کاربر:Salehi/صفحه تمرین۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی'''، روحانی مبارز، نماینده امام‌خمینی، امام‌جمعه تبریز و شهید محراب.
'''سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی'''، [[روحانی]] مبارز، نماینده [[امام‌خمینی]]، [[امام‌جمعه]] تبریز و [[شهید محراب]].


سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی در سیزدهم فروردین ۱۲۹۳ در شهر تبریز به دنیا آمد.<ref>(هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۲۳؛ لواسانی، سایه طوبا، ۵.)</ref> اجداد او در آذربایجان سِمت شیخ‌الاسلامی و قضاوت داشتند<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۴۹.)</ref> و پدر او میرزاباقر که عموی سیدمحمدحسین طباطبایی، مؤلف تفسیر المیزان است، در حوزه علمیه نجف تحصیل‌کرده بود و از سیدمحمدکاظم یزدی و سیدابوالحسن اصفهانی اجازه روایت داشت و در انقلاب مشروطه، در زمره مبارزان آذربایجان بود. مادر وی رقیه نام داشت.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۲ ـ ۹۳ و ۱۰۴ ـ ۱۰۵.)</ref> او در هفت‌سالگی نزد پدر و ‌عموی خود میرزااسدالله قاضی و معلم خصوصی، خواندن و نوشتن را آموخت و در ادامه مشغول درس‌های حوزوی شد و مقدمات را نزد میرزامحمدحسین مکتب‌دار، ‌آقامیرزااحمد نوبری و میرزاعبدالوهاب شعاری ‌فرا گرفت و در مدرسه طالبیه تبریز درس‌های دوره سطح را نزد پدر و ملاعلی واعظ خیابانی آموخت.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۵ ـ ۹۶ و ۱۰۱؛ لواسانی، سایه طوبا، ۷.)</ref>
سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی در سیزدهم فروردین ۱۲۹۳ در شهر [[تبریز]] به دنیا آمد.<ref>(هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۲۳؛ لواسانی، سایه طوبا، ۵.)</ref> اجداد او در [[آذربایجان]] سِمت [[شیخ‌الاسلامی]] و [[قضاوت]] داشتند<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۴۹.)</ref> و پدر او [[میرزاباقر]] که عموی [[سیدمحمدحسین طباطبایی]]، مؤلف [[تفسیر المیزان]] است، در [[حوزه علمیه نجف]] تحصیل‌کرده بود و از [[سیدمحمدکاظم یزدی]] و [[سیدابوالحسن اصفهانی]] اجازه روایت داشت و در [[انقلاب مشروطه]]، در زمره [[مبارزان آذربایجان]] بود. مادر وی رقیه نام داشت.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۲ ـ ۹۳ و ۱۰۴ ـ ۱۰۵.)</ref> او در هفت‌سالگی نزد پدر و ‌عموی خود [[میرزااسدالله قاضی]] و معلم خصوصی، خواندن و نوشتن را آموخت و در ادامه مشغول [[درس‌های حوزوی]] شد و مقدمات را نزد [[میرزامحمدحسین مکتب‌دار]]، ‌[[آقامیرزااحمد نوبری]] و [[میرزاعبدالوهاب شعاری]] ‌فرا گرفت و در [[مدرسه طالبیه تبریز]] درس‌های [[دوره سطح]] را نزد پدر و [[ملاعلی واعظ خیابانی]] آموخت.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۵ ـ ۹۶ و ۱۰۱؛ لواسانی، سایه طوبا، ۷.)</ref>


قاضی طباطبایی در سال ۱۳۱۸ به حوزه علمیه قم رفت و کفایة الاصول را نزد سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی و سیدمحمدرضا گلپایگانی فرا گرفت و در درس خارج فقه و اصول سیدمحمد حجت کوه‌کمری، سیدصدرالدین صدر، عبدالنبی عراقی، سیدحسین بروجردی و امام‌خمینی شرکت کرد و شرح منظومه سبزواری و اسفار ملاصدرا را نزد امام‌خمینی آموخت. سیدمحمد شبستری، عبدالحسین غروی، سیدمحمدحسین حسینی تهرانی و سیدعزالدین حسینی زنجانی ازجمله هم‌بحث‌های او در قم بودند.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۰۱ ـ ۱۰۴.)</ref> وی در سال ۱۳۰۹ با سیده‌فریده، دختر استاد و عموی خود، میرزااسدالله قاضی ازدواج کرد و همسرش در مبارزات سیاسی نیز همراه و یار او بود. حاصل این ازدواج چهار پسر و یک دختر است.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۳ ـ ۹۵.)</ref>
قاضی طباطبایی در سال ۱۳۱۸ به [[حوزه علمیه قم]] رفت و [[کفایة الاصول]] را نزد [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]] و [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] فرا گرفت و در درس [[خارج فقه]] و [[اصول]] [[سیدمحمد حجت کوه‌کمری]]، [[سیدصدرالدین صدر]]، [[عبدالنبی عراقی]]، [[سیدحسین بروجردی]] و امام‌خمینی شرکت کرد و [[شرح منظومه سبزواری]] و [[اسفار ملاصدرا]] را نزد امام‌خمینی آموخت. [[سیدمحمد شبستری]]، [[عبدالحسین غروی]]، [[سیدمحمدحسین حسینی تهرانی]] و [[سیدعزالدین حسینی زنجانی]] ازجمله هم‌بحث‌های او در [[قم]] بودند.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۰۱ ـ ۱۰۴.)</ref> وی در سال ۱۳۰۹ با سیده‌فریده، دختر استاد و عموی خود، [[میرزااسدالله قاضی]] ازدواج کرد و همسرش در [[مبارزات سیاسی]] نیز همراه و یار او بود. حاصل این ازدواج چهار پسر و یک دختر است.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۳ ـ ۹۵.)</ref>


قاضی در سال ۱۳۶۹ق/ ۱۳۲۸ش با تشویق استادش، حجت کوه‌کمری به عراق رفت و در نجف به حوزه درسی محمدحسین کاشف‌الغطاء، سیدمحسن حکیم، سیدحسین بجنوردی، عبدالحسین رشتی و میرزاباقر زنجانی راه یافت<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۸؛ شعردوست، مجلس‌نشین قدس، ۲۶.)</ref> و با کاشف‌الغطاء رابطه بسیار صمیمانه داشت.<ref>(گلی‌ زواره، زندگینامه، ۱۰؛ لواسانی، سایه طوبا، ۹.)</ref> وی در سال ۱۳۳۱ از نجف به تبریز برگشت و مشغول تدریس شد.<ref>(موسوی اصل، مصاحبه، ۱۲۷؛ نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۰۷ ـ ۱۰۸.)</ref> وی از حدود بیست تن از علمای بزرگ نجف و قم ازجمله امام‌خمینی (۲/۱۲۸) اجازه امور حسبیه یا اجازه روایت داشت.<ref>(هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۱۰۷ ـ ۱۲۱؛ نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۰۹ ـ ۱۱۷.)</ref>
قاضی در سال ۱۳۶۹ق/ ۱۳۲۸ش با تشویق استادش، حجت کوه‌کمری به [[عراق]] رفت و در نجف به حوزه درسی [[محمدحسین کاشف‌الغطاء]]، [[سیدمحسن حکیم]]، [[سیدحسین بجنوردی]]، [[عبدالحسین رشتی]] و [[میرزاباقر زنجانی]] راه یافت<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۸؛ شعردوست، مجلس‌نشین قدس، ۲۶.)</ref> و با کاشف‌الغطاء رابطه بسیار صمیمانه داشت.<ref>(گلی‌ زواره، زندگینامه، ۱۰؛ لواسانی، سایه طوبا، ۹.)</ref> وی در سال ۱۳۳۱ از نجف به تبریز برگشت و مشغول تدریس شد.<ref>(موسوی اصل، مصاحبه، ۱۲۷؛ نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۰۷ ـ ۱۰۸.)</ref> وی از حدود بیست تن از علمای بزرگ نجف و قم ازجمله امام‌خمینی (۲/۱۲۸) اجازه [[امور حسبیه]] یا [[اجازه روایت]] داشت.<ref>(هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۱۰۷ ـ ۱۲۱؛ نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۰۹ ـ ۱۱۷.)</ref>


قاضی در شانزده‌سالگی در جریان قیام مردم تبریز به رهبری علما، علیه استبداد و دین‌ستیزی رضاشاه پهلوی، همراه پدر خود به مدت دو ماه به تهران و سپس به مدت یک سال به مشهد تبعید شد. در این فاصله خانه آنان در تبریز خراب و به خیابان تبدیل شد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۷ ـ ۹۸؛ نجفی، مروری بر، ۱۳، ۲۷ ـ ۲۸؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۴.)</ref> او در دوره محمدرضا پهلوی نیز از سال ۱۳۴۱ با صدور اعلامیه اعتراضی نسبت به تصویبنامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی مبارزات خود را آغاز کرد<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۴ و ۴۷.)</ref> و با انتشار اعلامیه با جمعی از علمای تبریز اعتراض خود را به فساد و تباهی در مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران نشان داد؛<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۰۰ ـ ۱۰۳.)</ref> همچنین با تحریم همه‌پرسیِ فرمایشی پهلوی و مخالفت علنی با لوایح شش‌گانه انقلاب سفید در سال ۱۳۴۲ در سخنرانی شدیدی از رژیم پهلوی خواست تا امام‌خمینی را آزاد کند.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۳.)</ref> او در سیزدهم آذر ۱۳۴۲ به‌ دستور سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) بازداشت و به زندان قزل قلعه تهران منتقل شد<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۸ ـ ۸۹.)</ref> و پس از حدود دو ماه به شرط خارج‌نشدن از حوزه قضایی تهران آزاد شد و تا آخر سال ۱۳۴۲ تحت نظر بود.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۹۳ ـ ۱۹۷.)</ref> امام‌خمینی ضمن تشکر از نامه محبت‌آمیز او، از آزادی وی از زندان رژیم پهلوی اظهار خرسندی کرد (۲۱/۵۳۲).
قاضی در شانزده‌سالگی در جریان [[قیام مردم تبریز]] به رهبری [[علما]]، علیه [[استبداد]] و [[دین‌ستیزی رضاشاه پهلوی]]، همراه پدر خود به مدت دو ماه به [[تهران]] و سپس به مدت یک سال به [[مشهد]] تبعید شد. در این فاصله خانه آنان در تبریز خراب و به خیابان تبدیل شد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۷ ـ ۹۸؛ نجفی، مروری بر، ۱۳، ۲۷ ـ ۲۸؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۴.)</ref> او در دوره [[محمدرضا پهلوی]] نیز از سال ۱۳۴۱ با صدور [[اعلامیه]] اعتراضی نسبت به [[تصویبنامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] مبارزات خود را آغاز کرد<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۴ و ۴۷.)</ref> و با انتشار اعلامیه با جمعی از علمای تبریز اعتراض خود را به فساد و تباهی در [[مسائل فرهنگی]]، [[مسائل سیاسی|سیاسی]] و [[مسائلاجتماعی|اجتماعی]] [[ایران]] نشان داد؛<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۰۰ ـ ۱۰۳.)</ref> همچنین با [[تحریم]] [[همه‌پرسیِ فرمایشی پهلوی]] و مخالفت علنی با [[لوایح شش‌گانه انقلاب سفید]] در سال ۱۳۴۲ در سخنرانی شدیدی از [[رژیم پهلوی]] خواست تا امام‌خمینی را آزاد کند.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۳.)</ref> او در سیزدهم آذر ۱۳۴۲ به‌ دستور [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)]] بازداشت و به [[زندان قزل قلعه تهران]] منتقل شد<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۸ ـ ۸۹.)</ref> و پس از حدود دو ماه به شرط خارج‌نشدن از حوزه قضایی تهران آزاد شد و تا آخر سال ۱۳۴۲ تحت نظر بود.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۹۳ ـ ۱۹۷.)</ref> امام‌خمینی ضمن تشکر از نامه محبت‌آمیز او، از آزادی وی از زندان رژیم پهلوی اظهار خرسندی کرد (۲۱/۵۳۲).


