مهدی قاضی خرم‌آبادی، از شاگردان درس اخلاق و خارج فقه و اصول امام‌خمینی.

مهدی قاضی خرم‌آبادی
مهدی قاضی خرم‌آبادی.jpg
اطلاعات فردی
تاریخ تولد۱۳۰۶ش
اطلاعات علمی


تولد

مهدی قاضی معروف به قاضی خرم‌آبادی در سال ۱۳۰۶ش در خرم‌آباد به دنیا آمد. اجداد او در منصب قضاوت بودند و ازجمله جد او ملامحسن در دوره قاجار قاضی القضات منطقه لرستان بود.[۱] و وجه تسمیه نام خانوادگی این خاندان به قاضی هم به همین سبب است.[۲]

تحصیل

مهدی قاضی دوران ابتدایی را در خرم‌آباد گذراند.[۳] او در هجده‌سالگی راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر تحصیل دروس حوزوی را آغاز کرد. درباره استادان دوره مقدمات او گزارشی وجود ندارد و وی فقط از حضور در درس علامه علی‌اصغر کرباسچیان سخن گفته است.[۴] که به نظر می‌رسد استاد درس مقدمات او بوده است. قاضی دوره سطح را هم نزد شیخ محمد صدوقی یزدی، شیخ عبدالحسین صاحب الداری، شیخ علی‌پناه اشتهاردی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، محمدتقی اشتهاردی، میرزا علی‌اکبر فیض مشکینی و آیت‌الله سیدمحمد محقق داماد.[۵] و احتمالاً روح‌الله کمالوند گذراند. حضور او در قم هم‌زمان بود با برگزاری جلسات درس اخلاق امام‌خمینی در مدرسه فیضیه؛ این درس در روزهای پنج‌شنبه و جمعه هر هفته در مدرس زیر کتابخانه مدرسه فیضیه تشکیل می‌شد و مهدی قاضی در آن درس شرکت می‌کرد،.[۶] ولی درباره مدت حضور او در آن درس هم گزارشی در دست نیست. او آنگاه به تحصیل دروس خارج فقه و اصول پرداخت و در درس‌های آیات سیدحسین طباطبایی بروجردی، امام‌خمینی و روح‌الله کمالوند شرکت کرد.[۷] درباره سال‌های حضور او در درس‌های خارج فقه و اصول امام‌خمینی گزارش دقیقی در دست نیست، ولی می‌توان احتمال داد که در دهه ۱۳۳۰ش در آن درس‌ها در مساجد سلماسی و محمدیه قم شرکت می‌کرده است.

فعالیت مبارزاتی

قاضی خرم‌آبادی در کنار تحصیل به فعالیت‌های سیاسی می‌پرداخت و در سال‌های نهضت ملی شدن صنعت نفت، با حضور در خانه آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی در تهران، از ایشان حمایت می‌کرد.[۸] این فعالیت‌ها پس از عزیمت او به خرم‌آباد بیشتر شد؛ وقتی آیت‌الله روح‌الله کمالوند مدرسه علمیه کمالیه را در خرم‌آباد بنیان نهاد، جمعی از طلاب را برای اداره و تدریس در آنجا دعوت کرد که مهدی قاضی یکی از آنان بود.[۹] قاضی هم‌زمان با همکاری با کمالوند در اداره مدرسه کمالیه، به فعالیت‌های سیاسی نیز می‌پرداخت و در جریان تبعید برخی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام به خرم‌آباد با آنان آشنا شد و تنی چند از آنان در خانه او مقیم شدند. همین مسئله باعث شد تا سیدمجتبی نواب صفوی در نامه‌ای از او تقدیر کند. در آن سال‌ها حزب توده هم دست به فعالیت‌هایی زده بودند و در ارکان اداری خرم‌آباد نفوذ داشتند. ازجمله دو تن از اعضای کادر دادگستری خرم‌آباد، یک بازپرس و یک دادیار، از وابستگان حزب توده بودند. علاوه بر آن، حزب توده یک کتابفروشی و یک روزنامه‌فروشی در خرم‌آباد دایر کرده بود. حضور و تبلیغات آنان باعث تکدر روحانیان شده بود و به همین سبب مهدی قاضی به دستور کمالوند با آنان درگیر شد. این درگیری به زندانی شدن قاضی و جمعی دیگر از طلاب انجامید و وقتی مردم خرم‌آباد در جریان قرار گرفتند، با تعطیلی بازار، خواستار آزادی آنان شدند. این قضیه در نهایت به اخراج دو کارمند وابسته به حزب توده از خرم‌آباد انجامید.[۱۰]

