بیست و دو بهمن

از ویکی امام خمینی
بیست و دو بهمن
بیست و دو بهمن.jpg
شرح ماجراروز پیروزی انقلاب اسلامی
زمانبیست و دو بهمن ۱۳۵۷
عاملانمردم به رهبری امام خمینی
نتایجپیروزی انقلاب اسلامی و پایان رژیم سلطنتی در ایران
پیامدهاتأسیس جمهوری اسلامی ایران
واکنش‌هاتبریک مراجع تقلید و سران کشورها


بیست و دو بهمن، روز پیروزی انقلاب اسلامی و پایان رژیم سلطنتی در ایران، ۱۳۵۷.

ورود امام‌خمینی به ایران و تعیین بلافاصلۀ دولت موقت، موجب شتاب حوادث انقلاب شد. حمایت‌های داخلی و خارجی از نهضت، اعلام حمایت برخی از نمایندگان مجلس، بیعت همافران با امام‌خمینی، ناکام ماندن طرح کودتا، درگیری‌ در مرکز آموزش هوایی که به دخالت مردم انجامید و اشغال پادگان‌ها و مراکز دولتی توسط مردم، سرانجام موجب اعلام بی‌طرفی ارتش از سوی شورای عالی نیروهای مسلح در روز بیست‌ودو بهمن شد.

پس از اعلام بی‌طرفی ارتش، بختیار نیز بدون حاضرشدن در جلسه استعفا، متواری شد. امام‌خمینی در پیام‌هایی، از مردم خواست در عین حفظ آرامش و رعایت نظم، آمادگی خود را برای مقابله با حمله احتمالی ارتش حفظ کنند و نیز دربارۀ هر گونه آشوب، هرج‌ومرج و غارت اموال عمومی و خصوصی هشدار داد.

راهپیمایی سراسری روز بیست‌ودوم بهمن که هر سال در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، برگزار می‌شود، از زمان حیات امام‌خمینی به بعد ادامه داشته است.

مقدمه

نهضت اسلامی مردم ایران علیه رژیم پهلوی که از سال ۱۳۴۲ با رهبری امام‌خمینی شکل گرفته بود، پس از سال‌ها و با وجود تبعید رهبر، در پاییز ۱۳۵۶ اوج گرفت (ببینید: پانزده خرداد  و نوزده دی) و با همت روحانیان و پیشگامان نهضت، دامنه اعتراض‌ها به رژیم پهلوی بالا گرفت. (ببینید: عید فطر، هفده شهریور، و تاسوعا و عاشورا).

فرار شاه و دولت موقت

محمدرضا پهلوی و حامیانش در داخل و خارج ایران کوشیدند با خروج وی از کشور، از خشم مردم بکاهند و با مخالفان ملایم رژیم، کنار بیایند (ببینید: فرار شاه  و شاپور بختیار)؛ اما امام‌خمینی با پافشاری بر ادامه مبارزه، راه هر گونه سازش را بست و با تشکیل شورای انقلاب و بازگشت به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، دولتی موقت تعیین کرد. سپس از همه اقشار خواست در سراسر کشور از دولت ملی حمایت کنند. در ادامه همین راهپیمایی‌ها و اعلام حمایت مردم از نخست‌وزیری مهدی بازرگان، تعدادی از نیروهای مسلح رژیم پهلوی، همبستگی خود را با انقلاب اسلامی به رهبری امام‌خمینی علنی کردند. (ببینید: شورای انقلاب اسلامی، بازگشت امام‌خمینی به ایران، دهه فجر انقلاب اسلامی، و بیعت همافران).
در ۲۰/۱۱/۱۳۵۷، بازرگان نخست‌وزیر موقت، با حضور در دانشگاه تهران، برنامه‌های دولت انقلاب را شرح داد[۱] (ببینید: دولت موقت). نمایندگان «شورای مرکزی هماهنگی اعتصابات سازمان‌های دولتی و ملی» نیز در دیدار با امام‌خمینی، بر همکاری با دولت بازرگان و آمادگی برای بازسازی کشور تأکید کردند.[۲] امام‌خمینی تمام تلاش‌های صورت‌گرفته را گام نخست دانست که با بیرون‌راندن بیگانگان تمام می‌شود. گام دوم در نگاه ایشان که مهم‌تر هم بود، سازندگی بود. ایشان به نمایندگان اعتصاب‌کنندگان یادآوری کرد دولت به‌تنهایی نمی‌تواند ترمیم خرابی‌ها را بر عهده گیرد و همه اقشار و متخصصان باید دست در دست هم، کشور را بسازند. ایشان از کارمندان نیز خواست که کمبودها و کارشکنی‌ها را به دولت یادآوری کنند تا برطرف شود.[۳]
به‌رغم خواست و کوشش امام‌خمینی برای جابه‌جایی آرام و طبیعی قدرت، یکدندگی و طمع شاپور بختیار، نخست‌وزیر و محاسبه نادرست دولت آمریکا، موجب شد سران ارتش در صدد اجرای کودتا و حذف امام‌خمینی و شورای انقلاب و دولت موقت برآیند و این مهم را با سرکوب هواداران انقلاب در نیروی هوایی آغاز کردند.

