شاپور بختیار

از ویکی امام خمینی
(تغییرمسیر از بختیار)
شاپور بختیار.jpg
شناسنامه
نام کاملشاپور بختیار
زادروزسال ۱۲۹۴
شهر تولدشهرکرد
کشور تولدایران
تاریخ درگذشت۱۶ مرداد ۱۳۷۰
شهر درگذشتپاریس
کشور درگذشتفرانسه
آرامگاهقبرستان مون پارناس
اطلاعات سیاسی
پست‌هاعضو جبهه ملی، دبیرکل حزب ایران و آخرین نخست‌وزیر رژیم پهلوی
اطلاعات علمی و مذهبی
تالیفاتسی و هفت روز پس از سی و هفت سال، یکرنگی و خاطرات

شاپور بختیار، عضو جبهه ملی، دبیرکل حزب ایران و آخرین نخست‌وزیر رژیم پهلوی.

شاپور بختیار در سال ۱۲۹۴ش متولد شد. او تحصیلات ابتدائی را در شهرکرد و دوره متوسطه را در اصفهان و بیروت به پایان رساند و دکترای حقوق بین‌الملل عمومی و علوم سیاسی را از دانشگاه سوربن فرانسه اخذ کرد.

بختیار در سال ۱۳۲۴ به ایران بازگشت و مناصب دولتی را در دولت محمد مصدق و قوام در کارنامه خود دارد و با اوج‌گیری مسائل سیاسی، به عضویت حزب ایران درآمد. او در دهه سی، در فعالیت‌های سیاسی خود محکومیت‌ها و زندان را تجربه کرد و پس از آزادی، به فعالیت‌های اقتصادی پرداخت.

وی در آستانه اوج‌گیری مبارزات نهضت امام‌خمینی در عرصه سیاست فعال شد و برخلاف نظر هم‌مسلکان ملی خود، نخست‌وزیری محمدرضا پهلوی را پذیرفت ولی با تعیین دولت موقت توسط امام‌خمینی و پیروزی انقلاب، دولت وی سقوط کرد.

با پیروزی انقلاب، بختیار شش ماه در خانه یکی از آشنایان خود پنهان شد و پس از آن به فرانسه رفت اما دست از مخالفت با نظام جمهوری اسلامی نکشید. وی در برنامه‌ریزی برای اجرای کودتای نوژه نیز نقش داشت و نهایتاً در سال ۱۳۷۰ در محل سکونت خود در حوالی شهر پاریس در ۷۶ سالگی به قتل رسید.

ولادت و نسب

شاپور بختیار در سال ۱۲۹۴ متولد شد.[۱] پدر او محمدرضا (سردار فاتح) به همراه چند تن از سران بختیاری و قشقایی در فروردین ۱۳۱۳ به دلیل اختلاف میان عشایر و رضاشاه پهلوی، در دیوان حرب قشون به اعدام محکوم و در محوطه زندان قصر اعدام شدند.[۲] وی همچنین در هفت‌سالگی مادر خود را از دست داد.[۳]

تحصیلات

بختیار تحصیلات ابتدایی را در شهرکرد آغاز کرد و دوره متوسطه را نخست در اصفهان و سپس در بیروت به پایان برد.[۴] او در سال ۱۳۱۳ به ایران بازگشت و در ۱۳۱۶ راهی فرانسه شد و موفق به گرفتن مدرک دکترای حقوق بین‌الملل عمومی از دانشگاه پاریس و دکترای علوم سیاسی از دانشکده علوم سیاسی از دانشگاه سوربن گردید[۵] و پس از ازدواج با دختری فرانسوی، در سال ۱۳۱۹ برای مبارزه با نازی‌ها داوطلب خدمت سربازی در ارتش فرانسه شد.[۶] وی به زبان‌های فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی و نیز ادبیات فارسی تسلط داشت.[۷]