قاضی پس از آزادی از زندان، مدتی در خانه یکی از بستگان خود در تهران زیر نظر بود؛ سپس به قم رفت و در هجدهم فروردین ۱۳۴۳ با امام‌خمینی دیدار کرد.<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۰.)</ref> شهربانی قم در ۲۹/۱/۴۳ ضمن گزارش این دیدار، یادآور شده است از جریان دیدار عکسی تهیه شده که در تبریز پخش شده است<ref>(مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ۱/۳۱۸.)</ref> و رئیس شهربانی آذربایجان شرقی در نامه‌ای به شهربانی کل کشور این عکس را فرستاده است.<ref>(مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ۱/۳۱۹.)</ref> با وجود اینکه ساواک او را زیر نظر داشت، وی بدون اعتنا به حساسیت این سازمان، به مشهد سفر کرد و سپس به تبریز رفت. مردم گروه‌گروه به دیدار او می‌رفتند و نیروهای رژیم پهلوی دوباره او را شبانه و با خشونت بازداشت و به تهران منتقل کردند؛<ref>(الهی طباطبایی، مصاحبه، ۱۱۷؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۹.)</ref> اما پس از مدتی کوتاه دچار حمله قلبی شد و در چهارم تیر ۱۳۴۳ آزاد شد. قاضی با وجود بیماری به تبریز بازگشت و از افشاگری علیه رژیم پهلوی دست برنداشت و بار دیگر در پایان مرداد همین سال بازداشت شد؛ ولی به دلیل کسالت در بیمارستان مهر تهران بستری شد.<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۰.)</ref>
قاضی پس از آزادی از زندان، مدتی در خانه یکی از بستگان خود در تهران زیر نظر بود؛ سپس به قم رفت و در هجدهم فروردین ۱۳۴۳ با امام‌خمینی دیدار کرد.<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۰.)</ref> شهربانی قم در ۲۹/۱/۴۳ ضمن گزارش این دیدار، یادآور شده است از جریان دیدار عکسی تهیه شده که در تبریز پخش شده است<ref>(مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ۱/۳۱۸.)</ref> و رئیس شهربانی [[آذربایجان شرقی]] در نامه‌ای به شهربانی کل کشور این عکس را فرستاده است.<ref>(مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ۱/۳۱۹.)</ref> با وجود اینکه ساواک او را زیر نظر داشت، وی بدون اعتنا به حساسیت این سازمان، به مشهد سفر کرد و سپس به تبریز رفت. مردم گروه‌گروه به دیدار او می‌رفتند و نیروهای رژیم پهلوی دوباره او را شبانه و با خشونت بازداشت و به تهران منتقل کردند؛<ref>(الهی طباطبایی، مصاحبه، ۱۱۷؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۹.)</ref> اما پس از مدتی کوتاه دچار حمله قلبی شد و در چهارم تیر ۱۳۴۳ آزاد شد. قاضی با وجود بیماری به تبریز بازگشت و از افشاگری علیه رژیم پهلوی دست برنداشت و بار دیگر در پایان مرداد همین سال بازداشت شد؛ ولی به دلیل کسالت در [[بیمارستان مهر تهران]] بستری شد.<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۰.)</ref>


امام‌خمینی در این مقطع، طی پیامی به قاضی، بازگشت ایشان به تبریز را تبریک گفته و دوام برکات و موفقیت او را در اعلاى کلمه حق و از بین‌بردن باطل از خداوند تعالى خواستار شد (۲۱/۵۳۷). در پی زندانی‌شدن دوباره وی، چند تن از مراجع تقلید ازجمله سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمدهادی میلانی<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۲۲۰، ۲۲۳ و ۲۳۳.)</ref> و سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی (مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۲۴۱ و ۲۵۷ ـ ۲۵۸) اعلامیه اعتراضی صادر کردند. امام‌خمینی نیز در نامه به سیدمحمدهادی میلانی و سخنرانی مشهور اعتراض به کاپیتولاسیون، به دستگیری قاضی اعتراض کرده است (۱/۳۲۷ و ۴۲۱) و در پی بستری شدن قاضی، طی تلگرافی خطاب به وی، تأثر خود را از این وضع اعلام و رفع بیماری او را از درگاه خداوند خواستار شد (۱/۳۶۹). در یازدهم آذر ۱۳۴۳ رژیم پهلوی قاضی را از بیمارستان مهر تهران به عراق تبعید کرد و مدت هشت ماه در تبعید ماند.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۸ ـ ۸۹.)</ref> و پس از رهایی در ۲۵/۴/۱۳۴۴ به تبریز بازگشت.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۴.)</ref>
امام‌خمینی در این مقطع، طی پیامی به قاضی، بازگشت ایشان به تبریز را تبریک گفته و دوام برکات و موفقیت او را در اعلاى کلمه حق و از بین‌بردن باطل از خداوند تعالى خواستار شد (۲۱/۵۳۷). در پی زندانی‌شدن دوباره وی، چند تن از [[مراجع تقلید]] ازجمله [[سیدابوالقاسم خویی]]، [[سیدمحمدهادی میلانی]]<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۲۲۰، ۲۲۳ و ۲۳۳.)</ref> و [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]] (مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۲۴۱ و ۲۵۷ ـ ۲۵۸) [[اعلامیه اعتراضی]] صادر کردند. امام‌خمینی نیز در نامه به سیدمحمدهادی میلانی و سخنرانی مشهور اعتراض به [[کاپیتولاسیون]]، به دستگیری قاضی اعتراض کرده است (۱/۳۲۷ و ۴۲۱) و در پی بستری شدن قاضی، طی تلگرافی خطاب به وی، تأثر خود را از این وضع اعلام و رفع بیماری او را از درگاه خداوند خواستار شد (۱/۳۶۹). در یازدهم آذر ۱۳۴۳ رژیم پهلوی قاضی را از بیمارستان مهر تهران به عراق تبعید کرد و مدت هشت ماه در تبعید ماند.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۸ ـ ۸۹.)</ref> و پس از رهایی در ۲۵/۴/۱۳۴۴ به تبریز بازگشت.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۴.)</ref>


زمانی که امام‌خمینی از تبعیدگاه ترکیه به عراق هجرت کرد، قاضی طباطبایی در نامه‌ای، ورود ایشان به نجف اشرف را تبریک گفت.<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۰.)‏</ref> ایشان نیز در نامه‌ای به وی از او تشکر کرد (۲۱/۵۵۲). وی در سال ۱۳۴۵ از پذیرفتن قرآن محمدرضا پهلوی سر باز زد (همان) و در اردیبهشت ۱۳۴۶ پس از انجام فریضه حج وارد عراق شد و با امام‌خمینی دیدارکرد.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۲۰۹.)</ref> موضع‌گیری پیاپی او علیه رژیم پهلوی موجب تبعید وی به شهر بافت کرمان از سال ۱۳۴۷ شد و این تبعید تا تابستان ۱۳۴۸ ادامه یافت و سپس به ‌دنبال آن، به زنجان تبعید شد.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۴.)</ref> در ۱/۹/۱۳۴۸ سیداحمد خوانساری از مراجع تقلید وقت در نامه‌ای به رئیس ساواک، خواستار رفع ممنوعیت از وی و و برگشت او به تبریز شد.<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۴۸ ـ ۳۵۰.)</ref> قاضی پس از چهار ماه در ۶/۹/۱۳۴۸ آزاد شد و به تبریز بازگشت. اسناد ساواک از مراقبت تمامی اعمال و رفتار قاضی خبر داده است؛<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۵۳.)</ref> چنان‌که به استناد نامه قاضی طباطبایی به سیدمرتضی پسندیده برادر امام‌خمینی درباره تداوم خط مبارزاتی امام‌خمینی، وی را عامل و مبلّغ ایشان شمرده است.<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۴۴۱ ـ ۴۴۴.)</ref>
زمانی که امام‌خمینی از [[تبعیدگاه ترکیه]] به عراق هجرت کرد، قاضی طباطبایی در نامه‌ای، ورود ایشان به نجف اشرف را تبریک گفت.<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۰.)‏</ref> ایشان نیز در نامه‌ای به وی از او تشکر کرد (۲۱/۵۵۲). وی در سال ۱۳۴۵ از پذیرفتن [[قرآن]] محمدرضا پهلوی سر باز زد (همان) و در اردیبهشت ۱۳۴۶ پس از انجام [[فریضه حج]] وارد عراق شد و با امام‌خمینی دیدارکرد.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۲۰۹.)</ref> موضع‌گیری پیاپی او علیه رژیم پهلوی موجب تبعید وی به شهر [[بافت کرمان]] از سال ۱۳۴۷ شد و این تبعید تا تابستان ۱۳۴۸ ادامه یافت و سپس به ‌دنبال آن، به زنجان تبعید شد.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۴.)</ref> در ۱/۹/۱۳۴۸ [[سیداحمد خوانساری]] از مراجع تقلید وقت در نامه‌ای به رئیس ساواک، خواستار رفع ممنوعیت از وی و و برگشت او به تبریز شد.<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۴۸ ـ ۳۵۰.)</ref> قاضی پس از چهار ماه در ۶/۹/۱۳۴۸ آزاد شد و به تبریز بازگشت. اسناد ساواک از مراقبت تمامی اعمال و رفتار قاضی خبر داده است؛<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۵۳.)</ref> چنان‌که به استناد نامه قاضی طباطبایی به [[سیدمرتضی پسندیده]] برادر امام‌خمینی درباره تداوم خط مبارزاتی امام‌خمینی، وی را عامل و مبلّغ ایشان شمرده است.<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۴۴۱ ـ ۴۴۴.)</ref>


قاضی طباطبایی افزون بر هماهنگی با نمایندگان امام‌خمینی، از طریق همسر خود در سازماندهی زنان در اعتراض علیه رژیم پهلوی، فعال بود و ساواک نیز به آن اشاره کرده است؛<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۱۲ ـ ۳۱۵.)</ref> چنان‌که در سال ۱۳۴۹ از تبلیغ وی درباره مرجعیت امام‌خمینی پس از درگذشت سیدمحسن حکیم خبر داده است.<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۶۶ ـ ۳۶۷؛ نجفی، آذربایجان به روایت اسناد، ۱۸۵ ـ ۱۸۶.)</ref> وی به ‌مناسبت درگذشت ناگهانی و مشکوک سیدمصطفی خمینی، فرزند ارشد امام‌خمینی، تسلیت‌نامه‌ای خدمت ایشان فرستاد و ایشان در پاسخ نامه وی، آن را ناشی از عواطف کریمه قاضی دانست و از او خواست که از دیگر دوستان و آشنایان نیز از جانب ایشان تشکر کند (۲۱/۶۲۷).
قاضی طباطبایی افزون بر هماهنگی با نمایندگان امام‌خمینی، از طریق همسر خود در سازماندهی زنان در اعتراض علیه رژیم پهلوی، فعال بود و ساواک نیز به آن اشاره کرده است؛<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۱۲ ـ ۳۱۵.)</ref> چنان‌که در سال ۱۳۴۹ از تبلیغ وی درباره مرجعیت امام‌خمینی پس از درگذشت سیدمحسن حکیم خبر داده است.<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۶۶ ـ ۳۶۷؛ نجفی، آذربایجان به روایت اسناد، ۱۸۵ ـ ۱۸۶.)</ref> وی به ‌مناسبت درگذشت ناگهانی و مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، فرزند ارشد امام‌خمینی، [[تسلیت‌نامه‌]]<nowiki/>ای خدمت ایشان فرستاد و ایشان در پاسخ نامه وی، آن را ناشی از عواطف کریمه قاضی دانست و از او خواست که از دیگر دوستان و آشنایان نیز از جانب ایشان تشکر کند (۲۱/۶۲۷).


