کاربر:Salar/صفحه تمرین
دعا، نیایش و درخواست همراه با خضوع و فروتنی.
مفهومشناسی
دعا از ریشه «دعو» به معنای سوقدادن چیزی به سوی خود با صدا و گفتار است.[۱] همچنین به معنای مطلق خواستن،[۲] رغبت به خداوند،[۳] درخواست خیری که نزد خداوند است[۴] و استغاثهکردن[۵] به کار میرود. برخی دعا را اظهار خضوع و انقیاد در برابر خدا میدانند.[۶] این واژه در قرآن کریم به معانی متعددی، مانند یاریخواستن،[۷] ندا،[۸] گفتار[۹] و عبادت[۱۰] به کار رفتهاست. امامخمینی دعا را توجه به کسی میداند که نیازمندیهای انسان، مانند وجود و کمالات وجود را برآورده سازد؛ چه این توجه، توجه ذاتی و حالی و باطنی باشد و چه ظاهری.[۱۱]
واژگان مرتبط با دعا عبارتاند از: سؤال، ندا، امر و طلب. فرق دعا با سؤال آن است که سؤال و مسئلت، لزوماً مقارن خضوع و فروتنی است؛ اما دعا اگر برای خدا باشد، همراه با خضوع و تضرع است و اگر برای غیر خدا باشد، بدون تضرع یا با تضرع همراه است.[۱۲] برخی نیز معتقدند دعا آن است که دعاکننده، نظر دعاشده را به سوی خود جلب کند و سؤال به منزله نتیجه و غایت این جلب نظر است که همان جلب فایده یا بیشترکردن آن از ناحیه درخواستشونده باشد.[۱۳] ندا بالابردن صدا همراه با قصد است؛ ولی دعا شامل بالا بردن صدا و پایین آوردن آن است. همچنین ندا برای خواندن نزدیک است؛ اما دعا برای خواندن دور و نزدیک به کار میرود.[۱۴] فرق دعا با امر در آن است که امر درخواست از شخص پایینتر از خود است که همراه با ملاحظه کردن مقام بلند آمر است؛[۱۵] اما دعا درخواست پایینتر از بالاتر است.[۱۶] در کاربردهای قرآنی، این واژه گاهی از بالا به پایین[۱۷] یا مساوی به مساوی[۱۸] نیز بهکار رفتهاست. طلب به معنای خواستن و جستجوکردن است؛[۱۹] اما برخی دعا را خواستن با قید خضوع میشمارند و آن را یکی از اقسام طلب میدانند.[۲۰] همچنین طلب را میتوان مقدمه دعا دانست.[۲۱]
پیشینه
از آغاز خلقت هر فرد یا قوم و طایفهای برای رفع نیازهای خود، حتی در قالب پرستش بت یا حیوانات و گیاهان، به نیایش میپرداختند.[۲۲] دعا در ادیان آغازین، به صورت سرود و نغمه ظاهر شدهاست؛ مانند دعاها در آیین هندو[۲۳] و گاتها در آیین زرتشت.[۲۴] در دین یهود نیز به دعا اهمیت داده شدهاست؛ آنچنانکه یک بخش از عهد عتیق به مناجات حضرت داوود(ع) اختصاص دارد.[۲۵] یهودیان در روز شنبه مناجاتِ کتابهای مقدس انبیا(ع) و اوراق تورات را برای یکدیگر تلاوت میکنند.[۲۶] در آیین مسیحیت نیز معمولاً اعتقاد بر این است که نماز و نیایش یکی از تکالیف است[۲۷] و یکی از هفت آیین مقدس آنان به شمار میآید[۲۸] همچنین در اعیاد و مراسم مهمی، چون عشای ربانی، دعا نقش ویژهای دارد[۲۹]
در اسلام به دعا توجه خاصی شدهاست. در برخی آیات به دعا و نیایش انبیای الهی اشاره شدهاست[۳۰] و آیات چندی به دعا کردن بندگان در پیشگاه الهی توصیه میکنند[۳۱] برخی آیات دعا و نیایش را سبب توجه و اعتنای خداوند به بندگانش معرفی میکند[۳۲] همچنین کتابهای فراوانی با موضوع دعا وجود دارد که میتوان از آن جمله به صحیفه سجادیه امامعلیبنالحسین(ع)، مصباح المتهجد شیخ طوسی، فلاح السائل و نیز الاقبال سیدبنطاووس و مفتاح الفلاح شیخ بهایی اشاره کرد. برخی کتابهای روایی با اختصاص ابوابی به دعا، روایات متعددی در فضیلت دعا و برتری آن بر عبادات دیگر نقل کردهاند[۳۳] از پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز دعاها و مناجاتهای بسیاری در موقعیتهای مختلف و زمانهای خاص نقل شدهاست؛ مانند دعای جوشن کبیر، دعای کمیل، دعای عرفه و مناجات شعبانیه.
