سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== تولد و تحصیل ==
== تولد و تحصیل ==
سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی در سال ۱۲۹۹ش در اردبیل به دنیا آمد. پدرش‎ ‏سیدحسن اردبیلی از عالمان آن دیار بود. سیدعبدالغنی پس از طی ‎ ‏تحصیلات ابتدایی، در سال ۱۳۱۵ش وارد مدرسه ملّا ابراهیم اردبیل شد.<ref>اردبیلی، مقدمه.</ref> و ادبیات را نزد سیدیونس افتخارالسادات (افتخار) و شیخ مهدی عالم آموخت و در منطق از درس شیخ غفور عاملی و سیدمسلم محدث خلخالی سود برد.<ref>جواهرکلام، ج۲، ص۲۷۳.</ref> بخش دیگری از مقدمات را نزد شیخ عبدالحسین لنکرانی آموخت و آنگاه از درس سطح سیدمحسن نجفی و ‎ ‏سیدابراهیم افتخارالعلما بهره برد. در سال ۱۳۱۸ش به قم رفت و در‎ ‏مدرسه فیضیه همراه با میرزا علی‌اکبر مشکینی و سیدعبدالعزیز موسوی اردبیلی به تکمیل تحصیلات حوزوی پرداخت و سطوح عالی را در محضر آیات سیداحمد موسوی خوانساری و سیدمحمد داماد فراگرفت. سپس در درس خارج آیت‌الله سیدمحمد حجت کوه‌کمری و آیت‌الله سید‎ ‏حسین طباطبایی بروجردی شرکت جست. همچنین در درس فلسفه (اسفار و شرح منظومه) امام‌خمینی حضور یافت.<ref>اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه].</ref> حضور افراد در درس فوق مستلزم اشراف آنان بر مسائل علمی بود و به همین سبب امام‌خمینی از حضور افراد بیشتر در آن درس جلوگیری می‌کرد، ولی سیدعبدالغنی اردبیلی با اجازه امام‌خمینی و علی‌رغم مخالفت برخی از شاگردان امام‌خمینی، در آن درس حضور یافت و آن دروس را تقریر کرد.<ref>سلسله موی دوست، ص۲۲.</ref> امام‌خمینی پس از مشاهده تقریرات او، آن را تأیید کرد و آن را «بسیار خوب و جامع‌الاطراف» توصیف نمود و نکات اصلاحی را متذکر شد.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۳۳.</ref>
سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی در سال ۱۲۹۹ش در اردبیل به دنیا آمد. پدرش‎ ‏سیدحسن اردبیلی از عالمان آن دیار بود.  


