این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۰۰:۴۴، ۱۵ ژانویه ۲۰۲۳ (ساعت هماهنگ جهانی) (۲۲ ماه پیش) تغییر یافتهاست؛( ) لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با {{در دست ساخت}} جایگزین میکنید. |
نوزده دی، تظاهرات خونین مردم و روحانیان قم در اعتراض به اهانت رژیم پهلوی به امامخمینی، 1356.
سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد امامخمینی که همراه پدر، از سال 1343 در تبعید به سر میبرد، سحرگاه 1/8/1356/ 9 ذیالقعده 1397ق[۱] به طرز مشکوکی درگذشت (ببینید: خمینی، سیدمصطفی) پس از انتشار خبر درگذشت وی، اعلامیههایی از طرف گروههای مختلف ازجمله علمای حوزه علمیه قم[۲] و روحانیان مبارز ایران در داخل و خارج کشور[۳] صادر شد. برگزاری مجلسهای ختم و بزرگداشت وی فرصت مناسبی برای افشاگری علیه رژیم پهلوی بود[۴]. نخستین مجلس، بعد از ظهر اول آبان از طرف مرجع تقلید وقت، سیدمحمدرضا گلپایگانی در مسجد اعظم قم برگزار شد که سیدشهابالدین مرعشی نجفی، سیدکاظم شریعتمداری و مرتضی حائری یزدی(پدر همسر سیدمصطفی خمینی)، به همراه جمع بسیاری از روحانیان و قشرهای مختلف حضور داشتند. شماری از طلاب از همان مجلس، با شعار «درود بر خمینی» و پخش اعلامیه[۵]، در پی یادآوریِ راه و مبارزات امامخمینی بودند. صبح دوم آبان نیز گلپایگانی و بعد از ظهر شریعتمداری مجلسی در مسجد اعظم برگزار کردند؛ همچنین پس از نماز مغرب و عشا، مجلسی از طرف مرعشی نجفی در حسینیه نجفی برگزار شد[۶].
این رویدادها با بیاعتنایی رسانههای دولتی روبهرو شد[۷]، اما طلاب و شاگردان امامخمینی، با برگزاری متناوب مجلسها تلاش کردند فضای امنیتی را بشکنند و از بازگشت رکود و رخوت به نهضت اسلامی جلوگیری کنند. پس از مجلسهای ختم تهران، از سوی جامعه روحانیت مرکز و میرزامحمد ثقفی تهرانی(پدر همسر امامخمینی)، شیراز، مشهد و قم که از صبح پنجشنبه پنجم آبان تا پس از نماز مغرب و عشاء برگزار شدند[۸]، صبح جمعه ششم آبان مدرسان حوزه علمیه قم، مجلس ترحیمی در مسجد اعظم و با حضور حدود بیست هزار نفر برگزار کردند. بعد از ظهر همان روز مجلسی در مسجد بازار قم و پس از نماز مغرب و عشا مجلس دیگری در مسجد اعظم از طرف حائری یزدی برگزار شد. مشارکت گسترده، سخنان بیپرده و بیواهمه ابوالقاسم خزعلی، محمدمهدی ربانی املشی، محمدتقی عبدوس و عبدالمجید معادیخواه و حضور چهرههای سیاسی(داریوش فروهر، حسین شاهحسینی و شاپور بختیار)، توجه و تعجب سازمان اطلاعات امنیت کشور(ساواک) را برانگیخت[۹].
یکی از مهمترین جلسات ترحیم، مجلسِ یکشنبه هشتم آبان در مسجد ارگ تهران بود که جمع بسیاری از طلاب و مردم قم نیز حضور داشتند[۱۰]. حسن روحانی سخنران مراسم، با اقتباس از تفسیر آیه «إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً»[۱۱] که حضرت ابراهیم(ع) پس از سرفرازی از امتحانات الهی، خداوند مقام امام را برای ایشان قرار داد، لقب «امام» را که تا آن زمان به صورت عمومی و گسترده، برای امامخمینی گفته نمیشد، پیشنهاد کرد که با شور و احساسات مردم روبهرو شد[۱۲]؛ البته کاربرد این لقب برای ایشان بیسابقه نبود و پیش از این نیز گفته شده بود (ببینید: رهبری) ذکر صلوات پس از شنیدن نام امامخمینی نیز از همین مجلس آغاز شد[۱۳]. مجلسهای ترحیم سیدمصطفی خمینی، فرصتی برای ابراز مخالفت با رژیم پهلوی و نقطه تجمعی برای همه قشرهای پیشرو، لیبرال، آزادیخواه، جبهه ملی، گروههای چپ و هرچه جز رژیم پهلوی بود که با رهبری مذهبی بسیج شده بودند[۱۴].