برخی علمای اخلاق باب مستقلی را به آداب و شرایط دعا و فضیلت آن اختصاص دادهاند[۳۴] حکمای الهی به مباحثی، همچون سبب اجابت دعا[۳۵] و کیفیت اجابت آن[۳۶] پرداختهاند. برخی اهل معرفت نیز باب مستقلی به دعا اختصاص دادهاند[۳۷]
امامخمینی در آثار خود، دعا را یکی از منابع غنی معارف اسلامی میداند[۳۸] از میان دعاهای مأثوری که از معصومان(ع) نقل شدهاست، ایشان به مناجات شعبانیه،[۳۹] دعای عرفه،[۴۰] دعای سمات (آداب الصلاة، ۲۴۳) و دعای ابوحمزه ثمالی[۴۱] تأکید فراوانی میورزد؛ تا جایی که این دعاها را بالاترین مظهر عبودیت معرفی میکند[۴۲] به اعتقاد ایشان، در اهمیت مناجات شعبانیه در میان دعاها همین نکته کافی است که تمام امامان معصوم(ع)[۴۳] آن را میخواندند[۴۴] و حقایقی دارد که منتهای آرزوی سالکان است[۴۵] ایشان در آثار خود به بررسی و تحلیل موضوعاتی، همچون حقیقت دعا، فضیلت، آداب، شرایط، عوامل و موانع آن پرداختهاست[۴۶]
حقیقت دعا
در برخی روایات، حقیقت دعا عبادت شمرده شدهاست[۴۷] و اهل معرفت، دعا را یک نوع توجه و طلب دانستهاند که بر اساس حالات و اعتقاد شخص صورت میگیرد[۴۸] برخی اندیشمندان اسلامی، توجه و اقبال را روح دعا میدانند[۴۹] که انسان با دعا و توجه به مقام ربوبی، تمام اسباب و مسببات عالم مادی را در دست قدرت خدا و در تحت اراده او میبیند و با این اعتقاد از خداوند درخواست میکند[۵۰] در دعا و سؤال از خداوند، دعاکننده اعتقاد دارد مخاطب دعا دارای مقام خالقیت و ربوبیت است و مرگ و زندگی و سعادت و شقاوت به دست اوست. در واقع رکن اصلی دعا توجه به توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت است[۵۱] امامخمینی با استناد به روایتی،[۵۲] حقیقت دعا را همان عبادت میداند که به واسطه بریدن دل از دیگران و ترس از خداوند، به انسان نورانیت میدهد و او را قابل شفاعت میکند تا انسان از آتش و عذاب نجات یابد[۵۳] ایشان دعا را راهگشای انسان به مدارج الهی میدانست[۵۴]
زبان و اهمیت
زبان دعا در مکتب اهل بیت(ع) زبانی است که در عین لطافت و شور، دارای بالاترین مرتبه فصاحت و زیبایی است و کمک میکند معارف الهی به قلب برسد[۵۵] امامخمینی معتقد است قرآن و دعا از هم جدا نیستند؛ همانگونه که پیامبر(ص) نیز از قرآن جدا نیست و دعاهای واردشده از معصومان(ع) به زبان قرآن و شارح آنهاست[۵۶] و راه رسیدن به مقصود قرآن است. از این جهت با کنارگذاشتن دعا، قرآن نیز از میان میرود؛[۵۷] بنابراین باید با دعا انس پیدا کرد.[۵۸] ایشان معتقد است معارفی که در دعاهای مأثور وجود دارد، ممکن است در احادیث نباشد؛ زیرا مخاطبِ ائمه(ع) در حدیث، عموم مردم هستند و اندازه فهم آنها در گفتارها و خطابها باید رعایت شود؛ ولی در دعاها مخاطب خداست. از این جهت امام معصوم(ع) آنچه در دل دارد، ابراز میکند[۵۹]
در حقیقت در معارف دینی بهترین و مؤثرترین آثارِ معصومان(ع) دعاست؛ زیرا معصومان(ع) آنچه را از معارف به ایشان رسیدهاست، با چندین درجه تنزل هم نمیتوانند به مردم عادی منتقل کنند؛ ولی در دعا، چون توجه به خداست، آنچه حق مطلب است، ادا کرده و آداب ذل عبودیت و عز ربوبیت را مراعات کردهاند (همان، ۳/۳۶۷) و با زبان خاص خویش، انسان را بالا بردهاند.[۶۰] به اعتقاد امامخمینی، دعا قرآن صاعد است[۶۱] و همانند قرآن دارای معارف بلندی است؛ ولی زبان قرآن با زبان دعا متفاوت است؛ زیرا اگرچه قرآن دربردارنده همه حقایق است، ولی در بسیاری موارد رمزگونه بیان شدهاست که بشر عادی به آن دست نمییابد؛ اما دعا اینگونه نیست؛[۶۲] برای مثال بعضی از فقرات مناجات شعبانیه دربردارنده تمام مسائلی است که عرفا در کتابهای خود آوردهاند و در حقیقت، عرفای اسلام از همین ادعیه استفاده کردهاند[۶۳]
به باور امامخمینی دعاهای معصومان(ع) در حال «صحو» قبل از «محو» یا بعد از «محو» که خود را در حضور حق حاضر میدیدند صادر شدهاست.[۶۴] ایشان خاطرنشان کردهاست برخی جهال تصور کرده دعاهای معصومان(ع) برای تشریفات و آموزش دیگران است، در حالیکه این گونه نیست بلکه آنان در برابر عظمت حق ایستاده و این دعاها را گفتهاند.[۶۵]
