پرش به محتوا

اجانب

از ویکی امام خمینی

اجانب، گروه‌ها و کشورهای مخالف منافع و مصالح کشور.

اجانب به معنی بیگانه در برابر تبعه (با رویکرد حقوقی) و کافر و نامسلمان در برابر مسلمان (با رویکرد فقهی) است. با نفوذ قدرت‌های اروپایی در کشورهای مسلمان به‌ویژه ایران و واکنش‌هایی که در برابر این دخالت‌ها صورت می‌گرفت، به‌تدریج واژۀ اجنبی و بیگانگان در ادبیات سیاسی ایران رشد کرد.

مبارزه با سلطۀ اجانب، بر پایۀ آیات قرآن کریم و قاعدۀ فقهی نفی سبیل از اصول حاکم بر دیپلماسی اسلامی به‌شمار می‌آید.

امام‌خمینی که بر نفی هرگونه وابستگی به قدرت‌های بزرگ تأکید داشت، شعاری‌بودن تمسک مسلمانان به اسلام و غفلت آنها از مسائل اساسی، همچنین خودخواهی و سلطه‌جویی حکومت‌های اسلامی را از دلایل این نفوذ و وابستگی می‌شمرد. ایشان معتقد بود یکی از مهم‌ترین راهکارهای کوتاه‌کردن دست اجانب از کشورهای اسلامی، وحدت کلمه است.

معنای لغوی و اصطلاحی

اجانب جمع اجنبی، به معنای بیگانه، غریبه، ناآشنا و خارجی آمده[۱] و در اصطلاح دارای دو رویکرد حقوقی و فقهی است. در رویکرد حقوقی به بیگانه در برابر تبعه و به‌طور کلی به اشخاص بدون تابعیت در هر کشوری گفته می‌شود[۲] و در رویکرد فقهی، به افراد کافر و نامسلمان اعم از ذمی و غیر ذمی گفته شده‌است.[۳] واژه اجنبی به مرور زمان در ادبیات سیاسی اسلامی، گستره بیشتری یافت و به افراد، گروه‌ها و کشورهایی گفته شد که مصالح مسلمانان را در نظر نمی‌گرفتند و واژه بیگانگان نوعاً به عنوان مترادف آن به کار می‌رود.

پیشینه

پس از انقلاب صنعتی و افزایش قدرت دولت‌های اروپایی در سده‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی و در پی آن، توهم برتری نژادی، روحیه استعماری، انگیزه‌های توسعه‌طلبانه و دست‌یافتن به منابع و ثروت‌های بیشتر، آنان را به فکر شرق[۴] به‌ویژه کشورهای اسلامی[۵]‌انداخت. در این میان، ایران به لحاظ قرارگرفتن در منطقه مهم و راهبردی خلیج فارس، راه‌داشتن به دریاهای آزاد و همسایگی با سرزمین ثروتمند هندوستان، مورد توجه قدرت‌های استعماری قرار گرفت.[۶]

امام خمینی:

ما هم می‌خواهیم نرویم زیر سلطه. ما اصل گفتنمان این است که امریکا نباید باشد. نه امریکا تنها، شوروی هم نباید باشد؛ اجنبی نباید باشد.

صحیفه امام‌، ج۴، ص۹۱.

مداخله و رقابت قدرت‌های خارجی در امور ایران از سال ۱۱۸۶ش/ ۱۸۰۷م و انعقاد قرارداد «فین‌کن‌اشتاین» میان ایران و فرانسه آغاز شد. پس از آن تاریخ، ایران صحنه رقابت‌های سیاسی کشورهای اروپایی شد[۷] و در پی آن، معاهدات ذلت‌باری چون عهدنامه «ترکمنچای» و استقرار رژیم کاپیتولاسیون ناشی از آن با روسیه[۸] و عهدنامه «پاریس» بر ایران تحمیل شد که ضربه شدیدی بر آزادی سیاسی و اقتصادی ایران وارد کرد و دروازه‌های بازرگانی خارجی ایران در خلیج فارس را در اختیار انگلیس قرار داد.[۹] (ببینید: استعمار و استثمار)

