سید‌علی‌اکبر ابوترابی‌فرد: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۱: خط ۱:
'''سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد'''؛ از شاگردان درس خارج فقه امام‌خمینی. سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد در آبان ۱۳۱۸ در خانواده‌ای با پیشینه درخشان علمی در شهر قزوین به دنیا آمد (قبادی، ۲۳). نام خانوادگی او ابتدا علوی ابوترابی بود و سپس به ابوترابی‌فرد تغییر داد (همان، ۳۳-۳۴). پدرش سیدعباس ابوترابی‌فرد از روحانیان شاخص قزوین و از شاگردان درس فلسفه امام‌خمینی بود و پدربزرگش سیدابوتراب معروف به مجتهد از روحانیان برجسته و شاخص و از مراجع تقلید صاحب رساله در قزوین بود که پس از سال‌ها تحصیل در حوزه علمیه نجف و نزد استادانی چون آیات سیدابوالحسن اصفهانی، میرزا محمدحسین نائینی و آقا ضیاءالدین عراقی، به دستور آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی به زادگاهش بازگشته بود و به فعالیت‌های دینی در آن سامان می‌پرداخت (همان، ۲۳). سیدعلی‌اکبر ابوترابی تا سال پنجم ابتدایی در مدارس قم تحصیل کرد. آنگاه به قزوین رفت و دوره ابتدایی را در مدرسه مسعود آن شهر به پایان رساند. پس از پایان دوره ابتدایی بار دیگر به قم بازگشت و وارد دبیرستان دین دانش (به مدیریت سیدمحمد حسینی بهشتی) شد و تحصیلات متوسطه را در آنجا پی گرفت. ازجمله دبیران او در آنجا سیدمحمد حسینی بهشتی و محمد مفتح همدانی بودند.
'''سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد'''؛ از شاگردان درس خارج فقه [[امام‌خمینی]]. سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد در آبان ۱۳۱۸ش در خانواده‌ای با پیشینه درخشان علمی در شهر قزوین به دنیا آمد.<ref>قبادی، ص۲۳.</ref> نام خانوادگی او ابتدا علوی ابوترابی بود و سپس به ابوترابی‌فرد تغییر داد.<ref>قبادی، ص، ۳۳-۳۴.</ref> پدرش [[سیدعباس ابوترابی‌فرد]] از روحانیان شاخص قزوین و از شاگردان درس [[فلسفه]] امام‌خمینی بود و پدربزرگش [[سیدابوتراب]] معروف به مجتهد از روحانیان برجسته و شاخص و از [[مراجع تقلید]] صاحب رساله در قزوین بود که پس از سال‌ها تحصیل در [[حوزه علمیه نجف]] و نزد استادانی چون آیات [[سیدابوالحسن اصفهانی]]، [[میرزا محمدحسین نائینی]] و آقا [[ضیاءالدین عراقی]]، به دستور آیت‌الله [[شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] به زادگاهش بازگشته بود و به فعالیت‌های دینی در آن سامان می‌پرداخت.<ref>قبادی، ص، ۲۳.</ref> سیدعلی‌اکبر ابوترابی تا سال پنجم ابتدایی در مدارس [[قم]] تحصیل کرد. آنگاه به قزوین رفت و دوره ابتدایی را در مدرسه مسعود آن شهر به پایان رساند. پس از پایان دوره ابتدایی بار دیگر به قم بازگشت و وارد دبیرستان دین دانش (به مدیریت [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]) شد و تحصیلات متوسطه را در آنجا پی گرفت. ازجمله دبیران او در آنجا سیدمحمد حسینی بهشتی و [[محمد مفتح]] همدانی بودند.
