نفاق
نفاق، به معنای دورویی و مخالف بودن ظاهر انسان با باطنش میباشد. امامخمینی در آثار خویش به این صفت رذیله توجه داشته و به بررسی حقیقت، جایگاه، مراتب و آثار آن پرداخته است.
اهمیت و جایگاه نفاق
نفاق در اصطلاح قرآنی و اخلاقی به معنای دورویی و مخالف بودن ظاهر انسان با باطنش میباشد.[۱] یکی از مباحث مورد توجه در اخلاق، صفت رذیله نفاق است، این مسئله اخلاقی در اسلام بعد از هجرت پیامبر به مدینه مطرح شد و گروهی منافق و اهل نفاق برای مبارزه با اسلام، ظاهراً به صفوف مسلمانان پیوستند در حالی که ایمان نیاورده بودند، سوره منافقین در خصوص منافقان نازل شد. این رذیله اخلاقی دارای آثار و تباهی فردی و اجتماعی است. علمای اخلاقی با استناد به آیات الهی و روایات به تجلیل صفت رذیله نفاق، جایگاه، ویژگی و آثار آن پرداختهاند.[۲] امامخمینی نیز در آثار خویش به این صفت رذیله توجه داشته به بررسی و تحلیل جایگاه، ویژگی، مراتب و آثار آن پرداخته است.[۳]
چیستی نفاق
یکی از اوصافی که قرآن مجید برای اهل نفاق بیان میکند، این است که آنها را کوردل میشمارد. اهل نفاق میخواهند دیگران را فریب بدهند، اما نمیدانند که خود را میفریبند. همچنین اهل نفاق دیگران را بیمار میخوانند اما از بیماری که خودشان دارند غافلاند، اهل نفاق در ظلمت و تاریکی به سر میبرند و روح نفاق سبب شده که منافق با هر گروه و جزیی هم صدا شود، در هر محیطی، به رنگی درآید و با هر رویدادی به گونهای حرکت کند، ازاینرو، نمیتوانند استقلال فکری داشته باشد و بیماری نفاق او را کور دل و حجاب دورویی بر عقل افکنده شده و حقیقت در قلبش خاموش شده است.[۴]
امامخمینی نیز در بیان چیستی نفاق معتقد است همه نفاق آن نیست که اظهار دیانت بکند ولی باطناً دیانت نداشته باشد بلکه اگر اظهار کند من یک آدم خوبی هستم ولی خلافش ثابت شود، خود نوعی نفاق است. ازاینرو، اهل نفاق گاهی کارشان به جایی میرسند که به آن عمل زشت و کفر، زندقه، سیئات و موبقات اعمال خویش عجب و ابتهاج میکنند و خود را به واسطه آن دارای روح آزاد، خارج از تقلید و غیرمعتقد به وهمیات میدانند و به شریعت و اعمال حسنه و مناسک و عبادات بیاعتنا میباشند. اهل نفاق خصال زشت و نابهنجار در قلب آنها ریشه کرده و مأنوس به آن شده، چشم و گوششان از آن پُر شده است.[۵] بنابراین، اگر کسی خود را چراغ هدایت مردم معرفی میکند اما عامل به قول خود نیست و باطنش با ظاهرش مخالفت است، این شخص جزو اهل نفاق میباشد، زیرا معنای دورویی و نفاق آن است که شخص بین مسلمانان ظاهر خود را طوری نمایش دهد که نشان دهد که اهل مودت و محبت است اما در باطن بر خلاف آن میباشد.[۶]
اقسام و مراتب نفاق
برخی علمای اخلاق برای نفاق و دورویی اقسام و مراتبی قائلاند از جمله آن؛ نفاق در عقیده، نفاق در اخلاق و نفاق در اعمال میباشد.[۷] امامخمینی نیز برای نفاق و دورویی درجات و مراتبی قائل است و معتقد است رذیله نفاق مقول به تشکیک است و اگر علاج نشود رو به اشتداد گذاشته و مراتب شدت آن غیرمتناهی است، امامخمینی با استناد به آیه «قاسمهما انی لکما لمن الناصحین» [۸] ریشه نفاق و دورویی را از شیطان میداند و معتقد است اگر انسان از این صفت جلوگیری نکند و نفس سرخود شود به اندک زمانی تمام همت و همش را مصروف این رذیله کند و با هر کسی ملاقات کند با دورویی ملاقات میکنند و از هیچ فساد و قباحت و وقاحت پرهیز نمیکند و چنین بشری از زمره بشریت و انسانیت دور و با شیاطین محشور است و همه این موارد به حسب مراتب شدت و ضعف جوهر نفاق میباشد. امامخمینی از جمله مراتب و اقسام نفاق را نفاق در دین خدا میداند؛ یعنی انسان در تمام عمر اظهار توحید و دعوت به اسلام و ایمان بلکه محبت و محبوب میکند لکن همه در ظاهر است و در باطن خبری از آنها نیست. همچنین ایشان از دیگر مراتب نفاق را نفاق در ملکات حسنه و فضائل اخلاقی، نفاق در اعمال صالحه و مناسک الهی، نفاق در امور عادی و متعارفات عرفی و گاهی از مراتب و درجات نفاق را نفاق با رسول خدا(ص) و ائمه هدی(ع) و اولیا و مسلمانان میباشد.[۹]
