آبادان: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ اسفند ۱۴۰۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
'''آبادان'''، آبادان از شهرهای پرآوازه ایران است که نقش زیادی در پیروزی انقلاب اسلامی و جنک تحمیلی عراق علیه ایران، ایفا کرده است و همواره مورد توجه امام‌خمینی بوده است. آبادان به همت عالمان مبارز آن به پل ارتباطی انقلابیون با امام‌خمینی در نجف تبدیل شد و کارکنان پالایشگاه نفت آبادان نیز با اعتصاب خود، پیروزی انقلاب را سرعت بخشیدند. چنان که فاجعه آتش سوزی سینما رکس آبادان یکی از عوامل شتاب‌زای انقلاب اسلامی بود.  
'''آبادان'''، از شهرهای پرآوازه ایران است که نقش زیادی در [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] و [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، ایفا کرده است و همواره مورد توجه [[امام‌خمینی]] بوده است. آبادان به همت عالمان مبارز آن به پل ارتباطی انقلابیون با امام‌خمینی در [[نجف]] تبدیل شد و کارکنان پالایشگاه نفت آبادان نیز با [[اعتصاب کارکنان صنعت نفت|اعتصاب]] خود، پیروزی انقلاب را سرعت بخشیدند. چنان که [[فاجعه سینما رکس آبادان|فاجعه آتش‌سوزی سینمارکس آبادان]] یکی از عوامل شتاب‌زای انقلاب اسلامی بود.  


==پیشینه==
==پیشینه==
آبادان از شهرهای قدیمی ایران و از مراکز مهم بندری خوزستان است که از شمال به خرمشهر، از خاور به ماهشهر، از جنوب به خلیج فارس و از باختر به عراق محدود می‌گردد. آبادان از سه طرف با رودهای کارون، بهمنشیر و اروندرود و از جنوب نیز با خلیج فارس احاطه شده و به صورت جزیره درآمده است. جمعیت شهرستان آبادان بر اساس سرشماری ۱۳۵۵ بیش از ۳۳۷ هزار نفر بوده‌است.<ref>اداره جغرافیایی، فرهنگ جغرافیایی آبادی‌های کشور، ج۹۰، ص۱.</ref> تاریخ شهر آبادان با تاریخ صنعت نفت ایران و به‌ویژه پالایشگاه آن گره خورده‌است.<ref>اداره جغرافیایی، فرهنگ جغرافیایی آبادی‌های کشور، ج۹۰، ص۲–۳.</ref> ساکنان آبادان شیعه دوازده‌امامی‌اند و به زبان عربی و فارسی سخن می‌گویند.<ref>اداره جغرافیایی، فرهنگ جغرافیایی آبادی‌های کشور، ج۹۰، ص۳.</ref> اقتصاد پررونق و موقعیت جغرافیایی و راهبردی آبادان، این شهر را مورد طمع رژیم بعث عراق قرار داد و یکی از هدف‌های مهم عراق در هجوم به ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ اشغال آن بود.<ref>دروردیان، سیری در جنگ ایران و عراق، ج۱، ص۲۶.</ref>
آبادان از شهرهای قدیمی ایران و از مراکز مهم بندری خوزستان است که از شمال به [[خرمشهر]]، از خاور به ماهشهر، از جنوب به خلیج فارس و از باختر به [[عراق]] محدود می‌گردد. آبادان از سه طرف با رودهای کارون، بهمنشیر و اروندرود و از جنوب نیز با خلیج فارس احاطه شده و به صورت جزیره درآمده است. جمعیت شهرستان آبادان بر اساس سرشماری ۱۳۵۵ بیش از ۳۳۷ هزار نفر بوده‌ است.<ref>اداره جغرافیایی، فرهنگ جغرافیایی آبادی‌های کشور، ج۹۰، ص۱.</ref> تاریخ شهر آبادان با تاریخ صنعت نفت ایران و به‌ویژه پالایشگاه آن گره خورده‌ است.<ref>اداره جغرافیایی، فرهنگ جغرافیایی آبادی‌های کشور، ج۹۰، ص۲–۳.</ref> ساکنان آبادان [[شیعه|شیعه دوازده‌امامی‌اند]] و به زبان عربی و فارسی سخن می‌گویند.<ref>اداره جغرافیایی، فرهنگ جغرافیایی آبادی‌های کشور، ج۹۰، ص۳.</ref> اقتصاد پررونق و موقعیت جغرافیایی و راهبردی آبادان، این شهر را مورد طمع [[رژیم بعث عراق]] قرار داد و یکی از هدف‌های مهم عراق در هجوم به ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ اشغال آن بود.<ref>دروردیان، سیری در جنگ ایران و عراق، ج۱، ص۲۶.</ref>


==آبادان در نهضت امام‌خمینی==
==آبادان در نهضت امام‌خمینی==
آبادان به خاطر برخورداری از عالمان مبارز و مردمی آگاه، سهم زیادی در نهضت اسلامی ایران به رهبری امام‌خمینی دارد. عبدالرسول قائمی، در رأس عالمان مبارز آبادان قرار داشت و از آغاز نهضت امام‌خمینی در سال ۱۳۴۱، با ایشان همراه بود و با صدور اعلامیه‌های مختلف، از نهضت حمایت می‌کرد.<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۱۱–۱۲.</ref> امام‌خمینی در اسفند ۱۳۴۸، برای قائمی اجازه‌نامه شرعی در امور حسبیه صادر کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۱، ص۴۹۸.</ref>
آبادان به خاطر برخورداری از عالمان مبارز و مردمی آگاه، سهم زیادی در [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی ایران]] به رهبری امام‌خمینی دارد. [[عبدالرسول قائمی]]، در رأس عالمان مبارز آبادان قرار داشت و از آغاز نهضت امام‌خمینی در سال ۱۳۴۱، با ایشان همراه بود و با صدور اعلامیه‌های مختلف، از نهضت حمایت می‌کرد.<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۱۱–۱۲.</ref> امام‌خمینی در اسفند ۱۳۴۸، برای قائمی اجازه‌نامه شرعی در امور حسبیه صادر کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۱، ص۴۹۸.</ref>