سمت‌ها

او در سال ۱۳۲۴ به ایران بازگشت و در وزارت کار و تبلیغات استخدام شد.[۸] پس از آن مسئولیت‌هایی چون مدیرکل اداره کار خوزستان (۱۳۲۸)، مشاور وزیر کار (۱۳۲۹)، معاونت وزارت کار در دولت مصدق (۱۳۳۰) و کفالت وزارت کار در دولت پنج‌روزه قوام (۱۳۳۱) را به عهده گرفت.[۹] هم‌زمان با تصویب قانون ملی‌شدن صنعت نفت و اوج‌گیری جریان‌های سیاسی به عضویت حزب ایران از طیف جبهه ملی درآمد و تا آخر عضو آن باقی ماند.[۱۰]
بختیار در جریان محاکمه محمد مصدق به اتهام اخلالگری و توهین به مقام سلطنت بازداشت و به سه سال زندان تأدیبی محکوم شد،[۱۱] اما پس از سپری‌کردن نیمی از دوران محکومیت بخشودگی شامل او شد.[۱۲] او بار دیگر در سال ۱۳۴۰ در زمان نخست‌وزیری علی امینی ۲۳ روز بازداشت شد و پس از آن، به دنبال تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۰ که در اعتراض به اخراج برخی از دانش‌آموزان دبیرستان‌ها انجام شده بود، با اینکه وی در این تظاهرات حضور نداشت، به مدت شش‌ماه‌ونیم به زندان افتاد.[۱۳] در بهمن ۱۳۴۱ نیز برای مهار مخالفت‌های صورت‌گرفته در زمان همه‌پرسی انقلاب سفید بازداشت شد و مدت هفت‌ماه در زندان به سر برد.[۱۴] وی پس از آزادی به فعالیت‌های اقتصادی پرداخت و مدتی مدیریت کارخانه‌های وطن اصفهان و آبگینه قزوین را بر عهده داشت.[۱۵] در ماه‌های آخر نخست‌وزیری امیرعباس هویدا، بختیار به همراه کریم سنجابی و داریوش فروهر در نامه سرگشاده‌ای به محمدرضا پهلوی، خواستار فضای باز سیاسی و اصلاح امور شدند.[۱۶]

دوران نخست‌وزیری

پس از اوج‌گیری مبارزات اسلامی مردم در سال ۱۳۵۷ به رهبری امام‌خمینی و تلاش ناموفق محمدرضا پهلوی برای غلبه بر بحران کشور، تشکیل دولت ائتلاف ملی با حضور چهره‌های ملی‌گرا مانند غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی در دستور کار وی قرار گرفت،[۱۷] اما ملی‌گرایان نپذیرفتند و سرانجام بختیار نخست‌وزیری را پذیرفت.[۱۸] بختیار بدون توجه به توصیه اعضای جبهه ملی دربارهٔ لزوم جلب حمایت امام‌خمینی و روحانیان پیش از پذیرش نخست‌وزیری، قبول مسئولیت کرد.[۱۹] وی روز ۲۴ آذر ۱۳۵۷ در دیدار با محمدرضا پهلوی وفاداری خود به نظام سلطنت و توانایی تشکیل دولت ملی در چارچوب قانون اساسی را در صورت رأی اعتماد مجلس اعلام کرد[۲۰] همچنین در جلسات بعدی، خروج پهلوی از کشور را در کنار شرایط دیگر، شرط پذیرش نخست‌وزیری دانست.[۲۱]
امام‌خمینی ۷ دی ۱۳۵۷، تلاش بختیار برای تشکیل دولت را ناموفق خواند و اظهار داشت در صورت تشکیل دولت نیز ایشان آن را تأیید نخواهد کرد.[۲۲]
محمدرضا پهلوی با پذیرش خروج از ایران در ۱۴ دی ۱۳۵۷ انتصاب بختیار را به نخست‌وزیری اعلام کرد[۲۳] و از نمایندگان دو مجلس خواست در یک جلسه مشترک به او رأی اعتماد بدهند.[۲۴] در این روز رابرت هایزر معاون فرماندهی ناتو برای جلب حمایت ارتش از بختیار وارد ایران شد.[۲۵] بختیار پس از معرفی از طرف پهلوی، در مصاحبه خود از امام‌خمینی که او را شخصیتی مورد احترام خواند، دعوت کرد به میهن بازگردد.[۲۶] امام‌خمینی بازگشت خود را بی‌نیاز از دعوت دانست و به وقت مقتضی واگذاشت.[۲۷] بختیار به محض انتشار خبر نخست‌وزیری‌اش، از جبهه ملی اخراج شد.[۲۸] امام‌خمینی بعدها این کار جبهه ملی را اقدام احتیاطی برای حفظ خود شمرده است.[۲۹] افزون بر این، مخالفت‌های چندباره امام‌خمینی با دولت بختیار و غیرقانونی خواندن آن[۳۰] انتخاب گروهی صاحب اعتبار و مقبول برای هیئت دولت او را دشوار ساخت.[۳۱]