اقسام و مراتب
دعا تقسیمات و مراتبی دارد:
الف) عرفا دعا و سؤال را به سه دسته «قال» (سخن) و «حال» و «استعداد» تقسیم میکنند؛[۶۶] زیرا گاهی انسان با زبان و در قالب الفاظ دعا میکند، گاهی حالِ شخص طلب و اقتضایی دارد و گاهی استعدادش درخواست امری دارد. فرق زبان استعداد با زبان حال در این است که صاحبِ استعداد، بهتفصیل از استعدادهای جزئی خود آگاهی ندارد؛ زیرا آگاهی به استعداد کلی که در مرتبه علم الهی و مربوط به اعیان ثابته (ببینید: اعیان ثابته) است و مجعول نیست و تکوینی است[۶۷] و استعدادات جزئیه که به موجب آن ظهور مییابند،[۶۸] شأن کاملان در سلوک است که به اعیان ثابته در علم الهی اطلاع پیدا کردهاند؛ اما کسانی که در ابتدای سلوک یا جزء ارباب احوال و متوسط در سلوکاند، این امر بر آنان مخفی است و به سبب همین خفا، سؤال به زبان استعداد نیز مخفی است؛ اما صاحبِ زبان حال، به واسطه اینکه حالش سبب سؤال و درخواست شدهاست، به حال خود آگاهی دارد[۶۹]
امامخمینی نیز با پذیرش تقسیم دعا به سه دسته قال و حال و استعداد معتقد است دعا و سؤالِ به زبان قال و گفتار، اگر مطابق با لسان استعداد و همسو با دل باشد، مستجاب خواهد شد[۷۰] عارفان برای دعا مراتبی برشمردهاند. بعضی دعای عوام را به زبان و گفتار و دعای زاهدان را به فعل و دعای عارفان را به احوال دانستهاند[۷۱]
ب) امامخمینی همسو با دیگر عارفان (ابنعربی، فصوص الحکم، ۵۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۷ ـ ۴۱۹) در تقسیمی دیگر، دعا را به اعتبار معرفتِ دعاکنندگان به سه دسته تقسیم کردهاست:
- دعای عامه که دعای از روی «استعجال» است؛ چون عامه به دنبال مقاصد نفسانی هستند و همین امر سبب میشود در دعا شتاب کنند؛ زیرا در این فکرند که مبادا مقاصد دنیوی از آنها فوت شود؛
- دعای صاحبان حکمت که دعای از روی «احتمال» است؛ چون احتمال میدهند دعا در قضای الهی دخالت داشته و قضا مقید به دعا باشد؛
- دعای اصحاب معارف که دعای از روی «امتثال» است. این گروه اسیر نفس نیستند و برای آرزوهای نفسانی دعا نمیکنند، بلکه برای امتثال امر خدا دست به دعا برمیدارند؛ زیرا دعا خلوت با حق است و در سایه دعا میتوانند با محبوب خود مناجات کنند[۷۲]
امامخمینی مانند دیگر اهل معرفت[۷۳] بر این باور است که اطلاع اولیای الهی و کمّل بر سرّ قَدَر منافاتی با دعای آنها ندارد؛ اگرچه این افراد مطّلع بر عوالم غیب، اقتضائات، احوال و وقایع هستند، دعا و سؤال آنان در حقیقت امتثال امر حقتعالی است که امر به دعا کردهاست[۷۴] آنان علم دارند که تقدیر الهی بر این تعلق گرفته که رسیدن به مطلوب از راه دعا امکانپذیر است و دعای بنده نیز از اموری است که علم ازلی الهی بر آن تعلق گرفتهاست. البته دعا به حسب حالات این افراد مختلف است؛ اگر حال آنان اقتضای سؤال و طلب بود، دعا میکند و اگر حالشان اقتضای صبر داشت سکوت کرده و دعا نمیکنند؛ چنانچه ابتلای حضرت ایوب(ع) و عدم دعای ایشان تا زمان رفع بلا، به این سبب بودهاست[۷۵] (ببینید: سرّالقدر)
ج) دعا به لحاظ روایت بودن به دو دسته مأثور و غیر مأثور تقسیم شدهاست: مأثور آن است که از پیامبر(ص) و امام(ع) منقول است و غیر مأثور آن است که از طرف غیر معصوم انشا شده باشد، خواه خواننده دعا و خواه دیگری آن را انشا کرده باشد، مانند دعاهایی که در ابتدای تصنیف، تألیف، وعظ و نماز جمعه و عیدین صورت میگیرد که در هر صورت، کسی آن را حرام ندانسته و مانع آن نشدهاست[۷۶] امامخمینی نیز به دو قسم دعای مأثور و غیر مأثور اشاره کرده و معتقد است لازم نیست میان تکبیرات نماز میت اکتفا بر ادعیه مأثور شود[۷۷] یا در قنوت نماز عیدین، هر چه بر زبان جاری شود، کفایت میکند؛ اما افضل دعای مأثور است[۷۸]
د) امامخمینی برای دعا و دیگر عبادات، به اعتبار حضور قلب افراد در آن، مراتبی برمیشمرد و افراد را به این اعتبار به چند دسته تقسیم میکند:
