سیدحسین جزایری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سیدحسین جزایری'''، از شاگردان درس خارج اصول امامخمینی. | '''سیدحسین جزایری'''، از شاگردان درس خارج اصول امامخمینی. | ||
سیدحسین جزایری در سال در ۱۳۰۶ش<ref>برزویی، ص۱۴۸.</ref> در خرمآباد به دنیا آمد.<ref>شریفرازی، ج ۵، ص۲۵.</ref> او دوران ابتدایی را در دبستان ۱۵ بهمن خرمآباد گذراند. آنگاه وارد دبیرستان پهلوی آن شهر شد و سیکل اول متوسطه را در آنجا طی کرد. آنگاه در سال ۱۳۲۳ ش به بروجرد رفت و در حوزه علمیه آن شهر زیر نظر [[سیدحسین بروجردی|آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی]] مقدمات (جامعالمقدمات، سیوطی و حاشیه ملاعبدالله) را خواند<ref>سیفزاده، ص۵۸۱.</ref>پس از یک سال در سال ۱۳۲۴ ش و با عزیمت آیتالله بروجردی به قم، او نیز راهی [[قم]] شد.<ref>شریفرازی، ج ۵، ص۲۵؛ برزویی، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref> و به مدت چهار سال دروس سطح (رسایل، مکاسب و کفایهالاصول) را نزد استادان آنجا فراگرفت<ref>سیفزاده، ص۵۸۱.</ref> او در مصاحبه با سیفزاده و همچنین در زندگینامه خودنوشتی که برای درج در کتاب نامداران لرستان نگاشته، اشارهای به استادان درس سطح خود در قم نکرده است<ref>سیفزاده، ص۵۸۱.</ref> جزایری از سال ۱۳۲۸ش به درس خارج فقه و اصول آیتالله بروجردی راه یافت و به استفاده از درس ایشان پرداخت و درس خارج فقه ایشان را در ۱۱۰۰ صفحه و درس خارج اصول ایشان را در ۷۰۰ صفحه تقریر کرد. همزمان در درس خارج فقه (مکاسب) [[سیدمحمد حجت کوهکمری|آیتالله سیدمحمد حجت کوهکمری]] حاضر میشد و آن درس را در ۵۰۰ صفحه تقریر کرد و پس از ارائه به استادش، مورد تشویق ایشان قرار گرفت. او از سال ۱۳۳۰ ش در درس خارج اصول [[سیدمحمدتقی خوانساری|آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری]] نیز حاضر شد که تا پایان عمر آیتالله خوانساری تداوم داشت و تقریری ۷۰۰ صفحهای از آن درس دارد. جزایری در زندگینامه خودنوشت خود تأکید میکند که یک دوره کامل در [[درس خارج اصول امامخمینی]] شرکت | سیدحسین جزایری در سال در ۱۳۰۶ش.<ref>برزویی، ص۱۴۸.</ref> در خرمآباد به دنیا آمد.<ref>شریفرازی، ج ۵، ص۲۵.</ref> او دوران ابتدایی را در دبستان ۱۵ بهمن خرمآباد گذراند. آنگاه وارد دبیرستان پهلوی آن شهر شد و سیکل اول متوسطه را در آنجا طی کرد. آنگاه در سال ۱۳۲۳ ش به بروجرد رفت و در حوزه علمیه آن شهر زیر نظر [[سیدحسین بروجردی|آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی]] مقدمات (جامعالمقدمات، سیوطی و حاشیه ملاعبدالله) را خواند.<ref>سیفزاده، ص۵۸۱.</ref>پس از یک سال در سال ۱۳۲۴ ش و با عزیمت آیتالله بروجردی به قم، او نیز راهی [[قم]] شد.<ref>شریفرازی، ج ۵، ص۲۵؛ برزویی، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref> و به مدت چهار سال دروس سطح (رسایل، مکاسب و کفایهالاصول) را نزد استادان آنجا فراگرفت.<ref>سیفزاده، ص۵۸۱.</ref> او در مصاحبه با سیفزاده و همچنین در زندگینامه خودنوشتی که برای درج در کتاب نامداران لرستان نگاشته، اشارهای به استادان درس سطح خود در قم نکرده است.<ref>سیفزاده، ص۵۸۱.