قاضی خرم‌آبادی که در جریان انتشار روزنامه‌ها با جریان‌ها و طیف‌های مختلف فکری قرار گرفته و بر اهمیت انتشار روزنامه واقف شده بود، درصدد تأسیس روزنامه‌ای با رویکرد دفاع از دین برآمد. او در آن سال‌ها هنوز به سی‌سالگی (شرط گرفتن امتیاز روزنامه) نرسیده بود، بنابراین از روح‌الله قاضی، پسرعمویش خواست امتیاز روزنامه‌ای را بگیرد و او هم امتیاز روزنامه صدای لرستان را دریافت کرد و پس از آن مهدی قاضی اداره آن را عهده‌دار شد. قاضی خرم‌آبادی با استفاده از این روزنامه، اخبار و تحولات سیاسی را در آن انعکاس می‌داد و ازجمله از آیت‌الله کاشانی دفاع می‌کرد. علاوه بر آن، مقالاتی را از برخی از روحانیان در آنجا درج می‌کرد که مقالاتی از علی‌اصغر مروارید از آن جمله است. او همچنین در آن روزنامه مقالات انتقادی می‌نگاشت و از وضعیت فرهنگی و مذهبی جامعه انتقاد می‌کرد. این انتقادها و ازجمله انتقاد از دادستان وقت خرم‌آباد، در نهایت به تعطیلی آن روزنامه منجر شد.[۱۱] او در شهریور ۱۳۳۰ ش و در جریان رأی اعتماد مجلس شورای ملی به محمد مصدق، همراه با جمع کثیری از مردم خرم‌آباد، در حمایت از مصدق در تلگرافخانه آن شهر متحصن شدند و سپس نامه‌هایی را به مجلس شورای ملی ارسال کردند. او سپس خود در مقاله‌ای در روزنامه صدای لرستان، شرح آن تحصن را نگاشت و در آن به‌شدت از سیاست دولت‌های خارجی به‌ویژه انگلستان در ایران انتقاد کرد.[۱۲]

پس از رحلت کمالوند در سال ۱۳۴۳ش، جمعی از اهالی خرم‌آباد با حضور در قم، از امام‌خمینی خواستند مدیریت حوزه علمیه کمالیه را به مهدی قاضی واگذار کند و پیرو آن درخواست، امام‌خمینی از قاضی خرم‌آبادی خواست که این مسئولیت را بپذیرد. وقتی او از پذیرش آن خودداری کرد، امام‌خمینی هم تأکید کردند که «اگر شما دخالت نکنید، من هم در خرم‌آباد دخالت نمی‌کنم» و پس از آن بود که مهدی قاضی مسئولیت فوق را پذیرفت و به‌عنوان نماینده ایشان در لرستان منصوب شد.[۱۳] و امام‌خمینی در نامه‌ای به سیدعیسی جزایری، از روحانیان شاخص خرم‌آباد، او را به سمت مدیریت آن مدرسه منصوب کرد.[۱۴] ایشان در همان نامه، مهدی قاضی را به‌عنوان وکیل خویش «در اخذ مطلق وجوه شرعیه» منصوب کردند.[۱۵] قاضی خرم‌آبادی هم ایشان را در جریان تحولات مدرسه علمیه کمالیه قرار می‌داد، ازجمله در شهریور ۱۳۴۵ در نامه‌ای به امام‌خمینی، ایشان را در جریان فعالیت‌های آن حوزه قرار داد و امام‌خمینی هم در پاسخ از وی تقدیر کرد.[۱۶] او در سال ۱۳۴۶ش در نامه‌ای دیگر به امام‌خمینی، احتمالاً خواستار معرفی فردی برای مدیریت حوزه علمیه خرم‌آباد و همچنین نحوه ارسال وجوهات شرعی شده بود که امام‌خمینی میرزا علی‌اکبر مشکینی را به این منظور معرفی و در پاسخ به نحوه ارسال وجوهات شرعی، نمایندگان خود را معرفی کرده بود.[۱۷] ساواک در گزارشی از فعالیت‌های قاضی در ۱۳۴۷ش، از او به‌عنوان یکی از طرفداران امام‌خمینی در خرم‌آباد نام برد که اغلب مراسم دعا برای امام‌خمینی در خرم‌آباد با تحریک و تشویق او برگزار می‌گردد.[۱۸]