- برخی در نماز و دیگر عبادات (اذکار و مناجات) تنها به صورت و ظاهر میرسند و مفاهیم عرفی اذکار و دعاها را میفهمند و حضور قلبشان تنها در حدی است که هنگام قرائت، مفاهیم را در قلب خود حاضر میکنند[۷۹]
- برخی، حقایق اذکار و عبادات و قرائت را به قدم عقل و فکر میفهمند؛ مانند اینکه با برهان عقلی، کیفیت رجوع تمام محامد را به حق میدانند. حضور قلب این طایفه به این است که در ذکر محامد و حقایق، قلبشان حاضر باشد و بفهمند چه میگویند و چگونه حمد خدا میکنند[۸۰]
- عدهای از افراد حقایقی را که با قدم فکر و عقل درک کردهاند، با قلم عقل به قلب میرسانند و به آن ایمان میآورند[۸۱]
- افرادی علاوه بر ادراک قلبی این حقایق و رسیدن به مقام کمال اطمینان، با مجاهدت و ریاضت به مرتبه کشف و شهود میرسند و حقایق را با چشم ملکوتی به حضور عینی درمییابند[۸۲]
هـ) امامخمینی معتقد است از آنجا که انسان به حسب مراتب صعود و نزول عالم، دارای عوالمی است، بر اساس هر یک از این عوالم، سؤال و زبان مخصوص به خود را دارد و خداوند نیز بر اساس اسم مناسب با آن عالم، دعای او را اجابت میکند؛ چنانکه به حسب مقام اطلاقی و سریانی، به واسطه اسم «رحمن» که ربِ هویت اطلاقی است و در مرتبه روحی، به واسطه اسم «علیم» و در مرتبه جامعه بین نشئهها، به واسطه اسم «اعظم»، دعای انسان اجابت میشود[۸۳] ایشان معتقد است نخستین سؤالی که در عالم وجود واقع شد، سؤال اسما و صفات الهی بود که با زبان مناسب مقام خود استدعا کردند در حضرت واحدیت ظهور یابند که این استدعا به افاضه فیض اقدس جواب داده شد و اسما و صفات ظهور یافتند. در این میان، اسم جامع «الله»، رب انسان کامل که حاکم بر اسما و صفات الهی است، نخستین اسمی بود که ظهور یافت و به واسطه او دیگر اسما، به ترتیب شمولشان ظهور یافتند. پس از آن اعیان ثابته و صور اسمای الهی درخواست ظهور کردند و اولین آنها صورت اسم جامع «الله» و عین ثابت انسانی بود. سپس سایر اعیان به واسطه او ظهور یافتند. در مرحله بعد اعیان ثابته ممکنه استدعا کردند در خارج ظهور پیدا کنند که به واسطه فیض مقدس جواب داده شد و به ترتیبی که داشتند، ظهور پیدا کردند[۸۴] به اعتقاد ایشان این دعاها ازجمله دعاهایی است که مستجاب است و رد نمیشود[۸۵] (ببینید: اعیان ثابته و اسما و صفات)
آداب و شرایط
اندیشمندان اسلامی برای دعا آداب و شرایطی ذکر کردهاند که با مراعات آنها دعا به اجابت میرسد؛ ازجمله:
- از روی حقیقت دعاکردن و پرهیز از لقلقه زبان[۸۶]
- مؤثر دیدن خداوند در دعا و مستقل نپنداشتن اسباب در تأثیر[۸۷]
- آغازکردن دعا با حمد و ثنای الهی[۸۸]
- صلوات بر پیامبر(ص) و آل پیامبر(ع) در آغاز دعا[۸۹] و پس از دعا[۹۰]
- قادر دانستن خداوند بر هر چیزی و عالم شمردن او به حال خود[۹۱]
- دعا در اوقات شریفهای، همچون عرفه، ماه رمضان، روز جمعه، وقت سحر یا احوال شریفهای، همچون هنگام نزول باران و اقامه نماز واجب[۹۲]
- رو به قبله بودن در هنگام دعا[۹۳]
- پیداکردن حال تضرع و خشوع در هنگام دعا؛[۹۴]
- یقینداشتن به اجابت[۹۵] (فیض کاشانی، ۲/۲۹۴)؛
- اصرار در دعا[۹۶]
امامخمینی نیز در باب آداب دعا به آداب ظاهری و باطنی توجه کرده و بیش از هر چیز بر آداب باطنی و حال معنوی تأکید ورزیدهاست و بر این عقیده است که سالک با رعایت آداب باطنی و در سایه آن حال معنوی، از دعا و راز و نیازش بهره بیشتری میبرد. ایشان در این زمینه رعایت چند امر را مهم میداند:
- دوری از اعتماد به خویشتن تا جایی که زبان باطن او در محضر ربوبی با عجز و نیاز همراه باشد[۹۷]
- رعایت طهارت و توجه به سرّ طهارت و وضو که با رعایت این ادب، داعی و سالک متوجه میشود که با ناپاکیهای ظاهری نباید به درگاه خدا رفت، چه رسد به ناپاکیهای معنوی که اصل همه ناپاکیهاست و دل بنده را آلوده میسازد[۹۸]
- تفکر در معانی ادعیه و مناجاتها و حالات اولیای الهی که چگونه در پیشگاه الهی اظهار عجز و تذلل میکنند[۹۹]
- حضور قلب در دعا؛ زیرا با غفلت و نسیان قلب، هیچ فایدهای از ذکر و دعا نصیب بنده نمیشود و اینگونه اعمال در روح او تأثیری نخواهد داشت[۱۰۰]