مداخله و رقابت روسیه و انگلیس در صحنه سیاسی ایران و تلاش آنها برای گرفتن امتیازهای گوناگون ادامه یافت تا اینکه در دوران قاجار به اوج خود رسید. توسعه‌طلبی اجانب در حوزه اقتصاد و سیاست محدود نماند؛ بلکه آنان به ستیز با اسلام و ترویج و تبلیغ مسیحیت در کشورهای اسلامی پرداختند.[۱۰] مداخله‌های بیگانگان، واکنش نخبگان و علمای دینی کشورهای اسلامی را برانگیخت و آنان را به مبارزه و مخالفت با بیگانگان واداشت و از آن پس واژه اجنبی-در کنار واژگان بیگانه و خارجی-به ادبیات سیاسی آنان راه یافت. در نامه منسوب به سیدجمال‌الدین اسدآبادی خطاب به میرزای شیرازی در تشویق به تحریم تنباکو،[۱۱] در نصایح دهگانه آخوند خراسانی خطاب به محمدعلی‌شاه،[۱۲] در سخنان میرزای نایینی و دیگران، واژه اجنبی با همین مفهوم به‌کار رفته‌است.[۱۳] امام‌خمینی نیز از شخصیت‌های دینی و سیاسی بود که این واژه را در موارد گوناگون به کار برده و به دخالت و تسلط اجانب بر کشورهای اسلامی به‌ویژه ایران، حساسیت نشان داده‌است.[۱۴]

نفی سلطه اجانب

بر اساس آموزه‌های قرآن،[۱۵] روایات معصومان(ع)[۱۶]و قاعده فقهی نفی سبیل، اجتناب و محتاط‌بودن در روابط با غیر مسلمانان و مسلط‌نکردن آنان بر مقدرات مسلمانان و کشورهای اسلامی، از اصول حاکم بر دیپلماسی اسلامی به‌شمار می‌آید.[۱۷] قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز بر اصل دخالت‌نکردن و نفی هر گونه سلطه کشورهای خارجی[۱۸] و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور[۱۹] تأکید دارد. (ببینید: استقلال)

امام‌خمینی با استناد به قاعده نفی سبیل، خواستار قطع سلطه آمریکا، شوروی و دیگر اجانب بود[۲۰] و ایستادگی و مبارزه مردم ایران را در همین راستا می‌دانست.[۲۱] ایشان وابستگی به غیر را ننگ و عار می‌شمرد و بر آن بود که مؤمنِ تحت فرمان خدا زیر بار ستم بیگانگان نمی‌رود[۲۲] و در هیچ شرایطی-حتی محاصره اقتصادی-به کشورهای خارجی اجازه ورود به کشور و سیادت بر ملت ایران را نخواهد داد.[۲۳] ایشان از مسلمانان دیگر نیز می‌خواست با سرسختی، کوبندگی و تمام قدرت در برابر اجانب بایستند.[۲۴]

ویژگی‌ها و مصادیق اجانب

امام خمینی:

مستکبرین یک معنای اعمی دارد؛ یک مصداقش همان اجانب هستند که تمام ملتها را ضعیف می‌شمرند و مورد تجاوز و تعدی قرار می‌دهند.

صحیفه امام‌، ج۷، ص۴۸۸.

اجانب خود را برتر از دیگران و شایسته اداره دنیا می‌دانند و معتقدند آنها باید ارزش‌های جوامع انسانی را تعیین کنند.[۲۵] آنان برای سلطه بر کشورهای دیگر از جنگ‌افروزی نیز ابایی ندارند.[۲۶] امام‌خمینی در موارد بسیاری به خوی سلطه‌گری اجانب[۲۷] که موجب چپاول و غارت منابع کشورها شده[۲۸] اشاره کرده‌است. اجانب با مداخله در امور داخلی کشورها[۲۹] و در پیش‌گرفتن سیاست‌های سودجویانه در پی حفظ موجودیت و منافع خود در جهان هستند[۳۰] و برای برپاداشتن حاکمیت خود در کشورهای تحت سلطه می‌کوشند. امام‌خمینی اجانب را از مصادیق مستکبرانی می‌دانست که تمام ملت‌ها را ضعیف می‌شمرند و به آنان درازدستی و ستم می‌کنند.[۳۱] ایشان کشورهای انگلیس، شوروی، آمریکا[۳۲] و اسرائیل[۳۳] را اجنبی می‌خواند؛ همچنان‌که برخی مدعیان ملی‌گرایی که به شرق و غرب تمایل دارند و نیز اخلال‌گران در امور کشور را که در صدد سلطه دوباره بیگانگان هستند، اجنبی قلمداد می‌کرد.[۳۴]

شیوه‌های نفوذ و کارکردها

امام خمینی:

کراراً دولتهای اسلامی را دعوت به اتحاد و برادری نموده‌ام در مقابل اجانب و ایادی آنها که می‌خواهند با ایجاد نفاق در بین مسلمین و دولتهای اسلامی ممالک عزیز ما را در تحت اسارت و ذل استعمار نگه دارند و از مخازن معنوی و مادی آنها استفاده کنند.