</ref> جزایری از سال ۱۳۲۸ش به درس خارج فقه و اصول آیتالله بروجردی راه یافت و به استفاده از درس ایشان پرداخت و درس خارج فقه ایشان را در ۱۱۰۰ صفحه و درس خارج اصول ایشان را در ۷۰۰ صفحه تقریر کرد. همزمان در درس خارج فقه (مکاسب) [[سیدمحمد حجت کوهکمری|آیتالله سیدمحمد حجت کوهکمری]] حاضر میشد و آن درس را در ۵۰۰ صفحه تقریر کرد و پس از ارائه به استادش، مورد تشویق ایشان قرار گرفت. او از سال ۱۳۳۰ ش در درس خارج اصول [[سیدمحمدتقی خوانساری|آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری]] نیز حاضر شد که تا پایان عمر آیتالله خوانساری تداوم داشت و تقریری ۷۰۰ صفحهای از آن درس دارد. جزایری در زندگینامه خودنوشت خود تأکید میکند که یک دوره کامل در [[درس خارج اصول امامخمینی]] شرکت داشته.<ref>برزویی، ص۱۴۹؛ سیفزاده، ص۵۸۲.</ref> بنابراین او در دوره دوم درس خارج اصول امامخمینی که از سال ۱۳۳۰ش تا ۱۳۳۷ش تداوم داشت شرکت میکرده است. او آن درس را هم در ۹۰۰ صفحه تقریر نمود.<ref>سیفزاده، ص۵۸۲؛ برزویی، ص۱۴۹.</ref> ولی اطلاعی از سرنوشت این تقریرها در دست نیست. علاوه بر آن از درس خارج فقه یا اصول یا هر دو درس [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی|آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] نیز سود میبرد.<ref>شریفرازی، ج ۵، ص۲۵.</ref> | ||
او همزمان با تحصیل دروس خارج فقه و اصول، به تحصیل دروس عقلی نیز میپرداخت و به مدت ده سال در درس فلسفه [[سیدمحمدحسین طباطبایی|علامه سیدمحمدحسین طباطبایی]] (درس اسفار اربعه ملاصدرا شیرازی، شرح منظومه ملاهادی سبزواری و کتاب شفای ابنسینا) حضور مییافت. در کنار تحصیل، از تدریس نیز غافل نبود و از همان سالهای نخستین حضور در قم، به تدریس مقدمات، منطق، فلسفه (منظومه ملاهادی سبزواری)، کفایهالاصول و مکاسب میپرداخت و سیصد نفر در درس او حاضر میشدند<ref>سیفزاده، ص۵۸۲-۵۸۳.</ref> و به گفته یکی از شاگردانش، «خیلی خوب درس میگفت».<ref>خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج ۱، ص۳۹.</ref> او در سال ۱۳۳۹ش<ref>برزویی، ص۱۴۹.</ref> در حالی که اجازاتی برای تصدی امور شرعیه از آیات [[سیدمحسن حکیم|سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، [[سیدکاظم شریعتمداری]]، مرعشی نجفی و [[سیدعبدالهادی شیرازی]] دریافت کرده | او همزمان با تحصیل دروس خارج فقه و اصول، به تحصیل دروس عقلی نیز میپرداخت و به مدت ده سال در درس فلسفه [[سیدمحمدحسین طباطبایی|علامه سیدمحمدحسین طباطبایی]] (درس اسفار اربعه ملاصدرا شیرازی، شرح منظومه ملاهادی سبزواری و کتاب شفای ابنسینا) حضور مییافت. در کنار تحصیل، از تدریس نیز غافل نبود و از همان سالهای نخستین حضور در قم، به تدریس مقدمات، منطق، فلسفه (منظومه ملاهادی سبزواری)، کفایهالاصول و مکاسب میپرداخت و سیصد نفر در درس او حاضر میشدند.<ref>سیفزاده، ص۵۸۲-۵۸۳.</ref> و به گفته یکی از شاگردانش، «خیلی خوب درس میگفت».<ref>خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج ۱، ص۳۹.</ref> او در سال ۱۳۳۹ش.<ref>برزویی، ص۱۴۹.</ref> در حالی که اجازاتی برای تصدی امور شرعیه از آیات [[سیدمحسن حکیم|سیدمحسن طباطبایی حکیم]]، [[سیدکاظم شریعتمداری]]، مرعشی نجفی و [[سیدعبدالهادی شیرازی]] دریافت کرده بود.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶؛ قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.</ref> به خرمآباد بازگشت و به تبلیغ و امور مذهبی در آن شهر همت گماشت.<ref>برزویی، ص۱۴۹.</ref> و همزمان به مبارزه با کمونیستها پرداخت .<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶.</ref> | ||