قاضی طباطبایی در پی انتشار مقاله توهین‌آمیز روزنامه اطلاعات در هفدهم دی‌ ۱۳۵۶، نماز جماعت خود را به نشانه اعتراض تعطیل و در سخنرانی‌های خود این اقدام را محکوم کرد<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۱.)</ref> و در پی حادثه نوزده دی قم (← مقاله نوزده دی)، وی با سخنرانی در تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۶ دور تازه‌ای از فعالیت‌های خود را آغاز کرد و در قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز که به ‌مناسبت اربعین شهدای نوزده دی قم صورت گرفت، با دستور بستن بازار تبریز، نقش اعتراضی مؤثّری ایفا کرد.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۴.)</ref> امام‌خمینی به ‌مناسبت این قیام، پیام مفصلی صادر کرد و از مبارزات تاریخی مردم تبریز قدردانی و با خانواده شهدای حادثه نوزدهم دی ابراز همدردی و از رژیم پهلوی به‌شدت انتقاد کرد (۳/۳۵۳ ـ ۳۵۵). همچنین دیگر مراجع درباره حادثه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز اعلامیه صادر و از تلاش صادقانه قاضی طباطبایی قدردانی و حمایت کردند.(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱/۴۲۹ ـ ۴۳۴) (← مقاله بیست و نه بهمن). قاضی در این حوادث ارتباط مستقیم با امام‌خمینی داشت و به همین دلیل در سازماندهی انقلابیان تبریز بسیار موفق عمل می‌کرد.<ref>(ارسلانی، مصاحبه، ۲۰ ـ ۲۱.)</ref> او در ۲۷/۳/۱۳۵۷ به ‌مناسبت کشته‌شدن جمعی از دانشجویان دانشگاه تبریز به دست نیروهای رژیم، اعلامیه صادر کرد و از خطیبان و سخنوران برجسته، برای سخنرانی در مسجد شعبان، به هدف گسترش مبارزات دعوت کرد.<ref>(ارسلانی، مصاحبه، ۱۴ ـ ۱۵.)</ref>
قاضی طباطبایی در پی انتشار مقاله توهین‌آمیز [[روزنامه اطلاعات]] در هفدهم دی‌ ۱۳۵۶، [[نماز جماعت]] خود را به نشانه اعتراض تعطیل و در سخنرانی‌های خود این اقدام را محکوم کرد<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۱.)</ref> و در پی [[حادثه نوزده دی قم]] (← مقاله نوزده دی)، وی با سخنرانی در [[تاسوعا]] و [[عاشورای]] سال ۱۳۵۶ دور تازه‌ای از فعالیت‌های خود را آغاز کرد و در [[قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز]] که به ‌مناسبت اربعین شهدای نوزده دی قم صورت گرفت، با دستور بستن [[بازار تبریز]]، نقش اعتراضی مؤثّری ایفا کرد.<ref>(نجفی، مروری بر، ۱۴.)</ref> امام‌خمینی به ‌مناسبت این قیام، پیام مفصلی صادر کرد و از مبارزات تاریخی مردم تبریز قدردانی و با خانواده شهدای حادثه نوزدهم دی ابراز همدردی و از رژیم پهلوی به‌شدت انتقاد کرد (۳/۳۵۳ ـ ۳۵۵). همچنین دیگر مراجع درباره حادثه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز اعلامیه صادر و از تلاش صادقانه قاضی طباطبایی قدردانی و حمایت کردند.(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱/۴۲۹ ـ ۴۳۴) (← مقاله بیست و نه بهمن). قاضی در این حوادث ارتباط مستقیم با امام‌خمینی داشت و به همین دلیل در سازماندهی [[انقلابیان تبریز]] بسیار موفق عمل می‌کرد.<ref>(ارسلانی، مصاحبه، ۲۰ ـ ۲۱.)</ref> او در ۲۷/۳/۱۳۵۷ به ‌مناسبت کشته‌شدن جمعی از دانشجویان دانشگاه تبریز به دست نیروهای رژیم، اعلامیه صادر کرد و از [[خطیبان]] و [[سخنوران]] برجسته، برای سخنرانی در [[مسجد شعبان]]، به هدف گسترش مبارزات دعوت کرد.<ref>(ارسلانی، مصاحبه، ۱۴ ـ ۱۵.)</ref>


در پی تحریم برگزاری جشن نیمه شعبان ۱۳۵۷ از سوی امام‌خمینی در اعتراض به ظلم و جنایت‌های رژیم پهلوی، قاضی طباطبایی ضمن پیروی از دستور ایشان، سیدکاظم شریعتمداری را که حاضر به اعلام تحریم نبود، با ارتباط و اصرار خود به اعلام تحریم وادار کرد.<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۱ ـ ۳۵۲.)</ref> وی پس از کشتار هفدهم شهریور آن سال در میدان ژاله تهران، دستور اعتصاب و تعطیلی بازار تبریز را صادر کرد(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲) و در سوم مهر ۱۳۵۷ به همراه سیدحسن انگجی به عنوان جامعه علمای آذربایجان، در اعتراض به محاصره خانه امام‌خمینی در نجف، تلگراف تندی به سفارت عراق در ایران مخابره کرد<ref>(مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲۱/۲۹۹.)</ref> و از بازاریان تبریز خواست تا بازار را تعطیل کنند.<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲؛ نجفی، مروری بر، ۱۵.)</ref> پس از هجرت امام‌خمینی به پاریس او و سیدحسن انگجی در تلگرافی به والری ژیسکاردستن، رئیس‌جمهور وقت فرانسه، ضمن ستایش از شخصیت و جایگاه امام‌خمینی، بر مراقبت از ایشان تأکید کردند.<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۳۸۳؛ نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲.)</ref> قاضی در ۲۲ و ۲۳/۷/۱۳۵۷ به ‌مناسبت چهلم شهدای هفده شهریور و سالگرد درگذشت سیدمصطفی خمینی، مجلس بزرگداشت گرفت و از امام‌خمینی و فرزند ایشان تجلیل کرد.<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۳۹۶ ـ ۳۹۸.)</ref>
در پی [[تحریم]] برگزاری [[جشن نیمه شعبان]] ۱۳۵۷ از سوی امام‌خمینی در اعتراض به ظلم و جنایت‌های رژیم پهلوی، قاضی طباطبایی ضمن پیروی از دستور ایشان، [[سیدکاظم شریعتمداری]] را که حاضر به اعلام تحریم نبود، با ارتباط و اصرار خود به اعلام تحریم وادار کرد.<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۱ ـ ۳۵۲.)</ref> وی پس از [[کشتار هفدهم شهریور۵۷|کشتار هفدهم شهریور]] آن سال در [[میدان ژاله تهران]]، دستور اعتصاب و تعطیلی بازار تبریز را صادر کرد(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲) و در سوم مهر ۱۳۵۷ به [[همراه سیدحسن انگجی]] به عنوان [[جامعه علمای آذربایجان]]، در اعتراض به محاصره خانه امام‌خمینی در نجف، تلگراف تندی به [[سفارت عراق]] در ایران مخابره کرد<ref>(مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲۱/۲۹۹.)</ref> و از بازاریان تبریز خواست تا بازار را تعطیل کنند.<ref>(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲؛ نجفی، مروری بر، ۱۵.)</ref> پس از هجرت امام‌خمینی به [[پاریس]] او و سیدحسن انگجی در تلگرافی به [[والری ژیسکاردستن]]، [[رئیس‌جمهور وقت فرانسه]]، ضمن ستایش از شخصیت و جایگاه امام‌خمینی، بر مراقبت از ایشان تأکید کردند.<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۳۸۳؛ نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲.)</ref> قاضی در ۲۲ و ۲۳/۷/۱۳۵۷ به ‌مناسبت چهلم شهدای هفده شهریور و سالگرد درگذشت سیدمصطفی خمینی، مجلس بزرگداشت گرفت و از امام‌خمینی و فرزند ایشان تجلیل کرد.<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۳۹۶ ـ ۳۹۸.)</ref>
{{ببینید|هفده شهریور}}
{{ببینید|هفده شهریور}}
قاضی طباطبایی برخی از اعلامیه‌های امام‌خمینی را از پاریس مستقیماً دریافت می‌کرد؛ ازجمله اعلامیه ایشان در بیست ‌و هفتم آبان ۱۳۵۷، تلفنی از پاریس به وی ابلاغ شد و در دسترس انقلابیان قرار گرفت.<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۱۷ ـ ۵۲۲.)</ref> همچنین ساواک در ۲۷/۸/۱۳۵۷ از تماس فرد ناشناسی از پاریس با قاضی طباطبایی در موضوع ستایش امام‌خمینی از اعتصاب کارگران شرکت ملی نفت خبر داده است.<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۲۳.)</ref> وی قدرت بسیج مردمی داشت و در نهم دی ۱۳۵۷ بیش از ده هزار نفر به رهبری وی در تبریز دست به راهپیمایی زدند؛<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۳۸ ـ ۵۴۰.)</ref> همچنین خانه وی محل رفت ‌و آمد مبارزان بود. ساواک از چندین خانه خالی خبر داده است که در اختیار قاضی طباطبایی قرار داشته و همسر او زنان را در این خانه‌ها جمع و علیه رژیم تبلیغ می‌کرد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۱۳ ـ ۳۱۴.)</ref> وی که در تحصن و اعتصاب کارگران کارخانه‌ها، پالایشگاه نفت و دانشگاهیان تبریز نقش اساسی داشت،<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۲۳ ـ ۳۲۴.)</ref> در محرم سال ۱۳۵۷ پیرو پیام امام‌خمینی درباره گسترش مبارزات علیه رژیم (۵/۷۵)، فعالیت خود را بیشتر کرد و در روز هفتم محرم مردم با پلیس درگیر شدند که منجر به شهادت چند نفر شد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۱۶ ـ ۳۱۹.)</ref> نیز در شانزدهم دی‌ ۱۳۵۷ پس از اعلام عزای عمومی از سوی امام‌خمینی (۵/۳۵۰ ـ ۳۵۱)، مردم تبریز را دعوت به تظاهرات گسترده کرد و ساواک نیز او را عامل این تظاهرات دانست.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۲۴ ـ ۳۲۵.)</ref>
قاضی طباطبایی برخی از اعلامیه‌های امام‌خمینی را از پاریس مستقیماً دریافت می‌کرد؛ ازجمله اعلامیه ایشان در بیست ‌و هفتم آبان ۱۳۵۷، تلفنی از پاریس به وی ابلاغ شد و در دسترس [[انقلابیان]] قرار گرفت.<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۱۷ ـ ۵۲۲.)</ref> همچنین ساواک در ۲۷/۸/۱۳۵۷ از تماس فرد ناشناسی از پاریس با قاضی طباطبایی در موضوع ستایش امام‌خمینی از [[اعتصاب کارگران شرکت ملی نفت]] خبر داده است.<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۲۳.)</ref> وی قدرت [[بسیج مردمی]] داشت و در نهم دی ۱۳۵۷ بیش از ده هزار نفر به [[رهبری]] وی در تبریز دست به راهپیمایی زدند؛<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۳۸ ـ ۵۴۰.)</ref> همچنین خانه وی محل رفت ‌و آمد مبارزان بود. ساواک از چندین خانه خالی خبر داده است که در اختیار قاضی طباطبایی قرار داشته و همسر او زنان را در این خانه‌ها جمع و علیه رژیم تبلیغ می‌کرد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۱۳ ـ ۳۱۴.)</ref> وی که در [[تحصن]] و [[اعتصاب کارگران کارخانه‌ه]]<nowiki/>ا، [[پالایشگاه نفت]] و دانشگاهیان تبریز نقش اساسی داشت،<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۲۳ ـ ۳۲۴.)</ref> در [[محرم]] سال ۱۳۵۷ پیرو پیام امام‌خمینی درباره گسترش مبارزات علیه رژیم (۵/۷۵)، فعالیت خود را بیشتر کرد و در روز هفتم محرم مردم با پلیس درگیر شدند که منجر به [[شهادت]] چند نفر شد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۱۶ ـ ۳۱۹.)</ref> نیز در شانزدهم دی‌ ۱۳۵۷ پس از اعلام [[عزای عمومی]] از سوی امام‌خمینی (۵/۳۵۰ ـ ۳۵۱)، مردم تبریز را دعوت به تظاهرات گسترده کرد و ساواک نیز او را عامل این تظاهرات دانست.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۲۴ ـ ۳۲۵.)</ref>


