به مشهد رفت و مدتی از علمای آنجا بهره برد؛[۱۴] سپس به قم بازگشت و در سال ۱۳۱۶ از طرف مراجع سهگانه؛ سیدمحمد حجت کوهکمری، سیدمحمدتقی خوانساری و سیدصدرالدین صدر به تولیت مدارس فیضیه، دارالشفا و مدرسه خان منصوب شد. این مسئولیت تا سال ۱۳۲۳ ادامه یافت.[۱۵] در سالهایی که امامخمینی در مدرسه دارالشفا فلسفه درس میداد، لواسانی متصدی امور حجرههای این مدرسه بود. او در سال ۱۳۲۵ عازم تهران شد و در مسجد و مدرسه میرزاابوالحسن معمار به اقامه نماز جماعت و خدمات دینی پرداخت.[۱۶]
فعالیتها سیاسی
پس از این هجرت، امامخمینی با لواسانی در ارتباط بود و سالی دو سه بار در تهران میهمان لواسانی میشد.[۱۷] با تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱، لواسانی با امضای اعلامیههایی همراه سایر روحانیان تهران، مخالفت خود را با این لایحه ابراز کرد.[۱۸] هنگامی که امامخمینی و دیگر مراجع تقلید، عید نوروز سال ۱۳۴۲ را تحریم کردند، وی نیز به همراه سایر علمای تهران طی اعلامیهای عزای عمومی اعلام کرد. این اعلامیه با عنوان «روحانیون امسال عید ندارند»، در تاریخ ۲۸ اسفند سال ۱۳۴۱ منتشر شد.[۱۹]
صبح روز پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲، به تصمیم علمای تهران که در خانه لواسانی گرفته شد، وی برای اطلاع از جزئیات دستگیری امامخمینی عازم قم شد و کوشید تا شرایط آزادی امامخمینی را فراهم آورد.[۲۰] امامخمینی طی نامهای از بازداشتگاه، از لواسانی خواست کتاب مستدرک الوسائل و تاریخ مشروطیت سیداحمد کسروی را برای ایشان بفرستد و خانهای براى خانواده ایشان در شمیران تهیه کند و آنان را در صورت تمایل در آنجا ساکن سازد.[۲۱] پس از انتقال امامخمینی به منزلی در قیطریه، لواسانی از معدود افرادی بود که اجازه ملاقات با امامخمینی را داشت و مسائل انقلاب و مردم را به اطلاع ایشان میرساند و دیدگاههای ایشان را به علما ابلاغ میکرد.[۲۲] یکی از این موارد، گرفتن اجازه امامخمینی در موضوع صرف وجوهات شرعی برای کمک به محرومان تبریز در زمستان سال ۱۳۴۲ بود.[۲۳] امامخمینی پس از آزادی، خواستار دیدار با لواسانی شد و وی را وکیل تامالاختیار خود در تهران کرد؛ همچنین تأکید کرد توهین به لواسانی توهین به ایشان خواهد بود.[۲۴] (ببینید: بازداشتگاهها)
پس از تبعید امامخمینی به ترکیه لواسانی بنابر درخواست امامخمینی کتابهای مورد نیاز ایشان را به آنجا فرستاد و ایشان در نامهای از وی تشکر[۲۵] و تأکید کرد در ایران دو نماینده دارد: سیدمرتضی پسندیده در قم و سیدمحمدصادق لواسانی در تهران.[۲۶] امامخمینی بارها به وکالت لواسانی از خود در امور شرعی تصریح کرده و افراد را به ایشان ارجاع میداده است.[۲۷] لواسانی نیز در دوران تبعید ایشان در برابر رژیم پهلوی ایستاد و از امامخمینی دفاع کرد و مسئولیت نمایندگی تامالاختیاری ایشان را پذیرفت و مسئول شهریه حوزه علمیه قم، تهران و سایر حوزهها شد. تأمین بخش عمده شهریه امامخمینی نیز به عهده لواسانی بود.[۲۸] در ۶/۱۰/۱۳۴۳ لواسانی از طریق عراق برای دیدار امامخمینی به ترکیه رفت؛ اما عوامل خارجی سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم ایران (ساواک) مانع این دیدار شدند[۲۹] و رژیم به دلیل این اقدام، خروج وی را از ایران ممنوع کرد.[۳۰] وی سپس در سال ۱۳۴۶ به نمایندگی از امامخمینی مسئول فراهمکردن مقدمات سفر همسر ایشان به عراق شد[۳۱] و خود در سال ۱۳۵۰ به نجف سفر کرد و پنهانی به دیدار امامخمینی رفت و یک شب را پیش ایشان بود. وی پس از سفر به دیگر شهرهای مذهبی عراق و نیز اقامت در خانه خواهر خود در بصره، دوباره به نجف بازگشت و وانمود کرد برای نخستین بار به آن شهر رفته است.[۳۲]