ایشان در ۱۸ دی ۱۳۵۷، ضمن آنکه بختیار را خائن خواند.[۳۲] تقاضای رسمی جیمی کارتر رئیس‌جمهور آمریکا از طریق نماینده رئیس‌جمهور فرانسه، مبنی بر موافقت با دولت وی را رد کرد و افزود بر فرض که ایشان چنین خطایی مرتکب شود، اما ملت ایران نخواهد پذیرفت،[۳۳] چنان‌که در ۲۲ دی، با تأکید بر اینکه بختیار در نظر دارد محمدرضا پهلوی را حفظ کند، با آمریکا بند و بست دارد و غیرقانونی است[۳۴] هر گونه همکاری با دولت غاصب وی را از نظر شرعی حرام و از نظر قانونی جرم دانست. ‏[۳۵]
مجلس شورای ملی در ۲۶ دی ۱۳۵۷[۳۶] از مجموع ۲۰۵ رأی، با ۱۴۹ رأی موافق، ۴۳ رأی مخالف و ۱۳ رأی ممتنع به وزرای بختیار رأی اعتماد داد.[۳۷] بختیار به گمان خود برای جلب نظر روحانیان اعلام کرد اداره سازمان اوقاف به روحانیان واگذار می‌شود و دولت تنها بر حساب‌های آن نظارت خواهد کرد.[۳۸] پس از رأی اعتماد مجلس، محمدرضا پهلوی بی‌درنگ ایران را به مقصد مصر ترک کرد. (ببینید: فرار شاه)

موضع‌گیری امام در برابر دولت بختیار

امام‌خمینی در ۲۷ دی ۱۳۵۷، ضمن بی‌اعتنایی به دولت بختیار، رفتن پهلوی را به ملت ایران تبریک گفت و اعلام کرد که به‌زودی دولت موقت تشکیل خواهد داد.[۳۹] موضع‌گیری امام‌خمینی در برابر بختیار و امریکایی‌خواندن او[۴۰] همچنین تظاهرات گسترده مردم در سراسر کشور که بختیار را نوکر بی‌اختیار شاه و آمریکا خواندند، مشروعیت و اقتدار وی را از میان برد و با وجود برنامه‌ها و اصلاحات فراوان وعده داده‌شده در مصاحبه‌ها، وی توفیقی در اجرای آنها نیافت.[۴۱] امام‌خمینی از ملت ایران به‌ویژه ایل بختیاری خواست تا با تظاهرات و ابراز نارضایتی علیه بختیار به پا خیزند و دولت او را ساقط کنند؛ زیرا به اعتقاد ایشان، بختیار با پذیرش دولت علاوه بر ملت ایران، به ایل بزرگ بختیاری نیز که پشتوانه ایران به‌شمار می‌رفت و مورد ستم رضاشاه قرار گرفته بود، خیانت کرد.[۴۲] ایشان همچنین در پیامی، دولت آمریکا را از حمایت بختیار برحذر داشت و تأکید کرد برای ثبات و آرامش منطقه بهتر است بختیار و ارتش در امور دخالت نکنند؛ همچنین از آمریکا خواست که به ارتش توصیه کند از بختیار اطاعت نکنند و در این صورت است که ایشان نیز ملت را به سکوت فرا می‌خواند و این امر به سود همه تمام خواهد شد.[۴۳] از نظر امام‌خمینی دولت بختیار به دو دلیل غیرقانونی بود:

