تجسس
تجسس، حکم شرعی کاوش در امور پنهانی اشخاص.
مفهومشناسی
تجسس از ریشه «جسس» و در اصل به معنای با دست لمسکردن[۱] یا لمسکردن رگ دست برای بررسی ضربان نبض[۲] و به معنای شناخت بدون سر و صدا و پنهانی یک چیز[۳] است. این واژه به معنای جستجوکردن دربارهٔ چیزی[۴] و جستجوی امور پنهانی[۵] به کار رفته است. تجسس در قرآن،[۶] روایات[۷] و فقه[۸] در همان معنای لغوی جستجوکردن در امور بهکار رفته است. امامخمینی نیز به همین معنا به کار برده است.[۹]
پیشینه
قرآن کریم از تجسس در احوال و امور شخصی مؤمنان نهی کرده است[۱۰] و دلیل نهی الهی، حفظ آبروی مؤمنان است.[۱۱] واژه «لاتَجَسَّسُوا» در آیه یادشده «لاتَحَسَّسُوا» نیز قرائت شده است و مفسران و لغویان، میان این دو فرقهایی ذکر کردهاند[۱۲] و «تحسس» را مربوط به جستجو دربارهٔ امور آشکارِ شناختهشده دانستهاند.[۱۳] در روایات نیز از تجسس در امور شخصی دیگران نهی شده است.[۱۴]
بنای حکومت اسلامی تفتیش در احوال شخصی افراد نبوده و نیست؛ چنانکه امیرالمؤمنین علی(ع) در دوران حکومت خویش در سخنرانیها و موعظهها مردم را از تجسس و تفتیش در امور یکدیگر بازمیداشت[۱۵] و کسانی را که صفت تفحص از احوال شخصی مردم را داشتند از خود دور میکرد و کارگزارانی را بر مردم میگماشت که چنین صفتی نداشته باشند.[۱۶] برخی خلفا این امر را رعایت نمیکردند و پارهای صحابیان به آن اعتراض کردند.[۱۷]
در فقه امامیه، تجسس از احوال خصوصی[۱۸] و تفتیش از عقاید[۱۹] منع شده است؛ اما حرمت تجسس به معنای فحص و جستجو از حال دیگران در بحثهایی مانند عدالت امام جماعت،[۲۰] اجتهاد و اعلمبودن،[۲۱] ازدواج با زنی که همسر داشته، تصدیق زن در نداشتن همسر و در عدّهنبودن[۲۲] و عدالت شاهد[۲۳] استثنا شده است. در میان اهل سنت نیز بحث تجسس در ابواب مختلف فقهی و حدیثی ذکر شده است.[۲۴]
امامخمینی در برخی از فروع فقهی در باب تقلید از مجتهد و اعلمبودن،[۲۵] اشتراط عدالت در ولایت پدر و جد،[۲۶] طلاق،[۲۷] و ودیعه،[۲۸] حکم تجسس را بیان کرده است. ایشان به لحاظ تصدی حکومت و پرداختن به مبانی حکومت اسلامی، به حکم مسائل مختلفِ تجسس از سوی حکومت توجه کرده است.[۲۹]
اقسام تجسس
فقها در مباحث و ابواب مختلفِ فقه حکمِ صورتهای مختلف را بررسی و برای آن اقسامی ذکر کردهاند. تجسس را یا اشخاص عادی انجام میدهند یا دولتها و این تجسس گاهی در احوال شخصیه افراد جامعه است و گاه در احوال ارکان و دستگاههای دولتی و گاه به غرض جاسوسی که در مجموع چهار صورت قابل فرض خواهد بود:
تجسس اشخاص در حریم خصوصی
