سیدمحمدحسین مرتضوی لنگرودی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| محل دفن = | | محل دفن = | ||
| خویشاوندان سرشناس =[[سیدمحمدعلی مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدعلی]]، [[سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدحسن]]، [[سیدمحمدمهدی مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدمهدی]] (برادران) | | خویشاوندان سرشناس =[[سیدمحمدعلی مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدعلی]]، [[سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدحسن]]، [[سیدمحمدمهدی مرتضوی لنگرودی|سیدمحمدمهدی]] (برادران) | ||
| استادان = | | استادان =[[سیدحسین بروجردی]]، [[امامخمینی]]، [[علامه طباطبایی]]، محمدتقی آملی، میرزا مهدی الهی قمشهای، ابوالحسن شعرانی و... | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
| محل تحصیل = | | محل تحصیل =[[قم]] و [[نجف]] | ||
| اجازه روایت از = | | اجازه روایت از = | ||
| اجازه اجتهاد از = | | اجازه اجتهاد از = | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
[[امامخمینی]] در ۴ مهر ۱۳۴۶ در نامهای به مرتضوی لنگرودی، از مقاومت وی تقدیر کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۵۳.</ref> مرتضوی نیز با ارسال نامهای به امامخمینی، ایشان را در جریان اقدامات اوقاف علیه مدرسه مزبور قرار داد و نگرانی خود را از دخالتهای اوقاف ابراز نمود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۵۹.</ref> او سپس از امامخمینی برای پرداخت شهریه به طلاب آن مدرسه کمک خواست. این درخواست مورد قبول ایشان قرار گرفت و مبلغی را برای مرتضوی لنگرودی ارسال کرد. بر اساس گزارش [[ساواک]]، مقرر شده بود [[سیدصادق لواسانی]] ماهانه مبلغ یکهزار تومان برای پرداخت [[شهریه امامخمینی|شهریه]] در اختیار او قرار دهد.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۵، ص۴۷۶؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۱۹۰.</ref> بر اساس گزارش ساواک، وی با کمک امامخمینی امور مدرسه فوق را با موفقیت اداره میکرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۶۳.</ref> و «با طلابش، افکار [امام] خمینی را در بین مردم اشاعه» میداد.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۶، ص۴۲۸.</ref> او پس از آن نیز به فعالیتهای خود بهخصوص در مدرسه ابوالفتح ادامه داد و در اغلب مسائل سیاسی حساس از امامخمینی استفتا میکرد. ازجمله در سال ۱۳۴۹ش درباره [[سربازی طلاب]] یا گرفتن معافیت، نامهای به امامخمینی با عنوان «آیتاللهالعظمی سیدنا الخمینی» نوشت و از ایشان استفتا کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۲۸۰.</ref> در پی بروز شایعاتی مبنی بر موافقت امامخمینی با دخالت اوقاف در امور مدرسه ابوالفتح تهران و یا داده شدن سرپرستی آن به فرد دیگری، امامخمینی با ارسال نامهای به او، موارد فوق را تکذیب کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۳۹۴.</ref> | [[امامخمینی]] در ۴ مهر ۱۳۴۶ در نامهای به مرتضوی لنگرودی، از مقاومت وی تقدیر کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۵۳.</ref> مرتضوی نیز با ارسال نامهای به امامخمینی، ایشان را در جریان اقدامات اوقاف علیه مدرسه مزبور قرار داد و نگرانی خود را از دخالتهای اوقاف ابراز نمود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۵۹.</ref> او سپس از امامخمینی برای پرداخت شهریه به طلاب آن مدرسه کمک خواست. این درخواست مورد قبول ایشان قرار گرفت و مبلغی را برای مرتضوی لنگرودی ارسال کرد. بر اساس گزارش [[ساواک]]، مقرر شده بود [[سیدصادق لواسانی]] ماهانه مبلغ یکهزار تومان برای پرداخت [[شهریه امامخمینی|شهریه]] در اختیار او قرار دهد.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۵، ص۴۷۶؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۱۹۰.</ref> بر اساس گزارش ساواک، وی با کمک امامخمینی امور مدرسه فوق را با موفقیت اداره میکرد.