سیدحسین جزایری پس از استقرار در خرمآباد، به مبارزه با نفوذ کمونیستها در آن شهر پرداخت<ref>کاظمی، ص۱۹۳-۱۹۵.</ref> بر اساس گزارش [[ساواک]]، جزایری در خرداد ۱۳۴۱ ش از انقلاب مردم الجزایر تجلیل کرد و سپس دولتمردان ایرانی را به باد انتقاد گرفت. در تیر همان سال، به انتقاد از وضعیت فرهنگی پرداخت و بهخصوص از روزنامه کیهان انتقاد کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۷۶؛ قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.</ref> پس از [[دستگیری امامخمینی]] در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، همراه با چهار تن دیگر از روحانیان لرستان، نامههایی دراینباره به آیات [[سیداحمد خوانساری]]، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و [[میرزا هاشم آملی]] ارسال کرد که ساواک از رساندن آن نامهها به آیات مذکور جلوگیری کرد<ref>سیفزاده، ص۵۹۲.</ref> جزایری در تیر ۱۳۴۲ در جلسه هماندیشی علمای خرمآباد برای اعزام نماینده جهت حضور در تحصن روحانیان سراسر کشور در تهران شرکت داشت.<ref>خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج۱، ص۲۳۹.</ref> او در مرداد ۱۳۴۲ و پس از اطلاع از آزادی امامخمینی از حبس، درصدد برگزاری جشن در خرمآباد به آن مناسبت برآمد.<ref>خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج۱، ص۲۶.</ref> پس از آزادی امامخمینی از حبس و حصر و بازگشت به قم، تلگرافی به ایشان ارسال کرد و خطاب به امامخمینی نوشت: «حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی، سلامتی وجود شریف را از درگاه ایزد منان مستدعی است. اینجانب را از صحت مزاج خود مستحضر فرمایید».<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶.</ref> در بهمن ۱۳۴۳ ش از شرکت در جشنی که به مناسبت نجات [[محمدرضا پهلوی|محمدرضاشاه]] از ترور برگزار شده بود خودداری کرد و در ۱۸ بهمن همان سال در سخنانی در خرمآباد، از [[امامخمینی]] تجلیل کرد. به سبب این فعالیتها تحت تعقیب قرار گرفت و به ساواک احضار شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶.</ref> و در سال ۱۳۴۴ ش توسط ساواک ممنوعالمنبر شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶؛ سلیمی، ص۳۱۴.</ref> | سیدحسین جزایری پس از استقرار در خرمآباد، به مبارزه با نفوذ کمونیستها در آن شهر پرداخت.<ref>کاظمی، ص۱۹۳-۱۹۵.</ref> بر اساس گزارش [[ساواک]]، جزایری در خرداد ۱۳۴۱ ش از انقلاب مردم الجزایر تجلیل کرد و سپس دولتمردان ایرانی را به باد انتقاد گرفت. در تیر همان سال، به انتقاد از وضعیت فرهنگی پرداخت و بهخصوص از روزنامه کیهان انتقاد کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۷۶؛ قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.</ref> پس از [[دستگیری امامخمینی]] در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، همراه با چهار تن دیگر از روحانیان لرستان، نامههایی دراینباره به آیات [[سیداحمد خوانساری]]، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و [[میرزا هاشم آملی]] ارسال کرد که ساواک از رساندن آن نامهها به آیات مذکور جلوگیری کرد.<ref>سیفزاده، ص۵۹۲.</ref> جزایری در تیر ۱۳۴۲ در جلسه هماندیشی علمای خرمآباد برای اعزام نماینده جهت حضور در تحصن روحانیان سراسر کشور در تهران شرکت داشت.