قیام

از ویکی امام خمینی

قیام، برخاستن، مجاهده و پیکار برای اصلاح در ابعاد فردی و اجتماعی.

واژه قیام در اصطلاح سیاست، به معنای حرکتی تحول‌گرایانه و ارادی است که آگاهانه و مبتنی بر انتخاب و آزادی، برای نفی وضعیت موجود، اصلاح امور و ایجاد شرایط مطلوب صورت می‌گیرد.

در اندیشه امام‌خمینی، مفهوم «قیام»، همان مفهوم قرآنی است که از آن به «قیام لله» تعبیر شده ‌است. در نگاه ایشان، حرکت همه پیامبران بزرگ الهی، ماهیت قیام لله دارد و همین ماهیت الهی، تضمین‌کننده پیروزی آنان بدون برخورداری از امکانات مادی ‌بوده است. از نظر امام‌خمینی قیام، مبارزه و انقلاب، مفهومی عام است که از بیداری آغاز می‌شود و تا رسیدن به کمال انسانیت انسان و قرب حق استمرار می‌یابد.

مهم‌ترین ویژگی‌های قیام در اندیشه امام‌خمینی، اسلام‌محوری، تکلیف‌گرایی، ضرورت آگاهی و شناخت، مردمی‌بودن، سازماندهی و نظام‌مندی است. ایشان در تشخیص آسیب‌های قیام، برای آسیب‌های درونی اهمیت بیشتری قائل بود و خطر دشمن خارجی را که وجود آن را می‌پذیرفت، به شرط اتحاد ملت بی‌تأثیر می‌دانست.

مفهوم‌شناسی

واژه قیام، مصدر و از ریشه «قوم»، به معانی گوناگونی آمده که پابرجابودن قهری یا اختیاری، محافظت و نگهداری از چیزی و اصلاح و پیرایش آن و عزم و اراده بر انجام کاری، از آن جمله‌اند.[۱] ایستادن، جنبش، بیداری از خواب غفلت، معتدل‌شدن، دوام و ثبات‌داشتن، مطالبه‌کردن و آغازکردن، برخی دیگر از معانی لغوی این واژه است.[۲] قیام در ادبیات قرآنی، عرفانی، سیاسی و فقهی معانی گوناگونی دارد. در اصطلاح سیاست، به معنای حرکتی تحول‌گرایانه و ارادی است که آگاهانه و مبتنی بر انتخاب و آزادی، برای نفی وضعیت موجود، اصلاح امور و ایجاد شرایط مطلوب صورت می‌گیرد.[۳] قیام گاهی معادل نهضت و جنبش و در بعد وسیع‌تر، شامل انقلاب، شورش، اصلاح، نهضت استقلال‌طلبانه و جنگ و جهاد رهایی‌بخش است.[۴]

در اندیشه و بیان امام‌خمینی، مفهوم «قیام»، همان مفهوم قرآنی است که از آن به «قیام لله» تعبیر شده‌است[۵] و «قیام لله» یگانه شیوه درست مبارزه است که خداوند از طریق پیامبران بزرگ الهی، همه مؤمنان را به آن فراخوانده است.[۶] در نگاه ایشان، حرکت همه پیامبران بزرگ الهی (ع)، ماهیت قیام لله داشته و همین ماهیت الهی، تضمین‌کننده پیروزی آنان بر نمرودها و فرعون‌ها بدون برخورداری از امکانات مادی بوده‌است[۷] و قیام برای انجام تکالیف و مأموریت‌های الهی در عرصه‌های فردی مثل تربیت خود و عرصه اجتماعی برای تنظیم اجتماع و ترقی و تکامل انسان در جنبه‌های سیاسی و اجتماعی ضروری است.[۸]

پیشینه

انسان به جهت برخورداری از زندگی اجتماعی که امری فطری است، برای بقای خود نیز به‌طور فطری برای خود حق دفاع قائل است و از حقوق خود در برابر افراد یا جوامع دیگر دفاع می‌کند.[۹] آغازگر قیام‌های مقدس، پیامبران الهی (ع) ازجمله نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع)، صالح(ع)، شعیب(ع) و حضرت محمد(ص) بودند[۱۰] که با بت‌پرستی، ظلم، بیدادگری، جهل، تعصب، تقلید نابجا، اسراف، تبذیر، افساد در زمین، فحشا و امتیازات موهوم اجتماعی مبارزه کردند.[۱۱]