سیدمحمدتقی فرزند قاضی طباطبایی ورود امام‌خمینی را از شیرین‌ترین خاطرات زندگی پدر خود دانسته است؛ چنان‌که قاضی در هنگام عبور هواپیمای حامل ایشان از فضای آسمان تبریز، پیام تبریکی به ایشان مخابره کرده و با جواب محبت‌آمیز ایشان مواجه شده بود (۹۳ ـ ۹۴). پس از ورود امام‌خمینی در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ به ایران قاضی طباطبایی با فرزندان و عده‌ای از مردم آذربایجان به دیدار ایشان شتافت و به سفارش ایشان به تبریز بازگشت.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۳۶ ـ ۳۳۹؛ نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲.)</ref>
[[سیدمحمدتقی طباطبایی|سیدمحمدتقی]] فرزند قاضی طباطبایی ورود امام‌خمینی را از شیرین‌ترین خاطرات زندگی پدر خود دانسته است؛ چنان‌که قاضی در هنگام عبور هواپیمای حامل ایشان از فضای آسمان تبریز، پیام تبریکی به ایشان مخابره کرده و با جواب محبت‌آمیز ایشان مواجه شده بود (۹۳ ـ ۹۴). پس از ورود امام‌خمینی در [[دوازدهم بهمن ۱۳۵۷]] به ایران قاضی طباطبایی با فرزندان و عده‌ای از مردم آذربایجان به دیدار ایشان شتافت و به سفارش ایشان به تبریز بازگشت.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۳۶ ـ ۳۳۹؛ نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲.)</ref>


پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام‌خمینی در ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ در پیامی به مردم تبریز از آنان خواست تا جلوی بی‌نظمی‌های برخی وابستگان به رژیم پهلوی را بگیرند (۶/۱۳۹) و پیرو پیام ایشان کمیته مرکزی امام‌خمینی در تبریز، زیر نظر قاضی طباطبایی تشکیل شد و به فعالیت و نظم‌بخشیدن به امور پرداخت.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۴۰ ـ ۳۴۲.)</ref> وی همچنین از اقدام‌های افراطی و خودسرانه علیه اشخاص، ازجمله بهائیان، جلوگیری کرد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۴۰ ـ ۳۴۶.)</ref> وی به ‌دلیل حمایت امام‌خمینی از تشکیل حزب جمهوری اسلامی،<ref>(‌هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۲۱۶ ـ ۲۱۸.)</ref> این حزب را تأیید و دراین‌باره اعلامیه‌ای نیز صادر کرد؛<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۴۸.)</ref> اما در برابر برخی اقدامات نادرست حزب جمهوری خلق مسلمان و برخی طرفداران سیدکاظم شریعتمداری ایستاد . پس از شهادت مرتضی مطهری، قاضی در پیامی به امام‌خمینی این ضایعه جانگداز را تسلیت گفت و ایشان نیز در پاسخ، از اظهار تفقد و محبت وی تشکر کرد و از او خواست مراتب تشکر و سلام ایشان را به عموم علماى اعلام تبریز، اصناف و سایر طبقات دراین‌باره ابلاغ کند (۲۱/۶۴۹).‏ ‏
پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، امام‌خمینی در ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ در پیامی به مردم تبریز از آنان خواست تا جلوی بی‌نظمی‌های برخی وابستگان به رژیم پهلوی را بگیرند (۶/۱۳۹) و پیرو پیام ایشان [[کمیته مرکزی امام‌خمینی در تبریز]]، زیر نظر قاضی طباطبایی تشکیل شد و به فعالیت و نظم‌بخشیدن به امور پرداخت.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۴۰ ـ ۳۴۲.)</ref> وی همچنین از اقدام‌های افراطی و خودسرانه علیه اشخاص، ازجمله [[بهائیان]]، جلوگیری کرد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۴۰ ـ ۳۴۶.)</ref> وی به ‌دلیل حمایت امام‌خمینی از تشکیل [[حزب جمهوری اسلامی]]،<ref>(‌هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۲۱۶ ـ ۲۱۸.)</ref> این حزب را تأیید و دراین‌باره اعلامیه‌ای نیز صادر کرد؛<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۴۸.)</ref> اما در برابر برخی اقدامات نادرست [[حزب جمهوری خلق مسلمان]] و برخی طرفداران سیدکاظم شریعتمداری ایستاد . پس از [[شهادت مرتضی مطهری]]، قاضی در پیامی به امام‌خمینی این ضایعه جانگداز را تسلیت گفت و ایشان نیز در پاسخ، از اظهار تفقد و محبت وی تشکر کرد و از او خواست مراتب تشکر و سلام ایشان را به عموم علماى اعلام تبریز، اصناف و سایر طبقات دراین‌باره ابلاغ کند (۲۱/۶۴۹).‏ ‏
{{ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان|سیدکاظم شریعتمداری}}
{{ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان|سیدکاظم شریعتمداری}}
قاضی طباطبایی که شاگرد خاص امام‌خمینی در علوم عقلی و نقلی بود،<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۷ ـ ۸۸.)</ref> با ایشان رابطه صمیمانه داشت و به این نسبت و رابطه شاگردی افتخار می‌کرد.<ref>(شعردوست، مجلس‌نشین قدس، ۳۲ ـ ۳۳.)</ref> او که بسیار شیفته امام‌خمینی بود، با وجود آنکه خود در زمره علمای بزرگ به ‌حساب می‌آمد، ولی در مواضع سیاسی و اجتماعی، نظر ایشان را برای خود حجت می‌دانست. وی از امام‌خمینی با عنوان «الامام المجاهد الاکبر فی سبیل الله تعالی» یاد کرده است.<ref>(شعردوست، مجلس‌نشین قدس، ۸۶.)</ref> او که «خمینی آذربایجان» یا «خمینی دوم» نامیده می‌شد،<ref>(نیکبخت و اسماعیل زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۵۳ ـ ۱۵۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۸۹.)</ref> در تبریز به ‌دلیل حمایت صریح از امام‌خمینی و ترویج ایشان، در برخی محافل مورد بی‌مهری قرار می‌گرفت؛ ولی هرگز از مواضع خود کوتاه نمی‌آمد.<ref>(مجتهد شبستری، مصاحبه، ۷۲؛ لواسانی، سایه طوبا، ۷۱ ـ ۷۲؛ هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۹۶.)</ref> او در زنده‌کردن نام امام‌خمینی و ترویج ایشان در تبریز، پرچمدار بود و ایشان را رهبر انقلاب، قائد اعظم، ابرمرد تاریخ معاصر اسلام و تشیع می‌دانست.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۲۷ ـ ۳۳۱ و ۳۴۸ ـ ۳۴۹.)</ref> او پس از درگذشت سیدمحسن حکیم، مرجعیت و اعلمیت امام‌خمینی را با وجود فشار نیروهای رژیم ترویج و در آثار علمی خود نیز مرجعیت ایشان را یادآوری می‌کرد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۲۵۸ ـ ۲۶۲.)</ref>
قاضی طباطبایی که شاگرد خاص امام‌خمینی در [[علوم عقلی]] و [[علوم نقلی|نقلی]] بود،<ref>(قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۷ ـ ۸۸.)</ref> با ایشان رابطه صمیمانه داشت و به این نسبت و رابطه شاگردی افتخار می‌کرد.<ref>(شعردوست، مجلس‌نشین قدس، ۳۲ ـ ۳۳.)</ref> او که بسیار شیفته امام‌خمینی بود، با وجود آنکه خود در زمره علمای بزرگ به ‌حساب می‌آمد، ولی در مواضع سیاسی و اجتماعی، نظر ایشان را برای خود [[حجت]] می‌دانست. وی از امام‌خمینی با عنوان [[«الامام المجاهد الاکبر فی سبیل الله تعالی»]] یاد کرده است.<ref>(شعردوست، مجلس‌نشین قدس، ۸۶.)</ref> او که «خمینی آذربایجان» یا «خمینی دوم» نامیده می‌شد،<ref>(نیکبخت و اسماعیل زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۵۳ ـ ۱۵۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۸۹.)</ref> در تبریز به ‌دلیل حمایت صریح از امام‌خمینی و ترویج ایشان، در برخی محافل مورد بی‌مهری قرار می‌گرفت؛ ولی هرگز از مواضع خود کوتاه نمی‌آمد.<ref>(مجتهد شبستری، مصاحبه، ۷۲؛ لواسانی، سایه طوبا، ۷۱ ـ ۷۲؛ هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۹۶.)</ref> او در زنده‌کردن نام امام‌خمینی و ترویج ایشان در تبریز، پرچمدار بود و ایشان را رهبر انقلاب، قائد اعظم، ابرمرد تاریخ معاصر اسلام و [[تشیع]] می‌دانست.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۲۷ ـ ۳۳۱ و ۳۴۸ ـ ۳۴۹.)</ref> او پس از درگذشت سیدمحسن حکیم، مرجعیت و اعلمیت امام‌خمینی را با وجود فشار نیروهای رژیم ترویج و در آثار علمی خود نیز مرجعیت ایشان را یادآوری می‌کرد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۲۵۸ ـ ۲۶۲.)</ref>


امام‌خمینی در نامه‌ها، پیام‌ها و تلگراف‌های خود، قاضی طباطبایی را سید علما، پناهگاه مردم، انسان مبارز و تبعیدرفته معرفی کرده و افزوده است که او خدمتگزار اسلام و مسلمین به ‌شمار می‌رفت (۲/۱۲۸؛ ۴/۴۵۴ و ۱۰/۴۵۲). ایشان امثال قاضی را همچون دست رسول گرامی اسلام(ص) و خدمتگزار اسلام (۱/۴۲۱ ـ ۴۲۲) و از دوستان قدیمی خود و خدمتگزار به اسلام و مسلمانان و مخالف با دستگاه رژیم پهلوی شمرده است و تلگرامی منسوب به ایشان را که به قاضی اهانت می‌کرد و او را وابسته و مرتبط با رژیم پهلوی می‌شمرد، جعلی دانست.(۴/۴۵۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۰۷ ـ ۵۰۹.)
امام‌خمینی در نامه‌ها، پیام‌ها و تلگراف‌های خود، قاضی طباطبایی را سید علما، پناهگاه مردم، انسان مبارز و تبعیدرفته معرفی کرده و افزوده است که او خدمتگزار [[اسلام]] و [[مسلمین]] به ‌شمار می‌رفت (۲/۱۲۸؛ ۴/۴۵۴ و ۱۰/۴۵۲). ایشان امثال قاضی را همچون دست [[رسول گرامی اسلام(ص)]] و خدمتگزار اسلام (۱/۴۲۱ ـ ۴۲۲) و از دوستان قدیمی خود و خدمتگزار به اسلام و مسلمانان و مخالف با دستگاه رژیم پهلوی شمرده است و تلگرامی منسوب به ایشان را که به قاضی اهانت می‌کرد و او را وابسته و مرتبط با رژیم پهلوی می‌شمرد، جعلی دانست.(۴/۴۵۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۰۷ ـ ۵۰۹.)