او پس از پایان سیکل اول متوسطه، وارد دبیرستان حکیم نظامی قم شد و پس از یکسال تحصیل در آن دبیرستان با تشویق برخی از دوستانش به دبیرستان نیروی هوایی یا آموزشگاه خلبانی در قم رفت و دیپلم متوسطه خود را از همان‌جا اخذ کرد. پس از پایان دوره متوسطه مدتی وارد دانشکده خلبانی شد، ولی به سبب جو حاکم بر آنجا و همچنین عدم رضایت پدرش، از تحصیل در رشته خلبانی انصراف داد و به قم بازگشت (همان، ۳۶-۳۷). آنگاه تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل راهی آلمان شود (همان، ۴۲-۴۳اما پیشنهاد پدرش برای ورود به حوزه علمیه و تحصیل دروس حوزوی باعث شد از عزیمت به آلمان منصرف و راهی مشهد شود. ابوترابی‌فرد در آنجا ابتدا در درس علی‌اکبر الهی خراسانی شرکت کرد و ادبیات را نزد او آموخت. ادبیات را هم پیش محمدتقی ادیب نیشابوری خواند. شرح لمعه را هم نزد سیداحمد مدرس یزدی فراگرفت. هم‌زمان در جلسات درس اخلاق و معارف حاج شیخ مجتبی قزوینی شرکت می‌کرد (همان، ۴۴-۴۷). پس از دو سال تحصیل در مدرسه نواب مشهد، راهی قم شد و بقیه لمعه را در مدرسه حجتیه نزد شیخ علی‌پناه اشتهاردی آموخت. آنگاه در درس مکاسب اشتهاردی حضور یافت. مقداری از مکاسب و همچنین کتاب رسایل را نزد عالمی به نام حاج سیدعلی لنگرودی آموخت. سپس پای درس کفایه‌الاصول میرزا علی‌اکبر مشکینی نشست. آنگاه از درس کفایه‌الاصول شیخ حسین وحید خراسانی بهره‌مند شد که آن درس با عزیمت وحید خراسانی به نجف ناتمام ماند (همان، ۴۸-۴۹). سیدعلی‌اکبر ابوترابی در آن سال‌ها به فعالیت‌های سیاسی نیز می‌پرداخت. او که متأثر از فضای سیاسی وقت و فعالیت‌های جمعیت فدائیان اسلام بود، به آن تشکل سیاسی گرایش داشت. با آغاز نهضت امام‌خمینی وارد فعالیت‌های سیاسی علیه حکومت پهلوی شد (همان، ۵۰-۵۱) و در سوم بهمن ۱۳۴۱، در راهپیمایی مردم قم علیه سفر محمدرضاشاه به آن شهر در جریان رفراندوم موسوم به انقلاب سفید حضور داشت. ازجمله شعارهایی که در آن راهپیمایی سر داده می‌شد شعار «ما تابع قرآنیم و رفراندوم نمی‌خواهیم» بود. در آن روز طاق نصرتی که برای استقبال از محمدرضاشاه برپا شده بود ویران شد (همان، ۵۵). در همان زمان در جلساتی که در منزل امام‌خمینی تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد. همچنین در سخنرانی‌های ایشان در مسجد اعظم قم حضور می‌یافت (همان، ۵۷). او در روز دوم فروردین ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه قم حضور داشت و شاهد حمله مأموران حکومت پهلوی به طلاب علوم حوزوی بود. وی برای در امان ماندن از دست مأموران حکومت پهلوی در یکی از حجره‌های طبقه دوم مدرسه فیضیه پنهان شد (همان، ۵۹).