- دعا به زبان استعداد که منوط به رفع حجابهای ظلمانی و نورانی است و دعاکننده تا میتواند باید باطن خود را پاک کند و آن را از آلودگیها و ملکات پست تهی سازد تا دعایش مستجاب شود و از مرحله گفتار به مقام حال و از مقام حال به لسان استعداد برسد و از ظاهر به باطن سرایت کند و به مقصد نایل شود[۱۰۱]
- دعاکننده با حال تضرع و با گفتن «اللهم» یا «یا الله» دعای خود را آغاز کند؛ زیرا خداوند با اسم جامع و محیطش، حافظ و نگهبان اوست و باید داعی با توسل به مربی خود با همین اسم جامع دعایش را آغاز کند تا گرفتار راهزن این راه که شیطان است، نشود.[۱۰۲]
امامخمینی این محذور را رد کردهاست که کلمه «إنّی» در جملاتی مانند «اللّهم إنّی اَسئلک» برای اثبات انانیت است و اظهار انانیت با دعا و نیاز، منافات دارد؛ زیرا بر این باور است اثبات انانیت در مقام تذلل و اظهار فقر مذموم نیست؛ بلکه برای حفظ مقام عبودیت و توجه به فقر ذاتی است؛ بهعبارت دیگر انانیت منافاتی با فقر ذاتی ندارد و اگر در حالت صحو بعد از محو باشد ـ که خود یکی از کاملترین مراتب انسانیت است ـ حفظ مقام کثرت در وحدت و وحدت در کثرت است که برای هیچیک از انبیاء مرسلین(ع) محقق نشدهاست؛ مگر برای خاتم انبیا(ص) که بالاصاله و برای اوصیاء او(ع) به تبع حاصل میباشد.[۱۰۳]
موانع استجابت
خداوند در قرآن کریم وعده دادهاست دعای بندگان را اجابت میکند[۱۰۴] در روایات موانعی برای استجابت دعا ذکر شدهاست که عبارتاند از: ۱. عملنکردن به کتاب خدا؛ ۲. شکرنکردن نعمات الهی؛ ۳. مخالفت با سنت پیامبر(ص)؛[۱۰۵] ۴. گناهکردن؛[۱۰۶] ۵. خوردن مال حرام.[۱۰۷]
اندیشمندان اسلامی نیز موانعی را برای استجابت دعا برشمردهاند؛ ازجمله:
- توجه به غیر خداوند: کسی که دعا با جانش آمیخته نشده باشد و همراه با درخواست حاجت از خداوند، به اسباب و علل مادی نیز دلخوش باشد، در حقیقت خداوند را نخواندهاست تا دعایش مستجاب شود[۱۰۸]
- نداشتن معرفت درست: کسی که معرفت درست به خداوند ندارد، دعای او دعای حقیقی به سوی خداوند نیست تا اجابت شود[۱۰۹]
- دعای بدون تلاش و کوشش: از این جهت دعای شخص بیکار که برای رسیدن به مطلوب نمیکوشد و تنبل و تنپرور است، مستجاب نمیشود؛ البته تلاش و کوشش باید در حد وسیله باشد، نه به عنوان تکیهگاه که در این صورت با خلوص دعا و توحید در آن ناسازگار است[۱۱۰]
- مخالفتنکردن با نظام تکوین و تشریع: دعا نوعی استمداد و استعانت است؛ به جهت اینکه انسان به هدفهای آفرینش و تشریع دست پیدا کند. دعایی که بر خلاف این هدف باشد، قابل استجابت نیست[۱۱۱]
- مخالفت دعا با مصلحت دعاکننده: گاهی خواسته بنده از خداوند به سود و مصلحت او نیست و اگر وی از زیان خواسته خود آگاه شود، هرگز آن را طلب نمیکند، از اینرو خداوند حکیم که خواهان خیر و صلاح بنده خویش است، آن دعا را مستجاب نمیکند.[۱۱۲]
امامخمینی معتقد است زمانی دعا به اجابت میرسد که از ظاهر به باطن سرایت کند و اگر دعای به زبان، مطابق با زبان استعداد باشد و آنچه به زبان میگوید، برخلاف آنچه در حال و دل میخواهد، نباشد، مستجاب میشود و اگر مستجاب نشد، یا از زبان استعداد صادر نشدهاست یا با نظام کلی عالم مخالفت و تعارض دارد؛ گاهی نیز این امر به جهت نبود بعضی شرایط و اسباب دعاست[۱۱۳]
آثار دعا
در برخی روایات آثاری برای دعا ذکر شدهاست؛ ازجمله برگرداندن حکم و قضای الهی (کلینی، ۲/۴۶۹؛ طوسی، ۱۳۵) و رویآوردن و اقبال قلوب مؤمنان به دعاکننده، هنگامی که او قلباً به سوی خدا روی آورد (حرّ عاملی، ۵/۴۷۷). علمای اخلاق نیز دعا را سبب جلب رحمت حقتعالی (فیض کاشانی، ۲/۳۴۱) و یکی از عوامل برگرداندن قضا و قدر غیر حتمی الهی میدانند (غزالی، ۳/۵۹۲)؛ زیرا دعا نیز ازجمله مقدرات الهی است که با وجود شرایطش میتواند همچون اسباب عادی دیگر تأثیرگذار باشد (ابنسینا، ۵۱ ـ ۵۲ و ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، ۴۵۲ ـ ۴۵۴؛ ملاصدرا، ۶/۴۰۲ ـ ۴۰۶).