در اسلام پرهیز از تجسس در حریم خصوصی افراد و زندگی آنان، بهعنوان قاعده اولی پذیرفته شده است و همگان باید آن را رعایت کنند؛ بنابراین جواز تجسس در موارد خاص، استثنا تلقی شده و آن هم با حفظ حدود و شرایطی به صورت وظیفهای الهی دنبال میگردد.[۳۰] گروهی از فقها با استناد به آیه نهی از تجسس «وَ لاتَجَسَّسوُا»[۳۱] کوشش برای اطلاع از عیوب و اسرار مردم را حرام دانستهاند.[۳۲] همچنین به برخی از روایات[۳۳] استناد کردهاند و آن را از گناهان کبیره دانستهاند[۳۴]؛ ازجمله آنها روایتی است که از پیجویی از لغزشهای مسلمانان نهی کرده و یادآور شده است کسی که از لغزشهای مسلمانان پیجویی کند، خدا از لغزش او پیجویی و او را رسوا میکند.[۳۵] شیخ انصاری نیز تفتیش و تجسس دربارهٔ کسی که عیبهایش را پنهان میکند، حرام شمرده است.[۳۶]
امامخمینی تجسس در امور شخصی دیگران را حرام شمرده[۳۷] و کشف سرّ مؤمن را جایز ندانسته است[۳۸]؛ از اینرو تجسس که لازمه آن کشف سرّ مؤمن است، حرام میباشد. اگر کسی گناهانی را که مطلع شده برای دیگران گرچه یک نفر باشد، بازگو کند، اینکار او از مصادیق اشاعه فحشا و هتک حرمت مسلمان و حرام است.[۳۹]
در برخی موارد، تجسس دارای مصلحت و غرض صحیح است؛ مانند تجسس در امر ازدواج، وکالت، وصایت، عدالت شاهد، تربیت فرزندان و انتخاب محل زندگی که بیشتر این موارد داخل در عنوان «نُصح المستشیر» ـ خیرخواهی در حق کسی که مشورت میطلبد ـ خواهد بود.[۴۰] در اینگونه امور به سبب اهمیت آن، شخص مجاز به تحقیق و تجسس است و طرف مشورت نیز مجاز به پاسخگویی است و عمل او از حرمت غیبت استثنا میشود.[۴۱] تجسس از همسر و فرزندان و اهل خانه نیز از حرمت تجسس استثنا شده است[۴۲]؛ زیرا بر پایه لزوم تقدیم اهم بر مهم یا با وجود غرضِ صحیح است.[۴۳]
امامخمینی، این ضابطه را با این گستره قبول ندارد، و معتقد است باید مورد به مورد بررسی شود و اهمبودن ارائه مشورت، از ملاک حرمت غیبت سنجیده شود. اگر اهمیت آن مورد، احراز یا احتمال داده شود، لازمه آن جواز تجسس خواهد بود.[۴۴]
تجسس حکومت در احوال شخصی
برای اثبات ممنوعیت تجسسِ حکومت در حریم خصوصی افراد، علاوه بر ادله ممنوعیت تجسس اشخاص در حریم خصوصی یکدیگر، به برخی از روایات نیز استناد شده است که دربارهٔ وظیفه حکومت در برابر مردم سخن میگویند[۴۵]؛ مانند حدیثی از پیامبر اکرم(ص) که تجسس در امور مردم را، موجب فاسدشدن آنها دانسته است.[۴۶] همچنین امیرالمؤمنین علی(ع) به مالک اشتر دستور داد در عیوب مردم که بر آنها پوشیده است، کنجکاوی نکند و تا حد ممکن آنها را پنهان نگه دارد.[۴۷]
امامخمینی در فرمان هشتمادهای که در ۲۴ آذر ۱۳۶۱ خطاب به قوه قضاییه و دیگر ارگانهای اجرایی، دربارهٔ اسلامیشدن قوانین و عملکردها صادر کرد، دربارهٔ عدم دخالت در حوزه خصوصی و امنیت شهروندان و آزادیهای شخصی و فردی آنان، بهویژه امنیت قضایی به مواردی تصریح کرد که گویای دیدگاه و اندیشه ایشان در زمینه تجسس در احوال شخصی افراد است. پارهای از بندهای این نامه عبارتاند از:
- ورود بدون اجازه به محل کار شخصی و منازل افراد برای جلب یا به نام کشف جرم و ارتکاب گناه، ممنوع است و کسی برای این امور، حق تعقیب و مراقبت ندارد.