  1. این دولت از سوی رژیمی تعیین شده بود که خود پایگاه مردمی نداشت و تظاهرات مردم به‌ویژه در روزهای تاسوعا و عاشورا، همچون یک همه‌پرسی، دلیلی بر غیرقانونی‌بودن رژیم بود.
  2. مجلس شورای ملی و مجلس سنا نیز که وظیفه رأی اعتماد به دولت را داشتند، هیچ‌یک نماینده ملت ایران نبودند.[۴۴]

امام‌خمینی همچنین بختیار را مهره بیگانگان،[۴۵] غاصب منصب نخست‌وزیری،[۴۶] نوکر شاه و آمریکا،[۴۷] و دارای خوی بیابانی[۴۸] معرفی کرد. ایشان با اشاره به حمایت آمریکا از بختیار، بر برنامه این کشور برای تربیت افرادی که سال‌ها به شکل موجه در میان مردم زندگی و مبارزه می‌کنند ولی در واقع مهره کشورهای ابرقدرت برای حفظ منافع آنها در وقت نیاز هستند، تأکید کرد.[۴۹]
پس از مخالفت‌های پیاپی امام‌خمینی با دولت بختیار، مبارزات مردم گسترش یافت[۵۰] امام‌خمینی پس از تظاهرات به مناسبت اربعین حسینی در ۲۹ دی ۱۳۵۷ در پیامی اعلام کرد به‌زودی به ایران بازخواهد گشت.[۵۱] در برابر تصمیم ایشان، بختیار با برگزاری جلسه اضطراری شورای امنیت ملی، دستور بستن فرودگاه تهران را صادر کرد.[۵۲] در پی این تصمیم جمعیت بسیاری از مردم در اطراف فرودگاه مهرآباد جمع شدند.[۵۳] امام‌خمینی طی پیامی به ملت ایران، این اقدام دولت بختیار را حرکت مذبوحانه و غیرانسانی از دولتی غاصب و متظاهر به قانون اساسی دانست که نمی‌تواند راه ملت ایران را منحرف کند. ایشان خاطرنشان کرد این دولت بر خلاف تمام موازین اسلامی و انسانی بارها مطالبی را ازجمله مذاکره با دولت غیرقانونی، به دروغ به ایشان نسبت داده است که صحیح نیست. ایشان تأکید کرد اینان عمّال اجانب هستند که در زیر پوشش قانون اساسی خیانت خود را پنهان کرده با کمال بی‌شرمی تصمیم دارند «شاه مخلوع» و فراری را به کشور برگردانند و حکومت جابرانه او را بار دیگر بر کشور تحمیل کنند. ایشان ضمن تشکر از مردمی که برای استقبال از ایشان به تهران آمده بودند، سفر خود را به تعویق انداخت و اعلام کرد روز هشتم بهمن به میهن بازخواهد گشت.[۵۴]
گسترش اعتراضات به جلوگیری از ورود امام‌خمینی[۵۵] بختیار را مصمم ساخت تا شخصاً به پاریس برود و با امام‌خمینی مذاکره کند،[۵۶] اما ایشان، دیدار بختیار با خود را مشروط به استعفای او از نخست‌وزیری اعلام کرد.[۵۷] سرانجام وی که موفق نشده بود برای مذاکره با ایشان به پاریس سفر کند، در ۹ بهمن ۱۳۵۷، در مصاحبه مطبوعاتی از برداشته‌شدن منع برای بازگشت ایشان به میهن سخن گفت و دستور بازگشایی فرودگاه را صادر کرد.[۵۸] امام‌خمینی نیز در همین روز در طی پیامی به ملت ایران، اطاعت از دولت بختیار را اطاعت از طاغوت، حرام و مخالف رضای خدا دانست و از ارتش و کارمندان دولت خواست از اطاعت وی خوداری کنند.[۵۹] ایشان همچنین با نقد ادعای ملی‌گرایی بختیار، پشتیبانی دولت‌های انگلستان و آمریکا از او، اشغال پست نخست‌وزیری بدون مجوز قانونی و بر خلاف خواست ملت، و عدم احترام به آرای عمومی را نشانه ملی‌گرانبودن وی شمرد.[۶۰]