امامخمینی تأثیر دعا را در افراد عادی بیشتر از نماز میداند و معتقد است تکرار دعا برای نورانیشدن قلب، ملکهشدن ذکر خداوند برای انسان و در نهایت، اتحاد ذاکر با ذکر است (تقریرات، ۳/۲۷۱). ایشان یکی از آثار تکرار دعا را گشودهشدن زبان قلب میداند تا قلب به همراه زبان ذاکر شود (آداب الصلاة، ۲۹). به باور ایشان دعاها انسان را از ظلمتکده دنیا بیرون میسازد و نفس را از سرگشتگیها خارج میکند و شخص قوت روحی مییابد و سبکبار میشود (صحیفه، ۱۳/۳۳)؛ همچنین دعا نقش مهمی در ساختن انسانها و تربیت جامعه دارد و در حقیقت تمام خیرات و برکات از دعاست (تفسیر حمد، ۱۴۶ ـ ۱۵۰). ایشان دعا را عبادتی میداند که با انقطاع از غیر و توجه به حقتعالی، انسان را از آتش و عذاب نجات میدهد و قلب او را نورانی میکند (تقریرات، ۳/۲۷۰ ـ ۲۷۱). به اعتقاد ایشان مضمون برخی دعاها سبب از خود بیخودشدن قلب عارف میشود (آداب الصلاة، ۲۴۳).
سیره امامخمینی
امامخمینی برای دعا اهمیت خاصی قائل بود و همواره ذکر و دعا را جزء اصلیترین برنامههای روزانه خود قرار میداد و عمر خود را با یاد و نام خدا سپری میکرد (کاظمی، ۱۲). ایشان با دعای کمیل و مناجات شعبانیه انس داشت و دعاهای ایشان مرتب و مستمر بود (← رودسری، ۳۴۴). ایشان تا زمانی که در نجف اشرف بود، بارها و طبق برنامهای حسابشده، زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره میخواند (الهامینیا و مهدیان، ۸۷). ایشان غالباً در آغاز و پایان آثار مکتوب و شفاهی خود دعا میکرد و در نامههایشان طلب دعا از مخاطب دیده میشود. همچنین یکی از سفارشهای امامخمینی مطالعه در ادعیه بودهاست (صحیفه، ۱۷/۴۷۹ و ۱۸/۵۲۰؛ محمدی، ۳/۲۶). ایشان در دعاهای خود دیگران را فراموش نمیکرد که این خود جامعبینی ایشان را در مسائل عبادی و اخلاقی نشان میدهد (کاظمی، ۱۳).
- امامخمینی در دعاهای شخصی خود به اموری توجه داشتهاست؛ ازجمله:
- نقص ذاتی و تکوینی انسان به اینکه عین فقر و وابستگی به خدای متعال است؛
- ضعف و عجز انسان از شکرگزاری (چهل حدیث، ۲۲۵ و ۲۷۶)؛
- ناتوانی در برابر شیطان و وسوسههای او (حدیث جنود، ۳۰۴)؛
- کمک خواستن از خداوند در زوال حب نفس و حب دنیا از قلب و آشنایی با توحید (چهل حدیث، ۷۱)؛
- درخواست توکل، صبر، مقاومت، رضا و توفیق (صحیفه، ۲۰/۳۴۴)؛
- درخواست رفع حجابهای غلیظ و همنشینی با پاکان و مخلصان (چهل حدیث، ۶۶۰) (← مقاله اخلاق و سیره امامخمینی).
پانویس
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۲۷۹/۲.
- ↑ مصطفوی، التحقیق فی کلمات قرآن الکریم، ۲۱۷/۳.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۲۵۷/۱۴.
- ↑ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۴۰۵/۱۹.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۱/۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۵۰۱/۲.
- ↑ قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۳.
- ↑ قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۴۵.
- ↑ قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۵.
- ↑ قرآن کریم، سوره یونس، آیه ۱۰۶.
- ↑ امامخمینی، شرح دعاء السحر، ۱۲۷
- ↑ عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۱/۲.
- ↑ عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۹ ـ ۳۰.
- ↑ امامخمینی، جواهر الاصول، ۱۱۵/۲ ـ ۱۱۶.
- ↑ ابنفهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ۱۲؛ ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۸۴.