امامخمینی به سیره معهود، نگران فراموشی مسائل اصلی بود و دائماً خود و مخاطبان را به توحید و جنبههای تربیتی اسلام توجه میداد؛ چنانکه با تکیه بر آیه «اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ»[۱۵] که خداوند بر بندگانش لطف دارد، در واکنش به فقدان فرزند خود با سپاسگزاری از افراد و قشرهای مختلفی که در کشورهای مختلف با ایشان همدردی کردند و با اشاره به عدم اهمیت درگذشت فرزند خود و نیز اشاره به الطاف آشکار و پنهان خداوند، ذکر «الطاف خفیه الهی» در وقوع حوادث، عجز و ناله بشر در مواجهه با حوادث را ناشی از نقص علم و عمل دانست و تصریح کرد آگاهی از الطاف خفی الهی به بندگان و مصلحت و تربیت الهی در وقوع ناملایمات، مانع بیتابی در برابر حوادث جزئی دنیاست. ایشان در عین حال با اشاره به وظایف و تکالیف همه انسانها که تا زمانی که در حیاتاند، برای تنظیم اجتماع موظفاند، همه تکالیف الهی را لطف خداوند دانست و ضمن اظهار علاقه به همه جناحهای سیاسی و روشنفکر که برای اسلام خدمت میکنند، درباره برخی اظهار نظرهای پارهای روشنفکران درباره علما و فقها گلایه کرد[۱۶] که ازجمله اشاره روشن به برخی نوشتههای علی شریعتی بود (ببینید: علی شریعتی) چنانکه به برخی علما و روحانیان نیز تذکر داد که روشنفکران و دانشگاهیان را طرد نکنند و بر لزوم وحدت این دو قشر تأکید ورزید[۱۷].
مراسم چهلمین روز درگذشت سیدمصطفی خمینی در یازدهم آذر، همزمان با عید غدیر و با تأکید میرزاهاشم آملی و ناصر مکارم شیرازی بر برگزاری مراسم چهلم به جای جشن عید[۱۸]، در قم و نقاط مختلف کشور برگزار شد[۱۹]. سخنرانان این مراسم در مسجد اعظم قم، محمدمهدی ربانی املشی (ببینید: ربانی املشی، محمدمهدی)، صادق خلخالی (ببینید: خلخالی، محمدصادق)، عبدالمجید معادیخواه و محمدجواد حجتی کرمانی (ببینید: حجتی کرمانی و محمدجواد) بودند[۲۰]. معادیخواه در سخنان خود امامخمینی را به ابراهیم(ع) و سیدمصطفی را به اسماعیل(ع) تشبیه کرد[۲۱]. حجتی کرمانی نیز در پایان مراسم، پس از ذکر مقدماتی، قطعنامهای در سیزده ماده خواند که برخی از مهمترین خواستههای آن عبارت بود از:
بازگشت سریع امامخمینی به کشور، آزادی زندانیان سیاسی ازجمله حسینعلی منتظری و سیدمحمود طالقانی، آزادی اجتماعات و رفع منع از منابر و سخنرانیها، قطع کامل همه روابط رژیم پهلوی با رژیم اسرائیل و بازگشت تاریخ رسمی کشور[۲۲]. شعار مردم پس از مراسم چهلم، «درود بر خمینی» و «مرگ بر حکومت یزیدی» بود[۲۳].
انتشار مقاله روزنامه اطلاعات
دو سال پس از ریاستجمهوریِ جیمی کارتر در امریکا و مطرحشدن فضای باز سیاسی در ایران[۲۴] (ببینید: جیمیکارتر)، وی در دهم دی 1356 به همراه همسرش به ایران سفر کرد[۲۵]. سفر کارتر و ستایش او از محمدرضا پهلوی سبب غرور وی شد و با توجه به ارزیابیهای نادرست رژیم و اقدامی که از نظر حامیان رژیم هم غلط بود، به جنگ مستقیم با امامخمینی روی آورد[۲۶]. در فضایی که به دلیل درگذشت سیدمصطفی خمینی، سراسر کشور تحت تأثیر قرار گرفته و نام امامخمینی فراگیر شده بود، ارزیابی اشتباه رژیم موجب شد پهلوی برای کاستن از محبوبیت امامخمینی در میان مردم، به ترور شخصیتی ایشان روی آورد[۲۷]. در نتیجه مقاله اهانتآمیزی با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه»، با امضای شخصی با نام مستعار احمد رشیدی مطلق، در روزنامه اطلاعات 17/10/1356/ 27 محرم 1398ق منتشر شد[۲۸].
