ماجرای مکفارلین
ماجرای مَکفارلین، سفر پنهانی و غیرقانونی مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا به ایران، ۱۳۶۵.
در خرداد ۱۳۶۵ جیمز مکفارلین مشاور امنیت ملی رونالد ریگان به صورت محرمانه و با یک هواپیمای حامل سلاح به تهران آمد که پس از افشای آن در ایران به ماجرای مکفارلین و در آمریکا به ایرانگیت و ایرانکنترا مشهور شد.
در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران کشورهای غربی و شرقی هرگونه سلاحی را در اختیار طرف عراقی قرار میدادند و ایران ناچار از طریق دلالان بینالمللی سلاحهای مورد نیاز خود را فراهم میکرد. آمریکائیها فروش هرگونه سلاح به ایران را منوط به استفاده این کشور از نفوذ خود برای آزادی گروگانها در لبنان کردند و برای اثبات حسن نیت خود دو محموله سلاح آمریکایی به ایران فرستاده شد و پس از آن یک گروگان آمریکائی با واسطهگری ایران آزاد شد.
پس از این اتفاق مکفارلین با همراهان و با همراه داشتن اسلحه به صورت مخفیانه به ایران آمدند ولی با مخالفت امامخمینی و سران قوا، هیچ مسئول عالیرتبهای به ملاقات آنها نرفتند و آنان پس از چهار روز معطلی به آمریکا برگشتند. این اتفاق پس از علنی شدن، واکنشهای داخلی و خارجی در پی داشت و ریگان آن را بزرگترین شکست دوران ریاستجمهوری خود دانست.
امامخمینی که برای جلوگیری از سوءاستفاده دشمنان دستور علنی کردن این ماجرا را دادند، این اتفاق را برتر از همه پیروزیهای ملت ایران دانست.
گزارش اجمالی
در خرداد ۱۳۶۵ جیمز مکفارلین مشاور امنیت ملی رونالد ریگان به صورت محرمانه و با یک هواپیمای حامل سلاح به تهران آمد که پس از افشای آن، در ایران به ماجرای «مکفارلین» و در آمریکا به «ایران گیت» و «ایران کنترا» مشهور شد.[۱] مقامات ایرانی آن را اقدامی از سوی آمریکا برای جلب رضایت جمهوری اسلامی ایران خواندند و امریکاییان آن را اقدامی در جهت مذاکره برای خاتمه جنگ ایران و عراق و همکاری در آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان و اهداف دیگر اعلام کردند. این ماجرا رسوایی بزرگ دولت آمریکا در دوران ریاستجمهوری رونالد ریگان لقب گرفت و منتقدان سیاستهای او این ماجرا را مستمسک خود برای حمله به دولت وی قرار دادند.[۲]
چگونگی شکلگیری
ارتش عراق به فرماندهی صدام حسین در پایان شهریور ۱۳۵۹ به جمهوری اسلامی ایران حمله کرد و بخشهای زیادی از خاک کشور را تصرف کرد. مسئولان ایرانی با بازسازی نیروهای مسلح و کمک نیروهای مردمی بخش عمدهای از خاک کشور را آزاد کردند و در مواضعی نیز وارد خاک عراق شدند. کشورهای غربی و اتحاد جماهیر شوروی در راستای حمایت از عراق نیروی زمینی و هوایی عراق را با سلاحهای مدرن تجهیز کردند. سلاحهای ایران که عمدتاً قدیمی بودند، در برابر سلاحهای جدید عراق کارایی لازم را نداشتند؛ بنابراین ایران ناگزیر بود از دلالان بینالمللی و بازار سیاه قطعات هواپیما و سلاحهای مورد نیاز خود مانند موشک تاو، هاک و هاپون را فراهم کند. از سوی دیگر، سلاح مدرن و بهروز و مورد نیاز نیروهای مسلح ایران در اختیار غربیها بود.[۳] از سال ۱۳۶۲ تا اواخر سال ۱۳۶۴ دلالهای جهانیِ اسلحه ازجمله دلال ایرانی اسلحه، منوچهر قربانیفر برای ایران اسلحه فراهم میکردند.[۴] (ببینید: جنگ تحمیلی)