وی همچنین در جلسات تدریس اخلاق امام‌خمینی که در [[کتابخانه مدرسه فیضیه]] و با حضور جمعی از روحانیان و نیز بازاریان قم تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد.<ref>سلسله موی دوست، ص۲۲۱.</ref> سیدعبدالغنی اردبیلی با آغاز درس خارج اصول امام‌خمینی، در آن درس هم حضور یافت و در مجموع پنج سال از دروس خارج اصول، فلسفه،‎ ‏عرفان و اخلاق امام‌خمینی استفاده کرد.‏ ‏وی از افراد مورد توجه حضرت امام‌خمینی بود و علاوه بر درس فلسفه (شرح منظومه و اسفار) امام‌خمینی، دیگر درس‌های ایشان را تقریر کرد و در پاره‌ای موارد به نظر امام‌خمینی رساند. وی در سال ۱۳۳۰.<ref>اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه])‎</ref> به تقاضای جمعی از اهالی شهر اردبیل، به زادگاهش بازگشت.<ref>رازی، ج۲، ص۲۱۴.</ref> و به تدریس علوم حوزوی در مدرسه ملا ابراهیم آن شهر پرداخت.<ref>جواهرکلام، ج۲، ص۲۷۳.</ref> او در اردبیل فلسفه تدریس می‌کرد و طلبه‌های فاضلی در درس ایشان شرکت می‌کردند. وی همچنین در مسجد جامع اردبیل و مسجد خیرآباد که به خیر معروف است، نماز جماعت اقامه می‌کرد.<ref>آیت‌الله سیدعبدالکریم...، ص۱۴۵.</ref>
سیدعبدالغنی پس از طی ‎ ‏تحصیلات ابتدایی، در سال ۱۳۱۵ش وارد مدرسه ملّا ابراهیم اردبیل شد.<ref>اردبیلی، مقدمه.</ref> و ادبیات را نزد سیدیونس افتخارالسادات (افتخار) و شیخ مهدی عالم آموخت و در منطق از درس شیخ غفور عاملی و سیدمسلم محدث خلخالی سود برد.<ref>جواهرکلام، ج۲، ص۲۷۳.</ref> بخش دیگری از مقدمات را نزد شیخ عبدالحسین لنکرانی آموخت و آنگاه از درس سطح سیدمحسن نجفی و ‎ ‏سیدابراهیم افتخارالعلما بهره برد. در سال ۱۳۱۸ش به قم رفت و در‎ ‏مدرسه فیضیه همراه با [[علی‌اکبر مشکینی|میرزا علی‌اکبر مشکینی]] و سیدعبدالعزیز موسوی اردبیلی به تکمیل تحصیلات حوزوی پرداخت و سطوح عالی را در محضر [[سیداحمد خوانساری]] و [[سیدمحمد داماد]] فراگرفت. سپس در درس خارج سیدمحمد حجت کوه‌کمری و سید‎ ‏حسین طباطبایی بروجردی شرکت جست. همچنین در درس فلسفه (اسفار و شرح منظومه) امام‌خمینی حضور یافت.<ref>اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه].</ref> حضور افراد در درس فوق مستلزم اشراف آنان بر مسائل علمی بود و به همین سبب امام‌خمینی از حضور افراد بیشتر در آن درس جلوگیری می‌کرد، ولی سیدعبدالغنی اردبیلی با اجازه امام‌خمینی و علی‌رغم مخالفت برخی از شاگردان امام‌خمینی، در آن درس حضور یافت و آن دروس را تقریر کرد.<ref>سلسله موی دوست، ص۲۲.</ref> امام‌خمینی پس از مشاهده تقریرات او، آن را تأیید کرد و آن را «بسیار خوب و جامع‌الاطراف» توصیف نمود و نکات اصلاحی را متذکر شد.<ref>صحیفه امام، ج۱، ص۳۳.</ref>
 
وی همچنین در جلسات تدریس اخلاق امام‌خمینی که در [[کتابخانه مدرسه فیضیه]] و با حضور جمعی از روحانیان و نیز بازاریان قم تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد.<ref>سلسله موی دوست، ص۲۲۱.</ref> سیدعبدالغنی اردبیلی با آغاز [[درس خارج اصول امام‌خمینی]]، در آن درس هم حضور یافت و در مجموع پنج سال از دروس خارج اصول، فلسفه،‎ ‏عرفان و [[درس اخلاق امام‌خمینی|اخلاق امام‌خمینی]] استفاده کرد.‏ ‏وی از افراد مورد توجه حضرت امام‌خمینی بود و علاوه بر [[درس فلسفه امام‌خمینی|درس فلسفه (شرح منظومه و اسفار) امام‌خمینی]]، دیگر درس‌های ایشان را تقریر کرد و در پاره‌ای موارد به نظر امام‌خمینی رساند. وی در سال ۱۳۳۰.<ref>اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه])‎</ref> به تقاضای جمعی از اهالی شهر اردبیل، به زادگاهش بازگشت.<ref>رازی، ج۲، ص۲۱۴.</ref> و به تدریس علوم حوزوی در مدرسه ملا ابراهیم آن شهر پرداخت.<ref>جواهرکلام، ج۲، ص۲۷۳.</ref> او در اردبیل فلسفه تدریس می‌کرد و طلبه‌های فاضلی در درس ایشان شرکت می‌کردند. وی همچنین در مسجد جامع اردبیل و مسجد خیرآباد که به خیر معروف است، نماز جماعت اقامه می‌کرد.<ref>آیت‌الله سیدعبدالکریم...، ص۱۴۵.</ref>