ورود امام به ایران و تشکیل دولت موقت

امام‌خمینی روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، در میان استقبال بی‌سابقه مردم به ایران بازگشت (ببینید: بازگشت امام‌خمینی) و در آغاز ورود، در سخنان کوتاهی در فرودگاه مهرآباد بدون نام‌بردن از بختیار، او را تهدید کرد که اگر به فکر بازگرداندن پهلوی یا حفظ رژیم سلطنتی باشد، با پاسخ ملت روبه‌رو خواهد شد.[۶۱] همچنین در سخنرانی تاریخی خود در بهشت زهرا (س)، ضمن تأکید مجدد بر غیرقانونی‌بودن دولت بختیار و وکلای دو مجلس[۶۲] اعلام کرد که به واسطه حق شرعی خود و حمایت و پشتیبانی ملت، ایشان خود دولت تعیین خواهد کرد. ایشان در این سخنرانی، همراه با جمله معروف «من دولت تعیین می‌کنم! من توی دهن این دولت می‌زنم!»، بختیار را شخصی شمرد که نه تنها مردم او را قبول ندارند، بلکه حتی ارتش و دوستان وی در جبهه ملی نیز وی را قبول ندارند و تنها آمریکا و انگلیس از او پشتیبانی می‌کنند.[۶۳]
پس از بازگشت امام‌خمینی، بختیار جلسه شورای امنیت ملی را با حضور سران ارتش به منظور بررسی آثار این بازگشت برگزار و در نهایت تأکید کرد که آماده هر نوع اقدامی حتی استفاده از ارتش برای دفاع از دولت خود است.[۶۴] وی همچنین در ۱۵ بهمن در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد همه دیدگاه‌های امام‌خمینی را در لباس قانون تحقق می‌بخشد، اما در اصول با هیچ‌کس سازش نمی‌کند و اجازه تشکیل دولت موقت را نمی‌دهد.[۶۵]
امام‌خمینی در حکم ۱۵ بهمن خود، مهدی بازرگان را که شورای انقلاب پیشنهاد کرده بود، رئیس دولت موقت معرفی کرد.[۶۶] و در ۱۶ بهمن اعلام شد (ببینید: مهدی بازرگان و دولت موقت) بختیار در واکنش به این انتخاب، آن را شوخی خواند و تهدید کرد در صورت ورود نمایندگان دولت جدید به وزارتخانه‌ها، بازداشت خواهند شد.[۶۷] وی همچنین دولت بازرگان را دولت سایه خواند و گفت در یک کشور دو دولت معنا ندارد،[۶۸] این در حالی بود که بختیار در کنار جنگ لفظی آغازشده، اقدامات متعدد دیگری نیز برای غلبه بر بحران انجام داد؛ ازجمله این اقدامات می‌توان به تصویب لوایح محاکمه وزرای سابق و انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در مجلس و اعلام آن به دولت و نیز پایان‌دادن به مأموریت اردشیر زاهدی، سفیر ایران در واشینگتن اشاره کرد.[۶۹]

وی در جلسه مجلس شورای ملی در ۱۷ بهمن، پس از تصویب لایحه و محاکمه وزرای گذشته، اعلام کرد به منظور حفظ وحدت حاضر است با مخالفان مذاکره کند و تغییر و تبدیل در محدوده قانون را نیز می‌پذیرد،[۷۰] حال آنکه امام‌خمینی از آغاز این دست از اقدامات سطحی بختیار را انحراف اذهان عمومی از ماده فساد یعنی محمدرضا پهلوی و رژیم شاهنشاهی می‌دانست.[۷۱]