پس از گروگانگیری چند آمریکایی در لبنان، تهیه سلاح با آزادی گروگانهای آمریکایی پیوند خورد. امریکاییها فروش هر گونه سلاح به ایران را منوط به استفاده این کشور از نفوذ خود برای آزادی گروگانها کردند و برای نشاندادن حسن نیت خود، در فوریه و مه ۱۹۸۶م اولین و دومین محموله سلاحهای آمریکایی به ایران فرستاده شد و به دنبال آن یکی از گروگانهای آمریکایی به نام «بنیامین ویر» با واسطهگری ایران آزاد شد. پس از آن، امریکاییها علاقه بیشتری به موضوع نشان دادند[۵] و تصور کردند دولتمردان ایران به دلیل نیاز شدید به اسلحه آماده کنارآمدن با آنان هستند؛ از اینرو در ۲۵ مه ۱۹۸۶م/ ۴ خرداد ۱۳۶۵ یک هیئت آمریکایی متشکل از «مکفارلین» مشاور سابق امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا، «الیور نورث» عضو شورای امنیت ملی، «جرج کیو» مأمور سابق سیا در تهران، «هوارد تیچر» از کارکنان شورای امنیت ملی و «آمیرام نیر»، مأمور امنیتی اسرائیل پنهانی و با گذرنامههای جعلی و نامهای مستعار به ظاهر برای انجام معاملات اسلحه وارد ایران شدند. هواپیمای آنان حامل سلاحهای پیچیدهای بود که ایران به آن نیاز شدیدی داشت؛ ولی اسناد و مدارک گویای این است که مهمترین هدفِ سفر مکفارلین به تهران، تجدید روابط سیاسی با ایران بوده است.[۶]
دولت ریگان در پیشبرد اهداف خود در قبال جمهوری اسلامی ایران در سالهای آغازین انقلاب ـ با وجود در پیشگرفتن سیاست خشن ـ ناکام مانده بود؛ بنابراین پس از اعلام نتایج مطالعات شورای امنیت ملی آمریکا دربارهٔ وضعیت ایران، تصمیم به تجدید نظر در سیاست خود در قبال ایران گرفت. دلایل این بازنگری عبارت بود از: کاهش احتمال شکست ایران در جنگ، استفاده از نفوذ ایران در میان حزبالله لبنان برای آزادی اتباع خود، هراس از نفوذ شوروی در ایران و استفاده از بحران جانشینی در ایران پس از رحلت امامخمینی.[۷] در مقابل، هدف ایران از برقراری این ارتباط خرید تسلیحات مورد نیاز خود در جنگ بود.[۸] بر اساس گفتههای دلالان اسلحه انتظار مکفارلین و هیئت همراه آن بود که در مدت اقامت در تهران، با مقامات عالیرتبه ایران ازجمله رئیسجمهور، نخستوزیر و رئیس مجلس مذاکراتی انجام دهند.[۹]
سفر این هیئت پنهانی و غیرقانونی و با نام مستعار و پاسپورت جعلی ایرلندی با یک هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ با نام کشور ایرلند بود و پیامی ویژه از طرف ریگان و هدایایی شامل سه قبضه کلت برای سران سه قوه و یک کیک به شکل کلید بود و امریکاییها انتظار داشتند این کیک در ضیافتی با مقامات ایران خورده شود تا نماد گشودهشدن قفل روابط دو کشور ایران و آمریکا باشد[۱۰] پس از اطلاع از هویت مسافران و اهداف آنان، با عدم موافقت امامخمینی و سران قوا هیچکدام از مسئولان عالیرتبه نظام به دیدار مکفارلین و هیئت همراه نرفتند.[۱۱] مذاکره با مکفارلین را فریدون وردینژاد از مسئولان حفاظت و اطلاعات سپاه، محسن کنگرلو مشاور نخستوزیر و یکی از نمایندگان مجلس بر عهده داشتند.[۱۲] محتوای مذاکرات از تأمین سلاح و آزادی گروگانها در لبنان فراتر نرفت؛ هرچند توقع هیئت آمریکایی بیش از این بود.[۱۳]
هیئت آمریکایی پس از چهار روز معطلی و بدون آنکه معاملهای صورت پذیرد، پس از دریافت گذرنامههای خود و تخلیه قطعات یدکی داخل هواپیما در هفتم خرداد ۱۳۶۵ ایران را ترک کردند؛[۱۴] البته پس از بازگشت مکفارلین ارتباطات قطع نشد[۱۵] و امریکاییها در اندیشه کانال دیگری برای ارتباط برآمدند و با علی هاشمی (برادرزاده اکبر هاشمی رفسنجانی) که برای درمان چشم خود با همسرش در لندن بود تماس گرفته یک انجیل اهدایی با دستخط و امضای ریگان از طریق او و آلبرت حکیم (فردی ایرانی و مرتبط با امریکاییها) برای مقامات ایران فرستادند تا مذاکراتی آشتیجویانه را آغاز کنند.[۱۶] فرستادن سلاح از سوی آمریکا به ایران و تلاش ایران برای آزادی گروگانها تا زمان افشای ماجرا ادامه یافت.