قائمی افزون بر اینکه احیاکننده آبادان از جهت مسائل دینی و مذهبی بود، این شهر را به پل ارتباطی مبارزان داخل کشور با امام‌خمینی در نجف تبدیل کرد؛ چنان‌که با تدبیر خاصی که داشت، پناهگاهی برای مبارزان و روحانیان مبارز بود و مزاحمت‌های ساواک برای مبارزان را خنثی می‌کرد.<ref>جمی، خاطرات، ص۸۹–۹۴.</ref> او افزون بر انتقال پیام‌ها و اعلامیه‌های امام‌خمینی، در خروج مخفیانه مبارزان تحت تعقیب رژیم پهلوی از کشور، از راه آبادان و خرمشهر، نقش مؤثری داشت و مورد اعتماد امام‌خمینی بود؛ چنان‌که نزدیک‌ترین افراد خانواده ایشان نیز با کمک وی از کشور خارج می‌شدند.<ref>جمی، خاطرات، ص۹۳؛ طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ص۲۸۱؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص سی‌وسه و ۱۷۰.</ref> عبدالرسول قائمی که منشأ بسیاری از اقدامات فرهنگی و اجتماعی در آبادان بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، همچنان تا سال ۱۳۶۰ در همراهی با مردم در آبادان ماند.<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۴۲–۴۷.</ref>  
قائمی افزون بر اینکه احیاکننده آبادان از جهت مسائل دینی و مذهبی بود، این شهر را به پل ارتباطی مبارزان داخل کشور با امام‌خمینی در [[نجف]] تبدیل کرد؛ چنان‌که با تدبیر خاصی که داشت، پناهگاهی برای مبارزان و روحانیان مبارز بود و مزاحمت‌های [[ساواک]] برای مبارزان را خنثی می‌کرد.<ref>جمی، خاطرات، ص۸۹–۹۴.</ref> او افزون بر انتقال [[پیام‌ها و اعلامیه‌های امام‌خمینی]]، در خروج مخفیانه مبارزان تحت تعقیب [[رژیم پهلوی]] از کشور، از راه آبادان و [[خرمشهر]]، نقش مؤثری داشت و مورد اعتماد امام‌خمینی بود؛ چنان‌که نزدیک‌ترین افراد خانواده ایشان نیز با کمک وی از کشور خارج می‌شدند.<ref>جمی، خاطرات، ص۹۳؛ طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ص۲۸۱؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص سی‌وسه و ۱۷۰.</ref> عبدالرسول قائمی که منشأ بسیاری از اقدامات فرهنگی و اجتماعی در آبادان بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، همچنان تا سال ۱۳۶۰ در همراهی با مردم در آبادان ماند.<ref>مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص۴۲–۴۷.</ref>  


شاگرد قائمی، غلامحسین جمی نیز سهم به سزایی در انقلاب اسلامی در آبادان ایفا کرد. وی از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام‌خمینی، مبارزات سیاسی جدی خود را به همراه قائمی آغاز کرد.<ref>جمی، خاطرات، ص۸۹–۹۴.</ref> و در ماجرای تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۳.</ref> و قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، به همراه علمای مبارز آبادان در جهت روشنگری مردم تلاش کرد و ازجمله روحانیانی بود که در قم به دیدار امام‌خمینی رفت.<ref>کاظمی، مقدمه و اضافات کتاب نوشتم تا بماند، ص۲۳.</ref> وی همچنین پس از آزادی امام‌خمینی از حبس و حصر در تهران و برگشت به قم، به دیدار ایشان رفت.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۹۷.</ref> و در سال ۱۳۴۳ در پی تبعید امام‌خمینی به ترکیه، به همراه علمای آبادان طی تلگرامی به ایشان، از این اقدام رژیم پهلوی ابراز ناراحتی و تأسف کرد و خواستار بازگشت ایشان به وطن شد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۲۲.</ref>
شاگرد قائمی، [[غلامحسین جمی]] نیز سهم به‌سزایی در انقلاب اسلامی در آبادان ایفا کرد. وی از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام‌خمینی، مبارزات سیاسی جدی خود را به همراه قائمی آغاز کرد.<ref>جمی، خاطرات، ص۸۹–۹۴.</ref> و در [[انجمن‌های ایالتی و ولایتی|ماجرای تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]]<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۳.</ref> و [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲]]، به همراه علمای مبارز آبادان در جهت روشنگری مردم تلاش کرد و ازجمله روحانیانی بود که در قم به دیدار امام‌خمینی رفت.<ref>کاظمی، مقدمه و اضافات کتاب نوشتم تا بماند، ص۲۳.</ref> وی همچنین پس از آزادی امام‌خمینی از حبس و حصر در تهران و برگشت به [[قم]]، به دیدار ایشان رفت.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۹۷.</ref> و در سال ۱۳۴۳ در پی [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به ترکیه]]، به همراه علمای آبادان طی تلگرامی به ایشان، از این اقدام رژیم پهلوی ابراز ناراحتی و تأسف کرد و خواستار بازگشت ایشان به وطن شد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۲۲.</ref>


جمی پس از انتقال امام‌خمینی به نجف در سال ۱۳۴۴، شهر آبادان را به کانون ارتباط ایران با نجف تبدیل کرد و مبارزان برای خروج یا ورود به ایران و عراق، از این کانون بهره می‌گرفتند. وی با سازماندهی جوانان انقلابی آبادان، پیام‌ها و اعلامیه‌های امام‌خمینی و نوارهای سخنرانی و کتاب و رساله عملیه و سایر آثار علمی امام‌خمینی را از نجف به آبادان انتقال می‌داد و سپس از آنجا به سایر کانون‌های انقلابی در سراسر ایران گسیل می‌داشت.<ref>کاظمی، مقدمه و اضافات کتاب نوشتم تا بماند، ص۲۳.</ref> او افزون بر ارتباط پیوسته با روحانیان مبارز در ایران.<ref>جمی، خاطرات، ص۹۵ و ۱۱۵.</ref>، در سال‌های تبعید امام‌خمینی با ایشان ارتباط مکاتبه‌ای داشت و برای ایشان وجوه شرعی می‌فرستاد و قبض رسید می‌گرفت.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۹۸.</ref>
جمی پس از انتقال امام‌خمینی به نجف در سال ۱۳۴۴، شهر آبادان را به کانون ارتباط ایران با نجف تبدیل کرد و مبارزان برای خروج یا ورود به ایران و عراق، از این کانون بهره می‌گرفتند. وی با سازماندهی جوانان انقلابی آبادان، [[پیام‌ها و اعلامیه‌های امام‌خمینی]] و نوارهای سخنرانی و کتاب و [[رساله توضیح المسائل امام‌خمینی|رساله عملیه]] و سایر آثار علمی امام‌خمینی را از نجف به آبادان انتقال می‌داد و سپس از آنجا به سایر کانون‌های انقلابی در سراسر ایران گسیل می‌داشت.<ref>کاظمی، مقدمه و اضافات کتاب نوشتم تا بماند، ص۲۳.</ref> او افزون بر ارتباط پیوسته با روحانیان مبارز در ایران،<ref>جمی، خاطرات، ص۹۵ و ۱۱۵.</ref> در سال‌های تبعید امام‌خمینی با ایشان ارتباط مکاتبه‌ای داشت و برای ایشان [[وجوه شرعی]] می‌فرستاد و قبض رسید می‌گرفت.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۹۸.</ref>