لواسانی که معرف افراد برای اخذ اجازه شرعی از امامخمینی نیز بود،[۳۳] هر ماه برای سر و ساماندادن امور دفتر به قم میرفت و امامخمینی نیز از این اقدام ایشان تشکر و ابراز امیدواری کرد نفس گرم وی موجب دلجویى همگان و باعث رفع نگرانیها گردد.[۳۴] در سال ۱۳۴۹ به دنبال ممانعت ساواک از پرداخت شهریه امامخمینی، شهریه طلاب در قم به نام میرزااحمد آشتیانی پرداخت شد[۳۵] و در بهمن ۱۳۵۱، ساواک برای مختلکردن وضع شهریه امامخمینی، لواسانی را دستگیر و به زندان کمیته شهربانی منتقل کرد و پس از مدتی که شکنجههای روحی و جسمی را تحمل کرد، به وساطت مراجع تقلید وقت آزاد شد،[۳۶] اما وی دست از رویه سابق خود برنداشت تا اینکه بار دیگر در تیر ۱۳۵۳ دستگیر و محکوم به سهسال تبعید در منطقه هشتپر طوالش شد.[۳۷]امامخمینی پس از آگاهی از تبعید لواسانی، طی نامهای سیداحمد خمینی را مأمور پیگیری وضع و کسب خبر از ایشان کرد و تأکید کرد پس از تبعید لواسانی، در تعیین جانشین او برای اخذ وجوهات شرعی با کسی مذاکره نکند.[۳۸] پس از نامه امامخمینی، سیداحمد به دیدار لواسانی در هشتپر شتافت که مورد تعقیب ساواک قرار گرفت. امامخمینی نیز از شدت علاقه به لواسانی تا آخر کسی را در تهران جایگزین ایشان نکرد و از فرزندش سیداحمد خمینی خواست که در پی تعیین فرد دیگر نباشد.[۳۹] ساواک نیز در گزارش خود، برخلاف اغلب نمایندگان دیگر که شناختهشده نبودند، وضعیت پرونده لواسانی را کاملاً روشن دانسته و با توجه به دلایل و قراین متعدد، نمایندگی و فعالیت او به نفع امامخمینی را قطعی شمرده و پرونده او را قابل تعمیم به سایر نمایندگان ایشان ندانسته است.[۴۰] تبعید لواسانی در طوالش، دو سال و نیم طول کشید. او به دلیل سردی هوا و نامساعدبودن محل و دوری از همسر و فرزندان بیمار شد و رژیم پهلوی او را به تهران منتقل کرد. وی در تهران به مدت شش ماه تحت درمان بود.[۴۱] پس از بهبود نسبیِ وی، ساواک عدم برگشت به تبعیدگاه را مشروط به عدم حمایت وی از امامخمینی کرد؛ اما او در پاسخ تأکید کرد به تبعیدگاه بر میگردد.[۴۲] (ببینید: میرزااحمد آشتیانی و شهریه امامخمینی)
با درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶، لواسانی از تهران به قم رفت و همراه سیدمرتضی پسندیده در مراسم ختم شرکت کرد که آن را مدرسان حوزه علمیه قم در مسجد اعظم برگزار کرده بودند.[۴۳] با شدتگرفتن مبارزات، دیدارهای لواسانی با علما و واعظان ازجمله محمدتقی فلسفی با حساسیت بیشتری زیر نظر ساواک قرار گرفت.[۴۴] وی در سال ۱۳۵۷ برای تجدید دیدار با امامخمینی به عراق رفت و ضمن بازگوکردن اوضاع ایران درباره حکومت آینده ایران و چگونگی حکومت اسلامی با ایشان گفتگو کرد و پیش از سفر امامخمینی به پاریس به ایران بازگشت.[۴۵] با ورود امامخمینی به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، لواسانی به اتفاق گروهی از بزرگان در سالن انتظار فرودگاه مهرآباد به استقبال ایشان رفت.[۴۶]
لواسانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بی هیچ نام و عنوانی در کنار امامخمینی قرار گرفت و تا آخرین لحظه همراه ایشان بود. وی هر هفته یک تا دو بار به دیدار امامخمینی میرفت و در ایام بیماری امامخمینی نیز یک بار به دیدار ایشان رفت.[۴۷] درگذشت امامخمینی برای این دوست دیرین سخت دشوار بود و پس از آن هرگز در خود احساس شادمانی ندید.[۴۸]
درگذشت
لواسانی که در فاصله سالهای ۱۳۶۴ ـ ۱۳۶۷ چندین بار دچار سکته قلبی شده بود،[۴۹] در ۸ مهر ۱۳۶۹ در ۸۹سالگی در تهران درگذشت. پیکر این یار دیرین امامخمینی پس از انتقال به قم در مسجد بالاسر در حرم فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۵۰]
پانویس
- ↑ لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.