علنیشدن ماجرا
پس از آزادی یکی از گروگانهای آمریکایی در لبنان، در برخی از دانشگاهها در آبان ۱۳۶۵ تشکل دفتر تحکیم وحدت اعلامیههایی منتشر کرد و با اشاره به موضوع مکفارلین به وجود جریانهای سازشکار و متمایل به غرب در فضای کشور هشدار داد.[۱۷] در روزنامههای محلی شهر بعلبک لبنان نیز به این اعلامیهها و ارتباطات اشاره شد تا اینکه «حسن صبرا» ناشر مجله الشراع بیروت از طرفداران سوریه و انقلاب اسلامی در مقالهای در ۳ نوامبر ۱۹۸۶م برابر با ۱۲ آبان ۱۳۶۵ش فاش کرد مشاور امنیت ملی آمریکا در رأس هیئتی به تهران مسافرت کرده و با بعضی مقامات ایران در زمینه مبادله اسلحه مذاکره کرده است.[۱۸] برخی بر آناند که محافل نزدیک به سیدمهدی هاشمی، از روحانیان نزدیک به حسینعلی منتظری قائممقام رهبری، برای انحراف افکار عمومی از اتهامات متعددی که به وی وارد شده بود، این گزارش مخلوط از واقعیات و دروغ را در اختیار الشراع قرار دادند.[۱۹] واقعیت این بود که سفر مکفارلین به ایران در خرداد ۱۳۶۵ صورت گرفت؛ اما عوامل سیدمهدی هاشمی برای اینکه ادعای ارتباط این سفر با دستگیری وی در ۲۹/۷/۱۳۶۵ را به واقعیت نزدیک کنند، از سفری که بیش از پنج ماه پیش صورت گرفته بود به عنوان سفر ماه گذشته یاد کردند. در منبع افشای این ماجرا احتمالات دیگری نیز مطرح شده است. در پی چاپ این مطلب، مکفارلین دیدار خود از تهران را بهشدت تکذیب کرد[۲۰] (ببینید: سیدمهدی هاشمی)
امامخمینی با مشاهده قصد سوء استفاده عناصر مشکوک به همکاری با رژیم اسرائیل، فرمان داد آن را افشا کنند.[۲۱] هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، در مراسم ۱۳ آبان ۱۳۶۵ در تشریح سفر مکفارلین یادآور شد وی با گذرنامه ایرلندی و با نام مستعار «شون دولین» به اتفاق چند نفر دیگر به تهران آمد؛ ولی هیچیک از مقامهای ارشد دولت جمهوری اسلامی ایران با آنان دیدار نکردند و افزود ایران همان گونه که در حل بحران هواپیمای TWA (که در خرداد ۱۳۶۴ در مسیر آتن ـ رم به دست لبنانیها ربوده شد) کمک کرد،[۲۲] حاضر است در عملی انساندوستانه برای آزادی گروگانهای آمریکایی به شرط حسن نیت آمریکا و توجه به خواستههای ملت مظلوم لبنان کمک کند.[۲۳]
هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ۱۶ آبان ۱۳۶۵ نیز با اشاره به شگردهای تبلیغاتی این ماجرا ازجمله بحث فرستادن سلاح از اسرائیل به ایران جنگ اصلی ایران را با رژیم اسرائیل دانست و یادآور شد بخشی از سلاحهای پیشرفته مورد نیاز ایران منحصراً در دست امریکاست و ایران آن را تاکنون از بازار سیاه تهیه کرده است؛ اما ایران هرچند هواپیماهایش زمینگیر شود، از اسرائیل سلاح خریداری نخواهدکرد.[۲۴] وی در جای دیگر یادآور شد با وجود تبلیغات غربیها مبنی بر اینکه ایران از اسرائیل سلاح خرید میکند، دنیا به نادرستی این تبلیغات پی برده است و ایران حتی یک بار که جریانی اسرائیلی در فرستادن سلاح دست داشت جلوی تخلیه سلاح را گرفت.[۲۵] امریکاییها نیز این گزارش را تأیید کردهاند.[۲۶] سیدعلی خامنهای، رئیسجمهور نیز پس از سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در مصاحبهای (اوایل مهر ۱۳۶۶) با خبرنگار شبکه تلویزیونی ای.بی. سی آمریکا یادآور شد گزارش امریکاییها از ماجرای مکفارلین و معاملات تسلیحاتی با ایرانیها بسیار تفاوت دارد. خرید سلاح در قبال آزادی گروگانها نبود، بلکه با پرداخت پول بود و طرف معامله نیز دلالان بینالمللی بودند؛ اما فروشندگان این سلاحها از ایران درخواست کردند از نفوذ خود برای آزادیسازی گروگانها استفاده کند و ایران که هیچ اشکالی در کمک به آزادی گروگانها نمیدید، موافقت کرد.[۲۷]
واکنشهای داخلی