قاضی طباطبایی در دهم آبان ۱۳۵۸ و در ۶۵سالگی پس از اقامه نماز مغرب و عشا در مسجد شعبان تبریز، در مسیر خانه به ‌دست عوامل گروه فرقان به ‌شهادت رسید (عبد یزدانی، مصاحبه، ۱۰۴ ـ ۱۰۵). با مشورت تلفنی با امام‌خمینی، پیکر وی را در مسجد مقبره تبریز، در کنار اجدادش دفن کردند و او به عنوان «اولین شهید محراب» معروف شد.<ref>(عبد یزدانی، مصاحبه، ۱۰۴ ـ ۱۰۶؛ ابراهیم‌نژاد، شهید آیت‌آلله قاضی طباطبایی، ۲/۸۲۸.)</ref>
قاضی طباطبایی در دهم آبان ۱۳۵۸ و در ۶۵سالگی پس از [[اقامه نماز مغرب و عشا]] در [[مسجد شعبان تبریز]]، در مسیر خانه به ‌دست عوامل [[گروه فرقان]] به ‌شهادت رسید (عبد یزدانی، مصاحبه، ۱۰۴ ـ ۱۰۵). با مشورت تلفنی با امام‌خمینی، پیکر وی را در [[مسجد مقبره تبریز]]، در کنار اجدادش دفن کردند و او به عنوان [[«اولین شهید محراب»]] معروف شد.<ref>(عبد یزدانی، مصاحبه، ۱۰۴ ـ ۱۰۶؛ ابراهیم‌نژاد، شهید آیت‌آلله قاضی طباطبایی، ۲/۸۲۸.)</ref>


امام‌خمینی شهادت قاضی طباطبایی را ضایعه ناگوار و او را عالم مجاهد دانست و به عموم مسلمانان متعهد و علمای مجاهد و مردم غیور و مجاهد آذربایجان و به بازماندگان وی تسلیت گفت و از خداوند صبر انقلابی برای مجاهدان راه اسلام را خواستار شد. ایشان این مصیبت‌ها را نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و ناتوانی و خودباختگی آنان شمرد و با اجتناب‌ناپذیر شمردن چنین ضایعه‌های در انقلابی که ابرقدرت‌ها را به عقب رانده، از مردم خواست از پای ننشینند. ایشان همچنین خاطرنشان ساخت که ملت‌های مسلمان باید از فداکاری مجاهدین ایران الگو بگیرند و با پیوستن به هم، سدّ استعمار و استثمار را بشکنند و به سوی آزادگی و زندگی انسانی به پیش روند (۱۰/۴۲۰ ـ ۴۲۱). ایشان در سخنرانی خود نیز همچنین در دیدار مردمی، با محکوم‌کردن ترور قاضی طباطبایی، او را از دوستان قدیمی و باسابقه خود و کسی که حبس‌ها رفته، مجاهدت‌ها کرده و تبعیدها کشیده برشمرد (۱۰/۴۵۲) و با اشاره به فتنه و آشوب در آذربایجان در آغاز انقلاب و تحرکات گروه‌های منحرف برای برهم‌زدن برنامه‌های اسلامی، به پیش‌قدمی مردم آذربایجان و زحمات شخصیت‌های تاریخی آنان اشاره کرده و ترور شخصیت‌هایی مانند قاضی طباطبایی را ناشی از دشمنی گروه‌هایی مانند گروه فرقان و چریک‌های فدایی خلق با اسلام و مسلمانان دانست (۱۱/۵۲۴ ـ ۵۲۶). امام‌خمینی همچنین در پی ترور محمد مفتح در بیست و هفتم آذر ۱۳۵۸، در تشریح حماقت دشمنان اسلام در ترور شخصیت‌های برجسته نهضت اسلامی از شهادت قاضی طباطبایی یاد کرد (۱۱/۳۳۴). قاضی طباطبایی به نویسندگی نیز توجه داشت؛ به‌ویژه قلم عربی او روان و ستودنی بود.<ref>(مجتهد شبستری، مصاحبه، ۷۳.)</ref> او در مجامع علمی داخل و خارج ایران اعتبار ویژه‌ای داشت و مقالاتش در نشریات معتبری چون العرفان، المواهب و رسالة الاسلام چاپ می‌شد. وی بیش از چهل اثر دارد که برخی منتشر نشده است.<ref>(هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۴۶ ـ ۴۹.)</ref> تحقیق جامع درباره اربعین سیدالشهدا(ع) در ۶۸۹ صفحه ازجمله آثار منتشر شده اوست.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۳۲.)</ref> او در این تحقیق به حدود پانصد اثر تحقیقی مراجعه و استناد کرده تا حقایق عاشورای حسینی را نشان دهد.<ref>(گلی ‌زواره، زندگینامه، ۲۳.)</ref>
امام‌خمینی شهادت قاضی طباطبایی را ضایعه ناگوار و او را عالم مجاهد دانست و به عموم مسلمانان متعهد و [[علما]]<nowiki/>ی مجاهد و مردم غیور و مجاهد آذربایجان و به بازماندگان وی تسلیت گفت و از خداوند صبر انقلابی برای مجاهدان راه اسلام را خواستار شد. ایشان این مصیبت‌ها را نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و ناتوانی و خودباختگی آنان شمرد و با اجتناب‌ناپذیر شمردن چنین ضایعه‌های در انقلابی که ابرقدرت‌ها را به عقب رانده، از مردم خواست از پای ننشینند. ایشان همچنین خاطرنشان ساخت که ملت‌های مسلمان باید از فداکاری مجاهدین ایران الگو بگیرند و با پیوستن به هم، سدّ [[استعمار]] و [[استثمار]] را بشکنند و به سوی آزادگی و زندگی انسانی به پیش روند (۱۰/۴۲۰ ـ ۴۲۱). ایشان در سخنرانی خود نیز همچنین در دیدار مردمی، با محکوم‌کردن ترور قاضی طباطبایی، او را از دوستان قدیمی و باسابقه خود و کسی که حبس‌ها رفته، مجاهدت‌ها کرده و تبعیدها کشیده برشمرد (۱۰/۴۵۲) و با اشاره به فتنه و آشوب در آذربایجان در آغاز انقلاب و تحرکات گروه‌های منحرف برای برهم‌زدن برنامه‌های اسلامی، به پیش‌قدمی مردم آذربایجان و زحمات شخصیت‌های تاریخی آنان اشاره کرده و ترور شخصیت‌هایی مانند قاضی طباطبایی را ناشی از دشمنی گروه‌هایی مانند گروه فرقان و [[چریک‌های فدایی خلق]] با اسلام و مسلمانان دانست (۱۱/۵۲۴ ـ ۵۲۶). امام‌خمینی همچنین در پی ترور [[محمد مفتح]] در بیست و هفتم آذر ۱۳۵۸، در تشریح حماقت دشمنان اسلام در ترور شخصیت‌های برجسته نهضت اسلامی از شهادت قاضی طباطبایی یاد کرد (۱۱/۳۳۴). قاضی طباطبایی به نویسندگی نیز توجه داشت؛ به‌ویژه قلم عربی او روان و ستودنی بود.<ref>(مجتهد شبستری، مصاحبه، ۷۳.)</ref> او در مجامع علمی داخل و خارج ایران اعتبار ویژه‌ای داشت و مقالاتش در نشریات معتبری چون [[العرفان]]، [[المواهب]] و [[رسالة الاسلام]] چاپ می‌شد. وی بیش از چهل اثر دارد که برخی منتشر نشده است.<ref>(هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۴۶ ـ ۴۹.)</ref> تحقیق جامع درباره [[اربعین سیدالشهدا(ع)]] در ۶۸۹ صفحه ازجمله آثار منتشر شده اوست.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۳۲.)</ref> او در این تحقیق به حدود پانصد اثر تحقیقی مراجعه و استناد کرده تا حقایق عاشورای حسینی را نشان دهد.<ref>(گلی ‌زواره، زندگینامه، ۲۳.)</ref>


همچنین اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیه، تعلیقات بر کتاب‌های الفردوس الاعلی و جنةالمأوی، دو اثر محمدحسین کاشف‌الغطاء و الانوار النعمانیه اثر نعمت‌الله محدث جزایری در چهار جلد، مقدمه و تعلیقات بر کتاب علم امام(ع) اثر محمدحسین مظفر، مقدمه، تعلیقات و تصحیحات برکتاب انیس الموحدین اثر مهدی نراقی، مقدمه و تحقیقات بر تفسیر جوامع الجامع طبرسی از مهم‌ترین آثار وی است.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۳۰ ـ ۱۳۸؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۳/۳۲۳؛ گلی‌ زواره، کاروان علم و عرفان، ۲/۲۶۸ ـ ۲۷۰؛ ابراهیم‌نژاد، شهید آیت‌آلله قاضی طباطبایی، ۲/۸۳۰.)</ref> اثر خطی وی با نام سفرنامه بافت مشتمل بر ۱۰۵۷ صفحه منبع موثق از تاریخ مبارزات مردم و علمای آذربایجان است.<ref>(عبد یزدانی، مصاحبه، ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ نجفی، افق اندیشه، ۱۴۴.)</ref> وی دارای خدمات اجتماعی نیز ازجمله عمران و مرمّت برخی مساجد تبریز می‌باشد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۵۰ ـ ۱۵۲.)</ref>
همچنین [[اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیه]]، تعلیقات بر کتاب‌های [[الفردوس الاعلی]] و [[جنةالمأوی]]، دو اثر محمدحسین کاشف‌الغطاء و [[الانوار النعمانیه]] اثر [[نعمت‌الله محدث جزایری]] در چهار جلد، مقدمه و تعلیقات بر کتاب [[علم امام(ع)]] اثر [[محمدحسین مظفر]]، مقدمه، تعلیقات و تصحیحات برکتاب [[انیس الموحدین]] اثر [[مهدی نراقی]]، مقدمه و تحقیقات بر [[تفسیر جوامع الجامع طبرسی]] از مهم‌ترین آثار وی است.<ref>(نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۳۰ ـ ۱۳۸؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۳/۳۲۳؛ گلی‌ زواره، کاروان علم و عرفان، ۲/۲۶۸ ـ ۲۷۰؛ ابراهیم‌نژاد، شهید آیت‌آلله قاضی طباطبایی، ۲/۸۳۰.)</ref> اثر خطی وی با نام سفرنامه بافت مشتمل بر ۱۰۵۷ صفحه منبع موثق از تاریخ مبارزات مردم و علمای آذربایجان است.<ref>(عبد یزدانی، مصاحبه، ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ نجفی، افق اندیشه، ۱۴۴.)</ref> وی دارای خدمات اجتماعی نیز ازجمله عمران و مرمّت برخی مساجد تبریز می‌باشد.<ref>(نیکبخت و اسماعیل زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۵۰ ـ ۱۵۲.)</ref>


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱۶ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۴۴

سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، روحانی مبارز، نماینده امام‌خمینی، امام‌جمعه تبریز و شهید محراب.

سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی در سیزدهم فروردین ۱۲۹۳ در شهر تبریز به دنیا آمد.[۱] اجداد او در آذربایجان سِمت شیخ‌الاسلامی و قضاوت داشتند[۲] و پدر او میرزاباقر که عموی سیدمحمدحسین طباطبایی، مؤلف تفسیر المیزان است، در حوزه علمیه نجف تحصیل‌کرده بود و از سیدمحمدکاظم یزدی و سیدابوالحسن اصفهانی اجازه روایت داشت و در انقلاب مشروطه، در زمره مبارزان آذربایجان بود. مادر وی رقیه نام داشت.[۳] او در هفت‌سالگی نزد پدر و ‌عموی خود میرزااسدالله قاضی و معلم خصوصی، خواندن و نوشتن را آموخت و در ادامه مشغول درس‌های حوزوی شد و مقدمات را نزد میرزامحمدحسین مکتب‌دار، ‌آقامیرزااحمد نوبری و میرزاعبدالوهاب شعاری ‌فرا گرفت و در مدرسه طالبیه تبریز درس‌های دوره سطح را نزد پدر و ملاعلی واعظ خیابانی آموخت.[۴]

قاضی طباطبایی در سال ۱۳۱۸ به حوزه علمیه قم رفت و کفایة الاصول را نزد سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی و سیدمحمدرضا گلپایگانی فرا گرفت و در درس خارج فقه و اصول سیدمحمد حجت کوه‌کمری، سیدصدرالدین صدر، عبدالنبی عراقی، سیدحسین بروجردی و امام‌خمینی شرکت کرد و شرح منظومه سبزواری و اسفار ملاصدرا را نزد امام‌خمینی آموخت. سیدمحمد شبستری، عبدالحسین غروی، سیدمحمدحسین حسینی تهرانی و سیدعزالدین حسینی زنجانی ازجمله هم‌بحث‌های او در قم بودند.[۵] وی در سال ۱۳۰۹ با سیده‌فریده، دختر استاد و عموی خود، میرزااسدالله قاضی ازدواج کرد و همسرش در مبارزات سیاسی نیز همراه و یار او بود. حاصل این ازدواج چهار پسر و یک دختر است.[۶]

قاضی در سال ۱۳۶۹ق/ ۱۳۲۸ش با تشویق استادش، حجت کوه‌کمری به عراق رفت و در نجف به حوزه درسی محمدحسین کاشف‌الغطاء، سیدمحسن حکیم، سیدحسین بجنوردی، عبدالحسین رشتی و میرزاباقر زنجانی راه یافت[۷] و با کاشف‌الغطاء رابطه بسیار صمیمانه داشت.[۸] وی در سال ۱۳۳۱ از نجف به تبریز برگشت و مشغول تدریس شد.[۹] وی از حدود بیست تن از علمای بزرگ نجف و قم ازجمله امام‌خمینی (۲/۱۲۸) اجازه امور حسبیه یا اجازه روایت داشت.[۱۰]

قاضی در شانزده‌سالگی در جریان قیام مردم تبریز به رهبری علما، علیه استبداد و دین‌ستیزی رضاشاه پهلوی، همراه پدر خود به مدت دو ماه به تهران و سپس به مدت یک سال به مشهد تبعید شد. در این فاصله خانه آنان در تبریز خراب و به خیابان تبدیل شد.[۱۱] او در دوره محمدرضا پهلوی نیز از سال ۱۳۴۱ با صدور اعلامیه اعتراضی نسبت به تصویبنامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی مبارزات خود را آغاز کرد[۱۲] و با انتشار اعلامیه با جمعی از علمای تبریز اعتراض خود را به فساد و تباهی در مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران نشان داد؛[۱۳] همچنین با تحریم همه‌پرسیِ فرمایشی پهلوی و مخالفت علنی با لوایح شش‌گانه انقلاب سفید در سال ۱۳۴۲ در سخنرانی شدیدی از رژیم پهلوی خواست تا امام‌خمینی را آزاد کند.[۱۴] او در سیزدهم آذر ۱۳۴۲ به‌ دستور سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) بازداشت و به زندان قزل قلعه تهران منتقل شد[۱۵] و پس از حدود دو ماه به شرط خارج‌نشدن از حوزه قضایی تهران آزاد شد و تا آخر سال ۱۳۴۲ تحت نظر بود.[۱۶] امام‌خمینی ضمن تشکر از نامه محبت‌آمیز او، از آزادی وی از زندان رژیم پهلوی اظهار خرسندی کرد (۲۱/۵۳۲).

قاضی پس از آزادی از زندان، مدتی در خانه یکی از بستگان خود در تهران زیر نظر بود؛ سپس به قم رفت و در هجدهم فروردین ۱۳۴۳ با امام‌خمینی دیدار کرد.[۱۷] شهربانی قم در ۲۹/۱/۴۳ ضمن گزارش این دیدار، یادآور شده است از جریان دیدار عکسی تهیه شده که در تبریز پخش شده است[۱۸] و رئیس شهربانی آذربایجان شرقی در نامه‌ای به شهربانی کل کشور این عکس را فرستاده است.[۱۹] با وجود اینکه ساواک او را زیر نظر داشت، وی بدون اعتنا به حساسیت این سازمان، به مشهد سفر کرد و سپس به تبریز رفت. مردم گروه‌گروه به دیدار او می‌رفتند و نیروهای رژیم پهلوی دوباره او را شبانه و با خشونت بازداشت و به تهران منتقل کردند؛[۲۰] اما پس از مدتی کوتاه دچار حمله قلبی شد و در چهارم تیر ۱۳۴۳ آزاد شد. قاضی با وجود بیماری به تبریز بازگشت و از افشاگری علیه رژیم پهلوی دست برنداشت و بار دیگر در پایان مرداد همین سال بازداشت شد؛ ولی به دلیل کسالت در بیمارستان مهر تهران بستری شد.[۲۱]

امام‌خمینی در این مقطع، طی پیامی به قاضی، بازگشت ایشان به تبریز را تبریک گفته و دوام برکات و موفقیت او را در اعلاى کلمه حق و از بین‌بردن باطل از خداوند تعالى خواستار شد (۲۱/۵۳۷). در پی زندانی‌شدن دوباره وی، چند تن از مراجع تقلید ازجمله سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمدهادی میلانی[۲۲] و سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی (مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۲۴۱ و ۲۵۷ ـ ۲۵۸) اعلامیه اعتراضی صادر کردند. امام‌خمینی نیز در نامه به سیدمحمدهادی میلانی و سخنرانی مشهور اعتراض به کاپیتولاسیون، به دستگیری قاضی اعتراض کرده است (۱/۳۲۷ و ۴۲۱) و در پی بستری شدن قاضی، طی تلگرافی خطاب به وی، تأثر خود را از این وضع اعلام و رفع بیماری او را از درگاه خداوند خواستار شد (۱/۳۶۹). در یازدهم آذر ۱۳۴۳ رژیم پهلوی قاضی را از بیمارستان مهر تهران به عراق تبعید کرد و مدت هشت ماه در تبعید ماند.[۲۳] و پس از رهایی در ۲۵/۴/۱۳۴۴ به تبریز بازگشت.[۲۴]

زمانی که امام‌خمینی از تبعیدگاه ترکیه به عراق هجرت کرد، قاضی طباطبایی در نامه‌ای، ورود ایشان به نجف اشرف را تبریک گفت.[۲۵] ایشان نیز در نامه‌ای به وی از او تشکر کرد (۲۱/۵۵۲). وی در سال ۱۳۴۵ از پذیرفتن قرآن محمدرضا پهلوی سر باز زد (همان) و در اردیبهشت ۱۳۴۶ پس از انجام فریضه حج وارد عراق شد و با امام‌خمینی دیدارکرد.[۲۶] موضع‌گیری پیاپی او علیه رژیم پهلوی موجب تبعید وی به شهر بافت کرمان از سال ۱۳۴۷ شد و این تبعید تا تابستان ۱۳۴۸ ادامه یافت و سپس به ‌دنبال آن، به زنجان تبعید شد.[۲۷] در ۱/۹/۱۳۴۸ سیداحمد خوانساری از مراجع تقلید وقت در نامه‌ای به رئیس ساواک، خواستار رفع ممنوعیت از وی و و برگشت او به تبریز شد.[۲۸] قاضی پس از چهار ماه در ۶/۹/۱۳۴۸ آزاد شد و به تبریز بازگشت. اسناد ساواک از مراقبت تمامی اعمال و رفتار قاضی خبر داده است؛[۲۹] چنان‌که به استناد نامه قاضی طباطبایی به سیدمرتضی پسندیده برادر امام‌خمینی درباره تداوم خط مبارزاتی امام‌خمینی، وی را عامل و مبلّغ ایشان شمرده است.[۳۰]

قاضی طباطبایی افزون بر هماهنگی با نمایندگان امام‌خمینی، از طریق همسر خود در سازماندهی زنان در اعتراض علیه رژیم پهلوی، فعال بود و ساواک نیز به آن اشاره کرده است؛[۳۱] چنان‌که در سال ۱۳۴۹ از تبلیغ وی درباره مرجعیت امام‌خمینی پس از درگذشت سیدمحسن حکیم خبر داده است.[۳۲] وی به ‌مناسبت درگذشت ناگهانی و مشکوک سیدمصطفی خمینی، فرزند ارشد امام‌خمینی، تسلیت‌نامه‌ای خدمت ایشان فرستاد و ایشان در پاسخ نامه وی، آن را ناشی از عواطف کریمه قاضی دانست و از او خواست که از دیگر دوستان و آشنایان نیز از جانب ایشان تشکر کند (۲۱/۶۲۷).