<ref>خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج۱، ص۲۳۹.</ref> او در مرداد ۱۳۴۲ و پس از اطلاع از آزادی امامخمینی از حبس، درصدد برگزاری جشن در خرمآباد به آن مناسبت برآمد.<ref>خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج۱، ص۲۶.</ref> پس از آزادی امامخمینی از حبس و حصر و بازگشت به قم، تلگرافی به ایشان ارسال کرد و خطاب به امامخمینی نوشت: «حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی، سلامتی وجود شریف را از درگاه ایزد منان مستدعی است. اینجانب را از صحت مزاج خود مستحضر فرمایید».<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶.</ref> در بهمن ۱۳۴۳ ش از شرکت در جشنی که به مناسبت نجات [[محمدرضا پهلوی|محمدرضاشاه]] از ترور برگزار شده بود خودداری کرد و در ۱۸ بهمن همان سال در سخنانی در خرمآباد، از [[امامخمینی]] تجلیل کرد. به سبب این فعالیتها تحت تعقیب قرار گرفت و به ساواک احضار شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶.</ref> و در سال ۱۳۴۴ ش توسط ساواک ممنوعالمنبر شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶؛ سلیمی، ص۳۱۴.</ref> | ||
بر اساس گزارش ساواک، او در سال ۱۳۴۶ ش از [[قانون حمایت از خانواده]] انتقاد کرد و به همین علت در همان سال نیز ممنوعالمنبر شد. در سال ۱۳۵۲ ش ساواک به زعم اینکه امامخمینی نامهای برای جزایری ارسال کرده است، او را تحت تعقیب قرار داد و سپس او را احضار کرد. در همان سال مجدداً ممنوعالمنبر شد<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.</ref> در سالهای حضور [[سیداسدالله مدنی]] در خرمآباد، ساواک همواره سعی میکرد میان او و عالمان خرمآباد اختلاف اندازد و به همین علت نامههایی را بدون نام و امضا در انتقاد از سیداسدالله مدنی به او ارسال میکرد. ازجمله شایع میکرد که نامههای فوق را طرفداران سیدحسین جزایری نوشتهاند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref> این شایعات موجب شد تا جزایری از سیداسدالله مدنی دلجویی کند<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۳۵۹.</ref> او در سال ۱۳۵۴ش و ۱۳۵۵ش نیز به سبب ایراد سخنرانیهای انتقادی، به ساواک احضار شد و در سال ۱۳۵۶ ش از شرکت در مراسم استقبال از [[فرح پهلوی]] خودداری کرد.<ref>کاظمی، ص۱۹۴-۱۹۵؛ قیام ۱۵ خرداد به...، ج۴، ص۲۸.</ref> در همان سال و احتمالاً به همان سبب نامش در فهرست روحانیان ممنوعالمنبر قرار گرفت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۲۳۴.</ref> او در مرداد ۱۳۵۷ ش و پس از دستگیری و تبعید [[محمد آلاسحاق|شیخ محمد آل اسحاق]] از خرمآباد، در جلسه هماندیشی جامعه روحانیت مبارز آن شهر شرکت کرد و به آن اقدام اعتراض کرد<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ص۴۱۶.</ref> و در آن جلسه اعتراضی، نقش رهبری را بر عهده داشت و پیام معترضان را به اطلاع مقامات دولتی میرساند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ص۴۳۹.</ref> سپس در اغلب تظاهرات و راهپیماییها علیه [[حکومت پهلوی]] شرکت میکرد و به سخنرانی نیز میپرداخت.<ref>خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج ۱، ص۲۹۷.</ref> | بر اساس گزارش ساواک، او در سال ۱۳۴۶ ش از [[قانون حمایت از خانواده]] انتقاد کرد و به همین علت در همان سال نیز ممنوعالمنبر شد. در سال ۱۳۵۲ ش ساواک به زعم اینکه امامخمینی نامهای برای جزایری ارسال کرده است، او را تحت تعقیب قرار داد و سپس او را احضار کرد. در همان سال مجدداً ممنوعالمنبر شد.