محمد حسنین هیکل، روزنامهنگار و تاریخنگار نامدار مصری و شخصیت علاقهمند به امامخمینی و انقلاب اسلامی.
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | محمد حسنین هیکل |
زادروز | ۲۳ سپتامبر ۱۹۲۳م/ ۱۳۰۲ش |
شهر تولد | شهرستان باسوس |
کشور تولد | مصر |
تاریخ درگذشت | ۱۳۹۴ش |
کشور درگذشت | مصر |
دین | اسلام |
مذهب | اهل سنت |
پیشه | روزنامهنگار و تاریخنگار |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
تالیفات | ایران فوق برکان، ایران: روایتی که ناگفته ماند، مدافع آیتالله: قصه ایران و الثوره، دیداری تازه با تاریخ و حیات محمد |
محمدحسنین هیکل در سال ۱۹۲۳م - ۱۳۰۲ش در شهرستان باسوس مصر به دنیا آمد و شاهد تحولات مصر از دوران پادشاهی فاروق تا ریاست جمهوری عبد الفتاح السیسی بوده است.
هیکل از یاران نزدیک عبدالناصر بود و نقش پررنگی در سیاست داخلی و خارجی داشت و به مدت هفده سال مدیرمسئول روزنامه الاهرام بود و مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک را تأسیس کرد. او از نزدیکان سادات نیز بوده است ولی پس از معاهده کمپ دیوید با او اختلات پیدا کرد و به زندان افتاد و وقتی توسط مبارک آزاد شد، متأثر از برخورد امامخمینی با خیانت سادات کتاب «حريف الغضب» را نوشت.
او روزنامهنگاری حرفهای و واقعگرا بود و به باور او ایران و مصر دو قدرت بزرگ منطقه خاورمیانه هستند. او در دیدار سال ۱۳۵۴ با محمدرضا پهلوی از او انتقاد کرد.
هیکل دوبار با امامخمینی دیدار کرد و با ایشان گفتگو داشت؛ یک بار در نوفل لوشاتو در سال ۱۳۵۷ و بار دیگر در قم در سال ۱۳۵۸. او به امامخمینی علاقهمند شد و تحت تاثیر او قرار گرفت و احساس میکرد در برابر تجربهای منحصر به فرد در تاریخ معاصر جهان قرار گرفته است. او باور داشت امامخمینی بی آنکه پیوندی با این روزگار و اندیشههای آن داشته باشد، شخصیت جدیدی در صحنه بین المللی است.
امامخمینی در دومین دیدار هیکل، وی را نویسندهای توانا خواند و از او خواست در جهت روشنگری افکار عموی و پشتیبانی از قیام مردم ایران جهت ادای دین خود کتابی درباره انقلاب ایران بنویسد و کتاب هیکل با عنوان « ایران، روایتی که ناگفته ماند» در پاسخ این درخواست بود.
محمدحسنین هیکل در ۹۳ سالگی در سال ۱۳۹۴ در مصر درگذشت.
معرفی اجمالی
محمد حسنین هیکل، در ۲۳ سپتامبر ۱۹۲۳م/ ۱۳۰۲ش، در شهرستان باسوس، از توابع استان قلیوبیه مصر به دنیا آمد.[۱] او شاهد تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مصر در دوران پادشاهی فاروق و ریاستجمهوری محمد نجیب، جمال عبدالناصر، محمد انور سادات، حسنی مبارک، محمد مرسی و عبدالفتاح سیسی بوده است. هیکل در روزگار پادشاهی فاروق بر مصر، در سال ۱۹۴۲م/ ۱۳۲۱ش در نوزدهسالگی به کار روزنامهنگاری در The Egyptian Gazette که بزرگترین روزنامه انگلیسیزبان در مصر بود، مشغول[۲] و از نویسندگان و گردانندگان آن متأثر شد؛ سپس مدتی با محمد تابعی، مدیرمسئول مجله آخر الساعه، کار کرد و شیفته شیوایی قلم وی شد. وی از سال ۱۹۴۶–۱۹۵۶م/ ۱۳۲۵–۱۳۳۵ش، با نشریه اخبار الیوم که گرایش لیبرال داشت[۳] همکاری کرد و شهرت وی به عنوان نویسنده در حوزه روزنامهنگاری از این نشریه آغاز شد. او نخستین جایزه روزنامهنگاری خود را در این سالها گرفت.[۴]