صحیفه امام‌، ج۲، ص۱۳۹.

بیگانگان برای نفوذ و سلطه بر کشورهای دیگر از روش‌های گوناگون استفاده می‌کردند. روش نخست، سلطه نظامی است. آنان در گذشته با لشکرکشی و سلطه نظامی، اهداف خود را تأمین می‌کردند. روش دوم، حکومت‌های دست‌نشانده‌است؛ به طوری که هزینه‌های سنگین انسانی و اقتصادی لشکرکشی،[۳۵] آنان را واداشت با روی‌کارآوردن حکومت‌های دست‌نشانده‌ای چون رضاخان پهلوی در ایران و مصطفی کمال آتاتورک در ترکیه به اهداف استعماری خود برسند.[۳۶] روش سوم ایجاد جریان‌های مخالف و عناصر مستعد و استقرار عوامل خود در داخل کشورها بود.[۳۷] برای نمونه دولت انگلیس با استقرار گسترده شبکه‌های جاسوسی در بیشتر نقاط ایران، زمینه تعمیق نفوذ خود در کشور را فراهم کرده بود.[۳۸] اجانب در آخرین روش با برقراری روابط تجاری و به دست آوردن اطلاعاتی در زمینه جغرافیای طبیعی، خلق‌وخوی مردم، اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی حاکم بر جامعه و…، راه نفوذ و طرح‌های استعماری آینده را هموار می‌کردند.[۳۹]

امام‌خمینی نیز می‌دانست بیگانگان طی مطالعات طولانی در ابعاد مادی، معنوی و انسانی کشورهای اسلامی دریافته‌اند اسلام تنها مکتب مبارز الهی[۴۰] و انسان‌ساز[۴۱] و قرآن[۴۲] بزرگ‌ترین مانع آنان در این راه است؛ از این‌رو در صدد برآمدند از راه‌های گوناگون، اسلام را نابود یا از محتوا خالی کنند[۴۳]؛ معرفی دین به عنوان افیون و مخدر جامعه[۴۴] و جلوگیری از نشر آموزه‌های دینی،[۴۵] از آن جمله بود. به باور ایشان بیگانگان در این راه، با بررسی طولانی، به اهمیت نقش روحانیان نیز پی بردند و در صدد تخریب آنان برآمدند.[۴۶] بیگانگان برای تضعیف رهبران اسلامی در نظر جوانان، آنان را طرفدار قدرتمندان و ثروتمندان معرفی می‌کردند.[۴۷]

امام‌خمینی بزرگ‌ترین حربه بیگانگان برای نفوذ در کشورهای اسلامی و بهره‌برداری از گنجینه‌های مادی و معنوی آنان را ایجاد تفرقه و نفاق[۴۸] و جداکردن مسلمانان از هم می‌دانست؛ به گونه‌ای که نتوانند برای اسلام کاری انجام دهند[۴۹]؛ همچنین ایشان یکی از سیاست‌های همیشگی بیگانگان برای چپاول منابع کشورهای اسلامی را القای دیدگاه جدایی دین از سیاست می‌شمرد.[۵۰] در نگاه ایشان بیگانگان در این راستا برای منزوی‌کردن روحانیون چنین تلقین می‌کردند که آنان از عهده مسائل سیاسی بر نمی‌آیند و تنها باید به امور دینی و تحصیلی بپردازند.[۵۱] نیز جداکردن اقشار ملت از یکدیگر، بی‌اعتنایی ملت‌ها به هم و سکوت در برابر بیگانگان و کارگزاران آنها و غفلت از سرنوشت کشور، از دیگر طرح‌های بیگانگان برای غارت‌اندوخته‌های مردم بوده‌است.[۵۲]