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.</ref> در سالهای حضور [[سیداسدالله مدنی]] در خرمآباد، ساواک همواره سعی میکرد میان او و عالمان خرمآباد اختلاف اندازد و به همین علت نامههایی را بدون نام و امضا در انتقاد از سیداسدالله مدنی به او ارسال میکرد. ازجمله شایع میکرد که نامههای فوق را طرفداران سیدحسین جزایری نوشتهاند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۲۴۵-۲۴۶.</ref> این شایعات موجب شد تا جزایری از سیداسدالله مدنی دلجویی کند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۳۵۹.</ref> او در سال ۱۳۵۴ش و ۱۳۵۵ش نیز به سبب ایراد سخنرانیهای انتقادی، به ساواک احضار شد و در سال ۱۳۵۶ ش از شرکت در مراسم استقبال از [[فرح پهلوی]] خودداری کرد.<ref>کاظمی، ص۱۹۴-۱۹۵؛ قیام ۱۵ خرداد به...، ج۴، ص۲۸.</ref> در همان سال و احتمالاً به همان سبب نامش در فهرست روحانیان ممنوعالمنبر قرار گرفت.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۲۳۴.</ref> او در مرداد ۱۳۵۷ ش و پس از دستگیری و تبعید [[محمد آلاسحاق|شیخ محمد آل اسحاق]] از خرمآباد، در جلسه هماندیشی جامعه روحانیت مبارز آن شهر شرکت کرد و به آن اقدام اعتراض کرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ص۴۱۶.</ref> و در آن جلسه اعتراضی، نقش رهبری را بر عهده داشت و پیام معترضان را به اطلاع مقامات دولتی میرساند.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ص۴۳۹.</ref> سپس در اغلب تظاهرات و راهپیماییها علیه [[حکومت پهلوی]] شرکت میکرد و به سخنرانی نیز میپرداخت.<ref>خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج ۱، ص۲۹۷.</ref> | ||
او که در ماههای محرم و صفر در مسجد باغچه گلشن و در ماه رمضان در مسجد زید بن علی خرمآباد سخنرانی میکرد، مسائل علمی و در مواردی علوم نوین را مطرح میکرد و همین مسئله باعث جذب جوانان و قشر فرهنگی به آن مساجد شده بود. برخی از افرادی حاضر در پای سخنرانیهای او پس از پایان مجلس در تظاهرات شرکت میکردند<ref>سیفزاده، ص۵۸۳-۵۸۴.</ref> بر اساس گزارش ساواک، وی در سخنانی در خانهاش از امامخمینی تجلیل و برای ایشان دعا کرد<ref>سیر مبارزات یاران...، ج ۱۲، ص۹۱.</ref> او پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] به فعالیتهای علمی در خرمآباد ادامه داد و در سال ۱۳۶۹ ش در خرمآباد درگذشت<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.</ref> | او که در ماههای محرم و صفر در مسجد باغچه گلشن و در ماه رمضان در مسجد زید بن علی خرمآباد سخنرانی میکرد، مسائل علمی و در مواردی علوم نوین را مطرح میکرد و همین مسئله باعث جذب جوانان و قشر فرهنگی به آن مساجد شده بود. برخی از افرادی حاضر در پای سخنرانیهای او پس از پایان مجلس در تظاهرات شرکت میکردند.<ref>سیفزاده، ص۵۸۳-۵۸۴.</ref> بر اساس گزارش ساواک، وی در سخنانی در خانهاش از امامخمینی تجلیل و برای ایشان دعا کرد.<ref>سیر مبارزات یاران...، ج ۱۲، ص۹۱.</ref> او پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] به فعالیتهای علمی در خرمآباد ادامه داد و در سال ۱۳۶۹ ش در خرمآباد درگذشت.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۴۹
سیدحسین جزایری، از شاگردان درس خارج اصول امامخمینی.