استعفا از نخست‌وزیری و فرار از ایران

با اوج‌گیری تظاهرات و آغاز درگیری‌ها و پیوستن بخش‌هایی از ارتش به انقلابیان، بختیار در حالی‌که در مصاحبه خود مدعی شد رشته کار از دست امام‌خمینی خارج شده است و سنگربندی در خیابان‌ها کار عوامل کمونیست است، راه مذاکره با مخالفان مذهبی دولت را بازشمرد.[۷۲] پس از اعلام بی‌طرفی ارتش در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بختیار در صبح روز ۲۲ بهمن، ضمن تماس با دفتر مهدی بازرگان، ساعت چهار بعد از ظهرِ همان روز را برای تقدیم استعفانامه خود به نخست‌وزیر دولت موقت، تعیین کرد؛ اما سرعت رویدادهایی که منجر به پیروزی انقلاب شد، وی را از حضور در این جلسه بازداشت[۷۳] این در حالی است که امام‌خمینی دولت بختیار را به خاطر غیرقانونی‌بودن، قابل استعفا نمی‌دانست.[۷۴]

گفته شده بختیار پس از فرار از محل نخست‌وزیری، به مدت شش ماه در خانه یکی از آشنایان خود پنهان شد و پس از آن به فرانسه رفت،[۷۵] همچنین گفته شده وی بازداشت شد،[۷۶] اما از مدرسه رفاه که در آن زندانی بود، فراری داده شد[۷۷] و گفته شده در دوران نخست‌وزیری بازرگان و به کمک او از مرز زمینی بازرگان به خارج از کشور رفت.[۷۸] به اعتقاد امام‌خمینی بختیار بی‌عقلی کرد[۷۹] و اگر به نصیحت ایشان گوش داده بود و دولت را تقدیم ملت می‌کرد، علاوه بر اینکه نخست‌وزیر باقی می‌ماند، قهرمان می‌شد.[۸۰]

اقدامات علیه ایران در داخل و خارج

بختیار در دوران ۳۷روزه نخست‌وزیری‌اش، علاوه بر مقابله با انقلاب اسلامی و اقدامات خونبار و برخی دست‌اندازی‌های مالی به اموال ملت، قرارداد خرید وسایل نظامی از آمریکا و انگلیس را که دولت ایران بسته بود و بیشتر پول آن را که حدود یازده میلیارد دلار بود و به عنوان پیش‌قسط پرداخت شده بود، لغو کرد.[۸۱] او که به اعتقاد امام‌خمینی از اول مهره اجانب برای روز مبادا بوده است.[۸۲] پس از خروج از ایران نیز از پشتیبانی غرب و محافل صهیونیستی برخوردار شد[۸۳] و به فعالیت‌های توطئه‌گرانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، ازجمله برنامه‌ریزی برای اجرای کودتای نوژه پرداخت.[۸۴]

قتل بختیار

در مدتی که شاپور بختیار در پاریس به سر می‌برد، دو بار به او حمله شد که در بار دوم در ۱۶ مرداد ۱۳۷۰ در محل سکونت خود «سورن» در حوالی شهر پاریس در ۷۶سالگی به قتل رسید[۸۵] و در قبرستان مون پارناس به خاک سپرده شد.[۸۶]

آثار

کتاب‌های سی و هفت روز پس از سی و هفت سال، یکرنگی و خاطرات وی از آثار اوست که در فرانسه منتشر شده و در آنها، وی از گذشته سیاسی خود دفاع کرده است.