درگیری در مرکز آموزش هوایی

در شبانگاه ۲۰/۱۱/۱۳۵۷ بنابر اعلام قبلی پس از پایان بخش خبری و در ساعت ۲۱:۱۵ گزارش تصویری ورود امام‌خمینی به کشور از تلویزیون ملی ایران پخش شد. هنرآموزان و کارمندان مرکز آموزش هوایی دوشان‌تپه با دیدن تصویر ایشان، صلوات فرستادند. این امر سبب تحریک و اعتراض تند افسران گارد شاهنشاهی و تهدید و تیراندازی در سالن غذاخوری و محوطه مرکز شد. پس از آرامش نسبی، در نخستین ساعات بامداد ۲۱/۱۱/۱۳۵۷ تجمع چند هزار نفری مردمی که از صدای تیراندازی یا خبررسانی تلفنی، متوجه واقعه و تهدید جان سربازان نیروی هوایی شده بودند، به طرفداران انقلاب در داخل مرکز آموزش، روحیه‌ای دوباره داد. بختیار به فرمانداری نظامی تهران دستور داد که با محاصره مرکز آموزش، مانع ارتباط مردم با داخل شوند. سربازان گارد هم که در چند روز گذشته مترصد فرصتی برای نشان‌دادن ضرب شست به ارتشیانِ پیوسته به انقلاب بودند، با تانک در محوطه مرکز به گردش درآمدند و به سوی معترضان تیراندازی کردند. ساعت ۳–۵ بامداد، زمان شدت عمل ارتش بود. سربازان فرمانداری نظامی با رگبار هوایی تلاش کردند تجمع‌کنندگان پشت در مرکز آموزش را پراکنده کنند و حدود ۱۵۰ نفر را نیز بازداشت کردند و به مقر کلانتری تهران نو بردند. در این هنگام و با اعزام نیروهای کمکی لشکر گارد شاهنشاهی، به نظر می‌آمد که هدف از محاصره مرکز و دخالت و تقویت بی‌وجه گارد، سرکوب سربازان نیروی هوایی است؛ بنابراین سربازان هم برای دفاع از خود، دست به سلاح بردند. در این درگیری‌ها ۵۲ هنرآموز کشته یا زخمی شدند.[۴]
پس از عقب‌نشینی یگان هشتصدنفری گارد شاهنشاهی، در ساعت ۸:۳۰ بار دیگر نیروهای گارد به داخل مرکز یورش بردند و سربازان نیروهای هوایی مجبور به سنگربندی در محوطه شدند. مردم و افراد مسلح هم با خراب‌کردن دیوار، به کمک نیروی هوایی آمدند. نخست اسلحه‌خانه را از مهاجمان پس گرفتند و با عقب‌راندن گارد شاهنشاهی از ضلع‌های شمالی و شرقی، در ساعت ۱۰ صبح نبرد میان گارد و مردم به خیابان کشیده شد. ساعت ۱۱، خیابان‌های اطراف با کیسه‌های شن و ماسه، سنگربندی شد و طرفین از بام خانه‌های اطراف یکدیگر را هدف قرار می‌دادند. عاقبت در ساعت ۱۲:۳۰ نیروهای گارد شاهنشاهی صحنه را خالی کردند و غریو «نیروی هوایی پیروز شد» در شهر پیچید. در این درگیری‌ها دست‌کم ۶۳ کشته و ۱۲۰ زخمی به بیمارستان‌های جرجانی و بوعلی منتقل شد. همچنین مدافعان آموزشگاه هوایی، پنج تانک را از کار انداختند.[۵] در این حال سربازان نیروی هوایی برای تجهیز مردم، با ارائه کارت پایان خدمت سربازی، یک قبضه سلاح و هفت فشنگ در اختیار هر متقاضی قرار می‌دادند. همچنین در برخی مساجد، سلاح‌هایی که از اسلحه‌خانه به دست مردم افتاده یا در چند هفته پایانی به دست سربازان فراری، تسلیم شده بود، در اختیار جوانان قرار گرفت.[۶] سیدمحمود طالقانی در پیامی، حمله لشکر گارد به نیروی هوایی را توطئه‌ای برای تفرقه میان فرزندان ارتشی ملت دانست و از هر دو طرف خواست که به مقر خود بازگردند. ایشان ضمن درخواست از سران ارتش برای مجازات مهاجمانِ شبانه به نیروی هوایی، مردم را از مداخله و مقابله شخصی بازداشت.[۷]

افزایش ساعت حکومت‌نظامی

بختیار چاره را در افزایش هفت‌ونیم ساعت بر زمان منع عبور و مرور (حکومت‌نظامی) دید. اطلاعیه شماره چهل فرمانداری نظامی تهران که در ساعت ۱۴ روز ۲۱/۱۱/۱۳۵۷، از رادیو خوانده شد، تردد در خیابان‌های تهران را از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۵ بامداد ممنوع اعلام کرد.[۸] امام‌خمینی فوراً در اطلاعیه‌ای دستور جدید حکومت‌نظامی را بی‌اعتبار دانست و از مردم خواست در صحنه بمانند. ایشان ضمن تأکید بر تمایل خود به تحقق مسالمت‌آمیز و قانونی خواست ملت، اخطار کرد اگر گارد به مقرش برنگردد و سران ارتش جلوی وحشی‌گری و زیاده‌خواهی را نگیرند، با امید به خداوند دستور برخورد خشن خواهد داد. ایشان به مردم تهران توصیه کرد در صورت عقب‌نشینی متجاوزان، در حالت آماده‌باش بمانند و از اعلامیه حکومت‌نظامی که خدعه و خلاف شرع است، نهراسند که به خواست خدا، حق پیروز است.[۹] طالقانی و دیگر اطرافیان امام‌خمینی با یادآوری حوادث هفدهم شهریور، سیزده آبان، دهم دی (مشهد و کرمانشاه) و هشتم بهمن معتقد بودند نظامیان متخلفان حکومت‌نظامی را به خاک و خون خواهند کشید. طالقانی با نگرانی از عواقب مسئله، به امام‌خمینی اصرار کرد تصمیم خود را تغییر دهد؛ اما ایشان بر درستی تصمیم خود تأکید کرد.[۱۰] پس از آن، بازرگان نیز در اعلامیه‌ای حکومت‌نظامی را توطئه علیه انقلاب اسلامی خواند و از مردم خواست آن را نادیده بگیرند.[۱۱] پیام امام‌خمینی بدون فاصله در شهر منتشر شد و ماشین‌های مجهز به بلندگو، لغو حکومت‌نظامی از سوی ایشان را اعلام کردند[۱۲] (ببینید: حکومت‌نظامی).
به‌رغم خاطره جنایات ارتش و با وجود قطع برنامه‌های رادیو تهران در ساعت ۱۵:۴۵ و پخش دوباره اطلاعیه شماره چهل فرمانداری نظامی، مردم صحنه را خالی نکردند. پس از ساعت‌ها زد و خورد خونین میان گارد شاهنشاهی و جوانان و همافران هوادار انقلاب، کلانتری تهران نو (مقر حکومت‌نظامی) در ساعت ۱۶:۳۰ سقوط کرد. کلانتری‌های دیگر نیز در ساعت‌های بعد، به مرور به تصرف مردم درآمد.[۱۳] شدت درگیری و هجوم به کلانتری‌ها، موجب شد فرماندار نظامی تهران، ساعت منع عبور و مرور را تا ساعت ۱۲ ظهر افزایش دهد.[۱۴] در بیست و دو بیمارستان تهران، ۱۷۵ تن کشته و ۶۴۴ نفر زخمی اعلام شد. روز ۲۱ بهمن با گشوده‌شدن زندان اوین در شمال تهران، بسیاری از زندانیان آزاد شدند.[۱۵] کمیته استقبال امام‌خمینی در همین روز اعلام کرد که با توجه به خستگی ناشی از دیدارهای فشرده چند روز اخیر و نیاز به فرصتی برای بررسی و تصمیم‌گیری در موقعیت خطیر نهضت اسلامی، از دیدارهای عمومی امام‌خمینی با مردم کاسته خواهد شد[۱۶]؛ البته پس از عیادت پزشک و رویدادها، دیدارهای عمومی امام‌خمینی، عملاً تا ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ لغو شد.[۱۷] در این بحبوحه و در ساعت ۱۸ روز ۲۱/۱۱/۱۳۵۷، بختیار جلسه شورای امنیت ملی را با حضور سران ارتش و برخی وزیران و معاونانش تشکیل داد.[۱۸]