سیدحسین جزایری در سال در ۱۳۰۶ش.[۱] در خرمآباد به دنیا آمد.[۲] او دوران ابتدایی را در دبستان ۱۵ بهمن خرمآباد گذراند. آنگاه وارد دبیرستان پهلوی آن شهر شد و سیکل اول متوسطه را در آنجا طی کرد. آنگاه در سال ۱۳۲۳ ش به بروجرد رفت و در حوزه علمیه آن شهر زیر نظر آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی مقدمات (جامعالمقدمات، سیوطی و حاشیه ملاعبدالله) را خواند.[۳]پس از یک سال در سال ۱۳۲۴ ش و با عزیمت آیتالله بروجردی به قم، او نیز راهی قم شد.[۴] و به مدت چهار سال دروس سطح (رسایل، مکاسب و کفایهالاصول) را نزد استادان آنجا فراگرفت.[۵] او در مصاحبه با سیفزاده و همچنین در زندگینامه خودنوشتی که برای درج در کتاب نامداران لرستان نگاشته، اشارهای به استادان درس سطح خود در قم نکرده است.[۶] جزایری از سال ۱۳۲۸ش به درس خارج فقه و اصول آیتالله بروجردی راه یافت و به استفاده از درس ایشان پرداخت و درس خارج فقه ایشان را در ۱۱۰۰ صفحه و درس خارج اصول ایشان را در ۷۰۰ صفحه تقریر کرد. همزمان در درس خارج فقه (مکاسب) آیتالله سیدمحمد حجت کوهکمری حاضر میشد و آن درس را در ۵۰۰ صفحه تقریر کرد و پس از ارائه به استادش، مورد تشویق ایشان قرار گرفت. او از سال ۱۳۳۰ ش در درس خارج اصول آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری نیز حاضر شد که تا پایان عمر آیتالله خوانساری تداوم داشت و تقریری ۷۰۰ صفحهای از آن درس دارد. جزایری در زندگینامه خودنوشت خود تأکید میکند که یک دوره کامل در درس خارج اصول امامخمینی شرکت داشته.[۷] بنابراین او در دوره دوم درس خارج اصول امامخمینی که از سال ۱۳۳۰ش تا ۱۳۳۷ش تداوم داشت شرکت میکرده است. او آن درس را هم در ۹۰۰ صفحه تقریر نمود.[۸] ولی اطلاعی از سرنوشت این تقریرها در دست نیست. علاوه بر آن از درس خارج فقه یا اصول یا هر دو درس آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی نیز سود میبرد.[۹]
او همزمان با تحصیل دروس خارج فقه و اصول، به تحصیل دروس عقلی نیز میپرداخت و به مدت ده سال در درس فلسفه علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (درس اسفار اربعه ملاصدرا شیرازی، شرح منظومه ملاهادی سبزواری و کتاب شفای ابنسینا) حضور مییافت. در کنار تحصیل، از تدریس نیز غافل نبود و از همان سالهای نخستین حضور در قم، به تدریس مقدمات، منطق، فلسفه (منظومه ملاهادی سبزواری)، کفایهالاصول و مکاسب میپرداخت و سیصد نفر در درس او حاضر میشدند.[۱۰] و به گفته یکی از شاگردانش، «خیلی خوب درس میگفت».[۱۱] او در سال ۱۳۳۹ش.[۱۲] در حالی که اجازاتی برای تصدی امور شرعیه از آیات سیدمحسن طباطبایی حکیم، سیدکاظم شریعتمداری، مرعشی نجفی و سیدعبدالهادی شیرازی دریافت کرده بود.[۱۳] به خرمآباد بازگشت و به تبلیغ و امور مذهبی در آن شهر همت گماشت.[۱۴] و همزمان به مبارزه با کمونیستها پرداخت .[۱۵]