به دنبال سفارش و تأکید امام‌خمینی مبنی بر تشکیل جلسات هفتگی علمای بلاد در شهرستان‌ها.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۱، ص۳۴۷، ۳۴۹، ۳۷۰ و ۴۰۷.</ref>، جمی در آبادان از فعالان و مؤسسان این جلسات بود که هر هفته در یک مسجد با حضور مردم تشکیل می‌شد و اغلب وی در این جلسات سخنرانی می‌کرد. وی افزون بر آبادان، در جلسات هفتگی علمای خرمشهر نیز حاضر می‌شد و سخن می‌گفت و گاهی با تهدید و فشار مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) روبه‌رو می‌شد.<ref>جمی، خاطرات، ص۹۸ و ۱۰۱–۱۰۳.</ref> وی در شرایطی که نام‌بردن از امام‌خمینی جرم بود و پیامدهای ناگوار داشت، در سخنرانی‌ها به مناسبت‌های گوناگون از ایشان نام می‌برد و امام‌خمینی را می‌ستود.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۰۴–۱۰۵.</ref>
به دنبال سفارش و تأکید امام‌خمینی مبنی بر تشکیل جلسات هفتگی علمای بلاد در شهرستان‌ها،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۱، ص۳۴۷، ۳۴۹، ۳۷۰ و ۴۰۷.</ref> جمی در آبادان از فعالان و مؤسسان این جلسات بود که هر هفته در یک [[مسجد]] با حضور مردم تشکیل می‌شد و اغلب وی در این جلسات سخنرانی می‌کرد. وی افزون بر آبادان، در جلسات هفتگی علمای خرمشهر نیز حاضر می‌شد و سخن می‌گفت و گاهی با تهدید و فشار مأموران [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) روبه‌رو می‌شد.<ref>جمی، خاطرات، ص۹۸ و ۱۰۱–۱۰۳.</ref> وی در شرایطی که نام‌بردن از امام‌خمینی جرم بود و پیامدهای ناگوار داشت، در سخنرانی‌ها به مناسبت‌های گوناگون از ایشان نام می‌برد و امام‌خمینی را می‌ستود.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۰۴–۱۰۵.</ref>


سال ۱۳۵۶ با رسیدن خبر درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی به آبادان، به پیشنهاد جمی، علمای شهر متن تسلیتی به صورت تلگرام به نجف نزد امام‌خمینی فرستادند؛ نیز به همت وی مجلس ختمی به همین مناسبت در آبادان برگزار شد که جمی در آن سخنرانی کرد و امام‌خمینی و فرزندش سیدمصطفی را ستود و درگذشت وی را به ایشان تسلیت گفت. در اواخر این مجلس، مأموران رژیم به جمعیت حمله‌ور شدند و با تیراندازی هوایی مردم را پراکنده کردند.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۷۳.</ref>
سال ۱۳۵۶ با رسیدن خبر درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] به آبادان، به پیشنهاد جمی، علمای شهر متن تسلیتی به صورت تلگرام به [[نجف]] نزد امام‌خمینی فرستادند؛ نیز به همت وی مجلس ختمی به همین مناسبت در آبادان برگزار شد که جمی در آن سخنرانی کرد و [[امام‌خمینی]] و فرزندش سیدمصطفی را ستود و درگذشت وی را به ایشان تسلیت گفت. در اواخر این مجلس، مأموران رژیم به جمعیت حمله‌ور شدند و با تیراندازی هوایی مردم را پراکنده کردند.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۷۳.</ref>


با اوج‌گیری نهضت، جمی که در مسجد دشتستانی‌ها نماز جماعت برپا می‌کرد، آنجا را به کانون انقلاب تبدیل کرد؛ هر شب با حضور پرشور جوانان انقلابی پس از نماز سخنرانی داشت و به تهدید مأموران ساواک مبنی بر واردنشدن به مسائل سیاسی، اعتنا نمی‌کرد.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۳۲–۱۳۶؛ کاظمی، نوشتم تا بماند، ص۶۶۱.</ref> وی همچنین در ماه‌های حضور امام‌خمینی در پاریس، پیام‌های ایشان را از طریق تلفن دریافت و ضبط می‌کرد و سپس متن مکتوب شده آن را میان مردم و علمای شهرها، توزیع می‌نمود.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۷۵.</ref>
با اوج‌گیری نهضت، جمی که در مسجد دشتستانی‌ها نماز جماعت برپا می‌کرد، آنجا را به کانون انقلاب تبدیل کرد؛ هر شب با حضور پرشور جوانان انقلابی پس از نماز سخنرانی داشت و به تهدید مأموران ساواک مبنی بر واردنشدن به مسائل سیاسی، اعتنا نمی‌کرد.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۳۲–۱۳۶؛ کاظمی، نوشتم تا بماند، ص۶۶۱.</ref> وی همچنین در ماه‌های حضور امام‌خمینی در پاریس، پیام‌های ایشان را از طریق تلفن دریافت و ضبط می‌کرد و سپس متن مکتوب شده آن را میان مردم و علمای شهرها، توزیع می‌نمود.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۷۵.</ref>


با اعلام عزم امام‌خمینی برای بازگشت به ایران، جمی برای استقبال ایشان به همراه شماری از علمای آبادان به سوی تهران حرکت کرد؛ اما پس از شنیدن تأخیر سفر ایشان در تماس تلفنی با مرتضی مطهری، به جمع علمای متحصن در دانشگاه تهران پیوستند.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۷۹–۱۸۰.</ref> و پس از بازگشت امام‌خمینی، به دیدار ایشان در مدرسه علوی رفتند.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۸۶.</ref>
با اعلام عزم امام‌خمینی برای بازگشت به ایران، جمی برای استقبال ایشان به همراه شماری از علمای آبادان به سوی تهران حرکت کرد؛ اما پس از شنیدن تأخیر سفر ایشان در تماس تلفنی با [[مرتضی مطهری]]، به جمع [[تحصن روحانیان در دانشگاه تهران|علمای متحصن در دانشگاه تهران]] پیوستند.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۷۹–۱۸۰.</ref> و پس از بازگشت امام‌خمینی، به دیدار ایشان در [[مدرسه رفاه و مدرسه علوی|مدرسه علوی]] رفتند.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۸۶.</ref> افزون بر قائمی و جمی، جمع دیگری از علمای آبادان با امام‌خمینی در ارتباط بوده و از ایشان اجازه امور حسبیه دریافت کرده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۶–۴۸۱.</ref>
افزون بر قائمی و جمی، جمع دیگری از علمای آبادان با امام‌خمینی در ارتباط بوده و از ایشان اجازه امور حسبیه دریافت کرده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۴۵۶–۴۸۱.</ref>