واژه قیام و مشتقات آن بارها در قرآن آمده‌است.[۱۲] خداوند، پیامبر اسلام (ص) را به قیام و انذار و هدایت مردم فرمان داده،[۱۳] خواستار قیام مؤمنان برای اطاعت فرمان‌های الهی شده[۱۴] و آنان را به قیام جمعی و فردی برای خدا فرا خوانده‌است؛[۱۵] همچنان‌که پس از استقرار دین در جامعه، پیامبر (ص) و دیگر مؤمنان، به استقامت‌کردن[۱۶] و ثابت‌بودن بر اسلام و ادای حقِ آن به‌طور کامل[۱۷] مأمور شده‌اند.

قیام علیه وضع نامطلوب حکومت، در اسلام با مفاهیمی همانند جهاد و امر به معروف و نهی از منکر بیان شده‌است.[۱۸] مهم‌ترین وظایف پیامبران (ع) از نگاه قرآن، وجوب نهی از فساد و مبارزه با آن بوده‌است[۱۹] و سنت[۲۰] و سیره پیامبر اکرم (ص)[۲۱] و سیره ائمه (ع) هم به‌درستی لزوم قیام در برابر ستم ستمکاران،[۲۲] برای احقاق حق و مقابله با فساد و کژی و باطل را آشکار می‌کند.[۲۳] قیام اولیای الهی نیز با هدف اصلاح و مبارزه با انحرافات بود و قیام امام‌حسین(ع) از شاخص‌ترین آنهاست که برای اعتراض به وضعیت حکومت و عدم شایستگی حاکم وقت و شیوع فساد صورت گرفت.[۲۴] شیعیان و پیروان ائمه (ع) در طول تاریخ، علیه حاکمان ستمگر قیام‌های پی‌درپی داشته‌اند.[۲۵] از قیام‌های مهم در تاریخ صدر اسلام می‌توان به قیام‌های توّابین،[۲۶] مختار ثقفی،[۲۷] زیدبن‌علی[۲۸] و نیز قیام حسین‌بن‌علی معروف به قیام فخ[۲۹] اشاره کرد. امام‌خمینی با اشاره به قیام فرزندان و یاران ائمه (ع) در طول تاریخ، این قیام‌ها را با اطلاع و خواست و در راه ائمه (ع) ارزیابی کرده‌است.[۳۰]

تاریخ ایران نیز شاهد قیام‌های تأثیرگذاری بوده‌است که برخی از مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  1. قیام مذهبی ـ سیاسی سربداران در قرن نهم هجری قمری؛[۳۱]
  2. قیام تنباکو در سال ۱۲۷۰ که به دنبال حکم تاریخی میرزای شیرازی مبنی بر تحریم استعمال توتون و تنباکو شکل گرفت
  3. قیام مشروطیت که سرانجام در سال ۱۲۸۵ منجر به تبدیل سلطنت مطلقه به مشروطه گردید و ایران برای نخستین بار در طول تاریخ، دارای تشکیلات مجلس و قانون اساسی شد.
  4. قیام امام‌خمینی در سال ۱۳۴۱–۱۳۵۷ که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی ایران شد.

ماهیت و اقسام قیام

زندگی و حیات آدمی در همه ابعاد وجودی، مبارزه‌ای کلی و پیچیده‌است که هدفی اساسی یعنی همان آزادی و رهایی انسان، فرد و جامعه و رسیدن به کمال ممکن را پی می‌گیرد.[۳۲] قدرت و نیروی قیام، وابسته به هدفی است که انسان را به حرکت وامی‌دارد. هرچه هدف عالی‌تر و غایی‌تر باشد، کشش بیشتری برای قیام و حرکت وجود دارد.[۳۳] از نظر امام‌خمینی قیام، مبارزه و انقلاب، مفهومی عام است که از تنبه و بیداری آغاز می‌شود و تا رسیدن به کمال انسانیت انسان و قرب حق استمرار می‌یابد. تربیت نفس و جهاد در برابر دشمنان اسلام و ظلم و بیدادگری، وظیفه‌ای همگانی است.[۳۴]