- شنود تلفنها و نصب دستگاه شنود برای کشف گناه و جرم، هرچند بزرگ باشد، ممنوع است.
- تجسس دربارهٔ گناهان دیگران و دنبالکردن اسرار مردم ممنوع و فاشساختن اسرار آنان جرم بوده و گناه است.
- قضات حق ندارند حکمی صادر کنند که مأموران اجازه ورود به خانه یا محل کار افراد داشته باشند که خانه امن و تیمی نیست و در آنجا توطئه علیه نظام صورت نمیگیرد[۴۸] (ببینید: فرمان هشتمادهای).
البته تجسس در اموری که حفظ نظام جامعه، متوقف بر آن باشد، جایز است، مانند گزینش افراد برای مناصب مهم دولتی و کشوری که نیاز به افرادی متعهد و متخصص دارد[۴۹] و نظارت بر کار مأموران و کارگزارن حکومت تا اطمینان حاصل شود وظایف خود را به خوبی انجام میدهند و به مسلمانان اجحاف و تعدی روا نمیدارند یا از مقام خود سوء استفاده نمیکنند.[۵۰] سفارشهایی که امیرالمؤمنین(ع) برای انتخاب مسئولان به مالک اشتر میکند، حاکی از آن است که حاکم باید گزینش کارگزاران خود تجسس کند و افراد شایسته را برای مناصب اجتماعی انتخاب کند.[۵۱] از امامرضا(ع) نقلشده پیامبر(ص) هرگاه لشکری را گسیل میداشت، به همراه فرمانده، افراد مطمئنی نیز میفرستاد تا در کارهای او تجسس کنند.[۵۲]
امامخمینی نیز در ماده هفتم از فرمان یادشده، برخی امور را که تجسسنکردن در آنها ممکن است موجب اختلال در نظام یا ریختن خون مردم بیگناه شود از موارد حرمت استثنا میکند. ایشان تجسس از مکانهایی را که احتمال توطئه گروههای مخالف اسلام و نظام داده شود، خواه در داخل خانههای تیمی باشند یا در ارگانهای دولتی و غیر آن[۵۳] و همچنین تجسس از مکانهایی را که مرکز فحشا و فساد و مراکز توطئه شدهاند، مجاز میداند.[۵۴] ایشان با توجه به لزوم حفظ اسلام و حکومت اسلامی، تجسس را برای افشای توطئهای که علیه اسلام و نظام اسلامی شکل گرفته، بدون اشکال، بلکه لازم دانسته است.[۵۵]
تجسس به نفع دشمنان
خبرگیری و تجسس در پیمانها و قراردادهای جنگی، تجاری، سیاسی و آمار و ارقام مربوط به تجهیزات و تأسیسات نظامی در راستای جلب رضایت دشمن که جاسوسی بهشمار آمده و به حکم آیه ۲۷ سوره انفال و نخستین آیه سوره ممتحنه حرام است[۵۶] و جاسوس مجازات میشود (ببینید: جاسوسی). امامخمینی جاسوس را چه مسلمان باشد و چه کافر ذمی مستحق مجازات میداند[۵۷] و معتقد است عقل و اسلام اجازه نمیدهند حکومت اسلامی در برابر جاسوسان ساکت بنشیند و اقدامات پیشگیرانه انجام ندهد.[۵۸]
تجسس و نظارت بر نهادهای دولتی
نظارت بر دستگاههای دولتی از حیاتیترین ارکان یک نظام سالم و کارآمد است و ابزاری مهم برای مهار قدرت و شیوهای موفق در مدیریت سیاسی بهشمار میآید (ببینید: نظارت). اینگونه تجسس یکی از ارکان مهم نظام مدیریتی و سیاسی است که با هدف کنترل فعالیتها و حصول اطمینان از انطباق آن با اهدافِ از پیش تعیینشده صورت میگیرد و از آن با عنوان «نظارت» یاد میشود و در منابع دینی بر آن تأکید شده است. در اثر نظارت علاوه بر کشف کاستیها به درک نقاط مثبت و تقویت آن و کارایی بهتر سازمانها کمک میشود. امامخمینی نیز نظارت را بسیار مهم و بیتوجهی به آن را موجب تباهی و فساد میدانست.[۵۹] به باور ایشان نظارت از راهکارهای اساسی برای کنترل قدرت است و همگان باید به این فریضه عمل کنند.[۶۰]
کیفر تجسس
با توجه به اینکه تجسسِ نامشروع از گناهان کبیره است[۶۱] و مرتکب کار حرام مستحق تعزیر است،[۶۲] فرد تجسسکننده مستحق تعزیر خواهد بود. امامخمینی نیز ترک واجب و انجام گناهان کبیره را مستحق تعزیر دانسته است.[۶۳] ایشان در پیام هشتمادهای نیز تجسس از احوال شخصی، گناهان و اسرار مردم و افشای آن را جرم و گناه دانسته و مرتکبان هر یک از این امور را مستحق تعزیر شرعی و بعضی از این امور را موجب حد شرعی دانسته است.[۶۴]
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۶/۳۸
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۹۶