==اعتصاب کارکنان صنعت نفت آبادان==
==اعتصاب کارکنان صنعت نفت آبادان==
{{اصلی|اعتصاب کارکنان صنعت نفت}}
{{اصلی|اعتصاب کارکنان صنعت نفت}}
یکی از مؤثرترین اقدامات در روند پیروزی انقلاب اسلامی اعتصاب کارکنان صنعت نفت بود که کارکنان پالایشگاه بزرگ و مهم آبادان در آن نقش قابل توجهی داشتند. پس از کشتار هفده شهریور ۱۳۵۷ که به جمعه سیاه معروف شد، ابتدا کارکنان پالایشگاه تهران، سپس کارگران و کارکنان پالایشگاه‌های تبریز، آبادان، اصفهان و شیراز به اعتصاب پیوستند. مهم‌ترین گام اعتصاب صنعت نفت در زمانی اتفاق افتاد که اعتصاب در آبادان به صورت گسترده آغاز شد.<ref>تائب، از اعتصاب کارکنان صنعت نفت تا پیروزی انقلاب، ص۷۶؛ علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۲، ص۱۹۳–۱۹۴.</ref> با اعتصاب کارگران میدان‌های نفتی اهواز و کارکنان پالایشگاه آبادان در بیست‌وهفتم مهر همه کارگران و کارکنان میدان‌های نفتی اهواز به اعتصاب پیوستن<ref>د (تائب، از اعتصاب کارکنان صنعت نفت تا پیروزی انقلاب، ص۷۶–۷۷؛ علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۲، ص۱۹۴.</ref> در جریان اعتصاب کارکنان صنعت نفت آبادان، غلامحسین جمی نقش فعالی داشت و با حضور در میان اعتصاب‌کنندگان و با سخنرانی، آنان را به ادامه مبارزه تشویق می‌کرد.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۲۳.</ref> این اعتصاب‌ها مورد حمایت پیوسته امام‌خمینی بود. ایشان در ۲۴ آبان ۱۳۵۷ با صدور پیامی از کارکنان شرکت نفت خواست تا به اعتصاب خود ادامه دهند و یادآور شد دولت نظامی غیرقانونی بر آن است که با زور سرنیزه کشور را به حالت عادی برگرداند، غافل از آنکه با سرنیزه نمی‌توان رضایت مردم را جلب کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۴۹۸–۴۹۹.</ref> ایشان در ادامه پیام پس از ستایش از اعتصاب کارمندان شرکت نفت، هر روز و هر ساعت اعتصاب آنان را باارزش و کوبنده و خدمت به خداوند و اسلام دانست و کسانی را که به زور قصد شکستن اعتصاب را داشتند خائن به ملت و خدمتگزار اجانب نامید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج، ص/۴۹۸.</ref> ایشان معتقد بود کارگران محروم و کارمندان صنعت نفت برای خواسته‌های سیاسی مشروع خود اعتصاب کرده‌اند و از مردم خواست تا از آنان حمایت کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۳۶۷ و ۴۹۸.</ref>  
یکی از مؤثرترین اقدامات در روند پیروزی انقلاب اسلامی اعتصاب کارکنان صنعت نفت بود که کارکنان پالایشگاه بزرگ و مهم آبادان در آن نقش قابل توجهی داشتند. پس از [[واقعه هفده شهریور ۱۳۵۷ش|کشتار هفده شهریور ۱۳۵۷]] که به جمعه سیاه معروف شد، ابتدا کارکنان پالایشگاه تهران، سپس کارگران و کارکنان پالایشگاه‌های تبریز، آبادان، اصفهان و شیراز به [[اعتصاب]] پیوستند. مهم‌ترین گام اعتصاب صنعت نفت در زمانی اتفاق افتاد که اعتصاب در آبادان به صورت گسترده آغاز شد.<ref>تائب، از اعتصاب کارکنان صنعت نفت تا پیروزی انقلاب، ص۷۶؛ علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۲، ص۱۹۳–۱۹۴.</ref> با اعتصاب کارگران میدان‌های نفتی اهواز و کارکنان پالایشگاه آبادان در بیست‌وهفتم مهر همه کارگران و کارکنان میدان‌های نفتی اهواز به اعتصاب پیوستن<ref>د (تائب، از اعتصاب کارکنان صنعت نفت تا پیروزی انقلاب، ص۷۶–۷۷؛ علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۲، ص۱۹۴.</ref> در جریان اعتصاب کارکنان صنعت نفت آبادان، [[غلامحسین جمی]] نقش فعالی داشت و با حضور در میان اعتصاب‌کنندگان و با سخنرانی، آنان را به ادامه مبارزه تشویق می‌کرد.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۲۳.</ref> این اعتصاب‌ها مورد حمایت پیوسته امام‌خمینی بود. ایشان در ۲۴ آبان ۱۳۵۷ با صدور پیامی از کارکنان شرکت نفت خواست تا به اعتصاب خود ادامه دهند و یادآور شد دولت نظامی غیرقانونی بر آن است که با زور سرنیزه کشور را به حالت عادی برگرداند، غافل از آنکه با سرنیزه نمی‌توان رضایت مردم را جلب کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۴۹۸–۴۹۹.</ref> ایشان در ادامه پیام پس از ستایش از اعتصاب کارمندان شرکت نفت، هر روز و هر ساعت اعتصاب آنان را باارزش و کوبنده و خدمت به خداوند و [[اسلام]] دانست و کسانی را که به زور قصد شکستن اعتصاب را داشتند خائن به ملت و خدمتگزار [[اجانب]] نامید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج، ص/۴۹۸.</ref> ایشان معتقد بود کارگران محروم و کارمندان صنعت نفت برای خواسته‌های سیاسی مشروع خود اعتصاب کرده‌اند و از مردم خواست تا از آنان حمایت کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۳۶۷ و ۴۹۸.</ref>  
==فاجعه سینما رکس آبادان==
==فاجعه سینما رکس آبادان==
{{اصلی|فاجعه سینما رکس آبادان}}
{{اصلی|فاجعه سینما رکس آبادان}}
از مهمترین حوادثی که آبادان در جریان انقلاب اسلامی به خود دیده و جزء عوامل شتاب‌زای انقلاب به شمار می‌رود، فاجعه سینما رکس آبادان می‌باشد. در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ برابر با شب پانزدهم رمضان، سینما رکس، فیلم «گوزن‌ها»، را به نمایش گذاشت.<ref>حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، ص۳۱۸.</ref> این فیلم مضمونی اجتماعی - سیاسی داشت و فاصله و تضاد طبقاتی زندگی قشرهای محروم و نیز افراد ثروتمند و قدرتمند جامعه را به‌خوبی به تصویر کشیده بود و همخوانی زیادی با وضعیت مردم آبادان داشت؛ بنابراین با استقبال جوان‌ها و مردم انقلابی آبادان همراه شده بود.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ص۴۳۰–۴۳۱؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۷، ص۲۱۴–۲۱۵.</ref> در ساعت ۲۲ شب در حالی‌که هفتصد تن زن و مرد و کودک سرگرم تماشای فیلم بودند، آتش از سینما زبانه کشید. تماشاگران سینما برای نجات جان خود به درهای ورودی و خروجی و حتی اضطراری سینما هجوم بردند؛ ولی درها بسته بودند.<ref>استمپل، درون انقلاب اسلامی، ص۱۶۳؛ گروه تحقیق، تقویم تاریخ انقلاب، ص۱۱۵.</ref> و نجات افراد گرفتار در آتش نیز با تعلل نهادهای حکومتی واقع شد.<ref>حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، ص۳۱۸.</ref> برابر آمار در این آتش‌سوزی، ۳۷۷ تن جان خود را از دست دادند که بعدها به ۴۳۰ تن افزایش یافت.<ref>استمپل، درون انقلاب اسلامی، ص۱۶۳؛ گروه تحقیق، تقویم تاریخ انقلاب، ص۱۱۵.</ref>  
از مهمترین حوادثی که آبادان در جریان انقلاب اسلامی به خود دیده و جزء عوامل شتاب‌زای انقلاب به شمار می‌رود، فاجعه سینما رکس آبادان می‌باشد. در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ برابر با شب پانزدهم رمضان، سینما رکس، فیلم «گوزن‌ها»، را به نمایش گذاشت.<ref>حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، ص۳۱۸.</ref> این فیلم مضمونی اجتماعی - سیاسی داشت و فاصله و تضاد طبقاتی زندگی قشرهای محروم و نیز افراد ثروتمند و قدرتمند جامعه را به‌خوبی به تصویر کشیده بود و همخوانی زیادی با وضعیت مردم آبادان داشت؛ بنابراین با استقبال جوان‌ها و مردم انقلابی آبادان همراه شده بود.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ص۴۳۰–۴۳۱؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۷، ص۲۱۴–۲۱۵.</ref> در ساعت ۲۲ شب در حالی‌که هفتصد تن زن و مرد و کودک سرگرم تماشای فیلم بودند، آتش از سینما زبانه کشید. تماشاگران سینما برای نجات جان خود به درهای ورودی و خروجی و حتی اضطراری سینما هجوم بردند؛ ولی درها بسته بودند.<ref>استمپل، درون انقلاب اسلامی، ص۱۶۳؛ گروه تحقیق، تقویم تاریخ انقلاب، ص۱۱۵.</ref> و نجات افراد گرفتار در آتش نیز با تعلل نهادهای حکومتی واقع شد.<ref>حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، ص۳۱۸.</ref> برابر آمار در این آتش‌سوزی، ۳۷۷ تن جان خود را از دست دادند که بعدها به ۴۳۰ تن افزایش یافت.<ref>استمپل، درون انقلاب اسلامی، ص۱۶۳؛ گروه تحقیق، تقویم تاریخ انقلاب، ص۱۱۵.</ref>  