قاضی طباطبایی در پی انتشار مقاله توهین‌آمیز روزنامه اطلاعات در هفدهم دی‌ ۱۳۵۶، نماز جماعت خود را به نشانه اعتراض تعطیل و در سخنرانی‌های خود این اقدام را محکوم کرد[۳۳] و در پی حادثه نوزده دی قم (← مقاله نوزده دی)، وی با سخنرانی در تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۶ دور تازه‌ای از فعالیت‌های خود را آغاز کرد و در قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز که به ‌مناسبت اربعین شهدای نوزده دی قم صورت گرفت، با دستور بستن بازار تبریز، نقش اعتراضی مؤثّری ایفا کرد.[۳۴] امام‌خمینی به ‌مناسبت این قیام، پیام مفصلی صادر کرد و از مبارزات تاریخی مردم تبریز قدردانی و با خانواده شهدای حادثه نوزدهم دی ابراز همدردی و از رژیم پهلوی به‌شدت انتقاد کرد (۳/۳۵۳ ـ ۳۵۵). همچنین دیگر مراجع درباره حادثه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ تبریز اعلامیه صادر و از تلاش صادقانه قاضی طباطبایی قدردانی و حمایت کردند.(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱/۴۲۹ ـ ۴۳۴) (← مقاله بیست و نه بهمن). قاضی در این حوادث ارتباط مستقیم با امام‌خمینی داشت و به همین دلیل در سازماندهی انقلابیان تبریز بسیار موفق عمل می‌کرد.[۳۵] او در ۲۷/۳/۱۳۵۷ به ‌مناسبت کشته‌شدن جمعی از دانشجویان دانشگاه تبریز به دست نیروهای رژیم، اعلامیه صادر کرد و از خطیبان و سخنوران برجسته، برای سخنرانی در مسجد شعبان، به هدف گسترش مبارزات دعوت کرد.[۳۶]

در پی تحریم برگزاری جشن نیمه شعبان ۱۳۵۷ از سوی امام‌خمینی در اعتراض به ظلم و جنایت‌های رژیم پهلوی، قاضی طباطبایی ضمن پیروی از دستور ایشان، سیدکاظم شریعتمداری را که حاضر به اعلام تحریم نبود، با ارتباط و اصرار خود به اعلام تحریم وادار کرد.[۳۷] وی پس از کشتار هفدهم شهریور آن سال در میدان ژاله تهران، دستور اعتصاب و تعطیلی بازار تبریز را صادر کرد(نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲) و در سوم مهر ۱۳۵۷ به همراه سیدحسن انگجی به عنوان جامعه علمای آذربایجان، در اعتراض به محاصره خانه امام‌خمینی در نجف، تلگراف تندی به سفارت عراق در ایران مخابره کرد[۳۸] و از بازاریان تبریز خواست تا بازار را تعطیل کنند.[۳۹] پس از هجرت امام‌خمینی به پاریس او و سیدحسن انگجی در تلگرافی به والری ژیسکاردستن، رئیس‌جمهور وقت فرانسه، ضمن ستایش از شخصیت و جایگاه امام‌خمینی، بر مراقبت از ایشان تأکید کردند.[۴۰] قاضی در ۲۲ و ۲۳/۷/۱۳۵۷ به ‌مناسبت چهلم شهدای هفده شهریور و سالگرد درگذشت سیدمصطفی خمینی، مجلس بزرگداشت گرفت و از امام‌خمینی و فرزند ایشان تجلیل کرد.[۴۱] (ببینید: هفده شهریور) قاضی طباطبایی برخی از اعلامیه‌های امام‌خمینی را از پاریس مستقیماً دریافت می‌کرد؛ ازجمله اعلامیه ایشان در بیست ‌و هفتم آبان ۱۳۵۷، تلفنی از پاریس به وی ابلاغ شد و در دسترس انقلابیان قرار گرفت.[۴۲] همچنین ساواک در ۲۷/۸/۱۳۵۷ از تماس فرد ناشناسی از پاریس با قاضی طباطبایی در موضوع ستایش امام‌خمینی از اعتصاب کارگران شرکت ملی نفت خبر داده است.[۴۳] وی قدرت بسیج مردمی داشت و در نهم دی ۱۳۵۷ بیش از ده هزار نفر به رهبری وی در تبریز دست به راهپیمایی زدند؛[۴۴] همچنین خانه وی محل رفت ‌و آمد مبارزان بود. ساواک از چندین خانه خالی خبر داده است که در اختیار قاضی طباطبایی قرار داشته و همسر او زنان را در این خانه‌ها جمع و علیه رژیم تبلیغ می‌کرد.[۴۵] وی که در تحصن و اعتصاب کارگران کارخانه‌ها، پالایشگاه نفت و دانشگاهیان تبریز نقش اساسی داشت،[۴۶] در محرم سال ۱۳۵۷ پیرو پیام امام‌خمینی درباره گسترش مبارزات علیه رژیم (۵/۷۵)، فعالیت خود را بیشتر کرد و در روز هفتم محرم مردم با پلیس درگیر شدند که منجر به شهادت چند نفر شد.[۴۷] نیز در شانزدهم دی‌ ۱۳۵۷ پس از اعلام عزای عمومی از سوی امام‌خمینی (۵/۳۵۰ ـ ۳۵۱)، مردم تبریز را دعوت به تظاهرات گسترده کرد و ساواک نیز او را عامل این تظاهرات دانست.[۴۸]

سیدمحمدتقی فرزند قاضی طباطبایی ورود امام‌خمینی را از شیرین‌ترین خاطرات زندگی پدر خود دانسته است؛ چنان‌که قاضی در هنگام عبور هواپیمای حامل ایشان از فضای آسمان تبریز، پیام تبریکی به ایشان مخابره کرده و با جواب محبت‌آمیز ایشان مواجه شده بود (۹۳ ـ ۹۴). پس از ورود امام‌خمینی در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ به ایران قاضی طباطبایی با فرزندان و عده‌ای از مردم آذربایجان به دیدار ایشان شتافت و به سفارش ایشان به تبریز بازگشت.[۴۹]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام‌خمینی در ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ در پیامی به مردم تبریز از آنان خواست تا جلوی بی‌نظمی‌های برخی وابستگان به رژیم پهلوی را بگیرند (۶/۱۳۹) و پیرو پیام ایشان کمیته مرکزی امام‌خمینی در تبریز، زیر نظر قاضی طباطبایی تشکیل شد و به فعالیت و نظم‌بخشیدن به امور پرداخت.[۵۰] وی همچنین از اقدام‌های افراطی و خودسرانه علیه اشخاص، ازجمله بهائیان، جلوگیری کرد.[۵۱] وی به ‌دلیل حمایت امام‌خمینی از تشکیل حزب جمهوری اسلامی،[۵۲] این حزب را تأیید و دراین‌باره اعلامیه‌ای نیز صادر کرد؛[۵۳] اما در برابر برخی اقدامات نادرست حزب جمهوری خلق مسلمان و برخی طرفداران سیدکاظم شریعتمداری ایستاد . پس از شهادت مرتضی مطهری، قاضی در پیامی به امام‌خمینی این ضایعه جانگداز را تسلیت گفت و ایشان نیز در پاسخ، از اظهار تفقد و محبت وی تشکر کرد و از او خواست مراتب تشکر و سلام ایشان را به عموم علماى اعلام تبریز، اصناف و سایر طبقات دراین‌باره ابلاغ کند (۲۱/۶۴۹).‏ ‏ (ببینید: حزب جمهوری خلق مسلمان و سیدکاظم شریعتمداری) قاضی طباطبایی که شاگرد خاص امام‌خمینی در علوم عقلی و نقلی بود،[۵۴] با ایشان رابطه صمیمانه داشت و به این نسبت و رابطه شاگردی افتخار می‌کرد.[۵۵] او که بسیار شیفته امام‌خمینی بود، با وجود آنکه خود در زمره علمای بزرگ به ‌حساب می‌آمد، ولی در مواضع سیاسی و اجتماعی، نظر ایشان را برای خود حجت می‌دانست. وی از امام‌خمینی با عنوان «الامام المجاهد الاکبر فی سبیل الله تعالی» یاد کرده است.[۵۶] او که «خمینی آذربایجان» یا «خمینی دوم» نامیده می‌شد،[۵۷] در تبریز به ‌دلیل حمایت صریح از امام‌خمینی و ترویج ایشان، در برخی محافل مورد بی‌مهری قرار می‌گرفت؛ ولی هرگز از مواضع خود کوتاه نمی‌آمد.[۵۸] او در زنده‌کردن نام امام‌خمینی و ترویج ایشان در تبریز، پرچمدار بود و ایشان را رهبر انقلاب، قائد اعظم، ابرمرد تاریخ معاصر اسلام و تشیع می‌دانست.[۵۹] او پس از درگذشت سیدمحسن حکیم، مرجعیت و اعلمیت امام‌خمینی را با وجود فشار نیروهای رژیم ترویج و در آثار علمی خود نیز مرجعیت ایشان را یادآوری می‌کرد.[۶۰]

امام‌خمینی در نامه‌ها، پیام‌ها و تلگراف‌های خود، قاضی طباطبایی را سید علما، پناهگاه مردم، انسان مبارز و تبعیدرفته معرفی کرده و افزوده است که او خدمتگزار اسلام و مسلمین به ‌شمار می‌رفت (۲/۱۲۸؛ ۴/۴۵۴ و ۱۰/۴۵۲). ایشان امثال قاضی را همچون دست رسول گرامی اسلام(ص) و خدمتگزار اسلام (۱/۴۲۱ ـ ۴۲۲) و از دوستان قدیمی خود و خدمتگزار به اسلام و مسلمانان و مخالف با دستگاه رژیم پهلوی شمرده است و تلگرامی منسوب به ایشان را که به قاضی اهانت می‌کرد و او را وابسته و مرتبط با رژیم پهلوی می‌شمرد، جعلی دانست.(۴/۴۵۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۰۷ ـ ۵۰۹.)

قاضی طباطبایی در دهم آبان ۱۳۵۸ و در ۶۵سالگی پس از اقامه نماز مغرب و عشا در مسجد شعبان تبریز، در مسیر خانه به ‌دست عوامل گروه فرقان به ‌شهادت رسید (عبد یزدانی، مصاحبه، ۱۰۴ ـ ۱۰۵). با مشورت تلفنی با امام‌خمینی، پیکر وی را در مسجد مقبره تبریز، در کنار اجدادش دفن کردند و او به عنوان «اولین شهید محراب» معروف شد.[۶۱]

امام‌خمینی شهادت قاضی طباطبایی را ضایعه ناگوار و او را عالم مجاهد دانست و به عموم مسلمانان متعهد و علمای مجاهد و مردم غیور و مجاهد آذربایجان و به بازماندگان وی تسلیت گفت و از خداوند صبر انقلابی برای مجاهدان راه اسلام را خواستار شد. ایشان این مصیبت‌ها را نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و ناتوانی و خودباختگی آنان شمرد و با اجتناب‌ناپذیر شمردن چنین ضایعه‌های در انقلابی که ابرقدرت‌ها را به عقب رانده، از مردم خواست از پای ننشینند. ایشان همچنین خاطرنشان ساخت که ملت‌های مسلمان باید از فداکاری مجاهدین ایران الگو بگیرند و با پیوستن به هم، سدّ استعمار و استثمار را بشکنند و به سوی آزادگی و زندگی انسانی به پیش روند (۱۰/۴۲۰ ـ ۴۲۱). ایشان در سخنرانی خود نیز همچنین در دیدار مردمی، با محکوم‌کردن ترور قاضی طباطبایی، او را از دوستان قدیمی و باسابقه خود و کسی که حبس‌ها رفته، مجاهدت‌ها کرده و تبعیدها کشیده برشمرد (۱۰/۴۵۲) و با اشاره به فتنه و آشوب در آذربایجان در آغاز انقلاب و تحرکات گروه‌های منحرف برای برهم‌زدن برنامه‌های اسلامی، به پیش‌قدمی مردم آذربایجان و زحمات شخصیت‌های تاریخی آنان اشاره کرده و ترور شخصیت‌هایی مانند قاضی طباطبایی را ناشی از دشمنی گروه‌هایی مانند گروه فرقان و چریک‌های فدایی خلق با اسلام و مسلمانان دانست (۱۱/۵۲۴ ـ ۵۲۶). امام‌خمینی همچنین در پی ترور محمد مفتح در بیست و هفتم آذر ۱۳۵۸، در تشریح حماقت دشمنان اسلام در ترور شخصیت‌های برجسته نهضت اسلامی از شهادت قاضی طباطبایی یاد کرد (۱۱/۳۳۴). قاضی طباطبایی به نویسندگی نیز توجه داشت؛ به‌ویژه قلم عربی او روان و ستودنی بود.[۶۲] او در مجامع علمی داخل و خارج ایران اعتبار ویژه‌ای داشت و مقالاتش در نشریات معتبری چون العرفان، المواهب و رسالة الاسلام چاپ می‌شد. وی بیش از چهل اثر دارد که برخی منتشر نشده است.[۶۳] تحقیق جامع درباره اربعین سیدالشهدا(ع) در ۶۸۹ صفحه ازجمله آثار منتشر شده اوست.[۶۴] او در این تحقیق به حدود پانصد اثر تحقیقی مراجعه و استناد کرده تا حقایق عاشورای حسینی را نشان دهد.[۶۵]

