عزیزالله خسروی زنجانی: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
جز (added Category:پروژه شاگردان3 using HotCat) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
خسروی زنجانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای تبلیغی و ارشادی در تکاب ادامه داد. او در نهم خرداد ۱۳۷۴ و در نودسالگی از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط شیخ احمد پایانی اردبیلی («سفیر گمنام، مرحوم آیتالله حاج شیخ عزیزالله خسروی زنجانی»، http://safiregomnam.ir) در گلزار شهدای تکاب به خاک سپرده شد (انصاری، ۱۱). | خسروی زنجانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای تبلیغی و ارشادی در تکاب ادامه داد. او در نهم خرداد ۱۳۷۴ و در نودسالگی از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط شیخ احمد پایانی اردبیلی («سفیر گمنام، مرحوم آیتالله حاج شیخ عزیزالله خسروی زنجانی»، http://safiregomnam.ir) در گلزار شهدای تکاب به خاک سپرده شد (انصاری، ۱۱). | ||
منابع: انصاری، ناصرالدین (۱۳۷۴)، «درگذشتگان: آیتالله خسروی زنجانی»، فصلنامه آینه پژوهش، دوره ۶، شماره ۳۲، تابستان؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۹)، ج ۷، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ دهقانی، اکبر (۱۳۹۲)، هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، بیجا، بینا؛ «سفیر گمنام، مرحوم آیتالله حاج شیخ عزیزالله خسروی زنجانی»، http://safiregomnam.ir؛ «سفیری که اهل سنت را سینهزن علیاکبر کرد؛ مروری بر فعالیتهای دینی و تقریبی سفیر گمنام، مرحوم آیتالله شیخ عزیزالله خسروی»، .abna24.com | منابع: انصاری، ناصرالدین (۱۳۷۴)، «درگذشتگان: آیتالله خسروی زنجانی»، فصلنامه آینه پژوهش، دوره ۶، شماره ۳۲، تابستان؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۹)، ج ۷، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ دهقانی، اکبر (۱۳۹۲)، هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، بیجا، بینا؛ «سفیر گمنام، مرحوم آیتالله حاج شیخ عزیزالله خسروی زنجانی»، http://safiregomnam.ir؛ «سفیری که اهل سنت را سینهزن علیاکبر کرد؛ مروری بر فعالیتهای دینی و تقریبی سفیر گمنام، مرحوم آیتالله شیخ عزیزالله خسروی»، .abna24.com | ||
[[رده:پروژه شاگردان3]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۰۵
خسروی، عزیزالله؛ از شاگردان درس فلسفه امام خمینی. عزیزالله خسروی معروف به خسروی زنجانی در سال ۱۳۲۶ هجری قمری در روستای پری از توابع شهرستان ماهنشان در استان زنجان در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد (انصاری، ۱۱۰). او خواندن و نوشتن را در مکتبخانهای در زادگاهش آموخت. سپس در مکتبخانه، قرآن و ابواب الجنان و تنبیه الغافلین را نزد پسرخالهاش ملا حبیبالله خواند. آنگاه نزد دیگر مدرسان آنجا کتابهای نصاب الصبیان، گلستان سعدی، تاریخ معجم، تاریخ وصاف و دره نادره را خواند. او در بیستسالگی به زنجان رفت و مدت ده سال، در حوزه علمیه آن شهر و زیر نظر فیاض زنجانی به تحصیل پرداخت و پس از خواندن مقدمات نزد استادان آن حوزه، قوانین را پیش آقا شیخ حسین قرهگلی و مطول را نزد مرحوم آخوند ملا حسین کلامی خواند و در شرح لمعه از شاگردان شیخ یعقوب علی زنجانی بود («سفیر گمنام مرحوم آیتالله حاج شیخ عزیزالله خسروی زنجانی»، safiregomnam.ir). سپس بهمنظور تکمیل تحصیلات حوزوی، در سال ۱۳۱۹ ش راهی قم شد و در حوزه علمیه قم به تحصیل پرداخت. او یک دوره فلسفه و حکمت منظومه حاج ملاهادی سبزواری را در همانجا و نزد آیات شیخ مهدی مازندرانی و امام خمینی خواند. همچنین حکمت بوعلی و اسفار ملاصدرا را نزد آقا شیخ مهدی مازندرانی و جلد اوّل و دوم اسفار (طبع قدیم) را در یکی از حجرههای مدرسه فیضیه (همان) نزد امام خمینی خواند (همان؛ انصاری قمی، ۱۱۰). درباره سالهای حضور او در درس شرح منظومه و اسفار اربعه امام خمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی میتوان گفت که در دهه ۱۳۲۰ ش و تا زمانی که امام خمینی به تدریس فلسفه اشتغال داشت، در درس ایشان حضور مییافته است. خاطرهای از او درباره میزان ارادت امام خمینی به آیتالله بروجردی نقل شده است که از اهمیت زیادی برخوردار است و از سوی دیگر نشان از جایگاه امام خمینی نزد خسروی زنجانی دارد: «آقای خمینی نزد آقای بروجردی منزلت زیادی داشت. یک روز دو نفر از حکمای انگلستان به محضر آقای بروجردی آمده بودند و چند سؤال فلسفی مطرح کرده بودند؛ آقای بروجردی آنها را به آقای خمینی که آن زمان معروف به «حاجآقا روحالله» بود ارجاع داده بود. آقای خمینی هم در بیت آقای بروجردی در اتاق دیگری مشغول پاسخگویی به سؤالات آنها شدند. اتفاقاً من هم رسیدم. آقای فاضل قفقازی (پدر آیتالله فاضل لنکرانی) که عمده امور مهم آقای بروجردی به دست ایشان انجام میشد و با من خیلی رفیق بود و میدانست که من از شاگردان آقای خمینی هستم، تا مرا دید به ترکی فرمود: آقا شیخ عزیزالله! به این اتاق بیا. مرا به آن جلسه برد. جلسه جالبی بود. مترجم سؤالات را برای آقا و پاسخ آقا را هم برای آنها ترجمه میکرد و آنها به نشانی قبول سرشان را تکان میدادند. پس از پایان بحث، یکی از آنها به مترجم گفت: ما این سؤالات را با فلاسفه مختلف در کشورهای اسلامی و غیراسلامی و حتی در تهران مطرح کردیم، ولی در هیچ جا اینگونه که این آقا فرمودند قانع نشده بودیم. اگر ایشان قبول کنند و به انگلستان تشریف بیاورند، ما حاضریم جمع کثیری از فلاسفه اروپا را به محضر ایشان بیاوریم تا از فکر و علم ایشان استفاده بیشتری شود و ما میدانیم که در آنجا بیش از اینجا مفید واقع میشوند. وقتی پیشنهاد آنان ترجمه شد، ما منتظر بودیم ببینیم آقای خمینی چه میفرمایند. من که مدتی بود در درس ایشان شرکت میکردم و لذت بحثهای ایشان را تازه احساس کرده بودم، در دل بسیار نگران شدم که مبادا ایشان با این پیشنهاد موافقت کند و من از محضر ایشان محروم شوم. این خیالات از ذهن من میگذشت که دیدم آقای خمینی با حالتی خاص رو به مترجم فرمودند: به این آقایان بگو من یک ساعت محضر درس آقای بروجردی را به حکومت انگلستان نمیدهم! در آن ایّام آقای خمینی پس از تدریس خودشان هر روز در درس آقای بروجردی شرکت میکردند» («سفیر گمنام، مرحوم آیتالله حاج شیخ عزیزالله خسروی زنجانی»، http://safiregomnam.ir). او آنگاه به تحصیل مکاسب و کفایه نزد آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی پرداخت. سپس به دروس خارج فقه و اصول پرداخت و از درسهای آیات سید صدرالدین صدر، سید محمدتقی خوانساری، شیخ محمد فیض قمی، سید محمد حجت کوهکمری و سید حسین طباطبایی بروجردی بهرهمند شد (همان). درس خارج آیتالله صدر را با شیخ محمد صدوقی یزدی مباحثه میکرد (دهقانی، ۲۲۱). خسروی زنجانی در سال ۱۳۳۱ ش به عراق رفت و در حوزه علمیه آن شهر مدت دو سال به تحصیل پرداخت و از آیتالله سید محسن طباطبایی حکیم اجازه روایت دریافت کرد. وی پس از بازگشت به کشور، در سال ۱۳۳۴ ش به تدریس مکاسب و کفایه در حوزه علمیه قم پرداخت و از مدرسان برجسته حوزه علمیه به شمار میرفت. او که از آیتالله فیض قمی اجازه تصدی در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرده بود، در موسم تبلیغ به برخی از شهرها سفر میکرد. ازجمله یک بار به منطقه تکاب که منطقهای محروم و دورافتاده در استان آذربایجان غربی است رفت. فعالیتهای او باعث شد تا مردم آن منطقه خواستار حضور خسروی زنجانی در آنجا شوند و پیرو این درخواستها («سفیری که اهلسنت را سینهزن