تلاش برای اجرای کودتا

در ماه‌های پایانی و با روند روبه‌رشد و مهارناپذیر اعتراض‌ها، نظامیان برای شبه‌کودتا و جلوگیری از سقوط سلطنت، پیشنهادهایی داشتند[۱۹] که عمدتاً با راهنمایی یا الگوبرداری از تجریبات کشورهای غربی بود. این طرح‌ها که پیشینه برخی از آنها به سال‌ها قبل و دوران قدرت محمدرضا پهلوی بازمی‌گشت،[۲۰] هرچند با خروج پهلوی و بازگشت امام‌خمینی به ایران، تندتر و جدی‌تر می‌شدند،[۲۱] اما از حرف و نوشته فراتر نمی‌رفتند. هنگامی که رئیس‌جمهور آمریکا تصمیم گرفت برای حفظ منافع کشورش در خاورمیانه، مستقیم و بدون هماهنگی با پهلوی، نماینده‌ای برای مشورت با مقامات ارشد ارتش ایران بفرستد، کودتای نظامیان یکی از گزینه‌های مقامات کاخ سفید بود. ژنرال چهار ستاره «رابرت. ا. داچ هایزر» وظیفه داشت که در صورت ناتوانی دولت بختیار در مهار اعتراض‌ها، با تمام نفوذ و تجربه خود، فرماندهان ارتش را وادارد که با خشونت و خونریزی مانع عقب‌نشینی و سقوط بختیار شوند و اگر امکان ادامه دولت وی نبود، خودشان قدرت را به دست بگیرند[۲۲]؛ اما همچنان‌که محمدرضا پهلوی، از پیش‌بینی و کنترل نارضایتی مردم در یک سال گذشته ناتوان بود، بختیار و نظامیان غیر همدلش نیز نمی‌توانستند کودتای موفقی داشته باشند.
افزون بر جایگاه و نقش رهبری بی‌بدیل امام‌خمینی در پیشرفت انقلاب، برخی موانع یا مشکلات کودتای نظامیان عبارت بود از:

  1. غفلت از عمق و فراگیری اعتراض‌های ۱۳۵۶–۱۳۵۷؛
  2. ناتوانی در درک روحیه ظلم‌ستیزی و شهادت‌طلبی که در یک سال اخیر در اقشار گوناگون مردم زنده شده بود[۲۳]؛
  3. بی‌تصمیمی و اتفاق‌نظر نداشتن محمدرضا پهلوی،[۲۴] آمریکا و سران ارتش دربارهٔ کودتا[۲۵]؛
  4. فقدان جسارت و مسئولیت‌پذیری فرماندهان عالی ارتش[۲۶] (ببینید: بیعت همافران )؛
  5. بی‌برنامگی در زمینه‌سازی کودتا[۲۷]؛
  6. همدلی سربازان و افسران با مردم؛ چنان‌که در مواردی سربازان هنگام دستور تیراندازی به مردم، فرماندهان را به رگبار بسته بودند[۲۸]؛
  7. ریشه مردمی داشتن بدنه ارتش که رویارویی با ملت، وجهه قداست و هیبت آن را از میان می‌برد[۲۹]؛
  8. از هم‌پاشیدگی نیروهای نظامی؛ از میانه ۲۱/۱۱/۱۳۵۷ نیروهای نظامی کاملاً از هم پاشیده و سیستم خبررسانی ارتش و کشور چنان مختل شده بود که سران ارتش از وضع کلانتری‌ها، یگان‌ها و حتی خودشان بی‌خبر بودند. سرعت و پیش‌بینی‌ناپذیری تحولات، مجال برنامه‌ریزی و مدیریت اتفاقات را به بختیار و ستاد بزرگ ارتشتاران نمی‌داد.[۳۰]

غروب ۲۱/۱۱/۱۳۵۷ در جلسه شورای امنیت ملی، گزارش‌های فرماندهان حاکی از پیشروی سریع نیروهای انقلابی و ناتوانی فرمانداری نظامی تهران بود.[۳۱] بختیار که در جلسه صبح مجلس شورای ملی پیروز میدان را کسی خوانده بود که نیم ساعت بیشتر مقاومت کند،[۳۲] پس از شنیدن گزارش‌ها به فرماندار نظامی تهران (مهدی رحیمی، ریاست کل شهربانی کشور) دستور داد که از آن ساعت (حدود ۱۹) مقررات حکومت‌نظامی (برخورد سخت با تظاهرکنندگان و جلوگیری از اجتماعات) اجرا شود و محاصره‌کنندگانِ مرکز آموزش هوایی دوشان‌تپه سرکوب شوند.[۳۳] همچنین از ناصر مقدم، معاون نخست‌وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی (ساواک)، خواست تا طرح بازداشت انقلابیان را[۳۴] اجرا کند.[۳۵] بختیار برخلاف رویه معمول، تنظیم صورت‌جلسه را در جلسه شورای امنیت ملی ضروری ندید.[۳۶]
در این مرحله، رئیس مستشاران نظامی آمریکا در ایران (فیلیپ گست) سران ارتش را از رویارویی با مردم برحذر داشت و توصیه کرد که تنها حفاظت خود و محل‌های کلیدی را بر عهده بگیرند[۳۷] و البته کاری از دست نظامیان برنمی‌آمد. کمبود نیروها و ناتوانی یگان‌ها[۳۸] و حضور مردمی که با دستور امام‌خمینی در خیابان‌ها مانده بودند[۳۹] و محل‌های کلیدی را گام به گام فتح می‌کردند، جایی برای قدرت‌نمایی ارتش نمی‌گذاشت و فکر بازداشت‌کردن انقلابیان نیز به مرحله عمل نرسید.[۴۰]