پانویس

  1. بختیار، خاطرات، ۲۰.
  2. بختیار، خاطرات، ۱۵؛ عاقلی، روزشمار، ۱/۲۷۹.
  3. بختیار، خاطرات، ۲۰.
  4. بختیار، خاطرات، ۲۰.
  5. عاقلی، نخست‌وزیران ایران، ۱۲۰۲.
  6. بختیار، خاطرات، ۲۱.
  7. قانعی و علمی، نخست‌وزیران ایران از صدر مشروطه تا فروپاشی دولت بختیار، ۷۳۵؛ الموتی، بازیگران سیاسی از مشروطیت تا سال ۱۳۵۷ (روزشمار زندگی نخست‌وزیران ایران)، ۳/۲۴۰.
  8. بختیار، خاطرات، ۱۶.
  9. مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ۲۴/۱۴۸–۱۴۹.
  10. دهمرده، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، ۵۶.
  11. مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ۲۴/۲۵ و ۱۴۸.
  12. مؤسسه مطالعات، مطالعات سیاسی، ۱/۱۸۵.
  13. بختیار، خاطرات، ۵۸ و ۶۴–۶۶.
  14. مؤسسه مطالعات، مطالعات سیاسی، ۱/۱۸۶.
  15. مؤسسه مطالعات، مطالعات سیاسی، ۱/۲۱۵؛ مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ۲۴/۴۰۴ و ۴۶۹–۴۷۱.
  16. سنجابی، خاطرات سیاسی دکتر کریم سنجابی، ۳۱۲–۳۱۳.
  17. ذاکری، طلوع خورشید، ۵۸۳.
  18. مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ۲۴/۵۵۱؛ دهمرده، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، ۶۸.
  19. سنجابی، خاطرات سیاسی دکتر کریم سنجابی، ۳۴۴–۳۴۵؛ بختیار، سی و هفت روز، ۱۷.
  20. پهلوی، اعترافات شاه مخلوع ایران، ۲۳.
  21. بختیار، یکرنگی، ۱۶۰–۱۶۱.
  22. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۹۸.
  23. ذاکری، طلوع خورشید، ۶۰۳.
  24. عاقلی، روزشمار، ۲/۳۸۳.
  25. ذاکری، طلوع خورشید، ۶۰۶.
  26. اطلاعات، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷.
  27. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۴۵ و ۳۴۷.
  28. مرکز بررسی اسناد، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ۲۴/۵۴۲؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۴۲۰.
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۵۲، ۴۵۵، ۴۷۱، ۵۳۹ و ۵۴۱–۵۴۲.
  31. دهمرده، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، ۷۳.
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۸.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۷۶.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۳۱.
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۲۷.
  36. عبدالله‌پور، نخست‌وزیران ایران، ۳۰۷؛ عاقلی، روزشمار، ۲/۳۹۱.
  37. دهمرده، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، ۷۵؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۴۵۲.
  38. دهمرده، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، ۷۴–۷۵.
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۸۶–۴۸۷؛ یزدی، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، ۲۷۹.
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۳۱، ۵۴۱–۵۴۲ و ۶/۳.
  41. دهمرده، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، ۱۵۶–۱۵۷.
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۳۰.
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۳۷.
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۳ و ۴۲۹.
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱.
  46. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳.
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۵۰.
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۳۱.
  49. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۶۷.
  50. ذاکری، طلوع خورشید، ۵۸۷؛ دهمرده، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، ۱۶۰.
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۰۱–۵۰۲.
  52. اطلاعات، ۵/۱۱/۱۳۵۷.
  53. کیهان، ۴/۱۱/۱۳۵۷ و ۵/۱۱/۱۳۵۷؛ عاقلی، نخست‌وزیران ایران، ۱۲۲۶.
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۲۸.
  55. کیهان، ۸/۱۱/۱۳۵۷.
  56. هایزر، مأمویت به تهران، ۲۷۶؛ یزدی، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، ۳۳۸.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۳۶.
  58. کیهان، ۹/۱۱/۱۳۵۷.
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲.
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۹.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۱–۱۳.
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۶–۱۷.
  64. دهمرده، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، ۲۲۹؛ هایزر، مأمویت به تهران، ۳۳۱ و ۳۳۷–۳۳۸.
  65. کیهان، ۱۵/۱۱/۱۳۵۷.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۵۶–۶۱/۶.
  67. بختیار، سی و هفت روز، ۱۲۶.
  68. طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۲۲۸؛ قره‌باغی، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبدعباس قره‌باغی، ۲۹۸.
  69. قانعی و علمی، نخست‌وزیران ایران از صدر مشروطه تا فروپاشی دولت بختیار، ۷۴۸.
  70. قره‌باغی، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبدعباس قره‌باغی، ۲۹۸؛ کیهان، ۱۷/۱۱/۱۳۵۷.
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۷۱.
  72. کیهان، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷.
  73. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۲/۳۹۷–۴۰۰؛ دهمرده، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، ۲۴۹–۲۵۰؛ طلوعی، صد روز آخر (۱۳ آبان ـ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷)، ۳۹۰–۳۹۳.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۶۶.
  75. دهمرده، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، ۲۵۰؛ عبدالله‌پور، نخست‌وزیران ایران، ۳۰۹.
  76. کیهان، ۲۴/۱۱/۱۳۵۷.
  77. کیهان، ۲۷/۱۱/۱۳۵۸.
  78. اسدی، نخست‌وزیریان بدفرجام، ۵۰۵؛ شاه‌حسینی، برگی از خاطرات.
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۹۰.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۹.
  81. فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۶۰۸.
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۱.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۳۸ و ۴۹۳.
  84. مؤسسه مطالعات، مطالعات سیاسی، ۱/۲۲۳.
  85. الموتی، بازیگران سیاسی از مشروطیت تا سال ۱۳۵۷ (روزشمار زندگی نخست‌وزیران ایران)، ۳/۲۴۱.
  86. قانعی و علمی، نخست‌وزیران ایران از صدر مشروطه تا فروپاشی دولت بختیار، ۷۵۶.