- ↑ پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۲؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱.
- ↑ هزار، دانشوران قم، ۳۱۱.
- ↑ حسینی لواسانی، طنین روحانی در زندگانی خاندان لواسانی، ۵۷ ـ ۵۶.
- ↑ پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۲.
- ↑ پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۲؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۰ ـ ۵۵۱.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۰.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدصادق، پابهپای آفتاب، ۵/۱۸۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۷۱.
- ↑ پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۴.
- ↑ پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۴۴؛ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳؛ پسندیده، خاطرات، ۲۱۸؛ طباطبایی، اقلیم خاطرات، ۳۳۴ و ۳۳۸.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱؛ شریف رازی، آثار الحجه، ۲/۲۵۶.
- ↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۵۵۱؛ حسینی لواسانی، طنین روحانی در زندگانی خاندان لواسانی، ۱۲۷.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲ و ۵۴.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۲۲۶.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴ ـ ۳/۳۸۶ ـ ۳۸۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۵۰۵.
- ↑ طاهری خرمآبادی، خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ۲۵۷؛ خسروشاهی، یادواره آیةالله سیدمحمدصادق لواسانی چاپشده در تاریخ و فرهنگ معاصر، ۱/۲۷۰.
- ↑ خسروشاهی، یادواره آیةالله سیدمحمدصادق لواسانی چاپشده در تاریخ و فرهنگ معاصر، ۱/۲۷۰؛ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۲۵۶.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۴۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۸/۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۳۸، ۱۸۹، ۲۳۴ و ۴۲۱.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴/۵۴۵، ۵/۱۳ و ۶۷ ـ ۶۸؛ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.
- ↑ پسندیده، خاطرات، ۲۴۷.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، هاشمی رفسنجانی دوران مبارزه، ۲/۱۱۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۶۳، ۵۰۳، ۵۰۵ و ۵۰۹.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۶۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۴/۵۱۲ و ۱۵/۴۳ و ۶۱۱.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۰ و ۴۲، پاورقی.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷/۲۱۷.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶ ـ ۵/۴۱۳؛ لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۴.
- ↑ پسندیده، یاران امام، ۲۰/۳۸۱ ـ ۳۸۲؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم ۱۳۵۶، ۱۶۸.
- ↑ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۹۱۰.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.
- ↑ نوذری، آیتالله سیدمحمدصادق لواسانی به روایت اسناد، ۸۸.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.
- ↑ لواسانی، سیدمحمدصادق، رسالت، ۳.
- ↑ پورترکمانی، ستارگانحرم، ۴/۵۲؛ حسینی لواسانی، طنین روحانی در زندگانی خاندان لواسانی، ۱۳۲.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- پسندیده، سیدمرتضی، خاطرات آیتالله پسندیده، گفتهها و نوشتهها، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- پسندیده، سیدمرتضی، یاران امام، آیتالله سیدمرتضی پسندیده به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- پورترکمانی، علیاحمد، ستارگانحرم، قم، زائر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- حسینی لواسانی، ابراهیم، طنین روحانی در زندگانی خاندان لواسانی، مشهد، تکسوار حجاز، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- خسروشاهی، سیدهادی، یادواره آیةالله سیدمحمدصادق لواسانی چاپشده در تاریخ و فرهنگ معاصر، قم، مرکز بررسیهای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- شریف رازی، محمد، آثارالحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۳۲ش.
- شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تصحیح سیدهدایتالله مسترحمی، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، ۱۳۵۲ش.
- شیرخانی، علی، حماسه ۱۹ دی قم ۱۳۵۶، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- طاهری خرمآبادی، حسن، خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، به کوشش محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷ش.
- طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- فلسفی، محمدتقی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
- لواسانی، سیدمحمدرضا، مصاحبه با حجةالاسلام محمدرضا لواسانی، روزنامه کیهان، ۱۷/۸/۱۳۶۹ش.
- لواسانی، سیدمحمدصادق، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- لواسانی، سیدمحمدصادق، مصاحبه با سیدمحمد صادق لواسانی، روزنامه رسالت، ۲۰/۴/۱۳۶۸ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- نوذری گرمهخانی، محمدباقر، آیتالله سیدمحمدصادق لواسانی به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- هزار، علیرضا، محمدتقی ادهمنژاد، دانشوران قم، قم، زائر، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
پیوند به بیرون
- سیدحمیدرضا رئوف سیدنژاد، سیدمحمدصادق لواسانی، دانشنامه امامخمینی، ج۸، ص۵۹۳–۵۹۸