فاجعه سینما رکس خشم مردم ایران را در سرتاسر کشور برانگیخت. آبادان یکپارچه علیه رژیم قیام کرد و در این شهر عملاً حکومت‌نظامی برقرار شد و تا هفتم کشته‌شدگان تعدادی از مردم آبادان با ضرب گلوله نیروهای رژیم شهید و مجروح شدند. مردم در شهرهای مشهد، کرمان، تهران، قم و چند شهر دیگر تظاهرات خونینی به دفاع از مردم آبادان برپا کردند. رژیم نه تنها نتوانست از این فاجعه استفاده کند، بلکه موجب شدیدترشدن نفرت مردم از رژیم شد.<ref>حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، ص۳۲۶–۳۲۷.</ref>  
فاجعه سینما رکس خشم مردم ایران را در سرتاسر کشور برانگیخت. آبادان یکپارچه علیه رژیم قیام کرد و در این شهر عملاً [[حکومت‌نظامی]] برقرار شد و تا هفتم کشته‌شدگان تعدادی از مردم آبادان با ضرب گلوله نیروهای رژیم شهید و مجروح شدند. مردم در شهرهای [[مشهد]]، کرمان، [[تهران]]، [[قم]] و چند شهر دیگر تظاهرات خونینی به دفاع از مردم آبادان برپا کردند. رژیم نه تنها نتوانست از این فاجعه استفاده کند، بلکه موجب شدیدترشدن نفرت مردم از رژیم شد.<ref>حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، ص۳۲۶–۳۲۷.</ref>  
امام‌خمینی پس از حادثه در ۳۱ مرداد ۱۳۵۷ در پیامی از نجف اشرف به مردم آبادان، با تأثر اظهار داشت: «خدمت عموم اهالی محترم آبادان- ایّدهم اللَّه تعالی؛ دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صد نفر هموطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تأثر و تأسف شدید گردید. من گمان نمی‌کنم هیچ مسلمانی بلکه انسانی دست به چنین فاجعه وحشیانه‌ای بزند جز آنان که به نظایر آن عادت نموده‌اند و خوی درندگی و وحشیگری، آنان را از انسانیت بیرون برده باشد». ایشان ضمن اظهار تأسف از این واقعه و تسلیت به بازماندگان، به‌آتش‌کشیدن چند صد تن را واقعه‌ای حساب‌شده و ازجمله وحشیانه‌ترین اعمالی دانست که افراد درنده‌خو و وحشی به آن دست زده‌اند. ایشان اتهام این عمل غیرانسانی و مخالف با قوانین اسلامی را به مخالفان محمدرضا پهلوی، که برای حفظ مصالح اسلامی از جان و مال خویش نیز می‌گذرند، توطئه رژیم دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۳، ص۴۴۵.</ref> و یادآور شد رژیم پهلوی با انتساب این‌گونه جنایات به مخالفان، در صدد است ملت حق‌طلب ایران را در داخل و خارج کشور، مردمی به دور از ضوابط انسانی و اسلامی معرفی کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۳، ص۴۴۶.</ref> ایشان ضمن تأکید بر اتحاد و برادری و دوری از اختلافات جزئی، عامل همه مصیبت‌ها و کشتارها در شهرهای مختلف را رژیم پهلوی شمرد. ایشان یادآور شد محمدرضا پهلوی با این ویرانگری‌ها ازجمله سینما رکس آبادان به دنبال بد جلوه‌دادن مبارزات حق‌طلبانه ملت ایران در جهان است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۳، ص۴۴۷ و ج۵، ص۳۳۰.</ref> ایشان اظهار تأثّر عوامل رژیم را ساختگی دانست و یادآور شد قراینی ازجمله ایجاد کمربند آتش در سراسر سینما، قفل‌کردن درهای خروجی به دست مأموران، اتهام‌زدن محمدرضا پهلوی در ایجاد «وحشت بزرگ» به مخالفان و تطبیق آن به این فاجعه پس از وقوع و تهدید پهلوی به نابود کردن ایران و مردم آن، بیانگر آن است که این کار عوامل رژیم برنامه‌ریزی کردند و انجام دادند. افزون بر اینکه، هیچ‌کس به جز پهلوی و وابستگان وی از این عمل سودی نمی‌برد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۳، ص۴۴۵.</ref>
 