- ↑ قرآن کریم، سوره انفال، آیه ۲۴؛ قرآن کریم، سوره روم، آیه ۲۵.
- ↑ قرآن کریم، سوره نور، آیه ۶۳.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۴۱۷/۳؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۵۵۹/۱.
- ↑ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۷۸۵/۱ و ۱۱۳۷/۲.
- ↑ شمخی، آیین نیایش در قرآن، ۳۶.
- ↑ (توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۸).
- ↑ ناس، تاریخ جامع ادیان، ۱۳۵.
- ↑ (هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۴۵۶/۱ ـ ۴۵۷).
- ↑ (کتاب مقدس، مزامیر، ب۸۴).
- ↑ (ناس، تاریخ جامع ادیان، ۵۲۹).
- ↑ هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۲۵۳/۱ ـ ۲۵۴.
- ↑ (توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۵۱).
- ↑ (توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۵۶).
- ↑ قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۲۳؛ قرآن کریم، سوره انبیاء، آیه ۸۳ ـ ۸۴؛ قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۳۸.
- ↑ (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۸۶؛ قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۵۵؛ غافر، ۶۰؛ قرآن کریم، سوره یونس، آیه ۱۲).
- ↑ (قرآن کریم، سوره فرقان، آیه ۷۷).
- ↑ (کلینی، الکافی، ۴۶۶/۲).
- ↑ (غزالی، احیاء علوم الدین، ۵۵۰/۳؛ نراقی، معراج السعاده، ۸۴۱).
- ↑ (ابنسینا، التعلیقات، ۵۱)
- ↑ ابنسینا، التعلیقات، ۱۸۰ ـ ۱۸۱؛ میرداماد، القبسات، ۴۰۷.
- ↑ (ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱۷۷/۴؛ قشیری، رساله قشیریه، ۴۷۵).
- ↑ (امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴۳؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹ ـ ۱۹۰).
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۱/۱۳؛ ۴۵۶/۱۷؛ ۲۵۳/۱۹ و ۲۵۰/۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۰/۱۸ و ۲۱/۲.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۲؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۴۶.
- ↑ (حدیث جنود، ۱۴۶).
- ↑ مجلسی، ۹۶/۹۱ ـ ۹۷.
- ↑ امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۴۵۸/۱۷ و ۲/۲۱.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۸.
- ↑ (امامخمینی، دعاء السحر، ۸ ـ ۱۱ و ۱۲۷ ـ ۱۲۹؛ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۴۷ ـ ۱۵۱ و ۱۸۹ ـ ۱۹۰؛ امامخمینی، تقریرات، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۷ ـ ۶۸ و ۱۵۲).
- ↑ کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۰۰/۹۰.
- ↑ (قونوی، مفتاح الغیب، ۷۷).
- ↑ بهایی، مفتاح الفلاح، ۱۱۷.
- ↑ (جوادی آملی، حکمت عبادات، ۲۳۵ ـ ۲۳۹).
- ↑ (عابدی، ادب دعا نزد امامخمینی، ۲۹).
- ↑ کلینی، الکافی، ۴۶۷/۲
- ↑ (امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۲۷۰/۳ ـ ۲۷۱).
- ↑ (امامخمینی، صحیفه، ۲۸۶/۱۹).
- ↑ (مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳۳۸/۱۷).
- ↑ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹.
- ↑ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۴۹.
- ↑ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۸۹.
- ↑ (امامخمینی، تقریرات فلسفه امامخمینی، ۱۸۳/۲؛ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۸۶/۱۹).
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۱۸/۱۸؛ ۲۸۶/۱۹، ۳۵۵؛ ۴۱۰/۲۰ و ۲۳۷/۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۴۷/۱۸، ۴۵۳ و ۴۰۹/۲۰ ـ ۴۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳۲/۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴۳۸/۲۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۲۱.
- ↑ (ابنعربی، فصوص الحکم، ۵۸ ـ ۵۹؛ قونوی، النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۵ ـ ۳۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۱۵ ـ ۴۱۶)
- ↑ قونوی، مفتاح الغیب، ۱۳۰؛ قونوی، النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۳۵ ـ ۳۷.
- ↑ جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ۲۰۳.
- ↑ (قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۲۱؛ خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ۱۷۶ ـ ۱۷۷).
- ↑ (امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ و ۱۲۸).
- ↑ (قشیری، رساله قشیریه، ۴۸۴).
- ↑ (امامخمینی، حدیث جنود، ۳۶۳؛ تعلیقات فصوص، ۷۳).
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۵۹.
- ↑ (امامخمینی، دعاء السحر، ۱۳۰).
- ↑ (ابنعربی، فصوص الحکم، ۵۹؛ جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۲۸ ـ ۲۲۹).
- ↑ (حسنزاده آملی، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، ۷۱).
- ↑ امامخمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، ۲۱۴.
- ↑ (امامخمینی، وسیلة النجاة مع تعالیق الامامالخمینی، ۲۰۱).
- ↑ (امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۸).
- ↑ (امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۹).
- ↑ (امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۹).
- ↑ (امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲۰).
- ↑ (امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۹ ـ ۱۳۰).