تصرف مراکز دولتی

روز بیست و دو بهمن ۱۳۵۷، سقوط کلانتری‌ها که موجب دستیابی بیشتر مردم به سلاح می‌شد، شدت درگیری و افزایش تصرفات مردمی را نیز در پی داشت.[۴۱] در تهران، مسلسل‌سازی تسلیحات ارتش، زندان اوین، اداره ساواک سلطنت‌آباد، دو مجلس سنا و شورای ملی، رادیو و تلویزیون، ژاندارمری و شهربانی در این روز به دست مردم افتاد.[۴۲] رادیو و تلویزیون که افراد گارد به‌شدت از آنها محافظت می‌کردند، ساعت ۵ بعد از ظهر روز بیست و دو بهمن به دست گروهی از مردم و مبارزان مسلح تصرف شد. این افراد نخست به ساختمان بی‌سیم و سپس جام جم رسیدند و با پخش نوار سرود «خمینی ای امام» و اعلام «این صدای انقلاب اسلامی ایران است» توسط فضل‌الله محلاتی پیروزی انقلاب اسلامی را اعلام کردند.[۴۳] تمام محله‌ها و خیابان‌های تهران سنگربندی شد و مردم از همه امکانات موجود برای یاری رساندن به یکدیگر استفاده کردند.[۴۴] در این حال نیروهای کمکی لشکر قزوین هم که از روز ۲۱/۱۱/۱۳۵۷ برای کمک به نیروهای گارد حرکت کرده بودند، در رویارویی با مردم کرج از حرکت بازماندند و به تهران نرسیدند.[۴۵]
از سوی دیگر، پس از انتشار خبر وقایع خونین تهران و حکم امام‌خمینی مبنی بر نادیده‌گرفتن حکومت‌نظامی، مردم در شهرهای مختلف ایران به پشتیبانی از قیام تهران، به خیابان‌ها ریختند. در شیراز بخشی از سربازان نیروی هوایی پایگاه تدین (طالقانی فعلی)، به همراه مردم در تظاهرات شرکت کردند. درگیری‌های شیراز که به تصرف تعدادی از کلانتری‌های شهر و ساختمان شهربانی فارس منجر شد، ۴۴ کشته و حدود ۴۲۱ زخمی داشت.[۴۶] تظاهرات و درگیری‌های گسترده در شهرهای دیگر مانند: همدان، قم، تبریز، مشهد، آبادان، ملایر، ساوه، کرمانشاه، کرمان، بندرعباس، خرم‌آباد، اصفهان، سنندج، گرگان، آمل، رشت، فیروزآباد، زنجان، کرج، سیرجان و سبزوار نیز ادامه داشت و کشته و مجروح بسیاری برجای گذاشت.[۴۷] مردم در شهرهای مختلف با حمایت گسترده از دولت بازرگان، به رهبری روحانیان مبارز محلی، مراکز شهربانی، ساواک، استانداری و فرمانداری را تصرف کردند و کمیته‌های مسلح انقلابی تشکیل دادند.[۴۸]

اعلام بی‌طرفی ارتش

اشغال پادگان‌ها به دست مردم و ناتوانی ارتش در کنترل اوضاع، موجب دعوت رئیس ستاد ارتش (عباس قره‌باغی) از فرماندهان برای تشکیل جلسه و تصمیم‌گیری دربارهٔ وضعیت کشور شد.[۴۹] در این جلسه که ساعت ۱۰:۳۰ صبح روز بیست و دو بهمن ۱۳۵۷ با حضور ۲۷ تن از فرماندهان و معاونان آنان و با عنوان شورای عالی نیروهای مسلح تشکیل شد، سرانجام اعلام بی‌طرفی ارتش به اتفاق آرای فرماندهان و رؤسای ادارات و سازمان‌های نظامی، تصویب شد.[۵۰] در این اعلامیه تصریح شد ارتش ایران که وظیفه دفاع از استقلال و تمامیت کشور را به عهده دارد و تاکنون با پشتیبانی از دولت‌های قانونی این وظیفه را به‌خوبی انجام داده است، با توجه به تحولات اخیر کشور و برای پیشگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر، بی‌طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگان‌های نظامی دستور می‌دهد به پادگان‌های خود بازگردند.[۵۱]
روز بیست و دو بهمن، بختیار که در مصاحبه خود مدعی شد رشته کار از دست امام‌خمینی خارج شده است و سنگربندی در خیابان‌ها کار عوامل کمونیست است، در عین حال راه مذاکره با مخالفان مذهبی دولت را باز دانست.[۵۲] وی پس از اعلام همبستگی ارتش، در جلسه بعد از ظهر بیست و دو بهمن در خانه کاظم جفرودی (سناتور سابق) که با هدف استعفای او از نخست‌وزیری و تصمیم‌گیری برای بازگشت نیروهای مسلح به سربازخانه‌ها تشکیل شده بود نیز حاضر نشد و ارتباط با او قطع شد.[۵۳] حمله به مراکز نظامی و دولتی و زندان‌ها، موجب بازداشت نعمت‌الله نصیری رئیس سابق ساواک، مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران، غلامرضا نیک‌پی شهردار سابق تهران، امیرعباس هویدا نخست‌وزیر اسبق، جعفر شفقت وزیر جنگ، عبدالعظیم ولیان استاندار گذشته خراسان، پرویز امینی افشار رئیس پلیس راه و ژاندارمری، نادر جهانبانی معاون فرماندهی نیروی هوایی، سالار جاف نماینده مردم پاوه در مجلس شورای ملی و بسیاری از فرماندهان رژیم شاهنشاهی شد که البته برخی از زندان گریخته بودند. همچنین کسانی چون عبدالعلی بدره‌ای فرمانده نیروی زمینی و محمدامین بیگلری جانشین فرمانده گارد جاویدان و بقراط عیسی جعفریان فرمانده لشکر جنوب در روزهای بیست و دو و بیست و سه بهمن کشته شدند.[۵۴]