قرآن در یک نگاه کلی هدف از آمدن پیامبران الهی را برپایی قسط و عدالت از سوی مردم و زندگی در یک جامعه عدالت‌محور معرفی کرده[۳۵] و مؤمنان را به قیام برای گسترش قسط و عدالت فرا خوانده‌است.[۳۶] این قیام به قسط، بر مبنای منطق قرآن، در واقع هماهنگی با جهان آفرینش است؛[۳۷] چنان‌که یکایک مردم را مخاطب فرمان الهی برای قیام دانسته و آن را منوط به وجود رهبر و جمعیت اجتماعی نکرده‌است. اصل برخاستن برای خداست که اهمیت دارد. پس از آن اندیشه‌ها، خود راه را می‌یابند و آثار قیام، آشکار می‌شود.[۳۸] چنین قیامی که هرکس به اندازه اندیشه، فکر، درک و معیارهای خود به آن اقدام می‌کند، تبدیل به قعود نخواهد شد.[۳۹]

واژه قیام در تعابیر امام‌خمینی، به معانی چندی به‌کار رفته که بُعد عرفانی و سیاسی از شاخص‌ترین آنها و در ارتباط با هم هستند. از نظر ایشان، سیاست تحقق عملی اخلاق و عرفان در جامعه و عین دیانت و معنویت است؛ بنابراین قیام فصل مشترک سیاست و عرفان است؛ بدین معنا که انسانِ دارای عقل و اختیار، می‌تواند در عین به‌کارگیری اراده و قیام در جهت تهذیب نفس و حیات درونی خود، برای تهذیب جامعه و حیات بیرونی خود نیز گام بردارد؛[۴۰] بر همین اساس قیام به دو قسم کلی برای خدا و برای هوای نفس، تقسیم می‌شود.

الف) قیام برای خدا: این قیام از عناوین پرکاربرد در کلام امام‌خمینی است[۴۱] که همه ابعاد زندگی بشر را دربر می‌گیرد.[۴۲] قیام برای خدا، هم عرصه فردی انسان را شامل می‌شود و هم عرصه حیات اجتماعی او را؛ بدین معنا که اصلاح جامعه از مفاسد و انحرافات اجتماعی، استبداد و بردگی طاغوت‌ها تنها با قیام لله امکان‌پذیر می‌شود و اصلاح جامعه بدون اصلاح فرد از رذایل و انحرافات اخلاقی ممکن نیست.[۴۳]

امام‌خمینی تنها راه اصلاح مفاسد و رذایل اخلاقی را قیامِ مردانه در برابر نفس و رفتار بر ضد خواهش آن، با توکل به عنایت خداوند می‌دید و اقدام به قیام اخلاقی را در دوران جوانی که هنوز ریشه‌های رذایل در وجود انسان قوی نشده، سفارش می‌کرد.[۴۴] پس از قیام فردی در برابر لشکریان شیطانیِ نفس، قیام در برابر قدرت‌های شیطانی،[۴۵] با هدف نجات بندگان خدا و مستضعفان و کسب استقلال و آزادی،[۴۶] حفظ دین و اجرای احکام اسلام،[۴۷] تأسیس حکومت عدل اسلامی،[۴۸] تلاش برای استمرار نهضت و پیش‌بردن آن تا اجرای کامل محتوای اسلام و اسلامی‌شدن کشور به تمام معنا و الگوشدن کشور برای دیگران[۴۹] ضروری است.

به اعتقاد امام‌خمینی برای مبارزه با حاکمیت ناصالح باید به حکم قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) و اخبار معصومان (ع) مراجعه کرد که به مقابله با فرعون هر زمان امر کرده‌اند.[۵۰] در این زمینه علما و روحانیان که مقتدای مردم‌اند، همانند پیامبران(ع) وظیفه سنگین‌تری دارند و باید اسلام را به‌طور کامل معرفی کنند؛[۵۱] همچنان‌که در دوره‌های مختلف،[۵۲] به‌خصوص دوران معاصر، روحانیان سردمدار مبارزه با کسانی بوده‌اند که برخلاف مصالح اسلام اقدام می‌کردند.[۵۳]