<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۶۳.</ref> و «با طلابش، افکار [امام] خمینی را در بین مردم اشاعه» میداد.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۶، ص۴۲۸.</ref> او پس از آن نیز به فعالیتهای خود بهخصوص در مدرسه ابوالفتح ادامه داد و در اغلب مسائل سیاسی حساس از امامخمینی استفتا میکرد. ازجمله در سال ۱۳۴۹ش درباره [[سربازی طلاب]] یا گرفتن معافیت، نامهای به امامخمینی با عنوان «آیتاللهالعظمی سیدنا الخمینی» نوشت و از ایشان استفتا کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۲۸۰.</ref> در پی بروز شایعاتی مبنی بر موافقت امامخمینی با دخالت اوقاف در امور مدرسه ابوالفتح تهران و یا داده شدن سرپرستی آن به فرد دیگری، امامخمینی با ارسال نامهای به او، موارد فوق را تکذیب کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۳۹۴.</ref> | ||
مرتضوی لنگرودی در جریان برگزاری [[جشن تاجگذاری شاه]] در همان سال، در اقدام هماهنگ روحانیان مبارز تهران در اعتراض علیه آن جشن نقش داشت.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۴، ص۲۷۶ و ۲۷۹؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۱۵۵.</ref> مرتضوی پس از دستگیری و تبعید سیدصادق لواسانی، از اقدام [[حکومت پهلوی]] انتقاد کرد و آن را نشانه ترس آن حکومت دانست و تأکید کرد <blockquote>«این دستگاه چون خائف است، دست به هر اقدامی میزند، والا معنی ندارد چون مردم مسلمان {امام} خمینی را مجتهد میدانند و وجوه خود را به علت عدم دسترسی به ایشان، به نماینده او {سیدصادق لواسانی} میدهند و این کار جرم نیست، ولی آقای لواسانی را به این جرم که پول میگیرد و یا پول میدهد دستگیر میکنند».<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۶۳.</ref></blockquote>بر اساس گزارش ساواک، وی پس از آن مسئولیت تقسیم [[شهریه امامخمینی]] در تهران را بر عهده داشت و به این سبب از طرف ساواک تحت کنترل قرار گرفت.<ref>سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد ساواک، ج۱۱، ص۴۲۶.</ref> او در ۱۳۵۲ با ارسال نامهای به امامخمینی از برخی اقدامات [[حکومت پهلوی]] در هجمه به دین اظهار نگرانی کرده بود و امامخمینی نیز در پاسخ به نامه او، آن اقدامات را ناشی از سستی و ضعف علما در مبارزه با حکومت پهلوی دانسته و بر تداوم مبارزه تأکید کرده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۱۳.</ref> امامخمینی همچنین در زمستان ۱۳۵۲ در نامهای به دامادشان [[محمدحسن اعرابی]]، محمدحسین مرتضوی لنگرودی را یکی از معتمدان خود در تهران معرفی کرده و خواستار ارسال وجوهات به او شده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۶۳.</ref> ایشان در نامهای دیگر در همان سال و خطاب به [[سیداحمد خمینی]] در تهران، از سیدمحمدحسین مرتضوی بهعنوان یکی از افراد مورد اعتماد خود در تهران نام برد.<ref>سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد ساواک، ج۷، ص۳۶۵.</ref> | مرتضوی لنگرودی در جریان برگزاری [[جشن تاجگذاری شاه]] در همان سال، در اقدام هماهنگ روحانیان مبارز تهران در اعتراض علیه آن جشن نقش داشت.<ref>سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۴، ص۲۷۶ و ۲۷۹؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۱۵۵.</ref> مرتضوی پس از دستگیری و تبعید سیدصادق لواسانی، از اقدام [[حکومت پهلوی]] انتقاد کرد و آن را نشانه ترس آن حکومت دانست و تأکید کرد <blockquote>«این دستگاه چون خائف است، دست به هر اقدامی میزند، والا معنی ندارد چون مردم مسلمان {امام} خمینی را مجتهد میدانند و وجوه خود را به علت عدم دسترسی به ایشان، به نماینده او {سیدصادق لواسانی} میدهند و این کار جرم نیست، ولی آقای لواسانی را به این جرم که پول میگیرد و یا پول میدهد دستگیر میکنند».<ref>یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۶۳.</ref></blockquote>بر اساس گزارش ساواک، وی پس از آن مسئولیت تقسیم [[شهریه امامخمینی]] در تهران را بر عهده داشت و به این سبب از طرف ساواک تحت کنترل قرار گرفت.<ref>سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد ساواک، ج۱۱، ص۴۲۶.</ref> او در ۱۳۵۲ با ارسال نامهای به امامخمینی از برخی اقدامات [[حکومت پهلوی]] در هجمه به دین اظهار نگرانی کرده بود و امامخمینی نیز در پاسخ به نامه او، آن اقدامات را ناشی از سستی و ضعف علما در مبارزه با حکومت پهلوی دانسته و بر تداوم مبارزه تأکید کرده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۱۳.</ref> | ||