هیکل که با جمال عبدالناصر، پیش از کودتای ۱۹۵۲م/ ۱۳۳۱ش آشنا بود، پس از رویکارآمدن وی از یاران نزدیک او شد[۵] و نقش پُررنگی در سیاست داخلی و خارجی مصر بازی کرد.[۶] او از سال ۱۹۵۷–۱۹۷۴م/ ۱۳۳۶–۱۳۵۳ش به مدت هفده سال، مدیرمسئولی روزنامه الاهرام را عهدهدار بود[۷] و در همین سالها، با درک ضرورت بررسی تحولات گوناگون منطقهای و جهانی، مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک را تأسیس کرد.[۸] این مرکز در بررسی تحولات گوناگون منطقهای و جهانی به اطلاعاتی دست یافت که دولت مصر از آنها بیاطلاع بود. الاهرام به سبب انتشار این اطلاعات به قلم هیکل، در میان نشریات مصری و عربی، مقام نخست را کسب کرد[۹]؛ در نتیجه وی با توجه به روابط گسترده و اطلاعات خود، عبدالناصر را تغذیه اطلاعاتی میکرد.[۱۰] طرح عبدالناصر مبنی بر استفاده از نفت به عنوان سلاح جنگی در برابر اسرائیل، اندیشه هیکل بود.[۱۱] اطلاعات فراوان وی سبب شهرت و رشد وی در سالهای ۱۹۵۲–۱۹۸۱م/ ۱۳۳۱–۱۳۶۰ش به عنوان روزنامهنگار در حوزههای سیاسی مصر و بینالملل شد.[۱۲] در دهه ۱۹۷۰م/ ۱۳۴۹ش با تغییر نظام سیاسی در مصر و رویکارآمدن محمد انور سادات، هیکل در حلقه نزدیکان او قرار گرفت؛ اما پس از معاهده کمپدیوید، با وی اختلاف نظر پیدا کرد و به زندان افتاد.[۱۳] پس از ترور انور سادات در سال ۱۹۸۱م/ ۱۳۶۰ش حسنی مبارک، رئیسجمهور وقت وی را آزاد کرد.[۱۴] او پس از آزادی از زندان، با تأثیرپذیری از برخورد امامخمینی با خیانت سادات و زشتی رفتار او،[۱۵] در نکوهش سیاستهای سادات، کتاب خریف الغضب (پاییز خشم) را نوشت.[۱۶] هیکل روزنامهنگاری واقعگرا و حرفهای است[۱۷]؛ اما در تحلیل رخدادهای گوناگون نگاهی چپگرایانه دارد.[۱۸]
به باور هیکل، ایران و مصر دو قدرت بزرگ منطقه خاورمیانه هستند. وی که به ایران نگاهی ویژه داشت،[۱۹] نخستین کتاب خود را به نام ایران فوق برکان[۲۰] در سالهای ۱۹۵۰–۱۹۵۱م/ ۱۳۲۹–۱۳۳۰ش دربارهٔ ایران نوشت.[۲۱] او پس از جنگهای ۱۹۶۷م/ ۱۳۴۶ش با اسرائیل کوشید روابط سیاسی مصر و ایران را دوباره برقرار کند.[۲۲] او در سال ۱۹۷۵م/ ۱۳۵۴ش، در دیدار با محمدرضا پهلوی از وی انتقاد کرد.[۲۳] به باور هیکل، ایران در روزگار محمدرضا پهلوی، قویترین همپیمان اسرائیل در منطقه خاورمیانه بود و اسرائیل با همه امکانات و ابزارهای خود از او حمایت میکرد، اما انقلاب اسلامی، همپیمان قدرتمندی را از اسرائیل گرفت و بزرگترین آسیب را به اسرائیل وارد کرد.[۲۴] به نظر او این انقلاب تیری است که از قرن هفتم میلادی شلیک شده و بر سینه قرن بیستم میلادی نشسته است[۲۵] و با انقلاب اسلامی، فصل جدیدی در تاریخ ایران گشوده خواهد شد.[۲۶]
دیدار با امامخمینی
هیکل دو بار با امامخمینی دیدار و گفتگو کرد. نخست در نوفل لوشاتو در ۲/۱۰/۱۳۵۷[۲۷] و بار دیگر در قم در ۲۸/۹/۱۳۵۸.[۲۸] پس از نخستین دیدار، او به امامخمینی علاقهمند شد و تحت تأثیر وی قرار گرفت و احساس کرد در برابر تجربهای منحصربهفرد در تاریخ معاصر جهان قرار گرفته است[۲۹]؛ از اینرو حرکت اسلامی را در مقایسه با زمان پیامبر(ص) مطرح کرد و امامخمینی در پاسخ به وی نهضت اسلامی ایران را ناشی از حرکت انقلابی صدر اسلام دانست که در عصر حاضر تأثیر بسیار عمیق و طولانی بر جای خواهد گذاشت.[۳۰] به باور امامخمینی، انقلاب مردم ایران الگوگرفته از صدر اسلام است که هراسی از شکست ندارد؛ چون اعتقاد دارد به تکلیف خود عمل میکند و چه کشته شود و چه بکشد، به بهشت میرود.[۳۱] به گمان هیکل، امامخمینی بیآنکه پیوندی با این روزگار و اندیشههای آن داشته باشد، شخصیت جدیدی در صحنه بینالمللی است که در هیچیک از جنبشهای انقلابی، کسی از جهتهای گوناگون، ازجمله در هوش و اندیشه قابل قیاس با ایشان یافت نمیشود.[۳۲]