نویسنده مقاله به تشریح اتحاد استعمار سرخ و سیاه یا به تعبیر دیگر اتحاد استعمار کهن و نو[۲۹] برای چپاول و بهرهکشی از طریق تحمیق افکار عمومی پرداخت و اوج این اتحاد را پانزده خرداد 1342 دانست. نویسنده رهبر جنبش پانزده خرداد را، نه یک روحانی بلکه ماجراجویی بیاعتقاد و سرسپرده مراکز استعماری شمرده بود که با هدف از میانبردن حقوق روستاییان و تنها برای رسیدن به اهداف خود، رهبری جنبش را به دست گرفته و با وجود تمام حمایتها، نتوانسته به موقعیتی دست یابد. وی همچنین با معرفی امامخمینی به عنوان عامل اصلی واقعه پانزده خرداد، ایشان را فردی مجهول و بیگانه نامید که به «سید هندی» معروف بوده و با شهرتطلبی، در پی ایجاد ناامنی و اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه علیه برنامههای تقسیم املاک، آزادی زنان و ملیشدن جنگلهاست و باید مراقب او بود[۳۰]. انتشار این مقاله از سوی رژیم و برجستهکردن ارتجاع سرخ و سیاه، میتوانست بهانهای برای بازگشت به فضای بسته و متقاعدکردن امریکا برای این امر باشد[۳۱]؛ همچنانکه میتوانست ضد حملهای علیه امامخمینی برای خدشهدارکردن شخصیت و آبروی ایشان در میان مردم باشد[۳۲].
واکنش مردم و علما
در نخستین واکنش به مقاله، جلسهای به همت سیدحسین موسوی تبریزی(داماد حسین نوری همدانی) (ببینید: موسوی سیدحسین تبریزی)، با حضور علما و استادان حوزه در خانه نوری همدانی برگزار شد. تصمیم این جلسه که تعطیلی درسهای حوزه در هجدهم دیماه بود، به اطلاع مراجع تقلید وقت مرعشی نجفی، گلپایگانی و شریعتمداری رسید[۳۳]. تعطیلی درسهای حوزه در هجدهم دی، همراهی بازار را در نوزدهم دی هم در پی داشت[۳۴].
در آغاز راهپیمایی، عدهای از روحانیان در مدرسه خان که روبهروی میدان آستانه قرار دارد، گرد آمدند و پس از آن جمعیتی حدود پانصد نفر در میدان آستانه جمع شدند که شعار درود بر خمینی و مرگ بر حکومت پهلوی سر دادند[۳۵]. جمعیت به سمت خانه گلپایگانی رفتند و در آنجا تجمع کردند. گلپایگانی در جمع تظاهرکنندگان، حرکت رژیم را اشتباه خواند و قول پیگیری و حمایت داد که موجب قوت قلب جمعیت شد[۳۶]. تجمعکنندگان همچنین به سمت خانه شریعتمداری رفتند. وی نیز پس از حضور در جمع طلاب، آنان را به اتحاد و آرامش دعوت کرد و خواستار محاکمه فرد توهینکننده شد. وی از اهانت به امامخمینی در مقاله، ابراز تأسف کرد و این کار را به ضرر حکومت دانست؛ زیرا به گفته وی مردم ایران بهخوبی با شخصیت ایشان آشنا هستند[۳۷]. بعد از ظهر هجدهم دی نیز جمعیتی از روحانیان و مردم به سمت خانه مرعشی نجفی حرکت و در حسینیه ایشان تجمع کردند. مرعشی نجفی در سخنان خود، امامخمینی را دوستدار ائمه(ع) و با خلوص نیت دانست و تأکید کرد ایشان با این قبیل جملات کوچک نمیشود[۳۸]. پس از آن، مردم به سمت خانه سیدصادق روحانی و مرتضی حائری یزدی رفتند و آنان نیز توهین به امامخمینی را محکوم کردند و آن را توهین به امام زمان(ع) خواندند[۳۹].