[[امام‌خمینی]] پس از حادثه در ۳۱ مرداد ۱۳۵۷ در پیامی از [[نجف|نجف اشرف]] به مردم آبادان، با تأثر اظهار داشت: «خدمت عموم اهالی محترم آبادان- ایّدهم اللَّه تعالی؛ دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صد نفر هموطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تأثر و تأسف شدید گردید. من گمان نمی‌کنم هیچ مسلمانی بلکه انسانی دست به چنین فاجعه وحشیانه‌ای بزند جز آنان که به نظایر آن عادت نموده‌اند و خوی درندگی و وحشیگری، آنان را از انسانیت بیرون برده باشد». ایشان ضمن اظهار تأسف از این واقعه و تسلیت به بازماندگان، به‌آتش‌کشیدن چند صد تن را واقعه‌ای حساب‌شده و ازجمله وحشیانه‌ترین اعمالی دانست که افراد درنده‌خو و وحشی به آن دست زده‌اند. ایشان اتهام این عمل غیرانسانی و مخالف با قوانین اسلامی را به مخالفان [[محمدرضا پهلوی]]، که برای حفظ مصالح اسلامی از جان و مال خویش نیز می‌گذرند، توطئه رژیم دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۳، ص۴۴۵.</ref> و یادآور شد رژیم پهلوی با انتساب این‌گونه جنایات به مخالفان، در صدد است ملت حق‌طلب ایران را در داخل و خارج کشور، مردمی به دور از ضوابط انسانی و اسلامی معرفی کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۳، ص۴۴۶.</ref> ایشان ضمن تأکید بر اتحاد و برادری و دوری از اختلافات جزئی، عامل همه مصیبت‌ها و کشتارها در شهرهای مختلف را رژیم پهلوی شمرد. ایشان یادآور شد محمدرضا پهلوی با این ویرانگری‌ها ازجمله سینما رکس آبادان به دنبال بد جلوه‌دادن مبارزات حق‌طلبانه ملت ایران در جهان است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۳، ص۴۴۷ و ج۵، ص۳۳۰.</ref> ایشان اظهار تأثّر عوامل رژیم را ساختگی دانست و یادآور شد قراینی ازجمله ایجاد کمربند آتش در سراسر سینما، قفل‌کردن درهای خروجی به دست مأموران، اتهام‌زدن محمدرضا پهلوی در ایجاد «وحشت بزرگ» به مخالفان و تطبیق آن به این فاجعه پس از وقوع و تهدید پهلوی به نابود کردن ایران و مردم آن، بیانگر آن است که این کار عوامل رژیم برنامه‌ریزی کردند و انجام دادند. افزون بر اینکه، هیچ‌کس به جز پهلوی و وابستگان وی از این عمل سودی نمی‌برد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۳، ص۴۴۵.</ref>


==آبادان پس از پیروزی انقلاب==
==آبادان پس از پیروزی انقلاب==
با پیروزی انقلاب اسلامی، روحانیون انقلابی بی‌درنگ به تأسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان پرداختند و با کمک جوانان انقلابی مسئولیت تأمین امنیت، رسیدگی به شکایات، دستگیری عوامل رژیم و رسیدگی به خانواده شهدای فاجعه سینما رکس آبادان را بر عهده گرفتند.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۳۸–۱۴۱؛ کاظمی، مقدمه و اضافات کتاب نوشتم تا بماند، ص۵۰۰–۵۰۷.</ref> و پس از تأسیس ستاد انقلاب در آبادان، هدایت و مسئولیت آن را به عهده داشتند.<ref>کاظمی، مقدمه و اضافات کتاب نوشتم تا بماند، ص۵۰۱.</ref> امام‌خمینی نیز در اوان پیروزی، با نصب رییس دادگاه‌های انقلاب آبادان به وضعیت این شهر سامان داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۹، ص۲۵۳.</ref> نماز جمعه آبادان به امامت جمی نیز یکی از سنگرهای تأثیرگذار همبستگی انقلابی مردم آبادان بود که مورد عنایت خاص امام‌خمینی بود.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۴۲ و ۱۹۸؛ کاظمی، نوشتم تا بماند، ص ۷۰۵.</ref> موقعیت نماز جمعه جمی در آبادان در سطحی بود که امام‌خمینی به خطبه‌های وی حساس بود و همواره آن را دنبال می‌کرد؛ چنان‌که دو هفته که نماز جمعه آبادان را امام جمعه موقت اقامه کرد، امام‌خمینی در دیدار ائمه جمعه استان خوزستان، از وی جویای علت آن شد.<ref>جمی، نوشتم تا بماند، ص۶۷۰؛ جعفری، خاطره، خاطرات، ص۱۹۹.</ref>
با [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]]، روحانیون انقلابی بی‌درنگ به تأسیس [[کمیته انقلاب اسلامی]] در آبادان پرداختند و با کمک جوانان انقلابی مسئولیت تأمین امنیت، رسیدگی به شکایات، دستگیری عوامل رژیم و رسیدگی به خانواده شهدای فاجعه سینما رکس آبادان را بر عهده گرفتند<ref>جمی، خاطرات، ص۱۳۸–۱۴۱؛ کاظمی، مقدمه و اضافات کتاب نوشتم تا بماند، ص۵۰۰–۵۰۷.</ref> و پس از تأسیس ستاد انقلاب در آبادان، هدایت و مسئولیت آن را به عهده داشتند.<ref>کاظمی، مقدمه و اضافات کتاب نوشتم تا بماند، ص۵۰۱.</ref> امام‌خمینی نیز در اوان پیروزی، با نصب رییس دادگاه‌های انقلاب آبادان به وضعیت این شهر سامان داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۹، ص۲۵۳.</ref> [[نماز جمعه آبادان]] به امامت جمی نیز یکی از سنگرهای تأثیرگذار همبستگی انقلابی مردم آبادان بود که مورد عنایت خاص امام‌خمینی بود.<ref>جمی، خاطرات، ص۱۴۲ و ۱۹۸؛ کاظمی، نوشتم تا بماند، ص ۷۰۵.</ref> موقعیت نماز جمعه جمی در آبادان در سطحی بود که امام‌خمینی به خطبه‌های وی حساس بود و همواره آن را دنبال می‌کرد؛ چنان‌که دو هفته که نماز جمعه آبادان را امام جمعه موقت اقامه کرد، امام‌خمینی در دیدار ائمه جمعه استان خوزستان، از وی جویای علت آن شد.<ref>جمی، نوشتم تا بماند، ص۶۷۰؛ جعفری، خاطره، خاطرات، ص۱۹۹.</ref>