امامخمینی همچنین در زمستان ۱۳۵۲ در نامهای به دامادشان [[محمدحسن اعرابی]]، محمدحسین مرتضوی لنگرودی را یکی از معتمدان خود در تهران معرفی کرده و خواستار ارسال وجوهات به او شده بود.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۶۳.</ref> ایشان در نامهای دیگر در همان سال و خطاب به [[سیداحمد خمینی]] در تهران، از سیدمحمدحسین مرتضوی بهعنوان یکی از افراد مورد اعتماد خود در تهران نام برد.<ref>سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد ساواک، ج۷، ص۳۶۵.</ref> | |||
== فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی == | == فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی == |
نسخهٔ ۱۰ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۵
اطلاعات فردی | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۳۰۷ش |
زادگاه | نجف |
خویشاوندان سرشناس | سیدمحمدعلی، سیدمحمدحسن، سیدمحمدمهدی (برادران) |
اطلاعات علمی | |
استادان | سیدحسین بروجردی، امامخمینی، علامه طباطبایی، محمدتقی آملی، میرزا مهدی الهی قمشهای، ابوالحسن شعرانی و... |
محل تحصیل | قم و نجف |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | مبارزه با رژیم پهلوی و حمایت از نهضت امامخمینی |
اجتماعی | تولیت مدرسه حاج ابوالفتح تهران |
سیدمحمدحسین مرتضوی لنگرودی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
تولد
او در سال ۱۳۰۷ش در شهر نجف اشرف به دنیا آمد. پدرش سیدمرتضی حسینی لنگرودی، یکی از مراجع تقلید عصر خود و از مدرسان دروس عالی در حوزه علمیه قم بود.
تحصیل
سیدمحمدحسین مرتضوی در حالی که پنجساله بود، توسط پدرش ملبس به لباس روحانیت شد.[۱] و مقدمات را در حوزه علمیه نجف اشرف نزد پدرش خواند و سپس در دروس سطح و بخشی از دروس خارج فقه و اصول او حاضر شد. مرتضوی در سال ۱۳۲۹ش از نجف به قم مهاجرت کرد و در درس خارج فقه و اصول سیدحسین طباطبایی بروجردی و امامخمینی حضور یافت.[۲] درباره سالهای حضور او در درس امامخمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی میتوان احتمال داد که در دهه ۱۳۳۰ در درس خارج فقه یا اصول یا هر دو درس امامخمینی شرکت میکرد و به همین سبب نیز حمید روحانی در تدوین اسامی شاگردان امامخمینی، نام او را در فهرست شاگردان امامخمینی قرار داد.[۳] او همچنین با آغاز تدریس درس خارج فقه و اصول پدرش در مسجد عشقعلی آن شهر، در آن درسها حضور مییافت. در کنار تحصیل دروس خارج فقه و اصول، به تحصیل دروس فلسفه و علوم عقلی نزد علامه سیدمحمدحسین طباطبایی میپرداخت.[۴] علاوه بر آن از درسهای محمدتقی آملی، میرزا مهدی الهی قمشهای و شیخ ابوالحسن شعرانی در تهران حضور مییافت.[۵]
فعالیت سیاسی اجتماعی
مرتضوی در سال ۱۳۴۰ش به درخواست جمعی از متدینان تهران و با تأکید پدرش و جمعی دیگر از بزرگان، به آن شهر رفت و سرپرستی مسجد و مدرسه حاج ابوالفتح را بر عهده گرفت و به تدریس در آن مدرسه پرداخت. او بهطور موقت چنین مسئولیتی را پذیرفته بود، ولی در نهایت در آنجا ماندگار شد.[۶] در جریان تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، همراه با روحانیان تهران با صدور اعلامیهای، از آن تصویبنامه با عنوان تسلط بر دین و مقدرات مسلمانان نام بردند و سپس مردم را به شرکت در مجلس دعایی در مسجد حاج عزیزالله تهران دعوت کردند.[۷] پس از تبعید امامخمینی با ایشان ارتباط داشت و امامخمینی در ۸ مرداد ۱۳۴۵ خطاب به او اجازهنامهای در امور شرعیه صادر کرد.[۸] همچنین در همان سال به یکی از نامههای وی (احتمالاً درباره مدرسه ابوالفتح تهران) پاسخ داده بود.[۹]