او پس از پایان سیکل اول متوسطه، وارد دبیرستان حکیم نظامی قم شد و پس از یکسال تحصیل در آن دبیرستان با تشویق برخی از دوستانش به دبیرستان نیروی هوایی یا آموزشگاه خلبانی در قم رفت و دیپلم متوسطه خود را از همان‌جا اخذ کرد. پس از پایان دوره متوسطه مدتی وارد دانشکده خلبانی شد، ولی به سبب جو حاکم بر آنجا و همچنین عدم رضایت پدرش، از تحصیل در رشته خلبانی انصراف داد و به قم بازگشت.<ref>قبادی، ص، ۳۶-۳۷.</ref> آنگاه تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل راهی آلمان شود.<ref>قبادی، ص، ۴۲-۴۳.</ref> اما پیشنهاد پدرش برای ورود به [[حوزه علمیه]] و تحصیل دروس حوزوی باعث شد از عزیمت به آلمان منصرف و راهی [[مشهد]] شود. ابوترابی‌فرد در آنجا ابتدا در درس [[علی‌اکبر الهی خراسانی]] شرکت کرد و ادبیات را نزد او آموخت. ادبیات را هم پیش [[محمدتقی ادیب نیشابوری]] خواند. شرح لمعه را هم نزد [[سیداحمد مدرس یزدی]] فراگرفت. هم‌زمان در جلسات درس اخلاق و معارف حاج [[شیخ مجتبی قزوینی]] شرکت می‌کرد.<ref>قبادی، ص، ۴۴-۴۷.</ref> پس از دو سال تحصیل در مدرسه نواب مشهد، راهی قم شد و بقیه لمعه را در [[مدرسه حجتیه]] نزد [[شیخ علی‌پناه اشتهاردی]] آموخت. آنگاه در درس مکاسب [[اشتهاردی]] حضور یافت. مقداری از مکاسب و همچنین کتاب رسایل را نزد عالمی به نام حاج [[سیدعلی لنگرودی]] آموخت. سپس پای درس کفایه‌الاصول [[میرزا علی‌اکبر مشکینی]] نشست. آنگاه از درس کفایه‌الاصول شیخ [[حسین وحید خراسانی]] بهره‌مند شد که آن درس با عزیمت وحید خراسانی به نجف ناتمام ماند.<ref>قبادی، ص، ۴۸-۴۹.</ref> سیدعلی‌اکبر ابوترابی در آن سال‌ها به فعالیت‌های سیاسی نیز می‌پرداخت. او که متأثر از فضای سیاسی وقت و فعالیت‌های جمعیت فدائیان اسلام بود، به آن تشکل سیاسی گرایش داشت. با آغاز [[نهضت امام‌خمینی]] وارد فعالیت‌های سیاسی علیه حکومت پهلوی شد.<ref>قبادی، ص، ۵۰-۵۱.</ref> و در سوم بهمن ۱۳۴۱، در راهپیمایی مردم قم علیه سفر [[محمدرضاشاه]] به آن شهر در جریان رفراندوم موسوم به [[انقلاب سفید]] حضور داشت. ازجمله شعارهایی که در آن راهپیمایی سر داده می‌شد شعار «ما تابع قرآنیم و رفراندوم نمی‌خواهیم» بود. در آن روز طاق نصرتی که برای استقبال از محمدرضاشاه برپا شده بود ویران شد.<ref>قبادی، ص، ۵۵.</ref> در همان زمان در جلساتی که در منزل امام‌خمینی تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد. همچنین در سخنرانی‌های ایشان در [[مسجد اعظم]] قم حضور می‌یافت.<ref>قبادی، ص، ۵۷.</ref> او در روز دوم فروردین ۱۳۴۲ش در [[مدرسه فیضیه قم]] حضور داشت و شاهد حمله مأموران حکومت پهلوی به [[طلاب]] علوم حوزوی بود. وی برای در امان ماندن از دست مأموران حکومت پهلوی در یکی از حجره‌های طبقه دوم مدرسه فیضیه پنهان شد.<ref>قبادی، ص، ۵۹.</ref>
ابوترابی‌فرد در روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در قم حضور داشت و در تظاهرات طلاب علوم حوزوی در اعتراض به دستگیری خمینی شرکت کرد و شاهد حمله و هجوم مأموران حکومت پهلوی و اجتماع اعتراضی مردم قم بود (همان، ۶۸-۶۹). در فروردین ۱۳۴۳ و پس از بازگشت امام‌خمینی از حبس و حصر به قم، در سخنرانی ایشان حضور یافت (همان، ۷۳). او در آخرین روزهای تابستان ۱۳۴۴ ش تصمیم گرفت برای تحصیل به نجف اشرف عزیمت کند؛ وی با کمک شیخ سلمان خاقانی از علمای خرمشهر به‌صورت غیرقانونی به عراق رفت و در مدرسه قزوینی‌ها در نجف اشرف مقیم