صدرالدین حائری شیرازی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
| محل شهادت = | | محل شهادت = | ||
| محل دفن = حرم حضرت معصومه(س)، قم، ایران | | محل دفن = حرم حضرت معصومه(س)، قم، ایران | ||
| خویشاوندان سرشناس = | | خویشاوندان سرشناس = عبدالحسین حائری (پدر) | ||
| استادان = [[امامخمینی]]، [[سیدحسین بروجردی]]، میرزا هاشم آملی، [[محمد فکور یزدی]]، [[سیدمهدی حسینی روحانی|سیدمهدی روحانی]]، [[حسین نوری همدانی]]، [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]]، علامه طباطبایی، محمدجواد انصاری همدانی | | استادان = [[امامخمینی]]، [[سیدحسین بروجردی]]، میرزا هاشم آملی، [[محمد فکور یزدی]]، [[سیدمهدی حسینی روحانی|سیدمهدی روحانی]]، [[حسین نوری همدانی]]، [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]]، علامه طباطبایی، محمدجواد انصاری همدانی | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== زادگاه و خاندان == | == زادگاه و خاندان == | ||
صدرالدین حائری شیرازی در دوم مهر ۱۳۰۹ش در خانوادهای روحانی در شیراز متولد شد. پدرش | صدرالدین حائری شیرازی در دوم مهر ۱۳۰۹ش در خانوادهای روحانی در شیراز متولد شد. پدرش شیخ عبدالحسین حائری از روحانیان برجسته شیراز و از شاگردان [[میرزامحمدتقی شیرازی|میرزا محمدتقی شیرازی]] (میرزای دوم) بود که از سوی او به شیراز اعزام گردید و بهعنوان پیشوای دینی آن خطه مشغول به تبلیغ شد. جدش آقا شیخ محمد طاهر هم از شاگردان و ارادتمندان میرزای بزرگ شیرازی بود. مادر شیخ صدرالدین حائری هم از خاندانی برجسته بود؛ او دختر آقا میرزا حسن فخرالدوله شیرازی بود که نسبش با چندین واسطه، به شیخ صفیالدین اردبیلی میرسید.<ref>سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۵۷-۵۸.</ref> | ||
== تحصیل == | == تحصیل == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۵
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | صدرالدین حائری شیرازی |
نسب | شیخ صفیالدین اردبیلی |
تاریخ تولد | ۲ مهر ۱۳۰۹ |
زادگاه | شیراز، ایران |
تاریخ وفات | ۱۸ خرداد ۱۳۸۳ |
محل دفن | حرم حضرت معصومه(س)، قم، ایران |
شهر وفات | قم، ایران |
خویشاوندان سرشناس | عبدالحسین حائری (پدر) |
اطلاعات علمی | |
استادان | امامخمینی، سیدحسین بروجردی، میرزا هاشم آملی، محمد فکور یزدی، سیدمهدی روحانی، حسین نوری همدانی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، علامه طباطبایی، محمدجواد انصاری همدانی |
محل تحصیل | شیراز، قم |
سایر | تدریس در حوزه علمیه شیراز و ارائه خدمات علمی به طلاب |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | مبارز با رژیم پهلوی، حمایت از نهضت امامخمینی |
اجتماعی | تأسیس مدارس علمیه در شیراز، نماینده مرکز مدیریت حوزه علمیه قم در شیراز، نمایندگی امامخمینی در بنیاد مسکن استان فارس، احداث مدارس علمیه محمدیه و قائمیه در شیراز، حضور در جبهههای نبرد جنگ تحمیلی، نمایندگی امامخمینی در یگانهای نظامی شیراز |
صدرالدین حائری شیرازی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
زادگاه و خاندان