زمینه‌ها و موانع نفوذ

امام‌خمینی دلایل و زمینه‌های سلطه بیگانگان بر کشورهای اسلامی با بیش از یک‌میلیارد جمعیت و داشتن منابع غنی را شعاری‌بودن تمسک به اسلام، پشت‌کردن به آموزه‌های روح‌بخش آن، نداشتن آرامش و ثبات قدم،[۵۳] روی‌آوردن به شرق و غرب،[۵۴] غفلت از مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام و مراقبت نکردن از حریم قرآن کریم و اسلام[۵۵] می‌دید؛ همچنان‌که خالی‌بودن مراکز علمی و دینی از دانشمندان متخصص و افتادن زمام امور اقتصادی و علمی به دست خارجی‌ها،[۵۶] خودخواهی و سلطه‌جویی حکومت‌های اسلامی بر ملت خود و نوکری اجانب،[۵۷] تفرقه میان آنان[۵۸] و جدایی و نداشتن تفاهم ملت‌ها و دولت‌ها[۵۹] را از دیگر عوامل نفوذ اجانب در کشورهای اسلامی ذکر می‌کرد و اسلام، قرآن، روحانیان، حوزه‌های علمیه، وحدت کلمه، بیداری مسلمانان و وحدت حوزه و دانشگاه را از مهم‌ترین موانع نفوذ غربی‌ها برمی‌شمرد.[۶۰]

آسیب‌های ناشی از سلطه اجانب

امام خمینی:

اگر پناه به قرآن و اسلام بیاورید، اجنبی به خود اجازه نمی‌دهد که از شما سند بردگی بگیرد؛ اجازه نمی‌دهد که مفاخر ملی و اسلامی شما پایمال شود. جدابودن ملت از هیأت حاکمه، برخوردار نبودن آنها از پشتیبانی ملت، این مصیبتها را پیش می‌آورد.

صحیفه امام‌، ج۱، ص۴۱۱.

از ویژگی‌های آشکار رژیم پهلوی، وابستگی به غرب و نداشتن استقلال در زمینه‌های گوناگون بود. امام‌خمینی نیز معتقد بود ملت ایران بیش از پنجاه سال از گرایش به خارجی‌ها ضربه‌ها خورده‌است.[۶۱] ایشان بیگانگان را عامل به سلطنت رسیدن رضاخان پهلوی و محمدرضا پهلوی-برای حفظ منافع خود-می‌دانست و خاندان پهلوی را نوکر بیگانگان معرفی می‌کرد که کشور ایران را در تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی و نظامی به غرب به‌ویژه آمریکا وابسته کرد[۶۲] و ایران را رو به شکست برد.[۶۳] در نگاه امام‌خمینی رژیم پهلوی در زمینه اقتصادی با واگذارکردن اندوخته‌های کشور به‌ویژه نفت به بیگانگان در برابر تأسیس پایگاه‌های نظامی،[۶۴] دادن مراتع و جنگل‌ها به خارجی‌ها به نام ملی‌کردن[۶۵] و به بهانه پیشرفت و رسیدن به تمدن بزرگ[۶۶] کشور را دچار آسیب‌های جدی کرد. در بعد سیاسی نیز نشانه سرسپردگی محمدرضا پهلوی به بیگانگان، این بود که وی اجازه و جرئت تصمیم‌گیری در مسائل اساسی و کلان کشور به‌ویژه سیاست خارجی نداشت و برای کسب تکلیف و دریافت نظر مقامات آمریکایی، پیوسته با سفیر آمریکا در تهران دیدار داشت یا به آمریکا می‌رفت.[۶۷] در نگاه امام‌خمینی دخالت مستشاران خارجی در اداره امور کشور، بزرگ‌ترین جنایت[۶۸] و مایه افسردگی و ناامیدی جوانان دربارهٔ پیشرفت کشور بود.[۶۹] ایشان ارتش را نیز در رژیم پهلوی نیرویی تحت سلطه و ستم مستشاران خارجی می‌دانست که به سبب تحقیرشدن، آماده سازش و فرمانبرداری بود.[۷۰] (ببینید: استعمار و استثمار)