در روز نوزدهم دی، مردم به نشانه اعتراض و حمایت از حوزه و مرجعیت، بازار و اغلب مغازهها را تعطیل کردند[۴۰] و پس از تجمع در مسجد نو(محل درس سیدحسین موسوی تبریزی) همراه با طلاب به سمت حرم فاطمه معصومه(س.</ref> و سپس به سمت مسجد اعظم تظاهرات کردند و درس شریعتمداری را به تعطیلی کشاندند و عملاً درسهای دیگر حوزه در ساعات بعد تعطیل شد[۴۱]؛ سپس به سمت خانه میرزاهاشم آملی رفتند[۴۲] و ایشان نیز از مردم حمایت و اهانت روزنامه را محکوم کرد[۴۳]. پس از آن تظاهرکنندگان به خانه سیدمحمدحسین طباطبایی رفتند[۴۴]. وی به دلیل کسالت سخنان کوتاهی در محکوم ساختن عمل دولت بیان کرد؛ اما محمد یزدی از طرف وی، در سخنان قاطعی، مقاله روزنامه اطلاعات را محکوم و از امامخمینی حمایت کرد[۴۵]. پس از آن، مردم به سمت مدرسه امیرالمؤمنین(ع) ، محل تدریس مکارم شیرازی رفتند[۴۶] و وی در سخنانی یادآور شد «اگر بخواهیم زنده بمانیم همه با هم زنده میمانیم و اگر بمیریم همه با هم خواهیم مرد»[۴۷].
جمعیت در ادامه مسیر به خانه حسین وحید خراسانی رفتند[۴۸] و نخست هادی مروی (ببینید: ابوالقاسم خزعلی) سخنرانی کرد و از مقامات دولت خواست نویسنده مقاله را محاکمه کنند و سپس وحید خراسانی در سخنانی علت توهین به امامخمینی را نگهبانی وی از اسلام دانست و در ادامه، این حوادث را به نفع مردم شمرد و با استناد به شعر «کی شود دریا به پوز سگ نجس، کی شود خورشید از پف منطمس» امامخمینی را به «دریا» و نویسندگان مقاله موهن را به «سگ» تشبیه کرد[۴۹].
عصر روز نوزدهم دی، طلاب دوباره در مسجد اعظم و مدرسه خان تجمع کردند و پس از آن به طرف خیابان ارم و صفائیه رفتند و به سمت خانه نوری همدانی حرکت کردند[۵۰]. در این هنگام مأموران رژیم پهلوی در میدان فاطمی مستقر و منتظر فرمان حمله بودند. پس از رسیدن جمعیت به خانه نوری همدانی، ایشان از حمایت طلاب از امامخمینی و علما تشکر و مردم را به آرامش دعوت[۵۱] و بر حمایت از نهضت امامخمینی، تا پیروزی نهایی تأکید کرد[۵۲]. جمعیت پس از خروج از خانه وی حدود ده هزار تن تخمین زده شدند[۵۳] که با رعایت سکوت در خیابان صفاییه به راهپیمایی پرداختند و وقتی به چهارراه بیمارستان(شهدا) رسیدند یکی از مأموران با حرام اعلامکردن سد معبر، از مردم خواست از پیادهرو به مسیر خود ادامه دهند. در همین حین مأموری که بلندگو در اختیار داشت با پای خود محکم به شیشه بانک صادرات زد و آن را شکست. پس از وی چند نفر دیگر که با لباس رسمی بودند به طرف بانک پارهآجر پرتاب کردند و پس از این صحنهسازی، مأموران به بهانه شکستن شیشه، به جمعیت حمله کردند[۵۴]. این کار، نخست موجب عقبنشینی موقت و متفرقشدن جمعیت شد؛ اما پس از آن، جمعیت به مأموران حمله کردند و آنان را به عقب راندند و بخشی نیز وارد مدرسه حجتیه شده و در آن پناه گرفتند[۵۵]. پس از تکرار چندباره این اتفاق، یکی از مأموران با سلاح کمری شروع به تیراندازی کرد[۵۶] و بر اثر آن چند تن از طلاب و دانشآموزان به شهادت رسیدند[۵۷]. بنابر اعلام بیمارستان، در این مرحله، تعداد کشتهشدگان شش نفر و مجروحان حادثه، نُه نفر بودند[۵۸]. مردم به خانهها و مدارس، پناه بردند و اجساد شهدا و مجروحان به مدارس و بیمارستان منتقل شد[۵۹]. تیراندازی نیروهای نظامی مستقر در میدان آستانه با تفنگ ژ3 به مردم، به اصابت گلوله به سه نفر منجر شد. مردم هم با شعار «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا خمینی»، پاسخ مأموران را دادند[۶۰]. تیراندازی تا پاسی از شب ادامه داشت[۶۱]. در پی این درگیریها بیمارستان آیتالله گلپایگانی اعلام کرد زخمیها به خون نیاز دارند. طلاب دو دسته شدند؛ برخی برای اهدای خون به بیمارستان و دسته دیگر برای کسب تکلیف به خانه گلپایگانی رفتند. مأموران مسلح به افرادی که برای اهدای خون رفته بودند حمله و آنان را متفرق کردند؛ گروهی را نیز بازداشت و به نقطه نامعلومی بردند[۶۲]. گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری اعلامیهای با امضای هر سه نفر تهیه کردند و به محمد یزدی مأموریت دادند به اطلاع تظاهرکنندگان برساند. این اعلامیه از مردم خواست با توجه به شرایط موجود، به تظاهرات و اعتراضات خود خاتمه دهند[۶۳]. گلپایگانی نیز به بیمارستان رفت و از مجروحان عیادت کرد[۶۴].