== فعالیت مبارزاتی ==
== فعالیت مبارزاتی ==
سیدعبدالغنی اردبیلی پس از تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و صدور اعلامیه مراجع تقلید در لغو آن، همراه با روحانیان برجسته اردبیل چون سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدمحمد مسائلی و...، با ارسال تلگرافی به آیت‌الله سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی از اقدام ایشان و دیگر مراجع تقلید حمایت کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۵.</ref> در فروردین ۱۳۴۲ و پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه، در تلگرافی دیگر به آیت‌الله گلپایگانی، هتک احترام حوزه علمیه قم را محکوم و ضمن همدردی با آسیب‌دیدگان آن واقعه، تأثر و انزجار خود را از «این‌گونه اعمال وحشیانه» ابراز نمود.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۶۰.</ref> در خرداد ۱۳۴۲ پس از اطلاع از دستگیری امام‌خمینی و سرکوب تظاهرات مردم تهران، جمعی از روحانیان اردبیل ازجمله سیدیونس یونسی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، ابوالقاسم توسلی، بیوک آقا مروج و... ابتدا در منزل او تجمع کردند و به رایزنی دراین‌باره پرداختند و در نهایت تصمیم گرفتند در اعتراض به اقدام حکومت پهلوی، در تلگراف‌خانه شهر تحصن کنند.<ref>فقیه جامع، ص۲۱۷.</ref> در مرداد همان سال نیز در جریان تحصن روحانیان سراسر کشور در تهران، همراه با سیدبهاءالدین اوستا (علم‌الهدی)، به تهران رفت.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۸، ص۳۶۷.</ref> او در مهر ۱۳۴۲ هم همراه با روحانیان آذربایجان با ارسال نامه‌ای به آیات سیدمحمدهادی حسینی میلانی، سیدکاظم شریعتمداری، امام‌خمینی و سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، مخالفت خود را با افتتاح مجلسین شورای ملی و سنا اعلام کردند و آن را غیرقانونی دانستند و تأکید نمودند که نمایندگان انتخابی، تحمیلی‌اند، بنابراین قانونی نیستند. آنان در آن نامه بر تعطیلی بازارها در اعتراض به افتتاح مجلسین فوق تأکید نمودند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۸.</ref> او که در مسجد فیروزآباد اردبیل به اقامه نماز جماعت می‌پرداخت، در منابر خود وضعیت نامناسب اجتماعی و فرهنگی را مورد انتقاد قرار می‌داد و بر اساس اسناد ساواک، انتقادهای او در ابتدا بسیار تند بود، ولی همچنان غیرمستقیم و غیرعلنی به ذکر مطالب سیاسی همت می‌گمارد.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۸، ص۳۶۷.</ref>
سیدعبدالغنی اردبیلی پس از [[انجمن‌های ایالتی و ولایتی|تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] و صدور اعلامیه مراجع تقلید در لغو آن، همراه با روحانیان برجسته اردبیل چون سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدمحمد مسائلی و...، با ارسال تلگرافی به [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] از اقدام ایشان و دیگر مراجع تقلید حمایت کردند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۵.</ref> در فروردین ۱۳۴۲ و پس از [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه]]، در تلگرافی دیگر به آیت‌الله گلپایگانی، هتک احترام [[حوزه علمیه قم]] را محکوم و ضمن همدردی با آسیب‌دیدگان آن واقعه، تأثر و انزجار خود را از «این‌گونه اعمال وحشیانه» ابراز نمود.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۶۰.</ref> در خرداد ۱۳۴۲ پس از اطلاع از [[دستگیری امام‌خمینی]] و سرکوب تظاهرات مردم تهران، جمعی از روحانیان اردبیل ازجمله [[سیدیونس یونسی]]، [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]]، ابوالقاسم توسلی، بیوک آقا مروج و... ابتدا در منزل او تجمع کردند و به رایزنی دراین‌باره پرداختند و در نهایت تصمیم گرفتند در اعتراض به اقدام [[حکومت پهلوی]]، در تلگراف‌خانه شهر تحصن کنند.<ref>فقیه جامع، ص۲۱۷.</ref> در مرداد همان سال نیز در جریان تحصن روحانیان سراسر کشور در تهران، همراه با سیدبهاءالدین اوستا (علم‌الهدی)، به تهران رفت.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۸، ص۳۶۷.</ref> او در مهر ۱۳۴۲ هم همراه با روحانیان آذربایجان با ارسال نامه‌ای به [[سیدمحمدهادی میلانی]]، [[سیدکاظم شریعتمداری]]، [[امام‌خمینی]] و [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]]، مخالفت خود را با افتتاح [[مجلس شورای ملی|مجلسین شورای ملی]] و [[مجلس سنا|سنا]] اعلام کردند و آن را غیرقانونی دانستند و تأکید نمودند که نمایندگان انتخابی، تحمیلی‌اند، بنابراین قانونی نیستند. آنان در آن نامه بر تعطیلی بازارها در اعتراض به افتتاح مجلسین فوق تأکید نمودند.<ref>اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۸.</ref> او که در مسجد فیروزآباد اردبیل به اقامه [[نماز جماعت]] می‌پرداخت، در منابر خود وضعیت نامناسب اجتماعی و فرهنگی را مورد انتقاد قرار می‌داد و بر اساس اسناد [[ساواک]]، انتقادهای او در ابتدا بسیار تند بود، ولی همچنان غیرمستقیم و غیرعلنی به ذکر مطالب سیاسی همت می‌گمارد.<ref>قیام ۱۵ خرداد به...، ج۸، ص۳۶۷.</ref>


== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ==
== فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ==
سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی در ۲۴ مهر ۱۳۵۷ و پس از مهاجرت امام‌خمینی به پاریس، همراه با جمعی از روحانیان اردبیل، در نامه‌ای به امام‌خمینی، تأسف «جامعه روحانیت اردبیل» را از هجرت ایشان به پاریس اعلام کردند.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۴۲۷.</ref> او در سال ۱۳۶۳ش به درخواست سیدعبدالکریم موسوی‎ ‏اردبیلی، ریاست وقت دیوان عالی کشور، وارد دستگاه قضایی شد و در دیوان عالی کشور مشغول به فعالیت شد.<ref>اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه].</ref>
سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی در ۲۴ مهر ۱۳۵۷ و پس از [[هجرت امام‌خمینی به پاریس|مهاجرت امام‌خمینی به پاریس]]، همراه با جمعی از روحانیان اردبیل، در نامه‌ای به امام‌خمینی، تأسف «جامعه روحانیت اردبیل» را از هجرت ایشان به پاریس اعلام کردند.<ref>سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۴۲۷.</ref> او در سال ۱۳۶۳ش به درخواست سیدعبدالکریم موسوی‎ ‏اردبیلی، ریاست وقت دیوان عالی کشور، وارد دستگاه قضایی شد و در دیوان عالی کشور مشغول به فعالیت شد.<ref>اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه].</ref>


== تألیفات ==
== تألیفات ==
خط ۱۶: خط ۱۸:


== درگذشت ==
== درگذشت ==
سید عبدالغنی اردبیلی در هفتم خرداد‎ ‏سال ۱۳۶۹ در تهران درگذشت.<ref>اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه].</ref> و پیکرش پس از انتقال به قم، در قبرستان باغ بهشت آن شهر به خاک سپرده شد.<ref>جواهرکلام، ج۲، ص۲۷۴.</ref>
سید عبدالغنی اردبیلی در هفتم خرداد‎ ‏سال ۱۳۶۹ در تهران درگذشت.<ref>اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه].</ref> و پیکرش پس از انتقال به [[قم]]، در قبرستان باغ بهشت آن شهر به خاک سپرده شد.<ref>جواهرکلام، ج۲، ص۲۷۴.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۳

سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی، از شاگردان فلسفه، عرفان، اخلاق و خارج اصول امام‌خمینی.

تولد و تحصیل

سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی در سال ۱۲۹۹ش در اردبیل به دنیا آمد. پدرش‎ ‏سیدحسن اردبیلی از عالمان آن دیار بود.

سیدعبدالغنی پس از طی ‎ ‏تحصیلات ابتدایی، در سال ۱۳۱۵ش وارد مدرسه ملّا ابراهیم اردبیل شد.[۱] و ادبیات را نزد سیدیونس افتخارالسادات (افتخار) و شیخ مهدی عالم آموخت و در منطق از درس شیخ غفور عاملی و سیدمسلم محدث خلخالی سود برد.[۲] بخش دیگری از مقدمات را نزد شیخ عبدالحسین لنکرانی آموخت و آنگاه از درس سطح سیدمحسن نجفی و ‎ ‏سیدابراهیم افتخارالعلما بهره برد. در سال ۱۳۱۸ش به قم رفت و در‎ ‏مدرسه فیضیه همراه با میرزا علی‌اکبر مشکینی و سیدعبدالعزیز موسوی اردبیلی به تکمیل تحصیلات حوزوی پرداخت و سطوح عالی را در محضر سیداحمد خوانساری و سیدمحمد داماد فراگرفت. سپس در درس خارج سیدمحمد حجت کوه‌کمری و سید‎ ‏حسین طباطبایی بروجردی شرکت جست. همچنین در درس فلسفه (اسفار و شرح منظومه) امام‌خمینی حضور یافت.[۳] حضور افراد در درس فوق مستلزم اشراف آنان بر مسائل علمی بود و به همین سبب امام‌خمینی از حضور افراد بیشتر در آن درس جلوگیری می‌کرد، ولی سیدعبدالغنی اردبیلی با اجازه امام‌خمینی و علی‌رغم مخالفت برخی از شاگردان امام‌خمینی، در آن درس حضور یافت و آن دروس را تقریر کرد.[۴] امام‌خمینی پس از مشاهده تقریرات او، آن را تأیید کرد و آن را «بسیار خوب و جامع‌الاطراف» توصیف نمود و نکات اصلاحی را متذکر شد.[۵]