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ۱/۴۱۴
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ۱۰۱
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۶/۳۸
- ↑ حجرات، ۱۲
- ↑ نعمانی، الغیبه، ۱۴۵؛ طوسی، الامالی، ۱۳۰
- ↑ ← نجفی، جواهر الکلام، ۱۳/۲۹۸؛ شهید ثانی، رسائل، ۲۹۴
- ↑ ← امامخمینی، سرّ الصلاة، ۵۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱۶ و ۱۷/۱۴۰، ۱۶۱
- ↑ حجرات، ۱۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۸/۳۲۳
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۲/۳۴۷
- ↑ طبرسی، ۵/۳۹۲؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۶/۵۰
- ↑ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۶/۳۳۲–۳۳۳
- ↑ ← صدوق، الخصال، ۱/۱۰۸–۱۰۹؛ صدوق، من لایحضر، ۳/۳۸؛ کلینی، الکافی، ۲/۳۵۵؛ مجلسی، روضة المتقین، ۹/۲۸۵
- ↑ صدوق، الخصال، ۱/۴۹
- ↑ ابنشعبه، تحف العقول، ۱۲۸
- ↑ بیهقی، السنن الکبری، ۸/۳۳۳–۳۳۴؛ بکری، من حیاة الخلیفة عمر بن الخطاب، ۳۶۵–۳۶۶
- ↑ شهید ثانی، رسائل، ۲۹۴؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳/۲۹۸
- ↑ قزوینی، ینابیع الأحکام، ۱/۴۷۸
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳/۲۹۸؛ سبزواری، ذخیرة المعاد، ۲/۳۰۵
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۸–۹
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۶۹
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱۲/۵۷؛ سبزواری، ذخیرة المعاد، ۲/۳۰۵
- ↑ نووی، شرح صحیح مسلم، ۱۶/۱۱۸؛ شربینی، مغنی المحتاج، ۴/۲۱۱
- ↑ امامخمینی، وسیلة النجاه، ۱۰ و ۱۱
- ↑ امامخمینی، وسیلة النجاه، ۴۸۴
- ↑ امامخمینی، وسیلة النجاه، ۷۸۲
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۷۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰–۱۴۱
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۰/۳۶۴–۳۶۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۲/۱۹۶–۱۹۷
- ↑ حجرات، ۱۲
- ↑ شهید ثانی، رسائل، ۲۹۴؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳/۲۹۸
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۳۵۵؛ صدوق، من لایحضر، ۳/۳۸
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱۲/۳۵۶، مجلسی، روضة المتقین، ۹/۲۸۵
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۳۵۵؛ ← اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱۲/۳۵۶
- ↑ انصاری، انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۳۴۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰–۱۴۱
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۹
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰–۱۴۱؛ امامخمینی، مکاسب، ۱/۴۴۴–۴۴۵
- ↑ شهید ثانی، رسائل، ۳۰۰–۳۰۲
- ↑ شهید ثانی، رسائل، ۳۰۰–۳۰۲؛ خویی، منهاج الصالحین، ۱/۱۱؛ تبریزی، صراط النجاة، ۷/۲۰۱–۲۰۲
- ↑ حمیری، قرب الاسناد، ۳۳۱؛ کلینی، الکافی، ۵/۳۵۱
- ↑ کرکی، جامع المقاصد، ۴/۲۷؛ انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۳۴۲
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۴۴۱
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۲/۵۴۳
- ↑ بیهقی، السنن الکبری، ۸/۳۳۳
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، ن۵۳، ۴۵۶؛ ← منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۲/۵۴۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰–۱۴۱
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۲/۵۴۶–۵۴۷
- ↑ منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ۲/۵۴۶؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۰/۳۶۶
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، ن۵۳، ۴۵۶