بازداشت و کتکزدن مردم تا چند روز ادامه داشت و پس از نوزده دی چیزی که زیاد شنیده میشد تبعید علما به نقاط دوردست بود. برخی از افرادی که تبعید شدند عبارت بودند از:
مکارم شیرازی، محمدعلی گرامی، یزدی، مرتضی فهیم کرمانی، نوری همدانی، خزعلی و حسن صانعی[۶۵]؛ همچنین صدور اعلامیهها توسط اقشار مختلف مردم در قم و دیگر نقاط کشور در محکومکردن فجایع روز نوزده دی در قم قابل توجه بود. بازار هم با وجود تهدید رژیم مبنی بر تیغهکشی در صورت تعطیلی، تعطیل شد[۶۶]. طلاب حوزه علمیه، روز بیستم دی در اعلامیهای، با انتقاد از دموکراسی و حقوق بشر محمدرضا پهلوی، رژیم پهلوی را با توجه به اینکه دم از اسلام میزند، از تلاش برای نابودی آن برحذر داشتند و اعلام کردند رژیم برخلاف ادعای خود در دموکراسی، دست به کشتار مردم زده و آن را مساوی با کشتار مردم دانسته است[۶۷]. در این حال، گفته شده کارگران دخانیات مرکزی نیز اعتصاب کردند و دانشآموزان آمل هم دست به تظاهرات زدند[۶۸]. همچنین به مناسبت هفتمین روز حادثه، گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری، در بیانیهای اعلام عزای عمومی کردند[۶۹] و حوزه علمیه و مراکز تجاری و فرهنگی تعطیل شدند[۷۰]. در مقابل روزنامههای اطلاعات و کیهان در انعکاس این حوادث، تظاهرکنندگان را افرادی اخلالگر نامیدند که در روز هفدهم و نوزدهم دی که مصادف با روز آزادی زنان و اصلاحات ارضی بود، به مخالفت با آزادی پرداختند و مقابله مأموران با تظاهرکنندگان نیز به دلیل قصد اخلال و آشوب آنان بود[۷۱].
با گذشت چهل روز از کشتار مردم قم، خشم مردم فرو ننشست؛ بنابراین در 29 بهمن، به مناسبت چهلمین روز شهادت مردم قم، در بسیاری از شهرها مراسم بزرگداشت چهلم شهدای قم برگزار کردند[۷۲]. در این روز از طرف گلپایگانی، سیدمحمد وحیدی میاندوآبی و شریعتمداری اعلامیهای منتشر شد. در گزارش ساواک وضع شانزده استان، غیر عادی گزارش شد[۷۳]؛ ازجمله در تبریز بازارها تعطیل شد و مردم دست به تظاهرات زدند. مأموران مسلح با حمله به مردم بیدفاع، فاجعهای همانند قم را پدید آوردند که شش نفر کشته و 25 نفر مجروح شدند (ببینید: بیست و نه بهمن)
واکنش امامخمینی
پس از کشتار نوزده دی در قم، امامخمینی به منظور همدردی با مردم مظلوم، یک هفته نماز جماعت و درس خود را تعطیل کرد[۷۴] و پس از آن دستکم در هفت پیام و سخنرانی، به حادثه نوزده دی واکنش نشان داد و آن را محکوم کرد. نخستین بار در پایان دی در سخنرانی مفصلی در مسجد شیخ انصاری نجف، ضمن عرض تسلیت به رسول الله(ص) ، ائمه معصومان(ع) ، امام زمان(ع) ، عموم مردم ایران، قم و علما و همچنین تشکر از مردم به دلیل مقاومت در برابر رژیم، مردم را پیروز نهایی خواند و وجود سلاح در دست ناصالحان را دلیل این مشکلات دانست که تا خلع سلاح نشوند، مشکلات حل نخواهد شد[۷۵]. ایشان وجود اسلحهداران ناشایست را سبب وقوع جنایات گوناگون در ادوار مختلف تاریخ بیان کرد[۷۶] و حمله به مردم با توجه به حضور آرام آنان در تظاهرات و کشتن کودک سیزدهساله را با وجود تبلیغات گسترده رژیم در نفی جنایتِ واقعشده، جنایتی بزرگ و ضرب شستی برای تثبیت قدرت خود ارزیابی کرد[۷۷]. ایشان در این سخنان، با تبیین لزوم عدالت در همه ارکان حکومت اسلامی، شرط ضروری برای زمامدار را عدالت و نبود آن را موجب بروز این جنایتها دانست؛ چنانکه جنایتهای آن زمان رژیم هم کاملاً با ادعای عدالت اجتماعیِ تبلیغشده از جانب رژیم متناقض بود[۷۸].