- ↑ (امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۷ ـ ۱۲۸).
- ↑ (امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۸).
- ↑ (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳۷/۲؛ قشیری، رساله قشیریه، ۴۸۰ ـ ۴۸۱)؛
- ↑ (جوادی آملی، حکمت عبادات، ۲۳۰ ـ ۲۳۱)؛
- ↑ (ابنطاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ۳۵)؛
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.
- ↑ (ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۹۵)؛
- ↑ (ابنطاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ۳۱)؛
- ↑ (فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۸۵/۲ ـ ۲۸۷)؛
- ↑ (فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۸۵/۲ ـ ۲۸۸)؛
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.
- ↑ (فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۸۵/۲ ـ ۲۸۷)؛
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۲۹۴/۲؛نراقی، معراج السعاده، ۸۴۲.
- ↑ (امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۷)؛
- ↑ (امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۸)؛
- ↑ (امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲)؛
- ↑ (امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲۹)؛
- ↑ (امامخمینی، دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱)؛
- ↑ امامخمینی، دعاء السحر، ۸ ـ ۹.
- ↑ امامخمینی، دعاء السحر، ۹ ـ ۱۰.
- ↑ (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۸۶؛ قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه ۹؛ قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۱۲۲).
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۳۷۶/۹۰ ـ ۳۷۷.
- ↑ ابنفهد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ۲۱۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۳۷۲/۹۰ ـ ۳۷۳.
- ↑ (جوادی آملی، تسنیم، ۴۱۹/۹ ـ ۴۲۱)؛
- ↑ (جلوه، رسالة فی بیان استجابة الدعاء، ۷۷)؛
- ↑ (جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۲/۹ ـ ۴۲۳)؛
- ↑ (مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۷۸۷/۲۳)؛
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، ۴۲۰/۹ ـ ۴۲۱.
- ↑ (امامخمینی دعاء السحر، ۱۰ ـ ۱۱ و ۱۲۸ ـ ۱۲۹).
منابع
- قرآن کریم.
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، التعلیقات، تحقیق عبدالرحمن بدوی، بیروت، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابنطاووس، سیدعلیبنموسی، فلاح السائل و نجاح المسائل، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا.
- همو، فصوص الحکم، تحقیق ابوالعلاء عفیفی، تهران، نشر الزهرا(س)، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
- ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابنفهد حلی، احمدبنمحمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، تصحیح احمد موحدی قمی، تهران، دارالکتاب الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- اِلهامینیا، علیاصغر و سجاد مهدیان، سیره اخلاقی امامخمینی، تهران، عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- همو، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- همو، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- همو، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
- همو، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- همو، جواهر الاصول، تقریر سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- همو، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
- همو، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- همو، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- همو، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- همو، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
- همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- همو، وسیلة النجاة مع تعالیق الامامالخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- بهایی عاملی، محمدبنحسین، مفتاح الفلاح، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
- توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، تهران، سمت و مؤسسه فرهنگی طه و مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
- تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
- جامی، عبدالرحمن، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تصحیح ویلیام چیتیک، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
- جلوه، سیدابوالحسن، رسالة فی بیان استجابة الدعاء، مؤسسه امامهادی(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلالالدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
- جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، اسراء، چاپ سوم، ۱۳۸۸ش.
- همو، حکمت عبادات، قم، اسراء، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حسنزاده آملی، حسن، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، قم، تشیع، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش.
- خوارزمی، تاجالدین، شرح فصوص الحکم، تصحیح حسن حسنزاده آملی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- رودسری، حسین، پرتوی از خورشید، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- شمخی، مینا، آیین نیایش در قرآن، تهران، هستینما، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- عابدی، احمد، ادب دعا نزد امامخمینی، مجله آینه پژوهش، شماره ۷۹، ۱۳۸۲ش.
- عسکری، حسنبنعبدالله، الفروق فی اللغه، بیروت، دارالآفاق الجدیده، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
- غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
- فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
- قشیری، عبدالکریمبنهوازن، رساله قشیریه، ترجمه حسنبناحمد عثمانی، تصحیح بدیعالزمان فروزانفر، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- قونوی، صدرالدین، النصوص، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- همو، مفتاح الغیب، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- کاظمی وردنجانی، علی، الهی نامه مجموعه آثار(۲)، اندیشههای اخلاقی ـ عرفانی امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- محمدی، اسماعیل، نیایشنامه، مجموعه آثار(۳)، اندیشههای اخلاقی ـ عرفانی امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات قرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۷، تهران، صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۸۴ش.
- همو، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۳، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
- ملکی تبریزی، میرزاجواد، المراقبات، تحقیق سیدعبدالکریم محمد موسوی، قم، دارالاعتصام، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- میرداماد، محمدباقر، القبسات، به اهتمام مهدی محقق و دیگران، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
- ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ بیستم، ۱۳۹۰ش.
- نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
- هینلز، جان. ر، راهنمای ادیان زنده، ترجمه عبدالرحیم گواهی، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
پیوند به بیرون
محسن میرزاپور، دانشجویان، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۳۹۵–۴۰۳.