امام‌خمینی در یادداشت سال ۱۳۲۳ خود در دفتر سیدمحمد وزیری، خطاب به علمای دین و مردم ایران، که تاریخی‌ترین سند مبارزاتی ایشان است، با استناد به آیه ۴۶ سوره سبأ، قیام لله را بهترین موعظه خداوند برای بشر خواند که از سرمنزل طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را دربر می‌گیرد و تنها راه اصلاح دو جهان است.[۵۴] ایشان معتقد بود در صورت احساس تکلیف به قیام، باید بدون انتظارکشیدن برای آمادگی مادی و انسانی، به آن اقدام کرد؛[۵۵] زیرا قیام برای خدا، در هر دو صورت پیروزی یا شکستِ ظاهری، پیروز است[۵۶] و قطعاً پشتوانه و تأیید الهی را نیز در پی دارد؛[۵۷] از این‌رو پیامبران بزرگ الهی (ع) در مبارزه با مشرکان و طاغوت‌های زمان خود، اگرچه در ابتدای راه تنها بودند، اما با قدرت ایمان قیام کردند.[۵۸] پیروزی‌های پیامبران بزرگ الهی چون حضرت ابراهیم(ع)، حضرت موسی(ع) و حضرت محمد(ص) در برابر قدرتمندان بزرگ تاریخ، تنها ناشی از هدف الهی آنان است.[۵۹]

امام‌خمینی پس از قیام پیامبران بزرگ الهی، قیام‌هایی چون قیام امام‌علی(ع) و امام‌حسن (ع) در برابر معاویه،[۶۰] قیام امام‌حسین(ع) در برابر یزید،[۶۱] قیام‌های فرزندان ائمه (ع) با تشویق خود آن بزرگواران در برابر حاکمان ستمگر، قیام علمای اسلام از صدر اول تا دوران معاصر[۶۲] و قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲[۶۳] را نیز از مصادیق قیام‌های الهی معرفی کرده‌است. همچنین قیام مردم ایران در برابر رژیم پهلوی مصداقی از قیام لله بود[۶۴] و مهم‌ترین دلیل موفقیت این نهضت، تحول روحی و معنوی ملت و پشتیبانی قدرت مطلق الهی از آن بود.[۶۵] بی‌تردید دوام و استمرار این نهضت نیز درگرو حفظ معنای الهی آن است.[۶۶] (ببینید: پانزده خرداد)

ب) قیام برای نفس: نقطه مقابل قیام لله، خودخواهی و قیام برای خود و منافع شخصی، قیام برای نفس اماره، قیام برای شخص[۶۷] و قیام برای طاغوت[۶۸] است که امام‌خمینی از آن با عنوان قیام شیطانی و معنای واقعی شکست یاد می‌کرد.[۶۹] ایشان معتقد بود قیام بر اساس خودخواهی و منافع شخصی، مهم‌ترین عامل تفرقه، شکست و تحت سلطه بودن کشورهای اسلامی است که روح برادری و وحدت را در میان ملت اسلام خفه کرده‌است.[۷۰] از مصادیق قیام بر ضد خدا، تلاش از روی هوای نفس در دوره محمدرضا پهلوی بود که کشور را با خسارت‌های بسیاری روبه‌رو ساخت. نابودی روح برادری و وحدت، سلطه افراد ناشایست بر کشور و مراکز علمی و دینی، رواج بی‌دینی و تبدیل روزنامه‌ها و مطبوعات به پخش‌کننده کالای فساد اخلاق، از مهم‌ترین نتایج این قیام بر ضد خدا بود.[۷۱]

شرایط و ویژگی‌های قیام

مبارزه‌ای با ماهیت قیام لله که برگرفته از قرآن کریم است، شرایط و ویژگی‌هایی دارد که در اندیشه و عمل امام‌خمینی قابل بازیابی است. ایشان معتقد است در حوزه فردی، گام‌نهادن در وادی قیام لله و کسب سعادت دنیا و آخرت، نیازمند رفع موانع حضور قلب، بریدن از حبّ دنیا و خالص‌شدن برای خداوند است.[۷۲] بی‌شک، آمادگی برای مبارزه سیاسی و اجتماعی نیز جز از طریق تربیت نفس، ممکن نیست[۷۳] و ایستادگی در برابر ظلم و بیدادگری و دفاع از حیثیت اسلام، پیش از هر اقدامی محتاج تربیت نفس و تقویت اراده است.[۷۴] چنین قیامی دارای مراتب خاصی است که مرتبه انکار قلبی تا اقدام عملی را دربر می‌گیرد[۷۵] و در مراتب بالا ممکن است قیام مسلحانه (جرح و قتل) را نیز شامل شود؛[۷۶] از این‌رو به باور امام‌خمینی، اسلام برای حفظ کیان دین و مصالح امت، در شرایط و زمان مقتضی، قیام مسلحانه را نیز مجاز می‌داند؛[۷۷] اما تا زمانی که مراحل پایین‌تر امر به معروف و نهی از منکر ممکن باشد، نوبت به مراحل بالا نمی‌رسد.[۷۸] پس از امر به معروف و نهی از منکر، حضور مردم در صحنه، تظاهرات، اعتصاب و اعلام انزجار،[۷۹] بیان و قلم،[۸۰] بهترین ابزار قیام‌اند. همچنین از شرایط مهم موفقیت و قدرت‌یافتن در قیام، خودسازی، روحیه انقیاد و تبعیت بی‌چون‌وچرا از دستورهای الهی،[۸۱] شجاعت و نترسیدن از قدرت دشمن،[۸۲] وحدت، همفکری و همکاری و نیز پرهیز از تفرقه و دوری از اقدامات نفسانی[۸۳] است.