==حصر آبادان==
==حصر آبادان==
{{اصلی|شکست حصر آبادان}}
{{اصلی|شکست حصر آبادان}}
شهر آبادان در نخستین روز جنگ عراق علیه ایران هدف بمباران هوایی دشمن قرار گرفت.<ref>حیدرهائی، پالایشگاه آبادان در دفاع مقدس و ۸ سال خاطره، ص۱۲.</ref> و عده‌ای از مردم ازجمله دانش‌آموزان مدرسه‌ای با مدیر آن به شهادت رسیدند.<ref>بشیری، گزارش یک بازجویی، ص۲۳۸.</ref> عراقی‌ها در ۱۹ مهر ۱۳۵۹.<ref>حسینیا، امیر خستگی‌ناپذیر، ص۹۴.</ref>، با پل‌زدن بر روی کارون به شرق آن نفوذ و جاده آبادان - اهواز و جاده آبادان - ماهشهر را تصرف و آبادان را محاصره کردند.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ص۳۰۲.</ref> اما مقاومت مردم آبادان برنامه صدام حسین در تسخیر سه‌روزه خوزستان را نقش برآب کرد.<ref>بشیری، گزارش یک بازجویی، ص۲۳۲.</ref> پس از سقوط خرمشهر تحرک عراق برای اشغال آبادان افزایش یافت.<ref>وزارت فرهنگ، حدیث حماسه‌ها، ص۹۶؛ برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ج۳، ص۲۲.</ref> ارتش عراق با انواع سلاح‌های جنگی آبادان را زیر فشار قرار داد و برای بازداشتن نیروهای ایرانی از تمرکز در این جبهه در میدان‌های دیگر آغاز به پیشروی کرد.<ref>نامجوی، مدرسه عشق، ج۵۰.</ref> و آبادان نیز پیوسته بمباران می‌شد.<ref>بشیری، گزارش یک بازجویی، ج۳۹۶.</ref>
شهر آبادان در نخستین روز [[جنگ عراق علیه ایران]] هدف بمباران هوایی دشمن قرار گرفت.<ref>حیدرهائی، پالایشگاه آبادان در دفاع مقدس و ۸ سال خاطره، ص۱۲.</ref> و عده‌ای از مردم ازجمله دانش‌آموزان مدرسه‌ای با مدیر آن به شهادت رسیدند.<ref>بشیری، گزارش یک بازجویی، ص۲۳۸.</ref> عراقی‌ها در ۱۹ مهر ۱۳۵۹،<ref>حسینیا، امیر خستگی‌ناپذیر، ص۹۴.</ref> با پل‌زدن بر روی کارون به شرق آن نفوذ و جاده آبادان - اهواز و جاده آبادان - ماهشهر را تصرف و آبادان را محاصره کردند.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ص۳۰۲.</ref> اما مقاومت مردم آبادان برنامه [[صدام‌حسین|صدام حسین]] در تسخیر سه‌روزه خوزستان را نقش برآب کرد.<ref>بشیری، گزارش یک بازجویی، ص۲۳۲.</ref> پس از سقوط خرمشهر تحرک عراق برای اشغال آبادان افزایش یافت.<ref>وزارت فرهنگ، حدیث حماسه‌ها، ص۹۶؛ برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ج۳، ص۲۲.</ref> ارتش عراق با انواع [[ابزار جنگی|سلاح‌های جنگی]] آبادان را زیر فشار قرار داد و برای بازداشتن نیروهای ایرانی از تمرکز در این جبهه در میدان‌های دیگر آغاز به پیشروی کرد<ref>نامجوی، مدرسه عشق، ج۵۰.</ref> و آبادان نیز پیوسته بمباران می‌شد.<ref>بشیری، گزارش یک بازجویی، ج۳۹۶.</ref>


از نخستین روزهای تهاجم ارتشِ متجاوز، مقاومت مردمی به صورت خودجوش در آبادان شکل گرفت و مردم در کنار تفنگدارانِ اندک نیروی دریایی و سپاه.<ref>حیدرهائی، پالایشگاه آبادان در دفاع مقدس و ۸ سال خاطره، ج۱۲.</ref> و کمیته انقلاب اسلامی.<ref>وزارت فرهنگ، حدیث حماسه‌ها، ج ۸۵.</ref> قرار گرفتند. مدافعان شهر در برابر هجوم تکاوران عراقی در عبور از رودخانه بهمنشیر و کوی ذوالفقاری مقاومت کردند.<ref>برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ج۳، ص۲۲.</ref> مقاومت مردم آبادان و رزمندگان و نبرد تن به تن آنان در ایستگاه ذوالفقاری، مانع از سقوط جاده آبادان - خسروآباد شد.<ref>حیدرهائی، پالایشگاه آبادان در دفاع مقدس و ۸ سال خاطره، ص۱۲.</ref> کارکنان پالایشگاه آبادان نیز در شرایط سخت روزهای اول جنگ، کار سازماندهی خود را آغاز و با تشکیل ستادهای اضطراری اقدام به تخلیه مواد نفتی از دستگاه‌های پالایشگاه کردند و با ایجاد پدافند غیر عامل، بسیاری از واحدها و دستگاه‌های عظیم تأسیسات این مرکز بزرگ پالایشگاهی را حفظ کردند.<ref>حیدرهائی، پالایشگاه آبادان در دفاع مقدس و ۸ سال خاطره، ص۱۲.</ref> همه امکانات بیمارستان شرکت نفت در کنار اروند نیز برای درمان نیروهای نظامی و مردمی بسیج شد و علی‌رغم گلوله‌باران مداوم، کادر پزشکی و پیراپزشکی و پرستاری در مدت محاصره آبادان آن را ترک نکردند.<ref>حیدرهائی، پالایشگاه آبادان در دفاع مقدس و ۸ سال خاطره، ص۱۲.</ref>
از نخستین روزهای تهاجم ارتشِ متجاوز، مقاومت مردمی به صورت خودجوش در آبادان شکل گرفت و مردم در کنار تفنگدارانِ اندک نیروی دریایی و [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه]]<ref>حیدرهائی، پالایشگاه آبادان در دفاع مقدس و ۸ سال خاطره، ج۱۲.</ref> و [[کمیته انقلاب اسلامی]]<ref>وزارت فرهنگ، حدیث حماسه‌ها، ج ۸۵.</ref> قرار گرفتند. مدافعان شهر در برابر هجوم تکاوران عراقی در عبور از رودخانه بهمنشیر و کوی ذوالفقاری مقاومت کردند.<ref>برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ج۳، ص۲۲.</ref> مقاومت مردم آبادان و [[رزمندگان اسلام|رزمندگان]] و نبرد تن به تن آنان در ایستگاه ذوالفقاری، مانع از سقوط جاده آبادان - خسروآباد شد.<ref>حیدرهائی، پالایشگاه آبادان در دفاع مقدس و ۸ سال خاطره، ص۱۲.</ref> کارکنان پالایشگاه آبادان نیز در شرایط سخت روزهای اول جنگ، کار سازماندهی خود را آغاز و با تشکیل ستادهای اضطراری اقدام به تخلیه مواد نفتی از دستگاه‌های پالایشگاه کردند و با ایجاد پدافند غیرعامل، بسیاری از واحدها و دستگاه‌های عظیم تأسیسات این مرکز بزرگ پالایشگاهی را حفظ کردند.<ref>حیدرهائی، پالایشگاه آبادان در دفاع مقدس و ۸ سال خاطره، ص۱۲.</ref> همه امکانات بیمارستان شرکت نفت در کنار اروند نیز برای درمان نیروهای نظامی و مردمی بسیج شد و علی‌رغم گلوله‌باران مداوم، کادر پزشکی و پیراپزشکی و پرستاری در مدت محاصره آبادان آن را ترک نکردند.<ref>حیدرهائی، پالایشگاه آبادان در دفاع مقدس و ۸ سال خاطره، ص۱۲.</ref>