راه‌های قطع سلطه اجانب

امام‌خمینی ضمن نفی هر گونه سازش با ابرقدرت‌ها، تمدن و پیشرفتی که ملت‌های مسلمان را به آنها وابسته کند، رد می‌کرد.[۷۱] ایشان بر پایه مبانی فقهی خود، روابط تجاری و سیاسی با کافران و بیگانگان را در صورتی که موجب چیرگی آنان بر کشورهای اسلامی شود، حرام و پیمان با آنان را باطل می‌دانست و افراد و مقاماتی را که زمینه سلطه بیگانگان را ایجاد کنند، خائن و برکنار از مقام خود معرفی می‌کرد[۷۲] و از ملت‌های اسلامی می‌خواست برای نجات کشورشان از سلطه اجانب قیام کنند[۷۳] و با تشکیل دولت اسلامی[۷۴] و محقق‌ساختن اسلام ناب محمدی در همه سرزمین‌ها و شناساندن چهره واقعی اسلام به نسل جوان، مجالی برای نفوذ آنان باقی نگذارند.[۷۵] ایشان یکی از مهم‌ترین راهکارهای کوتاه‌کردن دست اجانب را وحدت کلمه می‌دانست و همه مسلمانان و حاکمان اسلامی را به وحدت و همدلی فرا می‌خواند.[۷۶] (ببینید: وحدت)