مهدی قاضی در همان سال‌ها به فعالیت‌های اجتماعی گسترده‌ای دست می‌زد. ازجمله اقدامات او در خرم‌آباد، راه‌اندازی سیستم برق در آن شهر بود؛ در آن روزها خرم‌آباد فاقد برق بود و تلاش مقامات استان هم در این زمینه بی‌نتیجه مانده بود و قاضی خرم‌آبادی با استفاده از سرمایه افراد، در سال ۱۳۳۵ش سیستم برق‌رسانی به خرم‌آباد را دایر کرد و سراسر آن شهر را تحت پوشش قرار داد.[۱۹] مشارکت در خانه‌سازی و توسعه شهر خرم‌آباد دیگر فعالیت عام‌المنفعه و اجتماعی او بود. قاضی خرم‌آبادی ابتدا در سال ۱۳۴۷ش قطعه زمینی را به مساحت یک میلیون متر خریداری کرد و سپس خانه‌هایی را در آنجا ساخت و آنها را به‌صورت اقساطی به مردم واگذار نمود. البته حکومت پهلوی به سبب انتساب او به امام‌خمینی (به‌عنوان نماینده ایشان در لرستان) سعی در ایجاد موانعی در این زمینه داشت، ولی او با مراجعه مکرر به ادارات و نهادهای مربوطه در تهران، مجوزهای قانونی لازم را دریافت کرد و طرح فوق را به انجام رساند. قاضی همچنین با کمک علی‌اصغر کرباسچیان، بنیان‌گذار مدرسه علوی در تهران، دبیرستانی را به همان نام در خرم‌آباد تأسیس کرد. پس از دو سال از دایر شدن آن، مقامات استان خواستار نصب تصویر محمدرضاشاه در آنجا شدند. مهدی قاضی به همین منظور به نجف اشرف رفت و از امام‌خمینی نظر خواست و ایشان هم بر عدم اجرای دستور فوق تأکید کرد و در پی آن، مدرسه فوق پس از دو یا سه سال فعالیت بسته شد.[۲۰]