امامخمینی ادعای رژیم در همراهی و موافقت علما با اصلاحات انقلاب سفید را دروغ خواند و تأکید کرد جنایتهای صورت گرفته و تبلیغات وارونه آن از سوی رژیم پهلوی، نشانه قرارگرفتن سلاح و قلم در دست ناصالحان فاسد است[۷۹]. ایشان همچنین با انتقاد از دانشگاههای غیر مستقل و مجلس غیر ملی و نقش آن در وضعیت ایجادشده در کشور[۸۰]، شخص پهلوی را منشأ فساد معرفی کرد؛ زیرا هیچکس بدون اجازه وی، قادر به انجام چنین جنایتی نبود[۸۱]. همچنین تعطیلی عمومی بازار را نشانه بیداری مردم دانست و از همه اقشار مردم، علما و احزاب خواست با حفظ اتحاد و همدلی و رفع اسباب تشتت، شرایط پیروزی را فراهم کنند و اسلحه را از دست ناصالح بگیرند[۸۲].
امامخمینی در پیام دوم بهمن 1356 نیز ضمن عرض سلام و ارادت و درود به تمامی طلاب، جوانان و دانشگاهیان که وفاداریشان را به اسلام ثابت کردند، از خداوند متعال برای تمامی مقتولان حادثه نوزده دی، آرزوی رحمت کرد[۸۳]. ایشان حرکت مردم را نشانه بیزاری آنان از رژیم و واکنش رژیم را نشانه وحشت و درماندگی آن خواند[۸۴] و دمزدن از اسلام و قرآن را از سوی رژیمی که جز محو اسلام هدفی ندارد، فریب و مضحک دانست[۸۵].
افزون بر این، امامخمینی در پیامی دیگر خواستار افشای جنایات پهلوی در نوزده دی شد و بر زنده نگهداشتن این قیام و رساندن پیام آن برای نسلهای بعد تأکید کرد[۸۶]. ایشان در چهلم شهدای نوزده دی قم نیز در سخنانی، اقدامات مراجع تقلید، طلاب و مردم قم را در بیان شجاعانه مسائل روز و زنده نگهداشتن حادثه نوزده دی تحسین کرد و قم را مرکز علم و عمل و تحرک اسلامی معرفی کرد[۸۷]. ایشان در این سخنان با اشاره به زرق و برق ظاهری اعلامیه حقوق بشر، آن را اغفال و فریبی از سوی امضاکنندگان آن دانست؛ زیرا امضاکنندگان این اعلامیه، خود از سلبکنندگان آزادی از ملتها هستند و سرلوحه این اعلامیه، حق آزادی همه آحاد جامعه است. نمونه آن هم پنجاه سال رنج ملت ایران و جنایت رژیم پهلوی است که با وجود امضای این اعلامیه، بر مردم تحمیل کرده است[۸۸]. ایشان واکنش مردم در شهرهای مختلف پس از حادثه نوزده دی قم، بهویژه تعطیلی بازارها را معمولی ندانست و آن را تودهنی به رژیم برشمرد[۸۹] و با مجرمخواندن محمدرضا پهلوی در کشتار مردم، بر اهمیت و لزوم مقابله با اعمال دستگاه فاسد تأکید کرد و با توجه به جنایات پهلوی و غارت مدارس علمیه، نشستن و تنها دعاکردن در خانه را بیمعنا خواند[۹۰].
پس از کشتار 29 بهمن در تبریز که در چهلم شهدای قم اتفاق افتاد، امامخمینی فجایع پیشآمده در تبریز را موجب سوگ و ناراحتی خود دانست[۹۱] و اربعین شهدای تبریز را که مصادف با جشن نوروز بود، عزای عمومی اعلام کرد[۹۲]. با ادامه فجایع رژیم، اعیاد شعبانیه در تیر 1357 را نیز تحریم کرد و از مردم و سخنرانان مراسم اعیاد خواست بدون هیچگونه تشریفاتی جشن مراسم را تبدیل به اعتراض و قیام ملت علیه رژیم پهلوی کنند[۹۳]. سیر حوادث پیدرپی موجب شد امامخمینی در آستانه رمضان سال 1357ش نیز در پیامی هشتمادهای، افشای جنایتهای پهلوی در تمام نقاط ایران، حتی روستاها را واجب بداند[۹۴].