پیروزی و دعوت به آرامش و نظم

پس از انتشار اعلامیه بی‌طرفی ارتش، امام‌خمینی با صدور دو پیام خطاب به مردم، از آنان خواست در عین حفظ آرامش و رعایت نظم، آمادگی خود را برای مقابله با حمله احتمالی ارتش حفظ کنند. ایشان همچنین خطاب به امیران ارتش اعلام کرد در صورت جلوگیری از تجاوز ارتش و پیوستن آنان به ملت و دولت قانونی، با آنان مانند برادران ملت رفتار خواهد شد. ایشان ضمن هشدار به مردم، دربارهٔ هر گونه آشوب، هرج و مرج و غارت اموال عمومی و خصوصی، این‌گونه حوادث را موجب تخریب چهره نهضت در جهان دانست و کسانی را که چنین کنند، از جامعه انقلابی ملت ایران مطرود و در پیشگاه خداوند مسئول خواند؛ همچنین با توجه به کامل‌نبودن پیروزی ملت و وجود توطئه‌ها، تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از رهبری و دولت موقت اسلامی را باعث خنثی‌شدن توطئه‌ها ذکر کرد. ایشان با اشاره به سنت اسلامی دربارهٔ خشونت‌نکردن با اسیران، محاکمه و اجرای عدالت دربارهٔ آنان را بر عهده دولت اسلامی دانست.[۵۵] حکم بی‌اعتباری سوگند وفاداری ارتش در زمان طاغوت و وجوب مخالفت با آن نیز در همین روز از سوی امام‌خمینی منتشر شد.[۵۶]
مهدی بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت، در نطق تلویزیونی خود در بیست و دو بهمن ۱۳۵۷ (۱۳/۳/۱۳۹۹ق/۱۱/۲/۱۹۷۹م)، ضمن تشکر از آحاد مختلف مردم و به‌ویژه ارتش به دلیل اعلام بی‌طرفی در مسائل سیاسی، حمایت عباس قره‌باغی از دولت موقت در دیدار خصوصی را نیز به اطلاع مردم رساند.[۵۷] ستاد ارتش روز ۲۳ بهمن رسماً تحویل دولت موقت شد و مهدی بازرگان با اعلام برکناری فرماندهان قدیم، معاونان آنان را تا انتخاب فرمانده جدید، مسئول اداره امور کرد.[۵۸] در همین روزها، تشکیل کمیته‌های انقلاب برای پیشگیری از هرج و مرج و آشفتگی پس از پیروزی، به کمک نیروهای انقلابی و نظارت شورای انقلاب، آغاز شد.[۵۹] این کمیته‌ها وظیفه جمع‌آوری سلاح پخش‌شده میان مردم، ایست و بازرسی‌های خیابانی، حفاظت از اماکن مهم دولتی، همکاری با شهربانی‌ها و کلانتری‌ها، بازداشت عوامل فساد وابسته به رژیم و غیر آن را برعهده داشتند[۶۰] (ببینید: کمیته انقلاب اسلامی).
امام‌خمینی در روز ۲۳ بهمن، با صدور پیامی، تذکراتی را به عنوان تکلیف شرعی الهی و تعهد ملی خطاب به ملت ایران، بیان کرد. مهم‌ترین این تذکرات عبارت بود از: تأکید دوباره بر پیشگیری از هر گونه تخریب و آشوب، نظارت بر حفظ مراکز عمومی و مراقبت از اموال ملت، مهلت‌ندادن به فرصت‌طلبان و بدنام‌کنندگان نهضت، همکاری با مأموران نخست-وزیری موقت، تجمع در مساجد به جای خیابان‌ها، پرهیز از اعمال خلافِ مسیر نهضت، توجه به راهنمایی خطیبان و علما و حمایت و عدم تعرض به نیروهای نظامی و انتظامی که به ملت پیوسته‌اند.[۶۱] ایشان در پیام دیگری ضمن تشکر از ملت ایران و تبریک پیروزی ملت، انقلاب ایران را از دیگر انقلاب‌های دنیا متفاوت شمرد و برای حفظ این پیروزی، ادامه وحدت کلمه برای ساختن ویرانی‌ها و پرهیز از دامن‌زدن به تفرقه فرقه‌ای و مذهبی را مهم دانست. ایشان همچنین تصریح کرد مردم هر گونه سلاح را به مساجد و کمیته‌های انقلاب تحویل دهند تا در اختیار سربازان اسلامی قرار گیرد.[۶۲]
ایشان سلاح‌هایی را که در دست مردم بود، از بیت‌المال مسلمانان دانست که هیچ‌کسی حق خرید و فروش آن را ندارد و تصرف در آن بدون اجازه مقام مسئول حرام است؛ بر همین اساس از مردم خواست تا ضمن تحویل اموال عمومی به مساجد یا کمیته‌ها، کسانی را که راضی به تحویل سلاح نیستند، به کمیته‌ها معرفی کنند. ایشان همچنین با هشدار دربارهٔ تیراندازی بی‌مورد و هدردادن گلوله، مردم را موظف به پرهیز از حمله به مکان‌های نظامی، دولتی و کاخ‌ها دانست و بر رفتار برادرانه مردم با نیروهای ارتشی که از خود ملت هستند، تأکید کرد.[۶۳] گفته شده شاپور بختیار یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در حالی‌که مرزهای کشور به روی فراریان بسته بود، بازداشت شد[۶۴]؛ اما پس از آن به طریقی، از مدرسه رفاه که در آن زندانی بود، فراری داده شد.[۶۵] او پس از فرار، شش ماه در خانه یکی از آشنایان خود پنهان شد و پس از آن به فرانسه رفت[۶۶] (ببینید: شاپور بختیار).
در روزهای پس از بیست و دو بهمن، درگیری‌های پراکنده میان نیروهای باقی‌مانده از رژیم با انقلابیان در سراسر کشور وجود داشت که موجب شهادت افراد زیادی شد. این درگیری‌ها تا سقوط کامل مراکز حساس ادامه داشت[۶۷]؛ چنان‌که صبح روز بیست و چهار بهمن، مقر نخست‌وزیری بازرگان به دست گروهی ناشناس هدف رگبار گلوله قرار گرفت که چریک‌های مسلح پاسخ آن را دادند.[۶۸]