همچنین اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیه، تعلیقات بر کتاب‌های الفردوس الاعلی و جنةالمأوی، دو اثر محمدحسین کاشف‌الغطاء و الانوار النعمانیه اثر نعمت‌الله محدث جزایری در چهار جلد، مقدمه و تعلیقات بر کتاب علم امام(ع) اثر محمدحسین مظفر، مقدمه، تعلیقات و تصحیحات برکتاب انیس الموحدین اثر مهدی نراقی، مقدمه و تحقیقات بر تفسیر جوامع الجامع طبرسی از مهم‌ترین آثار وی است.[۶۶] اثر خطی وی با نام سفرنامه بافت مشتمل بر ۱۰۵۷ صفحه منبع موثق از تاریخ مبارزات مردم و علمای آذربایجان است.[۶۷] وی دارای خدمات اجتماعی نیز ازجمله عمران و مرمّت برخی مساجد تبریز می‌باشد.[۶۸]

پانویس

  1. (هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۲۳؛ لواسانی، سایه طوبا، ۵.)
  2. (نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۴۹.)
  3. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۲ ـ ۹۳ و ۱۰۴ ـ ۱۰۵.)
  4. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۵ ـ ۹۶ و ۱۰۱؛ لواسانی، سایه طوبا، ۷.)
  5. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۰۱ ـ ۱۰۴.)
  6. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۳ ـ ۹۵.)
  7. (قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۸؛ شعردوست، مجلس‌نشین قدس، ۲۶.)
  8. (گلی‌ زواره، زندگینامه، ۱۰؛ لواسانی، سایه طوبا، ۹.)
  9. (موسوی اصل، مصاحبه، ۱۲۷؛ نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۰۷ ـ ۱۰۸.)
  10. (هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۱۰۷ ـ ۱۲۱؛ نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۰۹ ـ ۱۱۷.)
  11. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۹۷ ـ ۹۸؛ نجفی، مروری بر، ۱۳، ۲۷ ـ ۲۸؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۴.)
  12. (مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۴ و ۴۷.)
  13. (مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۰۰ ـ ۱۰۳.)
  14. (نجفی، مروری بر، ۱۳.)
  15. (قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۸ ـ ۸۹.)
  16. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۹۳ ـ ۱۹۷.)
  17. (نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۰.)
  18. (مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ۱/۳۱۸.)
  19. (مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ۱/۳۱۹.)
  20. (الهی طباطبایی، مصاحبه، ۱۱۷؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۹.)
  21. (نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۰.)
  22. (مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۲۲۰، ۲۲۳ و ۲۳۳.)
  23. (نجفی، مروری بر، ۱۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۸ ـ ۸۹.)
  24. (نجفی، مروری بر، ۱۴.)
  25. (نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۰.)‏
  26. (نجفی، مروری بر، ۱۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۲۰۹.)
  27. (نجفی، مروری بر، ۱۴.)
  28. (قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۴۸ ـ ۳۵۰.)
  29. (قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۵۳.)
  30. (قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۴۴۱ ـ ۴۴۴.)
  31. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۱۲ ـ ۳۱۵.)
  32. (قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۶۶ ـ ۳۶۷؛ نجفی، آذربایجان به روایت اسناد، ۱۸۵ ـ ۱۸۶.)
  33. (نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۱.)
  34. (نجفی، مروری بر، ۱۴.)
  35. (ارسلانی، مصاحبه، ۲۰ ـ ۲۱.)
  36. (ارسلانی، مصاحبه، ۱۴ ـ ۱۵.)
  37. (نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۱ ـ ۳۵۲.)
  38. (مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲۱/۲۹۹.)
  39. (نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲؛ نجفی، مروری بر، ۱۵.)
  40. (مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۳۸۳؛ نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲.)
  41. (مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۳۹۶ ـ ۳۹۸.)
  42. (قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۱۷ ـ ۵۲۲.)
  43. (قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۲۳.)
  44. (قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۵۳۸ ـ ۵۴۰.)
  45. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۱۳ ـ ۳۱۴.)
  46. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۲۳ ـ ۳۲۴.)
  47. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۱۶ ـ ۳۱۹.)
  48. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۲۴ ـ ۳۲۵.)
  49. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۳۶ ـ ۳۳۹؛ نیکبخت، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، ۳۵۲.)
  50. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۴۰ ـ ۳۴۲.)
  51. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۴۰ ـ ۳۴۶.)
  52. (‌هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۲۱۶ ـ ۲۱۸.)
  53. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۴۸.)
  54. (قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، ۸۷ ـ ۸۸.)
  55. (شعردوست، مجلس‌نشین قدس، ۳۲ ـ ۳۳.)
  56. (شعردوست، مجلس‌نشین قدس، ۸۶.)
  57. (نیکبخت و اسماعیل زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۵۳ ـ ۱۵۴؛ قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، ۳۸۹.)
  58. (مجتهد شبستری، مصاحبه، ۷۲؛ لواسانی، سایه طوبا، ۷۱ ـ ۷۲؛ هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۹۶.)
  59. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۳۲۷ ـ ۳۳۱ و ۳۴۸ ـ ۳۴۹.)
  60. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۲۵۸ ـ ۲۶۲.)
  61. (عبد یزدانی، مصاحبه، ۱۰۴ ـ ۱۰۶؛ ابراهیم‌نژاد، شهید آیت‌آلله قاضی طباطبایی، ۲/۸۲۸.)
  62. (مجتهد شبستری، مصاحبه، ۷۳.)
  63. (هاشم‌زاده هریسی، حقیقت مغفول، ۴۶ ـ ۴۹.)
  64. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۳۲.)
  65. (گلی ‌زواره، زندگینامه، ۲۳.)
  66. (نیکبخت و اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۳۰ ـ ۱۳۸؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۳/۳۲۳؛ گلی‌ زواره، کاروان علم و عرفان، ۲/۲۶۸ ـ ۲۷۰؛ ابراهیم‌نژاد، شهید آیت‌آلله قاضی طباطبایی، ۲/۸۳۰.)
  67. (عبد یزدانی، مصاحبه، ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ نجفی، افق اندیشه، ۱۴۴.)
  68. (نیکبخت و اسماعیل زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، ۱۵۰ ـ ۱۵۲.)

منابع

  • ابراهیم‌نژاد، محمد، شهید آیت‌آلله قاضی طباطبایی، چاپ‌شده در گلشن ابرار، قم، معروف، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • ارسلانی، کریم، مصاحبه، چاپ‌شده در حماسه ۲۹ بهمن تبریز، به ‌کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • الهی طباطبایی، سیدمحمد، مصاحبه، چاپ‌شده در تنهایی و پایداری، روایتی از حیات و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، تدوین حسین نجفی، تبریز، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی و ستاد یادواره شهدای منطقه حکم‌آباد تبریز، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تصحیح سیدهدایت‌الله مسترحمی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۵۲ش.
  • شعردوست، علی‌اصغر، مجلس‌نشین قدس، یادواره پیشگام شهدای محراب، آیت‌الله قاضی طباطبایی، قم، دانش اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  • عبد یزدانی، محمدحسن، مصاحبه، چاپ‌شده در تنهایی و پایداری، روایتی از حیات و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، تدوین حسین نجفی، تبریز، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی و ستاد یادواره شهدای منطقه حکم‌آباد تبریز، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • قاضی طباطبایی، سیدمحمدتقی، مصاحبه، چاپ‌شده در تنهایی و پایداری، روایتی از حیات و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، تدوین حسین نجفی، تبریز، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی و ستاد یادواره شهدای منطقه حکم‌آباد تبریز، ۱۳۷۹ش.
  • قاضی طباطبایی، سیدمحمدعلی، یاران امام به روایت اسنادساواک، شهیدقاضی طباطبایی جلوه محراب، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • گلی ‌زواره قمشه‌ای، غلامرضا، زندگینامه شهید آیت‌الله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، قم، دفتر عقل، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • گلی ‌زواره قمشه‌ای، غلامرضا، کاروان علم و عرفان، قم، حضور، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • لواسانی، سعید، سایه طوبا، نگاهی به‌زندگی آیت‌الله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، تهران، شاهد، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • مجتهد شبستری، محسن، مصاحبه، چاپ‌شده در تنهایی و پایداری، روایتی از حیات و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، تدوین حسین نجفی، تبریز، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی و ستاد یادواره شهدای منطقه حکم‌آباد تبریز، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، امام‌ در آینه اسناد، سیر مبارزات امام‌خمینی به روایت اسناد شهربانی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، امام‌ در آینه اسناد، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • موسوی اصل، سیداسماعیل، مصاحبه، چاپ‌شده در تنهایی و پایداری، روایتی از حیات و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، تدوین حسین نجفی، تبریز، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی و ستاد یادواره شهدای منطقه حکم‌آباد تبریز، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • نجفی، حسین، آذربایجان به روایت اسناد ساواک، چاپ‌شده در تنهایی و پایداری، روایتی از حیات و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، تبریز، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی و ستاد یادواره شهدای منطقه حکم‌آباد تبریز، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • نجفی، حسین، افق اندیشه، درنگی در حیات علمی شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، چاپ‌شده در تنهایی و پایداری، روایتی از حیات و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، تبریز، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی و ستاد یادواره شهدای منطقه حکم‌آباد تبریز، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • نجفی، حسین، مروری بر زندگینامه شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، چاپ‌شده در تنهایی و پایداری، روایتی از حیات و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، تبریز، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی و ستاد یادواره شهدای منطقه حکم‌آباد تبریز، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • نیکبخت، رحیم و صمد اسماعیل‌زاده، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله قاضی طباطبایی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • نیکبخت، رحیم، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، چاپ‌شده در علمای مجاهد، زیر نظر محمدحسن رجبی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • هاشم‌زاده هریسی، ‌هاشم، حقیقت مغفول، نگاهی به مقام علمی و آثار قلمی شهید قاضی طباطبایی، تهران، شاهد، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به ‌کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

حسین صالحی