هیکل پس از دیدار با امامخمینی[۳۳] و مشاهده اطمینان ایشان به پیروزی انقلاب به شکست نظام شاهنشاهی یقین پیدا کرد.[۳۴] او به این باور رسید که امامخمینی، شخصیتی از مردان قرن اول هجری قمری است که گویا با معجزهای به دنیا بازگشته است تا پس از به خون غلتیدن شهدای اهل بیت(ع)، سپاه علی(ع) را رهبری کند.[۳۵] پس از این دیدار، هیکل خود را دوست امامخمینی و ایران میدانست[۳۶]؛ این بود که با توجه به پایان اجازه اقامت اولیه امامخمینی در فرانسه، هیکل با دوستان خود در الجزایر تماس گرفت و برای ایشان تقاضای پناهندگی سیاسی کرد.[۳۷]
هیکل، امامخمینی را در مسائل راهبردی انقلاب خبره میداند[۳۸]؛ زیرا ایشان در برخورد با محمدرضا پهلوی، تقیه را تحریم کرد، از آیینهای سوگواری و عزاداری بهخوبی در راستای انقلاب استفاده کرد،[۳۹] خود را محدود به ایران نکرد و همه مسلمانها را مخاطب قرار داد، از جایگاه خطابه بهترین استفاده را کرد و از تأثیر اطلاعیههایش کاملاً آگاه بود،[۴۰] اسلام را به عنوان یک کل معرفی کرد[۴۱] و دین و سیاست را همزمان خواستار شد.[۴۲]
امامخمینی در دومین دیدار هیکل با ایشان که پس از پیروزی انقلاب در قم صورت گرفت، وی را نویسندهای توانا خواند و از او خواست در جهت روشنگری افکار عمومی و پشتیبانی از قیام مردم ایران جهت ادای دین خود کتابی دربارهٔ انقلاب ایران بنویسد.[۴۳] کتاب هیکل با عنوان؛ ایران: روایتی که ناگفته ماند، در پاسخ به این درخواست بود.[۴۴] ایشان در پاسخ به سؤال هیکل دربارهٔ کادرسازی پس از پیروزی انقلاب[۴۵] تأکید کرد از علمای آگاه از سیاست، مدیران سالم و دانشمند استفاده خواهد شد.[۴۶] در این دیدار، هیکل بر اساس درخواست هارولد ساندرز، معاون وزارت خارجه آمریکا، خواستار میانجیگری در خصوص گروگانهای آمریکایی سفارت آمریکا و دولت ایران شد[۴۷]؛ امامخمینی در اسفند ۱۳۵۸ طی نامهای به هیکل تأکید کرد مسائل میان آمریکا و ملت ایران بهسادگی حلشدنی نیست و کشورهای اسلامی برای حفظ استقلال خود باید در برابر کشورهای استعمارگر مقاومت کنند.[۴۸] وی از پاسخ امامخمینی به این نتیجه رسید که ایشان با برداشت تاریخی خود از تشیع، ازجمله مظلومیت شیعیان پس از جنگ صفین، به هر گونه میانجیگری و سازشی با آمریکا سوء ظن دارد.[۴۹]
درگذشت
محمد حسنین هیکل در ۹۳سالگی در ۲۸/۱۱/۱۳۹۴ پس از مدتها بیماری در مصر درگذشت.[۵۰] وی کتابهای بسیاری نوشته است؛ ازجمله ایران فوق برکان، ایران: روایتی که ناگفته ماند ترجمه حمید احمدی، مدافع آیتالله: قصه ایران و الثوره (دربارهٔ انقلاب ایران و دفاع از رهبری امامخمینی)، دیداری تازه با تاریخ ترجمه حسن فرامرزی و حیات محمد.[۵۱]
پانویس
- ↑ شلبی، محمد حسنین هیکل استمراریة، ۱۱
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۳۱ و ۳۳
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۳۳–۳۴، ۳۷ و ۴۹
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۴۱–۴۲
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۴۶؛ شلبی، محمد حسنین هیکل استمراریة، ۱۰ و ۱۳
- ↑ هیکل، لمصر، ۱۰–۱۲
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۵۱
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۶۲
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۶۲