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امامخمینی در 19/10/1358 که برابر با دومین سالگرد کشتار مردم قم بود، مصیبتهای واقع شده برای ملت ایران در دو سال گذشته ازجمله فاجعه نوزده دی را توأم با سرافرازی شهادت برای اسلام و استقلال شمرد و آن را آغاز تحول مبارکی برای ملت دانست که موجب پیروزی و قطع دست بیگانگان شد[۹۵].
تأثیر قیام در فرایند انقلاب
کشتار نوزده دی 1356، از عوامل شتابزای انقلاب اسلامی ایران به شمار میرود؛ زیرا با برگزاری مراسم سوم، هفتم و چهلمهای پیاپی در تبریز، یزد، شیراز، جهرم، اهواز، تهران و دیگر شهرها، یکی پس از دیگری به ابعاد قیام افزوده و پیام حرکتزای امامخمینی از طریق روحانیان و جوانان انقلابی تکثیر و توزیع میشد و انقلاب در فراز پیشرفت قرار گرفت[۹۶]. پس از نوزده دی، حرکت انقلابی بیوقفه ادامه پیدا کرد و در این میان تلاش و فداکاری طلاب و علما بسیار تأثیرگذار بود. همچنین پس از این واقعه، رژیم پهلوی دچار ضعف شد و بهمرور این ضعف شدت بیشتری به خود گرفت. تظاهرات نوزده دی، هویت اسلامی و مردمی انقلاب، جایگاه و محبوبیت رهبر در تبعید، و پذیرش آرمانهای ایشان را ثابت کرد. لطف خفیِ حق نمایان شد و پیامدهای درگذشت سیدمصطفی خمینی و چاپ مقاله، ملت را به راهی کشید که در فرجام به فروپاشی نظام 2500ساله شاهنشاهی در 22 بهمن 1357 انجامید (ببینید: بیست و دو بهمن)
پانویس
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 3/233.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، 4/364.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، 4/365 ـ 373.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 1/11، 22، 30 ـ 32، 34 ـ 36، 38 و 51؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی به روایت، 21.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 1/3؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی به روایت، 2؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/29.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 1/6 و 9 ـ 10؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی به روایت، 4.
- ↑ اطلاعات، روزنامه، 2/8/1356؛ کیهان، روزنامه، 2/8/1356.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 1/22 ـ 31؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبازرات، 6/43.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/39 ـ 41؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 1/31 ـ 35.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 1/51 ـ 52؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/64.
- ↑ بقره، 124.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 1/52؛ اکبرزاده، حماسه 19 دی، 32؛ روحانی، خاطرات، 1/416 ـ 417؛ ناطق نوری، خاطرات، 1/110.
- ↑ روحانی، خاطرات، 1/417؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/89.
- ↑ همایون، روایت رادیو بی بی سی، 223 ـ 224.
- ↑ شوری، 19.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 3/234 ـ 247.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 3/247 ـ 252.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/115.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/92 و 103.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/85 ـ 86، 90 و 95.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/90؛ معادیخواه، خاطرات، 3/353.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، 36.
- ↑ شجاعی، حماسه نوزده دی، 83؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، 29 و 37.
- ↑ طاهری خرم آبادی، خاطرات، 2/166؛ موسوی تبریزی، خاطرات، 1/389.
- ↑ توانانیا و آقاجانی، روزشمار انقلاب اسلامی، 139.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، 1/389؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/152.
- ↑ عابدینی، مطبوعات رژیم شاه، 433؛ موسوی تبریزی، خاطرات، 1/393 ـ 394.
- ↑ 7.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/163 ـ 166.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/163 ـ 166.
- ↑ طالبی دارابی، جایگاه 19 دی 1356، 55.
- ↑ طالبی دارابی، جایگاه 19 دی 1356، 55 ـ 56.
- ↑ طاهری خرمآبادی، خاطرات، 2/168؛ موسوی تبریزی، خاطرات، 1/396 ـ 397.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/154، 169، 170 و 220.
- ↑ اکبرزاده، حماسه 19 دی، 36؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/167؛ مرتضوی، حماسه نوزده دی، 152.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، 63؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/167.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/2؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/168؛ حیدری، شریعتمداری به روایت اسناد، 101.
- ↑ شجاعی، حماسه نوزده دی، 89؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/6؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/168.
- ↑ شیرخانی، حماسه 19 دی، 91 و 239.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/232.
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، 398 ـ 399؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/10.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/11؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی به روایت، 66.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/15؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/171.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/11 و 15؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/171.