افشای ماجرای مکفارلین در داخل ایران واکنشها و تفسیرهای مختلفی را در پی داشت. عوامل سیدمهدی هاشمی با انتشار شبنامهای نظام اسلامی را متهم به سازش با آمریکا کردند. تشکلهایی مانند دفتر تحکیم وحدت نیز با ادبیاتی مشابه دراینباره هشدار دادند.[۲۸] عباس دوزدوزانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در نطق پیش از دستور جلسه علنی ۱۳ آبان ۱۳۶۵ مجلس شورای اسلامی، نابودی صدام حسین به دست ملت عراق و با کمک مسلمانان انقلابی را مطلوب ایران خواند و زد و بندهای سیاسی را به دور از شأن انقلاب اسلامی دانست و تقارن موضوعاتی مانند آزادی غیرمنتظره گروگانهای آمریکایی در لبنان و همزمانی آن با برخی سفرها و مذاکرهها را سبب نگرانی دوستداران انقلاب اسلامی شمرد.[۲۹] سیدمحمد موسوی خوئینیها دادستان وقت کل انقلاب اسلامی نیز در همین روز در جمع گروهی از دانشجویان پیرو خط امام به مناسبت سالروز تسخیر لانه جاسوسی با اشاره به شیوههای نفوذ شیطان در انسان و نیز شیطان بزرگ آمریکا در انقلابها، مقابله با آمریکا را جوهره انقلاب اسلامی خواند و یادآور شد سازش با آمریکا به معنای نابودی انقلاب و پیام ۱۳ آبان را مبارزه با نیروهای گرفتار در شعاع وسوسههای رابطه با آمریکا و نقطه کور ورود شیطان بزرگ به کشور خواند.[۳۰]
در ۲۱/۸/۱۳۶۵ سعید رجایی خراسانی، نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در مصاحبهای مطبوعاتی در مقر این سازمان گسترش همکاری روسیه و اروپا با ایران و احتمال پیروزی قریبالوقوع ایران در جنگ با عراق را دلیل علاقه دولت آمریکا برای رابطه با ایران اعلام کرد و افزود افشای این جریان شرایط سختی برای آمریکا فراهم کرده است. آمریکا نیز برای کاهش فشار افکار عمومی، فرستادن سلاح از سوی اسرائیل به ایران را مطرح کرد تا بخشی از این فشار را به سوی ایران برگرداند. رجایی این اتهام را بیاساس خواند و تأکید کرد بخش عمده اختلاف جمهوری اسلامی ایران با آمریکا ناشی از حمایت آمریکا از رژیم غاصب قدس است.[۳۱] این مصاحبه بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت.[۳۲]
در ۲۵ آبان هشت تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی جلالالدین فارسی، سیداحمد حسینی سیرجانی، حسین موسویان، کمالالدین نیکروش، مرتضی فهیم کرمانی، سیدمحمد خامنهای، حسنعلی نجفی و ابراهیم اسرافیلیان، با توجه به جنجال و تبلیغات صورتگرفته در خصوص ارتباط ایران با دولت آمریکا با طرح سؤالی از علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت، خواستار توضیح دربارهٔ این ماجرا و نقش برخی از افرادِ خارج از وزارت امور خارجه در این ارتباط و چگونگی سفر هیئت آمریکایی به ایران شدند.[۳۳] این موضوع واکنش شدید امامخمینی را در پی داشت.[۳۴] واکنشهای داخلی با مدیریت امامخمینی، به جای تنش، موجب افزایش وحدت ملی شد؛ زیرا مردم و نخبگان به امامخمینی اعتماد داشتند و ایشان را منزه از هر گونه بند و بست و اقدامی خلاف منافع اسلام و کشور میدانستند.[۳۵]
واکنشهای خارجی
پس از مواضع و سخنان هاشمی رفسنجانی، مقامات کاخ سفید ازجمله اسپیکز، سخنگوی کاخ سفید و دونالد ریگان رئیس ستاد کاخ سفید، نخست موضوع فروش اسلحه به ایران را انکار کردند.[۳۶] دولت آمریکا نیز چند روزی را با تاییدنکردن خبرهای منتشرشده و با تأکید بر بیطرفی آمریکا در جنگ پشت سر گذاشت؛ اما سرانجام ریگان رئیسجمهور آمریکا در شب ۱۳ نوامبر ۱۹۸۶م/ ۲۲ آبان ۱۳۶۵ طی نطقی از رادیو و تلویزیون دربارهٔ ارتباط با ایران، فروش اسلحه به کشور، گروگانهای آمریکایی در لبنان، اهمیت راهبردی ایران و جنگ ایران و عراق سخن گفت و از اعزام هیئتی به ریاست مکفارلین دفاع کرد. او در ۱۹ نوامبر برابر با ۲۸ آبان نیز در مصاحبهای مطبوعاتی مسئولیت کامل این ماجرا را بر عهده گرفت و در دفاع از آن هدف خود را از این اقدام تجدید روابط با ایران و جانشینکردن رابطهای بهتر به جای روابط خصمانه، خاتمه جنگ ایران و عراق، خاتمهدادن به تروریسم و آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان شمرد.[۳۷]