ساواک در ۱۳۴۸ش مهدی قاضی را ناظر امور مالی حوزه علمیه خرم آباد نامید که در دعوت از برخی روحانیان از جمله ناصر مکارم شیرازی به خرم‌آباد نقش داشت.[۲۱] ساواک در گزارشی دیگر اعلام کرد که او به طرفداری از امام‌خمینی شهرت دارد.[۲۲] قاضی که خواستار حضور فردی در رأس مدرسه علمیه کمالیه بود، از شخصیت‌هایی همانند حضرات آیات مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، مرتضی مطهری، محمد مفتح، سیدعبدالکریم هاشم نژاد و محمدتقی فلسفی بارها دعوت کرد تا با ایراد سخنرانی، به وعظ و روشنگری دینی و سیاسی بپردازند. اوج این فعالیت‌ها دعوت ایشان از سیداسدالله مدنی بود که مدتی در خرم‌آباد اقامت گزید.[۲۳]؛ او در انتقال سیداسدالله مدنی تبریزی به آن شهر نقش داشت و پس از مشورت با امام‌خمینی و کسب رضایت ایشان، همراه با جمعی از روحانیان خرم‌آباد راهی همدان شد و ایشان را به خرم‌آباد دعوت کرد.[۲۴] مدتی هم در ۱۳۵۱ ش با استقرار در مدرسه کمالیه، تدریس درس خارج را در آنجا آغاز کرد. ساواک در گزارشی، اعلام کرد که حضور او در خرم‌آباد در پی دعوت مهدی قاضی صورت گرفته است.[۲۵] قاضی سپس همه امور مدرسه فوق را به مدنی واگذار کرد.[۲۶] و وقتی مدنی به شهربانی احضار شد، درصدد دفاع از او برآمد.[۲۷] مهدی قاضی همچنین با تأسیس بانک یا صندوق قرض الحسن رضوی در خرم‌آباد در ۱۳۵۲ش توسط مدنی و جمعی دیگر از فعالان مذهبی، به سمت ناظر آن منصوب شد.[۲۸] او در سال ۱۳۵۴ش و در جریان تبعید مدنی از خرم‌آباد، با استفاده از نفوذ خود در میان مردم و طلاب خرم‌آباد، طومارهایی در دفاع از او نگاشت و خواستار ابقای مدنی در آن شهر شد. به همین علت ساواک خواستار دستگیری قاضی و جمعی دیگر شد.[۲۹] مهدی قاضی سپس همراه با جمعی دیگر به شهربانی احضار شدند و سپس در دفتر استاندار لرستان به آنان اخطار داده شد که در صورت اقدامی علیه تبعید مدنی و تحریک مردم، تحت تعقیب قرار خواهند گرفت.[۳۰]

مهدی قاضی در سال‌های نهضت امام‌خمینی، برای تبیین نهضت اسلامی و افکار و اندیشه‌های امام‌خمینی، از روحانیان برجسته و شاخص برای ایراد سخنرانی در خرم‌آباد دعوت می‌کرد. ازجمله دو بار ناصر مکارم شیرازی را به خرم‌آباد دعوت نمود و سه سال در ماه رمضان از شیخ جعفر سبحانی برای سخنرانی در خرم‌آباد دعوت کرد. دعوت از سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد، مرتضی مطهری، محمد مفتح، شیخ احمد کافی و... از دیگر اقدامات او برای تبیین بهتر انقلاب اسلامی در خرم‌آباد بود.[۳۱] او برای آموزش بانوان، مؤسسه مذهبی فاطمیه را در خرم‌آباد بنیان نهاد و آنجا را به مرکزی برای آموزش‌های مذهبی تبدیل کرد.[۳۲] در جریان شهادت سیدمصطفی خمینی، در ۶/۸/۱۳۵۶ در حوزه علمیه کمالیه خرم‌آباد مجلس ختمی به آن مناسبت و همراه با جمعی از روحانیان خرم‌آباد برگزار کرد.[۳۳] در اربعین شهدای ۱۹ دی قم نیز همراه با تعدادی از روحانیان مبارز خرم‌آباد، مجلسی به یاد شهدای آن روز در مسجد سلطانی خرم‌آباد برگزار نمود.[۳۴] و اعلامیه‌ها و نوارهای سخنرانی امام‌خمینی را در خرم‌آباد توزیع می‌کرد.[۳۵] او در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۷ش همراه با روحانیان مبارز خرم‌آباد اعلام کردند که در اعتراض به اقدام حکومت پهلوی در سرکوبی تظاهرات مردم شهرهای یزد، جهرم و اهواز، مجلس یادبودی در مسجد سلطانی خرم‌آباد برگزار خواهند کرد.[۳۶]