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۸۷
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۹۴
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۱۵ و ۱۰۳
- ↑ هیکل، خریف الغضب، ۱۷–۱۸
- ↑ هیکل، خریف الغضب، ۱۷–۱۸
- ↑ امامخمینی، ۱۱/۳۲۷–۳۲۸
- ↑ هیکل، خریف الغضب، ۶، ۱۴ و ۱۶
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۱۰ و ۲۰۷؛ هیکل، ایران روایتی که، ۱۱
- ↑ صیداوی، هیکل او الملف، ۲۰۷
- ↑ شئون الاوسط، مجله، ۵۳
- ↑ ایران بر قله آتشفشان
- ↑ امامخمینی، ۵/۲۶۷، پانوشت
- ↑ هیکل، مدافع آیتالله، ۱۸؛ موسم، مجله، ۱۰۷
- ↑ امامخمینی، ۵/۲۷۰؛ شئون الاوسط، مجله، ۵۳
- ↑ شئون الاوسط، مجله، ۵۶
- ↑ موسم، مجله، ۱۰۸
- ↑ هیکل، ایران روایتی که، ۳۱۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲۲
- ↑ هیکل، مدافع آیتالله، ۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۷–۲۶۹
- ↑ هیکل، ایران روایتی که، ۲۵۰، ۲۵۴ و ۳۱۷؛ هیکل، مدافع آیتالله، ۸ و ۱۸۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۷
- ↑ هیکل، مدافع آیتالله، ۲۳۵
- ↑ هیکل، مدافع آیتالله، ۸
- ↑ شئون الاوسط، مجله، ۵۳
- ↑ هیکل، مدافع آیتالله، ۲۰۷
- ↑ هیکل، مدافع آیتالله، ۲۴۴
- ↑ هیکل، مدافع آیتالله، ۱۱۶ و ۱۱۸
- ↑ هیکل، مدافع آیتالله، ۱۸۹
- ↑ هیکل، مدافع آیتالله، ۱۸۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۷–۲۶۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۶–۲۷۰
- ↑ هیکل، ایران روایتی که، ۳۱
- ↑ هیکل، ایران روایتی که، ۳۱۸؛ هیکل، مدافع آیتالله، ۱۱–۱۲ و ۲۳۵–۲۳۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۷۱
- ↑ هیکل، دیداری تازه، ۱۸۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۹۰
- ↑ هیکل، ایران روایتی که، ۳۳۰
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۱۶
- ↑ مرکز دائرةالمعارف اسلامی، پایگاه اطلاعرسانی ۶/۵/۱۳۹۷ش؛ مجمع جهانی اهلبیت(ع)، پایگاه اطلاعرسانی، ۶/۵/۱۳۹۷ش
منابع
- اطلاعات، روزنامه، ۲۹/۱۱/۱۳۹۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- شلبی، جمال، محمد حسنین هیکل استمراریة، ام تحول؟، بیروت، المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، چاپ اول، ۱۹۹۹م.
- صیداوی، ریاض، هیکل او الملف السری للذاکرة العربیه، قاهره، مکتبه مدبولی، چاپ دوم، ۲۰۰۰م.
- شئون الاوسط، مجله، شماره ۱۳۳، ۱۴۳۰ق.
- مجمع جهانی اهلبیت(ع)، پایگاه اطلاعرسانی، ۶/۵/۱۳۹۷ش.
- مرکز دائرةالمعارف اسلامی، پایگاه اطلاعرسانی ۶/۵/۱۳۹۷ش.
- موسم، مجله، شماره ۶۰، ۱۴۲۸ق.
- هیکل، محمد حسنین، ایران، روایتی که ناگفته ماند، ترجمه حمید احمدی، تهران، الهام، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش.
- هیکل، محمد حسنین، خریف الغضب، مصر، مرکز الاهرام للترجمة و النشر، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- هیکل، محمد حسنین، دیداری تازه با تاریخ، ترجمه حسن فرامرزی، تهران، هفته، چاپ اول، ۱۳۶۵ش.
- هیکل، محمد حسنین، لمصر لا لعبدالناصر، مصر، شرکة المطبوعات للتوزیع و النشر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- هیکل، محمد حسنین، مدافع آیتالله، قصة ایران و الثوره، مصر، دارالشروق، چاپ ششم، ۲۰۰۲م.
پیوند به بیرون
- ابراهیم ربانی، مقاله «هیکل، محمد حسنین»، دانشنامه امامخمینی، ج۱۰، ص۴۹۶–۴۹۹.