سرهنگ جان مارلین پویندگستر، مشاور امنیت ملیِ ریگان در مصاحبه با شبکه «ان.بی. سی»، کنفرانس مطبوعاتی روز چهارشنبه ۲۱/۸/۱۳۶۵ رجایی خراسانی را در سازمان ملل عامل عمده تصمیم ریگان برای علنیساختن برنامه مذاکرات خود با ایران دانست. وی دلیل سکوت دولت ریگان دربارهٔ ایجاد رابطه با ایران را به دلیل در معرض خطر بودن ادامه تماسها با ایران و نیز آزادی گروگانها اعلام کرد.[۳۸]
در آمریکا افکار عمومی و رسانهها، دولت را هم به دلیل رسوایی اخیر و هم به دلیل عدم توانایی در آزادی گروگانها بهشدت تحت فشار قرار دادند تا جایی که چند تن از مسئولان عالیرتبه آمریکا مجبور به استعفا شدند. مکفارلین نیز خودکشی کرد، ولی نجات یافت و افشای این موضوع موجب شد تا آمریکا فشارهای خود بر ضد ایران را تشدید و از عراق حمایت بیشتری کند.[۳۹] اقدامات ریگان در ارتباط با ایران مورد انتقاد مقامات آمریکایی قرار گرفت. رهبران سیاسی هر دو حزب بزرگ آمریکا از کنگره خواستار تحقیق دربارهٔ معامله دولت ریگان با ایران در مورد فروش اسلحه در ازای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان شدند.[۴۰] سناتورهای دموکرات طرح استیضاح رئیسجمهور را مطرح کردند و با اینکه ریگان استیضاح نشد، رئیس سازمان سیا و برخی دیگر از مقامات امنیتی آمریکا مجبور به استعفا شدند.[۴۱] دولت ایرلند در استفاده مقامات آمریکایی از گذرنامههای جعلی ایرلندی بهشدت به کاخ سفید اعتراض و خواهان توضیح شد.[۴۲]
رونالد ریگان در بهمن ۱۳۶۵ در سخنرانی خود تصریح کرد ماجرای مکفارلین بزرگترین شکست دوران ریاست جمهوری وی بوده و مسئولیت کامل آن را بر عهده میگیرد.[۴۳] چند روز پس از این اعتراف، کمیسیون «تاور» یعنی کمیسیونی که ریگان برای تحقیق در ماجرای مکفارلین معین کرد و مأمور رسیدگی به این بحران بود، ماجرای مکفارلین را اشتباه مسلم امریکاییها خواند.[۴۴] این رسوایی نه تنها اعتبار و محبوبیت دولت ریگان را کاهش داد، بلکه سیاستهای بعدی آمریکا در قبال کشورهای جهان سوم و توانایی این کشور در هدایت سیاست خارجی را با تردید مواجه ساخت و هنگامی که مشخص شد سود حاصل از فروش سلاح به ایران در اختیار شورشیان مخالف دولت نیکاراگوئه قرار گرفته، ابعاد این رسوایی افزایش بیشتری یافت.[۴۵]
رسانههای آمریکایی رسوایی مکفارلین را برای دولت ریگان با رسوایی «واتر گیت» در دوران ریچارد نیکسون مقایسه کردند و از اینرو آن را «ایران گیت» نامیدند.[۴۶] از سوی دیگر، به دلیل اینکه دولت ریگان بخشی از سود حاصل از فرستادن سلاح به ایران را برای تأمین هزینههای شورشیان مخالف دولت ساندنیست نیکاراگوئه موسوم به «کنتراها = مخالفان» اختصاص داده بود، این قضیه به «ایران کنترا» نیز شهرت یافت.[۴۷]
افشای سفر محرمانه هیئت آمریکایی به ایران بازتاب گستردهای نیز در رسانههای جهان داشت. شبکه سی.بی. اس آمریکا گزارشهای متعددی از این ماجرا پخش کرد؛ ازجمله یادآور شد شواهد موجود از نوعی معامله میان ایران و آمریکا حکایت میکند؛ ولی امکان دارد مأموریت مکفارلین بیشتر به منظور بهبود روابط درازمدت با ایران بوده است نه یک راه حل موقت جهت آزادی گروگانها[۴۸] شبکه ان.بی. سی آمریکا ضمن پخش گزارش سخنان هاشمی رفسنجانی یادآور شد مأموریت هیئت آمریکایی به ایران، طرح پویندگستر مشاور امنیت ملی ریگان بوده که مسئله مذاکرات با ایران جهت آزادی گروگانها را بسیار محرمانه نگه داشته است. دیگر شبکههای رادیو و تلویزیونی آمریکا در گزارش خود از این ماجرا ضمن یادآوری گروگانهای آمریکایی در ایران و سیاست ضد آمریکایی جمهوری اسلامی، از ارتباط آمریکا و ایران و کمک ایران در آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان اظهار تعجب و حیرت کردند.