قاضی خرم‌آبادی در ۲۰ مرداد ۱۳۵۷ و پس از دستگیری شیخ محمد آل اسحاق، یکی از سخنرانان مساجد خرم‌آباد، همراه با جمعی از روحانیان خرم‌آباد در مسجد علوی آن شهر دست به تحصن زدند و خواستار آزادی آل اسحاق شدند. آنان همچنین درصدد اعلام جرم علیه ریاست شهربانی خرم‌آباد برآمدند.[۳۷] این اقدامات باعث شد تا او همراه با چهار تن دیگر از روحانیان خرم‌آباد به‌عنوان عناصر مؤثر درجه یک در تحریک مردم تشخیص داده شوند.[۳۸] و در نهایت به اتهام ایراد سخنان خلاف مصالح مملکت و تحریک و تشویق مردم به ایجاد آشوب و بلوا در خرم‌آباد توسط مأموران دولتی دستگیر و به تهران انتقال داده شوند. مهدی قاضی ابتدا در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری زندانی گردید.[۳۹] شیخ محمد صدوقی یزدی در اعلامیه‌ای درباره کشتار مردم در لرستان، از دستگیری آنان با عنوان نمونه‌هایی از رویکرد دولت نسبت به روحانیت نام برد و آن را تقبیح کرد.[۴۰] قاضی سپس محاکمه و به سه سال تبعید در سقز در استان کردستان محکوم شد.[۴۱]

قاضی گویا به تبعید اعزام نشد یا خیلی زود از تبعید به خرم‌آباد بازگشت. او پس از برگزاری تظاهرات باشکوه تاسوعا و عاشورا در ۱۳۵۷ ش با اشاره به این حضور همگانی و همراه با روحانیون مبارز سراسر کشور با صدور اعلامیه‌ای در چهار ماده، خلع شاه از سلطنت را اعلام کردند؛ امضاکنندگان محمدرضاشاه را مخلوع دانستند و بر عدم مشروعیت حکومت پهلوی تأکید کردند و سپس به دولت‌های خارجی درباره ارتباط با این نظام غیرمشروع هشدار دادند و از آنان خواستند از هر گونه همکاری با حکومت پهلوی خودداری کنند.[۴۲]

فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی

قاضی خرم‌آبادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی پرداخت. در سال ۱۳۵۸ش به قم رفت و مدرسه عالی تربیتی و قضایی طلاب قم را جهت تربیت دبیران علوم دینی و قضات از میان طلاب پایه‌گذاری کرد و ریاست آن را از ابتدا بر عهده داشت. سپس از سوی سیدمحمد بهشتی ریاست آنجا را بر عهده گرفت.[۴۳] او در ۱۹ خرداد ۱۳۶۲ نیز با حکم امام‌خمینی و همراه با سیدمحمد ابطحی، سیدجعفر کریمی و محمد محمدی گیلانی، مأمور رسیدگی به پرونده‌های زندانیان سیاسی شد.[۴۴] همچنین مدتی در شورای عالی قضایی عضویت یافت. وی پس از اصرار فراوان به امام‌خمینی و موافقت ایشان، به قم عزیمت کرد و در مسئولیت ریاست دانشگاه قم، به تربیت نسل جوان اهتمام داشت.[۴۵] معاونت شورای مدیریت حوزه علمیه قم و ریاست هیئت‌مدیره مرکز خدمات حوزه‌های علمیه قم با حکم سیدعلی خامنه‌ای از دیگر مسئولیت‌های او بود.[۴۶] او در اولین دوره مدیریت حوزه علمیه قم به ریاست محمد مؤمن قمی، معاونت اداری حوزه را بر عهده داشت و در واقع سنگ بنای همه تشکیلات مدیریت امروزی حوزه، به دست مهدی قاضی بنیان نهاده شد.[۴۷]

درگذشت

مهدی قاضی خرم‌آبادی در دوم آذر ۱۳۸۸ در قم درگذشت.[۴۸] و پیکرش پس از اقامه نماز توسط جعفر سبحانی در جوار حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۴۹]