شد. در روز تبعید امام‌خمینی از ترکیه به عراق، در مراسم استقبال از ایشان حضور داشت (همان، ۷۴-۷۵). پس از مدتی حضور در مدرسه قزوینی‌ها به مدرسه خلیلی منتقل شد و در همان‌جا کفایه‌الاصول را نزد میرزا علی آقا غروی تبریزی به پایان رساند. مدتی هم در درس شیخ محمدعلی علمی حضور یافت و از درس فقه و اصول او بهره برد. هم‌زمان در درس اخلاق او هم شرکت می‌کرد. از سال ۱۳۴۵ در درس خارج فقه و اصول وحید خراسانی هم حضور یافت و از هم‌دوره‌های او می‌توان به اسماعیل فردوسی‌پور، شیخ احمد قوچانی، شیخ محمد حکیمی و علی کرباسی اشاره کرد. رابطه سیدعلی‌اکبر ابوترابی با حسین وحید خراسانی فراتر از رابطه استاد و شاگردی بود و زمانی که وحید خراسانی در سال ۱۳۴۹ ش برای تبلیغ در کویت به سر می‌برد، به دستور استادش در خانه ایشان مستقر شد. علی‌اکبر ابوترابی‌فرد در کنار حضور در درس خارج فقه و اصول وحید خراسانی در درس خارج فقه امام‌خمینی که در مسجد شیخ انصاری به معروف مسجد ترک‌ها تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد. او در خاطراتش از حضور دو ساله در آن درس سخن گفته است. وی در درس ولایت‌فقیه امام‌خمینی هم حضور می‌یافت، بنابراین می‌توان احتمال داد که در سال‌های ۱۳۴۷-۱۳۴۹ ش در درس خارج فقه (بیع مکاسب) ایشان حاضر می‌شده است. هم‌زمان با تحصیل در حوزه علمیه نجف، از سال ۱۳۴۸ ش به تحصیل در دانشکده فقه بغداد (کلیه الفقه) وابسته به دانشگاه الازهر پرداخت. در کنار آن در حوزه علمیه نجف اشرف هم تدریس می‌کرد (همان، ۷۸-۷۹).
ابوترابی‌فرد در روز [[۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]ش در قم حضور داشت و در تظاهرات طلاب علوم حوزوی در اعتراض به دستگیری خمینی شرکت کرد و شاهد حمله و هجوم مأموران حکومت پهلوی و اجتماع اعتراضی مردم قم بود.<ref>قبادی، ص، ۶۸-۶۹.</ref> در فروردین ۱۳۴۳ و پس از بازگشت امام‌خمینی از حبس و حصر به قم، در سخنرانی ایشان حضور یافت.<ref>قبادی، ص، ۷۳.</ref> او در آخرین روزهای تابستان ۱۳۴۴ش تصمیم گرفت برای تحصیل به [[نجف اشرف]] عزیمت کند؛ وی با کمک [[شیخ سلمان خاقانی]] از علمای [[خرمشهر]] به‌صورت غیرقانونی به [[عراق]] رفت و در مدرسه قزوینی‌ها در نجف اشرف مقیم شد. در روز [[تبعید امام‌خمینی]] از ترکیه به عراق، در مراسم استقبال از ایشان حضور داشت.<ref>قبادی، ص، ۷۴-۷۵.</ref> پس از مدتی حضور در مدرسه قزوینی‌ها به مدرسه خلیلی منتقل شد و در همان‌جا کفایه‌الاصول را نزد [[میرزا علی آقا غروی تبریزی]] به پایان رساند. مدتی هم در درس [[شیخ محمدعلی علمی]] حضور یافت و از درس فقه و اصول او بهره برد. هم‌زمان در درس اخلاق او هم شرکت می‌کرد. از سال ۱۳۴۵ش در درس خارج فقه و اصول وحید خراسانی هم حضور یافت و از هم‌دوره‌های او می‌توان به [[اسماعیل فردوسی‌پور]]، [[شیخ احمد قوچانی]]، [[شیخ محمد حکیمی]] و [[علی کرباسی]] اشاره کرد. رابطه سیدعلی‌اکبر ابوترابی با حسین وحید خراسانی فراتر از رابطه استاد و شاگردی بود و زمانی که وحید خراسانی در سال ۱۳۴۹ش برای تبلیغ در [[کویت]] به