وی همچنین در جلسات تدریس اخلاق امام‌خمینی که در کتابخانه مدرسه فیضیه و با حضور جمعی از روحانیان و نیز بازاریان قم تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد.[۶] سیدعبدالغنی اردبیلی با آغاز درس خارج اصول امام‌خمینی، در آن درس هم حضور یافت و در مجموع پنج سال از دروس خارج اصول، فلسفه،‎ ‏عرفان و اخلاق امام‌خمینی استفاده کرد.‏ ‏وی از افراد مورد توجه حضرت امام‌خمینی بود و علاوه بر درس فلسفه (شرح منظومه و اسفار) امام‌خمینی، دیگر درس‌های ایشان را تقریر کرد و در پاره‌ای موارد به نظر امام‌خمینی رساند. وی در سال ۱۳۳۰.[۷] به تقاضای جمعی از اهالی شهر اردبیل، به زادگاهش بازگشت.[۸] و به تدریس علوم حوزوی در مدرسه ملا ابراهیم آن شهر پرداخت.[۹] او در اردبیل فلسفه تدریس می‌کرد و طلبه‌های فاضلی در درس ایشان شرکت می‌کردند. وی همچنین در مسجد جامع اردبیل و مسجد خیرآباد که به خیر معروف است، نماز جماعت اقامه می‌کرد.[۱۰]

فعالیت مبارزاتی

سیدعبدالغنی اردبیلی پس از تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و صدور اعلامیه مراجع تقلید در لغو آن، همراه با روحانیان برجسته اردبیل چون سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدمحمد مسائلی و...، با ارسال تلگرافی به سیدمحمدرضا گلپایگانی از اقدام ایشان و دیگر مراجع تقلید حمایت کردند.[۱۱] در فروردین ۱۳۴۲ و پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه، در تلگرافی دیگر به آیت‌الله گلپایگانی، هتک احترام حوزه علمیه قم را محکوم و ضمن همدردی با آسیب‌دیدگان آن واقعه، تأثر و انزجار خود را از «این‌گونه اعمال وحشیانه» ابراز نمود.[۱۲] در خرداد ۱۳۴۲ پس از اطلاع از دستگیری امام‌خمینی و سرکوب تظاهرات مردم تهران، جمعی از روحانیان اردبیل ازجمله سیدیونس یونسی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، ابوالقاسم توسلی، بیوک آقا مروج و... ابتدا در منزل او تجمع کردند و به رایزنی دراین‌باره پرداختند و در نهایت تصمیم گرفتند در اعتراض به اقدام حکومت پهلوی، در تلگراف‌خانه شهر تحصن کنند.[۱۳] در مرداد همان سال نیز در جریان تحصن روحانیان سراسر کشور در تهران، همراه با سیدبهاءالدین اوستا (علم‌الهدی)، به تهران رفت.[۱۴] او در مهر ۱۳۴۲ هم همراه با روحانیان آذربایجان با ارسال نامه‌ای به سیدمحمدهادی میلانی، سیدکاظم شریعتمداری، امام‌خمینی و سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، مخالفت خود را با افتتاح مجلسین شورای ملی و سنا اعلام کردند و آن را غیرقانونی دانستند و تأکید نمودند که نمایندگان انتخابی، تحمیلی‌اند، بنابراین قانونی نیستند. آنان در آن نامه بر تعطیلی بازارها در اعتراض به افتتاح مجلسین فوق تأکید نمودند.[۱۵] او که در مسجد فیروزآباد اردبیل به اقامه نماز جماعت می‌پرداخت، در منابر خود وضعیت نامناسب اجتماعی و فرهنگی را مورد انتقاد قرار می‌داد و بر اساس اسناد ساواک، انتقادهای او در ابتدا بسیار تند بود، ولی همچنان غیرمستقیم و غیرعلنی به ذکر مطالب سیاسی همت می‌گمارد.[۱۶]

فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی

سیدعبدالغنی موسوی اردبیلی در ۲۴ مهر ۱۳۵۷ و پس از مهاجرت امام‌خمینی به پاریس، همراه با جمعی از روحانیان اردبیل، در نامه‌ای به امام‌خمینی، تأسف «جامعه روحانیت اردبیل» را از هجرت ایشان به پاریس اعلام کردند.[۱۷] او در سال ۱۳۶۳ش به درخواست سیدعبدالکریم موسوی‎ ‏اردبیلی، ریاست وقت دیوان عالی کشور، وارد دستگاه قضایی شد و در دیوان عالی کشور مشغول به فعالیت شد.[۱۸]

تألیفات

تألیفات سیدعبدالغنی اردبیلی عبارت است از: تقریرات درس آیت‌الله سیدمحمد حجت کوه‌کمری، تفسیر سوره یوسف، الواجب النفسی و مقدمه واجب (تقریرات درس امام‌خمینی).[۱۹] و تقریرات فلسفه امام‌خمینی (تقریرات آخرین دوره ‏شرح منظومه و مباحث نفس اسفار‏) در سه جلد.[۲۰]

درگذشت

سید عبدالغنی اردبیلی در هفتم خرداد‎ ‏سال ۱۳۶۹ در تهران درگذشت.[۲۱] و پیکرش پس از انتقال به قم، در قبرستان باغ بهشت آن شهر به خاک سپرده شد.[۲۲]

پانویس

  1. اردبیلی، مقدمه.
  2. جواهرکلام، ج۲، ص۲۷۳.
  3. اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه].
  4. سلسله موی دوست، ص۲۲.
  5. صحیفه امام، ج۱، ص۳۳.
  6. سلسله موی دوست، ص۲۲۱.
  7. اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه])‎
  8. رازی، ج۲، ص۲۱۴.
  9. جواهرکلام، ج۲، ص۲۷۳.
  10. آیت‌الله سیدعبدالکریم...، ص۱۴۵.
  11. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۵.
  12. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۶۰.
  13. فقیه جامع، ص۲۱۷.
  14. قیام ۱۵ خرداد به...، ج۸، ص۳۶۷.
  15. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۰۸.
  16. قیام ۱۵ خرداد به...، ج۸، ص۳۶۷.
  17. سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد، ج۱۲، ص۴۲۷.
  18. اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه].
  19. جواهرکلام، ج۲، ص۲۷۳-۲۷۴.
  20. اردبیلی، ج۱، ص۱۷ [مقدمه].
  21. اردبیلی، ص۱۵-۱۶ [مقدمه].
  22. جواهرکلام، ج۲، ص۲۷۴.

منابع

  • آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی در نگاه دیگران (۱۳۹۶)، به کوشش مهدی مهریزی و رضا بابایی، قم، مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله‌العظمی موسوی اردبیلی.
  • اردبیلی، سیدعبدالغنی (۱۳۸۱)، تقریرات فلسفه امام‌خمینی (جلد اول)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(س).
  • اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • جواهرکلام، عبدالحسین (۱۳۸۲)، تربت پاکان قم، ج۲، قم، انصاریان.
  • رازی، محمد (۱۳۳۲)، آثار الحجه یا اولین دائره‌المعارف حوزه علمیه قم، قم، کتابفروشی برقعی.
  • سلسله موی دوست: خاطرات دوران تدریس امام‌خمینی(س) به نقل از شاگردان، دوستان و منسوبین (۱۳۸۳)، به کوشش مجتبی فراهانی و با مقدمه عباسعلی عمید زنجانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی(س).
  • شریف‌رازی، محمد (۱۳۵۲)، گنجینه دانشمندان، ج۲، تهران، اسلامیه؛ فقیه جامع (۱۳۹۶)، به کوشش ناصر مکاریان و رضا بابایی، قم، مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله‌العظمی موسوی اردبیلی.
  • سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۱۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  • قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۷)، ج۸، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.