- ↑ یزدی، خاطرات، 258؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/154؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/15.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/154.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/172؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، 66 ـ 67؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/15.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/16؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، 66؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/154 و 172.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/172؛ شجاعی، حماسه نوزده دی، 92؛ شیرخانی، حماسه 19 دی، 256 ـ 259.
- ↑ توانانیا و آقاجانی، روزشمار انقلاب اسلامی، 144؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، 67؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/22؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/172.
- ↑ رفیعی، حماسه نوزده دی، 78.
- ↑ فلسفی، یاران امام، 618.
- ↑ شجاعی، حماسه نوزده دی، 93؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/14؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/231.
- ↑ شجاعی، حماسه نوزده دی، 94؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/173 و 231؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/16.
- ↑ مرتضوی، حماسه نوزده دی، 157.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/14؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/173.
- ↑ شجاعی، حماسه نوزده دی، 96؛ شیرخانی، حماسه 19 دی، 283 ـ 291؛ فلسفی، یاران امام، 618 ـ 619.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/18 و 27؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، 68؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/155.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/231؛ باهر، حماسه نوزده دی قم، 57 ـ 61؛ رفیعی، حماسه نوزده دی، 79.
- ↑ شجاعی، حماسه نوزده دی، 97 ـ 98.
- ↑ دستافکن، حماسه نوزده دی، 75.
- ↑ شجاعی، حماسه نوزده دی، 100.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/33.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/31؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی به روایت، 91.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/53 و 54.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، 2/40؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی به روایت، 105؛ شجاعی، حماسه نوزده دی، 104 ـ 107.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، 4/387 و 388.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/341.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/341.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/341 ـ 342.
- ↑ اطلاعات، روزنامه، 19/10/1356، 6؛ کیهان، روزنامه، 19/10/1356، 2.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/310.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، 255 ـ 266.
- ↑ توانانیا و آقاجانی، روزشمار انقلاب اسلامی، 144؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 6/221، 234 و 248.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/297.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/298.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/301 ـ 304.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/304 ـ 305.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/305 ـ 306.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/307.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/308.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/309 ـ 310.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/314.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/315.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/317.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/324.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/330 ـ 331.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/332 و 334.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/335.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/339 ـ 341.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/354.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/362.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/426.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، 3/431 ـ 435؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/چهل و چهار.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، 12/84.
- ↑ مؤسسه تنظیم، کوثر، 1/چهل و چهار.
منابع
- قرآن کریم.
- اطلاعات، روزنامه، 2/8/1356 و 19/10/1356ش.
- اکبرزاده، محمدمهدی، مصاحبه، چاپشده در حماسه 19 دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، 1389ش.
- باهر، غلامرضا، مصاحبه، چاپشده در حماسه نوزده دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش.
- توانانیا، مقداد و حسین آقاجانی، روزشمار انقلاب اسلامی در قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1387ش.
- حیدری، اصغر، شریعتمداری به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1388ش.
- دستافکن، محمودعلی، مصاحبه، چاپشده در حماسه نوزده دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش.
- رفیعی، محسن، مصاحبه، چاپشده در حماسه نوزده دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش.
- روحانی، حسن، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1388ش.
- شجاعی، محمد، مصاحبه، چاپشده در حماسه نوزده دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش.
- شیرخانی، علی، حماسه 19 دی قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش.
- طالبی دارابی، ابراهیم، جایگاه 19 دی 1356در پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1378ش.
- طاهری خرمآبادی، سیدحسن، خاطرات آیتالله سیدحسن خرمآبادی، تدوین محمدرضا احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش.
- عابدینی مغانکی، مریم، مطبوعات رژیم شاه (مطالعه موردی روزنامه کیهان و اطلاعات)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386ش.
- فلسفی، محمدتقی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، زبان گویای اسلام حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی فلسفی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1378ش.
- کیهان، روزنامه، 2/8/1356 و 19/10/1356ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، 1386ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، کوثر، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، تهران، چاپ دوم، 1373ش.
- مرتضوی، سیدضیاء، مصاحبه، چاپشده در حماسه نوزده دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، 1374ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک جلد 1، تهران، چاپ اول، 1376ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک جلد 2، تهران، چاپ اول، 1377ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، نوزده دی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، 1382ش.
- معادیخواه، عبدالمجید، جام شکسته خاطرات حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1387ش.
- موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیتالله موسوی تبریزی، تهران، عروج، چاپ اول، 1384ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1382ش.
- همایون، داریوش، چاپشده در انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی، به کوشش عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1378ش.
- یزدی، محمد، خاطرات آیتالله محمد یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1380ش.
پیوند به بیرون
سیدحسین موسوی خوئینی، نوزده دی دانشنامه امامخمینی(ره)، ج۱۰، ص 145-153.