واکنش‌ها

پیروزی نهضت اسلامی مردم ایران، موجب ارسال پیام‌های تبریکی از جانب مراجع تقلید ازجمله سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، سیدکاظم شریعتمداری، سیدعبدالله شیرازی و سیدابوالقاسم خویی شد.[۶۹]
حافظ اسد رئیس‌جمهور سوریه، ضیاءالحق رئیس‌جمهور پاکستان، یاسر عرفات رهبر سازمان آزادی‌بخش فلسطین، حبیب بورقیبه رئیس‌جمهور تونس، ضیاءالرحمن رئیس‌جمهور بنگلادش و کیم ایل سونگ رئیس‌جمهور کره شمالی نیز ازجمله رؤسای کشورهای جهان بودند که با ارسال پیام به امام‌خمینی و دولت بازرگان، پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک گفتند.[۷۰]
افزون بر این، آمریکا و شوروی هم دولت موقت را به رسمیت شناختند و آمادگی خود را برای همکاری با دولت ایران اعلام کردند. کشورهای عرب منطقه نیز به‌تدریج پیروزی انقلاب اسلامی را به نفع ملت عرب و مبارزه با صهیونیسم ارزیابی کردند[۷۱]؛ همچنین دانشجویان، نمایندگان و مردم مسلمان برخی کشورهای اسلامی مانند لیبی، عراق، مصر، فلسطین، عربستان، آفریقای جنوب غربی (سواپو) و سودان، با سفر به ایران و دیدار با امام‌خمینی، پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری جمهوری اسلامی را تبریک گفتند.[۷۲]
سال‌ها پیش از آغاز نهضت اسلامی، امام‌خمینی پیش‌بینی کرده بود که در صورت خشم و خروج مردم، نظامیان به سود اسلام، سلاح را زمین می‌گذارند؛ آن‌گاه نه تنها کاخ نخست‌وزیر که کاخ بالاتر از آن هم باقی نخواهد ماند.[۷۳] پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محمدرضا پهلوی درمانده از درک چرایی و چگونگی پیروزی انقلاب در ۲۲/۱۱/۱۳۵۷ حامیان اصلی خود را متهم می‌کرد. در نگاه وی، آمریکا با تشویق او به ایجاد فضای باز سیاسی، آن هم به شکل شتاب‌زده، کشور را به ورطه سقوط کشید.[۷۴] پهلوی که به دلیل انجام اصلاحات اقتصادی و بالارفتن قیمت نفت، متقاعد شده بود که پیوندش با مردم از هر زمانی عمیق‌تر است،[۷۵] بروز اعتراض‌های سیاسی در کشور را نه به دلیل کاستی‌ها بلکه توطئه قلمداد کرد و معتقد بود هدایت اعتراض‌های مردم نیز در دست ثروتمندانی است که همگی با کشورهای غربی پیوند محکمی دارند.[۷۶] وی همچنین ورود روحانیت به جریان اعتراض‌های سیاسی را به اتحاد سرخ و سیاه تعبیر کرد و معتقد بود معترضان که قصد براندازی رژیم را داشتند، با سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم ایران، اقدامات اصلاحی او را نشانه ضعف دانستند و به تحریک و شورش دامن زدند.[۷۷] در برابر، مقامات آمریکایی معتقد بودند ناتوانی پهلوی و واکنش‌های نسنجیده دولت در برابر اعتراض‌های مردم، موجب اوج‌گیری بحران ایران شد؛ ضمن اینکه دخالت‌های کشورهای دیگر مانند شوروی نیز به وخیم‌ترشدن اوضاع کمک کرد.[۷۸]

بزرگداشت بیست و دوم بهمن

امام‌خمینی در نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی،[۷۹] ضمن تبریک آن به ملت ایران، این پیروزی را پیروزی حق بر باطل، غلبه حزب‌الله بر طاغوت و پیروزی معجزه‌آسای ملت ایران شمرد که در مدت یک سال و با کمترین ضایعه (در مقایسه با انقلاب‌های دیگر) و بزرگ‌ترین دستاورد تحقق یافته و در زیر پرچم «الله اکبر» آزادی و استقلال را برای مردم به ارمغان آورده است. ایشان با تأکید بر صدور انقلاب اسلامی و ادامه مبارزه با دشمنان اسلام، به‌ویژه آمریکا و اسرائیل ادامه ارتباط عادی با کشورهایی مانند آمریکا را تنها در صورت قطع تمام وابستگی‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی کشور و در صورت صلاحدید ملت ممکن دانست.[۸۰]
امام‌خمینی در دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، با اشاره به دو سال گذشته بر ملت و وقایع بسیار تلخ و شیرین آن، ضمن تأکید بر افزایش وحدت کلمه و انسجام اقشار مختلف، از نویسندگان مطبوعات و رسانه‌ها، خطیبان و روحانیان، ارتش و سپاه و بسیج و دیگران خواست تا با هوشیاری در برابر توطئه‌های دشمنان و برای حفظ جمهوری اسلامی که آن را اعجاز بزرگ قرن نامید، از تفرقه، اختلاف، انتقادهای ناصحیح و تضعیف روحیه ملت و نیز دخالت‌های ناصحیح در امور اجرایی کشور دوری کنند و دربارهٔ خطر آمریکا، اسرائیل و متحدانش و نیز کمونیسم بین‌الملل هوشیار باشند.[۸۱] ایشان با تجلیل از شهدا و مجروحان و خانواده‌های آنان، جهاد در راه عقیده را شکست‌ناپذیر شمرد و ملتی را که راه خود را صراط مستقیم انسانیت قرار داده و به جهاد مقدس پرداخته، پیروز قطعی خواند.[۸۲] افزون بر این، ایشان در دیدار با ارتشیان، با اشاره به پیوند ارتش و ملت، این اتحاد را که از مهم‌ترین ارزش‌های بیست و دو بهمن و رمز پیروزی بود، سرمشق همیشه ملت دانست و با تأکید بر دشوارتربودن حفظ پیروزی از خود پیروزی، به تبیین ویژگی‌ها و مفاسد دیکتاتوری و لزوم پرهیز از آن پرداخت.[۸۳]
امام‌خمینی همچنین در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال‌های بعد تا سال ۱۳۶۶ هر سال با صدور پیام بیست و دو بهمن را ارج می‌نهاد و در این مناسبت، به اقتضای مسائل کلی انقلاب، نظام و کشور و نیازهای روز، رهنمودهای خود را خطاب به مردم و مسئولان مطرح می‌کرد.[۸۴] نیز به همین مناسبت سال ۱۳۶۰ در نامه‌ای به سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، رئیس دیوان عالی کشور خواهان گسترش عفو زندانیان و عدم سخت‌گیری در تهیه فهرست آنان شد.[۸۵] ایشان در سال‌های بعد نیز به همین مناسبت زندانیانی را که شرایط مشخصی داشتند، مورد عفو قرار می‌داد[۸۶] (ببینید: عفو عمومی). در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، هر سال جشن‌هایی در سراسر کشور برپا می‌شود. این جشن‌ها از سال ۱۳۶۰ تاکنون، از دوازدهم تا بیست و دوم بهمن به عنوان دهه فجر برگزار می‌گردد (ببینید: دهه فجر انقلاب اسلامی). راهپیمایی سراسری روز بیست و دوم بهمن نیز از زمان حیات امام‌خمینی به بعد ادامه داشته است (ببینید: تظاهرات).