صدرالدین حائری شیرازی در دوم مهر ۱۳۰۹ش در خانوادهای روحانی در شیراز متولد شد. پدرش شیخ عبدالحسین حائری از روحانیان برجسته شیراز و از شاگردان میرزا محمدتقی شیرازی (میرزای دوم) بود که از سوی او به شیراز اعزام گردید و بهعنوان پیشوای دینی آن خطه مشغول به تبلیغ شد. جدش آقا شیخ محمد طاهر هم از شاگردان و ارادتمندان میرزای بزرگ شیرازی بود. مادر شیخ صدرالدین حائری هم از خاندانی برجسته بود؛ او دختر آقا میرزا حسن فخرالدوله شیرازی بود که نسبش با چندین واسطه، به شیخ صفیالدین اردبیلی میرسید.[۱]
تحصیل
صدرالدین حائری دوران ابتدایی را در شیراز گذراند. همزمان با تحصیل در دبستان، تحت آموزشهای پدرش قرار داشت و سپس مقدمات دروس حوزوی را در همان شهر و نزد شیخ حسین مؤمن شیرازی خواند. آنگاه راهی قم شد و در مدرسه ملا صادق مقیم شد و تحصیلات حوزوی را در حوزه علمیه قم پی گرفت. او دوره سطح را نزد آقایان شیخ محمد فکور یزدی، سیدمهدی روحانی، حسین نوری همدانی و سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی تکمیل کرد. سپس به فراگیری دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درس آیات سیدحسین طباطبایی بروجردی، امامخمینی و میرزا هاشم آملی بهرهمند شد.[۲]
درباره سالهای حضور او در درس امامخمینی گزارش دقیقی وجود ندارد؛ حائری شیرازی در سال ۱۳۲۹ ش پس از درگذشت پدرش به شیراز بازگشت.[۳] بنابراین میتوان احتمال داد که پیش از آن تاریخ در درس خارج فقه و اصول ایشان که در مسجد محمدیه یا سلماسی برگزار میشد، شرکت میکرده است و از نخستین شاگردان درس خارج فقه و اصول ایشان محسوب میشود. او در کنار تحصیل دروس خارج فقه و اصول، از درس فلسفه و همچنین تفسیر قرآن علامه سیدمحمدحسین طباطبایی استفاده میکرد.[۴] در مسائل سیر و سلوک هم با علامه طباطبایی، آیات محمدتقی بهجت و سیدرضا بهاءالدینی مرتبط بود و پس از آشنایی با محمدجواد انصاری همدانی، در سلک شاگردان ایشان درآمد و یک سال از بحثهای عرفانی ایشان بهرهمند شد.[۵]
فعالیت مبارزاتی
چنانکه گفته شد، حائری شیرازی در سال ۱۳۲۹ش به شیراز بازگشت و بهجای پدرش به اقامه نماز جماعت در مسجد سپهسالار آن شهر پرداخت. ورود او به شیراز همزمان با فعالیتهای بهاییان در آن شهر بود و او در سالهای ۱۳۳۰-۱۳۴۰ش تحت نظر آیات سیدنورالدین حسینی شیرازی و شیخ بهاءالدین محلاتی به مبارزه با بهاییان پرداخت و در خنثی کردن تبلیغات آنان فعال بود. براثر تلاشهای او برخی از افرادی که مفتون تبلیغات بهاییان شده بودند، به اسلام برگشتند.[۶]
حائری شیرازی با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی در سال ۱۳۴۱ش و علیه تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، همراه با جمعی از علما و مجتهدان فارس در قالب «جامعه روحانیت فارس» با صدور اعلامیهای، پشتیبانی کامل و بدون شرط خود را از آقایان مراجع تقلید خصوصاً «حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی» اعلام کردند و متذکر شدند که «حکم و فرمایش ایشان عین آراء و منویات ماست و اهانت به ایشان اهانت به همه ماست» و ما «به هیچ نحو از مساعدت مالی و جانی در حق آقایان خودداری نخواهیم کرد و اگر خدای نخواسته کوچکترین جسارت نسبت به ساحت مقدس آقایان گردد، با عکسالعمل شدید ما روبرو خواهد شد» و وی در همان زمان در انتشار نشریه بعثت نقش داشت.[۷]
