لیبی

از ویکی امام خمینی
لیبی
اطلاعات عمومی
نام رسمیدولت لیبی
دین رسمیاسلام
حکومتدولت موقت
پایتختطرابلس
ادیان(درصد)اسلام (اکثریت)
زبان رسمیعربی
اسلام
پیشینه اسلامقرن هفتم میلادی
تاریخ تشیع
وقایع تاریخی• استعمار ایتالیا (۱۹۱۲) • استقلال (۱۹۵۱) • حکومت قذافی (۱۹۶۹-۲۰۱۱) • انقلاب ۲۰۱۱
احزاب و گروه‌های شیعی
شخصیت‌های شیعی
سیاسیروابط پیچیده با ایران پس از انقلاب


لیبی، از کشورهای آفریقای شمالی، در جنوب دریای مدیترانه است که با مصر، سودان، چاد، نیجر، الجزایر و تونس مرز مشترک دارد. پایتخت لیبی، طِرابلُس و زبان رسمی این کشور عربی است. اغلب مردم لیبی مسلمان‌اند.

پیشینۀ تاریخی

لیبی تا قبل از قرن شانزدهم میلادی و اشغال امپراتوری عثمانی، دارای هیچ حکومت مرکزی‌ای نبود؛ اگرچه تهاجمات مسلمانان در قرن هفتم به این سرزمین باعث مسلمان شدن مردم این منطقه شده بود. این کشور در سال ۱۹۱۲م و در نتیجۀ جنگ ایتالیا با عثمانی، مستعمرۀ ایتالیا شد.[۱] پس از جنگ جهانی دوم، لیبی تحت تسلط فرانسه و بریتانیا قرار گرفت؛ اما در سال ۱۹۵۱ از سوی سازمان ملل به عنوان کشوری مستقل اعلام شد.[۲] در سال ۱۹۶۹ در پی کودتای نظامی گروهی از افسران ارتش با افکار ناسیونالیستی و سوسیالیستی ملهم از ایدئولوژی حزب بعث، معمر قذافی رهبری انقلاب لیبی را بر عهده گرفت.[۳] حکومت قذافی در سال ۲۰۱۱ با اعتراضات گستردۀ مردم علیه او به پایان رسید.

رابطۀ لیبی با انقلاب اسلامی

تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روابط لیبی و حکومت پهلوی چندان دوستانه نبود، اما از بهمن ۱۳۵۷، فصل جدیدی در روابط ایران و لیبی آغاز شد. در روزهای اقامت امام‌خمینی در نوفل لوشاتو، برخی از همراهان امام‌خمینی به دنبال محل بعدی اقامت ایشان در صورت نیاز، نظر معمر قذافی را برای اقامت ایشان در لیبی جلب کردند؛ اما امام‌خمینی با اطلاع از این مذاکره، قذافی را شایستۀ اعتماد ندانست.[۴] همچنین در نوفل لوشاتو خبرنگاری از امام‌خمینی دربارۀ دریافت کمک مالی از لیبی سؤال کرد و با پاسخ منفی ایشان مواجه شد.[۵]

سرنوشت سیدموسی صدر و تأثیر آن بر روابط دو کشور

پس از ناپدیدشدن سیدموسی صدر در سفر به لیبی در سال ۱۳۵۷،[۶] تردید در دست داشتن قذافی در ربودن امام‌موسی صدر، رابطۀ ایران و لیبی را تحت‌الشعاع قرار داد. به همین دلیل امام‌خمینی بر خلاف درخواست لیبی برای تعیین وقت ملاقات قذافی با ایشان، این ملاقات را نپذیرفت و آن را به وقت دیگری موکول کرد.[۷]

ایشان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در نامه به رهبر لیبی ضمن اظهار نگرانی شدید از این حادثه، خواستار پیگیری مداوم برای روشن‌شدنِ وضع این شخصیت مبارز و سیاسی شد.[۸] پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز موضوع ناپدیدشدن صدر را به صورت جدی دنبال کرد و بارها این مسئله را بیان کرد؛ چنان‌که در ۷ اسفند ۱۳۵۷ در حضور هیئتی از لیبی به سرپرستی عبدالسلام جلّود، نخست‌وزیر آن کشور، تأثر شدید خود درباره قضیه صدر را اعلام کرد و از دولت لیبی خواست این معما را حل کند.[۹]