سیدمحمدحسین مرتضوی در جریان دخالت اوقاف در امور مدارس دینی از طریق امتحانگیری از طلاب، در برابر خواست حکومت مقاومت و از دخالت اوقاف در امور آن مدرسه جلوگیری کرد.[۱۰] وقتی دخالتهای اوقاف در امور آن مدرسه فزونی گرفت، در پاسخ به اعتراض طلاب، رسماً اعلام نمود که در امور آن مدرسه دخالتی ندارد و به این ترتیب مخالفت خود را با اقدامات اوقاف اعلام کرد. دخالت اوقاف در امور آن مدرسه به اندازهای بود که جمعی از محصلان آن مدرسه با ارسال نامههایی به سیدمحسن طباطبایی حکیم، خواستار تذکر به اوقاف مبنی بر عدم مداخله در امور آن مدرسه شدند. آنان در آن نامه تأکید کردند که «محمدحسین لنگرودی چون خیلی خوشبین به وعدههای ادارات دولتی خاصه اوقاف نبوده، از حضور در جلسه امتحانی که از طرف آقایان معظم الیهما تشکیل شده بود و از ایشان هم دعوت به عمل آمده بود، عذر خواستند».[۱۱] این گزارش نشان از موضع او نسبت به دخالتهای اوقاف در امور مدرسه فوق دارد. رئیس ساواک تهران در گزارشی درباره خودداری طلاب آن مدرسه از شرکت در امتحان مقررشده توسط اوقاف، سیدمحمدحسین مرتضوی را محرک آنان معرفی کرد و تأکید نمود «سیدمحمدحسین لنگرودی از روحانیون ناراحت و مشکوک میباشد که در مواقع مقتضی علیه دولت تبلیغ میکند. ضمناً اعمال و رفتار وی تا حدودی تحت مراقبت میباشد».[۱۲]
امامخمینی در ۴ مهر ۱۳۴۶ در نامهای به مرتضوی لنگرودی، از مقاومت وی تقدیر کرد.[۱۳] مرتضوی نیز با ارسال نامهای به امامخمینی، ایشان را در جریان اقدامات اوقاف علیه مدرسه مزبور قرار داد و نگرانی خود را از دخالتهای اوقاف ابراز نمود.[۱۴] او سپس از امامخمینی برای پرداخت شهریه به طلاب آن مدرسه کمک خواست. این درخواست مورد قبول ایشان قرار گرفت و مبلغی را برای مرتضوی لنگرودی ارسال کرد. بر اساس گزارش ساواک، مقرر شده بود سیدصادق لواسانی ماهانه مبلغ یکهزار تومان برای پرداخت شهریه در اختیار او قرار دهد.[۱۵] بر اساس گزارش ساواک، وی با کمک امامخمینی امور مدرسه فوق را با موفقیت اداره میکرد.[۱۶] و «با طلابش، افکار [امام] خمینی را در بین مردم اشاعه» میداد.[۱۷] او پس از آن نیز به فعالیتهای خود بهخصوص در مدرسه ابوالفتح ادامه داد و در اغلب مسائل سیاسی حساس از امامخمینی استفتا میکرد. ازجمله در سال ۱۳۴۹ش درباره سربازی طلاب یا گرفتن معافیت، نامهای به امامخمینی با عنوان «آیتاللهالعظمی سیدنا الخمینی» نوشت و از ایشان استفتا کرد.[۱۸] در پی بروز شایعاتی مبنی بر موافقت امامخمینی با دخالت اوقاف در امور مدرسه ابوالفتح تهران و یا داده شدن سرپرستی آن به فرد دیگری، امامخمینی با ارسال نامهای به او، موارد فوق را تکذیب کرد.[۱۹]
مرتضوی لنگرودی در جریان برگزاری جشن تاجگذاری شاه در همان سال، در اقدام هماهنگ روحانیان مبارز تهران در اعتراض علیه آن جشن نقش داشت.[۲۰] مرتضوی پس از دستگیری و تبعید سیدصادق لواسانی، از اقدام حکومت پهلوی انتقاد کرد و آن را نشانه ترس آن حکومت دانست و تأکید کرد
«این دستگاه چون خائف است، دست به هر اقدامی میزند، والا معنی ندارد چون مردم مسلمان {امام} خمینی را مجتهد میدانند و وجوه خود را به علت عدم دسترسی به ایشان، به نماینده او {سیدصادق لواسانی} میدهند و این کار جرم نیست، ولی آقای لواسانی را به این جرم که پول میگیرد و یا پول میدهد دستگیر میکنند».[۲۱]
بر اساس گزارش ساواک، وی پس از آن مسئولیت تقسیم شهریه امامخمینی در تهران را بر عهده داشت و به این سبب از طرف ساواک تحت کنترل قرار گرفت.[۲۲] او در ۱۳۵۲ با ارسال نامهای به امامخمینی از برخی اقدامات حکومت پهلوی در هجمه به دین اظهار نگرانی کرده بود و امامخمینی نیز در پاسخ به نامه او، آن اقدامات را ناشی از سستی و ضعف علما در مبارزه با حکومت پهلوی دانسته و بر تداوم مبارزه تأکید کرده بود.[۲۳]
امامخمینی همچنین در زمستان ۱۳۵۲ در نامهای به دامادشان محمدحسن اعرابی، محمدحسین مرتضوی لنگرودی را یکی از معتمدان خود در تهران معرفی کرده و خواستار ارسال وجوهات به او شده بود.[۲۴] ایشان در نامهای دیگر در همان سال و خطاب به سیداحمد خمینی در تهران، از سیدمحمدحسین مرتضوی بهعنوان یکی از افراد مورد اعتماد خود در تهران نام برد.[۲۵]
فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی
مرتضوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس و اداره مدرسه ابوالفتح تهران ادامه داد و امامخمینی در ۱۳۵۸ در دیدار با جمعی از اعضای کمیته انقلاب اسلامی مستقر در مدرسه حاج ابوالفتح، از وی به نیکی نام برد.[۲۶] وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس در مدرسه مزبور ادامه داد و بهویژه در خانهشان به تدریس درس خارج فقه و اصول پرداخت. وی همچنین تولیت مدرسه حاج ابوالفتح تهران را برعهده دارد.[۲۷]
پانویس
- ↑ ادهمنژاد، «سیدمحمدعلی مرتضوی لنگرودی دانشور شکیبا»، ص۱۹۳.
- ↑ شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۱۹.
- ↑ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۱، ص۴۶.
- ↑ شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۱۹ـ۳۲۰.
- ↑ «به مناسبت ۲۷ آذر سالروز درگذشت آیتالله شیخ محمدتقی آملی: سیدمحمدحسین مرتضوی لنگرودی: در علم و اخلاق عالی و بیادعا بود»، ص۵.
- ↑ گنجینه دانشمندان، شریفرازی، گنجینه دانشمندان، ج۹، ص۳۱۹-۳۲۰.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۵۲ـ۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۰۸.
- ↑ آیتاللهالعظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۴۴۵.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ص۲۱۴ـ۲۱۷.
- ↑ آیتاللهالعظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۴۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۱۵۹.
- ↑ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۵، ص۴۷۶؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۱۹۰.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۶۳.
- ↑ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۶، ص۴۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۲۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۳۹۴.
- ↑ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۴، ص۲۷۶ و ۲۷۹؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۱۵۵.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹، ص۲۶۳.
- ↑ سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد ساواک، ج۱۱، ص۴۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۶۳.
- ↑ سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد ساواک، ج۷، ص۳۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۱۸۸.
- ↑ «به مناسبت ۲۷ آذر سالروز درگذشت آیتالله شیخ محمدتقی آملی: سیدمحمدحسین مرتضوی لنگرودی: در علم و اخلاق عالی و بیادعا بود»، ص۵.
منابع
- آیتاللهالعظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۵)، ج۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- ادهمنژاد، محمدتقی (۱۳۸۶)، «سیدمحمدعلی مرتضوی لنگرودی دانشور شکیبا»، ستارگان حرم، ج۲۰، قم، آستانه مقدسه قم: انتشارات زائر.
- اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- «به مناسبت ۲۷ آذر سالروز درگذشت آیتالله شیخ محمدتقی آملی: سیدمحمدحسین مرتضوی لنگرودی: در علم و اخلاق عالی و بیادعا بود» (۱۳۹۸)، هفتهنامه حریم امام، سال هفتم، شماره ۳۹۹، ۲۱ آذر.
- روحانی، حمید (۱۳۵۸)، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، قم، دارالعلم ـ دارالفکر.
- سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد ساواک (۱۳۸۶)، ج۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک (۱۳۹۳)، ج۵ و ۵، ۶، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- شریفرازی، محمد (۱۳۷۲)، گنجینه دانشمندان، ج۹، قم، مؤلف.
- صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱، ۲، ۳، ۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۵۹: آیتالله حاج سیدمحمدصادق لواسانی (۱۳۹۵)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.