(ببینید: مبارزه مسلحانه و وحدت)

به اعتقاد امام‌خمینی قیام برای خدا، برخلاف قیام با هدف کسب دنیا، همواره با نفع همراه است و خسارت و ضرر در آن راه ندارد؛[۸۴] در حالی‌که قیام غیر الهی و شیطانی حتی اگر در ظاهر به پیروزی برسد، شکست خورده‌است.[۸۵] ایشان با تأکید بر پیروزی قطعی قیام لله و شکست نهایی همه قیام‌های غیر الهی، اصولاً ادعای مردمی‌بودن هدف قیام از سوی کسانی را که مبادی معنوی ندارند، غیرقابل باور می‌خواند[۸۶] و با مقایسه شرایط و تنگناهای قیام در زمان پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع)،[۸۷] کوتاهی علما و سستی در انجام وظیفه ورود به عرصه قیام را مایه نگرانی می‌دانست و دربارهٔ پیامدهای آن هشدار می‌داد.[۸۸]

مهم‌ترین ویژگی‌های قیام که در اندیشه امام‌خمینی بر آنها تأکید شده‌است، عبارت‌اند از:

الف) اسلام‌محوری: در اندیشه امام‌خمینی، مبارزه مشروع مبارزه‌ای است که هم محتوای خود را از اسلام می‌گیرد، هم در روش‌ها تابع اسلام است و هم هدفی جز حاکمیت اسلام ندارد؛[۸۹] بنابراین ایشان در نخستین گام‌های مبارزه با رژیم پهلوی، بر مخالفت با هر قانونی که خلاف قانون اسلام باشد، اگرچه قانون اساسی یا الزامات بین‌المللی باشد، تصریح کرد.[۹۰] ایشان در روش مبارزه هم بر اساس توصیه قرآن، نخست تلاش کرد رژیم و شخص محمدرضا پهلوی را با نصیحت و نرمخویی، به رعایت قانون اسلام و حقوق مردم ترغیب کند؛[۹۱] اما پس از اینکه این شیوه تأثیر نکرد، مرحله جدید مبارزه مستقیم را آغاز کرد و با این حال، تا آخرین روزهای مبارزه، معتقد به ضرورت مبارزه مسلحانه نبود و آن را تجویز نکرد؛[۹۲] همچنین هرگز اتحاد با گروه‌های منحرف مانند مارکسیست‌ها را مجاز ندانست.[۹۳] ایشان هدف نهایی مبارزه را نیز برقراری حکومت عدل الهی مبتنی بر قوانین اسلامی اعلام کرد.[۹۴]

ب) تکلیف‌گرایی: در نظر امام‌خمینی، مبارزه آن‌گاه مشروع است که در شمار تکالیف الهی قرار بگیرد و مؤمنان از جانب خدای تعالی، به آن مکلف شده باشند؛ در غیر این صورت ماهیت قیام لله ندارد.[۹۵] بر همین اساس ایشان به‌صراحت اعلام می‌کرد مبارزه باید توأم با تربیت صحیح و توجه به معنویات و عمل به احکام اسلام باشد.[۹۶] ایشان وجوب قیام علیه رژیم پهلوی را تنها بر مبنای اندیشه فقهی لزوم مبارزه با حکومت طاغوت تفسیر و تبیین می‌کرد و مبارزه علیه این رژیم را تکلیف الهی می‌شمرد.[۹۷] به باور ایشان قیام علیه رژیم پهلوی، زمانی ضرورت یافت که اصلاح مشکلات ناشی از این حکومت، با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات، ممکن نبود و عملاً راهی جز مبارزه مستقیم و نثار خون وجود نداشت.[۹۸] (ببینید: طاغوت)