پانویس

  1. کیهان، روزنامه، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷، ۳
  2. مؤسسه تنظیم، کوثر، ۳/۳۲۶
  3. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۱۴–۱۱۶
  4. کیهان، روزنامه، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷، ۸؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۱۳–۳۱۵ و ۳۱۷؛ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۳۴۶–۳۴۸
  5. اطلاعات، روزنامه، ۲۱ و ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۱، ۲؛ کیهان، روزنامه، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷، ۱ و ۸؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۱۵–۳۱۶، ۳۲۰، ۳۲۲ و ۳۲۴–۳۲۵
  6. کیهان، روزنامه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۲؛ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران، ۲/۱۱۳۹
  7. کیهان، روزنامه، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷، ۸
  8. کیهان، روزنامه، ۲۱ و ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۱، ۲، ۸؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۱۷–۳۲۱؛ هایزر، مأموریت مخفی، ۴۵۱
  9. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۲۱–۱۲۲
  10. منصوری، خاطرات، ۲۸۲؛ بازرگان، خاطرات، ۲/۳۲۴؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۸۴–۱۸۵؛ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۷۲–۱۷۳
  11. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۳۰؛ اطلاعات، روزنامه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۸
  12. کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران، ۲/۱۱۴۰–۱۱۴۱؛ رفیق‌دوست، خاطرات، ۱۵۷؛ قاسم‌پور، دهه سرنوشت‌ساز، ۲۱۵
  13. بازرگان، خاطرات، ۲/۳۲۴؛ کیهان، روزنامه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۲؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۲۲، ۳۲۹–۳۳۲ و ۳۴۸
  14. ذاکری، طلوع خورشید، ۷۴۸؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۷۸
  15. بازرگان، خاطرات، ۲/۳۲۴؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۳/۲۳۰؛ کیهان، روزنامه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۱ و ۲
  16. کیهان، روزنامه، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷، ۲
  17. ذاکری، طلوع خورشید، ۷۵۰
  18. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۱۹ و ۳۲۳
  19. مذاکرات شورای فرماندهان، مثل برف آب خواهیم شد، ۷۶–۷۸ و ۱۴۷–۱۴۹؛ هایزر، مأموریت مخفی، ۶۵، ۷۷ و ۸۳؛ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۳۸۸
  20. هایزر، مأموریت مخفی، ۳۰۲–۳۰۴ و ۳۲۱
  21. مذاکرات شورای فرماندهان، مثل برف آب خواهیم شد، ۲۱۹–۲۲۱ و ۲۲۷–۲۲۹؛ هایزر، مأموریت مخفی، ۲۲۴ و ۲۳۷
  22. هایزر، مأموریت مخفی، ۴۱، ۴۹، ۱۲۷، ۱۶۹–۱۷۰ و ۳۰۵–۳۰۷
  23. هایزر، مأموریت مخفی، ۴۶۹؛ مذاکرات شورای فرماندهان، مثل برف آب خواهیم شد، ۲۳۴ و ۲۳۷–۲۴۱
  24. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۱۵۲–۱۵۳ و ۱۶۴–۱۶۵؛ هایزر، مأموریت مخفی، ۱۵۴ و ۳۰۴؛ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۵۴۰
  25. مذاکرات شورای فرماندهان، مثل برف آب خواهیم شد، ۱۷۳–۱۷۵؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۲۹۹–۳۰۰ و ۳۶۱؛ هایزر، مأموریت مخفی، ۴۱، ۲۰۲، ۳۷۶–۳۷۷، ۴۴۹ و ۴۶۴؛ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۵۳۶–۵۴۰
  26. هایزر، مأموریت مخفی، ۶۵
  27. هایزر، مأموریت مخفی، ۱۰۱، ۱۰۳ و ۱۲۶
  28. مذاکرات شورای فرماندهان، مثل برف آب خواهیم شد، ۶۶–۶۷ و ۲۳۷–۲۳۸؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۷۰–۷۱، ۱۱۳، ۲۰۳–۲۰۴ و ۳۳۶–۳۳۸
  29. مذاکرات شورای فرماندهان، مثل برف آب خواهیم شد، ۲۲۸، ۲۳۴ و ۲۳۸؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۱۱۳
  30. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۳۰–۳۳۱، ۳۳۴–۳۳۵، ۳۴۲–۳۴۵، ۳۵۲–۳۵۳ و ۳۷۸–۳۷۹
  31. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۲۳–۳۲۵
  32. کیهان، روزنامه، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷، ۸
  33. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۲۵
  34. مذاکرات شورای فرماندهان، مثل برف آب خواهیم شد، ۷۱–۷۴، ۸۶ و ۱۷۰–۱۷۲؛ آذربرزین، فرماندهی و نافرمانی، ۴۷۹
  35. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۲۵ و ۳۲۹
  36. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۲۶–۳۲۷
  37. هایزر، مأموریت مخفی، ۴۵۱
  38. اطلاعات، روزنامه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۲، ۷ و ۸؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۲۳–۳۲۵، ۳۳۱–۳۳۲، ۳۳۴ و ۳۴۰–۳۴۵
  39. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۲۰–۳۲۵، ۳۲۹–۳۳۲ و ۳۴۲
  40. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۲۵–۳۲۶ و ۳۴۶–۳۴۷
  41. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله، ۲/۵۰۸؛ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۷۳–۱۷۴
  42. اطلاعات، روزنامه، ۲۳/۱۱/۱۳۵۷، ۴؛ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران، ۲/۱۱۴۲–۱۱۴۳
  43. محلاتی، خاطرات، ۱۱۳–۱۱۴؛ کیهان، روزنامه، ۲۳/۱۱/۱۳۵۷، ۵
  44. طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۳/۲۳۴؛ کیهان، روزنامه، ۲۳/۱۱/۱۳۵۷، ۳ و ۱۲/۱۱/۱۳۵۷، ۶
  45. کیهان، روزنامه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۲؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۳۷
  46. مؤسسه تنظیم، کوثر، ۳/۳۴۴؛ کیهان، روزنامه، ۲۳/۱۱/۱۳۵۷، ۵
  47. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله، ۲/۵۰۸؛ کیهان، روزنامه، ۲۳/۱۱/۱۳۵۷، ۱، ۵، ۷ و ۲۴/۱۱/۱۳۵۷، ۷؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۳/۳۴۴–۳۴۶
  48. کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران، ۲/۱۱۴۵؛ کیهان، روزنامه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۲، ۳، ۵ و ۷
  49. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۳۹–۳۴۸
  50. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۴۹–۳۶۵؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۳/۲۳۷–۲۳۸؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله، ۲/۳۸۷–۳۹۲
  51. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۶۵
  52. کیهان، روزنامه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۲
  53. بازرگان، خاطرات، ۲/۳۲۷؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۷۴؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله، ۲/۳۹۸–۴۰۱
  54. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، ۳۷۰؛ کیهان، روزنامه، ۲۳/۱۱/۱۳۵۷، ۲، ۴، ۸ و ۲۴/۱۱/۱۳۵۷، ۲، ۶، ۸؛ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران، ۲/۱۱۴۳
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۲۴–۱۲۶
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۲۷
  57. کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران، ۲/۱۱۴۴؛ کیهان، روزنامه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷، ۸
  58. کیهان، روزنامه، ۲۳/۱۱/۱۳۵۷، ۲
  59. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۱۹۸؛ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۷۷
  60. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۲۰۰
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۲۸–۱۲۹
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۳۰–۱۳۳
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۳۷
  64. کیهان، روزنامه، ۲۴/۱۱/۱۳۵۷، ۱
  65. کیهان، روزنامه، ۲۷/۱۱/۱۳۵۸
  66. دهمرده، دولت بختیار و تحولات، ۲۵۰
  67. کیهان، روزنامه، ۲۴/۱۱/۱۳۵۷، ۶، ۷ و ۲۵/۱۱/۱۳۵۷، ۷
  68. کیهان، روزنامه، ۲۴/۱۱/۱۳۵۷، ۱ و ۲
  69. کیهان، روزنامه، ۲۳/۱۱/۱۳۵۷، ۴ و ۲۴/۱۱/۱۳۵۷، ۲؛ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران، ۲/۱۱۴۴–۱۱۴۵
  70. ← امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۲۳، ۱۸۰ و ۲۴۸؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۲۰۹–۲۱۰
  71. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۲۱۰
  72. ← امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۵۰۲ و ۷/۶۵، ۱۴۰–۱۴۱، ۲۵۳
  73. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۰۶
  74. پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۶۰–۳۶۷
  75. میلانی، نگاهی به شاه، ۴۶۵–۴۶۶
  76. پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۲۹
  77. پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۳۲۹–۳۳۵
  78. موس، توطئه در ایران، ۲۹–۳۱؛ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۴۵۱–۴۶۱
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۸
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۶–۱۴۸
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۷۲–۷۷
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۷۹–۸۰
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۸۶–۹۴
  84. ←امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۶–۲۸؛ ۱۷/۳۰۳–۳۰۷، ۳۱۶–۳۲۸؛ ۱۸/۳۲۸–۳۴۷؛ ۱۹/۱۴۶–۱۶۱ و ۲۰/۱۹۶–۲۰۱، ۲۰۱–۲۰۶، ۴۷۰–۴۷۳
  85. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۲
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۹۱؛ ۱۸/۳۸۷ و ۲۱/۲۶۹