سر می‌برد، به دستور استادش در خانه ایشان مستقر شد. علی‌اکبر ابوترابی‌فرد در کنار حضور در درس خارج فقه و اصول وحید خراسانی در درس خارج فقه امام‌خمینی که در مسجد شیخ انصاری به معروف مسجد ترک‌ها تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد. او در خاطراتش از حضور دو ساله در آن درس سخن گفته است. وی در درس [[ولایت‌فقیه]] امام‌خمینی هم حضور می‌یافت، بنابراین می‌توان احتمال داد که در سال‌های ۱۳۴۷-۱۳۴۹ش در درس خارج فقه (بیع مکاسب) ایشان حاضر می‌شده است. هم‌زمان با تحصیل در [[حوزه علمیه نجف]]، از سال ۱۳۴۸ش به تحصیل در [[دانشکده فقه بغداد]] (کلیه الفقه) وابسته به [[دانشگاه الازهر]] پرداخت. در کنار آن در حوزه علمیه نجف اشرف هم تدریس می‌کرد.<ref>قبادی، ص، ۷۸-۷۹.</ref>
سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد در خرداد ۱۳۴۹ به کشور بازگشت و توسط سیدمصطفی خمینی مأمور شد اعلامیه‌ای را به تهران برساند (همان، ۸۲)، اما هنگام ورود به کشور در مرز خسروی چمدان او مورد بازرسی قرار گرفت و تعداد ۱۲۵۴ برگ اعلامیه امام‌خمینی با عنوان «پاسخ به محصلین علوم اسلامی» از او کشف شد. به همین علت دستگیر شد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۸، ۱) و مورد بازجویی قرار گرفت (همان، ۷-۱۰). وی ابتدا به کرمانشاه منتقل و پس از آن به تهران اعزام شد (همان، ۱۹) و در زندان قصر و سپس زندان قزل‌قلعه زندانی شد (همان، ۸۲). او پس از محاکمه در نهایت به شش ماه حبس تعلیقی محکوم گردید (همان، ۹۵) و در ۱۷ بهمن ۱۳۴۹ از زندان آزاد شد (همان، ۱۳۷). پس از آزادی، در نامه به اداره دادرسی ارتش، خواستار مراجعت به نجف اشرف شد. این درخواست پس از یک ماه و نیم پیگیری بی‌نتیجه ماند و در نهایت ممنوع‌الخروج از کشور شد و با مسافرت او به عراق مخالفت شد. به همین علت در قم ماند و به فعالیت در آن شهر ادامه داد (قبادی، ۸۹).
سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد در خرداد ۱۳۴۹ش به کشور بازگشت و توسط [[سیدمصطفی خمینی]] مأمور شد اعلامیه‌ای را به تهران برساند.<ref>قبادی، ص، ۸۲،</ref> اما هنگام ورود به کشور در مرز خسروی چمدان او مورد بازرسی قرار گرفت و تعداد ۱۲۵۴ برگ اعلامیه امام‌خمینی با عنوان «پاسخ به محصلین علوم اسلامی» از او کشف شد. به همین علت دستگیر شد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۸، ۱.</ref> و مورد بازجویی قرار گرفت (همان، ۷-۱۰). وی ابتدا به کرمانشاه منتقل و پس از آن به تهران اعزام شد (همان، ۱۹) و در زندان قصر و سپس زندان قزل‌قلعه زندانی شد (همان، ۸۲). او پس از محاکمه در نهایت به شش ماه حبس تعلیقی محکوم گردید (همان، ۹۵) و در ۱۷ بهمن ۱۳۴۹ از زندان آزاد شد (همان، ۱۳۷). پس از آزادی، در نامه به اداره دادرسی ارتش، خواستار مراجعت به نجف اشرف شد. این درخواست پس از یک ماه و نیم پیگیری بی‌نتیجه ماند و در نهایت ممنوع‌الخروج از کشور شد و با مسافرت او به عراق مخالفت شد. به همین علت در قم ماند و به فعالیت در آن شهر ادامه داد (قبادی، ۸۹).
سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد در همان سال ورود به ایران با سیدعلی اندرزگو آشنا شد. این آشنایی به‌تدریج به دوستی تبدیل شد و بر اساس گزارش‌ها در ۱۲ اسفند ۱۳۵۱ مناسبات صمیمانه‌ای با یکدیگر داشتند (قبادی، ۱۰۱). این مناسبات باعث شد تا ابوترابی‌فرد در ۱۶ اسفند ۱۳۵۱ توسط ساواک دستگیر و روانه تهران شود. موقعیت سیاسی و همه فعالیت‌های اندرزگو به‌عنوان یک مبارز مسلمان که مشی مسلحانه نیز داشت باعث شد تا ساواک با حساسیت بیشتری به بازجویی از سیدعلی‌اکبر ابوترابی بپردازد (همان، ۱۰۲؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۷۱-۱۸۳). پس از فرار اندرزگو از ایران و دستگیری سیدعلی‌اکبر ابوترابی، رابطه آنها برای مدت چند ماه قطع شد، ولی از تیر ۱۳۵۳ دوره جدیدی از فعالیت‌های ابوترابی و اندرزگو آغاز شد (قبادی، ۱۰۳). ابوترابی‌فرد پس از آزادی تحت نظر مأموران ساواک قرار داشت و در جریان برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، ساواک خواستار مراقبت از بعضی از مخالفان که از آنان به‌عنوان عناصر افراطی نام می‌برد شد و سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد یکی از آنان بود (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۸، ۱۵۳). بر اساس گزارش‌های ساواک، او در آن زمان نیز با سیدعلی اندرزگو که با نام مستعار شیخ عباس تهران فعالیت می‌کرد همکاری داشت (همان، ۱۶۸). ساواک با اشاره به ارتباط او با شیخ عباس تهرانی خواستار مراقبت از رفتار و فعالیت‌های ابوترابی شد (همان، ۲۰۵). بر اساس گزارش ساواک او در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۲ در مجلس ترحیمی که در حسینیه حضرتی واقع در شاهزاده حسین قزوین برگزار شده بود، به انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت (قبادی، ۱۹۲؛ انقلاب اسلامی به...، استان قزوین، کتاب دوم، ۱۲۶). در سال ۱۳۵۲ ش با سفر به بعضی از شهرها، با روحانیان تبعیدی دیدار کرد که از آن جمله می‌توان به دیدار با میرزا علی‌اکبر مشکینی در ماهان کرمان، سیدعلی خامنه‌ای در ایرانشهر، سیداسدالله مدنی در نورآباد ممسنی (همان، ۱۳۸)، محمدجعفری گیلانی در نیریز فارس و عبدالمجید مولانا در تفت یزد اشاره کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۰، ۲۵۲).
سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد در همان سال ورود به ایران با سیدعلی اندرزگو آشنا شد. این آشنایی به‌تدریج به دوستی تبدیل شد و بر اساس گزارش‌ها در ۱۲ اسفند ۱۳۵۱ مناسبات صمیمانه‌ای با یکدیگر داشتند (قبادی، ۱۰۱). این مناسبات باعث شد تا ابوترابی‌فرد در ۱۶ اسفند ۱۳۵۱ توسط ساواک دستگیر و روانه تهران شود. موقعیت سیاسی و همه فعالیت‌های اندرزگو به‌عنوان یک مبارز مسلمان که مشی مسلحانه نیز داشت باعث شد تا ساواک با حساسیت بیشتری به بازجویی از سیدعلی‌اکبر ابوترابی بپردازد (همان، ۱۰۲؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۷۱-۱۸۳). پس از فرار اندرزگو از ایران و دستگیری سیدعلی‌اکبر ابوترابی، رابطه آنها برای مدت چند ماه قطع شد، ولی از تیر ۱۳۵۳ دوره جدیدی از فعالیت‌های ابوترابی و اندرزگو آغاز شد (قبادی، ۱۰۳). ابوترابی‌فرد پس از آزادی تحت نظر مأموران ساواک قرار داشت و در جریان برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، ساواک خواستار مراقبت از بعضی از مخالفان که از آنان به‌عنوان عناصر افراطی نام می‌برد شد و سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد یکی از آنان بود (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۸، ۱۵۳). بر اساس گزارش‌های ساواک، او در آن زمان نیز با سیدعلی اندرزگو که با نام مستعار شیخ عباس تهران فعالیت می‌کرد همکاری داشت (همان، ۱۶۸). ساواک با اشاره به ارتباط او با شیخ عباس تهرانی خواستار مراقبت از رفتار و فعالیت‌های ابوترابی شد (همان، ۲۰۵). بر اساس گزارش ساواک او در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۲ در مجلس ترحیمی که در حسینیه حضرتی واقع در شاهزاده حسین قزوین برگزار شده بود، به انتقاد از حکومت پهلوی پرداخت (قبادی، ۱۹۲؛ انقلاب اسلامی به...، استان قزوین، کتاب دوم، ۱۲۶). در سال ۱۳۵۲ ش با سفر به بعضی از شهرها، با روحانیان تبعیدی دیدار کرد که از آن جمله می‌توان به دیدار با میرزا علی‌اکبر مشکینی در ماهان کرمان، سیدعلی خامنه‌ای در ایرانشهر، سیداسدالله مدنی در نورآباد ممسنی (همان، ۱۳۸)، محمدجعفری گیلانی در نیریز فارس و عبدالمجید مولانا در تفت یزد اشاره کرد (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۰، ۲۵۲).