پانویس

  1. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱/۸۹۱؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۲۵۷.
  2. متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، ۲۵–۲۶؛ دانش‌پژوه، اسلام و حقوق بین‌الملل خصوصی، ۱۲۳.
  3. متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، ۵۲–۵۳.
  4. منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۴–۲۷ و ۶۱.
  5. حسینی‌فر، امام و بیداری اسلامی، ۱۷۰.
  6. جعفری، نقش امام در مبارزه با استکبار، ۱/۳۸۱–۳۸۲.
  7. غفاری، نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران، ۲۴.
  8. غفاری، نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران، ۲۵؛ متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، ۳۷–۳۸.
  9. رضایی، تاریخ سیاسی اجتماعی ایران، ۹۷۵.
  10. حائری، نخستین رویارویی‌ها، ۵۵–۶۱ و ۴۶۹–۴۸۰.
  11. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱/۸۸–۹۴.
  12. حسنی، عالمان شیعه، ۲۰.
  13. ترکمان، اسنادی دربارهٔ هجوم انگلیس و روس به ایران، ۱۸۱–۱۸۰؛ مدنی، دوران کاشانی، ۵۰؛ شریف، ۲۶.
  14. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱–۴۶۲؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۷؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۱۳۹، ۳۹۶–۳۹۸ و ۱۲/۴۷۴.
  15. نساء، ۱۴۱؛ منافقون، ۸.
  16. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۲۶/۱۴.
  17. دهشیری، اصول و مبانی دیپلماسی اسلامی از دیدگاه امام‌خمینی، ۶/۶۴–۶۵؛ شکوری، ۳۲۵–۳۳۱.
  18. قانون اساسی، اصول ۲، ۸۱، ۱۴۵، ۱۴۶، ۱۵۲ و ۱۵۳ و بند ۵، اصل ۳.
  19. قانون اساسی، اصل ۳، بند ۱۱ و اصل ۹.
  20. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۹۱.
  21. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۵ و ۴۷۶.
  22. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۹ و ۷/۴۷۲.
  23. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۰۷.
  24. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۶؛ ۳/۲ و ۱۰/۳۹۵.
  25. منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۵؛ ناظم، روس و انگلیس در ایران، ۴۴–۴۵.
  26. ناظم، روس و انگلیس در ایران، ۱۲–۱۴.
  27. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۱۳۹، ۲۵۳–۲۵۴؛ ۴/۲۶۶ و ۵/۴۴۴.
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴؛ ۸/۳۱۰ و ۲۱/۴۱۷.
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۱ و ۳/۴۸۶؛ ناظم، روس و انگلیس در ایران، ۲۸۱.
  30. ناظم، روس و انگلیس در ایران، ۴۵؛ آبراهامیان و دیگران، جستارهایی دربارهٔ تئوری توطئه در ایران، ۷۸.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۸۸.
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۵.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۳۹.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۶۹، ۳۱۲؛ ۱۰/۱۳۷ و ۱۷/۴۱۳.
  35. روحانی، اندیشه‌های سیاسی اسلام، ۱/۵۲۰–۵۲۱.
  36. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۳۳۰–۳۳۱.
  37. بازرگان، بازیابی ارزشها، ۱۱۳.
  38. فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۲۸۴–۲۸۷.
  39. حائری، نخستین رویارویی‌ها، ۱۴۴.
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴ و ۶/۱۵۸.
  41. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۸.
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۶–۳۳۷.
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۰۳.
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۹۸.
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۱ و ۷/۱۸۹.
  46. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۵–۳۲۶ و ۱۶/۱۷۷؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۳۳۰.
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۹۴–۲۹۵.
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۱۳۹؛ ۵/۱۸۷ و ۲۱/۶۵۰.
  49. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۶–۳۳۷ و ۳۴۴.
  50. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۷ و ۵/۴۶۹.
  51. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۸–۱۳۹.
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۴۵ و ۱۰/۱۳۴.
  53. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۱.
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۷۰.
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۲۰ و ۱۸/۸۸.
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۶–۳۲۷.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۵.
  58. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۵۴ و ۶/۸۳.
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۲۰.
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۰۴، ۳۵۳؛ ۲/۱۲۶؛ ۹/۵۳۷ و ۱۹/۱۵۱.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۵۲۵.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۱–۳۶۲.
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۵.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۰ و ۷/۴۰۴–۴۰۵.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۳۳.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۴۱.
  67. سولیوان، خاطرات دو سفیر، ۷۱ و ۱۲۵.
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۷۰.
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۶۲.
  70. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴–۲۵.
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۴۰.
  72. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۷۸–۳۸۰؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۶–۴۵۷.
  73. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۵۰۳؛ ۱۱/۱۰۴ و ۱۴/۱۳۵.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۱۵؛ ۸/۳۰۸ و ۱۶/۳۷۵.
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۸۲؛ ۴/۱۹۵ و ۲۱/۲۰۴.
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۸۲؛ ۲/۴۰۳ و ۳/۳۱۰.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آبراهامیان، یرواند و احمد اشرف و محمدعلی همایون کاتوزیان، جستارهایی دربارهٔ تئوری توطئه در ایران، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، رساله امام‌خمینی، توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • انوری، فرهنگ بزرگ سخن، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • بازرگان، مهدی، بازیابی ارزشها، تهران، مهندس مهدی بازرگان، چاپ دوم، ۱۳۶۴ش.
  • ترکمان، محمد، اسنادی دربارهٔ هجوم انگلیس و روس به ایران، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  • جعفری، سیداصغر، نقش امام در مبارزه با استکبار، چاپ‌شده در سیری دراندیشه‌های دفاعی امام‌خمینی، تهران، وزارت دفاع، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • حائری، نخستین رویارویی‌ها، عبدالهادی، نخستین رویارویی‌ها اندیشه‌گران ایران (با دو رویه تمدن بورژوازی غرب)، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حسنی، سلیم، عالمان شیعه، رویاروی استعمار، ترجمه محمدهادی باسخواه، مشهد، به‌نشر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • حسینی‌فر، رضا، امام و بیداری اسلامی، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • دانش‌پژوه، مصطفی، اسلام و حقوق بین‌الملل خصوصی (تابعیت و وضعیت بیگانگان)، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • دهخدا، لغتنامه دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • دهشیری، اصول و مبانی دیپلماسی اسلامی از دیدگاه امام‌خمینی، محمدرضا، اصول و مبانی دیپلماسی اسلامی از دیدگاه امام‌خمینی، چاپ‌شده در مجموعه امام‌خمینی و حکومت اسلامی، نهادهای سیاسی و اصول مدنی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • رضایی، عبدالعظیم، تاریخ سیاسی اجتماعی ایران، تهران، علم، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • روحانی، حسن، اندیشه‌های سیاسی اسلام (مبانی نظری)، تهران، کمیل، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • شریف، مهدی، تاریخ مشروطیت ایران (۱۵)، مجله وحید، شماره ۲۴۲، ۱۳۵۷ش.
  • شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • غفاری هشجین، زاهد، نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران، مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ۱۹۲–۱۹۱، ۱۳۸۲ش.
  • فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • متولی، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، محمد، احوال شخصیه بیگانگان در ایران، تهران، سازوکار، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • مدنی، سیدجلال‌الدین، دوران کاشانی، مجله زمانه، شماره ۳۰، ۱۳۸۳ش.
  • منصوری، شناخت استکبار جهانی، جواد، شناخت استکبار جهانی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ نهم، ۱۳۶۹ش.
  • ناظم، روس و انگلیس در ایران، حسین، روس و انگلیس در ایران، ترجمه فرامرز محمدپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • نایینی، میرزامحمدحسین، تنبیه الامة و تنزیه المله، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.

پیوند به بیرون