- ↑ حمیری، قرب الاسناد، ۳۴۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰–۱۴۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۶۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱۶ و ۱۷/۲۶۸
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۹/۵۵ و ۱۹/۲۲۷؛ خرازی، البحوث الهامة، ۲/۲۰۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۰۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۸۷–۴۸۸؛ ۱۰/۱۱۲ و ۱۳/۴۷۰
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۱۲/۳۵۶؛ مجلسی، روضة المتقین، ۹/۲۸۵
- ↑ حلی، شرائع الاسلام، ۴/۱۵۵؛ فاضل آبی، کشف الرموز، ۲/۵۶۸
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۵۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰–۱۴۱
منابع
- قرآن کریم.
- ابنشعبه حرانی، حسنبنعلی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- اردبیلی، احمدبنمحمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه…، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، وسیلة النجاة مع تعالیق الامامالخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- بکری، عبد الرحمن، احمد، من حیاة الخلیفة عمر بن الخطاب، بیروت، الارشاد للطباعة و النشر، چاپ هفتم، ۲۰۰۲م.
- بیهقی، أحمدبنحسین، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بی تا.
- تبریزی، میرزاجواد، صراط النجاة، قم، دارالصدیقة الشهیده(س)، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حلی، محقق، جعفربنحسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- حمیری، عبداللهبنجعفر، قرب الاسناد، قم، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- خرازی، سیدمحسن، البحوث الهامة فی المکاسب المحرّمه، قم، در راه حق، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، قم، مدینة العلم، چاپ بیست و هشتم، ۱۴۱۰ق.
- راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- سبزواری، محمدباقر، ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۲۴۷ق.
- شربینی، محمدبناحمد، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
- شهید ثانی، زینالدینبنعلی، رسائل الشهید الثانی، قم، بصیرتی، چاپ اول، بیتا.
- صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- فاضل آبی، حسنبنابیطالب، کشف الرموز فی شرح مختصر النافع، تحقیق علیپناه اشتهاردی و آقاحسین یزدی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق.
- فاضل مقداد، مقدادبنعبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، تحقیق محمدباقر بهبودی و محمدباقر شریفزاده، تهران، مرتضوی، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- فیومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- قرطبی، محمدبناحمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
- قزوینی موسوی، سیدعلی، ینابیع الأحکام فی معرفة الحلال و الحرام، تحقیق سیدعلی علوی قزوینی و سیدعبدالرحیم جزمئی قزوینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- کرکی، محقق ثانی، علیبنحسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ دوّم، ۱۴۱۴ق.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی، کوشانپور، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هفتم، ۱۳۸۶ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش.
- منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الإسلامیه، قم، تفکر، چاپ دوم، ۱۴۹۰ق.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نعمانی، ابنأبیزینب، محمدبنابراهیم، الغیبه، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۹۷ق.
- نووی، محییالدین، شرح صحیح مسلم، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- حمید ستوده، تجسس، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۲۵۱–۲۵۵.