ج) ضرورت آگاهی و شناخت: یکی از ویژگی‌های اصلی مبارزه و شرط مهم آن، بیداری، شناخت و آگاهی است؛ از این‌رو امام‌خمینی با توصیه به آگاهی و بیداری مردم، به‌ویژه نسل جوان و روشنفکر،[۹۹] صرف «بیداری» را که «قیام از خواب غفلت است» نخستین گام در قیام لله و تنها موعظه خداوند به بشر می‌دانست؛[۱۰۰] بر همین اساس با دعوت علما و روحانیان، به آگاه‌کردن مردم،[۱۰۱] مسلمانان جهان را نیز به مطالعه سیره و شیوه اولیای الهی در مبارزه فرا می‌خواند.[۱۰۲]

د) مردمی‌بودن: امام‌خمینی با آگاهی به این حقیقت که تغییر و تحول در جامعه، تنها در صورت آگاهی و خواست مسئولانه شهروندان یک جامعه ممکن خواهد بود،[۱۰۳] در مبارزه با طاغوت، به مردم اصالت داد و بر پیروزی قطعی آنان تأکید کرد.[۱۰۴] ایشان بر اساس آیه ۴۶ سوره سبأ، مسئولیت قیام را بر عهده تک‌تک مردم می‌دانست و استقامت در این راه را نیز تکلیف الهی می‌شمرد.[۱۰۵] بر مبنای اصل قرآنی، قیام و حفظ آن، وظیفه تک‌تک مردم است؛ بنابراین اگر در شرایطی، رهبری قیام با آسیبی مواجه شود، نباید به توقف مردم بینجامد و قیام باید از خود مردم بجوشد و ادامه یابد. یکی از آسیب‌هایی که در گذشته بسیاری از قیام‌ها را با شکست یا رکود مواجه کرده، همین اتکای صرف به رهبر و توقف قیام پس از انحراف یا از میان‌رفتن رهبر بوده‌است.[۱۰۶] (ببینید: مبارزه مسلحانه)

و) سازماندهی و نظام‌مندی: مبارزه و قیام سیاسی به دلیل حساسیت و پیچیدگی بسیار آن، بی‌گمان بدون سازمان معین و نظام تعریف‌شده به سامان نمی‌رسد و نتیجه مطلوب نخواهد گرفت؛[۱۰۷] بر همین اساس امام‌خمینی در نخستین گام‌های نهضت اسلامی ایران، با تأکید بر ضرورت سازماندهی و نظم در نهضت، بی‌توجهی به آن را موجب شکست خواند.[۱۰۸] در این الگو از مبارزه، با اینکه عموم شهروندان حضوری مؤثر و نقش‌آفرین دارند، هیچ‌گاه انسجام، سازمان و نظام‌مندی مبارزه مخدوش نمی‌شود و به هرج و مرج اجتماعی میل پیدا نمی‌کند.[۱۰۹] دقت در ویژگی‌های مذکور، این نتیجه مهم را به دست می‌دهد که مبارزه سیاسی بر اساس این الگو، هرگز به شکست منتهی نمی‌شود؛ زیرا اصل اجرای تکلیف الهی است و موفقیت در این امر، در گرو حصول نتیجه ظاهری نیست.[۱۱۰]

آسیب‌شناسی

هر پدیده اجتماعی ممکن است در رویارویی با آفت‌ها و موانع، مبتلا به انحراف و فساد شود و قیام نیز از آسیب در امان نیست. از نظر امام‌خمینی سالک «الی الله»، هرچه در قیام به عبودیت و وظایف کوشش کند، باز باید همواره بیمناک از قصور باشد و قلبش سرشار از خشیت و خوف باشد و با دوری از مشغول‌شدن به غیر حق، بیم آن داشته باشد که مبادا این مشغول‌شدن‌ها، او را از راه الهی بازدارند.[۱۱۱] در قیام سیاسی و اجتماعی نیز، رهبری قیام موظف است با امکاناتی که در اختیار دارد، از آسیب‌های احتمالی پیشگیری و آنها را برطرف کند.[۱۱۲]