در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش وقتی خبر دستگیری امامخمینی به شیراز رسید، روحانیان بزرگ شهر ازجمله آیتالله بهاءالدین محلاتی و شیخ صدرالدین حائری تشکیل جلسه دادند تا به رایزنی درباره نحوه واکنش به این عمل بپردازند. سرانجام به دستور آیتالله محلاتی تعطیل عمومی اعلام شد، اما مأموران حکمت پهلوی همان شب آیتالله محلاتی و فرزندش را دستگیر و به تهران اعزام کردند. دستگیری آیتالله بهاءالدین محلاتی و فرزندش اعتراض روحانیون شیراز ازجمله شیخ صدرالدین را در پی داشت، لذا تظاهرات وسیعی در شیراز به راه افتاد که تا پاسی از شب ادامه داشت و در جریان آن عده زیادی دستگیر و بازداشت شدند.[۸] در جریان مهاجرت علمای سراسر کشور به تهران در اعتراض به دستگیری امامخمینی، او هم راهی تهران شد و در تحصن روحانیان شرکت کرد. او به گفته علیاکبر مسعودی خمینی، تلاش زیادی دراینباره به کار بست و در اقناع برخی از مراجع نقش مستقیمی داشت.[۹] همچنین همراه با جمعی از علمای متحصن اعلامیههایی را امضا میکرد، ازجمله در دوم مرداد و همراه با دیگر روحانیان متحصن با صدور اعلامیهای، تصویبنامههای خلاف شرع و قانون اساسی را محکوم کردند و مرجعیت امامخمینی را تأیید و بر آن تأکید کردند و از ایشان و آیات شیخ بهاءالدین محلاتی و سیدحسن طباطبایی قمی با عنوان باتقواترین فقها نام بردند که «فقط به جرم حقگویی و انجام وظیفه روحانی و دینی» دستگیر و زندانی شدهاند. آنان در پایان آن اعلامیه از تهدید حکومت پهلوی علیه روحانیان متحصن سخن گفتند و تأکید کردند علیرغم این تهدیدها «جامعه روحانیت در همه شرایط وظیفه خود را انجام داده در این مورد نیز به حول و قوه الهی تا سرحد قدرت و توانایی وظیفه خود را در دفاع از حریم قرآن و اسلام انجام خواهد داد».[۱۰]
وی در آستانه برگزاری انتخابات مجلسین شورای ملی و سنا نیز همراه با روحانیان متحصن در تهران، با صدور اعلامیهای با عنوان «جامعه روحانیت ایران شرکت در انتخابات فرمایشی را جایز نمیداند»، برگزاری آن انتخابات را با توجه به فرایند تصویب آییننامه انتخابات و غیرقانونی بودن آن فرایند، محکوم و شرکت در انتخابات فوق را تحریم کردند.[۱۱] حائری شیرازی در اردیبهشت ۱۳۴۳ و پس از دستگیری و انتقال سیدعبدالحسین دستغیب به تهران، با هدف تلاش برای آزادی او، همراه با دو تن دیگر از روحانیان شیراز به قم رفت.[۱۲] پس از عزیمت امامخمینی از ترکیه به عراق، در تلگرافی ورود ایشان را به آستان قدس علوی التیامبخش دلها دانست و برای ایشان آرزوی توفیق کرد.[۱۳]
ساواک در گزارشی در سال ۱۳۴۵ش از صدرالدین حائری بهعنوان عامل اصلی نشر اعلامیه و توزیع نوارهای سخنرانی امامخمینی در شیراز نام برد.[۱۴] به همین سبب به خانه او یورش برد و اسناد و مدارک موجود و ازجمله نوارهای سخنرانی امامخمینی را ضبط کرد و آنگاه او را دستگیر و مدتی در زندان ارگ کریمخانی محبوس کرد.[۱۵] که در نهایت با وساطت عدهای از روحانیان با ضمانت آزاد گردید.[۱۶] وی در فروردین ۱۳۴۶ و در جریان تصویب قانون حمایت از خانواده، همراه با روحانیان شیراز تصمیم گرفتند با ارسال نامهای به نخستوزیر وقت، موارد خلاف شرع آن را تذکر دهند.[۱۷] در سال ۱۳۴۷ش به نجف رفت و با امامخمینی دیدار کرد.[۱۸] در همان سال بهعنوان یکی از نمایندگان امامخمینی، به توزیع شهریه ایشان در میان طلاب شیراز میپرداخت.[۱۹] و ساواک در سال ۱۳۴۷ش او را نماینده امامخمینی در شیراز معرفی کرد.[۲۰] احتمالاً به این سبب و فعالیتهای دیگر بود که ساواک درصدد سختگیری علیه او برآمد.