سیدحسین جزایری پس از استقرار در خرمآباد، به مبارزه با نفوذ کمونیستها در آن شهر پرداخت.[۱۶] بر اساس گزارش ساواک، جزایری در خرداد ۱۳۴۱ ش از انقلاب مردم الجزایر تجلیل کرد و سپس دولتمردان ایرانی را به باد انتقاد گرفت. در تیر همان سال، به انتقاد از وضعیت فرهنگی پرداخت و بهخصوص از روزنامه کیهان انتقاد کرد.[۱۷] پس از دستگیری امامخمینی در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، همراه با چهار تن دیگر از روحانیان لرستان، نامههایی دراینباره به آیات سیداحمد خوانساری، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و میرزا هاشم آملی ارسال کرد که ساواک از رساندن آن نامهها به آیات مذکور جلوگیری کرد.[۱۸] جزایری در تیر ۱۳۴۲ در جلسه هماندیشی علمای خرمآباد برای اعزام نماینده جهت حضور در تحصن روحانیان سراسر کشور در تهران شرکت داشت.[۱۹] او در مرداد ۱۳۴۲ و پس از اطلاع از آزادی امامخمینی از حبس، درصدد برگزاری جشن در خرمآباد به آن مناسبت برآمد.[۲۰] پس از آزادی امامخمینی از حبس و حصر و بازگشت به قم، تلگرافی به ایشان ارسال کرد و خطاب به امامخمینی نوشت: «حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی، سلامتی وجود شریف را از درگاه ایزد منان مستدعی است. اینجانب را از صحت مزاج خود مستحضر فرمایید».[۲۱] در بهمن ۱۳۴۳ ش از شرکت در جشنی که به مناسبت نجات محمدرضاشاه از ترور برگزار شده بود خودداری کرد و در ۱۸ بهمن همان سال در سخنانی در خرمآباد، از امامخمینی تجلیل کرد. به سبب این فعالیتها تحت تعقیب قرار گرفت و به ساواک احضار شد.[۲۲] و در سال ۱۳۴۴ ش توسط ساواک ممنوعالمنبر شد.[۲۳]
بر اساس گزارش ساواک، او در سال ۱۳۴۶ ش از قانون حمایت از خانواده انتقاد کرد و به همین علت در همان سال نیز ممنوعالمنبر شد. در سال ۱۳۵۲ ش ساواک به زعم اینکه امامخمینی نامهای برای جزایری ارسال کرده است، او را تحت تعقیب قرار داد و سپس او را احضار کرد. در همان سال مجدداً ممنوعالمنبر شد.[۲۴] در سالهای حضور سیداسدالله مدنی در خرمآباد، ساواک همواره سعی میکرد میان او و عالمان خرمآباد اختلاف اندازد و به همین علت نامههایی را بدون نام و امضا در انتقاد از سیداسدالله مدنی به او ارسال میکرد. ازجمله شایع میکرد که نامههای فوق را طرفداران سیدحسین جزایری نوشتهاند.[۲۵] این شایعات موجب شد تا جزایری از سیداسدالله مدنی دلجویی کند.[۲۶] او در سال ۱۳۵۴ش و ۱۳۵۵ش نیز به سبب ایراد سخنرانیهای انتقادی، به ساواک احضار شد و در سال ۱۳۵۶ ش از شرکت در مراسم استقبال از فرح پهلوی خودداری کرد.[۲۷] در همان سال و احتمالاً به همان سبب نامش در فهرست روحانیان ممنوعالمنبر قرار گرفت.[۲۸] او در مرداد ۱۳۵۷ ش و پس از دستگیری و تبعید شیخ محمد آل اسحاق از خرمآباد، در جلسه هماندیشی جامعه روحانیت مبارز آن شهر شرکت کرد و به آن اقدام اعتراض کرد.[۲۹] و در آن جلسه اعتراضی، نقش رهبری را بر عهده داشت و پیام معترضان را به اطلاع مقامات دولتی میرساند.[۳۰] سپس در اغلب تظاهرات و راهپیماییها علیه حکومت پهلوی شرکت میکرد و به سخنرانی نیز میپرداخت.[۳۱]
او که در ماههای محرم و صفر در مسجد باغچه گلشن و در ماه رمضان در مسجد زید بن علی خرمآباد سخنرانی میکرد، مسائل علمی و در مواردی علوم نوین را مطرح میکرد و همین مسئله باعث جذب جوانان و قشر فرهنگی به آن مساجد شده بود. برخی از افرادی حاضر در پای سخنرانیهای او پس از پایان مجلس در تظاهرات شرکت میکردند.[۳۲] بر اساس گزارش ساواک، وی در سخنانی در خانهاش از امامخمینی تجلیل و برای ایشان دعا کرد.[۳۳] او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای علمی در خرمآباد ادامه داد و در سال ۱۳۶۹ ش در خرمآباد درگذشت.[۳۴]
پانویس
- ↑ برزویی، ص۱۴۸.