==فرمان امام‌خمینی==
==فرمان امام‌خمینی==
امام‌خمینی در چهاردهم آبان ۱۳۵۹ در آستانه ماه محرم طی سخنانی در جمع مبلغان با تأکید به نیروهای مسلح یادآور شد حصر آبادان باید شکسته شود، به دشمن نباید اجازه داد وارد آبادان شود؛ زیرا ورود آنان به آبادان سبب خسارت‌های بسیار است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۱۳، ص۳۳۲–۳۳۳.</ref> با تأکید ایشان حفظ آبادان افزون بر بعد نظامی، جنبه شرعی نیز پیدا کرد. نیروهای رزمنده در آنجا تقویت شدند و نیروهای دشمن را که از بهمنشیر عبور کرده، وارد جزیره آبادان شده بودند، با تلفات بسیار وادار به عقب‌نشینی کردند.<ref>برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ج۳، ص۲۳.</ref>
امام‌خمینی در چهاردهم آبان ۱۳۵۹ در آستانه ماه محرم طی سخنانی در جمع مبلغان با تأکید به [[قوای مسلح|نیروهای مسلح]] یادآور شد حصر آبادان باید شکسته شود، به دشمن نباید اجازه داد وارد آبادان شود؛ زیرا ورود آنان به آبادان سبب خسارت‌های بسیار است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ج۱۳، ص۳۳۲–۳۳۳.</ref> با تأکید ایشان حفظ آبادان افزون بر بعد نظامی، جنبه شرعی نیز پیدا کرد. نیروهای رزمنده در آنجا تقویت شدند و نیروهای دشمن را که از بهمنشیر عبور کرده، وارد جزیره آبادان شده بودند، با تلفات بسیار وادار به عقب‌نشینی کردند.<ref>برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ج۳، ص۲۳.</ref>


اهمیت آبادان در نظر امام‌خمینی از آن جهت بود که این شهر نقطه اصلی جنگ و مورد طمع دشمن بود و عراق در صورت تصرف، قصد داشت آن را برای همیشه نگه دارد.<ref>خامنه‌ای، نرم‌افزار حدیث ولایت، س۱۳۷۲، ص۸۷.</ref> ایشان همچنین معتقد بود رزمندگان با حفظ و نجات آبادان، خواهند توانست دیگر مناطق اشغالی را نیز آزاد کنند.<ref>نامجوی، مدرسه عشق، ص۵۳.</ref> در پی تأکید امام‌خمینی بر شکستن حصر آبادان، نیروی زمینی ارتش و سپاه با تصویب شورای عالی دفاع پیگیر کار آبادان بودند.<ref>بهروزی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج۱۴، ص۳۶۶.</ref> در ۱۵ شهریور ۱۳۶۰ طرح عملیات شکست حصر آبادان تکمیل و بدون تعیین زمان اجرا، به مسئولان ابلاغ گردید.<ref>خامنه‌ای، نرم‌افزار حدیث ولایت، س۱۳۷۲، ص۸۵.</ref> تا این که پس از ۳۷۵ روز محاصره آبادان توسط ارتش بعث عراق.<ref>دروردیان، سیری در جنگ ایران و عراق، ج۱، ص۱۵۳.</ref>، عملیات ثامن‌الائمه(ع) برای شکست محاصره آغاز شد.<ref>روابط عمومی، کارنامه عملیات سپاهیان اسلام، ص۱۵.</ref> و رزمندگان اسلام با روحیه شهادت‌طلبی دشمن را از آبادان عقب زدند.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ص۳۰۲–۳۰۳.</ref> این عملیات پس از ۴۲ ساعت تلاش با موفقیت کامل به پایان رسید.<ref>برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ج۳، ص۲۵.</ref>
اهمیت آبادان در نظر امام‌خمینی از آن جهت بود که این شهر نقطه اصلی جنگ و مورد طمع دشمن بود و عراق در صورت تصرف، قصد داشت آن را برای همیشه نگه دارد.<ref>خامنه‌ای، نرم‌افزار حدیث ولایت، س۱۳۷۲، ص۸۷.</ref> ایشان همچنین معتقد بود رزمندگان با حفظ و نجات آبادان، خواهند توانست دیگر مناطق اشغالی را نیز آزاد کنند.<ref>نامجوی، مدرسه عشق، ص۵۳.</ref> در پی تأکید امام‌خمینی بر شکستن حصر آبادان، نیروی زمینی ارتش و سپاه با تصویب [[شورای عالی دفاع ملی|شورای عالی دفاع]] پیگیر کار آبادان بودند.<ref>بهروزی، تقویم تاریخ دفاع مقدس، ج۱۴، ص۳۶۶.</ref> در ۱۵ شهریور ۱۳۶۰ طرح عملیات [[شکست حصر آبادان]] تکمیل و بدون تعیین زمان اجرا، به مسئولان ابلاغ گردید.<ref>خامنه‌ای، نرم‌افزار حدیث ولایت، س۱۳۷۲، ص۸۵.</ref> تا این که پس از ۳۷۵ روز محاصره آبادان توسط ارتش بعث عراق،<ref>دروردیان، سیری در جنگ ایران و عراق، ج۱، ص۱۵۳.</ref> [[عملیات ثامن‌الائمه(ع)]] برای شکست محاصره آغاز شد.<ref>روابط عمومی، کارنامه عملیات سپاهیان اسلام، ص۱۵.</ref> و رزمندگان اسلام با روحیه شهادت‌طلبی دشمن را از آبادان عقب زدند.<ref>هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ص۳۰۲–۳۰۳.</ref> این عملیات پس از ۴۲ ساعت تلاش با موفقیت کامل به پایان رسید.<ref>برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ج۳، ص۲۵.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۲۷٬۲۷۱

ویرایش