در آن سال‌ها (۱۳۴۹-۱۳۵۲ ش) همواره بین شهرهای تهران، قم و قزوین در تردد بود و ساواک او را در ردیف عناصر افراطی می‌دانست و به همین علت او را تحت نظر قرار می‌داد. در همان زمان تحصیلات خود را در قم پی گرفت و در درس خارج فقه آیت‌الله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی شرکت کرد. مدت کوتاهی هم در درس آیت‌الله سیدمحمد روحانی حضور یافت. هم‌زمان به تدریس شرح لمعه و رسایل در حوزه علمیه قم می‌پرداخت. در همان ایام در موسم تبلیغ از طرف سیدمهدی یثربی کاشانی برای تبلیغ به روستاهای اطراف کاشان رفت. مدتی هم در شهر فسا در استان فارس و همچنین شهرهای قم و قزوین به سخنرانی و تبلیغ می‌پرداخت (قبادی، ۹۲). هم‌زمان به همکاری با سیدعلی اندرزگو ادامه می‌داد. یکی از همکاری‌های ابوترابیبا سیدعلی اندرزگو تهیه جزوه‌ای با عنوان توحید بود. اندرزگو آن جزوه را در اختیار اعضای سازمان مجاهدین خلق قرار داد (همان، ۱۰۹). پس از تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق، ارتباط خود را با آنان قطع کرد (همان، ۱۱۱)، ولی به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد. این فعالیت‌ها باعث شد تا ابوترابی تحت تعقیب مأموران حکومت پهلوی قرار گیرد. به همین علت مدتی به زاهدان رفت و در حوزه علمیه آنجا که زیر نظر شیخ محمد کفعمی اداره می‌شد با مجاهدان پاکستان ارتباط گرفت تا مقدمات خروجش از کشور را فراهم کنند. سپس با کمک آنان ابتدا به پاکستان رفت و سپس راهی لبنان شد و در آنجا با فعالان سیاسی ایرانی ارتباط برقرار کرد (همان، ۱۱۷-۱۱۸).
در آن سال‌ها (۱۳۴۹-۱۳۵۲ ش) همواره بین شهرهای تهران، قم و قزوین در تردد بود و ساواک او را در ردیف عناصر افراطی می‌دانست و به همین علت او را تحت نظر قرار می‌داد. در همان زمان تحصیلات خود را در قم پی گرفت و در درس خارج فقه آیت‌الله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی شرکت کرد. مدت کوتاهی هم در درس آیت‌الله سیدمحمد روحانی حضور یافت. هم‌زمان به تدریس شرح لمعه و رسایل در حوزه علمیه قم می‌پرداخت. در همان ایام در موسم تبلیغ از طرف سیدمهدی یثربی کاشانی برای تبلیغ به روستاهای اطراف کاشان رفت. مدتی هم در شهر فسا در استان فارس و همچنین شهرهای قم و قزوین به سخنرانی و تبلیغ می‌پرداخت (قبادی، ۹۲). هم‌زمان به همکاری با سیدعلی اندرزگو ادامه می‌داد. یکی از همکاری‌های ابوترابیبا سیدعلی اندرزگو تهیه جزوه‌ای با عنوان توحید بود. اندرزگو آن جزوه را در اختیار اعضای سازمان مجاهدین خلق قرار داد (همان، ۱۰۹). پس از تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق، ارتباط خود را با آنان قطع کرد (همان، ۱۱۱)، ولی به فعالیت‌های سیاسی خود ادامه داد. این فعالیت‌ها باعث شد تا ابوترابی تحت تعقیب مأموران حکومت پهلوی قرار گیرد. به همین علت مدتی به زاهدان رفت و در حوزه علمیه آنجا که زیر نظر شیخ محمد کفعمی اداره می‌شد با مجاهدان پاکستان ارتباط گرفت تا مقدمات خروجش از کشور را فراهم کنند. سپس با کمک آنان ابتدا به پاکستان رفت و سپس راهی لبنان شد و در آنجا با فعالان سیاسی ایرانی ارتباط برقرار کرد (همان، ۱۱۷-۱۱۸).
۱٬۰۹۹

ویرایش