پانویس

  1. حسینی ضیغمیان، ص۳۰.
  2. سیف‌زاده، ص۲۴۳-۲۴۴.
  3. حسینی ضیغمیان، ص۳۱.
  4. سیف‌زاده، ص۲۶۸.
  5. حسینی ضیغمیان، ص۳۱.
  6. سیف‌زاده، ص۲۴۸.
  7. حسینی ضیغمیان، ص۳۲.
  8. حسینی ضیغمیان، ص۲۶۰.
  9. حسینی ضیغمیان، ص۲۴۸.
  10. حسینی ضیغمیان، ص۲۶۰-۲۶۱؛ خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، ص۷۲-۷۳.
  11. همان، ۲۶۰-۲۶۵.
  12. همان، ۲۷۶-۲۸۴.
  13. سیف‌زاده، ص۲۴۸.
  14. صحیفه امام، ج۱، ص۲۵۱.
  15. سیف‌زاده، ص۲۵۱.
  16. صحیفه امام، ج۲۱، ص۵۷۴.
  17. صحیفه امام، ج۲۱، ص۵۷۹.
  18. یاران امام به...، برادران شهید...، ص۳۰۶ـ۳۰۷.
  19. همان، ۲۶۵-۲۶۷.
  20. همان، ۲۶۷-۲۶۹.
  21. آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۳۶۲.
  22. آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج۱، ص۳۸۹.
  23. حسینی ضیغمیان، ص۳۳.
  24. همان، ص۲۹۱-۲۹۲.
  25. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۴، ص۲۰۱.
  26. همان، ص۲۰۴.
  27. همان، ص۲۰۷.
  28. همان، ص۲۳۴.
  29. همان، ص۳۹۸-۳۹۹.
  30. همان، ص۴۰۷.
  31. سیف‌زاده، ص۲۷۱.
  32. سیف‌زاده، ص۲۷۱-۲۷۲.
  33. آیت‌الله سیدمصطفی...، ص۴۵۸.
  34. دالوند، ج۲، ص۳۷۹.
  35. سیف‌زاده، ص۳۰۰.
  36. یاران امام به...، برداران شهید...، ص۲۱۶.
  37. آیت‌الله‌العظمی حسین نوری همدانی، ص۴۷۹.
  38. سیر مبارزات یاران...، ج۸، ص۸۶.
  39. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۲۳، ص۴۶۴-۴۶۳.
  40. سیر مبارزات یاران...، ج۱۲، ص۲۷۳-۲۷۴.
  41. همان، ۴۶۴.
  42. قاسم‌پور، ج۲، ص۴۱۹-۴۲۰.
  43. سیف‌زاده، ص۲۷۳.
  44. صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۸۶.
  45. «جامعه مدرسین حوزه...»، ص۳.
  46. حسینی ضیغمیان، ص۳۴.
  47. حسینی ضیغمیان، ص۳۸.
  48. آیت‌الله‌العظمی میر...، ص۲۳۹.
  49. حسینی ضیغمیان، ص۳۴.

منابع

  • آیت‌الله‌العظمی میر سیدعلی موسوی بهبهانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۴)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • آیت‌الله سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۸)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۶)، ج۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • برزویی، علی‌داد (۱۳۸۹)، ناموران علمی و فرهنگی معاصر استان لرستان از مشروطیت تا ۱۳۹۰ش، خرم‌آباد، انتشارات شاپور خواست.
  • «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: آیت‌الله قاضی در خدمت حوزه علمیه و نظام اسلامی بود» (۱۳۸۸)، روزنامه رسالت، شماره ۶۸۶۱، ۴ آذر.
  • حسینی ضیغمیان، محمدحسین (۱۳۷۷)، «شیخ مهدی قاضی خرم‌آبادی، مدیر دانشور»، ستارگان حرم، ج۲۸، قم، زائر.
  • خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آباد (۱۳۷۷)، تدوین محمدرضا احمدی، ج۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • دالوند، حمیدرضا، انقلاب اسلامی در لرستان (۱۳۸۵)، ج۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • سیر مبارزات یاران امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۸ و ۱۲ و ۱۴، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  • سیف‌زاده، محمد (۱۳۹۰)، علما در روشنای تاریخ: خاطرات روحانیت لرستان از روزگار قاجار تا ظهور انقلاب اسلامی، خرم‌آباد، انتشارات سیفا.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۴: شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی (۱۳۷۷)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
  • یاران امام به روایت اسناد ساواک: کتاب ۲۳: برادران شهید نورالدین و فخرالدین رحیمی (۱۳۸۱)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.