منابع

  • اسدی تویسرکانی، نخست‌وزیریان بدفرجام، تهران، عقیل چاپ اول، ۱۳۸۵.
  • اطلاعات، روزنامه، ۱۳۵۷/۱۰/۱۶؛ ۱۳۵۷/۱۱/۵ش.
  • الموتی، مصطفی، بازیگران سیاسی از مشروطیت تا سال ۱۳۵۷ (روزشمار زندگی نخست‌وزیران ایران)، لندن، [بی‌نا]، ۱۳۷۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • بختیار، شاپور، خاطرات شاپور بختیار (طرح تاریخ شفاهی ایران)، تهران، زیبا، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • بختیار، شاپور، سی و هفت روز پس از سی و هفت سال، رادیو ایران، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
  • بختیار، شاپور، یکرنگی، ترجمه مهشید امیرشاهی، پاریس، آلبین مایکل، چاپ اول، ۱۹۸۲م.
  • پهلوی، محمدرضا، اعترافات شاه مخلوع ایران، ترجمه منوچهر مهرجو، تهران، هفته، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
  • دهمرده، برات، دولت بختیار و تحولات انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • ذاکری، علی‌اکبر، طلوع خورشید، سال‌شمار زندگانی امام‌خمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
  • سنجابی، کریم، خاطرات سیاسی دکتر کریم سنجابی، تهران، صدای معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • شاه‌حسینی، حسین، برگی از خاطرات، روزنامه وقایع اتفاقیه، ۱۳۹۶/۱۰/۵ش.
  • طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • طلوعی، محمود، صد روز آخر (۱۳ آبان ـ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷)، تهران، علم، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، گفتار، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش.
  • عاقلی، باقر، نخست‌وزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، تهران، جاویدان، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  • عبدالله‌پور، احمد، نخست‌وزیران ایران، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • قانعی، سعید و محمدعلی علمی، نخست‌وزیران ایران از صدر مشروطه تا فروپاشی دولت بختیار، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
  • قره‌باغی، عباس، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبدعباس قره‌باغی، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  • کیهان، روزنامه، ۴، ۵، ۹، ۱۵، ۱۷، ۲۲، ۱۳۵۷/۱۱/۲۴ و ۱۳۵۸/۱۱/۲۷ش.
  • مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، مطالعات سیاسی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  • نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
  • هایزر، رابرت، مأمویت به تهران، ترجمه نعمت‌الله عاملی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • یزدی، ابراهیم، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، تهران، قلم، ویرایش دوم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

پیوند به بیرون