[۴۹] رادیو لندن نیز به نقل از خبرنگار وال استریت ژورنال رفتن سیاستمداران آمریکایی با گذرنامه جعلی به ایران را واقعهای شگفت خواند.[۵۰] رادیو بیبیسی در ۱۴/۸/۱۳۶۵ آن را مایه سرافگندگی دولت آمریکا خواند[۵۱] و در ۱۷/۸/۱۳۶۵ در تفسیری از این ماجرا یادآور شد آمریکا هدفهای بلندپروازانهتری از آزادی گروگانها، برای آینده دارد و آن فراهم کردن زمینه بهبود روابط با ایران پس از «آیتالله خمینی» است.[۵۲] رسانههای آلمان غربی نیز اخبار و تفسیرهای بسیاری دربارهٔ ماجرای مکفارلین منتشر کردند.[۵۳] شبکه دوم تلویزیون فرانسه با اشاره به آزادی یکی از گروگانهای آمریکایی و سخنان هاشمی رفسنجانی دربارهٔ سفر مکفارلین یادآور شد انقلاب اسلامی ایران هنوز بسیار جاندار و در حال تحرک است.[۵۴]
نادیدهگرفتن تحریم تسلیحاتی ایران، اعتبار آمریکا را نزد متحدانش در هم شکست؛[۵۵] چنانکه افشای این مسئله در میان کشورهای عرب منطقه تأثیر منفی شدیدی بر جای گذاشت. آنان به مواضع دوگانه آمریکا در منع دولتها از فروش اسلحه به ایران و اقدام پنهانی خود به فروش سلاح اعتراض کردند و آن را سبب بدبینی به آمریکا دانستند.[۵۶] شاذلی قلیبی دبیرکل اتحادیه عرب در اعلامیهای اتفاقات مربوط به رابطه پنهانی ایران و آمریکا را ناقض تعهدات قبلی آمریکا در حفظ بیطرفیاش در جنگ ایران و عراق خواند و یادآور شد گزارشهای فرستادن سلاح از آمریکا به ایران، جامعه عرب را مضطرب کرده است.[۵۷] افشای این ماجرا بازتاب گستردهای در رسانههای امارات داشت. روزنامه الخلیج در ۱۴/۸/۱۳۶۵ ضمن درج این خبر با اشاره به سکوت مقامات کاخ سفید و فرار سخنگوی این کاخ از پاسخ به خبرنگاران، یادآور شد به احتمال قوی روابطی محرمانه میان آمریکا و ایران وجود داشته است و در صورت صحت این گزارشها دامنه توطئههای سیاسی خطرناک آمریکا در منطقه آشکار خواهد شد.[۵۸] روزنامه الرأی العام کویت نیز تأکید کرد اصل حفظ منافع برای آمریکا سبب شده آمریکا مواضع اصلی خود را دربارهٔ ایران نادیده بگیرد. این روزنامه با اظهار نگرانی از آنچه آن را تحوّل در سیاست آمریکا دربارهٔ ایران خواند، از آمریکا خواست سیاستها و معیارهایی جدید و مناسب با معادلات جاری در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه بهکار گیرد.[۵۹]
واکنش امامخمینی
ماجرای مکفارلین به همان اندازه که برای امریکاییها سبب رسوایی و ذلت بود برای ایرانیان مایه غرور و افتخار بود. امامخمینی طی سخنانی در ۲۹ آبان ۱۳۶۵ این موضوع را برتر از همه پیروزیهای ملت ایران تلقی کرد و یادآور شد خودداری ایرانیان از دیدار با فرستاده رئیسجمهور آمریکا مسئله بزرگی است که دنیا را منفجر کرده و رسوایی بزرگی برای رئیسجمهور آمریکا است که باید برای آن عزا بگیرد و کاخ سفید مبدل به کاخ سیاه شود.[۶۰] ایشان با اشاره به ادعای مکفارلین که گفته بود اگر به شوروی رفته بود رئیسجمهور این کشور سه بار به دیدن وی میآمد بیان کرد، ایران برخلاف شوروی کشوری اسلامی است و همینطور ایران دیگر همانند زمان قاجار و پهلوی در برابر کشورهای قدرتمند سر تعظیم فرو نخواهد آورد، بلکه ایران کشوری با ملتی هوشیار و مقتدر است. ایشان رسواییهای آمریکا را از برکات اسلام و انقلاب اسلامی، ایمان و بیداری مردم در ایران دانست.[۶۱]