مرکز فعالیتهای مبارزاتی شیخ صدرالدین حائری در مسجد امامخمینی (سپهسالار قدیم) بود و او در آن مسجد در سخنرانیهایی حکومت پهلوی را مورد انتقاد قرار میداد. ساواک برای کنترل بیشتر این مرکز مبارزاتی، هیئتامنای مسجد را خود تعیین کرد تا امور مسجد را این هیئتامنای انتصابی بر عهده گیرند. شیخ صدرالدین به این عمل رژیم اعتراض کرد و به نشانه اعتراض مسجد را ترک گفت و در نماز جماعت حاضر نشد، سپس اطلاعیهای را علیه رژیم صادر و در آن به اقدامات دولت در تبعید غیرقانونی امامخمینی اعتراض کرد. در پی همین عکسالعمل، حکومت پهلوی شتابزده او را در تیر ۱۳۴۷ دستگیر و به گنبدکاووس تبعید کرد. او پس از تحمل بیش از یک سال تبعید، به شیراز بازگشت و دوباره مبارزات خود را ادامه داد و به خاطر همین مبارزات در ماههای محرم و صفر سال ۱۳۴۹ ممنوعالمنبر.[۲۱] و ممنوع الخروج شد.[۲۲]
وی که در سال ۱۳۴۸ از امامخمینی اجازهای در حسبیات دریافت کرده بود.[۲۳] به فعالیتهای سیاسی در شیراز ادامه میداد و پس از فوت آیتالله سیدمحسن طباطبایی حکیم در سال ۱۳۴۹ش، همراه با جمعی دیگر از روحانیان شیراز پیام تسلیتی به امامخمینی ارسال کردند.[۲۴] ساواک در گزارشی در خرداد ۱۳۴۹ ش از وی بهعنوان یکی از افرادی که «در هر فرصت به نفع [امام] خمینی تبلیغ مینماید» نام برد.[۲۵] همچنین در گزارشی دیگر، او و شیخ محمدصادق حائری شیرازی را بهعنوان عوامل اصلی تبلیغات به نفع امامخمینی نامید.[۲۶] و در گزارشی دیگر از او بهعنوان نماینده امامخمینی در شیراز نام برد.[۲۷] او در سال ۱۳۵۰ش و در پی سختگیری حکومت پهلوی علیه محمدتقی فلسفی، همراه با روحانیان شیراز در نامهای به آن خطیب، تأثر شدید خود را از اقدام حکومت پهلوی علیه او ابراز کرد.[۲۸] در همان سال و در پی محکومیت جمعی از فعالان سیاسی به اعدام، تلاشهایی دراینباره انجام داد و اعلامیهای صادر کرد.[۲۹] همچنین همکاری نزدیک با ربانی شیرازی در کمک رساندن به خانوادههای زندانیان سیاسی و انقلابی داشت.[۳۰] علاوه بر آن، در آن سالها با برخی از روحانیان مبارز ازجمله شهید اندرزگو ارتباط داشت.[۳۱] او در سالهای ۱۳۵۳-۱۳۵۴ ش در زندان عادلآباد شیراز زندانی بود و در آن زندان با گروههای مارکسیستی مبارزه میکرد.[۳۲] در سال ۱۳۵۴ ش نیز از سوی ساواک ممنوعالخروج شد.[۳۳]
حائری پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی، در مجلس بزرگداشت او در شیراز شرکت داشت.[۳۴] پس از سرکوب مبارزات مردم شیراز بر ضد حکومت پهلوی و فاجعه خونین و کشتار مردم در مسجد جامع نو شیراز در ۱۹ مرداد ۱۳۵۷، همراه با برخی از روحانیان مبارز شیراز، با صدور اعلامیهای با عنوان «استیضاح رژیم غیرقانونی ایران»، دولت را استیضاح کردند: «به چه مجوزی و با چه ضابطه اسلامی، مرتکب این اعمال وحشیانه شده و مردم بیگناه و بیدفاع ما را به خاک خون کشیدهاید؟» آنان در پایان مراتب نفرت خود را از آن اقدام اعلام کردند.[۳۵]
امامخمینی هم در ۱۴ شهریور ۱۳۵۷ ضمن ارسال نامهای به روحانیان شیراز ازجمله خطاب به شیخ صدرالدین از او خواستند تا مردم را علیه حکومت شاه و فجایع این خاندان بسیج کنند و از طریق وعظ و خطابه مردم را به تظاهرات خیابانی، نشر اعلامیه و در اختیار گرفتن جراید و تماس با سازمانهای بیطرف خارجی تشویق کنند و هر اقدامی که برای رسیدن به این هدف لازم است انجام دهند، لذا روحانیان شیراز پس از دریافت این پیام بیشتر به مبارزه دلگرم شدند و شیخ صدرالدین ضمن توسل به روحانیان سرشناس، از آنان خواست فهرست اسامی افراد مضروب و شهید شده در تظاهرات را تهیه کنند تا به خارج از کشور ارسال شود.[۳۶] پس از آتشسوزی سینما رکس آبادان نیز آشکارا بر نقش دولت در آن فاجعه تأکید میکرد و به همین منظور رفتار و اقدامات او تحت کنترل ساواک قرار گرفت.[۳۷] براثر تداوم اینگونه فعالیتها در ۱۹ شهریور آن سال به اتهام تحریک مردم به انجام تظاهرات و تشویق مردم به فعالیت به نفع امامخمینی در شیراز دستگیر و زندانی شد.[۳۸]
شیخ صدرالدین تا روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب دست از فعالیت مبارزاتی خود برنداشت و در جریان تحصن روحانیان مبارز سراسر کشور در مسجد دانشگاه تهران در اعتراض به دولت شاپور بختیار شرکت داشت و در روز بازگشت امامخمینی، در مراسم استقبال از ایشان حاضر بود.[۳۹] پس از ورود امامخمینی به ایران همراه با سایر روحانیان مردم را برای مبارزه با مأموران حکومت پهلوی به خیابانها فراخواند.[۴۰]
فعالیتها پس از پیروزی انقلاب