- ↑ شریفرازی، ج ۵، ص۲۵.
- ↑ سیفزاده، ص۵۸۱.
- ↑ شریفرازی، ج ۵، ص۲۵؛ برزویی، ص۱۴۸-۱۴۹.
- ↑ سیفزاده، ص۵۸۱.
- ↑ سیفزاده، ص۵۸۱.
- ↑ برزویی، ص۱۴۹؛ سیفزاده، ص۵۸۲.
- ↑ سیفزاده، ص۵۸۲؛ برزویی، ص۱۴۹.
- ↑ شریفرازی، ج ۵، ص۲۵.
- ↑ سیفزاده، ص۵۸۲-۵۸۳.
- ↑ خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج ۱، ص۳۹.
- ↑ برزویی، ص۱۴۹.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶؛ قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.
- ↑ برزویی، ص۱۴۹.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶.
- ↑ کاظمی، ص۱۹۳-۱۹۵.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۷۶؛ قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.
- ↑ سیفزاده، ص۵۹۲.
- ↑ خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج۱، ص۲۳۹.
- ↑ خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج۱، ص۲۶.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۷۶؛ سلیمی، ص۳۱۴.
- ↑ قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۲۴۵-۲۴۶.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۳۵۹.
- ↑ کاظمی، ص۱۹۴-۱۹۵؛ قیام ۱۵ خرداد به...، ج۴، ص۲۸.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۳، ص۲۳۴.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ص۴۱۶.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ص۴۳۹.
- ↑ خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی، ج ۱، ص۲۹۷.
- ↑ سیفزاده، ص۵۸۳-۵۸۴.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج ۱۲، ص۹۱.
- ↑ قیام ۱۵ خرداد به...، ج ۴، ص۲۸.
منابع
- برزویی، علیداد (۱۳۸۹)، نامداران لرستان، خرمآباد، انتشارات شاپورخواست.
- خاطرات آیتالله طاهری خرمآباد (۱۳۷۷)، تدوین محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- سیفزاده، محمد (۱۳۹۰)، علما در روشنای تاریخ: خاطرات روحانیت لرستان از روزگار قاجار تا ظهور انقلاب اسلامی، خرمآباد، انتشارات سیفا
- سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- شریفرازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج۵، قم، پیروز.
- دالوند، حمیدرضا (۱۳۸۵)، انقلاب اسلامی در لرستان، ج۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۹)، ج۴ (دوران حصر)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- کاظمی، ایرج (۱۳۷۶)، مشاهیر لر، خرمآباد، افلاک.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴: شهید آیتالله سیداسدالله مدنی (۱۳۸۹)، ج۲۳، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب: آیتالله روحالله کمالوند، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳: برادران شهید نورالدین و فخرالدین رحیمی (۱۳۸۱)، ج۲۳، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.