از سوی دیگر، امامخمینی در ادامه و در پی انتقادهای تند داخلی و طرح سؤال هشت تن از نمایندگان مجلس از وزیر امور خارجه یادآور شد در حالیکه مطبوعات و رسانههای دنیا به دنبال سرپوشگذاشتن بر این رسواییاند و اضطراب و نگرانی کاخ سفید و طرفداران وی از افشای ماجرا حکایت از عظمت آن دارد، متأسفانه در داخل ایران برخی بیتوجه به عمق مسئله به جای مبارزه با آمریکا با خود مبارزه میکنند. ایشان برخی از این نمایندگان را هیچ و پوچ و غیرقابل ذکر دانست؛ اما دربارهٔ افراد باسابقه در این جمع یادآور شد در وقت همداستانیِ همه در مبارزه با آمریکا، فریاد آنان بر سر مسئولان دور از انتظار بود. ایشان سپس با سخنانی که بیانگر رنجش شدید از نامه برخی نمایندگان است، لحن آنان را از لحن اسرائیل و آمریکا تندتر و منشأ آن را تبلیغات خارجی یا هوای نفس دانست. ایشان در ادامه این سخنرانی با توجه به تزلزل دنیا بهویژه کاخ سفید و قدرت جمهوری اسلامی یادآور شد باعث شکستن این قدرت و همچنین دل ملت و مسئولان نشوند. ایشان ایجاد دودستگی و یکدیگر را تندرو و کندرو خواندن بر خلاف اسلام دانست و منتقدان را به وحدت و همبستگی فرا خواند.[۶۲]
سخنان امامخمینی سبب شد نمایندگان پرسش خود را پس بگیرند و یادآور شوند تصور این بود که طرح مسئله در مجلس به مصلحت انقلاب و موجب رضایت امامخمینی است؛ ولی پس از اطلاع از نظر ایشان و مصلحت امت، نیازی به طرح پرسش نیست.[۶۳]
پانویس
- ↑ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۱۰.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۲۲۸–۲۲۹.
- ↑ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۷–۹؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۹–۳۵.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۶۷–۷۶.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۷۵–۷۷؛ رشید، کیک، کلت و کتاب مقدس، ۸.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، اطلاعات.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، اطلاعات.
- ↑ پارسادوست، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، ۵۵۴.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، اطلاعات؛ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۱۱–۱۲.
- ↑ رشید، کیک، کلت و کتاب مقدس، ۸؛ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۱۰.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۱۳؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۱۶؛ ادامه مقاله.
- ↑ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۱۱؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۲۴–۱۴۱.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۲۴–۱۴۱.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، کیهان هوایی، ۷؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۱۷.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، کیهان هوایی، ۷.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۵۵ و ۲۲۱–۲۲۲.
- ↑ کیهان، روزنامه، ۸/۸/۱۳۶۵.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۶۹؛ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۱۷.
- ↑ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۱۷.
- ↑ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۱۸؛ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۵۷۲؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۵–۱۷۷.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۶؛ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۵۸۴؛ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۱۸.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۵۱–۵۲ و ۱۶۹–۱۷۱.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۰–۱۷۱؛ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۵۸۷.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، کیهان، ۱۸؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۱.
- ↑ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۲۵؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۷۹.