علاج نفاق
امامخمینی در بیان علاج صفت نفاق و دورویی، معتقد است نفاق و دورویی، صفتی بسیار قبیح و زشت میباشد که مایه رسوایی و سرشکستگی و سرافکندی در محضر اولیای الهی و ملائکه میشود، پس انسان باید مانند طبیبی حاذق و دلسوز از خود مراقبت کند و در صدد علاج این نقص بزرگ برآید. به باور ایشان راه علاج این بیماری دو چیز است:
- تفکر: یعنی تفکر در مفاسدی که مترتب بر این رذیله است؛ زیرا اگر انسان به این صفت معرفی شد، از انظار مردم میافتد و از محفل انس و کسب کمالات باز میماند. پس بر عاقل لازم است بر عواقب این رذیله تفکر کند و بر خود واجب بداند که این صفت را از خود دور کند.
- عمل: یعنی انسان مدتی با کمال دقت، از حرکات و سکنات خود مواظبت کند و برخلاف خواهش و آرزوی نفس خویش اقدام کند و اعمال و اقوال ظاهر و باطن خود را خوب کند و تظاهر و تدلیسات را عملاً کنار بگذارد، حتماً در این مسیر خداوند به او توفیق میدهد که برهوای نفس خود مسلط شود، اگر چندی به این منوال طی کند، امید است که نفس صفا پیدا کند و کدورت نفاق و ظلمت دورویی از او زایل و آیینه قلبش از این رذیله پاکیزه گردد و مورد لطف و رحمت الهی قرار گیرد.[۱۰]
پانویس
- ↑ مصطفی، معجم الوسیط، ص۹۴۲؛ قرشی، قاموس قرآن، ج۷، ص۹۸؛ مکارم تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۱۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ص۲۵، ص۲۰۶؛ ابناثیر، النهایة، ج۵، ص۹۸.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۲۱۸ و ۲۲۵؛ محاسبی، النصایح، ص۱۱۷ و ۱۴۴؛ آداب النفوس، ص۵، فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج۳، ص۲۶۳؛ مکارم الامثل، ج۳، ص۵۰۴-۵۰۵؛ طباطبائی المیزان، ج۱، ص۸۹؛ ج۹، ص۳۱۵؛ ج۱۹، ص۲۷۸؛ مکی، قوت القلوب، ج۱، ص۲۱۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۳۶۹، ۳۵۷؛ تفسیر سوره حمد، ص۱۴۴-۱۴۵؛ جهاد اکبر، ص۲۶ و ۳۵؛ شرح چهل حدیث، ص۱۵۱-۱۵۵؛ صحیفه امام، ج۱، ص۳۴۷؛ سرّ الصلاة، ص۷۷-۸۸؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۴۲ و ۱۶۷؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۶۷ و۴۷۷.
- ↑ فعالی، معرفت در قرآن، ص۴۶۸.
- ↑ امامخمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۴۴–۱۴۵ شرح چهل حدیث، ص۶۵.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۵۵.
- ↑ طیب، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۰۳-۳۰۵.
- ↑ اعراف: ۲۱.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ص۱۵۶-۱۶۳.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۵۸-۱۵۹.
منابع
- ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۹ش.
- طباطبائی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طیب، عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، نشر اسلامی، ۱۳۷۸ش.
- غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، دار الکتب العربی، بیتا.
- فعالی، محمدتقی، معرفتشناسی در قرآن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۹۶ش.
- فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۸۳ش.
- قرشی، علیاکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
- محاسبی، حارث، النصایح، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۶ق.
- محاسبی، حارث، آداب النفوس، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، ۱۴۲۸ق.
- محاسبی، حارث، نصایح، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۶ق.
- مصطفی، ابراهیم، معجم الوسیط، ترکیه، دار الدعوة، ۱۹۸۹م.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، نشر صدرا، ۱۳۸۹ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسر کتاب الله المنزل، قم، مدرسة الامام علی بنابی طالب، ۱۳۷۹ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
- مکی، ابوطالب، قوت القلوب، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
نویسنده: باقر صاحبی