امام‌خمینی در تشخیص آسیب‌های قیام، عمدتاً برای آسیب‌های درونی اهمیت بیشتری قائل بود و خطر دشمن خارجی را که وجود آن را می‌پذیرفت،[۱۱۳] به شرط اتحاد ملت بی‌تأثیر می‌دانست.[۱۱۴] ایشان مهم‌ترین عامل در حفظ قیام از آسیب را ویژگی الهی‌بودن آن می‌دانست و معتقد بود انحراف از «لله بودن»، انحراف قیام را در پی خواهد داشت.[۱۱۵]

امام‌خمینی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، با تأکید بر الهی‌بودن قیام مردم، ملت را به حفظ این ویژگی فرا خواند و انحراف از آن را موجب شکست نهضت دانست؛[۱۱۶] افزون بر این، به باور ایشان وحدت و تمسک به اسلام، دو عامل حیاتی برای حفظ و ادامه نهضت‌اند و غفلت از آنها، مایه شکست و عقب‌ماندگی خواهد بود.[۱۱۷]

(ببینید: انقلاب اسلامی ایران و نهضت‌های اسلامی)

پانویس

  1. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۶۹۰.
  2. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۵۷۱۷.
  3. جمشیدی، مفهوم و ماهیت قیام، ۱۹، ۲۲–۲۳، ۳۰ و ۳۲.
  4. جمشیدی، مفهوم و ماهیت قیام، ۲۴–۲۵.
  5. سبأ، ۴۶.
  6. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱–۲۲.
  7. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱.
  8. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۷.
  9. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲/۶۹–۷۰.
  10. شعرا، ۱۰–۲۱۷.
  11. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۷/۴۴۶–۴۴۷.
  12. ← عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ۷۳۴–۷۳۹.
  13. مدثر، ۲.
  14. بقره، ۲۳۸.
  15. سبأ، ۴۶.
  16. هود، ۱۱۲؛ شوری، ۱۵.
  17. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۱/۴۸.
  18. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۱۹۸.
  19. هود، ۱۱۶؛ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۷/۴۶۰.
  20. مجلسی، ۴۴/۳۸۲؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۹۱.
  21. امین عاملی، سیره معصومان (ع)، ۱/۱۷.
  22. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۸/۹۷.
  23. جمشیدی، مفهوم و ماهیت قیام، ۳۰.
  24. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۶/۶۳۹.
  25. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۶۰.
  26. طبری، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، ۵/۵۸۳–۶۰۹.
  27. طبری، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، ۶/۳۸ و ۶۶.
  28. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۳/۱۲۲.
  29. شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امام‌سجاد علیه‌السلام، ۱/۱۸۶.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۰.
  31. صاحبی، اندیشه اصلاحی در نهضت‌های اسلامی، ۶۸.
  32. جمشیدی، اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۳۸۷.
  33. طالقانی، تبیین رسالت برای قیام به قسط، ۶۳.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۲؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۲۵.
  35. حدید، ۲۵؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۹/۱۷۱.
  36. نساء، ۱۳۵؛ مائده، ۸.
  37. آل عمران، ۱۸؛ طالقانی، تبیین رسالت برای قیام به قسط، ۴۹.
  38. سبأ، ۴۶؛ طالقانی، تبیین رسالت برای قیام به قسط، ۱۳–۱۵.
  39. طالقانی، تبیین رسالت برای قیام به قسط، ۱۵.
  40. جمشیدی، مفهوم و ماهیت قیام، ۳۱–۳۲.
  41. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۸، ۱۵۸ و ۵/۳۴؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۲.
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۴۳–۲۴۴.
  43. ← امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱–۲۲؛ ۵/۱۶۷–۱۶۸ و ۸/۲۸۹.
  44. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۵ و ۱۱۱.
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۳۹.
  46. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۹۱–۹۲.
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۶۸.
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۲۷.
  49. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۴۱.
  50. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۴۸–۳۴۹.
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۶.
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۰.
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۱–۲۴۲.
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱.
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۹.
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۵.
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۳۷–۱۳۸.
  58. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۹ و ۵/۳۵–۳۸.
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱.
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱؛ ۴/۲۱۵–۲۱۶ و ۵/۲۹–۳۰.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۷۳؛ ۴/۱۵۱ و ۵/۱۶۲–۱۶۳، ۱۹۱–۱۹۳.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۰–۱۰۱.
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۶۷.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۴۲.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۴۶؛ ۹/۳۸۴ و ۱۳/۱۴۲.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۴۲.
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۲.
  68. امام‌خمینی، صحیفه۱۳/۱۳۷ و ۱۵/۴۰۳.
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۰۵؛ ۷/۳۰ و ۱۳/۱۳۷.