- ↑ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۲۵–۲۶.
- ↑ ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی بر جمهوری اسلامی ایران، ۲۰۹.
- ↑ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۳۶.
- ↑ دوزدوزانی، روزنامه کیهان، ۲؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۲؛ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۵۹۳.
- ↑ خوئینیها، روزنامه کیهان، ۱۸؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۲–۱۷۳؛ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۵۹۳–۵۹۵.
- ↑ رجایی خراسانی، روزنامه کیهان، ۲۰؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۴.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۷۴۳؛ ادامه مقاله.
- ↑ رسالت، روزنامه، ۲۹/۸/۱۳۶۵؛ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۳و ۲۰۱.
- ↑ ادامه مقاله.
- ↑ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۱۸؛ ادامه مقاله.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۲.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۴–۱۷۵.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۵.
- ↑ اردستانی، رویارویی استراتژیهای جنگ ایران و عراق، ۱۴۳–۱۴۵.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۶۲–۶۶۳.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۲۲۸.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۰۷؛ کیهان، روزنامه، ۱۵/۸/۱۳۶۵، ۲۰.
- ↑ طیرانی، روزشمار روابط ایران و آمریکا، ۳۳۴.
- ↑ طیرانی، روزشمار روابط ایران و آمریکا، ۳۳۴.
- ↑ ستوده، تحولات نظام بینالملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۹.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۷۶.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۱۶۰.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۰۹.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۰۹–۶۱۰؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۳۱/۱۵.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۱۰.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۱۰.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۶۴؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۳۴/۳۸–۴۰.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۱۱.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۱۲؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۳۱/۳۶.
- ↑ سلیمی بنی، تاکتیک چماق و شیرینی و دیپلماسی ایالات متحده در ماجرای ایران گیت، ۷۰.
- ↑ ایولاکوست، ۲۴؛ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۷۹.
- ↑ علیزاده، با چشم باز؛ مکفارلین، ۲۱.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۱۱؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۳۱/۱۸.
- ↑ انصاری و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، ۴۴/۶۶۴–۶۶۵؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۳۴/۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۵۹–۱۶۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶۰–۱۶۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶۱–۱۶۳.
- ↑ هاشمی و حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، ۲۰۸.
منابع
- اردستانی، حسین، رویارویی استراتژیهای جنگ ایران و عراق، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش. *امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انصاری، مهدی و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مکفارلین، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- ایولاکست، مسائل ژئوپلیتیک: اسلام، دریا، آفریقا، ترجمه عباس آگاهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش. *پارسادوست، منوچهر، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، پایگاه اطلاعرسانی، گزارشهای ویژه، مجله، شماره ۲۳۱، ۱۵/۸/۱۳۶۵؛ شماره ۲۳۴، ۱۸/۸/۱۳۶۵ش.
- خوئینیها، سیدمحمد، روزنامه کیهان، ۱۹/۸/۱۳۶۵ش.
- دوزدوزانی، عباس، روزنامه کیهان، ۱۳/۸/۱۳۶۵ش.
- رجایی خراسانی، سعید، روزنامه کیهان، ۲۲/۸/۱۳۶۵ش.
- رسالت، روزنامه، ۲۹/۸/۱۳۶۵ش.
- رشید، محسن، کیک، کلت و کتاب مقدس، مجله همشهری ماه، آبان ۱۳۸۰ش.
- ستوده، محمد، تحولات نظام بینالملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- سلیمی بنی، صادق، تاکتیک چماق و شیرینی و دیپلماسی ایالات متحده در ماجرای ایران گیت، مجله رواق اندیشه، شماره ۲۳، ۱۳۸۲ش.
- طیرانی، بهروز، روزشمار روابط ایران و آمریکا، تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- علیزاده، فاطمه، با چشم باز؛ مکفارلین، تهران، انتشارات روزنامه ایران، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- کیهان، روزنامه، ۸ و ۱۵/۸/۱۳۶۵ش.
- ولایتی، علیاکبر، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی بر جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- هاشمی بهرمانی، محسن و حبیبالله حمیدی، ماجرای مکفارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، تهران، نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۵، اوج دفاع، به اهتمام عماد هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، روزنامه اطلاعات، ۱۴/۸/۱۳۶۵ش؛ همو، رورنامه کیهان، ۱۷/۸/۱۳۶۵ش؛ همو، مجله کیهان هوایی، ۱۹/۱/۱۳۶۶ش.
پیوند به بیرون
- محمدصادق مزینانی، مکفارلین، دانشنامه امامخمینی، ج۹، ص۴۶۴–۴۷۱.