ایشان همچنین در ۴ اردیبهشت ۱۳۵۸ در دیدار دیگری با هیئت اعزامی لیبی، از ناپدیدشدن صدر با عنوان فاجعه و معمایی یاد کرد که ایشان و علمای ایران را بسیار متأثر کرده‌ است و جز به دست دولت لیبی حل نخواهد شد. امام‌خمینی پس از شنیدن سخنان نماینده لیبی که از سفر صدر به ایتالیا سخن گفت و مدعی شد استعمارگران می‌خواهند میان دو ملت ایران و لیبی ایجاد بدبینی و اختلاف کنند، با تأکید بر وحدت جهان اسلام و این‌که ایشان قصد ندارد به دولت مسلمان لیبی تهمت بزند، بار دیگر رفع این سوء‌تفاهم را تنها به دست دولت لیبی و تلاش‌های این کشور ممکن دانست و دوباره از طریق جلّود به قذافی پیام داد که اگر بنا بر ادعای لیبی، صدر به ایتالیا رفته باشد، نیز دولت لیبی و شخص قذافی باید سرنوشت او را روشن کنند.[۱۰] همچنین هنگام رهسپاری نخستین سفیر جمهوری اسلامی ایران به لیبی، به وی تأکید کرد در صورت دست‌یافتن به هر گونه خبر درباره صدر، در همان لحظه و بدون واسطه، ایشان را در جریان بگذارد.[۱۱]

پیام‌های بین رهبران دو کشور

بخش دیگری از مراودات ایران با دولت لیبی، پاسخِ نامه‌های تبریک و تسلیتی است که از سوی رهبر لیبی خطاب به امام‌خمینی صادر شده‌اند. قذافی در ایام مختلف اعیاد مذهبی، سالگرد پیروزی انقلاب، و به‌ویژه به مناسبت شهادت شخصیت‌های برجسته انقلابی برای رهبر ایران نامه ‌فرستاده است. محتوای جواب‌های امام‌خمینی به این نامه‌ها بیشتر جنبۀ ضداستکباری و تأکید بر مبارزه دارد.[۱۲]

لیبی در دوران جنگ عراق علیه ایران

لیبی که جزو کشورهای جبهه پایداری بود، در جنگ عراق با ایران اعلام بی‌طرفی کردند و از عربی‌کردن جنگ دوری گزیدند. مواضع برخی از اعضای این جبهه، مانند سوریه و لیبی به ایران نزدیک بود و کمک‌های تبلیغاتی و نظامی اندکی نیز به ایران می‌کردند.[۱۳] البته این کشور با پیشروی ایران در داخل خاک عراق مخالف بود.[۱۴]

پانویس

  1. لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی، ج۲، ص۲۰۶.
  2. لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی، ج۲، ص۲۰۸.
  3. لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی، ج۲، ص۲۰۸.
  4. جنتی، خاطرات، ص۱۵۷ و ۱۵۸.
  5. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۵، ص۴۳۰.
  6. بنگرید به: امام موسی صدر.
  7. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۲۵۷.
  8. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۴۵.
  9. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۶، ص۲۵۷.
  10. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۱۱۹–۱۲۰.
  11. کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ج۱، ص۱۵.
  12. امام‌خمینی، صحیفه امام، ج۱۵، ص۵۲۵؛ ج۱۶، ص۵۲۵؛ ج۱۷، ص۵۳۷؛ ج۱۸، ص۱۶۵ و ۵۲۹؛ ج۱۹، ص۵۰۵ و...
  13. راکی، اعراب ضد صدام «جبهه پایداری عرب» جنگ ایران و عراق، ص۶۳.
  14. اردستانی، تنبیه متجاوز، ج۳، ص۳۸۸–۳۹۱؛ هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ص۵۶۸–۵۶۹.

منابع

  • اردستانی، حسین، تنبیه متجاوز، بررسی تحولات سیاسی و نظامی از تابستان ۱۳۶۱ تا فروردین ۱۳۶۷، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۷۹.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۹.
  • جنتی، علی، خاطرات علی جنتی، تدوین سعید فخرزاده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱.
  • راکی، علی، اعراب ضد صدام «جبهه پایداری عرب» جنگ ایران و عراق، مجله زمانه، شماره ۳۶، ۱۳۸۴.
  • کمالیان، محسن و علی‌اکبر رنجبر کرمانی، عزّت شیعه، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، ۱۳۸۶.
  • لاپیدوس، آیرا ماروین‌، تاریخ جوامع اسلامی؛ از آغاز تا قرن هجدهم، ترجمه محمود رمضان‌زاده، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۷، پایان دفاع، آغاز بازسازی، به کوشش علیرضا هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۹۰.