علیاکبر کرد؛ مروری بر فعالیتهای دینی و تقریبی سفیر گمنام، مرحوم آیتالله شیخ عزیزالله خسروی»، abna24.com) او به دستور آیتالله بروجردی، به تکاب رفت و در آنجا مقیم شد و به تبلیغ دین پرداخت. مذاهب و جریانهای مختلفی در منطقه تکاب حضور داشتند و خسروی زنجانی در مدت چهل سال حضور در آنجا، نقش مهمی در تثبیت جایگاه تشیع داشت. همچنین یکی از مهمترین تلاشهای او، برقراری اتحاد و اتفاق میان مذاهب و فرقههای مختلف شهر تکاب بود (همان). او در تحولات سیاسی هم فعال بود. در جریان قیام مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و در اعتراض به دستگیری و انتقال امام خمینی از قم به تهران، او نیز در تکاب دستگیر و تحتالحفظ به میاندوآب انتقال یافت. پس از آزادی به تکاب بازگشت و به فعالیتهای سیاسی، در کنار فعالیتهای تبلیغی ادامه داد و در مجالس عمومی به تبیین اهداف استادش امام خمینی پرداخت (انصاری، ۱۱۱). وی همچنین از پذیرش درخواستها و در مواردی عطایای مقامات حکومتی خودداری میکرد و درخواستهای آنان را بیجواب میگذاشت. به سبب این فعالیتها، در آن منطقه بهعنوان روحانی مخالف دستگاه حاکم شناخته میشد و با روحانیانی که کمترین وابستگی به دستگاه حاکم را داشتند یا برای شاه دعا میکردند، بهشدت مخالف بود («سفیر گمنام، مرحوم آیتالله حاج شیخ عزیزالله خسروی زنجانی»، http://safiregomnam.ir). بر اساس گزارش ساواک، وی در تیر ۱۳۵۷ و در آستانه اعیاد شعبانیه، در سخنانی در تکاب و با اشاره به وضعیت سیاسی روز، بر ضرورت احساس مسئولیت در قبال تحولات سیاسی تأکید و در پایان بهنوعی اعیاد آن روزها را تحریم کرد. ساواک از آن سخنان به عبارت «کنایهآمیز» تعبیر کرد (انقلاب اسلامی به...، ج ۷، ۱۱۲). ساواک در گزارش دیگری درباره فعالیت فرزند او شیخ محمدعلی خسروی در تکاب، تأکید کرده بود که احتمال استفاده آنان از احساسات مذهبی مردم آن منطقه علیه آنچه منافع ملی مینامیدند، وجود دارد (همان، ۱۹۳) که مرادشان فعالیت علیه حکومت پهلوی بود.
او علاوه بر اقامه نماز جماعت در مسجد جامع تکاب، در حلوفصل دعاوی مردم و پاسخگویی به سؤالات فقهی آنان میکوشید. همچنین در تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان در آنجا فعال بود. وی که به سبب تسلط بر علوم ادبی و فقهی در حوزههای علمیه زنجان و قم به امر تدریس اشتغال داشت، از بدو ورود به تکاب، جوانان را تشویق به فراگیری علوم اسلامی کرد («سفیر گمنام، مرحوم آیتالله حاج شیخ عزیزالله خسروی زنجانی»، http://safiregomnam.ir). ازجمله شاگردان او در آن شهر میتوان به دکتر حسن انوری، صاحب فرهنگ بزرگ سخن، محمد خالقی، خوشنویس و کاتب قرآن مجید و دکتر سید یحیی یثربی استاد فلسفه اشاره کرد.
خسروی زنجانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای تبلیغی و ارشادی در تکاب ادامه داد. او در نهم خرداد ۱۳۷۴ و در نودسالگی از دنیا رفت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط شیخ احمد پایانی اردبیلی («سفیر گمنام، مرحوم آیتالله حاج شیخ عزیزالله خسروی زنجانی»، http://safiregomnam.ir) در گلزار شهدای تکاب به خاک سپرده شد (انصاری، ۱۱). منابع: انصاری، ناصرالدین (۱۳۷۴)، «درگذشتگان: آیتالله خسروی زنجانی»، فصلنامه آینه پژوهش، دوره ۶، شماره ۳۲، تابستان؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۹)، ج ۷، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ دهقانی، اکبر (۱۳۹۲)، هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، بیجا، بینا؛ «سفیر گمنام، مرحوم آیتالله حاج شیخ عزیزالله خسروی زنجانی»، http://safiregomnam.ir؛ «سفیری که اهل سنت را سینهزن علیاکبر کرد؛ مروری بر فعالیتهای دینی و تقریبی سفیر گمنام، مرحوم آیتالله شیخ عزیزالله خسروی»، .abna24.com