منابع

  • آذربرزین، شاپور (عبدالله)، فرماندهی و نافرمانی، به کوشش حسین دهباشی، تهران، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، چاپ دوم، ۱۳۹۴ش.
  • اطلاعات، روزنامه، ۲۱، ۲۲ و ۲۳/۱۱/۱۳۵۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • بازرگان، مهدی، خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، تدوین غلامرضا نجاتی، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، سیمرغ، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • دهمرده، برات، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • ذاکری، علی‌اکبر، طلوع خورشید، سال‌شمار زندگانی امام‌خمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
  • رفیق‌دوست، محسن، خاطرات محسن رفیق‌دوست، تدوین داود قاسم‌پور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • قاسم‌پور، داوود، دهه سرنوشت‌ساز، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • قره‌باغی، عباس، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبدعباس قره‌باغی، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  • کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • کیهان، روزنامه، ۱۲/۱۱/۱۳۵۷.
  • کیهان، روزنامه، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵/۱۱/۱۳۵۷ و ۲۷/۱۱/۱۳۵۸ش.
  • محلاتی، فضل‌الله، خاطرات و مبارزات شهید فضل‌الله محلاتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • مذاکرات شورای فرماندهان ارتش، مثل برف آب خواهیم شد، بی‌جا، بی‌نا، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش.
  • منصوری، جواد، خاطرات جواد منصوری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • موس، رابرت، توطئه در ایران، ترجمه محمدرضا ترابی، لندن، انستیتو مطالعه منازعات، چاپ اول، ۱۳۵۷ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، کوثر، مجموعه سخنرانی‌های امام‌خمینی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
  • میلانی، عباس، نگاهی به شاه، تورنتو ـ کانادا، نشر پرشین سیرکل، چاپ اول، ۱۳۹۲ش (۲۰۱۳م).
  • ناطق نوری، علی‌اکبر، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷–۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • هایزر، رابرت، مأموریت مخفی هایزر در تهران، ترجمه محمدحسین عادلی، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.

پیوند به بیرون