  70. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۲.
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۲ و ۶/۳۱۵.
  72. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۴۱–۴۲؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۲.
  73. امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۱–۶۲.
  74. امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۲.
  75. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۳–۴۵۴.
  76. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۷–۴۵۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۵.
  77. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۵۴.
  78. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۵۳.
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۳۱.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۴۳.
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۶۹.
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۵.
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۹۳–۳۹۵ و ۴۱۲–۴۱۳.
  84. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۴–۳۵.
  85. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۰۵.
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۱۰–۵۱۱.
  87. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۹ و ۳۷۲.
  88. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۰۸ و ۳۷۲.
  89. کلانتری، الگوی قرآنی مبارزه سیاسی در اندیشه نظری و سیره عملی امام‌خمینی، ۱۰۳۹.
  90. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۱۶.
  91. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۷۸ و ۸۸–۹۰.
  92. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵۱۴ و ۴/۲۵۰.
  93. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۰۴ و ۳۷۱.
  94. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۴.
  95. کلانتری، الگوی قرآنی مبارزه سیاسی در اندیشه نظری و سیره عملی امام‌خمینی، ۱۰۳۶.
  96. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۰۲.
  97. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۳۵؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۸.
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۹.
  99. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۱۴ و ۴/۲۳۷.
  100. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۴۲–۲۴۳.
  101. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۴ و ۱۶۲.
  102. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۱۲.
  103. کلانتری، الگوی قرآنی مبارزه سیاسی در اندیشه نظری و سیره عملی امام‌خمینی، ۱۰۴۲–۱۰۴۳.
  104. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۱.
  105. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۸ و ۷/۴۹۳–۴۹۴.
  106. سبأ، ۴۶؛ طالقانی، تبیین رسالت برای قیام به قسط، ۱۳–۱۴.
  107. کلانتری، الگوی قرآنی مبارزه سیاسی در اندیشه نظری و سیره عملی امام‌خمینی، ۱۰۴۴.
  108. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۹۴–۳۹۵.
  109. کلانتری، الگوی قرآنی مبارزه سیاسی در اندیشه نظری و سیره عملی امام‌خمینی، ۱۰۴۶.
  110. کلانتری، الگوی قرآنی مبارزه سیاسی در اندیشه نظری و سیره عملی امام‌خمینی، ۱۰۴۶–۱۰۴۷.
  111. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۸۰–۳۸۱.
  112. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۸۵.
  113. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۱۰.
  114. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۵۵.
  115. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۹۱.
  116. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۹۱–۹۲.
  117. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۳۰–۱۳۱؛ ۷/۱۷، ۵۶ و ۹/۲۳۸.

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن‌خلدون، عبدالرحمن‌بن‌محمد، تاریخ ابن‌خلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امین عاملی، سیدمحسن، سیره معصومان (ع)، مترجم علی حجتی کرمانی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش.
  • جمشیدی، محمدحسین، اندیشه سیاسی امام‌خمینی، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • جمشیدی، محمدحسین، مفهوم و ماهیت قیام دراندیشه امام‌خمینی، مجله حضور، شماره ۵۷، ۱۳۸۵ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام‌سجاد علیه‌السلام، ترجمه محمدرضا عطایی، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • صاحبی، محمدجواد، اندیشه اصلاحی در نهضت‌های اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۶ش.
  • طالقانی، سیدمحمود، تبیین رسالت برای قیام به قسط، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبری، محمدبن‌جریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
  • عبدالباقی، محمدفواد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قم، ذوی‌القربی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • کلانتری، ابراهیم، الگوی قرآنی مبارزه سیاسی در اندیشه نظری و سیره عملی امام‌خمینی، مجله سیاست، دوره ۴۶، شماره ۴، ۱۳۹۵ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۶، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۷، تهران، صدرا، چاپ هفتم، ۱۳۸۴ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۸، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.

پیوند به بیرون