حائری پس از پیروزی انقلاب اسلامی نمایندگی امامخمینی در بنیاد مسکن استان فارس را بر عهده گرفت، ولی عمده وقت خود را صرف تدریس در حوزه علمیه شیراز و ارائه خدمات علمی به طلاب شیرازی نمود. همزمان دو مدرسه علمیه محمدیه و قائمیه را در شیراز بنیان نهاد. در دوره جنگ تحمیلی، بارها در جبهههای جنگ حاضر شد و سپس نمایندگی امامخمینی در یگانهای نظامی در شیراز را بر عهده گرفت و دفتر مشاوره در آنجا بنیان نهاد.[۴۱] او همچنین مدتها نماینده مرکز مدیریت حوزه علمیه قم در شیراز و مسئول تقسیم شهریه طلاب بود.[۴۲]
درگذشت
حائری در ۱۸ خرداد ۱۳۸۳ در قم درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط آیتالله محمدتقی بهجت در یکی از حجرههای صحن کوچک حرم حضرت فاطمه معصومه(س) و جنب مرقد حاج اسماعیل دولابی به خاک سپرده شد.[۴۳]
پانویس
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۵۷-۵۸.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۵۹.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۶۲.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۶۲.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۶۲.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۶۲.
- ↑ سیر مبارزات یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۶-۷.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۳، ص۷۸؛ حیدری، «حائری شیرازی، صدرالدین»، ص۱۱۰.
- ↑ خاطرات آیتالله مسعودی خمینی، ص۲۶۸-۲۷۴.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۸۸-۸۹.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۴، ص۴۷۶-۴۷۸.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج۲، ص۳۱۱.
- ↑ حیدری، «حائری شیرازی، صدرالدین»، ص۱۱۰.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج۳، ص۴۳۳.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۷۲.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۴۶۴.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۴، ج۱، ص۲۹۴.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۶۵.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۴، ج۱، ص۳۵۲.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۳۶، ۸۷.
- ↑ حیدری، «حائری شیرازی، صدرالدین»، ص۱۱۰.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ج۲، ص۵۱۹-۵۲۰.
- ↑ صحیفه امام، ج۱، ص۴۷۸.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۵.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج۵، ص۲۲۲-۲۲۳.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج۵، ص۳۳۱.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج۸، ص۱۸۸.
- ↑ سیر مبارزات یاران...، ج۸، ص۱۳۲؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۶.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۷.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۶، ۳۳۰.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۶۳.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۷۳.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۴، ج۲، ص۲۵۱.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴۴، ج۲، ص۳۲۳؛ سیر مبارزات یاران...، ج۸، ص۹۸.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۵۹-۳۵۸.
- ↑ حیدری، «حائری شیرازی، صدرالدین»، ص۱۱۰-۱۱۱.
- ↑ همان، ج۱۰، ص۳۸۰.
- ↑ همان، ج۱۴، ص۲۶۳.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۷۴.
- ↑ حیدری، «حائری شیرازی، صدرالدین»، ص۱۱۱.
- ↑ حیدری، «حائری شیرازی، صدرالدین»، ص۷۵.
- ↑ حیدری، «حائری شیرازی، صدرالدین»، ص۱۱۱.
- ↑ سلمانی آرانی، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ص۷۸.
منابع
- اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- حیدری، علی (۱۳۸۹)، «حائری شیرازی، صدرالدین»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، تألیف: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج۳ و ۴، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- روحانی، سیدحمید (۱۳۷۴)، نهضت امامخمینی، ج۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- سلمانی آرانی، حبیب (۱۳۸۹)، «صدرالدین حائری، دردمند غیور»، ستارگان حرم، ۲۶ و ۲۷، قم، زائر.
- سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ج۱۶: شرح پایداری آیتالله شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی (۱۳۷۹)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۳۶: آیتالله شیخ محمدصادق صادقی گیوی (صادق خلخالی) (۱۳۸۴)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
- یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۴۴: آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی (۱۳۹۰)، ج ۱ و ۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.